حفیظ (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از حفیظ)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«حفیظ» از مادّه «حفظ» و از صفات خداوند است. خداوند «حفیظ» است یعنى چیزى هر چند به اندازه مثقال ذرّه‌اى در آسمان و زمین باشد از حفظ او مخفى نیست و او حافظ اعمال خیر و شرّ بندگان و حافظ آسمانها و زمین است.[۱]

«حفیظ» در قرآن کریم یازده بار ذکر شده و در آیات زیر به عنوان وصف خدای تعالی آمده است، چنانکه مى فرماید:

  • «فَإِنْ تَوَلَّوا فَقَدْ أَبْلَغْتُکمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیکمْ وَ یسْتَخْلِفُ رَبّى قَوماً غَیرَکمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَیئاً إِنَّ رَبّى عَلى کلِّ شَىء حَفیظٌ». (سوره هود/۵۷) اگر از من روى گردان شوید، من آنچه را که براى بیان آن، به سوى شما فرستاده شده بودم، ابلاغ کردم و پروردگارم قوم دیگرى را جانشین شما مى سازد و شما ضررى به او نمى رسانید، پروردگار من حافظ همه چیز است.
  • «وَ ما کانَ لَهُ عَلَیهِمْ مِنْ سُلْطان إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یؤْمِنُ بِالآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِى شَک وَ رَبُّک عَلى کلِّ شَىْء حَفیظٌ». (سوره سبا/۲۱) ابلیس بر آنان سلطه اى نداشت (مگر از طریق وسوسه) و این به خاطر تمیز دادن کسانى است که به آخرت ایمان داشته، از کسانى که در آن شک و تردید دارند و پروردگار تو از همه چیز آگاه است.
  • «وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیهِمْ وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکیلٍ». (سوره شوری/۶) و آنان که غیر خدا را معبود و محبوب خویش برگرفتند خدا رقیب و نگهبان بر (اعمال) آنهاست و تو وکیل آنان نخواهی بود.

همچنین در آیه زیر، «حفیظ» به عنوان وصف «کتاب» وارد شده است، چنانکه مى فرماید:

«قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا کتابٌ حَفیظٌ». (سوره ق/۴) ما مى دانیم کسانى را که زمین از آنها مى کاهد (مى میرند)، نزد ما است کتاب نگاهدارنده (نامها و خصوصیات آنان).

ابن فارس مى گوید: واژه حفیظ یک معنا دارد و آن زیر نظر گرفتن شیئ و غفلت نکردن از آن است، و نیز مى افزاید معنى مناسب آن در دو آیه نخست، همان مفهوم «علیم» است.

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۲۴۲، «حفظ».

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.