سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز
 
(۱۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''''نام هفتمین سوره [[قرآن كریم]].'''''
+
{{شناسنامه سوره
 +
|نام=اعراف
 +
|قبلی=انعام
 +
|بعدی=انفال
 +
|شماره=۷
 +
|جزء=۸و۹
 +
|محل نزول=مکه
 +
|ترتیب نزول=۳۹
 +
|تعداد آیه=۲۰۶
 +
}}
 +
'''سوره اعراف''' هفتمین [[سوره]] از [[قرآن|قرآن کریم]] و دارای ۲۰۶ [[آیه]] است.
  
این سوره مكى است<ref> جامع‌البیان، مج 5، ج 8، ص 152؛ مجمع‌البیان، ج 4، ص 608؛ التمهید، ج 1، ص 179.</ref> و در ترتیب مصحف، پس از «انعام» و پیش از «انفال» قرار گرفته و در ترتیب نزول، سى و نهمین سوره است كه پس از «ص» و پیش از «جن» نازل شده است<ref> مجمع‌البیان، ج 10، ص 613؛ البرهان، ج 1، ص 281؛ التمهید، ج 1، ص 136، 138.</ref> و در برخى روایات، ترتیب نزول، ردیف‌هاى 35، 36، 37، 38 و حتى 108 را به خود اختصاص داده است.<ref> تاریخ قرآن، ص 670.</ref> برخى مفسران آیات 163 ـ 172 آن را مدنى دانسته‌اند.<ref> البرهان، ج 1، ص 288؛ روح‌المعانى، مج 5، ج 8، ص 109؛ المكى والمدنى فى القرآن، ج 2، ص 648.</ref>
+
==نزول سوره==
  
برخى پژوهشگران با استناد به روایتى مرسل<ref> مفاتیح‌الاسرار، ج ص 133؛ تاریخ قرآن، ص 663، 670.</ref> و وجود عبارات و تعبیرات مشابه و مشترك در اعراف و بقره، مدنى بودن این سوره را ترجیح داده‌اند، در حالى كه تشابه میان بخش‌هاى مختلف [[سوره اعراف]] با دیگر سوره‌هاى مكى مانند [[سوره هود]]، [[سوره شعراء]]، [[سوره نوح]]، [[سوره یونس]] و... بسیار بیشتر از شباهت این سوره با بقره است، افزون بر آن كه صرف شباهت بخش‌هایى از این سوره با بخش‌هایى از سوره بقره براى مدنى بودن آن كافى نیست.
+
این سوره [[سوره های مکی و مدنی|مکى]] است<ref> جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۵۲؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۷۹.</ref> و در ترتیب مصحف، پس از «[[سوره انعام]]» و پیش از «[[سوره انفال]]» قرار گرفته و در [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب نزول]]، سى و نهمین سوره است که پس از «[[سوره ص]]» و پیش از «[[سوره جن]]» نازل شده است<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۳؛ البرهان، ج ۱، ص ۲۸۱؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۶، ۱۳۸.</ref> و در برخى روایات، ترتیب نزول، ردیف‌هاى ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ و حتى ۱۰۸ را به خود اختصاص داده است.<ref> تاریخ قرآن، ص ۶۷۰.</ref> برخى مفسران آیات ۱۶۳ ـ ۱۷۲ آن را [[سوره های مکی و مدنی|مدنى]] دانسته‌اند.<ref> البرهان، ج ۱، ص ۲۸۸؛ روح‌المعانى، مج ۵، ج ۸، ص ۱۰۹؛ المکى والمدنى فى القرآن، ج ۲، ص ۶۴۸.</ref>
  
اعراف داراى 206 آیه است<ref> جامع البیان، مج 5، ج ص 152؛ الكشاف، ج 2، ص 85؛ لباب النقول، ص 102.</ref> و برخى «المص» را آیه مستقل ندانسته و شمار آیات آن را 205 دانسته‌اند.<ref> مجمع‌البیان، ج 4، ص 608؛ التحریر والتنویر، ج 8، ص 7.</ref> این سوره 3341 كلمه<ref> المعجم‌الاحصائى، ج 1، ص 301.</ref> دارد. در شمار آیات پس از [[سوره بقره]] و در تعداد كلمات و حروف پس از [[سوره بقره]] و [[سوره نساء]] بلندترین سوره قرآنى و در سوره‌هاى مكى طولانى‌ترین آن‌ها و یكى از 7 سوره طولانى (سبع طوال) قرآن كریم است.<ref> الاتقان، ج 1، ص 138؛ مناهل‌العرفان، ج 1، ص 248.</ref>
+
برخى پژوهشگران با استناد به روایتى [[حدیث مرسل|مرسل]]<ref> مفاتیح‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۳۳؛ تاریخ قرآن، ص ۶۶۳، ۶۷۰.</ref> و وجود عبارات و تعبیرات مشابه و مشترک در سوره های [[سوره بقره|بقره]] و اعراف، مدنى بودن این سوره را ترجیح داده‌اند، در حالى که تشابه میان بخش‌هاى مختلف [[سوره اعراف]] با دیگر سوره‌هاى مکى مانند: [[سوره هود]]، [[سوره شعراء]]، [[سوره نوح]]، [[سوره یونس]] و... بسیار بیشتر از شباهت این سوره با بقره است، افزون بر آن که صرف شباهت بخش‌هایى از این سوره با بخش‌هایى از سوره بقره براى مدنى بودن آن کافى نیست.
  
در ترتیب نزول، اولین سوره‌اى است كه حروف مقطعه آن بیش از یك حرف است زیرا سوره‌هاى قبل از آن با یك حرف آغاز شده است؛ مانند: «ن»، «ق» و «ص».<ref> التفسیر الحدیث، ج ص 361 ـ 362؛ اهداف كل سوره، ج ص 153.</ref>
+
این [[سوره]] در ترتیب نزول، اولین سوره‌اى است که [[حروف مقطعه]] آن بیش از یک حرف است، زیرا سوره‌هاى قبل از آن با یک حرف آغاز شده است؛ مانند: «ن»، «ق» و «ص».<ref> التفسیر الحدیث، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ اهداف کل سوره، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref>
  
نام سوره از واژه «الاَعراف» در آیه 46 آن گرفته شده است و از آن با نام‌هاى «المص»، «میقات» (برگرفته از آیه 143) و «میثاق» (برگرفته از آیه 173) نیز یاد شده است.<ref> التبیان، ج 4، ص 340 ـ 341؛ روض الجنان، ج 8، ص 124ـ125؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج 1، ص 203ـ204.</ref>
+
==تعداد آیات سوره==
  
[[علامه طباطبایى]] مى‌گوید: آغاز شدن [[سوره اعراف]] با حروف «المص» نشان آن است كه این سوره افزون بر مضامین و موضوعات سوره‌هاى آغاز شده با «الم» بر مضامین و موضوعات سوره «ص» نیز مشتمل است.<ref> المیزان، ج ص ج 18، ص 8 ـ 9.</ref>
+
سوره اعراف داراى ۲۰۶ [[آیه]] است<ref> جامع البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۵۲؛ الکشاف، ج ۲، ص ۸۵؛ لباب النقول، ص ۱۰۲.</ref> و برخى «المص» را آیه مستقل ندانسته و شمار آیات آن را ۲۰۵ دانسته‌اند.<ref> مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸؛ التحریر والتنویر، ج ۸، ص ۷.</ref> این سوره ۳۳۴۱ کلمه<ref> المعجم‌الاحصائى، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref> دارد. در شمار آیات پس از [[سوره بقره]] و در تعداد کلمات و حروف پس از سوره بقره و [[سوره نساء]] بلندترین سوره قرآنى و در [[سوره های مکی و مدنی|سوره‌هاى مکى]] طولانى‌ترین آن‌ها و یکى از ۷ سوره طولانى ([[سبع طوال]]) [[قرآن|قرآن کریم]] است.<ref> الاتقان، ج ۱، ص ۱۳۸؛ مناهل‌العرفان، ج ۱، ص ۲۴۸.</ref>
  
مأمور ساختن پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله به انذار در آیات نخست این سوره و فرمان به سیره حسنه و رفتار ملایم در آیات پایانى براى نفوذ سخنش در دل‌ها، نشان از ارتباط معنایى میان آغاز و انجام این سوره دارد.<ref> همان، ص 379.</ref>
+
==نام سوره==
 +
نام این سوره از واژه «[[اعراف|اَعراف]]» در [[آیه 46 سوره اعراف|آیه ۴۶]] آن گرفته شده است و از آن با نام‌هاى «المص»، «میقات» (برگرفته از آیه ۱۴۳) و «میثاق» (برگرفته از آیه ۱۷۳) نیز یاد شده است.<ref> التبیان، ج ۴، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۱۲۴ـ۱۲۵؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج ۱، ص ۲۰۳ـ۲۰۴.</ref>
  
آیه 206 سوره از آیات سجده‌دار قرآن است كه [[شیعه]] و نیز شافعى از اهل سنت سجده آن را مستحب و دیگر فرقه‌ها واجب مى‌دانند.<ref> التبیان، ج 5، ص 70؛ مجمع البیان، ج 4، ص 793؛ الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1، ص 604.</ref> برخى از آیات این سوره از شهرت بیشترى برخوردار گشته و به «[[سوره اعراف]]» (آیه 46)<ref> تتمة المراجعات، ص 58.</ref>، «عرش»<ref> [[بحارالانوار]]، ج 99، ص 235.</ref> یا «سخره<ref> همان، ج 78، ص 241؛ ج 83، ص 45.</ref>» (آیه 54)، «میثاق»<ref> نهج الحق، ص 191.</ref> یا «ذر» (آیه 172) موسوم شده است. ( =>آیات نامدار)
+
==برخی ویژگی‌های سوره==
  
 +
[[علامه طباطبایى]] مى‌گوید: آغاز شدن [[سوره اعراف]] با حروف «المص» نشان آن است که این سوره افزون بر مضامین و موضوعات سوره‌هاى آغاز شده با «الم»، بر مضامین و موضوعات «[[سوره ص]]» نیز مشتمل است.<ref> المیزان، ج ۸، ص ۵؛ ج ۱۸، ص ۸ ـ ۹.</ref>
  
== فضاى نزول و غرض سوره ==
+
مأمور ساختن [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله به [[انذار]] در آیات نخست این سوره و فرمان به سیره حسنه و رفتار ملایم در آیات پایانى براى نفوذ سخنش در دل‌ها، نشان از ارتباط معنایى میان آغاز و انجام این سوره دارد.<ref> همان، ص ۳۷۹.</ref>
  
با توجه به این كه سوره اعراف بعد از [[سوره ص]] و قبل از [[سوره جن]] نازل شده باشد و با توجه به این كه نزول سوره جن پس از بازگشت رسول اكرم صلى الله علیه و آله از سفر تبلیغى طائف در سال دهم بعثت<ref> حجة التفاسیر، ج 7، ص 107.</ref> بوده مى‌توان نتیجه گرفت كه نزول اعراف قبل از [[معراج]] پیامبر در مكه واقع شده است.<ref> الموسوعة القرآنیه، ج ص 95؛ النظم الفنى فى القرآن، ص 110.</ref>
+
[[آیه 206 سوره اعراف|آیه ۲۰۶ سوره]] از آیات سجده‌دار قرآن است که [[شیعه]] و نیز [[شافعی|شافعى]] از [[اهل سنت]] سجده آن را [[مستحب]] و دیگر فرقه‌ها [[واجب]] مى‌دانند.<ref> التبیان، ج ۵، ص ۷۰؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۹۳؛ الفقه على المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۰۴.</ref>  
  
در این دوره مشركان مكه سخت‌ترین مخالفت‌ها را با پیامبر روا داشته و از هیچ كوششى براى جلوگیرى از انتشار دعوت توحیدى [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله كوتاهى نمى‌كردند كه یك نمونه آن محاصره اقتصادى سه ساله در شعب ابى‌طالب بود.
+
برخى از آیات این سوره از شهرت بیشترى برخوردار گشته و به «[[آیه اعراف|آیه اعراف]]» ([[آیه 46 سوره اعراف|آیه ۴۶]])،<ref> تتمة المراجعات، ص ۵۸.</ref> «آیه عرش»<ref> بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۳۵.</ref> یا «[[آیه سخره]]» ([[آیه 54 سوره اعراف|آیه ۵۴]])،<ref> همان، ج ۷۸، ص ۲۴۱؛ ج ۸۳، ص ۴۵.</ref> «[[آیه میثاق|آیه میثاق]]»<ref> نهج الحق، ص ۱۹۱.</ref> یا «[[آیه ذر]]» ([[آیه 172 سوره اعراف|آیه ۱۷۲]]) موسوم شده است.
  
در چنین شرایطى سوره مبارك اعراف نازل شد تا بار دیگر عهدى را كه خداوند از آدمیان گرفته است تا او را بپرستند و چیزى را شریك او قرار ندهند به آنان یادآور شود و سرنوشت امت‌هاى عهدشكن پیشین و مكذبان پیامبران را خاطرنشان سازد،<ref> المیزان، ج 8، ص 6.</ref> از این‌رو باید گفت: سوره اعراف براى تبیین اهمیت پایبندى انسان‌ها به عهدى كه با خدا بسته بودند، فرود آمد.<ref> المیزان، ج 8، ص 6.</ref>
+
==فضاى نزول و هدف سوره==
  
 +
با توجه به این که سوره اعراف بعد از [[سوره ص]] و قبل از [[سوره جن]] نازل شده باشد و با توجه به این که نزول سوره جن پس از بازگشت [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلى الله علیه و آله از [[سفر پیامبر اکرم (ص) به طائف|سفر تبلیغى طائف]] در سال دهم [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]]<ref> حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۱۰۷.</ref> بوده، مى‌توان نتیجه گرفت که نزول اعراف قبل از [[معراج]] پیامبر در [[مکه|مکه]] واقع شده است.<ref> الموسوعة القرآنیه، ج ۳، ص ۹۵؛ النظم الفنى فى القرآن، ص ۱۱۰.</ref>
  
== محتواى سوره ==
+
در این دوره مشرکان مکه سخت‌ترین مخالفت‌ها را با [[پیامبر اسلام|پیامبر]] روا داشته و از هیچ کوششى براى جلوگیرى از انتشار دعوت [[توحید|توحیدى]] رسول خدا صلى الله علیه و آله کوتاهى نمى‌کردند که یک نمونه آن محاصره اقتصادى سه ساله در [[شعب ابوطالب|شعب ابى‌طالب]] بود.
  
سوره اعراف با ذكر مقدمه‌اى درباره اهمیت پیروى از دستورات انبیاء علیهم‌السلام آغاز مى‌شود و از مردم مى‌خواهد از فرمان‌هاى خدا كه به صورت [[وحى]] بر انبیاء فرود آمده پیروى كنند و از فرجام شوم اقوامى كه بر اثر مخالفت با [[پیامبران]] نابود شدند، عبرت بگیرند و بدانند كه حسابرسى اعمال در روز قیامت حتمى و حق است. (آیات 1 ـ 9)
+
در چنین شرایطى سوره مبارکه اعراف نازل شد تا بار دیگر عهدى را که [[خداوند]] از آدمیان گرفته است تا او را بپرستند و چیزى را شریک او قرار ندهند به آنان یادآور شود و سرنوشت امت‌هاى عهدشکن پیشین و مکذبان [[پیامبران|پیامبران]] را خاطرنشان سازد،<ref> المیزان، ج ۸، ص ۶.</ref> از این‌رو باید گفت: سوره اعراف براى تبیین اهمیت پایبندى انسان‌ها به عهدى که با خدا بسته بودند، فرود آمد.<ref> المیزان، ج ۸، ص ۶.</ref>
  
فصل نخست این سوره با بیان داستان عبرت‌انگیز [[حضرت آدم]] علیه‌السلام و تلاش‌هاى شیطان براى اغواى او آغاز مى‌گردد و آنگاه به 4 فرمان الهى كه ضامن رشد و سعادت انسان در دنیا و آخرت است، اشاره مى‌كند. این فرمان‌ها كه همگى با خطاب «یا بَنى آدمَ» آغاز مى‌شود پیوند آشكارى با عوامل لغزش آدم و حوا دارد و بدین‌سان از فرزندان آدم مى‌خواهد كه با رعایت این نكات از گمراهى و سقوط در امان بمانند.
+
==محتواى سوره==
  
این اصول چهارگانه كه همان پیمان‌هاى خداوند با انسان است درباره رعایت تقوا،<ref> تفسیر ماوردى، ج 2، ص 253.</ref> پیروى نكردن از [[شیطان]]،(27ـ30) پیمودن مسیر اعتدال در زندگى و اجتناب از اسراف و زیاده‌روى (31ـ34) و پیروى از دستورات انبیاى الهى(35) است.
+
سوره اعراف با ذکر مقدمه‌اى درباره اهمیت پیروى از دستورات [[پیامبران|انبیاء]] علیهم‌السلام آغاز مى‌شود و از مردم مى‌خواهد از فرمان‌هاى [[الله|خدا]] که به صورت [[وحى]] بر انبیاء فرود آمده پیروى کنند و از فرجام شوم اقوامى که بر اثر مخالفت با پیامبران نابود شدند، [[عبرت]] بگیرند و بدانند که حسابرسى اعمال در روز [[قیامت]] حتمى و حق است (آیات ۱ ـ ۹).
  
ادامه آیات این بخش به مقایسه سرانجام پیروان انبیا و متكبران تكذیب كننده آیات خدا مى‌پردازد و با ترسیم شرمندگى و پشیمانى منكران انبیاء با تعابیرى همچون جاودانگى مستكبران در آتش،(36) نفرین دوزخیان به یكدیگر،(38) دو چندان شدن عذاب،(38) احاطه عذاب دوزخ از بالا و پایین بر آنان،(41) به فرجام شوم و دردناك كافران اشاره مى‌كند.
+
فصل نخست این سوره با بیان داستان عبرت‌انگیز [[حضرت آدم]] علیه‌السلام و تلاش‌هاى [[شیطان]] براى اغواى او آغاز مى‌گردد و آنگاه به ۴ فرمان الهى که ضامن رشد و سعادت [[انسان]] در دنیا و [[آخرت]] است، اشاره مى‌کند. این فرمان‌ها که همگى با خطاب «یا بَنى آدمَ» آغاز مى‌شود پیوند آشکارى با عوامل لغزش [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] و [[حضرت حوّا|حوا]] دارد و بدین‌سان از فرزندان آدم مى‌خواهد که با رعایت این نکات از گمراهى و سقوط در امان بمانند.
  
در مقابل، بهشت جاویدانِ مؤمنانِ معتقد به حقانیت [[پیامبران]] و نیكوكار را یادآور مى‌شود. سپس صحنه عبرت‌آموزى از مكالمه بهشتیان با دوزخیان را كه به پشیمانى دوزخیان و اعتراف آنان به نادرستى رفتارهایشان در دنیا مى‌انجامد گزارش مى‌كند.
+
این اصول چهارگانه که همان پیمان‌هاى خداوند با انسان است درباره رعایت [[تقوا]]،<ref> تفسیر ماوردى، ج ۲، ص ۲۵۳.</ref> پیروى نکردن از [[شیطان]] (آیات ۲۷ ـ ۳۰)، پیمودن مسیر [[اعتدال]] در زندگى و اجتناب از [[اسراف]] و زیاده‌روى (آیات ۳۱ ـ ۳۴) و پیروى از دستورات انبیاى الهى (آیه ۳۵) است.
  
در این صحنه به حضور مردانى كه در جایگاهى به نام اعراف جاى دارند، اشاره كرده كه بر بهشتیان سلام كرده و از دوزخیان بیزارى مى‌جویند. درباره شأن و مقام اصحاب اعراف اختلاف بسیارى میان مفسران وجود دارد<ref> التبیان، ج 4، ص 411؛ مجمع‌البیان، ج 4، ص 652 ـ 653.</ref> تا آنجا كه برخى آن‌ها را برترین بندگان خدا همچون [[پیامبران]] و امامان علیهم‌السلام به شمار مى‌آورند<ref> الصافى، ج 2، ص 198؛ منهج‌الصادقین، ج 4، ص 32؛ المیزان، ج 8، ص 132 ـ 133.</ref> و برخى دیگر آن‌ها را از افراد ضعیف الایمان و گناهكاران مى‌دانند<ref> جوامع‌الجامع، ج 1، ص 438؛ نمونه، ج 6، ص 188.</ref>. ( =>  اصحاب اعراف)
+
ادامه آیات این بخش به مقایسه سرانجام پیروان انبیا و متکبران تکذیب کننده آیات خدا مى‌پردازد و با ترسیم شرمندگى و پشیمانى منکران انبیاء با تعابیرى همچون جاودانگى مستکبران در آتش (آیه ۳۶)، نفرین دوزخیان به یکدیگر (آیه ۳۸)، دو چندان شدن [[عذاب]] (آیه ۳۸)، احاطه عذاب [[دوزخ]] از بالا و پایین بر آنان (آیه ۴۱)، به فرجام شوم و دردناک کافران اشاره مى‌کند.
  
پس از بیان فرجام اهل دوزخ به تشریح دلایل گرفتارى آن‌ها به عذاب ابدى مى‌پردازد و امورى همچون انكار [[پیامبران]] الهى و بى‌توجهى به ربوبیت و خالقیت خداوند را دلایل اصلى این عذاب برمى‌شمارد و از مشركان مكه مى‌خواهد با تضرع و زارى خدا را بخوانند، در زمین فساد نكنند و به رحمت الهى دل ببندند و شكرگزار نعمت‌هاى الهى باشند.
+
در مقابل، [[بهشت]] جاویدانِ مؤمنانِ معتقد به حقانیت [[پیامبران]] و نیکوکار را یادآور مى‌شود. سپس صحنه عبرت‌آموزى از مکالمه بهشتیان با دوزخیان را که به پشیمانى دوزخیان و اعتراف آنان به نادرستى رفتارهایشان در دنیا مى‌انجامد گزارش مى‌کند.
  
فصل دوم سوره (آیات 59 ـ 179) به گزارشى تاریخى از مخالفت‌هاى اقوام پیشین با تعالیم انبیاء و چگونگى برخورد آن‌ها با پیمان‌هاى الهى اختصاص دارد. این نمونه‌ها كه به ترتیب تاریخى بیان شده است از داستان [[حضرت نوح]] علیه‌السلام آغاز مى‌شود و به قصه [[حضرت موسى]] كه از همه مبسوط‌تر است، خاتمه مى‌یابد.
+
در این صحنه به حضور مردانى که در جایگاهى به نام [[اعراف]] جاى دارند، اشاره کرده که بر بهشتیان سلام کرده و از دوزخیان بیزارى مى‌جویند. درباره شأن و مقام [[اصحاب اعراف]] اختلاف بسیارى میان مفسران وجود دارد<ref> التبیان، ج ۴، ص ۴۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۵۲ ـ ۶۵۳.</ref> تا آنجا که برخى آن‌ها را برترین بندگان خدا همچون [[پیامبران]] و [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم‌السلام به شمار مى‌آورند<ref> الصافى، ج ۲، ص ۱۹۸؛ منهج‌الصادقین، ج ۴، ص ۳۲؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۳.</ref> و برخى دیگر آن‌ها را از افراد ضعیف الایمان و گناهکاران مى‌دانند.<ref> جوامع‌الجامع، ج ۱، ص ۴۳۸؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۸۸.</ref>
  
به گزارش این آیات، نخستین اقدام [[پیامبران]] در برابر كافران و گناهكاران این بود كه میثاق الهى را خاطرنشان سازند و آن‌ها را از پرستش غیر خدا بازدارند، از این‌رو از زبان بیشتر پیامبران این عبارت را نقل مى‌كند كه «یقَومِ اعبُدُوا اللّهَ ما لَكُم مِن اِله غَیرُهُ». (59، 65، 73، 85)
+
پس از بیان فرجام اهل دوزخ به تشریح دلایل گرفتارى آن‌ها به عذاب ابدى مى‌پردازد و امورى همچون انکار [[پیامبران]] الهى و بى‌توجهى به ربوبیت و خالقیت خداوند را دلایل اصلى این عذاب برمى‌شمارد و از مشرکان [[مکه|مکه]] مى‌خواهد با تضرع و زارى خدا را بخوانند، در زمین [[فساد]] نکنند و به رحمت الهى دل ببندند و شکرگزار نعمت‌هاى الهى باشند.
  
پیامبران با یادآورى نعمت‌هاى الهى آنان را به توحید و پیروى از فرمان‌هاى خدا دعوت مى‌كردند؛ اما انسان‌هاى سركش هر یك به ‌گونه‌اى از این میثاق الهى سر باز مى‌زدند و با ارتكاب گناهان و انكار سخنان انبیاء به بت‌پرستى و پیروى از هواى نفس مى‌پرداختند و به عذابى دردناك دچار شدند؛ قوم نوح او را گمراه خوانده(60) و رسالت وى را تكذیب كردند. خداوند نیز آن مردم نادان و كوردل را در سیلى سهمگین غرق و نابود ساخت.(64)
+
فصل دوم سوره (آیات ۵۹ ـ ۱۷۹) به گزارشى تاریخى از مخالفت‌هاى اقوام پیشین با تعالیم انبیاء و چگونگى برخورد آن‌ها با پیمان‌هاى الهى اختصاص دارد. این نمونه‌ها که به ترتیب تاریخى بیان شده است از داستان [[حضرت نوح]] علیه‌السلام آغاز مى‌شود و به قصه [[حضرت موسى]] علیه‌السلام که از همه مبسوط‌تر است، خاتمه مى‌یابد.
  
[[قوم عاد]] پیامبرشان را نادان و دروغگو نامیدند(66) و رسالت او را انكار كرده و به عبادت آنچه پدرانشان مى‌پرستیدند، مشغول شدند.(70) قوم ثمود كه به نعمت و لطف الهى قدرت ساختن قصرهاى عالى در دشت‌ها و تراشیدن خانه‌ها در كوه‌ها را یافته بودند(74) به قدرت خود مغرور شده و ناقه [[حضرت صالح]] را كه معجزه الهى و نشانه‌اى از سوى او بود پى كردند و خداوند نیز با زلزله‌اى بزرگ شهر آنها را درهم كوبید.(78)
+
به گزارش این آیات، نخستین اقدام پیامبران در برابر کافران و گناهکاران این بود که میثاق الهى را خاطرنشان سازند و آن‌ها را از پرستش غیر خدا بازدارند، از این‌رو از زبان بیشتر پیامبران این عبارت را نقل مى‌کند که: {{متن قرآن|«یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیرُهُ»}} (آیات ۵۹، ۶۵، ۷۳، ۸۵).
  
قوم لوط كه براى نخستین ‌بار در تاریخ بشر به عمل زشت لواط روى آورده بودند(80) با بارانى از سنگریزه نابود شدند.([[سوره اعراف]]/7،84؛ [[سوره هود]]/11،82) مردم شهر مدین نیز به مفاسد اخلاقى و اجتماعى دچار شدند و با كم‌فروشى و بت‌پرستى و آزار و اذیت اهل ایمان به فساد در زمین پرداختند و به نصایح پیامبرشان شعیب بى‌توجهى كرده و او را انكار كردند. خداوند نیز این قوم سركش را با زلزله‌اى ویرانگر نابود ساخت.(91)
+
پیامبران با یادآورى نعمت‌هاى الهى آنان را به [[توحید]] و پیروى از فرمان‌هاى خدا دعوت مى‌کردند؛ اما انسان‌هاى سرکش هر یک به ‌گونه‌اى از این میثاق الهى سر باز مى‌زدند و با ارتکاب [[گناه|گناهان]] و انکار سخنان انبیاء به [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و پیروى از [[هوای نفس]] مى‌پرداختند و به عذابى دردناک دچار شدند؛ [[قوم نوح]] او را گمراه خوانده (آیه ۶۰) و [[رسالت]] وى را تکذیب کردند. خداوند نیز آن مردم نادان و کوردل را در سیلى سهمگین غرق و نابود ساخت (آیه ۶۴).
  
پس از بیان سرگذشت انسان‌هایى كه عهد الهى را به فراموشى سپرده بودند، سنت الهى در هدایت و عذاب اقوام پیشین طى آیات 94 ـ 102 بیان مى‌شود؛ به گزارش این آیات خداوند قبل از كیفر هر قوم گناهكارى با فزونى نعمت یا نزول مصائب و مشكلات، زمینه بیدارى و بازگشت آنان را فراهم مى‌كند تا شاید میثاق ‌الهى را به یاد آورده و به خداپرستى بگرایند؛ اما بسیارى از آن‌ها عهد خدا را فراموش كرده و به گناه و مخالفت با انبیا مى‌پردازند: «و ما وجَدنا لاَِكثَرِهِم مِن عَهد».(102)
+
[[قوم عاد]] پیامبرشان را نادان و دروغگو نامیدند (آیه ۶۶) و رسالت او را انکار کرده و به عبادت آنچه پدرانشان مى‌پرستیدند، مشغول شدند (آیه ۷۰).
  
پس از این مقدمه كوتاه به داستان [[حضرت موسى]] و تلاش‌هاى او براى هدایت قوم فرعون و بنى‌اسرائیل مى‌پردازد.(102 ـ 179) به گزارش این آیات حضرت موسى علیه‌السلام ابتدا براى دعوت قوم فرعون به توحید و نجات بنى‌اسرائیل از ظلم آنان به سراغ فرعون و سران قومش رفت(105) و با ارائه معجزات متعددى همچون تبدیل عصا به اژدها و سفید و درخشنده كردن دستش حجت را بر آنان تمام كرد؛ اما آنان به موسى تهمت ساحرى زده(109) و سپس ساحران را به مبارزه با او فرستادند (110 ـ 126) و تصمیم به كشتن مردان جوان بنى‌اسرائیل گرفتند.(127)
+
[[ثمود|قوم ثمود]] که به نعمت و لطف الهى قدرت ساختن قصرهاى عالى در دشت‌ها و تراشیدن خانه‌ها در کوه‌ها را یافته بودند (آیه ۷۴) به قدرت خود مغرور شده و ناقه [[حضرت صالح]] را که [[معجزه]] الهى و نشانه‌اى از سوى او بود پى کردند و خداوند نیز با زلزله‌اى بزرگ شهر آنها را درهم کوبید (آیه ۷۸).
  
و هنگامى كه بر اثر نافرمانى، خداوند بلاها و آفات كشاورزى را بر آنان فرو فرستاد به جاى توبه به موسى و یارانش فال بد مى‌زدند،(130 ـ 131) آنگاه خداوند عذاب‌هاى آشكار و غیرعادى همچون توفان سهمگین، هجوم ملخ‌ها، شپش‌ها و قورباغه‌ها و خون (شدن آب‌هایشان<ref> تفسیر ماوردى، ج 2، ص 253.</ref>) را بر آن‌ها نازل كرد.(133)
+
[[قوم لوط]] که براى نخستین ‌بار در تاریخ بشر به عمل زشت لواط روى آورده بودند (آیه ۸۰) با بارانى از سنگریزه نابود شدند (آیه ۸۴). مردم شهر مدین نیز به مفاسد اخلاقى و اجتماعى دچار شدند و با کم‌فروشى و بت‌پرستى و آزار و اذیت اهل ایمان به فساد در زمین پرداختند و به نصایح پیامبرشان شعیب بى‌توجهى کرده و او را انکار کردند. خداوند نیز این قوم سرکش را با زلزله‌اى ویرانگر نابود ساخت (آیه ۹۱).
  
وقوع این بلایا قوم فرعون را وامى‌داشت تا براى رفع آن‌ها به موسى متوسل شوند و به او وعده [[ایمان]] و آزادى بنى‌اسرائیل دهند؛(134) اما پس از برطرف شدن این مصائب عهد خود را مى‌شكستند و خداوند نیز آنان را غرق كرد و سرزمین با بركت مصر را در اختیار بنى‌اسرائیل قرار داد.
+
پس از بیان سرگذشت انسان‌هایى که عهد الهى را به فراموشى سپرده بودند، سنت الهى در هدایت و عذاب اقوام پیشین طى آیات ۹۴ ـ ۱۰۲ بیان مى‌شود؛ به گزارش این آیات، خداوند قبل از کیفر هر قوم گناهکارى با فزونى نعمت یا نزول مصائب و مشکلات، زمینه بیدارى و بازگشت آنان را فراهم مى‌کند تا شاید میثاق ‌الهى را به یاد آورده و به خداپرستى بگرایند؛ اما بسیارى از آن‌ها عهد خدا را فراموش کرده و به [[گناه]] و مخالفت با انبیا مى‌پردازند: {{متن قرآن|«وَمَا وَجَدْنَا لِأَکثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ»}} (آیه ۱۰۲).
  
در آیات 138 ـ 164 ماجراهاى شش‌گانه از چگونگى برخورد قوم بنى‌اسرائیل با موسى و تعالیم او گزارش مى‌شود و بهانه‌جویی‌ها، نافرمانی‌ها و خودخواهى آنان در زمان موسى و پس از وى را كه سرانجام باعث از میان رفتن قدرت و شوكت قوم بنى‌اسرائیل شد، بیان مى‌كند. ماجراهاى شش‌گانه عبارت است از:
+
پس از این مقدمه کوتاه به داستان [[حضرت موسى]] و تلاش‌هاى او براى هدایت قوم [[فرعون]] و [[بنی اسرائیل|بنى‌اسرائیل]] مى‌پردازد (آیات ۱۰۲ ـ ۱۷۹). به گزارش این آیات، حضرت موسى علیه‌السلام ابتدا براى دعوت قوم فرعون به [[توحید]] و نجات بنى‌اسرائیل از [[ظلم]] آنان به سراغ فرعون و سران قومش رفت (آیه ۱۰۵) و با ارائه [[معجزه|معجزات]] متعددى همچون تبدیل عصا به اژدها و سفید و درخشنده کردن دستش حجت را بر آنان تمام کرد؛ اما آنان به موسى [[تهمت]] ساحرى زده (آیه ۱۰۹) و سپس ساحران را به مبارزه با او فرستادند (آیات ۱۱۰ ـ ۱۲۶) و تصمیم به کشتن مردان جوان بنى‌اسرائیل گرفتند (آیه ۱۲۷).
  
# تقاضاى نابخردانه گروهى از بنى‌اسرائیل از موسى براى تعیین بتى براى پرستش (138 ـ 141).
+
و هنگامى که بر اثر نافرمانى، خداوند بلاها و آفات کشاورزى را بر آنان فرو فرستاد، به جاى [[توبه]] به موسى و یارانش فال بد مى‌زدند (آیات ۱۳۰ ـ ۱۳۱)، آنگاه خداوند عذاب‌هاى آشکار و غیرعادى همچون توفان سهمگین، هجوم ملخ‌ها، شپش‌ها و قورباغه‌ها و خون (شدن آب‌هایشان)<ref> تفسیر ماوردى، ج ۲، ص ۲۵۳.</ref> را بر آن‌ها نازل کرد (آیه ۱۳۳).
# پرستش گوساله سامرى پس از تأخیر 10 روزه حضرت موسى در بازگشت از سفر خود به كوه طور (142 ـ 145).
 
# انتخاب 70 نفر از قوم موسى براى حضور در میعادگاه الهى و هلاك شدن آنان به سبب درخواست غیرمنطقى، همچون رؤیت خدا.(155)
 
# ناسپاسى در برابر نعمت‌هاى الهى، از جمله جارى شدن 12 چشمه آب، سایه افكندن ابر بر قوم بنى‌اسرائیل در صحراى سوزان و روزى كردن طعام پاك و گوارا.(160)
 
# اجتناب از تواضع و سجده در برابر خدا و [[دعا]] براى بخشش گناهان هنگام ورود به بیت‌المقدس (161 ـ 162).
 
# نافرمانى بنى‌اسرائیل از حكم تعطیل روز شنبه و حرمت ماهیگیرى در آن.(163 ـ 164)
 
  
آیه 157 این سوره كه در میان آیات مورد بحث قرار دارد به یكباره روى سخن را از داستان‌ها و ماجراهاى قوم بنى‌اسرائیل به بیان ویژگی‌هاى ممتاز [[پیامبر اسلام]] و دلایل حقانیت ایشان بازمى‌گرداند تا اعلام كند كه پیروان رسول اكرم صلى الله علیه و آله همان مؤمنان واقعى هستند كه مشمول رحمت گسترده الهى مى‌شوند و بدین‌سان یهودیان زمان پیامبر را به پیروى از ایشان فراخواند.<ref> مجمع البیان، ج 10، ص 74.</ref>
+
وقوع این بلایا قوم فرعون را وامى‌داشت تا براى رفع آن‌ها به موسى متوسل شوند و به او وعده [[ایمان]] و آزادى بنى‌اسرائیل دهند (آیه ۱۳۴)؛ اما پس از برطرف شدن این مصائب، عهد خود را مى‌شکستند و خداوند نیز آنان را غرق کرد و سرزمین با برکت [[مصر]] را در اختیار بنى‌اسرائیل قرار داد.
  
خداوند در این آیه [[پیامبر اسلام]] را با 7 خصلت و امتیاز ویژه معرفى كرده و در ضمن آن‌ها، 5 دلیل بر حقانیت دعوت ایشان اقامه مى‌كند و از این جهت آیه 157 از ویژگى منحصر به فردى در قرآن كریم برخوردار است و آیه دیگرى همچون آن نمى‌توان یافت.<ref> نمونه، ج 6، ص 399.</ref>
+
در آیات ۱۳۸ ـ ۱۶۴ ماجراهاى شش‌گانه از چگونگى برخورد قوم بنى‌اسرائیل با موسى و تعالیم او گزارش مى‌شود و بهانه‌جویی‌ها، نافرمانی‌ها و خودخواهى آنان در زمان موسى و پس از وى را که سرانجام باعث از میان رفتن قدرت و شوکت قوم بنى‌اسرائیل شد، بیان مى‌کند. ماجراهاى شش‌گانه عبارت است از:
  
این آیه رسول خدا را پیغمبرى درس ناخوانده معرفى مى‌كند كه امر به معروف و نهى از منكر كرده و هر پاك و پاكیزه‌اى را براى بشر حلال و هر ناپاك و پلیدى را [[حرام]] مى‌كند و موانع و غل و زنجیرهایى را كه مانع سعادت بشر است از دست و پاى آنان باز مى‌كند. به گزارش این آیه همه این نشانه‌ها كه دلیل [[نبوت]] و خاتمیت آن حضرت است، قبلاً در [[تورات]] و [[انجیل]] براى یهود و نصارا بیان شده بود.<ref> المیزان، ج 8، ص 292.</ref>
+
#تقاضاى نابخردانه گروهى از بنى‌اسرائیل از موسى براى تعیین بتى براى پرستش (آیات ۱۳۸ ـ ۱۴۱).
 +
#پرستش گوساله سامرى پس از تأخیر ۱۰ روزه حضرت موسى در بازگشت از سفر خود به [[طور سینا|کوه طور]] (آیات ۱۴۲ ـ ۱۴۵).
 +
#انتخاب ۷۰ نفر از قوم موسى براى حضور در میعادگاه الهى و هلاک شدن آنان به سبب درخواست غیرمنطقى، همچون رؤیت خدا (آیه ۱۵۵).
 +
#ناسپاسى در برابر نعمت‌هاى الهى، از جمله جارى شدن ۱۲ چشمه آب، سایه افکندن ابر بر قوم بنى‌اسرائیل در صحراى سوزان و روزى کردن طعام پاک و گوارا (آیه ۱۶۰).
 +
#اجتناب از [[تواضع]] و [[سجده]] در برابر [[الله|خدا]] و [[دعا]] براى بخشش گناهان هنگام ورود به [[بیت المقدس|بیت‌المقدس]] (آیات ۱۶۱ ـ ۱۶۲).
 +
#نافرمانى بنى‌اسرائیل از حکم تعطیل روز شنبه و حرمت ماهیگیرى در آن (آیات ۱۶۳ ـ ۱۶۴).
  
پس از نقل داستان‌هایى از نافرمانى و ناسپاسى بنى‌اسرائیل، در آیات 165 ـ 168 برخى از مجازات‌هایى كه دامنگیر آن‌ها شده، شمرده مى‌شود و به مواردى همچون مسخ شدن گروهى از بنى‌اسرائیل به صورت میمون، سلب آرامش و امنیت قوم بنى‌اسرائیل و ذلت آنان تا روز قیامت و پراكندگى یهود در سراسر جهان اشاره مى‌كند.
+
[[آیه 157 سوره اعراف|آیه ۱۵۷ سوره اعراف]] که در میان آیات مورد بحث قرار دارد، به یکباره روى سخن را از داستان‌ها و ماجراهاى قوم بنى‌اسرائیل به بیان ویژگی‌هاى ممتاز [[پیامبر اسلام]] و دلایل حقانیت ایشان بازمى‌گرداند تا اعلام کند که پیروان رسول اکرم صلى الله علیه و آله همان مؤمنان واقعى هستند که مشمول رحمت گسترده الهى مى‌شوند و بدین‌سان [[یهود|یهودیان]] زمان پیامبر را به پیروى از ایشان فراخواند.<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۴.</ref>
  
در ادامه (169ـ179) در تبیین فرجام نسل‌هاى بعدى یهود مى‌فرماید: آنان كتاب آسمانى تورات را در میان خود داشتند؛ اما به گناه و دنیاپرستى پرداختند و از پیروى [[احكام]] الهى و پایبندى به ‌عهد الهى كه عمل به آن‌ها را پس از مشاهده معجزه بزرگِ «قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سرشان» تعهد كرده بودند، سر باز زدند.
+
خداوند در این آیه پیامبر اسلام را با ۷ خصلت و امتیاز ویژه معرفى کرده و در ضمن آن‌ها، ۵ دلیل بر حقانیت دعوت ایشان اقامه مى‌کند و از این جهت آیه ۱۵۷ از ویژگى منحصر به فردى در قرآن کریم برخوردار است و آیه دیگرى همچون آن نمى‌توان یافت.<ref> تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۳۹۹.</ref>
  
این عهد همان پیمانى است كه از همه انسان‌ها در آغاز آفرینش گرفته شده است كه به ربوبیت خداوند ایمان آورده و به او شرك نورزند.(آیه 172)<ref> احسن االحدیث، ج‌ 4، ص‌ 39‌ـ‌40.</ref> آنان در نافرمانى و برگزیدن گمراهى به جاى هدایت همچون عالِمى هستند كه در صف مؤمنان واقعى و بلكه حامل آیات الهى بود؛ اما سپس از این مسیر گام بیرون نهاد و پیرو وسوسه شیطان شد(176) و فرجام كارش به گمراهى و بدبختى كشیده شد.
+
این آیه رسول خدا را پیغمبرى درس ناخوانده معرفى مى‌کند که [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهى از منکر]] کرده و هر پاک و پاکیزه‌اى را براى بشر [[حلال]] و هر ناپاک و پلیدى را [[حرام]] مى‌کند و موانع و غل و زنجیرهایى را که مانع سعادت [[بشر]] است از دست و پاى آنان باز مى‌کند. به گزارش این آیه، همه این نشانه‌ها که دلیل [[نبوت]] و خاتمیت آن حضرت است، قبلاً در [[تورات]] و [[انجیل]] براى [[یهود]] و [[نصاری|نصارا]] بیان شده بود.<ref> المیزان، ج ۸، ص ۲۹۲.</ref>
  
آیه 172 این سوره از پیمانى خبر مى‌دهد كه خداوند بر ربوبیت خویش از بنى‌آدم گرفته است. در این كه آیا این پیمان فطرى است یا در عالمى موسوم به عالم ذر از او گرفته شده است و یا... نظرات چندى مطرح شده است. (=> عالم ذر)
+
پس از نقل داستان‌هایى از نافرمانى و ناسپاسى بنى‌اسرائیل، در آیات ۱۶۵ ـ ۱۶۸ برخى از مجازات‌هایى که دامنگیر آن‌ها شده، شمرده مى‌شود و به مواردى همچون مسخ شدن گروهى از بنى‌اسرائیل به صورت میمون، سلب آرامش و امنیت قوم بنى‌اسرائیل و ذلت آنان تا روز [[قیامت]] و پراکندگى یهود در سراسر جهان اشاره مى‌کند.
  
با پایان یافتن داستان اقوام پیشین، آیات 180 ـ 198 به ریشه‌یابى علل انحراف انسان‌ها در طول تاریخ پرداخته و مى‌فرماید: همه صفات كمالى و اسماى نیكو از آن خداست؛ اما برخى از انسان‌ها این كمالات را از خدا نفى كرده یا به غیرخدا مانند بت‌ها نسبت مى‌دهند<ref> المیزان، ج 8 ، ص 477.</ref> و همین امر باعث گمراهى آنان شده و گام به گام از حق دور مى‌شوند. در آیات بعد با دلایل محكم ثابت مى‌كند كه هیچ‌یك از كمالاتى را كه به شركاى خداوند نسبت داده‌اند ـ همچون خالقیت، یارى‌رسانى، هدایتگرى و توانمندى ـ در آنان یافت نمى‌شود بلكه آنان موجوداتى مانند دیگر بندگان خدا هستند كه حتى قدرت یارى رساندن به خود را هم ندارند، چه رسد به امداد دیگران.
+
در ادامه (آیات ۱۶۹ـ۱۷۹) در تبیین فرجام نسل‌هاى بعدى یهود مى‌فرماید: آنان کتاب آسمانى [[تورات]] را در میان خود داشتند؛ اما به گناه و دنیاپرستى پرداختند و از پیروى [[احکام]] الهى و پایبندى به ‌عهد الهى که عمل به آن‌ها را پس از مشاهده [[معجزه]] بزرگِ «قرار گرفتن کوه طور بر بالاى سرشان» تعهد کرده بودند، سر باز زدند.
  
در آیات پایانى سوره (198 ـ 206) همچون آغاز روى سخن را به پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله كرده و نكاتى را كه در تبلیغ دین و رویارویى با مشركان پیمان‌شكن به او یارى مى‌رساند، گوشزد مى‌كند و از پیامبر مى‌خواهد كه گذشت پیشه كند، به ‌كار پسندیده فرمان دهد از نادانان رخ برتابد در برابر وسوسه شیطان به خدا پناه برد و آیات قرآن را بر مردم تلاوت كند و از آنان بخواهد تا به دقت به آن گوش فرادهند و در دل خویش پروردگار را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس یاد كند، چنان‌كه بندگان مقرب درگاه الهى چنین مى‌كنند.
+
این عهد همان پیمانى است که از همه انسان‌ها در آغاز آفرینش گرفته شده است که به ربوبیت خداوند [[ایمان]] آورده و به او [[شرک|شرک]] نورزند (آیه ۱۷۲).<ref> احسن االحدیث، ج‌ ۴، ص‌ ۳۹‌ـ‌۴۰.</ref> آنان در نافرمانى و برگزیدن گمراهى به جاى هدایت، همچون عالِمى هستند که در صف مؤمنان واقعى و بلکه حامل آیات الهى بود؛ اما سپس از این مسیر گام بیرون نهاد و پیرو [[وسوسه]] شیطان شد (آیه ۱۷۶) و فرجام کارش به گمراهى و بدبختى کشیده شد.
  
 +
[[آیه 172 سوره اعراف|آیه ۱۷۲]] این سوره از پیمانى خبر مى‌دهد که خداوند بر ربوبیت خویش از بنى‌آدم گرفته است. در این که آیا این پیمان [[فطرت|فطرى]] است یا در عالمى موسوم به [[عالم ذر]] از او گرفته شده است و یا...، نظرات چندى مطرح شده است.
  
== اثر تلاوت ==
+
با پایان یافتن داستان اقوام پیشین، آیات ۱۸۰ ـ ۱۹۸ به ریشه‌یابى علل انحراف انسان‌ها در طول تاریخ پرداخته و مى‌فرماید: همه صفات کمالى و اسماى نیکو از آن [[الله|خدا]] است؛ اما برخى از انسان‌ها این کمالات را از خدا نفى کرده یا به غیرخدا مانند بت‌ها نسبت مى‌دهند<ref> المیزان، ج ۸ ، ص ۴۷۷.</ref> و همین امر باعث گمراهى آنان شده و گام به گام از [[حق]] دور مى‌شوند. در آیات بعد با دلایل محکم ثابت مى‌کند که هیچ‌یک از کمالاتى را که به شرکاى خداوند نسبت داده‌اند ـ همچون خالقیت، یارى‌رسانى، هدایتگرى و توانمندى ـ در آنان یافت نمى‌شود، بلکه آنان موجوداتى مانند دیگر بندگان خدا هستند که حتى قدرت یارى رساندن به خود را هم ندارند، چه رسد به امداد دیگران.
  
در روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام زایل شدن هراس و اندوه در قیامت از انسان مؤمن اثر قرائت این سوره در هر ماه بیان شده است.<ref> تفسیر عیاشى، ج 2، ص 135؛ ثواب‌الاعمال، ص 105؛ مجمع‌البیان، ج 4، ص 608.</ref>
+
در آیات پایانى سوره (آیات ۱۹۸ ـ ۲۰۶) همچون آغاز، روى سخن را به [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله کرده و نکاتى را که در تبلیغ [[دین]] و رویارویى با مشرکان پیمان‌شکن به او یارى مى‌رساند، گوشزد مى‌کند و از پیامبر مى‌خواهد که گذشت پیشه کند، به ‌کار پسندیده فرمان دهد از نادانان رخ برتابد در برابر وسوسه [[شیطان]] به خدا پناه برد و آیات [[قرآن]] را بر مردم [[تلاوت قرآن|تلاوت]] کند و از آنان بخواهد تا به دقت به آن گوش فرادهند و در دل خویش پروردگار را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس یاد کند، چنان‌که بندگان مقرب درگاه الهى چنین مى‌کنند.
  
==پانویس ==
+
==فضیلت قرائت سوره==
 +
 
 +
در روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام، زایل شدن هراس و اندوه در [[قیامت]] از انسان مؤمن، اثر این [[تلاوت قرآن|تلاوت]] سوره در هر ماه بیان شده است.<ref> تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۳۵؛ ثواب‌الاعمال، ص ۱۰۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸.</ref>
 +
 
 +
==پیوست==
 +
[[سوره اعراف/متن و ترجمه]]
 +
 
 +
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
  
محمد خامه‌گر، محمدحسن درایتى؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد صفحه 64-71.
+
*محمد خامه‌گر، محمدحسن درایتى؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۴، صفحه ۶۴-۷۱.
 +
{{فهرست سوره های قرآن
 +
|سوره=۷.[[سوره اعراف/متن و ترجمه|الأعراف]]
 +
|قبلی=۶.[[سوره انعام/متن و ترجمه|الأنعام]]
 +
|بعدی=۸.[[سوره انفال/متن و ترجمه|الأنفال]]
 +
}}
 +
{{قرآن}}
  
 
[[رده: سوره های قرآن]]
 
[[رده: سوره های قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۴

<<انعام اعراف انفال>>
شماره: ۷
جزء : ۸و۹
محل نزول: مکه
ترتيب نزول : ۳۹
تعداد آیه : ۲۰۶
متن و ترجمه سوره

فهرست سوره‌های قرآن

سوره اعراف هفتمین سوره از قرآن کریم و دارای ۲۰۶ آیه است.

نزول سوره

این سوره مکى است[۱] و در ترتیب مصحف، پس از «سوره انعام» و پیش از «سوره انفال» قرار گرفته و در ترتیب نزول، سى و نهمین سوره است که پس از «سوره ص» و پیش از «سوره جن» نازل شده است[۲] و در برخى روایات، ترتیب نزول، ردیف‌هاى ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ و حتى ۱۰۸ را به خود اختصاص داده است.[۳] برخى مفسران آیات ۱۶۳ ـ ۱۷۲ آن را مدنى دانسته‌اند.[۴]

برخى پژوهشگران با استناد به روایتى مرسل[۵] و وجود عبارات و تعبیرات مشابه و مشترک در سوره های بقره و اعراف، مدنى بودن این سوره را ترجیح داده‌اند، در حالى که تشابه میان بخش‌هاى مختلف سوره اعراف با دیگر سوره‌هاى مکى مانند: سوره هود، سوره شعراء، سوره نوح، سوره یونس و... بسیار بیشتر از شباهت این سوره با بقره است، افزون بر آن که صرف شباهت بخش‌هایى از این سوره با بخش‌هایى از سوره بقره براى مدنى بودن آن کافى نیست.

این سوره در ترتیب نزول، اولین سوره‌اى است که حروف مقطعه آن بیش از یک حرف است، زیرا سوره‌هاى قبل از آن با یک حرف آغاز شده است؛ مانند: «ن»، «ق» و «ص».[۶]

تعداد آیات سوره

سوره اعراف داراى ۲۰۶ آیه است[۷] و برخى «المص» را آیه مستقل ندانسته و شمار آیات آن را ۲۰۵ دانسته‌اند.[۸] این سوره ۳۳۴۱ کلمه[۹] دارد. در شمار آیات پس از سوره بقره و در تعداد کلمات و حروف پس از سوره بقره و سوره نساء بلندترین سوره قرآنى و در سوره‌هاى مکى طولانى‌ترین آن‌ها و یکى از ۷ سوره طولانى (سبع طوال) قرآن کریم است.[۱۰]

نام سوره

نام این سوره از واژه «اَعراف» در آیه ۴۶ آن گرفته شده است و از آن با نام‌هاى «المص»، «میقات» (برگرفته از آیه ۱۴۳) و «میثاق» (برگرفته از آیه ۱۷۳) نیز یاد شده است.[۱۱]

برخی ویژگی‌های سوره

علامه طباطبایى مى‌گوید: آغاز شدن سوره اعراف با حروف «المص» نشان آن است که این سوره افزون بر مضامین و موضوعات سوره‌هاى آغاز شده با «الم»، بر مضامین و موضوعات «سوره ص» نیز مشتمل است.[۱۲]

مأمور ساختن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به انذار در آیات نخست این سوره و فرمان به سیره حسنه و رفتار ملایم در آیات پایانى براى نفوذ سخنش در دل‌ها، نشان از ارتباط معنایى میان آغاز و انجام این سوره دارد.[۱۳]

آیه ۲۰۶ سوره از آیات سجده‌دار قرآن است که شیعه و نیز شافعى از اهل سنت سجده آن را مستحب و دیگر فرقه‌ها واجب مى‌دانند.[۱۴]

برخى از آیات این سوره از شهرت بیشترى برخوردار گشته و به «آیه اعراف» (آیه ۴۶[۱۵] «آیه عرش»[۱۶] یا «آیه سخره» (آیه ۵۴[۱۷] «آیه میثاق»[۱۸] یا «آیه ذر» (آیه ۱۷۲) موسوم شده است.

فضاى نزول و هدف سوره

با توجه به این که سوره اعراف بعد از سوره ص و قبل از سوره جن نازل شده باشد و با توجه به این که نزول سوره جن پس از بازگشت رسول اکرم صلى الله علیه و آله از سفر تبلیغى طائف در سال دهم بعثت[۱۹] بوده، مى‌توان نتیجه گرفت که نزول اعراف قبل از معراج پیامبر در مکه واقع شده است.[۲۰]

در این دوره مشرکان مکه سخت‌ترین مخالفت‌ها را با پیامبر روا داشته و از هیچ کوششى براى جلوگیرى از انتشار دعوت توحیدى رسول خدا صلى الله علیه و آله کوتاهى نمى‌کردند که یک نمونه آن محاصره اقتصادى سه ساله در شعب ابى‌طالب بود.

در چنین شرایطى سوره مبارکه اعراف نازل شد تا بار دیگر عهدى را که خداوند از آدمیان گرفته است تا او را بپرستند و چیزى را شریک او قرار ندهند به آنان یادآور شود و سرنوشت امت‌هاى عهدشکن پیشین و مکذبان پیامبران را خاطرنشان سازد،[۲۱] از این‌رو باید گفت: سوره اعراف براى تبیین اهمیت پایبندى انسان‌ها به عهدى که با خدا بسته بودند، فرود آمد.[۲۲]

محتواى سوره

سوره اعراف با ذکر مقدمه‌اى درباره اهمیت پیروى از دستورات انبیاء علیهم‌السلام آغاز مى‌شود و از مردم مى‌خواهد از فرمان‌هاى خدا که به صورت وحى بر انبیاء فرود آمده پیروى کنند و از فرجام شوم اقوامى که بر اثر مخالفت با پیامبران نابود شدند، عبرت بگیرند و بدانند که حسابرسى اعمال در روز قیامت حتمى و حق است (آیات ۱ ـ ۹).

فصل نخست این سوره با بیان داستان عبرت‌انگیز حضرت آدم علیه‌السلام و تلاش‌هاى شیطان براى اغواى او آغاز مى‌گردد و آنگاه به ۴ فرمان الهى که ضامن رشد و سعادت انسان در دنیا و آخرت است، اشاره مى‌کند. این فرمان‌ها که همگى با خطاب «یا بَنى آدمَ» آغاز مى‌شود پیوند آشکارى با عوامل لغزش آدم و حوا دارد و بدین‌سان از فرزندان آدم مى‌خواهد که با رعایت این نکات از گمراهى و سقوط در امان بمانند.

این اصول چهارگانه که همان پیمان‌هاى خداوند با انسان است درباره رعایت تقوا،[۲۳] پیروى نکردن از شیطان (آیات ۲۷ ـ ۳۰)، پیمودن مسیر اعتدال در زندگى و اجتناب از اسراف و زیاده‌روى (آیات ۳۱ ـ ۳۴) و پیروى از دستورات انبیاى الهى (آیه ۳۵) است.

ادامه آیات این بخش به مقایسه سرانجام پیروان انبیا و متکبران تکذیب کننده آیات خدا مى‌پردازد و با ترسیم شرمندگى و پشیمانى منکران انبیاء با تعابیرى همچون جاودانگى مستکبران در آتش (آیه ۳۶)، نفرین دوزخیان به یکدیگر (آیه ۳۸)، دو چندان شدن عذاب (آیه ۳۸)، احاطه عذاب دوزخ از بالا و پایین بر آنان (آیه ۴۱)، به فرجام شوم و دردناک کافران اشاره مى‌کند.

در مقابل، بهشت جاویدانِ مؤمنانِ معتقد به حقانیت پیامبران و نیکوکار را یادآور مى‌شود. سپس صحنه عبرت‌آموزى از مکالمه بهشتیان با دوزخیان را که به پشیمانى دوزخیان و اعتراف آنان به نادرستى رفتارهایشان در دنیا مى‌انجامد گزارش مى‌کند.

در این صحنه به حضور مردانى که در جایگاهى به نام اعراف جاى دارند، اشاره کرده که بر بهشتیان سلام کرده و از دوزخیان بیزارى مى‌جویند. درباره شأن و مقام اصحاب اعراف اختلاف بسیارى میان مفسران وجود دارد[۲۴] تا آنجا که برخى آن‌ها را برترین بندگان خدا همچون پیامبران و امامان علیهم‌السلام به شمار مى‌آورند[۲۵] و برخى دیگر آن‌ها را از افراد ضعیف الایمان و گناهکاران مى‌دانند.[۲۶]

پس از بیان فرجام اهل دوزخ به تشریح دلایل گرفتارى آن‌ها به عذاب ابدى مى‌پردازد و امورى همچون انکار پیامبران الهى و بى‌توجهى به ربوبیت و خالقیت خداوند را دلایل اصلى این عذاب برمى‌شمارد و از مشرکان مکه مى‌خواهد با تضرع و زارى خدا را بخوانند، در زمین فساد نکنند و به رحمت الهى دل ببندند و شکرگزار نعمت‌هاى الهى باشند.

فصل دوم سوره (آیات ۵۹ ـ ۱۷۹) به گزارشى تاریخى از مخالفت‌هاى اقوام پیشین با تعالیم انبیاء و چگونگى برخورد آن‌ها با پیمان‌هاى الهى اختصاص دارد. این نمونه‌ها که به ترتیب تاریخى بیان شده است از داستان حضرت نوح علیه‌السلام آغاز مى‌شود و به قصه حضرت موسى علیه‌السلام که از همه مبسوط‌تر است، خاتمه مى‌یابد.

به گزارش این آیات، نخستین اقدام پیامبران در برابر کافران و گناهکاران این بود که میثاق الهى را خاطرنشان سازند و آن‌ها را از پرستش غیر خدا بازدارند، از این‌رو از زبان بیشتر پیامبران این عبارت را نقل مى‌کند که: «یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیرُهُ» (آیات ۵۹، ۶۵، ۷۳، ۸۵).

پیامبران با یادآورى نعمت‌هاى الهى آنان را به توحید و پیروى از فرمان‌هاى خدا دعوت مى‌کردند؛ اما انسان‌هاى سرکش هر یک به ‌گونه‌اى از این میثاق الهى سر باز مى‌زدند و با ارتکاب گناهان و انکار سخنان انبیاء به بت‌پرستى و پیروى از هوای نفس مى‌پرداختند و به عذابى دردناک دچار شدند؛ قوم نوح او را گمراه خوانده (آیه ۶۰) و رسالت وى را تکذیب کردند. خداوند نیز آن مردم نادان و کوردل را در سیلى سهمگین غرق و نابود ساخت (آیه ۶۴).

قوم عاد پیامبرشان را نادان و دروغگو نامیدند (آیه ۶۶) و رسالت او را انکار کرده و به عبادت آنچه پدرانشان مى‌پرستیدند، مشغول شدند (آیه ۷۰).

قوم ثمود که به نعمت و لطف الهى قدرت ساختن قصرهاى عالى در دشت‌ها و تراشیدن خانه‌ها در کوه‌ها را یافته بودند (آیه ۷۴) به قدرت خود مغرور شده و ناقه حضرت صالح را که معجزه الهى و نشانه‌اى از سوى او بود پى کردند و خداوند نیز با زلزله‌اى بزرگ شهر آنها را درهم کوبید (آیه ۷۸).

قوم لوط که براى نخستین ‌بار در تاریخ بشر به عمل زشت لواط روى آورده بودند (آیه ۸۰) با بارانى از سنگریزه نابود شدند (آیه ۸۴). مردم شهر مدین نیز به مفاسد اخلاقى و اجتماعى دچار شدند و با کم‌فروشى و بت‌پرستى و آزار و اذیت اهل ایمان به فساد در زمین پرداختند و به نصایح پیامبرشان شعیب بى‌توجهى کرده و او را انکار کردند. خداوند نیز این قوم سرکش را با زلزله‌اى ویرانگر نابود ساخت (آیه ۹۱).

پس از بیان سرگذشت انسان‌هایى که عهد الهى را به فراموشى سپرده بودند، سنت الهى در هدایت و عذاب اقوام پیشین طى آیات ۹۴ ـ ۱۰۲ بیان مى‌شود؛ به گزارش این آیات، خداوند قبل از کیفر هر قوم گناهکارى با فزونى نعمت یا نزول مصائب و مشکلات، زمینه بیدارى و بازگشت آنان را فراهم مى‌کند تا شاید میثاق ‌الهى را به یاد آورده و به خداپرستى بگرایند؛ اما بسیارى از آن‌ها عهد خدا را فراموش کرده و به گناه و مخالفت با انبیا مى‌پردازند: «وَمَا وَجَدْنَا لِأَکثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ» (آیه ۱۰۲).

پس از این مقدمه کوتاه به داستان حضرت موسى و تلاش‌هاى او براى هدایت قوم فرعون و بنى‌اسرائیل مى‌پردازد (آیات ۱۰۲ ـ ۱۷۹). به گزارش این آیات، حضرت موسى علیه‌السلام ابتدا براى دعوت قوم فرعون به توحید و نجات بنى‌اسرائیل از ظلم آنان به سراغ فرعون و سران قومش رفت (آیه ۱۰۵) و با ارائه معجزات متعددى همچون تبدیل عصا به اژدها و سفید و درخشنده کردن دستش حجت را بر آنان تمام کرد؛ اما آنان به موسى تهمت ساحرى زده (آیه ۱۰۹) و سپس ساحران را به مبارزه با او فرستادند (آیات ۱۱۰ ـ ۱۲۶) و تصمیم به کشتن مردان جوان بنى‌اسرائیل گرفتند (آیه ۱۲۷).

و هنگامى که بر اثر نافرمانى، خداوند بلاها و آفات کشاورزى را بر آنان فرو فرستاد، به جاى توبه به موسى و یارانش فال بد مى‌زدند (آیات ۱۳۰ ـ ۱۳۱)، آنگاه خداوند عذاب‌هاى آشکار و غیرعادى همچون توفان سهمگین، هجوم ملخ‌ها، شپش‌ها و قورباغه‌ها و خون (شدن آب‌هایشان)[۲۷] را بر آن‌ها نازل کرد (آیه ۱۳۳).

وقوع این بلایا قوم فرعون را وامى‌داشت تا براى رفع آن‌ها به موسى متوسل شوند و به او وعده ایمان و آزادى بنى‌اسرائیل دهند (آیه ۱۳۴)؛ اما پس از برطرف شدن این مصائب، عهد خود را مى‌شکستند و خداوند نیز آنان را غرق کرد و سرزمین با برکت مصر را در اختیار بنى‌اسرائیل قرار داد.

در آیات ۱۳۸ ـ ۱۶۴ ماجراهاى شش‌گانه از چگونگى برخورد قوم بنى‌اسرائیل با موسى و تعالیم او گزارش مى‌شود و بهانه‌جویی‌ها، نافرمانی‌ها و خودخواهى آنان در زمان موسى و پس از وى را که سرانجام باعث از میان رفتن قدرت و شوکت قوم بنى‌اسرائیل شد، بیان مى‌کند. ماجراهاى شش‌گانه عبارت است از:

  1. تقاضاى نابخردانه گروهى از بنى‌اسرائیل از موسى براى تعیین بتى براى پرستش (آیات ۱۳۸ ـ ۱۴۱).
  2. پرستش گوساله سامرى پس از تأخیر ۱۰ روزه حضرت موسى در بازگشت از سفر خود به کوه طور (آیات ۱۴۲ ـ ۱۴۵).
  3. انتخاب ۷۰ نفر از قوم موسى براى حضور در میعادگاه الهى و هلاک شدن آنان به سبب درخواست غیرمنطقى، همچون رؤیت خدا (آیه ۱۵۵).
  4. ناسپاسى در برابر نعمت‌هاى الهى، از جمله جارى شدن ۱۲ چشمه آب، سایه افکندن ابر بر قوم بنى‌اسرائیل در صحراى سوزان و روزى کردن طعام پاک و گوارا (آیه ۱۶۰).
  5. اجتناب از تواضع و سجده در برابر خدا و دعا براى بخشش گناهان هنگام ورود به بیت‌المقدس (آیات ۱۶۱ ـ ۱۶۲).
  6. نافرمانى بنى‌اسرائیل از حکم تعطیل روز شنبه و حرمت ماهیگیرى در آن (آیات ۱۶۳ ـ ۱۶۴).

آیه ۱۵۷ سوره اعراف که در میان آیات مورد بحث قرار دارد، به یکباره روى سخن را از داستان‌ها و ماجراهاى قوم بنى‌اسرائیل به بیان ویژگی‌هاى ممتاز پیامبر اسلام و دلایل حقانیت ایشان بازمى‌گرداند تا اعلام کند که پیروان رسول اکرم صلى الله علیه و آله همان مؤمنان واقعى هستند که مشمول رحمت گسترده الهى مى‌شوند و بدین‌سان یهودیان زمان پیامبر را به پیروى از ایشان فراخواند.[۲۸]

خداوند در این آیه پیامبر اسلام را با ۷ خصلت و امتیاز ویژه معرفى کرده و در ضمن آن‌ها، ۵ دلیل بر حقانیت دعوت ایشان اقامه مى‌کند و از این جهت آیه ۱۵۷ از ویژگى منحصر به فردى در قرآن کریم برخوردار است و آیه دیگرى همچون آن نمى‌توان یافت.[۲۹]

این آیه رسول خدا را پیغمبرى درس ناخوانده معرفى مى‌کند که امر به معروف و نهى از منکر کرده و هر پاک و پاکیزه‌اى را براى بشر حلال و هر ناپاک و پلیدى را حرام مى‌کند و موانع و غل و زنجیرهایى را که مانع سعادت بشر است از دست و پاى آنان باز مى‌کند. به گزارش این آیه، همه این نشانه‌ها که دلیل نبوت و خاتمیت آن حضرت است، قبلاً در تورات و انجیل براى یهود و نصارا بیان شده بود.[۳۰]

پس از نقل داستان‌هایى از نافرمانى و ناسپاسى بنى‌اسرائیل، در آیات ۱۶۵ ـ ۱۶۸ برخى از مجازات‌هایى که دامنگیر آن‌ها شده، شمرده مى‌شود و به مواردى همچون مسخ شدن گروهى از بنى‌اسرائیل به صورت میمون، سلب آرامش و امنیت قوم بنى‌اسرائیل و ذلت آنان تا روز قیامت و پراکندگى یهود در سراسر جهان اشاره مى‌کند.

در ادامه (آیات ۱۶۹ـ۱۷۹) در تبیین فرجام نسل‌هاى بعدى یهود مى‌فرماید: آنان کتاب آسمانى تورات را در میان خود داشتند؛ اما به گناه و دنیاپرستى پرداختند و از پیروى احکام الهى و پایبندى به ‌عهد الهى که عمل به آن‌ها را پس از مشاهده معجزه بزرگِ «قرار گرفتن کوه طور بر بالاى سرشان» تعهد کرده بودند، سر باز زدند.

این عهد همان پیمانى است که از همه انسان‌ها در آغاز آفرینش گرفته شده است که به ربوبیت خداوند ایمان آورده و به او شرک نورزند (آیه ۱۷۲).[۳۱] آنان در نافرمانى و برگزیدن گمراهى به جاى هدایت، همچون عالِمى هستند که در صف مؤمنان واقعى و بلکه حامل آیات الهى بود؛ اما سپس از این مسیر گام بیرون نهاد و پیرو وسوسه شیطان شد (آیه ۱۷۶) و فرجام کارش به گمراهى و بدبختى کشیده شد.

آیه ۱۷۲ این سوره از پیمانى خبر مى‌دهد که خداوند بر ربوبیت خویش از بنى‌آدم گرفته است. در این که آیا این پیمان فطرى است یا در عالمى موسوم به عالم ذر از او گرفته شده است و یا...، نظرات چندى مطرح شده است.

با پایان یافتن داستان اقوام پیشین، آیات ۱۸۰ ـ ۱۹۸ به ریشه‌یابى علل انحراف انسان‌ها در طول تاریخ پرداخته و مى‌فرماید: همه صفات کمالى و اسماى نیکو از آن خدا است؛ اما برخى از انسان‌ها این کمالات را از خدا نفى کرده یا به غیرخدا مانند بت‌ها نسبت مى‌دهند[۳۲] و همین امر باعث گمراهى آنان شده و گام به گام از حق دور مى‌شوند. در آیات بعد با دلایل محکم ثابت مى‌کند که هیچ‌یک از کمالاتى را که به شرکاى خداوند نسبت داده‌اند ـ همچون خالقیت، یارى‌رسانى، هدایتگرى و توانمندى ـ در آنان یافت نمى‌شود، بلکه آنان موجوداتى مانند دیگر بندگان خدا هستند که حتى قدرت یارى رساندن به خود را هم ندارند، چه رسد به امداد دیگران.

در آیات پایانى سوره (آیات ۱۹۸ ـ ۲۰۶) همچون آغاز، روى سخن را به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله کرده و نکاتى را که در تبلیغ دین و رویارویى با مشرکان پیمان‌شکن به او یارى مى‌رساند، گوشزد مى‌کند و از پیامبر مى‌خواهد که گذشت پیشه کند، به ‌کار پسندیده فرمان دهد از نادانان رخ برتابد در برابر وسوسه شیطان به خدا پناه برد و آیات قرآن را بر مردم تلاوت کند و از آنان بخواهد تا به دقت به آن گوش فرادهند و در دل خویش پروردگار را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس یاد کند، چنان‌که بندگان مقرب درگاه الهى چنین مى‌کنند.

فضیلت قرائت سوره

در روایتى از امام صادق علیه‌السلام، زایل شدن هراس و اندوه در قیامت از انسان مؤمن، اثر این تلاوت سوره در هر ماه بیان شده است.[۳۳]

پیوست

سوره اعراف/متن و ترجمه

پانویس

  1. جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۵۲؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۷۹.
  2. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۳؛ البرهان، ج ۱، ص ۲۸۱؛ التمهید، ج ۱، ص ۱۳۶، ۱۳۸.
  3. تاریخ قرآن، ص ۶۷۰.
  4. البرهان، ج ۱، ص ۲۸۸؛ روح‌المعانى، مج ۵، ج ۸، ص ۱۰۹؛ المکى والمدنى فى القرآن، ج ۲، ص ۶۴۸.
  5. مفاتیح‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۳۳؛ تاریخ قرآن، ص ۶۶۳، ۶۷۰.
  6. التفسیر الحدیث، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ اهداف کل سوره، ج ۱، ص ۱۵۳.
  7. جامع البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۵۲؛ الکشاف، ج ۲، ص ۸۵؛ لباب النقول، ص ۱۰۲.
  8. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸؛ التحریر والتنویر، ج ۸، ص ۷.
  9. المعجم‌الاحصائى، ج ۱، ص ۳۰۱.
  10. الاتقان، ج ۱، ص ۱۳۸؛ مناهل‌العرفان، ج ۱، ص ۲۴۸.
  11. التبیان، ج ۴، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۱۲۴ـ۱۲۵؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج ۱، ص ۲۰۳ـ۲۰۴.
  12. المیزان، ج ۸، ص ۵؛ ج ۱۸، ص ۸ ـ ۹.
  13. همان، ص ۳۷۹.
  14. التبیان، ج ۵، ص ۷۰؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۹۳؛ الفقه على المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۰۴.
  15. تتمة المراجعات، ص ۵۸.
  16. بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۳۵.
  17. همان، ج ۷۸، ص ۲۴۱؛ ج ۸۳، ص ۴۵.
  18. نهج الحق، ص ۱۹۱.
  19. حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۱۰۷.
  20. الموسوعة القرآنیه، ج ۳، ص ۹۵؛ النظم الفنى فى القرآن، ص ۱۱۰.
  21. المیزان، ج ۸، ص ۶.
  22. المیزان، ج ۸، ص ۶.
  23. تفسیر ماوردى، ج ۲، ص ۲۵۳.
  24. التبیان، ج ۴، ص ۴۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۵۲ ـ ۶۵۳.
  25. الصافى، ج ۲، ص ۱۹۸؛ منهج‌الصادقین، ج ۴، ص ۳۲؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۳.
  26. جوامع‌الجامع، ج ۱، ص ۴۳۸؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۸۸.
  27. تفسیر ماوردى، ج ۲، ص ۲۵۳.
  28. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۴.
  29. تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۳۹۹.
  30. المیزان، ج ۸، ص ۲۹۲.
  31. احسن االحدیث، ج‌ ۴، ص‌ ۳۹‌ـ‌۴۰.
  32. المیزان، ج ۸ ، ص ۴۷۷.
  33. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۳۵؛ ثواب‌الاعمال، ص ۱۰۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۰۸.

منابع

  • محمد خامه‌گر، محمدحسن درایتى؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۴، صفحه ۶۴-۷۱.
سوره قبلی:

۶.الأنعام

۷.الأعراف سوره بعدی:

۸.الأنفال

۱.سوره فاتحه ۲.سوره بقره ۳.سوره آل عمران ۴.سوره نساء ۵.سوره مائده ۶.سوره انعام ۷.سوره اعراف ۸.سوره انفال ۹.سوره توبه ۱۰.سوره یونس ۱۱.سوره هود ۱۲.سوره یوسف ۱۳.سوره رعد ۱۴.سوره ابراهیم ۱۵.سوره حجر ۱۶.سوره نحل ۱۷.سوره اسراء ۱۸.سوره کهف ۱۹.سوره مریم ۲۰.سوره طه ۲۱.سوره انبیاء ۲۲.سوره حج ۲۳.سوره مومنون ۲۴.سوره نور ۲۵.سوره فرقان ۲۶.سوره شعراء ۲۷.سوره نمل ۲۸.سوره قصص ۲۹.سوره عنکبوت ۳۰.سوره روم ۳۱.سوره لقمان ۳۲.سوره سجده ۳۳.سوره احزاب ۳۴.سوره سبأ ۳۵.سوره فاطر ۳۶.سوره یس ۳۷.سوره صافات ۳۸.سوره ص ۳۹.سوره زمر ۴۰.سوره غافر ۴۱.سوره فصلت ۴۲.سوره شوری ۴۳.سوره زخرف ۴۴.سوره دخان ۴۵.سوره جاثیه ۴۶.سوره احقاف ۴۷.سوره محمد ۴۸.سوره فتح ۴۹.سوره حجرات ۵۰.سوره ق ۵۱.سوره ذاریات ۵۲.سوره طور ۵۳.سوره نجم ۵۴.سوره قمر ۵۵.سوره الرحمن ۵۶.سوره واقعه ۵۷.سوره حدید ۵۸.سوره مجادله ۵۹.سوره حشر ۶۰.سوره ممتحنه ۶۱.سوره صف ۶۲.سوره جمعه ۶۳.سوره منافقون ۶۴.سوره تغابن ۶۵.سوره طلاق ۶۶.سوره تحریم ۶۷.سوره ملک ۶۸.سوره قلم ۶۹.سوره الحاقه ۷۰.سوره معارج ۷۱.سوره نوح ۷۲.سوره جن ۷۳.سوره مزمل ۷۴.سوره مدثر ۷۵.سوره قیامه ۷۶.سوره انسان ۷۷.سوره مرسلات ۷۸.سوره نبأ ۷۹.سوره نازعات ۸۰.سوره عبس ۸۱.سوره تکویر ۸۲.سوره انفطار ۸۳.سوره مطففین ۸۴.سوره انشقاق ۸۵.سوره بروج ۸۶.سوره طارق ۸۷.سوره اعلی ۸۸.سوره غاشیه ۸۹.سوره فجر ۹۰.سوره بلد ۹۱.سوره شمس ۹۲.سوره لیل ۹۳.سوره ضحی ۹۴.سوره انشراح ۹۵.سوره تین ۹۶.سوره علق ۹۷.سوره قدر ۹۸.سوره بینه ۹۹.سوره زلزال ۱۰۰.سوره عادیات ۱۰۱.سوره قارعه ۱۰۲.سوره تکاثر ۱۰۳.سوره عصر ۱۰۴.سوره همزه ۱۰۵.سوره فیل ۱۰۶.سوره قریش ۱۰۷.سوره ماعون ۱۰۸.سوره کوثر ۱۰۹.سوره کافرون ۱۱۰.سوره نصر ۱۱۱.سوره مسد ۱۱۲.سوره اخلاص ۱۱۳.سوره فلق ۱۱۴.سوره ناس

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن