حج: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
حج، آهنگ خانه خدا كردن براى به جا آوردن مناسك ویژه در موسم خاص است و يكى از اركان دين و از ضروريات آن بشمار مى آيد. ترك حج با اقرار به وجوب، يكى از [[گناهان كبيره]] و با انكار، موجب كفر است.
+
'''«حجّ»'''، قصد و آهنگ [[خانه خدا]] کردن براى به جا آوردن مناسک ویژه در موسم خاص در [[مکه|مکه]] است و یکى از ارکان [[اسلام|اسلام]] و از [[فروع دین]] بشمار مى آید. [[واجب|وجوب]] حج و اهمیت آن، در آیات و روایات متعددی بیان شده است. ترک حج، از [[گناهان کبیره]] است و انکار کلی آن، موجب [[کفر|کفر]] می شود.
 
 
==معناى لغوى حج==
 
 
 
«حج» در لغت، به معناى قصد و در اصطلاح فقها، انجام اعمال و مناسك مخصوص در زمان خاص (ماه [[ذی الحجه]]‌) و در مكان معين (مكه و اطراف آن) به قصد تقرب به خدا است.<ref> آشنايى با ابواب فقه، ص 58.</ref>
 
  
 
==حج در قرآن==
 
==حج در قرآن==
1. حج گزاردن، حق خداوند بر عهده توانمندان: خداوند متعال در [[قرآن كريم]] مى فرمايد: «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ الَيْهِ سَبيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَانَّ اللَّهَ غَنِىُّ عَنِ الْعالَمينَ؛<ref> [[سوره آل عمران]]، آیه 97.</ref> و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آن‌ها كه توانايى رفتن به سوى آن را دارند. و هر كس كفر ورزد (و [[حج]] را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بى‌نياز است».
 
 
از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه حق خداوند بر مردم اين است: آنان كه استطاعت و توان دارند، آهنگ [[زيارت]] خانه او نمايند؛ يعنى آنان كه توان مالى و فكرى و جسمى دارند و مسافرت لطمه اى به زندگى و امر معاش آنان نمى زند و پس از مراجعت از حج قدرت بر ادامه و اداره زندگى را دارند و در مسير راه، خطرى آنان را تهديد نمى كند و راه به رويشان باز است (كه همه اين‌ها در كلمه استطاعت نهفته است)، حج به صورت يك بدهى الهى شمرده مى شود و هر كه اين بدهى را نپردازد و از رفتن به حج سرباز زند، كافر محسوب مى شود.<ref> [[سوره آل عمران]]، آیه 97.</ref>
 
 
چنان كه [[امام صادق]] علیه السلام در اين زمينه مى فرمايد: هر كس از دنيا برود و حَجة الاسلام را بجا نياورد بدون اين كه او را حاجتى ضرورى باشد يا آن كه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آن كه پادشاهى از رفتن آن جلوگيرى نمايد چنين كسى (مسلمان نخواهد مرد بلكه) يهودى يا مسيحى از دنيا خواهد رفت.<ref> ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، [[شيخ صدوق]]، ص 282.</ref><ref> احكام بيماران، پزشكان و خانواده ها، ص 44.</ref>
 
 
2. حج و مناسک آن، جلوه آشکار هدایت و راهنمایی خداوند: «وَالْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِاللّه... کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللّه عَلی ما هَداکُمْ...». ([[سوره مائده]]، آیه 37ـ36)
 
 
3. حج و مناسک آن، از مقدسات و شعائر الهی: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتُحِلُّوا شَعائِرَاللّه وَلاَ الشَّهْرَالْحَرامَ وَلاَالْهَدْیَ وَلاَالْقَلائِدَ وَلاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً...». (سوره مائده، آیه 2)
 
 
«وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ × لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ... ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ × ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللّه فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ...». (سوره مائده، 30ـ27)
 
  
4. حج میدان انجام اعمال خیر و کسب توشه برای آخرت: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللّه وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی...». ([[سوره بقره]]، آیه 197)
+
*حج گزاردن، حق [[الله|خداوند]] بر عهده توانمندان: خداوند متعال در [[قرآن کریم]] مى فرماید: {{متن قرآن|«وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلًا ۚ وَمَنْ کفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ}}؛ ([[سوره آل عمران]]، آیه ۹۷) و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آن‌ها که توانایى رفتن به سوى آن را دارند. و هر کس کفر ورزد (و [[حج]] را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى‌نیاز است». از این [[آیه|آیه]] شریفه استفاده مى شود که حق خداوند بر مردم این است: آنان که [[استطاعت در حج|استطاعت]] و توان دارند، آهنگ [[زیارت]] خانه او نمایند؛ یعنى آنان که توان مالى و فکرى و جسمى دارند و مسافرت لطمه اى به زندگى و امر معاش آنان نمى زند و پس از مراجعت از حج قدرت بر ادامه و اداره زندگى را دارند و در مسیر راه، خطرى آنان را تهدید نمى کند و راه به رویشان باز است (که همه این‌ها در کلمه استطاعت نهفته است)، حج به صورت یک بدهى الهى شمرده مى شود و هر که این بدهى را نپردازد و از رفتن به حج سرباز زند، کافر محسوب مى شود. چنان که [[امام صادق]] علیه السلام در این زمینه مى فرماید: هر کس از دنیا برود و «حَجة الاسلام» را بجا نیاورد بدون این که او را حاجتى ضرورى باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهى از رفتن آن جلوگیرى نماید، چنین کسى (مسلمان نخواهد مرد بلکه) [[یهود|یهودى]] یا [[مسیحیت|مسیحى]] از دنیا خواهد رفت.<ref> ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص ۲۸۲.</ref><ref> احکام بیماران، پزشکان و خانواده ها، ص ۴۴.</ref>
 +
*حج و مناسک آن، جلوه آشکار هدایت و راهنمایی خداوند: {{متن قرآن|«وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ... کذَٰلِک سَخَّرَهَا لَکمْ لِتُکبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکمْ...»}}. ([[سوره حج]]، آیه ۳۶)
 +
*حج و مناسک آن، از مقدسات و شعائر الهی: {{متن قرآن|«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْی وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا...»}}. ([[سوره مائده]]، آیه ۲) و آیه: {{متن قرآن|«وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجَالًا وَعَلَىٰ کلِّ ضَامِرٍ یأْتِینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ × لِیشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ ...ثُمَّ لْیقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ ×ذَٰلِک وَمَنْ یعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ...»}}. (سوره حج، ۳۰ـ۲۷)
 +
*حج، میدان انجام اعمال خیر و کسب توشه برای [[آخرت]]: {{متن قرآن|«الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ یعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ...»}}. ([[سوره بقره]]، آیه ۱۹۷)
  
 
==حج در روایات==
 
==حج در روایات==
  
'''<I>1- حج وسيله تقويت دين:</I>'''
+
*حج وسیله تقویت [[دین|دین]]: [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام: «وَالْحَجَّ تَقْوِیةً لِلدِّینِ؛ خداوند [[حج]] را وسیله تقویت دین قرار داد».<ref> نهج البلاغه: خطبه ۱.</ref>
 
+
*اهمیت حج: قال على علیه السلام: «الله الله فى بیت ربکم لاتخلوه مابقیتم فانه ان ترک لم تناظروا؛ خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالى نگذارید. زیرا اگر حج متروک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد».<ref> بحارالانوار، ج ۱۶۹۶.</ref>
قال علي عليه السلام: «وَالْحَجَّ تَقْوِيَةً لِلدِّينِ؛ خداوند [[حج]] را وسيله تقويت دين قرار داد».<ref> [[نهج البلاغه]]: خ 1.</ref>
+
*حج و توجه به سوى خدا: عن ابى جعفر الباقر علیه السلام فى قول الله تبارک و تعالى: «ففرّوا الى الله انى لکم منه نذیر مبین. قال: حجوا الى الله؛ [[امام باقر]] علیه السلام درباره آیه فوق فرموده است: منظور از فرار به سوى خدا آن است که آهنگ حج کنید».<ref> معانى الاخبار، ص ۲۲۲.</ref>
 
+
*[[تلبیه|لبیک]] و قربانى: عن على علیه السلام قال: «نزل جبرئیل عى النبى صلى الله علیه و آله و سلم فقال: یا محمد مُر اصحابک بالحج والثلج، فالحج رفع الاصوات بالتلبیة و الثلج نحر البدن؛ [[امام على]] علیه السلام فرمود: [[جبرئیل]] بر پیامبر فرود آمد و گفت: اى محمد یارانت را به حج و ثلج فرمان ده. حج یعنى فریاد و لبیک برآوردن و ثلج یعنى قربانى کردن شتران».<ref> معانى الاخبار، ص ۲۲۴.</ref>
* 1- اهمیت حج: قال على علیه السلام: «الله الله فى بیت ربكم لاتخلوه مابقیتم فانه ان ترك لم تناظروا؛ [[امام على]] علیه السلام فرمود: خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالى نگذارید. زیرا اگر حج متروك شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد».<ref> [[بحارالانوار]]، ج 1696.</ref>
+
*حج اکبر و اصغر: عن معاویة بن عمار، قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن یوم الحج الاکبر فقال: هو یوم النحر والاصغر العمرة؛ معاویة بن عمار گوید: از [[امام صادق]] علیه السلام پرسیدم: روز حج اکبر چه روزى است؟ حضرت فرمود: روز حج اکبر روز [[عید قربان]] است و حج اصغر [[عمره]] است.<ref> معانى الاخبار، ص ۲۹۵.</ref>
 
+
*آثار حج: «عن الرضا علیه السلام قال: ما رایت  شیئا اسرع غنا ولا انفى للفقر من ادمان الحج؛ از [[امام رضا]] علیه السلام نقل شده که فرمود: هیچ چیزى را بیشتر از حج مداوم، در بى نیازى و فقرزدائى مؤثر ندیدم».<ref> بحارالانوار، ج ۷۴، ۳۱۸.</ref>
* 2- حج و توجه به سوى خدا: عن ابى جعفر الباقر علیه السلام فى قول الله تبارك و تعالى: «ففروا الى الله انى لكم منه نذیر مبین . قال: حجوا الى الله؛ [[امام باقر]] علیه السلام درباره آیه شریفه «ففروا الى الله انى لكم منه نذیر مبین » فرموده است: منظور از فرار به سوى خدا آن است كه آهنگ حج كنید».<ref> معانى الاخبار، ص 222.</ref>
+
*مرگ در راه حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: من مات فى طریق مکة ذاهبا اوجائیا امن من الفزغ الاکبر یوم القیامة؛ هر کس در راه رفت و برگشت [[مکه]] بمیرد از اندوه بزرگ روز قیامت ایمن خواهد بود».<ref> ملاذ الاخیار، ج ۲۲، ۳۷.</ref>
 
+
*حرمت مهمانان خدا: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: الحاج والمعتمر وفد الله، إن سالوه اعطاهم و ان دعوه اجابهم و ان شفعوا شفعهم و ان سکتوا ابتداهم و یعوضون بالدرهم الف الف درهم؛ حاجى و عمره گزار مهمان خدایند. اگر چیزى بخواهند به ایشان دهد. اگر او را بخوانند، پاسخ مى گوید. اگر شفاعت کنند. شفاعت ایشان را مى پذیرد، اگر سکوت کنند، با آنان آغاز سخن مى کند و در برابر هر درهمى که خرج کرده اند، یک میلیون درهم به آنان مى پردازد.<ref> ملاذ الاخبار، ج ۲۲، ۶۷.</ref>
* 3- لبیك و قربانى: عن على علیه السلام قال: «نزل جبرئیل عى النبى صلى الله علیه و آله و سلم فقال: یا محمد مر اصحابك بالحج والثلج، فالحج رفع الاصوات بالتلبیة و الثلج نحر البدن؛ [[امام على]] علیه السلام فرمود: [[جبرئیل]] بر پیامبر فرود آمد و گفت: اى محمد یارانت را به عج و ثج فرمان ده. عج  یعنى فریاد و لبیك برآوردن و ثج  یعنى قربانى كردن شتران».<ref> معانى الاخبار، ص 224.</ref>
+
*آمادگى براى [[احرام]]: عن حماد بن عیسى قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن التهیؤء اللاحرام، فقال تقلیم الاظفار و اخذ الشارب و حلق العانة؛ حماد بن عیسى گوید: از [[امام صادق]] علیه السلام پرسیدم. براى [[احرام]] چگونه باید آماده شد؟ فرمود: با گرفتن ناخن ها، کوتاه‌کردن شارب و تراشیدن موى بالاى شرمگاه.<ref> ملاذ الاخیار، ج ۳۰، ۸۷.</ref>
 
+
*نظر به [[کعبه|کعبه]]: عن الباقر علیه السلام من نظر الى الکعبة لم یزل یکتب له حسنة و یمحى عنه سیئة حتى یصرف بصره عنها؛ هر کس به کعبه نگاه کند. تا وقتى به آن مى نگرد مدام کار نیک برایش نوشته مى شود و گناهش پاک مى شود تا وقتى دیده از آن برگرداند.<ref> بحارالانوار، ج ۶۵، ۹۶.</ref>
* 4- حج اكبر و اصغر: عن معاویة بن عمار، قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن یوم الحج الاكبر فقال: هو یوم النحر والاصغر العمرة؛ معاویة بن عمار گوید: از [[امام صادق]] علیه السلام پرسیدم: روز حج اكبر چه روزى است؟ حضرت فرمود: روز حج اكبر روز [[عید قربان]] است و حج اصغر عمره است.<ref> معانى الاخبار، ص 295.</ref>
+
*نیت حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: الحج  حجان، حج لله و حج للناس، فمن حج لله کان ثوابه على الله والجنه و من حج للناس کان ثوابه على الناس یوم القیامة؛ حج دو گونه است: حجى براى خدا و حجى براى خلق، هر کس براى خدا حج گزارد، پاداشش آنست که خدا که وى را به [[بهشت]] درآورد و هر کس براى مردم حج گزارد، پاداش وى روز [[قیامت]]  بر عهده مردم خواهد بود.<ref> بحارالانوار، ج ۹۶، ۲۴.</ref>
 
+
*روزه [[ایام تشریق]] در [[منا|مِنى]]: سئل الصادق علیه السلام لِم کره الصیام فى ایام التشریق؟ فقال: لان القوم زوار الله و هم فى ضیافته ولاینبغى للضیف ان یصوم عند من زاره و اضافه؛ از [[امام صادق]] علیه السلام سئوال شد: چرا [[روزه]] ایام تشریق «۱۱، ۱۲، ۱۳ [[ذی الحجه]]» نامطلوب است؟ حضرت فرمود: زیرا مردم، زائران خدا و مهمان وى هستند و شایسته نیست که مهمان در نزد میزبان و کسى که به دیدارش رفته روزه بگیرد.<ref> بحارالانوار، ج ۹۶، ۳۴.</ref>
* 5- آثار حج: «عن الرضا علیه السلام قال: ما رایت  شیئا اسرع غنا ولا انفى للفقر من ادمان الحج؛ از [[امام رضا]] علیه السلام نقل شده كه فرمود: هیچ چیزى را بیشتر از حج مداوم، در بى نیازى و فقرزدائى مؤثر ندیدم».<ref> [[بحارالانوار]]، ج 74، 318.</ref>
+
*حج یا [[جهاد]]: عن الصادق علیه السلام انه قال: ما سبیل من سبیل الله افضل من الحج الا رجل یخرج بسیفه فیجاهد فى سبیل الله حتى یستشهد؛ هیچ راهى از راه‌هاى خدا برتر از حج نیست مگر این که مردى شمشیر بردارد و در راه خدا جهاد کند تا شهید گردد.<ref> بحارالانوار، ج ۹۶، ۴۹.</ref>
 
+
*ثواب [[طواف کعبه|طواف]]: عن النبى صلى الله علیه و آله انه قال: من طاف بهذا البیت اسبوعا و احسن صلاة رکعتیه غُفر له؛ هر کس هفت بار به دور این خانه [[طواف]] کند و دو رکعت [[نماز طواف]] را به خوبى انجام دهد. گناهش آمرزیده شود.<ref> بحارالانوار، ج ۹۶، ۴۹.</ref>
* 6- مرگ در راه حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: من مات فى طریق مكة ذاهبا اوجائیا امن من الفزغ الاكبر یوم القیامة؛ هر كس در راه رفت و برگشت [[مكه]] بمیرد از اندوه بزرگ روز قیامت ایمن خواهد بود».<ref> ملاذ الاخیار، ج 22، 37.</ref>
+
*حج و تجدید میثاق: قال ابوجعفر علیه السلام والحجر کالمیثاق و استلامه کالبیعة و کان اذا استلمه قال: اللهم امانتى ادیتها و میثاقى تعاهدته لیشهدلى عندک بالبلاغ؛ [[حجر الأسود‌‌|حجرالاسود]] مثل یک پیمان است و دست کشیدن بر آن چون بیعت (با خدا) است. وقتى حضرت دست بر حجرالاسود مى کشید مى فرمود: خدایا! امانتم را ادا کردم. میثاق خود را تجدید کردم، تو گواه باش که من وظیفه ام را به پایان رساند.<ref> بحارالانوار، ج  ۹۶، ۴۸.</ref>
 
+
*اهمیت حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: «لایزال الدین قائما ما قامت الکعبة؛ تا کعبه برپاست، دین برپاست».<ref> بحارالانوار، ج ۹۶، ۵۷.</ref>
* 7- حرمت مهمانان خدا: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: الحاج والمعتمر و فدالله ان سالوه اعطاهم و ان دعؤه اجابهم و ان شفعوا شفعهم و ان سكتوا ابتداهم و یعوضون بالدرهم الف الف درهم؛ حاجى و عمره گزار مهمان خدایند. اگر چیزى بخواهند به ایشان دهد. اگر او را بخوانند، پاسخ مى گوید. اگر شفاعت كنند. شفاعت ایشان را مى پذیرد، اگر سكوت كنند، با آنان آغاز سخن مى كند و در برابر هر درهمى كه خرج كرده اند، یك میلیون درهم به آنان مى پردازد.<ref> ملاذ الاخبار، ج 22، 67.</ref>
 
 
 
* 8- آمادگى براى احرام: عن حماد بن عیسى قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن التهیؤء اللاحرام، فقال تقلیم الاظفار و اخذ الشارب و حلق العانة؛ حماد بن عیسى گوید: از [[امام صادق]] علیه السلام پرسیدم. براى [[احرام]] چگونه باید آماده شد؟ فرمود: با گرفتن ناخن ها، كوتاه‌كردن شارب و تراشیدن موى بالاى شرمگاه.<ref> ملاذ الاخیار، ج 30، 87.</ref>
 
 
 
* 9- نظر به كعبه: عن الباقر علیه السلام من نظر الى الكعبة لم یزل یكتب له حسنة و یمحى عنه سیئة حتى یصرف بصره عنها؛ هر كس به [[كعبه]] نگاه كند. تا وقتى به آن مى نگرد مدام كار نیك برایش نوشته مى شود و گناهش پاك مى شود تا وقتى دیده از آن برگرداند.<ref> بحارالانوار، ج 65، 96.</ref>
 
 
 
* 10- نیت حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: الحج  حجان، حج لله و حج للناس، فمن حج لله كان ثوابه على الله والجنه و من حج للناس كان ثوابه على الناس یوم القیامة؛ حج دو گونه است: حجى براى خدا و حجى براى خلق، هر كس براى خدا حج گزارد، پاداشش آنست كه خدا كه وى را به [[بهشت]] درآورد و هر كس براى مردم حج گزارد، پاداش وى روز [[قیامت]]  بر عهده مردم خواهد بود.<ref> بحارالانوار، ج 96، 24.</ref>
 
 
 
* 11- روزه ایام تشریق در منى: سئل الصادق علیه السلام لم كره الصیام فى ایام التشریق؟ فقال: لان القوم زوار الله و هم فى ضیافته ولاینبغى للضیف ان یصوم عند من زاره و اضافه؛ از [[امام صادق]] علیه السلام سئوال شد: چرا روزه ایام تشریق «11، 12، 13 [[ذی الحجه]] » نامطلوب است. حضرت فرمود: زیرا مردم، زائران خدا و مهمان وى هستند. و شایسته نیست كه مهمان در نزد میزبان و كسى كه به دیدارش رفته [[روزه]] بگیرد.<ref> بحارالانوار، ج 96، 34.</ref>
 
 
 
* 12- حج یا جهاد: عن الصادق علیه السلام انه قال: ما سبیل من سبیل الله افضل من الحج الا رجل یخرج بسیفه فیجاهد فى سبیل الله حتى یستشهد؛ هیچ راهى از راه‌هاى خدا برتر از حج نیست مگر این كه مردى شمشیر بردارد و در راه خدا جهاد كند تا شهید گردد.<ref> بحارالانوار، ج 96، 49.</ref>
 
 
 
* 13- ثواب طواف: عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم انه قال: من طاف بهذا البیت اسبوعا و احسن صلاة ركعتیه غفرله؛ هر كس هفت بار به دور این خانه [[طواف]] كند و دو ركعت [[نماز طواف]] را به خوبى انجام دهد. گناهش آمرزیده شود.<ref> بحارالانوار، ج 96، 49.</ref>
 
 
 
* 14- حج و تجدید میثاق: قال ابوجعفر علیه السلام والحجر كالمیثاق و استلامه كالبیعة و كان اذا استلمه قال: اللهم امانتى ادیتها و میثاقى تعاهدته لیشهدلى عندك بالبلاغ.
 
 
 
حجرالاسود مثل یك پیمان است و دست كشیدن بر آن چون بیعت (با خدا) است وقتى حضرت دست بر [[حجرالاسود]] مى كشید مى فرمود: خدایا! امانتم را ادا كردم. میثاق خود را تجدید كردم، تو گواه باش كه من وظیفه ام را به پایان رساند.<ref> بحارالانوار، ج  96، 48.</ref>
 
 
 
* 15- اهمیت حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: «لایزال الدین قائما ما قامت الكعبة؛ تا كعبه برپاست، دین برپاست».<ref> بحارالانوار، ج 96، 57.</ref>
 
  
==احکام حج ==
+
==احکام حج==
  
[[حج]] از اركان اسلام است و بر هر مكلفى در طول عمر با دارا بودن شرایط آن، یك بار واجب مى‌شود. به حج واجب به اصل شرع - و نه با نذر و مانند آن - از این جهت كه از اركان دین است (حَجة الاسلام) گویند.<ref> جواهرالكلام، ج17، ص 220-223..</ref>
+
===وجوب حج===
 +
[[حج]] از ارکان [[اسلام]] است و بر هر مکلفى در طول عمر با دارا بودن شرایط آن، یک بار [[واجب]] مى‌شود. به حج واجب به اصل [[شریعت|شرع]] - و نه با [[نذر]] و مانند آن - از این جهت که از ارکان [[دین]] است «حَجة الاسلام» گویند.<ref> جواهرالکلام، ج۱۷، ص ۲۲۰-۲۲۳..</ref>
  
وجوب حج فورى است؛ بدین معنا كه در نخستین سال استطاعت باید انجام گیرد و در صورت عدم امكان، در سال بعد به جا آورده مى‌شود و تأخیر آن از سال استطاعت بدون عذر، گناه كبیره است.<ref> همان، 223-225. </ref>  
+
وجوب حج فورى است؛ بدین معنا که در نخستین سال [[استطاعت در حج|استطاعت]] باید انجام گیرد و در صورت عدم امکان، در سال بعد به جا آورده مى‌شود و تأخیر آن از سال استطاعت بدون عذر، [[گناه]] کبیره است.<ref> همان، ۲۲۳-۲۲۵. </ref>
  
حج گاه با نذر، عهد، قسم، بطلان حج پیشین و اجیر شدن جهت نیابت، واجب‌ مى‌شود. بدون فراهم آمدن یكى از اسباب وجوب، گزاردن حج مستحب است؛ چنان كه تكرار آن در هر سال و نیز به حج بردن خانواده استحباب دارد.<ref> همان، 216 و 228. </ref>  
+
حج گاه با نذر، عهد، قسم، بطلان حج پیشین و اجیر شدن جهت نیابت، واجب‌ مى‌شود. بدون فراهم آمدن یکى از اسباب وجوب، گزاردن حج [[مستحب]] است؛ چنان که تکرار آن در هر سال و نیز به حج بردن خانواده استحباب دارد.<ref> همان، ۲۱۶ و ۲۲۸. </ref>
  
چنانچه به جا آوردن حج پس از وجوب آن، نیازمند مقدماتى از قبیل سفر و فراهم كردن اسباب آن باشد، مبادرت به آن‌ها واجب است.<ref> مهذب الاحكام، ج12، ص 8. </ref>  
+
چنانچه به جا آوردن حج پس از وجوب آن، نیازمند مقدماتى از قبیل سفر و فراهم کردن اسباب آن باشد، مبادرت به آن‌ها واجب است.<ref> مهذب الاحکام، ج۱۲، ص ۸. </ref>
  
 
===شرایط وجوب===
 
===شرایط وجوب===
 +
[[عقل]]، [[بلوغ‌|بلوغ]]،<ref> جواهرالکلام، ج۱۷، ص ۲۹. </ref> حریت<ref> همان، ۲۴۱. </ref> و [[استطاعت در حج|استطاعت]]،<ref> همان، ۲۴۸. </ref> شرایط وجوب حج‌اند. بنابراین، حج بر دیوانه، نابالغ، برده (بردگى) و غیرمستطیع، واجب نیست؛ بلکه این افراد اگر هم حج بگزارند، کفایت از حَجة الاسلام نمى‌کند.<ref> همان، ۲۲۹، ۲۴۱، ۲۴۸ و ۲۷۵. </ref>
  
عقل، بلوغ،<ref> جواهرالكلام، ج17، ص 29. </ref> حریت<ref> همان، 241. </ref> و استطاعت،<ref> همان، 248. </ref> شرایط وجوب حج‌اند. بنابراین، حج بر دیوانه، نابالغ، برده (بردگى) و غیرمستطیع واجب نیست؛ بلكه این افراد اگر هم حج بگزارند، كفایت از حجة الاسلام نمى‌كند.<ref> همان، 229، 241، 248 و 275. </ref> البته اگر كودك ممیز یا دیوانه در اثناى حج مستحبى بالغ و عاقل گردد و وقوف به مشعر را پس از بلوغ یا عقل درك كند، بنابر مشهور از حجة الإسلام كفایت مى‌كند. در این صورت در وجوب تجدید نیت احرام براى حجة الاسلام، اختلاف است.<ref> همان، 229-234. </ref>  
+
اگر کودک ممیز یا دیوانه در اثناى حج مستحبى بالغ و عاقل گردد و وقوف به [[مشعر الحرام|مشعر]] را پس از بلوغ یا عقل درک کند، بنابر مشهور از حجة الإسلام کفایت مى‌کند. در این صورت در وجوب تجدید نیت [[احرام]] براى حجة الاسلام، اختلاف است.<ref> همان، ۲۲۹-۲۳۴. </ref>
  
بر كسى كه به اندازه گزاردن حج مال دارد، لیكن به همان اندازه هم بدهى حال دارد، حج واجب نمى‌شود.<ref> همان، 258-259. </ref> برخى گفته‌اند: تفاوتى بین حال و مدت‌دار بودن بدهى نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است.<ref> منتهى المطلب، ج10، ص 80. </ref>قرض كردن براى حج واجب نیست.<ref> جواهرالكلام، ج17، ص 60. </ref>  
+
بر کسى که به اندازه گزاردن حج مال دارد، لیکن به همان اندازه هم بدهى حال دارد، حج واجب نمى‌شود.<ref> همان، ۲۵۸-۲۵۹. </ref> برخى گفته‌اند: تفاوتى بین حال و مدت‌دار بودن بدهى نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است.<ref> منتهى المطلب، ج۱۰، ص ۸۰. </ref> قرض کردن براى حج واجب نیست.<ref> جواهرالکلام، ج۱۷، ص ۶۰. </ref> اگر هزینه حج را به کسى بذل کنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط حج بر او‌ واجب مى‌گردد.<ref> همان، ۲۶۱. </ref> (حج بذلى)؛ لیکن بنابر قول برخى اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست.<ref> همان، ۲۶۸. </ref>  
  
اگر هزینه حج را به كسى بذل كنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط حج بر او‌ واجب مى‌گردد.<ref> همان، 261. </ref> (حج بذلى)؛ لیكن بنابر قول برخى اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست.<ref> همان، 268. </ref> در وجوب حج بر زن، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آن كه حج وى به جهت خوف متوقف بر آن باشد.<ref> همان، 330-331. </ref>  
+
در وجوب حج بر زن، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آن که حج وى به جهت خوف متوقف بر آن باشد.<ref> همان، ۳۳۰-۳۳۱. </ref>
  
كسى كه پس از احرام و دخول در حرم بمیرد، ذمه‌اش از حج برى مى‌شود.<ref> همان، 295. </ref>  
+
کسى که پس از احرام و دخول در حرم بمیرد، ذمه‌اش از حج برى مى‌شود.<ref> همان، ۲۹۵. </ref>
  
بر كسى كه پس از وجوب حج بر او آن را نگزارده، حج مستقر مى‌گردد و بر او واجب است آن را به جا آورد، هر چند شرایط وجوب از بین برود و چنانچه در حیاتش حج نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند.  
+
بر کسى که پس از وجوب حج بر او، آن را نگزارده، حج مستقر مى‌گردد و بر او واجب است آن را به جا آورد، هر چند شرایط وجوب از بین برود و چنانچه در حیاتش حج نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند. استقرار حج، بنابر مشهور با در اختیار داشتن زمان لازم براى انجام دادن اختیارى مناسک حج و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق مى‌یابد.<ref> همان، ۲۹۸-۳۰۱. </ref> هزینه حج مستقر از اصل ترکه - و نه ثلث آن - برداشته مى‌شود.<ref> همان، ۳۱۴. </ref> در این که باید از طرف او حج بلدى به جا آورند یا حج میقاتى، اختلاف است.
 
 
استقرار حج، بنابر مشهور با در اختیار داشتن زمان لازم براى انجام دادن اختیارى مناسك حج و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق مى‌یابد.<ref> همان، 298-301. </ref> هزینه حج مستقر از اصل تركه - و نه ثلث آن - برداشته مى‌شود.<ref> همان، 314. </ref> در این كه باید از طرف او حج بلدى به جا آورند یا حج میقاتى، اختلاف است.
 
  
 
===شرایط صحت===
 
===شرایط صحت===
  
مسلمان بودن، مؤمن (دوازده امامى) بودن،<ref> همان، 306. </ref> مباشرت در اعمال و در خصوص زن، اذن شوهر در حج استحبابى،<ref> همان، 332. </ref> وقوع احرام در ماه‌هاى حج، شرایط صحت حج‌اند. در مراد از ماه‌هاى حج اقوال مختلف است. [[شوال]]، [[ذی القعده]] و [[ذی الحجه]]‌؛ [[شوال]]، ذی القعده و دهه نخست ذی الحجه؛ شوال، ذی القعده و نُه روز نخست ذی الحجه و شوال، ذی القعده و ذی الحجه تا طلوع فجر روز [[عید قربان]] از جمله این اقوال است. كسى كه مى‌خواهد حج تمتع به جا آورد، باید عمره آن را در ماه‌هاى حج انجام دهد و به جا آوردن عمره تمتع در غیر ماه‌هاى حج صحیح نیست؛ چنان كه احرام عمره تمتع و نیز احرام حج پس از دهم ذی الحجه صحیح نیست؛ حتى به قول كسانى كه تمامى ذی الحجه را از ماه‌هاى حج مى‌دانند.<ref> همان، 18/ 12-13؛ الحدائق الناضرة 14/ 352-354. </ref>
+
مسلمان بودن، مؤمن ([[اثنى عشریه|دوازده امامى]]) بودن،<ref> همان، ۳۰۶. </ref> مباشرت در اعمال و در خصوص زن، اذن شوهر در حج [[استحباب|استحبابى]]،<ref> همان، ۳۳۲. </ref> و وقوع [[احرام]] در ماه‌هاى حج، شرایط صحت حج‌اند.  
  
حج هر چند بر كافر واجب است، لیكن از او در حال كفر صحیح نیست.<ref> جواهرالكلام، ج17، ص 301. </ref>  
+
در مراد از ماه‌هاى حج اقوال مختلف است. [[شوال]]، [[ذی القعده]] و [[ذی الحجه]]‌؛ شوال، ذی القعده و دهه نخست ذی الحجه؛ شوال، ذی القعده و نُه روز نخست ذی الحجه و شوال، ذی القعده و ذی الحجه تا طلوع فجر روز [[عید قربان]]، از جمله این اقوال است. کسى که مى‌خواهد [[حج تمتع]] به جا آورد، باید [[عمره]] آن را در ماه‌هاى حج انجام دهد و به جا آوردن عمره تمتع در غیر ماه‌هاى حج صحیح نیست؛ چنان که احرام عمره تمتع و نیز احرام حج پس از دهم ذی الحجه صحیح نیست؛ حتى به قول کسانى که تمامى ذی الحجه را از ماه‌هاى حج مى‌دانند.<ref> همان، ۱۸/ ۱۲-۱۳؛ الحدائق الناضرة ۱۴/ ۳۵۲-۳۵۴. </ref>  
  
بر بطلان عبادات غیرمؤمن (ایمان) ادعاى اجماع شده است؛<ref> همان،‌ ج15، ص 63. </ref> لیكن در صورتى كه مستبصر شود، بنابر مشهور‌ لازم نیست حجى را كه مطابق مذهب خود انجام داده، در صورت عدم اخلال به ركن آن، اعاده كند؛<ref> همان، ج17، ص 304. </ref> هر چند اعاده آن مستحب است.<ref> همان،‌ 396. </ref>(استبصار)
+
حج هر چند بر کافر واجب است، لیکن از او در حال [[کفر|کفر]] صحیح نیست.<ref> جواهرالکلام، ج۱۷، ص ۳۰۱. </ref> بر بطلان عبادات غیر مؤمن (غیر [[امامیه|امامی]]) ادعاى [[اجماع]] شده است؛<ref> همان،‌ ج۱۵، ص ۶۳. </ref> لیکن در صورتى که مستبصر شود، بنابر مشهور‌ لازم نیست حجى را که مطابق مذهب خود انجام داده، در صورت عدم اخلال به رکن آن، اعاده کند؛<ref> همان، ج۱۷، ص ۳۰۴. </ref> هر چند اعاده آن مستحب است.<ref> همان،‌ ۳۹۶. </ref>
  
كسى كه حج بر او واجب شده، خود باید انجام دهد و به جا آوردن دیگرى از طرف او كفایت نمى‌كند.<ref> همان، 275. </ref>  
+
کسى که حج بر او [[واجب]] شده، خود باید انجام دهد و به جا آوردن دیگرى از طرف او کفایت نمى‌کند.<ref> همان، ۲۷۵. </ref>  
  
 
===حج واجب با نذر===
 
===حج واجب با نذر===
  
حج با نذر و مانند آن (عهد و قسم) واجب مى‌شود. عقل، بلوغ و حریت و در زوجه، اذن زوج از شرایط صحت نذر، عهد و قسم است. برده نیز با اجازه مولا مى‌تواند نذر كند. در این صورت، حج بر او واجب مى‌شود.<ref> همان، 336-338. </ref>  
+
حج با [[نذر]] و مانند آن (عهد و قسم) واجب مى‌شود. [[عقل]]، [[بلوغ‌|بلوغ]] و حریت و در زوجه، اذن زوج از شرایط صحت نذر، عهد و قسم است. برده نیز با اجازه مولا مى‌تواند نذر کند. در این صورت، حج بر او واجب مى‌شود.<ref> همان، ۳۳۶-۳۳۸. </ref>  
  
 
===نیابت در حج===
 
===نیابت در حج===
  
نایب گرفتن در [[حج]] استحبابى، خواه براى مرده یا براى زنده مستحب است. نایب گرفتن در حج واجب براى مرده‌اى كه حج بر او استقرار یافته، بر ورثه واجب است و نیز بنابر مشهور براى زنده‌اى كه حج بر او استقرار یافته لیكن به دلیل بیمارى یا پیرى و مانند آن توانایى جسمى خود را براى همیشه از دست داده، واجب است؛ بلكه بنابر قول برخى در صورت استطاعت و عدم استقرار نیز به شرط متمكن بودن براى نایب گرفتن، حكم چنین است. در این كه وجوب نیابت اختصاص به حجة‌الاسلام دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب باطل شدن حج پیشین هم مى‌شود، اختلاف است.<ref> همان، 281-286؛ العروة الوثقىٰ 4/ 434-435. </ref>(حج نیابتى)
+
نایب گرفتن در [[حج]] استحبابى، خواه براى مرده یا براى زنده مستحب است. نایب گرفتن در حج واجب براى مرده‌اى که حج بر او استقرار یافته، بر ورثه واجب است و نیز بنابر مشهور براى زنده‌اى که حج بر او استقرار یافته لیکن به دلیل بیمارى یا پیرى و مانند آن توانایى جسمى خود را براى همیشه از دست داده، واجب است؛ بلکه بنابر قول برخى، در صورت [[استطاعت در حج|استطاعت]] و عدم استقرار نیز به شرط متمکن بودن براى نایب گرفتن، حکم چنین است. در این که وجوب نیابت اختصاص به حَجة‌الاسلام دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب باطل شدن حج پیشین هم مى‌شود، اختلاف است.<ref> همان، ۲۸۱-۲۸۶؛ العروة الوثقىٰ ۴/ ۴۳۴-۴۳۵. </ref>  
  
===اقسام===
+
===اقسام حج===
  
حج بر سه قسم است: حج تمتع، حج قِران و حج افراد. حج تمتع وظیفه آفاقى است كه در فاصله شانزده یا دوازده فرسخى مكه - بنابر اختلاف اقوال در مسئله - یا دورتر سكونت دارد.<ref> جواهرالكلام، 18/ 5-10. </ref> حج قران و افراد وظیفه اهالى مكه و نیز كسانى است كه فاصله محل سكونت آنان تا مكه كمتر از مسافت یاد شده است.<ref> همان،‌ 44-47. </ref>  
+
حج بر سه قسم است: [[حج تمتع]]، [[حج قران‌‌‌|حج قِران]] و [[حج افراد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|حج افراد]]. حج تمتع وظیفه آفاقى است که در فاصله شانزده یا دوازده فرسخى [[مکه|مکه]] - بنابر اختلاف اقوال در مسئله - یا دورتر سکونت دارد.<ref> جواهرالکلام، ۱۸/ ۵-۱۰. </ref> حج قران و افراد وظیفه اهالى مکه و نیز کسانى است که فاصله محل سکونت آنان تا مکه کمتر از مسافت یاد شده است.<ref> همان،‌ ۴۴-۴۷. </ref>  
  
===مناسك حج===  
+
===مناسک حج===  
  
اعمال و مناسك حج عبارتند از: احرام بستن، وقوف به عرفات، وقوف به مشعرالحرام، رفتن به منىٰ و به جا آوردن اعمال آن در روز [[عید قربان]] (رمى، قربانى و حلق یا تقصیر)، طواف زیارت و نماز طواف آن، سعى بین صفا و مروه، طواف نساء و نماز طواف آن، بیتوته در منىٰ در شب‌هاى یازدهم و دوازدهم و براى برخى سیزدهم و رمى جمرات سه‌گانه در روزهاى یاد شده.<ref> همان، 136. </ref>  
+
اعمال و مناسک حج عبارتند از: [[احرام]] بستن، وقوف در [[عرفات]]، وقوف در [[مشعر الحرام|مشعرالحرام]]، رفتن به [[منا|منىٰ]] و به جا آوردن اعمال آن در روز [[عید قربان]] ([[رمی جمرات]]، قربانى و حلق یا [[تقصیر|تقصیر]][[طواف کعبه|طواف]] زیارت و نماز طواف آن، [[سعی بین صفا و مروه|سعى بین صفا و مروه]]، طواف نساء و نماز طواف آن، بیتوته در منىٰ در شب‌هاى یازدهم و دوازدهم و براى برخى سیزدهم و رمى [[جمره‌‌‌‌|جمرات]] سه‌گانه در روزهاى یاد شده.<ref> همان، ۱۳۶. </ref>  
  
قربانى در منىٰ در حج تمتع، واجب و در حج قِران و افراد مستحب است.<ref> همان، 19/ 114-115. </ref> تفصیل مناسك هر یك از اقسام حج در همان قسم آمده است.  
+
قربانى در منىٰ در حج تمتع، [[واجب]] و در حج قِران و افراد [[مستحب]] است.<ref> همان، ۱۹/ ۱۱۴-۱۱۵. </ref> تفصیل مناسک هر یک از اقسام حج در همان قسم آمده است.  
  
===مستحبات پس از اتمام مناسك===  
+
===مستحبات پس از اتمام مناسک===  
  
بازگشت به مكه از منىٰ براى طواف وداع؛<ref> همان،‌ ج20، ص 53. </ref> خواندن شش ركعت نماز در مسجد خیف در مدت اقامت در منىٰ؛<ref> همان،‌ 54. </ref> فرود آمدن در وادى مُحَصَّب (ابطح) و به پشت دراز كشیدن، هنگام كوچ از منىٰ در روز سیزدهم [[ذی الحجه]]<ref> همان، 57. </ref> (تحصیب)؛ داخل شدن در كعبه بدون كفش، به ویژه براى كسى كه نخستین بار حج مى‌گزارد و غسل و دعاكردن هنگام دخول و نیز خواندن دو ركعت نماز بین دو ستون بر سنگ سرخ، همچنین چهار گوشه بیت در هر گوشه دو ركعت و سپس خواندن دعاى مأثور و استلام اركان كعبه، به ویژه ركن یمانى؛<ref> همان،‌ 60-65. </ref> طواف كردن براى خویشان و همشهریان<ref> همان، 68. </ref> و سپس طواف وداع و استلام اركان و مستجار و دعاكردن به آنچه مى‌خواهد و آمدن نزد چاه زمزم و نوشیدن از آب آن و خواندن دعاى مأثور هنگام خارج شدن<ref> همان،‌ 65. </ref> (آب زمزم)؛ به سجده افتادن و رو به قبله قرار گرفتن و دعاكردن قبل از ترك [[مسجدالحرام]]؛ خروج از مسجد از باب حناطین<ref> همان، 66-67. </ref>؛ عزم بازگشت به مكه براى [[حج]] در سال‌هاى بعد؛ بنابر تصریح برخى، حضور در محل ولادت [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و نیز منزل حضرت خدیجه (مولد حضرت زهرا) علیهماالسلام و زیارت قبر ایشان در قبرستان حجون؛ رفتن به مسجد ارْقَم (خانه ارقم بن ابى ارقم كه رسول خدا صلى الله علیه و آله در آغاز دعوت مدتى در آن جا مخفى بود. بعدها در محل این خانه مسجدى ساختند كه به مسجد خیزران معروف بود. با توسعه مسجدالحرام، این محل هم اكنون ضمیمه مسجد شده است) و صعود به غار حِرا و غار ثور.<ref> همان، 69. </ref>  
+
بازگشت به مکه از منىٰ براى [[طواف کعبه|طواف]] وداع؛<ref> همان،‌ ج۲۰، ص ۵۳. </ref> خواندن شش رکعت [[نماز]] در [[مسجد خیف]] در مدت اقامت در منىٰ؛<ref> همان،‌ ۵۴. </ref> فرود آمدن در وادى مُحَصَّب ([[ابطح]]) و به پشت دراز کشیدن، هنگام کوچ از منىٰ در روز سیزدهم [[ذی الحجه]]<ref> همان، ۵۷. </ref> (تحصیب)؛ داخل شدن در [[کعبه|کعبه]] بدون کفش، به ویژه براى کسى که نخستین بار حج مى‌گزارد و [[غسل]] و دعاکردن هنگام دخول و نیز خواندن دو رکعت نماز بین دو ستون بر سنگ سرخ، همچنین چهار گوشه بیت در هر گوشه دو رکعت و سپس خواندن دعاى مأثور و استلام [[ارکان کعبه|ارکان کعبه]]، به ویژه [[رکن یمانی|رکن یمانى]]؛<ref> همان،‌ ۶۰-۶۵. </ref> طواف کردن براى خویشان و همشهریان<ref> همان، ۶۸. </ref> و سپس طواف وداع و استلام ارکان و مستجار و دعاکردن به آنچه مى‌خواهد و آمدن نزد [[چاه زمزم]] و نوشیدن از آب آن و خواندن دعاى مأثور هنگام خارج شدن<ref> همان،‌ ۶۵. </ref> (آب زمزم)؛ به [[سجده]] افتادن و رو به [[قبله]] قرار گرفتن و دعاکردن قبل از ترک [[مسجدالحرام]]؛ خروج از مسجد از باب حناطین<ref> همان، ۶۶-۶۷. </ref>؛ عزم بازگشت به مکه براى [[حج]] در سال‌هاى بعد؛ بنابر تصریح برخى، حضور در محل ولادت [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و نیز منزل [[خدیجه کبری|حضرت خدیجه]] (مولد [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]]) علیهماالسلام و [[زیارت|زیارت]] قبر ایشان در قبرستان حجون؛ رفتن به مسجد ارْقَم (خانه ارقم بن ابى ارقم که رسول خدا صلى الله علیه و آله در آغاز دعوت مدتى در آن جا مخفى بود. بعدها در محل این خانه مسجدى ساختند که به مسجد خیزران معروف بود. با توسعه مسجدالحرام، این محل هم اکنون ضمیمه مسجد شده است)، صعود به [[غار حرا|غار حِرا]] و [[کوه ثور|غار ثور]].<ref> همان، ۶۹. </ref>  
  
 
===فوت شدن حج===
 
===فوت شدن حج===
  
كسى كه حجش فوت شده با انجام دادن عمره مفرده از احرام خارج مى‌شود. در این كه در این صورت لازم است براى عمره نیت كند یا نیازى نیست، بلكه عمل او به صورت قهرى تبدیل به عمره مى‌شود، اختلاف است. در صورت واجب بودن حج بر چنین شخصى، سال دیگر باید آن را به جا آورد. در صورت مستحب بودن، به جا آوردن آن در آینده استحباب دارد.<ref> همان،‌ 19/ 86-89. </ref>  
+
کسى که حجش فوت شده با انجام دادن [[عمره مفرده]] از [[احرام]] خارج مى‌شود. در این که در این صورت لازم است براى عمره نیت کند یا نیازى نیست، بلکه عمل او به صورت قهرى تبدیل به عمره مى‌شود، اختلاف است. در صورت واجب بودن حج بر چنین شخصى، سال دیگر باید آن را به جا آورد. در صورت مستحب بودن، به جا آوردن آن در آینده استحباب دارد.<ref> همان،‌ ۱۹/ ۸۶-۸۹. </ref>  
  
كسى كه حجش فوت شده، مستحب است تا پایان ایام تشریق در منىٰ بماند و اعمال عمره مفرده را پس از این ایام انجام دهد.<ref> همان، 91.</ref>  
+
کسى که حجش فوت شده، مستحب است تا پایان [[ایام تشریق]] در منىٰ بماند و اعمال عمره مفرده را پس از این ایام انجام دهد.<ref> همان، ۹۱.</ref>  
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
*آشنایى با ابواب فقه، محمد اسماعیل نورى
*آشنايى با ابواب فقه، محمد اسماعيل نورى
+
*ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق
*ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق
+
*احکام بیماران، پزشکان و خانواده ها
*احكام بيماران، پزشكان و خانواده ها
 
 
*معانى الاخبار، شیخ صدوق
 
*معانى الاخبار، شیخ صدوق
 
*بحارالانوار، علامه مجلسی
 
*بحارالانوار، علامه مجلسی
*فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى،  جلد ‌3، عنوان"حج"
+
*[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]، جمعى از پژوهشگران، جلد ‌۳.
 +
 
 +
== مطالب مرتبط ==
  
 +
* [[حج تمتع|حج تمتّع]]
 +
* [[حج قران‌‌‌|حج قِران]]
 +
* [[حج افراد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|حج اِفراد]]
 +
{{فقه/احکام}}
 
[[رده:حج]]
 
[[رده:حج]]
 
[[رده:احکام عبادی]]
 
[[رده:احکام عبادی]]
 +
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۱۵

«حجّ»، قصد و آهنگ خانه خدا کردن براى به جا آوردن مناسک ویژه در موسم خاص در مکه است و یکى از ارکان اسلام و از فروع دین بشمار مى آید. وجوب حج و اهمیت آن، در آیات و روایات متعددی بیان شده است. ترک حج، از گناهان کبیره است و انکار کلی آن، موجب کفر می شود.

حج در قرآن

  • حج گزاردن، حق خداوند بر عهده توانمندان: خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید: «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلًا ۚ وَمَنْ کفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ؛ (سوره آل عمران، آیه ۹۷) و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آن‌ها که توانایى رفتن به سوى آن را دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى‌نیاز است». از این آیه شریفه استفاده مى شود که حق خداوند بر مردم این است: آنان که استطاعت و توان دارند، آهنگ زیارت خانه او نمایند؛ یعنى آنان که توان مالى و فکرى و جسمى دارند و مسافرت لطمه اى به زندگى و امر معاش آنان نمى زند و پس از مراجعت از حج قدرت بر ادامه و اداره زندگى را دارند و در مسیر راه، خطرى آنان را تهدید نمى کند و راه به رویشان باز است (که همه این‌ها در کلمه استطاعت نهفته است)، حج به صورت یک بدهى الهى شمرده مى شود و هر که این بدهى را نپردازد و از رفتن به حج سرباز زند، کافر محسوب مى شود. چنان که امام صادق علیه السلام در این زمینه مى فرماید: هر کس از دنیا برود و «حَجة الاسلام» را بجا نیاورد بدون این که او را حاجتى ضرورى باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهى از رفتن آن جلوگیرى نماید، چنین کسى (مسلمان نخواهد مرد بلکه) یهودى یا مسیحى از دنیا خواهد رفت.[۱][۲]
  • حج و مناسک آن، جلوه آشکار هدایت و راهنمایی خداوند: «وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ... کذَٰلِک سَخَّرَهَا لَکمْ لِتُکبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکمْ...». (سوره حج، آیه ۳۶)
  • حج و مناسک آن، از مقدسات و شعائر الهی: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْی وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا...». (سوره مائده، آیه ۲) و آیه: «وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجَالًا وَعَلَىٰ کلِّ ضَامِرٍ یأْتِینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ × لِیشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ ...ثُمَّ لْیقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ ×ذَٰلِک وَمَنْ یعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ...». (سوره حج، ۳۰ـ۲۷)
  • حج، میدان انجام اعمال خیر و کسب توشه برای آخرت: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ یعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ...». (سوره بقره، آیه ۱۹۷)

حج در روایات

  • حج وسیله تقویت دین: امام علی علیه السلام: «وَالْحَجَّ تَقْوِیةً لِلدِّینِ؛ خداوند حج را وسیله تقویت دین قرار داد».[۳]
  • اهمیت حج: قال على علیه السلام: «الله الله فى بیت ربکم لاتخلوه مابقیتم فانه ان ترک لم تناظروا؛ خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالى نگذارید. زیرا اگر حج متروک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد».[۴]
  • حج و توجه به سوى خدا: عن ابى جعفر الباقر علیه السلام فى قول الله تبارک و تعالى: «ففرّوا الى الله انى لکم منه نذیر مبین. قال: حجوا الى الله؛ امام باقر علیه السلام درباره آیه فوق فرموده است: منظور از فرار به سوى خدا آن است که آهنگ حج کنید».[۵]
  • لبیک و قربانى: عن على علیه السلام قال: «نزل جبرئیل عى النبى صلى الله علیه و آله و سلم فقال: یا محمد مُر اصحابک بالحج والثلج، فالحج رفع الاصوات بالتلبیة و الثلج نحر البدن؛ امام على علیه السلام فرمود: جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و گفت: اى محمد یارانت را به حج و ثلج فرمان ده. حج یعنى فریاد و لبیک برآوردن و ثلج یعنى قربانى کردن شتران».[۶]
  • حج اکبر و اصغر: عن معاویة بن عمار، قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن یوم الحج الاکبر فقال: هو یوم النحر والاصغر العمرة؛ معاویة بن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: روز حج اکبر چه روزى است؟ حضرت فرمود: روز حج اکبر روز عید قربان است و حج اصغر عمره است.[۷]
  • آثار حج: «عن الرضا علیه السلام قال: ما رایت شیئا اسرع غنا ولا انفى للفقر من ادمان الحج؛ از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود: هیچ چیزى را بیشتر از حج مداوم، در بى نیازى و فقرزدائى مؤثر ندیدم».[۸]
  • مرگ در راه حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: من مات فى طریق مکة ذاهبا اوجائیا امن من الفزغ الاکبر یوم القیامة؛ هر کس در راه رفت و برگشت مکه بمیرد از اندوه بزرگ روز قیامت ایمن خواهد بود».[۹]
  • حرمت مهمانان خدا: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: الحاج والمعتمر وفد الله، إن سالوه اعطاهم و ان دعوه اجابهم و ان شفعوا شفعهم و ان سکتوا ابتداهم و یعوضون بالدرهم الف الف درهم؛ حاجى و عمره گزار مهمان خدایند. اگر چیزى بخواهند به ایشان دهد. اگر او را بخوانند، پاسخ مى گوید. اگر شفاعت کنند. شفاعت ایشان را مى پذیرد، اگر سکوت کنند، با آنان آغاز سخن مى کند و در برابر هر درهمى که خرج کرده اند، یک میلیون درهم به آنان مى پردازد.[۱۰]
  • آمادگى براى احرام: عن حماد بن عیسى قال: سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن التهیؤء اللاحرام، فقال تقلیم الاظفار و اخذ الشارب و حلق العانة؛ حماد بن عیسى گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم. براى احرام چگونه باید آماده شد؟ فرمود: با گرفتن ناخن ها، کوتاه‌کردن شارب و تراشیدن موى بالاى شرمگاه.[۱۱]
  • نظر به کعبه: عن الباقر علیه السلام من نظر الى الکعبة لم یزل یکتب له حسنة و یمحى عنه سیئة حتى یصرف بصره عنها؛ هر کس به کعبه نگاه کند. تا وقتى به آن مى نگرد مدام کار نیک برایش نوشته مى شود و گناهش پاک مى شود تا وقتى دیده از آن برگرداند.[۱۲]
  • نیت حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: الحج حجان، حج لله و حج للناس، فمن حج لله کان ثوابه على الله والجنه و من حج للناس کان ثوابه على الناس یوم القیامة؛ حج دو گونه است: حجى براى خدا و حجى براى خلق، هر کس براى خدا حج گزارد، پاداشش آنست که خدا که وى را به بهشت درآورد و هر کس براى مردم حج گزارد، پاداش وى روز قیامت بر عهده مردم خواهد بود.[۱۳]
  • روزه ایام تشریق در مِنى: سئل الصادق علیه السلام لِم کره الصیام فى ایام التشریق؟ فقال: لان القوم زوار الله و هم فى ضیافته ولاینبغى للضیف ان یصوم عند من زاره و اضافه؛ از امام صادق علیه السلام سئوال شد: چرا روزه ایام تشریق «۱۱، ۱۲، ۱۳ ذی الحجه» نامطلوب است؟ حضرت فرمود: زیرا مردم، زائران خدا و مهمان وى هستند و شایسته نیست که مهمان در نزد میزبان و کسى که به دیدارش رفته روزه بگیرد.[۱۴]
  • حج یا جهاد: عن الصادق علیه السلام انه قال: ما سبیل من سبیل الله افضل من الحج الا رجل یخرج بسیفه فیجاهد فى سبیل الله حتى یستشهد؛ هیچ راهى از راه‌هاى خدا برتر از حج نیست مگر این که مردى شمشیر بردارد و در راه خدا جهاد کند تا شهید گردد.[۱۵]
  • ثواب طواف: عن النبى صلى الله علیه و آله انه قال: من طاف بهذا البیت اسبوعا و احسن صلاة رکعتیه غُفر له؛ هر کس هفت بار به دور این خانه طواف کند و دو رکعت نماز طواف را به خوبى انجام دهد. گناهش آمرزیده شود.[۱۶]
  • حج و تجدید میثاق: قال ابوجعفر علیه السلام والحجر کالمیثاق و استلامه کالبیعة و کان اذا استلمه قال: اللهم امانتى ادیتها و میثاقى تعاهدته لیشهدلى عندک بالبلاغ؛ حجرالاسود مثل یک پیمان است و دست کشیدن بر آن چون بیعت (با خدا) است. وقتى حضرت دست بر حجرالاسود مى کشید مى فرمود: خدایا! امانتم را ادا کردم. میثاق خود را تجدید کردم، تو گواه باش که من وظیفه ام را به پایان رساند.[۱۷]
  • اهمیت حج: عن ابى عبدالله علیه السلام قال: «لایزال الدین قائما ما قامت الکعبة؛ تا کعبه برپاست، دین برپاست».[۱۸]

احکام حج

وجوب حج

حج از ارکان اسلام است و بر هر مکلفى در طول عمر با دارا بودن شرایط آن، یک بار واجب مى‌شود. به حج واجب به اصل شرع - و نه با نذر و مانند آن - از این جهت که از ارکان دین است «حَجة الاسلام» گویند.[۱۹]

وجوب حج فورى است؛ بدین معنا که در نخستین سال استطاعت باید انجام گیرد و در صورت عدم امکان، در سال بعد به جا آورده مى‌شود و تأخیر آن از سال استطاعت بدون عذر، گناه کبیره است.[۲۰]

حج گاه با نذر، عهد، قسم، بطلان حج پیشین و اجیر شدن جهت نیابت، واجب‌ مى‌شود. بدون فراهم آمدن یکى از اسباب وجوب، گزاردن حج مستحب است؛ چنان که تکرار آن در هر سال و نیز به حج بردن خانواده استحباب دارد.[۲۱]

چنانچه به جا آوردن حج پس از وجوب آن، نیازمند مقدماتى از قبیل سفر و فراهم کردن اسباب آن باشد، مبادرت به آن‌ها واجب است.[۲۲]

شرایط وجوب

عقل، بلوغ،[۲۳] حریت[۲۴] و استطاعت،[۲۵] شرایط وجوب حج‌اند. بنابراین، حج بر دیوانه، نابالغ، برده (بردگى) و غیرمستطیع، واجب نیست؛ بلکه این افراد اگر هم حج بگزارند، کفایت از حَجة الاسلام نمى‌کند.[۲۶]

اگر کودک ممیز یا دیوانه در اثناى حج مستحبى بالغ و عاقل گردد و وقوف به مشعر را پس از بلوغ یا عقل درک کند، بنابر مشهور از حجة الإسلام کفایت مى‌کند. در این صورت در وجوب تجدید نیت احرام براى حجة الاسلام، اختلاف است.[۲۷]

بر کسى که به اندازه گزاردن حج مال دارد، لیکن به همان اندازه هم بدهى حال دارد، حج واجب نمى‌شود.[۲۸] برخى گفته‌اند: تفاوتى بین حال و مدت‌دار بودن بدهى نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است.[۲۹] قرض کردن براى حج واجب نیست.[۳۰] اگر هزینه حج را به کسى بذل کنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط حج بر او‌ واجب مى‌گردد.[۳۱] (حج بذلى)؛ لیکن بنابر قول برخى اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست.[۳۲]

در وجوب حج بر زن، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آن که حج وى به جهت خوف متوقف بر آن باشد.[۳۳]

کسى که پس از احرام و دخول در حرم بمیرد، ذمه‌اش از حج برى مى‌شود.[۳۴]

بر کسى که پس از وجوب حج بر او، آن را نگزارده، حج مستقر مى‌گردد و بر او واجب است آن را به جا آورد، هر چند شرایط وجوب از بین برود و چنانچه در حیاتش حج نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند. استقرار حج، بنابر مشهور با در اختیار داشتن زمان لازم براى انجام دادن اختیارى مناسک حج و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق مى‌یابد.[۳۵] هزینه حج مستقر از اصل ترکه - و نه ثلث آن - برداشته مى‌شود.[۳۶] در این که باید از طرف او حج بلدى به جا آورند یا حج میقاتى، اختلاف است.

شرایط صحت

مسلمان بودن، مؤمن (دوازده امامى) بودن،[۳۷] مباشرت در اعمال و در خصوص زن، اذن شوهر در حج استحبابى،[۳۸] و وقوع احرام در ماه‌هاى حج، شرایط صحت حج‌اند.

در مراد از ماه‌هاى حج اقوال مختلف است. شوال، ذی القعده و ذی الحجه‌؛ شوال، ذی القعده و دهه نخست ذی الحجه؛ شوال، ذی القعده و نُه روز نخست ذی الحجه و شوال، ذی القعده و ذی الحجه تا طلوع فجر روز عید قربان، از جمله این اقوال است. کسى که مى‌خواهد حج تمتع به جا آورد، باید عمره آن را در ماه‌هاى حج انجام دهد و به جا آوردن عمره تمتع در غیر ماه‌هاى حج صحیح نیست؛ چنان که احرام عمره تمتع و نیز احرام حج پس از دهم ذی الحجه صحیح نیست؛ حتى به قول کسانى که تمامى ذی الحجه را از ماه‌هاى حج مى‌دانند.[۳۹]

حج هر چند بر کافر واجب است، لیکن از او در حال کفر صحیح نیست.[۴۰] بر بطلان عبادات غیر مؤمن (غیر امامی) ادعاى اجماع شده است؛[۴۱] لیکن در صورتى که مستبصر شود، بنابر مشهور‌ لازم نیست حجى را که مطابق مذهب خود انجام داده، در صورت عدم اخلال به رکن آن، اعاده کند؛[۴۲] هر چند اعاده آن مستحب است.[۴۳]

کسى که حج بر او واجب شده، خود باید انجام دهد و به جا آوردن دیگرى از طرف او کفایت نمى‌کند.[۴۴]

حج واجب با نذر

حج با نذر و مانند آن (عهد و قسم) واجب مى‌شود. عقل، بلوغ و حریت و در زوجه، اذن زوج از شرایط صحت نذر، عهد و قسم است. برده نیز با اجازه مولا مى‌تواند نذر کند. در این صورت، حج بر او واجب مى‌شود.[۴۵]

نیابت در حج

نایب گرفتن در حج استحبابى، خواه براى مرده یا براى زنده مستحب است. نایب گرفتن در حج واجب براى مرده‌اى که حج بر او استقرار یافته، بر ورثه واجب است و نیز بنابر مشهور براى زنده‌اى که حج بر او استقرار یافته لیکن به دلیل بیمارى یا پیرى و مانند آن توانایى جسمى خود را براى همیشه از دست داده، واجب است؛ بلکه بنابر قول برخى، در صورت استطاعت و عدم استقرار نیز به شرط متمکن بودن براى نایب گرفتن، حکم چنین است. در این که وجوب نیابت اختصاص به حَجة‌الاسلام دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب باطل شدن حج پیشین هم مى‌شود، اختلاف است.[۴۶]

اقسام حج

حج بر سه قسم است: حج تمتع، حج قِران و حج افراد. حج تمتع وظیفه آفاقى است که در فاصله شانزده یا دوازده فرسخى مکه - بنابر اختلاف اقوال در مسئله - یا دورتر سکونت دارد.[۴۷] حج قران و افراد وظیفه اهالى مکه و نیز کسانى است که فاصله محل سکونت آنان تا مکه کمتر از مسافت یاد شده است.[۴۸]

مناسک حج

اعمال و مناسک حج عبارتند از: احرام بستن، وقوف در عرفات، وقوف در مشعرالحرام، رفتن به منىٰ و به جا آوردن اعمال آن در روز عید قربان (رمی جمرات، قربانى و حلق یا تقصیرطواف زیارت و نماز طواف آن، سعى بین صفا و مروه، طواف نساء و نماز طواف آن، بیتوته در منىٰ در شب‌هاى یازدهم و دوازدهم و براى برخى سیزدهم و رمى جمرات سه‌گانه در روزهاى یاد شده.[۴۹]

قربانى در منىٰ در حج تمتع، واجب و در حج قِران و افراد مستحب است.[۵۰] تفصیل مناسک هر یک از اقسام حج در همان قسم آمده است.

مستحبات پس از اتمام مناسک

بازگشت به مکه از منىٰ براى طواف وداع؛[۵۱] خواندن شش رکعت نماز در مسجد خیف در مدت اقامت در منىٰ؛[۵۲] فرود آمدن در وادى مُحَصَّب (ابطح) و به پشت دراز کشیدن، هنگام کوچ از منىٰ در روز سیزدهم ذی الحجه[۵۳] (تحصیب)؛ داخل شدن در کعبه بدون کفش، به ویژه براى کسى که نخستین بار حج مى‌گزارد و غسل و دعاکردن هنگام دخول و نیز خواندن دو رکعت نماز بین دو ستون بر سنگ سرخ، همچنین چهار گوشه بیت در هر گوشه دو رکعت و سپس خواندن دعاى مأثور و استلام ارکان کعبه، به ویژه رکن یمانى؛[۵۴] طواف کردن براى خویشان و همشهریان[۵۵] و سپس طواف وداع و استلام ارکان و مستجار و دعاکردن به آنچه مى‌خواهد و آمدن نزد چاه زمزم و نوشیدن از آب آن و خواندن دعاى مأثور هنگام خارج شدن[۵۶] (آب زمزم)؛ به سجده افتادن و رو به قبله قرار گرفتن و دعاکردن قبل از ترک مسجدالحرام؛ خروج از مسجد از باب حناطین[۵۷]؛ عزم بازگشت به مکه براى حج در سال‌هاى بعد؛ بنابر تصریح برخى، حضور در محل ولادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و نیز منزل حضرت خدیجه (مولد حضرت زهرا) علیهماالسلام و زیارت قبر ایشان در قبرستان حجون؛ رفتن به مسجد ارْقَم (خانه ارقم بن ابى ارقم که رسول خدا صلى الله علیه و آله در آغاز دعوت مدتى در آن جا مخفى بود. بعدها در محل این خانه مسجدى ساختند که به مسجد خیزران معروف بود. با توسعه مسجدالحرام، این محل هم اکنون ضمیمه مسجد شده است)، صعود به غار حِرا و غار ثور.[۵۸]

فوت شدن حج

کسى که حجش فوت شده با انجام دادن عمره مفرده از احرام خارج مى‌شود. در این که در این صورت لازم است براى عمره نیت کند یا نیازى نیست، بلکه عمل او به صورت قهرى تبدیل به عمره مى‌شود، اختلاف است. در صورت واجب بودن حج بر چنین شخصى، سال دیگر باید آن را به جا آورد. در صورت مستحب بودن، به جا آوردن آن در آینده استحباب دارد.[۵۹]

کسى که حجش فوت شده، مستحب است تا پایان ایام تشریق در منىٰ بماند و اعمال عمره مفرده را پس از این ایام انجام دهد.[۶۰]

پانویس

  1. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص ۲۸۲.
  2. احکام بیماران، پزشکان و خانواده ها، ص ۴۴.
  3. نهج البلاغه: خطبه ۱.
  4. بحارالانوار، ج ۱۶۹۶.
  5. معانى الاخبار، ص ۲۲۲.
  6. معانى الاخبار، ص ۲۲۴.
  7. معانى الاخبار، ص ۲۹۵.
  8. بحارالانوار، ج ۷۴، ۳۱۸.
  9. ملاذ الاخیار، ج ۲۲، ۳۷.
  10. ملاذ الاخبار، ج ۲۲، ۶۷.
  11. ملاذ الاخیار، ج ۳۰، ۸۷.
  12. بحارالانوار، ج ۶۵، ۹۶.
  13. بحارالانوار، ج ۹۶، ۲۴.
  14. بحارالانوار، ج ۹۶، ۳۴.
  15. بحارالانوار، ج ۹۶، ۴۹.
  16. بحارالانوار، ج ۹۶، ۴۹.
  17. بحارالانوار، ج ۹۶، ۴۸.
  18. بحارالانوار، ج ۹۶، ۵۷.
  19. جواهرالکلام، ج۱۷، ص ۲۲۰-۲۲۳..
  20. همان، ۲۲۳-۲۲۵.
  21. همان، ۲۱۶ و ۲۲۸.
  22. مهذب الاحکام، ج۱۲، ص ۸.
  23. جواهرالکلام، ج۱۷، ص ۲۹.
  24. همان، ۲۴۱.
  25. همان، ۲۴۸.
  26. همان، ۲۲۹، ۲۴۱، ۲۴۸ و ۲۷۵.
  27. همان، ۲۲۹-۲۳۴.
  28. همان، ۲۵۸-۲۵۹.
  29. منتهى المطلب، ج۱۰، ص ۸۰.
  30. جواهرالکلام، ج۱۷، ص ۶۰.
  31. همان، ۲۶۱.
  32. همان، ۲۶۸.
  33. همان، ۳۳۰-۳۳۱.
  34. همان، ۲۹۵.
  35. همان، ۲۹۸-۳۰۱.
  36. همان، ۳۱۴.
  37. همان، ۳۰۶.
  38. همان، ۳۳۲.
  39. همان، ۱۸/ ۱۲-۱۳؛ الحدائق الناضرة ۱۴/ ۳۵۲-۳۵۴.
  40. جواهرالکلام، ج۱۷، ص ۳۰۱.
  41. همان،‌ ج۱۵، ص ۶۳.
  42. همان، ج۱۷، ص ۳۰۴.
  43. همان،‌ ۳۹۶.
  44. همان، ۲۷۵.
  45. همان، ۳۳۶-۳۳۸.
  46. همان، ۲۸۱-۲۸۶؛ العروة الوثقىٰ ۴/ ۴۳۴-۴۳۵.
  47. جواهرالکلام، ۱۸/ ۵-۱۰.
  48. همان،‌ ۴۴-۴۷.
  49. همان، ۱۳۶.
  50. همان، ۱۹/ ۱۱۴-۱۱۵.
  51. همان،‌ ج۲۰، ص ۵۳.
  52. همان،‌ ۵۴.
  53. همان، ۵۷.
  54. همان،‌ ۶۰-۶۵.
  55. همان، ۶۸.
  56. همان،‌ ۶۵.
  57. همان، ۶۶-۶۷.
  58. همان، ۶۹.
  59. همان،‌ ۱۹/ ۸۶-۸۹.
  60. همان، ۹۱.

منابع

  • آشنایى با ابواب فقه، محمد اسماعیل نورى
  • ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق
  • احکام بیماران، پزشکان و خانواده ها
  • معانى الاخبار، شیخ صدوق
  • بحارالانوار، علامه مجلسی
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جمعى از پژوهشگران، جلد ‌۳.

مطالب مرتبط

فقه/احکام
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج

اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب

آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه

رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید