واقعه غدیر: تفاوت بین نسخهها
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}}{{تقویم|روز= 18 ذی الحجه|سال= سال ۱۰ هجری قمری}} |
− | '''واقعه غدیر''' رویداد مهم تاریخ اسلام است که در آن [[پیامبر اسلام]](صلی الله علیه و آله | + | '''واقعه غدیر''' رویداد مهم [[تاریخ اسلام]] است که در آن [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) در پی دستور الهی، [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] (علیه السلام) را به مقام جانشینی خود منصوب نمودند. این انتصاب در هجدهم [[ماه ذی الحجه|ذیالحجه]] سال دهم هجری<ref> یعقوبی، تاریخالیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۱۲ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآنالعظیم، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۵.</ref> در راه بازگشت از سفر [[حجة الوداع|حجةالوداع]] و در مکانی بین [[مکه]] و [[مدینه]] به نام «غدیر خم» انجام پذیرفت.<ref> بلاذری، انسابالأشراف، ۱۹۵۹م، ج۲، ص۱۱۰ و یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲ و کلینی، الکافی، ۱۳۶۵، ج۱، ص۲۹۲. </ref> واقعه غدیر در [[قرآن|قرآن کریم]] به عنوان روز «اکمال دین» مورد اشاره قرار گرفته است.<ref>سوره مائده، آیه ۳</ref> |
− | [[پرونده:چشمه غدیر.jpg| | + | [[پرونده:چشمه غدیر.jpg|left|thumb|تصویری از محل چشمه غدیر]] |
− | == | + | ==محل غدیر خم== |
− | «غدیر» در لغت به معانی «نهر»<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۴۴۳.</ref> و «آب جمع شده از باران»<ref>لسان العرب، ج۵، ص۹</ref> | + | «غدیر» در لغت به معانی «نهر»<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۴۴۳.</ref> و «آب جمع شده از باران»<ref>لسان العرب، ج۵، ص۹</ref> آمده است. و غدیر خُم، نام مکانی است در سه مایلی [[جحفه|جُحفه]] که به صورت گودال بزرگی بوده است.<ref> غدیرخم اسم لغیضیة علی ثلاثة امیال من الجحفة، غدیر مشهور یضاف الی الغیضة فیقال خم. البدآیة و النهآیة، ۷/۲۴۳. پاورقى. </ref> |
− | جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف [[مکه]] به سوی [[مدینه]] و [[میقات]] اهل [[شام]] است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند به کلی از بین برده، | + | جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف [[مکه]] به سوی [[مدینه]] و [[میقات]] اهل [[شام]] است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام - زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند - به کلی از بین برده، «جحفه» (محلی که سیل آن را برده) نامیده شده است.<ref>لسان العرب، ج۹، ص۲۱؛ المصباح المنیر، ج۱، ص۹۱. </ref> در جحفه راه مدینه، [[مصر]] و [[عراق]] از هم جدا می شده است.<ref>الغدیر، ۱/۳۳ </ref> |
− | <gallery mode=packed heights=170px> | + | |
+ | در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما ۴ الی ۵ کیلومتر است.<ref>موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲</ref> به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.<ref>موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲</ref> اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل، محل غدیر در فاصله حدود ۸ کیلومتری میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. (تصویر ۳) <ref> | ||
+ | [http://www.alhassanain.com/arabic/articles/articles/holy_prophet_and_ahlul_bayt_library/imam_ali/baht_hola_ghader_khoom/001.html بحث حول موضع غدیر خم، الدكتور عبد الهادی الفضلی، سایت الحسنین]</ref> اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره" ارائه داده است که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است. (تصویر ۴) | ||
+ | <gallery mode="packed" heights="170px"> | ||
پرونده:قصر علیاء 2.PNG| ۱)نمایی از قصر علیاء | پرونده:قصر علیاء 2.PNG| ۱)نمایی از قصر علیاء | ||
پرونده:مسیر میقات جحفه تا قصر علیاء.PNG| ۲)مسیر میقات جحفه تا قصر علیاء | پرونده:مسیر میقات جحفه تا قصر علیاء.PNG| ۲)مسیر میقات جحفه تا قصر علیاء | ||
− | پرونده:نقشه موقع غدیر خم - الفضلی.jpg|۳ | + | پرونده:نقشه موقع غدیر خم - الفضلی.jpg|۳)نقشه موقع غدیر خم در مقاله دکتر الفضلی |
پرونده:محل آبگیر غدیر.jpg| ۴)نقشه اطلس تاریخ شیعه | پرونده:محل آبگیر غدیر.jpg| ۴)نقشه اطلس تاریخ شیعه | ||
</gallery> | </gallery> | ||
− | == | + | ==شرح واقعه غدیر خم== |
− | + | مقدمات، حواشی و چگونگی واقعه غدیر خم نشان میدهد که این واقعه یک رویداد خاص در [[تاریخ اسلام]] است. و نمی تواند صرفا یک توصیه عمومی به دوستی با [[امام علی]] علیه السلام باشد. مراحل این واقعه به شرح زیر است: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | *'''اعلان رسمی برای حضور در غدیر در مکه''' | |
− | + | با این که انتظار می رفت [[پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم در اولین و آخرین سفر [[حج]] خود مدتی در [[مکه]] بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام [[حج]]، حضرت به منادی خود [[بلال]] دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند. | |
− | + | صبح آن روز که پیامبر اکرم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه آن حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل [[یمن|یمن]] که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند. | |
− | + | *'''اجتماع جمعیت مسلمانان در محل غدیر خم''' | |
− | + | همین که به منطقه [[کراع الغمیم|کراع الغمیم]] - که غدیرخم در آن واقع شده - رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیها الناس أَجیبوا داعی اللَّه أَنا رسول اللَّه: ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. | |
− | + | سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند». تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا بود نرود و آن موضع خالی بماند. | |
− | شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به | + | پس از این دستور همه مرکب ها متوقف شدند، و کسانی که پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. |
− | از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و | + | از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله، [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود. |
− | سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و | + | سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعة بن امیة بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند. |
− | *'''پیامبر و امیرالمؤمنین | + | *'''پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بر فراز منبر''' |
− | انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای [[نماز جماعت]] داد، و سپس [[نماز ظهر]] را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و | + | انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای [[نماز جماعت]] داد، و سپس [[نماز ظهر]] را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و [[امیرالمومنین]] علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع [[خطبه]]، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند. |
سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند. | سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند. | ||
− | *'''دو اقدام | + | *'''دو اقدام پیامبر بر فراز منبر''' |
در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود: | در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود: | ||
− | <I> | + | <I>۱- علی علیه السلام بر فراز دست پیامبر اکرم</I> |
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام [[خلافت]] و [[ولایت]] امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن [[قرآن]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم. | پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام [[خلافت]] و [[ولایت]] امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن [[قرآن]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم. | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست. | بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست. | ||
− | <I> | + | <I>۲- بیعت با قلب ها و زبان ها</I> |
اقدام دیگر حضرت آن بود که چون [[بیعت]] گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و [[ائمه اطهار|امامان]] از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است. | اقدام دیگر حضرت آن بود که چون [[بیعت]] گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و [[ائمه اطهار|امامان]] از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است. | ||
− | پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. | + | پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد. |
− | |||
− | وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد. | ||
*'''بیعت مردان''' | *'''بیعت مردان''' | ||
− | پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما | + | پس از پایان خطبه، مردم رو به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلحمدللَّه الذی فضّلنا على جمیع العالمین. |
عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند. | عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند. | ||
سطر ۶۹: | سطر ۶۷: | ||
برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند. | برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند. | ||
− | پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از | + | پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و [[خلیفه|خلیفه]] بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند. |
− | نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی [[فتح مکه]] – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به [[نبوت]] و [[اهل البیت|اهل بیتم]] را به [[امامت]] اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای [[کفر]] و [[نفاق]] است. | + | نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی [[فتح مکه]] – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به [[نبوت]] و [[اهل البیت|اهل بیتم]] را به [[امامت]] اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای [[کفر]] و [[نفاق]] است. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند. |
− | + | اما اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان]]، | |
− | [[طلحه]] و [[زبیر]]، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. | + | [[طلحه]] و [[زبیر]]، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. جالبتر این که عمر هنگام بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای! |
− | |||
− | جالبتر این که عمر | ||
نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی [[امیرالمؤمنین]] است. | نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی [[امیرالمؤمنین]] است. | ||
سطر ۸۲: | سطر ۷۸: | ||
*'''بیعت زنان''' | *'''بیعت زنان''' | ||
− | پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام | + | پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند. |
− | یادآور می شود | + | یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند. |
*'''عمامه سحاب''' | *'''عمامه سحاب''' | ||
− | پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را | + | پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است. |
− | خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و | + | خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز [[غزوه بدر|بدر]] و [[غزوه حنین|حنین]]، مرا بوسیله [[ملائکه]] ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود. |
*'''شعر غدیر''' | *'''شعر غدیر''' | ||
− | بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست [[حسان بن ثابت]] بود | + | بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست [[حسان بن ثابت]] بود که به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به برکت خداوند. |
− | |||
− | |||
+ | حسان گفت: ای بزرگان [[قریش|قریش]]، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید. و سپس اشعاری را خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آن را معنی آوریم: | ||
{{بیت|أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً|لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً}} | {{بیت|أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً|لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً}} | ||
− | {{بیت|وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ| | + | {{بیت|وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ|بِأَنَّک مَعْصُومٌ فَلَا تَک وَانِیاً}} |
{{بیت|وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ|وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً}} | {{بیت|وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ|وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً}} | ||
− | {{بیت| | + | {{بیت|عَلَیک فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ|رِسَالَتَهُ إِنْ کنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیا}} |
− | {{بیت|فَقَامَ بِهِ إِذْ | + | {{بیت|فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاک رَافِعُ کفِّهِ|بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً}} |
− | {{بیت|فَقَالَ لَهُمْ مَنْ | + | {{بیت|فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکمْ|وَ کانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِیاً}} |
− | {{بیت|فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی|بِهِ | + | {{بیت|فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی|بِهِ لَکمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِیاً}} |
− | {{بیت|فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ|وَ | + | {{بیت|فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ|وَ کنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِیاً}} |
− | {{بیت|وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ|إِمَامَ الْهُدَى | + | {{بیت|وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ|إِمَامَ الْهُدَى کالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِیا}} |
− | {{بیت|وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ | + | {{بیت|وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کنْ لَهُمْ|إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُکافِیا}} |
− | |||
− | |||
− | + | آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که [[جبرئیل]] از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای. | |
− | پروردگارا هر | + | در این جا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده. |
*'''معجزه غدیر، امضای الهی''' | *'''معجزه غدیر، امضای الهی''' | ||
− | واقعه عجیبی | + | واقعه عجیبی که به عنوان یک [[معجزه]]، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ و آیا این علی بن ابی طالب که گفتی من کنت مولاه فعلی مولاه... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟ |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی | + | آن حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من [[وحی]] کرده است و واسطه بین من و خدا [[جبرئیل]] است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم. حارث گفت: خدایا اگر آن چه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست. |
− | و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین | + | و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان جا او را هلاک کرد. |
− | در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه | + | در روایت دیگر آمده: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه {{متن قرآن|«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ»}}([[سوره معارج]]، ۱-۲) نازل شد. |
− | پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به | + | پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است. |
==مفاد خطابه غدیر== | ==مفاد خطابه غدیر== | ||
− | سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر با شیوه ى خاص آن | + | سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر با شیوه ى خاص آن که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى شدند حدود یک ساعت طول کشید. این بیانات حضرت در یازده بخش قابل ترسیم است: |
− | در اولین بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را | + | در اولین بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذکر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند. |
− | در بخش دوم تصریح فرمودند | + | در بخش دوم تصریح فرمودند که باید فرمان مهمى درباره ى [[امام على]] علیه السلام ابلاغ کنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم. |
− | در سومین بخش، آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه ى انسانها و در طول زمانها و در همه ى | + | در سومین بخش، آن حضرت [[امامت]] دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه ى انسانها و در طول زمانها و در همه ى مکانها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور اعلام فرمودند. |
− | در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله بازوان امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند | + | در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله بازوان امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند و در این حال فرمودند: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ؛ هر کس من مولا و سرپرست اویم این علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن میدارد، و یاری نما هر کسی را که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا میگذارد». سپس کمال دین را با [[ولایت]] ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند. |
− | در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند: «هر | + | در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند: «هر کس از ولایت [[ائمه]] علیهم السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط مى کند و در [[جهنم]] خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را متذکر شدند. |
− | در مرحله ششم، پیامبر صلى الله علیه و آله با تلاوت آیاتى از [[قرآن]] در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دین، فرمودند: «منظور از این آیات عده اى از اصحاب من هستند | + | در مرحله ششم، پیامبر صلى الله علیه و آله با تلاوت آیاتى از [[قرآن]] در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دین، فرمودند: «منظور از این آیات عده اى از اصحاب من هستند که مأمور به چشمپوشى از آنان هستم، ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست». سپس بیزارى خود را از گمراهکنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحیفه ملعونه» و غاصبین مقام [[امامت]] نمودند. |
− | در بخش هفتم، حضرت | + | در بخش هفتم، حضرت تکیه ى سخن را بر اثراتِ ولایت [[اهل بیت]] علیهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در [[سوره حمد]] شیعیان اهل بیت هستند.» سپس آیاتى درباره ى اهل [[بهشت]] را به پیروان آل محمد علیهم السلام و آیاتى درباره ى اهل [[جهنم]] را به دشمنان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند. |
− | در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى | + | در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدى]] علیه السلام فرمودند و آینده اى پر از عدل و داد به دست [[امام زمان]] عجلاللَّه فرجه را به جهانیان مژده دادند. |
− | در بخش نهم مردم را به بیعت با خود و سپس با على علیه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بیعت با حق تعالى دانستند. | + | در بخش نهم مردم را به [[بیعت]] با خود و سپس با على علیه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بیعت با حق تعالى دانستند. |
− | در دهمین بخش، پیامبر صلى الله علیه و آله درباره ى | + | در دهمین بخش، پیامبر صلى الله علیه و آله درباره ى کیفیت بیان [[احکام]] الهى در آینده ى مسلمین فرمودند: چون بیان همه ى حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد، با بیعتى که درباره ى امامان علیهم السلام از شما مى گیرم حلال و حرام را تا روز [[قیامت]] بیان کرده ام، یعنى بیان ایشان در حکم بیان من است. بالاترین [[امر به معروف و نهى از منکر]] را نیز، تبلیغ پیام غدیر درباره ى اطاعت از امامان علیهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند. |
− | در آخرین مرحله ى خطابه، بیعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست از زبانهاى شما اقرار بگیرم». سپس مطلبى را | + | در آخرین مرحله ى خطابه، بیعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست از زبانهاى شما اقرار بگیرم». سپس مطلبى را که خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر ثابتقدم بودن و بر رساندن پیام غدیر به نسلهاى آینده و غائبان از غدیر بود براى مردم گفتند و مردم آن را تکرار کردند. کلمات نهایى پیامبر صلى الله علیه و آله [[دعا]] براى اقرارکنندگان و نفرین بر منکرین اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پایان رساندند. |
==آیات مرتبط با واقعه غدیر== | ==آیات مرتبط با واقعه غدیر== | ||
سطر ۱۶۳: | سطر ۱۵۰: | ||
{{اصلی|آیه تبلیغ}} | {{اصلی|آیه تبلیغ}} | ||
− | {{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»}} ( | + | {{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»}}([[سوره مائده]]، ۶۷) اى فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان که اگر چنین نکنى اصلا رسالتی که پروردگار بر دوش تو گذاشته را انجام ندادهای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد زیرا خدا کافران را هدایت نمى فرماید (به مقاصدشان نمى رساند). |
− | + | منابع [[شیعه]] و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع [[اهل سنت]]<ref>برای اطلاع از مدارک اهل سنت در این مورد رجوع نمایید به: خطابه غدیر در آئینه اسناد محمدباقر انصاری، بخش مستندسازی خطابه غدیر.</ref> نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در [[حجة الوداع]] و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابیطالب علیهالسلام بوده است. | |
− | |||
− | منابع [[شیعه]] و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع اهل سنت<ref>برای اطلاع از مدارک اهل سنت در این مورد رجوع نمایید به: خطابه غدیر در آئینه اسناد محمدباقر انصاری، بخش مستندسازی خطابه غدیر.</ref> نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در [[حجة الوداع]] و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابیطالب علیهالسلام بوده است. | ||
===آیه اکمال دین=== | ===آیه اکمال دین=== | ||
{{اصلی|آیه اکمال}} | {{اصلی|آیه اکمال}} | ||
− | آیه اکمال بخشی از آیه | + | آیه اکمال بخشی از آیه ۳ [[سوره مائده]] است که به خاطر عبارت {{متن قرآن|"الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ"}} در این آیه بدین نام شهرت پیدا نموده است: {{متن قرآن|«...الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا...»}} امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و [[اسلام]] را به عنوان دین شما پذیرفتم. |
− | + | این آیه مطابق با [[شأن نزول]] بیان شده برای آن، بعد از اتمام خطبۀ پیامبر(ص)، نازل شد.<ref>رجوع کنید: محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۶۶.</ref> این آیه نشاندهنده ویژگیهایی برای این روز است. از جمله مأیوسشدن [[کفر|کافران]] از دین [[اسلام]]، کاملشدن معارف دین، تمام شدن نعمت خداوند و رضایت خداوند به اینکه اسلام دین نهایی مردم باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۸۱.</ref> | |
− | + | ===آیات ابتدایی سوره معارج=== | |
− | + | پس از آنکه پیامبر(ص)، مسئله ولایت علی علیهالسلام را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر(ص) گفت: ما را به [[توحید]] و قبول رسالتت و انجام [[جهاد]] و [[حج]] و [[روزه]] و [[نماز]] و [[زکات]] امر کردی؛ ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بود یا از سوی خدا؟ به محض اینکه حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و در دم جان باخت. در این هنگام آیات ابتدایی [[سوره معارج]] نازل شد:<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، ج۱۰، ص۳۵.</ref> {{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ...}}؛ سؤالکنندهای درخواست عذابی کرد که واقع شد. | |
− | + | ==واقعه غدیر در منابع اسلامی== | |
− | + | مرحوم [[علامه امینى]] در کتاب «[[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]» خود نام راویان [[حدیث غدیر]] را به ترتیب زمان زندگى آنان ذکر کرده است: | |
− | + | در میان [[صحابی|اصحاب]] رسول خدا صلی الله علیه و آله ۱۱۰ نفر، در میان [[تابعین|تابعین]] ۸۴ نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى ۵۶ نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى ۹۲ نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى ۴۳ نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى ۲۴ نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى ۲۰ نفر. در میان علماى قرن هفتم هجرى ۲۱ نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى ۱۸ نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى ۱۶ نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى ۱۴ نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى ۱۳ نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى ۱۹ نفر. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | در میان [[صحابی|اصحاب]] رسول خدا صلی الله علیه و آله | ||
− | |||
− | |||
+ | حدیث غدیر در کتب معتبر [[اهل سنت]] همچون «[[سنن ابن ماجه]]»<ref>ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۴۵</ref>، «[[سنن ترمذى]]»،<ref>ترمذی، الجامع الکبیر، ج۶، ص۷۹</ref> «[[مستدرک حاکم نیشابوری|مستدرک حاکم نیشابورى]]»<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه، ج۳، ص۱۱۸و۱۱۹</ref> و ... به مضامین مختلف ذکر شده است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *انصاری، محمدباقر، خطابه غدیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۶. | |
− | *انصاری، محمدباقر، خطابه | + | *ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآنالعظیم، مصحح محمدحسین شمسالدین، بیروت، دارالکتبالعلمیة، ۱۴۱۹ق. |
− | + | *ابن ماجه، سنن، دار إحیاء الکتب العربیة. | |
− | *ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآنالعظیم، مصحح محمدحسین شمسالدین، بیروت، دارالکتبالعلمیة، | + | *ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق. |
− | *ابن ماجه، سنن، دار إحیاء | + | *بلاذری، احمد بن یحیی؛ انسابالأشراف، مصحح محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹م. |
− | *ابن منظور، محمد بن | + | *ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، بیروت، دارالغرب الاسلامی. |
− | * بلاذری، احمد بن یحیی؛ انسابالأشراف، مصحح محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، | + | *حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه. |
− | * ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، بیروت، دارالغرب الاسلامی. | + | *طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق. |
− | * حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه. | + | *فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، قم، موسسه دار الهجرة، ۱۴۱۴ ق. |
− | * طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق. | + | *کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتبالإسلامیة، ۱۳۶۵ |
− | * فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح | + | *نجفی، سید محمدباقر، موقعیت جغرافیایى غدیر خم، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲ |
− | * کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتبالإسلامیة، | + | *محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه. |
− | * نجفی، سید محمدباقر، موقعیت جغرافیایى غدیر خم، میقات حج، | + | *یعقوبی، احمد بن ابی واضح؛ تاریخالیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. |
− | * محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه. | + | ==مطالب مرتبط== |
− | * یعقوبی، احمد بن ابی واضح؛ تاریخالیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | + | *[[عید غدیر]] |
− | |||
− | == | ||
− | |||
*[[خطبه غدیر]] | *[[خطبه غدیر]] | ||
*[[حدیث غدیر]] | *[[حدیث غدیر]] | ||
− | + | * [[واقعه سقیفه بنی ساعده]] | |
+ | *[[آیه تبلیغ]] | ||
+ | *[[آیه اکمال|آیه اکمال دین]] | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
− | [http://ghadir.ahlolbait.com/ سایت غدیر] | + | * [http://ghadir.ahlolbait.com/ سایت غدیر] |
− | + | * [http://www.khetabeghadir.com/ سایت خطابه غدیر] | |
− | [http://www.khetabeghadir.com/ سایت خطابه غدیر] | + | * [http://www.cgie.org.ir/fa/news/25423 از غدیر محبت تا غدیر ولایت] |
− | + | * [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=130 دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام] | |
− | [http://www.cgie.org.ir/fa/news/25423 از غدیر محبت تا غدیر ولایت] | + | * [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=120 تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت] |
− | |||
− | [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=130 دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام] | ||
− | |||
− | [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=120 تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت] | ||
− | |||
{{شناختنامه امام علی (ع)}} | {{شناختنامه امام علی (ع)}} | ||
− | |||
[[رده:غدیر]] | [[رده:غدیر]] | ||
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]] | [[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۳۷
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:18 ذی الحجه |
سال ۱۰ هجری قمری |
واقعه غدیر رویداد مهم تاریخ اسلام است که در آن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در پی دستور الهی، حضرت علی (علیه السلام) را به مقام جانشینی خود منصوب نمودند. این انتصاب در هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری[۱] در راه بازگشت از سفر حجةالوداع و در مکانی بین مکه و مدینه به نام «غدیر خم» انجام پذیرفت.[۲] واقعه غدیر در قرآن کریم به عنوان روز «اکمال دین» مورد اشاره قرار گرفته است.[۳]
محتویات
محل غدیر خم
«غدیر» در لغت به معانی «نهر»[۴] و «آب جمع شده از باران»[۵] آمده است. و غدیر خُم، نام مکانی است در سه مایلی جُحفه که به صورت گودال بزرگی بوده است.[۶]
جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف مکه به سوی مدینه و میقات اهل شام است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام - زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند - به کلی از بین برده، «جحفه» (محلی که سیل آن را برده) نامیده شده است.[۷] در جحفه راه مدینه، مصر و عراق از هم جدا می شده است.[۸]
در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما ۴ الی ۵ کیلومتر است.[۹] به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.[۱۰] اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل، محل غدیر در فاصله حدود ۸ کیلومتری میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. (تصویر ۳) [۱۱] اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره" ارائه داده است که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است. (تصویر ۴)
شرح واقعه غدیر خم
مقدمات، حواشی و چگونگی واقعه غدیر خم نشان میدهد که این واقعه یک رویداد خاص در تاریخ اسلام است. و نمی تواند صرفا یک توصیه عمومی به دوستی با امام علی علیه السلام باشد. مراحل این واقعه به شرح زیر است:
- اعلان رسمی برای حضور در غدیر در مکه
با این که انتظار می رفت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج، حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.
صبح آن روز که پیامبر اکرم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه آن حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.
- اجتماع جمعیت مسلمانان در محل غدیر خم
همین که به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده - رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیها الناس أَجیبوا داعی اللَّه أَنا رسول اللَّه: ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.
سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند». تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا بود نرود و آن موضع خالی بماند.
پس از این دستور همه مرکب ها متوقف شدند، و کسانی که پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.
از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله، سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.
سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعة بن امیة بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
- پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بر فراز منبر
انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمومنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.
سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.
- دو اقدام پیامبر بر فراز منبر
در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:
۱- علی علیه السلام بر فراز دست پیامبر اکرم
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.
۲- بیعت با قلب ها و زبان ها
اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد.
- بیعت مردان
پس از پایان خطبه، مردم رو به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلحمدللَّه الذی فضّلنا على جمیع العالمین.
عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.
برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند.
پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.
نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.
اما اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. جالبتر این که عمر هنگام بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!
نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.
- بیعت زنان
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.
یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
- عمامه سحاب
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.
- شعر غدیر
بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود که به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به برکت خداوند.
حسان گفت: ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید. و سپس اشعاری را خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آن را معنی آوریم:
أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً
وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ بِأَنَّک مَعْصُومٌ فَلَا تَک وَانِیاً
وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً
عَلَیک فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ رِسَالَتَهُ إِنْ کنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیا
فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاک رَافِعُ کفِّهِ بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً
فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکمْ وَ کانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِیاً
فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی بِهِ لَکمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِیاً
فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ وَ کنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِیاً
وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ إِمَامَ الْهُدَى کالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِیا
وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کنْ لَهُمْ إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُکافِیا
آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.
در این جا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.
- معجزه غدیر، امضای الهی
واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ و آیا این علی بن ابی طالب که گفتی من کنت مولاه فعلی مولاه... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟
آن حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم. حارث گفت: خدایا اگر آن چه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.
و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان جا او را هلاک کرد.
در روایت دیگر آمده: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ»(سوره معارج، ۱-۲) نازل شد.
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.
مفاد خطابه غدیر
سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر با شیوه ى خاص آن که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى شدند حدود یک ساعت طول کشید. این بیانات حضرت در یازده بخش قابل ترسیم است:
در اولین بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذکر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.
در بخش دوم تصریح فرمودند که باید فرمان مهمى درباره ى امام على علیه السلام ابلاغ کنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.
در سومین بخش، آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه ى انسانها و در طول زمانها و در همه ى مکانها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور اعلام فرمودند.
در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله بازوان امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند و در این حال فرمودند: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ؛ هر کس من مولا و سرپرست اویم این علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن میدارد، و یاری نما هر کسی را که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا میگذارد». سپس کمال دین را با ولایت ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند.
در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند: «هر کس از ولایت ائمه علیهم السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط مى کند و در جهنم خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را متذکر شدند.
در مرحله ششم، پیامبر صلى الله علیه و آله با تلاوت آیاتى از قرآن در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دین، فرمودند: «منظور از این آیات عده اى از اصحاب من هستند که مأمور به چشمپوشى از آنان هستم، ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست». سپس بیزارى خود را از گمراهکنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحیفه ملعونه» و غاصبین مقام امامت نمودند.
در بخش هفتم، حضرت تکیه ى سخن را بر اثراتِ ولایت اهل بیت علیهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت هستند.» سپس آیاتى درباره ى اهل بهشت را به پیروان آل محمد علیهم السلام و آیاتى درباره ى اهل جهنم را به دشمنان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.
در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى حضرت مهدى علیه السلام فرمودند و آینده اى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجلاللَّه فرجه را به جهانیان مژده دادند.
در بخش نهم مردم را به بیعت با خود و سپس با على علیه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بیعت با حق تعالى دانستند.
در دهمین بخش، پیامبر صلى الله علیه و آله درباره ى کیفیت بیان احکام الهى در آینده ى مسلمین فرمودند: چون بیان همه ى حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد، با بیعتى که درباره ى امامان علیهم السلام از شما مى گیرم حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کرده ام، یعنى بیان ایشان در حکم بیان من است. بالاترین امر به معروف و نهى از منکر را نیز، تبلیغ پیام غدیر درباره ى اطاعت از امامان علیهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند.
در آخرین مرحله ى خطابه، بیعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست از زبانهاى شما اقرار بگیرم». سپس مطلبى را که خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر ثابتقدم بودن و بر رساندن پیام غدیر به نسلهاى آینده و غائبان از غدیر بود براى مردم گفتند و مردم آن را تکرار کردند. کلمات نهایى پیامبر صلى الله علیه و آله دعا براى اقرارکنندگان و نفرین بر منکرین اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پایان رساندند.
آیات مرتبط با واقعه غدیر
آیه تبلیغ
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»(سوره مائده، ۶۷) اى فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان که اگر چنین نکنى اصلا رسالتی که پروردگار بر دوش تو گذاشته را انجام ندادهای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد زیرا خدا کافران را هدایت نمى فرماید (به مقاصدشان نمى رساند).
منابع شیعه و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع اهل سنت[۱۲] نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در حجة الوداع و در بین راه مکه و مدینه نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابیطالب علیهالسلام بوده است.
آیه اکمال دین
آیه اکمال بخشی از آیه ۳ سوره مائده است که به خاطر عبارت "الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ" در این آیه بدین نام شهرت پیدا نموده است: «...الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا...» امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم.
این آیه مطابق با شأن نزول بیان شده برای آن، بعد از اتمام خطبۀ پیامبر(ص)، نازل شد.[۱۳] این آیه نشاندهنده ویژگیهایی برای این روز است. از جمله مأیوسشدن کافران از دین اسلام، کاملشدن معارف دین، تمام شدن نعمت خداوند و رضایت خداوند به اینکه اسلام دین نهایی مردم باشد.[۱۴]
آیات ابتدایی سوره معارج
پس از آنکه پیامبر(ص)، مسئله ولایت علی علیهالسلام را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر(ص) گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی؛ ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بود یا از سوی خدا؟ به محض اینکه حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و در دم جان باخت. در این هنگام آیات ابتدایی سوره معارج نازل شد:[۱۵] سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ...؛ سؤالکنندهای درخواست عذابی کرد که واقع شد.
واقعه غدیر در منابع اسلامی
مرحوم علامه امینى در کتاب «الغدیر» خود نام راویان حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگى آنان ذکر کرده است:
در میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله ۱۱۰ نفر، در میان تابعین ۸۴ نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى ۵۶ نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى ۹۲ نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى ۴۳ نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى ۲۴ نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى ۲۰ نفر. در میان علماى قرن هفتم هجرى ۲۱ نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى ۱۸ نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى ۱۶ نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى ۱۴ نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى ۱۳ نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى ۱۹ نفر.
حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت همچون «سنن ابن ماجه»[۱۶]، «سنن ترمذى»،[۱۷] «مستدرک حاکم نیشابورى»[۱۸] و ... به مضامین مختلف ذکر شده است.
پانویس
- ↑ یعقوبی، تاریخالیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۱۲ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآنالعظیم، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۵.
- ↑ بلاذری، انسابالأشراف، ۱۹۵۹م، ج۲، ص۱۱۰ و یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲ و کلینی، الکافی، ۱۳۶۵، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ سوره مائده، آیه ۳
- ↑ المصباح المنیر، ج۲، ص۴۴۳.
- ↑ لسان العرب، ج۵، ص۹
- ↑ غدیرخم اسم لغیضیة علی ثلاثة امیال من الجحفة، غدیر مشهور یضاف الی الغیضة فیقال خم. البدآیة و النهآیة، ۷/۲۴۳. پاورقى.
- ↑ لسان العرب، ج۹، ص۲۱؛ المصباح المنیر، ج۱، ص۹۱.
- ↑ الغدیر، ۱/۳۳
- ↑ موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲
- ↑ موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲
- ↑ بحث حول موضع غدیر خم، الدكتور عبد الهادی الفضلی، سایت الحسنین
- ↑ برای اطلاع از مدارک اهل سنت در این مورد رجوع نمایید به: خطابه غدیر در آئینه اسناد محمدباقر انصاری، بخش مستندسازی خطابه غدیر.
- ↑ رجوع کنید: محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۶۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۸۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، ج۱۰، ص۳۵.
- ↑ ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۴۵
- ↑ ترمذی، الجامع الکبیر، ج۶، ص۷۹
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه، ج۳، ص۱۱۸و۱۱۹
منابع
- انصاری، محمدباقر، خطابه غدیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۶.
- ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآنالعظیم، مصحح محمدحسین شمسالدین، بیروت، دارالکتبالعلمیة، ۱۴۱۹ق.
- ابن ماجه، سنن، دار إحیاء الکتب العربیة.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق.
- بلاذری، احمد بن یحیی؛ انسابالأشراف، مصحح محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.
- ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
- حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه.
- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، قم، موسسه دار الهجرة، ۱۴۱۴ ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتبالإسلامیة، ۱۳۶۵
- نجفی، سید محمدباقر، موقعیت جغرافیایى غدیر خم، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲
- محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.
- یعقوبی، احمد بن ابی واضح؛ تاریخالیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا.