احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی
«احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى» (م، ۲۲۱ ق)، فقیه و راوی موثق شیعه در قرن سوم هجری و از یاران امام کاظم و امام رضا و امام جواد (علیهمالسلام) است. بزنطی از جمله اصحاب اجماع بوده و بر وثاقت، فقاهت و پذیرش روایاتش اتّفاق نظر وجود دارد. او نخست واقفی مذهب بود، اما با دیدن معجزاتی از امام رضا (علیهالسلام) مستبصر شد و در نزد آن حضرت منزلتی والا یافت.
نام کامل | احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى |
وفات | ۲۲۱ قمری |
مدفن | مدینه |
اساتید |
ابان بن عثمان، جمیل بن دَرّاج، حمّاد بن عثمان، حمّاد بن عیسی، صفوان بن مِهران، عبد اللّٰه بن بُکَیر،... |
شاگردان |
احمد بن محمد بن خالد برقی، عبّاس بن معروف، محمد بن حسین بن ابیالخطاب، یحیی بن سعید اهوازی،... |
آثار |
جامع البزنطی، ما رواه عن الرضا(ع)، مسائل الرضا(ع)، النوادر،... |
زندگینامه
خاندان بزنطی از موالیان کوفه و وابسته به قبیله سکون از شاخههای قبیله کنده به حساب میآمدند که بعضی آنها را اصالتاً ایرانی و برخی بیزانسی میدانند. چنانکه لقب «بزنطی» برای زید، جد اعلای احمد بن محمد بن عمرو بن زید را معرب بیزانسی دانستهاند. هرچند برخی «بزنط» را نوعی لباس دانسته و زید را شاغل در خرید و فروش این لباس قلمداد کردهاند.
بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زنده بودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و ظهور برخی معجزات توسط ایشان، از مذهب واقفی عدول کرده است. بزنطی میگوید: «من از کسانی بودم که به امامت موسی بن جعفر (ع) اعتقاد داشتم ولی درباره امامت حضرت رضا (ع) در حال تردیده بودم. نامهای به امام (ع) نوشتم و از چند مسئله سؤال کردم، ولی مهمترین مسئلهای که در نظر داشتم، از یادداشت آن غفلت نمودم. نامه را به امام (ع) رساندم و ایشان در نامهای جواب همه آن مسائل را آورده بود و در آخر نامه اضافه فرموده بودند که مهمترین مسئله خود را فراموش کرده بودی، ایشان هم سؤال فراموش شده من و هم جواب آن را مرقوم داشتند. این چنین شد که به امامت ایشان معتقد شدم.
وی نزد امام رضا(ع)، مرتبه و منزلتی والا داشت، چنانکه در رجال کشى از احمد بزنطى منقول است که گوید: روزى به اتفاق صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و عبدالله بن مغیره (یا عبدالله بن جندب) نزد امام رضا علیه السلام رفتیم و چون ساعتى نشستیم برخاستیم؛ پس آن حضرت از آن میان مرا فرمودند که اى احمد تو بنشین پس نشستم و آن حضرت با من به سخن درآمدند و من نیز از آن حضرت سؤالها مىنمودم و جواب مىشنیدم تا بیشتر شب گذشت و چون خواستم که به منزل خود روم مرا فرمودند که مىروى یا همین جا مىخوابی؟ گفتم: جان من فداى تو باد! اگر فرمایى که بروم مىروم و اگر مىفرمایى که باش در خدمت مىباشم. پس فرمودند که این جا خواب کن که دیر وقت شد و مردم درهاى خانه بستهاند و به خواب رفتهاند. آنگاه آن حضرت برخاستند و به حرم شریف رفتند و چون مرا گمان شد که آن حضرت به حرم درآمدند به سجده افتادم و در آن سجده گفتم حمد مرا خداى را که حجت خود و وارث علوم انبیاء را از جمیع برادران و اصحاب من با من در مقام انس و عنایت درآورد، و هنوز من در سجده بودم که آن حضرت آمدند و به پاى مبارک خود مرا متنبه ساختند، پس من برخاستم و آن حضرت دست مرا گرفته مالیدند و فرمودند که اى احمد، بدان که حضرت امیرالمومنین علیه السلام به عیادت صعصعة بن صوحان رفت و چون از بالین او برخاست به او گفت که اى صعصعه! زنهار که افتخار نکنى بر برادران خود به عیادتى که من تو را نمودهام و از خداى بر حذر باش. این سخن به من گفتند و به حرم شریف مراجعت نمودند.
احمد بن ابىنصر بزنطی سرانجام در سال ۲۲۱ قمری چشم از جهان فروبست.
استادان و شاگردان
مشایخ بَزَنطی، طبق احصای میرزا غلامرضا عرفانیان، ۱۱۹ نفرند. برخی استادان وی عبارتند از: ابان بن عثمان، جمیل بن دَرّاج، حمّاد بن عثمان، حمّاد بن عیسی، صفوان بن مِهران، عبد اللّٰه بن بُکَیر، عبداللّٰه بن سِنان، معاویة بن عمّار.
همچنین چهل نفر از وی اخذ حدیث کرده اند، از جمله: احمد بن محمد بن خالد برقی، عبّاس بن معروف، محمد بن حسین بن ابی الخطاب، احمد بن هلال، یحیی بن سعید اهوازی، محسن بن موسی الخشّاب.
جایگاه علمی
بر وثاقت، فقاهت، صداقت و پذیرش روایات بزنطی اتّفاق نظر وجود دارد و رجالیان از او به جلالت و عظمت، یاد کرده اند. شیخ کشّی او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و این شش تن طبقه سوم اصحاب اجماع را تشکیل می دهند.
به گفته شیخ طوسی به دلیل آنکه او و چند تن دیگر، فقط از افراد ثقه نقل روایت می کنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است: «لا یروون و لا یرسلون إلّا عمّن یوثق به». نجاشی نیز از منزلت والای او نزد امام رضا و امام جواد (ع) یاد کرده است.
علامه حلی درباره وی گفته است: لقی الرضا(ع) وکان عظیم المنزلة عنده، وهو ثقة جلیل القدر. و شهید اول در «ذکری» می گوید: انّ الأصحاب أجمعوا علی قبول مراسیله.
آثار و روایات
شماری از تألیفات محمد بن ابىنصر بزنطی عبارت است از:
- الجامع یا جامع البزنطی (دربردارنده مجموعهای از اخبار در زمینههای گوناگون معارف دینی، به ویژه فقه)،
- ما رواه عن الرضا(علیه السلام)،
- المسائل (یا مسائل الرضا)،
- النوادر.
این روای جلیل القدر، روایات فراوانی در همه ابواب اصول و فروع نقل کرده است و نام شریفش در حدود ۷۸۸ مورد از سلسله اسناد واقع شده است.
منابع
- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب یازدهم: در تاريخ حضرت جواد عليه السلام.
- "احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی"، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
- دانشنامه جهان اسلام، جلد ۳.