اصول فقه
«اصول فقه»، به قواعدی گفته میشود که فقیه به وسیله آنها مىتواند احکام شرعی را از منابع آنها استنباط کند. اصول فقه شیعه ریشه در زمان ائمه علیهمالسلام دارد، اما اولین تألیف برجسته و مبوّب در این زمینه، کتاب «التذکرة بأصول الفقه» اثر شیخ مفید است. پس از آن تعدادی از فقیهان برجسته شیعه با تألیفات خود در این زمینه آن را به مرور زمان پیشرفت دادهاند.
محتویات
تعریف اصول فقه
علم به قواعد و ادله مورد استفاده براى استنباط احکام شرعی را «اصول فقه» گویند. اصول فقه نسبت به علم «فقه»، علمى ابزارى است که فقیه به وسیله آن مىتواند احکام شرعى فرعى را از منابع آنها یعنى کتاب، سنّت، اجماع و عقل استنباط کند. علم اصول در حقیقت «علم دستور استنباط» است و این علم روش صحیح استنباط از منابع فقه را مىآموزد.
نظر به این که رجوع به مدارک و منابع فقهی به گونههاى خاص ممکن است صورت گیرد و احیاناً منجر به استنباطهاى غلط مىگردد که برخلاف واقعیت و نظر واقعى شارع اسلام است، ضرورت دارد که در یک علم خاص از روى ادله عقلى و نقلى قطعى تحقیق شود که گونه صحیح مراجعه به منابع و مدارک فقه و استخراج و استنباط احکام اسلامى چیست؟ علم اصول این جهت را بیان مىکند.[۱]
استنباط هر حکم شرعى اعم از تکلیفى و وضعى از منابع چهارگانه فقه، نیازمند یک یا چند مسأله و قاعده اصولى است. براى مثال، استنباط حکم وجوب نماز از آیه «أَقِیمُوا الصَّلٰاةَ» به دو قاعده اصولى «صیغه امر ظهور در وجوب دارد» و «حجیت ظواهر قرآن» وابسته است.[۲]
علم اصول یکى از مهمترین و اساسى ترین مقدمات براى اجتهاد است، به گونه اى که اگر کسى از این علم بهره نداشته باشد براى او امکان اجتهاد نیست.
مباحث اصول فقه
متقدمان، مباحث علم اصول را به دو بخش الفاظ و غیرالفاظ و برخى متأخران به چهار بخش الفاظ، ملازمات عقلى، حجت و اصول عملى تقسیم کردهاند. در تقسیمبندى دوم، در بخش الفاظ سخن از مدلول و ظاهر الفاظ - مانند ظهور صیغه امر در وجوب و ظهور صیغه نهى در حرمت - است و در بخش ملازمات عقلى - که خود به مستقلات عقلى و غیرمستقلات عقلى تقسیم مىشود - از لوازم ذاتى احکام مانند ملازمه میان حکم عقل و شرع بحث مىشود. همچنین در بخش حجت که مهمترین مباحث علم اصول است، از حجیت مانند حجیت خبر واحد و در بخش اصول عملى از اصولى که مجتهد به هنگام نداشتن دلیل اجتهادى بدان رجوع مىکند (یعنی اصل برائت، اصل استصحاب، اصل تخییر و اصل احتیاط) بحث مىشود.[۳]
تاریخ اصول فقه شیعه
پیدایش و توجه به اصول فقه در شیعه را مربوط به زمان ائمه علیهم السلام دانسته اند، چرا که ائمه شیعه به خصوص امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) ضمن بیان احکام شرعی، شیوه های صحیح استنباط احکام الهی از قرآن و سنت را نیز به شاگردان خود تعلیم می دادند.[۴]
شخصیتهای مهم این دوره از اصحاب ائمه (علیهم السلام) که تصنیفاتی در زمینه های مربوط به چگونگی استنباط احکام و مسائل مرتبط بدان داشته اند عبارتند از:
- هشام بن حکم؛ "الالفاظ و مباحثها" و "کتاب الاخبار".
- یونس بن عبدالرحمن؛ "اختلاف الحدیث و مسائله".
- ابوسهل نوبختی؛ "ابطال القیاس" و "الخصوص و العموم".
- محمد بن جنید اسکافی؛ "الافهام لاصول الاحکام".[۵]
اما شیخ مفید اولین کسی بود که در این باب اثر نسبتا جامعی نگاشت و آن را «التذکرة بأصول الفقه» نام نهاد. او در این کتاب مسائل علم اصول را به نحو ایجاز بیان کرده و نظریات خود را ارائه داد. پس از او شاگردش سید مرتضی علم الهدی در علم اصول دست به تألیف زده است و «الذریعه الی اصول الشریعه» را نگاشت.[۶][۷]
همچنین کتاب مشهور شیخ طوسی به نام «عدة الاصول»، مشهورترین کتاب اصولی است که از آن قرن به جای مانده و مدتها در حوزه های علمی شیعی متن درسی بوده است.
پس از شیخ طوسى تا حدود یک قرن، دانشمندان شیعه سخت تحت تأثیر عظمت شیخ طوسی و قدرت استنباط او قرار گرفتند و اجتهاد شیعه تقریبا متوقف ماند. تا اینکه ابن ادریس حلی در اواخر قرن ششم، با تألیف کتاب «السرائر» اجتهاد شیعه را رونق دوباره بخشید. این کتاب در تألیفات فقهای برجسته قرن هفتم و هشتم جایگاه بسزائی داشته و مادامى که بر خلاف مطالب آن ثابت نشده، مورد اعتماد آنان بوده است.
پس از ابن ادریس، محقق حلى (م، ۶۷۶ ق) و خواهر زادهاش علامه حلّى (م، ۷۲۶ ق) هر کدام تألیفاتی در اصول فقه نمودند و باعث پیشرفتی قابل ملاحظه در آن شدند. کتاب اصولی محقق حلی، «معارج الاصول» است و علامه حلی در اصول چندین اثر از خود به جا گذاشته که مهمترین آنها «نهایة الوصول إلی علم الاصول» و «تهذیب الوصول إلی علم الاصول» میباشند. وسعت کار علاّمه همراه با دقّتها و ابداعات او، اصول فقه شیعه را به اوج تکامل و پیشرفت اصولی این دوره رسانید و پس از او حاشیه ها و شروح بسیاری بر آثار او در اصول فقه نگاشته شد.[۸]
در قرن دوازدهم قمری اخباریگری - که دشمن سرسخت علم اصول فقه با پیش آهنگی ملا محمد امین استرآبادى (م، ۱۰۳۶ ق) مؤلف کتاب «الفوائد المدنیة» بود - در حوزه شیعه ظهور و بروز پیدا نمود و باعث شد تا پیشرفت اصول فقه متوقف گردد. لیکن در اواخر آن قرن با ظهور وحید بهبهانی (م، ۱۲۰۵ ق) و کوشش و سعی بلیغ او در نشر و ترویج اصول و مبارزه با طرز فکر اخباری، بار دیگر اصول فقه احیاء شد و به سرعت رو به گسترش نهاد. شاگردان مکتب وحید هر یک به سهم خود در ترقی و توسعه این دانش کوشش فراوان کردند. کتابهایی چون «قوانین الاصول» از میرزای قمی (م، ۱۲۳۱ ق)، «هدایة المسترشدین» از محمدتقی اصفهانی (م، ۱۲۴۸ ق)، «مفاتیح الاصول» از سید محمد مجاهد کربلایی (م، ۱۲۴۲ ق) و «ضوابط الاصول» از سید ابراهیم قزوینی (م، ۱۲۶۲ ق) از آثار شاگردان و پیروان این مکتب است.
سرانجام شیخ مرتضی انصاری دانشمند و متفکر بزرگ اصولی این قرن (م، ۱۲۸۱ ق) بنای اصول فقه را تجدید کرد و با نبوغ خود آفاق جدید و گسترده ای را به روی این علم گشود و آن را به شکلی بسیار دقیق و اصولی از نو پایه ریزی نمود. مجموعه رسائل او در اصول فقه که به نام «فرائد الاصول» یا «رسائل» شناخته می شود، تا کنون در حوزه های سنتی فقه شیعه متن درسی است.[۹]
کتابهای اصول فقه شیعه
پانویس
- ↑ آشنایی با علوم اسلامی، شهید مطهری، ج۳، ص۱۷.
- ↑ مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۵.
- ↑ مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۷و۸.
- ↑ میر عمادی، سید احمد، ائمه و علم اصول، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۱۸
- ↑ تاریخ علم اصول، ویکی شیعه
- ↑ سید حسن صدر، الشیعه و فنون الاسلام، ص۳۳۰
- ↑ رجوع شود به: سید محمد باقر صدر، المعالم الجدیده للاصول، ص۷۲-۷۵
- ↑ رک: گرجی، تاریخ فقه و فقها، ص۳۳۱ تا ۳۳۴
- ↑ مدرسی طباطبایی، حسین، زمین در فقه اسلامی، در دسترس در سایت حوزه، بازیابی: ۳ اسفند ۱۳۹۸
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جمعى از پژوهشگران، ج۱، ص۵۳۷.
- آشنایی با علوم اسلامی، شهید مطهری، ج۳، ص۱۷.
فقه/اصول فقه | ||
اصول فقه | مبحث الفاظ: مشتق، اوامر، نواهی، مفاهیم، عام و خاص ، مطلق و مقید ، مجمل و مبین | منابع اصول فقه |
ملازمات عقلیه: مستقلات عقلیه و غیر مستقلات عقلیه | ||
مباحث حجت: کتاب، سنت، اجماع، حجیت ظواهر، شهرت، سیره ، قیاس، تعادل و تراجیح | ||
مباحث اصول عملیه :اصل برائت، اصل احتیاط، اصل تخییر، اصل استصحاب | ||
پیوندهای مرتبط: | رده:اصول فقه | رده:اصولیون | رده:منابع اصول فقه | رده:اصطلاحات اصول فقه | قواعد فقهی | احکام |
فقه | ||
کلیات: | تاریخ فقه، ابواب فقه، احکام، اجتهاد، منابع اجتهاد در فقه شیعه، تقلید، اصول فقه، قواعد فقهی | |
منابع: | عروة الوثقى، شرایع الاسلام، علل الشرائع، لمعه، جواهرالكلام، المكاسب المحرمه، مدارک الاحکام و ... | |
↓ رده ها ↓ | ||
فقه: | فقیهان، منابع فقهی، اصطلاحات فقهی، آیات الاحکام، منابع اجتهاد در فقه شیعه، قواعد فقه | |
اصول فقه: | اصول فقه، اصولیون، منابع اصول فقه، اصطلاحات اصول فقه | |
احکام: | احکام، احکام عبادی، احکام اقتصادی، احکام خانواده، احکام روابط اجتماعی، احکام قضایی و جزایی، احکام اطعمه و اشربه، اصطلاحات احكام |