امام جواد علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
(←اثبات امامت امام جواد علیهالسلام) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{شناسنامه ائمه | + | {{عالی}} |
− | |عنوان امام=امام جواد علیه السلام|مقام=امام نهم|نام=محمد|لقب=تقی، جواد|کنیه=ابو جعفر|پدر=امام رضا علیه السلام | + | '''«محمد بن على بن موسى علیهالسلام»''' (۱۹۵-۲۲۰ ق)، معروف به «امام جواد» و «امام محمد تقی»، نهمین پیشواى [[شیعه|شیعیان]] است. آن حضرت پس از شهادت [[امام رضا]] علیهالسلام در سن هشت سالگی به [[امامت]] رسید و سن کم او به هنگام امامت باعث شد برخی در امامت او تردید کنند. ایشان معاصر دو خلیفه [[عباسیان|عباسى]] یعنی [[مأمون]] و [[معتصم]] بود، که در این زمان، امام توسط آنان به اجبار از [[مدینه|مدینه]] به [[بغداد]] احضار شده و در آنجا زیر نظر قرار گرفت. در دوره امامت امام جواد علیهالسلام، فرقههای اهل حدیث، [[زیدیه]]، [[واقفیه]] و [[غلات]] فعالیت داشتند و آن حضرت با آگاه نمودن شیعیان، تلاش مینمود مانع از انحراف آنان و جذب شدنشان به این فرقهها شود. امام جواد علیهالسلام سرانجام، با دسیسه معتصم و توسط زهری که همسرش امالفضل (دختر مأمون) به ایشان خورانید به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. قبر مطهر آن حضرت در کنار جدش [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام کاظم]] علیهالسلام در [[کاظمین]] قرار دارد.{{شناسنامه ائمه |
− | |مادر=سبیکه|تاریخ ولادت=دهم رجب سال | + | |عنوان امام=امام جواد علیه السلام |
+ | |تصویر = پرونده:امام-جواد.jpg | ||
+ | |مقام=امام نهم | ||
+ | |نام=محمد | ||
+ | |لقب= تقی، جواد | ||
+ | |کنیه=ابو جعفر | ||
+ | |پدر=امام رضا علیه السلام | ||
+ | |مادر=سبیکه | ||
+ | |تاریخ ولادت=دهم رجب سال ۱۹۵ هجری قمری | ||
|محل ولادت=مدینه | |محل ولادت=مدینه | ||
− | |مدت امامت= | + | |مدت امامت=۱۷سال |
− | |مدت عمر= | + | |مدت عمر=۲۵ سال |
− | |تاریخ شهادت=پنجم ذی الحجه سال | + | |تاریخ شهادت=پنجم ذی الحجه سال ۲۲۰ هجری |
− | |محل دفن=[[کاظمین]]}} | + | |علت شهادت = مسمویت توسط زهر |
+ | |قاتل=معتصم عباسی لعنه الله | ||
+ | |محل دفن=[[کاظمین]] | ||
+ | }} | ||
+ | ==ولادت و نسب== | ||
+ | امام جواد (علیه السلام) در [[مدینه]] و در سال ۱۹۵ هجری به دنیا آمد؛<ref>جلاء العیون، علامه مجلسی ، قم:سرور، ۱۳۸۲، ص۹۵۹</ref><ref> جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۱ </ref> اما در مورد روز ولادت ایشان اختلاف است. [[شیخ کلینی|شیخ کلینى]]، [[شیخ مفید]] و [[شیخ طوسى]] تولّد آن حضرت را در [[ماه رمضان]] دانستهاند.<ref> الکافى، ج ۱، ص ۴۹۲؛ الارشاد، ص ۲۹۷؛ التهذیب، ج ۶، ص ۹۰ </ref> ولی در دعایی که [[شیخ طوسی]] در [[مصباح المتهجد (کتاب)|مصباح]] آن را به واسطه ابن عیاش از [[حسین بن روح نوبختی]] سومین نایب خاص [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] علیه السلام از آن حضرت نقل نموده، آمده است: «اللهم انى اسألک بالمولودین فی رجب: محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتخب؛ خدایا! از تو درخواست می کنم به حقّ دو مولود [[ماه رجب]]، محمد بن على دوم (امام جواد علیه السلام، و فرزندش على بن محمد برگزیده ([[امام هادی علیه السلام|امام هادى]] علیه السلام)».<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص٨٠٤</ref> و ابن عیاش خود میگوید ولادت حضرت جواد (علیه السلام) در دهم [[ماه رجب]] بود.<ref>زندگانى حضرت جواد و عسکریین(ع)، ترجمه بحار الانوار ، ص۱۳ </ref> | ||
+ | در خانواده [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام و در محافل [[شیعه|شیعه]]، از حضرت جواد علیه السلام، به عنوان مولودى پرخیر و [[برکت|برکت]] یاد مىشد. چنانکه ابو یحیى صنعانى مىگوید: روزى در محضر امام رضا علیه السلام، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودى است که براى شیعیان ما، با برکت تر از او زاده نشده است».<ref> شیخ مفید، الاًّرشاد، قم مکتبْ بصیرتى، ص ۳۱۹ - طبرسى، اعلام الورى، الطبعْ الثالثْ، المکتبْ الاًّسلامی، ص۳۴۷ - فتّال نیشابورى، روضْ الواعظین، الطبعْ الأولى، بیروت، مؤسسْ الأعلمى للمطبوعات، ۱۴۰۶ق، ص ۲۶۱ - کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبْ الصدوق، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۲۱</ref> | ||
− | + | '''مادر امام جواد علیهالسلام:''' | |
+ | مادر آن حضرت، [[حضرت خیزران علیها السلام|سبیکه]] و به روایت دیگر خیزران بوده، که او را از خانواده امّ المؤمنین [[ماریه قبطیه]] و اهل نوبه (یکی از نقاط آفریقا، نزدیک [[مصر]]) دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ریحانه نیز ذکر شده است، به نوشته نوبختى نام این بانو درّه بوده که بعدها او را خیزران خوانده اند.<ref>جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۳</ref> | ||
− | + | [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی بن جعفر]] علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر [[امامت]] با پسرم على است. اى یزید وقتى که بعد از من او را ملاقات کردى، به او مژده بده که پسرى امین، مأمون و مبارک برایش متولد خواهد شد. او به تو خبر میدهد که تو مرا ملاقات کردهاى، به او بگو کنیزى که آن پسر از او به دنیا خواهد آمد از بستگان ماریه قبطیه کنیز [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] است. اگر توانستى سلام مرا به آن کنیز (مادر امام محمد تقى) برسان<ref> انوارالبهیه، ص ۱۲۴. </ref> و همین موضوع حکایت از رتبه والاى آن بانو دارد. | |
− | == | + | ==القاب و کنیه== |
− | + | مشهورترین لقب امام محمد بن على علیه السلام، «جواد» است و القاب دیگرى همچون: تقی، زکىّ، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوکل، منتجب نیز براى آن حضرت برشمرده اند. | |
− | |||
− | + | [[کنیه|کنیه]] آن حضرت نیز، «ابوجعفر» است که معمولا در روایات تاریخى «ابوجعفر ثانى» ذکر مى شود تا با ابوجعفر اول، یعنى [[امام باقر علیه السلام|حضرت باقر]] علیه السّلام اشتباه نشود.<ref>جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۲ </ref> | |
− | |||
− | حضرت | + | ==همسران و فرزندان== |
+ | امام جواد علیه السلام دارای دو همسر بود؛ یکی ام الفضل دختر [[مأمون]] که جاسوس در خانه آن حضرت بوده و حضرتش را با سم به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسانید. دیگری حضرت [[سمانه خاتون]] علیهاالسلام است که فرزندان امام جواد، همه از طریق این بانو هستند و آنها عبارتند از: | ||
− | + | *[[امام هادی علیه السلام|امام علی النقی]] علیه السلام، امام دهم | |
− | + | *[[موسی مبرقع|ابواحمد موسی مبرقع]]: ایشان جد [[سادات]] رضوى است. وى اولین فرد از سادات رضوى است که در سال ۲۵۶ ه.ق به [[قم]] وارد شد و چون همواره به روى خویش برقع (نقاب) مى انداخت بنابراین به ایشان موسى مبرقع مى گویند. | |
− | + | *[[حکیمه دختر امام جواد|حکیمه خاتون]] علیهاالسلام: وى زنی نیکوکار، اهل [[عبادت]] و تیزهوش بود که در موضوع ازدواج [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکرى]] علیه السلام با [[نرجس خاتون]] علیهاالسلام -مادر [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] علیه السلام- روایاتى از ایشان نقل شده است. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | بنابر نقل [[شیخ مفید]]، امام جواد علیه السلام ۴ فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref> | |
− | == | + | ==امامت امام جواد علیهالسلام== |
− | + | در سال ۲۰۳ ق. که [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام به [[شهادت امام رضا علیه السلام|شهادت]] رسید، [[شیعه|شیعیان]] آن حضرت به علت این که تنها فرزند وى (امام جواد علیه السّلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عمیقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.<ref> دلائل الامامه، ص ۲۰۴ </ref> این مشکل براى شیعیان، که مهمترین رکن [[ایمان|ایمان]] را اطاعت از امام [[معصوم]] دانسته و در مسائل و مشکلات [[فقه|فقهى]] و دینى خود به وى رجوع مى کردند، از اهمیت بسیار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ینحل بماند. البته براى شیعیان مسلّم بود که امام رضا علیه السّلام فرزند خود امام جواد علیه السّلام را به جانشینى برگزید، ولى مشکل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوى بیشترى در این باره بپردازند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر نوبختى، همین بود که آنها [[بلوغ|بلوغ]] را یکى از شرایط [[امامت]] مىدانستند.<ref> فرق الشیعة، ص ۸۸؛ المقالات و الفرق، ص ۹۵ </ref> به همین منظور امام با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل: | |
− | + | *[[نبوت|نبوّت]] [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت عیسى]] علیه السّلام در دوران شیرخوارگى.<ref> روضة الواعظین، ص ۲۰۳ </ref> | |
+ | *اشاره به جانشینى [[حضرت سلیمان علیه السلام|سلیمان]] از [[حضرت داوود علیه السلام|داود]] علیه السّلام، هنگامى که هنوز کودکى بیش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالى که علماى [[بنی اسرائیل|بنى اسرائیل]]، این عمل او را انکار مىکردند.<ref> الکافى، ج ۱، ص ۳۸۳ </ref> | ||
+ | *نبوت [[حضرت یحیی علیه السلام|یحیى بن زکریا]] علیه السّلام در کودکی.<ref> فرق الشیعة، ص ۹۰؛ المقالات و الفرق، صص ۹۴- ۹۵ </ref> | ||
− | + | شیعیان [[امامیه|امامى]] از یک سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگریستند و به همین دلیل کمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقیده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى دیگر آنچه اهمیت داشت؛ بروز این وجهه الهى بود که مى بایست در [[علم]] و دانش [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى کلیه سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامى امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى که احساس مى کردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گویى به این سؤالات بر مى آیند (با وجود [[نص و ظاهر|نص]] به امامتشان)، از طرف شیعیان به عنوان [[امام]] معصوم شناخته مى شدند. با توجه به سنّ کم امام جواد علیه السّلام، این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشترى پیدا مىکرد. بر این اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق آنان -جز اندکى- با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند.<ref>جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۵ </ref> | |
− | + | از جمله مناظرات حضرت جواد می توان به موارد زیر اشاره کرد: | |
− | + | *مناظره با عموی خویش عبدالله بن موسی برای اثبات امامت خود در نزد شیعیان | |
− | + | *مناظره با [[یحیی بن اکثم]] | |
− | * مناظره با عموی خویش | + | *مناظره با قاضی القضات [[معتصم]] در مورد قطع دست دزد. |
− | * مناظره با یحیی بن اکثم | ||
− | * مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست | ||
− | == | + | ==خلفای معاصر امام جواد علیهالسلام== |
− | [[ | + | امام جواد علیه السلام در مجموع دوران [[امامت]] خود، با دو خلیفه [[حکومت بنی عباس|عباسى]] یعنى «[[مأمون]]» (۱۹۳ - ۲۱۸) و «[[معتصم]]» (۲۱۸ - ۲۲۷) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از [[مدینه|مدینه]] به [[بغداد]] احضار کردند و طبق شیوه سیاسى اى که مأمون در مورد [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام به کار برده بود، او را در پایتخت زیر نظر قرار دادند.<ref> سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی </ref> |
− | |||
− | + | هنگامى که مأمون بعد از [[شهادت امام رضا علیه السلام|شهادت امام رضا]] علیه السّلام در سال ۲۰۴ به بغداد بازگشت، از ناحیه آن حضرت اطمینان خاطر پیدا کرده بود؛ ولى این را مىدانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت، خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند. اینک نوبت امام جواد علیه السّلام فرا رسیده بود تا به نحوى کنترل شود. مأمون براى انجام این هدف، دختر خود ام الفضل را به عقد وى در آورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر، آمد و شد شیعیان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد. بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد -در سال ۲۰۴- بلافاصله امام جواد علیه السّلام را از مدینه به بغداد فرا خواند.<ref> الحیاة السیاسیة للامام الجواد علیه السّلام، ص ۶۵؛ این روایتى است که عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بیشتر نقل شده و بعد تذکر خواهیم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر این که امام جواد علیه السّلام در سال ۲۱۵ به بغداد آمده است </ref> | |
− | |||
− | |||
− | + | به نقل [[شیخ مفید]]: امام محمدتقی علیهالسلام، بنا به درخواست مأمون عباسی در [[ماه محرم|محرم]] سال ۲۱۵ قمری وارد [[بغداد]] شد و مأمون از نزدیک با دانش، معرفت و شخصیت بیهمتای وی آشنا گردید و بنا به قولی که به پدرش امام رضا علیهالسلام در خراسان داده بود، دختر خود "امالفضل" را به عقد [[ازدواج]] امام محمدتقی علیهالسلام درآورد و منزلت وی را در نزد تمامی نزدیکان و اقربای خویش، اعم از [[عباسیان]] و [[علویان]] گرامی شمرد و برای وی احترام ویژهای قائل گردید.<ref>الارشاد، ص ۶۱۹.</ref> هنگامی که مأمون در برابر خردهگیریهای عباسیان کینهتوز، نسبت به ازدواج امام محمدتقی علیهالسلام با دختر خویش روبرو گردید، در پاسخشان گفت: و أما ابوجعفر محمد بن علی، قد اخترتُه لتبریزه علی کافة أهل الفضل فی العلم والفضل مع صغر سنه، والأعجوبة فیه بذلک.<ref>همان، ص ۶۲۱.</ref> یعنی: اما از این که ابوجعفر محمد بن علی را به همسری دخترم برگزیدم، بدین جهت است که وی با کمی سن و سالش، سرآمد تمامی صاحبان فضل در دانش و دانایی و نابغه و شگفتی دوران است. | |
− | |||
− | + | مأمون در هفده [[ماه رجب|رجب]] سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۰) یا [[ماه شعبان|شعبان]] سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۱) مُرد و برادرش [[معتصم]] به قدرت رسید. او که از نظر شخصیت فردى، هرگز همتاى برادرش مأمون، خلیفه دانشمند عباسى نبود، لذا هرگز تاب و یاراى مشاهده حضور امام نهم شیعیان جهان را نداشت، تا چه رسد به اینکه بالندگى و نشاط غیر قابل انکار [[شیعه|تشیع]] را شاهد باشد. | |
− | + | ==برخورد امام با فرقههای منحرف== | |
− | + | امام جواد علیه السّلام در برابر [[فرقههای اسلامی|فرقههایى]] که در دوران آن حضرت وجود داشتند، [[شیعه|شیعیان]] خود را از این نظر که این فرقهها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمایى مىفرمود. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | === | ||
− | |||
− | امام جواد | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | '''اهل حدیث:''' | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | امام به | + | اهل حدیث، مجسّمىمذهب بوده و [[الله|خدا]] را جسم مىپنداشتند. امام دربارۀ آنان به شیعیان مىفرمود که اجازه ندارند پشت سر هر کسى که خدا را جسم مىداند [[نماز]] گزارده و به او [[زکات|زکات]] بپردازند.<ref> التوحید، ص ١٠١؛ التهذیب، ج ٣، ص ٢٨٣ </ref> |
− | + | '''واقفیه:''' | |
− | |||
+ | [[واقفیه]]، یکى دیگر از فرقههاى موجود انشعابى از شیعه در زمان امام جواد علیه السّلام بود که به صورت مشکلى در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانى بودند که پس از شهادت [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام کاظم]] علیه السّلام، بر آن حضرت توقّف کرده و امامت فرزندش [[امام رضا علیه السلام|على بن موسى الرضا]] علیه السّلام را نپذیرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شیعیان خود را از این کار نهى کردند.<ref> من لا یحضره الفقیه، ج ١، ص ٣٧٩ </ref> | ||
− | + | '''زیدیه:''' | |
− | |||
− | |||
− | امام | + | دشمنى [[زیدیه|زیدیه]] با [[امامیه|امامیه]] و طعن آنها بر [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السّلام سبب موضعگیرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانکه در روایتى از امام جواد علیه السّلام، واقفیه و زیدیه مصداق آیۀ: «وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة»؛<ref> غاشیه (٨٨) :٢ و ٣ </ref> خوانده شده و در ردیف [[ناصبی|ناصبىها]] قرار گرفتند.<ref> جال کشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد علیه السّلام، ص ١۵٠ </ref> |
− | + | '''غلات:''' | |
− | + | [[غلات]] نیز به سبب آن که در بدنام کردن شیعه سهم بسزایى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها براى شیعیان بسیار جدّى بود؛ زیرا آنها به نام امامان علیهم السّلام روایاتى را [[حدیث جعلی|جعل]] کرده و بدین وسیله شیعیان را که پیرو ائمه علیهم السّلام بودند به انحراف مىکشاندند. | |
+ | امام جواد علیه السّلام دربارۀ ابو الخطاب که از سران غلات بود، فرمودند: [[لعن|لعنت]] خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و کسانى که دربارۀ [[لعن]] بر او توقف کرده و یا تردید کنند. <ref> رجال الکشى، ص ۴۴۴ </ref> | ||
+ | آنگاه امام به ابو الغمر جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره کرد و پس از تذکر دربارۀ بهرهگیرى آنها از [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السّلام به منظور بهرهکشى از مردم، آنان را در ردیف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روایتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء -که خود را سخنگویان امامان علیهم السّلام قلمداد مىکردند- به هر طریقى هست باید کشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از دید اسحاق مخفى کردند. دلیل این تصمیم امام، نقش بسیار حساس آنان در منحرف ساختن شیعیان ذکر شده است.<ref> رجال الکشى، ص ۴۴۴ </ref> | ||
+ | ==اصحاب امام جواد علیهالسلام== | ||
+ | بسیارى از [[یاران امام جواد علیه السلام|اصحاب امام جواد]] علیه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد: | ||
− | + | * [[حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام|حضرت عبدالعظیم حسنی]]: او در رى سکنا گزید و به ترویج و اشاعه [[احادیث]] [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السّلام همت گماشت. در اثر فعالیتهاى او بود که شیعیان رى رو به افزایش گذاشتند و [[شیعه|تشیع]] در این دیار رو به گسترش نهاد. | |
− | در | + | *[[ابوهاشم جعفری]] (داود بن قاسم): او احادیث زیادى از امام جواد علیه السّلام نقل کرده و یکى از برجستهترین یاران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان [[جعفر طیار|جعفر بن ابى طالب]] بود و در کتب [[علم رجال|رجال]] از وى به نیکى یاد شده است. |
+ | *[[ علی بن مهزیار | علی بن مهزیار اهوازی]]: او از [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] و امام جواد علیهماالسّلام روایت نقل کرده و از نزدیکان امام جواد علیه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنایت ویژهاى داشتهاند.<ref>رجال النجاشى، ص ١٧٧</ref> روایات او از امام جواد علیه السّلام نسبتا زیاد است.<ref> مسند الامام الجواد علیه السّلام، ص ٣١۶ </ref> | ||
+ | *[[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى]]: وى از خواص شیعیان امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام بود که همه علماى رجال از او ستایش کردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حیات گفت. [[ابن ندیم]] از وى و کتابش که مشتمل بر روایات او از امام رضا علیه السّلام مىباشد یاد کرده و دو کتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است.<ref> الفهرست، ابن ندیم، ص ٢٧۶ </ref> | ||
+ | *[[زکریا بن آدم]]: اهل [[قم]] و از یاران بسیار نزدیک حضرت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بود. در روایتی آمده است: در آخر عمر امام جواد علیه السلام به خدمت آن حضرت رسیدم از ایشان شنیدم که مى فرمود: خداوند به [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیى]] و [[محمد بن سنان]] و [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم]] از طرف من جزاى خیر عنایت فرماید؛ آنان یاران با وفاى من هستند.<ref> رجال کشى ص ۵۰۲ و ص ۵۹۵ </ref> | ||
+ | *[[ فضل بن شاذان ]]: اهل نیشابور و از فقهاء و متکلمین نامدار شیعه، شخصیتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تألیفات عدیده که بعضى، آثار وى را ۱۸۰ جلد کتاب نوشته اند. وى مفتخر به درک محضر چهار امام (امام رضا و امام جواد و امام على نقى و امام حسن عسکرى علیهم السلام) بوده است. | ||
− | + | ==شبکه ارتباطی وکالت== | |
+ | امام جواد علیه السلام با تمام محدودیتهاى موجود، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ مىکرد. در سراسر قلمرو حکومت [[حکومت بنی عباس|عباسى]]، امام علیه السلام، کارگزارانى (وکلایى) را اعزام مىکرد و با فعالیت گسترده آنان از تجزیه نیروهاى [[شیعه|شیعه]] جلوگیرى مى شد. کارگزاران امام در بسیارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بُست، رى، [[بصره]]، [[واسط]]، [[بغداد]] و مراکز سنتى شیعه یعنى [[کوفه|کوفه]] و [[قم]] پخش شده بودند. | ||
− | + | امام به هواداران خود اجازه مىداد که به درون دستگاه حکومت نفوذ کرده، مناصب حساس را در دست بگیرند، از این رو [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]] و [[احمد بن حمزه اشعری قمی|احمد بن حمزه قمى]] مقامات والایى در دستگاه حکومت داشتند. نوح بن درّاج نیز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى کوفه بود. | |
− | + | خیران الخادم یکى از وکلاى امام جواد علیه السّلام بود که [[ابوعمرو کشی|ابوعمرو کشى]] از او یاد کرده است.<ref> رجال کشى، ص ۵٠٨ </ref> | |
+ | ابراهیم بن محمد همدانى یکى دیگر از وکلاى آن حضرت بوده و روایاتى از وى نقل شده است.<ref> مسند الامام الجواد علیه السّلام، ص ٢۵٢ به نقل از جامع الرواة </ref> | ||
− | + | [[شیخ کلینی|شیخ کلینى]] نقل مىکند که حضرت جواد علیه السلام، بنا به درخواست یکى از شیعیان بُست و سیستان، طى نامهاى به والى این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والى که از پیروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت [[خراج]] را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است، او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد براى او مستمرّى نیز تعیین کردند.<ref> فروع کافى، ج ۵، ص .۱۱۱ </ref> | |
− | + | ==اخلاق و فضایل امام جواد علیهالسلام== | |
− | + | در بسیارى از [[حدیث|احادیث]] آمده است که حضرت جواد علیهالسلام از آنچه در درون ضمایر مردم مىگذشته و یا رویدادهایى که در آینده براى آنها پیش مىآمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مىداده است. این احادیث رساننده این مفهوم است که این [[ائمه اطهار|امامان]] بزرگوار از راه الهام یا به وسیله [[پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بودهاند و از این طریق، به گونه مستقیم، از منبع علم و معرفت سیراب مىشدند؛ در حالى که سایر مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم و دانش نایل مىآیند. | |
− | == | ||
− | + | نهمین پیشواى شیعیان را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و کرم، «جواد» مىخوانند. امام جواد علیهالسلام وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به [[عیادت بیماران|عیادتش]] می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جدّ بزرگوارش [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران همغذا می شد. | |
− | + | در اینجا دو مورد از جود و [[احسان]] آن حضرتش ذکر می شود: | |
− | * | + | *[[علی بن مهزیار]] میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام [[نماز]] واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام». سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»<ref>من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرّسین، ج ۱، ص ۲۶۲ و وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۳۵۹.</ref> |
− | * | + | *«محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر [[مکه]]، مجاور بودم. از آنجا به [[مدینه]] آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان [[تبرک]] عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را [[غسل]] دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را [[کفن]] کردم.<ref> بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴۴ و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۴۳.</ref> |
− | + | ==احادیث امام جواد علیهالسلام== | |
+ | کوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمینۀ بسط روابط با شیعیانش کمتر به وجود آید. در عین حال، علاوه بر مطالبى که دربارۀ اصحاب و یا کتب آنها از امام جواد علیه السّلام روایت شده، بیش از دویست و بیست [[حدیث|حدیث]] پیرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبیعى است که در شرایط سیاسى آن روز، نامههاى زیادى از دست رفته باشد. نیز گفتنى است که تعداد یکصد و بیست نفر، احادیث صادره از آن حضرت را روایت کردهاند. | ||
+ | [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] یکصد و سیزده تن از راویان حدیث امام جواد علیه السّلام را برشمرده است. | ||
+ | از این مقدار حدیث که از آن امام نقل شده، مىتوان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل [[فقه|فقهى]]، [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] و عقیدتى و نیز [[دعا]] و مناجات پى برد، چنانکه در لابلاى کلمات قصار زیبایى که از آن حضرت بر جاى مانده، کمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است.<ref> حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان،ص ۴۸۹ </ref> | ||
− | *«مَنْ لَمْ | + | چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام) در اینجا ذکر می شود: |
+ | |||
+ | *«الْمُؤمِنُ یحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُه»؛<ref> بحارالا نوار، ج ۷۲، ص ۶۵، ح ۳. </ref> مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید. | ||
+ | |||
+ | *«إیاک وَ مُصاحَبَةُ الشَّریرِ، فَإنَّهُ کالسَّیفِ الْمَسْلُولِ، یحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.<ref> اعلام الدّین، ص ۳۰۹. </ref> | ||
+ | |||
+ | *«عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصیت مؤمن در بى نیازى و [[طمع]] نداشتن به مال و زندگى دیگران است.<ref> بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۰۹، ح ۱۲.</ref> | ||
+ | |||
+ | *«مَوتُ الانْسانِ بِالذُّنُوبِ اکثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ اکثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرارسیدن [[مرگ]] انسان ها، به جهت [[گناه]]، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى لذّت بخش به وسیله نیکى و [[احسان]] به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بى نتیجه.<ref> کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۵۰. </ref> | ||
+ | |||
+ | *«خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُالْحِلْمِ»؛ [[تواضع]] زینت بخش علم است، ادب داشتن و [[اخلاق]] نیک زینت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زینت بخش [[حلم]] و بردبارى است.<ref> همان، ج ۲، ص ۳۴۷. </ref> | ||
+ | |||
+ | *«مَنْ لَمْ یعْرِفِ الْمَوارِدَ اعْیَتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر کس موقعیت شناس نباشد، جریانات او را مى رباید و هلاک می کند.<ref> علام الدّین، ص ۳۰۹. </ref> | ||
+ | |||
+ | ==شهادت امام جواد علیهالسلام== | ||
+ | [[معتصم عباسی]] که از [[رشک]] بیش از حد و کم علاقه شدن ام فضل دختر [[مأمون]] به امام جواد علیه السلام آگاه بود، با همکارى جعفر پسر مأمون و برادر ام فضل و از راه حیله و نیرنگ، زمینه اى فراهم ساخت که ام فضل را تحریک و به قتل امام جواد وادار نماید. معتصم یا جعفر در آخرین روزهای [[ذی القعده]] سال ۲۲۰ قمری، سمى را در انگور رازقى تزریق کردند<ref> سوگنامه آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم ص ۱۳۲ </ref> و براى ام فضل فرستادند و او نیز آنرا در کاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد علیه السلام نهاد. زمانیکه حضرت جواد علیه السلام از آن انگور میل فرمود، طولى نکشید که آن حضرت آثار زهر را احساس نمود و کم کم درد شدید برایشان عارض گردید و به سختى ایشان را رنجور ساخت. در آن حال آن زن نابکار پشیمان شده و گریه مى کرد. حضرت جواد علیه السلام فرمود: اکنون که مرا کشتى، این گریه ات دیگر براى چیست؟ به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى که قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى که درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى که پوشیده نماند. | ||
+ | [[پرونده:Images_(8).jpg|thumb|left|مرقد امام جواد علیهالسلام در کاظمین در جوار جدشان امام کاظم علیهالسلام]] | ||
+ | امام جواد علیه السلام بر اثر شدت زهر، در ۲۵ سالگی در آخرین روز ماه ذی القعده همان سال، غریبانه و مظلومانه در [[بغداد]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.<ref>منتهی الآمال، ج ۲، ص ۳۴۷.</ref> آن حضرت را پس از شهادتشان در مقبره قریش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلومش [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسى بن جعفر]] (علیه السلام) -که هم اکنون معروف به [[کاظمین]] است- به خاک سپردند. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
+ | ==منابع== | ||
+ | |||
+ | *حیات فکرى و سیاسى ائمه، رسول جعفریان، انتشارات انصاریان، ۱۳۸۱. | ||
+ | *سیرهی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهمالسلام، مهدی پیشوایی، با مقدمه جعفر سبحانی، موسسه امام صادق علیهالسلام، قم، ۱۳۷۲. | ||
+ | *زندگانی امام جواد علیه السلام (مظهر تقوی و جود)، ایمانی یامچی، حسین. | ||
+ | *جلاء العیون، علامه مجلسی، قم: سرور، ۱۳۸۲. | ||
+ | |||
+ | ==پیوندها== | ||
+ | *[http://ahlolbait.com/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA%DB%8C/%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 ویژه نامه ولادت امام جواد عليه السلام] | ||
+ | *[[شهادت امام جواد علیه السلام]] | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
{{چهارده معصوم علیهم السلام}} | {{چهارده معصوم علیهم السلام}} | ||
− | + | ||
− | + | {{شناختنامه امام جواد (ع)}} | |
[[رده:ائمه اطهار]] | [[رده:ائمه اطهار]] | ||
[[رده:امام جواد علیه السلام]] | [[رده:امام جواد علیه السلام]] | ||
[[رده:اهل البیت]] | [[رده:اهل البیت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۵
«محمد بن على بن موسى علیهالسلام» (۱۹۵-۲۲۰ ق)، معروف به «امام جواد» و «امام محمد تقی»، نهمین پیشواى شیعیان است. آن حضرت پس از شهادت امام رضا علیهالسلام در سن هشت سالگی به امامت رسید و سن کم او به هنگام امامت باعث شد برخی در امامت او تردید کنند. ایشان معاصر دو خلیفه عباسى یعنی مأمون و معتصم بود، که در این زمان، امام توسط آنان به اجبار از مدینه به بغداد احضار شده و در آنجا زیر نظر قرار گرفت. در دوره امامت امام جواد علیهالسلام، فرقههای اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند و آن حضرت با آگاه نمودن شیعیان، تلاش مینمود مانع از انحراف آنان و جذب شدنشان به این فرقهها شود. امام جواد علیهالسلام سرانجام، با دسیسه معتصم و توسط زهری که همسرش امالفضل (دختر مأمون) به ایشان خورانید به شهادت رسید. قبر مطهر آن حضرت در کنار جدش امام کاظم علیهالسلام در کاظمین قرار دارد.
مقام | امام نهم |
نام | محمد |
القاب | تقی، جواد |
کنیه | ابو جعفر |
پدر | امام رضا علیه السلام |
مادر | سبیکه |
زادروز | دهم رجب سال ۱۹۵ هجری قمری |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | ۱۷سال |
مدت عمر | ۲۵ سال |
تاریخ شهادت | پنجم ذی الحجه سال ۲۲۰ هجری |
علت شهادت | مسمویت توسط زهر |
قاتل | معتصم عباسی لعنه الله |
مدفن | کاظمین |
محتویات
- ۱ ولادت و نسب
- ۲ القاب و کنیه
- ۳ همسران و فرزندان
- ۴ امامت امام جواد علیهالسلام
- ۵ خلفای معاصر امام جواد علیهالسلام
- ۶ برخورد امام با فرقههای منحرف
- ۷ اصحاب امام جواد علیهالسلام
- ۸ شبکه ارتباطی وکالت
- ۹ اخلاق و فضایل امام جواد علیهالسلام
- ۱۰ احادیث امام جواد علیهالسلام
- ۱۱ شهادت امام جواد علیهالسلام
- ۱۲ پانویس
- ۱۳ منابع
- ۱۴ پیوندها
ولادت و نسب
امام جواد (علیه السلام) در مدینه و در سال ۱۹۵ هجری به دنیا آمد؛[۱][۲] اما در مورد روز ولادت ایشان اختلاف است. شیخ کلینى، شیخ مفید و شیخ طوسى تولّد آن حضرت را در ماه رمضان دانستهاند.[۳] ولی در دعایی که شیخ طوسی در مصباح آن را به واسطه ابن عیاش از حسین بن روح نوبختی سومین نایب خاص امام زمان علیه السلام از آن حضرت نقل نموده، آمده است: «اللهم انى اسألک بالمولودین فی رجب: محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتخب؛ خدایا! از تو درخواست می کنم به حقّ دو مولود ماه رجب، محمد بن على دوم (امام جواد علیه السلام، و فرزندش على بن محمد برگزیده (امام هادى علیه السلام)».[۴] و ابن عیاش خود میگوید ولادت حضرت جواد (علیه السلام) در دهم ماه رجب بود.[۵]
در خانواده امام رضا علیه السلام و در محافل شیعه، از حضرت جواد علیه السلام، به عنوان مولودى پرخیر و برکت یاد مىشد. چنانکه ابو یحیى صنعانى مىگوید: روزى در محضر امام رضا علیه السلام، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودى است که براى شیعیان ما، با برکت تر از او زاده نشده است».[۶]
مادر امام جواد علیهالسلام:
مادر آن حضرت، سبیکه و به روایت دیگر خیزران بوده، که او را از خانواده امّ المؤمنین ماریه قبطیه و اهل نوبه (یکی از نقاط آفریقا، نزدیک مصر) دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ریحانه نیز ذکر شده است، به نوشته نوبختى نام این بانو درّه بوده که بعدها او را خیزران خوانده اند.[۷]
امام موسی بن جعفر علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر امامت با پسرم على است. اى یزید وقتى که بعد از من او را ملاقات کردى، به او مژده بده که پسرى امین، مأمون و مبارک برایش متولد خواهد شد. او به تو خبر میدهد که تو مرا ملاقات کردهاى، به او بگو کنیزى که آن پسر از او به دنیا خواهد آمد از بستگان ماریه قبطیه کنیز رسول خدا است. اگر توانستى سلام مرا به آن کنیز (مادر امام محمد تقى) برسان[۸] و همین موضوع حکایت از رتبه والاى آن بانو دارد.
القاب و کنیه
مشهورترین لقب امام محمد بن على علیه السلام، «جواد» است و القاب دیگرى همچون: تقی، زکىّ، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوکل، منتجب نیز براى آن حضرت برشمرده اند.
کنیه آن حضرت نیز، «ابوجعفر» است که معمولا در روایات تاریخى «ابوجعفر ثانى» ذکر مى شود تا با ابوجعفر اول، یعنى حضرت باقر علیه السّلام اشتباه نشود.[۹]
همسران و فرزندان
امام جواد علیه السلام دارای دو همسر بود؛ یکی ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه آن حضرت بوده و حضرتش را با سم به شهادت رسانید. دیگری حضرت سمانه خاتون علیهاالسلام است که فرزندان امام جواد، همه از طریق این بانو هستند و آنها عبارتند از:
- امام علی النقی علیه السلام، امام دهم
- ابواحمد موسی مبرقع: ایشان جد سادات رضوى است. وى اولین فرد از سادات رضوى است که در سال ۲۵۶ ه.ق به قم وارد شد و چون همواره به روى خویش برقع (نقاب) مى انداخت بنابراین به ایشان موسى مبرقع مى گویند.
- حکیمه خاتون علیهاالسلام: وى زنی نیکوکار، اهل عبادت و تیزهوش بود که در موضوع ازدواج امام حسن عسکرى علیه السلام با نرجس خاتون علیهاالسلام -مادر حضرت مهدی علیه السلام- روایاتى از ایشان نقل شده است.
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد علیه السلام ۴ فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۱۰]
امامت امام جواد علیهالسلام
در سال ۲۰۳ ق. که امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وى (امام جواد علیه السّلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عمیقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.[۱۱] این مشکل براى شیعیان، که مهمترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشکلات فقهى و دینى خود به وى رجوع مى کردند، از اهمیت بسیار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ینحل بماند. البته براى شیعیان مسلّم بود که امام رضا علیه السّلام فرزند خود امام جواد علیه السّلام را به جانشینى برگزید، ولى مشکل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوى بیشترى در این باره بپردازند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر نوبختى، همین بود که آنها بلوغ را یکى از شرایط امامت مىدانستند.[۱۲] به همین منظور امام با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل:
- نبوّت حضرت عیسى علیه السّلام در دوران شیرخوارگى.[۱۳]
- اشاره به جانشینى سلیمان از داود علیه السّلام، هنگامى که هنوز کودکى بیش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالى که علماى بنى اسرائیل، این عمل او را انکار مىکردند.[۱۴]
- نبوت یحیى بن زکریا علیه السّلام در کودکی.[۱۵]
شیعیان امامى از یک سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگریستند و به همین دلیل کمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقیده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى دیگر آنچه اهمیت داشت؛ بروز این وجهه الهى بود که مى بایست در علم و دانش امامان علیهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى کلیه سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامى امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى که احساس مى کردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گویى به این سؤالات بر مى آیند (با وجود نص به امامتشان)، از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند. با توجه به سنّ کم امام جواد علیه السّلام، این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشترى پیدا مىکرد. بر این اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق آنان -جز اندکى- با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند.[۱۶]
از جمله مناظرات حضرت جواد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- مناظره با عموی خویش عبدالله بن موسی برای اثبات امامت خود در نزد شیعیان
- مناظره با یحیی بن اکثم
- مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست دزد.
خلفای معاصر امام جواد علیهالسلام
امام جواد علیه السلام در مجموع دوران امامت خود، با دو خلیفه عباسى یعنى «مأمون» (۱۹۳ - ۲۱۸) و «معتصم» (۲۱۸ - ۲۲۷) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدینه به بغداد احضار کردند و طبق شیوه سیاسى اى که مأمون در مورد امام رضا علیه السلام به کار برده بود، او را در پایتخت زیر نظر قرار دادند.[۱۷]
هنگامى که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السّلام در سال ۲۰۴ به بغداد بازگشت، از ناحیه آن حضرت اطمینان خاطر پیدا کرده بود؛ ولى این را مىدانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت، خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند. اینک نوبت امام جواد علیه السّلام فرا رسیده بود تا به نحوى کنترل شود. مأمون براى انجام این هدف، دختر خود ام الفضل را به عقد وى در آورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر، آمد و شد شیعیان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد. بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد -در سال ۲۰۴- بلافاصله امام جواد علیه السّلام را از مدینه به بغداد فرا خواند.[۱۸]
به نقل شیخ مفید: امام محمدتقی علیهالسلام، بنا به درخواست مأمون عباسی در محرم سال ۲۱۵ قمری وارد بغداد شد و مأمون از نزدیک با دانش، معرفت و شخصیت بیهمتای وی آشنا گردید و بنا به قولی که به پدرش امام رضا علیهالسلام در خراسان داده بود، دختر خود "امالفضل" را به عقد ازدواج امام محمدتقی علیهالسلام درآورد و منزلت وی را در نزد تمامی نزدیکان و اقربای خویش، اعم از عباسیان و علویان گرامی شمرد و برای وی احترام ویژهای قائل گردید.[۱۹] هنگامی که مأمون در برابر خردهگیریهای عباسیان کینهتوز، نسبت به ازدواج امام محمدتقی علیهالسلام با دختر خویش روبرو گردید، در پاسخشان گفت: و أما ابوجعفر محمد بن علی، قد اخترتُه لتبریزه علی کافة أهل الفضل فی العلم والفضل مع صغر سنه، والأعجوبة فیه بذلک.[۲۰] یعنی: اما از این که ابوجعفر محمد بن علی را به همسری دخترم برگزیدم، بدین جهت است که وی با کمی سن و سالش، سرآمد تمامی صاحبان فضل در دانش و دانایی و نابغه و شگفتی دوران است.
مأمون در هفده رجب سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۰) یا شعبان سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۱) مُرد و برادرش معتصم به قدرت رسید. او که از نظر شخصیت فردى، هرگز همتاى برادرش مأمون، خلیفه دانشمند عباسى نبود، لذا هرگز تاب و یاراى مشاهده حضور امام نهم شیعیان جهان را نداشت، تا چه رسد به اینکه بالندگى و نشاط غیر قابل انکار تشیع را شاهد باشد.
برخورد امام با فرقههای منحرف
امام جواد علیه السّلام در برابر فرقههایى که در دوران آن حضرت وجود داشتند، شیعیان خود را از این نظر که این فرقهها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمایى مىفرمود.
اهل حدیث:
اهل حدیث، مجسّمىمذهب بوده و خدا را جسم مىپنداشتند. امام دربارۀ آنان به شیعیان مىفرمود که اجازه ندارند پشت سر هر کسى که خدا را جسم مىداند نماز گزارده و به او زکات بپردازند.[۲۱]
واقفیه:
واقفیه، یکى دیگر از فرقههاى موجود انشعابى از شیعه در زمان امام جواد علیه السّلام بود که به صورت مشکلى در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانى بودند که پس از شهادت امام کاظم علیه السّلام، بر آن حضرت توقّف کرده و امامت فرزندش على بن موسى الرضا علیه السّلام را نپذیرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شیعیان خود را از این کار نهى کردند.[۲۲]
زیدیه:
دشمنى زیدیه با امامیه و طعن آنها بر امامان علیهم السّلام سبب موضعگیرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانکه در روایتى از امام جواد علیه السّلام، واقفیه و زیدیه مصداق آیۀ: «وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة»؛[۲۳] خوانده شده و در ردیف ناصبىها قرار گرفتند.[۲۴]
غلات:
غلات نیز به سبب آن که در بدنام کردن شیعه سهم بسزایى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها براى شیعیان بسیار جدّى بود؛ زیرا آنها به نام امامان علیهم السّلام روایاتى را جعل کرده و بدین وسیله شیعیان را که پیرو ائمه علیهم السّلام بودند به انحراف مىکشاندند. امام جواد علیه السّلام دربارۀ ابو الخطاب که از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و کسانى که دربارۀ لعن بر او توقف کرده و یا تردید کنند. [۲۵] آنگاه امام به ابو الغمر جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره کرد و پس از تذکر دربارۀ بهرهگیرى آنها از ائمه علیهم السّلام به منظور بهرهکشى از مردم، آنان را در ردیف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روایتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء -که خود را سخنگویان امامان علیهم السّلام قلمداد مىکردند- به هر طریقى هست باید کشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از دید اسحاق مخفى کردند. دلیل این تصمیم امام، نقش بسیار حساس آنان در منحرف ساختن شیعیان ذکر شده است.[۲۶]
اصحاب امام جواد علیهالسلام
بسیارى از اصحاب امام جواد علیه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد:
- حضرت عبدالعظیم حسنی: او در رى سکنا گزید و به ترویج و اشاعه احادیث اهل بیت علیهم السّلام همت گماشت. در اثر فعالیتهاى او بود که شیعیان رى رو به افزایش گذاشتند و تشیع در این دیار رو به گسترش نهاد.
- ابوهاشم جعفری (داود بن قاسم): او احادیث زیادى از امام جواد علیه السّلام نقل کرده و یکى از برجستهترین یاران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در کتب رجال از وى به نیکى یاد شده است.
- علی بن مهزیار اهوازی: او از امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام روایت نقل کرده و از نزدیکان امام جواد علیه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنایت ویژهاى داشتهاند.[۲۷] روایات او از امام جواد علیه السّلام نسبتا زیاد است.[۲۸]
- احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى: وى از خواص شیعیان امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام بود که همه علماى رجال از او ستایش کردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حیات گفت. ابن ندیم از وى و کتابش که مشتمل بر روایات او از امام رضا علیه السّلام مىباشد یاد کرده و دو کتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است.[۲۹]
- زکریا بن آدم: اهل قم و از یاران بسیار نزدیک حضرت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بود. در روایتی آمده است: در آخر عمر امام جواد علیه السلام به خدمت آن حضرت رسیدم از ایشان شنیدم که مى فرمود: خداوند به صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم از طرف من جزاى خیر عنایت فرماید؛ آنان یاران با وفاى من هستند.[۳۰]
- فضل بن شاذان : اهل نیشابور و از فقهاء و متکلمین نامدار شیعه، شخصیتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تألیفات عدیده که بعضى، آثار وى را ۱۸۰ جلد کتاب نوشته اند. وى مفتخر به درک محضر چهار امام (امام رضا و امام جواد و امام على نقى و امام حسن عسکرى علیهم السلام) بوده است.
شبکه ارتباطی وکالت
امام جواد علیه السلام با تمام محدودیتهاى موجود، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ مىکرد. در سراسر قلمرو حکومت عباسى، امام علیه السلام، کارگزارانى (وکلایى) را اعزام مىکرد و با فعالیت گسترده آنان از تجزیه نیروهاى شیعه جلوگیرى مى شد. کارگزاران امام در بسیارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراکز سنتى شیعه یعنى کوفه و قم پخش شده بودند.
امام به هواداران خود اجازه مىداد که به درون دستگاه حکومت نفوذ کرده، مناصب حساس را در دست بگیرند، از این رو محمد بن اسماعیل بن بزیع و احمد بن حمزه قمى مقامات والایى در دستگاه حکومت داشتند. نوح بن درّاج نیز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى کوفه بود.
خیران الخادم یکى از وکلاى امام جواد علیه السّلام بود که ابوعمرو کشى از او یاد کرده است.[۳۱] ابراهیم بن محمد همدانى یکى دیگر از وکلاى آن حضرت بوده و روایاتى از وى نقل شده است.[۳۲]
شیخ کلینى نقل مىکند که حضرت جواد علیه السلام، بنا به درخواست یکى از شیعیان بُست و سیستان، طى نامهاى به والى این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والى که از پیروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است، او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد براى او مستمرّى نیز تعیین کردند.[۳۳]
اخلاق و فضایل امام جواد علیهالسلام
در بسیارى از احادیث آمده است که حضرت جواد علیهالسلام از آنچه در درون ضمایر مردم مىگذشته و یا رویدادهایى که در آینده براى آنها پیش مىآمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مىداده است. این احادیث رساننده این مفهوم است که این امامان بزرگوار از راه الهام یا به وسیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بودهاند و از این طریق، به گونه مستقیم، از منبع علم و معرفت سیراب مىشدند؛ در حالى که سایر مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم و دانش نایل مىآیند.
نهمین پیشواى شیعیان را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و کرم، «جواد» مىخوانند. امام جواد علیهالسلام وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جدّ بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران همغذا می شد.
در اینجا دو مورد از جود و احسان آن حضرتش ذکر می شود:
- علی بن مهزیار میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام». سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۳۴]
- «محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.[۳۵]
احادیث امام جواد علیهالسلام
کوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمینۀ بسط روابط با شیعیانش کمتر به وجود آید. در عین حال، علاوه بر مطالبى که دربارۀ اصحاب و یا کتب آنها از امام جواد علیه السّلام روایت شده، بیش از دویست و بیست حدیث پیرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبیعى است که در شرایط سیاسى آن روز، نامههاى زیادى از دست رفته باشد. نیز گفتنى است که تعداد یکصد و بیست نفر، احادیث صادره از آن حضرت را روایت کردهاند. شیخ طوسى یکصد و سیزده تن از راویان حدیث امام جواد علیه السّلام را برشمرده است. از این مقدار حدیث که از آن امام نقل شده، مىتوان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل فقهى، تفسیرى و عقیدتى و نیز دعا و مناجات پى برد، چنانکه در لابلاى کلمات قصار زیبایى که از آن حضرت بر جاى مانده، کمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است.[۳۶]
چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام) در اینجا ذکر می شود:
- «الْمُؤمِنُ یحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُه»؛[۳۷] مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.
- «إیاک وَ مُصاحَبَةُ الشَّریرِ، فَإنَّهُ کالسَّیفِ الْمَسْلُولِ، یحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.[۳۸]
- «عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصیت مؤمن در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.[۳۹]
- «مَوتُ الانْسانِ بِالذُّنُوبِ اکثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ اکثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرارسیدن مرگ انسان ها، به جهت گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى لذّت بخش به وسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بى نتیجه.[۴۰]
- «خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُالْحِلْمِ»؛ تواضع زینت بخش علم است، ادب داشتن و اخلاق نیک زینت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زینت بخش حلم و بردبارى است.[۴۱]
- «مَنْ لَمْ یعْرِفِ الْمَوارِدَ اعْیَتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر کس موقعیت شناس نباشد، جریانات او را مى رباید و هلاک می کند.[۴۲]
شهادت امام جواد علیهالسلام
معتصم عباسی که از رشک بیش از حد و کم علاقه شدن ام فضل دختر مأمون به امام جواد علیه السلام آگاه بود، با همکارى جعفر پسر مأمون و برادر ام فضل و از راه حیله و نیرنگ، زمینه اى فراهم ساخت که ام فضل را تحریک و به قتل امام جواد وادار نماید. معتصم یا جعفر در آخرین روزهای ذی القعده سال ۲۲۰ قمری، سمى را در انگور رازقى تزریق کردند[۴۳] و براى ام فضل فرستادند و او نیز آنرا در کاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد علیه السلام نهاد. زمانیکه حضرت جواد علیه السلام از آن انگور میل فرمود، طولى نکشید که آن حضرت آثار زهر را احساس نمود و کم کم درد شدید برایشان عارض گردید و به سختى ایشان را رنجور ساخت. در آن حال آن زن نابکار پشیمان شده و گریه مى کرد. حضرت جواد علیه السلام فرمود: اکنون که مرا کشتى، این گریه ات دیگر براى چیست؟ به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى که قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى که درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى که پوشیده نماند.
امام جواد علیه السلام بر اثر شدت زهر، در ۲۵ سالگی در آخرین روز ماه ذی القعده همان سال، غریبانه و مظلومانه در بغداد به شهادت رسید.[۴۴] آن حضرت را پس از شهادتشان در مقبره قریش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلومش امام موسى بن جعفر (علیه السلام) -که هم اکنون معروف به کاظمین است- به خاک سپردند.
پانویس
- ↑ جلاء العیون، علامه مجلسی ، قم:سرور، ۱۳۸۲، ص۹۵۹
- ↑ جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۱
- ↑ الکافى، ج ۱، ص ۴۹۲؛ الارشاد، ص ۲۹۷؛ التهذیب، ج ۶، ص ۹۰
- ↑ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص٨٠٤
- ↑ زندگانى حضرت جواد و عسکریین(ع)، ترجمه بحار الانوار ، ص۱۳
- ↑ شیخ مفید، الاًّرشاد، قم مکتبْ بصیرتى، ص ۳۱۹ - طبرسى، اعلام الورى، الطبعْ الثالثْ، المکتبْ الاًّسلامی، ص۳۴۷ - فتّال نیشابورى، روضْ الواعظین، الطبعْ الأولى، بیروت، مؤسسْ الأعلمى للمطبوعات، ۱۴۰۶ق، ص ۲۶۱ - کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبْ الصدوق، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۲۱
- ↑ جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۳
- ↑ انوارالبهیه، ص ۱۲۴.
- ↑ جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۲
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ دلائل الامامه، ص ۲۰۴
- ↑ فرق الشیعة، ص ۸۸؛ المقالات و الفرق، ص ۹۵
- ↑ روضة الواعظین، ص ۲۰۳
- ↑ الکافى، ج ۱، ص ۳۸۳
- ↑ فرق الشیعة، ص ۹۰؛ المقالات و الفرق، صص ۹۴- ۹۵
- ↑ جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۵
- ↑ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی
- ↑ الحیاة السیاسیة للامام الجواد علیه السّلام، ص ۶۵؛ این روایتى است که عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بیشتر نقل شده و بعد تذکر خواهیم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر این که امام جواد علیه السّلام در سال ۲۱۵ به بغداد آمده است
- ↑ الارشاد، ص ۶۱۹.
- ↑ همان، ص ۶۲۱.
- ↑ التوحید، ص ١٠١؛ التهذیب، ج ٣، ص ٢٨٣
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ١، ص ٣٧٩
- ↑ غاشیه (٨٨) :٢ و ٣
- ↑ جال کشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد علیه السّلام، ص ١۵٠
- ↑ رجال الکشى، ص ۴۴۴
- ↑ رجال الکشى، ص ۴۴۴
- ↑ رجال النجاشى، ص ١٧٧
- ↑ مسند الامام الجواد علیه السّلام، ص ٣١۶
- ↑ الفهرست، ابن ندیم، ص ٢٧۶
- ↑ رجال کشى ص ۵۰۲ و ص ۵۹۵
- ↑ رجال کشى، ص ۵٠٨
- ↑ مسند الامام الجواد علیه السّلام، ص ٢۵٢ به نقل از جامع الرواة
- ↑ فروع کافى، ج ۵، ص .۱۱۱
- ↑ من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرّسین، ج ۱، ص ۲۶۲ و وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۳۵۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴۴ و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۴۳.
- ↑ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان،ص ۴۸۹
- ↑ بحارالا نوار، ج ۷۲، ص ۶۵، ح ۳.
- ↑ اعلام الدّین، ص ۳۰۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۰۹، ح ۱۲.
- ↑ کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۵۰.
- ↑ همان، ج ۲، ص ۳۴۷.
- ↑ علام الدّین، ص ۳۰۹.
- ↑ سوگنامه آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم ص ۱۳۲
- ↑ منتهی الآمال، ج ۲، ص ۳۴۷.
منابع
- حیات فکرى و سیاسى ائمه، رسول جعفریان، انتشارات انصاریان، ۱۳۸۱.
- سیرهی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهمالسلام، مهدی پیشوایی، با مقدمه جعفر سبحانی، موسسه امام صادق علیهالسلام، قم، ۱۳۷۲.
- زندگانی امام جواد علیه السلام (مظهر تقوی و جود)، ایمانی یامچی، حسین.
- جلاء العیون، علامه مجلسی، قم: سرور، ۱۳۸۲.
پیوندها
چهارده معصوم علیهم السلام |
↓ اسامی ↓ |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله • حضرت فاطمه سلام الله علیها امام علی علیه السلام • امام حسن علیه السلام • امام حسین علیه السلام • امام سجاد علیه السلام • امام باقر علیه السلام • امام صادق علیه السلام • امام کاظم علیه السلام • امام رضا علیه السلام • امام جواد علیه السلام • امام هادی علیه السلام • امام حسن عسکری علیه السلام • امام زمان عجل الله تعالی فرجه |
↓ مفاهیم وابسته ↓ |
اهل البیت علیهم السلام • عصمت • پنج تن • عترت • سادات • اهل الذکر • اکمال دین • اولی الأمر |
↓ آیات و احادیث مرتبط ↓ |
آیه تطهیر • آیه امامت • آیه اکمال • حدیث ثقلین • حدیث سفینه • حدیث یوم الدار • حدیث طیر مشوی |