رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مختصر نویسی متوسط است
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

تدوین حدیث در اهل سنت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (7پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
{{خوب}}
+
{{خوب}}«تدوین حدیث» اصطلاحی در [[علوم حدیث]]، به معنای ثبت [[حدیث]] و یا تنظیم حدیث و تألیف کتاب حدیثی است. با وجود توصیه [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله به نگارش احادیث، پس از درگذشت آن حضرت، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه به وجود آمد که تا عصر خلافت [[عمر بن عبدالعزیز]] ادامه داشت. ثبت و تدوین حدیث در نزد محدثان [[اهل سنت]]، مراحل متعددی را پشت سر گذاشته و کتب «[[صحاح سته]]» از مهمترین مجموعه های حدیثی نزد آنان است.
==تدوین حدیث در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله==
 
  
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت [[وحی]] را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند.<ref>رجوع کنید به رامیار، ص261ـ269.</ref> با توجه به این مطلب، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی، قسمتی از آنها در دو کتاب مکاتیب الرسول و مجموعه الوثائق السیاسیة گردآوری شده است. بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقة شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله را ثبت می کردند.<ref>رجوع کنید به اعظمی، ج1، ص92ـ142.</ref>
+
==مفهوم تدوین حدیث==
 +
تدوین در اصل به معنای «در دیوان نبشتن» بوده<ref>بیهقی، ج۲، ص۶۰۵.</ref> و در اصطلاح به معنای ثبت نوشته های متفرق در کنار هم به منظور حفظ آنها از نابودی است و اگر این نوشته ها در فصلهایی تنظیم و در کنار هم جمع شود، به آن تصنیف می گویند. «تقیید» نیز به معنای ثبت و نگارش است اما تدوین از نظر معنی از آن وسیعتر است.<ref>رجوع کنید به جوهری، ذیل «صنف»؛ ابوریّه، ص۲۵۸، پانویس ۱.</ref> اصطلاح تدوین در عصر [[صحابی|صحابه]] و [[تابعین]] استعمال چندانی نداشته و در آن دوره بیشتر بر اصطلاح کتابت و تقیید و تألیف تأکید می شده است.
  
علاوه بر علی علیه السلام معروفترین کاتبان روایات این اشخاص بودند: عبداللّه بن عمروبن عاص<ref>دارمی، ج1، مقدمه، ص125.</ref> جابر بن عبداللّه انصاری، <ref>ذهبی، ج1، ص43.</ref> سَمُرَة بن جُنْدَب،<ref>ابن حجر عسقلانی، 1415، ج3، ص521ـ522.</ref> سعد بن عباده انصاری<ref>خطیب، 1411، ص346.</ref> و عبداللّه بن عباس <ref>ابن سعد، ج5، ص216.</ref> از این عده آثاری برجای ماند که در دوره های بعد از آنها استفاده شد. رسول خدا بارها نگارش احادیث خود را توصیه فرموده بود.<ref>دارمی ، همانجا؛ ترمذی، ج5، ص38؛ ابن عبدالبر، ص118؛ خطیب بغدادی، ص64ـ84؛ نیز رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص117ـ128: «باب ذکرالرخصة فی کتاب العلم».</ref>
+
تدوین حدیث اصطلاحی شایع در روایات تاریخی و کتب [[علوم حدیث|علوم حدیثی]] است. با توجه به موارد کاربرد آن از تدوین دو معنی فهمیده می شود: ثبت [[حدیث]] و تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی.
  
به گفته آن حضرت، باقی ماندن ورقه ای از مؤمن ــ که در آن علمی [از مطالب دینی] ضبط شده باشد ــ حایل بین او و آتش دوزخ است .<ref>مجلسی، ج2، ص144.</ref> پیامبر اکرم در آستانه وفات نیز درصدد نگارش وصیت خود بود که بعضی صحابه مانع شدند.<ref>بخاری جعفی، ج1، ص37؛ عسکری، 1412، ج1، ص97ـ100.</ref> به رغم تمام این شواهد، عده ای از محدّثان با استناد به روایاتی که ابوسعید خدری و ابوهریره و زید بن ثابت نقل کرده اند، معتقدند که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در دوره ای از حیات خود با نگارش حدیث موافق نبود و حتی اصحاب را از این کار نهی می کرد.<ref>رجوع کنید به ترمذی، همانجا؛ خطیب بغدادی، ص29ـ35.</ref>
+
*الف) ثبت حدیث:
  
روایت دو فرد اخیر را محققان اهل سنّت ضعیف دانسته اند.<ref>اعظمی، ج1، ص78؛ معلمی، ص35.</ref> درباره روایت ابوسعید نیز دانشمندان از جهت موقوف یا مرفوع بودن آن، اختلاف نظر دارند.<ref>رجوع کنید به خطیب، 1411، ص306؛ اعظمی؛ معلمی، همانجاها.</ref> به فرض مرفوع بودن روایت ابوسعید از جهت متن و سند اشکالات اساسی دارد<ref>جلالی حسینی، ص295ـ297؛ معارف، ص58ـ59.</ref> و نمی توان از آن نتیجه گرفت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با نگارش حدیث مخالف بوده است. البته به عقیده علمای اهل سنّت، که قایل به صحت روایت ابوسعید شده اند.<ref>رجوع کنید به ابوشهبه، ص57؛ اعظمی، ج1، ص77؛ خطیب، 1411، ص306، 308.</ref> تعارض روایات اذنِ کتابت و نهی از آن با قول به منسوخ بودن روایات نهی یا خاص بودنِ خطاب در آنها قابل رفع است.<ref>ابن قتیبه، ص266؛ ابن صلاح، ص119؛ صالح، ص8ـ11؛ ابوشهبه، همانجا؛ ابوزهو، ص124؛ خطیب، 1411، ص308.</ref> اما محققان شیعه صدور احادیث نهی را از اساس نفی کرده اند.<ref>رجوع کنید به جلالی حسینی، ص302؛ جعفریان، ص18؛ معارف، ص58ـ62.</ref> به هر جهت مطلب مهم توجه به آخرین موضع رسول خداست که در موافقت با تدوین حدیث بوده است.<ref>ابوزهو، ص125.</ref>
+
[[ابن حجرعسقلانی|ابن حَجَر عَسقَلانی]] (متوفی ۸۵۲) ضمن اشاره به شفاهی بودن روایت در عهد صحابه و تابعین، گفته است که ترس بزرگان از نابودی دانش باعث شد که آنان به تدوین حدیث بپردازند. آغازگر تدوین ابن شهاب زُهْری (متوفی ۱۲۴) بود و پس از آن تصنیف فراوان شد.<ref>۱۴۰۷، ج۱، ص۲۰۸.</ref> در این سخن تدوین از طرفی در مقابل «حفظ» و از طرف دیگر در مقابل «تصنیف» بکار رفته است ولذا معنایی جز نگارش ندارد.
  
==تدوین حدیث بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله==
+
از سخن ابن شهاب که «این علم را پیش از من کسی تدوین نکرد»<ref>کتانی، ص۵.</ref> نیز معنایی جز نگارش بدست نمی آید، زیرا بنا به برخی گزارشها، در آن زمان دانشمندان نگارش حدیث را [[مکروه]] می پنداشتند.<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص۱۲۱، ۱۲۷ـ۱۲۸.</ref> از معاصران نیز بعضی، تدوین را به مفهوم نگارش بکار برده اند.<ref>رجوع کنید به ابوریّه، ص۲۶۴؛ صالح، ص۱؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۲۹۳؛ همو، ۱۴۱۷، ص۱۳۷؛ خولی، ص۳۳.</ref> عجاج خطیب در فصلی با عنوان «ما دُوِّنَ فی صدرالاسلام» از مکتوباتی نام برده است که از نظر نظم و نسق با تألیفات محدّثان قرنهای بعد شباهتی ندارد.<ref>۱۴۱۱، ص۳۴۳ـ۳۴۸.</ref>
  
پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی صحابه به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان، <ref>ذهبی، ج1، ص2ـ3، به نقل از ابوبکر.</ref> ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر،<ref>همان، ج1، ص5، به نقل از ابوبکر.</ref> کافی بودن قرآن و در نتیجه عدم نیاز به حدیث،<ref>بخاری جعفی، ج1، ص37، به نقل از عمر: کِتابُ اللّه حَسْبُنا.</ref> ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن <ref>ابن عبدالبر، ص112، 115؛ ذهبی، ج1، ص4، هر دو به نقل از عمر.</ref> آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند،<ref>ذهبی، ج1، ص7؛ ابوریّه، ص54.</ref> حتی ابوبکر به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت، مبادرت کرده بود.<ref>خطیب بغدادی، ص51ـ53؛ ذهبی، ج1، ص5.</ref>
+
*ب) تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی:
  
از نظر محققان، هیچیک از دلایل یادشده علت اصلی ممنوعیت نقل و تدوین حدیث نبوده<ref>شهرستانی، ص17ـ39؛ جلالی حسینی، ص316ـ338؛ معارف، ص85ـ88.</ref> و این ممنوعیت با حوادث سیاسی آن عصر ارتباط داشته است. از جمله آنکه هدف مهم مانعان، از بین رفتن احادیثی از پیامبر درباره فضایل و رذایل اشخاص بود،<ref>عسکری، 1413، ج2، ص44ـ45؛ حسنی، ص2؛ جلالی حسینی، ص414ـ422.</ref> حساسیت کمتر داشتن نسبت به نقل روایات فقهی،<ref>رجوع کنید به ابن کثیر، ج4، جزء8، ص110، به نقل از عمر: اَقِلُّوا الروایةَ عَنْ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله اِلاّ فیما یُعْمَلُ بِهِ.</ref> مؤید این مطلب است.
+
از کلام ذهبی که شروع تدوین حدیث را در ۱۴۳ هجری دانسته و نتیجه چنین تدوینی را ظهور تصانیف متعدد اعلام کرده است،<ref>رجوع کنید به سیوطی، ۱۳۷۰ ش، ص۲۶۱.</ref> می توان مراد او را از تدوین همان تنظیم و مرتب سازی دانست زیرا نگارش ابتدایی از دهها سال قبل از آن صورت می گرفته است. به علاوه در سخن ذهبی بحث از پیدایش تصانیف است و تصنیف کتابی است که مطالب آن در چند فصل منظم شده است.<ref>رجوع کنید به جوهری، همانجا.</ref>
  
واکنش صحابه و تابعین در مقابل سیاست منعِ نقل و تدوین حدیث، متفاوت بود. عده ای نقل و نگارش حدیث را ترک کردند.<ref>دارمی، ج1، مقدمه، ص85؛ سیوطی، 1409، ج2، ص61.</ref> عده ای حدیث را به خاطر سپردند، اما از تدوین آن خودداری کردند یا نوشته های حدیثی خود را از بین بردند،<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص107ـ112.</ref> عده ای نیز مقاومت کردند و به نقل و تدوین حدیث ادامه دادند.<ref>دارمی، ج1، مقدمه، ص128.</ref> به هر حال، سیاستِ منع روایت و تدوین حدیث موجب شد که بخش وسیعی از احادیث به تدریج فراموش یا مضمون آنها تحریف شود یا جعل به این حوزه راه یابد.<ref>برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به جلالی حسینی، باب «آثار المنع من التدوین»، ص481ـ549؛ معارف، ص151ـ157.</ref>
+
به گفته ابن حجر عسقلانی<ref>۱۴۰۷، مقدمه: هدی الساری، ص۸.</ref>، احادیث [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در دوره صحابه و بزرگان تابعین مدون و مرتب نشده بود.<ref>نیز رجوع کنید به اعظمی، ج۱، ص۷۱.</ref> منظور او نفی کلی نگارش حدیث در عصر صحابه و تابعین نیست. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] نیز درباره ثُبَیت، یکی از اصحاب [[امام صادق]] علیه السلام سخنی دارد که بر اساس آن روایات این شخص مکتوب بوده اما مدون یعنی مرتب و منظم نبوده است.
  
در عهد خلافت معاویه، سیاست خلفای سه گانه درباره حدیث دنبال شد.<ref>رجوع کنید به مسلم بن حجاج، ج3، ص95، ج5، ص43ـ44؛ ذهبی، ج1، ص7.</ref> در این دوره علاوه بر سخت گیری نسبت به اهل بیت پیامبر، دستور داده شد درباره فضایل خلفای سه گانه و ذمّ و نکوهش علی علیه السلام روایاتی جعل شود و عده ای از صحابه و تابعین برای این کار به خدمت گرفته شدند.<ref>رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج4، ص63ـ68، ج11، ص44ـ46.</ref> این وضع تا پایان قرن نخست ادامه یافت.
+
در مجموع می توان گفت که تدوین در اصل به معنای جمع آوری و نگارش بوده اما این کار در هر دوره ویژگی هایی داشته است. تدوین حدیث در عصر پیامبر اکرم و صحابه، نگارش و ثبت بوده اما از قرن دوم به بعد این مفهوم توسعه یافته و علاوه بر نگارش، تبویب و تنظیم را هم دربر گرفته است؛ از این رو، علمای حدیث در کتب خود از ادوار تدوین بحث می کنند و برای هر دوره خصوصیتی می آورند که از دوره های دیگر تمایز دارد.<ref>رجوع کنید به ابوریه، ص۲۶۷؛ صالح، ص۳۸ـ۴۱.</ref>
 +
==تدوین حدیث در زمان پیامبر اکرم==
 +
[[پیامبر اکرم]] صلی اللّه علیه و آله و سلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت [[وحی]] را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند.<ref>رجوع کنید به رامیار، ص۲۶۱ـ۲۶۹.</ref> با توجه به این مطلب، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی، قسمتی از آنها در دو کتاب «[[مکاتیب الرسول (کتاب)|مکاتیب الرسول]]» و «مجموعه الوثائق السیاسیة» گردآوری شده است. بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقه شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، [[احادیث]] رسول خدا صلی الله علیه و آله را ثبت می کردند.<ref>رجوع کنید به اعظمی، ج۱، ص۹۲ـ۱۴۲.</ref>
  
در سال 99 عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید.<ref>مسعودی، ج4، ص16.</ref> وی که سیره اش با خلفای پیشین تفاوت داشت با احساس خطر نسبت به از بین رفتن سنت و حدیث پیامبر،<ref>ابن حجر عسقلانی، 1407، ج1، ص235؛ صالح، ص37.</ref> در فرمانی به عامل خود در مدینه، ابوبکر بن محمد بن عَمرو بن حَزم انصاری، نگارش حدیث و سنّت پیامبر را خواستار شد.<ref>دارمی، ج1، مقدمه، ص126؛ کتانی، ص4.</ref> برخی نوشته اند که او نظیر این فرمان را برای ابن شهاب زُهْری <ref>ابن عبدالبر، ص127.</ref> و حکام ولایات دیگر نیز صادر کرد.<ref>ابن حجر عسقلانی، 1407، ج1، ص237؛ کتانی، همانجا؛ ابوزهو، ص244.</ref>
+
علاوه بر [[حضرت علی]] علیه السلام، معروفترین کاتبان روایات این اشخاص بودند: عبداللّه بن [[عمرو بن عاص]]<ref>دارمی، ج۱، مقدمه، ص۱۲۵.</ref> [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبداللّه انصاری]]، <ref>ذهبی، ج۱، ص۴۳.</ref> سَمُرَة بن جُنْدَب،<ref>ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۵، ج۳، ص۵۲۱ـ۵۲۲.</ref> [[سعد بن عباده|سعد بن عباده انصاری]]<ref>خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۴۶.</ref> و [[ابن عباس|عبداللّه بن عباس]].<ref>ابن سعد، ج۵، ص۲۱۶.</ref> از این عده آثاری برجای ماند که در دوره های بعد از آنها استفاده شد.
  
به نوشته ابن حجر عسقلانی، صدور فرمان عمر بن عبدالعزیز نشانه آغاز تدوین بوده است.<ref>1407، ج1، ص235؛ سیوطی، 1409، ج1، ص67.</ref> بیشتر دانشمندان معاصر نیز خلافت عمر بن عبدالعزیز را مقارن با مبدأ رسمی تدوین حدیث دانسته اند.<ref>رجوع کنید به ابوشهبه، ص65؛ قاسمی، ص71؛ خولی، ص37؛ صالح، ص36.</ref> به گزارش محمد عجاج خطیب، <ref>1411، ص373ـ374.</ref> فرمان رسمی تدوین حدیث را پیش از این یکی از امرای [[مصر]] به نام عبدالعزیز بن مروان (متوفی 85) خطاب به کثیر بن مُرّه حضرمی صادر کرده بوده،  اما معلوم نیست که کثیر بن مرّه از این فرمان اطاعت کرده بوده است یا خیر. بعضی برآن اند که به سبب کوتاهی دوره خلافت عمر بن عبدالعزیز، از امتثال ابن حزم نیز اثری در دست نیست، <ref>صدر، ص278.</ref> اما بنابر قراینی ابن حزم دفاتری از حدیث تدوین کرده بود که از میان رفته است.<ref>ابن حجر عسقلانی، 1415، ج10، ص40ـ41.</ref>
+
رسول خدا بارها نگارش احادیث خود را توصیه فرموده بود.<ref>دارمی ، همانجا؛ ترمذی، ج۵، ص۳۸؛ ابن عبدالبر، ص۱۱۸؛ خطیب بغدادی، ص۶۴ـ۸۴؛ نیز رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص۱۱۷ـ۱۲۸: «باب ذکرالرخصة فی کتاب العلم».</ref> به گفته آن حضرت، باقی ماندن ورقه ای از مؤمن ـ که در آن علمی [از مطالب دینی] ضبط شده باشد ـ حایل بین او و آتش [[دوزخ]] است.<ref>مجلسی، ج۲، ص۱۴۴.</ref> پیامبر اکرم در آستانه وفات نیز درصدد نگارش وصیت خود بود که بعضی صحابه مانع شدند.<ref>بخاری جعفی، ج۱، ص۳۷؛ عسکری، ۱۴۱۲، ج۱، ص۹۷ـ۱۰۰.</ref>
  
به هر صورت، فرمان عمر بن عبدالعزیز نقطه عطفی در مسیر تدوین حدیث به شمار می رود. برخی مستشرقان از جمله گولدتسیهر، نسبت به هر گونه تدوین در قرن نخست تشکیک کرده اند، اما نظر این گروه از مستشرقان را در این خصوص به دور از غرض ــ در ایجاد تردید نسبت به اصالت سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ــ ندانسته اند.<ref>رجوع کنید به صالح، ص24ـ25؛ عتر، ص49ـ50؛ خطیب، 1411، ص376؛ ابوزهو، ص302؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله، آرای خاورشناسان.</ref>
+
به رغم تمام این شواهد، عده ای از [[محدثان]] با استناد به روایاتی که [[ابوسعید خدری]] و [[ابوهریره]] و [[زید بن ثابت]] نقل کرده اند، معتقدند که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در دوره ای از حیات خود با نگارش حدیث موافق نبود و حتی اصحاب را از این کار نهی می کرد.<ref>رجوع کنید به ترمذی، همانجا؛ خطیب بغدادی، ص۲۹ـ۳۵.</ref>
  
پس از فرمان عمر بن عبدالعزیز، به تدریج دانشمندان به تدوین حدیث روی آوردند. در این که چه کسی نخستین بار به تدوین حدیث پرداخت، اختلاف هست. ابن حجر در یک جا نخستین تدوین کنندگان حدیث را ربیع بن صبیح و سعید بن ابی عروبه ذکر کرده <ref>1407، مقدمه: هدی الساری، ص8.</ref> و در جای دیگر ابن شهاب زهری را آغازگر تدوین معرفی نموده است.<ref>همان، ج1، ص251.</ref> به تصریح مالک بن انس، نخستین مدوِن علم حدیث ابن شهاب است.<ref>ابن عبدالبر، ص127.</ref>
+
روایت دو فرد اخیر را محققان [[اهل سنت|اهل سنّت]] ضعیف دانسته اند.<ref>اعظمی، ج۱، ص۷۸؛ معلمی، ص۳۵.</ref> درباره روایت ابوسعید نیز دانشمندان از جهت [[حدیث موقوف|موقوف]] یا [[حدیث مرفوع‌‌|مرفوع]] بودن آن، اختلاف نظر دارند.<ref>رجوع کنید به خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۰۶؛ اعظمی؛ معلمی، همانجاها.</ref> به فرض مرفوع بودن روایت ابوسعید از جهت متن و [[سند حدیث|سند]] اشکالات اساسی دارد<ref>جلالی حسینی، ص۲۹۵ـ۲۹۷؛ معارف، ص۵۸ـ۵۹.</ref> و نمی توان از آن نتیجه گرفت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با نگارش حدیث مخالف بوده است. البته به عقیده علمای اهل سنّت، که قایل به صحت روایت ابوسعید شده اند،<ref>رجوع کنید به ابوشهبه، ص۵۷؛ اعظمی، ج۱، ص۷۷؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۰۶، ۳۰۸.</ref> تعارض روایات اذنِ کتابت و نهی از آن با قول به منسوخ بودن روایات نهی یا خاص بودنِ خطاب در آنها قابل رفع است.<ref>ابن قتیبه، ص۲۶۶؛ ابن صلاح، ص۱۱۹؛ صالح، ص۸ـ۱۱؛ ابوشهبه، همانجا؛ ابوزهو، ص۱۲۴؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۰۸.</ref> اما محققان [[شیعه]] صدور احادیث نهی را از اساس نفی کرده اند.<ref>رجوع کنید به جلالی حسینی، ص۳۰۲؛ جعفریان، ص۱۸؛ معارف، ص۵۸ـ۶۲.</ref> به هر جهت مطلب مهم توجه به آخرین موضع رسول خداست که در موافقت با تدوین حدیث بوده است.<ref>ابوزهو، ص۱۲۵.</ref>
 +
==تدوین حدیث پس از پیامبر اکرم==
 +
پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نسبت به نقل و نگارش [[حدیث]] موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی [[صحابی|صحابه]] به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان،<ref>ذهبی، ج۱، ص۲ـ۳، به نقل از ابوبکر.</ref> ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر،<ref>همان، ج۱، ص۵، به نقل از ابوبکر.</ref> کافی بودن [[قرآن]] و در نتیجه عدم نیاز به حدیث،<ref>بخاری جعفی، ج۱، ص۳۷، به نقل از عمر: کِتابُ اللّه حَسْبُنا.</ref> ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن.<ref>ابن عبدالبر، ص۱۱۲، ۱۱۵؛ ذهبی، ج۱، ص۴، هر دو به نقل از عمر.</ref> آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند،<ref>ذهبی، ج۱، ص۷؛ ابوریّه، ص۵۴.</ref> حتی [[ابوبکر]] به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت، مبادرت کرده بود.<ref>خطیب بغدادی، ص۵۱ـ۵۳؛ ذهبی، ج۱، ص۵.</ref>
  
به نوشته ذهبی (ج1، ص93)، خالد بن سعدان (متوفی 104) هفتاد صحابی را ملاقات کرد و دانش خود را که از آنان آموخته بود در مصحفی گرد آورد. ابن حزم انصاری <ref>ابن حجر عسقلانی، 1415، ج10، ص40ـ41.</ref> و ابن جریج <ref>ابن حنبل، ج2، ص311.</ref> را نیز آغازگر تدوین دانسته اند. در مجموع، در بیشتر اقوال ابن شهاب زهری نخستین مدون دانسته شده،<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص123، 127؛ خطیب، 1411، ص494؛ صالح، ص38؛ ضاری، ص292، 295.</ref> شاید به دلیل سخن خود ابن شهاب که گفته است پیش از من کسی این علم را تدوین نکرده است.<ref>رجوع کنید به کتانی، همانجا.</ref>
+
از نظر محققان، هیچیک از دلایل یادشده علت اصلی ممنوعیت نقل و تدوین حدیث نبوده<ref>شهرستانی، ص۱۷ـ۳۹؛ جلالی حسینی، ص۳۱۶ـ۳۳۸؛ معارف، ص۸۵ـ۸۸.</ref> و این ممنوعیت با حوادث سیاسی آن عصر ارتباط داشته است. از جمله آنکه هدف مهم مانعان، از بین رفتن احادیثی از پیامبر درباره فضایل و رذایل اشخاص بود،<ref>عسکری، ۱۴۱۳، ج۲، ص۴۴ـ۴۵؛ حسنی، ص۲؛ جلالی حسینی، ص۴۱۴ـ۴۲۲.</ref> حساسیت کمتر داشتن نسبت به نقل روایات [[فقه|فقهی]]،<ref>رجوع کنید به ابن کثیر، ج۴، جزء۸، ص۱۱۰، به نقل از عمر: اَقِلُّوا الروایةَ عَنْ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله اِلاّ فیما یُعْمَلُ بِهِ.</ref> مؤید این مطلب است.
  
به هر حال، در مورد نخستین مدون حدیث قطعیت وجود ندارد زیرا افراد یاد شده معاصر یکدیگر بوده اند و به همین دلیل مشکل می توان گفت که کدامیک در تدوین بر دیگری سبقت داشته است.<ref>سیوطی، 1409، ج1، ص66؛ ابوریّه، ص265؛ ابوزهو، ص244.</ref> همچنین ممکن است اول بودن هر یک به نسبت منطقه ای باشد که در آن می زیسته است. در عصر بنی امیه کار تدوین بسیار کند بود زیرا کتابت و تدوین علوم از نظر اکثر دانشمندان خوشایند تلقی نمی شد،<ref>صالح، ص40؛ ابوریّه، ص262ـ263؛ ابوزهو، ص245.</ref> ضمن آن که تدوین نیز وضعی ابتدایی داشت و از تنظیم و طبقه بندی مطالب در آن خبری نبود،<ref>ابوریّه، ص263.</ref> اما پس از به خلافت رسیدن بنی عباس و به ویژه در عصر منصور عباسی در تدوین حدیث تحولی ایجاد شد <ref>ابوریّه، ص264؛ ابوزهو، همانجا.</ref> که البته تشویق منصور عباسی به امر تدوین و استقبال علما از آن، علل خاصی داشت.<ref>معارف، ص118.</ref> بنا به گزارش ذهبی در سال 143 در تمام شهرها دانشمندان به تدوین معلومات خود در رشته های حدیث و فقه و تفسیر پرداختند و در نتیجه تصانیف فراوانی پدید آمد.<ref>سیوطی، 1370 ش، ص261؛ ابوریّه، ص264ـ265.</ref>
+
واکنش صحابه و تابعین در مقابل سیاست منعِ نقل و تدوین حدیث، متفاوت بود. عده ای نقل و نگارش حدیث را ترک کردند.<ref>دارمی، ج۱، مقدمه، ص۸۵؛ سیوطی، ۱۴۰۹، ج۲، ص۶۱.</ref> عده ای حدیث را به خاطر سپردند، اما از تدوین آن خودداری کردند یا نوشته های حدیثی خود را از بین بردند،<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص۱۰۷ـ۱۱۲.</ref> عده ای نیز مقاومت کردند و به نقل و تدوین حدیث ادامه دادند.<ref>دارمی، ج۱، مقدمه، ص۱۲۸.</ref> به هر حال، سیاستِ منع روایت و تدوین حدیث موجب شد که بخش وسیعی از احادیث به تدریج فراموش یا مضمون آنها تحریف شود یا [[حدیث جعلی|جعل]] به این حوزه راه یابد.<ref>برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به جلالی حسینی، باب «آثار المنع من التدوین»، ص۴۸۱ـ۵۴۹؛ معارف، ص۱۵۱ـ۱۵۷.</ref>
  
از قرن دوم تا پنجم، تدوین حدیث مسیر مشخصی داشته و به روشهای مختلفی صورت می گرفته که از مهمترین آنهاست: تدوین موضوعی به ویژه بر اساس ابواب فقهی و تدوین بر حسب مسانید، یعنی نگارش احادیثی که هر یک از صحابه روایت کرده اند در یک باب <ref>ابن صلاح، ص154.</ref> از این دو روش شیوه نخست را بهتر دانسته اند.<ref>سیوطی، 1409، ج2، ص140.</ref>
+
در عهد خلافت [[معاویه]]، سیاست خلفای سه گانه درباره حدیث دنبال شد.<ref>رجوع کنید به مسلم بن حجاج، ج۳، ص۹۵، ج۵، ص۴۳ـ۴۴؛ ذهبی، ج۱، ص۷.</ref> در این دوره علاوه بر سخت گیری نسبت به [[اهل بیت]] پیامبر، دستور داده شد درباره فضایل خلفای سه گانه و ذمّ و نکوهش [[امام علی علیه السلام|علی]] علیه السلام روایاتی جعل شود و عده ای از صحابه و تابعین برای این کار به خدمت گرفته شدند.<ref>رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج۴، ص۶۳ـ۶۸، ج۱۱، ص۴۴ـ۴۶.</ref> این وضع تا پایان قرن نخست ادامه یافت.
  
==سیر تدوین حدیث در اهل سنت==
+
در سال ۹۹ هجری [[عمر بن عبدالعزیز]] به [[خلافت]] رسید.<ref>مسعودی، ج۴، ص۱۶.</ref> وی که سیره اش با خلفای پیشین تفاوت داشت، با احساس خطر نسبت به از بین رفتن [[سنت]] و حدیث پیامبر،<ref>ابن حجر عسقلانی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۲۳۵؛ صالح، ص۳۷.</ref> در فرمانی به عامل خود در [[مدینه]]، ابوبکر بن محمد بن عَمرو بن حَزم انصاری، نگارش حدیث و سنّت پیامبر را خواستار شد.<ref>دارمی، ج۱، مقدمه، ص۱۲۶؛ کتانی، ص۴.</ref> برخی نوشته اند که او نظیر این فرمان را برای ابن شهاب زُهْری<ref>ابن عبدالبر، ص۱۲۷.</ref> و حکام ولایات دیگر نیز صادر کرد.<ref>ابن حجر عسقلانی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۲۳۷؛ کتانی، همانجا؛ ابوزهو، ص۲۴۴.</ref>
  
در سیر تدوین حدیث اهل سنت ادوار مهمی وجود داشته که عبارت است از:
+
به نوشته [[ابن حجر عسقلانی]]، صدور فرمان عمر بن عبدالعزیز نشانه آغاز تدوین بوده است.<ref>۱۴۰۷، ج۱، ص۲۳۵؛ سیوطی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۶۷.</ref> بیشتر دانشمندان معاصر نیز خلافت عمر بن عبدالعزیز را مقارن با مبدأ رسمی تدوین حدیث دانسته اند.<ref>رجوع کنید به ابوشهبه، ص۶۵؛ قاسمی، ص۷۱؛ خولی، ص۳۷؛ صالح، ص۳۶.</ref> به گزارش محمد عجاج خطیب،<ref>۱۴۱۱، ص۳۷۳ـ۳۷۴.</ref> فرمان رسمی تدوین حدیث را پیش از این یکی از امرای [[مصر]] به نام عبدالعزیز بن مروان (متوفی ۸۵) خطاب به کثیر بن مُرّه حضرمی صادر کرده بوده،  اما معلوم نیست که کثیر بن مرّه از این فرمان اطاعت کرده بوده است یا خیر. بعضی برآن اند که به سبب کوتاهی دوره خلافت عمر بن عبدالعزیز، از امتثال ابن حزم نیز اثری در دست نیست،<ref>صدر، ص۲۷۸.</ref> اما بنابر قراینی ابن حزم دفاتری از حدیث تدوین کرده بود که از میان رفته است.<ref>ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۵، ج۱۰، ص۴۰ـ۴۱.</ref>
  
===الف) دوره مصنفات اولیه===
+
به هر صورت، فرمان عمر بن عبدالعزیز نقطه عطفی در مسیر تدوین حدیث به شمار می رود. برخی مستشرقان از جمله گولدتسیهر، نسبت به هر گونه تدوین در قرن نخست تشکیک کرده اند، اما نظر این گروه از مستشرقان را در این خصوص به دور از غرض ــ در ایجاد تردید نسبت به اصالت سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ــ ندانسته اند.<ref>رجوع کنید به صالح، ص۲۴ـ۲۵؛ عتر، ص۴۹ـ۵۰؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۷۶؛ ابوزهو، ص۳۰۲؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله، آرای خاورشناسان.</ref>
  
در این دوره محدثان در کتابهای خود حدیث و غیرحدیث (آرای صحابه و تابعین) را در کنار هم ثبت می کردند، زیرا عده ای از متقدمان اطلاق «حدیث» را بر آثار صحابه و تابعین صادق می دانستند.<ref>ابوریّه، ص267؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، ص73.</ref> در این دوره، نسبت به روایات از لحاظ صحت و سُقم یا مرسل و مسند بودن حساسیت چندانی وجود نداشت. بسیاری از مشاهیر حدیث در قرن دوم، از جمله ابن جریج، سعید بن ابی عروبه، حمّاد بن سلَمه، اَوْزاعی، سفیان ثوری و مالک بن انس، <ref>سیوطی، 1370 ش، ص261.</ref> دارای تصنیف حدیثی بودند، هر چند از آثار این دوره جز کتاب موطّأ مالک بن انس اثر دیگری بر جای نمانده است.<ref>ابوریّه، ص265؛ نیز رجوع کنید به الموطّأ.</ref>
+
پس از فرمان عمر بن عبدالعزیز، به تدریج دانشمندان به تدوین حدیث روی آوردند. در این که چه کسی نخستین بار به تدوین حدیث پرداخت، اختلاف هست. ابن حجر در یک جا نخستین تدوین کنندگان حدیث را ربیع بن صبیح و سعید بن ابی عروبه ذکر کرده<ref>۱۴۰۷، مقدمه: هدی الساری، ص۸.</ref> و در جای دیگر ابن شهاب زهری را آغازگر تدوین معرفی نموده است.<ref>همان، ج۱، ص۲۵۱.</ref> به تصریح [[مالک بن انس]]، نخستین مدوِن علم حدیث ابن شهاب است.<ref>ابن عبدالبر، ص۱۲۷.</ref>
  
===ب) دوره تدوین مسانید===
+
به نوشته ذهبی،<ref>ج۱، ص۹۳.</ref> خالد بن سعدان (متوفی ۱۰۴) هفتاد صحابی را ملاقات کرد و دانش خود را که از آنان آموخته بود در مصحفی گرد آورد. ابن حزم انصاری<ref>ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۵، ج۱۰، ص۴۰ـ۴۱.</ref> و ابن جریج<ref>ابن حنبل، ج۲، ص۳۱۱.</ref> را نیز آغازگر تدوین دانسته اند. در مجموع، در بیشتر اقوال، ابن شهاب زهری نخستین مدون دانسته شده،<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص۱۲۳، ۱۲۷؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۴۹۴؛ صالح، ص۳۸؛ ضاری، ص۲۹۲، ۲۹۵.</ref> شاید به دلیل سخن خود ابن شهاب که گفته است پیش از من کسی این علم را تدوین نکرده است.<ref>رجوع کنید به کتانی، همانجا.</ref>
  
مسند کتابی است که در آن احادیث ذیل نام راوی آنها ــ که از یک صحابی است ــ طبقه بندی شده است. تدوین مسانید در دهه های پایانی قرن دوم شروع شد و در قرن سوم به شکل گسترده <ref>کتانی، ص52ـ64؛ طباطبائی، ص97ـ161.</ref> و پس از قرن سوم نیز کم و بیش ادامه یافت. (همانجاها) ویژگی مهم و بارز مسانید، جدا شدن حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از گفته های صحابه و تابعین و توضیحات فقها درباره آنها بود.<ref>ابوریّه، ص267.</ref> همچنین از آنجا که هدف صاحب مسند، جمع آوری کلیه منقولات یک صحابی در کنار هم بود، طبعاً در این گونه کتب همه گونه روایت، از صحیح و ضعیف و حتی جعلی یکجا گرد می آمد،<ref>ابوریّه، ص268؛ طباطبائی، ص88.</ref> لذا مسانید از لحاظ اعتبار در شمار منابع درجه سوم، بعد از صحاح و سنن به شمار می روند <ref>صالح، ص298.</ref> و تنها مسند احمد بن حنبل از دیگر مسانید متمایز بوده و از نظر برخی، در ردیف سنن قرار گرفته است.<ref>همان، ص297.</ref>
+
به هر حال، در مورد نخستین مدون حدیث قطعیت وجود ندارد، زیرا افراد یاد شده معاصر یکدیگر بوده اند و به همین دلیل مشکل می توان گفت که کدامیک در تدوین بر دیگری سبقت داشته است.<ref>سیوطی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۶۶؛ ابوریّه، ص۲۶۵؛ ابوزهو، ص۲۴۴.</ref> همچنین ممکن است اول بودن هر یک به نسبت منطقه ای باشد که در آن می زیسته است. در عصر [[بنی امیه]] کار تدوین بسیار کند بود زیرا کتابت و تدوین علوم از نظر اکثر دانشمندان خوشایند تلقی نمی شد،<ref>صالح، ص۴۰؛ ابوریّه، ص۲۶۲ـ۲۶۳؛ ابوزهو، ص۲۴۵.</ref> ضمن آن که تدوین نیز وضعی ابتدایی داشت و از تنظیم و طبقه بندی مطالب در آن خبری نبود،<ref>ابوریّه، ص۲۶۳.</ref> اما پس از به خلافت رسیدن [[بنی عباس]] و به ویژه در عصر [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور عباسی]] در تدوین حدیث تحولی ایجاد شد<ref>ابوریّه، ص۲۶۴؛ ابوزهو، همانجا.</ref> که البته تشویق منصور عباسی به امر تدوین و استقبال علما از آن، علل خاصی داشت.<ref>معارف، ص۱۱۸.</ref> بنا به گزارش ذهبی در سال ۱۴۳ در تمام شهرها دانشمندان به تدوین معلومات خود در رشته های حدیث و فقه و تفسیر پرداختند و در نتیجه تصانیف فراوانی پدید آمد.<ref>سیوطی، ۱۳۷۰ ش، ص۲۶۱؛ ابوریّه، ص۲۶۴ـ۲۶۵.</ref>
  
 +
از قرن دوم تا پنجم، تدوین حدیث مسیر مشخصی داشته و به روشهای مختلفی صورت می گرفته که از مهمترین آنهاست: تدوین موضوعی به ویژه بر اساس ابواب فقهی و تدوین بر حسب مسانید، یعنی نگارش احادیثی که هر یک از صحابه روایت کرده اند در یک باب.<ref>ابن صلاح، ص۱۵۴.</ref> از این دو روش شیوه نخست را بهتر دانسته اند.<ref>سیوطی، ۱۴۰۹، ج۲، ص۱۴۰.</ref>
 +
==سیر تدوین حدیث در اهل‌سنت==
 +
در سیر تدوین حدیث [[اهل سنت]] ادوار مهمی وجود داشته که عبارت است از:
 +
===الف) دوره مصنفات اولیه===
 +
در این دوره [[محدث|محدثان]] در کتابهای خود [[حدیث]] و غیرحدیث (آرای [[صحابه]] و [[تابعین]]) را در کنار هم ثبت می کردند، زیرا عده ای از متقدمان اطلاق «حدیث» را بر آثار صحابه و تابعین صادق می دانستند.<ref>ابوریّه، ص۲۶۷؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، ص۷۳.</ref> در این دوره، نسبت به روایات از لحاظ صحت و سُقم یا [[مرسل]] و مسند بودن حساسیت چندانی وجود نداشت. بسیاری از مشاهیر حدیث در قرن دوم، از جمله ابن جریج، سعید بن ابی عروبه، حمّاد بن سلَمه، اَوْزاعی، [[سفیان ثوری]] و مالک بن انس،<ref>سیوطی، ۱۳۷۰ ش، ص۲۶۱.</ref> دارای تصنیف حدیثی بودند، هر چند از آثار این دوره جز کتاب [[موطأ مالک بن انس (کتاب)|موطّأ]] مالک بن انس اثر دیگری بر جای نمانده است.<ref>ابوریّه، ص۲۶۵؛ نیز رجوع کنید به الموطّأ.</ref>
 +
===ب) دوره تدوین مسانید===
 +
[[مسند]] کتابی است که در آن احادیث ذیل نام راوی آنها ــ که از یک [[صحابی]] است ــ طبقه بندی شده است. تدوین مسانید در دهه های پایانی قرن دوم شروع شد و در قرن سوم به شکل گسترده<ref>کتانی، ص۵۲ـ۶۴؛ طباطبائی، ص۹۷ـ۱۶۱.</ref> و پس از قرن سوم نیز کم و بیش ادامه یافت. ویژگی مهم و بارز مسانید، جدا شدن حدیث [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله از گفته های صحابه و تابعین و توضیحات فقها درباره آنها بود.<ref>ابوریّه، ص۲۶۷.</ref> همچنین از آنجا که هدف صاحب مسند، جمع آوری کلیه منقولات یک صحابی در کنار هم بود، طبعاً در این گونه کتب همه گونه روایت، از صحیح و ضعیف و حتی [[حدیث جعلی|جعلی]] یکجا گرد می آمد،<ref>ابوریّه، ص۲۶۸؛ طباطبائی، ص۸۸.</ref> لذا مسانید از لحاظ اعتبار در شمار منابع درجه سوم، بعد از صحاح و سنن به شمار می روند<ref>صالح، ص۲۹۸.</ref> و تنها مسند [[احمد بن حنبل]] از دیگر مسانید متمایز بوده و از نظر برخی، در ردیف سنن قرار گرفته است.<ref>همان، ص۲۹۷.</ref>
 
===ج) تدوین صحاح و سنن===
 
===ج) تدوین صحاح و سنن===
 +
محدودیت های مسانید سبب گردید که در قرن سوم شیوه دیگری در تدوین حدیث پیدا شود. در این شیوه از بین روایات، نوع صحیح آنها گزینش و در قالب ابواب موضوعی طبقه بندی می شد.<ref>رجوع کنید به صحیح؛ صحاح سته؛ بخاری، ابوعبداللّه محمد؛ مسلم بن حجاج نیشابوری.</ref> همچنین تدوین نوع دیگری از کتب با عنوان سنن، مورد توجه محدثان قرار گرفت. سنن کتابی است که معمولاً مشتمل بر احادیث [[احکام شرعی|احکام]] است که بر پایه ابواب فقهی مدون شده است.<ref>کتانی، ص۲۵؛ عتر، ص۱۹۹؛ طباطبائی، ص۴۵.</ref> در این کتب نیز روایات به صورت مسند و عاری از [[حدیث موقوف|موقوفات]] است، زیرا از آنجا که موقوفات به صحابه منتسب اند<ref>عتر، ص۳۲۶.</ref> در شمار حدیث قرار می گیرند ولی نمی توان آنها را سنن پیامبر دانست.<ref>کتانی، ص۲۵.</ref>
  
محدودیت های مسانید سبب گردید که در قرن سوم شیوه دیگری در تدوین حدیث پیدا شود. در این شیوه از بین روایات، نوع صحیح آنها گزینش و در قالب ابواب موضوعی طبقه بندی می شد.<ref>رجوع کنید به صحیح؛ صحاح سته؛ بخاری، ابوعبداللّه محمد؛ مسلم بن حجاج نیشابوری.</ref> همچنین تدوین نوع دیگری از کتب با عنوان سنن، مورد توجه محدثان قرار گرفت. سنن کتابی است که معمولاً مشتمل بر احادیث احکام است که بر پایة ابواب فقهی مدون شده است.<ref>کتانی، ص25؛ عتر، ص199؛ طباطبائی، ص45.</ref> در این کتب نیز روایات به صورت مسند و عاری از موقوفات <ref>رجوع کنید به حدیث.</ref> است، زیرا از آنجا که موقوفات به صحابه منتسب اند <ref>عتر، ص326.</ref> در شمار حدیث قرار می گیرند ولی نمی توان آنها را سنن پیامبر دانست.<ref>کتانی، ص25.</ref>
+
در دوره متقدمان، تدوین سنن امری شایع بود. به صحیحین<ref>صحیح مسلم و صحیح بخاری.</ref> و سنن اربعه<ref>سنن ابن ماجه، سنن ابی داود، سنن نسایی، سنن ترمذی؛ نیز رجوع کنید به سنن.</ref> با نوعی تسامح «[[صحاح سته]]» اطلاق شده است. این کتب ــ که اهمّ مصادر حدیث اهل سنّت اند ــ در قرن سوم تدوین شدند، لذا این قرن، عصر طلایی تدوین حدیث به شمار می رود.<ref>فاخوری، ص۲۵.</ref>
 
 
در دوره متقدمان، تدوین سنن امری شایع بود. به صحیحین <ref>صحیح مسلم و صحیح بخاری.</ref> و سنن اربعه <ref>سنن ابن ماجه، سنن ابی داود، سنن نسایی، سنن ترمذی؛ نیز رجوع کنید به سنن.</ref> با نوعی تسامح «صحاح سته» اطلاق شده است. این کتب ــ که اهمّ مصادر حدیث اهل سنّت اند ــ در قرن سوم تدوین شدند لذا این قرن، عصر طلایی تدوین حدیث به شمار می رود.<ref>فاخوری، ص25.</ref>
 
 
 
 
===د) استمرار تدوین پس از صحاح سته===
 
===د) استمرار تدوین پس از صحاح سته===
 +
محدّثان در قرن چهارم و پنجم، احادیثی را که محدّثان پیشین کمتر به آنها توجه کرده بودند، در قالب تألیفات جدید تدوین کردند. بعضی محدّثان نامدار این دو قرن این اشخاص بودند: یعقوب بن اسحاق معروف به ابو عوانه اسفراینی (متوفی ۳۱۶) صاحب مسند یا صحیح؛ محمد بن حِبّان بن احمد معروف به ابن حبّان (متوفی ۳۵۴) صاحب المسند الصحیح یا الانواع والتقاسیم؛ ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (متوفی ۳۶۰) صاحب معاجم سه گانه؛ ابوالحسن علی بن عمر معروف به دارقطنی صاحب الزامات که در واقع مستدرکی بر صحیحین است؛ ابوعبداللّه محمد بن عبداللّه معروف به [[حاکم نیشابوری]] (متوفی ۴۰۵) صاحب کتابهای العلل، الامالی، فوائدالشیوخ، امالی العشیات، معرفة علوم الحدیث و [[مستدرک حاکم نیشابوری (کتاب)|المستدرک علی الصحیحین]]<ref>حاکم نیشابوری کتاب المستدرک علی الصحیحین را به عنوان تکمله ای بر صحیح بخاری و صحیح مسلم بر اساس ضوابط آن دو تألیف نمود.</ref> و ابوبکر احمد بن حسین خسروجردی مشهور به بیهقی (متوفی ۴۵۸) صاحب دو کتاب السنن الکبری و السنن الصُغری<ref>رجوع کنید به معارف، ص۱۵۹، ۱۶۲؛ ابوزهو، ص۴۰۷ـ۴۰۹، ۴۲۱ـ۴۲۸.</ref>.
  
در قرن چهارم و پنجم محدّثان، احادیثی را که محدّثان پیشین کمتر به آنها توجه کرده بودند، در قالب تألیفات جدید تدوین کردند. بعضی محدّثان نامدار این دو قرن این اشخاص بودند: یعقوب بن اسحاق معروف به ابوعوانه اسفراینی (متوفی 316) صاحب مسند یا صحیح؛ محمد بن حِبّان بن احمد معروف به ابن حبّان (متوفی 354) صاحب المسند الصحیح یا الانواع والتقاسیم؛ ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (متوفی 360) صاحب معاجم سه گانه؛ ابوالحسن علی بن عمر معروف به دارقطنی صاحب الزامات که در واقع مستدرکی بر صحیحین است؛ ابوعبداللّه محمد بن عبداللّه معروف به حاکم نیشابوری (متوفی 405) صاحب کتابهای العلل، الامالی، فوائدالشیوخ، امالی العشیات، معرفة علوم الحدیث والمستدرک علی الصحیحین و ابوبکر احمد بن حسین خسروجردی مشهور به بیهقی (متوفی 458) صاحب دو کتاب السنن الکبری والسنن الصُغری <ref>رجوع کنید به معارف، ص159، 162؛ ابوزهو، ص407ـ409، 421ـ428.</ref> حاکم نیشابوری کتاب المستدرک علی الصحیحین را به عنوان تکمله ای بر صحیح بخاری و صحیح مسلم بر اساس ضوابط آن دو تألیف نمود. قرن پنجم پایان دوره تدوین حدیث اهل سنت در دوره متقدمان به شمار می رود. به گفته بعضی محققان، در این قرن جمع کردن مصادری که مشخصه آن سندهای متصل از مؤلف تا رسول خدا باشد، متوقف گردید و پیشوایان حدیث از قبول حدیثی که محدّثان سابق روایت نکرده بودند، خودداری کردند به طوری که بعدها ابن صلاح (متوفی 624) گفت اگر امروز کسی حدیثی بیاورد که نزد محدّثان سابق نباشد، از او پذیرفته نمی شود.<ref>ابن صلاح، ص108؛ مرعشی، ص17.</ref>
+
قرن پنجم پایان دوره تدوین حدیث اهل سنت در دوره متقدمان به شمار می رود. به گفته بعضی محققان، در این قرن جمع کردن مصادری که مشخصه آن سندهای متصل از مؤلف تا [[رسول خدا]] باشد، متوقف گردید و پیشوایان حدیث از قبول حدیثی که محدّثان سابق روایت نکرده بودند خودداری کردند، به طوری که بعدها ابن صلاح (متوفی ۶۲۴) گفت اگر امروز کسی حدیثی بیاورد که نزد محدّثان سابق نباشد، از او پذیرفته نمی شود.<ref>ابن صلاح، ص۱۰۸؛ مرعشی، ص۱۷.</ref>
 
+
===ه) تدوین جوامع حدیث در دوره متأخران===
===ر) تدوین جوامع حدیث در دورة متأخران===
+
مقصود از جوامع حدیث، کتابهایی است که با استفاده از کتب اصلی حدیث از جمله [[صحاح سته]]، [[موطأ مالک بن انس (کتاب)|موطّأ مالک]] و [[مسند احمد بن حنبل (کتاب)|مسند احمد بن حنبل]] تدوین شده است. این کتب به چند دسته تقسیم می شود:
  
مقصود از جوامع، کتابهایی است که با استفاده از کتب اصلی حدیث از جمله صحاح سته، موطّأ مالک و مسند احمد بن حنبل تدوین شده است. این کتب به چند دسته تقسیم می شود:
+
*کتبی که فقط جامع روایات صحیحین است؛
 
+
*کتبی که جامع روایات صحاح و سنن و مسانید مهم است؛
کتبی که فقط جامع روایات صحیحین است؛ کتبی که جامع روایات صحاح و سنن و مسانید مهم است؛ کتبی که در آنها با استفاده از منابع اخیر تنها به جمع روایات فقهی بسنده شده است.<ref>رجوع کنید به معارف، ص166ـ174؛ ابوزهو، ص430ـ447.</ref>
+
*کتبی که در آنها با استفاده از منابع اخیر تنها به جمع روایات فقهی بسنده شده است.<ref>رجوع کنید به معارف، ص۱۶۶ـ۱۷۴؛ ابوزهو، ص۴۳۰ـ۴۴۷.</ref>
  
 
در مورد کتابهای دسته اول گفتنی است که افراد بسیاری دارای «الجمع بین الصحیحین» بوده اند، از جمله:
 
در مورد کتابهای دسته اول گفتنی است که افراد بسیاری دارای «الجمع بین الصحیحین» بوده اند، از جمله:
  
جوزقی نیشابوری (متوفی 388)، ابومسعود ابراهیم بن عبید دمشقی (متوفی 401)، اسماعیل بن احمد معروف به ابن فرات سرخسی نیشابوری (متوفی 414)، ابوبکر احمد بن محمد برقانی (متوفی 425)، محمد بن نصر یا ابی نصر فتوح حمیدی (متوفی 488)، حسین بن مسعود بغوی  (متوفی 516)، محمد بن عبدالحق اشبیلی (متوفی 581)، احمد بن محمد قرطبی معروف به ابن ابی الحجة (متوفی 642) و صاغانی (متوفی 650). از معاصران نیز محمد حبیب اللّه الشنقیطی (متوفی 1363) در کتاب زادالمسلم فیما اتّفق علیه البخاری و مسلم و محمدفؤاد عبدالباقی (متوفی 1388) در کتاب اللؤلؤ والمرجان فیما اتّفق علیه الشیخان به استخراج مشترکات صحیحین پرداختند.<ref>ابوزهو، ص430ـ433، 446ـ447؛ معارف، ص167.</ref>
+
#جوزقی نیشابوری (متوفی ۳۸۸
 +
#ابومسعود ابراهیم بن عبید دمشقی (متوفی ۴۰۱
 +
#اسماعیل بن احمد معروف به ابن فرات سرخسی نیشابوری (متوفی ۴۱۴
 +
#ابوبکر احمد بن محمد برقانی (متوفی ۴۲۵
 +
#محمد بن نصر یا ابی نصر فتوح حمیدی (متوفی ۴۸۸
 +
#حسین بن مسعود بغوی  (متوفی ۵۱۶
 +
#محمد بن عبدالحق اشبیلی (متوفی ۵۸۱
 +
#احمد بن محمد قرطبی معروف به ابن ابی الحجة (متوفی ۶۴۲)،
 +
#صاغانی (متوفی ۶۵۰)،
 +
#محمد حبیب اللّه الشنقیطی (متوفی ۱۳۶۳) از معاصران در کتاب زادالمسلم فیما اتّفق علیه البخاری و المسلم،
 +
#محمدفؤاد عبدالباقی (متوفی ۱۳۸۸) در کتاب اللؤلؤ والمرجان فیما اتّفق علیه الشیخان، به استخراج مشترکات صحیحین پرداختند.<ref>ابوزهو، ص۴۳۰ـ۴۳۳، ۴۴۶ـ۴۴۷؛ معارف، ص۱۶۷.</ref>
  
 
در دسته دوم نیز کتب مختلفی تدوین گردید که مهمترین جامعان آنها این اشخاص بودند:
 
در دسته دوم نیز کتب مختلفی تدوین گردید که مهمترین جامعان آنها این اشخاص بودند:
  
* بغوی صاحب مصابیح السنة، وی در این کتاب به جمع روایات صحاح سته و موطّأ مالک بن انس اقدام نمود.<ref>ابوزهو، ص431.</ref>
+
#بغوی صاحب مصابیح السنة، وی در این کتاب به جمع روایات صحاح سته و موطّأ مالک بن انس اقدام نمود.<ref>ابوزهو، ص۴۳۱.</ref>
* احمد بن رزین بن معاویه (متوفی 535) مؤلف التجرید للصحاح والسنن، وی در این کتاب تنها به جمع روایات صحیح از کتب شش گانه پرداخت با این تفاوت که به جای سنن ابن ماجه، موطّأ مالک بن انس را در نظر گرفت.<ref>کتانی، ص142.</ref>
+
#احمد بن رزین بن معاویه (متوفی ۵۳۵) مؤلف التجرید للصحاح والسنن، وی در این کتاب تنها به جمع روایات صحیح از کتب شش گانه پرداخت با این تفاوت که به جای سنن ابن ماجه، موطّأ مالک بن انس را در نظر گرفت.<ref>کتانی، ص۱۴۲.</ref>
* ابوالسعادات مجدالدین مبارک بن ابی الکرم محمد معروف به ابن اثیر جزری (متوفی 606) مؤلف جامع الاصول من احادیث الرسول.
+
#ابوالسعادات مجدالدین مبارک بن ابی الکرم معروف به [[مجدالدین ابن اثیر|ابن اثیر جزری]] (متوفی ۶۰۶) مؤلف جامع الاصول من احادیث الرسول.
* ابوالفرج عبدالرحمان بن علی جوزی معروف به ابن جوزی (متوفی 597) مؤلف جامع المسانید والالقاب، وی در این کتاب روایات صحیحین و مسند احمد بن حنبل و جامع ترمذی را به ترتیب مسانید جمع کرد و بعدها محبّ الدین طبری (متوفی 694) به این کتاب ترتیب و تدوین جدیدی داد.<ref>ابوزهو، ص431؛ کتانی، ص132.</ref>
+
#ابوالفرج عبدالرحمان بن علی جوزی معروف به [[عبدالرحمان بن جوزی|ابن جوزی]] (متوفی ۵۹۷) مؤلف جامع المسانید والالقاب، وی در این کتاب روایات صحیحین و مسند احمد بن حنبل و جامع ترمذی را به ترتیب مسانید جمع کرد و بعدها محبّ الدین طبری (متوفی ۶۹۴) به این کتاب ترتیب و تدوین جدیدی داد.<ref>ابوزهو، ص۴۳۱؛ کتانی، ص۱۳۲.</ref>
* اسماعیل بن عمر بن کثیر معروف به ابن کثیر دمشقی (متوفی 774) صاحب جامع المسانید والسنن الهادی لِأقْوَم السنن، در این کتاب نیز روایات کتب شش گانه و مسند احمد بن حنبل و مسند ابی بکر بزاز و مسند ابی یَعْلی والمعجم الکبیر طبرانی به روش مسانید جمع و تدوین شده است، این کتاب در حدود یکصد هزار حدیث دارد مشتمل بر روایات صحیح و حسن و ضعیف.<ref>کتانی، ص131ـ132؛ معارف، ص169.</ref>
+
#اسماعیل بن عمر بن کثیر معروف به ابن کثیر دمشقی (متوفی ۷۷۴) صاحب جامع المسانید والسنن الهادی لِأقْوَم السنن، در این کتاب نیز روایات کتب شش گانه و مسند احمد بن حنبل و مسند ابی بکر بزاز و مسند ابی یَعْلی والمعجم الکبیر طبرانی به روش مسانید جمع و تدوین شده است، این کتاب در حدود یکصد هزار حدیث دارد مشتمل بر روایات صحیح و حسن و ضعیف.<ref>کتانی، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ معارف، ص۱۶۹.</ref>
* عبدالرحمان بن ابی بکر جلال الدین سیوطی صاحب جمع الجوامع یا جامع کبیر؛ علاءالدین علی بن حسام مشهور به متقی هندی صاحب کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، مبنای این کتاب همان جمع الجوامع سیوطی است با این تفاوت که روایات آن بر مبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی تنظیم شده است، متقی هندی احادیث الجامع الصغیر را به همین شیوه تنظیم کرد و آن را منهج العمال فی سنن الاقوال نامید.<ref>ابوزهو، ص446.</ref>
+
#[[جلال الدین سیوطی|عبدالرحمان بن ابی بکر جلال الدین سیوطی]] صاحب جمع الجوامع یا جامع کبیر؛
* شیخ منصور علی ناصف (از معاصران) صاحب التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، وی در این کتاب به رسم قدما به جمع و تدوین روایات پنج کتاب از کتب شش گانه پرداخت، به این معنی که از درج روایات سنن ابن ماجه خودداری کرد.<ref>مدیر شانه چی، ص47.</ref>
+
#علاءالدین علی بن حسام مشهور به [[متقی هندی]] صاحب [[کنز العمال (کتاب)|کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال]]، مبنای این کتاب همان جمع الجوامع سیوطی است با این تفاوت که روایات آن بر مبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی تنظیم شده است، متقی هندی احادیث الجامع الصغیر را به همین شیوه تنظیم کرد و آن را منهج العمال فی سنن الاقوال نامید.<ref>ابوزهو، ص۴۴۶.</ref>
* بشّار عوّاد عراقی و همکاران او که المسند الجامع لاحادیث الکتب الستة و مؤلفات اصحابها الاخری و موطّأ مالک و مسانید الحُمَیْدی و احمد بن حنبل را تدوین کردند. این کتاب بر مبنای مسندها تنظیم شده اما احادیث هر یک از صحابیان بر پایه ابواب آورده شده است. کتاب دارای 802، 17 حدیث از 237، 1 صحابی است.<ref>طباطبائی، ص454ـ467.</ref>
+
#شیخ منصور علی ناصف (از معاصران) صاحب التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، وی در این کتاب به رسم قدما به جمع و تدوین روایات پنج کتاب از کتب شش گانه پرداخت، به این معنی که از درج روایات سنن ابن ماجه خودداری کرد.<ref>مدیر شانه چی، ص۴۷.</ref>
 +
#بشّار عوّاد عراقی و همکاران او که المسند الجامع لاحادیث الکتب الستة و مؤلفات اصحابها الاخری و موطّأ مالک و مسانید الحُمَیْدی و احمد بن حنبل را تدوین کردند. این کتاب بر مبنای مسندها تنظیم شده اما احادیث هر یک از صحابیان بر پایه ابواب آورده شده است. کتاب دارای ۸۰۲، ۱۷ حدیث از ۲۳۷، ۱ صحابی است.<ref>طباطبائی، ص۴۵۴ـ۴۶۷.</ref>
  
 
در دسته سوم یعنی جوامع احادیث فقهی نیز کتابهای متنوعی تدوین شده که از مهمترین آنهاست:
 
در دسته سوم یعنی جوامع احادیث فقهی نیز کتابهای متنوعی تدوین شده که از مهمترین آنهاست:
  
* السنن الکبری والسنن الصغری، هر دو از احمد بن حسین بیهقی (متوفی 458)
+
#السنن الکبری والسنن الصغری، هر دو از احمد بن حسین بیهقی (متوفی ۴۵۸)
* الاحکام الصغری از ابومحمد عبدالحق اشبیلی (متوفی 582)
+
#الاحکام الصغری از ابومحمد عبدالحق اشبیلی (متوفی ۵۸۲)
* عمدة الاحکام از حافظ عبدالغنی بن عبدالواحد مقدّسی (متوفی 600)
+
#عمدة الاحکام از حافظ عبدالغنی بن عبدالواحد مقدّسی (متوفی ۶۰۰)
* منتقی الاخبار فی الاحکام از عبدالسلام بن عبداللّه حرّانی معروف به ابن تیمیّه (متوفی 652)
+
#منتقی الاخبار فی الاحکام از عبدالسلام بن عبداللّه حرّانی معروف به [[ابن تیمیه|ابن تیمیّه]] (متوفی ۶۵۲)
* الترغیب والترهیب از عبدالعظیم بن عبدالقوی (متوفی 656)
+
#الترغیب والترهیب از عبدالعظیم بن عبدالقوی (متوفی ۶۵۶)
* الالمام فی احادیث الاحکام از ابن دقیق العید (متوفی 702)
+
#الالمام فی احادیث الاحکام از ابن دقیق العید (متوفی ۷۰۲)
* تقریب الاسانید و ترتیب المسانید از زین الدین ابی الفضل عبدالرحیم بن حسین عراقی (متوفی 806)  
+
#تقریب الاسانید و ترتیب المسانید از زین الدین ابی الفضل عبدالرحیم بن حسین عراقی (متوفی ۸۰۶)
* بلوغ المرام من احادیث الاحکام از ابن حجر عسقلانی.<ref>ابوزهو، ص432ـ433، 446ـ447.</ref>
+
#بلوغ المرام من احادیث الاحکام از [[ابن حجر عسقلانی]].<ref>ابوزهو، ص۴۳۲ـ۴۳۳، ۴۴۶ـ۴۴۷.</ref>
  
غیر از موارد مذکور، در دوره متأخران کتب حدیثی دیگر با ویژگی هایی متفاوت با آنچه گذشت، تدوین شد که از جمله می توان به کتب زواید، مستخرجات اجزاء، اطراف حدیث، تخریج، معاجِم موضوعی و واژه ای، نقد و تصحیح منابع پیشین و بررسی احادیث از نظر درستی سند و متن و نیز موضوع جعل و وضع حدیث اشاره کرد.<ref>رجوع کنید به معارف، ص174ـ184.</ref> این سنت تا عصر حاضر نیز استمرار یافته و مطالعات حدیثی برای تدوین آثار جدید، با توجه به پرسشها و نیازهای علمی صورت می پذیرد.
+
غیر از موارد مذکور، در دوره متأخران کتب حدیثی دیگر با ویژگی هایی متفاوت با آنچه گذشت، تدوین شد که از جمله می توان به کتب زواید، مستخرجات اجزاء، اطراف حدیث، [[تخریج حدیث|تخریج]]، معاجِم موضوعی و واژه ای، نقد و تصحیح منابع پیشین و بررسی احادیث از نظر درستی [[سند حدیث|سند]] و متن و نیز موضوع جعل و وضع حدیث اشاره کرد.<ref>رجوع کنید به معارف، ص۱۷۴ـ۱۸۴.</ref> این سنت تا عصر حاضر نیز استمرار یافته و مطالعات حدیثی برای تدوین آثار جدید، با توجه به پرسشها و نیازهای علمی صورت می پذیرد.
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
  
 
==منابع مقاله==
 
==منابع مقاله==
  
* ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/1965ـ1967، چاپ افست بیروت [بی تا].
+
* ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت [بی تا].
* ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، چاپ محب الدین خطیب، قاهره 1407/1986.
+
* ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، چاپ محب الدین خطیب، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
* همو، کتاب تهذیب التهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، [بیروت] 1415/1995.
+
* همو، کتاب تهذیب التهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، [بیروت] ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
* ابن حنبل، العلل و معرفة الرجال، چاپ وصی اللّه بن محمود عباس، بیروت 1408.
+
* ابن حنبل، العلل و معرفة الرجال، چاپ وصی اللّه بن محمود عباس، بیروت ۱۴۰۸.
* ابن سعد.
+
* ابن سعد، الطبقات الکبرى.
* ابن صلاح، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث، چاپ صلاح بن محمد بن عویضه، بیروت 1416/1995.
+
* ابن صلاح، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث، چاپ صلاح بن محمد بن عویضه، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
* ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، قاهره 1402/1982.
+
* ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
 
* ابن قتیبه ، تأویل مختلف الحدیث، بیروت: دارالکتب العلمیة، [بی تا].
 
* ابن قتیبه ، تأویل مختلف الحدیث، بیروت: دارالکتب العلمیة، [بی تا].
* ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج4، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت: دارالکتب العلمیة، [بی تا].
+
* ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت: دارالکتب العلمیة، [بی تا].
* محمود ابوریّه، اضواء علی السنة المحمدیة، او، دفاع عن الحدیث، مصر [1383/1963].
+
* محمود ابوریّه، اضواء علی السنة المحمدیة، او، دفاع عن الحدیث، مصر [۱۳۸۳/۱۹۶۳].
* محمد محمد ابوزهو، الحدیث والمحدثون، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة، قاهره 1378.
+
* محمد محمد ابوزهو، الحدیث والمحدثون، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة، قاهره ۱۳۷۸.
* محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، قاهره [1403/1982].
+
* محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، قاهره [۱۴۰۳/۱۹۸۲].
* محمد مصطفی اعظمی، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، ریاض 1401/1981.
+
* محمد مصطفی اعظمی، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، ریاض ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
* احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران 1366ـ1375 ش.
+
* احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۵ ش.
* محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول 1401/1981.
+
* محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
* محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هوسنن الترمذی، ج5، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
+
* محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هوسنن الترمذی، ج۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
* رسول جعفریان، مقدمه ای بر تاریخ تدوین حدیث، قم 1368 ش.
+
* رسول جعفریان، مقدمه ای بر تاریخ تدوین حدیث، قم ۱۳۶۸ ش.
* محمدرضا جلالی حسینی، تدوین السنة الشریفة، قم 1376 ش.
+
* محمدرضا جلالی حسینی، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۶ ش.
* اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح فی اللغة والعلوم، چاپ ندیم مرعشلی و اسامة مرعشلی، بیروت 1974.
+
* اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح فی اللغة والعلوم، چاپ ندیم مرعشلی و اسامة مرعشلی، بیروت ۱۹۷۴.
 
* هاشم معروف حسنی، دراسات فی الحدیث والمحدثین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، [بی تا].
 
* هاشم معروف حسنی، دراسات فی الحدیث والمحدثین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، [بی تا].
* محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت 1417/1997.
+
* محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
* همو، السنة قبل التدوین، بیروت 1411/1990.
+
* همو، السنة قبل التدوین، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
* احمد بن علی خطیب بغدادی، تقیید العلم، چاپ یوسف عش، بیروت 1974.
+
* احمد بن علی خطیب بغدادی، تقیید العلم، چاپ یوسف عش، بیروت ۱۹۷۴.
* محمد عبدالعزیز خولی، تاریخ فنون الحدیث النبوی، چاپ محمود ارناؤوط و محمد بدرالدین قهوجی، دمشق 1408/1988.
+
* محمد عبدالعزیز خولی، تاریخ فنون الحدیث النبوی، چاپ محمود ارناؤوط و محمد بدرالدین قهوجی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
* عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، السنن الدارمی، استانبول 1401/1981.
+
* عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، السنن الدارمی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
* محمد بن احمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن 1388ـ1390/1968ـ1970.
+
* محمد بن احمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن ۱۳۸۸ـ۱۳۹۰/۱۹۶۸ـ۱۹۷۰.
* محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران 1362 ش.
+
* محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ ش.
* عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قم 1370 ش.
+
* عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ ش.
* همو، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت 1409/1989.
+
* همو، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
* علی شهرستانی، منع تدوین الحدیث، بیروت 1418/1997.
+
* علی شهرستانی، منع تدوین الحدیث، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
* صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، عرض و دراسة، دمشق 1379/1959، چاپ افست قم 1363 ش.
+
* صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، عرض و دراسة، دمشق ۱۳۷۹/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
* حسن صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، [بغداد 1370]، چاپ افست تهران [بی تا].
+
* حارث سلیمان ضاری، الامام الزهری و اثره فی السنة، موصل ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
* حارث سلیمان ضاری، الامام الزهری و اثره فی السنة، موصل 1405/1985.
+
* کاظم طباطبائی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، قم ۱۳۷۷ ش.
* کاظم طباطبائی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، قم 1377 ش.
+
* نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، بیروت 1412/1992.
+
* مرتضی عسکری، عبداللّه بن سبأ و اساطیر اخری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
* مرتضی عسکری، عبداللّه بن سبأ و اساطیر اخری، بیروت 1412/1991.
+
* همو، معالم المدرستین، تهران ۱۴۱۳.
* همو، معالم المدرستین، تهران 1413.
+
* محمود فاخوری، الامام مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری: حیاته و صحیحه، قاهره ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
* محمود فاخوری، الامام مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری: حیاته و صحیحه، قاهره 1405/1985.
+
* جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة البیطار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
* جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة البیطار، بیروت 1414/1993.
 
 
* محمد بن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة، قاهره: مکتبة الکلیات الازهریة، [بی تا].
 
* محمد بن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة، قاهره: مکتبة الکلیات الازهریة، [بی تا].
* مجلسی.
+
* مجلسی، بحارالانوار.  
* کاظم مدیر شانه چی، تاریخ حدیث، تهران 1377 ش.
+
* کاظم مدیر شانه چی، تاریخ حدیث، تهران ۱۳۷۷ ش.
* یوسف عبدالرحمان مرعشلی، علم فهرسة الحدیث: نشأته، تطوّره، اشهر ما دوّن فیه، بیروت 1406/1986.
+
* یوسف عبدالرحمان مرعشلی، علم فهرسة الحدیث: نشأته، تطوّره، اشهر ما دوّن فیه، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
* مسعودی، مروج (بیروت).
+
* مسعودی، مروج الذهب (بیروت).
 
* مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، [بی تا].
 
* مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، [بی تا].
* مجید معارف، تاریخ عمومی حدیث، تهران 1377 ش.
+
* مجید معارف، تاریخ عمومی حدیث، تهران ۱۳۷۷ ش.
* عبدالرحمان معلمی، الانوار الکاشفة لما فی الاضواء من المجازفة، بیروت 1403.
+
* عبدالرحمان معلمی، الانوار الکاشفة لما فی الاضواء من المجازفة، بیروت ۱۴۰۳.
* احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407.
+
* احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
  
==پانویس==
+
==منبع==
{{پانویس}}
 
  
==منابع==
+
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، مدخل "تدوین حدیث" از مجید معارف.
* [http://www.encyclopaediaislamica.com/ دانشنامه جهان اسلام]، مدخل "تدوین حدیث" از مجید معارف.
 
  
 
[[رده:تدوین حدیث]]
 
[[رده:تدوین حدیث]]
سطر ۱۶۵: سطر ۱۸۵:
 
|رده= دارد
 
|رده= دارد
 
}}
 
}}
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۱۴

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«تدوین حدیث» اصطلاحی در علوم حدیث، به معنای ثبت حدیث و یا تنظیم حدیث و تألیف کتاب حدیثی است. با وجود توصیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به نگارش احادیث، پس از درگذشت آن حضرت، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه به وجود آمد که تا عصر خلافت عمر بن عبدالعزیز ادامه داشت. ثبت و تدوین حدیث در نزد محدثان اهل سنت، مراحل متعددی را پشت سر گذاشته و کتب «صحاح سته» از مهمترین مجموعه های حدیثی نزد آنان است.

مفهوم تدوین حدیث

تدوین در اصل به معنای «در دیوان نبشتن» بوده[۱] و در اصطلاح به معنای ثبت نوشته های متفرق در کنار هم به منظور حفظ آنها از نابودی است و اگر این نوشته ها در فصلهایی تنظیم و در کنار هم جمع شود، به آن تصنیف می گویند. «تقیید» نیز به معنای ثبت و نگارش است اما تدوین از نظر معنی از آن وسیعتر است.[۲] اصطلاح تدوین در عصر صحابه و تابعین استعمال چندانی نداشته و در آن دوره بیشتر بر اصطلاح کتابت و تقیید و تألیف تأکید می شده است.

تدوین حدیث اصطلاحی شایع در روایات تاریخی و کتب علوم حدیثی است. با توجه به موارد کاربرد آن از تدوین دو معنی فهمیده می شود: ثبت حدیث و تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی.

  • الف) ثبت حدیث:

ابن حَجَر عَسقَلانی (متوفی ۸۵۲) ضمن اشاره به شفاهی بودن روایت در عهد صحابه و تابعین، گفته است که ترس بزرگان از نابودی دانش باعث شد که آنان به تدوین حدیث بپردازند. آغازگر تدوین ابن شهاب زُهْری (متوفی ۱۲۴) بود و پس از آن تصنیف فراوان شد.[۳] در این سخن تدوین از طرفی در مقابل «حفظ» و از طرف دیگر در مقابل «تصنیف» بکار رفته است ولذا معنایی جز نگارش ندارد.

از سخن ابن شهاب که «این علم را پیش از من کسی تدوین نکرد»[۴] نیز معنایی جز نگارش بدست نمی آید، زیرا بنا به برخی گزارشها، در آن زمان دانشمندان نگارش حدیث را مکروه می پنداشتند.[۵] از معاصران نیز بعضی، تدوین را به مفهوم نگارش بکار برده اند.[۶] عجاج خطیب در فصلی با عنوان «ما دُوِّنَ فی صدرالاسلام» از مکتوباتی نام برده است که از نظر نظم و نسق با تألیفات محدّثان قرنهای بعد شباهتی ندارد.[۷]

  • ب) تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی:

از کلام ذهبی که شروع تدوین حدیث را در ۱۴۳ هجری دانسته و نتیجه چنین تدوینی را ظهور تصانیف متعدد اعلام کرده است،[۸] می توان مراد او را از تدوین همان تنظیم و مرتب سازی دانست زیرا نگارش ابتدایی از دهها سال قبل از آن صورت می گرفته است. به علاوه در سخن ذهبی بحث از پیدایش تصانیف است و تصنیف کتابی است که مطالب آن در چند فصل منظم شده است.[۹]

به گفته ابن حجر عسقلانی[۱۰]، احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دوره صحابه و بزرگان تابعین مدون و مرتب نشده بود.[۱۱] منظور او نفی کلی نگارش حدیث در عصر صحابه و تابعین نیست. نجاشی نیز درباره ثُبَیت، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام سخنی دارد که بر اساس آن روایات این شخص مکتوب بوده اما مدون یعنی مرتب و منظم نبوده است.

در مجموع می توان گفت که تدوین در اصل به معنای جمع آوری و نگارش بوده اما این کار در هر دوره ویژگی هایی داشته است. تدوین حدیث در عصر پیامبر اکرم و صحابه، نگارش و ثبت بوده اما از قرن دوم به بعد این مفهوم توسعه یافته و علاوه بر نگارش، تبویب و تنظیم را هم دربر گرفته است؛ از این رو، علمای حدیث در کتب خود از ادوار تدوین بحث می کنند و برای هر دوره خصوصیتی می آورند که از دوره های دیگر تمایز دارد.[۱۲]

تدوین حدیث در زمان پیامبر اکرم

پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت وحی را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند.[۱۳] با توجه به این مطلب، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی، قسمتی از آنها در دو کتاب «مکاتیب الرسول» و «مجموعه الوثائق السیاسیة» گردآوری شده است. بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقه شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله را ثبت می کردند.[۱۴]

علاوه بر حضرت علی علیه السلام، معروفترین کاتبان روایات این اشخاص بودند: عبداللّه بن عمرو بن عاص[۱۵] جابر بن عبداللّه انصاری، [۱۶] سَمُرَة بن جُنْدَب،[۱۷] سعد بن عباده انصاری[۱۸] و عبداللّه بن عباس.[۱۹] از این عده آثاری برجای ماند که در دوره های بعد از آنها استفاده شد.

رسول خدا بارها نگارش احادیث خود را توصیه فرموده بود.[۲۰] به گفته آن حضرت، باقی ماندن ورقه ای از مؤمن ـ که در آن علمی [از مطالب دینی] ضبط شده باشد ـ حایل بین او و آتش دوزخ است.[۲۱] پیامبر اکرم در آستانه وفات نیز درصدد نگارش وصیت خود بود که بعضی صحابه مانع شدند.[۲۲]

به رغم تمام این شواهد، عده ای از محدثان با استناد به روایاتی که ابوسعید خدری و ابوهریره و زید بن ثابت نقل کرده اند، معتقدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در دوره ای از حیات خود با نگارش حدیث موافق نبود و حتی اصحاب را از این کار نهی می کرد.[۲۳]

روایت دو فرد اخیر را محققان اهل سنّت ضعیف دانسته اند.[۲۴] درباره روایت ابوسعید نیز دانشمندان از جهت موقوف یا مرفوع بودن آن، اختلاف نظر دارند.[۲۵] به فرض مرفوع بودن روایت ابوسعید از جهت متن و سند اشکالات اساسی دارد[۲۶] و نمی توان از آن نتیجه گرفت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با نگارش حدیث مخالف بوده است. البته به عقیده علمای اهل سنّت، که قایل به صحت روایت ابوسعید شده اند،[۲۷] تعارض روایات اذنِ کتابت و نهی از آن با قول به منسوخ بودن روایات نهی یا خاص بودنِ خطاب در آنها قابل رفع است.[۲۸] اما محققان شیعه صدور احادیث نهی را از اساس نفی کرده اند.[۲۹] به هر جهت مطلب مهم توجه به آخرین موضع رسول خداست که در موافقت با تدوین حدیث بوده است.[۳۰]

تدوین حدیث پس از پیامبر اکرم

پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی صحابه به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان،[۳۱] ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر،[۳۲] کافی بودن قرآن و در نتیجه عدم نیاز به حدیث،[۳۳] ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن.[۳۴] آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند،[۳۵] حتی ابوبکر به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت، مبادرت کرده بود.[۳۶]

از نظر محققان، هیچیک از دلایل یادشده علت اصلی ممنوعیت نقل و تدوین حدیث نبوده[۳۷] و این ممنوعیت با حوادث سیاسی آن عصر ارتباط داشته است. از جمله آنکه هدف مهم مانعان، از بین رفتن احادیثی از پیامبر درباره فضایل و رذایل اشخاص بود،[۳۸] حساسیت کمتر داشتن نسبت به نقل روایات فقهی،[۳۹] مؤید این مطلب است.

واکنش صحابه و تابعین در مقابل سیاست منعِ نقل و تدوین حدیث، متفاوت بود. عده ای نقل و نگارش حدیث را ترک کردند.[۴۰] عده ای حدیث را به خاطر سپردند، اما از تدوین آن خودداری کردند یا نوشته های حدیثی خود را از بین بردند،[۴۱] عده ای نیز مقاومت کردند و به نقل و تدوین حدیث ادامه دادند.[۴۲] به هر حال، سیاستِ منع روایت و تدوین حدیث موجب شد که بخش وسیعی از احادیث به تدریج فراموش یا مضمون آنها تحریف شود یا جعل به این حوزه راه یابد.[۴۳]

در عهد خلافت معاویه، سیاست خلفای سه گانه درباره حدیث دنبال شد.[۴۴] در این دوره علاوه بر سخت گیری نسبت به اهل بیت پیامبر، دستور داده شد درباره فضایل خلفای سه گانه و ذمّ و نکوهش علی علیه السلام روایاتی جعل شود و عده ای از صحابه و تابعین برای این کار به خدمت گرفته شدند.[۴۵] این وضع تا پایان قرن نخست ادامه یافت.

در سال ۹۹ هجری عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید.[۴۶] وی که سیره اش با خلفای پیشین تفاوت داشت، با احساس خطر نسبت به از بین رفتن سنت و حدیث پیامبر،[۴۷] در فرمانی به عامل خود در مدینه، ابوبکر بن محمد بن عَمرو بن حَزم انصاری، نگارش حدیث و سنّت پیامبر را خواستار شد.[۴۸] برخی نوشته اند که او نظیر این فرمان را برای ابن شهاب زُهْری[۴۹] و حکام ولایات دیگر نیز صادر کرد.[۵۰]

به نوشته ابن حجر عسقلانی، صدور فرمان عمر بن عبدالعزیز نشانه آغاز تدوین بوده است.[۵۱] بیشتر دانشمندان معاصر نیز خلافت عمر بن عبدالعزیز را مقارن با مبدأ رسمی تدوین حدیث دانسته اند.[۵۲] به گزارش محمد عجاج خطیب،[۵۳] فرمان رسمی تدوین حدیث را پیش از این یکی از امرای مصر به نام عبدالعزیز بن مروان (متوفی ۸۵) خطاب به کثیر بن مُرّه حضرمی صادر کرده بوده، اما معلوم نیست که کثیر بن مرّه از این فرمان اطاعت کرده بوده است یا خیر. بعضی برآن اند که به سبب کوتاهی دوره خلافت عمر بن عبدالعزیز، از امتثال ابن حزم نیز اثری در دست نیست،[۵۴] اما بنابر قراینی ابن حزم دفاتری از حدیث تدوین کرده بود که از میان رفته است.[۵۵]

به هر صورت، فرمان عمر بن عبدالعزیز نقطه عطفی در مسیر تدوین حدیث به شمار می رود. برخی مستشرقان از جمله گولدتسیهر، نسبت به هر گونه تدوین در قرن نخست تشکیک کرده اند، اما نظر این گروه از مستشرقان را در این خصوص به دور از غرض ــ در ایجاد تردید نسبت به اصالت سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ــ ندانسته اند.[۵۶]

پس از فرمان عمر بن عبدالعزیز، به تدریج دانشمندان به تدوین حدیث روی آوردند. در این که چه کسی نخستین بار به تدوین حدیث پرداخت، اختلاف هست. ابن حجر در یک جا نخستین تدوین کنندگان حدیث را ربیع بن صبیح و سعید بن ابی عروبه ذکر کرده[۵۷] و در جای دیگر ابن شهاب زهری را آغازگر تدوین معرفی نموده است.[۵۸] به تصریح مالک بن انس، نخستین مدوِن علم حدیث ابن شهاب است.[۵۹]

به نوشته ذهبی،[۶۰] خالد بن سعدان (متوفی ۱۰۴) هفتاد صحابی را ملاقات کرد و دانش خود را که از آنان آموخته بود در مصحفی گرد آورد. ابن حزم انصاری[۶۱] و ابن جریج[۶۲] را نیز آغازگر تدوین دانسته اند. در مجموع، در بیشتر اقوال، ابن شهاب زهری نخستین مدون دانسته شده،[۶۳] شاید به دلیل سخن خود ابن شهاب که گفته است پیش از من کسی این علم را تدوین نکرده است.[۶۴]

به هر حال، در مورد نخستین مدون حدیث قطعیت وجود ندارد، زیرا افراد یاد شده معاصر یکدیگر بوده اند و به همین دلیل مشکل می توان گفت که کدامیک در تدوین بر دیگری سبقت داشته است.[۶۵] همچنین ممکن است اول بودن هر یک به نسبت منطقه ای باشد که در آن می زیسته است. در عصر بنی امیه کار تدوین بسیار کند بود زیرا کتابت و تدوین علوم از نظر اکثر دانشمندان خوشایند تلقی نمی شد،[۶۶] ضمن آن که تدوین نیز وضعی ابتدایی داشت و از تنظیم و طبقه بندی مطالب در آن خبری نبود،[۶۷] اما پس از به خلافت رسیدن بنی عباس و به ویژه در عصر منصور عباسی در تدوین حدیث تحولی ایجاد شد[۶۸] که البته تشویق منصور عباسی به امر تدوین و استقبال علما از آن، علل خاصی داشت.[۶۹] بنا به گزارش ذهبی در سال ۱۴۳ در تمام شهرها دانشمندان به تدوین معلومات خود در رشته های حدیث و فقه و تفسیر پرداختند و در نتیجه تصانیف فراوانی پدید آمد.[۷۰]

از قرن دوم تا پنجم، تدوین حدیث مسیر مشخصی داشته و به روشهای مختلفی صورت می گرفته که از مهمترین آنهاست: تدوین موضوعی به ویژه بر اساس ابواب فقهی و تدوین بر حسب مسانید، یعنی نگارش احادیثی که هر یک از صحابه روایت کرده اند در یک باب.[۷۱] از این دو روش شیوه نخست را بهتر دانسته اند.[۷۲]

سیر تدوین حدیث در اهل‌سنت

در سیر تدوین حدیث اهل سنت ادوار مهمی وجود داشته که عبارت است از:

الف) دوره مصنفات اولیه

در این دوره محدثان در کتابهای خود حدیث و غیرحدیث (آرای صحابه و تابعین) را در کنار هم ثبت می کردند، زیرا عده ای از متقدمان اطلاق «حدیث» را بر آثار صحابه و تابعین صادق می دانستند.[۷۳] در این دوره، نسبت به روایات از لحاظ صحت و سُقم یا مرسل و مسند بودن حساسیت چندانی وجود نداشت. بسیاری از مشاهیر حدیث در قرن دوم، از جمله ابن جریج، سعید بن ابی عروبه، حمّاد بن سلَمه، اَوْزاعی، سفیان ثوری و مالک بن انس،[۷۴] دارای تصنیف حدیثی بودند، هر چند از آثار این دوره جز کتاب موطّأ مالک بن انس اثر دیگری بر جای نمانده است.[۷۵]

ب) دوره تدوین مسانید

مسند کتابی است که در آن احادیث ذیل نام راوی آنها ــ که از یک صحابی است ــ طبقه بندی شده است. تدوین مسانید در دهه های پایانی قرن دوم شروع شد و در قرن سوم به شکل گسترده[۷۶] و پس از قرن سوم نیز کم و بیش ادامه یافت. ویژگی مهم و بارز مسانید، جدا شدن حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از گفته های صحابه و تابعین و توضیحات فقها درباره آنها بود.[۷۷] همچنین از آنجا که هدف صاحب مسند، جمع آوری کلیه منقولات یک صحابی در کنار هم بود، طبعاً در این گونه کتب همه گونه روایت، از صحیح و ضعیف و حتی جعلی یکجا گرد می آمد،[۷۸] لذا مسانید از لحاظ اعتبار در شمار منابع درجه سوم، بعد از صحاح و سنن به شمار می روند[۷۹] و تنها مسند احمد بن حنبل از دیگر مسانید متمایز بوده و از نظر برخی، در ردیف سنن قرار گرفته است.[۸۰]

ج) تدوین صحاح و سنن

محدودیت های مسانید سبب گردید که در قرن سوم شیوه دیگری در تدوین حدیث پیدا شود. در این شیوه از بین روایات، نوع صحیح آنها گزینش و در قالب ابواب موضوعی طبقه بندی می شد.[۸۱] همچنین تدوین نوع دیگری از کتب با عنوان سنن، مورد توجه محدثان قرار گرفت. سنن کتابی است که معمولاً مشتمل بر احادیث احکام است که بر پایه ابواب فقهی مدون شده است.[۸۲] در این کتب نیز روایات به صورت مسند و عاری از موقوفات است، زیرا از آنجا که موقوفات به صحابه منتسب اند[۸۳] در شمار حدیث قرار می گیرند ولی نمی توان آنها را سنن پیامبر دانست.[۸۴]

در دوره متقدمان، تدوین سنن امری شایع بود. به صحیحین[۸۵] و سنن اربعه[۸۶] با نوعی تسامح «صحاح سته» اطلاق شده است. این کتب ــ که اهمّ مصادر حدیث اهل سنّت اند ــ در قرن سوم تدوین شدند، لذا این قرن، عصر طلایی تدوین حدیث به شمار می رود.[۸۷]

د) استمرار تدوین پس از صحاح سته

محدّثان در قرن چهارم و پنجم، احادیثی را که محدّثان پیشین کمتر به آنها توجه کرده بودند، در قالب تألیفات جدید تدوین کردند. بعضی محدّثان نامدار این دو قرن این اشخاص بودند: یعقوب بن اسحاق معروف به ابو عوانه اسفراینی (متوفی ۳۱۶) صاحب مسند یا صحیح؛ محمد بن حِبّان بن احمد معروف به ابن حبّان (متوفی ۳۵۴) صاحب المسند الصحیح یا الانواع والتقاسیم؛ ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (متوفی ۳۶۰) صاحب معاجم سه گانه؛ ابوالحسن علی بن عمر معروف به دارقطنی صاحب الزامات که در واقع مستدرکی بر صحیحین است؛ ابوعبداللّه محمد بن عبداللّه معروف به حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵) صاحب کتابهای العلل، الامالی، فوائدالشیوخ، امالی العشیات، معرفة علوم الحدیث و المستدرک علی الصحیحین[۸۸] و ابوبکر احمد بن حسین خسروجردی مشهور به بیهقی (متوفی ۴۵۸) صاحب دو کتاب السنن الکبری و السنن الصُغری[۸۹].

قرن پنجم پایان دوره تدوین حدیث اهل سنت در دوره متقدمان به شمار می رود. به گفته بعضی محققان، در این قرن جمع کردن مصادری که مشخصه آن سندهای متصل از مؤلف تا رسول خدا باشد، متوقف گردید و پیشوایان حدیث از قبول حدیثی که محدّثان سابق روایت نکرده بودند خودداری کردند، به طوری که بعدها ابن صلاح (متوفی ۶۲۴) گفت اگر امروز کسی حدیثی بیاورد که نزد محدّثان سابق نباشد، از او پذیرفته نمی شود.[۹۰]

ه) تدوین جوامع حدیث در دوره متأخران

مقصود از جوامع حدیث، کتابهایی است که با استفاده از کتب اصلی حدیث از جمله صحاح سته، موطّأ مالک و مسند احمد بن حنبل تدوین شده است. این کتب به چند دسته تقسیم می شود:

  • کتبی که فقط جامع روایات صحیحین است؛
  • کتبی که جامع روایات صحاح و سنن و مسانید مهم است؛
  • کتبی که در آنها با استفاده از منابع اخیر تنها به جمع روایات فقهی بسنده شده است.[۹۱]

در مورد کتابهای دسته اول گفتنی است که افراد بسیاری دارای «الجمع بین الصحیحین» بوده اند، از جمله:

  1. جوزقی نیشابوری (متوفی ۳۸۸)،
  2. ابومسعود ابراهیم بن عبید دمشقی (متوفی ۴۰۱)،
  3. اسماعیل بن احمد معروف به ابن فرات سرخسی نیشابوری (متوفی ۴۱۴)،
  4. ابوبکر احمد بن محمد برقانی (متوفی ۴۲۵)،
  5. محمد بن نصر یا ابی نصر فتوح حمیدی (متوفی ۴۸۸)،
  6. حسین بن مسعود بغوی (متوفی ۵۱۶)،
  7. محمد بن عبدالحق اشبیلی (متوفی ۵۸۱)،
  8. احمد بن محمد قرطبی معروف به ابن ابی الحجة (متوفی ۶۴۲)،
  9. صاغانی (متوفی ۶۵۰)،
  10. محمد حبیب اللّه الشنقیطی (متوفی ۱۳۶۳) از معاصران در کتاب زادالمسلم فیما اتّفق علیه البخاری و المسلم،
  11. محمدفؤاد عبدالباقی (متوفی ۱۳۸۸) در کتاب اللؤلؤ والمرجان فیما اتّفق علیه الشیخان، به استخراج مشترکات صحیحین پرداختند.[۹۲]

در دسته دوم نیز کتب مختلفی تدوین گردید که مهمترین جامعان آنها این اشخاص بودند:

  1. بغوی صاحب مصابیح السنة، وی در این کتاب به جمع روایات صحاح سته و موطّأ مالک بن انس اقدام نمود.[۹۳]
  2. احمد بن رزین بن معاویه (متوفی ۵۳۵) مؤلف التجرید للصحاح والسنن، وی در این کتاب تنها به جمع روایات صحیح از کتب شش گانه پرداخت با این تفاوت که به جای سنن ابن ماجه، موطّأ مالک بن انس را در نظر گرفت.[۹۴]
  3. ابوالسعادات مجدالدین مبارک بن ابی الکرم معروف به ابن اثیر جزری (متوفی ۶۰۶) مؤلف جامع الاصول من احادیث الرسول.
  4. ابوالفرج عبدالرحمان بن علی جوزی معروف به ابن جوزی (متوفی ۵۹۷) مؤلف جامع المسانید والالقاب، وی در این کتاب روایات صحیحین و مسند احمد بن حنبل و جامع ترمذی را به ترتیب مسانید جمع کرد و بعدها محبّ الدین طبری (متوفی ۶۹۴) به این کتاب ترتیب و تدوین جدیدی داد.[۹۵]
  5. اسماعیل بن عمر بن کثیر معروف به ابن کثیر دمشقی (متوفی ۷۷۴) صاحب جامع المسانید والسنن الهادی لِأقْوَم السنن، در این کتاب نیز روایات کتب شش گانه و مسند احمد بن حنبل و مسند ابی بکر بزاز و مسند ابی یَعْلی والمعجم الکبیر طبرانی به روش مسانید جمع و تدوین شده است، این کتاب در حدود یکصد هزار حدیث دارد مشتمل بر روایات صحیح و حسن و ضعیف.[۹۶]
  6. عبدالرحمان بن ابی بکر جلال الدین سیوطی صاحب جمع الجوامع یا جامع کبیر؛
  7. علاءالدین علی بن حسام مشهور به متقی هندی صاحب کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، مبنای این کتاب همان جمع الجوامع سیوطی است با این تفاوت که روایات آن بر مبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی تنظیم شده است، متقی هندی احادیث الجامع الصغیر را به همین شیوه تنظیم کرد و آن را منهج العمال فی سنن الاقوال نامید.[۹۷]
  8. شیخ منصور علی ناصف (از معاصران) صاحب التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، وی در این کتاب به رسم قدما به جمع و تدوین روایات پنج کتاب از کتب شش گانه پرداخت، به این معنی که از درج روایات سنن ابن ماجه خودداری کرد.[۹۸]
  9. بشّار عوّاد عراقی و همکاران او که المسند الجامع لاحادیث الکتب الستة و مؤلفات اصحابها الاخری و موطّأ مالک و مسانید الحُمَیْدی و احمد بن حنبل را تدوین کردند. این کتاب بر مبنای مسندها تنظیم شده اما احادیث هر یک از صحابیان بر پایه ابواب آورده شده است. کتاب دارای ۸۰۲، ۱۷ حدیث از ۲۳۷، ۱ صحابی است.[۹۹]

در دسته سوم یعنی جوامع احادیث فقهی نیز کتابهای متنوعی تدوین شده که از مهمترین آنهاست:

  1. السنن الکبری والسنن الصغری، هر دو از احمد بن حسین بیهقی (متوفی ۴۵۸)
  2. الاحکام الصغری از ابومحمد عبدالحق اشبیلی (متوفی ۵۸۲)
  3. عمدة الاحکام از حافظ عبدالغنی بن عبدالواحد مقدّسی (متوفی ۶۰۰)
  4. منتقی الاخبار فی الاحکام از عبدالسلام بن عبداللّه حرّانی معروف به ابن تیمیّه (متوفی ۶۵۲)
  5. الترغیب والترهیب از عبدالعظیم بن عبدالقوی (متوفی ۶۵۶)
  6. الالمام فی احادیث الاحکام از ابن دقیق العید (متوفی ۷۰۲)
  7. تقریب الاسانید و ترتیب المسانید از زین الدین ابی الفضل عبدالرحیم بن حسین عراقی (متوفی ۸۰۶)
  8. بلوغ المرام من احادیث الاحکام از ابن حجر عسقلانی.[۱۰۰]

غیر از موارد مذکور، در دوره متأخران کتب حدیثی دیگر با ویژگی هایی متفاوت با آنچه گذشت، تدوین شد که از جمله می توان به کتب زواید، مستخرجات اجزاء، اطراف حدیث، تخریج، معاجِم موضوعی و واژه ای، نقد و تصحیح منابع پیشین و بررسی احادیث از نظر درستی سند و متن و نیز موضوع جعل و وضع حدیث اشاره کرد.[۱۰۱] این سنت تا عصر حاضر نیز استمرار یافته و مطالعات حدیثی برای تدوین آثار جدید، با توجه به پرسشها و نیازهای علمی صورت می پذیرد.

پانویس

  1. بیهقی، ج۲، ص۶۰۵.
  2. رجوع کنید به جوهری، ذیل «صنف»؛ ابوریّه، ص۲۵۸، پانویس ۱.
  3. ۱۴۰۷، ج۱، ص۲۰۸.
  4. کتانی، ص۵.
  5. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص۱۲۱، ۱۲۷ـ۱۲۸.
  6. رجوع کنید به ابوریّه، ص۲۶۴؛ صالح، ص۱؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۲۹۳؛ همو، ۱۴۱۷، ص۱۳۷؛ خولی، ص۳۳.
  7. ۱۴۱۱، ص۳۴۳ـ۳۴۸.
  8. رجوع کنید به سیوطی، ۱۳۷۰ ش، ص۲۶۱.
  9. رجوع کنید به جوهری، همانجا.
  10. ۱۴۰۷، مقدمه: هدی الساری، ص۸.
  11. نیز رجوع کنید به اعظمی، ج۱، ص۷۱.
  12. رجوع کنید به ابوریه، ص۲۶۷؛ صالح، ص۳۸ـ۴۱.
  13. رجوع کنید به رامیار، ص۲۶۱ـ۲۶۹.
  14. رجوع کنید به اعظمی، ج۱، ص۹۲ـ۱۴۲.
  15. دارمی، ج۱، مقدمه، ص۱۲۵.
  16. ذهبی، ج۱، ص۴۳.
  17. ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۵، ج۳، ص۵۲۱ـ۵۲۲.
  18. خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۴۶.
  19. ابن سعد، ج۵، ص۲۱۶.
  20. دارمی ، همانجا؛ ترمذی، ج۵، ص۳۸؛ ابن عبدالبر، ص۱۱۸؛ خطیب بغدادی، ص۶۴ـ۸۴؛ نیز رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص۱۱۷ـ۱۲۸: «باب ذکرالرخصة فی کتاب العلم».
  21. مجلسی، ج۲، ص۱۴۴.
  22. بخاری جعفی، ج۱، ص۳۷؛ عسکری، ۱۴۱۲، ج۱، ص۹۷ـ۱۰۰.
  23. رجوع کنید به ترمذی، همانجا؛ خطیب بغدادی، ص۲۹ـ۳۵.
  24. اعظمی، ج۱، ص۷۸؛ معلمی، ص۳۵.
  25. رجوع کنید به خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۰۶؛ اعظمی؛ معلمی، همانجاها.
  26. جلالی حسینی، ص۲۹۵ـ۲۹۷؛ معارف، ص۵۸ـ۵۹.
  27. رجوع کنید به ابوشهبه، ص۵۷؛ اعظمی، ج۱، ص۷۷؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۰۶، ۳۰۸.
  28. ابن قتیبه، ص۲۶۶؛ ابن صلاح، ص۱۱۹؛ صالح، ص۸ـ۱۱؛ ابوشهبه، همانجا؛ ابوزهو، ص۱۲۴؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۰۸.
  29. رجوع کنید به جلالی حسینی، ص۳۰۲؛ جعفریان، ص۱۸؛ معارف، ص۵۸ـ۶۲.
  30. ابوزهو، ص۱۲۵.
  31. ذهبی، ج۱، ص۲ـ۳، به نقل از ابوبکر.
  32. همان، ج۱، ص۵، به نقل از ابوبکر.
  33. بخاری جعفی، ج۱، ص۳۷، به نقل از عمر: کِتابُ اللّه حَسْبُنا.
  34. ابن عبدالبر، ص۱۱۲، ۱۱۵؛ ذهبی، ج۱، ص۴، هر دو به نقل از عمر.
  35. ذهبی، ج۱، ص۷؛ ابوریّه، ص۵۴.
  36. خطیب بغدادی، ص۵۱ـ۵۳؛ ذهبی، ج۱، ص۵.
  37. شهرستانی، ص۱۷ـ۳۹؛ جلالی حسینی، ص۳۱۶ـ۳۳۸؛ معارف، ص۸۵ـ۸۸.
  38. عسکری، ۱۴۱۳، ج۲، ص۴۴ـ۴۵؛ حسنی، ص۲؛ جلالی حسینی، ص۴۱۴ـ۴۲۲.
  39. رجوع کنید به ابن کثیر، ج۴، جزء۸، ص۱۱۰، به نقل از عمر: اَقِلُّوا الروایةَ عَنْ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله اِلاّ فیما یُعْمَلُ بِهِ.
  40. دارمی، ج۱، مقدمه، ص۸۵؛ سیوطی، ۱۴۰۹، ج۲، ص۶۱.
  41. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص۱۰۷ـ۱۱۲.
  42. دارمی، ج۱، مقدمه، ص۱۲۸.
  43. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به جلالی حسینی، باب «آثار المنع من التدوین»، ص۴۸۱ـ۵۴۹؛ معارف، ص۱۵۱ـ۱۵۷.
  44. رجوع کنید به مسلم بن حجاج، ج۳، ص۹۵، ج۵، ص۴۳ـ۴۴؛ ذهبی، ج۱، ص۷.
  45. رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج۴، ص۶۳ـ۶۸، ج۱۱، ص۴۴ـ۴۶.
  46. مسعودی، ج۴، ص۱۶.
  47. ابن حجر عسقلانی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۲۳۵؛ صالح، ص۳۷.
  48. دارمی، ج۱، مقدمه، ص۱۲۶؛ کتانی، ص۴.
  49. ابن عبدالبر، ص۱۲۷.
  50. ابن حجر عسقلانی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۲۳۷؛ کتانی، همانجا؛ ابوزهو، ص۲۴۴.
  51. ۱۴۰۷، ج۱، ص۲۳۵؛ سیوطی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۶۷.
  52. رجوع کنید به ابوشهبه، ص۶۵؛ قاسمی، ص۷۱؛ خولی، ص۳۷؛ صالح، ص۳۶.
  53. ۱۴۱۱، ص۳۷۳ـ۳۷۴.
  54. صدر، ص۲۷۸.
  55. ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۵، ج۱۰، ص۴۰ـ۴۱.
  56. رجوع کنید به صالح، ص۲۴ـ۲۵؛ عتر، ص۴۹ـ۵۰؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۳۷۶؛ ابوزهو، ص۳۰۲؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله، آرای خاورشناسان.
  57. ۱۴۰۷، مقدمه: هدی الساری، ص۸.
  58. همان، ج۱، ص۲۵۱.
  59. ابن عبدالبر، ص۱۲۷.
  60. ج۱، ص۹۳.
  61. ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۵، ج۱۰، ص۴۰ـ۴۱.
  62. ابن حنبل، ج۲، ص۳۱۱.
  63. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص۱۲۳، ۱۲۷؛ خطیب، ۱۴۱۱، ص۴۹۴؛ صالح، ص۳۸؛ ضاری، ص۲۹۲، ۲۹۵.
  64. رجوع کنید به کتانی، همانجا.
  65. سیوطی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۶۶؛ ابوریّه، ص۲۶۵؛ ابوزهو، ص۲۴۴.
  66. صالح، ص۴۰؛ ابوریّه، ص۲۶۲ـ۲۶۳؛ ابوزهو، ص۲۴۵.
  67. ابوریّه، ص۲۶۳.
  68. ابوریّه، ص۲۶۴؛ ابوزهو، همانجا.
  69. معارف، ص۱۱۸.
  70. سیوطی، ۱۳۷۰ ش، ص۲۶۱؛ ابوریّه، ص۲۶۴ـ۲۶۵.
  71. ابن صلاح، ص۱۵۴.
  72. سیوطی، ۱۴۰۹، ج۲، ص۱۴۰.
  73. ابوریّه، ص۲۶۷؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، ص۷۳.
  74. سیوطی، ۱۳۷۰ ش، ص۲۶۱.
  75. ابوریّه، ص۲۶۵؛ نیز رجوع کنید به الموطّأ.
  76. کتانی، ص۵۲ـ۶۴؛ طباطبائی، ص۹۷ـ۱۶۱.
  77. ابوریّه، ص۲۶۷.
  78. ابوریّه، ص۲۶۸؛ طباطبائی، ص۸۸.
  79. صالح، ص۲۹۸.
  80. همان، ص۲۹۷.
  81. رجوع کنید به صحیح؛ صحاح سته؛ بخاری، ابوعبداللّه محمد؛ مسلم بن حجاج نیشابوری.
  82. کتانی، ص۲۵؛ عتر، ص۱۹۹؛ طباطبائی، ص۴۵.
  83. عتر، ص۳۲۶.
  84. کتانی، ص۲۵.
  85. صحیح مسلم و صحیح بخاری.
  86. سنن ابن ماجه، سنن ابی داود، سنن نسایی، سنن ترمذی؛ نیز رجوع کنید به سنن.
  87. فاخوری، ص۲۵.
  88. حاکم نیشابوری کتاب المستدرک علی الصحیحین را به عنوان تکمله ای بر صحیح بخاری و صحیح مسلم بر اساس ضوابط آن دو تألیف نمود.
  89. رجوع کنید به معارف، ص۱۵۹، ۱۶۲؛ ابوزهو، ص۴۰۷ـ۴۰۹، ۴۲۱ـ۴۲۸.
  90. ابن صلاح، ص۱۰۸؛ مرعشی، ص۱۷.
  91. رجوع کنید به معارف، ص۱۶۶ـ۱۷۴؛ ابوزهو، ص۴۳۰ـ۴۴۷.
  92. ابوزهو، ص۴۳۰ـ۴۳۳، ۴۴۶ـ۴۴۷؛ معارف، ص۱۶۷.
  93. ابوزهو، ص۴۳۱.
  94. کتانی، ص۱۴۲.
  95. ابوزهو، ص۴۳۱؛ کتانی، ص۱۳۲.
  96. کتانی، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ معارف، ص۱۶۹.
  97. ابوزهو، ص۴۴۶.
  98. مدیر شانه چی، ص۴۷.
  99. طباطبائی، ص۴۵۴ـ۴۶۷.
  100. ابوزهو، ص۴۳۲ـ۴۳۳، ۴۴۶ـ۴۴۷.
  101. رجوع کنید به معارف، ص۱۷۴ـ۱۸۴.


منابع مقاله

  • ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت [بی تا].
  • ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، چاپ محب الدین خطیب، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
  • همو، کتاب تهذیب التهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، [بیروت] ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
  • ابن حنبل، العلل و معرفة الرجال، چاپ وصی اللّه بن محمود عباس، بیروت ۱۴۰۸.
  • ابن سعد، الطبقات الکبرى.
  • ابن صلاح، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث، چاپ صلاح بن محمد بن عویضه، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
  • ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
  • ابن قتیبه ، تأویل مختلف الحدیث، بیروت: دارالکتب العلمیة، [بی تا].
  • ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت: دارالکتب العلمیة، [بی تا].
  • محمود ابوریّه، اضواء علی السنة المحمدیة، او، دفاع عن الحدیث، مصر [۱۳۸۳/۱۹۶۳].
  • محمد محمد ابوزهو، الحدیث والمحدثون، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة، قاهره ۱۳۷۸.
  • محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، قاهره [۱۴۰۳/۱۹۸۲].
  • محمد مصطفی اعظمی، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، ریاض ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  • احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۵ ش.
  • محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  • محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هوسنن الترمذی، ج۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
  • رسول جعفریان، مقدمه ای بر تاریخ تدوین حدیث، قم ۱۳۶۸ ش.
  • محمدرضا جلالی حسینی، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۶ ش.
  • اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح فی اللغة والعلوم، چاپ ندیم مرعشلی و اسامة مرعشلی، بیروت ۱۹۷۴.
  • هاشم معروف حسنی، دراسات فی الحدیث والمحدثین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، [بی تا].
  • محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
  • همو، السنة قبل التدوین، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
  • احمد بن علی خطیب بغدادی، تقیید العلم، چاپ یوسف عش، بیروت ۱۹۷۴.
  • محمد عبدالعزیز خولی، تاریخ فنون الحدیث النبوی، چاپ محمود ارناؤوط و محمد بدرالدین قهوجی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
  • عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، السنن الدارمی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  • محمد بن احمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن ۱۳۸۸ـ۱۳۹۰/۱۹۶۸ـ۱۹۷۰.
  • محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ ش.
  • عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ ش.
  • همو، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  • علی شهرستانی، منع تدوین الحدیث، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
  • صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، عرض و دراسة، دمشق ۱۳۷۹/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
  • حارث سلیمان ضاری، الامام الزهری و اثره فی السنة، موصل ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
  • کاظم طباطبائی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، قم ۱۳۷۷ ش.
  • نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  • مرتضی عسکری، عبداللّه بن سبأ و اساطیر اخری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
  • همو، معالم المدرستین، تهران ۱۴۱۳.
  • محمود فاخوری، الامام مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری: حیاته و صحیحه، قاهره ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
  • جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة البیطار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
  • محمد بن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة، قاهره: مکتبة الکلیات الازهریة، [بی تا].
  • مجلسی، بحارالانوار.
  • کاظم مدیر شانه چی، تاریخ حدیث، تهران ۱۳۷۷ ش.
  • یوسف عبدالرحمان مرعشلی، علم فهرسة الحدیث: نشأته، تطوّره، اشهر ما دوّن فیه، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  • مسعودی، مروج الذهب (بیروت).
  • مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، [بی تا].
  • مجید معارف، تاریخ عمومی حدیث، تهران ۱۳۷۷ ش.
  • عبدالرحمان معلمی، الانوار الکاشفة لما فی الاضواء من المجازفة، بیروت ۱۴۰۳.
  • احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.

منبع