کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)
| نویسنده | ابوالفضل رشیدالدین میبدی |
| موضوع | تفسیر قرآن/ اهل سنت |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | ۱۰ |
| تصحیح | علیاصغر حكمت |
|
| |
«کشف الأسرار و عدّة الأبرار» تألیف ابوالفضل رشیدالدین میبدی (متوفای ۵۳۰ ق)، از تفاسیر عرفانی است که بر اساس تفسیر خواجه عبدالله انصاری نوشته شده است. «کشف الأسرار» منبعى غنى از تفسیر، تاویل، معارف اسلامى، شعر و ادبیات است. این کتاب در بین ترجمهها و تفسیرهاى معتبر قرآن به زبان فارسى ارزشى بالا دارد.
محتویات
مؤلف
ابوالفضل احمد بن ابىسعد ميبدى (متوفای ۵۳۰ ق) كه غالباً او را رشيدالدين ابوالفضل ميبدى مىنامند، از علما و مفسران و صوفيان قرن ششم هجری و از پیروان و معتقدان پیر هرات خواجه عبدالله انصاری بوده است.
ميبدى از نظر اعتقادى در فروع از پيروان شافعی است و از اين جهت از نظر فكرى متمايل به خاندان امام على(علیه السلام) میباشد. اما در مباحث اصولی دین، بر مذاق اصحاب حدیث میباشد.
رشيدالدين میبدی جامع علوم و معارف مدرسهای و خانقاهی عصر خود بود و از واعظان و مجلسگویان عصر خود بوده است. او علاوه بر تفسير «كشف الأسرار و عدّة الأبرار»، كتابى به نام «أربعين» دارد كه شامل چهل حديث با شرح و بسط تمام مىباشد.
معرفی کتاب
ابوالفضل رشیدالدین میبدی این کتاب را در اوایل سال ۵۲۰ هجرى آغاز کرده است و سرمشق او در این کار، تفسیر معروف خواجه عبدالله انصاری بوده است که متأسفانه اکنون به تمامى در دسترس نیست و احتمال دارد که در اثر حوادث روزگار از میان رفته باشد. میبدی، در اين باره مىنويسد: «كتاب فريد عصر و وحيد دهر، شيخالاسلام، ابواسماعيل، عبدالله بن محمد بن على انصارى را در تفسير قرآن و كشف معانى آن خواندم كه در لفظ و معنى و تحقيق و زيبايى به حد اعجاز رسيده بود، ولى چون در نهايت ايجاز و كوتاهى بود، مقصود آموزندگان و رهروان از آن برآورده نمىشد، پس به شرح و تفصيل آن پرداختم.» ميبدى تفسير خواجه را شالوده كار خود در نوشتن «كشف الأسرار» قرار داده و در بسيارى جاها سخنانش را نقل كرده است.
این کتاب گنجینه گرانبهایى از لغات، امثال، تشبیهات و تعبیرات فارسى است، در عین اینکه واجد مزایاى تفاسیر دیگر نیز هست. زیرا همان بحثهایى که در تفاسیر عربى درباره قرائت، شأن نزول، لغت، صرف، نحو و بیان به زبان عربى شده، در این تفسیر به زبان شیرین و روان فارسى ادا شده و حتى اخبار و احادیث و اشعار هم در بیشتر موارد به زبان فارسى ترجمه گردیده است و در نوبت اول کاملا دقت و توجه شده که کلمه فارسى که در ترجمه کلمه عربى قرار مىگیرد برابر با آن بوده باشد که رعایت امانت در سخن خدا بشود، و در بعضى موارد کلام از سیاق فارسى دور مىشود تا این منظور عملى گردد. این تفسیر از جمله تفاسیرى است که در ضمن برخوردارى از حلاوت زبان فارسى، در بردارنده نکات جالب عرفانى، تفسیرى، تاریخى و ادبى است و در عین حال خالى از اشکال نیست.
حبيبالله آموزگار، تفسير «كشف الأسرار» را در دو جلد با عنوان «خلاصه تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید بفارسی از کشف الاسرار ده جلدی» خلاصه نموده است.
محتوای کتاب
رشیدالدین میبدى بر اساس «تفسیر الهروى» خواجه عبدالله انصارى کتاب «کشف الاسرار و عدّة الابرار» را در ده مجلد به رشته تحریر در آورده است. اساس کار میبدى در این است که هر آیهاى را سه بار مطرح مىکند.
*نوبت اول:
در نوبت اول معنى تحت اللفظى آیه مىآید که در این قسمت لغات و ترکیبات بسیار جالب فارسى در مقابل کلمات عربى آمده است و شایسته تحقیق و تدقیق بسیار است. نخستین و مهمترین نکتهاى که در ترجمه قرآن «کشف الاسرار» در نوبت اول به چشم مىخورد، برابرهاى پارسى است که میبدى در برگرداندن برخى لغتهاى قرآن آورده، و بسا که بعض از آنها نو ساخته خود اوست، و نمودارى است از شیوه واژهسازى پیشینیان. دومین ویژگى و مزیت قرآنهاى مترجم کهن سال، دقت و توجهى است که به ریزهکاریها و ظرائف موجود در آیات قرآن داشتند، و تقواى علمیشان آنان را وا مىداشت که این نکات ظریف و دقیق را در ترجمه سخن خدا نیز منعکس کنند، تا نکتهاى فرو گذار نشود، و قصور یا تقصیرى متوجه آنان نگردد. رشید الدین میبدى که دانشمندى سخت دیندار و عقیدهمند به قرآن است، در ترجمه آیات رعایت اینگونه نکات را کرده که بعضى از آنها بس مهم و شایان توجه است. البته مىدانیم گذشت زمان و دگرگونى زبان برخى از کاربردهاى لفظى کشف الاسرار و دیگر قرآنهاى کهن را منسوخ کرده، و گاه ترکیبها یا تعبیرهایى که در این آثار آمده در نثر امروز خوشایند نیست؛ اما نکات قابل توجه و ریزهکاریهاى پسندیده هم در آنها اندک نیست، که مىتوان به کار بست و بدین طریق پیام آسمانى قرآن را زیبا و رسا، مؤثر و گویا به پارسى برگرداند.
*نوبت دوم:
دفعه دوم یعنى در «نوبت ثانیه» شأن نزول آیه و ناسخ و منسوخ بودن آن و تفسیر آن از نظر شرعى و اقوال مفسران آمده است که در حقیقت بخش اعظم کتاب، صرف این قسمت شده است و هم در این قسمت است که احادیث نبوى و اقوال صحابه و بزرگان دین مىآید و کتاب را از معارف اسلامى سرشار مىکند، البته احادیث مجعول و سخنان بىهویت نیز در این میان بسیار است، اما غلبه با احادیث صحیح و سخنان با ماخذ است. این قسمت هم از نظر زبان فارسى کم اهمیت نیست. از این گذشته در این قسمت از کتاب به مطالب فقهى بسیارى برخورد مىکنیم و مولف هر چند در مسایل فقهى آراء شافعى را ترجیح مىدهد، ولى از ذکر اقوال فقهاى دیگر خوددارى نمىکند. و همچنین در مسایل کلامى او متمایل به کلام اشعرى است، ولى اقوال قدریه و اهل اعتزال را هم ذکر مىکند و سپس به ردّ آن مىپردازد. نه تنها در این کتاب ردّ بر قدریان و معتزلیان دیده مىشود، بلکه ردّ فلاسفه و زنادقه و جهمیه و دیگر فرق نیز به چشم می خورد که براى کسانى که در ملل و نحل اهتمام مىورزند این ایرادها سودمند است.
بیشتر اشعار عربى که در این کتاب بکار رفته، یا ترجمه شعرى آن پس از آن آورده شده و یا به نثر روان رسایى به فارسى برگردانده شده و این مطلب وقتى ضمیمه با ترجمه تحت اللفظى آیات و احادیث شود، مترجمان عربى و دانشجویان ادب فارسى و عربى را سود بسیار مىبخشد. در این بخش عشق و محبت میبدى به خاندان پیامبر گرامى (ص) تبلور مىنماید و فضایل بىشمارى به عنوان شأن نزول آیات ویژه پنج تن آل عبا (اصحاب کساء) نقل مىنماید و جلوههاى زیادى از ولایت را متجلى مىسازد. وى دیباچه کلام خود را این جمله قرار داده است: «... فالحمد لله ربّ العالمین و الصلوة على رسوله محمد و آله اجمعین اما بعد...». میبدى در دیباچه برخلاف دانشمندان اهل سنت بر اصحاب درود نمىفرستد و از شیوه اندیشمندان شیعى و تفاسیر شیعه پیروى مىنماید.
نکات تاریخى بسیار جالب و قابل توجه و دقت نظر در رابطه با برخى از فضایل آل پیامبر (ع) که گاه با نثر ادبى فوق العاده زیبایى مشحون و آمیخته شده است، در این تفسیر به چشم می خورد که به عنوان نمونه به بعضى از آنها فهرست وار اشاره می گردد: ماجراى مباهله پیامبر( ص) و اصحاب کسا را با ترسایان نجران مطرح میسازد و داستان عقد اخوت را که حضرت رسول( ص) در مدینه انجام داد و میان مهاجران و انصار برادرى برقرار کرد و افرادى را که با هم تناسب داشتند به برادرى ایمانى گزینش کرد و على (ع) را که سى سال از آن حضرت کوچکتر بود برادر خویش انتخاب نمود. ولایت على(ع) بر مومنان را در شأن نزول آیه ۵۵ مائده نقل فرموده و آیه نجوا را ویژه على (ع) مىداند و از نقش و تاثیر بسزاى على (ع) در فتح خیبر و ناکارآمدى ابوبکر و عمر سخن گفته است. و از فضایل و محاسن فاطمه زهرا و حسن و حسین علیهم السلام آنقدر بیان می کند که به عنوان ویژگى این تفسیر به حساب مىآید. او در یک جا چنین نوشته است: «على مرتضى ابن عم مصطفى شوهر خاتون قیامت فاطمه زهرا که خلافت را حارس بود و اولیا را صدر و بدر بود... رقیب عصمت و نبوت بود، عنصر علم و حکمت بود، اخلاص و صدق و یقین و توکل و تقوى و ورع شعار و دثار وى بود، حیدر کرار بود صاحب ذو الفقار بود، سید مهاجر و انصار بود.
*نوبت سوم:
دفعه سوم یعنى در «نوبت ثالث» چند آیه که در نوبت اول آمده است از نظر عرفانى مورد بحث قرار گرفته است و در این قسمت به اشعار عربى و فارسى فراوانى بر مىخوریم که تفسیر را از حالت یکنواختى بیرون مىآورد و هنر نویسندگى و ذوق میبدى و تأثّر او از خواجه عبدالله انصاری را نشان می دهد و این قسمت را باید شاهکارى در تفسیر و نویسندگى و ذوقیات دانست. اما چنانکه اشاره شد همه آیات قرآنى در این قسمت مطرح نشده است و گاهى هم آیهاى در نوبت دوم مطرح نمىشود که البته این به ندرت اتفاق مىافتد. در نوبت سوم مطالب شیرین و دلپذیر و داستانهاى اخلاقى فراوان آورده است که سختترین دلها را نرم مىکند و آدمى هنگام مطالعه آن خود را فراموش مىکند و این داستانهای جذاب و حکایات جالب که در نوبت سوم آمده اگر گردآورى شود خود مجموعه نفیسى از حکمت و عرفان عملى خواهد بود. و براى آنانکه با آثار مولوى، حافظ و عطار نیشابوری دمسازند و به اصطلاحات عرفانى آشنایند کاملا آشکار است که اینگونه داستانها و مطالب چقدر دلپذیر و روح بخش مىباشد.
یکى از استفادههاى شایانى که میبدى در این قسمت از خواجه انصارى نموده مناجات است. در «طبقات الصوفیه» پیر هرات مناجاتها غالبا در مواضعى آمده است که وحدت موضوع و پیوند با مطالب پیش از آن، وجود دارد. این وضع بر «کشف الاسرار» نیز منطبق است. مقایسه مناجاتهاى مشترک میان «طبقات الصوفیه» و «کشف الاسرار» از نظر موضع و مقام و ارتباط آنها با مطالب پیش از مناجاتها غیر از وحدت گوینده، وحدت حال و مقام آنرا نیز نشان مىدهد، با این تفاوت که در «طبقات الصوفیه» بیشتر مناجاتها به دنبال یکدیگر آمده است و بسیار طولانىتر از مناجاتهاى کشف الاسرار است و بخش کمتر مناجاتها به صورت قطعات کوتاه وجود دارد. در کشف الاسرار مناجاتهاى طولانى که سجع و قرینه آن تا آخر یکى باشد تقریبا وجود ندارد. در این کتاب مناجاتها در قالب قطعات کوتاه و چندبندى ایراد شده است و حتى مناجاتهاى طولانى و دراز طبقات الصوفیه در بخشهاى مختلف و به صورت پراکنده و کوتاه آمده است.
به عنوان حسن ختام یکى از نثرهاى مسجع او بیان می گردد: «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (کهف/ ۱۱۰) هر که (مىترسد از روز رستاخیز و) دیدن خداوند خویش امید میدارد تا کار کند کار نیک و در کردار که خداى را کند دیدار کس نجوید و پسند مردمان نخواهد. خواجه در تفسیر این آیت فرماید: هر که به دیدار الله تعالى طمع دارد تا در دل اعتقاد کند که الله تعالى دیدنى است دیدنى عیانى و رازى نهانى و مهرى جاودانى، هر که دیدار الله تعالى طلبد او را میعاد است که روزى بدان رسد. اگر این امید نبودى بهشت بدین خوشى چه ارزیدى و اگر این وعده دیدار نبودى رهى را خدمت از دل کى خیزیدى هر کس را مرادى پیش و وى بر پس، عارف منتظر است تا دیدار کى، همه خلق بر زندگانى عاشقند و مرگ بر ایشان دشوار عارف به مرگ مىشتابد به امید دیدار چه باشد گر خورى یک سال تیمار چو بینى دوست را یک روز دیدار.»
منابع
- گشت و گذار در کشف الاسرار، علىمحمد هنر، آینه پژوهش، سال هشتم، ۱۳۷۶، شمار ۴۴.
- جلوههاى ولایت در تفسیر کشف الاسرار، محمدامین پورامینى، بینات، سال دوم، شماره ۴، زمستان ۷۴.
- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، بهاءالدین خرمشاهى، جلد اول، تفسیر کشف الاسرار و عدّةالابرار، مهدى محقق، ص ۷۴۱-۷۴۳.
- نرم افزار جامع تفاسیر نور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
| تفسیر قرآن | |
| درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
|---|---|
| اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
| شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
| روشهای تفسیری قرآن: |
|
| تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|




