کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

احسان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«احسان» از واژگان قرآنی و از فضایل اخلاقی به معنای نیکی و نیکوکاری است. در قرآن و روایات، به نیکی نسبت به دیگران توصیه فراوان شده و برای آن پاداش نیکو بیان گردیده است، زیرا نیکى جز نتیجۀ نیکو نخواهد داشت.

معنای احسان

واژه «احسان» از ریشه «حُسن» است و ابن فارس، درباره معنی آن می نویسد: «الحاء و السین و النون، اصل واحد، فالحُسن ضد القُبح»؛ این واژه ریشه تک معنایی دارد، و مخالف زشتی است».[۱] البته ضد و مخالف زشتی ممکن است هر یک از معانی زیبایی و یا نیکی باشد، و در نتیجه واژه حسن در هر یک از «جمال و زیبایی» و «خوبی و نیکی» قابل کاربرد و اطلاق است. همچنان که در قاموس قرآن به مطلب فوق تصریح شده است: «حُسن بر وزن قفل، زیبایی، نیکویی، هر دو این معنی در قرآن یافت می شود، مانند: «و لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ...»[۲] و مانند «وَ وَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا»؛[۳] انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکی سفارش کردیم.[۴]

واژه «محسن» نیز اسم فاعل از فعل «أحسَنَ» می باشد که در قرآن در دو معنی به کار رفته است، یکی در خصوص خیر رساننده و نیکی کننده به دیگران و دیگری در مورد کسی که کارهای نیک و رفتار صالح انجام می دهد، چه این رفتار عملی باشد یا روحی و اعتقادی. البته معنی کاربرد دوم در برگیرنده معنی کاربرد نخست می باشد، زیرا هر کسی که خیری را به دیگران می رساند و به دیگران نیکی می کند، این رفتار او فی نفسه، عمل صالحی محسوب می شود که کاربرد دوم شامل آن بوده و چنین شخصی «محسن» در معنی دوم آن می باشد.

احسان در قرآن

واژه «احسان» با مشتقاتش، ۳۴ بار و واژه «محسن» با مشتقاتش ۳۹ بار در قرآن کریم آمده است.[۵] با توجه به بررسی موارد استعمال کلمه «احسان» در قرآن کریم، چنین به نظر می رسد که این کلمه دارای سه معنای کاربردی زیر است:

خوبی و نیکی به دیگران

همچنانکه در قرآن آمده است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا»[۶]؛ یاد کنید که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم به زبان خوش سخن بگویید.[۷]

و در سوره الرحمن می فرماید: «هَلْ جَزَاءُ الإحْسَانِ إِلا الإحْسَانُ» [۸]؛ آیا جزای نیکوکاری، جز نیکوکاری است؟ البته در آیه فوق کلمه احسان دو بار و به توالی به کار رفته است. بار اول احسان به معنی مطلق رفتار نیک انجام دادن است. در بار دوم، احسان در همین معنا و مفهومی به کار رفته است که در اینجا در صدد بیانش هستیم، یعنی انعام و نیکی به غیر، به همین جهت برخی از مفسران به استناد همین آیه، گفته اند پاداش الهی در قیامت بیش از عمل انسان در دنیا خواهد بود؛ زیرا تفاوت عدل و احسان این است که در عدل جزا و پاداش به اندازه عمل است، اما در احسان، پاداش و جزا بیش از عمل و رفتار است. همچنان که راغب در مفردات مى گوید: «احسان» چیزى برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است که انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آن چه متعلق به او است بگیرد، ولى احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه او است، انجام دهد و کمتر از آنچه حق او است بگیرد.[۹]

انجام دادن کار به نحو نیکو

همچنان که در قرآن کریم آمده است:«الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»[۱۰]؛ کسی که هر چیز را که آفرید، نیکو آفرید». در تفسیر نمونه درباره معنای آیه فوق آمده است: «آیه اشاره ای به نظام احسن آفرینش به طور عموم و سرآغازی برای بیان خلقت انسان و مراحل تکامل او به طور خصوص است، «الذی أحسنَ کلَّ شیءٍ خَلَقَه» و به هر چیز نیاز داشت داد، و به تعبیر دیگر، بنای کاخ عظیم خلقت بر «نظام أحسن» یعنی بر چنان نظامی استوار است که از آن کامل تر تصور نمی شود».[۱۱]

در آیه ای دیگر خداوند می فرماید: «الطَّلاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ»[۱۲]؛ طلاق دو بار است پس از آن یا باید او را به طور شایسته نگاه داشت، یا به نیکی رها کرد». منظور از «تسریح به احسان» یعنی رها کردن زن به نحو شایسته و نیکو انجام گیرد و همراه با اذیت و آزار نباشد، و به عبارت روشن تر، این کار به نحو احسن و خوب انجام گیرد. همچنان که در تفسیر نمونه آمده است: «همان طور که رجوع و نگاهداری زن قید «معروف» دارد یعنی نگاهداری باید بر اساس صفا و صمیمیت باشد، جدایی هم مقید به احسان است یعنی جدایی باید از هر گونه امر ناپسندی مانند انتقام جویی و ابراز خشم و کینه خالی باشد».[۱۳]

انجام کار نیک و عمل صالح

همچنان که در آیه ۱۰ سوره زمر آمده است: «قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ»[۱۴]؛ بگو ای بندگان مومن از پروردگارتان پروا کنید، برای کسانی که در این دنیا نیکی کنند [و اعمال صالح انجام دهند] پاداش نیکو است. در این آیه «احسان» در مورد انجام عمل صالح و نیکو و بروز رفتارهای شایسته به کار رفته است.

و در سوره انعام آمده است: «ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَی الَّذِی أَحْسَنَ»؛[۱۵] به موسی کتاب آسمانی دادیم، برای اینکه نعمت را بر کسی که نیکی [و اعمال صالح] انجام داده بود... . در این آیه اعطای کتاب آسمانی به خاطر انجام رفتار نیک و اعمال صالح از سوی حضرت موسی یا کلیه پیروان او (بنابر اختلاف تفاسیر) ذکر شده است.[۱۶]

البته روشن است که نیکی و انعام و تفضل به غیر، که یکی از معانی کاربردی احسان است و قبلاً از آن بحث شد، از جهت اینکه به خودی خود یک کار خوب و نیک و رفتاری صالح محسوب می شود، داخل در محدوده این معنی سوم بوده و این معنای از احسان شامل آن نیز می شود.

در کتاب مفاهیم اخلاقی دینی قرآن مجید در این باره چنین آمده است: «فعل «أحسن» که مصدر آن «احسان» است، یکی از اصطلاحات اخلاقی اساسی در قرآن می باشد، عموماً معنای آن «نیکی کردن» است، اما در کاربرد عملی قرآن، این واژه عمدتاً به دو نوع ویژه از «نیکی» اطلاق می شود: تقوا و پرهیزکاری نسبت به خداوند و همه اعمال انسانی که از آن سرچشمه می گیرد و اعمالی که محرک آن روح حِلم است».[۱۷] سپس با ذکر قسمتی از این آیه: «مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»[۱۸]؛ هر کس پروا و شکیبایی پیشه کند، خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمی گذارد، اطلاق اول را توضیح می دهد که: «باید خاطر نشان ساخت که در اینجا محتوای معنایی احسان به تقوا و صبر تعریف شده است که هر دوی آنها از خاصه های انسان مؤمن است.»[۱۹]

نویسنده سپس با ذکر آیه «وَسَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»[۲۰]؛ و برای نیل به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن هم چند آسمان ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است، بشتابید. کسانی که در راحت و رنج انفاق می کنند و خشم خود را فرو می خورند و از مردمان در می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد، معنی دوم را توضیح می دهد و می نویسد: «کسی که همیشه خواهان دستگیری از مستمندان می باشد، دیر خشم، بخشنده تأذیها و چشم پوشنده از قصاص و تلافی کردن است، همه اینها تجسم و تجلی فضیلت حلم است.»[۲۱]

در کتاب مذکور، اگر چه فقط به همین دو معنی و کاربرد برای واژه احسان اشاره شده و از کاربرد دیگر این واژه غفلت شده است اما این مطلب کتاب قابل توجه است که یکی از کاربردها و معانی احسان را معادل اعمالی می گیرد که ناشی از تقوا و پرهیزکاری می باشد، و این را می توان ادعا نمود که در برخی از کاربردهای واژه احسان در قرآن کریم، این لفظ تقریباً مترادف با رعایت تقوا و پرهیزکاری که شرط اصلی آن اخلاص و نیّت پاک است به کار رفته است. و از صریح ترین آیات در این زمینه، آیات ۴۱ تا ۴۴ سوره مرسلات است که در آنها واژه «محسنین» هم طراز و هم سنگ واژه «متقین» گرفته شده است و می توان از آن، مقدار ارتباط معنایی «احسان» و تقوا را بدست آورد: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَعُیُونٍ * وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ * کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»؛ پرهیزکاران در سایه ساران و [کنار] چشمه سارانند و میوه هایی که دلخواهشان است، به خاطر کارهایی که کردند، بخورند و بنوشند [خوش و] گوارا، ما بدین گونه نیکوکاران را جزا می دهیم.

احسان در روایات

  • امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خدا را به خدا بشناسید و رسول را به رسالتش ‍و صاحبان فرمان را به امر به معروف و دادگرى و نیکوکارى بشناسید.[۲۲]
  • از امام صادق علیه السلام از آیه «و بالوالدین احسانا» سئوال شد که معنى (احسان) چیست؟ آن حضرت فرمود: به آنها به خوبى همکارى کنى و آنها را به زحمت نیندازى که آنها از تو چیزى را بخواهند که به آن نیاز دارند، اگرچه به آنها محتاج و مستمند نباشند. به درستى که خداوند متعال مى فرماید: (هرگز خیر و نیکى را درک نمى کنید تا آن که احسان و بخشش کنید آن چه را که دوست دارید) سپس فرمود: وقتى یکى از آنها یا هر دو به پیرى رسند به آنها حتى اُفّ نگویید اگر آنها را آزار و اذیت می رساند؛ و اگر تو را کتک زدند نباید بر آنها بانگ بزنى و با آنها نیکو سخن بگو و مراد از قول کریم این است که خدا شما را بیامرزد و (مراد از روى رحمت بال تواضع را برایشان فرود آور) این است که با چشم درشت به آنها نگاه نکن و از روى مهربانى به آنها بنگر و مبادا صدایت را از صداى آنها بلندتر کنى و دست خود را از دست آنها بلندتر کنى و خودت را به جلوتر بیندازى.[۲۳]
  • از امام صادق علیه السلام نقل شد که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: آیا به شما خبر بدهم که بهترین خلق در دنیا و آخرت چه کسى است: عفو و گذشت از کسى که به شما ستم روا داشته است و صله رحم کنى از کسى که از شما بریده است و احسان و نیکى کنى به آن کس که به شما بدى کرده است و عطاء بخشش کنى به کسى که شما را محروم ساخته است.[۲۴]
  • امام على علیه السلام فرمود: یارى نمودن مالى بهترین عمل است و نیکوترین احسان و بخشش کمک مالى به برادران مؤمن است. [۲۵]
  • امام رضا علیه السلام فرمود: بکارگیرى عدل و احسان و نیکویى، موجب دوام و باقى ماندن نعمت مى شود.[۲۶]
  • پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس در انجام حاجات برادر دینى اش بکوشد، مثل آن است که هزار سال، خداوند را عبادت کرده به این ترتیب که روزها را روزه و شب ها را به نماز ایستاده باشد.[۲۷]
  • امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنى که دست رد بر سینه برادر نیازمندش بزند با این که می تواند از پیش خود یا دیگران نیاز او را برآورد، خداوند روز قیامت او را با روى سیاه و چشم کبود و دست هاى به گردن بسته محشور مى کند و سپس گفته مى شود: این است خیانت کارى که به خدا و پیامبرش خیانت کرده، آنگاه او را به دوزخ می برند.[۲۸]
  • روزى امام علی علیه السلام به کمیل فرمود: به خانواده ات دستور بده تا در تحصیل مکارم اخلاق بکوشند و در تاریکى هاى شب به انجام حاجات مردم و رفع نیازمندى هاى آنها بپردازند. سوگند به خدایى که جان من در دست اوست! هیچ کس بر دل انسان مؤمنى سرور و شادمانى وارد نمی کند مگر آن که خداوند از این عمل خیر، مایه لطفى مى آفریند که در موقع نزول بلا و به هنگام گرفتارى سریع تر از سرعت سیلاب در سراشیبى به امداد او مى رسد و او را از گرفتارى نجات مى دهد.[۲۹]
  • امام صادق علیه السلام فرمود: اگر نیکویى هشتاد دست بگردد، همه آنها اجر مى گیرند بى آن که از اجر صاحب احسان چیزى کم و کسر گردد.[۳۰]
  • حضرت علی(ع) درباره تفاوت رعایت عدل با رعایت احسان می فرماید: «العدل الانصاف و الاحسان التفضل؛ عدل رعایت انصاف و احسان انعام و بخشش است».[۳۱]
  • در مورد معنای خوبی به دیگران، در نهج البلاغه آمده است: «أحسنوا فی عقب غیرکم تُحفظوا فی عقبکم؛ به بازماندگان دیگران نیکی کنید، تا حرمت بازماندگان شما حفظ شود».[۳۲]

پانویس

  1. ابن فارس، معجم مقابیس اللغه، ج ۲، ص ۵۷.
  2. احزاب/۵۲.
  3. عنکبوت/۸.
  4. قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، ج ۲ ، ص ۱۳۴-۱۳۵.
  5. محمود روحانی، المعجم الأحسایی لالفاظ القرآن الکریم، ج ۱، ص ۴۰۶ و ج ۲، ص ۷۳-۷۵.
  6. بقره/۸۳
  7. آیاتی به همین مضمون: انعام/ ۱۵۱، احقاف/۱۵، عنکبوت۸
  8. الرحمن/۶۰
  9. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷، دارالقلم، دمشق، ۱۴۱۲ هـ.
  10. سجده/۷
  11. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۲۳.
  12. بقره/ ۲۲۹
  13. همان، ج۲، ص ۱۱۸؛ علاوه بر آیاتی که از آنها در متن بحث شد در آیات زیر نیز واژة احسان در معنی فوق به کار رفته است: بقره/۱۰۰ و ۱۷۸، کهف/ ۳۰ غافر/ ۶۴ تغابن/۳.
  14. زمر/۱۰
  15. انعام/ ۱۵۴
  16. درباره آیاتی که واژه احسان در آنها در این معنی و وجه سوم، به کار رفته است رجوع کنید به: نحل/ ۳۰، نمل ۹۰ رحمن/ ۶۰، آل عمران/ ۱۷۲، مائده/ ۹۳، یونس/ ۲۶، زمر/ ۱۰، اسراء/ ۷، نساء/ ۱۲۸، قصص/ ۷۷ و بقره/ ۱۹۵.
  17. توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن مجید، ترجمه دکتر فریدون بدره ای، ص ۴۵۹.
  18. یوسف/ ۹۰.
  19. پیشین، ص۴۶۳.
  20. آل عمران/۱۳۳ و ۱۳۴.
  21. پیشین، ص۴۶۳.
  22. الکافى، ج۱، ص۸۵
  23. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۷
  24. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۷۲
  25. مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۱۰
  26. همان، ج۱۱، ص۳۱۷
  27. بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۱۵
  28. الکافی، ج۲، ص۳۶۷
  29. بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۱۴
  30. همان، ج۹۳، ص۱۷۵
  31. سیدرضی، نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱، دارالهجرة قم
  32. سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ۲۶۴.

منابع

  • "بررسی مفهوم احسان و محسنین در قرآن کریم"، علی‌اصغر تجری، مجله معارف، مرداد ۱۳۸۶، شماره ۴۸.