اصول اربعمائه
«اصول اربعمائه» اصطلاحی در علم حدیث به معنى مجموعههاى حدیثی آغازین است که راویان سدههاى نخستین مستقیما از نگاشتن روایتهایى که مىشنیدند، پدید مىآوردند. این اصول خود، منبع و مصدر کتابهاى حدیثى بعدى گردید[۱] و حتی ملاک صحت حدیث نزد محدثان نسلهاى بعد، وجود آن حدیث در یکى از این اصول بود.
محتویات
تفاوت کتاب و اصل و مصنف
شیخ آقا بزرگ تهرانی مینویسد: «اصل در حدیث بر بخش خاصی از کتب حدیث اطلاق میشود، ولی کتاب شامل همه نوع نوشتهای حدیثی میباشد. اصل در واقع به همان معنای لغوی آمده است؛ زیرا کتاب حدیث، اگر عین سخن ائمه (ع) باشد، وجود چنین احادیثی برای کسانی که میخواهند مطلبی در مورد آن حدیث بنویسند، وجودی ابتدایی و اصلی است، به همین دلیل به این گونه مجموعهها اصل میگویند».[۲]
و در تفاوت اصل با مصنَّف که واژه متداول دیگری در کتابهای فهارس است گفته شده: اصل به دستنوشته هاى اوّلیه اطلاق مى شود که برگرفته از اثرى دیگر نیستند و مصنَّف به نوشته هایى اطلاق مى شود که از آثار پیشین بهره برده باشند.[۳]
و برخی تفاوت مصنَّف را با اصل در این دانسته اند که برخلاف اصل که هرچه در آن است، احادیث منقول از معصومان(ع) است، مصنَّفات، افزون بر احادیث معصومان (ع)، آثار مصنِّف نیز در آن جای دارد. [۴]
بازشناسی اصول اربعمائه
نخستین بار، ابن شهرآشوب از شیخ مفید نقل کرده که اصول حدیثى شیعه، چهارصد «کتاب» است.
در مورد اینکه این اصول در چه بازه زمانی نگاشته شده اند اختلاف است؛ برخی معتقدند این اصول، از زمان امام على علیهالسلام تا زمان امام حسن عسکرى علیهالسلام به وسیله اصحاب آنان - که بنا بر تصریح برخى چهار صد نفر بودند - انجام شده است؛ هر چند بیشتر آنان از اصحاب امام صادق علیهالسلام بودهاند. و برخى برآنند که همه از اصحاب ایشان مىباشند.[۵]
از زمان ابن شهر اشوب، همواره شناسایی این اصول و نویسندگانشان یکی از دغدغه های پژوهشگران حدیثی بوده است. آنچه تاکنون با عنوان «اصل» شناسایى شده، بدین شرح است:
- در دو کتاب رجال نجاشی و الفهرست شیخ طوسى از ۶۶ اصل نام برده شده است.
- شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعة، تعداد ۱۱۷ اصل را معرّفى مى کند.
- مؤلّف مقدمه «المعجم المفهرس لألفاظ أحادیث بحارالأنوار»، شماره اصل را به ۱۲۲ رسانده است.
- اِتانْ کلبِرْگ، ۱۰۹ اصل را بر پایه کتب شیخ طوسى، رجال النجاشی، معالم العلماء و الفهرست ابن ندیم، معرّفى کرده است.
مهدی مهریزی پژوهشگر معاصر حدیثی معتقد است از آنجا که روشن است که این ارقام، با ادّعاى اصول چهارصدگانه، فاصله بسیار دارد، به نظر مى رسد پیش از جستجو در فهارس و مصادر، جهت بازشناسى این آثار چهارصدگانه باید پژوهشى را در زمینه «اصل»، «کتاب» و «تصنیف» به انجام رسانید و در پرتو آن به جستجو و بازشناسى و بازسازى پرداخت.[۶] وی با طرح این نظر که کتاب تعبیری عام تر از اصل است و اصل و غیر آن را شامل می شود، و فقط مصنَّف، معنایى مقابل اصل دارد، در کتاب خود با عنوان "مکتوبات حدیثى اصحاب ائمّه علیهم السلام" به جستجوی اصول اربعمائه بر این اساس می پردازد که این چهارصد عنوان، برخى با تعبیر «اصل» در فهارس معرّفى شده اند و برخى با تعبیر «کتاب». و تنها مصنّفات از این گونه نوشته ها خارج مى گردند. و معتقد است اگر به این صورت عمل شود می توان در میان آثار اصحاب امام صادق علیه السلام، چنین تعدادى را با عنوان اصل و کتاب نشان داد.[۷]
اعتبار اصول اربعمائه
به تصریح برخى، چنانکه گفته شد اصول نگاشته شده در زمان امامان علیهمالسلام بیش از چهارصد اصل بوده است، لیکن از میان آنها اصولى را که امامیه بر اعتبار و صحت آنها و نیز عمل بدانها اتفاق داشتهاند، چهارصد اصل بوده است.[۸]
شیخ بهایی در «مشرق الشمسین» یکی از قرینههای صحت حدیث نزد علمای شیعه را وجود آن در چند اصل یا تکرار آن در یک اصل و یا وجود حدیث در یک اصل که صاحب اصل از افراد قابل اطمینان (اصحاب اجماع) نزد شیعه است میداند و همین امر حاکی از اعتماد قدما به محتویات اصول مزبور میباشد.
ظاهراً علت اعتماد به اصول مزبور این است که اصحاب ائمه علیهمالسلام هنگام شنیدن حدیث از امام، بدون فوت وقت آن را مینوشتهاند، که قهراً احتمال فراموشی یا کم و زیاد شدن متن آن کمتر است. مؤیّد این مطلب، روایتى است که سید بن طاووس در «مهج الدعوات» نقل کرده است که «گروهى از اصحاب امام کاظم علیهالسلام با قلم و کاغذ در محضر ایشان حاضر مىشدند و چون امام سخنى مىفرمود یا درباره واقعهاى فتوا مىداد، آن را مىنگاشتند.[۹]
سرنوشت اصول
از ویژگىهاى اصول اربعمائه چنانکه شیخ آقا بزرگ تهرانى نیز بدان تصریح کرده، ترتیب نداشتن احادیث آنها بوده است؛ زیرا همانطور که گفته شد، بیشتر اصول در محضر امامان و در پاسخ پرسشهاى گوناگون مطرح شده، نگاشته مىشدند. این کاستى موجب شد تا با رواج یافتن کتب حدیثى داراى ترتیب و تبویب، اصول به تدریج از رونق بیفتند و با راه یافتن احادیثشان به مجموعههایى همچون الکافى، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار، عملاً این مجموعهها به عنوان جایگزین اصول اربعمائه شناخته شوند.
بیشتر اصول تا زمان ابن ادریس حلى (م، ۶۶۴ هـ.ق) به صورت اولیه خود باقى بودهاند. وى در پایان السرائر، احادیثى از آنها را با عنوان مستطرفات سرائر نقل کرده است.[۱۰]
آنچه از این اصول در زمان ما باقی مانده، تنها ۱۶ اصل میباشد که تمام آن به صورت کامل در بخش خاتمه کتاب مستدرک الوسایل آمده است. برخی از این اصول به صورت جداگانه نیز چاپ شده اند. از مؤلفین صاحب اصل میتوان به افراد ذیل اشاره نمود:
- زید زرّاد، از اصحاب امام صادق (ع)
- ابیسعید
- عاصم بن حمید حنّاط کوفی
- زید نرسی
- جعفر بن محمد حضرمی
- موسی بن بکر واسطی
- معاویة بن عمار بن ابی معاویه دهنی
- احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی، از اصحاب امام رضا (ع)
- ابان بن تغلب.
دلالت صاحب اصل بودن بر مدح
این پرسش در علم درایه مطرح است که آیا عنوان «صاحب اصل بودن» که در کتب رجالى آمده است، دلیل مدح راوی مىباشد تا در نتیجه حکم به وثاقت صاحبان اصول شود یا خیر؟ برخى به این پرسش، پاسخ مثبت و برخى پاسخ منفى دادهاند.
البته صاحب اصل بودن دلیل صحت مذهب و عقیده راوى نمىباشد؛ چنانکه برخى از اینان، واقفى یا فطحی مذهب و از مکتب اهل بیت علیهمالسلام منحرف بودهاند.[۱۱]
پانویس
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج۹، ص۲۱۸.
- ↑ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضراء، ۱۴۰۳ هجری قمری، ج۲، ص۱۲۶.
- ↑ مهدی مهریزی، مکتوبات حدیثی اصحاب ائمه علیهم السلام، ص ۱۲
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۹، مدخل "اصل" از فرامرز حاج منوچهری.
- ↑ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جلد ۱، ص ۵۳۴.
- ↑ مهدی مهریزی، مکتوبات حدیثی اصحاب ائمه علیهم السلام، ص ۸
- ↑ مهدی مهریزی، مکتوبات حدیثی اصحاب ائمه علیهم السلام، ص ۱۸
- ↑ ذکرى الشیعة ۱/۵۸-۵۹ و الحدائق الناضرة ۱/۱۷-۲۱.
- ↑ الذریعة، ج۲، ص۱۲۷.
- ↑ الذریعة، ج۲، ص۱۳۴ و دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج۹، ص۲۲۰.
- ↑ الذریعة، ۲/۱۳۴؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى ۹/۲۲۰.
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت علیهمالسلام، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، جلد ۱.
- مکتوبات حدیثی اصحاب ائمه علیهم السلام، مهدی مهریزی، در دسترس در حدیث نت، بازیابی: ۱۹ مهر ۱۳۹۳.
- "اصول اربعمائه"، دانشنامه پژوهه، محمدمهدی امیرخانی، بازیابی: ۱۹ مهر ۱۳۹۳.
- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج ۹، مدخل "اصل" از فرامرز حاج منوچهری.