سنجش مقاله انجام نشده است

آغاز نزول قرآن بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
آغاز نزول تدریجی قرآن مطابق با روایات شیعه، همزمان با بعثت [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در 27 رجب و با نزول آیات ابتدائی [[سوره علق]] بوده است. در این زمان چهل سال از عمر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله می گذشت و آن حضرت مطابق با برنامه همیشگی شان در خلوت خود در [[غار حرا]] به سر می بردند.
  
نخستین زمینه‌های حیات وحیانی [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در غار حرا آغاز شد، آن زمان كه چهل سال از زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله گذشته بود، درباره كیفیت اقامت آن حضرت در [[غار حرا]] و پیشینیه آن در جاهلیت، مطالب چندی در مآخذ تاریخی آمده كه نیاز به بررسی و تأمل دارد.
+
==اقامت پیامبر در غار حرا==
 +
غار حرا بر روی كوهی با همین نام است كه در فاصله دو فرسنگی شهر [[مكه]]، در ناحیه‌ی شمال شرق آن قرار گرفته<ref>درباره محل دقیق آن نكـ: اخبار مكه، ج2، ص288؛ المعجم البلدان، ج2، ص233، اكنون در محدوده شهر قرار گرفته است.</ref> كه به نام كوه نور نیز شناخته می‌شود. این كوه در شمار برخی از كوههای مقدس یاد شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مدتی از سال را در این غار به عبادت خداوند مشغول می شدند.  
  
اصطلاحاً اقامت رسول خدا صلی الله علیه و آله در غار حرا را «تحنّث» می‌گویند. در لغت، «حنث» به معنای گناه آمده و گفته‌اند كه تحنّث به معنای دوری از گناه و در معنای اثباتی خود، به معنای تعبد و عبودیت در درگاه خداوند است.
+
این خلوت گزینی مقدمه‌ای برای [[بعثت]] و نزول قرآن بر آن حضرت به شمار می‌رفته است. گفته شده كه نشستن پیامبر در غار حرا همراه با سه چیز بوده: یكی خلوت، دیگری تعبد و سوم نگاه به كعبه از فراز غار حراء.<ref>سبل الهدی و الرشاد، ج2، ص319.</ref>
  
این مفهوم در جاهلیت، برای «حنفا» شناخته شده بوده<ref>ابن هشام درباره‌ی معنای تحنث می‌گوید: عرب می‌گوید: التحنث و التحنف؛ آنان فاء را به ثاء تبدیل كرده‌اند مثل: جدث و جدف كه معنای قبر می‌باشد (السیره النبویه، ج1، ص235) بدین ترتیب اساساً كلمه حنث همان حنف است.</ref> و از جمله این سخن حكیم بن حزام كه او «در جاهلیت در مسایلی چند تحنّث می‌كرده همچون [[صله‌ی رحم]] و دادن [[صدقه]]»؛ بدین معناست كه به وسیله‌ی این امور تقرب به خداوند پیدا می‌كرده است.<ref> تاج العروس، ج5، صص225ـ224 گفته شده است كه كلمه تحنث معرب یك اصل عبری است كه «یحینوت» یا «تحینوث» می‌باشد. این كلمه در عبری به معنای [[اعتكاف]] و توجه به خدا با [[نماز]] و [[دعا]] می‌باشد؛ نكـ: تاریخ العرب فی الاسلام، ص163.</ref> به هر روی كاربرد كلمه تحنّث در تعبُّد، نوعی مجاز دانسته شده كه برخلاف معنای حقیقی آن ـ گناه ـ در «اجتناب از گناه» بكار رفته است.<ref>نمونه‌ی دیگر آن این جمله است كه «فلانٌ یتجنس»، درباره كسی است كه درصدد تطهیر نجاست برمی‌آید.</ref>
+
==چگونگی آغاز نزول قرآن‌==
 +
امام هادى علیه السلام در مورد آغاز بعثت و نزول قرآن می فرماید: «هنگامى كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تجارت شام را ترك گفت و آنچه را خداوند از آن راه به وى روزى كرده بود به مردم مستمند بخشيد، هر روز به كوه حرا مى‏‌رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مى‌‏نگريست و شگفتى‏‌هاى رحمت و بدايع حكمت الهى را مورد مطالعه قرار مى‏‌داد. به اطراف آسمانها نظر مى‌‏دوخت و كرانه‌‏هاى زمين و درياها و دره‏ها و دشتها و بيابانها را از نظر مى‌‏گذرانيد و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهى درس عبرت مى‌‏آموخت. از آنچه مى‌‏ديد به ياد عظمت خداى آفريننده مى‌‏افتاد، آنگاه با روشنى خاصى به عبادت خداوند اشتغال مى‌‏ورزيد. چون به سن چهل سالگى رسيد و خداوند به دل وى نظر نمود، دل او را بهترين و روشنترين و خاضع‏ترين دلها يافت. پس فرمان داد كه درهاى آسمانها گشوده گردد. محمّد صلّى اللّه عليه و آله از آنجا به آسمانها نگاه مى‌‏كرد.
  
غار حرا بر روی كوهی با همین نام است كه در فاصله دو فرسنگی شهر [[مكه]]، در ناحیه‌ی شمال شرق آن قرار گرفته<ref>درباره محل دقیق آن نكـ: اخبار مكه، ج2، ص288؛ المعجم البلدان، ج2، ص233، اكنون در محدوده شهر قرار گرفته است.</ref> كه به نام كوه نور نیز شناخته می‌شود. این كوه در شمار برخی از كوههای مقدس یاد شده است. محتمل است كه این تقدس پیش از اسلام، حداقل برای حنفا شناخته شده بوده است. در حدیثی از انس آمده كه [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله فرمود: آنگاه كه خداوند بر كوه طور تجلی كرد از تجلی خدا سه كوه برخاست در مكه كوه حِرا، ثبیر و ثور و در مدینه احد، وَرِقان و رضْوی.<ref>اخبار مكه، ج2، ص 281، كتاب مناسك و اماكن طرق الحج و معالم الجزیره، ص 406.</ref>
+
سپس به فرشتگان امر كرد فرود آيند، آنها نيز فرود آمدند، و محمد (ص) آنها را مى‌‏نگريست، و خدا مرحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمانها به سر محمد و چهره او معطوف داشت و به جبرئيل روح الامین كه در هاله‌‏اى از نور قرار داشت نظر دوخت.
 +
طاووس ملائکه به سوى او هبوط نمود و بازوى او را گرفت و تكان داد و گفت: ای محمد بخوان! گفت: چه بخوانم؟ جبرئيل گفت: اى محمد! اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ‏.  
 +
سپس به او آنچه را رب او عز و جل وحی نموده بود وحى کرد و به بالا صعود کرد. و محمد از كوه فرود آمد در حالی که از مشاهده عظمت جلال خداوندى و كبريای شان او دچار تب گرديده بود و از اين‏كه مبادا قريش و مردم مكه نبوت او را تكذيب كنند و به جنون و تماس با شيطان نسبت دهند سخت هراسان بود. او از روز نخست خردمندترين بندگان خدا و بزرگترين آنها بود. و مبغوض ترین چیزها در نزد او شیاطین و كارهاى ديوانگان بود.
  
گفته شده كه از جمله منبع تأمین سنگ خانه خدا كعبه، كوه حرا بوده است.<ref>اخبار مكه، ج1، ص222.</ref> در نقل‌های دیگری نیز از كوه حرا در كنار كوه‌های مقدسی چون طور سینا و كوه جودی یاد شده است.<ref>نكـ: اخبار مكه، ج1، ص 36؛ كتاب اماكن و مناسك طرق الحج، ص 481.</ref> در متن مكتوبی كه عبدالمطلب با قبیله خزاعه نوشته آمده است كه تا وقتی كه كوه حرا و ثبیر پابرجا هستند ما با هم یكی خواهیم بود.<ref>المغازی، ج2، ص 781.</ref> ابوطالب در شعری از سه كوه مقدس [[مكه]] چنین یاد كرده:
+
پس خداوند اراده نمود که سینه اش را گشاده سازد و قلبش را شجاع نماید. بدين منظور كوهها و صخره‌‏ها و سنگلاخ‌ها را به سخن آورد، به طورى كه به هر كدام كه مى‏‌رسيد، اداى احترام مى‏‌كردند و مى‌‏گفتند: السلام عليك يا حبيب اللّه، السلام عليك يا ولى اللّه، السلام عليك يا رسول اللّه! مژده باد بر تو كه خداوند تو را از همه مخلوقات، آنها كه پيش از تو بوده‏اند و آنها كه بعدها مى‏آيند، برتر و زيباتر و پرشكوه‏تر و گرامى‏‌تر گردانيده است. تو را اندوهگین نکند که قريش بگوید تو مجنون شده ای و دچار فتنه در دین شده ای! زيرا فاضل كسى است كه خداوند جهان به وى فضل بخشد و گرامى کسی است که خالق همه مخلوقات او را گرامی بدارد. بنابراين از تكذيب قريش و سركشان عرب ناراحت مباش كه عنقريب خدايت تو را به عالى‌‏ترين مقام خواهد رسانيد و بالاترين درجه را به تو خواهد داد.
  
{{بیت|و ثورٍ و مَنْ أرسی ثبیراً مكانه|و راقٍ لیرقی فی حراء و نازل<ref>السیره النبویه؛ ابن هشام، ج1، ص135.</ref>}}
+
پس از آن نيز پيروانت به وسيله جانشين تو على بن ابيطالب از نعمت وصول به دين حق برخوردار خواهند شد و شادمان مى‌‏گردند.
 +
دانشهاى تو، توسط شهرستان حكمت و دانشت على بن ابيطالب در ميان بندگان و شهرها و كشورها منتشر مى‏‌گردد. به ‏زودى ديدگانت به وجود دخترت فاطمه روشن مى‏‌شود و از وى و همسرش على، حسن و حسين كه هر دو سروران بهشتيان خواهند بود، پديد مى‏‌آيند. دوستان تو و برادرت على پاداش بزرگى خواهند يافت. لواى حمد را به‏ دست تو مى‌‏دهند، و تو آن را به برادرت على مى‌‏سپارى. پرچمى كه در سراى ديگر، همه پيغمبران و صديقان و شهيدان به زير آن گرد مى‏‌آيند و على تا درون بهشت پرنعمت فرمانده آنها خواهد بود، در دست تست.
  
در این باره كه آیا تحنّث در غار حرا یك سنت مرسوم و جاری میان اعراب و یا قریش بوده، نمی‌توان اظهارنظر جدی كرد. پیشاپیش باید توجه داشت كه غار حرا ظرفیت بیش از چند نفر را نداشته و آن‌گونه كه در نقلها آمده، سنّت تحنث تنها در ماه [[رمضان]] بوده است. بدین ترتیب نمی‌توانسته سنت رایجی بوده باشد.
+
من گفتم: خداوندا! اين على بن ابيطالب كه او را به من وعده مى‏دهى كيست؟إ آيا او پسر عموى من است؟ ندا رسيد اى محمد! آرى. اين على بن ابيطالب برگزيده من است كه به وسيله او اين دين را پايدار مى‏‌گردانم و بعد از تو بر همه پيروانت برترى خواهد داشت.» <ref>بحار الانوار، ج18، ص205 و ج17، ص309. - ترجمه روایت از حجة الاسلام و المسلمين على دوانى در مقاله آغاز وحى و بعثت پيامبر (ص) در تاريخ و تفسير طبرى (بررسى و نقد) در یادنامه طبری 187)</ref>
 
 
ابن عباس می‌گوید: وقتی ماه رمضان فرا می‌رسید كسانی از قریش راهی حرا می‌شدند، یك ماه در آنجا اقامت می‌كردند و به فقیرانی كه نزد آنان می‌آمدند كمك می‌نمودند. این اقامت تا رؤیت هلال ماه [[شوال]] ادامه داشت. پس از آن به مسجد آمده، هفت بار [[طواف]] كرده و سپس به خانه می‌رفتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز چنین می‌كرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص105.</ref>
 
 
 
این امر مربوط به شمار اندكی از قریش بوده و همان‌گونه كه گذشت به احتمال قوی، اختصاص به حنفا داشته است به ویژه كه گفته شده: عبدالمطلب بُنیادگذار این سنت بوده است.<ref>السیره الحلبیه، ج1، ص 237، سبل الهدی والرشاد، ج2، ص 319، گفته‌اند كه قریش به آن جهت كه اول بار عبدالمطلب در غار حرا تحنث كرده بود، حق تقدم رفتن به غار را برای محمد صلی الله علیه و آله كه نواده او بود حفظ می‌كردند.</ref> هم‌چنین گفته شده است كه دیگر متألهان نیز پس از وی چنین می‌كرده‌اند، اما تنها از دو نفر یاد شده: یكی ورقه بن نوفل و دیگر ابوامیه بن مغیره.<ref>همان.</ref>
 
 
 
در برابر این نقل‌ها، ابن حزم می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تنهایی به غار حرا می‌رفت و خداوند علاقه این كار را در دل او انداخته بود، هیچ كس رسول خدا صلی الله علیه و آله را به این كار دستور نداده و هیچ كس پیش از وی این كار را نكرده بود كه وی به او تأسی جوید؛ این اقدامی بود كه تنها خواست خداوند بود. آن حضرت شب‌ها و روزهایی را در آنجا گذراند تا آن‌كه وحی بر او نازل شد.<ref>جوامع السیره النبویه، ص 36.</ref> آنچه قطعی است همین كه تنها رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین می‌كرده و بعید می‌نماید كه پیش از او چنین سنتی به صورت جدی وجود داشته باشد.
 
 
 
در بیشتر نقل‌ها آمده است كه آن حضرت در غار حرا تنها بوده و هر از چندی مقداری طعام از مكه برای او به غار آورده و پس از تمام شدن، بار دیگر برای چند روز چنین می‌كرده است. اما نقلی نیز حكایت از آن دارد كه خانواده او نیز با وی بوده است.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج1، ص236؛ سبل الهدی والرشاد، ج2، ص312؛ در برخی موارد با همسر و گاهی با فرزندان؛ نكـ: السیره الحلبیه، ج1، ص237.</ref>
 
 
 
درباره كیفیت تحنّث گزارشی به دست نیامد، جز آن‌كه به حدس قوی خلوت گزینی، تفكر در صنع الهی و عبودیت حق، مهم‌ترین اعمالی است كه در این‌گونه اعتكاف‌ها رایج است.<ref>نكـ: السیره الحلبیه، ج1،صص 237ـ 236.</ref> در واقع باید گفت این خلوت گزینی آغاز حیات روحانی و وحیانی رسول اكرم صلی الله علیه و آله و مقدمه‌ای برای بعثت و نزول [[وحی]] بر آن حضرت به شمار می‌رفته است. گفته شده كه نشستن در غار حرا همراه با سه چیز بوده: یكی خلوت، دیگری تعبد و سوم نگاه به كعبه از فراز غار حراء.<ref>سبل الهدی و الرشاد، ج2، ص319.</ref>
 
 
 
نخستین آیات قرآنی در غار حراء بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل گردید. درباره كیفیت اولین آشنایی رسول خدا صلی الله علیه و آله با وحی و حامل آن [[جبرئیل]]، روایات متعددی در منابع تاریخی و حدیثی آمده است. در این روایات علاوه بر جنبه‌های تاریخی، نكاتی وجود دارد كه مربوط به مباحث كلامی نظیر ماهیت وحی و همچنین عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله می‌شود. با توجه به اختلافی كه در مبانی مذاهب اسلامی درباره مسائل فوق الذكر وجود دارد، روایت مزبور مورد تفسیرهای مختلف و حتی انكار قرار گرفته است.
 
 
 
در آغاز باید اشاره كنیم كه مجموع روایاتی كه درباره نخستین وحی بدست آمده از چند نفر مشخص از صحابه است كه میان نقل‌های آنان نقاط اشتراك و افتراق چندی وجود دارد. راوی اصلی ابن اسحاق درباره نخستین وحی عبید بن عمیر قتاده لیثی است. واسطه ابن اسحاق با عبید، وهب بن كیسان از موالی آل زبیر است. در این نقل پای عبدالله بن زبیر نیز در میان است، زیرا او از عبید می‌خواهد تا حكایت بعثت را نقل كند.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج1، ص 235؛ تاریخ الطبری، ج2، صص 301ـ 300.</ref>
 
 
 
روایت دیگر از ابن اسحاق از زهری از عروه بن زبیر از عایشه است.<ref> تاریخ الطبری، ج2، صص 299 ـ 298؛ مغازی رسول الله صلی الله علیه و آله عروه بن زبیر، صص 102، 100؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج2، صص 137ـ135. این نقل را بخاری و مسلم نیز آورده‌اند. در برخی مصادر (مثل: دلائل النیوه، ج2، صص 144ـ143) مستقیماً از قول زهری روایت شده است.</ref> نقل دیگر واقعه از سلیمان شیبانی از عبدالله بن شداد است.<ref>همان، صص 300 ـ 299.</ref> نقل دیگر از اسماعیل بن ابی حكیم از موالی آل زبیر است.<ref>همان، صص 303ـ302.</ref> بلاذری نیز چند روایت از ابن عباس آورده است.<ref>انساب الاشراف، ج1، صص 105 ـ 104 ش 195 ـ 190؛ طبقات الكبری، ج2، صص 195 ـ 194.</ref> نقلی نیز از ابومسیره دارد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص 105، ش 193.</ref> جابر بن عبدالله انصاری نیز از رسول خدا صلی الله علیه و آله آغاز وحی را گزارش كرده است.<ref>دلائل النبوه، بیهقی، ج2، ص 139، (در پاورقی از بخاری نیز نقل شده است) درباره دیگر اسناد واقعه نكـ: سبل الهدی والرشاد، ج2، ص 311.</ref>
 
 
 
در مجموع این نقل ها یك نكته مسلم است و آن حضور زبیری‌ها و وابستگان به آنها است. دو نفر از موالی آل زبیر به علاوه عبدالله بن زبیر، عروه بن زبیر و نیز عایشه (كه عبدالله بن زبیر فرزند خواهرش بود) در بیشتراین نقلها حضور دارند؛ به علاوه عایشه و ابن عباس هیچ كدام از لحاظ سنّی نمی‌توانسته‌اند خود راوی مستقل ماجرا باشند. البته رخدادهای دوره [[مكه]] در بسیاری از موارد این شكل را دارد. اشكال حضور آل زبیر در این واقعه تا حدودی مربوط به ورقه بن نوفل، خدیجه سلام الله علیها و حكایتی است كه در ارتباط با نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و ورقه نقل می‌كنند. می‌دانیم كه این طائفه از تیره بنی اسد و از طائفه قریش‌اند. به هر روی باید قسمت‌های مهم این روایت را نقل و سپس مروری بر آنها داشته باشیم.
 
 
 
عایشه می‌گوید: اولین وحی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله به صورت رؤیای صادقه بود كه در خواب بر وی الهام شده و در بیداری همچون سپیده صبح محقق می‌باشد. آنگاه او علاقه‌مند به انزوا برای تحنث شده و چندین روز و شب در غار حرا ماند تا این‌كه ملك بر او فرود آمده به او گفت: بخوان؛ محمد صلی الله علیه و آله گفت: نمی‌توانم بخوانم. ملك او را فشار داد و مجدداً از او خواست تا بخواند و باز او همان پاسخ را داد و همان فشار را تحمل كرد. بار سوم ملك، آیات نخست سوره علق را بر وی تلاوت كرد. محمد صلی الله علیه و آله وحشت زده و مضطرب به خانه بازگشت و گفت تا برای رفع اضطراب او را بپوشانند. خدیجه ماجرا را پرسید و وقتی تردید رسول خدا صلی الله علیه و آله را دید گفت: خداوند تو را ضایع نخواهد كرد، تو اهل صله رحم و [[صدقه]] بوده و مردی مهمان‌نواز هستی. آنگاه خدیجه نزد ورقه بن نوفل رفت و از او درباره ماجرای فرود ملك پرسید. ورقه گفت: آن ملك همان ناموسی است كه بر موسی نازل شد. او آرزو كرد كه آن اندازه زنده بماند تا پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله را یاری كند.<ref>دلائل النبوه، ج1، صص 137، 135.</ref>
 
 
 
این نقل كه مایه اولیه آن از عایشه است، با اختلاف چندی از طرق مختلف و در منابع متفاوت آمده است. روایات و نقل های دیگر نیز كمابیش دربرگیرنده همین موارد است جز آن كه در هر نقل قسمتی از این موارد با شدت بیشتر یا كمتری عرضه شده است. عبید بن عمیر می‌گوید: جبرئیل در حالی فرود آمد كه كتابی در دست داشت و از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله خواست تا بخواند. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: قاری نیست، او را به حدی فشار داد كه محمد صلی الله علیه و آله احساس كرد كه [[مرگ]] او را در آغوش گرفته است. آن حضرت در بازگشت صدای جبرئیل را شنید كه او را رسول الله خطاب می‌كرد، در حالی كه در هر گوشه آسمان ظاهر بود. روایت ابن عباس نقل همین قسمت اخیر است؛ یعنی پس از آن‌كه نخستین آیات بر آن حضرت نازل شد و در حال فرود از كوه، جبرئیل را در افق مشاهده كرده است.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص 104. </ref>
 
 
 
یك مشكل عمده در این نقل ها عدم اطمینان رسول خدا صلی الله علیه و آله به نبوت خویش است كه آشكارا از لحاظ دینی و كلامی مشكل‌زاست. وسیله اثبات این نبوت در روایات مربوط به آغاز [[وحی]]، ورقه بن نوفل و در برخی روایات نُسطور، عدّاس<ref> عداس بعدها در جریان طائف مسلمان شد، مورخان در بیان اسلام او هیچ اشاره‌ای به سهم او در مورد آغاز وحی نمی‌كنند.</ref> و كسان دیگرند كه سرنوشت بیشتر آنها نامعلوم است. هنوز نیز روشن نیست كه ورقه دقیقاً چه شخصیتی داشته و چه زمانی درگذشته<ref>درباره ادعاهای متناقضی كه درباره اسلام و كفر وی شده و این كه او در همان آغاز مرده یا تا بعد از اجازه یافتن مسلمانان به جنگ زنده بوده و دیگر اخبار آشفته درباره وی نكـ: الصحیح من سیره النبی، ج1، صص 229ـ228. جالب است كه اشعاری از ورقه در باب رسول خدا  صلی الله علیه و آله و اسلام نقل كرده‌اند كه محل تردید واقع شده است. نكـ: دلائل النبوه، ج1، ص 150، البدایه والنهایه، ج3، ص13ـ10؛ سبل الهدی و ارشاد، ج2، صص318ـ317؛ و باز از نكات جالب آن‌كه: با این كه عموماً تصریح به عدم اسلام او شده، از رسول خدا  صلی الله علیه و آله نقل شده كه او را در لباس سپید دیده و قاعدتاً بهشتی است (سبل الهدی، ج2، ص 1327)، اما ابوطالب كه كه تمام دوره بعثت حامی رسول الله صلی الله علیه و آله بود در آتش است! آشكار است كه این اخبار جعلی است.</ref> و آیا بر نصرانیت مرده یا مسلمانان شده است.
 
 
 
ابن عساكر می‌گوید: احدی نگفته است او مسلمان شده، در حالی كه برخی او را اولین مسلمان دانسته‌اند.<ref>الاصابه، ج3، ص 633، ارشاد الساری، ج1، ص 67، به نقل از الصحیح، ج1، صص 289ـ288.</ref> همانگونه كه اشاره شد تأكید بر نقش ورقه برای افزونی سهم بنی اسد در مسایل صدر اسلام است. پذیرفتن این امر كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در شرایطی مبعوث شده كه آگاهی كافی درباره وضعیت خویش نداشته دشوار به نظر می‌رسد. این امری است كه در نوع نقل های مزبور كه از چند نفر مشخص و نوعاً ناصالح برای نقل وقایعِ نخستین وحی هستند، دشوار به نظر می‌رسد. مسأله دیگر فشار دادن پیامبر صلی الله علیه و آله بوده، آن هم برای خواندن چیزی كه آن را نمی‌دانسته است. البته تحمل وحی امری دشوار بوده و رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره در زمان اخذ وحی گرفتار تنش شدید جسمی می‌شده است.<ref>در این باره گفته شده: فشار جبرئیل برای آن بود تا توجه رسول را از چیزهای دیگر دور كند یا برای آن بود تا اهمیت تحمل وحی را به وی بنمایاند؛ وقتی روشن شد كه تحمل فشار را دارد بر او وحی را فرو فرستاد، برای توجیهات دیگر نكـ: سبل الهدی والرشاد، ج2، صص 322ـ321، خواهیم دید كه در نخستین آیات [[سوره مزمل]] نیز از وحی به عنوان «قول ثقیل» یاد شده است.</ref>
 
 
 
به هر روی آغاز وحی نمی‌توانسته برای رسول خدا صلی الله علیه و آله چندان عادی باشد اما نه به قیمت فراموشی ساده‌ترین اصول دینی و عقلی در امر [[وحی]] و [[نبوت]]. در روایاتی كه از [[امام صادق]] علیه السلام نقل شده، بر اطمینان رسول خدا صلی الله علیه و آله در برخورد با ملك وحی تأكید شده است. آن حضرت در برابر این سؤال كه رسولان چگونه رسالت خود را می‌شناسند فرمود: پرده از برابر آنان كنار می‌رود.<ref>بحارالانوار، ج11، ص 56، و نكـ: ج18، ص 262؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص 201، التمهید فی علوم القرآن، ج1، ص 49.</ref> خداوند در قرآن بر این اطمینان تكیه دارد: {{متن قرآن|«قل اننی علی بیّنه من ربّی»}}،<ref>[[سوره انعام]]، 57.</ref> {{متن قرآن|«قُلْ هذه سبیلی اَدْعوا الی الله علی بَصیرهٍ أنا و مَنِ اتبعنی»}}.<ref>[[سوره یوسف]]، 108، طبرسی در نقد روایت نقل شده از جابر بن عبدالله كه نوعی واهمه از اولین وحی را به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت داده، می‌گوید: این صحیح نتواند بود زیرا خداوند جز با دلایل آشكار و نشانه‌های روشن به رسولش وحی نمی‌كند، به طوری كه رسول مطمئن است كه آنچه به او وحی می‌شود، از ناحیه خداوند است، نكـ: مجمع البیان، ج10، ص 384؛ جواب شامی (سبل الهدی، ج2، ص 326) از این اشكال به هیچ روی قانع كننده نیست كه اطمینان ورقه به نبوت محمد بیش از اطمینان خود می‌باشد.</ref>
 
 
 
مسأله ای كه درباره آغاز وحی، محل اختلاف واقع شده. زمان نزول اولین آیات و تاریخ بعثت [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله است. در شماری از روایات مربوط به تحنث رسول خدا صلی الله علیه و آله در غار حرا آمده است كه آن حضرت در ماه [[رمضان]] به عبادت در آنجا می‌پرداخته است.
 
 
 
اگر در این سخن تردید نكنیم باید بپذیریم كه نخستین آیات [[سوره‌ علق]] در ماه رمضان بر فراز كوه حرا بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است. ابن اسحاق این رأی را پذیرفته كه نزول نخستین آیات در ماه رمضان بوده است.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج1، صص240ـ239.</ref>
 
 
 
او به سه آیه‌ی قرآن استشهاد كرده، اول: «ماه رمضان كه در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل قرآن نازل شده است».<ref>[[سوره بقره]]، 185.</ref> دیگر [[سوره قدر]] كه در آن فرمود: «ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم». آیه سوم مورد نظر ابن اسحاق تعیین «یوم الفرقان» (روز قرآن)<ref>او فرقان را در این آیه به عنوان قرآن گرفته نه روز جدایی حق از باطل.</ref> در قرآن است كه همان «یوم التقی الجمعان» یعنی روز بدر (17 رمضان) می‌باشد. در آن آیه آمده است: «و اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز فرقان كه دو گروه به هم رسیدند، نازل كرده‌ایم. ایمان آورده‌اید، بدانید كه هرگاه چیزی به غنیمت گرفتید، خمس آن از آن خدا و پیامبر و ذوالقربی و یتیمان و مسكینان و در راه ماندگان است».
 
 
 
ابن اسحاق یوم الفرقان را نه روزی كه جنگ بدر اتفاق افتاد بلكه روز قرآن كه همان هفدهم رمضان است می‌داند؛ یعنی روزی كه قرآن بر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نازل شده است. این كه هفدهم رمضان از كجا مطرح شده، برگرفته از تطبیق آن بر روز بدر است كه در هفدهم رمضان سال دوم هجرت رخ داده است. روایتی از [[امام باقر]] علیه السلام نیز حكایت از آن دارد كه نخستین نزول ملك بر رسول خدا صلی الله علیه و آله هفدهم رمضان بوده است.<ref>طبقات الكبری، ج1، ص194.</ref>
 
 
 
درباره آیه [[سوره بقره]] كه نزول قرآن را در [[رمضان]] دانسته، گفته شده كه صراحت در نزول اولین آیات قرآنی دارد لذا دیگر اقوالی كه نزول آیات را در وقت دیگر دانسته‌اند با این آیه مخالفت دارد.<ref>تاریخ العرب فی الاسلام، صص159ـ158.</ref> اما برای آیه مزبور توجیهات دیگری نیز شده. از جمله آن كه مقصود، نزول همه قرآن در ماه رمضان در آسمان دنیاست كه پس از آن به تدریج بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است. شاهد آن كه در سوره قدر نیز آمده است كه قرآن در شب قدر نازل شده و محتمل است كه مقصود همه قرآن باشد.<ref>این فقط یك احتمال است زیرا نمی‌توان گفت كه وقتی كلمه قرآن بكار رفته، آیا مقصود همه آن است یا بعض آن. در مواردی مثل سوره مزمل بر آن مقدار اطلاق شد كه تا آن زمان نازل شده بوده است (ورتّل القرآن ترتیلا)، در این صورت احتمال متن قابل قبول است، چون مقصود همان مقداری بوده كه تا آن زمان نازل شده بود است.</ref> می‌دانیم كه همه قرآن نمی‌توانسته در همان آغاز وحی بر رسول نازل شده باشد. گویا روایت بیت المعمور كه محل نزول قرآن دانسته شده برای رفع همین دشواری بوده است، روایتی كه بنا به نظر بسیاری از محققان به دلیل تشتت در اصل نقل‌های مربوط به بیت المعمور قابل قبول نیست.
 
 
 
به هر روی ممكن است گفته شود كه نخستین آیات در [[شب قدر]] در ماه [[رمضان]] نازل شده و آیه نازل شده، تطبیق داده شود. مشكل آن است كه چگونه این عقیده [[اهل بیت]] علیهم السلام كه بعثت در بیست و هفتم ماه [[رجب]] بوده با نزول نخستین آیات در ماه رمضان قابل جمع است. گویا تنها راه آن است كه نخستین آشنایی رسول الله صلی الله علیه و آله با ملك را پیش از نزول آیات نخست [[سوره علق]] بدانیم. این مطلبی كه در برخی از نقل‌ها نیز آمده است.<ref>الصحیح، ج1، ص195.</ref>
 
 
 
بر این اساس، پیش از نزول نخستین آیات، زمینه آشنایی با وحی برای رسول فراهم شده است. برخی از اهل سنت نیز كه گفته‌اند بعثت در [[ربیع الاول]] بوده، به همین ترتیب سخن خود را با نزول نخستین آیات در ماه [[رمضان]] جمع كرده‌اند.<ref>سبل الهدی والرشاد، ج2، ص340.</ref> در واقع با این نظر، تاریخ بعثت، پیش از نزول اولین آیات دانسته می‌شود. گفته شده پس از نزول نخستین آیات، برای مدتی [[وحی]] منقطع شده است. درباره این فترت، اقوال متفاوتی هست. سه سال، دو سال و نیم، یك سال،<ref>این عقیده دكتر رامیار است نكـ: تاریخ قرآن، ص75.</ref> چهل روز (عقیده ابن عباس)، پانزده روز (ابن جوزی و فرّاء) و سه روز (مقاتل ابن سلیمان).<ref>سبل الهدی و الرشاد، ج2، ص363 شامی عقیده آخرین را قرین به صحت دانسته‌اند.</ref>
 
 
 
درباره تعیین دقیق مدت این فترت، نمی‌توان اظهارنظر كرد؛ زیرا اختلاف نظر به حدی است كه جمع میان آنها ناممكن است. قاعدتاً باید میان نزول [[سوره علق]] و [[سوره مدثر]] كه گفته شده پس از انقطاع وحی بوده، فاصله‌ای طولانی باشد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص108، قول دیگر این كه بعد از انقطاع وحی اولین سوره‌ای كه نازل شد سوره «الضحی» بود، صص108ـ109 و در ص 109 از ابن عباس نقل شده كه اولین سوره علق و بعد از آن نون والقلم و آنگاه مدثر و مزمل نازل شده است.</ref> اما این‌كه این فاصله چقدر بوده، تنها می‌توان گفت كه نباید طولانی باشد. درباره [[فلسفه]] این فترت گفته شده است كه هدف آمادگی روحی رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از نزول نخستین آیات بوده است.<ref>نكـ: تاریخ قرآن، رامیار، صص73ـ72.</ref> بعدها نیز چندین بار نزول وحی به تأخیر می‌افتاد و سبب انگیزش مشركان بر ملامت می‌شد كه از جمله آنها اشارتی است كه در سوره «الضحی» وجود دارد. این سوره نیز از سوره‌های قدیمی دوره مكه می‌باشد. در آنجا در برابر ملامت مشركان به تأخیر وحی بوده كه خداوند فرمود: «سوگند به آغاز روز و سوگند به شب چون آرام و در خود شود كه پروردگارت تو را ترك نكرده و بر تو خشم نگرفته است».<ref>الضحی، 1ـ3؛ ابن اسحاق این آیات را مربوط به همان فترتی می‌داند كه پس از نزول اولین آیات مطرح شده (السیره النبویه، ج1، ص241) اما برخی آن را نمی‌پذیرند و سوره مدثر را سوره اول بعد از فترت می‌دانند.</ref>
 
 
 
معمولاً نزول وحی بر [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله همراه با ظهور حالات خاصی در آن حضرت بود. در آن لحظه چهره حضرت برافروخته شده، لرزش بر بدنش عارض می‌گردید. عرق بر پیشانی‌اش نشسته و چشمهایش بسته می‌شد و پس از مدتی به حال اول بازگشته و آیات وحی شده را بر اصحابی كه در اطرافش بودند، باز می‌خواند.
 
 
 
در روایتی از [[امام صادق]] علیه السلام آمده: این نوع وحی در وقتی بوده كه خدا بدون واسطه با رسول خود سخن می‌گفته است.<ref> بحارالانوار، ج18، صص256،268.</ref> در مواردی رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواندن آیات شتاب می‌كرد ولذا خداوند فرمود: {{متن قرآن|«ولا تَعْجَلْ بالقرآنِ مِنْ قبلِ أنْ یُقْضی الَیْك وحْیُهُ و قُلْ ربِّ زِدْنی عِلْماً»}} و پیش از آن‌كه وحی به پایان رسد در خواندن قرآن شتاب مكن و بگو: ای پروردگار من، بر علم من بیفزا.<ref>[[سوره طه]]، 114.</ref>
 
 
 
شاید دلیل آن در این آیه آمده باشد كه فرمود: {{متن قرآن|«لاتُحَرِّك به لسانَكَ لِتَعْجَلَ بِه، إنّ عَلَیْنا جَمْعَهُ و قرآنَهُ فَإذا قَرَأناهُ فَاتّبعْ قُرآنَهُ}} به تعجیل زبان به خواندن قرآن مجنبان كه گردآوردن و خواندنش بر عهده ماست چون خواندیمش، تو آن خواندن را پیروی كن.<ref>[[سوره قیامة]]، 19ـ17.</ref>
 
  
 +
==زمان آغاز نزول قرآن==
 +
شيعه به تبعيت از اهل بيت اطهار عليهم السّلام معتقد است كه بعثت رسول گرامى اسلام در روز بيست و هفتم رجب است و براى عبادت در شب بيست و هفتم و روزه در روز بيست و هفتم فضيلت بسيارى را نقل كرده‌اند و از طرق اهل سنت نيز رواياتى وارد شده كه در آنها تصريح شده كه روز بيست و هفتم رجب روز بعثت است. مثل اينكه بيهقى در «شعب الإيمان» از سلمان فارسى (ره) نقل كرده كه او گفته است در ماه رجب يك روز و يك شب وجود دارد كه اگر كسى در آن روز روزه بگيرد و در آن شب عبادت كند، همانند كسى است كه يك‌صد سال روزه گرفته و يك‌صد سال به عبادت مشغول باشد، آن شب و روز بيست و هفتم رجب است كه خداوند در آن روز محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به پيامبرى مبعوث كرد . از ابو هريره نيز نقل شده كه روزه در روز بيست و هفتم رجب معادل شصت ماه روزه در غير اين روز است؛ زيرا اين روز روزى است كه جبرئيل به پيامبر فرودآمد و پيام رسالت را به او ابلاغ كرد و اين اولين روز فرودآمدن جبرئيل است . لكن اهل سنّت به طور عمده معتقدند كه بعثت در ماه رمضان واقع شده است و عمده دليلشان همان آياتى است كه مى‌گويند قرآن در ماه رمضان نازل شده است.<ref>طاهری، درسهايى از علوم قرآنى، ج‏1، ص275 و 276</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references/>
 
<references/>
  
 
==منابع==
 
==منابع==
رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام، ج1، ص225.
+
*رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام.
 +
*آشنایی با علوم قرآنی، محمد مهدى ركنى يزدى‌، مشهد، آستان قدس، چاپ اوّل، 1379ش.
 +
*دوانی، علی، «آغاز وحى و بعثت پيامبر (ص) در تاريخ و تفسير طبرى (بررسى و نقد)»، یادنامه طبری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1369ش، ص157 تا 208
 +
*طاهرى، حبيب الله، درسهايى از علوم قرآنى، قم، اسوه، چاپ اوّل، 1377ش.
 +
 
 +
{{قرآن}}
 +
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=نشده
 +
|شناسه=
 +
|عنوان بندی مناسب=
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها=
 +
|رعایت سطح مخاطب عام=
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای=
 +
|جامعیت=
 +
|رعایت اختصار=
 +
|سیر منطقی=
 +
}}
  
 
[[رده:تاریخ اسلام]]
 
[[رده:تاریخ اسلام]]
 
[[رده:تاریخ پیامبر اسلام]]
 
[[رده:تاریخ پیامبر اسلام]]
 
[[رده:تاریخ قرآن]]
 
[[رده:تاریخ قرآن]]
 +
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۱۲

آغاز نزول تدریجی قرآن مطابق با روایات شیعه، همزمان با بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در 27 رجب و با نزول آیات ابتدائی سوره علق بوده است. در این زمان چهل سال از عمر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله می گذشت و آن حضرت مطابق با برنامه همیشگی شان در خلوت خود در غار حرا به سر می بردند.

اقامت پیامبر در غار حرا

غار حرا بر روی كوهی با همین نام است كه در فاصله دو فرسنگی شهر مكه، در ناحیه‌ی شمال شرق آن قرار گرفته[۱] كه به نام كوه نور نیز شناخته می‌شود. این كوه در شمار برخی از كوههای مقدس یاد شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مدتی از سال را در این غار به عبادت خداوند مشغول می شدند.

این خلوت گزینی مقدمه‌ای برای بعثت و نزول قرآن بر آن حضرت به شمار می‌رفته است. گفته شده كه نشستن پیامبر در غار حرا همراه با سه چیز بوده: یكی خلوت، دیگری تعبد و سوم نگاه به كعبه از فراز غار حراء.[۲]

چگونگی آغاز نزول قرآن‌

امام هادى علیه السلام در مورد آغاز بعثت و نزول قرآن می فرماید: «هنگامى كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تجارت شام را ترك گفت و آنچه را خداوند از آن راه به وى روزى كرده بود به مردم مستمند بخشيد، هر روز به كوه حرا مى‏‌رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مى‌‏نگريست و شگفتى‏‌هاى رحمت و بدايع حكمت الهى را مورد مطالعه قرار مى‏‌داد. به اطراف آسمانها نظر مى‌‏دوخت و كرانه‌‏هاى زمين و درياها و دره‏ها و دشتها و بيابانها را از نظر مى‌‏گذرانيد و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهى درس عبرت مى‌‏آموخت. از آنچه مى‌‏ديد به ياد عظمت خداى آفريننده مى‌‏افتاد، آنگاه با روشنى خاصى به عبادت خداوند اشتغال مى‌‏ورزيد. چون به سن چهل سالگى رسيد و خداوند به دل وى نظر نمود، دل او را بهترين و روشنترين و خاضع‏ترين دلها يافت. پس فرمان داد كه درهاى آسمانها گشوده گردد. محمّد صلّى اللّه عليه و آله از آنجا به آسمانها نگاه مى‌‏كرد.

سپس به فرشتگان امر كرد فرود آيند، آنها نيز فرود آمدند، و محمد (ص) آنها را مى‌‏نگريست، و خدا مرحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمانها به سر محمد و چهره او معطوف داشت و به جبرئيل روح الامین كه در هاله‌‏اى از نور قرار داشت نظر دوخت. طاووس ملائکه به سوى او هبوط نمود و بازوى او را گرفت و تكان داد و گفت: ای محمد بخوان! گفت: چه بخوانم؟ جبرئيل گفت: اى محمد! اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ‏. سپس به او آنچه را رب او عز و جل وحی نموده بود وحى کرد و به بالا صعود کرد. و محمد از كوه فرود آمد در حالی که از مشاهده عظمت جلال خداوندى و كبريای شان او دچار تب گرديده بود و از اين‏كه مبادا قريش و مردم مكه نبوت او را تكذيب كنند و به جنون و تماس با شيطان نسبت دهند سخت هراسان بود. او از روز نخست خردمندترين بندگان خدا و بزرگترين آنها بود. و مبغوض ترین چیزها در نزد او شیاطین و كارهاى ديوانگان بود.

پس خداوند اراده نمود که سینه اش را گشاده سازد و قلبش را شجاع نماید. بدين منظور كوهها و صخره‌‏ها و سنگلاخ‌ها را به سخن آورد، به طورى كه به هر كدام كه مى‏‌رسيد، اداى احترام مى‏‌كردند و مى‌‏گفتند: السلام عليك يا حبيب اللّه، السلام عليك يا ولى اللّه، السلام عليك يا رسول اللّه! مژده باد بر تو كه خداوند تو را از همه مخلوقات، آنها كه پيش از تو بوده‏اند و آنها كه بعدها مى‏آيند، برتر و زيباتر و پرشكوه‏تر و گرامى‏‌تر گردانيده است. تو را اندوهگین نکند که قريش بگوید تو مجنون شده ای و دچار فتنه در دین شده ای! زيرا فاضل كسى است كه خداوند جهان به وى فضل بخشد و گرامى کسی است که خالق همه مخلوقات او را گرامی بدارد. بنابراين از تكذيب قريش و سركشان عرب ناراحت مباش كه عنقريب خدايت تو را به عالى‌‏ترين مقام خواهد رسانيد و بالاترين درجه را به تو خواهد داد.

پس از آن نيز پيروانت به وسيله جانشين تو على بن ابيطالب از نعمت وصول به دين حق برخوردار خواهند شد و شادمان مى‌‏گردند. دانشهاى تو، توسط شهرستان حكمت و دانشت على بن ابيطالب در ميان بندگان و شهرها و كشورها منتشر مى‏‌گردد. به ‏زودى ديدگانت به وجود دخترت فاطمه روشن مى‏‌شود و از وى و همسرش على، حسن و حسين كه هر دو سروران بهشتيان خواهند بود، پديد مى‏‌آيند. دوستان تو و برادرت على پاداش بزرگى خواهند يافت. لواى حمد را به‏ دست تو مى‌‏دهند، و تو آن را به برادرت على مى‌‏سپارى. پرچمى كه در سراى ديگر، همه پيغمبران و صديقان و شهيدان به زير آن گرد مى‏‌آيند و على تا درون بهشت پرنعمت فرمانده آنها خواهد بود، در دست تست.

من گفتم: خداوندا! اين على بن ابيطالب كه او را به من وعده مى‏دهى كيست؟إ آيا او پسر عموى من است؟ ندا رسيد اى محمد! آرى. اين على بن ابيطالب برگزيده من است كه به وسيله او اين دين را پايدار مى‏‌گردانم و بعد از تو بر همه پيروانت برترى خواهد داشت.» [۳]

زمان آغاز نزول قرآن

شيعه به تبعيت از اهل بيت اطهار عليهم السّلام معتقد است كه بعثت رسول گرامى اسلام در روز بيست و هفتم رجب است و براى عبادت در شب بيست و هفتم و روزه در روز بيست و هفتم فضيلت بسيارى را نقل كرده‌اند و از طرق اهل سنت نيز رواياتى وارد شده كه در آنها تصريح شده كه روز بيست و هفتم رجب روز بعثت است. مثل اينكه بيهقى در «شعب الإيمان» از سلمان فارسى (ره) نقل كرده كه او گفته است در ماه رجب يك روز و يك شب وجود دارد كه اگر كسى در آن روز روزه بگيرد و در آن شب عبادت كند، همانند كسى است كه يك‌صد سال روزه گرفته و يك‌صد سال به عبادت مشغول باشد، آن شب و روز بيست و هفتم رجب است كه خداوند در آن روز محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به پيامبرى مبعوث كرد . از ابو هريره نيز نقل شده كه روزه در روز بيست و هفتم رجب معادل شصت ماه روزه در غير اين روز است؛ زيرا اين روز روزى است كه جبرئيل به پيامبر فرودآمد و پيام رسالت را به او ابلاغ كرد و اين اولين روز فرودآمدن جبرئيل است . لكن اهل سنّت به طور عمده معتقدند كه بعثت در ماه رمضان واقع شده است و عمده دليلشان همان آياتى است كه مى‌گويند قرآن در ماه رمضان نازل شده است.[۴]

پانویس

  1. درباره محل دقیق آن نكـ: اخبار مكه، ج2، ص288؛ المعجم البلدان، ج2، ص233، اكنون در محدوده شهر قرار گرفته است.
  2. سبل الهدی و الرشاد، ج2، ص319.
  3. بحار الانوار، ج18، ص205 و ج17، ص309. - ترجمه روایت از حجة الاسلام و المسلمين على دوانى در مقاله آغاز وحى و بعثت پيامبر (ص) در تاريخ و تفسير طبرى (بررسى و نقد) در یادنامه طبری (ص 187)
  4. طاهری، درسهايى از علوم قرآنى، ج‏1، ص275 و 276

منابع

  • رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام.
  • آشنایی با علوم قرآنی، محمد مهدى ركنى يزدى‌، مشهد، آستان قدس، چاپ اوّل، 1379ش.
  • دوانی، علی، «آغاز وحى و بعثت پيامبر (ص) در تاريخ و تفسير طبرى (بررسى و نقد)»، یادنامه طبری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1369ش، ص157 تا 208
  • طاهرى، حبيب الله، درسهايى از علوم قرآنى، قم، اسوه، چاپ اوّل، 1377ش.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن


حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام