ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهماالسلام: تفاوت بین نسخهها
(←دارایی امیرالمؤمنین (علیه السلام)) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۶۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{عالی}} | |
− | + | ازدواج [[حضرت فاطمه]] (سلام الله علیها) و [[حضرت علی]] (علیه السلام) از مهم ترین اتفاقات تاریخ [[شیعه]] است، زیرا سلسله [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه ثمره این [[ازدواج]] هستند. مطابق با برخی [[حدیث|احادیث]]، [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله) به [[وحی]] الهی، حضرت فاطمه را به ازدواج حضرت علی در آورد. در مورد تاریخ این ازدواج چندین نظر وجود دارد که در تقویم رسمی [[ایران]] از این بین، روز یکم [[ذی الحجه]] به عنوان تاریخ این ازدواج تعیین شده است. | |
− | + | ==تاریخ ازدواج امام علی و حضرت فاطمه == | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | درباه تاریخ ازدواج [[امام علی]] (علیه السلام) و [[حضرت فاطمه]] (سلام الله علیها) اتفاق چندانی میان مورخان و سیرهنگاران نیست. تاریخ هایی که گاه بیانگر زمان صیغه خواندن می باشد و گاه بیانگر زمان عروسی و رفتن حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانه [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] (علیه السلام) است. این تاریخ ها عبارت اند از: | |
− | |||
− | + | #روز اول [[ماه ذی الحجه|ذى الحجه]] عقد فاطمه (ع) و روز سه شنبه ششم همان ماه، ازدواج حضرت بوده است.<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۳۵۷، قم، ۱۳۷۹ ق</ref> | |
− | + | #در ماه [[شوال]] پس از بازگشت حضرت علی (ع) از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] بوده است.<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص ۴۳، دار الثقافة، قم، ۱۴۱۴ق.</ref> | |
+ | #بنابر روایت [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] (ع): عقد حضرت على و حضرت فاطمه (ع) در ماه [[ماه رمضان|رمضان]]، و ازدواج آنها در ذى حجّه [[سال دوم هجرت|سال دوم هجرى]] بوده است.<ref>إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج ۱، ص ۳۶۴، مکتبة بنی هاشم، تبریز، ۱۳۸۱ق</ref> | ||
+ | #زفاف فاطمه در شب پنج شنبه، بیست و یکم ماه [[ماه محرم|محرم]] سال سوم هجرت بوده است.<ref>سید بن طاوس، إقبال ص ۵۸۴، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۶۷ ش</ref> | ||
+ | #برخی بر این عقیده اند که: عقد حضرت فاطمه (ع) در اواخر ماه [[ماه صفر|صفر]] و ازدواج در ماه ذی حجه بوده است.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۱۹۲-۱۹۳، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق</ref> | ||
+ | #عده ای نیز گفته اند که عقد در ماه [[ربیع الاول]] بوده و در همان ماه ازدواج صورت پذیرفته است.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۱۹۲-۱۹۳، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق</ref> | ||
+ | #[[محمد بن سعد زهری|ابن سعد]] روایت کرده است که ازدواج فاطمه (ع) با على (ع) پنج ماه پس از ورود پیغمبر (ص) به [[مدینه]] در ماه [[ماه رجب|رجب]] صورت پذیرفت و پس از بازگشت از [[غزوه بدر|بدر]] او را به خانه حضرت على (ع) فرستاد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج ۸، ص ۱۸، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.</ref> | ||
− | + | [[پرونده:Ali and fatema.png|left]] | |
+ | ==سن ازدواج امام علی و حضرت فاطمه== | ||
+ | علماى [[شیعه]] در تعیین سن [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]] علیهاالسلام به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته اند.<ref>امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج ۱، ص ۳۱۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق</ref> اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.<ref>انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج۴،ص۲۱، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ق</ref> همچنین سن [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] علیه السلام ۲۱ سال و ۵ ماه بوده است.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج ۴، ص ۱۸۹۳، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> | ||
− | + | ==خواستگاری حضرت علی از حضرت زهرا== | |
− | + | آنچه مسلّم است، اینکه [[حضرت زهرا]] (سلام الله علیها) خواهان بسیار داشته اند. زیرا از طرفی پدر ایشان چه قبل و چه بعد از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] از مردان شریف و بزرگ عرب و [[قریش]] بوده اند، و از طرف دیگر شخصیت خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) شخصیتی بسیار والا و بزرگ بود. | |
− | + | پیش از [[حضرت علی]] علیه السلام افرادی مانند [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] آمادگی خود را برای ازدواج با دختر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر [[وحی]] الهی است.<ref> ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است: پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی ».</ref> | |
− | + | [[ابن شهر آشوب]] در «[[مناقب ابن شهر آشوب (کتاب)|مناقب]]» خود از دیگر خواستگاران حضرت اسم می برد. از جمله [[عبدالرحمان بن عوف]] و [[عثمان بن عفان]] که هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند، برای خواستگاری، خدمت رسول خدا رسیدند و به یکدیگر تفاخر می کردند؛ که پیغمبر از سخن آنان خشمناک شد... .<ref> مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص ۳۴۵/ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | + | در جایی دیگر آمده است: دختر پیغمبر(ص) خواستگارانی داشت؛ امّا پدرش از میان همه پسر عموهای خود، [[امام علی علیه السلام|علی بن ابی طالب]](ع) را برای شوهری او برگزید و به دخترشان فرمودند: «تو را به کسی به زنی می دهم که از همه نیکو خوی تر و در مسلمانی پیش قدم تر است.»<ref>نسائی، سنن، ج ۲، ص ۳۱.</ref> | |
− | + | ضحاک بن مزاحم نقل می کند، از حضرت [[امام علی علیه السلام|علی بن ابیطالب]] علیه السلام شنیدم که در مورد مراسم خواستگاری از [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]](س) می فرمود: موقعی که من نزد [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه وآله رفتم و آن بزرگوار مرا دید خندید و فرمود: | |
− | + | یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در [[اسلام]] و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم. | |
− | + | پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ضحاک بن مزاحم نقل می | ||
− | یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در اسلام و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم. | ||
− | پیغمبر اکرم | ||
یا علی راست می گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی، گفتم: | یا علی راست می گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی، گفتم: | ||
یا رسول الله فاطمه ی زهراء را برایم تزویج نما. | یا رسول الله فاطمه ی زهراء را برایم تزویج نما. | ||
فرمود: | فرمود: | ||
− | یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان، این تقاضا را داشتند، ولی هر گاه من به فاطمه می گفتم اظهار بی میلی می کرد، شما چند لحظه ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم.<ref> | + | یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان، این تقاضا را داشتند، ولی هر گاه من به فاطمه می گفتم اظهار بی میلی می کرد، شما چند لحظه ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم.<ref>الأمالی للطوسی : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱ </ref> |
− | + | ||
− | + | پیامبر خدا، نزد فاطمه علیها السلام رفت... و به او فرمود: اى فاطمه! | |
− | + | پاسخ داد: بلى، چه مى خواهى، اى پیامبر خدا؟ | |
− | پاسخ داد: | + | فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟». |
− | فرمود : «على بن ابى | + | فاطمه علیها السلام ساکت ماند ولی صورتش را برنگرداند و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او [نشانه] رضایت اوست». |
− | فاطمه | + | پس [[جبرئیل]] علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.<ref>الأمالی للطوسی : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱</ref> |
− | پس | + | |
+ | حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) روایت می کنند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمود: یا علی! گروهی از مردان [[قریش]] راجع به فاطمه زهراء مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی، اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی. من گفتم: به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم، بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خدای تعالی می فرماید: اگر من علی را خلق نمی کردم شوهری که شایسته ی فاطمه باشد در روی زمین نبود.<ref>علامه محمدباقر مجلسی،ترجمه جلد ۴۳ بحارالنوار،ص ۲۸۸</ref> | ||
+ | |||
+ | همچنین از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض<ref>بحارالانوار ج ۴۳/ ۱۰۷</ref>: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود». | ||
+ | |||
+ | [[علامه حسن زاده آملی]] در شرح این روایت گفته اند: نکاح بر کفائت است - که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر [[معصوم]] را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.<ref>حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة، ص۱۷۸</ref> | ||
+ | |||
+ | ==مهریه حضرت زهرا علیهاالسلام== | ||
+ | [[رسول اکرم]] (ص) پس ازکسب اجازه از [[حضرت زهرا]] (س) به نزد [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] (ع) آمدند و با لبی خندان گفتند: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر. | ||
+ | فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم.<ref>زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص ۴۰۹</ref> | ||
− | + | در روایات دو نوع [[مهریه]] برای حضرت زهرا (س) مشخص شده است: | |
− | |||
− | + | *مهریه عادی یا به تعبیری مهریه زمینی که همه زنان مسلمان دارند و دو نوع روایت در این مورد نقل می شود: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | #مهریه حضرت فاطمه زرهی بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن می گویند و آن از پوست دبّاغی نشده قوچ و یا پوست بُز ساخته می شود و ارزش این زره چهارصد و به نقلی پانصد درهم بوده است.<ref>زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص۳۵۸</ref> | |
+ | #مهریه حضرت زهرا(س) طبق روایات اسلامی پانصد درهم بوده است.<ref>قاضی نورالله تستری، احقاق الحق، ج ۸، ص ۳۵۱.</ref> | ||
− | + | البته این دو روایت قابل جمع هستند و می توان گفت در حقیقت مهر حضرت فاطمه(س) همان زره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود که آن را به پانصد درهم فروختند. | |
− | + | *مهریه آسمانی: رسول الله(ص) فرمودند: مهریه فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است.<ref>زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص ۳۵۸</ref> در روایتی دیگر از [[امام باقر]] علیه السلام روایت شده که فرمود مهریه فاطمه اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از: نهر [[فرات]]، نیل در [[مصر]]، نهروان و نهر بلخ.<ref>زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص ۳۵۸</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | امیر مومنان به دستور پیامبر زره را فروخت و پول آن را به آن بزرگوار تقدیم داشت و پیامبر آن پول را به سه بخش تقسیم کرده، بخشی از آن را برای خریدن وسایل زندگی به عنوان جهیزیه، و بخش دیگر آن را برای تهیه عطریات عروسی قرار داد و سومین بخش آن را نزد «[[ام سلمه]]» سپرد تا به هنگام فرارسیدن شب عروسی آن را به امیر مومنان باز گرداند تا بتواند از میهمانان خویش پذیرایی کند.<ref>محمد کاظم قزوینی ، فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، ص ۱۸۹</ref> | |
− | == | + | ==خواندن خطبه عقد در مسجد== |
+ | [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] صلی الله علیه وآله به [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] فرمودند: یا علی تو زودتر به [[مسجد]] برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم. | ||
− | + | حضرت علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] را در بین راه ملاقات کرد، آنها از جریان کار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد، هم اکنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد. | |
+ | پیغمبر (ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، و به [[بلال|بلال حبشی]] فرمودند: [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]] را در مسجد جمع کن. | ||
+ | |||
+ | هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم آگاه باشید که [[جبرئیل]] بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور [[فرشتگان]] برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. على علیه السلام را خواست و فرمود یا على پروردگار مرا امر فرموده که فاطمه را براى تو عقد کنم به پانصد مثقال نقره آیا راضى هستى؟ عرض کرد: یا رسولاللَّه راضى هستم همه حضار مبارک باد گفتند سپس رسول خدا (ص) به منبر رفت [[خطبه عقد حضرت علی و زهرا (علیهماالسلام) |خطبه عقد]] را ایراد فرمود. | ||
+ | |||
+ | پس از آن علی علیه السلام برخاست خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت [[مهریه|مهر]] قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید. | ||
+ | |||
+ | مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟ رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این [[ازدواج]] را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند. | ||
+ | |||
+ | در پایان مجلس، رسول خدا به زنان خود امر فرمود تا به خوشحالى این جشن شادمانى کنند و بساط سرور بگسترند. | ||
+ | |||
+ | على علیه السّلام مى گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دخترش را به ازدواج من درآورد و آنگاه نزد من آمده دستم را گرفته و فرمود: با یاد و نام خدا برخیز و بگو: «على برکة اللَّه، و ما شاء اللَّه، و لا قوّة إلّا باللَّه، و توکلت على اللَّه»- یعنى: بر سفره برکت خدا مى نشینم، و راضى مى شوم بر آنچه او بخواهد، همانا قدرت و قوّتى نیست مگر از جانب خدا، پس به او توکل مى کنم و یارى مى طلبم. سپس مرا کنار فاطمه نشانید و گفت: خداوندا! اینان محبوبترین مردم در نزد من مى باشند، پس آنان را دوست بدار، و خیر و [[برکت|برکت]] به ذریه آنها عطا کن، و آنان را از هر آسیبى حافظ باش، من آنها و نسلشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو مى سپارم.<ref>زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه و تحقیق از جلد ۴۳ بحار الانوار)، روحانی علی آبادی، ص ۴۱۷</ref> | ||
+ | |||
+ | ==جهیزیه حضرت زهرا علیهاالسلام== | ||
+ | امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به من فرمود: برخیز و زره خود را بفروش! برخاستم و زره را فروختم و پول آن را گرفته نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آوردم و آنها را در مقابل او نهادم؛ آن حضرت از من نپرسید که آن پولها چه مقدار است و من نیز چیزی در این باره به آن حضرت نگفتم، سپس [[بلال]] را صدا کرد و مشتی از آن پولها را به وی داد و گفت: این پولها را بگیر و با آنها برای فاطمه (علیهاالسلام) عطر خریداری کن! | ||
+ | |||
+ | و بعد از او [[ابوبکر]] و [[عمار بن یاسر]] را احضار نمود و دو مشت از آن پولها را به او داده و گفت: با این پولها، برای فاطمه (علیهاالسلام) لباس و اثاثیه منزل خریداری کن. و آنگاه عمار یاسر و گروه آنها وارد بازار شدند و هر چیزی را که لازم می دانستند در نظر گرفتند و آن را خریداری می نمودند.<ref>علامه محمد باقر مجلسی ،زندگانی حضرت زهرا(س)( ترجمه جلد ۴۳ بحار) ، ص ۳۶۱ </ref> | ||
+ | |||
+ | از صورت جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و آله از بازار بازگشتند و آن چه براى حضرت زهرا سلام الله علیها تهیه کرده بودند به قرار زیر بود: | ||
+ | |||
+ | #یک پیراهن به قیمت هفت درهم | ||
+ | #روبنده ای به قیمت چهار درهم، شاید منظور از آن «خمار» روسری، مقنعه یا چادر باشد. | ||
+ | #یک قطیفه ی مشکی خیبری | ||
+ | #تختی که وسط آن را با لیف خرما بافته بودند. | ||
+ | #دو عدد تشک با روکشی از کتان مصری که یکی از آنها با لیف خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود. | ||
+ | #چهار بالش -یا متکا، یا پشتی- با رویه ای از پوست حیوانات طائف که درون آنها از علف | ||
+ | #پرده ای از جنس پشم | ||
+ | #حصیری بافت یمن | ||
+ | #یک آسیای دستی | ||
+ | #طشت مسی | ||
+ | #مشک آبی از جنس پوست | ||
+ | #ظرف مخصوص شیر که از جنس چوب می تراشیدند. | ||
+ | #ظرفی برای آبخوری | ||
+ | #آفتابه ای قیر اندود | ||
+ | #سبویی سبز رنگ که در آن روغن، آرد یا چیزهایی دیگر نگهداری می کردند. | ||
+ | #دو کوزه ی کوچک سفالی | ||
+ | |||
+ | هنگامی که خرید آنها کامل شد، مقداری از اثاثیه را ابوبکر و باقی را سایر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حمل کرده به خانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بردند. هنگامی که لوازم خریداری شده به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشان داده شد، پیامبر آنها را زیر و رو کرده و گفت: خدا اینها را برای [[اهل البیت|اهل بیت]] مبارک کند.<ref>همان ، ۳۶۱</ref> | ||
+ | |||
+ | ==خانه امیرالمؤمینن علیه السلام== | ||
+ | حضرت على (علیه السلام) در کنار مسجد، خانه ساده اى داشت که مجموع آن از یک اتاق خشت و گلى، که در کف آن اتاق، ماسه نرم ریخته شده بود خلاصه مى شد. آن اتاق با پوست گوسفند، فرش شده بود و یک عدد متکا که لایه آن از لیف خرما بود، در آن دیده مى شد. این خانه براى شب زفاف مناسب نبود، پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) به على (علیه السلام) فرمود: در همین نزدیکى ، خانه اى را فراهم کن (اجاره کن ) تا همسرت را به تو تحویل دهم . | ||
+ | |||
+ | حضرت على (علیه السلام) عرض کرد: در این نزدیکى جز منزل حارثة بن نعمان منزلى نیست. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: خانه هاى حارثه را براى مهاجران بى خانه گرفته ایم ، و اکنون شرم مى کنیم که باز از او تقاضاى منزل کنیم! حارثه این سخن را شنید و به محضر رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و متواضعانه عرض کرد: من و اموالم به خدا و رسولش تعلق دارد. | ||
+ | پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) براى او دعا کرد، به این ترتیب خانه حارثه آماده شد و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عروسى به آن جا رفت. | ||
+ | |||
+ | پس از مدتى حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) به خانه قبلى على (علیه السلام) باز گشتند، و فرزندان زهرا (سلام الله علیها) در همان خانه ساده چشم به جهان گشودند و بزرگ شدند. این خانه در کنار [[مسجد النبى]] بود که محل آن اکنون به نام خانه زهرا (سلام الله علیها) معروف است.<ref>ریاحین الشریعه ، ج ۱، ص ۹۲.</ref> | ||
+ | |||
+ | از [[عایشه]] و [[ام سلمه]] روایت شده است که هر دو گفتند: | ||
+ | رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ما را فرمود که فاطمه (سلام الله علیها) را آماده کنیم تا بر على (علیه السلام) داخل شود. | ||
+ | ما به سراى آن دو رفته و با خاک نرم بیابان آن را فرش کردیم. آن گاه دو متکا را از لیف خرما پر کرده، با دستمان لی فها را از هم جدا نمودیم. سپس به آنان غذایى از خرما و کشمش و آبى گوارا بدادیم. و تیرکى از چوپ را در نزدیکى سرایشان برافراشتیم تا لباسها و مشک آب را بر آن بیاویزند. ما ازدواجى بهتر از ازدواج فاطمه (سلام الله علیها) ندیدیم.<ref>چهل حدیث در فضایل محمد(صلى الله علیه و آله و سلم )، ص ۵۰.</ref> | ||
==مراسم عروسی== | ==مراسم عروسی== | ||
+ | '''بخشیدن پیراهن عروسی:''' | ||
+ | |||
+ | پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بی نوایی در خانه پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او بدهد، اما ناگهان آیه شریفه [[قرآن]] را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون.» شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید. | ||
+ | |||
+ | لذا «فاطمه» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا [[انفاق]] کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته [[وحی]] فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: | ||
+ | ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای [[بهشت]] نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.<ref>محمد کاظم قزوینی ، فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، ص ۱۹۹-۲۰۰</ref> | ||
+ | |||
+ | '''ولیمه عروسی:''' | ||
+ | |||
+ | امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من گفت: ای علی! غذای فراوانی برای عروسی و خانواده ات تدارک کن. و سپس فرمود: گوشت و نان را من می دهم، خرما و روغن به عهده ی تو. من خرما و روغن فراهم کردم و نزد پیامبر بردم، آن حضرت آستینهای لباسش را بالا زد و خرما را تمیز کرده در روغن ریخت و غذایی درست کرد که آن را «حیس» می گفتند، و گوسفند فربهی [[ذبح]] کرد، و نان فراوانی تدارک نمود، سپس به من گفت: هر کس را که دوست داری دعوت کن.<ref>همان، ۳۶۴</ref> | ||
− | + | امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: پس وارد مسجد شدم و دیدم که مسجد پر از [[صحابی|صحابه]] پیامبر است، حیا کردم که در میان آن جمع عده ای را دعوت کنم و عده ای را دعوت ننمایم، پس بر یک بلندی قرار گرفتم و خطاب به همه گفتم: همه ی شما را به صرف ولیمه ی عروسی فاطمه (علیهاالسلام) دعوت می کنم. آنان پذیرفتند و گروه گروه به طرف خانه ی پیامبر حرکت کردند و من از کثرت جمعیت و کمی غذا خجالت می کشیدم. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آنچه که در ذهن من می گذشت مطلع گردید، گفت: ای علی! من دعا می کنم که خدا به غذای شما [[برکت]] بدهد... .<ref>همان ، ۳۶۴ و ۳۶۵</ref> | |
− | + | '''کاروان مشایعت کننده حضرت فاطمه:''' | |
− | رسول | + | شب که فرا رسید [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله به [[سلمان]] فرمود: بغله شهبایم را بیاور و پس از آماده شدن، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را بر مرکب خود سوار کرده تا به خانه علی ببرد. |
+ | پس سلمان افسار مرکب را در دست گرفته و رسول خدا صلی الله علیه و آله در پشت سر او قرار گرته بود، هم چنان که به راه خود ادامه می دادند ناگهان از پشت سر، سر و صدایی به گوشش رسید، نگاه کرد دید [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و [[اسرافیل]] هستند که به همراه گروهی از [[فرشتگان]] به زمین فرود آمده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! برای چه نازل شده اید؟ در پاسخ گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده ایم تا فاطمه علیهاالسلام را به خانه علی ببریم، پس جبرئیل [[تکبیر]] گفت و میکائیل نیز تکبیر گفت و اسرافیل چنین کرد و سایر فرشتگان به دنبال این سه فرشته تکبیر سر دادند و به دنبال آنها پیامبر صلی الله علیه و آله تکبیر گفته و در آخر سلمان فارسی آوای تکبیر را سر داد و از آنها پس در مراسم عروسی و بردن عروس به خانه شوهر تکبیر گفتن سنت شد.<ref>فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمد جواد مروجی طبسی، به نقل از کشف الغمه، ج ۱، ص ۳۶۸.</ref> | ||
− | + | [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر]] گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]]، [[عقیل بن ابیطالب|عقیل]] و [[جعفر طیار|جعفر]] و سایر اهل بیت نیز در پشت سر فاطمه علیهاالسلام در حالی که شمشیرهای خود را کشیده بودند، به راه افتادند و زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه دیگر زنان در پیشاپیش کاروان شادی حرکت کرده و [[ام سلمه]] و حفصه و معاذه مادر سعد سروده ای می خواندند و در سایر زنان با تکرار مصراع اول شادی خود را اظهار می کردند و سپس تکبیر سر می دادند تا این که داخل خانه علی شدند.<ref>فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمد جواد مروجی طبسی، به نقل از بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۱۱۵.</ref> | |
− | + | نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله به دختران [[عبدالمطلب]] و زنان [[مهاجرین]] و [[انصار]] دستور داد تا به همراه فاطمه علیهاالسلام بوده و شادی کنان رجز بخوانند و تکبیر بگویند و سخنی که مورد رضای خدا نیست بر زبان جاری نسازند.<ref>فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمد جواد مروجی طبسی</ref> | |
− | + | '''توصیههای پیامبر به حضرت علی و حضرت زهرا:''' | |
− | + | هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیر مومنان را فراخواند و پس از آمدن او دختر سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی علیه السلام نهاد و فرمود: «علی جان! خداوند دختر پیامبر را به تو مبارک سازد.» | |
− | + | و افزود: «یا علی! هذه فاطمه ودیعتی عندک! یا علی! نعم الزوجه فاطمه! و یا فاطمه! نعم البعل علی!» علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست! فاطمه شایسته ترین همسر برای توست. و آنگاه فرمود: ای «فاطمه» علی شایسته ترین شوهر است. | |
− | + | و دستهای مقدس را بسوی آسمان گشود و نیایشگرانه زمزمه کرد که: بار خدایا! نیکی ها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده! بار خدایا! این دو تن محبوب ترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. | |
− | از | + | بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسه های آن، به تو پناه می دهم. |
+ | |||
+ | آنگاه آبی خواست و جرعه ای از آن را به سبک خاصی متبرک ساخت و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانه های دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاند. و دستور داد بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
+ | ==منابع== | ||
+ | *جعفر سبحانی، فروغ ولایت. | ||
+ | *فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، محمد کاظم قزوینی، ترجمه و نگارش علی کرمی فریدنی، ۱۳۸۴. | ||
+ | *زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه جلد ۴۳ بحارالأنوار)، محمدباقر مجلسی، ترجمه سیّد محمّدقائم فرد، ۱۳۸۹. | ||
+ | *زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه و تحقیق جلد ۴۳ بحارالانوار)، محمد روحانی علی آبادی، ١٣٧٧ش. | ||
+ | *۳۶۰ داستان از فضایل مصائب و کرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزیزی. | ||
+ | *ارشاد، شیخ مفید، ترجمه محمدباقر ساعدى خراسانى، انتشارات اسلامیة، تهران،۱۳۸۰ ش. | ||
+ | *فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمدجواد مروجی طبسی. | ||
− | == | + | {| align="center" style="border: 0px ; float:left" |
− | + | | | |
− | + | |- | |
− | + | |[[پرونده:Ezdevaj-ali and fateme.jpg|340px]] | |
+ | |- | ||
+ | | style="background:#b4d934cf; text-align:center" |<span style=" text-align:center; font-weight: bold;">[http://ahlolbait.com/media/13927 ویژه نامه ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه]</span> | ||
+ | |} | ||
+ | |||
+ | {{شناختنامه امام علی (ع)}} | ||
+ | {{شناختنامه حضرت زهرا (س)}} | ||
+ | {{مناسبت های شیعه}} | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} | ||
− | [[رده:وقایع ماه | + | [[رده:وقایع ماه ذی الحجه]] |
[[رده:سال ۲ هجری قمری]] | [[رده:سال ۲ هجری قمری]] | ||
[[رده:امام علی علیه السلام از ولادت تا وفات پیامبر]] | [[رده:امام علی علیه السلام از ولادت تا وفات پیامبر]] | ||
[[رده:حضرت فاطمه سلام الله علیها]] | [[رده:حضرت فاطمه سلام الله علیها]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۱۵
ازدواج حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (علیه السلام) از مهم ترین اتفاقات تاریخ شیعه است، زیرا سلسله امامان شیعه ثمره این ازدواج هستند. مطابق با برخی احادیث، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به وحی الهی، حضرت فاطمه را به ازدواج حضرت علی در آورد. در مورد تاریخ این ازدواج چندین نظر وجود دارد که در تقویم رسمی ایران از این بین، روز یکم ذی الحجه به عنوان تاریخ این ازدواج تعیین شده است.
محتویات
تاریخ ازدواج امام علی و حضرت فاطمه
درباه تاریخ ازدواج امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اتفاق چندانی میان مورخان و سیرهنگاران نیست. تاریخ هایی که گاه بیانگر زمان صیغه خواندن می باشد و گاه بیانگر زمان عروسی و رفتن حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. این تاریخ ها عبارت اند از:
- روز اول ذى الحجه عقد فاطمه (ع) و روز سه شنبه ششم همان ماه، ازدواج حضرت بوده است.[۱]
- در ماه شوال پس از بازگشت حضرت علی (ع) از جنگ بدر بوده است.[۲]
- بنابر روایت امام صادق (ع): عقد حضرت على و حضرت فاطمه (ع) در ماه رمضان، و ازدواج آنها در ذى حجّه سال دوم هجرى بوده است.[۳]
- زفاف فاطمه در شب پنج شنبه، بیست و یکم ماه محرم سال سوم هجرت بوده است.[۴]
- برخی بر این عقیده اند که: عقد حضرت فاطمه (ع) در اواخر ماه صفر و ازدواج در ماه ذی حجه بوده است.[۵]
- عده ای نیز گفته اند که عقد در ماه ربیع الاول بوده و در همان ماه ازدواج صورت پذیرفته است.[۶]
- ابن سعد روایت کرده است که ازدواج فاطمه (ع) با على (ع) پنج ماه پس از ورود پیغمبر (ص) به مدینه در ماه رجب صورت پذیرفت و پس از بازگشت از بدر او را به خانه حضرت على (ع) فرستاد.[۷]
سن ازدواج امام علی و حضرت فاطمه
علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه علیهاالسلام به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته اند.[۸] اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.[۹] همچنین سن امیرمؤمنان علیه السلام ۲۱ سال و ۵ ماه بوده است.[۱۰]
خواستگاری حضرت علی از حضرت زهرا
آنچه مسلّم است، اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) خواهان بسیار داشته اند. زیرا از طرفی پدر ایشان چه قبل و چه بعد از بعثت از مردان شریف و بزرگ عرب و قریش بوده اند، و از طرف دیگر شخصیت خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) شخصیتی بسیار والا و بزرگ بود.
پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است.[۱۱]
ابن شهر آشوب در «مناقب» خود از دیگر خواستگاران حضرت اسم می برد. از جمله عبدالرحمان بن عوف و عثمان بن عفان که هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند، برای خواستگاری، خدمت رسول خدا رسیدند و به یکدیگر تفاخر می کردند؛ که پیغمبر از سخن آنان خشمناک شد... .[۱۲]
در جایی دیگر آمده است: دختر پیغمبر(ص) خواستگارانی داشت؛ امّا پدرش از میان همه پسر عموهای خود، علی بن ابی طالب(ع) را برای شوهری او برگزید و به دخترشان فرمودند: «تو را به کسی به زنی می دهم که از همه نیکو خوی تر و در مسلمانی پیش قدم تر است.»[۱۳]
ضحاک بن مزاحم نقل می کند، از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که در مورد مراسم خواستگاری از حضرت زهرا(س) می فرمود: موقعی که من نزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله رفتم و آن بزرگوار مرا دید خندید و فرمود: یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در اسلام و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی راست می گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی، گفتم: یا رسول الله فاطمه ی زهراء را برایم تزویج نما. فرمود: یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان، این تقاضا را داشتند، ولی هر گاه من به فاطمه می گفتم اظهار بی میلی می کرد، شما چند لحظه ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم.[۱۴]
پیامبر خدا، نزد فاطمه علیها السلام رفت... و به او فرمود: اى فاطمه! پاسخ داد: بلى، چه مى خواهى، اى پیامبر خدا؟ فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟». فاطمه علیها السلام ساکت ماند ولی صورتش را برنگرداند و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او [نشانه] رضایت اوست». پس جبرئیل علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.[۱۵]
حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) روایت می کنند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمود: یا علی! گروهی از مردان قریش راجع به فاطمه زهراء مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی، اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی. من گفتم: به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم، بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خدای تعالی می فرماید: اگر من علی را خلق نمی کردم شوهری که شایسته ی فاطمه باشد در روی زمین نبود.[۱۶]
همچنین از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض[۱۷]: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».
علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته اند: نکاح بر کفائت است - که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.[۱۸]
مهریه حضرت زهرا علیهاالسلام
رسول اکرم (ص) پس ازکسب اجازه از حضرت زهرا (س) به نزد امیرالمؤمنین علی (ع) آمدند و با لبی خندان گفتند: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم.[۱۹]
در روایات دو نوع مهریه برای حضرت زهرا (س) مشخص شده است:
- مهریه عادی یا به تعبیری مهریه زمینی که همه زنان مسلمان دارند و دو نوع روایت در این مورد نقل می شود:
- مهریه حضرت فاطمه زرهی بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن می گویند و آن از پوست دبّاغی نشده قوچ و یا پوست بُز ساخته می شود و ارزش این زره چهارصد و به نقلی پانصد درهم بوده است.[۲۰]
- مهریه حضرت زهرا(س) طبق روایات اسلامی پانصد درهم بوده است.[۲۱]
البته این دو روایت قابل جمع هستند و می توان گفت در حقیقت مهر حضرت فاطمه(س) همان زره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود که آن را به پانصد درهم فروختند.
- مهریه آسمانی: رسول الله(ص) فرمودند: مهریه فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است.[۲۲] در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود مهریه فاطمه اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از: نهر فرات، نیل در مصر، نهروان و نهر بلخ.[۲۳]
امیر مومنان به دستور پیامبر زره را فروخت و پول آن را به آن بزرگوار تقدیم داشت و پیامبر آن پول را به سه بخش تقسیم کرده، بخشی از آن را برای خریدن وسایل زندگی به عنوان جهیزیه، و بخش دیگر آن را برای تهیه عطریات عروسی قرار داد و سومین بخش آن را نزد «ام سلمه» سپرد تا به هنگام فرارسیدن شب عروسی آن را به امیر مومنان باز گرداند تا بتواند از میهمانان خویش پذیرایی کند.[۲۴]
خواندن خطبه عقد در مسجد
پیغمبر صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم.
حضرت علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کرد، آنها از جریان کار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد، هم اکنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد.
پیغمبر (ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، و به بلال حبشی فرمودند: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن.
هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. على علیه السلام را خواست و فرمود یا على پروردگار مرا امر فرموده که فاطمه را براى تو عقد کنم به پانصد مثقال نقره آیا راضى هستى؟ عرض کرد: یا رسولاللَّه راضى هستم همه حضار مبارک باد گفتند سپس رسول خدا (ص) به منبر رفت خطبه عقد را ایراد فرمود.
پس از آن علی علیه السلام برخاست خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.
مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟ رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند.
در پایان مجلس، رسول خدا به زنان خود امر فرمود تا به خوشحالى این جشن شادمانى کنند و بساط سرور بگسترند.
على علیه السّلام مى گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دخترش را به ازدواج من درآورد و آنگاه نزد من آمده دستم را گرفته و فرمود: با یاد و نام خدا برخیز و بگو: «على برکة اللَّه، و ما شاء اللَّه، و لا قوّة إلّا باللَّه، و توکلت على اللَّه»- یعنى: بر سفره برکت خدا مى نشینم، و راضى مى شوم بر آنچه او بخواهد، همانا قدرت و قوّتى نیست مگر از جانب خدا، پس به او توکل مى کنم و یارى مى طلبم. سپس مرا کنار فاطمه نشانید و گفت: خداوندا! اینان محبوبترین مردم در نزد من مى باشند، پس آنان را دوست بدار، و خیر و برکت به ذریه آنها عطا کن، و آنان را از هر آسیبى حافظ باش، من آنها و نسلشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو مى سپارم.[۲۵]
جهیزیه حضرت زهرا علیهاالسلام
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به من فرمود: برخیز و زره خود را بفروش! برخاستم و زره را فروختم و پول آن را گرفته نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آوردم و آنها را در مقابل او نهادم؛ آن حضرت از من نپرسید که آن پولها چه مقدار است و من نیز چیزی در این باره به آن حضرت نگفتم، سپس بلال را صدا کرد و مشتی از آن پولها را به وی داد و گفت: این پولها را بگیر و با آنها برای فاطمه (علیهاالسلام) عطر خریداری کن!
و بعد از او ابوبکر و عمار بن یاسر را احضار نمود و دو مشت از آن پولها را به او داده و گفت: با این پولها، برای فاطمه (علیهاالسلام) لباس و اثاثیه منزل خریداری کن. و آنگاه عمار یاسر و گروه آنها وارد بازار شدند و هر چیزی را که لازم می دانستند در نظر گرفتند و آن را خریداری می نمودند.[۲۶]
از صورت جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و آله از بازار بازگشتند و آن چه براى حضرت زهرا سلام الله علیها تهیه کرده بودند به قرار زیر بود:
- یک پیراهن به قیمت هفت درهم
- روبنده ای به قیمت چهار درهم، شاید منظور از آن «خمار» روسری، مقنعه یا چادر باشد.
- یک قطیفه ی مشکی خیبری
- تختی که وسط آن را با لیف خرما بافته بودند.
- دو عدد تشک با روکشی از کتان مصری که یکی از آنها با لیف خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود.
- چهار بالش -یا متکا، یا پشتی- با رویه ای از پوست حیوانات طائف که درون آنها از علف
- پرده ای از جنس پشم
- حصیری بافت یمن
- یک آسیای دستی
- طشت مسی
- مشک آبی از جنس پوست
- ظرف مخصوص شیر که از جنس چوب می تراشیدند.
- ظرفی برای آبخوری
- آفتابه ای قیر اندود
- سبویی سبز رنگ که در آن روغن، آرد یا چیزهایی دیگر نگهداری می کردند.
- دو کوزه ی کوچک سفالی
هنگامی که خرید آنها کامل شد، مقداری از اثاثیه را ابوبکر و باقی را سایر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حمل کرده به خانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بردند. هنگامی که لوازم خریداری شده به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشان داده شد، پیامبر آنها را زیر و رو کرده و گفت: خدا اینها را برای اهل بیت مبارک کند.[۲۷]
خانه امیرالمؤمینن علیه السلام
حضرت على (علیه السلام) در کنار مسجد، خانه ساده اى داشت که مجموع آن از یک اتاق خشت و گلى، که در کف آن اتاق، ماسه نرم ریخته شده بود خلاصه مى شد. آن اتاق با پوست گوسفند، فرش شده بود و یک عدد متکا که لایه آن از لیف خرما بود، در آن دیده مى شد. این خانه براى شب زفاف مناسب نبود، پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) به على (علیه السلام) فرمود: در همین نزدیکى ، خانه اى را فراهم کن (اجاره کن ) تا همسرت را به تو تحویل دهم .
حضرت على (علیه السلام) عرض کرد: در این نزدیکى جز منزل حارثة بن نعمان منزلى نیست. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: خانه هاى حارثه را براى مهاجران بى خانه گرفته ایم ، و اکنون شرم مى کنیم که باز از او تقاضاى منزل کنیم! حارثه این سخن را شنید و به محضر رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و متواضعانه عرض کرد: من و اموالم به خدا و رسولش تعلق دارد. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) براى او دعا کرد، به این ترتیب خانه حارثه آماده شد و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عروسى به آن جا رفت.
پس از مدتى حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) به خانه قبلى على (علیه السلام) باز گشتند، و فرزندان زهرا (سلام الله علیها) در همان خانه ساده چشم به جهان گشودند و بزرگ شدند. این خانه در کنار مسجد النبى بود که محل آن اکنون به نام خانه زهرا (سلام الله علیها) معروف است.[۲۸]
از عایشه و ام سلمه روایت شده است که هر دو گفتند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ما را فرمود که فاطمه (سلام الله علیها) را آماده کنیم تا بر على (علیه السلام) داخل شود. ما به سراى آن دو رفته و با خاک نرم بیابان آن را فرش کردیم. آن گاه دو متکا را از لیف خرما پر کرده، با دستمان لی فها را از هم جدا نمودیم. سپس به آنان غذایى از خرما و کشمش و آبى گوارا بدادیم. و تیرکى از چوپ را در نزدیکى سرایشان برافراشتیم تا لباسها و مشک آب را بر آن بیاویزند. ما ازدواجى بهتر از ازدواج فاطمه (سلام الله علیها) ندیدیم.[۲۹]
مراسم عروسی
بخشیدن پیراهن عروسی:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بی نوایی در خانه پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او بدهد، اما ناگهان آیه شریفه قرآن را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون.» شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید.
لذا «فاطمه» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.[۳۰]
ولیمه عروسی:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من گفت: ای علی! غذای فراوانی برای عروسی و خانواده ات تدارک کن. و سپس فرمود: گوشت و نان را من می دهم، خرما و روغن به عهده ی تو. من خرما و روغن فراهم کردم و نزد پیامبر بردم، آن حضرت آستینهای لباسش را بالا زد و خرما را تمیز کرده در روغن ریخت و غذایی درست کرد که آن را «حیس» می گفتند، و گوسفند فربهی ذبح کرد، و نان فراوانی تدارک نمود، سپس به من گفت: هر کس را که دوست داری دعوت کن.[۳۱]
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: پس وارد مسجد شدم و دیدم که مسجد پر از صحابه پیامبر است، حیا کردم که در میان آن جمع عده ای را دعوت کنم و عده ای را دعوت ننمایم، پس بر یک بلندی قرار گرفتم و خطاب به همه گفتم: همه ی شما را به صرف ولیمه ی عروسی فاطمه (علیهاالسلام) دعوت می کنم. آنان پذیرفتند و گروه گروه به طرف خانه ی پیامبر حرکت کردند و من از کثرت جمعیت و کمی غذا خجالت می کشیدم. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آنچه که در ذهن من می گذشت مطلع گردید، گفت: ای علی! من دعا می کنم که خدا به غذای شما برکت بدهد... .[۳۲]
کاروان مشایعت کننده حضرت فاطمه:
شب که فرا رسید پیامبر صلی الله علیه و آله به سلمان فرمود: بغله شهبایم را بیاور و پس از آماده شدن، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را بر مرکب خود سوار کرده تا به خانه علی ببرد. پس سلمان افسار مرکب را در دست گرفته و رسول خدا صلی الله علیه و آله در پشت سر او قرار گرته بود، هم چنان که به راه خود ادامه می دادند ناگهان از پشت سر، سر و صدایی به گوشش رسید، نگاه کرد دید جبرئیل و میکائیل و اسرافیل هستند که به همراه گروهی از فرشتگان به زمین فرود آمده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! برای چه نازل شده اید؟ در پاسخ گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده ایم تا فاطمه علیهاالسلام را به خانه علی ببریم، پس جبرئیل تکبیر گفت و میکائیل نیز تکبیر گفت و اسرافیل چنین کرد و سایر فرشتگان به دنبال این سه فرشته تکبیر سر دادند و به دنبال آنها پیامبر صلی الله علیه و آله تکبیر گفته و در آخر سلمان فارسی آوای تکبیر را سر داد و از آنها پس در مراسم عروسی و بردن عروس به خانه شوهر تکبیر گفتن سنت شد.[۳۳]
جابر گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و حمزه، عقیل و جعفر و سایر اهل بیت نیز در پشت سر فاطمه علیهاالسلام در حالی که شمشیرهای خود را کشیده بودند، به راه افتادند و زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه دیگر زنان در پیشاپیش کاروان شادی حرکت کرده و ام سلمه و حفصه و معاذه مادر سعد سروده ای می خواندند و در سایر زنان با تکرار مصراع اول شادی خود را اظهار می کردند و سپس تکبیر سر می دادند تا این که داخل خانه علی شدند.[۳۴]
نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله به دختران عبدالمطلب و زنان مهاجرین و انصار دستور داد تا به همراه فاطمه علیهاالسلام بوده و شادی کنان رجز بخوانند و تکبیر بگویند و سخنی که مورد رضای خدا نیست بر زبان جاری نسازند.[۳۵]
توصیههای پیامبر به حضرت علی و حضرت زهرا:
هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیر مومنان را فراخواند و پس از آمدن او دختر سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی علیه السلام نهاد و فرمود: «علی جان! خداوند دختر پیامبر را به تو مبارک سازد.»
و افزود: «یا علی! هذه فاطمه ودیعتی عندک! یا علی! نعم الزوجه فاطمه! و یا فاطمه! نعم البعل علی!» علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست! فاطمه شایسته ترین همسر برای توست. و آنگاه فرمود: ای «فاطمه» علی شایسته ترین شوهر است.
و دستهای مقدس را بسوی آسمان گشود و نیایشگرانه زمزمه کرد که: بار خدایا! نیکی ها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده! بار خدایا! این دو تن محبوب ترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسه های آن، به تو پناه می دهم.
آنگاه آبی خواست و جرعه ای از آن را به سبک خاصی متبرک ساخت و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانه های دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاند. و دستور داد بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند.
پانویس
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۳۵۷، قم، ۱۳۷۹ ق
- ↑ شیخ طوسی، الأمالی، ص ۴۳، دار الثقافة، قم، ۱۴۱۴ق.
- ↑ إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج ۱، ص ۳۶۴، مکتبة بنی هاشم، تبریز، ۱۳۸۱ق
- ↑ سید بن طاوس، إقبال ص ۵۸۴، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۶۷ ش
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۱۹۲-۱۹۳، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۱۹۲-۱۹۳، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج ۸، ص ۱۸، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
- ↑ امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج ۱، ص ۳۱۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق
- ↑ انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج۴،ص۲۱، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ق
- ↑ ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج ۴، ص ۱۸۹۳، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ↑ ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است: پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی ».
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص ۳۴۵/ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶.
- ↑ نسائی، سنن، ج ۲، ص ۳۱.
- ↑ الأمالی للطوسی : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱
- ↑ الأمالی للطوسی : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱
- ↑ علامه محمدباقر مجلسی،ترجمه جلد ۴۳ بحارالنوار،ص ۲۸۸
- ↑ بحارالانوار ج ۴۳/ ۱۰۷
- ↑ حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة، ص۱۷۸
- ↑ زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص ۴۰۹
- ↑ زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص۳۵۸
- ↑ قاضی نورالله تستری، احقاق الحق، ج ۸، ص ۳۵۱.
- ↑ زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص ۳۵۸
- ↑ زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص ۳۵۸
- ↑ محمد کاظم قزوینی ، فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، ص ۱۸۹
- ↑ زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه و تحقیق از جلد ۴۳ بحار الانوار)، روحانی علی آبادی، ص ۴۱۷
- ↑ علامه محمد باقر مجلسی ،زندگانی حضرت زهرا(س)( ترجمه جلد ۴۳ بحار) ، ص ۳۶۱
- ↑ همان ، ۳۶۱
- ↑ ریاحین الشریعه ، ج ۱، ص ۹۲.
- ↑ چهل حدیث در فضایل محمد(صلى الله علیه و آله و سلم )، ص ۵۰.
- ↑ محمد کاظم قزوینی ، فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، ص ۱۹۹-۲۰۰
- ↑ همان، ۳۶۴
- ↑ همان ، ۳۶۴ و ۳۶۵
- ↑ فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمد جواد مروجی طبسی، به نقل از کشف الغمه، ج ۱، ص ۳۶۸.
- ↑ فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمد جواد مروجی طبسی، به نقل از بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۱۱۵.
- ↑ فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمد جواد مروجی طبسی
منابع
- جعفر سبحانی، فروغ ولایت.
- فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، محمد کاظم قزوینی، ترجمه و نگارش علی کرمی فریدنی، ۱۳۸۴.
- زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه جلد ۴۳ بحارالأنوار)، محمدباقر مجلسی، ترجمه سیّد محمّدقائم فرد، ۱۳۸۹.
- زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه و تحقیق جلد ۴۳ بحارالانوار)، محمد روحانی علی آبادی، ١٣٧٧ش.
- ۳۶۰ داستان از فضایل مصائب و کرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزیزی.
- ارشاد، شیخ مفید، ترجمه محمدباقر ساعدى خراسانى، انتشارات اسلامیة، تهران،۱۳۸۰ ش.
- فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمدجواد مروجی طبسی.
ویژه نامه ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه |