فضیل بن یسار

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«فُضَیل بن یسار نهْدی بصرى»، از محدثان و فقهای بزرگ شیعه در قرن دوم هجری و از یاران و راویان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و از اصحاب اجماع است. فضیل بن یسار از رهگذر ولایت و اخلاق و دیانت، مورد مدح و توثیق امامان معصوم و علمای شیعه بود.

نام کامل فُضَیل بن یسار بصرى
زادگاه کوفه
وفات ۱۴۸ قمری
مدفن بصره

Line.png

اساتید

زکریّا بن عبداللّه نقّاض، عبدالواحد مختار انصارى،...

شاگردان

ابان بن عثمان، جمیل بن درّاج، حسن بن محبوب، حمّاد بن عثمان، یونس بن عبدالرحمن،...

آثار

کتابی در حدیث،...

زندگی‌نامه

ابوالقاسم فُضَیل بن یسار بصرى، در اواخر نیمه دوم سده اوّل هجرى، در شهر کوفه دیده به جهان گشود. او دوران خردسالى و نوجوانى ‏اش را در این شهر سپرى کرد. سپس به شهر بصره رفت و تا آخر عمر در این شهر زندگى کرد. و به همین دلیل به «بصرى» معروف شد.[۱] همچنین لقب مشهور فضیل «نَهْدى» است؛ زیرا نسبت او منتهى مى‏ شود به قبیله بنى نهد، که در سرزمین یمن زندگى مى ‏کردند.[۲]

این محدّث بزرگوار از سرچشمه زُلال دانش امام باقر علیه‏ السلام سیراب شد و یکى از اصحاب پرآوازه آن بزرگوار گردید. وى سپس در سال ۱۱۴ ق. به محضر امام صادق علیه‏ السلام شتافت و از دریاى علم این پیشواى صادق بهره ‏ها برد و در گروه شاگردان آن حضرت قرار گرفت و تا آخرین لحظه، پیوند عمیق خویش را با حجّت خدا حفظ کرد. حضرت صادق علیه‏ السلام به سبب ولایت‏پذیرى فضیل، در منزلت او سخنانى فرموده است.[۳]

فضیل دارای دو فرزند به نام های قاسم و علاء بوده که آنان نیز مانند پدرشان از محدّثان برجسته شیعه هستند. علاء بن فضیل نیز فرزندی به نام قاسم دارد که شیخ طوسی و علامه مامقانی به نامش اشاره کرده اند. او مانند پدرش، از راویان شیعه و خوشنام است.[۴]

فضیل بن یسار پس از عمرى تلاش در راه نشر آموزه ‏هاى دینى، قبل از فرا رسیدن نیمه دوم سده دوم هجرى، جانش از این جهان خاکى به سوى بهشت جاودانه و جوار رحمت حقّ که پیشواى صادقش، برایش وعده داده بود پرکشید. او در زمان حیات امام صادق علیه‏ السلام (قبل از ۱۴۸ ق) از دنیا رفت و آن بزرگوار براى این شاگرد با اخلاص خود، از خداوند طلب رحمت و آمرزش نمود.[۵] مکان وفات این محدّث بزرگ شیعه مشخص نیست، اما احتمال دارد که در شهر بصره از دنیا رفته باشد.

استادان و شاگردان

علاوه بر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، در زندگینامه فضیل به دو استاد دیگر به نام‏هاى زکریّا بن عبداللّه نقّاض و عبدالواحد مختار انصارى نیز اشاره شده است.[۶]

فضیل بن یسار، در اثر بهره ‏مندى از محضر امامان علیهم ‏السلام، خود به چنان جایگاه رفیعى دست یازید که در حوزه علمى بصره به عنوان استاد نمونه، شناخته شد. دانش طلبان و حدیث‏ جویان از جاى جاى قلمرو اسلام، نزدش مى ‏شتافتند و از خرمن دانش او خوشه ‏ها مى ‏چیدند. شاگردان او بسیارند و بیشتر آنان از چهره‏ هاى شاخص و برتر حدیثى شیعه هستند، که نام برخى از آنان عبارتند از:

اینان ـ که جمعى از شاگردان مکتب روایتى این محدّث بزرگوارند ـ بیشترشان از «اصحاب اجماع» هستند که از دیرباز تا عصر ما، تمام دانشوران شیعى، به بزرگى و فضل و کمال و دانش آنان اتّفاق دارند.

فضیل در کلام معصومان

  • ابوعمرو کشّى از ابراهیم بن عبداللّه روایت مى‏ کند: هرگاه امام صادق علیه السلام فضیل را مى‌دید مى‌فرمود: «بَشِّرِ الْمُخبتین، مَن احبَّ اَن ینظُر رجلاً مِن اهل الجنّة فلینظُر الى هذا»؛ بشارت بده انسانهای فروتن را؛ هر که دوست دارد که نظر کند به سوى مردى از اهل بهشت پس نظر کند به سوى این مرد.[۸]
  • در روایت دیگری آمده است که امام صادق علیه السلام هر گاه فضیل به ملاقات او می آمد می فرمود: «بخّ بخّ مرحباً بمَن تَأنِسُ به الارض»؛ به به! مژده بده انسان های فروتن را! درود بر کسی که زمین به او اُنس می گیرد![۹]
  • محمد بن ابی‏ عمیر روایت مى ‏کند که: هرگاه حضرت صادق علیه ‏السلام به فضیل مى ‏نگریست، مى ‏فرمود: «انّ فضیلاً مِن اصحاب أبى و انّى لاُحِبُّ الرّجل اَن یُحبّ اصحاب ابیه»؛ فضیل از اصحاب پدرم امام باقر علیه‏السلام است و من دوست دارم انسان، یاران پدرش را دوست بدارد.[۱۰]
  • شیخ طوسى از على بن سعید بصرى نقل مى‏ کند که به حضرت صادق علیه ‏السلام عرض کردم: من در میان تیره «بنى عدىّ» زندگى مى‏ کنم. مؤذّن و امام جماعت و تمام مردمى که در آن مسجد نماز مى ‏خوانند، با شما اهل بیت دشمن و از مخالفان سرسخت شما و پیروان شما هستند. چه مى‏ فرمایید در نماز خواندن با چنین امام جماعتى با این ویژگى؟ حضرت در پاسخ فرمود: «صَلِّ خَلْفَه؛ با او نماز بخوان و به همان نماز بسنده کن». سپس فرمود: اگر به بصره رفتى و فضیل بن یسار در این باره، از تو پرسش کرد و او را خبردادى به آنچه من براى تو گفتم، آنگاه فتواى فضیل را بگیر و فتواى مرا رها کن! على بن سعید مى‏ گوید: به بصره رفتم و آنچه را از امام شنیده بودم، براى فضیل گفتم. او گفت: مولاى من به آنچه فرموده، آگاه‏تر است؛ ولى من از حضرت صادق علیه ‏السلام و از پدرش حضرت باقر علیه‏ السلام شنیدم که بارها مى‏ فرمودند: به آن نمازى که پشت سر ناصبی و دشمن اهل‏ بیت خواندى، اعتنا نکن. سعى کن به گونه ‏اى آهسته، قرائت را بخوانى.[۱۱]
  • پس از وفات فضیل، ربعى بن عبداللّه داستانى را از کسى که بدن فضیل را پس از مرگش غسل مى‏ داد، براى حضرت صادق علیه السلام نقل مى ‏کند که فضیل در وقت غسل، دستش سبقت مى‌کرد بر عورتش (با دستش آن را می پوشاند)؛ حضرت فرمود: «رَحِمَ‏ اللّهُ فضیلاً و هو منّا اهل‏ البیت»؛ خدا رحمت کند فضیل را، او از ما اهل بیت بود.[۱۲]

فضیل در دیدگاه عالمان

تمامی رجال شناسان شیعه بر وثوق، علم و دانش فضیل بن یسار تاکید دارند:

  • ابوعمرو کشّی او را در زمره اصحاب اجماع قرار می دهد و مى‏ گوید: تمام عالمان و فقیهان شیعه بر عدالت و وثاقت فضیل اتّفاق دارند و روایات او را صحیح مى‏ دانند و او را از فقیه‏ترین اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به شمار آورده‏ اند.[۱۳]
  • شیخ مفید، فضیل را در گروه فقیهان شیعه قرار داده است که شیعیان براى فراگرفتن احکام دین به آنان رجوع مى‏ کردند و هیچکس آنان را شماتت و مذمت نکرده است.[۱۴]
  • نجّاشى، در فضل و بزرگى این محدّث چنین مى ‏نگارد: فضیل بن یسار یک عرب خالص، اهل بصره و چهره موجّه است و از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام روایت مى ‏کند.[۱۵]
  • علامه حلى در مورد فضیل چنین نگاشته است: محدّثى موجّه، برجسته و بسیار بزرگ است.
  • مؤلف طبقات الفقهاء مى‏ نویسد: «فضیل»، فقیه، محدّث و چهره نامور است که بى‏ شک از ارکان و نخبگان و مردان بزرگ شیعه است.[۱۶]

آثار و روایات

از فضیل بن یسار فقط یک کتاب به یادگار مانده است و جمع فراوانى از راویان بزرگ شیعه این کتاب را روایت نموده‏ اند.[۱۷] بعد از پژوهش در باب‏هاى گوناگون کتاب‏هاى حدیثى، مى‏ توان گفت گرایش روایتى فضیل، بیشتر فقهی است؛ گرچه در میان اخبار او، در مسائل مربوط به حوزه توحید، ولایت اهل بیت علیهم ‏السلام و اخلاق نیز روایاتى وجود دارد، اما بیشتر نگرش او، متمرکز در انتقال احکام الهى و گسترش آنهاست. از همین روست که یکى از القاب فضیل بن یسار، «فقیه شیعه» است.[۱۸]

روایاتى که از این دانشور بزرگ، به جاى مانده بسیار است؛ به گونه‏ اى که نوشته ‏اند شماره آنها به ۲۵۴ حدیث مى ‏رسد. این روایات به عنوان میراثى گرانقدر، مورد بهره‏‌مندى عالمان و مجتهدان شیعه در رهگذر زمان بوده است.[۱۹] برخی روایات منقول از او عبارتند از:

  • دشمن اهل‏ بیت علیهم‌‏السلام: فضیل مى‏ گوید: امام صادق علیه‏ السلام به من فرمود: «لبنُ الیهودیّة او النصرانیّة خیرٌ منِ رضاع الناصبیّة»؛ شیرِ زن یهودی یا نصرانی، بهتر از شیرِ زن ناصبی است.[۲۰]
  • جایگاه صبر: حضرت صادق علیه ‏السلام فرمود: «الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد، فاذا ذهب الرأسُ ذهب البدن کذالک اذا ذهب الصبرُ ذهب الایمان»؛ صبر و شکیبایى نسبت به ایمان، به منزله سر براى بدن انسان است؛ اگر سر از بدن جدا شود، جسم و بدن هم از بین خواهد رفت. همین گونه اگر صبر و شکیبایى در انسان مؤمن از میان برود، ایمان او نابود خواهد شد.[۲۱]
  • حقوق متقابل مسلمانان: فضیل از امام ششم علیه‏ السلام روایت مى‏ کند که فرمود: «المسلم أخ المسلم لایظلمه و لایغشّه و لا یخذله و لایغتابه و لایخونه و لایحرمه»؛ مسلمان برادر مسلمان است. به او ستم روا نمى‏ دارد، او را فریب نمى‏ دهد، او را خوار و بى‏‌آبرو نمى‏ گرداند، غیبت او را نمى‏ کند، خیانت به او نمى‏ ورزد و او را از احسان و کمک خود محروم نمى ‏نماید.[۲۲]
  • سلامتى دین و بدن: امام محمدباقر علیه‏ السلام فرمود: «سلامة الدین و البدن خیرٌ مِنَ المال والمال زینة الحیوة الدنیا»؛ سلامتى در دین و تندرستى بدن، از ثروت بهتر است. ثروت، زینت و زیبایى زندگى دنیاست و یکى از حسنات است.[۲۳]
  • مبتلاترین مردم: حضرت باقر علیه‏ السلام فرمود: «اشدّ النّاس بلاءً الانبیاء ثمّ الاوصیاء ثمّ الاماثل فالاماثل»؛ پربلاترین مردم جهان، اوّل پیامبران خدا، سپس جانشینان آنان و آنگاه خوبانى هستند که از منظر ایمان و رفتار، به آنان نزدیک‏ترند.[۲۴]
  • شناخت امام: فضیل بن یسار مى‏ گوید: از امام صادق علیه ‏السلام از آیه «یوم ندعوا کلّ اُناسٍ بإمامهم»[۲۵] پرسیدم. حضرت فرمود: اى فضیل! امام و پیشواى خویش را بشناس. اگر او را شناختى، این امر که ـ ظهور حجّت خدا ـ جلو افتد یا به تأخیر انجامد، به تو ضررى نخواهد رساند. کسى که امامش را بشناسد، سپس قبل از اینکه صاحب الامر علیه‏ السلام قیام کند، از دنیا برود، بسان مجاهدى است که در لشکرگاه امام نشسته؛ بلکه مانند کسى است که زیر پرچم حجّت خداست.[۲۶]
  • باور به سخن امام: ابوغیلان مى ‏گوید: نزد فضیل رفتم و به او گفتم که: محمد و ابراهیم فرزندان عبداللّه بن حسن، بر ضدّ حکومت ستمگر منصور دوانقی، قیام کرده ‏اند. فضیل به من گفت: قیام آنان به جایى نمى ‏رسد و به هدفشان نمى‏ رسند. ابوغیلان گفت: دوسه بار،این سخن را به فضیل گفتم و او هم، همان جواب اوّل را مى‏ داد. ابوغیلان که گویا از این پرسش و پاسخ خسته و ناراحت شده بود، گفت: من بارها نزد تو آمدم و جریان قیام آنان را به تو گفتم. تو مى ‏گویى: قیام آنان نتیجه ‏بخش نخواهد بود. آیا این پیشبینى از خود تو است؟ فضیل گفت: نه، به خدا قسم! من این را از پیشوایم امام صادق علیه ‏السلام شنیدم که مى‏ فرمود: اگر آن دو قیام کنند، به شهادت خواهند رسید.[۲۷]

پانویس

  1. رجال شیخ طوسى، ص ۱۳۲، ش ۱، ص ۲۷۱؛ رجال نجاشى، ص ۳۰۹.
  2. ریحانة‏الادب، ج ۶، ص ۲۷.
  3. رجال طوسى، ص ۱۳۲ و ۲۷۱؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۵۸؛ رجال نجاشى، ص ۳۰۹.
  4. ربانی سبزواری، ابوالحسن؛ فُضَیل بن یَسار، مجله فرهنگ کوثر، پائیز ۱۳۸۳، شماره ۵۸.
  5. رجال نجاشى، ص ۳۰۹.
  6. بهجة‏الآمال، ج۶، ص۵۷؛ طبقات ‏الفقهاء، ج۲، ص۴۵۰.
  7. جامع الروات، ج ۲، ص ۱۱؛ معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۳۳۵.
  8. رجال کشى، ج ۲، ص ۴۷۳.
  9. رجال کشی، ج ۲، ص ۴۷۳.
  10. رجال کشی، ج ۲، ص ۴۷۰.
  11. وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۸۹.
  12. رجال کشی، ج ۲، ص ۴۷۳ و ج ۱، ص ۵۴.
  13. رجال کشّى، ج ۲، ص ۵۱۷؛ خویی، معجم الرجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۳۳۶.
  14. معجم الرجال، ج ۱۳، ص ۳۳۵.
  15. نجاشی، رجال، ص۳۰۹.
  16. ابواسحاق شیرازی، طبقات الفقهاء، ج ۲، ص ۴۵۰.
  17. رجال نجّاشى، ص ۲۱۹.
  18. جامع الروات، ج ۲، ص ۱۱؛ معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۳۳۵.
  19. معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۳۳۶؛ طبقات الفقهاء، ج ۲، ص ۴۵۱.
  20. رجال نجاشى، ص ۳۰۹.
  21. اصول کافى، ج ۲، ص ۸۹.
  22. همان، ص ۱۶۷.
  23. همان، ص ۲۱۶.
  24. همان، ص ۲۵۳.
  25. سوره اسراء، ۷۱.
  26. اصول کافى، ج ۱، ص ۳۷۱.
  27. رجال کشّى، ج ۲، ص ۴۷۴.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه