کریم (اسم الله)
اسم «كريم» در قرآن ۲۶ بار آمده و در دو مورد وصف خدا قرار گرفته است،[۱] چنانكه مىفرمايد:
- «...وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ»؛ (سوره نمل/ ۴۰) «اگر كسى كفر ورزد (ضررى به خدا نمى رساند) پروردگار من بى نياز و بزرگوار است».
- «يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»؛ (سوره انفطار/ ۶) «اى انسان چه باعث شد در مورد پروردگار بزرگوارت مغرور شوى».
اين اسم و صفت خداوندى، صفت مشبّهه به معناى خالى از پستى و نقايص، زياد بخشنده و نيكى كننده،[۲] گرامى شدن، كرامت و بخشش داشتن است.
ابن فارس مى گويد: «كريم» حاكى از شرافت در ذات يا در صفات است. گاهى مى گويند: مرد كريم، اسب كريم و كرامت در اخلاق اين است كه از گناه كسى درگذرد؛ ابن قتیبه مى گويد: كريم كسى است كه از گناه كسى صرف نظر كند، و اگر خدا را كريم مى ناميم به خاطر اين است كه گناه بندگانش را ناديده مى گيرد.
راغب اصفهانی مى گويد: هرگاه خدا را به اسم «كريم» توصيف كنيم، كنايه از نيكى و احسان آشكار او است و هرگاه انسان را با آن توصيف كنيم، كنايه از خوى و كردار نيك او است.
ظاهر اين است كه كريم يك معنا بيش ندارد و آن شرافت -اعم از ذات يا صفات- است و اگر در نيكوكارى و جود و احسان بكار مى رود، به خاطر اين است كه از مظاهر كرامت در فعل است، و همچنين گذشت از دشمن به هنگام قدرت از آثار همين نوع كرامت است.
آرى گاهى در قرآن، كافر به كريم توصيف شده است، ولى آن از باب بكار بردن لفظ در معنى ضدّ آن براى مبالغه در معنى موردنظر مى باشد. چنانكه مى فرمايد: «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ العَزيزُ الكَريم»؛ (سوره دخان/ ۴۹) «بچش عذاب را چون كه تو همان انسان نيرومند و بزرگوارى»؛ مقصود اين است كه تو در دنيا خود را نيرومند و شريف مى پنداشتى، ولى اينك معلوم شد كه تو ذليل و زبونى.
پانویس
- پرش به بالا ↑ اسماء و صفات الهى فقط در قرآن، ج ۲، ص ۱۲۲۳-۱۲۲۵.
- پرش به بالا ↑ شرح اسماءاللّه الحسنى، نيشابورى، ص ۲۶۹-۲۷۰.
منابع
- منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج ۲، ص ۳۳۴-۳۳۵.
- فرهنگ قرآن، ج ۲۴، ص ۱۰۳.