آیه تطهیر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۲ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بخش دوم آیه ۳۳ سوره احزاب که بیانگر عصمت و طهارت «اهل البیت» است، به «آیه تطهیر» شهرت یافته است.[۱] همه مفسران شیعه و برخی از اهل سنت بر اساس روایات شأن نزول این آیه شریفه معتقدند مقصود از «اهل البیت»، خمسه طیّبه یعنی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)، حضرت على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام) هستند.

مشاهده آیه در سوره

«وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»

و در خانه هایتان قرار و آرام گیرید، و [در میان نامحرمان و کوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهلیت پیشین [که برای خودنمایی با زینت و آرایش و بدون پوشش در همه جا ظاهر می شدند] ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید و زکات بدهید، و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید، جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت [که به روایت شیعه و سنی محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام اند] برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند.

مشاهده آیه در سوره


اهمیت آیه تطهیر

«آیه تطهیر» صرف نظر از اینکه در شأن چه کسانی نازل شده باشد، گویای فضیلتی بی نظیر برای آن افراد است. به همین جهت مجادله‌هاى كلامى فراوانى پیرامون این آیه شریفه در گرفته است. شیعه با استناد به متن آیه و نیز روایات شأن نزول برخی از اصول بنیادین مذهب تشیع مانند امامت و عصمت اهل بیت علیهم‌السلام را استوارتر ساخته و در مقابل، اهل سنت با مناقشه در تفسیر آیه سعی در بی اثر نمودن تفسیر شیعی از این آیه نموده اند.

امامان شیعه همواره به این آیه مباهات کرده و آن را دلیل حقانیت خود می دانستند. امیرالمؤمنین عليه ‌السلام در روز شورا با توجه به این آیه فرمود: «شما را به خدا قسم مي ‌دهم، آيا در ميان شما کسي هست که آيه تطهير درباره او نازل شده باشد؟ آن هنگام که پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله)، من و فاطمه و حسن و حسين را زير عباي خيبري گردآورد و گفت: خدايا! اين‌ها اهل بيت من هستند، پس رجس و پليدي را از ايشان دور کن و پاک و مطهرشان گردان. اعضاي شورا همگي جواب دادند: نه![۲]

امام حسن عليه ‌السلام هم پس از پذيرش صلح، در سخنراني خود در حضور معاويه ضمن برشماري فضايل و کمالات خاندان خود، به اين حادثه تاريخي اشاره کرده است».[۳]

معنای آیه تطهیر

کلمات کلیدی «آیه تطهیر» و معنای آن چنین است:

إِنَّما:

«إِنَّما» در این آیه به تصریح لغویان براى حصر است، و انحصار اراده الهى به افراد مورد نظر را بیان مى‌كند. تقدیم جار و مجرور (عنكم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نیز اعراب نصب (أهل‌‌البیت) كه مفید اختصاص است، بر این تأكید مى‌افزاید.

یرید:

واژه «یُرید» فعل مضارع است از «أراد» به معنای طلب همراه با اراده و اختیار به کار می رود.[۴] راغب اصفهانی مي‌گويد: «هر گاه گفته شود: اراد الله (خدا اراده‌ كرده‌ است)، معنايش آن است كه خدا حكم كرده چنين باشد، در حالی كه چنين نبوده است‌».[۵]

در اینکه آیا اراده خداوند (یُریدُ‌اللّهُ‌...) که در این آیه مطرح شده، اراده تکوینی است یا اراده تشریعی، اختلاف است. اراده تکوینی اراده‌ای است كه به فعل خود‌ خداوند تعلق می گیرد، بنابراین تخلف از آن امکان ندارد و تحقق آن حتمی است. در قرآن کریم اراده تکوینی خداوند اینگونه توصیف می شود: «إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَن یَقولَ لهُ كُن فَیَكون».[۶] اما اراده تشریعى خداوند اراده‌ای است که به فعل بندگان تعلق می‌گیرد. بنابراین تحقق آن حتمی نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات كه ممكن است در موارد فراوانى محقق نشود.

اگر اراده خداوند در این آیه تکوینی باشد، معنای آیه آن است که خداوند خود اهل بیت پیامبر علیهم السلام را از هر رجس و پلیدی پاک و طاهر نموده است و این امر قطعاً محقق شده است.[۷] ولی اگر اراده تشریعی باشد معنای آیه آن است که خداوند اراده نموده است که اهل بیت علیهم السلام با انجام طاعات و عبادات و ترک محرمات از هر رجس و پلیدی پاک گردند.

علمای شیعه تکوینی بودن اراده خداوند در این آیه را به دلایل زیر محرز می‌دانند:

  • اراده تشریعى خداوند -مبنى بر دور بودن از پلیدى‌ها و پاكیزگى انسان‌ها با انجام تكالیف- به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد، بلكه خداوند اراده كرده است همه انسان‌ها از پلیدى‌ها بر حذر و به طهارت و پاكیزگى متصف باشند؛ چنان‌كه در دستور به غسل و وضو مى‌فرماید: خداوند به این وسیله مى‌خواهد شما مسلمانان را پاك كند: «مَا یُریدُ اللّهُ لِیَجعلَ عَلیكُم مِن حَرج ولكِن یُریدُ لِیُطهِّرَكُم...».(سوره مائده/5‌،6)[۸]
  • قرینه دیگرى كه اراده تكوینى در این آیه را نشان مى‌دهد، این است كه به استناد روایات فراوانى كه در شأن نزول خواهد آمد، این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده صرفاً تشریعى باشد، دیگر منقبتى نخواهد بود، زیرا این اراده براى همه وجود دارد.[۹]

الرجس:

رِجس به معنای پلیدی است؛ گاه بر پلیدی ظاهری و مادی و گاه در پلیدی معنوی اطلاق می شود و گاه در هر دو به کار می رود.[۱۰]

اهل البیت:

واژه اهل در لغت به معنای «انس و قرابت» آمده است[۱۱] و واژه بیت به معنای محل سکونت و جای بیتوته است.[۱۲] اصل «اهل بیت» در لغت به معنای «خویشاوندان فرد» است که با او قرابت و خویشاوندی داشته باشند[۱۳] ولی به طور مطلق، در معنای عام تری که شامل تمامی افرادی که در نسب، دین، مسکن، وطن و شهر با فردی شریک باشند نیز استعمال شده است.[۱۴] این واژه در اصطلاح قرآن، حدیث و علم کلام به معنای خانواده پیامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) آمده است.

یطهّرکم تطهیرا:

خلیل بن‌ احمد فراهیدی مي‌نويسد: «تطهّر‌ (به‌ معنايي) پاكي و تنزه و خويشتن داري‌ از‌ گناه و معصيت است.»[۱۵] راغب اصفهاني در مفردات خود چنين مي‌نويسد: «طهارت دو گونه‌ است‌: طهارت و پاكي جسم، و طهارت و پاكي‌ نفس‌ كه‌ عامه آيات قرآن‌ كريم‌ بر اين دو معنا‌ حمل‌ مي‌شود.»[۱۶] کلمه «تطهيراً» كه در پايان آيه تطهير به صورت مصدر ذكر‌ شده‌، طبق قواعد زبان عربي بيان كننده‌ نوعي‌ تأكيد است‌ و به‌ تطهير‌ اهل بيت (ع) مربوط مي‌شود‌. بنابر اين، منظور از «يُطهركُمْ تَطْهِيراً» در آيه مورد بحث، تطهير جسمي‌ و روحي كامل اهل‌ بيت‌(ع) مورد خطاب است.

بنابراین این آیه شریفه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که «اهل بیت» پیامبر صلی الله علیه وآله از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّركُم» در پى «لِیُذهِبَ عَنكُم الرِّجسَ» تأكیدى بر طهارت و پاكیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است، و «تَطهِیرًا» كه مفعول مطلق است نیز تأكیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» كه با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فكرى و عملى اعم از شرک، كفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.[۱۷]

مصادیق اهل بیت در آیه تطهیر

در این كه مصادیق «اهل بیت» در «آیه تطهیر» چه كسانى هستند، آراء مختلفی وجود دارد؛ همه مفسران شیعه[۱۸] و برخی از مفسران اهل سنت[۱۹] معتقدند مقصود از «اهل البیت»، خمسه طیّبه یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام هستند. اما آنچه در میان اهل سنت شهرت دارد، این است كه اهل بیت افزون بر این پنج نفر، شامل همسران پیامبر صلی الله علیه وآله نیز مى‌شود.[۲۰] اقوال غیر مشهوری نیز در این مورد وجود دارد مانند اینکه آیه تنها درباره همسران پیامبر(ص) نازل شده است؛ این قول به عكرمه نسبت داده می شود.[۲۱]

از آنجا که روایات نقش کلیدی در آشکار نمودن قول صحیح دارند، ابتدا به بررسی و روایات ناظر به این آیه شریفه می پردازیم.

تعداد قابل توجهي از روايات مربوط به آيه تطهير، درباره اختصاص آيه به‌ اصحاب کساء می باشد. بر اساس اين روايات متواتر و صحيح، آيه تطهير‌ در‌ اواخر زندگي پيامبر اسلام و در خانه ام سلمه نازل شد. حسكانى در شواهدالتنزیل، بیش از صد و سى حدیث در این زمینه نقل كرده است.[۲۲] در مضمون بسیارى از این احادیث آمده است كه پیامبر صلی الله علیه وآله على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام را زیر كسا (پوششى) قرار داد و آیه تطهیر نازل شد؛[۲۳] البته در برخى از این احادیث آمده است كه رسول خدا صلی الله علیه وآله پس از نزول آیه آنان را جمع كرد و بر آنان كسایى قرار داد و فرمود: اللّهم هؤلاء اهل بیتى. این روایات به حدیث كساء شهرت یافته‌اند.[۲۴]

علامه طباطبایی در‌ اين باره مي‌نويسد: اين روايات بسيار و بيش از هفتاد حديث است. بيشتر‌ آنها‌ از طريق اهل سنت نقل شده كه‌ اين‌ خود‌ بيشتر از چيزي است كه از طريق‌ شيعه‌ روايت شده است. اهل سنت آن را تقريباً از چهل طريق و شيعه آن‌ را‌ از بيش از سي طريق‌ نقل‌ كرده است‌.[۲۵] سید هاشم بحرانی (م 1107 ه) در كتاب غاية المرام‌ و حجة‌ الخصام در خصوص اختصاص‌ آيه تطهير به پنج تن آل عبا (ع) حدود هشتاد حديث نقل مي‌كند كه 41 حديث آن از طريق اهل سنت و 34 حديث آن از طريق مذهب شیعه مي‌باشد‌.[۲۶] همچنین احمد بن مردویه (م 410 ه) مي‌گويد: «به بيش از صد طريق روايت رسيده است كه آيه (تطهير) درباره محمد‌، علي‌، فاطمه، حسن، حسين (ع) (نازل شده) است.»[۲۷] مجموعه روایاتی که می توان در این مسئله به آنها استناد کرد را می توان به چند دسته کلی تقسیم نمود:

  • روايات مربوط به‌ شأن نزول آيه تطهير؛
  • رواياتي كه آيه تطهير را به خمسه طیبه مرتبط مي‌سازد؛
  • روايات سلام دادن پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله به خمسه طیبه؛
  • رواياتي كه بر عصمت خمسه طیبه دلالت دارد‌؛
  • احتجاج‌ كنندگان به آيه تطهير درباره فضيلت اهل بيت (ع).

روايات شأن نزول آيه تطهير

بر اساس تعدادي از روايات كه از طريق شیعه و اهل سنت نقل شده‌ است‌، آيه تطهير درباره پنج تن آل عبا (خمسة طيبه) (ع) نازل شده است.

منابع شیعی:

  • محمد بن يعقوب كليني در‌ حديثي‌ صحيح چنان نقل مي‌كند كه امام صادق (ع) فرمود: اگر پيامبر خدا (ص) ساكت نشسته‌ و اهل‌ بيت‌ خود را مشخص نمي‌كرد، خاندان فلان و خاندان فلان آن را‌ براي خود ادعا مي‌كرد؛ ولي خداوند عزوجل در كتاب خود جهت تصديق پيامبرش آيه تطهير را نازل فرمود‌: «همانا‌ خدا‌ فقط مي‌خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند‌ و كاملاً‌ شما را پاك سازد.» (در آن هنگام) علی، حسن، حسين و فاطمه (ع) حضور داشتند. پيامبر اكرم (ص) آنها‌ را‌ در‌ خانه ام سلمه زير «كساء» قرار داد و سپس گفت: خدايا، همانا براي‌ هر‌ پيامبري‌ اهلي و خانداني است و اينان اهل بيت و خاندان من هستند. ام سلمه گفت: آيا من‌ از‌ اهل‌ بيت تو نيستم؟ پيامبر (ص) فرمود: تو بر خير هستي ولي اينان اهل بيت و خاندان من هستند‌.[۲۸]
  • محمد بن حسن طوسي از امام رضا (ع) و آن حضرت‌ از‌ پدران‌ گرانقدرش و امام زين العابدين (ع) چنين نقل مي‌كند: ام‌ سلمه‌ مي‌گويد‌: اين آيه در خانه من و در روز مربوط به من نازل شد‌. هنگام‌ نزول آن، پيامبر خدا (ص) نزد من بود. آن حضرت (ص) علي، فاطمه، حسن و حسين را فراخواند و جبرئيل‌ (هم‌) آمد، سپس عباي فدكي را بر روي آنها كشيد و گفت: خدايا، اينان‌ اهل‌ بيت من هستند. پليدي و گناه را‌ از‌ آنان‌ دور كن و آنها را كاملاً پاك ساز‌. ام‌ سلمه مي‌گويد: گفتم: اي پيامبر خدا، من نيز از اهل بيت تو هستم‌، و آمدم‌ تا همراه آنها (زير عبا‌) بروم‌. اما پيامبر‌ اكرم‌ (ص) فرمود‌: اي ام سلمه، تو در جاي‌ خود‌ باش. همانا تو بر خير و نيكي هستي؛ تو از همسران پيامبر خدا‌ هستي‌.[۲۹]

در منابع شیعی بسیار دیگری روايات و احاديث مربوط به شأن‌ نزول آيه تطهير بیان شده است.[۳۰]

منابع اهل سنت:

  • محمد بن جریر طبری در تفسیر خود چنين نقل مي‌كند: از ابوسعید خدری نقل شده است كه گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: اين آيه درباره پنج تن نازل شده است كه عبارتند از: من‌ و علي‌ و حسن و حسين و فاطمه رضي الله عنهم .[۳۱]
  • حاكم نيشابوري چنين نقل مي‌كند: ام‌ سلمه مي‌گويد: اين‌ آيه‌ در خانه من نازل شد و پيامبر خدا (ص) علي، فاطمه، حسن و حسين رضوان الله عليهم را نزد خود فرا خواند و چنين گفت: خدايا، اينان اهل بيت من اند.[۳۲] حاكم‌ نيشابوري‌ در ذيل اين حديث شريف چنين مي‌گويد: اين حديث با شرط بخاری (براي صحت حديث) موافق و صحيح است؛ ولي وي آن را‌ نياورده است‌.[۳۳] گفتني است كه در منابع فراوان دیگری که همگی از منابع معروف اهل سنت به شمار مي‌آيند، تقريباً‌ همين مضمون ياد شده در خصوص نزول آيه تطهير و اختصاص آن به‌ پنج‌ تن آل عبا (ع) موجود است.[۳۴]

روايات ارتباط‌دهنده پنج تن به آيه تطهير

در بخش ديگري از احاديث، بدون اشاره به‌ شأن نزول آيه تطهير، صرفاً بر اختصاص این آيه به پنج تن (ع) تأكيد مي‌شود. در اينجا تعدادي از‌ اين‌ روايات را از منابع فريقين ارائه مي‌دهيم:

منابع شیعی:

  • تميمي‌ نقل مي‌كند: نزد عايشه رفتم و او‌ براي‌ من‌ نقل كرد كه (روزي) پيامبر اكرم (ص) را ديده است كه علي، فاطمه، حسن‌ و حسين‌ (ع) را‌ فرا خواند و سپس گفت: خدايا، اينان اهل بيت من اند، رجس و پليدي را از‌ آنها‌ دور كن و آنها را كاملاً پاك گردان.[۳۵]
  • عبدالرحمان‌ بن‌ ابي‌ ليلي از پدرش نقل مي‌كند كه پيامبر اكرم (ص) خطاب به علي (ع) فرمود: من نخستين‌ كسي‌ هستم كه وارد بهشت مي‌شوم و تو بعد از من داخل آن مي‌شوي‌ و حسن‌ و حسين‌ و فاطمه (پس از تو وارد آن مي‌شوند). خدايا، همانا آنها اهل (بيت) من اند، رجس‌ و پليدي‌ را‌ از آنان دور كن و آنها را كاملاً پاك گردان.[۳۶]

منابع اهل سنّت:

  • ام سلمه‌ مي‌گويد‌: پيامبر‌ اكرم (ص) بر حسن، حسين، علي و فاطمه كسايي‌ پوشاند‌. سپس گفت: خدايا، اينان اهل بيت و خواص من هستند، پليدي را از آنان‌ دور‌ كن و آنها را كاملاً پاك‌ گردان‌. ام سلمه‌ گفت‌: اي‌ پيامبر خدا، آيا من نيز با‌ آنها‌ هستم؟ حضرت (ص) فرمود: همانا تو بر خير و نيكي هستي.[۳۷] ترمذي در ذيل اين حديث مي‌نويسد‌: ‌ اين حديث حسن است و آن بهترين حديثي است كه در اين باب (باب‌ فضل‌ فاطمه بنت محمد (ص)) روايت شده‌ است‌.[۳۸]
  • صفيه دختر شيبه، نقل مي‌كند كه عايشه گفت: پيامبر‌ اكرم‌ (ص) هنگام با مداد با عبايي از‌ پشم‌ سياه‌ بيرون‌ شد‌. حسن بن علي‌ رسيد‌، او را داخل عبا كرد. سپس حسين آمد و همراه او داخل (عبا) شد. سپس فاطمه آمد‌، او‌ را‌ داخل فرمود. پس از آن علي آمد‌ و او‌ را‌ نيز‌ داخل‌ عبا‌ كرد. سپس گفت: خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد.[۳۹]

روايات سلام پيامبر به خمسه طیبه

قسمت ديگري از روايات مربوط به آيه تطهير، روايات تسليم (سلام دادن پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله به خمسه طیبه) است. در آيه 132 سوره طه آمده است: «وأمر اهلك‌ بالصلوة‌ و اصطبر عليها»؛ خانواده خود‌ را‌ به نماز فرمان ده، و بر انجام آن شكيبا باش.» بر اساس روايات متعدد، پيامبر (ص) نيز بر اساس همين دستور الهي، هر روز قبل از اقامه نماز به در خانه امام علی و حضرت فاطمه‌ (ع) مي‌رفت و پس از فراخواني آنها به نماز، آيه تطهير را خطاب به آنها مي‌خواند. البته در تعداد دفعات آمدن پيامبر اكرم (ص) به در خانه امام علي و فاطمه و سلام دادن به‌ آنها‌ و فراخواندن آنها‌ به نماز و نيز قرائت آيه تطهير، اختلافاتي وجود دارد. در روايات مختلف چنين آمده است:

  • پيامبر اكرم (ص) هر روز هنگام نماز صبح اين كار را انجام‌ مي‌داد‌.
  • پيامبر‌ اكرم (ص) چهل روز، هنگام صبح، اين كار را انجام داده است.
  • پيامبر اكرم (ص) اين كار را شش ‌‌ماه‌ ‌ ‌هنگام نماز صبح انجام مي‌داد.
  • پيامبر اكرم (ص) هشت ماه هنگام رفتن به نماز‌ صبح‌ اين كار را انجام داده است.
  • پيامبر اكرم (ص) اين كار را نه ماه هنگام رفتن‌ به نماز صبح انجام مي‌داد.
  • پيامبر اكرم (ص) نه ماه و در هر روز پنج‌ بار (هنگام نمازهاي پنج‌گانه‌) اين‌ كار را انجام داده است.

اما اين اختلافها چندان مهم نمي‌نمايد و به نظر مي‌رسد در مشاهده راوي حديث ريشه دارد. بنابراين، تعيين مدت و تعداد تكرار اين كار توسط پيامبر اكرم (ص)، با‌ استفاده از اين روايات ممكن نيست. آنچه مهم مي‌نمايد، اين است كه پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) اين كار را انجام داده است. در اينجا با استفاده از منابع فريقين نمونه‌هايي از‌ روايات‌ تسليم را ذكر مي‌كنيم:

منابع شیعی:

  • حضرت علي (ع) نقل مي‌كند كه پيامبر خدا (ص) هر روز صبح نزد ما آمده، مي‌فرمود: نماز، خداوند شما را رحمت كند، نماز؛ «خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از‌ شما‌ اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد».[۴۰]
  • ابوسعيد خدري نقل مي‌كند كه پيامبر اكرم (ص) به مدت چهل‌ روز‌ به‌ در خانه علي (ع) آمده، چنين مي‌فرمود: اي اهل‌ بيت‌، سلام، رحمت و بركات خداوند بر شما باد. خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما دور كند و شما را كاملاً‌ پاك‌ سازد‌. من با جنگ كننده با شما مي‌جنگم و با كساني كه‌ با شما دوست‌اند دوست مي‌باشم.[۴۱]

منابع اهل سنّت:

  • انس بن مالک نقل مي‌كند‌ كه‌ پيامبر‌ اكرم (ص) به مدت شش ماه هنگام رفتن به نماز صبح بر در‌ (خانه) فاطمه‌ گذر مي‌كرد و چنين مي‌گفت: نماز؛ (اي) اهل بيت، خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از‌ شما‌ اهل‌ بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد. [۴۲] محمد بن عيسي ترمذي‌ در‌ ذيل اين حديث، آن را «حديث حسن» معرفي كرده است.[۴۳] و حاکم‌ نیشابوری نيز پس از نقل اين حديث مي‌نويسد: «اين حديث طبق شرط مسلم (نيشابوري) موافق و صحيح است، ولي‌ آن‌ را‌ نياورده است».[۴۴]
  • ابو حمراء نقل مي‌كند: پيامبر (ص) را ديدم كه هنگام طلوع فجر در (خانه) علي و فاطمه‌ آمده‌، چنين‌ گفت: نماز، نماز، خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت‌ دور‌ كند و شما را كاملاً پاك سازد.[۴۵]
  • ابو‌سعيد‌ خدري مي‌گويد: پيامبر خدا (ص) چهل صبح در (خانه) علي آمده، پس از ديدن‌ فاطمه‌ چنين مي‌گفت: سلام بر شما‌ اي‌ اهل بيت‌ و رحمت‌ و بركات‌ خداوند بر شما باد؛ نماز، رحمت‌ خداوند‌ بر شما فرو بارد. خدا فقط مي‌خواهد هر گونه پليدي را از‌ شما‌ اهل بيت دور كند و شما را‌ كاملاً پاك سازد.[۴۶]

روايات مربوط به عصمت و طهارت‌ خمسه طیبه

در تعداد ديگري از روايات بر عصمت و طهارت اهل بيت (ع) تصريح مي‌شود كه در اينجا برخي از آنها را مي‌آوريم:

منابع شیعی:

  • پيامبر اكرم (ص) فرمود: من، علي، حسن و حسين و نه تن از اولاد حسين، مطهر و معصوم هستيم.[۴۷]
  • پيامبر گرامي‌اسلام (ص) فرمود: امامان پس از من (مانند) عدد نقبا (و رهبران) بني‌اسرائيل دوازده‌ نفرند‌ كه همة آنها امين، پرهيزگار‌ و معصوم‌ اند.[۴۸]

منابع اهل سنت:

  • پيامبر اكرم (ص) فرمود: من و اهل بيت من از همه گناهان‌ پاك و مطهر هستيم.[۴۹]
  • پيامبر اكرم (ص) فرمود: و همانا ما اهل بيتي هستيم كه خداوند از ما زشتيهای ظاهري‌ و باطني‌ را دور كرده است.[۵۰]
  • پيامبر اكرم (ص) فرمود: ما اهل بيتي هستيم كه خداوند آنها را از‌ (گناهان‌) پاك نموده‌ است و ما از شجره نبوت هستيم.[۵۱]

احتجاج به آيه تطهير درباره فضيلت اهل بيت

در تعداد ديگري از روايات مربوط به آيه تطهير، سخن از احتجاج افراد خاص به آيه تطهير جهت اثبات برتري و فضيلت‌ اهل‌ بيت علیهم السلام به ميان آمده است. در اينجا نمونه‌هايي از اين روايات را از منابع فريقين ذكر مي‌كنيم:

منابع شیعی:

  • احتجاج امام علي (ع) به آيه تطهير: حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: همانا خداوند عزوجل ما اهل بيت را برتري بخشيده است و چگونه چنين نباشد، در حالي كه در‌ كتاب خود مي‌فرمايد: خدا فقط‌ مي‌خواهد‌ پليدي‌ را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد، پس خداوند ما را از زشتيها (و گناهان) ظاهري و باطني‌ تطهير‌ فرموده‌ است و ما بر راه حق هستيم.[۵۲]
  • امام علي‌ (ع) در‌ احتجاج ديگر خود خطاب به ابوبكر فرمود: آيا آيه تطهير از پليديها براي‌ من، اهل بيت و فرزندان من است يا براي تو ‌ ‌و خانواده‌ات؟ (ابوبكر در جواب) گفت: بلكه براي تو و اهل بيت‌ توست‌.[۵۳]
  • احتجاج‌ ديگر امام علي (ع) در روز شورا (روز تعيين خليفه سوم بعد‌ از‌ مرگ عمر)، خطاب به حاضران انجام شد و آن حضرت جهت اثبات برتري خود، فاطمه، حسن‌ و حسين‌ (ع)، به‌ آيه تطهير استدلال فرمود.[۵۴]
  • احتجاج امام حسن (ع) به آيه تطهير جهت‌ اثبات‌ برتري‌ اهل بيت (ع) كه پس از پذيرش صلح با معاويه ايراد شد.[۵۵]
  • احتجاج امام‌ زين‌ العابدين‌ (ع) به آيه تطهير در برابر طعن پيرمردي به هنگام ورود اسراي كربلا به شهر‌ دمشق‌ نيز موردي ديگر است. آن حضرت (ع) خود را مصداق اهل بيت مورد اشاره‌ در‌ آيه تطهير دانسته است.[۵۶]
  • از موارد ديگر، احتجاج ام سلمه به آيه تطهير‌ جهت‌ اثبات برتري امام علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) است و خطاب به عمره الهمدانيه بيان‌ شده‌ است‌.[۵۷]
  • احتجاج زيد بن علي الحسين (ع) به آيه تطهير در خصوص عدم شموليت آيه تطهير‌ به‌ همسران پيامبر اكرم (ص)، از نمونه‌هاي ديگر است.[۵۸]

منابع اهل سنت:

  • احتجاج‌ امام‌ حسن (ع) به آيه تطهير در منابع اهل سنت نقل شده است. حاكم‌ نيشابوري‌ در كتاب المستدرك علي الصحيحين نقل مي‌كند كه حضرت امام حسن (ع) پس‌ از‌ شهادت امام علي (ع) خطبه اي خواند و چنين فرمود: اي مردم، هر كس‌ مرا‌ شناخت‌، همانا مرا شناخته است و هر كس مرا‌ نمي‌شناسد‌، من حسن پسر علي هستم و من از اهل بيتي هستم كه خداوند پليدي‌ را‌ از آنها دور كرده و آنان‌ را‌ كاملاً پاك‌ گردانيده‌ است‌.[۵۹]
  • عبد الرحمن بن ادريس بن‌ ابي‌ حاتم و ديگر مفسران و محدثان اهل سنت نقل مي‌كنند كه امام حسن‌ (ع) پس‌ از به خلافت رسيدن، هنگام خواندن‌ نماز، با خنجر مردي‌ زخمي‌شد‌. آن حضرت پس از آن‌ حادثه‌ منبر رفت و چنين فرمود: «اي اهل عراق، درباره ما‌ از خدا‌ بترسيد‌. همانا‌ ما رهبران و ميهمانان شما‌ هستيم و ما اهل بيتي هستيم كه خداوند فرمود: «خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما‌ اهل‌ بيت دور كند و شما را كاملاً‌ پاك‌ سازد‌». (ابو‌ جميله‌) گفت: آن حضرت‌ (ع) پيوسته‌ اين سخنان را مي‌گفت تا اين كه در مسجد همه گريان شدند.[۶۰]
  • احتجاج امام زين العابدين‌ (ع) به‌ آيه تطهير نيز در منابع اهل سنت آمده‌ است‌. محمد‌ بن‌ جریر‌ طبری، ابو الفدا اسماعيل بن كثير و ديگران چنين نقل مي‌كنند: ابو الديلم مي‌گويد: علي بن الحسين رضي الله عنهما به‌ مردي‌ از اهل شام گفت: آيا در سوره احزاب خوانده‌اي: «خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد». آن مرد گفت: آري‌ (خوانده‌ام‌). آيا شما آنان هستيد؟ حضرت گفت: آري.[۶۱]
  • مورد ديگر، احتجاج ام امؤمنين ام سلمه به آيه تطهير جهت اثبات برتري امام علي، فاطمه‌، حسن‌ و حسين (ع) خطاب به عمره همدانيه‌ است‌.[۶۲]
  • احتجاج واثلة بن الاسقع ليثي به آيه تطهير جهت اثبات برتري امام علي (ع) در حضور تعدادي از مسلمانان، نمونه‌اي ديگر است.[۶۳]
  • احتجاج‌ عبدالله‌ بن عباس به آيه تطهير‌ جهت اثبات برتري امام علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) هنگام مناظره با گروهي از مردم نيز در منابع اهل سنت آمده است.[۶۴]
  • احتجاج سعد بن ابی وقاص به آيه تطهير‌ جهت‌ اثبات برتري امام علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) هنگام سخن گفتن با معاويه هم موردي ديگر برشمرده مي‌شود.[۶۵]

بررسی اقوال مختلف در آيه تطهير‌

مشاهده روایات فراوان در این زمینه که بسیاری از آنها را اهل سنت نقل نموده اند، جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که این آیه تنها در شأن خمسه طیبه نازل شده است و به هیچ وجه شامل همسران پیامبر (ص) نمی شود، تا چه رسد به اینکه تنها در حق همسران پیامبر نارل شده باشد. با این وجود، قائلان این دو نظر به دلایلی تمسک کرده اند که در ادامه به بررسی این دلایل خواهیم پرداخت.

دلیل اول: سیاق آیات

آيه تطهير در‌ بين‌ آياتي از سوره احزاب‌ قرار‌ گرفته است كه مربوط به همسران رسول گرامي‌ اسلام (ص) است؛ چون خداوند متعال در آيات 28 الي 34 اين سوره، همسران پيامبر اسلام (ص) را مورد خطاب قرار داده و دستورهاي مهمي‌ به آنها‌ داده‌ است. همین امر باعث شده است که برخی نزول آیه تطهیر را مربوط به همسران پیامبر بدانند یا اینکه دست کم، آنها را نیز در کنار خمسه طیبه از مصادیق «اهل بیت» معرفی نمایند.

نقد و برسی:

اگرچه سیاق، یکی از قرائن در تفسیر آیات قرآن است، اما دلیلی قطعی و تخلف ناپذیر نیست، بلکه اگر دلیلی بر خلاف آن وجود داشت، باید دست از سیاق برداشت و به آن دلیل تمسک کرد. زیرا اولاً اين از عادت فصحاست كه در كلام خود از يك خطاب به خطاب ديگر روند و دوباره به آن خطاب اولي برگردند‌؛ قرآن‌ كريم مملو از اين موارد‌ است‌.[۶۶]

ثانیاً: امام صادق علیه السلام می فرمایند: «يا جابر‌! وَ لَيْسَ شَيٌ اَبْعَد‌ مِنْ‌ عُقُولِ الرِّجال مِنْهُ، إنَّ الآية لَتَنْزِل اَوَّلُهَا فِي شيٍ وَ اَوْسطهَا في شيٍ وَ آخرُهَا فِي شيٍ»؛[۶۷] اي جابر! هيچ چيزي مثل آن (قرآن) از عقل (و قياس) مردم دور نيست‌، زيرا اول آيه درباره يك چيز و وسط آن درباره چيز ديگر و آخر آن درباره چيز سومي‌ فرود مي‌آيد.

ثالثاً: گاهی متکلم در کلام خود سخنی را به گونه جمله معترضه بیان می دارد و استفاده از جمله معترضه در‌ قرآن‌ كريم بي سابقه نيست و مي‌توان براي آن نمونه هاي متعددي درقرآن كريم يافت.[۶۸] بنابراین سیاق آیات همیشه نمی تواند مورد استناد قرار گیرد.

در آیه تطهیر نیز دلایل و قرائن قطعی وجود دارد که این بخش از آیه با سیاق آیات همراه نیست:

  • همه ضمایر در جمله‌هاى قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمایر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذكر آمده است و اگر خطاب همچنان تنها به همسران بود، تغییر در ضمایر وجهى نداشت. بنابراین به طور قطع مخاطبان آیه نمی توانند تنها همسران پیامبر باشند.
  • بر اساس روایات یاد شده، آیه تطهیر شأن نزول مستقلى از آیات مربوط به همسران حضرت رسول دارد و الزامی ندارد که از سیاق آیات پیروی کند. علامه طباطبایی می گوید: «حتی یک روایت بر نزول این آیه در ضمن آیات همسران پیامبر(ص) وارد نشده است و کسی نیز آن را ذکر نکرده است؛ حتی کسانی که قائل به اختصاص آیه به همسران پیامبر(ص) هستند, چنانکه به عکرمه و عروه نسبت داده می شود. بنابراین آیه تطهیر به حسب نزول جزو آیات همسران پیامبر(ص) و متصل به آن نیست.[۶۹]
  • علاوه بر این سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر سیاقى همراه با عتاب است و هیچ‌گونه ستایشى در آن نیست؛ در حالى كه سیاق آیه تطهیر، سیاق تمجید است.
  • چگونه به سیاق تمسک نماییم در حالیکه همسران پیامبر(ص)خود را مصداق آیه تطهیر ندانسته و به آن استناد نکرده اند در حالیکه خمسه طیبه بارها به آن استناد کرده و فضایل خود را یاد آور شده ند(چنانکه در روایات مشاهده شد)و هیچ کس با آنها مخالفت نکرده است. این خود شاهدی بر این مسئله است که در صدر اسلام مسلمانان هیچ تردیدی نداشتند که منظور از اهل بیت در آیه تنها خمسه طیبه هستند.در تاريخ اسلام غير از اهل بيت (ع) كساني‌ را‌ سراغ‌ نداريم كه پس از نزول آية تطهير خود را مصداق آن معرفي كرده باشند.
  • در هيچ يك از روايات صحيح و متواتر نقل نشده است كه پيامبر اكرم (ص) احدی از همسران خود را در زیر کساء راه داده باشند.
  • روايات تسليم (سلام دادن پیامبر) كه‌ جزئي‌ از روايات مربوط به آيه تطهير است، از اصحاب نامداري همچون عبدالله بن‌ عباس‌، ابوسعيد خدري، انس بن‌ مالک، ابوالحمراء‌ و نيز امامان معصوم‌ مانند‌ امام علي (ع)، امام صادق‌ (ع) نقل‌ شده است و اسناد تعدادي از آنها از نظر فريقين صحيح و قابل قبول است. بنابر‌اين‌، با وجود اختلاف در تعداد دفعات‌ اين‌ كار، مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ اين كار اصولاً از‌ حوادث مسلّم و غير قابل انكار است که به خوبی مصادیق اهل بیت را مشخص می نماید. در‌ هيچ‌ يك از روايات صحيح و قابل قبول نيامده‌ است‌ كه‌ پيامبر‌ اكرم (ص) چنين‌ رفتاري را با ديگري داشته باشد.

البته برخی برای توجیه تغییر ضمایر، مسئله «تغليب‌» را مطرح‌ كرده اند‌. از‌ جمله آنها محمد بن‌ احمد قرطبي در اين خصوص مي‌نويسد: «از آيه روشن مي‌شود كه شامل همه اهل بيت‌ اعم‌ از همسران و غيره است و اينكه «يطهّركم‌» گفته‌، به‌ خاطر‌ اين‌ است كه رسول‌ خدا‌ (ص)، علي، حسن، و حسين در ميان آنها بودند و هرگاه مذكر و مؤنث در يك جا جمع شوند، مذكر‌ غالب‌ مي‌شود‌ [و ضماير و افعال مذكر استعمال مي‌گردد]. بنابراين‌، مقتضاي‌ آيه‌ اين‌ است‌ كه‌ همسران پيامبر نيز از اهل بيت به حساب مي‌آيند».[۷۰] که این توجیه را نمی توان پذیرفت زیرا:

  • آيه تطهير بر اساس روايات متواتر و صحيح فريقين، اختصاص به خمسه طيبه دارد و حتي برخي‌ از همسران رسول اكرم (ص) نيز -كه امثال قرطبي كه بر شموليت آيه تطهير به آنها تأكيدات سست و بي منطق مي‌ورزند-، بر اختصاص آيه تطهير به خمسه طيبه (ع) اعتراف و حتي‌ احتجاج‌ نموده اند.
  • ما زماني مي‌توانيم در خصوص آيه تطهير مسئله «تغليب» را بپذيريم كه محرز شود هيچ يك از دو طرف در نظر گوينده خصوصيتي ندارد و او در شمول‌ حكم‌، همگان را اراده كرده است و از طرف ديگر قرينه اي هم برخلاف آن وجود نداشته باشد؛ در حاليكه اين مسئله در خصوص آيه تطهير‌ كاملاً بر عكس است.
  • اگر‌ در ظاهر آيات هفت گانه (28 34) سوره احزاب توجه و دقت لازم شود، اين شبهه متزلزل و تضعيف خواهد شد؛ چون به جز قسمت اخير‌ آيه‌ 33 (آيه تطهير)، در آيات قبل‌ و بعد‌، خطابات از نوعي عتاب و تهديد آكنده است، اما آيه تطهير از نوعي لطف و مهرباني حكايت دارد.[۷۱]
  • همچنين علاوه بر مطالب مذكور، آيه تطهير بنابر ادله و شواهد و قرائن محكم، مانند نص صريح قرآن كريم، روايات متواتر و صحيح و گواهي انكار ناپذير تاريخ، به هيچ وجه شامل همسران پيامبر اكرم (ص) نمي‌شود.
  • گفتني‌ است‌ كه اصل‌ مسئله «تغليب» بر اساس قواعد زبان عربي مورد قبول و پذيرش است، و ما مسئله «تغليب» را در خصوص‌ پنج تن آل عبا (ع) مي‌پذيريم، ولي در اينجا آنچه مورد قبول‌ نيست‌، پذيرش‌ مسئله تغليب درباره همسران پيامبر اكرم (ص) و انضمام آنان به خمسه طيبه (ع) است.

دلیل دوم: روایات انحصار اهل بیت در همسران پیامبر

مدعیان اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر(ص) علاوه بر سیاق، به‌ چند روايت ضعيف و چه بسا جعلي استدلال مي‌كنند كه آنها‌ را در اينجا ذكر مي‌كنيم:

  • عكرمه از عبدالله بن عباس نقل مي‌كند كه درباره آيه تطهير گفت‌: اين آيه به طور خاص درباره همسران رسول خدا نازل شده است.[۷۲]
  • علقمه‌ روايت مي‌كند كه عكرمه در بازار فرياد مي‌زد كه اين آيه به طور خاص درباره همسران‌ پيامبر‌ خدا‌ نازل شده است.[۷۳]
  • از عروة بن زبير نقل شده است كه‌ مي‌گويد‌: منظور‌ از اهل بيت در آيه تطهير همسران پيامبر است و آيه در خانه عايشه نازل‌ شده‌ است‌.[۷۴] گفتني است كه چنين ادعايي به سعيد بن جبير نيز نسبت داده شده‌ است‌.[۷۵]

نقد و برسی:

و اما در نقد روایاتی که اهل بیت را منحصراً همسران پیامبر(ص) معرفی نموده است، قبل از هر چیز به قرآن کریم تمسک می نماییم. حق آن است نص صريح قرآن شموليت آيه تطهير بر همسران پيامبر‌ اكرم (ص) را‌ شديداً انكار مي‌كند. در برخي از آيات قرآن، بعضي از همسران رسول خدا (ص) مورد‌ سرزنش‌ و تهديد قرار گرفته‌اند كه در اينجا به دو نمونه اشاره مي‌شود:

  • سوره تحريم‌، آيات‌ چهارم و پنجم: «إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ* عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ...»؛ اگر شما [دو تن از همسران پيامبر] از كار خود توبه كنيد، [كاري‌ از‌ پيش نخواهيد برد]؛ زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد‌ از‌ آنان پشتيبان او هستند. اميد است اگر او [پيامبر] شما را طلاق گويد، پروردگارش به جاي‌ شما‌ همسراني بهتر برايش قرار دهد.

بر اساس روايات و اعترافات دانشمندان فريقين، اين‌ آيات‌ درباره عايشه دختر ابوبكر، و حفصه دختر‌ عمر‌، نازل‌ شده است كه آنها به آزار و اذيت رسول‌ خدا (ص) روي آوردند و با نزول آيات فوق مورد تهديد و سرزنش قرار گرفتند.[۷۶]

  • سوره حجرات، آيه يازدهم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ.... وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ »؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! نبايد گروهي از‌ مردان‌ شما گروه ديگر را استهزا كنند‌... و نه زناني از زنان‌ ديگر‌ [به استهزا ياد كنند]. شايد‌ آنان‌ بهتر از اينان باشند.

همچنين بر اساس روايات موجود و اعتراف مفسران فريقين، قسمت‌ مربوط‌ به نهي از استهزاي زنان‌ در‌ آيه فوق درباره عايشه‌ و حفصه‌ نازل شده است آن دو‌ ام سلمه را به خاطر لباس يا به جهت كوتاهي قدش مورد‌ استهزا‌ قرار مي‌دادند كه خداوند متعال اين‌ آيه‌ را نازل‌ نمود‌ و آنها‌ را از اين كار‌ نهي فرمود.[۷۷]

آيه‌ تطهير‌ از‌ عصمت‌ و بي‌ گناهي‌ اهل بيت مورد خطاب سخن مي‌گويد و از طرف ديگر، برخي از همسران رسول خدا (ص) مورد سرزنش و تهديد قرآن كريم قرار گرفته اند و حتي در آيه سوره تحريم‌، همسران مورد خطاب، بهتر از زنان ديگر شناخته نشده اند، لذا روايات منقول و يا منسوب به افرادي همچون عبدالله بن عباس، عكرمه، عروة بن زبير و سعيد و بن جبير چنان‌ اهميتي‌ ندارد و حتي در صورت صحيح و مورد اعتماد بودن سند آنها كه چنين هم نيست ، در برابر صريح آيات قرآن، تضعيف و كنار گذاشته مي‌شوند.

علاوه بر آیات قرآن، روایات بسیاری که بر خلاف مضمون این چند روایات وجود دارد، خود حکایت از جعلی بودن آن دارد. بر فرض که از آیات و روایات صرف نظر کنیم شناخت راویان این روایات که عکرمه و عروه هستند خود شاهد دیگری بر جعلی بودن این اقوال دارد. چرا که عروة بن زبير از دشمنان بنی هاشم و اهل بيت (ع) به شمار مي‌آيد و نسبت به‌ امام‌ علي (ع) بدگويي مي‌كرد و حتي برخي از دانشمندان رجالي وي را از تابعيني‌ شمرده‌اند‌ كه‌ در مقابل اخذ پول از معاويه دربارة امام علي (ع) احاديث زشت مي‌ساختند.[۷۸] درباره عكرمه‌، برده آزاد‌ شده عبدالله بن عباس، نيز دو ديدگاه مطرح شده است: در‌ يك‌ ديدگاه منفي، بر اساس شواهد موجود، عكرمه از افراد كينه توز اهل بيت (ع) است و در مورد‌ وي‌ اتهام خارجي بودن و داشتن عقايد خوارج و نيز اتهام جعل حديث مطرح شده‌ است‌.[۷۹] در يك ديدگاه مثبت، عكرمه از‌ اين‌ اتهامات‌ دور بوده و دشمنان اهل بيت (ع) جهت بدنام‌ كردن‌ او دست به جعل حديث زده اند.[۸۰] دربارة عكرمه و عروة هر ديدگاهي‌ را‌ بپذيريم و حتي اگر روايات آنها‌ گرچه‌ صحيح السند‌ هم‌ باشد‌ كه چنين نيست باز به اختصاص‌ آيه تطهير به خمسه طيبه و عدم دلالت آن بر همسران پيامبر اسلام (ص) خللي‌ وارد‌ نخواهد شد. ضمناً نبايد فراموش كرد‌ كه عكرمه و عروة تنها‌ دو‌ نفر از تابعان‌اند و ديدگاه آنها‌ نمي‌تواند‌ روايات صحيح و متواتر پيامبر (ص)، ائمه (ع) و اصحاب و ساير تابعين را مورد خدشه قرار دهد‌.

دلیل سوم: عموميت لفظ اهل‌ البيت‌

برخي از‌ دانشمندان‌ اهل‌ سنت در دفاع از‌ نظريه ورود همسران پيامبر در محدوده «آيه تطهير» و جاي گرفتن آنها در كنار خمسة طيبه‌ (ع)، به‌ توجيه اختلاف ضمائر به كار رفته‌ در‌ آيه‌ از‌ لحاظ‌ مذكر و مؤنث بودن‌، روي‌ آورده و لفظ «اهل البيت» را لفظي عام و فراگير دانسته‌اند كه از آن جمله مي‌توان از نصر‌ بن‌ محمد سمرقندي (م 375 ه)، نام برد.[۸۱] برخي‌ از‌ آنان‌ نيز‌ جهت‌ اثبات اين مدعا از آيات نوراني قرآن كريم، از جمله آيات 12 و 29 سوره قصص، و آيه 33 سوره عنكبوت بهره گرفته‌اند.[۸۲] يكي از آياتي كه مورد استدلال‌ در اين خصوص قرار گرفته، آية 73 سوره هود است: «قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ»؛ (وقتي كه فرشتگان الهي به همسر‌ ابراهيم‌ (ع) در سن پيري تولد اسحاق و بعد از او تولد يعقوب را بشارت دادند، وي به شگفتي آمدو فرشتگان الهي) گفتند: آيا از فرمان خدا تعجب مي‌كني؟ اين رحمت خدا و بركاتش‌ بر‌ شما اهل بيت است، چرا كه او ستوده و والا است.

علي احمد سالوس در كتاب خود به يك روايت منقول از انس‌ استدلال‌ مي‌كند: «خرج النبي (ص) فانطلق الي‌ حجرة‌ عايشة فقال: «السلام عليكم اهل البيت و رحمة الله... فتقري حجر نسائه كلهن يقول لهن كما يقول لعايشة...»[۸۳] پيامبر (ص) از خانه [زینب بنت جحش] خارج‌ شد و به سوي خانه عايشه‌ آمد و گفت: سلام بر شما اهل بيت و رحمت خداوند [بر شما باد]... سپس به همه خانه هاي همسران خود سرزد و همان گونه كه به عايشه مي‌گفت، به آنان نير مي‌فرمود‌...». وي‌ در ادامه سخنان خود چنين نتيجه مي‌گيرد كه استعمال قرآني و نبوي، همسران پيامبر را از دايره شموليت آيه تطهير خارج نمي‌سازد.[۸۴]

نقد و برسی:

1. استعمال واژه «اهل» در قرآن كريم‌ در‌ معاني و موارد‌ متفاوت است كه در اينجا به ذكر خلاصه آنها اشاره مي‌شود:

  • استعمال واژه «اهل» به طور‌ عام كه مردان و زنان را شامل مي‌شود [مانند سوره هاي اعراف‌، آيات‌ 94‌ و 96، هود، آيات 117؛
  • استعمال واژه «اهل» براي مردان [مانند سوره هاي هود، آيات 45 46، يوسف‌، ‌‌آيه‌ 109، طه، آيه 29 و...]؛
  • استعمال واژه «اهل» براي زنان [مانند سوره هاي هود‌، آيه 73‌، قصص، آيات 12 و 29، عنكبوت، آيه 33 و...]؛
  • استعمال واژه «اهل» به معناي ويژه خاندان نبوت‌ [مانند سوره هاي طه، آيه 132 و احزاب، آيه 33.

بنابراين، واژه «اهل‌ البيت» بر اساس استعمال‌ قرآني‌ و نيز بر اساس استعمال لغوي، حديثي و عرفي، يك واژه عام است كه مي‌تواند شامل مردان و زنان و كودكان شود و كسي نمي‌تواند منكر اين مطلب باشد و جناب سمرقندي و نيز جناب سالوس در اين‌ خصوص سخن تازه اي نگفته‌اند، اما دليل و استدلال آنها نيازمند نقد و بررسي است. مسئله اصلي اين است كه آيا ما مي‌توانيم به دليل عام بودن معناي «اهل البيت»، در مقابل شواهد‌ تاريخي‌، قرآني و حديثي بايستيم و منظور از اهل البيت در آيه تطهير را علاوه بر خمسة طيبه (ع)، همسران پيامبر نيز بدانيم. آيا چنين كاري تفسیر به رأی نيست و آيا اين كار مغالطه‌ به‌ حساب نمي‌آيد؟ و…

2. از آيه 73 سوره هود به هيچ وجه نمي‌توان استفاده كرد كه اين كلام «عليكم اهل البيت» صرفاً خطاب به همسر حضرت ابراهيم (ع) گفته شده است؛ چون در‌ زبان‌ عربي «عليكم» براي گروه مردان استعمال مي‌شود. بنابراين، يا اين قسمت آيه [سلام فرشتگان] شامل همسر ابراهيم كه ساره نام داشت، نمي‌شود و يا علاوه بر ساره شامل حضرت ابراهيم‌ (ع) يا‌ جمعي‌ ديگر اسحاق، يعقوب و اسماعيل‌ -كه بعداً‌ به آنها ملحق خواهند شد- مي‌شود. در اين صورت، استعمال ضمير جمع مذكر «عليكم» از باب تغليب كاملاً صحيح است.

3. استدلال‌ جناب‌ سالوس‌ به روايت انس بن مالک به هيچ وجه‌ منطقي‌ و درست نيست، زيرا هيچ كس در صحت به كارگيري واژه اهل براي زنان ترديد ندارد. همان گونه كه از‌ استعمال‌ قرآني‌، حديثي، لغوي و عرفي به دست مي‌آيد، اين واژه داراي معناي‌ عام و فراگير است و شامل همه اعم از زن و مرد و كودك مي‌شود. در واقع، استدلال جناب سالوس به آيات‌ و روايت‌ مذكور‌، مانند مثال ذيل بسيار شگفت آور است. در قرآن كريم‌ مي‌خوانيم‌: «وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ؛»[۸۵] و مردي از دورترين نقطه شهر‌ با‌ شتاب فرا رسيد و گفت: اي قوم من از فرستادگان [خدا] پيروي كنيد‌. بر‌ اساس‌ روايت و ديدگاه مفسران، منظور از «رجلٌ» مردي در اين آيه «حبيب نجار» است. حال‌ اگر‌ كسي‌ در يك آيه ديگر قرآن كريم واژه «رجلٌ» را بيابد و ادعا نمايد كه منظور‌ از‌ مردي كه در آيه بيستم سوره يس از آن سخن گفته شده، همين‌ مرد‌ است‌ كه مثلاً در جاي ديگر قرآن استعمال شده است، هر شنونده فهيم در شگفتي‌ قرار‌ مي‌گيرد و قبل از هر چيز بر ناآگاهي مدعي گواهي خواهد داد. كار جناب‌ سالوس‌ نيز‌ چنين است؛ چون درباره شأن نزول آيه تطهير روايات صحيح و متواتر داريم كه قابل پذيرش‌ فريقين‌ است و اين روايات به طور كامل منظور از «اهل البيت» در آيه تطهير‌ را‌ روشن ساخته است. بنابراين، چنين كاري هم بيهوده و سست و هم نوعي تفسير به رأي و اجتهاد‌ در‌ برابر‌ نص صريح نبوي (ص) به شمار مي‌آيد.

4. چنانكه قبلاً ذكر شد، بر‌ اساس‌ ادله، شواهد و قرائن ذيل، آيه تطهير به هيچ وجه شامل همسران پيامبر اكرم (ص) نمي‌شود:

  • برخي‌ از‌ همسران پيامبر اكرم (ص) در قرآن كريم، سرزنش شده‌اند:
  • راه اندازي جنگ جمل‌، به‌ رهبري عايشه انجام شده و به‌ كشته‌ شدن‌ هزاران مسلمان انجاميده است.
  • در طول تاريخ‌ به‌ جز امامان معصوم (ع) كسي درباره اختصاص آيه تطهير به خود ادعا و احتجاج نكرده‌ است‌.
  • همچنين ظاهر آيه تطهير با‌ توجه‌ به استعمال‌ ضمائر‌ مذكر‌ بر خلاف آيات قبل و بعد خود‌ دلالت‌ آن بر همسران رسول خدا (ص) را انكار مي‌كند.

با وجود اين، چرا‌ و چگونه‌ است كه پس از گذشت ‌ ‌قرنها‌، افرادي با‌ ادعاي دلالت آيه تطهير بر همسران پيامبر اكرم (ص)، اين همه ادله‌، شواهد‌ و قرائن را زير پا مي‌نهند‌؟

دلیل چهارم: آيه تطهير و صلوات بر همسران ‌‌پيامبر‌

برخی جهت اثبات ورود‌ همسران‌ رسول‌ خدا (ص) به محدوده آيه تطهير، به طرز گويش صلوات استدلال نموده‌اند. علي احمد سالوس‌ در كتاب خود، در اين خصوص دو روايت از پيامبر اكرم (ص) نقل مي‌كند‌ كه گويا بر اساس‌ آنها‌ بايد مسلمانان به پيامبر اسلام (ص) چنين صلوات بفرستند: «اللهم صلي علي محمد و علي ازواجه و ذريته... و يا اللهم صل علي محمد النبي و ازواجه امّهات المؤمنين و اهل بيته...» خداوندا! بر محمد و همسران و فرزندان‌ او صلوات بفرست...؛ و يا خداوندا! بر محمد پيامبر و همسران او كه مادران مؤمنان هستند و اهل بيت او صلوات بفرست... .[۸۶]

نقد و برسی:

1. قبل از هر چيز، در صحت و انتساب اين روايات‌ به‌ رسول اكرم (ص) ترديد وجود دارد، چون امثال اين روايات از نظر سندي براي شیعه قابل قبول نيست و راويان آن مانند عبدالله‌ بن‌ مسلمه، مالك بن انس، عبد الله بن ابي بكر از نظر كتب رجالي ما مجهول شمرده مي‌شوند و اگر هم از آنان نامي‌برده شده باشد، بدون جرح يا تعديل از‌ كنار‌ آنها گذشته‌اند. از طرف ديگر، برخي از راويان اين احاديث از ديدگاه اهل سنت نيز مورد قبول نيست. به عنوان مثال، ذهبي درباره عمرو بن سليم ذرقي كه‌ در‌ سند‌ هر دو طريق روايت اول‌ حضور‌ دارد‌، از ابن خراش نقل مي‌كند كه در حديث وي اختلاط وجود دارد.[۸۷] و نيز درباره عبدالله بن يوسف كه در سلسله‌ سند‌ يكي‌ از طرق روايت حضور دارد، از بدگويي ابن‌ عدي‌ درباره وي سخن گفته است.[۸۸] بنابراين در صحت اين روايات مشكل اساسي وجود دارد و نمي‌توان آنها را به‌ رسول‌ خدا‌ (ص) نسبت داد.

2. آنچه در خصوص طرز صلوات فرستادن به پيامبر‌ عظيم الشأن اسلام (ص) از طرف فريقين مورد قبول واقع شده، با صورت مذكور فرق مي‌كند و در آنها خبري‌ از‌ همسران‌ پيامبر اكرم (ص) نيست در اينجا به ذكر دو روايت اكتفا مي‌كنيم‌:

  • محمد بن اسماعيل بخاري در كتاب صحيح خود چنين نقل مي‌كند: «...عن كعب‌ بن‌ عجرة‌ فقال: سألنا رسول الله (ص) فقلنا: يا رسول الله! كيف الصلاة عليكم أهل‌ البيت؟ فان‌ الله قد علمنا كيف نسلم قال: قولوا: اللهم صل علي محمد و علي آل محمد كما‌ صليت‌ علي‌ ابراهيم و علي آل ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم بارك علي محمد و علي آل محمد‌، كما‌ باركت علي ابراهيم و علي آل ابراهيم انك حميد مجيد»؛[۸۹] كعب بن عجره‌ نقل‌ مي‌كند‌ كه از پيامبر خدا (ص) پرسيدم: اي پيامبر خدا، بر شما اهل بيت چگونه صلوات‌ بفرستيم؟ همانا‌ خداوند به ما سلام دادن را ياد داده است. حضرت (ص) فرمود: [چنين] بگوييد‌: خداوندا‌، بر‌ محمد و آل محمد صلوات فرست. همان گونه كه بر ابراهيم و آل ابراهيم صلوات فرستادي؛ همانا‌ تو‌ ستوده و والا هستي. خداوندا، به محمد و ال محمد بركت ده، همان گونه‌ كه‌ به‌ ابراهيم و آل ابراهيم بركت دادي، همانا تو ستوده و والا هستي.
  • مسلم بن حجاج نيشابوري‌ در‌ صحيح‌ خود از ابومسعود انصاري و او از بشير بن سعد نقل مي‌كند‌ كه‌ از پيامبر اكرم (ص) پرسيد: خداوند متعال به ما دستور داده است بر تو صلوات بفرستيم، اما‌ چگونه‌ بايد بر شما صلوات بفرستيم؟... پيامبر (ص) فرمود: «قولوا: اللهم صلي علي محمد‌ و علي‌ آل محمد، كما صلّيت علي آل ابراهيم‌ و بارك‌ علي‌ محمد و علي آل محمد كما باركت علي‌ آل‌ ابراهيم في العالمين، انك حميد مجيد.»[۹۰] [چنين] بگوييد: خداوندا، بر محمد و آل‌ محمد‌ صلوات فرست، همان گونه كه‌ بر‌ آل ابراهيم‌ صلوات‌ فرستادي‌ و به محمد و آل محمد بركت ده‌، همان‌ گونه كه در جهانيان بر آل ابراهيم بركت دادي؛ همانا تو ستوده‌ و والا‌ هستي. با توجه به اينكه روايات‌ مذكور از ديدگاه مذهب‌ اهل‌ سنت كاملاً صحيح و مورد اعتماد‌ است‌ و از طرف ديگر در آنها اثري از همسران پيامبر خدا (ص) مشاهده نمي‌شود، دو‌ روايت‌ قبلي بار ديگر تضعيف و اعتبار‌ آنها‌ متزلزل‌ مي‌شود.

3. بر اساس‌ برخي‌ روايات موجود در منابع‌ حديثي‌ اهل سنّت، پيامبر اكرم (ص) در خصوص نزول آيه تطهير و اختصاص آن به اهل‌ كسا‌ (ع) دعا و صلواتي را بيان فرموده اند‌ كه‌ در آنها‌ نيز‌ اثري‌ از همسران پيامبر خدا‌ (ص) ديده نمي‌شود و در نوع خود بر اختصاص آيه تطهير به خمسه طيبه (ع) تأكيد مي‌ورزد كه‌ در‌ اينجا به دو روايت اشاره مي‌كنيم‌:

  • موفق‌ بن‌ احمد‌ خوارزمي و نيز حسام‌ الدين‌ الهندي در كتب خود چنين نقل كنند: «لما جمع رسول الله (ص) عليّاً فاطمة و الحسن و الحسين عليهم‌ السلام‌ تحت‌ ثوبه، قال: اللهم قد جعلت صلواتك و رحمتك‌ و مغفرتك‌ و رضوانك‌ علي‌ ابراهيم‌ و آل‌ ابراهيم، اللهم انهم مني و انا منهم فاجعل صلواتك و رحمتك و مغفرتك و رضوانك علي و عليهم.»[۹۱] هنگامي‌كه پيامبر خدا (ص) علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) را زير لباس خود گرد آورد‌، گفت: خداوندا، همانا تو صلوات و رحمت و مغفرت و رضوان خود را براي ابراهيم و آل ابراهيم قرار داده اي، خداوندا، همانا آنها [اهل كسا] از من و من نيز از آنان هستم. پس‌ صلوات‌، رحمت، مغفرت و رضوان خود را براي من و آن ها قرار ده.
  • حاکم نیشابوری (م 405 ه) در كتاب خود چنين نقل مي‌كند: «لما نظر رسول الله (ص) الي الرحمة‌ هابطة‌. قال أدعو الي، أدعو الي. فقالت صفية: من يا رسول الله؟ قال: اهل بيتي عليّاً و فاطمة و الحسن و الحسين. فجئي بهم فألقي عليهم النبي (ص) كساء‌ ثم‌ رفع يديه ثم قال: اللهم‌ هؤلاء‌ آلي فصل علي محمد و علي آل محمد. و انزل الله عزوجل: (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم ‌ ‌تطهيراً»؛[۹۲] و هنگامي‌كه پيامبر خدا‌ (ص) رحمت‌ الهي را در حال‌ نزول‌ ديد، فرمود: به سوي من بخوانيد، به سوي من بخوانيد، صفيه گفت: اي رسول خدا، چه كسي را [بخوانيم]؟ رسول خدا (ص) فرمود: اهل بيتم علي، فاطمه، حسن و حسين را. آنان را‌ آوردند‌. رسول خدا (ص) كساي خود را روي آنان انداخت. سپس دستانش را بالا برد و عرض كرد: «خداوندا، اينان ( آل خاندان) من هستند، پس بر محمد و آل محمد رحت بفرست. در اين‌ هنگام‌، خداوندعزوجل‌ اين آيه را نازل فرمود: خدا فقط مي‌خواهد هر گونه پليدي را از شما اهل بيت بزدايد‌ و شما را كاملاً پاكيزه گرداند. گفتني است كه حاكم نيشابوري پس‌ از‌ ذكر‌ اين حديث چنين گفته است: «هذا حديث صحيح الاسناد».[۹۳]

دلیل پنجم: حدیث زید بن ارقم

برخي از دانشمندان اهل سنت‌ براي‌ اثبات‌ ورود همسران پيامبر اكرم (ص) و نزديكان نسبي آن حضرت (ص) در مفاد آية تطهير به حديث منقول از زید بن ارقم صحابي معروف‌ پيامبر‌ اكرم‌ (ص)، استدلال كرده اند. مضمون اين روايت چنين است‌ كه‌ زيد بن ارقم بخشي از خطبة معروف پيامبر اكرم (ص) در غدير خم را نقل مي‌كند كه پيامبر اكرم (ص) در‌ آن‌ خطبه‌ به قرآن و اهل بيت خود سفارش مي‌كند كه به نام‌ حديث ثقلين معروف شده است. در اين هنگام حصين بن سبرة كه در آن مجلس حضور داشت، از‌ زيد بن‌ ارقم‌‌ پرسيد‌ كه منظور از اهل بيت پيامبر چه كساني هستند؟ زيد در جواب او مي‌گويد منظور از اهل بيت پيامبر (ص)، همسران آن حضرت (ص) و به ويژه كساني هستند‌ كه‌ صدقه‌ بر آنها حرام گشته است و آنها عبارت‌اند از: آل علي، آل عقيل‌، آل‌ جعفر‌ و آل عباس... .[۹۴]

نقد و برسی:

1. نبايد فراموش كرد كه اگر سخن ما مربوط به‌ تفسير‌ آيه تطهير مي‌شود، رسول مكرم اسلام(ص) اولين و حقيقي‌ترين مفسر اين آيه و ساير آيات قرآن كريم‌ است‌ و طبق احاديث صحيح و متواتر فريقين، آن حضرت (ص) منظور از اهل بيت در آيه تطهير‌ را‌ در مراحل و موارد متعدد به خوبي تفسير نموده و نشان داده است كه آيه شريفه‌ صرفاً‌ شامل افراد خاص غير از همسران و نزديكان نسبي آن حضرت مي‌شود. با وجود‌ اين‌، هيچ‌ نيازي به تفسير اصحاب آن حضرت (ص) در اين مورد به نظر نمي‌رسد و زيد بن ارقم‌ هر‌ چه گفته باشد، در درجه نخست ديدگاه شخصي وي محسوب مي‌شود و از‌ ديدگاه‌ ما‌، اجتهاد صحابه تا كاشف از قول، فعل و تقرير معصوم نباشد، حجيت ندارد.

2. عجيب اين است‌ كه‌ در‌ كتاب صحیح مسلم همين روايت به صورت ديگر نقل مي‌شود كه طبق‌ روايت‌ يزيد بن حيّان آنها از معناي اهل البيت مي‌پرسند و سؤال مي‌كنند كه آيا همسران اهل بيت‌ او‌ هستند. زيد بن ارقم در پاسخ آنها قسم مي‌خورد كه همسران از‌ اهل‌ بيت نيستند، چون زن مدتي با مرد‌ زندگي‌ مي‌كند‌ و سپس مرد او را طلاق مي‌دهد و بدين‌ وسيله‌ نزد پدر و قوم خود مي‌رود. اهل بيت [پيامبر] اصل و عصبة او هستند كه‌ پس‌ از آن حضرت از صدقه‌ محروم‌ شدند.[۹۵] بنابراين‌، مي‌توان‌ چنين نتيجه گرفت كه اين سخن‌ اجتهاد‌ و نظر شخصي زيد بن ارقم بوده است.

3. اگر سخن زيد بن ارقم را به عنوان نظر شخصي وي قبول نكنيم‌، بايد‌ بگوييم كه احتمالاً وي معناي‌ لغوي‌ و عرفي‌ «اهل البيت» را‌ بيان‌ نموده است كه بر‌ اساس‌ معناي لغوي و عرفي آن فرزندان، زنان، برادران و ساير نزديكان، اهل بيت و خاندان به حساب‌ مي‌آيند‌. ولي نبايد فراموش كرد كه منظور‌ از‌ «اهل البيت‌» در‌ حديث‌ ثقلين و به ويژه آيه تطهير، خاندان و اهل بيت نبوت و رسالت است و به هيچ وجه شامل زنان و نزديكان نسبي نمي‌شود‌.

4. اگر‌ منظور‌ از اهل البيت در حديث ثقلين و آيه تطهير، نزديكان نسبي پيامبر باشد، امت اسلامي‌ در سردرگمي و حيرت فرو مي‌رود؛ چون آل عباس با آل علي (ع) اختلاف داشتند و تعدادي‌ از فرزندان آل علي (ع) به دست عباسيان به شهادت رسيدند. از طرف ديگر، در ميان آل عباس، آل جعفر و آل عقيل افراد بسياري منحرف شدند و دست به گناه و ظلم و ستم‌ زدند‌ كه همه اينها بر عدم دلالت آيه تطهير به نزديكان نسبي پيامبر اسلام (ص) تأكيد مي‌ورزد.

پانویس

  1. تتمة المراجعات، ص ‌7.
  2. نور الثقلین، عروسی حویزی، شیخ عبد العلی، ج4، ص91
  3. امالی شیخ طوسی، ص565
  4. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم, حسن مصطفوی, ذیل رود
  5. راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، ص 371‌، تحقيق‌ صفوان‌ عدنان داودي، دارالقلم، دمشق،چاپ اول، 1996 م.
  6. (سوره یس/36،82)
  7. البته اراده تكوینى با جبر ملازم نیست زیرا اراده تكوینى خدا بر آن‌چه در عالم تحقق یافته است و مى‌یابد، تعلق مى‌گیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعل‌هاى جبرى و طبیعى باشد و اهل بیت علیهم‌السلام به دلیل شایستگى ذاتى و اكتسابى در عین قدرت و اختیار براى گناه كردن به اختیار خودشان گناه نمى‌كنند.(تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج‌17، ص‌292)
  8. المیزان، ج‌ 16، ص‌ 310.
  9. مجمع البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 560‌.
  10. راغب اصفهانی, المفردات, ص194
  11. المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص28
  12. المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص68
  13. المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص33
  14. المفردات, راغب اصفهانی,حسین بن محمد,چاپ اول,تهران,موسسه فرهنگی آرایه,ص39
  15. خليل بن‌ احمد‌ الفراهيدي، كتاب العين، ج 2، ص 97، انتشارات اسوه، قم، چاپ اول، 1414 ه.
  16. مفردات‌ الفاظ‌ القرآن‌، ص 525.
  17. المیزان، ج‌ 16، ص‌ 312.
  18. به عنوان نمونه:المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج16، ص484؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، ج7، ص559 و ج8، ص 357؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، ج17 ص 316 تا 326 و...
  19. مانند ابوحیان اندلسی، رک:بیات،محمد حسین، «بررسی و نقد دیدگاه ابن عربی در باب امامت و خلافت»، مجله سراج منیر، سال دوم، شماره 5، ص55
  20. به عنوان نمونه: التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج9، ص 168؛ در المنثور، سیوطی، ج6، ص62 و 603؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، محمد بن احمد، ج4، ص182 و...
  21. مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن، ج‌8‌، ص‌559‌
  22. شواهد التنزیل، ج‌ 2، ص‌ 33 139.
  23. صحیح مسلم، ج ‌8‌، ص‌ 276؛ جامع‌البیان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص‌ 12.
  24. سنن ترمذى، ج‌ 6‌، ص‌ 289؛ مجمع البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 559‌.
  25. الميزان‌ في‌ تفسير القرآن، ج 16، ص311
  26. البحراني، سيد هاشم، غاية المرام‌، ج 3، ص 173‌ 211، تحقيق سيد علي عاشور، مؤسسة‌ التاريخ‌ العربي‌، بيروت‌، چاپ‌ اول، 2001 م.
  27. احمد بن موسي ابن‌ مردويه‌، مناقب علي بن ابي طالب (ع)، ص 301، شماره 475، جمع و ترتيب: عبدالرزاق محمد حسين‌ حرز‌ الدين، دار الحديث، قم، چاپ‌ اول‌، 1422‌ ه.
  28. كليني، محمد بن يعقوب، الاصول من الكافي، ج 1، ص 286 287‌؛ مجلسي‌، محمد‌ باقر، بحار الانوار، ج 35، ص 211.
  29. شيخ‌ طوسي‌، الامالي‌، ص 368‌ و 783‌؛ غاية‌ المرام، ج 3، ص 201.
  30. الأمالي، شيخ طوسي (385 460 ه)، ص 248، حديث 438، و ص 263، حديث 482‌، و ص 368‌، حديث 783؛ الأمالي، شيخ صدوق‌ (305‌ 381‌ ه) ص 381، حديث‌ 4؛ الخصال‌، شيخ صدوق، ص 403، حديث‌ 113‌، و ص 580، حديث 1؛ تفسير الفرات الكوفي، فرات بن ابراهيم الكوفي، ص 336، حديث 457؛ تأويل الآيات‌ الظاهرة‌، سيد شرف الدين الاستر آبادي، ص 451‌؛ غاية‌ المرام و حجة‌ الخصام‌، سيد‌ هاشم البحراني، ج 3، ص 201، حديث‌ ‌ ‌21، و ج 3، ص 206، ح 26، ج 3، ص 208، حديث 27؛ كفاية الاثر، علي بن محمد القمي‌الرازي، ص 66 و ص 156؛ تفسير‌ القمي‌، علي بن ابراهيم القمي، ج 2، ص 193؛ تفسير‌ كنز‌ الدقائق‌ و بحر‌ الغرائب‌، محمد بن محمد‌ رضا‌ المشهدي القمي، ج 10، ص 374 و ص 377 378؛ تفسير الصافي، مولي محسن فيض كاشاني، ج 4، ص 187؛ تفسير‌ نور‌ الثقلين‌، عبد علي بن جمعة الحويزي، ج 4، ص 270 حديث‌ 84‌، و 273‌، حديث‌ 94‌؛‌ علل الشرائع، شيخ صدوق، ص 205، حديث 1 و ...
  31. جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 12، جزء 22، ص 6؛ رازي، ابن ابي حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج 9، ص 3131، حديث 17673؛ ابن كثير، تفسير القرآن العظيم‌، ج 3، ص 494؛ نيشابوري، علي بن احمد، اسباب النزول، ص 295؛ سيوطي، جلال الدين، الدرالمنثور في التفسير المأثور،‌ج 6، ص 604.
  32. نيشابوري، ابو عبدالله حاكم، المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 416، دار المعرفة، بيروت، بي‌ تا‌.
  33. نيشابوري، ابو عبدالله حاكم، المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 416، دار المعرفة، بيروت، بي‌ تا‌.
  34. جامع البيان عن تأويل آي القرآن، طبري (م310 ه)، ج 12، جزء 22‌، ص 6 8؛‌‌تفسير‌ القرآن العظيم، ابن ابي حاتم (م 327 ه)، ج 9، ص 3132، حديث 17677 و ؛ 17679 تفسير القرآن‌ العظيم‌، ابن‌ كثير الدمشقي (م 774 ه)، ج3، ص494؛. اسباب النزول، الواحدي النيشابوري (م 468 ه)، ص 295؛ سنن الترمذي، محمد‌ بن عيسي الترمذي (209 297 ه)، ج 5، ص 663، ح 3787 و ج 5، ص 351، ح 3205؛ الدر المنشور في‌ التفسير المأثور، جلال الدين‌ سيوطي‌ (م 911 ه)، ج 6، ص 603 و 604؛ المستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري (م 405 ه)، ج 3، ص 147، و ج 2، ص 416؛ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حاكم حسكاني (م 471 ه)، ج 2، ص 21، حديث 655، و ص 22، حديث 657؛ مناقب علي بن ابي‌ طالب (ع)، علي بن محمد بن مغازلي شافعي (م 483 ه)، ص 304، ح 348؛ خصائص اميرالمؤمنين (ع)، احمد بن شعيب النسائي (215 303 ه)، ص 33 35، ح 11؛ مناقب علي بن ابي طالب (ع)، احمد‌ بن‌ موسي ابن مردويه (م 410 ه)، ص 303، ح 483؛ المناقب، الموفق بن احمد المكي الخوارزمي (م 568 ه)، ص 61، ح 30 و ...
  35. شيخ صدوق، الأمالي، ص 382، حديث 5، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ پنجم، 1990 م.
  36. شيخ طوسي، الأمالي، ص 351 352، حديث 726، مؤسسة البعثة دار الثقافة، قم، چاپ‌ اول‌، 1414 ه. و نيز نگاه كنيد: شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 179، ح 5404؛ مجلسي، بحار الانوار، ج 35، ص 210، ح 11.
  37. الترمذي، سنن الترمذي‌، ج 5، ص 699‌، ح 3871، داراحياء التراث العربي، بيروت‌، بي‌ تا.
  38. الترمذي، سنن الترمذي‌، ج 5، ص 699‌، ح 3871، داراحياء التراث العربي، بيروت‌، بي‌ تا
  39. النيشابوري، صحيح مسلم، ص 1049، ح 2424، دار احياء التراث العربي، بيروت، چاپ اول، 2000 م؛ الحسكاني، شواهد التنزيل، ج 2، ص 36، ح 680، مؤسسة الاعلمي‌ للمطبوعات‌، بيروت، چاپ اول، 1974‌ م. و نيز‌ نگاه كنيد: المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 416 و ج 3، ص 133؛ نساني، خصائص اميرالمؤمنين، ص 53، حديث 24.
  40. شيخ طوسي، الأمالي، ص 89، حديث 138.
  41. فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفي، ص 338، حديث 461‌؛ مجلسي‌، بحار الانوار، ج 35، ص 213، ح 16. و نيز نگاه كنيد: الامالي، شيخ صدوق، ص 124، حديث 14؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 7، ص 59.
  42. ترمذي، سنن الترمذي، ج 5، ص 352، ح 3206؛ حاكم نيشابوري، المستدرك علي‌ الصحيحين‌، ج 3, ص 158؛ ابن‌ مردويه، مناقب علي ابن ابي طالب (ع)، ص 304 ، ح 488؛ سيوطي، الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 6، ص 605.
  43. ترمذي‌، سنن الترمذي، ج 5، ص 352، ح 3206.
  44. حاكم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 158‌
  45. طبري‌، جامع البيان، ج 12، جزء 22، ص 6؛ ابن مردويه، مناقب علي بن ابي طالب (ع)، ص 304 ، ح 489.
  46. حاكم حسكاني‌، ‌‌شواهد‌ التنزيل، ج 2، ص 27، ح 665؛ خوارزمي، المناقب، ص 60، ح 28. و نيز نگاه كنيد: شواهد التنزيل، ج 2، ص 27‌ 29‌، ح 665‌ و 668؛ كنز العمال، ج 13، ص 646، ح 37632، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1989 م؛ الدر المنثور في التفسير المأثور‌، ج 6، ص 606.
  47. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 64، ح 30، طوس، قم، چاپ دوم‌، 1363 ش.
  48. شعيري، تاج‌ الدين‌، جامع الاخبار، ص19، موسسة الاعلي للمطبوعات، بيروت، 1986 م. و نيز نگاه كنيد: مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 207، الامالي، شيخ صدوق، ص 467، ح 26؛ الخصال، ص 139، ح 158؛ تأويل الآيات الظاهرة، ص 450؛ مجلسي، بحار‌ الانوار، ج 25، ص 213 214، ح 4، بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج 6، ص 260 261، ح 16؛ الامالي، شيخ طوسي، ص 562،ح 1174؛ كليني، الاصول من الكافي، ج 2، ص 182، ح 16 و ج 2، ص 400، ح 5.
  49. الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 6، ص 605‌ 606‌
  50. الديلمي، ابوشجاع شيرويه، الفردوس بمأثور الخطاب، ج 1، ص 54، ح 144، دارالكتب العلمية، بيروت، 1406.
  51. ابن ابي حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج 9، ح 3133 ، ح 17680؛ سيوطي، الدر المنثور في‌ التفسير‌ المأثور، ج 6، ص 606. نيز نگاه كنيد: فرائد السمطين، ج 2، ص 133، ح 430 و ج 2، ص 180؛ ينابيع المودة، ‌ج 3، ص 504 ، باب 77، ج 2، ص 230، باب 56.
  52. استر آبادي، تأويل الآيات الظاهرة، ص 450؛ مجلسي، بحار الانوار، ج 25‌، ص 213‌ 214، ح 4؛ بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج 6، ص 260 261، ح 16.
  53. شيخ صدوق، الخصال، ص 550، ح 30؛ مشهدي قمي، تفسير كنز الدقائق، ج 10، ص 375؛ فيض كاشاني، تفسير الصافي، ج 4، ص188.
  54. الخصال‌، ص 561‌، ح 31‌؛ تفسير كنز الدقايق، ج 10، ص 375‌؛ تفسير‌ الصافي‌، ج 4، ص 188؛ البرهان في تفسير القرآن، ج 6، ص 256، ح 10.
  55. شيخ طوسي، الامالي، ص 564، ح 1174؛ بحراني، غاية المرام، ج 3، ص 206، ح 26؛ مجلسي،بحار الانوار‌، ج 10‌، ص 141‌ 142، ح 5؛ البرهان في تفسير القرآن، ج 6، ص 269 270، ح 26‌
  56. شيخ صدوق، الامالي، ص 141، ح 3؛ بحار الانوار، ج 45، ص 155، ح 3.
  57. كوفي، تفسير فرات الكوفي، ص 336 337، ح 458؛ بحار الانوار، ج 35‌، ص 216‌، ح 22‌.
  58. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج 2، ص 193، مطبعة النجف‌، نجف اشرف، 1387 ه.
  59. حاكم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 172.
  60. ابن ابي حاتم، تفسير القرآن العظيم‌، ج 9، ص 3132‌، ح 1776‌؛ ابن كثير دمشقي، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 495؛ حاكم حسكاني، شواهد التنزيل‌، ج 2، ص 18‌، ح 650 و 651 و ص 19، ح 652؛ علي بن محمد ابن مغازلي، مناقب علي بن ابي طالب (ص)، ص 383، ح 431‌؛ قندوزي‌ الحنفي‌، ينابيع المودة، ج 1، ص 126.
  61. ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 495؛ جامع البيان‌ عن‌ تأويل‌ آي القرآن، ج 2، ص 22، ح 8.
  62. حاكم حسكاني، شواهد التنزيل، ج 2، ص 87 88، ح 764.
  63. طبري، جامع‌ البيان‌، ج 12‌، جزء 22، ص 6 7؛ تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 492.
  64. نسائي، خصائص اميرالمؤمنين (ع)، ص 50 53، ح 24 و نيز‌ كتاب‌ السنة، ص 588 589، ح1351، ابن ابي عاصم الضحاك، المكتب الاسلامي، بيروت، چاپ سوم‌، 1993‌ م.
  65. نسائي، خصائص اميرالمؤمنين (ع)، ص 33 35، ح 11.
  66. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 8، ص 560.
  67. نضر‌ بن محمد بن مسعود بن عياش السمرقندي، تفسير العياشي، ج 1، ص 12، المكتبة الاسلامية، تهران،1380 ه‌
  68. در اين خصوص نگاه كنيد: سوره‌هاي واقعه، آيه 76؛ لقمان، آيه 13‌ 19؛ مائده، آيه 3؛ يوسف‌، آيه‌ 28 29.
  69. المیزان فی تفسیر القرآن, سید محمد حسین طباطبایی, ج16 ص309
  70. الجامع لاحكام القرآن، ج 14، ص 183 و نيز عقيدة الامامة، ص 72.
  71. ر.ك: بحار الانوار، ج 35، ص 235.
  72. الرازي، تفسير القرآن العظيم‌، ج 9، ص 3132‌، ح 17675؛ دمشقي، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 491؛الدر‌ المنثور‌، ج 6، ص 602‌؛ الواحدي، اسباب النزول، ص 296؛ الجامع لاحكام القرآن‌، ج 14‌، ص 182.
  73. طبري، تفسير الطبري، ج 12، جزء 22 ، ص 8؛ دمشقي، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 491‌؛ الرازي‌، تفسير القرآن العظيم، ج 9، ص 3132، ح 17675‌؛ الجامع‌ لاحكام القرآن‌، ج 14‌، ص182‌.
  74. سيوطي، الدر المنثور، ج 6، ص603.
  75. ر.ك: اهل‌ البيت في آية التطهير، ص 107 108.
  76. جهت اطلاع بيشتر ر.ك: محمد بن‌ جرير‌ طبري، جامع البيان، ج 14، جزء 28‌، ص 160 164؛ نصر بن‌ محمد‌ سمرقندي، تفسير السمرقندي، ج 3، ص 378 381‌؛ محمد‌ بن احمد قرطبي، الجامع لاحكام القرآن، ج 18، ص 188 194؛ ابن ابي حاتم، تفسير‌ القرآن‌ العظيم، ج 10، ص 3362، ح 18920؛ محمد‌ بن‌ الحسن‌ طوسي، التبيان في‌ تفسير‌ القرآن، ج 10، ص 44 49‌؛ ابو‌ علي الفضل طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 10، ص 471 475؛ اسماعيل بن كثير‌ دمشقي‌، تفسير القرآن العظيم،‌ج 4، ص 412 416‌؛ عبدالله‌ بن محمد‌ بيضاوي‌، تفسير‌ البيضاوي، ج 2، ص 505 و 506؛ عبد‌ الرحمن بن محمد ثعالبي، تفسير الثعالبي، ج 5، ص 450 452؛ جلال الدين سيوطي، الدر المثنور في التفسير‌ المأثور‌، ج 8، ص 213 و 224؛ فيض كاشاني، تفسير الصافي‌، ج 5، ص 193‌ 195‌؛ مكارم‌ شيرازي‌، تفسير نمونه، ج24‌، ص 271‌ و 272.
  77. ر.ك: تفسير السمرقندي، ج 3، ص 264؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 202 203؛الجامع لاحكام القرآن، ج 16‌، ص 326‌؛ تفسير‌ نمونه، ج 22، ص 177.
  78. ر.ك: الغارات، ابراهيم بن محمد ثقفي كوفي، ج 2، ص 576 577، شرح نهج‌ البلاغه‌، ابن ابي الحديد، ج4، ص102.
  79. ميزان الاعتدال، محمد بن احمد الذهبي، ج 3، ص 93 96؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 5، ص 76؛ قاموس الرجال، ج 6، ص 327.
  80. ر.ك: التفسير و المفسرون، شيخ محمد هادي معرفت‌، ج 1، ص 348‌ 362، الجامعة‌ الرضوية للعلوم الاسلامية، مشهد مقدس، چاپ اول، 1418 ه.
  81. تفسير السمرقندي، ج 3، ص 50.
  82. عقيدة الإمامة، علي احمد سالوس، ص 59 60، دار الاعتصام، قاهره، چاپ اول، 1987 م.
  83. صحيح البخاري، محمد بن‌ اسماعيل‌ البخاري، ص 888، ح 4793، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، 2001 م.
  84. عقيدة الإمامة، ص 61.
  85. يس، آيه 20.
  86. ر.ك: عقيدة الامامة، ص 60 61.
  87. ميزان الإعتدال، ج 3، ص 263‌، شمارة‌ 3680.
  88. ميزان الإعتدال، ج 2، ص 528، شمارة 4712.
  89. صحيح بخاري، ص 618، ح 3370 و ص 889، ح 4797؛ صحيح مسلم، ص 208، ح 406.
  90. صحيح مسلم، ص 208، حديث 405.
  91. المناقب، خوارزمي‌، ص 63‌، ح 32‌؛ كنز العمال، ج 12، ص 603، ح 37544‌ و ج 12‌، ص 101‌، ح 34186.
  92. المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 148.
  93. المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 148.
  94. صحيح مسلم‌، ص 1043‌، حديث‌ 2408 و نيز ر.ك: عقيدة الامامة، ص 69 70.
  95. صحيح‌ مسلم‌، ص 1046.

منابع

  • دائرة المعارف قرآن کریم، علی خراسانی، ج1، ص422-425.
  • "تفسير تطبيقی آيه تطهير از ديدگاه مذهب اهل بيت و اهل سنت"، ايلقار اسماعيل زاده، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، بهار 1383 - شماره 8.

پیوندها

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن