محمد بن زکریای رازی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

محمد بن زکریای رازی (۲۴۰ـ۳۱۰ ق)، حکیم، طبیب و شیمیدان نامدار مسلمان ایرانی در قرن چهارم هجری است. زکریای رازی به خاطر آثارش در علم شیمی و کشف «الکل»، پدر شیمی خوانده شده است، ولی تلاشهای علمی او تنها در زمینه طب و شیمی نبوده، بلکه در زمینه طبیعت، فلسفه، ریاضی، هندسه و... نیز مهارت داشته و آثاری تألیف نموده است. آرای پزشکی رازی، در سرزمین‌های اسلامی و خارج از آن، بسیار تأثیرگذار بود.

رازی.jpg
نام کامل محمد بن زکریای رازی
زادروز ۲۴۰ قمری
زادگاه ری
وفات ۳۱۰ قمری
مدفن ری

Line.png

اساتید

علی بن ربن طبری، ابوزید بلخی، ابوالعباس نیشابوری،...

شاگردان

ابن ابی اصیبعه، یحیی بن عدی، ابوالقاسم مغانمی، ابن قارن رازی،...

آثار

تقاسیم العلل، بُرْء الساعه، الحاوی فی الطب، المنصوری فی الطب، من لایحضره الطبیب، السیرة الفلسفیه،...

ولادت و وفات

درباره سال و محل ولادت و درگذشت ابوبکر محمد بن زکریای رازی اختلاف است؛ به گفته برخی او در سال ۲۴۰ هـ.ق (۸۴۶ م) در ری زاده شد و در ۳۱۰ هـ.ق (۹۳۵ م) از دنیا رفت، اما به گفته ابوریحان بیرونی، تولد وی در نیمه شعبان ۲۵۱ هـ.ق و وفاتش ۵ شعبان ۳۱۳ هـ.ق بوده است. گرچه بنابر مشهور، رازی در اواخر عمر نابینا شد و در ۳۱۱ یا ۳۱۳ قمری در بغداد یا ری درگذشت. همچنین گزارش‌های دیگری مبنی بر زنده بودن او تا دوران ابن عمید (متوفی ۳۶۰) وزیر آل بویه، وجود دارد و گفته می‌شود رازی کتاب «الحاوی فی الطب» را به او تقدیم کرده است. بر این اساس، وفات وی را ۳۲۰ ق. نیز گزارش کرده اند.

تحصیل و تدریس

زکریای رازی سال ها در بغداد تحصیل کرد. شهرزوری در شیوه دانش اندوزی رازی چنین آورده است: «او می گفت: که علوم فلسفه را پیش شهید بلخی (متوفی ۳۲۵ ق) خواندم در وقتی که سایر بودم در ولایات و بلدات».[۱] این فرزند ری، همچنین در محضر علی بن ربن طبری هم شاگردی کرده است: «... مولد و منشأ او ری است و طب را پیش ابن طبری خوانده است».[۲]

دانش اندوزی رازی تنها از راه مطالعه و شاگردی نبود، بلکه او بخشی از دانش خود را در سفرها به دست آورد: «محمد بن زکریا به شهر و بلادها می رفت و سیر می نمود... و از سیر و سیاحت خود را دور نمی داشت».[۳]

در مورد سبب تمایل رازی به علم طب و پزشکی گفته اند: «او در اوایل حال، رنگرز بود. بعد از آن به علم اکسیر مشغول شد. تا آنکه چشمهایش رَمَد (به درد آمدن چشم) پیدا کرد. به جهت بخارات عقاقیر (گیاهان دارویی). پیش طبیبی رفت تا چشم خود را معالجه نماید. طبیب گفت: تا پانصد دینار طلا ندهی، من علاج نخواهم کرد. پس مبلغ مذکور را به او داد. طبیب گفت: کیمیا این است، نه آنچه تو به آن مشغول شدی و چشم خود را تلف کردی. پس عمل اکسیر را ترک کرده، مشغول به علم طب شد و در آن فن به جایی رسید که تصانیف او، تصانیف پیشینیان را منسوخ ساخت».[۴] بنابر گفته ابوریحان بیرونی نیز، مداوای چشم، رازی را به عرصه پزشکی کشاند. بیهقی نیز این مطلب را گزارش داده و می افزاید: «... بدان سبب از کیمیا اعراض نمود و در تحصیل علم طب به غایتی رسید که تصانیف او در آن علم، ناسخ تألیف متقدمان گشت».[۵]

جلسه درس حکیم ری، شکوه خاصی داشت: «او پیر بود... و در مجلس به تعظیم می نشست. در پیش او شاگردان و در عقب شاگردان، شاگردان».[۶] گفته شده یحیی بن عدی، فیلسوف و مترجم قرن سوم و چهارم، روش فلسفی رازی را داشته[۷] و طب و منطق را نزد او خوانده است. به گزارش منابع، ابوالقاسم مَغانِمی، ابن قارِن رازی و ابوغانم طبیب از دیگر شاگردان رازی در طب بوده‌اند.[۸]

آثار و تألیفات

نخستین اثر «رازی شناسی» را خود حکیم رازی پدید آورده است. او با اثرپذیری از «سیره» های رایج سقراط حکیم، پیشوای فلسفی اش، کتاب «السیرة الفلسفیة» را در شرح حیات علمی و عملی خویش در جایگاه یک فیلسوف نوشت. همچنین به پیروی از جالینوس که الگوی او در دانش پزشکی بود، رساله فهرست آثار خویش را نگاشت. آنگاه ابن ندیم و سپس ابوریحان بیرونی با نگارش دیباچه ای در شرح مقام ها و تلاش های علمی رازی، در حقیقت پایه گذار «رازی شناسی» در جهان دانش و حکمت شدند. شاگرد وی، ابن ابی اُصَیبعه نیز در کتاب خود به نام «طبقات الاطبّاء» که تاریخچه ای از پزشکان است، بیشتر به شرح احوال و آثار رازی پرداخت.

ابن ندیم کتاب‌های رازی را در موضوع‌های مختلفی چون پزشکی، نجوم، احکام نجوم، الهیات و فلسفه، بدون تقسیم‌بندی خاص و مشتمل بر حدود ۱۵۰ عنوان کتاب و رساله برشمرده است.

البته پیشینه رازی شناسی در اروپا به دوران قرون وسطی می رسد که پزشک یهودی دانشمندی به نام فرج بن سلیم سیسیلی در سال ۱۲۷۹ میلادی کتاب وی را به نام «الحاوی فی الطب» با عنوان «Continents» به لاتین ترجمه کرد.

یکی از ویژگی های رازی حضور در مجالس گفت و گو بود؛ در اصل، برخی از کتاب های رازی ردیه ها و نقض نوشته های اوست بر آثار گذشتگان. مثل «کتاب فی نقض الطب الروحانی علی ابن تمار» و «کتاب فی الرد علی حسین التمار علی جو الاسراب». بیرونی در «الآثار الباقیه» از این مجادله ها چنین گزارش می دهد: «بین ابوبکر محمد بن زکریای رازی و ابوبکر حسین تمار، سؤال ها و جواب ها و مطالبات و مناقضاتی رخ داده است که جوینده را به حق رهبری می کند».[۹]

کتاب های رازی قرن ها در دانشکده های پزشکی معروف اروپا تدریس می شد، چنان که در سال ۱۳۹۵ میلادی کتاب «الحاوی» یکی از نُه کتاب دانشکده پزشکی پاریس بود. همچنین مقاله نهم کتاب «المنصوری فی الطب» وی تا پایان قرن پانزدهم، جزئی از برنامه دروس دانشگاه توبینگن آلمان به شمار می آمد.

برخی از آثار موجود زکریای رازی عبارت است از:

  1. تقاسیم العلل،
  2. بُرْء الساعَه،
  3. الحاوی فی الطب،
  4. المنصوری فی الطب،
  5. من لایحضره الطبیب،
  6. کتاب الحاصل فی العلم الإلهی،
  7. فی الرد علی الکیال فی الامامه،
  8. طب الفقراء،
  9. رسائل الفلسفیه،
  10. کتاب فی الفَصد،
  11. مایقدَّم مِن الفواکه و الاغذیة و مایؤخّر،
  12. منافع السکنجبین،
  13. مقالة فی اختلاف الدم،
  14. المدخل التعلیمی فی الکیمیاء،
  15. الجدری و الحصبه،
  16. ابدال الادویه،
  17. الطب الروحانی،
  18. السیرة الفلسفیه،
  19. الشکوک علی جالینوس.

تأثیر رازی در پزشکی

آرای پزشکی زکریای رازی، چه در زمان خودش و چه پس از مرگ او، در سرزمین‌های اسلامی و خارج از آن، بسیار تأثیرگذار بود. اخوینی بخاری (متوفی ۳۷۱)، که با یک واسطه شاگرد رازی بود در «هدایة المتعلمین فی الطب» بارها از آرای رازی یاد کرده و او را استاد خویش نامیده است.

علی بن عباس مجوسی (متوفی ۳۸۴) در «مقدمة کامل الصناعة»، که حدود پنجاه سال پس از رازی نوشته شده، از المنصوری فی الطب و الحاوی فی الطب نام برده و گفته که دو نسخه از الحاوی را دیده است. ابن سینا در «القانون فی الطب» از رازی نام نبرده اما با مقایسه محتوایی بخش‌هایی از الحاوی و قانون معلوم می‌شود ابن سینا در تألیف کتابش، از الحاوی استفاده کرده است.

اسماعیل بن حسین جرجانی (متوفی ۵۳۱) در «ذخیره خوارزمشاهی» نظرهای رازی در موضوعات مختلف را نقل کرده است. نظامی عروضی (متوفی ۵۶۰) در چهار مقاله الحاوی را از کتاب‌هایی برشمرده که خواندنش برای هر پزشک ضروری است. ابوریحان بیرونی (متوفی ۴۴۰) نیز از آثار رازی بسیار سود برده است. او در صیدنه فراوان از رازی نام برده و آثار رازی از منابع پربسامد این کتاب است.

در غرب قلمرو اسلامی نیز سنّت پزشکی رازی مؤثر بوده است، از جمله ابن رشد اندلسی (فیلسوف و پزشک متوفی ۵۹۵) که در «الکلیات فی الطب» در جاهای مختلف آرای رازی را نقل کرده است.

همچنین آثار رازی از منابع تألیفات پزشکی هند بوده است، از جمله عین الملکِ شیرازی که در ابتدای «عِلاجات داراشکوهی»، آثار رازی را از منابع خود معرفی کرده است. و در سال‌های اخیر، المنصوری، الحاوی و کتاب الفاخر رازی به اردو ترجمه شده‌اند.

رازی در منابع لاتین، شناخته شده و تاثیرگذار بوده و نام او به شکل‌های مختلف ضبط شده است، از جمله Rhazes، Rasi، Razi.

پیش از ترجمه آثار رازی به لاتین، قسطنطین آفریقایی (متوفی ۴۸۰ ق)، کامل الصناعة را به لاتین ترجمه کرد و به این ترتیب نام رازی به منابع لاتین راه یافت. شمار زیاد کتاب‌های رازی به ویژه کتاب المنصوری، که به لاتین و دیگر زبان‌های اروپایی ترجمه شده‌اند، نشانه توجه اروپاییان به آثارش و تأثیر این آثار بر پزشکی اروپاست.

ویژگی‌های علمی و اخلاقی

شخصیت علمی حکیم محمد بن زکریای رازی به دلیل چهره درخشان وی در پزشکی و نیز شهرت فلسفی اش، از دیرباز تا به امروز مورد توجه بوده است. از این رو، به پاس زحمت های فراوان او در امر داروسازی به ویژه کشف «الکل»، روز پنجم شهریور ماه، روز بزرگداشت زکریای رازی و روز داروسازی نامگذاری شده است.

شهرزوری درباره نبوغ و جامعیت او در علوم چنین آورده است: «فلسفه و علوم قدیمه را نیکو می شناخت، او بفهم و زیرک بود».[۱۰]

رازی در دوران مکتفی عباسی (ﺣﮑ: ۲۸۹ـ۲۹۵) ریاست بزرگ ترین بیمارستان شهر بغداد را بر عهده داشت. ابن ابی اصیبعه حکایتی منسوب به رازی نقل کرده که نشان دهنده ابتکار وی در انتخاب محل احداث بیمارستان عضدی بغداد است؛ بر اساس این حکایت، به دستور رازی، قطعات گوشت را در نقاط مختلف شهر آویزان کردند و در محلی که گوشت سالم مانده بود بیمارستان عضدی را تأسیس کردند.[۱۱]

بزرگان حکمت به پیروی از فرمان های بلند اخلاقی اسلام، در عین جایگاه والای خود در نبوغ و دانش، هرگز از توجه به حال فرودستان غافل نمی ماندند. «و اکثر اوقات او در اجتهاد و فکر و اطلاع بر حال افاضل که پایین رتبه‌ تر از او بودند، می گذشت».[۱۲]

صاحب «نزهة الارواح» درباره خوی بخشش او چنین حکایت کرده است: «و او کریم بود. احسان و نیکویی می کرد نسبت به فقرا و نسبت به فقرا، عطاها و بخشش ها قرار داده بود».[۱۳] ابن ندیم نیز در کتاب الفهرست خود چنین می نویسد: «تفقد و مهربانی به همه کس، به ویژه فقرا و بیماران داشته، از حالشان جویا می شد و به عیادتشان می رفت و مقرری های کلانی برای آنها گذاشته بود».[۱۴]

رازی به رعایت موازین اخلاقی در پزشکی و پرهیز از حیله‌گری برای جذب بیمار بسیار معتقد بود و در این باب، رساله «فی الاسباب المُمَیِّلة لقلوب الناس عن افاضل الاطباء الی اَخِسّائهم» (دلایلی که مردم از طبیبان دانشمند روی می‌گردانند و به طبیبان متوسط متمایل می‌شوند) را نگاشته است.[۱۵]

آرا و عقاید

بررسی و تحلیل آرا و عقاید رازی به سبب در دست نبودن برخی از آثار مهم و بحث انگیزش کار ساده‌ای نیست. در این خصوص با دو دسته از منابع روبه‌رو هستیم: نخست، آثار موجود رازی که در انتساب آن‌ها به وی تردیدی نیست، مانند الطب الروحانی، السیرة الفلسفیه و الشکوک علی جالینوس؛ دوم، آثاری که اصل آن‌ها موجود نیست و فقط گزارش‌ها و مطالبی از آن‌ها در منابع مختلف بعدی نقل شده است، مانند العلم الالهی، کتاب اللذة و فی النبوات (نقض الادیان). این گزارش‌ها و نقل قول‌ها نیز بیش‌تر در آثار مخالفان رازی و به نیت رد و نقض اقوال وی آمده است.

با آن‌که در کتاب‌های مهم او مانند «الحاوی» عبارات فراوانی وجود دارد که مسلمان بودن او را تأیید می‌کند، اما گفته‌ شد که زکریای رازی اظهار نظرهای خلاف مبانی اسلامی نیز داشت؛ برای نمونه؛ در کتاب «فى نقض الادیان» که به او نسبت داده شد، آمده است چون همه افراد بشر مساوی‌اند، پیغمبران، مدعى مزیتى بر آنها نتوانند بود. معجزات پیغمبران فریب یا از افسانه‌هاى دینى است. تعالیم مذاهب، خلاف حقیقت است. مذاهب، یکى از علل جنگ‌هایى است که بشر را به نیستى می‌کشد.[۱۶]

با تمام آنچه گفته شد ولی به دلایلی نمی‌توان گفت که زکریای رازی ملحد بوده است:

در ظاهر آثار باقی مانده از او که مسلّماً از تألیفاتش می‌باشد، عبارتی که مبیّن اعتقاد رازی به عدم نیاز به نبوّت و وحی و شریعت باشد، دیده نشد، بلکه بر خلاف آن، عبارات و کلمات زیادی در آنها وجود دارد که اعتقادش به اسلام را می‌توان از آنها برداشت کرد. تنها منبعی که برای شناخت این جنبه از اعتقادات رازی در دست است، کتاب «اعلام النبوه» اثر ابوحاتم رازی (م، ۳۲۲ ق) دانشمند اسماعیلی همزمان با زکریای رازی است.[۱۷] البته، در این کتاب نامی از رازی نیست، بلکه موارد نقل قول شده منسوب به رازی با این جمله، «قال الملحد» بیان گشته است.

برخلاف منتقدان رازی، برخی انتساب انکار نبوت به رازی را اتهامی بیش ندانسته‌اند و بر آن‌اند که شواهدی مبنی بر اعتقاد رازی به شریعت و معاد وجود دارد. صاحبان این رأی، به سخن ابن ابی اصیبعه درباره ساختگی بودن کتاب‌های ملحدانه رازی و همچنین به اشاراتی در کتاب‌های طب الروحانی و السیرة الفلسفیه استناد می‌کنند که حاکی از اعتقاد رازی به خدا و حیات پس از مرگ و پایبندی او به شریعت و اصول اخلاقی است. به نظر شهید مطهری، چون تمام کتاب‌های رازی در دسترس نیست نمی‌توان پیرامون او اظهار نظر قطعی کرد، اما از مجموعه قرائن به دست می‌آید که او منکر نبوت نبوده بلکه با مدعیان دروغین نبوت در ستیز بوده است. و حتی بعید نیست که او شیعه امامی بوده باشد و به همین دلیل اسماعیلیان بر او می‌تاختند.[۱۸]

پانویس

  1. نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص ۳۵۷.
  2. نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص ۳۵۷.
  3. نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص ۳۵۷.
  4. نزهة الارواح و روضة الافراح، ص ۳۵۶.
  5. بیهقی، درة الاخبار و لمعة الانوار، ترجمه: ناصرالدین بن عدة الملک، ص ۱۲.
  6. نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص ۳۵۷.
  7. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ج۱، ص۱۰۶.
  8. ابوحیان توحیدی، الامتاع و المؤانسة، ج۱، ص۱۷۴.
  9. ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیه، لیپزیک، ۱۹۲۳، ص ۲۵.
  10. نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص ۳۵۷.
  11. ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ج۱، ص۴۱۵.
  12. نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص ۳۵۷.
  13. نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ص ۳۵۷.
  14. ابن الندیم، الفهرست، ترجمه: محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱، ص ۵۳۱.
  15. محمود نجم آبادی، مؤلّفات و مصنّفات محمدبن زکریای رازی، ج۱، ص۱۳۳.
  16. مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعى ایران، ج ‏۱۰، ص ۱۳۳-۱۳۴.
  17. عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج ‏۱، ص ۶۷.
  18. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۴، ص۴۶۸-۴۷۰.

منابع

  • "زکریای رازی"، مجله گنجینه، یحیی جهانگیری سهروردی، شهریور ۱۳۸۷، شماره ۷۳.
  • "رازی، محمد بن زکریا"، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۳/۰۹.
  • "زکریای رازی که بود؟"، پایگاه اسلام کوئست.