قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(عوض کردن تصویر صفحه)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[قرآن]] کتاب آسمانی نازل شده بر پیامبر خاتم [[حضرت محمد]] مصطفی صلی الله علیه و آله و [[معجزه]] آن جناب است که کسی را یارای هم‌آوردی با آن نیست.<ref>از زمان نزول [[قرآن]] تاکنون آیه 23 [[سوره بقره]] همگان را دعوت نموده که در صورت داشتن تردیدی در قرآن سوره‌ای مانند یکی از سوره‌های آن بیاورند. ولی علارغم وجود معاندین فراوان هنوز کسی نتوانسته چنین کاری انجام دهد. تا [[معجزه]] بودن این کتاب آسمانی را مردود اعلام کند.</ref>همچنین [[ثقل اکبر]] بجا مانده از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کنار [[ثقل اصغر]] یعنی [[اهل بیت]] علیهم السلام است که تمسک بدان دو موجب دوری ابدی از گمراهی است.<ref> مطابق با متن [[حدیث ثقلین]] که متواتر در بین تمامی مسلمین است. و دارالتقریب مصر کتابی در اثبات تواتر آن نوشته است.</ref>
+
[[قرآن]] کتاب آسمانی نازل شده بر پیامبر خاتم [[حضرت محمد]] مصطفی صلی الله علیه و آله و [[معجزه]] آن جناب است که کسی را یارای هم‌آوردی با آن نیست.<ref>از زمان نزول [[قرآن]] تاکنون آیه 23 [[سوره بقره]] همگان را دعوت نموده که در صورت داشتن تردیدی در قرآن سوره‌ای مانند یکی از سوره‌های آن بیاورند. ولی علارغم وجود معاندین فراوان هنوز کسی نتوانسته چنین کاری انجام دهد. تا [[معجزه]] بودن این کتاب آسمانی را مردود اعلام کند.</ref> همچنین یکی از دو شیء گرانبها یا سنگین بجا مانده از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کنار [[اهل بیت]] علیهم السلام است که تمسک بدان دو موجب محفوظ ماندن از گمراهی است.<ref> مطابق با متن [[حدیث ثقلین]] که متواتر در بین تمامی مسلمین است. و دارالتقریب مصر کتابی در اثبات تواتر آن نوشته است.</ref>
  
بنا به معرفی خود قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن نیست.<ref>[[سوره بقره]]، آیه2.</ref> نور است.<ref>[[سوره نساء]]، آیه 174 و [[سوره مائده]]، آیه 15.</ref> روشنگر هر چیز است.<ref> [[سوره نحل]]، آیه 89.</ref> مصدق کتاب‌های پیش از خود است و در عین حال مهیمن بر آن‌هاست.<ref>سوره مائده، آیه48.</ref> کتاب [[هدایت]] و جداکننده [[حق]] از [[باطل]] است.<ref>سوره بقره، آیه 185.</ref>
+
[[پرونده:Quran-nafis.jpg|بندانگشتی|قرآن کریم]]
  
قرآن به واسطه [[جبرئیل]] (روح القدس) بر پیامبر نازل شده و به زبان عربی است.<ref>[[سوره شعراء]]، آیه 192 تا 195.</ref> نزول دفعی و یکباره آن در [[شب قدر]] و نزول تدریجی آن در طول 23 سال صورت پذیرفته است.<ref> [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/66075/%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%8A%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%81%D9%8A-%D8%AA%D9%81%D8%B3%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86/preview/18884/%D8%AC-2/&sa=false&#!page=15 الميزان في تفسيرالقرآن، ج2، ذیل آیه 185 سوره بقره].</ref> که همواره پس از نزول به وسیله گروهی که خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله، ایشان معین کرده بودند - که به نام «کاتبان [[وحی]]» معروف شدند - نوشته می شد و در زمان خود آن حضرت به شکل کنونی جمع گردید.<ref>رجوع شود به کتاب فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب از علامه حسن زاده آملی این کتاب همچنین با عنوان [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/34889/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%B2-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%D9%8A%D9%81-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AA%E2%80%8D%D8%B1%D8%AC%E2%80%8D%D9%85%E2%80%8D%D9%87%E2%80%8C-%D9%81%E2%80%8D%D8%B5%E2%80%8D%D9%84%E2%80%8C-%D8%A7%D9%84%E2%80%8D%D8%AE%E2%80%8D-%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C-%D9%81%E2%80%8D%D9%8A%E2%80%8C-%D8%B9%E2%80%8D%D8%AF%D9%85%E2%80%8C-%D8%AA%E2%80%8D%D8%AD%E2%80%8D%D8%B1%D9%8A%E2%80%8D%D9%81%E2%80%8C-%D9%83%E2%80%8D%D8%AA%E2%80%8D%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C-%D8%B1%D8%A8%E2%80%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%A8%E2%80%8D%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C/preview/1916/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8/&sa=false&#!page=1 قرآن هرگز تحریف نشده است]. توسط آقای عبدالعلی محمدی شاهرودی ترجمه شده است.</ref>
+
==نزول قرآن==
 +
قرآن به واسطه [[جبرئیل]] (روح القدس) بر پیامبر نازل شده و به زبان عربی است.<ref>[[سوره شعراء]]، آیه 192 تا 195.</ref> نزول دفعی و یکباره آن در [[شب قدر]] و نزول تدریجی آن در طول 23 سال صورت پذیرفته است.<ref> [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/66075/%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%8A%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%81%D9%8A-%D8%AA%D9%81%D8%B3%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86/preview/18884/%D8%AC-2/&sa=false&#!page=15 الميزان في تفسيرالقرآن، ج2، ذیل آیه 185 سوره بقره].</ref> که همواره پس از نزول به وسیله گروهی که خود [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله، ایشان معین کرده بودند - که به نام «کاتبان [[وحی]]» معروف شدند - نوشته می شد و در زمان خود آن حضرت به شکل کنونی جمع گردید.<ref>رجوع شود به کتاب فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب از علامه حسن زاده آملی این کتاب همچنین با عنوان [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/34889/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%B2-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%D9%8A%D9%81-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AA%E2%80%8D%D8%B1%D8%AC%E2%80%8D%D9%85%E2%80%8D%D9%87%E2%80%8C-%D9%81%E2%80%8D%D8%B5%E2%80%8D%D9%84%E2%80%8C-%D8%A7%D9%84%E2%80%8D%D8%AE%E2%80%8D-%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C-%D9%81%E2%80%8D%D9%8A%E2%80%8C-%D8%B9%E2%80%8D%D8%AF%D9%85%E2%80%8C-%D8%AA%E2%80%8D%D8%AD%E2%80%8D%D8%B1%D9%8A%E2%80%8D%D9%81%E2%80%8C-%D9%83%E2%80%8D%D8%AA%E2%80%8D%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C-%D8%B1%D8%A8%E2%80%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%A8%E2%80%8D%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C/preview/1916/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8/&sa=false&#!page=1 قرآن هرگز تحریف نشده است]. توسط آقای عبدالعلی محمدی شاهرودی ترجمه شده است.</ref>
  
قرآن مجموعه 114 [[سوره]] است و مجموع این سوره‌ها بر حدود 6205 [[آیه]] مشتمل است و همه این آیات مجموعاً در حدود 78000 کلمه است.<ref>مجموعه آثار [[شهيد مطهری]]، جلد 2، صفحه 212.</ref>
+
قرآن مجموعه ۱۱۴ [[سوره]] است و مجموع این سوره‌ها بر ۶۳۴۸ [[آیه]] مشتمل است.<ref>در این شمارش مطابق با نظر شیعه امامیه که "بسم الله" اول هر سوره را آیه ای از قرآن می داند محاسبه شده است. رجوع شود به [[آیه تسمیه]] </ref>
  
== نام هاوصفات قرآن ==
+
==وصف قرآن در قرآن==
 +
قرآن بنا به معرفی خود قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن نیست،<ref>[[سوره بقره]]، آیه۲.</ref> نور است،<ref>[[سوره نساء]]، آیه ۱۷۴ و [[سوره مائده]]، آیه ۱۵.</ref> روشنگر هر چیز است،<ref> [[سوره نحل]]، آیه ۸۹.</ref> کتاب [[هدایت]] و جداکننده [[حق]] از [[باطل]] است.<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> تصدیق کننده کتاب‌های آسمانی پیش از خود است و در عین حال مهیمن بر آن‌هاست،<ref>سوره مائده، آیه۴۸.</ref> یعنی مسلط و نگهبان است نسبت به آنها.<ref>قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، ص۲۶</ref>
  
نامهای قرآن: فرقان – كتاب – ذكر – تنزیل – موعظه – شفاء – هدی – رحمت – نور – حدیث – تذكره – كلام – حكم – سراج – ذكری – حكمت – نعمت – حبل – قصص -  تبیان-  بینه- بصائر – فصل – صدق – عدل – صحیفه – ضیاء - بشری –  برهان – بلاغ –  بیان –  نبا -  قول فصل – كلام الله
+
برخی نامهایی که برای قرآن در خود این کتاب ذکر شده عبارتند از:  
  
صفات قرآن: مجید عزیز كریم عظیم مبین حكیم عربی مبارك قیم هادی حق بشیر نذیر منیر شافی منادی ثقیل عجب مصدّق مهیمن صراط مستقیم احسن الحدیث-ذی الذكر-علی-كبر
+
فرقان کتاب ذکر تنزیل موعظه شفاء هدی رحمت نور حدیث تذکره کلام حکم سراج ذکری حکمت نعمت حبل قصص - تبیان - بینه - بصائر – فصل صدق عدل صحیفه – ضیاء - بشری – برهان – بلاغ – بیان – نبا - قول فصل – کلام الله.
  
در مجموع حدود هفتاد نام و صفت برای قرآن كریم آمده است .<ref>تجویدالقرآن بیگلری</ref>
+
و برخی صفاتی که خود برای خود بیان نموده عبارتند از:
  
==اوصاف قرآن در نگاه اهل عصمت==
+
مجید – عزیز – کریم – عظیم – مبین – حکیم – عربی – مبارک – قیم – هادی – حق – بشیر – نذیر – منیر – شافی – منادی – ثقیل – عجب – مصدّق – مهیمن – صراط مستقیم – احسن الحدیث - ذی الذکر - علی - کبیر.
  
در روايات معصومين عليهم السلام اوصاف فراوانى براى قرآن ذكر شده است كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
+
و در مجموع حدود هفتاد نام و صفت برای قرآن کریم آمده است .<ref>تجوید القرآن بیگلری</ref>
  
===1- اولين مهمان خداى سبحان===
+
==اوصاف قرآن در نگاه معصومین==
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: انا اول وافد على العزيز الجبار يوم القيامة و كتابه و اهل بيتى.<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص6.</ref> در قيامت كه همه مخلوقها به خالق باز مى گردند: اءلا الى الله تصير الاءمور.<ref>[[سوره شورى]]، آيه 53.</ref> اولين مهمانى كه بر خداى سبحان وارد مى شود، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و قرآن كريم و اهل بيت پيامبر است و چون چنين كثرت نورى با وحدت حقيقى هماهنگ است، مى توان از مجموع انوار سه گانه به نور واحد و وافد فارد ياد كرد و گفت: اولين مهمان.
+
در روایات [[معصوم|معصومین]] علیهم السلام اوصاف فراوانى براى قرآن ذکر شده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:
  
===2- برترين مخلوق خداوند===
+
'''۱- اولین مهمان خداى سبحان'''
  
همچنين آن حضرت مى فرمايد: القرآن افضل كل شى دون الله فمن وقر القرآن فقد وقر الله و من لم يوقر القرآن فقد استخف بحرمة الله.<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص7.</ref> قرآن كريم پس از خداى سبحان از هر چيزى برتر است. پس هر كس ‍ قرآن را بزرگ شمارد خدا را بزرگ شمرده و هر كس آن را بزرگ نشمارد، به حريم خداى سبحان استخفاف روا داشته است. قرآن كريم مراحل مختلفى دارد: در مرحله نازله، عربى مبين است و در مرحله برتر، على حكيم: انا جعلناه قرانا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى اءم الكتاب لعلى حكيم<ref>[[سوره زخرف]]، آيات 3-4.</ref> و بين اين دو مرحله نيز مراتب متوسط است.
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: انا اول وافد على العزیز الجبار یوم القیامة و کتابه و اهل بیتى.<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۶.</ref> در قیامت (که همه مخلوقها به خالق باز مى گردند: الا الى الله تصیر الامور<ref>[[سوره شورى]]، آیه ۵۳.</ref>) اولین مهمانى که بر خداى سبحان وارد مى شود، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و قرآن کریم و [[اهل البیت|اهل بیت]] پیامبر است و چون چنین کثرت نورى با وحدت حقیقى هماهنگ است، مى توان از مجموع انوار سه گانه به نور واحد و وافد فارد یاد کرد و گفت: اولین مهمان.
  
قرآن حبل پيوسته و مستحكمى است كه يك سوى آن بدست خداى سبحان و سوى ديگر آن در دست انسانهاست و تمسك و اعتصام به حبل الله مايه سعادت و سيادت دنيا و آخرت است.
+
'''۲- برترین مخلوق خداوند'''
  
خداى سبحان به حاملان قرآن دستور بزرگداشت قرآن مى دهد و ثمره آن را محبوبيت خدا و خلق ذكر مى كند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: يقول الله عزوجل: يا حملة القرآن تحببوا الى الله تعالى بتوقير كتابه يزدكم حبا و يحببكم الى خلقه.<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص7.</ref>
+
همچنین آن حضرت مى فرماید: القرآن افضل کل شى دون الله فمن وقر القرآن فقد وقر الله و من لم یوقر القرآن فقد استخف بحرمة الله.<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۷.</ref> قرآن کریم پس از خداى سبحان از هر چیزى برتر است. پس هر کس ‍ قرآن را بزرگ شمارد خدا را بزرگ شمرده و هر کس آن را بزرگ نشمارد، به حریم خداى سبحان استخفاف روا داشته است. قرآن کریم مراحل مختلفى دارد: در مرحله نازله، عربى مبین است و در مرحله برتر، على حکیم: انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و انه فى ام الکتاب لعلى حکیم؛<ref>[[سوره زخرف]]، آیات ۳-۴.</ref> و بین این دو مرحله نیز مراتب متوسط است.
  
شايان ذكر است كه قرآن مراتبى دارد؛ چنانكه ولايت رسول گرامى و اهل بيت عليهم السلام نيز داراى مراتب است. مرتبه برين قرآن و ولايت نور واحد است و از اين رو در آنجا سخن از فاضل و مفضول نيست. اگر كثرت مراتب ملحوظ شود، مرتبه برين قرآن از مرتبه نازل ولايت افضل است و تفصيل آن را در نوشتار ديگر راقم (على بن موسى الرضا والقرآن الحكيم) مى توان يافت.
+
قرآن حبل پیوسته و مستحکمى است که یک سوى آن بدست خداى سبحان و سوى دیگر آن در دست انسانهاست و تمسک و اعتصام به حبل الله مایه سعادت و سیادت دنیا و آخرت است.
  
===3- كتاب نجات بخش===
+
خداى سبحان به حاملان قرآن دستور بزرگداشت قرآن مى دهد و ثمره آن را محبوبیت خدا و خلق ذکر مى کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: یقول الله عزوجل: یا حملة القرآن تحببوا الى الله تعالى بتوقیر کتابه یزدکم حبا و یحببکم الى خلقه.<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۷.</ref>
  
معاذ بن حبل مى گويد: كنا مع رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فى سفر فقلت يا رسول الله: حدثنا بما لنا فيه نفع. فقال: ان اءردتم عيش ‍ السعداء و موت الشهداء والنجاة يوم الحشر والظل يوم الحرور والهدى يوم الضلالة فادرسوا القرآن فانه كلام الرحمن و حرز من الشيطان و رجحان فى الميزان؛<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص9.</ref> در سفرى ملازم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوديم. به آن حضرت عرض كردم براى ما سخن سودمندى بگوييد. آن حضرت فرمودند: اگر زندگى سعادتمندانه، مرگ شهيدانه، نجات روز حشر، سايه روز سوزندگى و هدايت روز گمراهى مى طلبيد، به درس قرآن بپردازيد كه آن، سخن خداى رحمان و سپرى در برابر [[شيطان]] و مايه سنگينى كفه عمل در ميزان عدل است.
+
شایان ذکر است که قرآن مراتبى دارد؛ چنانکه [[ولایت]] رسول گرامى و اهل بیت علیهم السلام نیز داراى مراتب است. مرتبه برین قرآن و ولایت نور واحد است و از این رو در آنجا سخن از فاضل و مفضول نیست. اگر کثرت مراتب ملحوظ شود، مرتبه برین قرآن از مرتبه نازل ولایت افضل است و تفصیل آن را در نوشتار دیگر راقم (على بن موسى الرضا والقرآن الحکیم) مى توان یافت.
  
===4- راهنماى بهشت===
+
'''۳- کتاب نجات بخش'''
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: تعلموا القرآن واقرؤ وه واعلموا انه كائن لكم ذكرا و ذخرا و كائن عليكم وزرا فاتبعوا القرآن ولا يتبعكم فانه من تبع القرآن تهجم به على رياض الجنة و من تبعه القرآن زج قفاه حتى يقذفه فى جهنم.<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص10.</ref> قرآن را فراگيريد و آن را قرائت كنيد و بدانيد كه قرآن نام شما را بلند مى كند و وسيله اى براى ياد خداست. قرآن هم ذخر (ذخيره) است و هم وزر؛ اگر امام و پيشواى انسان بود براى او ذخيره نيكويى است و اگر كسى خود را امام و پيشواى قرآن قرار داد، قرآن بار سنگينى بر دوش او خواهد بود و او را از پشت به [[دوزخ]] مى افكند. حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نيز درباره قرآن مى فرمايد: هر كس ‍ قرآن را در پيش روى خود قرار داد، قائد او به سوى بهشت خواهد بود و هر كس آن را به پشت سر افكند، سائق او به سوى دوزخ خواهد بود: من جعله اءمامه، قاده الى الجنة و من جعله خلفه، ساقه الى النار.<ref>بحار، ج89، ص17.</ref>
+
معاذ بن جبل مى گوید: کنا مع رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم فى سفر فقلت یا رسول الله: حدثنا بما لنا فیه نفع. فقال: ان اردتم عیش ‍ السعداء و موت الشهداء والنجاة یوم الحشر والظل یوم الحرور والهدى یوم الضلالة فادرسوا القرآن فانه کلام الرحمن و حرز من الشیطان و رجحان فى المیزان؛<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۹.</ref> در سفرى ملازم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بودیم. به آن حضرت عرض کردم براى ما سخن سودمندى بگویید. آن حضرت فرمودند: اگر زندگى سعادتمندانه، مرگ شهیدانه، نجات روز حشر، سایه روز سوزندگى و هدایت روز گمراهى مى طلبید، به درس قرآن بپردازید که آن، سخن خداى رحمان و سپرى در برابر [[شیطان]] و مایه سنگینى کفه عمل در میزان عدل است.
  
===5- راه ربانى شدن انسان===
+
'''۴- راهنماى بهشت'''
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: ما من مؤمن، ذكر اءو اءنثى، حراء و مملوك الا ولله عليه حق واجب: ان يتعلم من القرآن و يتفقه فيه. ثم قرء هذه الآية: (ولكن كونوا ربانيين بما كنتم تعلمون الكتاب<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص9 (سوره آل عمران، آيه 79).</ref>؛ حق خداى سبحان بر همگان اين است كه قرآن را فقيهانه فراگيرند؛ زيرا قرآن كريم انسانها را به ربانى شدن فرامى خواند و راه آن را نيز فراگيرى قرآن مى داند.
+
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: تعلموا القرآن واقرؤوه واعلموا انه کائن لکم ذکرا و ذخرا و کائن علیکم وزرا فاتبعوا القرآن ولا یتبعکم فانه من تبع القرآن تهجم به على ریاض الجنة و من تبعه القرآن زج قفاه حتى یقذفه فى جهنم.<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۰.</ref> قرآن را فراگیرید و آن را قرائت کنید و بدانید که قرآن نام شما را بلند مى کند و وسیله اى براى یاد خداست. قرآن هم ذخر (ذخیره) است و هم وزر؛ اگر امام و پیشواى انسان بود براى او ذخیره نیکویى است و اگر کسى خود را امام و پیشواى قرآن قرار داد، قرآن بار سنگینى بر دوش او خواهد بود و او را از پشت به [[دوزخ]] مى افکند. حضرت [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین]] علیه السلام نیز درباره قرآن مى فرماید: هر کس ‍ قرآن را در پیش روى خود قرار داد، قائد او به سوى بهشت خواهد بود و هر کس آن را به پشت سر افکند، سائق او به سوى دوزخ خواهد بود: من جعله امامه، قاده الى الجنة و من جعله خلفه، ساقه الى النار.<ref>بحار، ج۸۹، ص۱۷.</ref>
  
عالم ربانى كسى است كه هم پيوندى مستحكم با رب العالمين داشته باشد و هم انسانها را به خوبى بپروراند و گفتار امامان معصوم عليهم السلام: فنحن العلماء و شيعتنا المتعلمون <ref>اصول كافى، ج1، ص34.</ref> نيز براى تبيين مصداق كامل عالم ربانى است، نه حصر آن در اهل بيت عليهم السلام البته كاملترين مصاديق عالم ربانى امامان عليهم السلام هستند؛ اما راه ربانى شدن براى شاگردان آنان نيز باز است.
+
'''۵- راه ربّانى شدن انسان'''
  
===6- عامل صعود بهشتيان===
+
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: ما من مؤمن، ذکر ا و انثى، حرا و مملوک الا ولله علیه حق واجب: ان یتعلم من القرآن و یتفقه فیه. ثم قرء هذه الآیة: ولکن کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۹ (سوره آل عمران، آیه ۷۹).</ref>؛ حق خداى سبحان بر همگان این است که قرآن را فقیهانه فراگیرند؛ زیرا قرآن کریم انسانها را به ربانى شدن فرامى خواند و راه آن را نیز فراگیرى قرآن مى داند.
  
مردى از حضرت سجاد عليه السلام سؤالاتى كرد و آن حضرت به آنها پاسخ داد. آن مرد به فكر طرح پرسش جديد افتاد، امام سجاد عليه السلام فرمودند: مكتوب فى الانجيل: لاتطلبوا علم ما لاتعلمون ولما عملتم بما علمتم فان العالم اذا لم يعمل به لم يزده من الله الا بعدا ثم قال: عليك بالقرآن فان الله خلق الجنة بيده لبنة من ذهب ولبنة من فضة و جعل ملاطها المسك و ترابها الزعفران و حصاها اللؤلؤ و جعل درجاتها على قدر آيات القرآن فمن قرءالقرآن قال له اقرء وارق و من دخل منهم الجنة لم يكن اءحد فى الجنة اءعلى درجة منه ما خلا النبيين والصديقين؛<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص15.</ref> در انجيل آمده است: تا به آموخته هاى پيشين خود عمل نكرده ايد، دانش جديد مطلبيد (زيرا معلوم مى شود علم را براى عمل نمى خواهيد و) علمى كه براى عمل نباشد عامل دورى از خداست. آنگاه فرمود: خداوند بهشت را با دست خود، خشتى از طلا و خشتى و از نقره آفريد و ملات آن را مشك و خاك آن را زعفران و ريگ آن را لؤلؤ قرار داد و درجات بهشت را به اندازه آيات قرآن قرار داد. پس كسى كه (در دنيا) قرآن خواند، خداوند به او مى فرمايد: بخوان و بالا برو و كسى كه از آنان (اهل قرآن) وارد بهشت شد، هيچ كس در درجه بهشت از او برتر نخواهد بود، مگر پيامبران و صديقان.
+
عالم ربانى کسى است که هم پیوندى مستحکم با رب العالمین داشته باشد و هم انسانها را به خوبى بپروراند و گفتار [[ائمه اطهار|امامان]] معصوم علیهم السلام: «فنحن العلماء و شیعتنا المتعلمون»<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۴.</ref> نیز براى تبیین مصداق کامل عالم ربانى است، نه حصر آن در اهل بیت علیهم السلام. البته کاملترین مصادیق عالم ربانى امامان علیهم السلام هستند؛ اما راه ربانى شدن براى شاگردان آنان نیز باز است.
  
حفص مى گويد: حضرت موسى بن جعفر عليه السلام به مردى فرمودند: اءتحب البقاء فى الدنيا؛ آيا بقاى در دنيا را دوست مى دارى؟ آن شخص  كه از تربيت شدگان مكتب امامت بود، عرض كرد: آرى آن حضرت پرسيدند: چرا؟ عرض كرد: براى آن كه به قرائت سوره محبوب خود، (قل هو الله احد) بپردازم.
+
'''۶- عامل صعود بهشتیان'''
  
امام كاظم عليه السلام پس از لحظه اى سكوت فرمودند: يا حفص! من مات من اءوليائنا و شيعتنا ولم يحسن القرآن علم فى قبره ليرفع الله به من درجته فان درجات الجنة على قدر آيات القرآن يقال له: اقراء وارق. فيقراء ثم يرقى؛ اگر از شيعيان ما، كسى قرآن را به خوبى فرانگرفته باشد (چون به حقيقت آن ايمان دارد) در جهان برزخ، قرآن به او تعليم داده مى شود تا خداى سبحان با معرفت قرآن بر درجات او بيفزايد؛ زيرا درجات قرآن به اندازه آيات قرآن است. به قارى گفته مى شود: بخوان و بالا برو. او نيز مى خواند و بالا مى رود.
+
مردى از [[امام سجاد علیه السلام|حضرت سجاد]] علیه السلام سؤالاتى کرد و آن حضرت به آنها پاسخ داد. آن مرد به فکر طرح پرسش جدید افتاد، امام سجاد علیه السلام فرمودند: مکتوب فى الانجیل: لاتطلبوا علم ما لاتعلمون ولما عملتم بما علمتم فان العالم اذا لم یعمل به لم یزده من الله الا بعدا ثم قال: علیک بالقرآن فان الله خلق الجنة بیده لبنة من ذهب ولبنة من فضة و جعل ملاطها المسک و ترابها الزعفران و حصاها اللؤلؤ و جعل درجاتها على قدر آیات القرآن فمن قرءالقرآن قال له اقرء وارق و من دخل منهم الجنة لم یکن احد فى الجنة اعلى درجة منه ما خلا النبیین والصدیقین؛<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۵.</ref> در [[انجیل|انجیل]] آمده است: تا به آموخته هاى پیشین خود عمل نکرده اید، دانش جدید مطلبید (زیرا معلوم مى شود علم را براى عمل نمى خواهید و) علمى که براى عمل نباشد عامل دورى از خداست. آنگاه فرمود: خداوند بهشت را با دست خود، خشتى از طلا و خشتى و از نقره آفرید و ملات آن را مشک و خاک آن را زعفران و ریگ آن را لؤلؤ قرار داد و درجات بهشت را به اندازه آیات قرآن قرار داد. پس کسى که (در دنیا) قرآن خواند، خداوند به او مى فرماید: بخوان و بالا برو و کسى که از آنان (اهل قرآن) وارد بهشت شد، هیچ کس در درجه بهشت از او برتر نخواهد بود، مگر پیامبران و صدیقان.
  
در جهان برزخ زمينه اى براى تكامل عملى نيست، تا انسان با انجام كارى واجب يا مستحب به كمال برتر عملى برسد ولى راه تكامل علمى باز است؛ نظير آنچه در رؤيا براى روح معلوم مى شود و براى آگاهى به آن حركت فراگيرى از قبيل كوششهاى بدنى در زمان بيدارى راه ندارد و بسيارى از علوم و معارف دين در آنجا براى انسانها روشن و مشهود خواهد شد و چون عدد درجات بهشت به عدد آيات نورانى قرآن كريم است، براى ترفيع درجات شيعيان، ابتدا از تعليم قرآن بهره مند خواهند شد و سپس با فرمان اقراء وارق مى خوانند و در درجات [[بهشت]] صعود مى كنند.
+
حفص مى گوید: حضرت [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسى بن جعفر]] علیه السلام به مردى فرمودند: اتحب البقاء فى الدنیا؛ آیا بقاى در دنیا را دوست مى دارى؟ آن شخص  که از تربیت شدگان مکتب امامت بود، عرض کرد: آرى. آن حضرت پرسیدند: چرا؟ عرض کرد: براى آن که به قرائت سوره محبوب خود، (قل هو الله احد) بپردازم.
  
صعود در درجات بهشت پاداش قرائت در عالم آخرت نيست؛ زيرا در عالم برزخ، تكليف و عمل مكلفانه كه جزا را به همراه داشته باشد نيست، بلكه صعود بهشتيان در درجات بهشت، همان ظهور انس با قرآن در دنياست.
+
امام کاظم علیه السلام پس از لحظه اى سکوت فرمودند: یا حفص! من مات من اولیائنا و شیعتنا ولم یحسن القرآن علم فى قبره لیرفع الله به من درجته فان درجات الجنة على قدر آیات القرآن یقال له: اقراء وارق. فیقراء ثم یرقى؛ اگر از [[شیعه|شیعیان]] ما، کسى قرآن را به خوبى فرانگرفته باشد (چون به حقیقت آن ایمان دارد) در جهان برزخ، قرآن به او تعلیم داده مى شود تا خداى سبحان با معرفت قرآن بر درجات او بیفزاید؛ زیرا درجات قرآن به اندازه آیات قرآن است. به قارى گفته مى شود: بخوان و بالا برو. او نیز مى خواند و بالا مى رود.
  
حفص مى گويد: فما راءيت اءحدا اءشد خوفا على نفسه من موسى بن جعفر عليهماالسلام ولا ارجاء الناس منه و كانت قرائته حزنا فاذا قرء فكانه يخاطب انسانا؛<ref>جامع اءحاديث الشيعه، ج15، ص15.</ref> در خوف و رجا كسى را همتاى موسى بن جعفر عليه السلام نيافتم و قرائت او با حزن آميخته بود هنگامى كه قرآن را قرائت مى كرد گويا با كسى سخن مى گفت و اين ويژگى تلاوت متدبرانه است كه قارى متدبر خود را گاهى مخاطب خداوند مى يابد.
+
در جهان [[برزخ]] زمینه اى براى تکامل عملى نیست، تا انسان با انجام کارى واجب یا مستحب به کمال برتر عملى برسد ولى راه تکامل علمى باز است؛ نظیر آنچه در رؤیا براى روح معلوم مى شود و براى آگاهى به آن حرکت فراگیرى از قبیل کوششهاى بدنى در زمان بیدارى راه ندارد و بسیارى از علوم و معارف دین در آنجا براى انسانها روشن و مشهود خواهد شد و چون عدد درجات بهشت به عدد آیات نورانى قرآن کریم است، براى ترفیع درجات شیعیان، ابتدا از تعلیم قرآن بهره مند خواهند شد و سپس با فرمان اقراء وارق مى خوانند و در درجات [[بهشت]] صعود مى کنند.
  
نحوه فراگيرى قرآن در ميان اصحاب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بدين گونه تبيين شده است: كانوا ياءخذون من رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم عشر آيات. فلا ياءخذون فى العشر الاءخرى حتى يعلموا ما فى هذه من العلم والعمل؛<ref>جامع اءحاديث الشيعه، ج15، ص27.</ref> آنان ده آيه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرامى گرفتند و تا بر علم و عمل به آن واقف نمى گشتند، آيات بعدى را فرانمى گرفتند.
+
صعود در درجات بهشت پاداش قرائت در عالم آخرت نیست؛ زیرا در عالم برزخ، تکلیف و عمل مکلفانه که جزا را به همراه داشته باشد نیست، بلکه صعود بهشتیان در درجات بهشت، همان ظهور انس با قرآن در دنیاست.
  
===7- درجه اى از نبوت===
+
حفص مى گوید: فما رایت احدا اشد خوفا على نفسه من موسى بن جعفر علیهماالسلام ولا ارجأ الناس منه و کانت قرائته حزنا فاذا قرء فکانه یخاطب انسانا؛<ref>جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۵.</ref> در خوف و رجا کسى را همتاى موسى بن جعفر علیه السلام نیافتم و قرائت او با حزن آمیخته بود هنگامى که قرآن را قرائت مى کرد گویا با کسى سخن مى گفت و این ویژگى تلاوت متدبرانه است که قارى متدبر خود را گاهى مخاطب خداوند مى یابد.
  
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: من قرء القرآن فكاءنما اءدرجت النبوة بين جنبيه الا اءنه يوحى اليه<ref>جامع اءحاديث الشيعه، ج15، ص17.</ref> آن كس كه قرآن را قرائت كند، گويا نبوت در جان او ادراج شده است، گرچه او وحيى دريافت نمى كند. قرائت قرآن شرايط خاصى دارد كه با رعايت آنها چنين آثارى مترتب خواهد شد؛ چنانكه قرائت در آياتى مانند (قرء باسم ربك الذى خلق) و (اقرء و ربك الاءكرم) <ref>[[سوره علق]]، آيات 1 و 3.</ref> نيز خواندن صرف نيست.
+
نحوه فراگیرى قرآن در میان [[صحابه|اصحاب]] پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بدین گونه تبیین شده است: کانوا یاخذون من رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عشر آیات. فلا یاخذون فى العشر الاخرى حتى یعلموا ما فى هذه من العلم والعمل؛<ref>جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۷.</ref> آنان ده آیه از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرامى گرفتند و تا بر علم و عمل به آن واقف نمى گشتند، آیات بعدى را فرانمى گرفتند.
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز مى فرمايد: من قرء ثلث القرآن فكاءنما اءوتى ثلث النبوة و من قرء ثلثى القرآن فكاءنما اءوتى ثلثى النبوة و من قرء القرآن كله فكاءنما اءوتى تمام النبوة ثم يقال له: اقرء وارق بكل آية درجة. فيرقى فى الجنة بكل آية درجة حتى يبلغ ما معه من القرآن ثم يقال له: اقبض ‍ فيقبض... فاذا فى يده اليمنى الخلد و فى الاءخرى النعيم.<ref>جامع اءحاديث الشيعه، ج15، ص17.</ref>
+
'''۷- درجه اى از نبوت'''
  
پس از صعود مؤمن در درجات بهشت حكم جاودانگى در [[بهشت]] را در دست راست خود و نعم الهى را در دست چپ خود مى يابد و از اين رو در دعاى [[وضو]] مى گوييم: اللهم اءعطنى كتابى بيمينى و الخلد فى الجنان بيسارى... <ref>بحار، ج77، ص31917.</ref>
+
[[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام مى فرماید: من قرء القرآن فکانما ادرجت النبوة بین جنبیه الا انه یوحى الیه<ref>جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۷.</ref> آن کس که قرآن را قرائت کند، گویا نبوت در جان او ادراج شده است، گرچه او وحیى دریافت نمى کند. قرائت قرآن شرایط خاصى دارد که با رعایت آنها چنین آثارى مترتب خواهد شد؛ چنانکه قرائت در آیاتى مانند (قرء باسم ربک الذى خلق) و (اقرء و ربک الاءکرم) <ref>[[سوره علق]]، آیات ۱ و ۳.</ref> نیز خواندن صرف نیست.
  
===8- عامل نورانيت===
+
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز مى فرماید: من قرء ثلث القرآن فکانما اوتى ثلث النبوة و من قرء ثلثى القرآن فکانما اوتى ثلثى النبوة و من قرء القرآن کله فکانما اوتى تمام النبوة ثم یقال له: اقرء وارق بکل آیة درجة. فیرقى فى الجنة بکل آیة درجة حتى یبلغ ما معه من القرآن ثم یقال له: اقبض ‍ فیقبض... فاذا فى یده الیمنى الخلد و فى الاخرى النعیم.<ref>جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۷.</ref>
  
ابوذر رضوان الله عليه از رسول اكرم صلى الله عليه و آله درخواسست نصيحت كرد. آن حضرت فرمودند: تو را به تقواى الهى كه سرآمد همه امور است سفارش مى كنم.. ابوذر گفت: بيش از مرا نصيحت كنيد. آن حضرت فرمودند: بر تو باد به تلاوت قرآن و كثرت ياد خدا؛ زيرا تلاوت قرآن، عامل ياد تو در ملكوت و مايه نورانى شدن تو در زمين است: اءوصيك بتقوى اله فانه راءس الاءمر كله. قلت: زدنى. قال: عليك بتلاوة القرآن و ذكر الله كثيرا فانه ذكر لك فى السماء و نور لك فى الاءرض.<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص19.</ref> قرآن كه خود ذكر خداست و يكى از القاب آن نيز ذكراست پيروان خود را در ملكوت بلندآوازه و در زمين نورانى مى كند.
+
پس از صعود مؤمن در درجات بهشت حکم جاودانگى در بهشت را در دست راست خود و نعم الهى را در دست چپ خود مى یابد و از این رو در دعاى [[وضو]] مى گوییم: اللهم اعطنى کتابى بیمینى و الخلد فى الجنان بیسارى... .<ref>بحار، ج۷۷، ص۳۱۹۱۷.</ref>
  
مطلوبيت تلاوت قرآن محدود به پنجاه آيه در روز نيست و آنچه در برخى روايات آمده كه در هر روز پنجاه آيه تلاوت كنيد بيان حد نهايى نيست؛ زيرا دست كم قرائت پنجاه آيه پس از [[نماز صبح]] مطلوب است؛ چنانكه حضرت [[امام رضا]] عليه السلام مى فرمايد: ينبغى للرجل اذا اءصبح اءن يقراء بعد التعقيب خمسين آية.<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص2017.</ref>
+
'''۸- عامل نورانیت'''
  
===9- راه دستيابى به ثواب شاكران===
+
[[ابوذر غفاری|ابوذر]] رضوان الله علیه از رسول اکرم صلى الله علیه و آله درخواسست نصیحت کرد. آن حضرت فرمودند: تو را به تقواى الهى که سرآمد همه امور است سفارش مى کنم.. ابوذر گفت: بیش از این مرا نصیحت کنید. آن حضرت فرمودند: بر تو باد به [[تلاوت قرآن]] و کثرت یاد خدا؛ زیرا تلاوت قرآن، عامل یاد تو در ملکوت و مایه نورانى شدن تو در زمین است: اوصیک بتقوى الله فانه راس الامر کله. قلت: زدنى. قال: علیک بتلاوة القرآن و ذکر الله کثیرا فانه ذکر لک فى السماء و نور لک فى الارض.<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۹.</ref> قرآن که خود ذکر خداست و یکى از القاب آن نیز ذکر است پیروان خود را در ملکوت بلندآوازه و در زمین نورانى مى کند.
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: قال الله تبارك و تعالى: من شغله قرائة القرآن عن دعائى و مسئلتى، اءعطيته افضل ثواب الشاكرين<ref>جامع احاديث الشيعه، ج15، ص21.</ref> اگر اشتغال به قرائت قرآن، بنده مؤمن را از بازگويى خواسته هايش در پيشگاه الهى باز دارد، خداى سبحان بدون درخواست، بهترين ثواب شاكران را به چنين بنده اى عطا مى كند؛ همان گونه كه خليل حق، حضرت ابراهيم عليه السلام در هنگام شنيدن (حرقوه وانصروا الهتكم) <ref>سوره انبیا، آیه68.</ref> يا (فاءلقوه فى الجحيم)<ref>سوره صافات، آیه 97.</ref> از خدا چيزى طلب نكرد؛ چون مى دانست كه برآمدن حاجت او درنخواستن است: حسبى من سؤالى علمه بحالى.<ref>بحار، ج 68، ص156.</ref>
+
مطلوبیت تلاوت قرآن محدود به پنجاه آیه در روز نیست و آنچه در برخى روایات آمده که در هر روز پنجاه آیه تلاوت کنید بیان حد نهایى نیست؛ زیرا دست کم قرائت پنجاه آیه پس از [[نماز صبح]] مطلوب است؛ چنانکه حضرت [[امام رضا]] علیه السلام مى فرماید: ینبغى للرجل اذا اصبح ان یقراء بعد التعقیب خمسین آیة.<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۱۷.</ref>
  
===10- عامل حشر با پيامبران===
+
'''۹- راه دستیابى به ثواب شاکران'''
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و سلم مى فرمايد: ان اءكرم العباد الى الله بعد الاءنبياء العلماء ثم حملة القرآن يخرجون من الدنيا كما يخرج الاءنبياء و يحشرون من قبورهم مع الاءنبياء و يمرون على الصراط مع الاءنبياء و ياءخذون ثواب الاءنبياء. فطوبى لطالب العلم و حامل القرآن مما لهم عندالله من الكرامة والشرف؛<ref>جامع اءحاديث الشيعه، ج15، ص24.</ref> گرامى ترين بندگان خدا پس از پيامبران دانشمندان هستند و سپس حاملان قرآن. عالمان و حاملان علم و عمل قران به گونه پيامبران از دنيا رخت برمى بندند و حشر آنان و عبورشان از صراط همراه پيامبران خواهد بود و از ثواب انبيا بهره مند مى شوند. پس خوشا به حال جويندگان علم و حاملان قرآن كه از كرامت و شرف الهى برخوردارند.
+
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: قال الله تبارک و تعالى: من شغله قرائة القرآن عن دعائى و مسئلتى، اعطیته افضل ثواب الشاکرین.<ref>جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۱.</ref> اگر اشتغال به قرائت قرآن، بنده مؤمن را از بازگویى خواسته هایش در پیشگاه الهى باز دارد، خداى سبحان بدون درخواست، بهترین ثواب شاکران را به چنین بنده اى عطا مى کند؛ همان گونه که خلیل حق، [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] علیه السلام در هنگام شنیدن (حرقوه وانصروا الهتکم) <ref>سوره انبیا، آیه۶۸.</ref> یا (فألقوه فى الجحیم)<ref>سوره صافات، آیه ۹۷.</ref> از خدا چیزى طلب نکرد؛ چون مى دانست که برآمدن حاجت او در نخواستن است: حسبى من سؤالى علمه بحالى.<ref>بحار، ج ۶۸، ص۱۵۶.</ref>
  
كسى كه قرآن را فراگيرد تا فقط در خطابه ها يا نگارش كتابها از آن بهره گيرد، معلوم مى شود قرآن را براى تدبر در آن و عمل به آن نخواسته است و اين دانش تجارى، حرفه اى بيش نيست و چنين علمى در اواخر عمر آدمى نيز به فراموشى سپرده مى شود. گرچه اين فراگيرى نيز ثواب آشنايى با ظاهر قرآن را دارد؛ اما آن كه قرآن را براى تدبر و عمل فراگيرد جايگاه ديگرى دارد.
+
'''۱۰- عامل حشر با پیامبران'''
  
===11- مايه خرمى دلها===
+
پیامبر اکرم صلى الله علیه و سلم مى فرماید: ان اکرم العباد الى الله بعد الانبیاء العلماء ثم حملة القرآن یخرجون من الدنیا کما یخرج الانبیاء و یحشرون من قبورهم مع الانبیاء و یمرون على الصراط مع الانبیاء و یاخذون ثواب الانبیاء. فطوبى لطالب العلم و حامل القرآن مما لهم عندالله من الکرامة والشرف؛<ref>جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۴.</ref> گرامى ترین بندگان خدا پس از پیامبران دانشمندان هستند و سپس حاملان قرآن. عالمان و حاملان علم و عمل قرآن به گونه پیامبران از دنیا رخت برمى بندند و حشر آنان و عبورشان از صراط همراه پیامبران خواهد بود و از ثواب انبیا بهره مند مى شوند. پس خوشا به حال جویندگان علم و حاملان قرآن که از کرامت و شرف الهى برخوردارند.
  
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: وتعلموا القرآن فانه اءحسن الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور واءحسنوا تلاوته فانه اءنفع القصص و ان العالم العامل بغير علمه كالجاهل الحائر الذى لايستفيق من جهله بل الحجة عليه اءعظم والحسرة عليه اءلزم و هو عندالله اءلوم؛<ref>نهج البلاغه، خطبه 110، بند6.</ref> قرآن را فراگيريد كه آن نيكوترين سخن است و به فهم عميق آن دست يابيد كه آن مايه خرمى دلهاست و از نور آن شفا بجوييد كه آن شفاى بيماريهاى روحى است و آن را نيكو تلاوت كنيد كه سودمندترين قصه هاست و كسى كه به علم خويش عمل نكند، همانند نادان سرگردانى است كه به هوش نمى گرايد و چون عالم است، حجت بر او گرانتر و حسرت او افزونتر و ملامت او در پيشگاه خداى سبحان بيشتر است.
+
کسى که قرآن را فراگیرد تا فقط در خطابه ها یا نگارش کتابها از آن بهره گیرد، معلوم مى شود قرآن را براى تدبر در آن و عمل به آن نخواسته است و این دانش تجارى، حرفه اى بیش نیست و چنین علمى در اواخر عمر آدمى نیز به فراموشى سپرده مى شود. گرچه این فراگیرى نیز ثواب آشنایى با ظاهر قرآن را دارد؛ اما آن که قرآن را براى تدبر و عمل فراگیرد جایگاه دیگرى دارد.
  
مراد از تفقه (تفقهوا) در قرآن كريم و روايات اهل بيت طهارت عليهم السلام، آشنايى با فقه مصطلح كه در مقابل كلام و فلسفه قرار دارد، نيست؛ همان گونه كه واژه حكمت در قرآن و روايات، حكمت مصطلح يعنى فلسفه نيست بلكه بر فراگيرى معارف اصول دين و معارف عقلى نيز فقه اطلاق مى گردد و فهميدن احكام [[حرام]] و [[حلال]] الهى نيز حكمت ناميده مى شود.
+
'''۱۱- مایه خرمى دلها'''
  
پس فقه كه عبارت از فراگيرى عميق است به معناى مطلق آگاهى به معارف دين است و به معناى اصطلاحى آن نيست وگرنه لازم مى آيد كه تنها يك سيزدهم قرآن كه آيات الاءحكام و مربوط به فروع فقه مصطلح است؛ داراى فقه باشد و مراد از تفقه در قرآن معرفت خصوص  همان مقدار اندك باشد؛ در حالى كه تمامى قرآن فقه است. البته اگر مسائل حقوقى، سياسى، اجتماعى و مدنى را جزو فقه بدانيم، آيات فقهى رقم بيشترى پيدا مى كند.
+
امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: وتعلموا القرآن فانه احسن الحدیث و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور واحسنوا تلاوته فانه انفع القصص و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذى لایستفیق من جهله بل الحجة علیه اعظم والحسرة علیه الزم و هو عندالله الوم؛<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰، بند۶.</ref> قرآن را فراگیرید که آن نیکوترین سخن است و به فهم عمیق آن دست یابید که آن مایه خرمى دلهاست و از نور آن شفا بجویید که آن شفاى بیماریهاى روحى است و آن را نیکو تلاوت کنید که سودمندترین قصه هاست و کسى که به علم خویش عمل نکند، همانند نادان سرگردانى است که به هوش نمى گراید و چون عالم است، حجت بر او گرانتر و حسرت او افزونتر و ملامت او در پیشگاه خداى سبحان بیشتر است.
  
از قرار گرفتن شفا در نور قرآن (واستشفوا بنوره) برمى آيد كه جهل به قرآن نيز مانند بكار نبستن آن، بيمارى است؛ جهل مانند رذايل اخلاقى ديگر از بيماريهاى قلبى است و قرآن كريم شفاى اين دردهاست: و ننزل من القران ما هو شفاء <ref>سوره اسراء، آیه 82.</ref>، (شفا لما فى الصدور).<ref>سوره یونس، آیه 57.</ref>
+
مراد از تفقه (تفقهوا) در قرآن کریم و روایات [[اهل البیت|اهل بیت]] طهارت علیهم السلام، آشنایى با [[فقه]] مصطلح که در مقابل [[علم کلام|کلام]] و [[فلسفه]] قرار دارد، نیست؛ همان گونه که واژه حکمت در قرآن و روایات، حکمت مصطلح یعنى فلسفه نیست بلکه بر فراگیرى معارف [[اصول دین|اصول دین]] و معارف عقلى نیز فقه اطلاق مى گردد و فهمیدن احکام [[حرام]] و [[حلال]] الهى نیز حکمت نامیده مى شود.
  
مراد از قلب در قرآن، همان لطيفه الهى يعنى روح است، نه عضو گرداننده خون در بدن. سلامت و بيمارى قلب جسمانى انسان، در محدوده دانش ‍ پزشكى است و ارتباطى با سلامت و بيمارى قلب روحانى ندارد؛ ممكن است انسانى از سلامت كامل قلب جسمانى برخوردار باشد اما نتواند نگاه خود را در برابر نامحرم مهار كند و در نتيجه قلب روحانى او بيمار باشد: فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض  <ref>[[سوره احزاب]]، آیه 32.</ref> همچنين كسى كه گرايشهاى نارواى سياسى دارد بيمار دل است، گرچه از نظر طب مادى، قلبى سالم داشته باشد: فترى الذين فى قلوبهم مرض يسارعون فيهم...<ref>سوره مائده، آیه52.</ref>
+
پس فقه که عبارت از فراگیرى عمیق است به معناى مطلق آگاهى به معارف دین است و به معناى اصطلاحى آن نیست وگرنه لازم مى آید که تنها یک سیزدهم قرآن که [[آیات الاحکام|آیات الاحکام]] و مربوط به فروع فقه مصطلح است؛ داراى فقه باشد و مراد از تفقه در قرآن معرفت خصوص  همان مقدار اندک باشد؛ در حالى که تمامى قرآن فقه است. البته اگر مسائل حقوقى، سیاسى، اجتماعى و مدنى را جزو فقه بدانیم، آیات فقهى رقم بیشترى پیدا مى کند.
  
قرآن كريم در كلام حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان احسن الحديث و انفع القصص معرفى و به نيكو تلاوت كردن آن، سفارش ‍ شده است. مراد از تلاوت نيكو، تنها آهنگ خوب نيست. فهم درست قرآن و عمل به آن نيز از مدارج تلاوت نيكوست؛ زيرا اميرالمؤمنين عليه السلام در ادامه سخن خود مى فرمايد: عالم بى عمل همانند جاهل سرگردانى است كه از جهل خود به هوش نمى گرايد و علم حجتى عليه عالم بى عمل و مايه حسرت و ملامت او نزد خداى سبحان خواهد بود. البته ترتيل و شمرده و با تاءنى تلاوت كردن و حدود تجويد را رعايت كردن، فيض خاص  تلاوت نيكو را به همراه دارد.
+
از قرار گرفتن شفا در نور قرآن (واستشفوا بنوره) برمى آید که جهل به قرآن نیز مانند بکار نبستن آن، بیمارى است؛ جهل مانند رذایل اخلاقى دیگر از بیماریهاى قلبى است و قرآن کریم شفاى این دردهاست: و ننزل من القران ما هو شفاء<ref>سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref>، (شفا لما فى الصدور).<ref>سوره یونس، آیه ۵۷.</ref>
  
===12- درياى بیكران معرفت===
+
مراد از قلب در قرآن، همان لطیفه الهى یعنى روح است، نه عضو گرداننده خون در بدن. سلامت و بیمارى قلب جسمانى انسان، در محدوده دانش ‍ پزشکى است و ارتباطى با سلامت و بیمارى قلب روحانى ندارد؛ ممکن است انسانى از سلامت کامل قلب جسمانى برخوردار باشد اما نتواند نگاه خود را در برابر نامحرم مهار کند و در نتیجه قلب روحانى او بیمار باشد: فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض<ref>[[سوره احزاب]]، آیه ۳۲.</ref> همچنین کسى که گرایشهاى نارواى سیاسى دارد بیمار دل است، گرچه از نظر طب مادى، قلبى سالم داشته باشد: فترى الذین فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم...<ref>سوره مائده، آیه۵۲.</ref>
  
همچنين اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: ثم اءنزل عليه الكتاب نورا لاتطفاء و سراجا لايخبو توقده و بحرا لايدرك قعره و منهاجا لايضل نهجه و شعاعا لايظلم ضوئه... جعله الله ريا لعطش العلماء و ربيعا لقلوب الفقهاء و محاج لطرق الصلحاء و دواء ليس بعده داء و نورا ليس معه ظلمة و حبلا وثيقا عروته و معقلا منيعا ذروته...<ref>نهج البلاغه، خطبه87، بند25.</ref> خداى سبحان كتابى آسمانى بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرو فرستاد و آن، نورى است كه خاموشى ندارد و چراغى است كه افروختگى آن زوال ناپذير است و دريايى ژرف است كه قعر آن به چنگ ادراك آدمى (بشر عادى) نمى افتد و راهى است كه در آن گمراهى نيست و شعاعى است كه روشنى آن تيرگى نگيرد... خداوند آن را فرونشاننده تشنگى علمى دانشمندان و خرمى دلهاى فقيهان و راه روشن سالكان صالح قرار داد. قرآن كريم دارويى است كه پس از آن، بيمارى نمى ماند و نورى است كه هيچ گونه تيرگى در آن نيست و ريسمانى است كه دستگيره آن مطمئن و پناهگاهى است كه قله بلند آن مانع دشمن است.
+
قرآن کریم در کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان احسن الحدیث و انفع القصص معرفى و به نیکو تلاوت کردن آن، سفارش ‍ شده است. مراد از تلاوت نیکو، تنها آهنگ خوب نیست. فهم درست قرآن و عمل به آن نیز از مدارج تلاوت نیکوست؛ زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه سخن خود مى فرماید: عالم بى عمل همانند جاهل سرگردانى است که از جهل خود به هوش نمى گراید و علم حجتى علیه عالم بى عمل و مایه حسرت و ملامت او نزد خداى سبحان خواهد بود. البته [[ترتیل|ترتیل]] و شمرده و با تانى تلاوت کردن و حدود [[تجوید|تجوید]] را رعایت کردن، فیض خاص  تلاوت نیکو را به همراه دارد.
  
===13- يگانه عامل توانگرى===
+
'''۱۲- دریاى بیکران معرفت'''
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: القرآن غنى لاغنى دونه و لافقر بعده<ref>جامع اءحاديث الشيعه، ج15، ص7.</ref>؛ قرآن مايه توانگرى است كه جز در آن توانگرى يافت نشود و هيچ فقرى نيز پس از آن نيست. همچنين آن حضرت مى فرمايد: من قراء القرآن فراءى اءن اءحدا اءعطى اءفضل مما اءعطى فقد حقر ما عظمه الله و عظم ما حقره الله؛<ref>جامع اءحاديث الشيعه، ج15، ص16.</ref>؛ كسى كه قرآن تلاوت كند و آنگاه بپندارد بهره ديگران از او بيشتر است، او آنچه را خدا بزرگ شمرده (قرآن) حقير پنداشته و آنچه را خدا حقير دانسته (دنيا) او بزرگ پنداشته است.
+
همچنین امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: ثم انزل علیه الکتاب نورا لاتطفاء و سراجا لایخبو توقده و بحرا لایدرک قعره و منهاجا لایضل نهجه و شعاعا لایظلم ضوئه... جعله الله ریا لعطش العلماء و ربیعا لقلوب الفقهاء و محاج لطرق الصلحاء و دواء لیس بعده داء و نورا لیس معه ظلمة و حبلا وثیقا عروته و معقلا منیعا ذروته...<ref>نهج البلاغه، خطبه۸۷، بند۲۵.</ref> خداى سبحان کتابى آسمانى بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرو فرستاد و آن، نورى است که خاموشى ندارد و چراغى است که افروختگى آن زوال ناپذیر است و دریایى ژرف است که قعر آن به چنگ ادراک آدمى (بشر عادى) نمى افتد و راهى است که در آن گمراهى نیست و شعاعى است که روشنى آن تیرگى نگیرد... خداوند آن را فرونشاننده تشنگى علمى دانشمندان و خرمى دلهاى فقیهان و راه روشن سالکان صالح قرار داد. قرآن کریم دارویى است که پس از آن، بیمارى نمى ماند و نورى است که هیچ گونه تیرگى در آن نیست و ریسمانى است که دستگیره آن مطمئن و پناهگاهى است که قله بلند آن مانع دشمن است.
  
نيز مى فرمايد: لاينبغى لحامل القرآن اءن يظن اءحدا اءعطى اءفضل مما اءعطى لانه لو ملك الدنيا باءسرها لكان القرآن اءفضل مما ملكه <ref>جامع اءحاديث الشيعه، ج15، ص26.</ref>؛ براى حاملان قرآن سزاوار نيست كه بهره ديگران را برتر از بهره قرآنى بدانند؛ زيرا اگر آدمى مالك سراسر گيتى نيز باشد، قرآن بر هر چه دارد برتر است.
+
'''۱۳- یگانه عامل توانگرى'''
 +
 
 +
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: القرآن غنى لاغنى دونه و لافقر بعده<ref>جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۷.</ref>؛ قرآن مایه توانگرى است که جز در آن توانگرى یافت نشود و هیچ فقرى نیز پس از آن نیست. همچنین آن حضرت مى فرماید: من قراء القرآن فراى ان احدا اعطى افضل مما اعطى فقد حقر ما عظمه الله و عظم ما حقره الله؛<ref>جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۶.</ref>؛ کسى که قرآن تلاوت کند و آنگاه بپندارد بهره دیگران از او بیشتر است، او آنچه را خدا بزرگ شمرده (قرآن) حقیر پنداشته و آنچه را خدا حقیر دانسته (دنیا) او بزرگ پنداشته است.
 +
 
 +
نیز مى فرماید: لاینبغى لحامل القرآن ان یظن احدا اعطى افضل مما اعطى لانه لو ملک الدنیا باسرها لکان القرآن افضل مما ملکه<ref>جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۶.</ref>؛ براى حاملان قرآن سزاوار نیست که بهره دیگران را برتر از بهره قرآنى بدانند؛ زیرا اگر آدمى مالک سراسر گیتى نیز باشد، قرآن بر هر چه دارد برتر است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی
+
 
* فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب از علامه حسن زاده آملی
+
*[[تفسیر تسنیم]]، [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی آملی]]
* مجموعه آثار شهيد مطهری، جلد 2
+
*فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب از [[علامه حسن زاده آملی]]
 +
*مجموعه آثار [[مرتضی مطهری|شهيد مطهری]]، جلد 2
 +
*قرآن در اسلام، [[علامه طباطبايى|علامه طباطبائی]]
 +
*[[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]]، علامه طباطبائی
  
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۹

قرآن کتاب آسمانی نازل شده بر پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و معجزه آن جناب است که کسی را یارای هم‌آوردی با آن نیست.[۱] همچنین یکی از دو شیء گرانبها یا سنگین بجا مانده از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کنار اهل بیت علیهم السلام است که تمسک بدان دو موجب محفوظ ماندن از گمراهی است.[۲]

قرآن کریم

نزول قرآن

قرآن به واسطه جبرئیل (روح القدس) بر پیامبر نازل شده و به زبان عربی است.[۳] نزول دفعی و یکباره آن در شب قدر و نزول تدریجی آن در طول 23 سال صورت پذیرفته است.[۴] که همواره پس از نزول به وسیله گروهی که خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله، ایشان معین کرده بودند - که به نام «کاتبان وحی» معروف شدند - نوشته می شد و در زمان خود آن حضرت به شکل کنونی جمع گردید.[۵]

قرآن مجموعه ۱۱۴ سوره است و مجموع این سوره‌ها بر ۶۳۴۸ آیه مشتمل است.[۶]

وصف قرآن در قرآن

قرآن بنا به معرفی خود قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن نیست،[۷] نور است،[۸] روشنگر هر چیز است،[۹] کتاب هدایت و جداکننده حق از باطل است.[۱۰] تصدیق کننده کتاب‌های آسمانی پیش از خود است و در عین حال مهیمن بر آن‌هاست،[۱۱] یعنی مسلط و نگهبان است نسبت به آنها.[۱۲]

برخی نامهایی که برای قرآن در خود این کتاب ذکر شده عبارتند از:

فرقان – کتاب – ذکر – تنزیل – موعظه – شفاء – هدی – رحمت – نور – حدیث – تذکره – کلام – حکم – سراج – ذکری – حکمت – نعمت – حبل – قصص - تبیان - بینه - بصائر – فصل – صدق – عدل – صحیفه – ضیاء - بشری – برهان – بلاغ – بیان – نبا - قول فصل – کلام الله.

و برخی صفاتی که خود برای خود بیان نموده عبارتند از:

مجید – عزیز – کریم – عظیم – مبین – حکیم – عربی – مبارک – قیم – هادی – حق – بشیر – نذیر – منیر – شافی – منادی – ثقیل – عجب – مصدّق – مهیمن – صراط مستقیم – احسن الحدیث - ذی الذکر - علی - کبیر.

و در مجموع حدود هفتاد نام و صفت برای قرآن کریم آمده است .[۱۳]

اوصاف قرآن در نگاه معصومین

در روایات معصومین علیهم السلام اوصاف فراوانى براى قرآن ذکر شده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:

۱- اولین مهمان خداى سبحان

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: انا اول وافد على العزیز الجبار یوم القیامة و کتابه و اهل بیتى.[۱۴] در قیامت (که همه مخلوقها به خالق باز مى گردند: الا الى الله تصیر الامور[۱۵]) اولین مهمانى که بر خداى سبحان وارد مى شود، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و قرآن کریم و اهل بیت پیامبر است و چون چنین کثرت نورى با وحدت حقیقى هماهنگ است، مى توان از مجموع انوار سه گانه به نور واحد و وافد فارد یاد کرد و گفت: اولین مهمان.

۲- برترین مخلوق خداوند

همچنین آن حضرت مى فرماید: القرآن افضل کل شى دون الله فمن وقر القرآن فقد وقر الله و من لم یوقر القرآن فقد استخف بحرمة الله.[۱۶] قرآن کریم پس از خداى سبحان از هر چیزى برتر است. پس هر کس ‍ قرآن را بزرگ شمارد خدا را بزرگ شمرده و هر کس آن را بزرگ نشمارد، به حریم خداى سبحان استخفاف روا داشته است. قرآن کریم مراحل مختلفى دارد: در مرحله نازله، عربى مبین است و در مرحله برتر، على حکیم: انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و انه فى ام الکتاب لعلى حکیم؛[۱۷] و بین این دو مرحله نیز مراتب متوسط است.

قرآن حبل پیوسته و مستحکمى است که یک سوى آن بدست خداى سبحان و سوى دیگر آن در دست انسانهاست و تمسک و اعتصام به حبل الله مایه سعادت و سیادت دنیا و آخرت است.

خداى سبحان به حاملان قرآن دستور بزرگداشت قرآن مى دهد و ثمره آن را محبوبیت خدا و خلق ذکر مى کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: یقول الله عزوجل: یا حملة القرآن تحببوا الى الله تعالى بتوقیر کتابه یزدکم حبا و یحببکم الى خلقه.[۱۸]

شایان ذکر است که قرآن مراتبى دارد؛ چنانکه ولایت رسول گرامى و اهل بیت علیهم السلام نیز داراى مراتب است. مرتبه برین قرآن و ولایت نور واحد است و از این رو در آنجا سخن از فاضل و مفضول نیست. اگر کثرت مراتب ملحوظ شود، مرتبه برین قرآن از مرتبه نازل ولایت افضل است و تفصیل آن را در نوشتار دیگر راقم (على بن موسى الرضا والقرآن الحکیم) مى توان یافت.

۳- کتاب نجات بخش

معاذ بن جبل مى گوید: کنا مع رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم فى سفر فقلت یا رسول الله: حدثنا بما لنا فیه نفع. فقال: ان اردتم عیش ‍ السعداء و موت الشهداء والنجاة یوم الحشر والظل یوم الحرور والهدى یوم الضلالة فادرسوا القرآن فانه کلام الرحمن و حرز من الشیطان و رجحان فى المیزان؛[۱۹] در سفرى ملازم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بودیم. به آن حضرت عرض کردم براى ما سخن سودمندى بگویید. آن حضرت فرمودند: اگر زندگى سعادتمندانه، مرگ شهیدانه، نجات روز حشر، سایه روز سوزندگى و هدایت روز گمراهى مى طلبید، به درس قرآن بپردازید که آن، سخن خداى رحمان و سپرى در برابر شیطان و مایه سنگینى کفه عمل در میزان عدل است.

۴- راهنماى بهشت

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: تعلموا القرآن واقرؤوه واعلموا انه کائن لکم ذکرا و ذخرا و کائن علیکم وزرا فاتبعوا القرآن ولا یتبعکم فانه من تبع القرآن تهجم به على ریاض الجنة و من تبعه القرآن زج قفاه حتى یقذفه فى جهنم.[۲۰] قرآن را فراگیرید و آن را قرائت کنید و بدانید که قرآن نام شما را بلند مى کند و وسیله اى براى یاد خداست. قرآن هم ذخر (ذخیره) است و هم وزر؛ اگر امام و پیشواى انسان بود براى او ذخیره نیکویى است و اگر کسى خود را امام و پیشواى قرآن قرار داد، قرآن بار سنگینى بر دوش او خواهد بود و او را از پشت به دوزخ مى افکند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز درباره قرآن مى فرماید: هر کس ‍ قرآن را در پیش روى خود قرار داد، قائد او به سوى بهشت خواهد بود و هر کس آن را به پشت سر افکند، سائق او به سوى دوزخ خواهد بود: من جعله امامه، قاده الى الجنة و من جعله خلفه، ساقه الى النار.[۲۱]

۵- راه ربّانى شدن انسان

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: ما من مؤمن، ذکر ا و انثى، حرا و مملوک الا ولله علیه حق واجب: ان یتعلم من القرآن و یتفقه فیه. ثم قرء هذه الآیة: ولکن کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب[۲۲]؛ حق خداى سبحان بر همگان این است که قرآن را فقیهانه فراگیرند؛ زیرا قرآن کریم انسانها را به ربانى شدن فرامى خواند و راه آن را نیز فراگیرى قرآن مى داند.

عالم ربانى کسى است که هم پیوندى مستحکم با رب العالمین داشته باشد و هم انسانها را به خوبى بپروراند و گفتار امامان معصوم علیهم السلام: «فنحن العلماء و شیعتنا المتعلمون»[۲۳] نیز براى تبیین مصداق کامل عالم ربانى است، نه حصر آن در اهل بیت علیهم السلام. البته کاملترین مصادیق عالم ربانى امامان علیهم السلام هستند؛ اما راه ربانى شدن براى شاگردان آنان نیز باز است.

۶- عامل صعود بهشتیان

مردى از حضرت سجاد علیه السلام سؤالاتى کرد و آن حضرت به آنها پاسخ داد. آن مرد به فکر طرح پرسش جدید افتاد، امام سجاد علیه السلام فرمودند: مکتوب فى الانجیل: لاتطلبوا علم ما لاتعلمون ولما عملتم بما علمتم فان العالم اذا لم یعمل به لم یزده من الله الا بعدا ثم قال: علیک بالقرآن فان الله خلق الجنة بیده لبنة من ذهب ولبنة من فضة و جعل ملاطها المسک و ترابها الزعفران و حصاها اللؤلؤ و جعل درجاتها على قدر آیات القرآن فمن قرءالقرآن قال له اقرء وارق و من دخل منهم الجنة لم یکن احد فى الجنة اعلى درجة منه ما خلا النبیین والصدیقین؛[۲۴] در انجیل آمده است: تا به آموخته هاى پیشین خود عمل نکرده اید، دانش جدید مطلبید (زیرا معلوم مى شود علم را براى عمل نمى خواهید و) علمى که براى عمل نباشد عامل دورى از خداست. آنگاه فرمود: خداوند بهشت را با دست خود، خشتى از طلا و خشتى و از نقره آفرید و ملات آن را مشک و خاک آن را زعفران و ریگ آن را لؤلؤ قرار داد و درجات بهشت را به اندازه آیات قرآن قرار داد. پس کسى که (در دنیا) قرآن خواند، خداوند به او مى فرماید: بخوان و بالا برو و کسى که از آنان (اهل قرآن) وارد بهشت شد، هیچ کس در درجه بهشت از او برتر نخواهد بود، مگر پیامبران و صدیقان.

حفص مى گوید: حضرت موسى بن جعفر علیه السلام به مردى فرمودند: اتحب البقاء فى الدنیا؛ آیا بقاى در دنیا را دوست مى دارى؟ آن شخص که از تربیت شدگان مکتب امامت بود، عرض کرد: آرى. آن حضرت پرسیدند: چرا؟ عرض کرد: براى آن که به قرائت سوره محبوب خود، (قل هو الله احد) بپردازم.

امام کاظم علیه السلام پس از لحظه اى سکوت فرمودند: یا حفص! من مات من اولیائنا و شیعتنا ولم یحسن القرآن علم فى قبره لیرفع الله به من درجته فان درجات الجنة على قدر آیات القرآن یقال له: اقراء وارق. فیقراء ثم یرقى؛ اگر از شیعیان ما، کسى قرآن را به خوبى فرانگرفته باشد (چون به حقیقت آن ایمان دارد) در جهان برزخ، قرآن به او تعلیم داده مى شود تا خداى سبحان با معرفت قرآن بر درجات او بیفزاید؛ زیرا درجات قرآن به اندازه آیات قرآن است. به قارى گفته مى شود: بخوان و بالا برو. او نیز مى خواند و بالا مى رود.

در جهان برزخ زمینه اى براى تکامل عملى نیست، تا انسان با انجام کارى واجب یا مستحب به کمال برتر عملى برسد ولى راه تکامل علمى باز است؛ نظیر آنچه در رؤیا براى روح معلوم مى شود و براى آگاهى به آن حرکت فراگیرى از قبیل کوششهاى بدنى در زمان بیدارى راه ندارد و بسیارى از علوم و معارف دین در آنجا براى انسانها روشن و مشهود خواهد شد و چون عدد درجات بهشت به عدد آیات نورانى قرآن کریم است، براى ترفیع درجات شیعیان، ابتدا از تعلیم قرآن بهره مند خواهند شد و سپس با فرمان اقراء وارق مى خوانند و در درجات بهشت صعود مى کنند.

صعود در درجات بهشت پاداش قرائت در عالم آخرت نیست؛ زیرا در عالم برزخ، تکلیف و عمل مکلفانه که جزا را به همراه داشته باشد نیست، بلکه صعود بهشتیان در درجات بهشت، همان ظهور انس با قرآن در دنیاست.

حفص مى گوید: فما رایت احدا اشد خوفا على نفسه من موسى بن جعفر علیهماالسلام ولا ارجأ الناس منه و کانت قرائته حزنا فاذا قرء فکانه یخاطب انسانا؛[۲۵] در خوف و رجا کسى را همتاى موسى بن جعفر علیه السلام نیافتم و قرائت او با حزن آمیخته بود هنگامى که قرآن را قرائت مى کرد گویا با کسى سخن مى گفت و این ویژگى تلاوت متدبرانه است که قارى متدبر خود را گاهى مخاطب خداوند مى یابد.

نحوه فراگیرى قرآن در میان اصحاب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بدین گونه تبیین شده است: کانوا یاخذون من رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عشر آیات. فلا یاخذون فى العشر الاخرى حتى یعلموا ما فى هذه من العلم والعمل؛[۲۶] آنان ده آیه از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرامى گرفتند و تا بر علم و عمل به آن واقف نمى گشتند، آیات بعدى را فرانمى گرفتند.

۷- درجه اى از نبوت

امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: من قرء القرآن فکانما ادرجت النبوة بین جنبیه الا انه یوحى الیه[۲۷] آن کس که قرآن را قرائت کند، گویا نبوت در جان او ادراج شده است، گرچه او وحیى دریافت نمى کند. قرائت قرآن شرایط خاصى دارد که با رعایت آنها چنین آثارى مترتب خواهد شد؛ چنانکه قرائت در آیاتى مانند (قرء باسم ربک الذى خلق) و (اقرء و ربک الاءکرم) [۲۸] نیز خواندن صرف نیست.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز مى فرماید: من قرء ثلث القرآن فکانما اوتى ثلث النبوة و من قرء ثلثى القرآن فکانما اوتى ثلثى النبوة و من قرء القرآن کله فکانما اوتى تمام النبوة ثم یقال له: اقرء وارق بکل آیة درجة. فیرقى فى الجنة بکل آیة درجة حتى یبلغ ما معه من القرآن ثم یقال له: اقبض ‍ فیقبض... فاذا فى یده الیمنى الخلد و فى الاخرى النعیم.[۲۹]

پس از صعود مؤمن در درجات بهشت حکم جاودانگى در بهشت را در دست راست خود و نعم الهى را در دست چپ خود مى یابد و از این رو در دعاى وضو مى گوییم: اللهم اعطنى کتابى بیمینى و الخلد فى الجنان بیسارى... .[۳۰]

۸- عامل نورانیت

ابوذر رضوان الله علیه از رسول اکرم صلى الله علیه و آله درخواسست نصیحت کرد. آن حضرت فرمودند: تو را به تقواى الهى که سرآمد همه امور است سفارش مى کنم.. ابوذر گفت: بیش از این مرا نصیحت کنید. آن حضرت فرمودند: بر تو باد به تلاوت قرآن و کثرت یاد خدا؛ زیرا تلاوت قرآن، عامل یاد تو در ملکوت و مایه نورانى شدن تو در زمین است: اوصیک بتقوى الله فانه راس الامر کله. قلت: زدنى. قال: علیک بتلاوة القرآن و ذکر الله کثیرا فانه ذکر لک فى السماء و نور لک فى الارض.[۳۱] قرآن که خود ذکر خداست و یکى از القاب آن نیز ذکر است پیروان خود را در ملکوت بلندآوازه و در زمین نورانى مى کند.

مطلوبیت تلاوت قرآن محدود به پنجاه آیه در روز نیست و آنچه در برخى روایات آمده که در هر روز پنجاه آیه تلاوت کنید بیان حد نهایى نیست؛ زیرا دست کم قرائت پنجاه آیه پس از نماز صبح مطلوب است؛ چنانکه حضرت امام رضا علیه السلام مى فرماید: ینبغى للرجل اذا اصبح ان یقراء بعد التعقیب خمسین آیة.[۳۲]

۹- راه دستیابى به ثواب شاکران

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: قال الله تبارک و تعالى: من شغله قرائة القرآن عن دعائى و مسئلتى، اعطیته افضل ثواب الشاکرین.[۳۳] اگر اشتغال به قرائت قرآن، بنده مؤمن را از بازگویى خواسته هایش در پیشگاه الهى باز دارد، خداى سبحان بدون درخواست، بهترین ثواب شاکران را به چنین بنده اى عطا مى کند؛ همان گونه که خلیل حق، حضرت ابراهیم علیه السلام در هنگام شنیدن (حرقوه وانصروا الهتکم) [۳۴] یا (فألقوه فى الجحیم)[۳۵] از خدا چیزى طلب نکرد؛ چون مى دانست که برآمدن حاجت او در نخواستن است: حسبى من سؤالى علمه بحالى.[۳۶]

۱۰- عامل حشر با پیامبران

پیامبر اکرم صلى الله علیه و سلم مى فرماید: ان اکرم العباد الى الله بعد الانبیاء العلماء ثم حملة القرآن یخرجون من الدنیا کما یخرج الانبیاء و یحشرون من قبورهم مع الانبیاء و یمرون على الصراط مع الانبیاء و یاخذون ثواب الانبیاء. فطوبى لطالب العلم و حامل القرآن مما لهم عندالله من الکرامة والشرف؛[۳۷] گرامى ترین بندگان خدا پس از پیامبران دانشمندان هستند و سپس حاملان قرآن. عالمان و حاملان علم و عمل قرآن به گونه پیامبران از دنیا رخت برمى بندند و حشر آنان و عبورشان از صراط همراه پیامبران خواهد بود و از ثواب انبیا بهره مند مى شوند. پس خوشا به حال جویندگان علم و حاملان قرآن که از کرامت و شرف الهى برخوردارند.

کسى که قرآن را فراگیرد تا فقط در خطابه ها یا نگارش کتابها از آن بهره گیرد، معلوم مى شود قرآن را براى تدبر در آن و عمل به آن نخواسته است و این دانش تجارى، حرفه اى بیش نیست و چنین علمى در اواخر عمر آدمى نیز به فراموشى سپرده مى شود. گرچه این فراگیرى نیز ثواب آشنایى با ظاهر قرآن را دارد؛ اما آن که قرآن را براى تدبر و عمل فراگیرد جایگاه دیگرى دارد.

۱۱- مایه خرمى دلها

امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: وتعلموا القرآن فانه احسن الحدیث و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور واحسنوا تلاوته فانه انفع القصص و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذى لایستفیق من جهله بل الحجة علیه اعظم والحسرة علیه الزم و هو عندالله الوم؛[۳۸] قرآن را فراگیرید که آن نیکوترین سخن است و به فهم عمیق آن دست یابید که آن مایه خرمى دلهاست و از نور آن شفا بجویید که آن شفاى بیماریهاى روحى است و آن را نیکو تلاوت کنید که سودمندترین قصه هاست و کسى که به علم خویش عمل نکند، همانند نادان سرگردانى است که به هوش نمى گراید و چون عالم است، حجت بر او گرانتر و حسرت او افزونتر و ملامت او در پیشگاه خداى سبحان بیشتر است.

مراد از تفقه (تفقهوا) در قرآن کریم و روایات اهل بیت طهارت علیهم السلام، آشنایى با فقه مصطلح که در مقابل کلام و فلسفه قرار دارد، نیست؛ همان گونه که واژه حکمت در قرآن و روایات، حکمت مصطلح یعنى فلسفه نیست بلکه بر فراگیرى معارف اصول دین و معارف عقلى نیز فقه اطلاق مى گردد و فهمیدن احکام حرام و حلال الهى نیز حکمت نامیده مى شود.

پس فقه که عبارت از فراگیرى عمیق است به معناى مطلق آگاهى به معارف دین است و به معناى اصطلاحى آن نیست وگرنه لازم مى آید که تنها یک سیزدهم قرآن که آیات الاحکام و مربوط به فروع فقه مصطلح است؛ داراى فقه باشد و مراد از تفقه در قرآن معرفت خصوص همان مقدار اندک باشد؛ در حالى که تمامى قرآن فقه است. البته اگر مسائل حقوقى، سیاسى، اجتماعى و مدنى را جزو فقه بدانیم، آیات فقهى رقم بیشترى پیدا مى کند.

از قرار گرفتن شفا در نور قرآن (واستشفوا بنوره) برمى آید که جهل به قرآن نیز مانند بکار نبستن آن، بیمارى است؛ جهل مانند رذایل اخلاقى دیگر از بیماریهاى قلبى است و قرآن کریم شفاى این دردهاست: و ننزل من القران ما هو شفاء[۳۹]، (شفا لما فى الصدور).[۴۰]

مراد از قلب در قرآن، همان لطیفه الهى یعنى روح است، نه عضو گرداننده خون در بدن. سلامت و بیمارى قلب جسمانى انسان، در محدوده دانش ‍ پزشکى است و ارتباطى با سلامت و بیمارى قلب روحانى ندارد؛ ممکن است انسانى از سلامت کامل قلب جسمانى برخوردار باشد اما نتواند نگاه خود را در برابر نامحرم مهار کند و در نتیجه قلب روحانى او بیمار باشد: فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض[۴۱] همچنین کسى که گرایشهاى نارواى سیاسى دارد بیمار دل است، گرچه از نظر طب مادى، قلبى سالم داشته باشد: فترى الذین فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم...[۴۲]

قرآن کریم در کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان احسن الحدیث و انفع القصص معرفى و به نیکو تلاوت کردن آن، سفارش ‍ شده است. مراد از تلاوت نیکو، تنها آهنگ خوب نیست. فهم درست قرآن و عمل به آن نیز از مدارج تلاوت نیکوست؛ زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه سخن خود مى فرماید: عالم بى عمل همانند جاهل سرگردانى است که از جهل خود به هوش نمى گراید و علم حجتى علیه عالم بى عمل و مایه حسرت و ملامت او نزد خداى سبحان خواهد بود. البته ترتیل و شمرده و با تانى تلاوت کردن و حدود تجوید را رعایت کردن، فیض خاص تلاوت نیکو را به همراه دارد.

۱۲- دریاى بیکران معرفت

همچنین امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: ثم انزل علیه الکتاب نورا لاتطفاء و سراجا لایخبو توقده و بحرا لایدرک قعره و منهاجا لایضل نهجه و شعاعا لایظلم ضوئه... جعله الله ریا لعطش العلماء و ربیعا لقلوب الفقهاء و محاج لطرق الصلحاء و دواء لیس بعده داء و نورا لیس معه ظلمة و حبلا وثیقا عروته و معقلا منیعا ذروته...[۴۳] خداى سبحان کتابى آسمانى بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرو فرستاد و آن، نورى است که خاموشى ندارد و چراغى است که افروختگى آن زوال ناپذیر است و دریایى ژرف است که قعر آن به چنگ ادراک آدمى (بشر عادى) نمى افتد و راهى است که در آن گمراهى نیست و شعاعى است که روشنى آن تیرگى نگیرد... خداوند آن را فرونشاننده تشنگى علمى دانشمندان و خرمى دلهاى فقیهان و راه روشن سالکان صالح قرار داد. قرآن کریم دارویى است که پس از آن، بیمارى نمى ماند و نورى است که هیچ گونه تیرگى در آن نیست و ریسمانى است که دستگیره آن مطمئن و پناهگاهى است که قله بلند آن مانع دشمن است.

۱۳- یگانه عامل توانگرى

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: القرآن غنى لاغنى دونه و لافقر بعده[۴۴]؛ قرآن مایه توانگرى است که جز در آن توانگرى یافت نشود و هیچ فقرى نیز پس از آن نیست. همچنین آن حضرت مى فرماید: من قراء القرآن فراى ان احدا اعطى افضل مما اعطى فقد حقر ما عظمه الله و عظم ما حقره الله؛[۴۵]؛ کسى که قرآن تلاوت کند و آنگاه بپندارد بهره دیگران از او بیشتر است، او آنچه را خدا بزرگ شمرده (قرآن) حقیر پنداشته و آنچه را خدا حقیر دانسته (دنیا) او بزرگ پنداشته است.

نیز مى فرماید: لاینبغى لحامل القرآن ان یظن احدا اعطى افضل مما اعطى لانه لو ملک الدنیا باسرها لکان القرآن افضل مما ملکه[۴۶]؛ براى حاملان قرآن سزاوار نیست که بهره دیگران را برتر از بهره قرآنى بدانند؛ زیرا اگر آدمى مالک سراسر گیتى نیز باشد، قرآن بر هر چه دارد برتر است.

پانویس

  1. از زمان نزول قرآن تاکنون آیه 23 سوره بقره همگان را دعوت نموده که در صورت داشتن تردیدی در قرآن سوره‌ای مانند یکی از سوره‌های آن بیاورند. ولی علارغم وجود معاندین فراوان هنوز کسی نتوانسته چنین کاری انجام دهد. تا معجزه بودن این کتاب آسمانی را مردود اعلام کند.
  2. مطابق با متن حدیث ثقلین که متواتر در بین تمامی مسلمین است. و دارالتقریب مصر کتابی در اثبات تواتر آن نوشته است.
  3. سوره شعراء، آیه 192 تا 195.
  4. الميزان في تفسيرالقرآن، ج2، ذیل آیه 185 سوره بقره.
  5. رجوع شود به کتاب فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب از علامه حسن زاده آملی این کتاب همچنین با عنوان قرآن هرگز تحریف نشده است. توسط آقای عبدالعلی محمدی شاهرودی ترجمه شده است.
  6. در این شمارش مطابق با نظر شیعه امامیه که "بسم الله" اول هر سوره را آیه ای از قرآن می داند محاسبه شده است. رجوع شود به آیه تسمیه
  7. سوره بقره، آیه۲.
  8. سوره نساء، آیه ۱۷۴ و سوره مائده، آیه ۱۵.
  9. سوره نحل، آیه ۸۹.
  10. سوره بقره، آیه ۱۸۵.
  11. سوره مائده، آیه۴۸.
  12. قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، ص۲۶
  13. تجوید القرآن بیگلری
  14. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۶.
  15. سوره شورى، آیه ۵۳.
  16. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۷.
  17. سوره زخرف، آیات ۳-۴.
  18. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۷.
  19. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۹.
  20. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۰.
  21. بحار، ج۸۹، ص۱۷.
  22. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۹ (سوره آل عمران، آیه ۷۹).
  23. اصول کافى، ج۱، ص۳۴.
  24. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۵.
  25. جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۵.
  26. جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۷.
  27. جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۷.
  28. سوره علق، آیات ۱ و ۳.
  29. جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۷.
  30. بحار، ج۷۷، ص۳۱۹۱۷.
  31. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۹.
  32. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۱۷.
  33. جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۱.
  34. سوره انبیا، آیه۶۸.
  35. سوره صافات، آیه ۹۷.
  36. بحار، ج ۶۸، ص۱۵۶.
  37. جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۴.
  38. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰، بند۶.
  39. سوره اسراء، آیه ۸۲.
  40. سوره یونس، آیه ۵۷.
  41. سوره احزاب، آیه ۳۲.
  42. سوره مائده، آیه۵۲.
  43. نهج البلاغه، خطبه۸۷، بند۲۵.
  44. جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۷.
  45. جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۱۶.
  46. جامع اءحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۲۶.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن