واقعه غدیر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (داستان غدير خم را به غدیر خم منتقل کرد)
 
(۷۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''داستان غدير خم'''
+
{{خوب}}{{تقویم|روز= 18 ذی الحجه|سال= سال ۱۰ هجری قمری}}
 +
'''واقعه غدیر''' رویداد مهم [[تاریخ اسلام]] است که در آن [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) در پی دستور الهی، [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] (علیه السلام) را به مقام جانشینی خود منصوب نمودند. این انتصاب در هجدهم [[ماه ذی الحجه|ذی‌الحجه‌]] سال دهم هجری<ref> یعقوبی، تاریخ‌الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۱۲ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن‌العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۵.</ref> در راه بازگشت از سفر [[حجة الوداع|حجةالوداع]] و در مکانی بین [[مکه]] و [[مدینه]] به نام «غدیر خم» انجام پذیرفت.<ref> بلاذری، انساب‌الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۲، ص۱۱۰ و یعقوبی، تاریخ‌ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲ و کلینی، الکافی، ۱۳۶۵، ج۱، ص۲۹۲. </ref> واقعه غدیر در [[قرآن|قرآن کریم]] به عنوان روز «اکمال دین» مورد اشاره قرار گرفته است.<ref>سوره مائده، آیه ۳</ref>
 +
[[پرونده:چشمه غدیر.jpg|left|thumb|تصویری از محل چشمه غدیر]]
 +
==محل غدیر خم==
 +
«غدیر» در لغت به معانی «نهر»<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۴۴۳.</ref> و «آب جمع شده از باران»<ref>لسان العرب، ج۵، ص۹</ref> آمده است. و غدیر خُم، نام مکانی است در سه مایلی [[جحفه‌|جُحفه]] که به صورت گودال بزرگی بوده است.<ref> غدیرخم اسم لغیضیة علی ثلاثة امیال من الجحفة، غدیر مشهور یضاف الی الغیضة فیقال خم. البدآیة و النهآیة، ۷/۲۴۳. پاورقى. </ref>
 +
 +
جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف [[مکه]] به سوی [[مدینه]] و [[میقات]] اهل [[شام]] است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام - زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند - به کلی از بین برده، «جحفه» (محلی که سیل آن را برده) نامیده شده است.<ref>لسان العرب، ج۹، ص۲۱؛ المصباح المنیر، ج۱، ص۹۱. </ref> در جحفه راه مدینه، [[مصر]] و [[عراق]] از هم جدا می شده است.<ref>الغدیر، ۱/۳۳ </ref> 
  
* '''اعلان رسمي براي حضور در غدير'''
+
در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما ۴ الی ۵ کیلومتر است.<ref>موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲</ref> به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.<ref>موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲</ref> اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل، محل غدیر در فاصله حدود ۸ کیلومتری میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. (تصویر ۳) <ref>
 +
[http://www.alhassanain.com/arabic/articles/articles/holy_prophet_and_ahlul_bayt_library/imam_ali/baht_hola_ghader_khoom/001.html بحث حول موضع غدیر خم، الدكتور عبد الهادی الفضلی، سایت الحسنین]</ref> اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره" ارائه داده است که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است. (تصویر ۴)
 +
<gallery mode="packed" heights="170px">
 +
پرونده:قصر علیاء 2.PNG| ۱)نمایی از قصر علیاء
 +
پرونده:مسیر میقات جحفه تا قصر علیاء.PNG| ۲)مسیر میقات جحفه تا قصر علیاء
 +
پرونده:نقشه موقع غدیر خم - الفضلی.jpg|۳)نقشه موقع غدیر خم در مقاله دکتر الفضلی
 +
پرونده:محل آبگیر غدیر.jpg| ۴)نقشه اطلس تاریخ شیعه
 +
</gallery>
  
با اين كه انتظار مي رفت پيامبر خدا در اولين و آخرين سفر حج خود مدتي در مكه بمانند، ولي بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادي خود [[بلال]] دستور دادند تا به مردم اعلان كند: فردا كسي جز معلولان نبايد باقي بماند، و همه بايد حركت كنند تا در وقت معين در غدير خم حاضر باشند.
+
==شرح واقعه غدیر خم==
 +
مقدمات، حواشی و چگونگی واقعه غدیر خم نشان می‌دهد که این واقعه یک رویداد خاص در [[تاریخ اسلام]] است. و نمی تواند صرفا یک توصیه عمومی به دوستی با [[امام علی]] علیه السلام باشد. مراحل این واقعه به شرح زیر است:
  
غدير كمي قبل از جحفه كه محل افتراق اهل مدينه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهي انتخاب شد. در اين مكان، آبگير و درختان كهن سالي وجود داشت. هم اكنون نيز، غدير محل شناخته شده اي در دويست و بيست كيلومتري مكه و به فاصله دو ميل قبل از جحفه به طرف مكه قرار دارد، و مسجد غدير و محل نصب اميرالمؤمنين عليه السلام محل عبادت و زيارت زائران است.
+
*'''اعلان رسمی برای حضور در غدیر در مکه'''
  
براي مردم بسيار جالب توجه بود كه پيامبرشان - بعد از ده سال دوري از مكه - بدون آن كه مدتي اقامت كنند تا مسلمانان به ديدارشان بيايند و مسايل خود را مطرح كنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مكه خارج شدند و مردم را نيز به خروج از مكه و حضور در غدير امر نمودند.
+
با این که انتظار می رفت [[پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم در اولین و آخرین سفر [[حج]] خود مدتی در [[مکه]] بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام [[حج]]، حضرت به منادی خود [[بلال]] دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.
  
صبح آن روز كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از مكه حركت كردند، سيل جمعيت كه بيش از صد و بيست هزار نفر (و به قولي صد و چهل هزار، و به قول ديگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمين زده مي شدند به همراه حضرت حركت كردند. حتي عده اي حدود دوازده هزار نفر از اهل يمن كه مسيرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدير آمدند.
+
صبح آن روز که پیامبر اکرم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه آن حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل [[یمن|یمن]] که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.
  
* '''اجتماع خطابه و جزئيات خطبه'''
+
*'''اجتماع جمعیت مسلمانان در محل غدیر خم'''
  
همين كه به منطقه [[كراع الغميم]] - كه غديرخم در آن واقع شده – رسيدند، حضرت مسير حركت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدير تغيير دادند و فرمودند: أَيها الناس أَجيبوا داعي اللَّه أَنا رسول اللَّه: اي مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد كه من پيام آور خدايم.
+
همین که به منطقه [[کراع الغمیم|کراع الغمیم]] - که غدیرخم در آن واقع شده - رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیها الناس أَجیبوا داعی اللَّه أَنا رسول اللَّه: ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.  
  
و اين كنايه از آن بود كه هنگام ابلاغ پيام مهمي فرا رسيده است. سپس فرمان دادند تا منادي ندا كند: «همه مردم متوقف شوند و آنان كه پيش رفته اند بازگردند و آنان كه پشت سر هستند توقف كنند».
+
سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند». تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا بود نرود و آن موضع خالی بماند.
  
تا آهسته آهسته همه جمعيت در محل از پيش تعيين شده جمع گردند. و نيز دستور دادند: كسي زير درختان كهن سالي كه در آن جا بود نرود و آن موضع خالي بماند.
+
پس از این دستور همه مرکب ها متوقف شدند، و کسانی که پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.
  
پس از اين دستور همه مركب ها متوقف شدند، و كساني كه پيش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدير پياده شدند و هر يك براي خود جايي پيدا كردند، و كم كم آرام گرفتند.
+
از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله، [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.
  
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغي زمين سوزنده و به حدي ناراحت کننده بود که مردم و حتي خود حضرت گوشه اي از لباس خود را به سرانداخته و گوشه اي از آن را زيرپاي خود قرار داده بودند، و عده اي از شدت گرما عباي خود را به پاي شان پيچيده بودند.
+
سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعة بن امیة بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
  
از سوي ديگر، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آن جا را آماده کنند. آن ها خارهاي زير درختان را کندند و سنگ هاي ناهموار را جمع کردند و زير درختان را جارو کردند و آب پاشيدند. در فاصله بين دو درخت روي شاخه ها پارچه اي انداختند تا سايباني از آفتاب باشد، و آن محل براي برنامه سه روزه اي که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.
+
*'''پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بر فراز منبر'''
  
سپس در زير سايبان، سنگ ها را روي هم چيدند و از رواندازهاي شتران و ساير مرکب ها هم کمک گرفتند و منبري به بلندي قامت حضرت ساختند و روي آن پارچه اي انداختند، و آن را طوري بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هنگام سخنراني مشرف بر مردم باشد تا صداي حضرت به همه برسد و همه او را ببينند. البته [[ربيعه بن اميه بن خلف]] کلام حضرت را براي مردم تکرار مي کرد تا افرادي که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
+
انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای [[نماز جماعت]] داد، و سپس [[نماز ظهر]] را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و [[امیرالمومنین]] علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع [[خطبه]]، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.
  
* '''پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام بر فراز منبر'''
+
سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.
  
انتظار مردم به پايان رسيد. ابتدا منادي حضرت نداي [[نماز جماعت]] داد، و سپس [[نماز ظهر]] را به جماعت خواندند.
+
*'''دو اقدام پیامبر بر فراز منبر'''
  
بعد از آن مردم ناظر بودند که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بر فراز آن منبر ايستادند و اميرالمؤمنين عليه السلام را فراخواندند و به ايشان دستور دادند بالاي [[منبر]] بيايند و در سمت راست شان بايستند. قبل از شروع [[خطبه]]، [[اميرالمومنين]] عليه السلام يک پله پايين تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ايستاده بودند.
+
در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:
  
سپس آن حضرت نگاهي به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم سخنراني تاريخي و آخرين خطابه رسمي خود را براي جهانيان آغاز کردند.
+
<I>۱- علی علیه السلام بر فراز دست پیامبر اکرم</I>
  
* '''دو اقدام عملي بر فراز منبر'''
+
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام [[خلافت]] و [[ولایت]] امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن [[قرآن]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.
  
در اثناء خطبه، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دو اقدام عملي بر فراز منبر انجام دادند که بسيار جالب توجه بود:
+
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.
  
<I>1- علي بن ابي طالب عليه السلام بر فراز دست پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم</I>
+
<I>۲- بیعت با قلب ها و زبان ها</I>
  
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پس از مقدمه چيني و ذکر مقام خلافت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام، براي آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشي در اين راه در نطفه خنثي شود، ابتدا مطلب را به طور لساني اشاره کردند، و سپس به صورت عملي براي مردم بيان کردند. بدين ترتيب که ابتدا فرمودند: [[باطن قرآن]] و تفسير آن را براي شما بيان نمي کند مگر اين کسي که من دست او را مي گيرم و او را بلند مي کنم و بازويش را گرفته او را بالا مي برم.  
+
اقدام دیگر حضرت آن بود که چون [[بیعت]] گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و [[ائمه اطهار|امامان]] از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
  
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملي کردند و بازوي علي بن ابي طالب عليه السلام را گرفتند. در اين هنگام [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست هاي هر دويشان به سوي آسمان قرار گرفت. سپس پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اميرالمومنين عليه السلام را از جا بلند کردند تا حدي که پاهاي آن حضرت محاذي زانوهاي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفيدي زير بغل آن دو را ديدند، که تا آن روز ديده نشده بود. در اين حال فرمودند: هر کس من مولي و صاحب اختيار اويم اين علي مولي و صاحب اختيار اوست.
+
پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد.
  
<I>2- بيعت با قلب ها و زبان ها</I>
+
*'''بیعت مردان'''
  
اقدام ديگر حضرت آن بود که چون [[بيعت]] گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه، از طرفي غير ممکن بود و از سوي ديگر امکان داشت افراد به بهانه هاي مختلف از بيعت شانه خالي کنند و حضور نيابند و در نتيجه نتوان التزام عملي و گواهي قانوني از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: اي مردم، چون با يک کف دست و با اين وقت کم و با اين سيل جمعيت، امکان بيعت براي همه وجود ندارد، پس شما همگي اين سخني را که من مي گويم تکرار کنيد و بگوييد: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علي بن ابي طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندي اطاعت مي کنيم و به آن راضي هستيم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر اين مدعا بيعت مي کنيم... عهد و پيمان در اين باره براي ايشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضماير و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
+
پس از پایان خطبه، مردم رو به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلحمدللَّه الذی فضّلنا على جمیع العالمین.
  
پيداست که حضرت، عين کلامي را که مي بايست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصي براي خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان مي خواهد التزام دهند و بر سر آن بيعت نمايند.
+
عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.
  
وقتي کلام پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پايان يافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدين وسيله بيعت عمومي گرفته شد.
+
برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند.
  
* '''بيعت مردان'''
+
پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و [[خلیفه|خلیفه]] بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.
  
پس از پايان خطبه، مردم به سوي پيامبر و اميرالمؤمنين صلوات الله عليهما و آله هجوم آورند، و با ايشان به عنوان بيعت دست مي دادند و هم به پيامبر و هم به اميرالمؤمنين عليهماالسلام تبريک و تهنيت مي گفتند، و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هم مي فرمودند: اَلحمدللَّه الذي فضلنا على جميع العالمين.
+
نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی [[فتح مکه]] – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به [[نبوت]] و [[اهل البیت|اهل بیتم]] را به [[امامت]] اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای [[کفر]] و [[نفاق]] است. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.  
  
عبارت تاريخ چنين است: پس از اتمام خطبه، صداي مردم بلند شد که: آري، شنيديم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت مي کنيم. بعد به سوي پيامبر و اميرالمومنين صلوات الله عليهما و آله ازدحام کردند و براي بيعت سبقت مي گرفتند و با ايشان دست بيعت مي دادند.
+
اما اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان]]،
 +
[[طلحه]] و [[زبیر]]، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. جالبتر این که عمر هنگام بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای! 
  
براي آن که رسميت مسئله محکمتر شود، و آن جمعيت انبوه بتوانند مراسم بيعت را به طور منظم و برنامه ريزي شده اي انجام دهند، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور دادند تا دو خيمه بر پا شود. يکي را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمايند و امر کردند تا مردم جمع شوند.
+
نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی [[امیرالمؤمنین]] است.
  
پس از آن مردم دسته دسته در خيمه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم حضور مي يافتند و با آن حضرت بيعت نموده و به او تبريک و تهنيت مي گفتند. سپس در خيمه مخصوص اميرالمومنين عليه السلام حاضر مي شدند و به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبر شان با او بيعت مي کردند و به عنوان اميرالمومنين بر او سلام مي کردند و اين مقام والا را به آن حضرت تبريک و تهنيت مي گفتند.
+
*'''بیعت زنان'''
  
نکته قابل توجهي که در هيچ يک از پيروزي هاي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه ساير مناسبت ها و حتي [[فتح مکه]] – سراغ نداريم، اين است که حضرت در روز غدير مکرر مي فرمود: به من تبريک بگوييد، به من تهنيت بگوييد، زيرا خداوند مرا به [[نبوت]] و اهل بيتم را به [[امامت]] اختصاص داده است.  
+
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.
  
و اين نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهاي کفر و نفاق است. برنامه بيعت و تهنيت تا سه روز ادامه داشت، و اين مدت را حضرت در غدير اقامت داشتند. بسيار بجاست که در اين مقطع به قطعه جالبي از تاريخ اين بيعت اشاره کنيم: اولين کساني که در غدير با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند همان هايي بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، [[عثمان]]، [[طلحه و زبير]]، که بعد از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم يکي پس از ديگري رو در روي اميرالمؤمنين عليه السلام ايستادند.
+
یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
  
جالبتر اين که عمر بعد از بيعت اين کلمات را بر زبان مي راند: افتخار برايت باد، گوارايت باد اي پسر ابي طالب، خوشا به حالت اي اباالحسن، اکنون تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن مومني شده اي!
+
*'''عمامه سحاب'''
  
نکته ديگري که بار ديگر چهره دو رويان را روشن ساخت اين بود که پس از امر پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت مي کردند، ولي ابوبکر و عمر با آن که پيش از همه خود را براي بيعت به ميان انداخته بودند قبل از بيعت به صورت اعتراض گفتند: آيا اين امر از طرف خداوند است يا از طرف رسولش (يعني: از جانب خود مي گويي)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نيز فرمودند: آري حق است از طرف خدا و رسولش که علي [[اميرالمؤمنين]] است.
+
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
  
* '''بيعت زنان'''
+
خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز [[غزوه بدر|بدر]] و [[غزوه حنین|حنین]]، مرا بوسیله [[ملائکه]] ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.
  
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبي آوردند، و پرده اي زدند که نيمي از ظرف آب در يک سوي پرده و نيم ديگر آن در سوي ديگر قرار بگيرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در يک سوي آب، و قرار دادن اميرالمومنين عليه السلام دست شان را در سوي ديگر با حضرت بيعت کنند؛ به اين صورت بيعت زنان هم انجام گرفت.
+
*'''شعر غدیر'''
  
همچنين دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبريك و تهنيت بگويند، و اين دستور را درباره همسران خويش مؤكد داشتند.
+
بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست [[حسان بن ثابت]] بود که به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به برکت خداوند.
  
يادآور مي شود كه بانوي بزرگ اسلام [[حضرت فاطمه]] زهرا عليهاالسلام از حاضرين در غدير بودند. همچنين كليه همسران پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
+
حسان گفت: ای بزرگان [[قریش|قریش]]، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید. و سپس اشعاری را خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آن را معنی آوریم:
 +
{{بیت|أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً|لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً}}
 +
{{بیت|وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ|بِأَنَّک مَعْصُومٌ فَلَا تَک وَانِیاً}}
 +
{{بیت|وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ|وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً}}
 +
{{بیت|عَلَیک فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ|رِسَالَتَهُ إِنْ کنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیا}}
 +
{{بیت|فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاک رَافِعُ کفِّهِ|بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً}}
 +
{{بیت|فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکمْ|وَ کانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِیاً}}
 +
{{بیت|فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی|بِهِ لَکمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِیاً}}
 +
{{بیت|فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ|وَ کنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِیاً}}
 +
{{بیت|وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ|إِمَامَ الْهُدَى کالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِیا}}
 +
{{بیت|وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کنْ لَهُمْ|إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُکافِیا}}
  
* '''عمامه سحاب'''
+
آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که [[جبرئیل]] از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.
  
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در اين مراسم عمامه خود را كه سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمومنين عليه السلام قرار دادند و انتهاي [[عمامه]] را بر دوش آن حضرت آويزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
+
در این جا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.  
  
خود اميرالمومنين در اين باره چنين فرموده اند: پيامبر در روز غديرخم عمامه اي بر سرم بستند و يك طرفش را بر دوشم آويختند و فرمودند: خداوند در روز [[بدر]] و [[حنين]]، مرا بوسيله [[ملائكه]] اي كه چنين عمامه اي به سر داشتند ياري نمود.
+
*'''معجزه غدیر، امضای الهی'''
  
* '''شعر غدير'''
+
واقعه عجیبی که به عنوان یک [[معجزه]]، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ و آیا این علی بن ابی طالب که گفتی  من کنت مولاه فعلی مولاه... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟
  
بخش ديگري از مراسم پر شور غدير، درخواست [[حسان بن ثابت]] بود. او به حضرت عرض كرد: يا رسول الله، اجازه مي فرماييد شعري را كه درباره علي بن ابي طالب (به مناسبت اين واقعه عظيم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به بركت خداوند.
+
آن حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من [[وحی]] کرده است و واسطه بین من و خدا [[جبرئیل]] است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم. حارث گفت: خدایا اگر آن چه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.
  
حسان گفت: اي بزرگان قريش، سخن مرا به گواهي و امضاي پيامبر گوش كنيد. و سپس اشعاري را كه در همان جا سروده بود خواند كه به عنوان يك سند تاريخي از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. ذيلاً متن عربي شعر حسان و سپس ترجمه آن را معني آوريم:
+
و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان جا او را هلاک کرد.
  
{{بیت|أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِيَّ مُحَمَّداً|لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِينَ قَامَ مُنَادِياً}}
+
در روایت دیگر آمده: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه {{متن قرآن|«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ»}}([[سوره معارج]]، ۱-۲) نازل شد.
{{بیت|وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِيلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ|بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلَا تَكُ وَانِياً}}
 
{{بیت|وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ|وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِياً}}
 
{{بیت|عَلَيْكَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ|رِسَالَتَهُ إِنْ كُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِيَا}}
 
{{بیت|فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاكَ رَافِعُ كَفِّهِ|بِيُمْنَى يَدَيْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِياً}}
 
{{بیت|فَقَالَ لَهُمْ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْكُمْ|وَ كَانَ لِقَوْلِي حَافِظاً لَيْسَ نَاسِياً}}
 
{{بیت|فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌّ وَ إِنَّنِي|بِهِ لَكُمْ دُونَ الْبَرِيَّةِ رَاضِياً}}
 
{{بیت|فَيَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِيّاً فَوَالِهِ|وَ كُنْ لِلَّذِي عَادَى عَلِيّاً مُعَادِياً}}
 
{{بیت|وَ يَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِيهِ لِنَصْرِهِمْ|إِمَامَ الْهُدَى كَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّيَاجِيَا}}
 
{{بیت|وَ يَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِيهِ وَ كُنْ لَهُمْ|إِذَا وُقِفُوا يَوْمَ الْحِسَابِ مُكَافِيَا}}
 
  
آيا نمي دانيد كه محمد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم كنار درختان غديرخم با حالت ندا ايستاد، و اين در حالي بود كه [[جبرئيل]] از طرف خداوند پيام آورده بود كه در اين امر سستي مكن كه تو محفوظ خواهي بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرساني و از ظالمان بترسي و از دشمنان حذر كني رسالت پروردگارشان را نرسانده اي.
+
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.
  
در اين جا بود كه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دست علي عليه السلام را با دست راست بلند كرد و با صداي بلند فرمود: هر كس از شما كه من مولاي او هستم و سخن مرا بياد مي سپارد و فراموش نمي كند، مولاي او بعد از من علي است، و من فقط به او – نه به ديگري – به عنوان جانشين خود براي شما راضي هستم.
+
==مفاد خطابه غدیر==
  
پروردگارا هر كس علي را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با علي دشمني كند او را دشمن بدار. پروردگارا ياري كنندگان او را ياري فرما به خاطر نصرت شان امام هدايت كننده اي را كه در تاريكي ها مانند ماه شب چهارده روشني مي بخشد. پروردگارا خوار كنندگان او را خوار كن و روز قيامت كه براي حساب مي ايستند خودت جزا بده.
+
سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر با شیوه ى خاص آن که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى شدند حدود یک ساعت طول کشید. این بیانات حضرت در یازده بخش قابل ترسیم است:
  
* '''ظهور جبرئيل در غدير'''
+
در اولین بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذکر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.
  
مسئله ديگري كه پس از خطبه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پيش آمد و بار ديگر حجت را بر همگان تمام كرد، اين بود كه مردي زيبا صورت و خوشبوي را ديدند كه در كنار مردم ايستاده بود و مي گفت: به خدا قسم، روزي مانند امروز هرگز نديدم. چقدر كار پسر عمويش را مؤكد نمود، و براي او پيماني بست كه جز كافر به خداوند و رسولش آن را برهم نمي زند. واي بر كسي كه پيمان او را بشكند.
+
در بخش دوم تصریح فرمودند که باید فرمان مهمى درباره ى [[امام على]] علیه السلام ابلاغ کنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.
  
در اين جا عمر نزد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمد و گفت: شنيدي اين مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آيا او را شناختي؟ گفت: نه. حضرت فرمودند: او [[روح الامين]] [[جبرئيل]] بود. تو مواظب باش اين پيمان را نشكني، كه اگر چنين كني خدا و رسول و ملائكه و مومنان از تو بيزار خواهند بود!
+
در سومین بخش، آن حضرت [[امامت]] دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه ى انسان‌ها و در طول زمان‌ها و در همه ى مکان‌ها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور اعلام فرمودند.
  
* '''معجزه غدير، امضاي الهي'''
+
در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله بازوان امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند و در این حال فرمودند: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ؛ هر کس من مولا و سرپرست اویم این علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد، و یاری نما هر کسی را که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد». سپس کمال دین را با [[ولایت]] ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند.
  
واقعه عجيبي كه به عنوان يك معجزه، امضاي الهي را بر خط پايان غدير ثبت كرد جريان [[حارث فهري]] بود. در آخرين ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمد و گفت: اي محمد! سه سوال از تو دارم:
+
در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند: «هر کس از ولایت [[ائمه]] علیهم السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط مى کند و در [[جهنم]] خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را متذکر شدند.
  
<I>آيا شهادت به يگانگي خداوند و پيامبري خودت را از جانب پروردگارت آورده اي يا از پيش خود گفتي؟</I>
+
در مرحله ششم، پیامبر صلى الله علیه و آله با تلاوت آیاتى از [[قرآن]] در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دین، فرمودند: «منظور از این آیات عده اى از اصحاب من هستند که مأمور به چشم‌پوشى از آنان هستم، ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست». سپس بیزارى خود را از گمراه‌کنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحیفه ملعونه» و غاصبین مقام [[امامت]] نمودند.
  
<I>آيا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده اي يا از پيش خود گفتي؟</I>
+
در بخش هفتم، حضرت تکیه ى سخن را بر اثراتِ ولایت [[اهل بیت]] علیهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در [[سوره  حمد]] شیعیان اهل بیت هستند.» سپس آیاتى درباره ى اهل [[بهشت]] را به پیروان آل محمد علیهم السلام و آیاتى درباره ى اهل [[جهنم]] را به دشمنان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.
  
<I>آيا اين علي بن ابي طالب كه گفتي  من كنت مولاه فعلي مولاه... از جانب پروردگار گفتي يا از پيش خود گفتي؟</I>
+
در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدى]] علیه السلام فرمودند و آینده اى پر از عدل و داد به دست [[امام زمان]] عجل‌اللَّه فرجه را به جهانیان مژده دادند.
  
حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحي كرده است و واسطه بين من و خدا جبرئيل است و من اعلان كننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبري را اعلان نمي كنم. حارث گفت: خدايا اگر آن چه محمد مي گويد حق و از جانب توست سنگي از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكي بر ما بفرست.
+
در بخش نهم مردم را به [[بیعت]] با خود و سپس با على علیه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بیعت با حق تعالى دانستند.
  
و در روايت ديگر چنين است: خدايا، اگر محمد در آن چه مي گويد صادق و راستگو است شعله اي از آتش بر ما بفرست. همين كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگي را از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گرديد و همان جا او را هلاك كرد.
+
در دهمین بخش، پیامبر صلى الله علیه و آله درباره ى کیفیت بیان [[احکام]] الهى در آینده ى مسلمین فرمودند: چون بیان همه ى حلال‌ها و حرام‌ها توسط من امکان ندارد، با بیعتى که درباره ى امامان علیهم السلام از شما مى گیرم حلال و حرام را تا روز [[قیامت]] بیان کرده ام، یعنى بیان ایشان در حکم بیان من است. بالاترین [[امر به معروف و نهى از منکر]] را نیز، تبلیغ پیام غدیر درباره ى اطاعت از امامان علیهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند.
  
در روايت ديگر: ابر غليظي ظاهر شد و رعد و برقي بوجود آمد و صاعقه اي رخ داد و آتشي فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانيد. بعد از اين جريان، آيه سأَل {{متن قرآن|«سائل بعذاب واقع × للكافرين ليس له دافع...»}} نازل شد.
+
در آخرین مرحله ى خطابه، بیعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست از زبان‌هاى شما اقرار بگیرم». سپس مطلبى را که خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر ثابت‌قدم بودن و بر رساندن پیام غدیر به نسل‌هاى آینده و غائبان از غدیر بود براى مردم گفتند و مردم آن را تکرار کردند. کلمات نهایى پیامبر صلى الله علیه و آله [[دعا]] براى اقرارکنندگان و نفرین بر منکرین اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پایان رساندند.
  
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به اصحاب شان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند: آري و با اين معجزه، بر همگان مسلم شد كه غدير از منبع وحي سرچشمه گرفته و يك فرمان الهي است.
+
==آیات مرتبط با واقعه غدیر==
 +
===آیه تبلیغ===
 +
{{اصلی|آیه تبلیغ}}
  
'''مفاد خطابه غدیر'''
+
{{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»}}([[سوره مائده]]، ۶۷) اى فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان که اگر چنین نکنى اصلا رسالتی که پروردگار بر دوش تو گذاشته را انجام نداده‌ای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد زیرا خدا کافران را هدایت نمى فرماید (به مقاصدشان نمى رساند).
  
سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير با شيوه ى خاص آن كه دو نفر بر فراز منبر در حال قيام ديده مى شدند حدود يك ساعت طول كشيد. اين بيانات حضرت در يازده بخش قابل ترسيم است: در اولين بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذكر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.
+
منابع [[شیعه]] و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع [[اهل سنت]]<ref>برای اطلاع از مدارک اهل سنت در این مورد رجوع نمایید به: خطابه غدیر در آئینه اسناد محمدباقر انصاری، بخش مستندسازی خطابه غدیر.</ref> نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در [[حجة الوداع]] و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بوده است.
  
در بخش دوم تصريح فرمودند كه بايد فرمان مهمى درباره ى [[امام على]] عليه السلام ابلاغ كنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.
+
===آیه اکمال دین===
 +
{{اصلی|آیه اکمال}}
  
در سومين بخش، آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرين روز دنيا با عموميت ولايت آنان بر همه ى انسان‌ها و در طول زمان‌ها و در همه ى مكان‌ها و نفوذ كلماتشان در جميع امور اعلام فرمودند.
+
آیه اکمال بخشی از آیه ۳ [[سوره مائده]] است که به خاطر عبارت {{متن قرآن|"الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ"}} در این آیه بدین نام شهرت پیدا نموده است: {{متن قرآن|«...الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا...»}} امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آن‌ها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و [[اسلام]] را به عنوان دین شما پذیرفتم.
  
در بخش چهارم خطبه، پيامبر صلى الله عليه و آله بازوان اميرالمؤمنين عليه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند كردند و در اين حال فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ». سپس كمال دين را با ولايت ائمه عليهم السلام اعلام فرمودند.
+
این آیه مطابق با [[شأن نزول]] بیان شده برای آن، بعد از اتمام خطبۀ پیامبر(ص)، نازل شد.<ref>رجوع کنید: محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۶۶.</ref> این آیه نشان‌دهنده ویژگی‌هایی برای این روز است. از جمله مأیوس‌شدن [[کفر|کافران]] از دین [[اسلام]]، کامل‌شدن معارف دین، تمام شدن نعمت خداوند و رضایت خداوند به اینکه اسلام دین نهایی مردم باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۸۱.</ref>
  
در بخش پنجم، حضرت صريحاً فرمودند: «هر كس از ولايت ائمه عليهم السلام سرباز زند اعمال نيكش سقوط مى كند و در [[جهنم]] خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام را متذكر شدند.
+
===آیات ابتدایی سوره معارج===
  
در مرحله ششم، پيامبر صلى الله عليه و آله با تلاوت آياتى از [[قرآن]] در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دين، فرمودند: «منظور از اين آيات عده اى از اصحاب من هستند كه مأمور به چشم‌پوشى از آنان هستم، ولى بدانند كه خداوند ما را بر معاندين و مخالفين و خائنين و مقصرين حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنيا مانع از عذاب آخرت نيست». سپس بيزارى خود را از گمراه‌كنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحيفه ى ملعونه» و غاصبين مقام امامت نمودند.
+
پس از آنکه پیامبر(ص)، مسئله ولایت علی علیه‌السلام را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر(ص) گفت: ما را به [[توحید]] و قبول رسالتت و انجام [[جهاد]] و [[حج]] و [[روزه]] و [[نماز]] و [[زکات]] امر کردی؛ ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بود یا از سوی خدا؟ به محض اینکه حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و در دم جان باخت. در این هنگام آیات ابتدایی [[سوره معارج]] نازل شد:<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، ج۱۰، ص۳۵.</ref> {{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ...}}؛ سؤال‌کننده‌ای درخواست عذابی کرد که واقع شد.
  
در بخش هفتم، حضرت تكيه ى سخن را بر اثراتِ ولايت [[اهل بيت]] عليهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقيم در [[سوره  حمد]] شيعيان اهل بيت علیهم‌السلام هستند.» سپس آياتى درباره ى اهل [[بهشت]] را به پيروان آل محمد عليهم السلام و آياتى درباره ى اهل [[جهنم]] را به دشمنان آل محمد عليهم السلام تفسير فرمودند.
+
==واقعه غدیر در منابع اسلامی==
  
در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى حضرت بقية‌اللَه الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و آينده اى پر از عدل و داد به دست [[امام زمان]] عجل‌اللَّه فرجه را به جهانيان مژده دادند.
+
مرحوم [[علامه امینى]] در کتاب «[[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]» خود نام راویان [[حدیث غدیر]] را به ترتیب زمان زندگى آنان ذکر کرده است:
  
در بخش نهم مردم را به بيعت با خود و سپس با على عليه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بيعت با حق تعالى دانستند.
+
در میان [[صحابی|اصحاب]] رسول خدا صلی الله علیه و آله ۱۱۰ نفر، در میان [[تابعین|تابعین]] ۸۴ نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى ۵۶ نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى ۹۲ نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى ۴۳ نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى ۲۴ نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى ۲۰ نفر. در میان علماى قرن هفتم هجرى ۲۱ نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى ۱۸ نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى ۱۶ نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى ۱۴ نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى ۱۳ نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى ۱۹ نفر.
 
 
در دهمين بخش، پيامبر صلى الله عليه و آله درباره ى كيفيت بيان [[احكام]] الهى در آينده ى مسلمين فرمودند: چون بيان همه ى حلال‌ها و حرام‌ها توسط من امكان ندارد، با بيعتى كه درباره ى امامان عليهم السلام از شما مى گيرم حلال و حرام را تا روز قيامت بيان كرده ام، يعنى بيان ايشان در حكم بيان من است. بالاترين [[امر به معروف و نهى از منكر]] را نيز، تبليغ پيام غدير درباره ى اطاعت از امامان عليهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند.
 
 
 
در آخرين مرحله ى خطابه، بيعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بيعت با دست از زبان‌هاى شما اقرار بگيرم». سپس مطلبى را كه خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام عليهم السلام و عهد و پيمان بر ثابت‌قدم بودن و بر رساندن پيام غدير به نسل‌هاى آينده و غائبان از غدير بود براى مردم گفتند و مردم آن را تكرار كردند. كلمات نهايى پيامبر صلى الله عليه و آله [[دعا]] براى اقراركنندگان و نفرين بر منكرين اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پايان رساندند.
 
 
 
'''سنديت واقعه غدير خم'''
 
 
 
مرحوم [[علامه امينى]] در [[کتاب الغدير]] خود نام راويان حديث غدير را به ترتيب زمان زندگى ذكر كرده است: در ميان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله 110 نفر، در ميان تابعين 84 نفر، در ميان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در ميان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در ميان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در ميان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در ميان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر.
 
 
 
در ميان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در ميان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در ميان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در ميان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در ميان علماى قرن يازدهم هجرى 12 نفر، در ميان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در ميان علماى قرن سيزدهم هجرى 12 نفر، در ميان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.
 
 
 
[[حديث غدير]] در کتب معتبر [[اهل سنت]] از جمله در کتاب «مسند» امام [[احمد حنبل]]، در «سنن» ترمذى، «مسند احمد» و در «مستدرك» حافظ ابن عبداللّه حاكم نيشابورى به مضامين مختلف ذکر شده است.
 
 
 
'''مفهوم عيد'''
 
 
 
هيجدهم ذي الحجه روز غدير خم را مسلمين خصوصاً شيعيان عيد شمرده اند. لغويون عيد را از مشتقات ماده "ع و د" به معناي بازگشت مي دانند و در نوروز بازگشت حيات را به پيكر سرد گرامي مي دارند، حياتي كه در هجوم خزان به سردي مي گرايد و در بيداد سرماي زمستان تا مرز نيستي پيش مي رود تا آن جا كه گويي هرگز نبوده است.
 
 
 
در مقام تطبيق اين نكته با موازين مكتبي و مذهبي بايد گفت عيد آدمي بزرگداشت بازگشت حيات معنوي انسان است. در چنين باوري نوروز انسان روزي است كه وي به خويشتن باز گردد و گمشده اش را دريابد.
 
 
 
مثلاً در ماه مبارك [[رمضان]] آدمي بعد از سي روز جهاد و مجاهده با نفس سركش تمام ناخالصي هاي وجودش را ذوب مي كند تا عبوديت ناب در آن تجلي كند و آنگاه [[عيد فطر]] است.
 
 
 
پس عيد اسلامي بازگشت حيات است و تعيين آن بر عهده شرع اقدس. غدير بنا بر اين تفسير هر دو شرط را دارد يعني هم بازگشت به خويشتن است و هم از طرف شرع مشخص شده است. غدير بازگشت حيات دوباره اسلام است، علاوه اين كه عيد غدير تشريع هم شده است.
 
 
 
در زير به نمونه هايي از رواياتي كه غدير را عيد شمرده اند، اشاره مي شود:
 
 
 
[[فرات بن ابراهيم كوفي]] از [[امام صادق]] عليه السلام نقل مي كند كه ايشان به نقل از پيامبر اكرم فرمودند: يوم غدير خم افضل اعياد امتي؛ روز غدير بزرگترين عيد امت من است.
 
 
 
[[حسن بن راشد]] مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم: غير از عيد فطر و قربان براي مسلمانان عيد ديگري هم هست؟ فرمودند: بلي و اين عيد از آن دو عيد ديگر با فضيلت تر است. گفتم: كدام روز است؟ فرمود: روز هيجدهم ماه [[ذی الحجه]] عيد غديرخم. عرض كردم: قربانت شوم در آن روز چه اعمالي انجام دهيم؟
 
 
 
فرمودند: [[روزه]] بگيريد بر محمد و آلش صلوات بفرستيد... يقين بدانيد [[انبياء]] عليهم السلام روزي كه وصي خود را نصب مي كردند امر مي كردند كه آن روز را جشن بگيرند.
 
 
 
وقتي به [[سيره ائمه]] و پيامبر اكرم مراجعه مي شود در مي يابيم كه پيامبر و اميرمؤمنان و ساير ائمه با روز غدير به عنوان يك عيد برخورد كرده و مسلمانان را به تبريك و تهنيت گفتن به هم دعوت کرده اند. [[امام حسن]] عليه السلام روز عيد غدير در [[كوفه]] مهماني بزرگي برپا مي داشتند.
 
 
 
امام علي با فرزندان و گروهي از پيروانش بعد از نماز براي شركت در مجلس به منزل امام حسن عليه السلام مي رفتند. و پس از اتمام مهماني امام حسن عليه السلام هدايايي به مردم اعطا مي فرمود. لذا اين حركت امام حسن عليه السلام موجب شد مردم به روز عيد غدير عادت كنند.
 
 
 
'''اعمال غدير'''
 
 
 
حادثه غدير حادثه بزرگي است و عيد غدير عيدي بزرگ و شايد شريف ترين عيد مسلمانان است. در بيان [[ائمه اطهار]] عليهم السلام براي اين روز بزرگ اعمالي وارد شده است كه به برخي از آنان اشاره مي شود:
 
 
 
<I>1ـ تحكيم بيعت با ولايت</I>
 
 
 
همان گونه كه پيامبر اكرم بعداز نصب امام علي عليه السلام به امامت مسلمين به جماعت مسلمانان امر كرد كه با او بيعت كنند در سال روز آن حماسه جاويد پيامبر تجديد آن بيعت سفارش شده است. لذا زيارت اميرالمومنين و ساير ائمه مستحب است. به همين منظور ادعيه زيادي نيز وارد شده است.
 
 
 
<I>2ـ اظهار سرور و شادماني</I>
 
 
 
در وصف شيعه و شيعيان گفته شده است كه به شادي ما ائمه شادند و به حزن ما محزون و مسلم است كه عيد غدير شادي بخش ترين عيد ائمه است و شادماني شيعه در اين روز فرض است و [[هارون]] گويد در روز هيجدهم ذي الحجه خدمت [[امام صادق]] عليه السلام رسيدم كه فرمود: حقا كه روز غدير روز عيد فرح و سرور است. در روز عيد غدير اظهار فرح و اميرالمومنين علي عليه السلام نيز فرمودند: در روز عيد غدير اظهار فرح و شادماني کنيد و برادران مسلمان خود را نيز شاد گردانيد.
 
 
 
<I>3ـ مصافحه كردن</I>
 
 
 
مصافحه يا دست دادن از آداب اسلامي است و در روز عيد غدير به آن تاكيد بيشتري شده است.
 
 
 
امام علي عليه السلام فرمودند: روز عيد غدير هنگامي كه يكديگر را ملاقات مي كنيد با هم مصافحه کنيد.
 
 
 
ذكر مخصوص اين روز نيز هنگام مصافحه سفارش شده است؛ الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايت اميرالمومنين و الائمه عليهم السلام.
 
 
 
ترجمه سپاس خداي را كه ما را از جمله در آويختگان به ولايت اميرالمؤمنين علي و ائمه عليهم السلام قرار داد.
 
 
 
<I>4ـ پيمان اخوت و برادري</I>
 
 
 
از برنامه هاي اسلام ايجاد اخوت و برادري است. و به همين منظور پيامبر اكرم بين مسلمانان [[مهاجرين]] و [[انصار]] پيمان برادري بست و با پيمان اخوت علي را با خويش برادر نمود و در برخي از زيارات كه خطاب به پيامبر مي خوانيم:
 
 
 
السلام عليك و علي اخيك علي بن ابي طالب عليه السلام يعني سلام بر تو و برادرت علي اشاره به همين برادري است. پيمان برادري و عقد اخوت بستن از اعمال وارده در روز غدير است و صيغه مخصوصي دارد كه در [[مفاتيح الجنان]] آمده است.
 
 
 
<I>5ـ احسان و انفاق</I>
 
 
 
احسان و انفاق از دستورات ويژه اسلامي است. اما در ايام بزرگ مثل [[عيد غدير]] بر آن تأكيد بيشتري شده است. در سيره امام حسن عليه السلام است كه ايشان روز عيد غدير مهماني مي داد و شخص امام علي عليه السلام نيز در آن مراسم شركت مي كرد.
 
 
 
<I>6ـ صله رحم</I>
 
 
 
صله رحم از پسنديده ترين آداب اسلامي است و شرع مقدس اسلام بر مطلب تأكيد فراوان نموده است. اما در روز عيد غدير بر اين نكته سفارش بيشتري شده است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: از كارهايي كه در روز عيد غدير مستحب است [[صله رحم]] است.
 
 
 
<I>7ـ رفع حاجت مؤمنان</I>
 
 
 
رفع حاجت مومنان از جمله اعمالي است كه اسلام براي آن ارزش خاصي قائل شده است و ائمه آن را از چند طواف برتر مي دانند. در روز غدير اين عمل فضيلت بيشتري دارد.
 
 
 
امام علي عليه السلام فرمودند: كسي كه مؤمنان را در روز غدير تكفل كند نزد خداي متعال من ضامنش هستم كه از كافر شدن و پريشان شدن در امان باشد يعني رفع حاجت مؤمنان سبب عاقبت به خيري است.
 
 
 
<I>8ـ غسل كردن و لباس نو پوشيدن</I>
 
 
 
امام صادق عليه السلام فرموده اند در روز عيد غدير پاكيزه ترين لباس هاي خود را بر تن بپوش. با [[غسل]] طهارت معنوي حاصل مي شود و با نظافت طهارت ظاهري.
 
 
 
<I>9ـ تشكيل اجتماع</I>
 
 
 
در روز عيد غدير به جهت يادآوري روزي كه پيامبر به امر خداوند علي عليه السلام را به امامت امت اسلامي نصب كرد، بجاست در مراكز گوناگون گرد آييم و به ياد آن روز بزرگ و ثمراتش شادمان باشيم. ائمه سفارش كرده اند كه به جهت يادآوري مقام محمد صلوات الله عليه و آله اجتماعات تشکيل بشود. و خود نيز از اين گونه اجتماعات بر پا مي داشتند.
 
 
 
<I>10ـ دعا روزه و عبادت</I>
 
 
 
روزه و دعا از اعمالي است كه در همه اعياد مورد سفارش و تأكيد است خاصه در روز عيد.
 
 
 
غدير حسن بن راشد گويد: از [[امام صادق]] عليه السلام درباره عيد غدير پرسيدم و حضرت فرمود: اين عيد از عيد قربان و فطر برتر است. آن روز را روزه بگيريد و بر محمد و آلش  زياد صلوات بفرستيد.
 
 
 
'''يادى از نويسنده «الغدير»'''
 
 
 
نام [[علامه امينى]] قدس  سره، و كتاب گران سنگ او «[[الغدير]]» پيوند ناگسستنى با موضوع ولايت اميرمؤمنان على عليه  السلام پيدا كرده است و همانند واقعه غدير در تاريخ جاودان شده است و اين همه نبوده است مگر به خاطر صفا، اخلاص و ارادت بى  نظير او به اهل  بيت عصمت و طهارت، عليهم  السلام، به ويژه مولاى متقيان على، عليه  السلام، در ايام عيد ولايت ياد اين شيفته ولايت را نيز گرامى مى  داريم.
 
  
 +
حدیث غدیر در کتب معتبر [[اهل سنت]] همچون «[[سنن ابن ماجه]]»<ref>ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۴۵</ref>، «[[سنن ترمذى]]»،<ref>ترمذی،  الجامع الکبیر، ج۶، ص۷۹</ref> «[[مستدرک حاکم نیشابوری|مستدرک حاکم نیشابورى]]»<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه، ج۳، ص۱۱۸و۱۱۹</ref> و ... به مضامین مختلف ذکر شده است.
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
* خطابه غدیر، محمد باقر انصاری
+
*انصاری، محمدباقر، خطابه غدیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۶.
* [http://hajismaeeli.com وب سایت شخصی حميد حاجي اسمعيلي اردكاني]
+
*ابن‌ کثیر دمشقی، تفسیر القرآن‌العظیم، مصحح محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب‌العلمیة، ۱۴۱۹ق.
* [http://www2.irib.ir سایت صدا و سیما]
+
*ابن ماجه، سنن، دار إحیاء الکتب العربیة.
* [http://www.tahoorkotob.com کتابخانه طهور]
+
*ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق.
 
+
*بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب‌الأشراف، مصحح محمد‌ حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.
 +
*ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
 +
*حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه.
 +
*طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
 +
*فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، قم، موسسه دار الهجرة، ۱۴۱۴ ق.
 +
*کلینی، محمد بن‌ یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتب‌الإسلامیة، ۱۳۶۵
 +
*نجفی، سید محمدباقر، موقعیت جغرافیایى غدیر خم، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲
 +
*محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.
 +
*یعقوبی، احمد بن ابی واضح؛ تاریخ‌الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
 +
==مطالب مرتبط==
 +
*[[عید غدیر]]
 +
*[[خطبه غدیر]]
 +
*[[حدیث غدیر]]
 +
* [[واقعه سقیفه بنی ساعده‏‏]]
 +
*[[آیه تبلیغ]]
 +
*[[آیه اکمال|آیه اکمال دین]]
 +
==پیوند به بیرون==
 +
* [http://ghadir.ahlolbait.com/ سایت غدیر]
 +
* [http://www.khetabeghadir.com/ سایت خطابه غدیر]
 +
* [http://www.cgie.org.ir/fa/news/25423 از غدیر محبت تا غدیر ولایت]
 +
* [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=130 دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام]
 +
* [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=120 تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت]
 +
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
 
[[رده:غدیر]]
 
[[رده:غدیر]]
 +
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 +
[[رده:امام علی علیه السلام]]
 +
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
 +
[[رده:امامت]]
 +
[[رده:روزهای خاص]]
 +
[[رده:خلافت امام علی علیه السلام]]
 +
[[رده:مقاله های ضروری]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۳۷

تقویم هجری قمری

روز واقعه:18 ذی الحجه
سال ۱۰ هجری قمری

واقعه غدیر رویداد مهم تاریخ اسلام است که در آن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در پی دستور الهی، حضرت علی (علیه السلام) را به مقام جانشینی خود منصوب نمودند. این انتصاب در هجدهم ذی‌الحجه‌ سال دهم هجری[۱] در راه بازگشت از سفر حجةالوداع و در مکانی بین مکه و مدینه به نام «غدیر خم» انجام پذیرفت.[۲] واقعه غدیر در قرآن کریم به عنوان روز «اکمال دین» مورد اشاره قرار گرفته است.[۳]

تصویری از محل چشمه غدیر

محل غدیر خم

«غدیر» در لغت به معانی «نهر»[۴] و «آب جمع شده از باران»[۵] آمده است. و غدیر خُم، نام مکانی است در سه مایلی جُحفه که به صورت گودال بزرگی بوده است.[۶]

جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف مکه به سوی مدینه و میقات اهل شام است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام - زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند - به کلی از بین برده، «جحفه» (محلی که سیل آن را برده) نامیده شده است.[۷] در جحفه راه مدینه، مصر و عراق از هم جدا می شده است.[۸]

در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما ۴ الی ۵ کیلومتر است.[۹] به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.[۱۰] اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل، محل غدیر در فاصله حدود ۸ کیلومتری میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. (تصویر ۳) [۱۱] اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره" ارائه داده است که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است. (تصویر ۴)

شرح واقعه غدیر خم

مقدمات، حواشی و چگونگی واقعه غدیر خم نشان می‌دهد که این واقعه یک رویداد خاص در تاریخ اسلام است. و نمی تواند صرفا یک توصیه عمومی به دوستی با امام علی علیه السلام باشد. مراحل این واقعه به شرح زیر است:

  • اعلان رسمی برای حضور در غدیر در مکه

با این که انتظار می رفت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج، حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.

صبح آن روز که پیامبر اکرم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه آن حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.

  • اجتماع جمعیت مسلمانان در محل غدیر خم

همین که به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده - رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیها الناس أَجیبوا داعی اللَّه أَنا رسول اللَّه: ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.

سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند». تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا بود نرود و آن موضع خالی بماند.

پس از این دستور همه مرکب ها متوقف شدند، و کسانی که پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.

از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله، سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.

سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعة بن امیة بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.

  • پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بر فراز منبر

انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمومنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.

سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.

  • دو اقدام پیامبر بر فراز منبر

در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:

۱- علی علیه السلام بر فراز دست پیامبر اکرم

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.

بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.

۲- بیعت با قلب ها و زبان ها

اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.

پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد.

  • بیعت مردان

پس از پایان خطبه، مردم رو به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلحمدللَّه الذی فضّلنا على جمیع العالمین.

عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.

برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند.

پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.

نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.

اما اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. جالبتر این که عمر هنگام بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!

نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.

  • بیعت زنان

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.

یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.

  • عمامه سحاب

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.

خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.

  • شعر غدیر

بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود که به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به برکت خداوند.

حسان گفت: ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید. و سپس اشعاری را خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آن را معنی آوریم:

أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً

وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ بِأَنَّک مَعْصُومٌ فَلَا تَک وَانِیاً

وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً

عَلَیک فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ رِسَالَتَهُ إِنْ کنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیا

فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاک رَافِعُ کفِّهِ بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً

فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکمْ وَ کانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِیاً

فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی بِهِ لَکمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِیاً

فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ وَ کنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِیاً

وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ إِمَامَ الْهُدَى کالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِیا

وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کنْ لَهُمْ إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُکافِیا

آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.

در این جا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.

  • معجزه غدیر، امضای الهی

واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ و آیا این علی بن ابی طالب که گفتی من کنت مولاه فعلی مولاه... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟

آن حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم. حارث گفت: خدایا اگر آن چه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.

و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان جا او را هلاک کرد.

در روایت دیگر آمده: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ»(سوره معارج، ۱-۲) نازل شد.

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.

مفاد خطابه غدیر

سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر با شیوه ى خاص آن که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى شدند حدود یک ساعت طول کشید. این بیانات حضرت در یازده بخش قابل ترسیم است:

در اولین بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذکر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.

در بخش دوم تصریح فرمودند که باید فرمان مهمى درباره ى امام على علیه السلام ابلاغ کنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.

در سومین بخش، آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه ى انسان‌ها و در طول زمان‌ها و در همه ى مکان‌ها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور اعلام فرمودند.

در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله بازوان امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند و در این حال فرمودند: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ؛ هر کس من مولا و سرپرست اویم این علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد، و یاری نما هر کسی را که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد». سپس کمال دین را با ولایت ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند.

در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند: «هر کس از ولایت ائمه علیهم السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط مى کند و در جهنم خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را متذکر شدند.

در مرحله ششم، پیامبر صلى الله علیه و آله با تلاوت آیاتى از قرآن در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دین، فرمودند: «منظور از این آیات عده اى از اصحاب من هستند که مأمور به چشم‌پوشى از آنان هستم، ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست». سپس بیزارى خود را از گمراه‌کنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحیفه ملعونه» و غاصبین مقام امامت نمودند.

در بخش هفتم، حضرت تکیه ى سخن را بر اثراتِ ولایت اهل بیت علیهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت هستند.» سپس آیاتى درباره ى اهل بهشت را به پیروان آل محمد علیهم السلام و آیاتى درباره ى اهل جهنم را به دشمنان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.

در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى حضرت مهدى علیه السلام فرمودند و آینده اى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل‌اللَّه فرجه را به جهانیان مژده دادند.

در بخش نهم مردم را به بیعت با خود و سپس با على علیه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بیعت با حق تعالى دانستند.

در دهمین بخش، پیامبر صلى الله علیه و آله درباره ى کیفیت بیان احکام الهى در آینده ى مسلمین فرمودند: چون بیان همه ى حلال‌ها و حرام‌ها توسط من امکان ندارد، با بیعتى که درباره ى امامان علیهم السلام از شما مى گیرم حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کرده ام، یعنى بیان ایشان در حکم بیان من است. بالاترین امر به معروف و نهى از منکر را نیز، تبلیغ پیام غدیر درباره ى اطاعت از امامان علیهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند.

در آخرین مرحله ى خطابه، بیعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست از زبان‌هاى شما اقرار بگیرم». سپس مطلبى را که خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر ثابت‌قدم بودن و بر رساندن پیام غدیر به نسل‌هاى آینده و غائبان از غدیر بود براى مردم گفتند و مردم آن را تکرار کردند. کلمات نهایى پیامبر صلى الله علیه و آله دعا براى اقرارکنندگان و نفرین بر منکرین اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پایان رساندند.

آیات مرتبط با واقعه غدیر

آیه تبلیغ

«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»(سوره مائده، ۶۷) اى فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان که اگر چنین نکنى اصلا رسالتی که پروردگار بر دوش تو گذاشته را انجام نداده‌ای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد زیرا خدا کافران را هدایت نمى فرماید (به مقاصدشان نمى رساند).

منابع شیعه و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع اهل سنت[۱۲] نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در حجة الوداع و در بین راه مکه و مدینه نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بوده است.

آیه اکمال دین

آیه اکمال بخشی از آیه ۳ سوره مائده است که به خاطر عبارت "الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ" در این آیه بدین نام شهرت پیدا نموده است: «...الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا...» امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آن‌ها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم.

این آیه مطابق با شأن نزول بیان شده برای آن، بعد از اتمام خطبۀ پیامبر(ص)، نازل شد.[۱۳] این آیه نشان‌دهنده ویژگی‌هایی برای این روز است. از جمله مأیوس‌شدن کافران از دین اسلام، کامل‌شدن معارف دین، تمام شدن نعمت خداوند و رضایت خداوند به اینکه اسلام دین نهایی مردم باشد.[۱۴]

آیات ابتدایی سوره معارج

پس از آنکه پیامبر(ص)، مسئله ولایت علی علیه‌السلام را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر(ص) گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی؛ ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بود یا از سوی خدا؟ به محض اینکه حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و در دم جان باخت. در این هنگام آیات ابتدایی سوره معارج نازل شد:[۱۵] سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ...؛ سؤال‌کننده‌ای درخواست عذابی کرد که واقع شد.

واقعه غدیر در منابع اسلامی

مرحوم علامه امینى در کتاب «الغدیر» خود نام راویان حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگى آنان ذکر کرده است:

در میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله ۱۱۰ نفر، در میان تابعین ۸۴ نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى ۵۶ نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى ۹۲ نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى ۴۳ نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى ۲۴ نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى ۲۰ نفر. در میان علماى قرن هفتم هجرى ۲۱ نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى ۱۸ نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى ۱۶ نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى ۱۴ نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى ۱۳ نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى ۱۹ نفر.

حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت همچون «سنن ابن ماجه»[۱۶]، «سنن ترمذى»،[۱۷] «مستدرک حاکم نیشابورى»[۱۸] و ... به مضامین مختلف ذکر شده است.

پانویس

  1. یعقوبی، تاریخ‌الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۱۲ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن‌العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۵.
  2. بلاذری، انساب‌الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۲، ص۱۱۰ و یعقوبی، تاریخ‌ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲ و کلینی، الکافی، ۱۳۶۵، ج۱، ص۲۹۲.
  3. سوره مائده، آیه ۳
  4. المصباح المنیر، ج۲، ص۴۴۳.
  5. لسان العرب، ج۵، ص۹
  6. غدیرخم اسم لغیضیة علی ثلاثة امیال من الجحفة، غدیر مشهور یضاف الی الغیضة فیقال خم. البدآیة و النهآیة، ۷/۲۴۳. پاورقى.
  7. لسان العرب، ج۹، ص۲۱؛ المصباح المنیر، ج۱، ص۹۱.
  8. الغدیر، ۱/۳۳
  9. موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲
  10. موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲
  11. بحث حول موضع غدیر خم، الدكتور عبد الهادی الفضلی، سایت الحسنین
  12. برای اطلاع از مدارک اهل سنت در این مورد رجوع نمایید به: خطابه غدیر در آئینه اسناد محمدباقر انصاری، بخش مستندسازی خطابه غدیر.
  13. رجوع کنید: محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۶۶.
  14. طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۸۱.
  15. طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، ج۱۰، ص۳۵.
  16. ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۴۵
  17. ترمذی، الجامع الکبیر، ج۶، ص۷۹
  18. حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه، ج۳، ص۱۱۸و۱۱۹

منابع

  • انصاری، محمدباقر، خطابه غدیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۶.
  • ابن‌ کثیر دمشقی، تفسیر القرآن‌العظیم، مصحح محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب‌العلمیة، ۱۴۱۹ق.
  • ابن ماجه، سنن، دار إحیاء الکتب العربیة.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب‌الأشراف، مصحح محمد‌ حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.
  • ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
  • حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه.
  • طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، قم، موسسه دار الهجرة، ۱۴۱۴ ق.
  • کلینی، محمد بن‌ یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتب‌الإسلامیة، ۱۳۶۵
  • نجفی، سید محمدباقر، موقعیت جغرافیایى غدیر خم، میقات حج، ۱۳۸۱، شماره ۴۲
  • محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.
  • یعقوبی، احمد بن ابی واضح؛ تاریخ‌الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.

مطالب مرتبط

پیوند به بیرون