حضرت هارون علیه السلام
هارون علیه السلام از انبیاء الهی و برادر حضرت موسی است. موسى علیه السلام هنگام مناجات در کوه طور از خدا خواسته بود كه هارون را وزير او قرار دهد. موسی در آن چهل روزی که به میقات رفته بود هارون را در میان قومش به جانشینی برگزید.
نسبت هارون و موسی
هارون لفظ غيرعربى است و به معنى كوه نشين يا نورانى مي باشد.[۱] هارون برادر بزرگ حضرت موسی بود[۲] و پدر موسی و هارون، عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام بود.[۳]
هارون گرچه معاصر موسی بود اما خود نیز مقام نبوت داشت. اما از آنجا که درجه حضرت موسی در خلافت الهی بالاتر از هارون بود خلافت کامل الهی به عهده او واگذار شده بود.[۴] گفته شده هارون در صحرای سینا پیش از موسی از دنیا رفت.[۵]
حضرت هارون در قرآن
نام حضرت هارون در قرآن نوزده بار و بيشتر به همراه حضرت موسی علیه السلام ذكر شده است.[۶]
حضرت موسى از انبياء اولو العزم و صاحب کتاب و شريعت، هنگامی که از طرف خدا مبعوث برسالت و انذار فرعون و فرعونيان شد از خداوند مسئلت نمود كه هارون برادر بزرگترش را با او در امر نبوّت شريك فرمايد تا كمك و وزير و معاون او باشد و خداوند اجابت فرمود و هارون را هم بخواهش آنحضرت بمقام رفيع نبوت رسانيد. اين نبوّت هارون رحمت و موهبتى بود از خداوند بحضرت موسى كه موجب پيشرفت امر تبليغ او شد.[۷]
حضرت هارون همه جا ملازم برادرش بوده، و در عموم كارها با او مشارکت می نمود و او را در رسيدنش به مقاصد يارى مىكرد. در زمانی که موسی چهل روز به میقات رفته بود هارون جانشین او بود: «...وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»(سوره اعراف/آیه142): موسی به برادر خود هارون گفت: خليفه من باش در قومم، و اصلاح كن، و راه مفسدان را پيروى مكن.
اما قوم موسی در نبود او به انحراف افتاده و علی رغم تلاشها و انذارهای هارون فریب سامری را خورده به گوساله پرستی روی آوردند. موسی وقتى از ميقات برگشت، در حالى كه خشمناك و متاسف بود كه چرا گوساله پرست شدند، الواح تورات را بيفكند، و با ناراحتی سر برادر را بگرفت و به طرف خود بكشيد، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا ضعيف كردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزديك بود مرا بكشند، پس پيش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافكنده مكن، و مرا جزو اين مردم ستمگر قرار مده، موسى گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل كن، كه تو ارحم الراحمينى.[۸]
خداى تعالى در سوره صافات هارون را در منت هايش و در دادن كتاب و هدايت به سوى صراط مستقيم و در داشتن تسليم و بودنش از محسنين و از بندگان مؤمنين به خدا با حضرت موسی علیه السلام شريك دانسته(الصافات: 114- 122) و او را از مرسلان(طه: 47) دانسته و از انبيايش معرفى كرده(مريم: 53) و او را از كسانى دانسته كه بر آنان انعام فرموده و او را با ساير انبياء در صفات جميل آنان از قبيل احسان، صلاح، فضل، اجتباء و هدايت شريك قرار داده و يكجا ذكر كرده (الإنعام: 84- 88).
هارون شخص سخن آور و فصیحی بوده تا جایی که حضرت موسی علیه السلام هارون را فصیح تر از خود دانسته اشت: «وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً»: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. (سوره قصص، آيه 34)
حضرت هارون در روايات
- خداي تعالي به موسي و هارون وحی فرمود: دوستان من خود را به زيور خاكساري و خشوع و ترس مي آرايند. اين زيور در دلهاي شان مي رويد و در پيكرهاي شان نمودار مي شود و اين زيور لباس زيرين و رويين آنها است كه به تن مي كنند.[۹]
- پیامبر اسلام صلي الله عليه و آله به امام علی عليه السلام: تو نسبت به من همچون هاروني نسبت به موسي جز آن كه پس از من پيامبري نيست.[۱۰]
- پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام: آيا نمي پسندي كه نزد من همان جايگاهي را داشته باشي كه هارون نزد موسي داشت؛ با اين تفاوت كه تو پيامبر نيستي؟ مرا نشايد كه بروم مگر آن كه تو جانشين من باشي.[۱۱]
- امام علی عليه السلام در وصف پیامبران عليهم السلام: گروهي مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگي آزمود و به سختي ها مبتلايشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحان شان نمود و در بوته ناملايمات زير و روشان كرد... حضرت موسی بن عمران به همراه برادرش هارون عليهاالسلام، در حالي نزد فرعون رفتند كه لباس پشمين بر تن و عصاي چوبين در دست داشتند...[۱۲]
- تفسير على بن ابراهيم با استناد به امام صادق علیه السلام در روايت معراج از قول پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه فرمود: وقتى به آسمان پنجم صعود كردم در آنجا مردى تنومند با چشمانى درشت مشاهده كردم كه پيرامون او گروهى از امت وى بودند و من از كثرت آنها متعجب شدم و پرسيدم: اى جبرئيل اين مرد كيست؟ جبرئيل گفت: او هارون پسر عمران است، من بر او سلام و برايش استغفار كردم و او نيز به من سلام كرد و برايم استغفار نمود.[۱۳]
پانویس
- ↑ قاموس قرآن (سيد على اكبر قرشى)، ج7، ص151.
- ↑ ابن عربی، فصوص الحکم، ص191
- ↑ علامه مجلسی، حيوة القلوب، ج1، ص579.
- ↑ فصوص الحكم ( ابن عربي )، التعليقة، ص: 284
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، ج6، ص335
- ↑ قاموس قرآن (سيد على اكبر قرشى)، ج7، ص151.
- ↑ سوره مریم، آیات 51 تا 53 و سوره طه، آیات 29 تا 36
- ↑ [[ترجمه الميزان، ج16، ص44
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج13، ص49.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج31، ص333.
- ↑ تفسير نورالثقلين (ابن جمعه هويزى)، ج2، ص62.
- ↑ پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بيت (حميدرضا شيخى)، النص العربي، ص144.
- ↑ قصص الأنبياء (قصص قرآن) (فاطمه مشايخ)، ص330.
منابع
- قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى؛ تهران: اسلاميه، چاپ پنجم، 1367 ش.
- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، علامه شيخ حسن مصطفوى؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش.
- ترجمه الميزان، سيد محمدباقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علميه قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
- بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
- پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بيت، حميدرضا شيخى؛ قم: دارالحديث، چاپ سوم، 1386 ش.
- تفسير نورالثقلين، عبد على بن جمعه عروسى حويزى؛ قم: انتشارات اسماعيليان، قم: چاپ چهارم، 1415 ق.
- قصص الأنبياء؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، 1381 ش.
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |