مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | '''«مبعث»''' [[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] (صلی الله علیه | + | '''«مبعث»''' [[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] (صلی الله علیه وآله)، روزی است که آن حضرت از سوی [[الله|خدا]] - به عنوان آخرین پیامبر الهی - برای هدایت و راهنمایی همیشگی انسانها برانگیخته شد. مطابق با نظر [[شیعه]]، بعثت پیامبر [[اسلام]] در [[27 رجب|۲۷ رجب]] سال چهلم [[عام الفیل|عام الفیل]] و در چهل سالگی ایشان واقع شد. عید مبعث از اعیاد بزرگ مسلمانان به شمار میرود. |
{{تقویم|روز= ۲۷ رجب|سال= ۴۰ [[عام الفیل]]}} | {{تقویم|روز= ۲۷ رجب|سال= ۴۰ [[عام الفیل]]}} | ||
==مفهوم مبعث== | ==مفهوم مبعث== | ||
− | + | «مَبعَث» اسم زمان از ریشه «بَعْث» است، و بعث در لغت به معنای برانگیختن و روانه کردن چیزى است.<ref>[[مفردات قرآن راغب|مفردات الفاظ قرآن]]، راغب اصفهانی، ج ۱، ص ۱۳۲</ref> | |
− | بِعْثَت در فرهنگ اسلامى عموما به معنای برانگیختن و برگزیدن [[پیامبران|پیامبران]] از سوی [[الله|خداوند]] برای هدایت مردم است که آغاز [[نبوت|رسالت]] هر پیامبر می باشد.<ref>[http://islampedia.ir/fa/1389/11/%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D8%B9%D8%AB%D8%AA/ اسلام پدیا، مفهوم شناسی بعثت]</ref> | + | بِعْثَت در فرهنگ [[اسلام|اسلامى]] عموما به معنای برانگیختن و برگزیدن [[پیامبران|پیامبران]] از سوی [[الله|خداوند]] برای هدایت مردم است که آغاز [[نبوت|رسالت]] هر پیامبر می باشد.<ref>[http://islampedia.ir/fa/1389/11/%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D8%B9%D8%AB%D8%AA/ اسلام پدیا، مفهوم شناسی بعثت]</ref> |
==تاریخ بعثت پیامبر اکرم== | ==تاریخ بعثت پیامبر اکرم== | ||
− | به روایت [[اهل سنت]]، [[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک [[رمضان]]، به پیامبری مبعوث | + | به روایت [[اهل سنت]]، [[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله در روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک [[رمضان]]، به پیامبری مبعوث گردید. |
− | اما [[اجماع]] عالمان [[شیعه]] بر آن است که مبعث آن حضرت در روز [[27 رجب|بیست و هفتم ماه رجب]] سال چهلم [[عام الفیل|عام الفیل]] (مطابق با سال ۶۱۰ میلادی) صورت گرفت. روایات دال بر این مطلب در منابع شیعه بسیار | + | اما [[اجماع]] عالمان [[شیعه]] بر آن است که مبعث آن حضرت در روز [[27 رجب|بیست و هفتم ماه رجب]] سال چهلم [[عام الفیل|عام الفیل]] (مطابق با سال ۶۱۰ میلادی) صورت گرفت. روایات دال بر این مطلب در منابع شیعه بسیار است؛ از جمله [[شیخ کلینی]] با [[سند حدیث|سند]] خود از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «[[روزه]] بیست و هفتم رجب را فراموش نکن، زیرا آن روزى است که محمد (صلی الله علیه وآله) به [[نبوت|نبوّت]] گماشته شد.» |
− | [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسى]] هم این را | + | [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسى]] هم این روایت را ذکر کرده اند. و نیز روایات دیگری که دال بر این موضوع است از سایر [[ائمه اطهار|ائمه]] یا [[صحابی|صحابیان]] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.<ref> تاریخ تحقیقى اسلام (موسوعة التاریخ الاسلامى)، ج۱، ص: ۳۱۵ </ref> |
مطابق روایت فریقین، آن حضرت به هنگام بعثت، چهل ساله بوده است. | مطابق روایت فریقین، آن حضرت به هنگام بعثت، چهل ساله بوده است. | ||
==چگونگی بعثت پیامبر اکرم== | ==چگونگی بعثت پیامبر اکرم== | ||
− | مطابق با آنچه در منابع آمده است، در حالی که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در [[غار حِرا|غار حرا]] (کوه نور) در حوالی [[مکه]] معظمه به [[عبادت]] و نیایش میپرداخت، [[جبرئیل]] بر وی نازل شد و بر وی [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن|قرآن مجید]] را به عنوان طلیعه [[نبوت]] نازل نمود. نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد، آیههای | + | مطابق با آنچه در منابع آمده است، در حالی که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در [[غار حِرا|غار حرا]] (کوه نور) در حوالی [[مکه]] معظمه به [[عبادت]] و نیایش میپرداخت، [[جبرئیل]] بر وی نازل شد و بر وی [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن|قرآن مجید]] را به عنوان طلیعه [[نبوت]] نازل نمود. نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد، آیههای نخستین [[سوره علق]] بود.<ref> فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص ۹۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۳۸۵.</ref> |
[[پرونده:حرا.jpg|بندانگشتی|جبل النور و [[غار حرا]]]] | [[پرونده:حرا.jpg|بندانگشتی|جبل النور و [[غار حرا]]]] | ||
− | [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکرى]] علیه السّلام در توصیف بعثت نبى اکرم صلّى اللّه علیه و | + | [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکرى]] علیه السّلام در توصیف بعثت نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله، می فرماید: «... تا این که به چهل سالگى رسید، و [[الله|خداوند]] قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشعترین و مطیعترین قلبها یافت. پس به درهاى آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به [[ملائکه]] اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد صلّى اللّه علیه و آله به آنها مىنگریست. پس رحمت از طرف [[عرش]] بر وى نازل شد و او به [[جبرئیل|روح الامین]] (جبرئیل) نگاه مىکرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد! {{متن قرآن|«اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّک الْاَکرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ...».|سوره=۹۶|آیه=۱تا۳}} |
(قرآن را) به نام پروردگارت -که هستى را آفرید- بخوان، همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمىدانست به او آموخت. | (قرآن را) به نام پروردگارت -که هستى را آفرید- بخوان، همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمىدانست به او آموخت. | ||
سپس آنچه را که مىبایست بر او نازل کرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت. محمد صلّى اللّه علیه و آله از کوه پایین آمد در حالى که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى که اضطرابش را بیشتر مىکرد، این بود که مىترسید، [[قریش|قریشیان]] او را تکذیب کرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى که او عاقلترین مردم و گرامىترین آنان بود و مبغوضترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ از شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از کنار هر سنگ و درختى که رد مىشد، مىشنید که مىگفتند: «السّلام علیک یا رسول اللّه».<ref> تاریخ تحقیقى اسلام (موسوعة التاریخ الاسلامى)، ج۱، ص: ۳۱۶، به نقل از بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۶ </ref> | سپس آنچه را که مىبایست بر او نازل کرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت. محمد صلّى اللّه علیه و آله از کوه پایین آمد در حالى که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى که اضطرابش را بیشتر مىکرد، این بود که مىترسید، [[قریش|قریشیان]] او را تکذیب کرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى که او عاقلترین مردم و گرامىترین آنان بود و مبغوضترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ از شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از کنار هر سنگ و درختى که رد مىشد، مىشنید که مىگفتند: «السّلام علیک یا رسول اللّه».<ref> تاریخ تحقیقى اسلام (موسوعة التاریخ الاسلامى)، ج۱، ص: ۳۱۶، به نقل از بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۶ </ref> | ||
− | به روایتی، همین که پیامبر وارد خانه شد از نور چهره مبارکش خانه [[خدیجه کبری|خدیجه کبری]] | + | به روایتی، همین که پیامبر وارد خانه شد از نور چهره مبارکش خانه [[خدیجه کبری|خدیجه کبری]] علیها السلام منور شد و آن بانوی پرهیزکار پرسید: ای محمد! این چه نوری است که در تو مشاهده میکنم؟ حضرت فرمود: این نور پیامبری است، بگو: لا إله الا الله، محمد رسول الله. خدیجه گفت: شهادت میدهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین کسی بود که به همسرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله [[ایمان|ایمان]] آورد.<ref> [[منتهی الآمال|منتهی الآمال]]، ج ۱، ص ۴۷.</ref> |
− | از میان مردان نیز [[امام علی علیه السلام|امام علی بن ابیطالب]] علیهالسلام، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر صلی الله علیه و آله به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری کرد. از آن پس پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار خانه خدا [[نماز]] میگذارد و خدیجه | + | از میان مردان نیز [[امام علی علیه السلام|امام علی بن ابیطالب]] علیهالسلام، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر صلی الله علیه و آله به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری کرد. از آن پس پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار خانه خدا [[نماز]] میگذارد و خدیجه علیها السلام و علی علیهالسلام بر او اقتدا میکردند و نماز میخواندند.<ref> فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص ۹۵.</ref> این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش [[اسلام]] را پرورانده و فراگیر نمودند. |
+ | |||
+ | ==اهداف بعثت پیامبر== | ||
+ | در [[قرآن مجيد]] و روايات اسلامى به ويژه در [[نهج البلاغه]]، درباره هدف بعثت انبيا و مخصوصاً [[پيامبر اسلام]] (صلى الله عليه وآله) سخنان بسيارى وجود دارد که بخشی از آن ذکر می شود: | ||
+ | |||
+ | «يا أيُّهَا النَّبِي إنّا أرسَلناكَ شاهِداً و مُبَشِّراً و نَذيراً و داعِياً إلَي اللَّهِ بِإذنِهِ و سِراجاً مُنيراً» ([[سوره احزاب|احزاب]]، ۴۶-۴۵) اي پيامبر، ما تو را گواه و نويد دهنده و هشدار دهنده فرستاديم كه به فرمان خدا به سوي او دعوت كني و چراغي روشني بخش باشي. | ||
+ | |||
+ | [[پیامبر اسلام|پيامبر اکرم]] صلی الله عليه وآله: «إنَّما بُعِثتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ الأخلاقِ»؛ من مبعوث شدم تا بزرگواريهاي اخلاقي را كامل كنم.<ref>بحار الأنوار، ج ۱۶ ، ص ۲۱۰.</ref> | ||
+ | |||
+ | [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام: «أَرْسَلَهُ دَاعِياً إلَى الْحَقِّ وَشَاهِداً عَلَى الْخَلْقِ»؛<ref>خطبه 116 نهج البلاغه.</ref> خداوند او (پيامبر اسلام) را فرستاد تا (مردم را) به سوى حقّ دعوت کند و گواه بر اعمال خلق باشد. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ، فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ، فَجَاهَدَ فِي اللَّهِ الْمُدْبِرِينَ عَنْهُ وَ الْعَادِلِينَ بِهِ»؛<ref>خطبه 133 نهج البلاغه.</ref> خداوند او (پيامبر اسلام) را پس از يک دوران فترت و فاصله، از پيامبران پيشين فرستاد، به هنگامى که هر کسى به گونه اى (از مذهب خود) سخن مى گفت (و نزاع در ميان آنها در گرفته بود). خداوند او را به دنبال رسولان (پيشين) فرستاد (تا برنامه هاى آنها را کامل کند) و وحى خود را به او پايان داد. پس او در راه خدا با کسانى که به خدا پشت کرده، و آنها که براى او همتايى قرار داده بودند به جهاد پرداخت. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِيءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِي وَ الْكِتَابِ الْهَادِي. أُسْرَتُهُ خَيْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ شَجَرَةٍ، أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ، مَوْلِدُهُ بِمَكَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بِطَيْبَةَ، عَلَا بِهَا ذِكْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ، أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ كَافِيَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شَافِيَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِيَةٍ، أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَيَّنَ بِهِ الْأَحْكَامَ الْمَفْصُولَةَ»؛<ref>خطبه 161 نهج البلاغه.</ref> خداوند او را با نور روشنى بخش و برهان آشکار و طريق واضح و کتاب هدايت کننده، برانگيخت. خاندانش بهترين خاندان ها شجره فاميل او (بنى هاشم) بهترين شجره ها، شاخه هايش موزون و ميوه هايش در دسترس همگان قرار داشت. زادگاهش مکه (مرکز خانه خدا) و هجرتگاهش، مدينه طيّبه (مرکز جمعى از پاکبازان) بود. آوازه اش از آن شهر برخاست و صدايش از آن جا به همه رسيد. خداوند او را با دليل کافى و اندرز شافى و دعوت اصلاح گرانه، فرستاد. به وسيله او احکام ناشناخته (پروردگار) را آشکار ساخت و بدعت هايى که به نام دين در شريعت الهى وارد شده بود ريشه کن کرد و احکامى را که اکنون نزد ما روشن است بيان داشت. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الصَّفِيُّ وَ أَمِينُهُ الرَّضِيُّ (صلى الله عليه و آله)؛ أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ؛ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دَالًّا عَلَيْهَا، وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الِاهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ، وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْإِسْلَامِ مَتِينَةً، وَ عُرَى الْإِيمَانِ وَثِيقَةً»؛<ref>خطبه 185 نهج البلاغه.</ref> (و گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده برگزيده و امين مرضىّ اوست ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ (خداوند) او را براى بيان حجتهاى لازم و پيروزى آشکار (حق بر باطل) و روشن ساختن راه حق فرستاد. او رسالت خود را آشکارا ابلاغ کرد و انسانها را بر مسير حق قرار داد در حالى که راه پيشرفت را به آنها نشان داده بود، پرچمهاى هدايت را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمانهاى (خيمه) اسلام را محکم نمود و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت. | ||
+ | امام علی علیه السلام: «أَرْسَلَهُ بِالضِّيَاءِ وَ قَدَّمَهُ فِي الاصْطِفَاءِ، فَرَتَقَ بِهِ الْمَفَاتِقَ وَ سَاوَرَ بِهِ الْمُغَالِبَ، وَ ذَلَّلَ بِهِ الصُّعُوبَةَ وَ سَهَّلَ بِهِ الْحُزُونَةَ، حَتَّى سَرَّحَ الضَّلَالَ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمَالٍ»؛<ref>خطبه 213 نهج البلاغه.</ref> خداوند او را با نور و روشنايى فرستاد و برگزيد و بر همه مقدّم داشت، جدائى ها و پراکندگى ها را به وسيله او پيوند داد (و اتحاد و الفت ايجاد کرد) و با او بر زورمندان چيره شد. مشکلات را به وسيله او آسان و ناهمواريها را به دست او هموار ساخت تا آنجا که ضلالت و گمراهى را از راست و چپ (و از هر سو) به عقب راند. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الَمْجُتْبَىَ مِنْ خَلَائِقِهِ وَ الْمُعْتَامُ لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ كَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِكَرَائِمِ رِسَالاتِهِ وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِيبُ الْعَمَى»؛<ref>خطبه 178 نهج البلاغه.</ref> و گواهى مى دهم که محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده برگزيده او از ميان خلايق است که براى تشريح حقايق آيين الهى انتخاب شد و به ويژگى هاى خاص اخلاقى آراسته گرديد; براى رساندن رسالت هاي کريمانه الهى برگزيده شد و نشانه هاى هدايت به وسيله او آشکار گشت و تاريکى هاى جهل و ضلالت به وجود او روشنى يافت. | ||
+ | امام علی علیه السلام: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ، لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ، أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ، وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ، يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ»؛<ref>خطبه 151 نهج البلاغه.</ref> و شهادت مى دهم که محمّد(صلى الله عليه وآله)، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست. در فضل و برترى همتا ندارد و فقدان او قابل جبران نيست; به برکت وجودش شهرهايى که غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افکار مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آن ها چيره شده بود، روشن گشت. در زمانى که مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى کردند، و در دوران فترت (و غيبت اولياى الهى) قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در کفر و بى دينى جان مى سپردند. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «أرسَلَهُ عَلي حِينِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ و طُولِ هَجعَةٍ مِنَ الاُمَمِ و اعتِزامٍ مِنَ الفِتَنِ وَانتِشارٍ مِنَ الاُمُورِ و تَلَظٍّ مِنَ الحُرُوبِ و الدُّنيا كاسِفَةُ النُّورِ ، ظاهِرَةُ الغُرورِ عَلي حِينِ اصفِرارٍ مِن وَرَقِها و إياسٍ مِن ثَمَرِها»؛<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۹.</ref> خداوند او را در زماني فرستاد كه روزگاري بود پيامبري برانگيخته نشده بود، و مردم در خوابي طولاني به سر ميبردند، و فتنه ها بالا گرفته و كارها پريشان شده بود ، و آتش جنگها شعله ميكشيد، و دنيا بي فروغ و پر از مكر و فريب گشته، برگهاي درخت زندگي به زردي گراييده و از به بار نشستن آن قطع اميد شده بود. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ [وَ تَعَالَى] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآیه) وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتَاباً وَ لَا يَدَّعِي نُبُوَّةً وَ لَا وَحْياً، فَقَاتَلَ بِمَنْ أَطَاعَهُ مَنْ عَصَاهُ، يَسُوقُهُمْ إِلَى مَنْجَاتِهِمْ وَ يُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ أَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ، يَحْسِرُ الْحَسِيرُ وَ يَقِفُ الْكَسِيرُ، فَيُقِيمُ عَلَيْهِ حَتَّى يُلْحِقَهُ غَايَتَهُ إِلَّا هَالِكاً لَا خَيْرَ فِيهِ، حَتَّى أَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ وَ بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ، فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ»؛<ref>خطبه 104 نهج البلاغه.</ref> خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را مبعوث ساخت، در حالى كه هيچ كس از عرب كتاب آسمانى نداشت و ادعاى نبوّت و وحى نمى نمود؛ او با يارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت، تا آنان را به سر منزل نجات سوق دهد و پيش از آن كه مرگشان فرا رسد، در آمادگى آنان مبادرت ورزد، به بركت وجود او ناتوانان و خستگان توان مى يابند و شكسته حالان بر سر پا مى ايستند، تا آنان را به منزل مقصود برساند، جز گمراهان غير قابل هدايت (و اين كار همچنان ادامه دارد) تا وسيله نجاتشان را به آنها نشان داد و در محلّ مناسبشان جايگزين ساخت، آسياى زندگى آنها به گردش درآمد و نيزه آنها صاف شد (هم وضع دينى و اقتصادى آنها روبه راه شد و هم نيروى نظامى آنها قوى). | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِي حَيْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَةٍ، قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْكِبْرِيَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ، حَيَارَى فِي زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ؛ فَبَالَغَ فِي النَّصِيحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»؛<ref>خطبه 95 نهج البلاغه.</ref> (خداوند) او را هنگامى مبعوث کرد که مردم در حيرت و گمراهى، سرگردان بودند و در فتنه ها غوطه ور; هوا و هوسهاى سرکش آنها را به خود جلب کرده، و تکبّر و خودبزرگ بينى آنها را به پرتگاه افکنده و جاهليّتِ شديد آنها را سبک مغز ساخته بود، و در ناپايدارى امور و بلاى جهل، حيران و سرگردان بودند. در اين هنگام، پيامبر در نصيحت آنها، نهايت کوشش را به خرج داد (و با سخنان دلنشين و منطقى در آنها نفوذ کرد;) در راه راست حرکت مى نمود (و مردم را به دنبال خود، به حرکت وا مى داشت) و به سوى حکمت و دانش و موعظه نيکو دعوت مى کرد. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِ، حِينَ دَنَا مِنَ الدُّنْيَا الِانْقِطَاعُ وَ أَقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الِاطِّلَاعُ، وَ أَظْلَمَتْ بَهْجَتُهَا بَعْدَ إِشْرَاقٍ وَ قَامَتْ بِأَهْلِهَا عَلَى سَاقٍ، وَ خَشُنَ مِنْهَا مِهَادٌ وَ أَزِفَ مِنْهَا قِيَادٌ، فِي انْقِطَاعٍ مِنْ مُدَّتِهَا وَ اقْتِرَابٍ مِنْ أَشْرَاطِهَا وَ تَصَرُّمٍ مِنْ أَهْلِهَا وَ انْفِصَامٍ مِنْ حَلْقَتِهَا وَ انْتِشَارٍ مِنْ سَبَبِهَا وَ عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا وَ تَكَشُّفٍ مِنْ عَوْرَاتِهَا وَ قِصَرٍ مِنْ طُولِهَا؛ جَعَلَهُ اللَّهُ [سُبْحَانَهُ] بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ وَ كَرَامَةً لِأُمَّتِهِ وَ رَبِيعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ»؛<ref>خطبه 198 نهج البلاغه.</ref> خداوند سبحان محمّد(صلّى اللَّه عليه و آله) را زمانى به حق مبعوث ساخت که دنيا به پايانش نزديک گشته، نشانه هاى آخرت مشرف شده بود; روشنايى نشاط انگيزش به ظلمت گراييده و اهل خود را در رنج و مشقّت، بر سر پا نگه داشته بود، در زمانى که بسترش ناهموار و حياتش رو به زوال مى رفت، عمرش پايان مى گرفت و عوامل زوالش نزديک شده بود. اهلش در حال نابودى، حلقه هايش درهم شکسته، اسبابش از هم گسيخته، پرچمهايش کهنه و پوسيده، عيوبش آشکار شده و طول عمرش به کوتاهى گراييده بود. در چنين شرايطى خداوند پيامبر را ابلاغ کننده رسالتش قرار داد و سبب کرامت و افتخار امّتش، و همچون فصل بهار براى اهل زمانش بود و مايه سربلندى ياران و اسباب شرف انصارش. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [صلی الله علیه وآله] رَسُولَ اللَّهِ لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ، مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ، وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ، بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ، فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ، ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً، وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ»؛<ref>خطبه 1 نهج البلاغه.</ref> (اين وضع همچنان ادامه داشت) تا اين که خداوند سبحان محمّد رسول الله(صلى الله عليه وآله) را براى وفاى به عهد خويش و کامل کردن نبوّتش مبعوث کرد. اين در حالى بود که از همه پيامبران، پيمان درباره او گرفته شده بود (که به او ايمان بياورند و بشارت ظهورش را به پيروان خويش بدهند) و در حالى که نشانه هايش مشهود و ميلادش ارزنده بود و در آن روز مردم زمين، داراى مذاهب پراکنده و افکار ضدّ و نقيض و راه ها و عقايد پراکنده بودند: گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبيه مى کردند و گروهى نام او را بر بتها مى نهادند و بعضى به غير او اشاره و دعوت مى نمودند، امّا خداوند آنها را به وسيله آن حضرت از گمراهى رهايى بخشيد و با وجود پربرکتش، آنان را از جهالت نجات داد. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ لِيَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْكَرُوهُ. فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ، وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلَاتِ وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ»؛<ref>خطبه 147 نهج البلاغه.</ref> خداوند محمّد (صلى الله عليه وآله) را به حق مبعوث کرد تا بندگانش را از پرستش بتها به عبادت خويش دعوت کند، و از عبادت شيطان، به عبادت خود فراخواند (اين دعوت الهى) به وسيله قرآنى انجام شد که آن را با بيانى روشن تبيين، و استوار کرده است، تا بندگان، پروردگار خويش را بشناسند، بعد از آن که او را نمى شناختند، و به او اقرار خداوند سبحان در کتاب خويش بر بندگان تجلّى کرد و آشکار شد، بى آن که او را ببينند، بلکه اين تجلى به وسيله آيات قدرتش بود که به آنان نشان داد و بندگان را از سطوت و غضب خويش بر حذر داشت، و چگونگى نابودى اقوام طغيان گر و درو شدنشان به وسيله عقوبتها و کيفرها را به آنها ارائه کرد. | ||
+ | امام علی علیه السلام: «مُسْتَقَرُّهُ خَيْرُ مُسْتَقَرٍّ وَ مَنْبِتُهُ أَشْرَفُ مَنْبِتٍ فِي مَعَادِنِ الْكَرَامَةِ وَ مَمَاهِدِ السَّلَامَةِ، قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ الْأَبْرَارِ وَ ثُنِيَتْ إِلَيْهِ أَزِمَّةُ الْأَبْصَارِ، دَفَنَ اللَّهُ بِهِ الضَّغَائِنَ وَ أَطْفَأَ بِهِ [النَّوَائِرَ] الثَّوَائِرَ، أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً، أَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ وَ أَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ، كَلَامُهُ بَيَانٌ وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ»؛<ref>خطبه 96 نهج البلاغه.</ref> جايگاه او بهترين جايگاه و محلّ رويش او شريف ترين محلها بود. در کان بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش يافت. دلهاى نيکوکاران شيفته او گشت و چشمها(ى حق جويان) به سوى او متوجّه شد. خداوند به برکت وجود او، کينه ها را مدفون ساخت و آتش دشمنى ها را فرو نشاند; افراد دور افتاده را به وسيله او به هم نزديک و برادر ساخت و نزديکانى را (که در ايمان و هدف هماهنگ نبودند) از هم دور نمود. ذليلان (پاکدل و محروم) را به وسيله او عزّت بخشيد و عزيزان (خودخواه) را ذليل ساخت. سخنش بيان بود و سکوتش زبان. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام: «أرسَلَهُ بِالضِّياءِ و قَدَّمَهُ فِي الاِصطِفاءِ فَرَتَقَ بِهِ المَفاتِقَ و ساوَرَ بِهِ المُغالِبَ و ذَلَّلَ بِهِ الصُّعُوبَةَ و سَهَّلَ بِهِ الحُزُونَةَ حَتّي سَرَّحَ الظَّلالَ عَن يَمينٍ و شِمالٍ»؛<ref>ميزان الحكمه، ح ۱۹۸۴۱.</ref> او را با نور فرستاد و در گزينش مقدّم داشت. به واسطه او گسستگيها را به هم آورد و چيره جو را شكست داد و مشكلات را آسان و ناهمواريها را هموار كرد تا جايي كه گمراهي را از راست و چپ دور كرد. | ||
+ | |||
+ | [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام مهدی]] عليه السلام: «إنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ»؛ خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتي براي جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند.<ref>بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۹۴.</ref> | ||
==اعمال شب و روز مبعث== | ==اعمال شب و روز مبعث== | ||
سطر ۵۲: | سطر ۸۸: | ||
<references /> | <references /> | ||
− | == مطالب مرتبط == | + | ==مطالب مرتبط== |
− | * [[پیامبر اسلام|حضرت محمد صلی الله علیه | + | *[[پیامبر اسلام|حضرت محمد صلی الله علیه وآله]] |
− | * [[27 رجب|بیست و هفتم ماه رجب]] | + | *[[27 رجب|بیست و هفتم ماه رجب]] |
− | * [[سوره علق]] | + | *[[سوره علق]] |
− | * [[غار حِرا|غار حرا]] | + | *[[غار حِرا|غار حرا]] |
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | {{شناختنامه رسول خدا (ص)}} |
نسخهٔ ۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۵۳
«مبعث» حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)، روزی است که آن حضرت از سوی خدا - به عنوان آخرین پیامبر الهی - برای هدایت و راهنمایی همیشگی انسانها برانگیخته شد. مطابق با نظر شیعه، بعثت پیامبر اسلام در ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل و در چهل سالگی ایشان واقع شد. عید مبعث از اعیاد بزرگ مسلمانان به شمار میرود.
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:۲۷ رجب |
۴۰ عام الفیل |
محتویات
مفهوم مبعث
«مَبعَث» اسم زمان از ریشه «بَعْث» است، و بعث در لغت به معنای برانگیختن و روانه کردن چیزى است.[۱] بِعْثَت در فرهنگ اسلامى عموما به معنای برانگیختن و برگزیدن پیامبران از سوی خداوند برای هدایت مردم است که آغاز رسالت هر پیامبر می باشد.[۲]
تاریخ بعثت پیامبر اکرم
به روایت اهل سنت، حضرت محمد صلی الله علیه و آله در روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان، به پیامبری مبعوث گردید.
اما اجماع عالمان شیعه بر آن است که مبعث آن حضرت در روز بیست و هفتم ماه رجب سال چهلم عام الفیل (مطابق با سال ۶۱۰ میلادی) صورت گرفت. روایات دال بر این مطلب در منابع شیعه بسیار است؛ از جمله شیخ کلینی با سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «روزه بیست و هفتم رجب را فراموش نکن، زیرا آن روزى است که محمد (صلی الله علیه وآله) به نبوّت گماشته شد.»
شیخ صدوق و شیخ طوسى هم این روایت را ذکر کرده اند. و نیز روایات دیگری که دال بر این موضوع است از سایر ائمه یا صحابیان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.[۳]
مطابق روایت فریقین، آن حضرت به هنگام بعثت، چهل ساله بوده است.
چگونگی بعثت پیامبر اکرم
مطابق با آنچه در منابع آمده است، در حالی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غار حرا (کوه نور) در حوالی مکه معظمه به عبادت و نیایش میپرداخت، جبرئیل بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از قرآن مجید را به عنوان طلیعه نبوت نازل نمود. نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد، آیههای نخستین سوره علق بود.[۴]
امام حسن عسکرى علیه السّلام در توصیف بعثت نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله، می فرماید: «... تا این که به چهل سالگى رسید، و خداوند قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشعترین و مطیعترین قلبها یافت. پس به درهاى آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائکه اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد صلّى اللّه علیه و آله به آنها مىنگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وى نازل شد و او به روح الامین (جبرئیل) نگاه مىکرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد! «اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّک الْاَکرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ...». (قرآن را) به نام پروردگارت -که هستى را آفرید- بخوان، همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمىدانست به او آموخت.
سپس آنچه را که مىبایست بر او نازل کرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت. محمد صلّى اللّه علیه و آله از کوه پایین آمد در حالى که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى که اضطرابش را بیشتر مىکرد، این بود که مىترسید، قریشیان او را تکذیب کرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى که او عاقلترین مردم و گرامىترین آنان بود و مبغوضترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ از شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از کنار هر سنگ و درختى که رد مىشد، مىشنید که مىگفتند: «السّلام علیک یا رسول اللّه».[۵]
به روایتی، همین که پیامبر وارد خانه شد از نور چهره مبارکش خانه خدیجه کبری علیها السلام منور شد و آن بانوی پرهیزکار پرسید: ای محمد! این چه نوری است که در تو مشاهده میکنم؟ حضرت فرمود: این نور پیامبری است، بگو: لا إله الا الله، محمد رسول الله. خدیجه گفت: شهادت میدهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین کسی بود که به همسرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد.[۶]
از میان مردان نیز امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر صلی الله علیه و آله به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری کرد. از آن پس پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار خانه خدا نماز میگذارد و خدیجه علیها السلام و علی علیهالسلام بر او اقتدا میکردند و نماز میخواندند.[۷] این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند.
اهداف بعثت پیامبر
در قرآن مجيد و روايات اسلامى به ويژه در نهج البلاغه، درباره هدف بعثت انبيا و مخصوصاً پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) سخنان بسيارى وجود دارد که بخشی از آن ذکر می شود:
«يا أيُّهَا النَّبِي إنّا أرسَلناكَ شاهِداً و مُبَشِّراً و نَذيراً و داعِياً إلَي اللَّهِ بِإذنِهِ و سِراجاً مُنيراً» (احزاب، ۴۶-۴۵) اي پيامبر، ما تو را گواه و نويد دهنده و هشدار دهنده فرستاديم كه به فرمان خدا به سوي او دعوت كني و چراغي روشني بخش باشي.
پيامبر اکرم صلی الله عليه وآله: «إنَّما بُعِثتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ الأخلاقِ»؛ من مبعوث شدم تا بزرگواريهاي اخلاقي را كامل كنم.[۸]
امام علی علیه السلام: «أَرْسَلَهُ دَاعِياً إلَى الْحَقِّ وَشَاهِداً عَلَى الْخَلْقِ»؛[۹] خداوند او (پيامبر اسلام) را فرستاد تا (مردم را) به سوى حقّ دعوت کند و گواه بر اعمال خلق باشد.
امام علی علیه السلام: «أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ، فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ، فَجَاهَدَ فِي اللَّهِ الْمُدْبِرِينَ عَنْهُ وَ الْعَادِلِينَ بِهِ»؛[۱۰] خداوند او (پيامبر اسلام) را پس از يک دوران فترت و فاصله، از پيامبران پيشين فرستاد، به هنگامى که هر کسى به گونه اى (از مذهب خود) سخن مى گفت (و نزاع در ميان آنها در گرفته بود). خداوند او را به دنبال رسولان (پيشين) فرستاد (تا برنامه هاى آنها را کامل کند) و وحى خود را به او پايان داد. پس او در راه خدا با کسانى که به خدا پشت کرده، و آنها که براى او همتايى قرار داده بودند به جهاد پرداخت.
امام علی علیه السلام: «ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِيءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِي وَ الْكِتَابِ الْهَادِي. أُسْرَتُهُ خَيْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ شَجَرَةٍ، أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ، مَوْلِدُهُ بِمَكَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بِطَيْبَةَ، عَلَا بِهَا ذِكْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ، أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ كَافِيَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شَافِيَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِيَةٍ، أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَيَّنَ بِهِ الْأَحْكَامَ الْمَفْصُولَةَ»؛[۱۱] خداوند او را با نور روشنى بخش و برهان آشکار و طريق واضح و کتاب هدايت کننده، برانگيخت. خاندانش بهترين خاندان ها شجره فاميل او (بنى هاشم) بهترين شجره ها، شاخه هايش موزون و ميوه هايش در دسترس همگان قرار داشت. زادگاهش مکه (مرکز خانه خدا) و هجرتگاهش، مدينه طيّبه (مرکز جمعى از پاکبازان) بود. آوازه اش از آن شهر برخاست و صدايش از آن جا به همه رسيد. خداوند او را با دليل کافى و اندرز شافى و دعوت اصلاح گرانه، فرستاد. به وسيله او احکام ناشناخته (پروردگار) را آشکار ساخت و بدعت هايى که به نام دين در شريعت الهى وارد شده بود ريشه کن کرد و احکامى را که اکنون نزد ما روشن است بيان داشت.
امام علی علیه السلام: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الصَّفِيُّ وَ أَمِينُهُ الرَّضِيُّ (صلى الله عليه و آله)؛ أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ؛ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دَالًّا عَلَيْهَا، وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الِاهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ، وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْإِسْلَامِ مَتِينَةً، وَ عُرَى الْإِيمَانِ وَثِيقَةً»؛[۱۲] (و گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده برگزيده و امين مرضىّ اوست ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ (خداوند) او را براى بيان حجتهاى لازم و پيروزى آشکار (حق بر باطل) و روشن ساختن راه حق فرستاد. او رسالت خود را آشکارا ابلاغ کرد و انسانها را بر مسير حق قرار داد در حالى که راه پيشرفت را به آنها نشان داده بود، پرچمهاى هدايت را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمانهاى (خيمه) اسلام را محکم نمود و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت. امام علی علیه السلام: «أَرْسَلَهُ بِالضِّيَاءِ وَ قَدَّمَهُ فِي الاصْطِفَاءِ، فَرَتَقَ بِهِ الْمَفَاتِقَ وَ سَاوَرَ بِهِ الْمُغَالِبَ، وَ ذَلَّلَ بِهِ الصُّعُوبَةَ وَ سَهَّلَ بِهِ الْحُزُونَةَ، حَتَّى سَرَّحَ الضَّلَالَ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمَالٍ»؛[۱۳] خداوند او را با نور و روشنايى فرستاد و برگزيد و بر همه مقدّم داشت، جدائى ها و پراکندگى ها را به وسيله او پيوند داد (و اتحاد و الفت ايجاد کرد) و با او بر زورمندان چيره شد. مشکلات را به وسيله او آسان و ناهمواريها را به دست او هموار ساخت تا آنجا که ضلالت و گمراهى را از راست و چپ (و از هر سو) به عقب راند.
امام علی علیه السلام: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الَمْجُتْبَىَ مِنْ خَلَائِقِهِ وَ الْمُعْتَامُ لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ كَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِكَرَائِمِ رِسَالاتِهِ وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِيبُ الْعَمَى»؛[۱۴] و گواهى مى دهم که محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده برگزيده او از ميان خلايق است که براى تشريح حقايق آيين الهى انتخاب شد و به ويژگى هاى خاص اخلاقى آراسته گرديد; براى رساندن رسالت هاي کريمانه الهى برگزيده شد و نشانه هاى هدايت به وسيله او آشکار گشت و تاريکى هاى جهل و ضلالت به وجود او روشنى يافت. امام علی علیه السلام: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ، لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ، أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ، وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ، يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ»؛[۱۵] و شهادت مى دهم که محمّد(صلى الله عليه وآله)، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست. در فضل و برترى همتا ندارد و فقدان او قابل جبران نيست; به برکت وجودش شهرهايى که غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افکار مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آن ها چيره شده بود، روشن گشت. در زمانى که مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى کردند، و در دوران فترت (و غيبت اولياى الهى) قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در کفر و بى دينى جان مى سپردند.
امام علی علیه السلام: «أرسَلَهُ عَلي حِينِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ و طُولِ هَجعَةٍ مِنَ الاُمَمِ و اعتِزامٍ مِنَ الفِتَنِ وَانتِشارٍ مِنَ الاُمُورِ و تَلَظٍّ مِنَ الحُرُوبِ و الدُّنيا كاسِفَةُ النُّورِ ، ظاهِرَةُ الغُرورِ عَلي حِينِ اصفِرارٍ مِن وَرَقِها و إياسٍ مِن ثَمَرِها»؛[۱۶] خداوند او را در زماني فرستاد كه روزگاري بود پيامبري برانگيخته نشده بود، و مردم در خوابي طولاني به سر ميبردند، و فتنه ها بالا گرفته و كارها پريشان شده بود ، و آتش جنگها شعله ميكشيد، و دنيا بي فروغ و پر از مكر و فريب گشته، برگهاي درخت زندگي به زردي گراييده و از به بار نشستن آن قطع اميد شده بود.
امام علی علیه السلام: «فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ [وَ تَعَالَى] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآیه) وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتَاباً وَ لَا يَدَّعِي نُبُوَّةً وَ لَا وَحْياً، فَقَاتَلَ بِمَنْ أَطَاعَهُ مَنْ عَصَاهُ، يَسُوقُهُمْ إِلَى مَنْجَاتِهِمْ وَ يُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ أَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ، يَحْسِرُ الْحَسِيرُ وَ يَقِفُ الْكَسِيرُ، فَيُقِيمُ عَلَيْهِ حَتَّى يُلْحِقَهُ غَايَتَهُ إِلَّا هَالِكاً لَا خَيْرَ فِيهِ، حَتَّى أَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ وَ بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ، فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ»؛[۱۷] خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را مبعوث ساخت، در حالى كه هيچ كس از عرب كتاب آسمانى نداشت و ادعاى نبوّت و وحى نمى نمود؛ او با يارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت، تا آنان را به سر منزل نجات سوق دهد و پيش از آن كه مرگشان فرا رسد، در آمادگى آنان مبادرت ورزد، به بركت وجود او ناتوانان و خستگان توان مى يابند و شكسته حالان بر سر پا مى ايستند، تا آنان را به منزل مقصود برساند، جز گمراهان غير قابل هدايت (و اين كار همچنان ادامه دارد) تا وسيله نجاتشان را به آنها نشان داد و در محلّ مناسبشان جايگزين ساخت، آسياى زندگى آنها به گردش درآمد و نيزه آنها صاف شد (هم وضع دينى و اقتصادى آنها روبه راه شد و هم نيروى نظامى آنها قوى).
امام علی علیه السلام: «بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِي حَيْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَةٍ، قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْكِبْرِيَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ، حَيَارَى فِي زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ؛ فَبَالَغَ فِي النَّصِيحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»؛[۱۸] (خداوند) او را هنگامى مبعوث کرد که مردم در حيرت و گمراهى، سرگردان بودند و در فتنه ها غوطه ور; هوا و هوسهاى سرکش آنها را به خود جلب کرده، و تکبّر و خودبزرگ بينى آنها را به پرتگاه افکنده و جاهليّتِ شديد آنها را سبک مغز ساخته بود، و در ناپايدارى امور و بلاى جهل، حيران و سرگردان بودند. در اين هنگام، پيامبر در نصيحت آنها، نهايت کوشش را به خرج داد (و با سخنان دلنشين و منطقى در آنها نفوذ کرد;) در راه راست حرکت مى نمود (و مردم را به دنبال خود، به حرکت وا مى داشت) و به سوى حکمت و دانش و موعظه نيکو دعوت مى کرد.
امام علی علیه السلام: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِ، حِينَ دَنَا مِنَ الدُّنْيَا الِانْقِطَاعُ وَ أَقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الِاطِّلَاعُ، وَ أَظْلَمَتْ بَهْجَتُهَا بَعْدَ إِشْرَاقٍ وَ قَامَتْ بِأَهْلِهَا عَلَى سَاقٍ، وَ خَشُنَ مِنْهَا مِهَادٌ وَ أَزِفَ مِنْهَا قِيَادٌ، فِي انْقِطَاعٍ مِنْ مُدَّتِهَا وَ اقْتِرَابٍ مِنْ أَشْرَاطِهَا وَ تَصَرُّمٍ مِنْ أَهْلِهَا وَ انْفِصَامٍ مِنْ حَلْقَتِهَا وَ انْتِشَارٍ مِنْ سَبَبِهَا وَ عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا وَ تَكَشُّفٍ مِنْ عَوْرَاتِهَا وَ قِصَرٍ مِنْ طُولِهَا؛ جَعَلَهُ اللَّهُ [سُبْحَانَهُ] بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ وَ كَرَامَةً لِأُمَّتِهِ وَ رَبِيعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ»؛[۱۹] خداوند سبحان محمّد(صلّى اللَّه عليه و آله) را زمانى به حق مبعوث ساخت که دنيا به پايانش نزديک گشته، نشانه هاى آخرت مشرف شده بود; روشنايى نشاط انگيزش به ظلمت گراييده و اهل خود را در رنج و مشقّت، بر سر پا نگه داشته بود، در زمانى که بسترش ناهموار و حياتش رو به زوال مى رفت، عمرش پايان مى گرفت و عوامل زوالش نزديک شده بود. اهلش در حال نابودى، حلقه هايش درهم شکسته، اسبابش از هم گسيخته، پرچمهايش کهنه و پوسيده، عيوبش آشکار شده و طول عمرش به کوتاهى گراييده بود. در چنين شرايطى خداوند پيامبر را ابلاغ کننده رسالتش قرار داد و سبب کرامت و افتخار امّتش، و همچون فصل بهار براى اهل زمانش بود و مايه سربلندى ياران و اسباب شرف انصارش.
امام علی علیه السلام: «إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [صلی الله علیه وآله] رَسُولَ اللَّهِ لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ، مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ، وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ، بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ، فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ، ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً، وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ»؛[۲۰] (اين وضع همچنان ادامه داشت) تا اين که خداوند سبحان محمّد رسول الله(صلى الله عليه وآله) را براى وفاى به عهد خويش و کامل کردن نبوّتش مبعوث کرد. اين در حالى بود که از همه پيامبران، پيمان درباره او گرفته شده بود (که به او ايمان بياورند و بشارت ظهورش را به پيروان خويش بدهند) و در حالى که نشانه هايش مشهود و ميلادش ارزنده بود و در آن روز مردم زمين، داراى مذاهب پراکنده و افکار ضدّ و نقيض و راه ها و عقايد پراکنده بودند: گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبيه مى کردند و گروهى نام او را بر بتها مى نهادند و بعضى به غير او اشاره و دعوت مى نمودند، امّا خداوند آنها را به وسيله آن حضرت از گمراهى رهايى بخشيد و با وجود پربرکتش، آنان را از جهالت نجات داد.
امام علی علیه السلام: «فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ لِيَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْكَرُوهُ. فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ، وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلَاتِ وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ»؛[۲۱] خداوند محمّد (صلى الله عليه وآله) را به حق مبعوث کرد تا بندگانش را از پرستش بتها به عبادت خويش دعوت کند، و از عبادت شيطان، به عبادت خود فراخواند (اين دعوت الهى) به وسيله قرآنى انجام شد که آن را با بيانى روشن تبيين، و استوار کرده است، تا بندگان، پروردگار خويش را بشناسند، بعد از آن که او را نمى شناختند، و به او اقرار خداوند سبحان در کتاب خويش بر بندگان تجلّى کرد و آشکار شد، بى آن که او را ببينند، بلکه اين تجلى به وسيله آيات قدرتش بود که به آنان نشان داد و بندگان را از سطوت و غضب خويش بر حذر داشت، و چگونگى نابودى اقوام طغيان گر و درو شدنشان به وسيله عقوبتها و کيفرها را به آنها ارائه کرد. امام علی علیه السلام: «مُسْتَقَرُّهُ خَيْرُ مُسْتَقَرٍّ وَ مَنْبِتُهُ أَشْرَفُ مَنْبِتٍ فِي مَعَادِنِ الْكَرَامَةِ وَ مَمَاهِدِ السَّلَامَةِ، قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ الْأَبْرَارِ وَ ثُنِيَتْ إِلَيْهِ أَزِمَّةُ الْأَبْصَارِ، دَفَنَ اللَّهُ بِهِ الضَّغَائِنَ وَ أَطْفَأَ بِهِ [النَّوَائِرَ] الثَّوَائِرَ، أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً، أَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ وَ أَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ، كَلَامُهُ بَيَانٌ وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ»؛[۲۲] جايگاه او بهترين جايگاه و محلّ رويش او شريف ترين محلها بود. در کان بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش يافت. دلهاى نيکوکاران شيفته او گشت و چشمها(ى حق جويان) به سوى او متوجّه شد. خداوند به برکت وجود او، کينه ها را مدفون ساخت و آتش دشمنى ها را فرو نشاند; افراد دور افتاده را به وسيله او به هم نزديک و برادر ساخت و نزديکانى را (که در ايمان و هدف هماهنگ نبودند) از هم دور نمود. ذليلان (پاکدل و محروم) را به وسيله او عزّت بخشيد و عزيزان (خودخواه) را ذليل ساخت. سخنش بيان بود و سکوتش زبان.
امام علی علیه السلام: «أرسَلَهُ بِالضِّياءِ و قَدَّمَهُ فِي الاِصطِفاءِ فَرَتَقَ بِهِ المَفاتِقَ و ساوَرَ بِهِ المُغالِبَ و ذَلَّلَ بِهِ الصُّعُوبَةَ و سَهَّلَ بِهِ الحُزُونَةَ حَتّي سَرَّحَ الظَّلالَ عَن يَمينٍ و شِمالٍ»؛[۲۳] او را با نور فرستاد و در گزينش مقدّم داشت. به واسطه او گسستگيها را به هم آورد و چيره جو را شكست داد و مشكلات را آسان و ناهمواريها را هموار كرد تا جايي كه گمراهي را از راست و چپ دور كرد.
امام مهدی عليه السلام: «إنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ»؛ خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتي براي جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند.[۲۴]
اعمال شب و روز مبعث
شب و روز عید مبعث برای مسلمانان شرافتی ویژه دارد. تا جایی که برخی آن آن را شریفتر از تمام روزها و شبها دانسته اند.[۲۵] در کتاب مفاتیح الجنان برای شب و روز مبعث اعمالی ذکر شده است.[۲۶]
اعمال شب مبعث:
اعمال روز مبعث:
- غسل
- روزه
- بسیار صلوات فرستادن
- زیارت پیامبر اکرم و امام علی (علیهماالسلام)
- نماز ویژه این روز
- نمازی از امام جواد علیه السلام
- دعای ویژه این روز
پانویس
- ↑ مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ج ۱، ص ۱۳۲
- ↑ اسلام پدیا، مفهوم شناسی بعثت
- ↑ تاریخ تحقیقى اسلام (موسوعة التاریخ الاسلامى)، ج۱، ص: ۳۱۵
- ↑ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص ۹۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۳۸۵.
- ↑ تاریخ تحقیقى اسلام (موسوعة التاریخ الاسلامى)، ج۱، ص: ۳۱۶، به نقل از بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۶
- ↑ منتهی الآمال، ج ۱، ص ۴۷.
- ↑ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص ۹۵.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۱۶ ، ص ۲۱۰.
- ↑ خطبه 116 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 133 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 161 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 185 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 213 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 178 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 151 نهج البلاغه.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۹.
- ↑ خطبه 104 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 95 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 198 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 1 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 147 نهج البلاغه.
- ↑ خطبه 96 نهج البلاغه.
- ↑ ميزان الحكمه، ح ۱۹۸۴۱.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۹۴.
- ↑ میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب المراقبات می گوید: بعد از روز پانزدهم به منزل دیگرى از منازل رجب و شریفترین آنها بلکه شریفتر از تمام روزها و شبها، یعنى روز و شب بیست و هفتم رجب مى رسیم.
- ↑ مفاتیح الجنان، اعمال شب و روز ۲۷ رجب.
مطالب مرتبط