حضرت الیسع علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
گرچه برخی آنرا واژهای عربی و از ریشه «وَسِعَ، یسَعُ» گرفته، و دلیل آن را وسعت علم آن حضرت یا تلاش وی در طلب حق و طاعت خدا دانستهاند.<ref>جامع البیان، ج ۷، ص ۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹.</ref> جماعتی از کوفیان نیز آنرا با دو لام و به صورت مشدّد «اللّیسع» قرائت کردهاند<ref>جامعالبیان، ج ۷، ص۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۷؛ لسانالعرب، ج ۱۵، ص ۴۴۹.</ref>؛ ولی هر دو قول ضعیف است، زیرا در زبان عربی «ال» بر اسمی که بر وزن «یفعل» آمده مانند یزید و یعْمر، داخل نمیشود؛ همچنین هیچ اسمی در این زبان به صورت «یسع» نیامده است، تا با ورود «ال» بر آن این کلمه مشدد شود.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۳.</ref> | گرچه برخی آنرا واژهای عربی و از ریشه «وَسِعَ، یسَعُ» گرفته، و دلیل آن را وسعت علم آن حضرت یا تلاش وی در طلب حق و طاعت خدا دانستهاند.<ref>جامع البیان، ج ۷، ص ۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹.</ref> جماعتی از کوفیان نیز آنرا با دو لام و به صورت مشدّد «اللّیسع» قرائت کردهاند<ref>جامعالبیان، ج ۷، ص۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۷؛ لسانالعرب، ج ۱۵، ص ۴۴۹.</ref>؛ ولی هر دو قول ضعیف است، زیرا در زبان عربی «ال» بر اسمی که بر وزن «یفعل» آمده مانند یزید و یعْمر، داخل نمیشود؛ همچنین هیچ اسمی در این زبان به صورت «یسع» نیامده است، تا با ورود «ال» بر آن این کلمه مشدد شود.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۳.</ref> | ||
− | == زندگینامه == | + | ==زندگینامه== |
برخی مفسران الیسع نبی (علیه السلام) را از نسل [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] (علیه السلام) میدانند.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۱۹۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۱۰۳.</ref> نسب او در کتاب مقدس و منابع [[یهود]]، «الیشع بن شافاط»<ref>کتاب مقدس، پادشاهان اول، ۱۹:۱۶؛ قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۱۱.</ref> و در بیشتر منابع اسلامی «الیسع بن اخطوب بن العجوز» ذکر شده است.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۱۰؛ عرائس المجالس، ص ۲۲۴.</ref> البته عدهای میگویند: بین منابع اسلامی و منابع یهودی تفاوتی نیست، زیرا «شافاط» در زبان عبری به معنای قاضی است و چون در آن زمان اساس کار قاضی بر خطابه و فن سخن بوده، «اخطوب» از آن اشتقاق یافته است.<ref>قاموس کتابمقدس، ص۵۰۷؛ اعلامقرآن، ص ۲۲۵.</ref> برخی از کتب تاریخی او را «الیسع بن عزی بن نشوتلخ بن افرایم بن یوسف» دانستهاند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۴۶، قصص الانبیاء، ص ۴۹۱.</ref> | برخی مفسران الیسع نبی (علیه السلام) را از نسل [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] (علیه السلام) میدانند.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۱۹۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۱۰۳.</ref> نسب او در کتاب مقدس و منابع [[یهود]]، «الیشع بن شافاط»<ref>کتاب مقدس، پادشاهان اول، ۱۹:۱۶؛ قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۱۱.</ref> و در بیشتر منابع اسلامی «الیسع بن اخطوب بن العجوز» ذکر شده است.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۱۰؛ عرائس المجالس، ص ۲۲۴.</ref> البته عدهای میگویند: بین منابع اسلامی و منابع یهودی تفاوتی نیست، زیرا «شافاط» در زبان عبری به معنای قاضی است و چون در آن زمان اساس کار قاضی بر خطابه و فن سخن بوده، «اخطوب» از آن اشتقاق یافته است.<ref>قاموس کتابمقدس، ص۵۰۷؛ اعلامقرآن، ص ۲۲۵.</ref> برخی از کتب تاریخی او را «الیسع بن عزی بن نشوتلخ بن افرایم بن یوسف» دانستهاند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۴۶، قصص الانبیاء، ص ۴۹۱.</ref> | ||
سطر ۱۶: | سطر ۱۶: | ||
در [[بحارالأنوار (کتاب)|بحارالانوار]] روایتی طولانی از [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت در احتجاجی برابر جاثلیق [[مسیحیت|مسیحی]] فرمود: الیسع نیز مانند [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت عیسی]] (علیه السلام) بر روی آب راه میرفت، مرده را زنده میکرد و کور مادرزاد و جذامیان را شفا میداد و جز خدای متعالی هیچکس را [[عبادت]] نکرد، و امتش نیز او را نپرستیدند.<ref>بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۰۱؛ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۱، ص ۳۲۲-۳۲۳.</ref> | در [[بحارالأنوار (کتاب)|بحارالانوار]] روایتی طولانی از [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت در احتجاجی برابر جاثلیق [[مسیحیت|مسیحی]] فرمود: الیسع نیز مانند [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت عیسی]] (علیه السلام) بر روی آب راه میرفت، مرده را زنده میکرد و کور مادرزاد و جذامیان را شفا میداد و جز خدای متعالی هیچکس را [[عبادت]] نکرد، و امتش نیز او را نپرستیدند.<ref>بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۰۱؛ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۱، ص ۳۲۲-۳۲۳.</ref> | ||
− | درباره اینکه الیسع کی و چگونه از دنیا رفت و جانشین او چه کسی بوده، در [[قرآن|قرآن کریم]] چیزی بیان نشده است؛ ولی در برخی از کتب تاریخی و [[تفسیر قرآن|تفسیری]] آمده است که وقتی الیسع خواست برای خود جانشینی برگزیند، گفت: کسی میتواند این وظیفه را بپذیرد که روز را [[روزه]] بگیرد و شب را به [[عبادت]] بپردازد و در هنگام [[قضاوت]] هرگز خشمگین نشود. الیسع سه بار این شرایط را برای قوم خویش بیان کرد و در هر سه بار جوانی که در نظر قوم، خوار و زبون مینمود این شرایط را پذیرفت و در روز سوم الیسع او را به جانشینی برگزید و چون او به عهد خود وفا کرد خداوند او را ستود و | + | درباره اینکه الیسع کی و چگونه از دنیا رفت و جانشین او چه کسی بوده، در [[قرآن|قرآن کریم]] چیزی بیان نشده است؛ ولی در برخی از کتب تاریخی و [[تفسیر قرآن|تفسیری]] آمده است که وقتی الیسع خواست برای خود جانشینی برگزیند، گفت: کسی میتواند این وظیفه را بپذیرد که روز را [[روزه]] بگیرد و شب را به [[عبادت]] بپردازد و در هنگام [[قضاوت]] هرگز خشمگین نشود. الیسع سه بار این شرایط را برای قوم خویش بیان کرد و در هر سه بار جوانی که در نظر قوم، خوار و زبون مینمود این شرایط را پذیرفت و در روز سوم الیسع او را به جانشینی برگزید و چون او به عهد خود وفا کرد خداوند او را ستود و «[[حضرت ذوالکفل علیه السلام|ذاالکفل]]» نامیده شد.<ref>التحریر والتنویر، ج ۱۷، ص ۱۲۹؛ قصصالانبیاء، ص ۲۲۷؛ اعلام قرآن، ص ۳۳۴.</ref> |
==الیسع در قرآن== | ==الیسع در قرآن== | ||
سطر ۲۴: | سطر ۲۴: | ||
۱. {{متن قرآن|«وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَیونُسَ وَلُوطًا ۚ وَکلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ.»}} ([[سوره انعام]]/۸۶)؛ در این [[آیه]] خداوند میفرماید: الیسع و چند پیامبر دیگر را بر عالمیان برتری دادیم. احتمال دارد برتری آنان از این جهت باشد که انبیا (علیهم السلام) در میان سلسله بنینوع بشر، این ویژگی را داشتهاند که هدایتشان بر خلاف سایر افراد، [[فطرت|فطری]] بوده و به راهنمایی کسی هدایت نشدهاند، ازاینرو همه انبیا (علیهم السلام) مجموعهای هستند که بر سایر مجموعههای بشری فضیلت دارند.<ref name=":۰">المیزان، ج ۷، ص ۲۴۳.</ref> البته نمیتوان گفت آنها بر همه عالمیان برتری دارند، زیرا [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله) و [[معصوم|معصومین]] (علیهم السلام) و حتی برخی از پیامبران دیگر بر آنان برتری دارند، ازاینرو گفته شده: آیه بدین معناست که خداوند به وسیله [[نبوت]] آنها را بر افراد روزگار خودشان برتری داده است.<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۳۴۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰؛ روحالمعانی، مج ۵، ج ۷، ص ۳۱۱.</ref> [[علامه طباطبایی]] در ذیل این آیه میفرماید: «عالَم» در اینجا جماعتی از مردم است؛ مانند اینکه گاهی گفته میشود: «عالَم عرب» و «عالَم عجم» و معنای برتری دادن بر عالمیان، برتری به حسب مقام و منزلت است، چون هدایت خاص الهی آنها را بدون واسطه شامل میشود، در حالی که دیگران به وسیله آنها هدایت میشوند.<ref name=":۰" /> همچنین برخی دیگر از مفسران<ref>تفسیر المنار، ج ۷، ص ۵۸۷-۵۸۸.</ref> با توجه به ترتیب ذکر اسمای انبیا در این آیه و آیات قبل و بعد از آن خواستهاند، به ترتیب زمانی یا مقامی و رتبی پیامبران برسند؛ ولی چنین تمسکی درست نیست، چون برخی از انبیایی که از نظر زمانی پیش از اسماعیل بودهاند، بعد از وی ذکر شدهاند؛ همچنین با اینکه [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] و [[حضرت موسی علیه السلام|موسی]] و [[حضرت عیسی علیه السلام|عیسی]] (علیهم السلام) از برترین پیامبراناند، ولی عدهای بر آنها مقدم شدهاند.<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۴۴.</ref> | ۱. {{متن قرآن|«وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَیونُسَ وَلُوطًا ۚ وَکلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ.»}} ([[سوره انعام]]/۸۶)؛ در این [[آیه]] خداوند میفرماید: الیسع و چند پیامبر دیگر را بر عالمیان برتری دادیم. احتمال دارد برتری آنان از این جهت باشد که انبیا (علیهم السلام) در میان سلسله بنینوع بشر، این ویژگی را داشتهاند که هدایتشان بر خلاف سایر افراد، [[فطرت|فطری]] بوده و به راهنمایی کسی هدایت نشدهاند، ازاینرو همه انبیا (علیهم السلام) مجموعهای هستند که بر سایر مجموعههای بشری فضیلت دارند.<ref name=":۰">المیزان، ج ۷، ص ۲۴۳.</ref> البته نمیتوان گفت آنها بر همه عالمیان برتری دارند، زیرا [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله) و [[معصوم|معصومین]] (علیهم السلام) و حتی برخی از پیامبران دیگر بر آنان برتری دارند، ازاینرو گفته شده: آیه بدین معناست که خداوند به وسیله [[نبوت]] آنها را بر افراد روزگار خودشان برتری داده است.<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۳۴۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰؛ روحالمعانی، مج ۵، ج ۷، ص ۳۱۱.</ref> [[علامه طباطبایی]] در ذیل این آیه میفرماید: «عالَم» در اینجا جماعتی از مردم است؛ مانند اینکه گاهی گفته میشود: «عالَم عرب» و «عالَم عجم» و معنای برتری دادن بر عالمیان، برتری به حسب مقام و منزلت است، چون هدایت خاص الهی آنها را بدون واسطه شامل میشود، در حالی که دیگران به وسیله آنها هدایت میشوند.<ref name=":۰" /> همچنین برخی دیگر از مفسران<ref>تفسیر المنار، ج ۷، ص ۵۸۷-۵۸۸.</ref> با توجه به ترتیب ذکر اسمای انبیا در این آیه و آیات قبل و بعد از آن خواستهاند، به ترتیب زمانی یا مقامی و رتبی پیامبران برسند؛ ولی چنین تمسکی درست نیست، چون برخی از انبیایی که از نظر زمانی پیش از اسماعیل بودهاند، بعد از وی ذکر شدهاند؛ همچنین با اینکه [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] و [[حضرت موسی علیه السلام|موسی]] و [[حضرت عیسی علیه السلام|عیسی]] (علیهم السلام) از برترین پیامبراناند، ولی عدهای بر آنها مقدم شدهاند.<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۴۴.</ref> | ||
− | ۲. {{متن قرآن|«وَاذْکرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَذَا الْکفْلِ وَکلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ.»}} ([[سوره ص]]/۴۸)؛ از این آیه که اسماعیل، الیسع و ذاالکفل را از اخیار و نیکان دانسته است، میتوان به بطلان قول کسانی که الیسع را همان ذاالکفل میدانند، پی برد، زیرا ذاالکفل بر الیسع عطف شده است، پس نمیتواند خود او باشد.<ref>اعلام القرآن، ص ۱۰۵۳.</ref> | + | ۲. {{متن قرآن|«وَاذْکرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَذَا الْکفْلِ وَکلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ.»}} ([[سوره ص]]/۴۸)؛ از این آیه که اسماعیل، الیسع و [[حضرت ذوالکفل علیه السلام|ذاالکفل]] را از اخیار و نیکان دانسته است، میتوان به بطلان قول کسانی که الیسع را همان ذاالکفل میدانند، پی برد، زیرا ذاالکفل بر الیسع عطف شده است، پس نمیتواند خود او باشد.<ref>اعلام القرآن، ص ۱۰۵۳.</ref> |
برخی گفتهاند: مراد از {{متن قرآن|«عبداً»}} در آیه {{متن قرآن|«فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَینَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا»}} ([[سوره کهف]]/۶۵) نیز الیسع است<ref>مفحماتالاقران، ص۱۴۱، روحالمعانی، مج۹، ج ۱۵، ص ۴۶۰.</ref>؛ ولی بیشتر مفسران آن را به [[حضرت خضر علیه السلام|حضرت خضر]] تفسیر کردهاند.<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۷۴۵؛ روحالمعانی، مج۹، ج۱۵، ص۴۶۰.</ref> | برخی گفتهاند: مراد از {{متن قرآن|«عبداً»}} در آیه {{متن قرآن|«فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَینَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا»}} ([[سوره کهف]]/۶۵) نیز الیسع است<ref>مفحماتالاقران، ص۱۴۱، روحالمعانی، مج۹، ج ۱۵، ص ۴۶۰.</ref>؛ ولی بیشتر مفسران آن را به [[حضرت خضر علیه السلام|حضرت خضر]] تفسیر کردهاند.<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۷۴۵؛ روحالمعانی، مج۹، ج۱۵، ص۴۶۰.</ref> | ||
سطر ۳۲: | سطر ۳۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * [ | + | |
− | == مطالب مرتبط == | + | *[https://quran.isca.ac.ir/fa/Cyclopedia/240/63521 دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، مدخل "الیسع"، ابوالفضل روحی]. |
− | * [[حضرت الیاس علیه السلام]] | + | |
+ | ==مطالب مرتبط== | ||
+ | |||
+ | *[[حضرت الیاس علیه السلام]] | ||
+ | *[[حضرت ذوالکفل علیه السلام]] | ||
{{پیامبران}} | {{پیامبران}} | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده:پیامبران]] | [[رده:پیامبران]] | ||
+ | [[رده:قصههای قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۳
حضرت اَلیَسَع (علیهالسلام) از پیامبران بنیاسرائیل است و نام او دو بار در قرآن کریم ذکر شده است. او از نسل حضرت ابراهیم (علیهالسلام) بود و بعد از حضرت الیاس (علیهالسلام) به پیامبری رسید.
واژهشناسی الیسع
«الیَسَع» واژهای معرّب و اصل آن در عبری «الیشع» یا «الیشاع» (uwqx) به معنای «خدا میبیند» یا «خدا نجات میدهد» است، زیرا در زبان عبری «إل» (uw) به معنای «خدا» و «یشع» (qx) به معنای «نجات دادن» یا «دیدن» است.[۱]
گرچه برخی آنرا واژهای عربی و از ریشه «وَسِعَ، یسَعُ» گرفته، و دلیل آن را وسعت علم آن حضرت یا تلاش وی در طلب حق و طاعت خدا دانستهاند.[۲] جماعتی از کوفیان نیز آنرا با دو لام و به صورت مشدّد «اللّیسع» قرائت کردهاند[۳]؛ ولی هر دو قول ضعیف است، زیرا در زبان عربی «ال» بر اسمی که بر وزن «یفعل» آمده مانند یزید و یعْمر، داخل نمیشود؛ همچنین هیچ اسمی در این زبان به صورت «یسع» نیامده است، تا با ورود «ال» بر آن این کلمه مشدد شود.[۴]
زندگینامه
برخی مفسران الیسع نبی (علیه السلام) را از نسل حضرت ابراهیم (علیه السلام) میدانند.[۵] نسب او در کتاب مقدس و منابع یهود، «الیشع بن شافاط»[۶] و در بیشتر منابع اسلامی «الیسع بن اخطوب بن العجوز» ذکر شده است.[۷] البته عدهای میگویند: بین منابع اسلامی و منابع یهودی تفاوتی نیست، زیرا «شافاط» در زبان عبری به معنای قاضی است و چون در آن زمان اساس کار قاضی بر خطابه و فن سخن بوده، «اخطوب» از آن اشتقاق یافته است.[۸] برخی از کتب تاریخی او را «الیسع بن عزی بن نشوتلخ بن افرایم بن یوسف» دانستهاند.[۹]
در کتاب مقدس سِفر پادشاهان اول و دوم به صورت مبسوط درباره الیسع و ارتباط وی با حضرت الیاس (علیه السلام) سخن به میان آمده، و داستان زندگی او، کیفیت جانشینی وی برای الیاس و انتقال نبوت به او از جانب خدا بیان شده است؛ همچنین معجزاتی از قبیل سالم کردن آب شهر اریحا (که شور بوده و از آن محصولات کشاورزی به دست نمیآمده)، برکت بخشیدن به کوزه روغن پیرزنی که قرض زیادی داشته است، زنده کردن مردگان، سیر کردن افراد فراوان با غذای کم و شفای نُعمان فرمانده سپاه سوریه، به او نسبت داده شده است.[۱۰]
از کتب تاریخی و تفسیری اسلامی چنین برمیآید که الیسع با الیاس، معاصر و شاگرد وی بوده است و درباره آن دو، داستانهای فراوانی نقل کردهاند که بعید نیست برخی از آنها از کتاب مقدس و منابع یهود اقتباس شده باشد. از جمله در کتاب «عرائسالمجالس فی قصصالانبیاء» آمده است که الیاس پیامبر وقتی بر زنی از زنان بنیاسرائیل وارد شد که فرزندی بنام «الیسع بن اخطوب» داشت، آن زن وی را در منزل جای داد و ورودش را از دشمنان پنهان کرد. الیاس به پاس این خدمت، در حق فرزندش الیسع که به بیماری سختی مبتلا بود، دعا کرد. الیسع چون بر اثر دعای او بهبودی یافت، با دیدن این معجزه، به او ایمان آورد و ملازمتش را اختیار کرد. از آن به بعد هرجا که الیاس میرفت الیسع نیز وی را همراهی میکرد. ثعلبی پس از بیانِ تفصیلی داستان عروج الیاس به آسمان ادامه میدهد: در این هنگام الیسع او را صدا زد: ای الیاس حال که تو قصد رفتن داری تکلیف مرا معلوم کن و برای روزگار تنهایی ام دستوری بده. الیاس کسای خود را بر سر الیسع انداخت که به عنوان نشانهای برای جانشینی در میان بنیاسرائیل بود. خداوند به فضل خود الیسع را به نبوت به سوی بنی اسرائیل فرستاد و با فرستادن وحی به وی مانند الیاس او را نیز تأیید کرد. بنیاسرائیل نیز با ایمان به وی به تعظیم و تکریمش پرداخته و تا زمانیکه الیسع در میان آنان زنده بود، حکم خدای متعالی در بین بنی اسرائیل نافذ بود.[۱۱]
در بحارالانوار روایتی طولانی از امام رضا (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت در احتجاجی برابر جاثلیق مسیحی فرمود: الیسع نیز مانند حضرت عیسی (علیه السلام) بر روی آب راه میرفت، مرده را زنده میکرد و کور مادرزاد و جذامیان را شفا میداد و جز خدای متعالی هیچکس را عبادت نکرد، و امتش نیز او را نپرستیدند.[۱۲]
درباره اینکه الیسع کی و چگونه از دنیا رفت و جانشین او چه کسی بوده، در قرآن کریم چیزی بیان نشده است؛ ولی در برخی از کتب تاریخی و تفسیری آمده است که وقتی الیسع خواست برای خود جانشینی برگزیند، گفت: کسی میتواند این وظیفه را بپذیرد که روز را روزه بگیرد و شب را به عبادت بپردازد و در هنگام قضاوت هرگز خشمگین نشود. الیسع سه بار این شرایط را برای قوم خویش بیان کرد و در هر سه بار جوانی که در نظر قوم، خوار و زبون مینمود این شرایط را پذیرفت و در روز سوم الیسع او را به جانشینی برگزید و چون او به عهد خود وفا کرد خداوند او را ستود و «ذاالکفل» نامیده شد.[۱۳]
الیسع در قرآن
در قرآن کریم به صورت صریح در دو جا درباره الیسع سخن به میان آمده است:
۱. «وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَیونُسَ وَلُوطًا ۚ وَکلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ.» (سوره انعام/۸۶)؛ در این آیه خداوند میفرماید: الیسع و چند پیامبر دیگر را بر عالمیان برتری دادیم. احتمال دارد برتری آنان از این جهت باشد که انبیا (علیهم السلام) در میان سلسله بنینوع بشر، این ویژگی را داشتهاند که هدایتشان بر خلاف سایر افراد، فطری بوده و به راهنمایی کسی هدایت نشدهاند، ازاینرو همه انبیا (علیهم السلام) مجموعهای هستند که بر سایر مجموعههای بشری فضیلت دارند.[۱۴] البته نمیتوان گفت آنها بر همه عالمیان برتری دارند، زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و معصومین (علیهم السلام) و حتی برخی از پیامبران دیگر بر آنان برتری دارند، ازاینرو گفته شده: آیه بدین معناست که خداوند به وسیله نبوت آنها را بر افراد روزگار خودشان برتری داده است.[۱۵] علامه طباطبایی در ذیل این آیه میفرماید: «عالَم» در اینجا جماعتی از مردم است؛ مانند اینکه گاهی گفته میشود: «عالَم عرب» و «عالَم عجم» و معنای برتری دادن بر عالمیان، برتری به حسب مقام و منزلت است، چون هدایت خاص الهی آنها را بدون واسطه شامل میشود، در حالی که دیگران به وسیله آنها هدایت میشوند.[۱۴] همچنین برخی دیگر از مفسران[۱۶] با توجه به ترتیب ذکر اسمای انبیا در این آیه و آیات قبل و بعد از آن خواستهاند، به ترتیب زمانی یا مقامی و رتبی پیامبران برسند؛ ولی چنین تمسکی درست نیست، چون برخی از انبیایی که از نظر زمانی پیش از اسماعیل بودهاند، بعد از وی ذکر شدهاند؛ همچنین با اینکه نوح و موسی و عیسی (علیهم السلام) از برترین پیامبراناند، ولی عدهای بر آنها مقدم شدهاند.[۱۷]
۲. «وَاذْکرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَذَا الْکفْلِ وَکلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ.» (سوره ص/۴۸)؛ از این آیه که اسماعیل، الیسع و ذاالکفل را از اخیار و نیکان دانسته است، میتوان به بطلان قول کسانی که الیسع را همان ذاالکفل میدانند، پی برد، زیرا ذاالکفل بر الیسع عطف شده است، پس نمیتواند خود او باشد.[۱۸]
برخی گفتهاند: مراد از «عبداً» در آیه «فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَینَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا» (سوره کهف/۶۵) نیز الیسع است[۱۹]؛ ولی بیشتر مفسران آن را به حضرت خضر تفسیر کردهاند.[۲۰]
و قرطبی در ذیل آیه «... وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ یقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ...» (سوره بقره/۲۱۴) مراد از «الرَّسُولُ» را الیسع میداند.[۲۱] همچنین قرطبی و آلوسی در ذیل آیه «فَاصْبِرْ کمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ...» (سوره احقاف/۳۵) از حسن بن فضل روایت کردهاند که مراد از«اُولواالعَزم مِنَ الرُسُل» در این آیه، ۱۸ پیامبر برگزیدهای هستند که نامشان در سوره انعام آمده و یکی از آنان الیسع است، زیرا در آن سوره بعد از ذکر نام این پیامبران و ویژگیهای آنان میفرماید: خدا این پیامبران را هدایت کرده، پس تو نیز به هدایت آنان اقتدا کن:«أُولَٰئِک الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ...» (سوره انعام/۹۰)، پس آنان باید از پیامبران اولواالعزم باشند؛[۲۲] ولی علامه طباطبایی با این استدلال که در آیات ۸۳-۹۰ انعام، بعد از ذکر اسم آن پیامبران فرموده است:«و مِن ءابائِهِم وذُرِّیّاتِهِم و...» (انعام/۸۷) و بعد آیه «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ...» (انعام/۹۰) را آورده، این استدلال را مردود دانسته است، زیرا اگر مراد از اولواالعزم پیامبران نامبرده باشند، باید آیه«فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ» بلافاصله پس از ذکر نام آنان بیاید.[۲۳]
پانویس
- ↑ قاموس کتابمقدس، ص۹۸؛ واژههایدخیل، ص۱۲۸؛ التحقیق، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱، «الیسع».
- ↑ جامع البیان، ج ۷، ص ۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹.
- ↑ جامعالبیان، ج ۷، ص۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۷؛ لسانالعرب، ج ۱۵، ص ۴۴۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۳.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۱۹۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۱۰۳.
- ↑ کتاب مقدس، پادشاهان اول، ۱۹:۱۶؛ قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۱۱.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۱۰؛ عرائس المجالس، ص ۲۲۴.
- ↑ قاموس کتابمقدس، ص۵۰۷؛ اعلامقرآن، ص ۲۲۵.
- ↑ الطبقات، ج ۱، ص ۴۶، قصص الانبیاء، ص ۴۹۱.
- ↑ کتاب مقدس، سفر پادشاهان دوم، ۲:۳.
- ↑ عرائس المجالس، ص ۷۹-۸۰ و ص ۲۳۰-۲۳۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۳-۲۷۴؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۰۱؛ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۱، ص ۳۲۲-۳۲۳.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۱۷، ص ۱۲۹؛ قصصالانبیاء، ص ۲۲۷؛ اعلام قرآن، ص ۳۳۴.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ المیزان، ج ۷، ص ۲۴۳.
- ↑ جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۳۴۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰؛ روحالمعانی، مج ۵، ج ۷، ص ۳۱۱.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۷، ص ۵۸۷-۵۸۸.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۲۴۴.
- ↑ اعلام القرآن، ص ۱۰۵۳.
- ↑ مفحماتالاقران، ص۱۴۱، روحالمعانی، مج۹، ج ۱۵، ص ۴۶۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۷۴۵؛ روحالمعانی، مج۹، ج۱۵، ص۴۶۰.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۲۵.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۴۵؛ روحالمعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص۵۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۲۱۹.
منابع
مطالب مرتبط
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |