حجة الوداع: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | «حجّة الوداع» [[حج|حجّى]] است که [[پیامبر اسلام]] (صلى الله علیه و آله) در سال ۱۰ هجرى با حضور جمعیتى فراوان از مسلمانان گزارد و از این رو «حجّة الوداع» نامیده شده که پیامبر اکرم در آن سفر با مردم وداع گفت و در واقع آخرین حج ایشان بود.<ref> محمد محمدحسن شرّاب، فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى، ترجمه حمیدرضا شیخی.</ref> | |
− | == | + | ==اهمیت حجةالوداع== |
− | هجرت | + | [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله به [[مدینه]] و خروج آن حضرت از [[مکه]] معظمه، نقطه عطفی در [[تاریخ اسلام|تاریخ اسلام]] به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم هجری پس از [[صلح حدیبیه]] به عنوان [[عمره]] وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند. |
− | بار دوم در سال نهم به عنوان [[فتح | + | بار دوم در سال نهم به عنوان [[فتح مکه]] وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط [[کفر|کفر]] و [[شرک|شرک]] و [[بت پرستی|بت پرستی]] به [[طائف]] رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند. |
− | + | سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان [[حج]] دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین [[اسلام]] که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله [[ولایت]] و [[خلافت]] بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله. | |
− | == | + | ==چگونگی حجةالوداع== |
− | پس از اعلان | + | پس از اعلان عمومی، [[مهاجرین]] و [[انصار]] و قبایل اطراف [[مدینه]] و [[مکه|مکه]] و حتی بلاد [[یمن]] و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات [[احکام حج]] را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی آن حضرت، به عنوان [[حج]] شرکت داشته باشند. اضافه بر آن که حضرت رسول اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد. |
− | + | جمعیتی حدود یک صد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، به طوری که [[تلبیه|لبیک]] گویان از مدینه تا مکه متصل بودند. | |
− | حضرت چند روز به ماه [[ذی الحجه]] مانده از | + | حضرت چند روز به ماه [[ذی الحجه]] مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجة وارد مکه شدند. |
− | [[ | + | [[امیرالمومنین]] علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و [[نجران]] برای دعوت به [[اسلام]] و جمع آوری [[خمس]] و [[زکات]] و [[جزیه|جزیه]] رفته بودند، به همراه عدهای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند. |
− | با | + | با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجة، پیامبر به موقف [[عرفات]] رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد [[واجب|واجبات]] و [[مستحب|مستحبات]] آن را برای مردم بیان فرمودند. |
− | == | + | ==رهنمودهای پیامبر در حجةالوداع== |
− | |||
− | + | [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله درباره تعلیم اسرار [[حج]] و بیان سرّ بعضی از زوایای آن در حجة الوداع مطالبی فرمودند که نموداری از آن بیان می شود: | |
− | + | *<I>۱ـ تهذیب نفس و تزکیه روح در ابعاد توحید و پیوند با امام و اتحاد و انفاق و حفظ هماهنگی مسلمانان: </I> | |
− | + | یکی از خطابه های رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حجةالوداع، در سرزمین [[منا]] و در [[مسجد خیف]] ایراد شده است. آن حضرت در آغاز این خطبه، در تشویق حاضران برای آن که گفتارش را به یاد بسپارند، فرمود: «نضّر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و حفظها و بلّغها من لم یسمعها. فرُبّ حامل فقه غیر فقیه و رُبّ حامل فقه إلی من هو أفقه منه»؛ خدا گرامی دارد بنده ای را که سخنم را شنید و به یاد سپرد و به کسی که نشنیده بود، رسانید. چه بسا حامل فقهی که خود فقیه نباشد و چه بسا حامل فقهی که آن را به سوی کسی می برد که از او فقیه تر است. | |
− | + | آنگاه فرمود: «ثلاث لا یغل علیهن قلب امریء مسلم: إخلاص العمل لله والنصیحه لأئمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم»<ref>کافی، ۱/۴۰۳-۴۰۴.</ref> سه چیز است که دل های مسلمانان بدان ها خیانت روا نمی دارد: الف: همه کارها را خالصانه برای خدا انجام دادن؛ ب: با زمامداران حق، ناصحانه برخورد کردن؛ ج: اتحاد همه جانبه با مؤمنان را حفظ کردن و از اجتماع آنان جدا نشدن. | |
− | + | بنابراین، حج گزار خدا را به اخلاص کامل و بی شائبه در دین او می پرستد و سران و پیشوایان خویش را نصیحت و درباره آن خیر خواهی می کند و همراه با جامعه اسلامی است؛ چنان که امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمود: «ولیس رجل ـ فاعلم ـ أحرص علی جماعة أمه محمد صلی الله علیه و آله و ألفتها منی أبتغی بذلک حسن الثواب وکرم المآب» ([[نهج البلاغه]]، نامه ۷۸)؛ بدان که در متحد ساختن امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و هماهنگی آنان با یکدیگر، کسی از من حریص تر نیست. من بدین کار، پاداش نیکو و سرانجام شایسته از خدا می طلبم. | |
− | + | *<I>۲ـ برقراری امنیت همه جانبه مردم و حفظ مال و خون آنان از تهاجم: </I> | |
− | + | رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطبه ای دیگر در مراسم حجة الوداع ایراد فرمودند که در این جا بخش هایی از آن نقل می شود: «فإن الله حرم علیکم دمائکم و أموالکم... واتقواالله و لاتبخسوا الناس أشیاءهم و لاتعثوا فی الأرض مفسدین. فمن کانت عنده أمانة فلیؤدها».<ref>تاریخ یعقوبی، ۲/ ۱۰۹ـ ۱۱۲.</ref> خداوند خون ها و اموالتان رابر شما [[حرام]] فرمود... و در زمین به تبهکاری مکوشید. پس هر کس که امانتی نزد اوست آن را ادا کند. بنابراین، حج گزار، امین اعراض و اسرار مردم است؛ زیرا دل های آزادگان گنجینه های اسرار است. | |
− | + | *<I>۳ـ حفظ اصل مساوات و برابری فردی و نژادی: </I> | |
− | + | مردم در اسلام یکسانند. عرب را بر عجم و عجم را بر عرب هیچ برتری نیست مگر به تقوای خدا: «الناس فی الإسلام سواء... لا فضل عربی علی عجمی و لاعجمی علی عربی إلا بتقوی الله»: همه افراد در برابر قانون اسلامی مساوی و برابرند و همچنین همه اقوام و قبایل نیز در قبال اسلام یکسانند. بنابراین، حج گزار در پی مساوات با مردم است و خود را بر دیگری برتر نمی بیند و قومش را بر قوم دیگر مقدم نمی شمارد و افراد و ملّت ها را یکسان و برابر می بیند. | |
− | + | *<I>۴ـ پالایش جامعه اسلامی از سنت های جاهلی در مورد اموال و خون ها و بغض و کینه ها: </I> | |
− | + | بدین صورت که خون خواهی ها و خونریزی هایی که در [[جاهلیت|جاهلیت]] بر محور انتقام جابرانه و کینه توزی های خصمانه رایج بود، خاتمه داده شود و [[ربا خواری|رباخواری]] های گذشته که خون آشامی اقتصادی بود، پایان یافته تلقی گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اهمیت تحریم ربا و تخطئه خون آشامی جاهلی آن، ضمن آن که همه اسناد و مدارک بستان کاران ربوی را لغو و بی اثر دانست فرمود: اولین ربایی که سند آن را زیر پا می گذارم و باطل بودن آن را اعلام می کنم سند ربوی عمویم [[عباس بن عبدالمطلب]] است: «کل دم کان فی الجاهلیه موضوع تحت قدمی... و کل ربا کان فی الجاهلیة موضوع تحت قدمی و أول ربا اَضعه ربا العباس بن عبدالمطلب». | |
− | + | *<I>۵ـ رعایت حقوق زنان و با آنان به نیکی رفتار کردن و زحمات آنان را با خدمات متقابل و متعادل جبران کردن: </I> | |
− | + | شما را در مورد زنان به خیر و نیکی سفارش می کنم... شما را بر آنها حقی است و ایشان را بر شما حقی است و پوشاک و خوراک آن ها باید در حد متعارف باشد: «أوصیکم بالنساء خیراً... و لکم علیهن حق ولهن علیکم حق کسوتهن و رزقهن بالمعروف». بنابراین، حج گزار نظاره گر و شاهد و رعایت کننده این آیات شریف است که: {{متن قرآن|«...جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً...»}} ([[سوره روم]]/۲۱) و {{متن قرآن|«...هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ...»}} ([[سوره بقره]]/۱۸۷) و {{متن قرآن|«...وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»}}(سوره بقره/۲۲۸). | |
− | + | *<I>۶ـ محترم شمردن حقوق کارگران و زیردستان و برطرف کردن نیازمندی های آنان در خوراک و پوشاک، همانند خود: </I> | |
− | + | شما را به زیر دستانتان سفارش می کنم. از آن چه خود می خورید به آنها بخورانید و از آن چه خود در بر می کنید به آنها نیز بپوشانید: «فأوصیکم بمن ملکت أَیمانکم فأطعِموهم مما تأکلون وألبسوهم مما تلبسون». بنابراین، حج گزار به زیر دستانش محبت می ورزد و خود را بر آنها برتر نمی شمارد، بلکه با آنان بر سر یک سفره می نشیند و آنچه را خود می پوشد بدانان می پوشاند و هیچ گاه از راه تفاخر به آنها نمی گوید: من از تو داراتر و خوشترم. | |
− | + | *<I>۷ـ اصول برادری و فضایل اخلاقی را نسبت به برادران اسلامی رعایت کردن و آبروی آنان را محترم شمردن و به مال و خون آنان تعدی نکردن:</I> | |
− | + | مسلمان برادر مسلمان است، او را فریب نمی دهد و بدو خیانت نمی کند و [[غیبت (گناه)|غیبت]] او را روا نمی دارد و ریختن خون و تعرض جانی به او را روا نمی داند و تصرف و برداشت چیزی از ثروتش را جایز نمی شمرد مگر با رضایتش: «إن المسلم أخو المسلم لا یغشّه و لا یخونه و لا یغتابه و لا یحل له دمه شیء من ماله الا بِطیبة نفسه»: بنابراین، حج گزار با هر مسلمان دیگری برادر دینی است. پدر او نور و مادرش رحمت است.<ref>بحار، ۶۴/۶۴ و ۷۴ـ۷۵.</ref> | |
− | * <I> | + | *<I>۸ـ قرآن کریم و اهل بیت نبوت و امامت علیهم السلام را گرامی داشتن و از این دو وزنه وزین، الهام گرفتن و از آنها جدا نشدن:</I> |
− | + | من در میان شما دو چیز گرانبها بر جا نهادم که تا زمانی که بدان تمسّک می جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم، یعنی خاندانم را: «إنی قد خلفت فیکم ما إن تمسکتم بِهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی أهل بیتی». بنابراین، حج گزار به ریسمان خداوند چنگ می زند و هر کس به ریسمان خدا چنگ انداخت به راه راست هدایت شده است. | |
− | * <I> | + | *<I>۹ـ همگان را در برابر قانون الهی مسئول دانستن و از احکام اسلام پاسداری کردن و به عنوان ره توشه حج و زیارت کعبه آن چه را در آن صحنه گذشت به غایبان رساندن: </I> |
− | + | شما مسئول هستید پس باید افراد شاهد شما به افراد غایب اطلاع دهد: «إنکم مسئولون فلیبلغ الشاهد منکم الغائب»: بنابراین، حج گزار فقیهی است برای مسلمان دیگری که توفیق حضور در مواقف را نداشته و حرمین و اجتماعاتی را که در آنها برپا شده ادراک نکرده، حامل بار فقه است. | |
− | + | *<I>۱۰ـ ولایت و امامت علی بن ابیطالب علیه السلام را مطرح کردن و امت را با امام آشنا کردن و امام را به امت شناساندن و اطاعت او را چون اطاعت پیامبر دانستن و در نتیجه حیات جامعه را زندگی معقول و اسلامی کردن و از زندگی جاهلی نجات دادن.</I> | |
− | + | رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به [[مدینه|مدینه]]، در محلی نزدیک «[[جحفه]]» به نام «[[واقعه غدیر|غدیر خم]]» توقف نموده، مسلمین را گرد آورده و پس از اداى خطبه اى طولانی، [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام را به [[ولایت]] و پیشوائى مسلمین منصوب کرد. فرمود: هرکس که من مولای اویم، [[امام علی علیه السلام|علی]] هم مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با کسی که با او دشمنی می کند، دشمنی فرما: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».<ref>تاریخ یعقوبی، ۱۱۲/۲ ؛ کافی، ۲۹۵/۱.</ref> با گماردن امام علی علیه السلام بدین مقام، دین کامل و نعمت تمام شد.<ref>[[سوره مائده]]/۳.</ref> | |
− | + | == پانویس == | |
+ | <references /> | ||
− | + | ==منابع== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | + | *بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۴۰۵-۳۱۹-۳۸۵. | |
− | * | + | *فروغ ابدیت، ج ۲، صص ۸۳۵-۷۲۶. |
− | * فروغ | + | *صهبای حج، [[آیت الله جوادی آملی]]. |
− | * [[ | + | *محمد محمدحسن شرّاب؛ "فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى". |
− | * محمد محمدحسن شرّاب؛ "فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى" | ||
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | {{شناختنامه رسول خدا (ص)}} |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۳
«حجّة الوداع» حجّى است که پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در سال ۱۰ هجرى با حضور جمعیتى فراوان از مسلمانان گزارد و از این رو «حجّة الوداع» نامیده شده که پیامبر اکرم در آن سفر با مردم وداع گفت و در واقع آخرین حج ایشان بود.[۱]
اهمیت حجةالوداع
هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه و خروج آن حضرت از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم هجری پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.
بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.
سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله.
چگونگی حجةالوداع
پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی آن حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آن که حضرت رسول اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.
جمعیتی حدود یک صد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، به طوری که لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند.
حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجة وارد مکه شدند.
امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند، به همراه عدهای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند.
با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجة، پیامبر به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.
رهنمودهای پیامبر در حجةالوداع
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره تعلیم اسرار حج و بیان سرّ بعضی از زوایای آن در حجة الوداع مطالبی فرمودند که نموداری از آن بیان می شود:
- ۱ـ تهذیب نفس و تزکیه روح در ابعاد توحید و پیوند با امام و اتحاد و انفاق و حفظ هماهنگی مسلمانان:
یکی از خطابه های رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حجةالوداع، در سرزمین منا و در مسجد خیف ایراد شده است. آن حضرت در آغاز این خطبه، در تشویق حاضران برای آن که گفتارش را به یاد بسپارند، فرمود: «نضّر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و حفظها و بلّغها من لم یسمعها. فرُبّ حامل فقه غیر فقیه و رُبّ حامل فقه إلی من هو أفقه منه»؛ خدا گرامی دارد بنده ای را که سخنم را شنید و به یاد سپرد و به کسی که نشنیده بود، رسانید. چه بسا حامل فقهی که خود فقیه نباشد و چه بسا حامل فقهی که آن را به سوی کسی می برد که از او فقیه تر است.
آنگاه فرمود: «ثلاث لا یغل علیهن قلب امریء مسلم: إخلاص العمل لله والنصیحه لأئمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم»[۲] سه چیز است که دل های مسلمانان بدان ها خیانت روا نمی دارد: الف: همه کارها را خالصانه برای خدا انجام دادن؛ ب: با زمامداران حق، ناصحانه برخورد کردن؛ ج: اتحاد همه جانبه با مؤمنان را حفظ کردن و از اجتماع آنان جدا نشدن.
بنابراین، حج گزار خدا را به اخلاص کامل و بی شائبه در دین او می پرستد و سران و پیشوایان خویش را نصیحت و درباره آن خیر خواهی می کند و همراه با جامعه اسلامی است؛ چنان که امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمود: «ولیس رجل ـ فاعلم ـ أحرص علی جماعة أمه محمد صلی الله علیه و آله و ألفتها منی أبتغی بذلک حسن الثواب وکرم المآب» (نهج البلاغه، نامه ۷۸)؛ بدان که در متحد ساختن امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و هماهنگی آنان با یکدیگر، کسی از من حریص تر نیست. من بدین کار، پاداش نیکو و سرانجام شایسته از خدا می طلبم.
- ۲ـ برقراری امنیت همه جانبه مردم و حفظ مال و خون آنان از تهاجم:
رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطبه ای دیگر در مراسم حجة الوداع ایراد فرمودند که در این جا بخش هایی از آن نقل می شود: «فإن الله حرم علیکم دمائکم و أموالکم... واتقواالله و لاتبخسوا الناس أشیاءهم و لاتعثوا فی الأرض مفسدین. فمن کانت عنده أمانة فلیؤدها».[۳] خداوند خون ها و اموالتان رابر شما حرام فرمود... و در زمین به تبهکاری مکوشید. پس هر کس که امانتی نزد اوست آن را ادا کند. بنابراین، حج گزار، امین اعراض و اسرار مردم است؛ زیرا دل های آزادگان گنجینه های اسرار است.
- ۳ـ حفظ اصل مساوات و برابری فردی و نژادی:
مردم در اسلام یکسانند. عرب را بر عجم و عجم را بر عرب هیچ برتری نیست مگر به تقوای خدا: «الناس فی الإسلام سواء... لا فضل عربی علی عجمی و لاعجمی علی عربی إلا بتقوی الله»: همه افراد در برابر قانون اسلامی مساوی و برابرند و همچنین همه اقوام و قبایل نیز در قبال اسلام یکسانند. بنابراین، حج گزار در پی مساوات با مردم است و خود را بر دیگری برتر نمی بیند و قومش را بر قوم دیگر مقدم نمی شمارد و افراد و ملّت ها را یکسان و برابر می بیند.
- ۴ـ پالایش جامعه اسلامی از سنت های جاهلی در مورد اموال و خون ها و بغض و کینه ها:
بدین صورت که خون خواهی ها و خونریزی هایی که در جاهلیت بر محور انتقام جابرانه و کینه توزی های خصمانه رایج بود، خاتمه داده شود و رباخواری های گذشته که خون آشامی اقتصادی بود، پایان یافته تلقی گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اهمیت تحریم ربا و تخطئه خون آشامی جاهلی آن، ضمن آن که همه اسناد و مدارک بستان کاران ربوی را لغو و بی اثر دانست فرمود: اولین ربایی که سند آن را زیر پا می گذارم و باطل بودن آن را اعلام می کنم سند ربوی عمویم عباس بن عبدالمطلب است: «کل دم کان فی الجاهلیه موضوع تحت قدمی... و کل ربا کان فی الجاهلیة موضوع تحت قدمی و أول ربا اَضعه ربا العباس بن عبدالمطلب».
- ۵ـ رعایت حقوق زنان و با آنان به نیکی رفتار کردن و زحمات آنان را با خدمات متقابل و متعادل جبران کردن:
شما را در مورد زنان به خیر و نیکی سفارش می کنم... شما را بر آنها حقی است و ایشان را بر شما حقی است و پوشاک و خوراک آن ها باید در حد متعارف باشد: «أوصیکم بالنساء خیراً... و لکم علیهن حق ولهن علیکم حق کسوتهن و رزقهن بالمعروف». بنابراین، حج گزار نظاره گر و شاهد و رعایت کننده این آیات شریف است که: «...جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً...» (سوره روم/۲۱) و «...هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ...» (سوره بقره/۱۸۷) و «...وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»(سوره بقره/۲۲۸).
- ۶ـ محترم شمردن حقوق کارگران و زیردستان و برطرف کردن نیازمندی های آنان در خوراک و پوشاک، همانند خود:
شما را به زیر دستانتان سفارش می کنم. از آن چه خود می خورید به آنها بخورانید و از آن چه خود در بر می کنید به آنها نیز بپوشانید: «فأوصیکم بمن ملکت أَیمانکم فأطعِموهم مما تأکلون وألبسوهم مما تلبسون». بنابراین، حج گزار به زیر دستانش محبت می ورزد و خود را بر آنها برتر نمی شمارد، بلکه با آنان بر سر یک سفره می نشیند و آنچه را خود می پوشد بدانان می پوشاند و هیچ گاه از راه تفاخر به آنها نمی گوید: من از تو داراتر و خوشترم.
- ۷ـ اصول برادری و فضایل اخلاقی را نسبت به برادران اسلامی رعایت کردن و آبروی آنان را محترم شمردن و به مال و خون آنان تعدی نکردن:
مسلمان برادر مسلمان است، او را فریب نمی دهد و بدو خیانت نمی کند و غیبت او را روا نمی دارد و ریختن خون و تعرض جانی به او را روا نمی داند و تصرف و برداشت چیزی از ثروتش را جایز نمی شمرد مگر با رضایتش: «إن المسلم أخو المسلم لا یغشّه و لا یخونه و لا یغتابه و لا یحل له دمه شیء من ماله الا بِطیبة نفسه»: بنابراین، حج گزار با هر مسلمان دیگری برادر دینی است. پدر او نور و مادرش رحمت است.[۴]
- ۸ـ قرآن کریم و اهل بیت نبوت و امامت علیهم السلام را گرامی داشتن و از این دو وزنه وزین، الهام گرفتن و از آنها جدا نشدن:
من در میان شما دو چیز گرانبها بر جا نهادم که تا زمانی که بدان تمسّک می جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم، یعنی خاندانم را: «إنی قد خلفت فیکم ما إن تمسکتم بِهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی أهل بیتی». بنابراین، حج گزار به ریسمان خداوند چنگ می زند و هر کس به ریسمان خدا چنگ انداخت به راه راست هدایت شده است.
- ۹ـ همگان را در برابر قانون الهی مسئول دانستن و از احکام اسلام پاسداری کردن و به عنوان ره توشه حج و زیارت کعبه آن چه را در آن صحنه گذشت به غایبان رساندن:
شما مسئول هستید پس باید افراد شاهد شما به افراد غایب اطلاع دهد: «إنکم مسئولون فلیبلغ الشاهد منکم الغائب»: بنابراین، حج گزار فقیهی است برای مسلمان دیگری که توفیق حضور در مواقف را نداشته و حرمین و اجتماعاتی را که در آنها برپا شده ادراک نکرده، حامل بار فقه است.
- ۱۰ـ ولایت و امامت علی بن ابیطالب علیه السلام را مطرح کردن و امت را با امام آشنا کردن و امام را به امت شناساندن و اطاعت او را چون اطاعت پیامبر دانستن و در نتیجه حیات جامعه را زندگی معقول و اسلامی کردن و از زندگی جاهلی نجات دادن.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به مدینه، در محلی نزدیک «جحفه» به نام «غدیر خم» توقف نموده، مسلمین را گرد آورده و پس از اداى خطبه اى طولانی، حضرت على علیه السلام را به ولایت و پیشوائى مسلمین منصوب کرد. فرمود: هرکس که من مولای اویم، علی هم مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با کسی که با او دشمنی می کند، دشمنی فرما: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».[۵] با گماردن امام علی علیه السلام بدین مقام، دین کامل و نعمت تمام شد.[۶]
پانویس
منابع
- بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۴۰۵-۳۱۹-۳۸۵.
- فروغ ابدیت، ج ۲، صص ۸۳۵-۷۲۶.
- صهبای حج، آیت الله جوادی آملی.
- محمد محمدحسن شرّاب؛ "فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى".