امام باقر علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از امام محمد باقر(ع))
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوجعفر محمد بن علی علیه‌السلام» ملقب به «باقرالعلوم»، امام پنجم از ائمّه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم (علیهم‌السلام) است. ولادت امام باقر (علیه‌السلام) در سال ۵۷ هجری و شهادت آن حضرت در ۱۱۴ هجری و مدت امامت ایشان ۲۰ سال است. شهرت آن حضرت به لقب «باقر» که برگرفته از روایت جابر انصاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است، نشان از مقام بلند علمی ایشان دارد. «مسند الامام الباقر علیه‌السلام»، از جمله آثاری است که درباره امام باقر (علیه‌السلام) و احادیث ایشان، تألیف شده است.

امام-باقر.jpg
مقام امام پنجم
نام محمد
القاب باقرالعلوم
کنیه ابو جعفر
پدر امام سجاد علیه السلام
مادر فاطمه دختر امام حسن علیه السلام
زادروز اول رجب سال ۵۷ هجری قمری
زادگاه مدینه
مدت امامت ۱۹ سال
مدت عمر ۵۷ سال
تاریخ شهادت هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجری
علت شهادت مسمومیت توسط زهر
قاتل هشام بن عبدالملک
مدفن مدینه، بقیع


ولادت و نام و نسب

امام باقر علیه السلام در یکم رجب سال ۵۷ هجرى قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشود.[۱] نام آن حضرت، «محمد»، کنیه‌اش «ابوجعفر» و لقبش «باقرالعلوم» یعنى «شکافنده‌‌ى دانشها» است.

نسب امام باقر علیه السلام از پدر و مادرشان به پیامبر اکرم و حضرت على و حضرت زهرا علیهم السلام مى رسد، زیرا پدر او امام زین العابدین علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام، و مادر او فاطمه ام عبدالله دختر امام حسن مجتبى علیه السلام است. بدین سبب برخی آن حضرت را به ابن الخیرتین و علوی بین علویین لقب داده‌اند.[۲] در واقع ایشان از سوی پدر، نوه امام حسین علیه‌السلام و از سوی مادر، نوه امام حسن علیه‌السلام است.

همسر حضرت باقر علیه السلام، «اُمّ‌ فَروه» از زنان با ایمان و بافضیلت است. او دختر قاسم بن محمد بن ابی‌بکر و مادر امام صادق علیه السلام نیز می باشد.

عصر امام باقر علیه‌السلام

امام محمد باقر علیه السلام در زمان واقعه عاشورا چهار سال داشتند، چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن على کشته شد و شهادت وى و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.[۳]

پس از شهادت امام حسین علیه السلام، امام باقر ۳۷ سال امامت پدر خود علی بن حسین علیه السّلام را درک کرد و پس از شهادت آن حضرت، عهده دار مقام امامت شد.

دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از خلفای اموی (از معاویة بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان (ولید بن عبدالملک (متوفی ۹۶) و سلیمان بن عبدالملک (متوفی ۹۹) و عمر بن عبدالعزیز (متوفی ۱۰۱) و یزید بن عبدالملک (متوفی ۱۰۵) و هشام بن عبدالملک (متوفی ۱۲۵) مقارن بود.

بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد شیعیان و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر علیه السّلام، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، که شهر حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله و اصحاب و تابعان ایشان بود، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعید بن مسیّب (متوفّی ۹۴)، ربیعة الرأی (متوفّی ۱۳۶)، سفیان بن عُیَیْنه و محمّد بن شهاب زُهْری (متوفّی ۱۲۴) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شده بود.[۴]

در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر علیه السّلام و نیز فرزند او امام صادق علیه السّلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی بود، بسیار پر معنی است.[۵]

در زمان امام باقر علیه‌السلام‌ فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در‌ مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقه‌ها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار می‌کرد و به این وسیله از پایگاه‌های فکری و عقیدتی شیعه دفاع می‌نمود.[۶]

علم امام باقر علیه‌السلام

«باقر العلوم» لقب مشهور آن حضرت است. در حدیث معروفی پیامبر خدا صلى الله علیه وآله به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «إنّک ستُدرِک رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یبْقَرُ العِلْمَ بَقْراَ». تو مردى از [خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش مى شکافد.[۷]

شیخ صدوق (ره) روایت کرده از عمرو بن شمر، که گفت: سؤال کردم از جابر بن یزید جعفى که براى چه امام محمّدباقر علیه السّلام را «باقر» نامیدند؟ گفت: به علّت آن که «یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا؛ أى شقّه شقّا و أظهره اظهارا»، او شکافت علم را شکافتنى و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهرکردنى، بتحقیق حدیث کرد مرا جابر بن عبداللّه انصارى که شنید از رسول خدا(ص) که فرمود: اى جابر! تو زنده مى‌مانى تا ملاقات مى‌نمایى پسرم محمّد بن علىّ بن الحسین بن علىّ بن ابى طالب (ع) را که معروف است در تورات به باقر، پس هرگاه ملاقات کردى او را از جانب من او را سلام برسان.[۸]

همچنین بر پایه روایت دیگری مشهور به «حدیث لوح» که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر(ع) نام او را محمد و لقبش را «باقر» قرار داده بود.

«عبدالله بن عطاء مکى» مى گوید: هرگز دانشمندان را نزد کسى چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام؛ «حکم بن عتیبه» که در چشم مردمان جایگاه علمى والایى داشت، در پیشگاه امام باقر چونان کودکى در برابر آموزگار بود.[۹]

شخصیت آسمانى و شکوه علمى امام باقر (ع) چنان خیره کننده بود که «جابر بن یزید جعفى» به هنگام روایت از آن گرامى مى گفت: «وصى اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن على بن الحسین مرا چنین روایت کرد...».[۱۰]

شیخ مفید در الارشاد در باره جایگاه علمی آن حضرت می‌نویسد: که بازماندگان صحابه و بزرگان تابعان و رؤسای فقهای مسلمانان از آن حضرت در مسایل دینی روایت کرده‌اند. به نوشته او، امام باقر اخبار پیشینیان و پیامبران را روایت می‌کرد. مردم از او در باب مغازی و سیره و سنّت رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌ حدیث می‌آموختند و در مناسک حجّ که از پیامبر نقل می‌کرد، بر او اعتماد داشتند و از ایشان تفسیر قرآن می‌نوشتند.

برخی از احادیث آن حضرت در اینجا ذکر می شود:

  • دروغ باعث خرابى ایمان است.[۱۱]
  • مؤمن، ترسو و حریص و بخیل نمى‌شود.[۱۲]
  • همانا خداوند شخص با حیا و بردبار را دوست مى دارد.[۱۳]
  • آنکه خشمش را از مردم باز دارد خداوند عذاب قیامت را از او باز دارد.[۱۴]
  • آنانکه امر به معروف و نهى از منکر را عیب مى دانند بد مردمانى هستند.[۱۵]
  • عالمى که از علم او استفاده شود، بهتر از هفتاد هزار پرستش کننده خداست.

اخلاق امام باقر علیه‌السلام

دائم الذکر بودن:

امام باقر (علیه السلام) همپای همه‌‌ی ارزش‌های علمی خویش، انسانی دائم الذکر بود. امام صادق (علیه السلام) درباره‌‌ی پدر بزرگوار خویش می‌فرماید: پدرم کثیر الذکر بود، به گونه‌ای که وقتی همراه او راه می‌رفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفره‌ی غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن می‌گفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمی‌داشت، زبانش هماره به گفتن «لا اله الا الله» مترنم بود. آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما می‌خواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذکر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده که قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه می‌کرد و آن گروه که قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور می‌داد که ذکر خدا را بر لب جاری کنند.[۱۶]

حلم و بردباری:

مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه‌ى امام بسیار مى‌آمد و به آن گرامى مى‌گفت: «...در روى زمین بغض و کینه کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى بینى به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى!» در عین حال امام علیه السلام با او مدارا مى‌فرمود و به نرمى سخن مى گفت. چندى بعد شامى بیمار شد و مرگ را رویاروى خویش دید و از زندگى ناامید شد، پس وصیت کرد که چون بمیرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد. شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. عرض کرد: آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید. فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم. آنگاه به خانه مرد شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت. مدتی نگذشت که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى دهم که تو حجت خدا بر مردمانى».[۱۷]

صبر در مصیبت:

عده اى به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و دیدند که یکى از فرزندان او بیمار شده است و امام علیه السلام ناراحت و اندوهگین است. با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود مى ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم که نمى خواهیم در آن حال باشد. چیزى نگذشت که صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام علیه السلام از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتى‌های قبل از سیماى او بر طرف شده بود. آنها به امام علیه السلام عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتى پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم. حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم کسى را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم، اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.[۱۸]

شاگردان امام باقر علیه‌السلام

در مکتب امام باقر (علیه السلام) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند که برخی از آنان در زمره اصحاب اجماع هستند، از جمله:

امام باقر در دربار هشام

هشام بن عبدالملک در موسم حجّ در مسجدالحرام امام باقر علیه السّلام را دید که در حال طواف است و مردم بر گردش حلقه زده از او سؤال می کنند. این توجّه و علاقه مردم نظر او را جلب کرد؛ از اطرافیان نام وی را پرسید و چون گفتند که او محمّد بن علی است، شگفت زده گفت: «همان که مردم عراق فریفته اویند» یا «امام مردم عراق!».[۲۱]

گویا بعد از همین موسم حجّ بود که هشام امام باقر علیه السّلام را همراه با فرزندش حضرت صادق علیه السّلام به شام فراخواند. امام هنگام ورود به مجلس او بر همه اهل مجلس یکجا سلام کرد، و بر خلاف رسم متعارف، خلیفه اموی را «امیرالمؤمنین» نخواند و بدون کسب اجازه نشست. هشام خشمگینانه زبان به ملامت گشود که چرا شما مردم را به امامت خود فرامی‌خوانید. حاضران در مجلس نیز بنا بر قرار قبلی همین شیوه را به کار گرفتند. امام در پاسخ هشام بدون در نظر گرفتن موقعیت او، صریحاً از جایگاه اهل بیت پیامبر در دین و اینکه آنان عهده دار هدایت مردم اند، سخن گفت. همچنین به گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. هشام ابتدا امام را به زندان افکند، ولی بعد، ناگزیر به آزاد کردن و برگرداندن ایشان به مدینه شد.[۲۲][۲۳]

قبر امام باقر علیه‌السلام در محل قبور ائمه بقیع علیهم‌السلام در قبرستان بقیع

شهادت امام باقر علیه‌السلام

امام محمد باقر (علیه السلام)، به قول اکثر مورخان، در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجرى قمری در پنجاه و هفت سالگى در زمان خلیفه اموى «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. مصباح المتهجد، شیخ طوسى، ص ۵۵۷.
  2. فیض العلام فى عمل الشهور و وقایع الایام، حاج شیخ عباس قمى، وقایع ماه صفر، روز سوم
  3. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۲۰
  4. مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران، ۱۴۰۵ ق؛ ج ۲، ص ۴۴.
  5. دانشنامه جهان اسلام، مدخل «الباقر» از حسن طارمی
  6. ابوالفضل هادی‌منش، مبارزات فرهنگی امام باقر(ع)، مبلغان، ۱۳۸۳ - شماره ۶۴.
  7. بحار الأنوار، ۴۶ / ۲۲۵ / ۵.
  8. قمى، شیخ عباس، ‌منتهى الآمال، ‌دلیل ما، قم‌، ۱۳۷۹ش‌، ج‌۲، ص ۱۲۶۴.
  9. ارشاد، شیخ مفید، ص ۲۶۴.
  10. همان، ص ۲۶۴.
  11. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی ،ج ۲، ص ۲۳۳.
  12. همان، ص ۶.
  13. همان، ص ۴۵۵.
  14. همان، ص ۴۶۹.
  15. فروع کافى، محمد بن یعقوب کلینی، ص ۳۴۳.
  16. دانشنامه امام باقر علیه السلام، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۳۰
  17. امالى، شیخ طوسى، ص ۲۶۱.
  18. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۳۵.
  19. جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج۱، ص۹.
  20. همان، ص ۱۱۷.
  21. کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۲۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۰۵؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۶۳ـ۱۶۴
  22. کلینی، الکافی، بیروت، ۱۴۰۱ق، ج۱، ۴۷۱
  23. دانشنامه جهان اسلام، مدخل «الباقر» از حسن طارمی

منابع

  • پیشوای پنجم حضرت امام محمد باقر(ع)، گروه نویسندگان، مؤسسه در راه حق.
  • فیض العلام فى عمل الشهور و وقایع الایام، حاج شیخ عباس قمى.
  • میزان الحکمه، ج۱، عنوان "امامت خاصّه (امام محمّد باقر) در احادیث".
  • دانشنامه جهان اسلام، مدخل «الباقر» از حسن طارمی.
  • دانشنامه امام باقر علیه السلام، جمعی از نویسندگان.
  • ابوالفضل هادی‌منش، مبارزات فرهنگی امام باقر(ع)، مجله مبلغان، ۱۳۸۳ - شماره ۶۴.
  • یعقوبی، تاریخ الیعقوبى، بیروت، دار صادر، بى تا.

پیوندها

چهارده معصوم علیهم السلام
اسامی

حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها

امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه

مفاهیم وابسته
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
آیات و احادیث مرتبط
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی