منابع و پی نوشتهای ضعیف
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

کتب اربعه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
{{منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
+
'''«کتب اربعه»''' به چهار کتاب معتبر [[حدیث|حدیثی]] [[شیعه]] گفته می‌شود که در پنج قرن نخست هجری (دوره متقدمان) تألیف شده‌اند و مشتمل بر مجموعهٔ وسیعی از دست‌نوشته‌هاى اوّلیه اصحاب [[ائمه]] علیهم‌السلام معروف به «[[اصول اربعمائه‌‌‌]]» می‌باشند. این چهار کتاب عبارتند از: «[[الکافی]]» تألیف [[شیخ کلینی]]، «[[من لایحضره الفقیه]]» تألیف [[شیخ صدوق]]، «[[تهذیب الأحکام]]» و «[[الإستبصار]]» هر دو تألیف [[شیخ طوسی]].
کتب اربعه [[شیعه]] گوهرهای گرانبهایی هستند که از ابتدای تألیف تاکنون مورد توجه علمای شیعه و اقشار مختلف قرار گرفته است و در حقیقت بخش اعظمی از متون دینی و مکتبی [[تشیع]] در این چهار کتاب ارزشمند نهفته است. تاریخ [[حدیث]] شیعه فراز و نشیب‌های متعددی پشت سر گذاشته و حوادث تلخ و شیرینی به خود دیده است و می‌توان گفت که این دانش همانند هر دانش دیگر از مراحلی عبور کرده و دوران‌هایی را به خود اختصاص داده است که در رأس آن می‌توان از دو دوره متقدمان و متأخران یاد کرد.
 
  
در تمایز این دوره می‌توان گفت: دوره متقدمان همان پنج قرن نخست هجری است که در این دوره [[حدیث|حدیث]] شیعه توسط [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم‌السلام صادر شد و به وسیله اصحاب و راویان آن حضرات به رشته تحریر کشیده شد، سپس توسط دانشمندان طبقات بعد دسته‌بندی و تدوین و در نهایت توسط [[محدث|محدثان]] سه گانه اول یعنی [[شیخ کلینی]]، [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسی]] در کتب اربعه جای گرفت. اما مقصود از دوره متأخران دوره پیدایش مجامع تکمیلی در حدیث [[شیعه]] است. این دوران از ابتدای قرن ششم آغاز شده و تا طبقه معاصران ادامه می‌یابد که در این عصر نیز محدثان عظیم الشأنی همچون [[شیخ حر عاملی]] صاحب کتاب [[وسائل الشیعه]]، [[فیض کاشانی]] صاحب کتاب [[الوافى (کتاب)|وافی]] و [[علامه مجلسی]] صاحب کتاب [[بحارالانوار]] ظهور کردند.
+
[[پرونده:کتب اربعه شیعه.jpg|بندانگشتی|250px|کتب اربعه شیعه]]
 
 
در مقایسه عصر متقدمان با دوره متأخران می‌توان گفت که حدیث شیعه به واقع محصول دوره متقدمان بوده و آثار دوره بعد به نوعی طبقه‌بندی، تکمیل و تحلیل آثار متقدمان است.<ref>تاریخ عمومی حدیث، دکتر مجید معارف، انتشارات کویر ص ۲۰۲-۲۰۱.</ref> بر همین اساس در این مقاله چهار کتاب اصلی حدیث شیعه که در دوره متقدمان تألیف شده و شالوده و اساس روایات و [[احادیث]] شیعه محسوب می‌شوند (که عبارتند از [[الکافی]]، [[من لایحضره الفقیه]]، [[تهذیب الاحکام]] و [[الاستبصار]]) در نگاهی اجمالی مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
 
 
 
[[پرونده:Arbaeh.png|بندانگشتی|کتب اربعه شیعه]]
 
  
 
==الکافی==
 
==الکافی==
  
[[شیخ کلینی|ابوجعفر محمد بن اسحاق کلینی رازی]] مؤلف نخستین کتاب از کتب اربعه [[شیعه]] به نام «[[الکافی (کتاب)|الکافی]]» است. زادگاه کلینی، روستای کلین از توابع شهر ری بوده، و وفات او در سال ۳۲۹ هجری در [[بغداد]] اتفاق افتاده است. وی سال‌های ابتدای زندگی خود را در زادگاه خود سپری کرد و سپس برای کسب معلومات دینی ابتدا به [[قم]] و سپس به حوزه‌های [[کوفه]]، نیشابور و بغداد نیز سفر کرد.<ref>همان، ص ۳۵۶.</ref>
+
کتاب '''«[[الکافی]]»''' تألیف [[محمد بن یعقوب کلینی]] (م، ۳۲۹ ق) اولین کتاب جامع روایی و یکی از «[[کتب اربعه]]» است. این کتاب در سه بخش «[[اصول کافی|اصول]]» در [[احادیث]] اعتقادی، «فروع» در احادیث [[فقه|فقهی]] و «روضه» در احادیث با موضوعات متفرقه تنظیم شده است، که از این بین اصول کافی شهرت بیشتری دارد.  
  
در مورد وجه تسمیه کتاب «کافی» به نظر می‌رسد این کتاب از سوی مؤلف آن مسمّی به «کافی» نبوده است. اما می‌توان احتمال داد که عنوان «الکافی» از خطبه وی در شروع کتاب، آنجا که می‌نویسد «و قلت انک تحبّ ان یکون عندک کتاب کاف یجمع فیه من جمیع فنون علم الدین...» اقتباس شده است.<ref>همان، ص ۳۶۰</ref>
+
زادگاه کلینی، روستای کُلین از توابع شهر ری بوده، و وفات او در سال ۳۲۹ هجری در [[بغداد]] اتفاق افتاده است. وی سال‌های ابتدای زندگی خود را در زادگاه خود سپری کرد و سپس برای کسب معلومات دینی ابتدا به [[قم]] و سپس به حوزه‌های [[کوفه]]، نیشابور و بغداد نیز سفر کرد.  
  
کتاب کافی در نزد علماء و [[محدث|محدثان]] شیعه از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است به طوری که [[علامه مجلسی]] درباره آن فرموده است: کافی، اضبط اصول و اجمع آنهاست و بهترین و بزرگترین مؤلفات فرقه ناجیه (شیعه) است. کافی شامل ۱۶۱۹۹ [[حدیث|حدیث]] و مشتمل بر سی کتاب در اصول [[عقاید]] و احادیث [[احکام|احکام فقهی]] و در پایان، بخشی در خطب و مواعظ به «الروضه» است که بعضی در انتساب این بخش به کلینی تردید دارند.<ref>علم الحدیث، کاظم مدیر شانه چی، دفتر انتشارات اسلامی ص ۹۷-۹۶.</ref>
+
شیخ کلینی در زمان [[غیبت صغری]] می زیست و با برخی [[محدث|محدثان]] که بدون واسطه از [[ائمه]] علیهم السلام [[حدیث]] شنیده‌اند، ملاقات کرده است و در کتاب خود از آنها حدیث نقل می نماید؛ از جمله [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری]] (از اصحاب [[امام رضا]]، [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهم‌السلام)، [[احمد ابن ادریس|احمد بن ادریس قمی]] (از اصحاب [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام) و [[عبدالله بن جعفر حمیری]] (از اصحاب امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام).
  
با مطالعه مقدمه کافی روشن می‌شود که مرحوم کلینی این کتاب را به تقاضای یکی از دوستان و مریدان خود که احتمالاً محمد بن احمد بن عبدالله بن قضاعه صفوانی یا محمد بن ابراهیم نعمانی بوده، نوشته است. او از [[شیخ کلینی]] درخواست می‌کند که با نوشتن (کتاب) جامع مذهبی خود گامی در جهت رفع نابسامانی‌های موجود بردارد.
+
کتاب کافی در نزد علماء و [[محدث|محدثان]] شیعه از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، به طوری که [[علامه مجلسی]] درباره آن فرموده است: کافی، اضبط اصول و اجمع آنهاست و بهترین و بزرگترین مؤلفات فرقه ناجیه (شیعه) است. کتاب کافی شامل ۱۶۱۹۹ [[حدیث|حدیث]] و مشتمل بر سی کتاب در اصول [[عقاید]] و احادیث [[احکام|احکام فقهی]] و در پایان، بخشی در خطب و مواعظ به «الروضه» است؛ گرچه بعضی در انتساب این بخش به کلینی تردید دارند.
  
ضمن این که گفتنی است از اواخر قرن سوم گام‌هایی در تدوین حدیث برداشته شد و کتبی تألیف شد ولی هیچ یک از آن‌ها، دانشمندان را از مراجعه به [[اصول اربعمائه‌‌‌|اصول اولیه]] بی‌نیاز نساخت، اما مرحوم کلینی با تألیف کافی دانشمندان را تا حد زیادی از مراجعه به کتب اولیه بی‌نیاز کرد. همچنین می‌توان گفت یکی از انگیزه‌های کلینی در تألیف کتاب خود، کثرت [[روایت|روایات]] و احادیث متعارض در آن دوره بوده است.<ref>تاریخ عمومی حدیث، دکتر مجید معارف ص ۳۶۱.</ref>
+
با مطالعه مقدمه کافی روشن می‌شود که [[شیخ کلینی]] این کتاب را به تقاضای یکی از دوستان و مریدان خود که احتمالاً محمد بن احمد بن عبدالله بن قضاعه صفوانی یا محمد بن ابراهیم نعمانی بوده، نوشته است. او از مرحوم کلینی درخواست می‌کند که با نوشتن (کتاب) جامع مذهبی خود گامی در جهت رفع نابسامانی‌های موجود بردارد.
  
کتاب کافی در بین کتب اربعه از حیث احاطه و اشتمال بر [[فقه|فقهیات]] و [[عقاید]] منحصر به فرد است و [[شیخ کلینی]] موفق شده است با جمع آوری روایات در هر باب، اثری بدیع و کم‌نظیر به وجود آورد و بسیاری از دانشمندان، مرحوم کلینی را از حیث ضبط و اتقان مورد ستایش قرار داده و کتاب وی را بی‌نظیر و یا کم نظیر توصیف کرده‌اند.
+
کتاب کافی در بین کتب اربعه از حیث احاطه و اشتمال بر [[فقه|فقهیات]] و عقاید منحصر به فرد است و [[شیخ کلینی]] موفق شده است با جمع آوری روایات در هر باب، اثری بدیع و کم‌نظیر به وجود آورد و بسیاری از دانشمندان، مرحوم کلینی را از حیث ضبط و اتقان مورد ستایش قرار داده و کتاب وی را بی‌نظیر و یا کم نظیر توصیف کرده‌اند.
  
سیره کلینی در زمینه [[سند حدیث|سند]] روایات، درج آن به صورت کامل است. از این رو روایات و احادیث کتاب جز در مواردی اندک، مزین به سلسله سندی است که واسطه های بین او تا [[امام|امام معصوم]] علیه‌السلام را به طور کامل نشان می‌دهد.<ref>همان، ص ۳۶۳. ۳۶۲.</ref>
+
سیره کلینی در زمینه [[سند حدیث|سند]] روایات، درج آن به صورت کامل است. از این رو روایات و احادیث کتاب، جز در مواردی اندک، مزین به سلسله سندی است که واسطه های بین او تا [[امام|امام معصوم]] علیه‌السلام را به طور کامل نشان می‌دهد.
  
مرحوم کلینی با بیشترین اقامت در [[قم]] موفق شد اکثر روایات خود را از مشایخ و منابع موجود در این شهر بدست آورده و در تألیف کتاب از آن بهره‌برداری ‌کند، اما بررسی اسناد روایات کتاب نشان می‌دهد که کلینی روایات خود را مجموعاً از ۳۴ نفر روایت کرده است.<ref>همان ص ۳۶۸.۳۵۸.</ref>
+
شیخ کلینی با بیشترین اقامت در [[قم]] موفق شد اکثر روایات خود را از [[مشایخ]] و منابع موجود در این شهر بدست آورده و در تألیف کتاب از آن بهره‌برداری ‌کند، اما بررسی اسناد روایات کتاب نشان می‌دهد که کلینی روایات خود را مجموعاً از ۳۴ نفر روایت کرده است.
  
از معروفترین شرح‌ها و حاشیه‌های این کتاب می‌توان به «[[مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (کتاب)|مرآة العقول]]» [[علامه مجلسی]]، شرح اصول کافی تألیف امیر اسماعیل خاتون آبادی، شرح اصول کافی از [[ملاصدرا|ملاصدرای شیرازی]]، شرح [[ملا خلیل قزوینی|ملا خلیل قزوینی]] بر اصول کافی به زبان فارسی موسوم به صافی و شرح عربی همین دانشمند بنام شافی و «[[الرواشح السماویه (کتاب)|الرواشح السماویه فی شرح الکافی]]» تألیف [[میرداماد|سید محمدباقر محقق داماد]] اشاره کرد.<ref>همان، ص ۴۲۲.</ref>
+
از معروفترین شرح‌ها و [[حاشیه|حاشیه‌های]] این کتاب می‌توان به «[[مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (کتاب)|مرآة العقول]]» [[علامه مجلسی]]، شرح اصول کافی تألیف [[ملا صالح مازندرانی]]، شرح اصول کافی از [[ملاصدرا|ملاصدرای شیرازی]]، شرح [[ملا خلیل قزوینی|ملا خلیل قزوینی]] بر اصول کافی به زبان فارسی موسوم به صافی و شرح عربی همین دانشمند بنام شافی و «[[الرواشح السماویه (کتاب)|الرواشح السماویه فی شرح الکافی]]» تألیف [[میرداماد|سید محمدباقر محقق داماد]] اشاره کرد.
 
 
در میان عامه مردم مطلبی درباره عرضه این کتاب شریف بر [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه الشریف و تعبیر «الکافی کاف لشیعتنا» از سوی آن حضرت شهرت یافته است که درباره صحت آن تنها بعضی از دانشمندان حدس‌هایی زده‌اند.
 
  
 
==من لایحضره الفقیه==
 
==من لایحضره الفقیه==
 +
«[[من لایحضره الفقیه (کتاب)|مَن لایَحْضُرُهُ الفقیه]]»، (به معنای کتاب کسی که فقیه در نزدش حاضر نیست) دومین کتاب از «کتب اربعه» [[امامیه]] است که [[شیخ صدوق]] (م ۳۸۱ ق) از [[محدث|محدثان]] بزرگ [[شیعه|شیعه]] در قرن چهارم هجری آن را تالیف نموده است. این کتاب که مجموعه‌ای در حدیث است، در پاسخ به درخواست یکی از شیعیان در بلخ و با هدف گردآوری احادیث صحیح و موثق تألیف شده است تا پاسخگوی نیازهای شرعی کسانی باشد که به [[فقیه]] دسترسی ندارند.
  
ابوجعفر محمد بن علی بن موسی بن بابویه قمی معروف به [[شیخ صدوق]] از [[محدث|محدثان]] بزرگ [[شیعه|شیعه]] در قرن چهارم هجری مؤلف کتاب ارزشمند «[[من لایحضره الفقیه (کتاب)|من لایحضره الفقیه]]» است که به عنوان دومین کتاب از کتب اربعه شیعه محسوب می‌شود.
+
محمد بن علی بن بابویه قمی فرزند [[علی بن حسین بن بابویه قمی]]، معروف به «شیخ صدوق» و ملقب به «رئیس المحدثین» است که در شهر [[قم]] بدنیا آمد و سرانجام در سال ۳۸۱ در شهر ری از دنیا رفت. او که نزدیک به عصر معصومان می زیست، با جمع آوری روایات [[اهل بیت]] علیهم السلام و تألیف آنها در کتاب های ارزنده بسیار، خدمات کم نظیری به [[اسلام]] و تشیع نمود. تالیفات او پرشمار است و حدود ۳۰۰ اثر علمی به او نسبت داده‌اند.  
  
شیخ صدوق در حوالی سال ۳۲۰ هجری در خانواده‌ای که همگی از فضل و دانش بهره داشته‌اند به دنیا آمده و پدر او علی بن حسین بن موسی خود از علمای بزرگ شیعه و استاد و سرآمد محدثان حوزه [[قم]] در عصر خود بود.<ref>همان ص.۳۷۱.</ref>
+
شیخ صدوق برای جمع آوری احادیث [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم‌السلام به مسافرت‌های بسیار رفته است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، [[اصفهان]] و [[بغداد]] بوده است.
  
شیخ صدوق پس از وفات پدر به مجلس درس ابوجعفر [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن احمد بن الولید]] که از رجال بزرگ شیعه بوده روی آورد و مدت پانزده سال از محضر آن دانشمند بزرگ بهره گرفت. وی با فراگیری [[فقه]] و [[حدیث]] در مکتب این استاد برای نخستین‌ بار با معیارهای نقد و بررسی روایات آشنا شد، چنانکه از برخی کتب شیخ صدوق برمی‌آید.
+
سبک نگارش کتاب «من لایحضره الفقیه»، سبک رایج در قرون اولیه اسلامی است که فقهای شیعه فقط به روایت و نقل سخنان ائمه (ع) اکتفا می‌کردند. این کتاب به نقلی شامل ۹۰۴۴ [[حدیث]] است و بر خلاف کتاب [[الکافی]]، فقط مشتمل بر روایات فقهی است که بر حسب فروع آن دسته‌بندی شده است.
  
وی به رغم ارادتی که به پدر خود می‌ورزید در بعضی موارد آراء ابن الولید را به نظرات پدرش ترجیح داده است. به هر حال دقت در زندگی هفتاد و چند ساله شیخ صدوق نشان می‌دهد که او سراسر حیات پربار خود را در مسیر تعلیم و تعلم، نگارش و تألیف کتب مختلف از جمله [[معانى الأخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]، [[عیون اخبارالرضا (کتاب)|عیون اخبارالرضا]]، [[الخصال (کتاب)|خصال]]، [[علل الشرائع (کتاب)|علل الشرایع]]، [[التوحید (کتاب)|توحید]]، [[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال الدین]] و... و همچنین دفاع متعهدانه از مذهب و بالاخره پیشوایی علمی و [[مرجعیت|مرجعیت]] عامه سپری کرد و سرانجام در سال ۳۸۱ در شهر ری بدرود حیات گفت و در همان‌جا به خاک سپرده شد.<ref>همان ۳۷۲-۳۷۱.</ref>
+
در خصوص انگیزه تألیف این کتاب، [[شیخ صدوق]] خود در مقدمه کتابش می‌نویسد: «چون دست قضای الهی مرا به بلاد غربت کشاند و بنا به تقدیر خدایی به قصبه ایلاق از سرزمین بلخ وارد شدم، در این نقطه شریف الدین ابوعبدالله معروف به نعمه بر من وارد شد و با مجالست خویش، مسرت مرا تداوم بخشید و... او در اثنای سخنان خود به من خاطر نشان کرد که [[محمد بن زکریای رازی|محمد بن زکریای رازی]] کتابی در موضوع طب نوشته و آن را «من لایحضره الطبیب» نامیده است و به همین ترتیب از من خواست تا به تالیف کتابی در فن [[فقه]]، [[حلال]] و [[حرام]] و شرایع و [[احکام]] بپردازم که این کتاب چکیده جامعی از مصنفاتم در این زمینه باشد و آن را «من لایحضره الفقیه» نامگذاری کنم تا او بتواند به آن مراجعه کند، به مطالب‌ آن اعتماد ‌کند و تکیه‌گاه او در [[فتوا]] باشد... من درخواست وی را اجابت کردم و این کتاب را برای او با حذف [[سند حدیث|سند]] نوشتم. ضمناً من در تألیف این کتاب تنها به ذکر روایاتی پرداختم که به آن فتوا داده و به صحت آنها حکم می‌کنم و علاوه بر آن معتقدم که این روایات بین من و خدای من حجت است. روایات این کتاب برگرفته شده از کتب مشهوری است که مرجع و تکیه‌گاه دانشمندان است.»
  
کتاب ارزشمند من لایحضره الفقیه که احادیث [[فقه|فقهی]] را بر حسب فروع آن دسته‌بندی کرده است از زمان تألیف تاکنون مورد توجه محققان واقع شده و به عنوان دومین کتاب از کتب اربعه به حساب آمده است.
+
آنچنان که از مقدمه ذکر شده برمی‌آید، شیخ صدوق کتاب خود را به عنوان یک خودآموز فقهی که بتواند پاسخگوی مسایل شرعی مردم باشد نوشته است، تا یک کتاب درسی برای حوزه‌های علمی و دینی. مسئله قابل ذکر این که عصر شیخ صدوق دوره‌ای بود که فقه شیعه هنوز از شکل مأثور خود خارج نشده بود، بدین معنی که در صدور [[احکام]] و فتاوا، ‌فقهای [[شیعه]] تنها از متن روایات و [[احادیث]] و آثار بهره می‌بردند، گرچه گرایشاتی نیز در خصوص استنباط و اجتهادات فقهی به چشم می‌خورد. از این رو مرحوم [[شیخ صدوق]] با پیروی از روش غالب این دوره،‌ کتاب خود را به عنوان یک [[رساله]] عملیه نوشت.
  
در خصوص انگیزه تألیف این کتاب [[شیخ صدوق]] خود در مقدمه کتابش می‌نویسد: «چون دست قضای الهی مرا به بلاد غربت کشاند و بنا به تقدیر خدایی به قصبه ایلاق از سرزمین بلخ وارد شدم، در این نقطه شریف الدین ابوعبدالله معروف به نعمه بر من وارد شد و با مجالست خویش، مسرت مرا تداوم بخشید و... او در اثنای سخنان خود به من خاطر نشان کرد که [[محمد بن زکریای رازی|محمد بن زکریای رازی]] کتابی در موضوع طب نوشته و آن را «من لایحضره الطبیب» نامیده است و به همین ترتیب از من خواست تا به تالیف کتابی در فن [[فقه]]، [[حلال]] و [[حرام]] و شرایع و [[احکام]] بپردازم که این کتاب چکیده جامعی از مصنفاتم در این زمینه باشد و آن را «من لایحضره الفقیه» نامگذاری کنم تا او بتواند به آن مراجعه کند، به مطالب‌ آن اعتماد ‌کند و تکیه‌گاه او در [[فتوا]] باشد... من درخواست وی را اجابت کردم و این کتاب را برای او با حذف [[سند حدیث|سند]] نوشتم. ضمناً من در تألیف این کتاب تنها به ذکر روایاتی پرداختم که به آن فتوا داده و به صحت آنها حکم می‌کنم و علاوه بر آن معتقدم که این روایات بین من و خدای من حجت است. روایات این کتاب برگرفته شده از کتب مشهوری است که مرجع و تکیه‌گاه دانشمندان است.<ref>همان ص ۳۷۷-۳۷۶ به نقل از مقدمه من لایحضره الفقیه شیخ صدوق صفحات ۳.۱.</ref>
+
بدون شک حجم قابل توجهی از مطالب کتب و [[اصول اربعمائه‌‌‌|اصول اولیه]] در این کتاب منعکس شده است که شیخ صدوق تنها به قسمتی از آنها اشاره کرده است. از میان کتب صدر اول وی به کتاب‌های [[حريز بن عبدالله سجستانى|حریز بن عبدالله سجستانی]]، عبدالله بن علی حلبی و [[محمد بن ابی عمیر]] دسترسی داشته و این عده بعضاً با یک واسطه از راویان [[امام صادق]] علیه‌السلام بوده‌اند. شیخ صدوق همچنین با تکیه بر تصانیف عده‌ای از بزرگان شیعه همانند [[علی بن مهزیار اهوازی|علی بن مهزیار اهوازی]]، [[حسین بن سعید اهوازی|حسین بن سعید اهوازی]] و... کتاب خود را نوشت و این عده علاوه بر آن که عموماً حیات چند نفر از [[ائمه اطهار|امامان]] را درک کردند، از وکلا و‌ معتمدان آن بزرگواران به شمار می‌رفتند، ضمناً هر یک در عصر خود از فحول علمای شیعه و چهره‌های موثق و معتبر علمی بوده‌اند.
  
آنچنان که از مقدمه ذکر شده برمی‌آید شیخ صدوق کتاب خود را به عنوان یک خودآموز فقهی که بتواند پاسخگوی مسایل شرعی مردم باشد نوشته است تا یک کتاب درسی برای حوزه‌های علمی و دینی. مسئله قابل ذکر این که عصر شیخ صدوق دوره‌ای بود که فقه شیعه هنوز از شکل مأثور خود خارج نشده بود، بدین معنی که در صدور [[احکام]] و فتاوا ‌فقهای [[شیعه]] تنها از متن روایات و [[احادیث]] و آثار بهره می‌بردند، گرچه گرایشاتی نیز در خصوص استنباط و اجتهادات فقهی به چشم می‌خورد. از این رو مرحوم [[شیخ صدوق]] با پیروی از روش غالب این دوره،‌ کتاب خود را به عنوان یک رساله عملیه نوشت.
+
اما سه مرجع عمده صدوق در تألیف «من لایحضره الفقیه» عبارت است از کتاب «الرحمه» [[سعد بن عبدالله اشعری قمی]]، «جامع» استادش [[محمد بن حسن بن ولید]] و کتاب «شرایع» پدرش بوده است، که این سه نفر از شخصیت‌های بزرگ شیعه در عصر خود بوده‌اند.
  
این مجموعه فقهی حدیثی با آن که بیانگر فتاوای شیخ صدوق بود، لکن پس از درگذشت مؤلف آن منسوخ نشد. زیرا متن آن چیزی جز روایات [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام نبود، ضمناً با آن که کتاب در آغاز تنها سندی برای مراجعه مردم به شمار می رفت، ولی به تدریج مورد توجه علماء و دانشمندان واقع شد و همراه با کتابهای [[الکافی (کتاب)|کافی]] و [[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب]] و [[الاستبصار (کتاب)|استبصار]] مدار و محور [[احکام|احکام شرعی]] قرار گرفت.<ref>همان، ص ۳۷۸-۳۷۷.</ref>
+
از جمله شرح‌ها و حواشی معروف «من لایحضر» می‌توان به «[[روضة المتقين (کتاب)|روضة المتقین]]» به عربی و «[[لوامع صاحبقرانی (کتاب)|لوامع صاحبقرانی]]» به فارسی، تألیف [[محمدتقی مجلسی]] معروف به مجلسی اول، «معاهد التنبیه» تألیف شیخ محمد بن زین الدین شهید ثانی و «معراج التنبیه» تألیف [[شیخ یوسف بحرانی|شیخ یوسف بحرانی]] اشاره کرد.
 
 
بدون شک حجم قابل توجهی از مطالب کتب و [[اصول اربعمائه‌‌‌|اصول اولیه]] در این کتاب منعکس شده است که شیخ صدوق تنها به قسمتی از آنها اشاره کرده است. از میان کتب صدر اول وی به کتاب‌های [[حريز بن عبدالله سجستانى|حریز بن عبدالله سجستانی]]، عبدالله بن علی حلبی و [[محمد بن ابی عمیر|ابن ابی عمیر ازدی]] دسترسی داشته و این عده بعضاً با یک واسطه از راویان [[امام صادق]] علیه‌السلام بوده‌اند. شیخ صدوق همچنین با تکیه بر تصانیف عده‌ای از بزرگان شیعه همانند [[علی بن مهزیار اهوازی|علی بن مهزیار اهوازی]]، [[حسین بن سعید اهوازی|حسین بن سعید اهوازی]] و... کتاب خود را نوشت و این عده علاوه بر آن که عموماً حیات چند نفر از [[ائمه اطهار|امامان]] را درک کردند، از وکلا و‌ معتمدان آن بزرگواران به شمار می‌رفتند، ضمناً هر یک در عصر خود از فحول علمای شیعه و چهره‌های موثق و معتبر علمی بوده‌اند.
 
 
 
اما سه مرجع عمده صدوق در تألیف «من لایحضره الفقیه» عبارت است از کتاب «الرحمه» سعد بن عبدالله اشعری، «جامع» استادش [[محمد بن حسن بن ولید|ابن ولید]] و کتاب «شرایع» پدرش بوده است و می توان گفت: این سه نفر از شخصیت‌های بزرگ شیعه در عصر خود بوده‌اند.<ref>همان ص ۳۷۸.</ref>
 
 
 
کتاب فوق به نقلی شامل ۹۰۴۴ [[حدیث]] است <ref>علم الحدیث کاظم مدیر شانه چی، دفتر انتشارات اسلامی ص ۹۸.</ref>و از جمله شرح‌ها و حواشی معروف این کتاب می‌توان به «[[روضة المتقين (کتاب)|روضة المتقین]]» تألیف مولی [[محمدتقی مجلسی]] معروف به مجلسی اول، «معاهد التنبیه» تألیف شیخ محمد بن زین الدین شهید ثانی، «معراج التنبیه» تألیف [[شیخ یوسف بحرانی|شیخ یوسف بحرانی]] و «لوامع قدسیه» یا «[[لوامع صاحبقرانی]]» به فارسی، تألیف [[محمدتقی مجلسی]] اشاره کرد.
 
  
 
==تهذیب الاحکام==
 
==تهذیب الاحکام==
 +
کتاب «[[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]]» مجموعه روایات فقهی و [[احکام شرعی]] است که از [[اهل بیت]] علیهم السلام روایت شده است. [[شیخ طوسی]] این کتاب را در شرح و توضیح کتاب «[[المقنعه]]» از [[شیخ مفید]]، استاد بزرگ خود و به دستور ایشان نگاشته است.
  
ابوجعفر محمد بن حسن طوسی یا همان [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]]، [[فقیه|فقیه]]، [[علم رجال|رجالی]]، مفسر و محقق بزرگ شیعه است که وی را به «شیخ الطائفه» لقب داده‌اند. وی در سال ۳۸۵ هجری قمری در منطقه طوس [[خراسان]] به دنیا آمد و در همان شهر مقدمات علوم را فراگرفت. وی در سال ۴۰۸ هجری برای تکمیل معلومات خود عازم [[بغداد]] شد و از این دوره بود که مراحل ترقی و پیشرفت را به سرعت طی کرد.<ref>تاریخ عمومی حدیث ص ۴۲۴.</ref>
+
کتاب «تهذیب الاحکام»، شامل تمام روایات فروع و احکام است و برای [[فقیه]] و مجتهدی که بخواهد [[اجتهاد]] نماید، بیشتر روایات مورد نیاز را فراهم آورده است. این کتاب شامل مباحث فقهی، [[اصول فقه|اصولی]]، [[رجال|رجالی]] و بسیاری از مباحث سودمند دیگر است.
وی در سال ۴۶۰ هجری در سن هفتاد و پنج سالگی در [[نجف]] اشرف دعوت حق را لبیک گفت. <ref>همان ص ۳۸۴-۳۸۳.</ref>شیخ طوسی نزد [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی|سید مرتضی علم الهدی]] تلمذ کرد و بعد از سید مرتضی دوازده سال در بغداد [[مرجعیت|مرجعیت]] عامه داشت. شیخ پایه گذار [[علوم اسلامی]] در مذهب تشیع است و هموست که حوزه علمی شیعه را به [[نجف]] انتقال داد و در واقع تأسیس کرد.<ref>علم الحدیث، ص ۹۹-۹۸.</ref>
 
 
 
کتاب [[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]] یکی از چهار کتاب اصلی و جوامع قدیمی [[شیعه|شیعه]] در رشته حدیث است که از زمان تألیف تاکنون مورد رجوع فقها و محدثان بوده است. [[شیخ طوسی]] این کتاب را از اصول مورد اعتماد قدماء و منابعی که در بدو ورود به بغداد در اختیار بوده است، تألیف کرد. قسمتی از این کتاب در دوره حیات [[شیخ مفید|شیخ مفید]] و به عنوان شرح رساله فقهی او یعنی «[[المقنعة (کتاب)|مقنعه]]» نگارش یافت. شیخ طوسی در آن زمان ۲۵ یا ۲۶ سال بیشتر نداشت و سپس بعد از وفات استاد خود آن را کامل کرد. کتاب تهذیب پس از نگارش به سرعت مورد توجه قرار گرفت و در حوزه‌های علمی مورد استنساخ قرار گرفت.
 
  
این کتاب طبق شمارش مرحوم [[آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانی]] دارای ۱۳۵۹۰ روایت بوده که در قالب بیست و سه کتاب [[فقه|فقهی]] و ۳۹۳ باب تنظیم شده است. ضمناً به دلیل توجه زیاد علمای شیعه به این کتاب، کتب زیادی بر مبنای تهذیب نوشته شده، به طوری که گفته شده شانزده شرح و بیست حاشیه بر آن نوشته شده است.<ref>تاریخ عمومی حدیث ص۳۸۹.</ref>
+
مؤلف کتاب [[شیخ طوسی|محمد بن حسن طوسی]]، فقیه، اصولی، [[علم رجال|رجالی]]، مفسر و متکلم بزرگ شیعه است که وی را به «شیخ الطائفه» لقب داده‌اند. وی در سال ۳۸۵ هجری در منطقه طوس [[خراسان]] به دنیا آمد و در همان شهر مقدمات علوم را فراگرفت. در سال ۴۰۸ هجری برای تکمیل معلومات خود عازم [[بغداد]] شد. وی در سال ۴۶۰ هجری در سن هفتاد و پنج سالگی در [[نجف]] اشرف دعوت حق را لبیک گفت. شیخ طوسی نزد [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی|سید مرتضی علم الهدی]] تلمذ کرد و بعد از سید مرتضی دوازده سال در بغداد [[مرجعیت|مرجعیت]] عامه داشت. شیخ پایه گذار [[علوم اسلامی]] در مذهب تشیع است و هموست که حوزه علمی شیعه را به [[نجف]] انتقال داد و در واقع تأسیس کرد.  
  
اما درباره انگیزه تألیف کتاب تهذیب، [[شیخ طوسی]] در مقدمه کتاب خود ابتدا به واقعیت تضاد و تعارض موجود در روایات شیعه در آن دوران و در نتیجه طعن مخالفان نسبت به شیعیان اشاره می‌کند و پس از آن توصیه شیخی فاضل را چاره جوی این مشکل یادآور می‌شود و می‌نویسد: «دوست من به من گفت: در این شرایط اهتمام به تألیف کتابی که بتواند اخبار متناقض و احادیث اختلافی را به نحوی با یکدیگر جمع کند، از مهمترین خدمات دینی و از بالاترین وسائل تقرب به درگاه الهی است و این کار برای همه طبقات، از نوآموزان گرفته تا پژوهشگران مفید است. وی از من خواست که به شرح رسالة استادمان شیخ مفید موسوم به مقنعه روی آورم...».<ref> همان ص۳۹۰ به نقل از تهذیب ج ۱ ص ۲ تا ۴.</ref>
+
[[شیخ طوسی]] «تهذیب الأحکام» را از اصول مورد اعتماد قدماء و منابعی که در بدو ورود به بغداد در اختیار بوده است، تألیف کرد. قسمتی از این کتاب در دوره حیات [[شیخ مفید|شیخ مفید]] و به عنوان شرح رساله فقهی او یعنی «[[المقنعة (کتاب)|مقنعه]]» نگارش یافت. شیخ طوسی در آن زمان ۲۵ یا ۲۶ سال بیشتر نداشت و سپس بعد از وفات استاد خود آن را کامل کرد. کتاب «تهذیب» پس از نگارش به سرعت مورد توجه قرار گرفت و در حوزه‌های علمی مورد [[استنساخ]] قرار گرفت.
  
این گونه که از مقدمه برمی‌آید شیخ طوسی نگارش تهذیب را در حیات استاد خود شیخ مفید آغاز کرد. او موفق شد تمام کتاب طهارت و قسمتی از کتاب صلاه را در حیات استاد خود بنویسد و بقیه آن را پس از وفات استاد مورد نگارش قرار دهد. او رساله مقنعه شیخ مفید رابه عنوان چارچوب کار خود انتخاب نمود تا اولاً از اعتبار استاد خود به عنوان مرجع شیعیان استفاده کند و ثانیاً بین دیدگاه های استادان خود در زمینه حدیث توافق به عمل آورد.<ref>همان ص ۳۹۱.</ref>
+
ادله ای که شیخ طوسی در این کتاب به آنها استدلال می کند، برگرفته از [[قرآن]] (ظاهر، صریح، محتوا، دلیل و یا معنای قرآن)، [[احادیث]] قطعی (مانند [[خبر متواتر]] و اخبار دارای قرائن قطعی دال بر صحت آن ها) و [[اجماع]] مسلمین و یا اجماع علمای [[شیعه]] است و در آخر به روایات مشهور میان اصحاب نیز اشاره دارد. البته شیخ به روایات مخالف و به وجه جمع یا وجه فساد آن ها مانند ضعف [[سند حدیث|سند]] یا عمل اصحاب برخلاف آن نیز اشاره کرده است. این کتاب طبق شمارش [[آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانی]] دارای ۱۳۵۹۰ روایت بوده که در قالب بیست و سه کتاب [[فقه|فقهی]] و ۳۹۳ باب تنظیم شده است.  
  
در جلد نخست کتاب تهذیب، روایات معمولاً با [[سند حدیث|سند]] کامل درج شده و این روایات اکثراً به توسط استاد اول او یعنی شیخ مفید نقل شده است. اما پس از وفات [[شیخ مفید]]، شیخ طوسی تصمیم گرفت مستقیماً به کتب پیشینیان مراجعه کرده و از این کتب روایات خود را استخراج کند. او بدین صورت واسطه بین خود و صاحبان کتاب را حذف کرد و سپس در پایان کتاب برای خارج کردن روایات از عارضه [[حدیث مرسل|ارسال]] به نگارش اسامی مشیخه (اساتید روایت کننده) مبادرت ورزید. ضمن آن که مؤلفان این مصادر همگی از بزرگان صاحب نام تشیع و از استوانه های گرانقدر مذهب بوده اند و کتابهای شیخ آئینه‌ای از آثار و مؤلفات آنان است.<ref>همان ص ۳۹۲ رجوع کنید به تهذیب ج ۱۰، قسمت مشیخه و کتاب پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه ص ۵۳۸.</ref>
+
درباره انگیزه تألیف کتاب «تهذیب»، [[شیخ طوسی]] در مقدمه کتاب خود ابتدا به واقعیت تضاد و تعارض موجود در روایات شیعه در آن دوران و در نتیجه طعن مخالفان نسبت به شیعیان اشاره می‌کند و پس از آن توصیه شیخی فاضل را چاره جوی این مشکل یادآور می‌شود و می‌نویسد: «دوست من به من گفت: در این شرایط اهتمام به تألیف کتابی که بتواند اخبار متناقض و احادیث اختلافی را به نحوی با یکدیگر جمع کند، از مهمترین خدمات دینی و از بالاترین وسائل تقرب به درگاه الهی است و این کار برای همه طبقات، از نوآموزان گرفته تا پژوهشگران مفید است. وی از من خواست که به شرح رسالة استادمان شیخ مفید موسوم به مقنعه روی آورم...».
  
مسئله مهم قابل ذکر این است که کتاب‌های تهذیب و استبصار [[شیخ طوسی]] در شناخت شرایطی که [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه علیهم السلام در آن بسر می‌برده‌اند و نیز بررسی عنصر [[تقیه]] در مسیر حدیث شیعه، منابع مهمی به شمار می‌روند.
+
در جلد نخست کتاب «تهذیب»، روایات معمولاً با [[سند حدیث|سند]] کامل درج شده و این روایات اکثراً به توسط استاد اول او یعنی [[شیخ مفید]] نقل شده است. اما پس از وفات شیخ مفید، شیخ طوسی تصمیم گرفت مستقیماً به کتب پیشینیان مراجعه کرده و از این کتب روایات خود را استخراج کند. او بدین صورت واسطه بین خود و صاحبان کتاب را حذف کرد و سپس در پایان کتاب برای خارج کردن روایات از عارضه [[حدیث مرسل|ارسال]] به نگارش اسامی مشیخه (اساتید روایت کننده) مبادرت ورزید. ضمن آن که مؤلفان این مصادر همگی از بزرگان صاحب نام تشیع و از استوانه های گرانقدر مذهب بوده اند و کتابهای شیخ آئینه‌ای از آثار و مؤلفات آنان است.
  
کتاب تهذیب دارای شرح‌های متعددی است که در این میان می‌توان به «احیاء الاحادیث» [[محمدتقی مجلسی]]، «[[ملاذ الاخیار (کتاب)|ملاذ الاخیار]]» نوشته [[علامه مجلسى|محمدباقر مجلسی]]، «غایة المرام» و «مقصود الانام» نوشته [[سید نعمت الله جزائری|سید نعمت‌الله جزایری]]، شرح تهذیب تألیف [[شهید ثانی|شهید ثانی]] و شرح تهذیب از مولی [[محمدامین استرآبادی|محمدامین بن محمد شریف استرآبادی]] اخباری اشاره کرد.<ref>رجوع کنید به همان ص ۴۲۵.</ref>
+
کتاب «تهذیب الاحکام» دارای شرح‌های متعددی است که در این میان می‌توان به «احیاء الاحادیث» [[محمدتقی مجلسی]]، «[[ملاذ الاخیار (کتاب)|ملاذ الاخیار]]» نوشته [[علامه مجلسى|محمدباقر مجلسی]]، «غایة المرام» و «مقصود الانام» نوشته [[سید نعمت الله جزائری|سید نعمت‌الله جزایری]]، شرح تهذیب تألیف [[شهید ثانی|شهید ثانی]] و شرح تهذیب از [[محمدامین استرآبادی]] اخباری اشاره کرد.  
  
 
== الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار ==
 
== الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار ==
گفته می‌شود شیخ طوسی ابتدا کتاب [[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]] را تألیف کرد و از آنجا که طی جمع‌آوری آن به تعارض و تنافی ظواهر برخی اخبار برخورد کرد، به فکر تألیف کتاب جداگانه‌ای که جامعه این دسته از احادیث باشد، افتاد و کتاب «[[الاستبصار (کتاب)|استبصار]]» را تألیف کرد و با اصول علمی به جمع مضامین و توفیق اخبار، اهتمام کرد. کتاب استبصار دارای ۵۵۱۱ [[حدیث]] و در ۹۲۵ باب جمع آوری شده است.<ref>علم الحدیث ص ۹۹.</ref>
+
گفته می‌شود [[شیخ طوسی]] ابتدا کتاب «[[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]]» را تألیف کرد و از آنجا که طی جمع‌آوری آن به تعارض و تنافی ظواهر برخی اخبار برخورد کرد، به فکر تألیف کتاب جداگانه‌ای که جامعه این دسته از احادیث باشد، افتاد و کتاب «[[الاستبصار (کتاب)|استبصار فی ما اختلف من الاخبار]]» را تألیف کرد و با اصول علمی به جمع مضامین و توفیق اخبار، اهتمام کرد. کتاب «استبصار» دارای ۵۵۱۱ [[حدیث]] و در ۹۲۵ باب جمع آوری شده است.  
 
 
نام کامل این کتاب «الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار» است و همانند تهذیب از زمان تألیف تاکنون همواره مورد توجه فقها قرار گرفته و به عنوان چهارمین کتاب از کتب اربعه مطرح است. این کتاب در سه جزء اصلی تنظیم شده که دو جزء آن در عبادات و جزء سوم مربوط به معاملات و بقیه ابواب [[فقه]] است. شیخ طوسی خود درباره انگیزه تألیف این کتاب می‌نویسد: پس از تألیف کتاب تهذیب، جمعی از دانشمندان که آن را مطالعه کرده و کتاب جامعی تشخیص دادند و مشاهده کردند کمتر حدیثی است مگر آن که در آن ذکر شده و برای مبتدی و فقیه و متوسط هر کدام به نحوی قابل استفاده است و همه می‌توانند مطلوب خود را از ‌آن برگیرند، خواستار کتابی شدند که [[احادیث]] مختلف به طور اختصار، در آن به طور جداگانه جمع آوری شود و در ضمن به این نکته توجه دادند که برای این مقصود باید عنایت بیشتری مبذول کرد، زیرا نفعش بیشتر است. از سویی به این جهت که در گذشته هیچ یک از بزرگان علمای ما که درباره اخبار و فقه و [[حلال]] و [[حرام]] کتاب نوشته‌اند در این باره کتابی تألیف نکرده‌اند، از من خواستند که چنین کتابی را تألیف کنم.<ref>تاریخ عمومی حدیث ص ۳۹۴.</ref>
 
 
 
اما در مورد سیره [[شیخ طوسی]] در درج روایات این کتاب باید گفت او در استبصار نیز از نقطه‌نظر سند روایات روشی شبیه به تهذیب داشته است، به این معنی که در دو جزء اول و دوم کتاب، سند روایات را به صورت کامل درج کرده ولی در جزء سوم بیشتر روش اختصار سند و تنظیم مشیخه (اساتید روایت کننده) را برگزیده است.
 
  
این کتاب از نسخ خطی عتیق و بی‌مانندی برخوردار است که تنها دو نسخه خطی معتبر آن در کتابخانه ملی ملک وجود دارد. همچنین باید گفت که بر اساس بررسی‌های انجام شده از قرن پنجم تاکنون شرح‌ها و تعلیقات بسیاری بر کتاب استبصار نوشته شده است که مرحوم [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ]] به هجده مورد َآن در کتاب [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]] اشاره کرده است، اما ظاهراً تعداد این شرح‌ها بیش از این مقدار بوده و طبق قولی رقم آنها به ۲۴ شرح و تعلیق می‌رسد که حاکی از اهمیت این کتاب و توجه دانشمندان شیعه به آن است.<ref>همان ص ۳۹۵-۳۹۴.</ref> در میان این شرح‌ها می‌توان به شرح میرزا حسن بن عبدالرسول حسینی زنوزی، شرح شیخ عبدالرضا طفیلی نجفی، شرح شیخ عبدالطیف بن ابی جامع عاملی با عنوان «جامع الاخبار فی شرح الاستبصار»، حاشیه [[میرداماد|میر محمدباقر داماد]]، حاشیه [[سید نعمت الله جزائری|سید نعمت الله جزایری]] و نیز شرح وی بر استبصار با نام «کشف الاسرار» اشاره کرد.<ref>همان ص ۴۲۵.</ref>
+
کتاب «الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار» همانند «تهذیب» از زمان تألیف تاکنون همواره مورد توجه فقها قرار گرفته و به عنوان چهارمین کتاب از «کتب اربعه» مطرح است. این کتاب در سه جزء اصلی تنظیم شده که دو جزء آن در عبادات و جزء سوم مربوط به معاملات و بقیه ابواب [[فقه]] است.  
  
==پانویس==
+
شیخ طوسی خود درباره انگیزه تألیف این کتاب می‌نویسد: «پس از تألیف کتاب تهذیب، جمعی از دانشمندان که آن را مطالعه کرده و کتاب جامعی تشخیص دادند و مشاهده کردند کمتر حدیثی است مگر آن که در آن ذکر شده و برای مبتدی و فقیه و متوسط هر کدام به نحوی قابل استفاده است و همه می‌توانند مطلوب خود را از ‌آن برگیرند، خواستار کتابی شدند که [[احادیث]] مختلف به طور اختصار، در آن به طور جداگانه جمع آوری شود و در ضمن به این نکته توجه دادند که برای این مقصود باید عنایت بیشتری مبذول کرد، زیرا نفعش بیشتر است. از سویی به این جهت که در گذشته هیچ یک از بزرگان علمای ما که درباره اخبار و فقه و [[حلال]] و [[حرام]] کتاب نوشته‌اند در این باره کتابی تألیف نکرده‌اند، از من خواستند که چنین کتابی را تألیف کنم».
{{پانویس}}
 
  
==منبع==
+
اما در مورد سیره شیخ طوسی در درج روایات این کتاب باید گفت او در «استبصار» نیز از نقطه‌نظر [[سند حدیث|سند]] روایات روشی شبیه به «تهذیب» داشته است، به این معنی که در دو جزء اول و دوم کتاب، سند روایات را به صورت کامل درج کرده ولی در جزء سوم بیشتر روش اختصار سند و تنظیم مشیخه (اساتید روایت کننده) را برگزیده است.
حامد علی اکبرزاده، سیری در کتب اربعه شیعه و روند تدوین آنها، [http://farsi.al-shia.org/%D8%B3%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%86%D9%87%D8%A7/ سایت الشیعه]
 
  
==پیوندها==
+
مسئله مهم قابل ذکر این است که کتاب‌های «تهذیب» و «استبصار» [[شیخ طوسی]] در شناخت شرایطی که [[ائمه اطهار]] علیهم السلام در آن بسر می‌برده‌اند و نیز بررسی عنصر [[تقیه]] در مسیر حدیث [[شیعه]]، منابع مهمی به شمار می‌روند.
*[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/78614/%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%A7%D9%81%D9%8A/&from=search&&query=%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%A7%D9%81%D9%8A&field=title&count=20&resTypes=200&execute=true#!resource '''الكافی''']
 
*[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/39456/ '''من لايحضره الفقيه''']
 
*[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/38511/ '''تهذيب الأحكام''']
 
*[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/39478/ '''الاستبصار فيما اختلف من الاخبار''']
 
  
 +
این کتاب از [[نسخه خطی|نسخ خطی]] عتیق و بی‌مانندی برخوردار است که تنها دو نسخه خطی معتبر آن در کتابخانه ملی ملک وجود دارد. همچنین باید گفت که بر اساس بررسی‌های انجام شده از قرن پنجم تاکنون شرح‌ها و تعلیقات بسیاری بر کتاب استبصار نوشته شده است که مرحوم [[شیخ آقا بزرگ تهرانی]] به هجده مورد َآن در کتاب «[[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]» اشاره کرده است، اما ظاهراً تعداد این شرح‌ها بیش از این مقدار بوده و طبق قولی رقم آنها به ۲۴ شرح و تعلیق می‌رسد که حاکی از اهمیت این کتاب و توجه دانشمندان شیعه به آن است. در میان این شرح‌ها می‌توان به شرح میرزا حسن بن عبدالرسول حسینی زنوزی، شرح شیخ عبدالرضا طفیلی نجفی، شرح شیخ عبدالطیف بن ابی جامع عاملی با عنوان «جامع الاخبار فی شرح الاستبصار»، حاشیه [[میرداماد|میر محمدباقر داماد]]، حاشیه [[سید نعمت الله جزائری|سید نعمت الله جزایری]] و نیز شرح وی بر استبصار با نام «کشف الاسرار» اشاره کرد.
 +
==منابع==
 +
*سیری در کتب اربعه شیعه و روند تدوین آنها، حامدعلی اکبرزاده، [http://farsi.al-shia.org/%D8%B3%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%86%D9%87%D8%A7/ سایت الشیعه]
 +
*مقاله [[الکافی (کتاب)|الکافی]] در همین دانشنامه
 +
*مقاله [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|من لایحضره الفقیه]] در همین دانشنامه
 +
*مقاله [[شیخ صدوق]]
 +
*مقاله [[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب الأحکام]]
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
|شناسه= ضعیف
+
|شناسه= خوب
 
|عنوان بندی مناسب= خوب
 
|عنوان بندی مناسب= خوب
 
|کفایت منابع و پی نوشت ها= ضعیف
 
|کفایت منابع و پی نوشت ها= ضعیف
 
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
+
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 
|جامعیت= خوب  
 
|جامعیت= خوب  
 
|رعایت اختصار= خوب
 
|رعایت اختصار= خوب

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۱۳

«کتب اربعه» به چهار کتاب معتبر حدیثی شیعه گفته می‌شود که در پنج قرن نخست هجری (دوره متقدمان) تألیف شده‌اند و مشتمل بر مجموعهٔ وسیعی از دست‌نوشته‌هاى اوّلیه اصحاب ائمه علیهم‌السلام معروف به «اصول اربعمائه‌‌‌» می‌باشند. این چهار کتاب عبارتند از: «الکافی» تألیف شیخ کلینی، «من لایحضره الفقیه» تألیف شیخ صدوق، «تهذیب الأحکام» و «الإستبصار» هر دو تألیف شیخ طوسی.

کتب اربعه شیعه

الکافی

کتاب «الکافی» تألیف محمد بن یعقوب کلینی (م، ۳۲۹ ق) اولین کتاب جامع روایی و یکی از «کتب اربعه» است. این کتاب در سه بخش «اصول» در احادیث اعتقادی، «فروع» در احادیث فقهی و «روضه» در احادیث با موضوعات متفرقه تنظیم شده است، که از این بین اصول کافی شهرت بیشتری دارد.

زادگاه کلینی، روستای کُلین از توابع شهر ری بوده، و وفات او در سال ۳۲۹ هجری در بغداد اتفاق افتاده است. وی سال‌های ابتدای زندگی خود را در زادگاه خود سپری کرد و سپس برای کسب معلومات دینی ابتدا به قم و سپس به حوزه‌های کوفه، نیشابور و بغداد نیز سفر کرد.

شیخ کلینی در زمان غیبت صغری می زیست و با برخی محدثان که بدون واسطه از ائمه علیهم السلام حدیث شنیده‌اند، ملاقات کرده است و در کتاب خود از آنها حدیث نقل می نماید؛ از جمله احمد بن محمد بن عیسی اشعری (از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم‌السلام)، احمد بن ادریس قمی (از اصحاب امام حسن عسکری علیه‌السلام) و عبدالله بن جعفر حمیری (از اصحاب امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام).

کتاب کافی در نزد علماء و محدثان شیعه از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، به طوری که علامه مجلسی درباره آن فرموده است: کافی، اضبط اصول و اجمع آنهاست و بهترین و بزرگترین مؤلفات فرقه ناجیه (شیعه) است. کتاب کافی شامل ۱۶۱۹۹ حدیث و مشتمل بر سی کتاب در اصول عقاید و احادیث احکام فقهی و در پایان، بخشی در خطب و مواعظ به «الروضه» است؛ گرچه بعضی در انتساب این بخش به کلینی تردید دارند.

با مطالعه مقدمه کافی روشن می‌شود که شیخ کلینی این کتاب را به تقاضای یکی از دوستان و مریدان خود که احتمالاً محمد بن احمد بن عبدالله بن قضاعه صفوانی یا محمد بن ابراهیم نعمانی بوده، نوشته است. او از مرحوم کلینی درخواست می‌کند که با نوشتن (کتاب) جامع مذهبی خود گامی در جهت رفع نابسامانی‌های موجود بردارد.

کتاب کافی در بین کتب اربعه از حیث احاطه و اشتمال بر فقهیات و عقاید منحصر به فرد است و شیخ کلینی موفق شده است با جمع آوری روایات در هر باب، اثری بدیع و کم‌نظیر به وجود آورد و بسیاری از دانشمندان، مرحوم کلینی را از حیث ضبط و اتقان مورد ستایش قرار داده و کتاب وی را بی‌نظیر و یا کم نظیر توصیف کرده‌اند.

سیره کلینی در زمینه سند روایات، درج آن به صورت کامل است. از این رو روایات و احادیث کتاب، جز در مواردی اندک، مزین به سلسله سندی است که واسطه های بین او تا امام معصوم علیه‌السلام را به طور کامل نشان می‌دهد.

شیخ کلینی با بیشترین اقامت در قم موفق شد اکثر روایات خود را از مشایخ و منابع موجود در این شهر بدست آورده و در تألیف کتاب از آن بهره‌برداری ‌کند، اما بررسی اسناد روایات کتاب نشان می‌دهد که کلینی روایات خود را مجموعاً از ۳۴ نفر روایت کرده است.

از معروفترین شرح‌ها و حاشیه‌های این کتاب می‌توان به «مرآة العقول» علامه مجلسی، شرح اصول کافی تألیف ملا صالح مازندرانی، شرح اصول کافی از ملاصدرای شیرازی، شرح ملا خلیل قزوینی بر اصول کافی به زبان فارسی موسوم به صافی و شرح عربی همین دانشمند بنام شافی و «الرواشح السماویه فی شرح الکافی» تألیف سید محمدباقر محقق داماد اشاره کرد.

من لایحضره الفقیه

«مَن لایَحْضُرُهُ الفقیه»، (به معنای کتاب کسی که فقیه در نزدش حاضر نیست) دومین کتاب از «کتب اربعه» امامیه است که شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق) از محدثان بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری آن را تالیف نموده است. این کتاب که مجموعه‌ای در حدیث است، در پاسخ به درخواست یکی از شیعیان در بلخ و با هدف گردآوری احادیث صحیح و موثق تألیف شده است تا پاسخگوی نیازهای شرعی کسانی باشد که به فقیه دسترسی ندارند.

محمد بن علی بن بابویه قمی فرزند علی بن حسین بن بابویه قمی، معروف به «شیخ صدوق» و ملقب به «رئیس المحدثین» است که در شهر قم بدنیا آمد و سرانجام در سال ۳۸۱ در شهر ری از دنیا رفت. او که نزدیک به عصر معصومان می زیست، با جمع آوری روایات اهل بیت علیهم السلام و تألیف آنها در کتاب های ارزنده بسیار، خدمات کم نظیری به اسلام و تشیع نمود. تالیفات او پرشمار است و حدود ۳۰۰ اثر علمی به او نسبت داده‌اند.

شیخ صدوق برای جمع آوری احادیث امامان معصوم علیهم‌السلام به مسافرت‌های بسیار رفته است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.

سبک نگارش کتاب «من لایحضره الفقیه»، سبک رایج در قرون اولیه اسلامی است که فقهای شیعه فقط به روایت و نقل سخنان ائمه (ع) اکتفا می‌کردند. این کتاب به نقلی شامل ۹۰۴۴ حدیث است و بر خلاف کتاب الکافی، فقط مشتمل بر روایات فقهی است که بر حسب فروع آن دسته‌بندی شده است.

در خصوص انگیزه تألیف این کتاب، شیخ صدوق خود در مقدمه کتابش می‌نویسد: «چون دست قضای الهی مرا به بلاد غربت کشاند و بنا به تقدیر خدایی به قصبه ایلاق از سرزمین بلخ وارد شدم، در این نقطه شریف الدین ابوعبدالله معروف به نعمه بر من وارد شد و با مجالست خویش، مسرت مرا تداوم بخشید و... او در اثنای سخنان خود به من خاطر نشان کرد که محمد بن زکریای رازی کتابی در موضوع طب نوشته و آن را «من لایحضره الطبیب» نامیده است و به همین ترتیب از من خواست تا به تالیف کتابی در فن فقه، حلال و حرام و شرایع و احکام بپردازم که این کتاب چکیده جامعی از مصنفاتم در این زمینه باشد و آن را «من لایحضره الفقیه» نامگذاری کنم تا او بتواند به آن مراجعه کند، به مطالب‌ آن اعتماد ‌کند و تکیه‌گاه او در فتوا باشد... من درخواست وی را اجابت کردم و این کتاب را برای او با حذف سند نوشتم. ضمناً من در تألیف این کتاب تنها به ذکر روایاتی پرداختم که به آن فتوا داده و به صحت آنها حکم می‌کنم و علاوه بر آن معتقدم که این روایات بین من و خدای من حجت است. روایات این کتاب برگرفته شده از کتب مشهوری است که مرجع و تکیه‌گاه دانشمندان است.»

آنچنان که از مقدمه ذکر شده برمی‌آید، شیخ صدوق کتاب خود را به عنوان یک خودآموز فقهی که بتواند پاسخگوی مسایل شرعی مردم باشد نوشته است، تا یک کتاب درسی برای حوزه‌های علمی و دینی. مسئله قابل ذکر این که عصر شیخ صدوق دوره‌ای بود که فقه شیعه هنوز از شکل مأثور خود خارج نشده بود، بدین معنی که در صدور احکام و فتاوا، ‌فقهای شیعه تنها از متن روایات و احادیث و آثار بهره می‌بردند، گرچه گرایشاتی نیز در خصوص استنباط و اجتهادات فقهی به چشم می‌خورد. از این رو مرحوم شیخ صدوق با پیروی از روش غالب این دوره،‌ کتاب خود را به عنوان یک رساله عملیه نوشت.

بدون شک حجم قابل توجهی از مطالب کتب و اصول اولیه در این کتاب منعکس شده است که شیخ صدوق تنها به قسمتی از آنها اشاره کرده است. از میان کتب صدر اول وی به کتاب‌های حریز بن عبدالله سجستانی، عبدالله بن علی حلبی و محمد بن ابی عمیر دسترسی داشته و این عده بعضاً با یک واسطه از راویان امام صادق علیه‌السلام بوده‌اند. شیخ صدوق همچنین با تکیه بر تصانیف عده‌ای از بزرگان شیعه همانند علی بن مهزیار اهوازی، حسین بن سعید اهوازی و... کتاب خود را نوشت و این عده علاوه بر آن که عموماً حیات چند نفر از امامان را درک کردند، از وکلا و‌ معتمدان آن بزرگواران به شمار می‌رفتند، ضمناً هر یک در عصر خود از فحول علمای شیعه و چهره‌های موثق و معتبر علمی بوده‌اند.

اما سه مرجع عمده صدوق در تألیف «من لایحضره الفقیه» عبارت است از کتاب «الرحمه» سعد بن عبدالله اشعری قمی، «جامع» استادش محمد بن حسن بن ولید و کتاب «شرایع» پدرش بوده است، که این سه نفر از شخصیت‌های بزرگ شیعه در عصر خود بوده‌اند.

از جمله شرح‌ها و حواشی معروف «من لایحضر» می‌توان به «روضة المتقین» به عربی و «لوامع صاحبقرانی» به فارسی، تألیف محمدتقی مجلسی معروف به مجلسی اول، «معاهد التنبیه» تألیف شیخ محمد بن زین الدین شهید ثانی و «معراج التنبیه» تألیف شیخ یوسف بحرانی اشاره کرد.

تهذیب الاحکام

کتاب «تهذیب الاحکام» مجموعه روایات فقهی و احکام شرعی است که از اهل بیت علیهم السلام روایت شده است. شیخ طوسی این کتاب را در شرح و توضیح کتاب «المقنعه» از شیخ مفید، استاد بزرگ خود و به دستور ایشان نگاشته است.

کتاب «تهذیب الاحکام»، شامل تمام روایات فروع و احکام است و برای فقیه و مجتهدی که بخواهد اجتهاد نماید، بیشتر روایات مورد نیاز را فراهم آورده است. این کتاب شامل مباحث فقهی، اصولی، رجالی و بسیاری از مباحث سودمند دیگر است.

مؤلف کتاب محمد بن حسن طوسی، فقیه، اصولی، رجالی، مفسر و متکلم بزرگ شیعه است که وی را به «شیخ الطائفه» لقب داده‌اند. وی در سال ۳۸۵ هجری در منطقه طوس خراسان به دنیا آمد و در همان شهر مقدمات علوم را فراگرفت. در سال ۴۰۸ هجری برای تکمیل معلومات خود عازم بغداد شد. وی در سال ۴۶۰ هجری در سن هفتاد و پنج سالگی در نجف اشرف دعوت حق را لبیک گفت. شیخ طوسی نزد شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی تلمذ کرد و بعد از سید مرتضی دوازده سال در بغداد مرجعیت عامه داشت. شیخ پایه گذار علوم اسلامی در مذهب تشیع است و هموست که حوزه علمی شیعه را به نجف انتقال داد و در واقع تأسیس کرد.

شیخ طوسی «تهذیب الأحکام» را از اصول مورد اعتماد قدماء و منابعی که در بدو ورود به بغداد در اختیار بوده است، تألیف کرد. قسمتی از این کتاب در دوره حیات شیخ مفید و به عنوان شرح رساله فقهی او یعنی «مقنعه» نگارش یافت. شیخ طوسی در آن زمان ۲۵ یا ۲۶ سال بیشتر نداشت و سپس بعد از وفات استاد خود آن را کامل کرد. کتاب «تهذیب» پس از نگارش به سرعت مورد توجه قرار گرفت و در حوزه‌های علمی مورد استنساخ قرار گرفت.

ادله ای که شیخ طوسی در این کتاب به آنها استدلال می کند، برگرفته از قرآن (ظاهر، صریح، محتوا، دلیل و یا معنای قرآن)، احادیث قطعی (مانند خبر متواتر و اخبار دارای قرائن قطعی دال بر صحت آن ها) و اجماع مسلمین و یا اجماع علمای شیعه است و در آخر به روایات مشهور میان اصحاب نیز اشاره دارد. البته شیخ به روایات مخالف و به وجه جمع یا وجه فساد آن ها مانند ضعف سند یا عمل اصحاب برخلاف آن نیز اشاره کرده است. این کتاب طبق شمارش شیخ آقا بزرگ تهرانی دارای ۱۳۵۹۰ روایت بوده که در قالب بیست و سه کتاب فقهی و ۳۹۳ باب تنظیم شده است.

درباره انگیزه تألیف کتاب «تهذیب»، شیخ طوسی در مقدمه کتاب خود ابتدا به واقعیت تضاد و تعارض موجود در روایات شیعه در آن دوران و در نتیجه طعن مخالفان نسبت به شیعیان اشاره می‌کند و پس از آن توصیه شیخی فاضل را چاره جوی این مشکل یادآور می‌شود و می‌نویسد: «دوست من به من گفت: در این شرایط اهتمام به تألیف کتابی که بتواند اخبار متناقض و احادیث اختلافی را به نحوی با یکدیگر جمع کند، از مهمترین خدمات دینی و از بالاترین وسائل تقرب به درگاه الهی است و این کار برای همه طبقات، از نوآموزان گرفته تا پژوهشگران مفید است. وی از من خواست که به شرح رسالة استادمان شیخ مفید موسوم به مقنعه روی آورم...».

در جلد نخست کتاب «تهذیب»، روایات معمولاً با سند کامل درج شده و این روایات اکثراً به توسط استاد اول او یعنی شیخ مفید نقل شده است. اما پس از وفات شیخ مفید، شیخ طوسی تصمیم گرفت مستقیماً به کتب پیشینیان مراجعه کرده و از این کتب روایات خود را استخراج کند. او بدین صورت واسطه بین خود و صاحبان کتاب را حذف کرد و سپس در پایان کتاب برای خارج کردن روایات از عارضه ارسال به نگارش اسامی مشیخه (اساتید روایت کننده) مبادرت ورزید. ضمن آن که مؤلفان این مصادر همگی از بزرگان صاحب نام تشیع و از استوانه های گرانقدر مذهب بوده اند و کتابهای شیخ آئینه‌ای از آثار و مؤلفات آنان است.

کتاب «تهذیب الاحکام» دارای شرح‌های متعددی است که در این میان می‌توان به «احیاء الاحادیث» محمدتقی مجلسی، «ملاذ الاخیار» نوشته محمدباقر مجلسی، «غایة المرام» و «مقصود الانام» نوشته سید نعمت‌الله جزایری، شرح تهذیب تألیف شهید ثانی و شرح تهذیب از محمدامین استرآبادی اخباری اشاره کرد.

الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار

گفته می‌شود شیخ طوسی ابتدا کتاب «تهذیب الاحکام» را تألیف کرد و از آنجا که طی جمع‌آوری آن به تعارض و تنافی ظواهر برخی اخبار برخورد کرد، به فکر تألیف کتاب جداگانه‌ای که جامعه این دسته از احادیث باشد، افتاد و کتاب «استبصار فی ما اختلف من الاخبار» را تألیف کرد و با اصول علمی به جمع مضامین و توفیق اخبار، اهتمام کرد. کتاب «استبصار» دارای ۵۵۱۱ حدیث و در ۹۲۵ باب جمع آوری شده است.

کتاب «الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار» همانند «تهذیب» از زمان تألیف تاکنون همواره مورد توجه فقها قرار گرفته و به عنوان چهارمین کتاب از «کتب اربعه» مطرح است. این کتاب در سه جزء اصلی تنظیم شده که دو جزء آن در عبادات و جزء سوم مربوط به معاملات و بقیه ابواب فقه است.

شیخ طوسی خود درباره انگیزه تألیف این کتاب می‌نویسد: «پس از تألیف کتاب تهذیب، جمعی از دانشمندان که آن را مطالعه کرده و کتاب جامعی تشخیص دادند و مشاهده کردند کمتر حدیثی است مگر آن که در آن ذکر شده و برای مبتدی و فقیه و متوسط هر کدام به نحوی قابل استفاده است و همه می‌توانند مطلوب خود را از ‌آن برگیرند، خواستار کتابی شدند که احادیث مختلف به طور اختصار، در آن به طور جداگانه جمع آوری شود و در ضمن به این نکته توجه دادند که برای این مقصود باید عنایت بیشتری مبذول کرد، زیرا نفعش بیشتر است. از سویی به این جهت که در گذشته هیچ یک از بزرگان علمای ما که درباره اخبار و فقه و حلال و حرام کتاب نوشته‌اند در این باره کتابی تألیف نکرده‌اند، از من خواستند که چنین کتابی را تألیف کنم».

اما در مورد سیره شیخ طوسی در درج روایات این کتاب باید گفت او در «استبصار» نیز از نقطه‌نظر سند روایات روشی شبیه به «تهذیب» داشته است، به این معنی که در دو جزء اول و دوم کتاب، سند روایات را به صورت کامل درج کرده ولی در جزء سوم بیشتر روش اختصار سند و تنظیم مشیخه (اساتید روایت کننده) را برگزیده است.

مسئله مهم قابل ذکر این است که کتاب‌های «تهذیب» و «استبصار» شیخ طوسی در شناخت شرایطی که ائمه اطهار علیهم السلام در آن بسر می‌برده‌اند و نیز بررسی عنصر تقیه در مسیر حدیث شیعه، منابع مهمی به شمار می‌روند.

این کتاب از نسخ خطی عتیق و بی‌مانندی برخوردار است که تنها دو نسخه خطی معتبر آن در کتابخانه ملی ملک وجود دارد. همچنین باید گفت که بر اساس بررسی‌های انجام شده از قرن پنجم تاکنون شرح‌ها و تعلیقات بسیاری بر کتاب استبصار نوشته شده است که مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی به هجده مورد َآن در کتاب «الذریعه» اشاره کرده است، اما ظاهراً تعداد این شرح‌ها بیش از این مقدار بوده و طبق قولی رقم آنها به ۲۴ شرح و تعلیق می‌رسد که حاکی از اهمیت این کتاب و توجه دانشمندان شیعه به آن است. در میان این شرح‌ها می‌توان به شرح میرزا حسن بن عبدالرسول حسینی زنوزی، شرح شیخ عبدالرضا طفیلی نجفی، شرح شیخ عبدالطیف بن ابی جامع عاملی با عنوان «جامع الاخبار فی شرح الاستبصار»، حاشیه میر محمدباقر داماد، حاشیه سید نعمت الله جزایری و نیز شرح وی بر استبصار با نام «کشف الاسرار» اشاره کرد.

منابع


مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه