حضرت عیسی علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{پیامبران | + | {{خوب}} |
+ | '''حضرت عیسی علیه السلام'''، یکی از [[پیامبران اولوالعزم]] و صاحب [[شریعت]] است و کتاب آسمانی او [[انجیل]] نام دارد. او آخرین پیامبر قبل از [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله و از بشارت دهندگان به ظهور آن حضرت بود. زنده کردن مردگان، شفای کور مادرزاد و خبر دادن از غیب، از [[معجزه|معجزات]] حضرت عیسی است. مطابق با [[قرآن]]، عیسی علیه السلام به گونهای اعجازآمیز از مادری باکره و مقدس به نام [[حضرت مریم|مریم]] متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن کرد و [[نبوت|پیامبری]] خود را بشارت داد. [[مسیحیت|مسیحیان]] بر این باورند که عیسی علیه السلام توسط [[یهود]] به صلیب کشیده شد، اما به فرموده قرآن کریم، هنگامی که یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، خداى تعالى او را از دست آنان نجات داد و به سوى خود بالا برد. | ||
− | + | ==نام حضرت عیسی== | |
+ | در اقرب الموارد گوید: «عیسى» لفظى است عبرانى یا [[زبان سریانی|سریانى]]. به قولى آن مقلوب «یسوع» است که آن نیز عبرانى است.<ref> قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۸۲.</ref> در [[المیزان]] در مورد معنای عیسی آمده است: اصل عیسى یشوع است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده اند.<ref>طباطبائی، المیزان، ج۳، ص۱۹۴</ref> | ||
− | + | نام دیگری که برای عیسی علیه السلام در [[قرآن|قرآن کریم]] آمده «مسیح» است. [[شیخ طبرسی|طبرسی]] در [[جوامع الجامع (کتاب)|جوامع الجامع]] گفته است: اصل مسیح در عبرانی مشیحا بوده که معنایش مبارک است. همانگونه که خود گفت: {{متن قرآن|«وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنْتُ»}}.<ref>سوره مریم، آیه ۳۱</ref><ref>طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۱۷۴</ref> | |
− | |||
− | + | ==ولادت حضرت عیسی== | |
+ | حضرت عیسی علیه السلام فرزند [[حضرت مریم]] دختر عمران است که خداوند او را برگزید و بر تمام زنان عالم برتری داد.<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۲</ref> عیسی بن مریم در شهر [[بیت لحم]] به دنیا آمد. ولادت حضرت عیسی علیه السلام ولادتی خاص است. | ||
+ | مطابق با [[قرآن|قرآن کریم]]، خداوند به مریم بشارت داد که به زودی صاحب فرزندی می گردد که از مقربان درگاه الهی خواهد شد.<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۵</ref> سپس خداى تعالى [[روح]] را (که یکى از [[فرشتگان]] بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش [[معجزات]] عجیبى ظهور می کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و [[حکمت]] و [[تورات]] و [[انجیل]] می آموزد و به عنوان رسولى به سوى [[بنى اسرائیل]] گسیلش می دارد، رسولى داراى آیات بینات، و نیز به مریم از شأن پسرش و سرگذشت او خبر داد، آن گاه در مریم بدمید و او را حامله کرد. | ||
− | حضرت | + | حضرت مریم سپس به مکانى دور منتقل شد و در آنجا درد زائیدنش گرفت و او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود می گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد می برد، در این هنگام ندا شنید که: غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندت خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى، بگو من براى رحمان [[روزه]] گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمیگویم.<ref>سوره مریم، آیه ۲۰-۲۷</ref> |
− | + | مریم سپس به میان مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت. آنها وقتى او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدند و او را سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت بدکار! مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است؟ در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از [[پیامبران]] کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به [[نماز]] و [[زکات]] سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که می میرم و روزى که زنده برمی خیزم.<ref>سوره مریم، آیه ۲۷-۳۴</ref> | |
− | + | قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] علیه السلام مشابه دانسته است<ref>سوره آل عمران، آیه ۵۲</ref> از این جهت که او نیز همچون حضرت آدم علیه السلام بدون پدر متولد شد.<ref>المیزان، ج۳، ص۲۱۲</ref> | |
− | + | مطابق با روایتی که [[حسن بن علی وشاء]] از [[امام رضا علیه السلام]] نقل نموده است ولادت حضرت عیسی علیه السلام در ۲۵ [[ماه ذی القعده|ذی القعده]] بوده است.<ref>ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ص ۱۰۴.</ref> | |
+ | ==دوران نبوت حضرت عیسی== | ||
− | + | از آنجا که نسب [[حضرت مریم]] به نقلی به [[حضرت سلیمان علیه السلام|حضرت سلیمان]] و از طریق ایشان به [[حضرت یعقوب علیه السلام|حضرت یعقوب]] می رسد،<ref>أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۲، ص۱۳.</ref> حضرت عیسی علیه السلام نیز از انبیاء [[بنی اسرائیل]] (فرزندان حضرت یعقوب علیه السلام) محسوب می شود. حضرت عیسی علیه السلام به سوى بنى اسرائیل گسیل شد و مأمور شد تا ایشان را به سوى دین [[توحید]] بخواند، و ابلاغ کند که من آمده ام به سوى شما و با [[معجزه]] اى از ناحیه پروردگارتان آمده ام و آن این است که براى شما (و پیش رویتان) از گل چیزى به شکل مرغ می سازم و سپس در آن می دمم، به اذن خدا مرغ زنده اى می شود و من کور مادرزاد و برص غیر قابل علاج را شفا مىدهم و مردگان را به اذن خدا زنده مىکنم و ...، که در این براى شما آیتى است بر این که خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.<ref>[[سوره آل عمران]]، ۴۹.</ref> | |
− | در [[ | + | عیسى علیه السلام مردم را به [[شریعت]] جدید خود که همان تصدیق شریعت [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسى]] علیه السلام است دعوت می کرد، چیزى که هست بعضى از احکام موسى را [[نسخ]] نمود و آن حرمت پاره اى از چیزها است که در [[تورات]] به منظور گوشمالى و سختگیرى بر [[یهود]] [[حرام]] شده بود و بارها می فرمود: من با [[حکمت]] به سوى شما گسیل شده ام، تا برایتان بیان کنم آن چه را که مورد اختلاف شما است و نیز می فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم، در حالى که تورات را که کتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالى که بشارت می دهم به رسولى که بعد از من میآید و نامش [[احمد]] است.<ref>[[سوره صف]]، ۶.</ref> |
− | + | عیسى علیه السلام به وعده هایى که داده بود که فلان و فلان [[معجزه]] را آورده ام وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن خدا از غیب خبر داد. | |
− | + | عیسى علیه السلام همچنان بنى اسرائیل را به [[توحید]] خدا و شریعت جدید دعوت کرد تا وقتى که از [[ایمان]] آوردنشان مایوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و [[اَحبار|احبار]] یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی که به وى ایمان آورده بودند چند نفر [[حواریون|حوارى]] انتخاب کرد تا او را در راه خدا یارى کنند.<ref>سوره صف، ۱۴.</ref> | |
− | به | + | گرایش روزافزون مردم و یهودیان به [[دین]] حضرت عیسی (علیهالسّلام)، وحشت و نگرانی رؤسای [[یهود]] را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیهالسّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیهالسّلام) شخصی بنام «یهودا اسخر یوطی» را به قتل رساندند.<ref>میر جلال پورمیر، داستانهائی از پیامبران، ص۳۸.</ref> |
− | + | از سوى دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مسأله عیسى علیه السلام براى یهود مشتبه شد، بعضى خیال کردند که او را کشتند، بعضى دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.<ref> ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۱.</ref> | |
− | + | [[قرآن|قرآن کریم]] داستان کشتن حضرت عیسی (علیهالسّلام) را چنین نقل میکند: «و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.»<ref>[[سوره نساء]]، ۱۵۷-۱۵۸.</ref> | |
− | + | وظیفه تبلیغ دین [[مسیحیت]] بعد از حضرت عیسی (علیهالسّلام) بر عهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پُطرس بود که در این راستا بیشترین زحمتها را متحمل شدند و موفقیتهای زیادی را نیز کسب کردند. اما بعضی از شاگردان ایشان همچون پلوس اولین انحرفات را در دین مسیح به وجود آوردند، از جمله اعتقاد شرکآمیز به تثلیث و موجود الهی بودن حضرت عیسی (علیهالسّلام) بود که طبق بعضی تحلیلها این انحرفات ناشی از گرایشات پلوس به تعالیم آیینهای هنری بوده است.<ref>حسین توفیقی، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۱۲۳.</ref> | |
+ | ==حضرت عیسی در قرآن== | ||
+ | حضرت عیسی علیه السلام در [[قرآن|قرآن کریم]] ۲۵ بار به عنوان عیسی و ۱۳ بار به عنوان مسیح یاد شده است. مطابق با قرآن، حضرت عیسی علیه السلام، بنده خدا<ref>[[سوره مریم]]، آیه ۳۰</ref> و رسول به سوى [[بنى اسرائیل]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۹</ref> و یکى از [[پیامبران]] [[اولوالعزم]] و صاحب [[شریعت]]<ref>سوره شوری، آیه ۱۳</ref> بوده و کتابى به نام [[انجیل]] داشت.<ref>[[سوره احزاب]]، آیه ۷، [[سوره شورى]]، آیه ۱۳، [[سوره مائده]]، آیه ۴۶</ref> خداى تعالى نام او را مسیح نهاد<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۵</ref> و "کلمة اللَّه" و "روحى از خدا" خواند،<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۱</ref> و داراى مقام [[امامت]]<ref>سوره احزاب آیه ۷</ref> و از گواهان اعمال،<ref>سوره نساء، آیه ۱۵۹، سوره مائده، آیه ۱۱۷</ref> و بشارت دهندگان به آمدن [[پیامبر اسلام]]،<ref>سوره صف، آیه ۶</ref> وجیه و آبرومند در [[دنیا]] و [[آخرت]] و از مقربین بود.<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۵</ref> او از برگزیدگان بود<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۳</ref>، مبارک بود هر جا که باشد، آیتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود و احسانگرى به مادرش، و از زمره کسانى بود که خداى تعالى به ایشان سلام کرد<ref>سوره مریم، آیه ۱۹-۳۳</ref> و از کسانى بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت.<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۸</ref><ref> ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۴.</ref> | ||
− | + | چند نمونه از آیاتی که نام حضرت عیسی علیه السلام در آنها آمده است: | |
− | * {{متن قرآن| | + | *{{متن قرآن|«إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»}}: یاد کن هنگامیرا که [[فرشتگان]] گفتند: اى مریم، خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح، عیسى بن مریم است مژده می دهد، در حالى که او در دنیا و [[آخرت]] آبرومند و از مقربان است. ([[سوره آل عمران]]، آیه ۴۵) |
− | + | *{{متن قرآن|«وَزَکرِیا وَیحْیىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»}}: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را یاد کن که جملگى از شایستگان بودند. ([[سوره انعام]]، آیه ۸۵) | |
− | در | + | *{{متن قرآن|«إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کنْ فَیکونُ»}}: در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون مثل خلقت آدم است که او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت. (سوره آل عمران، آیه ۵۹) |
− | + | ==حضرت عیسی در روایات== | |
− | + | *[[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله: ای [[ام ایمن]]، مگر نمیدانی که برادرم عیسی شامی را برای صبحانه و صبحانه ای را برای شام نگه نمیداشت؟ از برگ درختان تغذیه میکرد و از آب باران میآشامید، پلاس میپوشید و هر جا شب میرسید همان جا بیتوته میکرد و میگفت: هر روزی، [[رزق|روزی]] خود را میآورد.<ref>حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج۲، ص۲۸۱.</ref> | |
− | + | *[[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام در وصف عیسی علیه السلام: و اگر خواهی، از عیسی بن مریم علیه السلام برایت بگویم. او سنگ را بالش خود میکرد و جامه خشن میپوشید و نان خشک و گلوآزار میخورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتابگیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان میرویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او!<ref>سیره نبوى «منطق عملى»، مصطفى دلشاد تهرانى، ج۱، ص۲۹۲.</ref> | |
− | + | *[[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام: بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به [[نبوت]] دیگر [[پیامبران]] اعتراف نماید، [[ایمان]] نیاورده است.<ref> الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۴، ص۴۹۶.</ref> | |
− | + | *سخنان نجواآمیز خدای تعالی با عیسی علیه السلام: ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش میکنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با [[برکت]] بودی. گواهی میدهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با نافله ها به من نزدیک شو و به من [[توکل]] کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به [[ولایت]] و دوستی برمگزین که تو را تنها میگذارم.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۲۸۹.</ref> | |
− | + | *امام صادق علیه السلام: یکی از روش های عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی علیه السلام همراهی میکرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی علیه السلام از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی علیه السلام رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد... لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۲۵۴.</ref> | |
− | + | *پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن [[عذاب]] میکشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمیشود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب میشد و امسال که از آن میگذرم دیگر عذاب نمیکشد؟ خداوند جل جلاله به او [[وحی]] فرمود: ای روح الله، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن (سید هاشم بحرانى )، ج۳، ص۷۱۱.</ref> | |
− | + | *به عیسی بن مریم علیه السلام عرض شد: چه کسی تو را [[ادب]] آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۳۲۶.</ref> | |
+ | *در حدیث موثقی از [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] علیه السلام منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم، به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...».<ref>علامه مجلسی، تاریخ پیامبران و بعضی از قصههای قرآن (حیوة القلوب ج۲)، ص۱۱۹۳.</ref> | ||
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> | ||
− | + | ==منابع== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * | + | *قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، تهران، اسلامیه، پنجم، ۱۳۶۷ ش. |
+ | *ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی حوزه علمیه قم، پنجم، ۱۳۷۴ ش. | ||
+ | *بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران. | ||
+ | *حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همکاران؛ قم: دارالحدیث، اول، ۱۴۲۹ ق. | ||
+ | *البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانى؛ تهران: بنیاد بعثت، اول، ۱۴۱۶ ق. | ||
+ | *الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة؛ شیخ جواد کربلائى، قم: دارالحدیث. | ||
+ | *أنوار التنزیل و أسرار التأویل؛ عبدالله بن عمر بیضاوى، بیروت: دار احیاء التراث العربى، اول، ۱۴۱۸ ق. | ||
− | + | ==مقالات مرتبط== | |
− | * | + | *[[حضرت مریم]] |
+ | *[[بنی اسرائیل]] | ||
+ | *[[حواریون]] | ||
+ | *[[انجیل]] | ||
+ | *[[مسیحیت]] | ||
− | + | {{پیامبران}} | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
سطر ۱۲۰: | سطر ۹۴: | ||
[[رده:پیامبران]] | [[رده:پیامبران]] | ||
[[رده:مسیحیت]] | [[رده:مسیحیت]] | ||
− | + | [[رده:مقاله های مهم]] | |
− | == | + | {{سنجش کیفی |
− | + | |سنجش=شده | |
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۹
حضرت عیسی علیه السلام، یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است و کتاب آسمانی او انجیل نام دارد. او آخرین پیامبر قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و از بشارت دهندگان به ظهور آن حضرت بود. زنده کردن مردگان، شفای کور مادرزاد و خبر دادن از غیب، از معجزات حضرت عیسی است. مطابق با قرآن، عیسی علیه السلام به گونهای اعجازآمیز از مادری باکره و مقدس به نام مریم متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن کرد و پیامبری خود را بشارت داد. مسیحیان بر این باورند که عیسی علیه السلام توسط یهود به صلیب کشیده شد، اما به فرموده قرآن کریم، هنگامی که یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، خداى تعالى او را از دست آنان نجات داد و به سوى خود بالا برد.
محتویات
نام حضرت عیسی
در اقرب الموارد گوید: «عیسى» لفظى است عبرانى یا سریانى. به قولى آن مقلوب «یسوع» است که آن نیز عبرانى است.[۱] در المیزان در مورد معنای عیسی آمده است: اصل عیسى یشوع است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده اند.[۲]
نام دیگری که برای عیسی علیه السلام در قرآن کریم آمده «مسیح» است. طبرسی در جوامع الجامع گفته است: اصل مسیح در عبرانی مشیحا بوده که معنایش مبارک است. همانگونه که خود گفت: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنْتُ».[۳][۴]
ولادت حضرت عیسی
حضرت عیسی علیه السلام فرزند حضرت مریم دختر عمران است که خداوند او را برگزید و بر تمام زنان عالم برتری داد.[۵] عیسی بن مریم در شهر بیت لحم به دنیا آمد. ولادت حضرت عیسی علیه السلام ولادتی خاص است.
مطابق با قرآن کریم، خداوند به مریم بشارت داد که به زودی صاحب فرزندی می گردد که از مقربان درگاه الهی خواهد شد.[۶] سپس خداى تعالى روح را (که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور می کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیل می آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائیل گسیلش می دارد، رسولى داراى آیات بینات، و نیز به مریم از شأن پسرش و سرگذشت او خبر داد، آن گاه در مریم بدمید و او را حامله کرد.
حضرت مریم سپس به مکانى دور منتقل شد و در آنجا درد زائیدنش گرفت و او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود می گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد می برد، در این هنگام ندا شنید که: غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندت خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى، بگو من براى رحمان روزه گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمیگویم.[۷]
مریم سپس به میان مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت. آنها وقتى او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدند و او را سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت بدکار! مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است؟ در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که می میرم و روزى که زنده برمی خیزم.[۸]
قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت حضرت آدم علیه السلام مشابه دانسته است[۹] از این جهت که او نیز همچون حضرت آدم علیه السلام بدون پدر متولد شد.[۱۰]
مطابق با روایتی که حسن بن علی وشاء از امام رضا علیه السلام نقل نموده است ولادت حضرت عیسی علیه السلام در ۲۵ ذی القعده بوده است.[۱۱]
دوران نبوت حضرت عیسی
از آنجا که نسب حضرت مریم به نقلی به حضرت سلیمان و از طریق ایشان به حضرت یعقوب می رسد،[۱۲] حضرت عیسی علیه السلام نیز از انبیاء بنی اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب علیه السلام) محسوب می شود. حضرت عیسی علیه السلام به سوى بنى اسرائیل گسیل شد و مأمور شد تا ایشان را به سوى دین توحید بخواند، و ابلاغ کند که من آمده ام به سوى شما و با معجزه اى از ناحیه پروردگارتان آمده ام و آن این است که براى شما (و پیش رویتان) از گل چیزى به شکل مرغ می سازم و سپس در آن می دمم، به اذن خدا مرغ زنده اى می شود و من کور مادرزاد و برص غیر قابل علاج را شفا مىدهم و مردگان را به اذن خدا زنده مىکنم و ...، که در این براى شما آیتى است بر این که خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.[۱۳]
عیسى علیه السلام مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت حضرت موسى علیه السلام است دعوت می کرد، چیزى که هست بعضى از احکام موسى را نسخ نمود و آن حرمت پاره اى از چیزها است که در تورات به منظور گوشمالى و سختگیرى بر یهود حرام شده بود و بارها می فرمود: من با حکمت به سوى شما گسیل شده ام، تا برایتان بیان کنم آن چه را که مورد اختلاف شما است و نیز می فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم، در حالى که تورات را که کتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالى که بشارت می دهم به رسولى که بعد از من میآید و نامش احمد است.[۱۴]
عیسى علیه السلام به وعده هایى که داده بود که فلان و فلان معجزه را آورده ام وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن خدا از غیب خبر داد.
عیسى علیه السلام همچنان بنى اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت کرد تا وقتى که از ایمان آوردنشان مایوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی که به وى ایمان آورده بودند چند نفر حوارى انتخاب کرد تا او را در راه خدا یارى کنند.[۱۵]
گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (علیهالسّلام)، وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیهالسّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیهالسّلام) شخصی بنام «یهودا اسخر یوطی» را به قتل رساندند.[۱۶]
از سوى دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مسأله عیسى علیه السلام براى یهود مشتبه شد، بعضى خیال کردند که او را کشتند، بعضى دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.[۱۷]
قرآن کریم داستان کشتن حضرت عیسی (علیهالسّلام) را چنین نقل میکند: «و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.»[۱۸]
وظیفه تبلیغ دین مسیحیت بعد از حضرت عیسی (علیهالسّلام) بر عهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پُطرس بود که در این راستا بیشترین زحمتها را متحمل شدند و موفقیتهای زیادی را نیز کسب کردند. اما بعضی از شاگردان ایشان همچون پلوس اولین انحرفات را در دین مسیح به وجود آوردند، از جمله اعتقاد شرکآمیز به تثلیث و موجود الهی بودن حضرت عیسی (علیهالسّلام) بود که طبق بعضی تحلیلها این انحرفات ناشی از گرایشات پلوس به تعالیم آیینهای هنری بوده است.[۱۹]
حضرت عیسی در قرآن
حضرت عیسی علیه السلام در قرآن کریم ۲۵ بار به عنوان عیسی و ۱۳ بار به عنوان مسیح یاد شده است. مطابق با قرآن، حضرت عیسی علیه السلام، بنده خدا[۲۰] و رسول به سوى بنى اسرائیل[۲۱] و یکى از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت[۲۲] بوده و کتابى به نام انجیل داشت.[۲۳] خداى تعالى نام او را مسیح نهاد[۲۴] و "کلمة اللَّه" و "روحى از خدا" خواند،[۲۵] و داراى مقام امامت[۲۶] و از گواهان اعمال،[۲۷] و بشارت دهندگان به آمدن پیامبر اسلام،[۲۸] وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود.[۲۹] او از برگزیدگان بود[۳۰]، مبارک بود هر جا که باشد، آیتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود و احسانگرى به مادرش، و از زمره کسانى بود که خداى تعالى به ایشان سلام کرد[۳۱] و از کسانى بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت.[۳۲][۳۳]
چند نمونه از آیاتی که نام حضرت عیسی علیه السلام در آنها آمده است:
- «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»: یاد کن هنگامیرا که فرشتگان گفتند: اى مریم، خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح، عیسى بن مریم است مژده می دهد، در حالى که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است. (سوره آل عمران، آیه ۴۵)
- «وَزَکرِیا وَیحْیىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را یاد کن که جملگى از شایستگان بودند. (سوره انعام، آیه ۸۵)
- «إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کنْ فَیکونُ»: در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون مثل خلقت آدم است که او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت. (سوره آل عمران، آیه ۵۹)
حضرت عیسی در روایات
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ای ام ایمن، مگر نمیدانی که برادرم عیسی شامی را برای صبحانه و صبحانه ای را برای شام نگه نمیداشت؟ از برگ درختان تغذیه میکرد و از آب باران میآشامید، پلاس میپوشید و هر جا شب میرسید همان جا بیتوته میکرد و میگفت: هر روزی، روزی خود را میآورد.[۳۴]
- امام علی علیه السلام در وصف عیسی علیه السلام: و اگر خواهی، از عیسی بن مریم علیه السلام برایت بگویم. او سنگ را بالش خود میکرد و جامه خشن میپوشید و نان خشک و گلوآزار میخورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتابگیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان میرویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او![۳۵]
- امام صادق علیه السلام: بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به نبوت دیگر پیامبران اعتراف نماید، ایمان نیاورده است.[۳۶]
- سخنان نجواآمیز خدای تعالی با عیسی علیه السلام: ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش میکنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی میدهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با نافله ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها میگذارم.[۳۷]
- امام صادق علیه السلام: یکی از روش های عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی علیه السلام همراهی میکرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی علیه السلام از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی علیه السلام رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد... لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید.[۳۸]
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن عذاب میکشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمیشود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب میشد و امسال که از آن میگذرم دیگر عذاب نمیکشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روح الله، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم.[۳۹]
- به عیسی بن مریم علیه السلام عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم.[۴۰]
- در حدیث موثقی از حضرت رضا علیه السلام منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم، به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...».[۴۱]
پانویس
- ↑ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۸۲.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج۳، ص۱۹۴
- ↑ سوره مریم، آیه ۳۱
- ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۱۷۴
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۲
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره مریم، آیه ۲۰-۲۷
- ↑ سوره مریم، آیه ۲۷-۳۴
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۵۲
- ↑ المیزان، ج۳، ص۲۱۲
- ↑ ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ص ۱۰۴.
- ↑ أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۲، ص۱۳.
- ↑ سوره آل عمران، ۴۹.
- ↑ سوره صف، ۶.
- ↑ سوره صف، ۱۴.
- ↑ میر جلال پورمیر، داستانهائی از پیامبران، ص۳۸.
- ↑ ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۱.
- ↑ سوره نساء، ۱۵۷-۱۵۸.
- ↑ حسین توفیقی، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۱۲۳.
- ↑ سوره مریم، آیه ۳۰
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۹
- ↑ سوره شوری، آیه ۱۳
- ↑ سوره احزاب، آیه ۷، سوره شورى، آیه ۱۳، سوره مائده، آیه ۴۶
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷۱
- ↑ سوره احزاب آیه ۷
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۵۹، سوره مائده، آیه ۱۱۷
- ↑ سوره صف، آیه ۶
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۳۳
- ↑ سوره مریم، آیه ۱۹-۳۳
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۸
- ↑ ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۴.
- ↑ حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ سیره نبوى «منطق عملى»، مصطفى دلشاد تهرانى، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۴، ص۴۹۶.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۲۸۹.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۲۵۴.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن (سید هاشم بحرانى )، ج۳، ص۷۱۱.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۳۲۶.
- ↑ علامه مجلسی، تاریخ پیامبران و بعضی از قصههای قرآن (حیوة القلوب ج۲)، ص۱۱۹۳.
منابع
- قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، تهران، اسلامیه، پنجم، ۱۳۶۷ ش.
- ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی حوزه علمیه قم، پنجم، ۱۳۷۴ ش.
- بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
- حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همکاران؛ قم: دارالحدیث، اول، ۱۴۲۹ ق.
- البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانى؛ تهران: بنیاد بعثت، اول، ۱۴۱۶ ق.
- الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة؛ شیخ جواد کربلائى، قم: دارالحدیث.
- أنوار التنزیل و أسرار التأویل؛ عبدالله بن عمر بیضاوى، بیروت: دار احیاء التراث العربى، اول، ۱۴۱۸ ق.
مقالات مرتبط
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |