حضرت داوود علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده اولویت مقاله)
(ویرایش)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{متوسط}}
+
{{خوب}}
حضرت داوود علیه السلام از انبیاء الهی است که خداوند به او حکمت عطا نمود. نام کتابش همانطور که در قرآن نیز به آن اشاره شده، زبور است. حضرت داوود صوت نيكوئى داشت لذا هرگاه به خواندن زبور شروع مي كرد انس و جن و پرنده و حيوان هاى وحشى نزد آن حضرت اجتماع مي نمودند. از جمله قدرت هاى معنوى دیگری كه خداوند به حضرت داوود علیه السلام عطا کرد تسبیح موجودات وطبیعت با او در هر شامگاه و صبحگاه بود.
+
'''حضرت داوود علیه السلام''' از [[انبیاء بنی اسرائیل]]، پدر [[حضرت سلیمان علیه السلام|حضرت سلیمان]] (علیه‌السلام) و چهاردهمین نسل [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] (علیه‌السلام) است.<ref>بی آزار شیرازی، باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، ص۱۳۵</ref> او در آیاتی از [[قرآن]] مورد توصیف و تمجید واقع شده است. کتاب آسمانی او «[[زبور]]» نام دارد، که مشتمل بر حمد و ثناى الهى، مناجات و نصایح و امور اخلاقی است. کشته شدن [[جالوت]] توسط داوود در زمانی که او در سپاه [[طالوت]] قرار داشت، از رویدادهای برجسته زندگی اوست. حضرت داوود پس از مرگ طالوت، حکومت [[بنی اسرائیل]] را بر عهده داشت.  
  
==نسب حضرت داوود==
+
==زندگی‌نامه==
 +
کلمه «داود» یا «داوید» به معناى محبوب مى‌‏باشد. حضرت داود (علیه‌السلام) در حدود ۹۷۲ قبل از میلاد مى‏‌زیسته است. وى در سرزمینی بین [[مصر]] و [[شام]] دیده به جهان گشود و در کودکی به شغل شبانى اشتغال داشت. او از نواده‌ های [[حضرت یعقوب علیه السلام|حضرت یعقوب]] است و با نُه واسطه به یکی از فرزندان حضرت یعقوب می‌ رسد. نسب او چنین نقل شده است: داوود بن ایشا بن عوید بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمى نادب بن رام بن حصرون بن فارص بن یهوذا بن یعقوب بن إسحاق بن ابراهیم (ع).<ref> طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱، ص۴۷۶.</ref>
  
داوود بن ايشى بن عويد بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمى نادب بن رام بن حصرون بن فارص بن يهوذا بن يعقوب بن إسحاق بن ابراهيم .<ref> [[تاريخ الأمم والملوك]] ([[محمد بن جرير طبرى]])، ج1، ص476.</ref>
+
حضرت داود (ع) صد سال عمر کرد، که چهل سال از آن را حکومت نمود. او پس از مرگ طالوت (پادشاه [[شام]])، پادشاه [[بنی اسرائیل]] شد. داوود علیه السلام هفت سال با دشمنان جنگید و سپس «اورشلیم» را فتح نمود و در آنجا استقرار یافت. او قواعد پرستش را منظم ساخت و حکومتى عادلانه آمیخته با [[حکمت|حکمت]] ایجاد کرد. حکمت و غیرت او حکومت [[یهود|یهود]] را توانمند ساخت و صنعت [[زره]] سازى و مهارت جنگى‌‏اش او را بر دشمنان پیروز گرداند و سرزمین آنان را از دریاى سرخ و [[مصر]] تا رود [[فرات]] گسترش داد.<ref>بی آزار شیرازی، باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، ص۱۳۶</ref>
  
==حضرت داوود در قرآن==
+
[[امام صادق]] علیه السلام فرمود: خداوند به داوود پیغمبر علیه السلام [[وحی|وحى]] فرستاد که تو بنده خوبى هستى، به شرطى که از [[بیت المال]] مصرف شخصى نکنى و کارى را با دست خودت انجام دهى و امرار معاش کنى. داوود علیه السلام سخت گریست. خداوند عزوجل به آهن وحى کرد که در برابر داوود نرم شود و آهن نرم شد. حضرت داوود علیه السلام نیز، هر روز زرهى مى‌ساخت و به هزار درهم مى‌فروخت و از مصرف کردن بیت المال بى‌نیاز گشت.<ref>کلینی، کافی، ج۵، ص۷۴.</ref>
  
نام مبارك حضرت داوود شانزده بار در [[قرآن]] آمده است. در سوره های: [[سوره بقره]] / [[سوره نساء]] / [[سوره مائده]] / [[سوره انعام]] / [[سوره اسراء]] / [[سوره انبياء]] / [[سوره نمل]] / [[سوره سبا]] / [[سوره ص]].
+
حضرت داوود علیه السلام در سن صدسالگی درگذشت. بعد از مرگ داود جنازه آن حضرت را در [[بیت المقدس]] در قریه داود بر کوه صیهون به خاک سپردند. از داود هجده فرزند باقی ماند و یک پسر از همسر اوریا که همان [[حضرت سلیمان|سلیمان نبی]] بود حکومت و مقام علم و [[نبوت]] داود علیه‌السلام از جانب خدا به او عطا شد.
  
* {{متن قرآن|«وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا»}}: و پروردگار تو به هر كه و هر چه در آسمانها و زمين است داناتر است و در حقيقت بعضى از [[انبياء]] را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود [[زبور]] داديم. (سوره اسراء، آیه 55)
+
==حضرت داوود در قرآن==
 
 
===زبور حضرت داوود علیه السلام===
 
  
زبور داوود عليه السلام حاوى 150 [[سوره]] بود كه [[احكام]] و [[حلال]] و [[حرام]]ى در آن ها ذكر نشده بود. فقط حاوى [[پند و اندرز]] بودند. چون حضرت داوود صوت نيكوئى داشت لذا هرگاه به خواندن زبور شروع مي كرد انس و [[جن]] و پرنده و حيوان هاى وحشى نزد آن حضرت اجتماع مي نمودند حضرت داوود مردى [[فروتن]] بود. و از دست رنج خود هزينه معيشت را تأمين مي كرد. زيرا زره داوودى مي بافت و مي فروخت.
+
نام حضرت داوود شانزده بار در [[قرآن|قرآن کریم]] آمده است. خداوند به او حکومت و حکمت را عطا کرد و آنچه می‌خواست به او تعلیم داد. همچنین، کوه‌ها و پرندگان نیز به همراه داوود [[تسبیح]] خداوند را می‌گفتند.  
  
به عبارت دیگر زبور داوود حاوى 150 مزمور بوده. و مزمور عبارت بود از يك فصلى كه حاوى سخنان داوود بود كه از دشمن به خدا [[استغاثه]] مي كرد. و بر آنان نفرين مي نمود، و از خدا كمك مي خواست. و گاهى حاوى موعظه هائى بودند كه در [[كنيسه]] مي كرد.<ref> [[تفسير آسان]]، (نجفى خمينى محمدجواد)، ج4، ص68.</ref>
+
براساس قرآن حضرت داوود زبان حیوانات را می‌فهمید: {{متن قرآن|«وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ»}}. ([[سوره نمل|نمل]]، آیه ۱۶)
  
* {{متن قرآن|«وَ دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ»}}: و داوود و سليمان را ياد كن هنگامى كه درباره آن كشتزار كه گوسفندان مردم شب  هنگام در آن چريده بودند داورى مى كردند و ما شاهد داورى آنان بوديم. (سوره انبیاء، آیه 78)
+
اعطای زبور به داوود علیه السلام: {{متن قرآن|«وَ رَبُّک أَعْلَمُ بِمَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَینَا دَاوُودَ زَبُورًا»}}: و پروردگار تو به هر که و هر چه در آسمانها و زمین است داناتر است و در حقیقت بعضى از انبیاء را بر بعضى برترى بخشیدیم و به داوود [[زبور]] دادیم. ([[سوره اسراء|اسراء]]، آیه ۵۵)
  
* {{متن قرآن|«وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ عِلْمًا وَ قَالَا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ»}}: و به راستى به داوود و سليمان دانشى عطا كرديم و آن دو گفتند [[ستايش]] خدايى را كه ما را بر بسيارى از بندگان باايمانش برترى داده است. (سوره نمل، آیه 15)
+
علم و [[حکمت]] حضرت داوود علیه السلام: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ آتَینَا دَاوُودَ وَ سُلَیمَانَ عِلْمًا وَ قَالَا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ»}}: و به راستى به داوود و سلیمان دانشى عطا کردیم و آن دو گفتند ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان باایمانش برترى داده است. (نمل، آیه ۱۵)
  
* از جمله قدرت هاى [[معنوى]] كه خداوند به حضرت داوود علیه السلام عطا کرد را در آیه های 17 تا 29 [[سوره ص]] بیان می کند.
+
اعطای قدرتهاى مادی و معنوى به او: {{متن قرآن|«اِصبِر عَلى ما یقولونَ واذکر عَبدَنا داوودَ ذَاالاَیدِ اِنَّهُ اَوّاب * إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ یسَبِّحْنَ بِالْعَشِی وَ الْإِشْراقِ * وَالطَّیرَ مَحْشُورَةً کلٌّ لَهُ أَوَّابٌ * وَ شَدَدْنا مُلْکهُ وَ آتَیناهُ الْحِکمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ...»}}: بر آنچه مى ‏گویند شکیبا باش و بنده ما داود را که دارنده قدرت [و حکومت] بود یاد کن. او بسیار رجوع کننده به حق و به شدت متوجه خدا بود. ما کوه ها را مسخر کردیم که با او هر شامگاه و صبحگاه (خدا را) [[تسبیح]] مى گفتند. و پرندگان را به گرد او درآورده (رام کردیم) که هر یک به سوى خدا بازگشت بسیار داشتند. و سلطنت او را تقویت نمودیم و او را حکمت و سخنانى فیصله دهنده (میان [[حق]] و [[باطل]]) عطا کردیم. ([[سوره ص]]، آیات ۱۷-۲۰)
  
{{متن قرآن|«إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ × وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ × وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ...»}}: ما كوه ها را [[مسخر]] كرديم كه با او هر شامگاه و صبحگاه (خدا را) [[تسبيح]] مى گفتند. × و پرندگان را به گرد او درآورده (رام كرديم) كه هر يك (از كوه ها و مرغان به آواى تسبيح و [[تقديس]] او) به سوى خدا بازگشت بسيار داشتند. × و سلطنت او را (به زيادى عده و عده) تقويت نموديم و او را [[حكمت]] (دانش  هاى عقلى و اجتماعى و [[شرايع دينى]]) و سخنانى فيصله  دهنده (ميان [[حق]] و [[باطل]]) عطا كرديم.
+
خداوند به حضرت داوود فصل الخطاب بودن را عطا کرد و به او دستور داد در میان مردم [[قضاوت]] کند. در قرآن مواردی از قضاوت حضرت داوود ذکر شده است، از جمله: {{متن قرآن|«وَ دَاوُودَ وَ سُلَیمَانَ إِذْ یحْکمَانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ کنَّا لِحُکمِهِمْ شَاهِدِینَ»}}: و داوود و سلیمان را یاد کن هنگامى که درباره آن کشتزار که گوسفندان مردم شب هنگام در آن چریده بودند داورى مى کردند و ما شاهد داورى آنان بودیم. ([[سوره انبیاء|انبیاء]]، آیه ۷۸)
  
==حضرت داوود در روايات==
+
داورى دیگر داوود علیه السلام در رسیدگى به دعاوی مردم، در سوره ص آمده است: «{{متن قرآن|وَ هَلْ أَتاک نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ * إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْکمْ بَینَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ * إِنَّ هذا أَخی‏ لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِی نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَکفِلْنیها وَ عَزَّنی‏ فِی الْخِطابِ * قالَ لَقَدْ ظَلَمَک بِسُؤالِ نَعْجَتِک إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ کثیراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَیبْغی‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلیلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکعاً وَ أَنابَ * فَغَفَرْنا لَهُ ذلِک وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ * یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَیضِلَّک عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ...}}» آیا خبر مهم آن دادخواهان هنگامى که از دیوار محراب او بالا رفتند به تو رسیده است؟ زمانى که بر داود وارد شدند و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس ما دو گروه دادخواه و شاکى هستیم که یکى از ما بر دیگرى ستم کرده است؛ بنابراین میان ما به حق داورى کن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمایى کن. این برادر من است، نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، گفته: این یکى را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت. گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میش‏هاى خود بر تو ستم روا داشته است و قطعاً بسیارى از معاشران و شریکان به یکدیگر ستم مى‏ کنند، به جز کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏ اند و اینان اندک‏ اند. داود دانست که ما او را آزموده‏ ایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بى‏ درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت. و ما او را در این داورى آمرزیدیم، بى تردید او نزد ما منزلتى بلند و سرانجامى نیکو دارد. [و گفتیم:]‌‌ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می‌‌‌‌‌‌کند... . (سوره ص، آیات ۲۱-۲۶)
  
* حضرت [[امام صادق]] عليه السلام مي فرمايد: خداى عليم به پيامبر [[بنى اسرائيل]] [[وحى]] كرد: آن كسى [[جالوت]] را خواهد كشت كه زره [[حضرت موسی]] به اندازه اندام او باشد. و وى مردى است از فرزندان [[لاوى بن يعقوب]] كه نامش: [[داوود بن ايشا]] و گوسفند چران است مي باشد. ايشا داراى ده پسر بود كه حضرت داوود كوچكتر از همه بود. هنگامى كه خدا [[طالوت]] را براى پادشاهى بنى اسرائيل برانگيخت و وى آنان را براى [[محاربه]] با جالوت جمع  آورى نمود نزد ايشا فرستاد و گفت: فرزندان خود را براى كارزار حاضر كن.
+
==زبور حضرت داوود علیه السلام==
 +
«[[زبور]]» کتاب آسمانى حضرت داوود علیه السلام است که نام آن در آیه: «انا اوحینا الیک کما اوحینا الى نوح و النبین من بعده و اوحینا الى ابراهیم و اسماعیل... و آتینا داود زبورا»<ref>سوره نساء، ۱۶۳.</ref> و نیز [[آیه 106 سوره‏ انبیاء|آیه ۱۰۶ سوره‏ انبیاء]] و [[آیه 55 سوره اسراء|آیه ۵۵ سوره اسراء]] ذکر شده است.  
  
وقتى آنان حاضر شدند طالوت زره حضرت موسى را بر تن هر يك از ايشان كه پوشانيد يا بلند بود، يا كوتاه! طالوت به: ايشا گفت: آيا فرزندى دارى كه او را بجاى گذاشته  باشى؟ گفت: آرى، كوچكترين فرزندم را بجاى نهاده ام تا گوسفندان را بچراند.
+
در آیه شریفه مزبور به دو نکته اشاره نموده است، یکى مسئله نزول [[وحی|وحى]] و دیگرى مسئله فرستادن کتاب «زبور» بر حضرت داود علیه‌السلام. زبور مشتمل بر حمد و ثناى الهى ، نصایح و مناجات و امور اخلاقی است، و خالى از ذکر اوامر و نواهى بود، بلکه [[شریعت]] داود علیه‌السلام همان شریعت [[تورات]] بود. زبور خطى برجسته داشت و مشتمل بر مواعظ بود.
  
طالوت به دنبال داوود فرستاد تا آمد. هنگامى كه حضرت داوود خواست بيايد فلاخن خود را نيز به همراه آورد. حضرت داوود مي گويد: در بين راه هر يك از سه عدد سنگ مي گفتند: اى داوود مرا برگير. آن بزرگوار آن ها را برگرفت و در ميان توبره خود نهاد، آن سنگ ها، سنگ فيروزه بودند. حضرت داوود مردى پرجست و خيز و نيرومند و قوى بود. وقتى آن حضرت نزد طالوت آمد و طالوت زره حضرت موسى را بر بدن وى پوشانيد به اندازه قامتش درآمد.
+
و در [[حیاة القلوب (کتاب)|حیات القلوب]] به [[سند حدیث|سند]] معتبر از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه‌السلام مروى است که: زبور در شب هیجدهم ماه مبارک [[ماه رمضان|رمضان]] بر حضرت داود علیه‌السلام نازل شد.
  
حضرت داوود آمد و در برابر [[جالوت]] قرار گرفت. جالوت بر پشت فيل سوار بود و تاجى بر سر داشت و ياقوتى كه مي درخشيد بر پيشانيش بود و سپاهش در مقابلش قرار داشتند. حضرت داوود يكى از آن سنگ ها را برگرفت و به ميمنه سپاه جالوت انداخت و آنان شكست خوردند. بعدا سنگ ديگرى به ميسره لشكر جالوت پرتاب نمود و ايشان هم شكست خوردند. سپس سومين سنگ را بسوى جالوت انداخت و آن سنگ پس از اين كه به پيشانى جالوت در موضع ياقوت رسيد به مغز سرش اصابت كرد و جالوت را نقش زمين نمود.<ref> تفسير آسان (نجفى خمينى محمد جواد)، ج2، ص113.</ref>
+
در میان کتب «عهد عتیق» کتابى بنام زبور یا «مزامیر» وجود دارد که مشتمل بر ۱۵۰ فصل به نام «مزمور» است. مزامیر سه دسته است: ۱- وابسته به عبادت ۲- وابسته به أغانى دینى ۳- وابسته به مراثى و شکر و مدائح ملکى.
  
* درباره حضرت داوود علیه السلام قصه اى را نقل كرده اند كه ناپسند بوده و موافق با مقام [[نبوت]] نمى  باشد می گویند که: حضرت داوود بسيار [[نماز]] مى  خواند و مى  گفت: خدايا! تو ابراهيم را بر من فضيلت دادى و او را به عنوان خليل انتخاب كردى و موسى را بر من فضيلت دادى و او را (كليم) گردانيدى! خداوند فرمود: اى داوود! ما ايشان را آزمايش كرديم و به اين مقام رسانيديم ولى تو را به مانند آنان آزمايش نكرديم، اگر بخواهى تو را هم امتحان مى كنيم؟
+
[[اهل کتاب|اهل کتاب]]، زبور فعلی را به داوود علیه السلام نسبت می دهند. اما بر اساس شواهد این کتاب از مؤلفین متعدد در عصرهاى متوالى است و فقط قسمتى از آن متعلق به داوود علیه السلام است و از آن جمله مزمور چهل و پنجم است که راجع به [[پیامبر اسلام|پیغمبر اسلام]] و [[صحابی|اصحاب]] آن حضرت سخن گفته و [[قرآن]] نیز در [[آیه 105 سوره انبیاء|آیه ۱۰۵ سوره انبیاء]] به این بشارت زبور اشاره کرده است.
  
داوود گفت: آرى مرا هم امتحان كن، پس روزى كه او در محرابش بود كبوترى به چشمش خورد و خواست او را بگيرد، كبوتر به پنجره پرستشگاه پريد و داوود به دنبال آن به پنجره درآمد در اين هنگام چشمش به زن «اوريا» افتاد كه او خود را مى  شست، پس دل به او بست و تصميم گرفت با او [[ازدواج]] كند. در يكى از جنگ ها دستور داد كه «اوريا» در پيشاپيش جبهه جلوتر از «تابوت سكينه» مشغول مبارزه شود، «اوريا» نيز چنين كرد و كشته شد، و چون عده وى تمام شد با همسر او ازدواج كرد و «سليمان» از او زاده شد، روزگار به كام داوود مى  گذشت تا روزى كه در [[محراب]] خود مشغول [[عبادت]] بود، دو مرد را مشاهده كرد و از آنان هراسيد، آن دو به وى گفتند: نترس ما دو خصم هستيم كه بعضى بر بعض ديگر ستم كرده و آمده ايم كه تو درباره ما [[قضاوت]] كنى! يكى از آن دو مرد به ديگرى نگاه كرده و خنديد، در اين هنگام «داوود» متوجه شد آن دو مرد دو [[فرشته]] مى  باشند كه خداوند به صورت دو خصم فرستاده تا «داوود» را بر لغزش او متوجه كنند، پس در اين هنگام [[توبه]] كرده و گريه نمود تا جايى كه از آب چشم او گياهى روئيده شد.
+
==قتل جالوت توسط حضرت داوود==
 +
مطابق با [[قرآن|قرآن مجید]]، پیامبر وقتِ [[بنی اسرائیل]] ـ که در [[تورات]] نام او سموئیل ذکر شده ـ به فرمان خدا [[طالوت]] را برای جنگ با [[فلسطین|فلسطینیان]] به پادشاهی برگزید و سپاهی تحت فرماندهی وی را راهی جنگ با [[جالوت]] و سپاهیانش نمود. به هنگام مواجهه دو سپاه، بیشتر سپاهیان طالوت از مقاومت در برابر جالوت و سپاهیانش اظهار ناتوانی کردند ولى کسانى که به تعبیر قرآن [[یقین|یقین]] داشتند ملاقات کننده خدا هستند، گفتند: چه بسا گروه اندکى که به توفیق خدا بر گروه بسیارى پیروز شدند، و از خدا طلب نصرت و پیروزی کردند. مطابق با آنچه در قرآن آمده آنها به توفیق الهی در این جنگ پیروز شدند و داود جالوت را کشت و خدا او را فرمانروایى و حکمت داد، و از آنچه مى‏ خواست به او آموخت.<ref>رجوع کنید: سوره بقره، آیات ۲۴۷ـ۲۵۱</ref>
  
در نادرست بودن داستان فوق هيچ گونه شك و ترديدى نمى  باشد زيرا كه اين داستان موجب از ميان رفتن [[عدالت]] حضرت داوود مى  باشد!! چگونه درست باشد كه بگوئيم [[پیامبران]] بى  عدالت بودند در حالى كه ايشان امينان بر [[وحى]] خدا و سفيران ميان مردم و خدا مى  باشند و آيا جايز است كه پيامبران داراى چنين صفتى باشند كه [[شهادت]] آنان مورد قبول نبوده و مردم از شنيدن اين سخن ايشان و قبول آن منزجر و متنفر باشند؟!
+
[[امام صادق]] علیه السلام می فرماید: خداى علیم به پیامبر [[بنى اسرائیل]] [[وحى]] کرد: آن کسى [[جالوت]] را خواهد کشت که زره [[حضرت موسی]] به اندازه اندام او باشد. و وى مردى است از فرزندان لاوى بن یعقوب به نام داوود بن ایشا و گوسفند چران است. ایشا داراى ده پسر بود که حضرت داوود کوچکتر از همه بود. هنگامى که خدا [[طالوت]] را براى پادشاهى بنى اسرائیل برانگیخت و وى آنان را براى جنگ با جالوت جمع آورى نمود نزد ایشا فرستاد و گفت: فرزندان خود را براى کارزار حاضر کن.
  
از حضرت [[امام علی]] علیه السلام روايت شده كه فرمود: اگر كسى بگويد كه داوود زن «اوريا» را تزويج كرد بايد بداند كه من درباره او دو حد جارى كرده و تازيانه مى زنم، يكى براى اهانت به [[نبوت]] و ديگرى طبق قانون [[اسلام]]!
+
وقتى آنان حاضر شدند طالوت [[زره]] حضرت موسى را بر تن هر یک از ایشان که پوشانید، یا بلند بود یا کوتاه! طالوت به: ایشا گفت: آیا فرزندى دارى که او را بجاى گذاشته باشى؟ گفت: آرى، کوچکترین فرزندم را بجاى نهاده ام تا گوسفندان را بچراند.
  
«[[ابومسلم]]» گويد: مانعى ندارد كه بگوئيم آن دو خصم واقعا دو مرد عادى بودند كه براى قضاوت به نزد «داوود» آمده بودند و مسأله (ميش) نيز واقعيت داشته است و ترس و هراس داوود هم به اين جهت بود كه آنان در غير وقت عادى و بدون اجازه بر وى داخل شده بودند و سرزنش از اين جهت بوده كه «داوود» بدون شنيدن دليل طرف دوم به نفع اولى قضاوت كرده بود.<ref> ترجمه [[مجمع البيان في تفسير القرآن]]، ج21، ص91.</ref>
+
طالوت به دنبال داوود فرستاد تا آمد. هنگامى که حضرت داوود خواست بیاید فلاخن خود را نیز به همراه آورد. حضرت داوود می گوید: در بین راه هر یک از سه عدد سنگ می گفتند: اى داوود مرا برگیر. آن بزرگوار آن ها را برگرفت و در میان توبره خود نهاد، آن سنگ ها، سنگ فیروزه بودند. حضرت داوود مردى پرجست و خیز و نیرومند و قوى بود. وقتى آن حضرت نزد طالوت آمد و طالوت زره حضرت موسى را بر بدن وى پوشانید به اندازه قامتش درآمد.
  
* [[امام صادق]] عليه السلام فرمود: خداوند به داوود پيغمبر عليه السلام وحى فرستاد كه تو بنده خوبى هستى، به شرطى كه از [[بيت المال]] مصرف شخصى نكنى. و كارى را با دست خودت انجام دهى و امرار معاش كنى. داوود عليه السلام سخت گريست. خداوند عزوجل به آهن وحى كرد كه در برابر داوود نرم شود و آهن نرم شد، حضرت داوود عليه السلام نيز، هر روز زرهى مى  ساخت و به هزار درهم مى  فروخت و از مصرف كردن بيت المال بى  نياز گشت.<ref> گلچين صدوق (محمدحسين صفاخواه)، ج2، ص55.</ref>
+
حضرت داوود آمد و در برابر [[جالوت]] قرار گرفت. جالوت بر پشت فیل سوار بود و تاجى بر سر داشت و یاقوتى که می درخشید بر پیشانیش بود و سپاهش در مقابلش قرار داشتند. حضرت داوود یکى از آن سنگ ها را برگرفت و به میمنه سپاه جالوت انداخت و آنان شکست خوردند. بعدا سنگ دیگرى به میسره لشکر جالوت پرتاب نمود و ایشان هم شکست خوردند. سپس سومین سنگ را بسوى جالوت انداخت و آن سنگ پس از این که به پیشانى جالوت در موضع یاقوت رسید به مغز سرش اصابت کرد و جالوت را نقش زمین نمود.<ref> نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج۲، ص۱۱۳.</ref>
  
* در [[حديث]] معتبر از حضرت امام صادق عليه السلام منقول است كه: حضرت داوود عليه السلام چون به [[حج]] آمد و به [[عرفات]] حاضر شد و كثرت مردم را در عرفات مشاهده نمود به بالاى كوه رفت و تنها مشغول [[دعا]] شد، چون از [[مناسك حج]] فارغ شد، [[جبرئيل]] عليه السلام به نزد آن حضرت آمد و گفت: اى داوود! پروردگار تو مى  فرمايد كه: چرا به كوه بالا رفتى؟ آيا گمان كردى كه صداى تو به سبب صداى ديگران بر من مخفى مى باشد؟
+
==حضرت داوود در تورات==
 +
درباره حضرت داوود علیه السلام در [[تورات]] قصه‌اى را نقل کرده‌اند که ناپسند بوده و موافق با مقام [[نبوت]] نمى‌باشد. می‌گویند که: حضرت داوود بسیار [[نماز]] مى‌خواند و مى‌گفت: خدایا! تو [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] را بر من فضیلت دادى و او را به عنوان خلیل انتخاب کردى و [[حضرت موسى|موسى]] را بر من فضیلت دادى و او را (کلیم) گردانیدى! خداوند فرمود: اى داوود! ما ایشان را آزمایش کردیم و به این مقام رسانیدیم ولى تو را به مانند آنان آزمایش نکردیم، اگر بخواهى تو را هم امتحان مى کنیم؟
  
پس جبرئيل داوود عليه السّلام را برد بسوى جده، و از آن جا او را به دريا فروبرد به قدر چهل روز راه كه در صحرا راه روند تا به سنگى رسيد، پس سنگ را شكافت ناگاه در ميان آن سنگ كرمى ظاهر شد، پس گفت: اى داوود! پروردگار تو مى  فرمايد كه: من صداى اين كرم را در ميان اين سنگ در قعر اين دريا مى  شنوم و از آن غافل نيستم پس گمان كردى كه اختلاط آوازها مرا مانع شنيدن آواز تو مى شود.<ref>حيوة القلوب (علامه مجلسى)، ج2، ص904.</ref>
+
داوود گفت: آرى مرا هم امتحان کن، پس روزى که او در [[محراب|محرابش]] بود، کبوترى به چشمش خورد و خواست او را بگیرد، کبوتر به پنجره پرستشگاه پرید و داوود به دنبال آن به پنجره درآمد. در این هنگام چشمش به زن «اوریا» افتاد که او خود را مى  شست، پس دل به او بست و تصمیم گرفت با او [[ازدواج]] کند. در یکى از جنگ ها دستور داد که «اوریا» در پیشاپیش جبهه جلوتر از «تابوت سکینه» مشغول مبارزه شود، «اوریا» نیز چنین کرد و کشته شد، و چون عده وى تمام شد با همسر او ازدواج کرد و «[[حضرت سلیمان علیه السلام|سلیمان]]» از او زاده شد، روزگار به کام داوود مى  گذشت تا روزى که در محراب خود مشغول [[عبادت]] بود، دو مرد را مشاهده کرد و از آنان هراسید، آن دو به وى گفتند: نترس ما دو خصم هستیم که بعضى بر بعض دیگر ستم کرده و آمده ایم که تو درباره ما [[قضاوت]] کنى! یکى از آن دو مرد به دیگرى نگاه کرده و خندید، در این هنگام «داوود» متوجه شد آن دو مرد دو [[فرشته]] مى  باشند که خداوند به صورت دو خصم فرستاده تا «داوود» را بر لغزش او متوجه کنند، پس در این هنگام [[توبه]] کرده و گریه نمود تا جایى که از آب چشم او گیاهى روئیده شد.
  
==اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت داوود==
+
از [[امام رضا]] (علیه‌السلام) در مورد حقیقت این ماجرا سوال شد، فرمودند: در عصر داود حکم چنین بود که اگر زنى شوهرش مى مرد و یا کشته مى شد، دیگر حق نداشت شوهرى دیگر اختیار کند، و اولین کسى که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد تا با زن شوهر مرده ازدواج کند، داود (علیه‌السلام) بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد، و این بر مردم آن روز گران آمد. ثمره ازدواج داوود با همسر اوریا سلیمان نبی بود که خداوند به آنها عنایت فرمود.
  
* یکی از فضایل حضرت داوود [[احسان]] و نيكوكارى او می باشد. {{متن قرآن|«..مِن ذُرِّيَّتِهِ داوودَ و سُلَيمنَ و اَيّوبَ... وكَذلِكَ نَجزِى المُحسِنين»}}. ([[سوره انعام]]، آیه84)
+
و در [[الأمالی شیخ صدوق (کتاب)|امالى صدوق]] از [[امام صادق]] (علیه‌السلام) روایت شده که به علقمه فرمود: انسان نمى تواند رضایت همه مردم را به دست آورد و نیز نمی تواند زبان آنان را کنترل کند. همین مردم بودند که به داود (علیه‌السلام) نسبت دادند که: مرغى را دنبال کرد تا جایى که نگاهش به همسر اوریا افتاد و عاشق او شد و براى رسیدن به آن زن، اوریا را به جنگ فرستاد، آن هم در پیشاپیش تابوت قرارش داد تا کشته شود، و او بتواند با همسر وى ازدواج کند.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۲۵۶-۲۵۹.</ref>   
  
* داوود عليه السلام، مظهر [[صبر]] و مقاومت و الگوى صابران و بردباران تاريخ بیان شده است. {{متن قرآن|«اِصبِر عَلى ما يَقولونَ واذكُر عَبدَنا داوودَ ذَاالاَيدِ اِنَّهُ اَوّاب»}}. ([[سوره ص]]، آیه 17)
+
از [[امام علی]] علیه السلام روایت شده که فرمود: اگر کسى بگوید که داوود زن «اوریا» را (از روی هوس) تزویج کرد باید بداند که من درباره او دو [[حدود‌‌‌‌|حد]] جارى کرده و تازیانه مى  زنم، یکى براى اهانت به [[نبوت]] و دیگرى طبق قانون [[اسلام]].!<ref>فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۴، ص۲۹۶</ref>
 
 
* [[حكمت]] داوود عليه السلام که خداوند به وى عطاء کرد. {{متن قرآن|«...و قَتَلَ داوودُ جالوتَ وءاتهُ اللّهُ المُلكَ والحِكمَةَ...»}}. ([[سوره بقره]]، آیه 251)
 
 
 
* داوود عليه السلام، داورى عادل در رسيدگى به امور اجتماعى، در نظر مردم عصر خود بود. {{متن قرآن|«اِذ دَخَلوا عَلى داوودَ فَفَزِعَ مِنهُم قالوا لاتَخَف خَصمانِ بَغى بَعضُنا عَلى بَعض فَاحكُم بَينَنا بِالحَقِّ...»}}. (سوره ص، آیه 22)
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
 +
*سید عبدالحجت بلاغی، حجةالتفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، حکمت، ۱۳۸۶ ق.
 +
*صدرالدین بلاغى، قصص قرآن، تهران، امیر کبیر، چاپ ۱۸، ۱۳۸۱ ش.
 +
*عبدالکریم بى‌‏آزار شیرازى، باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۸۰ ش.
 +
*محمد طبرى، تاریخ الأمم والملوک، بیروت ، دارالتراث، دوم، ۱۳۸۷.
 +
*فیض کاشانی، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، دوم، ۱۴۱۵ق.
 +
*شیخ کلینى، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
 +
*محمدجواد نجفى خمینى، تفسیر آسان، تهران، انتشارات اسلامیه، اول، ۱۳۹۸ ق.
  
==منابع==
 
* حيوة القلوب، علامه مجلسى؛ [[قم]]: سرور، ششم، 1384 ش.
 
* ترجمه مجمع البيان، مترجمان، [[تهران]]: [[فراهانى]]، اول، 1360 ش.
 
* تفسير آسان، محمدجواد نجفى خمينى؛ تهران: انتشارات اسلاميه، اول، 1398 ق.
 
* [[تاريخ الأمم والملوك]]، محمد بن جرير طبرى؛ [[بيروت ]]: [[دارالتراث ]]، دوم، 1387.
 
* ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، سيد غلامرضا خسروى حسينى؛ تهران: مرتضوى، دوم، 1375 ش.
 
* گلچين صدوق، محمدحسين صفاخواه؛ تهران: [[فيض كاشانى]]، اول، 1376 ش.
 
 
{{پیامبران}}
 
{{پیامبران}}
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۸

حضرت داوود علیه السلام از انبیاء بنی اسرائیل، پدر حضرت سلیمان (علیه‌السلام) و چهاردهمین نسل حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) است.[۱] او در آیاتی از قرآن مورد توصیف و تمجید واقع شده است. کتاب آسمانی او «زبور» نام دارد، که مشتمل بر حمد و ثناى الهى، مناجات و نصایح و امور اخلاقی است. کشته شدن جالوت توسط داوود در زمانی که او در سپاه طالوت قرار داشت، از رویدادهای برجسته زندگی اوست. حضرت داوود پس از مرگ طالوت، حکومت بنی اسرائیل را بر عهده داشت.

زندگی‌نامه

کلمه «داود» یا «داوید» به معناى محبوب مى‌‏باشد. حضرت داود (علیه‌السلام) در حدود ۹۷۲ قبل از میلاد مى‏‌زیسته است. وى در سرزمینی بین مصر و شام دیده به جهان گشود و در کودکی به شغل شبانى اشتغال داشت. او از نواده‌ های حضرت یعقوب است و با نُه واسطه به یکی از فرزندان حضرت یعقوب می‌ رسد. نسب او چنین نقل شده است: داوود بن ایشا بن عوید بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمى نادب بن رام بن حصرون بن فارص بن یهوذا بن یعقوب بن إسحاق بن ابراهیم (ع).[۲]

حضرت داود (ع) صد سال عمر کرد، که چهل سال از آن را حکومت نمود. او پس از مرگ طالوت (پادشاه شام)، پادشاه بنی اسرائیل شد. داوود علیه السلام هفت سال با دشمنان جنگید و سپس «اورشلیم» را فتح نمود و در آنجا استقرار یافت. او قواعد پرستش را منظم ساخت و حکومتى عادلانه آمیخته با حکمت ایجاد کرد. حکمت و غیرت او حکومت یهود را توانمند ساخت و صنعت زره سازى و مهارت جنگى‌‏اش او را بر دشمنان پیروز گرداند و سرزمین آنان را از دریاى سرخ و مصر تا رود فرات گسترش داد.[۳]

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به داوود پیغمبر علیه السلام وحى فرستاد که تو بنده خوبى هستى، به شرطى که از بیت المال مصرف شخصى نکنى و کارى را با دست خودت انجام دهى و امرار معاش کنى. داوود علیه السلام سخت گریست. خداوند عزوجل به آهن وحى کرد که در برابر داوود نرم شود و آهن نرم شد. حضرت داوود علیه السلام نیز، هر روز زرهى مى‌ساخت و به هزار درهم مى‌فروخت و از مصرف کردن بیت المال بى‌نیاز گشت.[۴]

حضرت داوود علیه السلام در سن صدسالگی درگذشت. بعد از مرگ داود جنازه آن حضرت را در بیت المقدس در قریه داود بر کوه صیهون به خاک سپردند. از داود هجده فرزند باقی ماند و یک پسر از همسر اوریا که همان سلیمان نبی بود حکومت و مقام علم و نبوت داود علیه‌السلام از جانب خدا به او عطا شد.

حضرت داوود در قرآن

نام حضرت داوود شانزده بار در قرآن کریم آمده است. خداوند به او حکومت و حکمت را عطا کرد و آنچه می‌خواست به او تعلیم داد. همچنین، کوه‌ها و پرندگان نیز به همراه داوود تسبیح خداوند را می‌گفتند.

براساس قرآن حضرت داوود زبان حیوانات را می‌فهمید: «وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ». (نمل، آیه ۱۶)

اعطای زبور به داوود علیه السلام: «وَ رَبُّک أَعْلَمُ بِمَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَینَا دَاوُودَ زَبُورًا»: و پروردگار تو به هر که و هر چه در آسمانها و زمین است داناتر است و در حقیقت بعضى از انبیاء را بر بعضى برترى بخشیدیم و به داوود زبور دادیم. (اسراء، آیه ۵۵)

علم و حکمت حضرت داوود علیه السلام: «وَلَقَدْ آتَینَا دَاوُودَ وَ سُلَیمَانَ عِلْمًا وَ قَالَا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ»: و به راستى به داوود و سلیمان دانشى عطا کردیم و آن دو گفتند ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان باایمانش برترى داده است. (نمل، آیه ۱۵)

اعطای قدرتهاى مادی و معنوى به او: «اِصبِر عَلى ما یقولونَ واذکر عَبدَنا داوودَ ذَاالاَیدِ اِنَّهُ اَوّاب * إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ یسَبِّحْنَ بِالْعَشِی وَ الْإِشْراقِ * وَالطَّیرَ مَحْشُورَةً کلٌّ لَهُ أَوَّابٌ * وَ شَدَدْنا مُلْکهُ وَ آتَیناهُ الْحِکمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ...»: بر آنچه مى ‏گویند شکیبا باش و بنده ما داود را که دارنده قدرت [و حکومت] بود یاد کن. او بسیار رجوع کننده به حق و به شدت متوجه خدا بود. ما کوه ها را مسخر کردیم که با او هر شامگاه و صبحگاه (خدا را) تسبیح مى گفتند. و پرندگان را به گرد او درآورده (رام کردیم) که هر یک به سوى خدا بازگشت بسیار داشتند. و سلطنت او را تقویت نمودیم و او را حکمت و سخنانى فیصله دهنده (میان حق و باطل) عطا کردیم. (سوره ص، آیات ۱۷-۲۰)

خداوند به حضرت داوود فصل الخطاب بودن را عطا کرد و به او دستور داد در میان مردم قضاوت کند. در قرآن مواردی از قضاوت حضرت داوود ذکر شده است، از جمله: «وَ دَاوُودَ وَ سُلَیمَانَ إِذْ یحْکمَانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ کنَّا لِحُکمِهِمْ شَاهِدِینَ»: و داوود و سلیمان را یاد کن هنگامى که درباره آن کشتزار که گوسفندان مردم شب هنگام در آن چریده بودند داورى مى کردند و ما شاهد داورى آنان بودیم. (انبیاء، آیه ۷۸)

داورى دیگر داوود علیه السلام در رسیدگى به دعاوی مردم، در سوره ص آمده است: «وَ هَلْ أَتاک نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ * إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْکمْ بَینَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ * إِنَّ هذا أَخی‏ لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِی نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَکفِلْنیها وَ عَزَّنی‏ فِی الْخِطابِ * قالَ لَقَدْ ظَلَمَک بِسُؤالِ نَعْجَتِک إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ کثیراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَیبْغی‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلیلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکعاً وَ أَنابَ * فَغَفَرْنا لَهُ ذلِک وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ * یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَیضِلَّک عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ...» آیا خبر مهم آن دادخواهان هنگامى که از دیوار محراب او بالا رفتند به تو رسیده است؟ زمانى که بر داود وارد شدند و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس ما دو گروه دادخواه و شاکى هستیم که یکى از ما بر دیگرى ستم کرده است؛ بنابراین میان ما به حق داورى کن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمایى کن. این برادر من است، نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، گفته: این یکى را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت. گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میش‏هاى خود بر تو ستم روا داشته است و قطعاً بسیارى از معاشران و شریکان به یکدیگر ستم مى‏ کنند، به جز کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏ اند و اینان اندک‏ اند. داود دانست که ما او را آزموده‏ ایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بى‏ درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت. و ما او را در این داورى آمرزیدیم، بى تردید او نزد ما منزلتى بلند و سرانجامى نیکو دارد. [و گفتیم:]‌‌ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می‌‌‌‌‌‌کند... . (سوره ص، آیات ۲۱-۲۶)

زبور حضرت داوود علیه السلام

«زبور» کتاب آسمانى حضرت داوود علیه السلام است که نام آن در آیه: «انا اوحینا الیک کما اوحینا الى نوح و النبین من بعده و اوحینا الى ابراهیم و اسماعیل... و آتینا داود زبورا»[۵] و نیز آیه ۱۰۶ سوره‏ انبیاء و آیه ۵۵ سوره اسراء ذکر شده است.

در آیه شریفه مزبور به دو نکته اشاره نموده است، یکى مسئله نزول وحى و دیگرى مسئله فرستادن کتاب «زبور» بر حضرت داود علیه‌السلام. زبور مشتمل بر حمد و ثناى الهى ، نصایح و مناجات و امور اخلاقی است، و خالى از ذکر اوامر و نواهى بود، بلکه شریعت داود علیه‌السلام همان شریعت تورات بود. زبور خطى برجسته داشت و مشتمل بر مواعظ بود.

و در حیات القلوب به سند معتبر از امام صادق علیه‌السلام مروى است که: زبور در شب هیجدهم ماه مبارک رمضان بر حضرت داود علیه‌السلام نازل شد.

در میان کتب «عهد عتیق» کتابى بنام زبور یا «مزامیر» وجود دارد که مشتمل بر ۱۵۰ فصل به نام «مزمور» است. مزامیر سه دسته است: ۱- وابسته به عبادت ۲- وابسته به أغانى دینى ۳- وابسته به مراثى و شکر و مدائح ملکى.

اهل کتاب، زبور فعلی را به داوود علیه السلام نسبت می دهند. اما بر اساس شواهد این کتاب از مؤلفین متعدد در عصرهاى متوالى است و فقط قسمتى از آن متعلق به داوود علیه السلام است و از آن جمله مزمور چهل و پنجم است که راجع به پیغمبر اسلام و اصحاب آن حضرت سخن گفته و قرآن نیز در آیه ۱۰۵ سوره انبیاء به این بشارت زبور اشاره کرده است.

قتل جالوت توسط حضرت داوود

مطابق با قرآن مجید، پیامبر وقتِ بنی اسرائیل ـ که در تورات نام او سموئیل ذکر شده ـ به فرمان خدا طالوت را برای جنگ با فلسطینیان به پادشاهی برگزید و سپاهی تحت فرماندهی وی را راهی جنگ با جالوت و سپاهیانش نمود. به هنگام مواجهه دو سپاه، بیشتر سپاهیان طالوت از مقاومت در برابر جالوت و سپاهیانش اظهار ناتوانی کردند ولى کسانى که به تعبیر قرآن یقین داشتند ملاقات کننده خدا هستند، گفتند: چه بسا گروه اندکى که به توفیق خدا بر گروه بسیارى پیروز شدند، و از خدا طلب نصرت و پیروزی کردند. مطابق با آنچه در قرآن آمده آنها به توفیق الهی در این جنگ پیروز شدند و داود جالوت را کشت و خدا او را فرمانروایى و حکمت داد، و از آنچه مى‏ خواست به او آموخت.[۶]

امام صادق علیه السلام می فرماید: خداى علیم به پیامبر بنى اسرائیل وحى کرد: آن کسى جالوت را خواهد کشت که زره حضرت موسی به اندازه اندام او باشد. و وى مردى است از فرزندان لاوى بن یعقوب به نام داوود بن ایشا و گوسفند چران است. ایشا داراى ده پسر بود که حضرت داوود کوچکتر از همه بود. هنگامى که خدا طالوت را براى پادشاهى بنى اسرائیل برانگیخت و وى آنان را براى جنگ با جالوت جمع آورى نمود نزد ایشا فرستاد و گفت: فرزندان خود را براى کارزار حاضر کن.

وقتى آنان حاضر شدند طالوت زره حضرت موسى را بر تن هر یک از ایشان که پوشانید، یا بلند بود یا کوتاه! طالوت به: ایشا گفت: آیا فرزندى دارى که او را بجاى گذاشته باشى؟ گفت: آرى، کوچکترین فرزندم را بجاى نهاده ام تا گوسفندان را بچراند.

طالوت به دنبال داوود فرستاد تا آمد. هنگامى که حضرت داوود خواست بیاید فلاخن خود را نیز به همراه آورد. حضرت داوود می گوید: در بین راه هر یک از سه عدد سنگ می گفتند: اى داوود مرا برگیر. آن بزرگوار آن ها را برگرفت و در میان توبره خود نهاد، آن سنگ ها، سنگ فیروزه بودند. حضرت داوود مردى پرجست و خیز و نیرومند و قوى بود. وقتى آن حضرت نزد طالوت آمد و طالوت زره حضرت موسى را بر بدن وى پوشانید به اندازه قامتش درآمد.

حضرت داوود آمد و در برابر جالوت قرار گرفت. جالوت بر پشت فیل سوار بود و تاجى بر سر داشت و یاقوتى که می درخشید بر پیشانیش بود و سپاهش در مقابلش قرار داشتند. حضرت داوود یکى از آن سنگ ها را برگرفت و به میمنه سپاه جالوت انداخت و آنان شکست خوردند. بعدا سنگ دیگرى به میسره لشکر جالوت پرتاب نمود و ایشان هم شکست خوردند. سپس سومین سنگ را بسوى جالوت انداخت و آن سنگ پس از این که به پیشانى جالوت در موضع یاقوت رسید به مغز سرش اصابت کرد و جالوت را نقش زمین نمود.[۷]

حضرت داوود در تورات

درباره حضرت داوود علیه السلام در تورات قصه‌اى را نقل کرده‌اند که ناپسند بوده و موافق با مقام نبوت نمى‌باشد. می‌گویند که: حضرت داوود بسیار نماز مى‌خواند و مى‌گفت: خدایا! تو ابراهیم را بر من فضیلت دادى و او را به عنوان خلیل انتخاب کردى و موسى را بر من فضیلت دادى و او را (کلیم) گردانیدى! خداوند فرمود: اى داوود! ما ایشان را آزمایش کردیم و به این مقام رسانیدیم ولى تو را به مانند آنان آزمایش نکردیم، اگر بخواهى تو را هم امتحان مى کنیم؟

داوود گفت: آرى مرا هم امتحان کن، پس روزى که او در محرابش بود، کبوترى به چشمش خورد و خواست او را بگیرد، کبوتر به پنجره پرستشگاه پرید و داوود به دنبال آن به پنجره درآمد. در این هنگام چشمش به زن «اوریا» افتاد که او خود را مى شست، پس دل به او بست و تصمیم گرفت با او ازدواج کند. در یکى از جنگ ها دستور داد که «اوریا» در پیشاپیش جبهه جلوتر از «تابوت سکینه» مشغول مبارزه شود، «اوریا» نیز چنین کرد و کشته شد، و چون عده وى تمام شد با همسر او ازدواج کرد و «سلیمان» از او زاده شد، روزگار به کام داوود مى گذشت تا روزى که در محراب خود مشغول عبادت بود، دو مرد را مشاهده کرد و از آنان هراسید، آن دو به وى گفتند: نترس ما دو خصم هستیم که بعضى بر بعض دیگر ستم کرده و آمده ایم که تو درباره ما قضاوت کنى! یکى از آن دو مرد به دیگرى نگاه کرده و خندید، در این هنگام «داوود» متوجه شد آن دو مرد دو فرشته مى باشند که خداوند به صورت دو خصم فرستاده تا «داوود» را بر لغزش او متوجه کنند، پس در این هنگام توبه کرده و گریه نمود تا جایى که از آب چشم او گیاهى روئیده شد.

از امام رضا (علیه‌السلام) در مورد حقیقت این ماجرا سوال شد، فرمودند: در عصر داود حکم چنین بود که اگر زنى شوهرش مى مرد و یا کشته مى شد، دیگر حق نداشت شوهرى دیگر اختیار کند، و اولین کسى که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد تا با زن شوهر مرده ازدواج کند، داود (علیه‌السلام) بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد، و این بر مردم آن روز گران آمد. ثمره ازدواج داوود با همسر اوریا سلیمان نبی بود که خداوند به آنها عنایت فرمود.

و در امالى صدوق از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده که به علقمه فرمود: انسان نمى تواند رضایت همه مردم را به دست آورد و نیز نمی تواند زبان آنان را کنترل کند. همین مردم بودند که به داود (علیه‌السلام) نسبت دادند که: مرغى را دنبال کرد تا جایى که نگاهش به همسر اوریا افتاد و عاشق او شد و براى رسیدن به آن زن، اوریا را به جنگ فرستاد، آن هم در پیشاپیش تابوت قرارش داد تا کشته شود، و او بتواند با همسر وى ازدواج کند.[۸]

از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمود: اگر کسى بگوید که داوود زن «اوریا» را (از روی هوس) تزویج کرد باید بداند که من درباره او دو حد جارى کرده و تازیانه مى زنم، یکى براى اهانت به نبوت و دیگرى طبق قانون اسلام.![۹]

پانویس

  1. بی آزار شیرازی، باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، ص۱۳۵
  2. طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱، ص۴۷۶.
  3. بی آزار شیرازی، باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، ص۱۳۶
  4. کلینی، کافی، ج۵، ص۷۴.
  5. سوره نساء، ۱۶۳.
  6. رجوع کنید: سوره بقره، آیات ۲۴۷ـ۲۵۱
  7. نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج۲، ص۱۱۳.
  8. تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۲۵۶-۲۵۹.
  9. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۴، ص۲۹۶

منابع

  • سید عبدالحجت بلاغی، حجةالتفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، حکمت، ۱۳۸۶ ق.
  • صدرالدین بلاغى، قصص قرآن، تهران، امیر کبیر، چاپ ۱۸، ۱۳۸۱ ش.
  • عبدالکریم بى‌‏آزار شیرازى، باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۸۰ ش.
  • محمد طبرى، تاریخ الأمم والملوک، بیروت ، دارالتراث، دوم، ۱۳۸۷.
  • فیض کاشانی، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، دوم، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ کلینى، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  • محمدجواد نجفى خمینى، تفسیر آسان، تهران، انتشارات اسلامیه، اول، ۱۳۹۸ ق.
پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن