اعلى (اسم الله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه جدید)
 
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''اعلى''' توصيف شده و آن را دليل بر امكان اعاده انسان‌ها گرفته است، زيرا كسى كه بر چنين [[آفرينش]] تواناست، بر اعاده [[انسان]] نيز توانا خواهد بود.
+
لفظ «'''أعلى»''' در [[قرآن|قرآن کریم]] نُه بار به کار رفته و در دو مورد به عنوان صفت [[الله|خداوند]] وارد شده است، چنانکه مى فرماید: {{متن قرآن|«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک الْأَعْلَى»}} ([[سوره اعلى]]/۱)؛ «نام خدایت را که برتر است، تنزیه کن».
  
سرانجام بايد دانست اعلى مأخوذ از «علوّ» به معنى رفعت و بلندى است، [[ابن فارس]] مى گويد: «علو» يك معنى بيش ندارد و آن دليل بر ارتفاع و بلندى است، طبعاً مقصود از اعلى آن گاه كه به عنوان صفت ذكر مى شود، بلندى از نظر رتبه و درجه وجود است، زيرا مفروض اين است كه او مبدأ آفرينش و محيط بر آن مى باشد، قهراً وجود بى حدّ او بالاتر و برتر از وجود محدود خواهد بود; از اين جهت صاحب اين اسم بايد از هر اسمى كه لايق مقام او نيست، تنزيه شود چنان كه فرمود:(سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلى) يعنى چون ذات او اعلى است، طبعاً بايد اسم او نيز از هر نقصى [[تنزيه]] شود.
+
و نیز مى فرماید: {{متن قرآن|«وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَىٰ * إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَىٰ»}} ([[سوره لیل]]/۱۹ـ۲۰)؛ «و (در نزد پرهیزگارى که [[زکات]] مال خویش را مى دهد)، کسى نعمتى ندارد که پاداش داده شود (و زکات را در مقابل آن بپردازد) او زکات را به خاطر خشنودى پروردگار والاى خویش مى پردازد و به زودى راضى مى شود».
  
و به ديگر سخن: چون وجود او اعلى است، بايد اسم و صفت او نيز با او هماهنگ باشد، زيرا اسم از واقعيتى در مسمى حكايت مى كند و موجود اعلى نمى تواند اسمى داشته باشد كه با كمال او هماهنگ نباشد. از اين جهت، هر صفت كمالى كه در جهان تصور مى شود مانند [[حيات]]، قدرت، [[علم]]، [[ملک]] و [[جود]] و [[كرم]] خدا سهم برتر و بالاتر را دارد و ديگران سهم كمتر و غير برتر.
+
و در برخى از آیات به عنوان صفت «مَثَل» وارد شده است، چنان که مى فرماید: {{متن قرآن|«لِلَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ»}} ([[سوره نحل]]/۶۰)؛ «براى کسانى که به روز رستاخیز ایمان نمى آورند صفات بد (که به اختیار کسب کرده اند) مى باشد، ولى براى خدا صفات برتر است و او عزیز و حکیم است».<ref>مثل در این آیه و امثال آن به معناى توصیف و بیان چگونگى موجودات است و اگر به مثل، مثل مى گویند چون بیانگر حال موردى است که بر آن تطبیق مى شود، ولذا آن جا که مشرکان پیامبر را مسحور خواندند و گفتند: {{متن قرآن|«إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا»}} ([[سوره فرقان]]/۸) خدا توصیف آنها را با لفظ ضرب المثل مى خواند و مى فرماید: {{متن قرآن|«انْظُرْ کیفَ ضَرَبُوا لَک الْأَمْثَالَ»}} بنگر چگونه تو را توصیف مى کنند، بنابراین ضرب المثل در این آیه غیر از ضرب المثل در محاورات ماست.</ref>
  
صدوق(1) در تفسير اعلى دو احتمال داده است، يكى اين كه به معنى قاهر باشد، و مى گويد شاهد آن آيه زير است:
+
در این [[آیه]]، خلقت آسمان و زمین که بیانگر صفات کمال است، مَثَل اعلى توصیف شده و آن را دلیل بر امکان اعاده انسان‌ها گرفته است، زیرا کسى که بر چنین آفرینش تواناست، بر اعاده [[انسان]] نیز توانا خواهد بود.
  
(...لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الأَعلى). ([[سوره طه]]/68)
+
باید دانست اعلى مأخوذ از «علوّ» به معنى رفعت و بلندى است؛ [[ابن فارس]] مى گوید: «علو» یک معنى بیش ندارد و آن دلیل بر ارتفاع و بلندى است. طبعاً مقصود از اعلى آن گاه که به عنوان صفت ذکر مى شود، بلندى از نظر رتبه و درجه وجود است، زیرا مفروض این است که او مبدأ آفرینش و محیط بر آن مى باشد، قهراً وجود بى حدّ او بالاتر و برتر از وجود محدود خواهد بود; از این جهت صاحب این اسم باید از هر اسمى که لایق مقام او نیست، تنزیه شود چنان که فرمود: {{متن قرآن|«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک الْأَعْلَى»}} ([[سوره اعلى]]/۱)؛ یعنى چون ذات او اعلى است، طبعاً باید اسم او نیز از هر نقصى تنزیه شود.
  
«اى [[موسى]] مترس تو [[قاهر]] و غالبى».
+
و به دیگر سخن: چون وجود او اعلى است، باید اسم و صفت او نیز با او هماهنگ باشد، زیرا اسم از واقعیتى در مسمّى حکایت مى کند و موجود اعلى نمى تواند اسمى داشته باشد که با کمال او هماهنگ نباشد. از این جهت، هر صفت کمالى که در جهان تصور مى شود مانند حیات، قدرت، علم، ملک و جود و کرم، خدا سهم برتر و بالاتر را دارد و دیگران سهم کمتر و غیر برتر.
  
احتمال ديگر اين كه مقصود متعالى بودن خدا از داشتن شبيه و نظير
+
[[شیخ صدوق]] در تفسیر اعلى دو احتمال داده است، یکى این که به معنى قاهر باشد، و مى گوید شاهد آن آیه زیر است: {{متن قرآن|«...لَا تَخَفْ إِنَّک أَنْتَ الْأَعْلَىٰ»}} ([[سوره طه]]/۶۸)؛ «اى [[موسى]] مترس تو قاهر و غالبى». احتمال دیگر این که مقصود متعالى بودن خدا از داشتن شبیه و نظیر است، چنانکه مى فرماید: {{متن قرآن|«...وَ تَعالى عَمّا یشْرِکونَ»}} ([[سوره یونس|سوره یونس]]/۱۸).<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۹۸.</ref>
 
 
== اعلی در قرآن ==
 
 
 
لفظ '''اعلى''' در [[قرآن]] نه بار و در دو مورد به عنوان صفت خدا وارد شده است، چنان كه مى فرمايد:
 
 
 
(سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلى). ([[سوره اعلى]]/1)
 
 
 
«نام خدايت را كه برتر است، [[تنزيه]] كن».
 
 
 
و نيز مى فرمايد:
 
 
 
(وَ ما لأَحَد عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَة تُجْزى* إِلاّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الأَعْلى).([[سوره ليل]]/19ـ20)
 
 
 
«و در نزد پرهيزگارى كه [[زكات]] مال خويش را مى دهد، كسى نعمتى ندارد كه پاداش داده شود(و زكات را در مقابل آن بپردازد) او زكات را به خاطر خشنودى [[پروردگار]] والاى خويش مى پردازد و به زودى راضى مى شود».
 
 
 
و در برخى از آيات به عنوان صفت مثل وارد شده است، چنان كه مى فرمايد:
 
 
 
(لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوءِ وَ للّهِ المَثَلُ الأَعْلى وَهُوَ الْعَزِيزُ الحَكيم). ([[سوره نحل]]/60)
 
 
 
«براى كسانى كه به روز [[رستاخيز]] ايمان نمى آورند صفات بد (كه به اختيار كسب كرده اند) مى باشد، ولى براى خدا صفات برتر است و او عزيز و حكيم است».(1)
 
 
 
در اين آيه [[خلقت]] [[آسمان]] و [[زمين]] كه بيانگر [[صفات كمال]] است، مَثَل
 
1 . مثل در اين [[آيه]] و امثال آن به معناى توصيف و بيان چگونگى موجودات است و اگر به مثل، مثل مى گويند چون بيانگر حال موردى است كه بر آن تطبيق مى شود، ولذا آن جا كه [[مشركان]] پيامبر را مسحور خواندند وگفتند: (إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّ رَجلاً مَسحوراً) ([[سوره فرقان]]/8) خدا توصيف آنها را با لفظ ضرب المثل مى خواند و مى فرمايد: (أُنظُرْ كَيْفَ ضَربُوا لَكَ الأَمْثال) بنگر چگونه تو را توصيف مى كنند، بنابراين ضرب المثل در اين آيه غير از ضرب المثل در محاورات ماست.<ref> [http://shia.ir/fa/persian/book?bookID=167&page=6 کتاب منشور جاوید-صفحه۱۳۶و۱۳۷ از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی] </ref>
 
 
 
 
 
== منابع ==
 
<references/>
 
  
 +
ظاهر این است که اعلى به معنى برتر از همه جهات است و یک چنین علوّ و برترى دو معنى مزبور را به دنبال دارد، هم قاهریت و هم تنزیه از مثل و مانند.
 +
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
 +
* [https://tohid.ir/fa/index/book?bookID=167&page=1#id6_p6 منشور جاوید، ص ۱۳۶-۱۳۷؛ پایگاه اطلاع‌رسانی آیت الله سبحانی].
 
{{اسماء الله}}
 
{{اسماء الله}}
 
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۵

لفظ «أعلى» در قرآن کریم نُه بار به کار رفته و در دو مورد به عنوان صفت خداوند وارد شده است، چنانکه مى فرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک الْأَعْلَى» (سوره اعلى/۱)؛ «نام خدایت را که برتر است، تنزیه کن».

و نیز مى فرماید: «وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَىٰ * إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَىٰ» (سوره لیل/۱۹ـ۲۰)؛ «و (در نزد پرهیزگارى که زکات مال خویش را مى دهد)، کسى نعمتى ندارد که پاداش داده شود (و زکات را در مقابل آن بپردازد) او زکات را به خاطر خشنودى پروردگار والاى خویش مى پردازد و به زودى راضى مى شود».

و در برخى از آیات به عنوان صفت «مَثَل» وارد شده است، چنان که مى فرماید: «لِلَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ» (سوره نحل/۶۰)؛ «براى کسانى که به روز رستاخیز ایمان نمى آورند صفات بد (که به اختیار کسب کرده اند) مى باشد، ولى براى خدا صفات برتر است و او عزیز و حکیم است».[۱]

در این آیه، خلقت آسمان و زمین که بیانگر صفات کمال است، مَثَل اعلى توصیف شده و آن را دلیل بر امکان اعاده انسان‌ها گرفته است، زیرا کسى که بر چنین آفرینش تواناست، بر اعاده انسان نیز توانا خواهد بود.

باید دانست اعلى مأخوذ از «علوّ» به معنى رفعت و بلندى است؛ ابن فارس مى گوید: «علو» یک معنى بیش ندارد و آن دلیل بر ارتفاع و بلندى است. طبعاً مقصود از اعلى آن گاه که به عنوان صفت ذکر مى شود، بلندى از نظر رتبه و درجه وجود است، زیرا مفروض این است که او مبدأ آفرینش و محیط بر آن مى باشد، قهراً وجود بى حدّ او بالاتر و برتر از وجود محدود خواهد بود; از این جهت صاحب این اسم باید از هر اسمى که لایق مقام او نیست، تنزیه شود چنان که فرمود: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک الْأَعْلَى» (سوره اعلى/۱)؛ یعنى چون ذات او اعلى است، طبعاً باید اسم او نیز از هر نقصى تنزیه شود.

و به دیگر سخن: چون وجود او اعلى است، باید اسم و صفت او نیز با او هماهنگ باشد، زیرا اسم از واقعیتى در مسمّى حکایت مى کند و موجود اعلى نمى تواند اسمى داشته باشد که با کمال او هماهنگ نباشد. از این جهت، هر صفت کمالى که در جهان تصور مى شود مانند حیات، قدرت، علم، ملک و جود و کرم، خدا سهم برتر و بالاتر را دارد و دیگران سهم کمتر و غیر برتر.

شیخ صدوق در تفسیر اعلى دو احتمال داده است، یکى این که به معنى قاهر باشد، و مى گوید شاهد آن آیه زیر است: «...لَا تَخَفْ إِنَّک أَنْتَ الْأَعْلَىٰ» (سوره طه/۶۸)؛ «اى موسى مترس تو قاهر و غالبى». احتمال دیگر این که مقصود متعالى بودن خدا از داشتن شبیه و نظیر است، چنانکه مى فرماید: «...وَ تَعالى عَمّا یشْرِکونَ» (سوره یونس/۱۸).[۲]

ظاهر این است که اعلى به معنى برتر از همه جهات است و یک چنین علوّ و برترى دو معنى مزبور را به دنبال دارد، هم قاهریت و هم تنزیه از مثل و مانند.

پانویس

  1. مثل در این آیه و امثال آن به معناى توصیف و بیان چگونگى موجودات است و اگر به مثل، مثل مى گویند چون بیانگر حال موردى است که بر آن تطبیق مى شود، ولذا آن جا که مشرکان پیامبر را مسحور خواندند و گفتند: «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا» (سوره فرقان/۸) خدا توصیف آنها را با لفظ ضرب المثل مى خواند و مى فرماید: «انْظُرْ کیفَ ضَرَبُوا لَک الْأَمْثَالَ» بنگر چگونه تو را توصیف مى کنند، بنابراین ضرب المثل در این آیه غیر از ضرب المثل در محاورات ماست.
  2. شیخ صدوق، التوحید، ص۱۹۸.

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.