حضرت داوود علیه السلام
حضرت داوود علیه السلام از انبیاء الهی است که خداوند به او حکمت عطا نمود. نام کتابش همانطور که در قرآن نیز به آن اشاره شده، زبور است. حضرت داوود صوت نيكوئى داشت لذا هر گاه به خواندن زبور شروع ميكرد انس و جن و پرنده و حيوانهاى وحشى نزد آن حضرت اجتماع مينمودند. از جمله قدرت هاى معنوى دیگری كه خداوند به حضرت داوود علیه السلام عطا کرد تسبیح موجودات و طبیعت با او در هر شامگاه و صبحگاه بود.
محتویات
نسب حضرت داوود
داوود بن ايشى بن عويد بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمى نادب بن رام بن حصرون بن فارص بن يهوذا بن يعقوب بن إسحاق بن ابراهيم .[۱]
حضرت داوود در قرآن
نام حضرت داوود شانزده بار در قرآن آمده است. در سوره های: بقره ، نساء ، مائده ، انعام ، اسراء ، انبیاء ، نمل ، سبا و ص.
قرآن به موارد زیر در مورد حضرت داود اشاره نموده است:
- اعطای زبور به داوود علیه السلام: «وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا»: و پروردگار تو به هر كه و هر چه در آسمانها و زمين است داناتر است و در حقيقت بعضى از انبياء را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم. (سوره اسراء، آیه 55)
- داوری حضرت داوود علیه السلام: «وَ دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ»: و داوود و سليمان را ياد كن هنگامى كه درباره آن كشتزار كه گوسفندان مردم شب هنگام در آن چريده بودند داورى مى كردند و ما شاهد داورى آنان بوديم. (سوره انبیاء، آیه 78)
- علم و دانش حضرت داوود علیه السلام: «وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ عِلْمًا وَ قَالَا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ»: و به راستى به داوود و سليمان دانشى عطا كرديم و آن دو گفتند ستايش خدايى را كه ما را بر بسيارى از بندگان باايمانش برترى داده است. (سوره نمل، آیه 15)
- اعطای قدرت هاى مادی و معنوى از طرف خدا به او: آیه های 17 تا 29 سوره ص:
- « اِصبِر عَلى ما يَقولونَ واذكُر عَبدَنا داوودَ ذَاالاَيدِ اِنَّهُ اَوّاب × إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ × وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ × وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ...»: بر آنچه مىگويند شكيبا باش ، و بنده ما داود را كه دارنده قدرت [ در دانش و حكومت ] بود ياد كن . او بسيار رجوع كننده به حق و به شدت متوجه خدا بود. × ما كوه ها را مسخر كرديم كه با او هر شامگاه و صبحگاه (خدا را) تسبيح مى گفتند. × و پرندگان را به گرد او درآورده (رام كرديم) كه هر يك (از كوه ها و مرغان به آواى تسبيح و تقديس او) به سوى خدا بازگشت بسيار داشتند. × و سلطنت او را (به زيادى عده و عده) تقويت نموديم و او را حكمت (دانش هاى عقلى و اجتماعى و شرايع دينى) و سخنانى فيصله دهنده (ميان حق و باطل) عطا كرديم.
قتل جالوت توسط داوود علیه السلام
مطابق با قرآن پیامبر وقتِ بنی اسرائیل ــ که در تورات نام او سموئیل ذکر شده ــ به فرمان خدا طالوت را برای جنگ با فلسطینیان به پادشاهی برگزید. و سپاهی تحت فرماندهی وی را راهی جنگ با جالوت و سپاهیانش نمود. به هنگام مواجهه دو سپاه، بیشتر سپاهیان طالوت از مقاومت در برابر جالوت و سپاهیانش اظهار ناتوانی کردند ولى كسانى كه به تعبیر قرآن يقين داشتند ملاقات كننده خدا هستند، گفتند: چه بسا گروه اندكى كه به توفيق خدا بر گروه بسيارى پيروز شدند، و از خدا طلبت نصرت و پیروزی کردند. مطابق با آنچه در قرآن آمده آنها به توفیق الهی در این جنگ پیروز شدند و داود جالوت را كشت ، و خدا او را فرمانروايى و حكمت داد، و از آنچه مىخواست به او آموخت.[۲]
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: خداى عليم به پيامبر بنى اسرائيل وحى كرد: آن كسى جالوت را خواهد كشت كه زره حضرت موسی به اندازه اندام او باشد. و وى مردى است از فرزندان لاوى بن يعقوب كه نامش: داوود بن ايشا و گوسفند چران است مي باشد. ايشا داراى ده پسر بود كه حضرت داوود كوچكتر از همه بود. هنگامى كه خدا طالوت را براى پادشاهى بنى اسرائيل برانگيخت و وى آنان را براى محاربه با جالوت جمع آورى نمود نزد ايشا فرستاد و گفت: فرزندان خود را براى كارزار حاضر كن.
وقتى آنان حاضر شدند طالوت زره حضرت موسى را بر تن هر يك از ايشان كه پوشانيد يا بلند بود، يا كوتاه! طالوت به: ايشا گفت: آيا فرزندى دارى كه او را بجاى گذاشته باشى؟ گفت: آرى، كوچكترين فرزندم را بجاى نهاده ام تا گوسفندان را بچراند.
طالوت به دنبال داوود فرستاد تا آمد. هنگامى كه حضرت داوود خواست بيايد فلاخن خود را نيز به همراه آورد. حضرت داوود مي گويد: در بين راه هر يك از سه عدد سنگ مي گفتند: اى داوود مرا برگير. آن بزرگوار آن ها را برگرفت و در ميان توبره خود نهاد، آن سنگ ها، سنگ فيروزه بودند. حضرت داوود مردى پرجست و خيز و نيرومند و قوى بود. وقتى آن حضرت نزد طالوت آمد و طالوت زره حضرت موسى را بر بدن وى پوشانيد به اندازه قامتش درآمد.
حضرت داوود آمد و در برابر جالوت قرار گرفت. جالوت بر پشت فيل سوار بود و تاجى بر سر داشت و ياقوتى كه مي درخشيد بر پيشانيش بود و سپاهش در مقابلش قرار داشتند. حضرت داوود يكى از آن سنگ ها را برگرفت و به ميمنه سپاه جالوت انداخت و آنان شكست خوردند. بعدا سنگ ديگرى به ميسره لشكر جالوت پرتاب نمود و ايشان هم شكست خوردند. سپس سومين سنگ را بسوى جالوت انداخت و آن سنگ پس از اين كه به پيشانى جالوت در موضع ياقوت رسيد به مغز سرش اصابت كرد و جالوت را نقش زمين نمود.[۳]
داستان قضاوت حضرت داوود علیه السلام
داوود عليه السلام، داورى عادل در رسيدگى به دعاوی مردم عصر خود بود. داستانی در این مورد در سوره ص چنین آمده است:
وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ (21) إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ (22) إِنَّ هذا أَخي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني فِي الْخِطابِ (23) قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ (24) فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ (25)
آيا خبر مهم آن دادخواهان هنگامى كه از ديوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسيده است ؟(21)
زمانى كه [ به طور ناگهانى ] بر داود وارد شدند ، و او از آنان هراسان شد ، گفتند : نترس [ ما ] دو گروه دادخواه و شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده است ؛ بنابراين ميان ما به حق داورى كن و [ در داوريت ] ستم روا مدار ، و ما را به راه راست راهنمايى كن .(22)
اين برادر من است ، نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم ، گفته: اين يكى را هم به من واگذار . و در گفتگو مرا مغلوب ساخت .(23)
گفت : يقيناً او با درخواست افزودن ميش تو به ميشهاى خود بر تو ستم روا داشته است ، و قطعاً بسيارى از معاشران و شريكان به يكديگر ستم مىكنند ، به جز كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند و اينان اندكاند . داود دانست كه ما او را [ در اين حادثه ] آزمودهايم ، در نتيجه از پروردگارش درخواست آمرزش كرد و بىدرنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت .(24)
و ما او را در اين [ داورى ] آمرزيديم ، بىترديد او نزد ما منزلتى بلند و سرانجامى نيكو دارد .(25)
داستان ساختگی تورات در مورد حضرت داوود
درباره حضرت داوود علیه السلام قصهاى را نقل كردهاند كه ناپسند بوده و موافق با مقام نبوت نمىباشد میگویند که: حضرت داوود بسيار نماز مىخواند و مىگفت: خدايا! تو ابراهيم را بر من فضيلت دادى و او را به عنوان خليل انتخاب كردى و موسى را بر من فضيلت دادى و او را (كليم) گردانيدى! خداوند فرمود: اى داوود! ما ايشان را آزمايش كرديم و به اين مقام رسانيديم ولى تو را به مانند آنان آزمايش نكرديم، اگر بخواهى تو را هم امتحان مى كنيم؟
داوود گفت: آرى مرا هم امتحان كن، پس روزى كه او در محرابش بود كبوترى به چشمش خورد و خواست او را بگيرد، كبوتر به پنجره پرستشگاه پريد و داوود به دنبال آن به پنجره درآمد در اين هنگام چشمش به زن «اوريا» افتاد كه او خود را مى شست، پس دل به او بست و تصميم گرفت با او ازدواج كند. در يكى از جنگ ها دستور داد كه «اوريا» در پيشاپيش جبهه جلوتر از «تابوت سكينه» مشغول مبارزه شود، «اوريا» نيز چنين كرد و كشته شد، و چون عده وى تمام شد با همسر او ازدواج كرد و «سليمان» از او زاده شد، روزگار به كام داوود مى گذشت تا روزى كه در محراب خود مشغول عبادت بود، دو مرد را مشاهده كرد و از آنان هراسيد، آن دو به وى گفتند: نترس ما دو خصم هستيم كه بعضى بر بعض ديگر ستم كرده و آمده ايم كه تو درباره ما قضاوت كنى! يكى از آن دو مرد به ديگرى نگاه كرده و خنديد، در اين هنگام «داوود» متوجه شد آن دو مرد دو فرشته مى باشند كه خداوند به صورت دو خصم فرستاده تا «داوود» را بر لغزش او متوجه كنند، پس در اين هنگام توبه كرده و گريه نمود تا جايى كه از آب چشم او گياهى روئيده شد.
از امام رضا(علیهالسلام) در مورد حقیقت این ماجرا سوال شد، فرمودند: در عصر داود حکم چنین بود که اگر زنى شوهرش مى مرد و یا کشته مى شد، دیگر حق نداشت شوهرى دیگر اختیار کند، و اولین کسى که خدا این حکم را برایش بر داشت و به او اجازه داد تا با زن شوهر مرده ازدواج کند، داود (علیهالسلام) بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد، و این بر مردم آن روز گران آمد. ثمره ازدواج داوود با همسر اوریا (سلیمان نبی) بود که خداوند به آنها عنایت فرمود.
و در امالى صدوق از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده که به علقمه فرمود: انسان نمى تواند رضایت همه مردم را به دست آورد و نیز نمی تواند زبان آنان را کنترل کند همین مردم بودند که به داود(علیهالسلام) نسبت دادند که: مرغى را دنبال کرد تا جایى که نگاهش به همسر اوریا افتاد و عاشق او شد و براى رسیدن به آن زن، اوریا را به جنگ فرستاد، آن هم در پیشاپیش تابوت قرارش داد تا کشته شود، و او بتواند با همسر وى ازدواج کند.[۴]
از حضرت امام علی علیه السلام روايت شده كه فرمود: اگر كسى بگويد كه داوود زن «اوريا» را تزويج كرد بايد بداند كه من درباره او دو حد جارى كرده و تازيانه مى زنم، يكى براى اهانت به نبوت و ديگرى طبق قانون اسلام!
شغل حضرت داود
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به داوود پيغمبر عليه السلام وحى فرستاد كه تو بنده خوبى هستى، به شرطى كه از بيت المال مصرف شخصى نكنى. و كارى را با دست خودت انجام دهى و امرار معاش كنى. داوود عليه السلام سخت گريست. خداوند عزوجل به آهن وحى كرد كه در برابر داوود نرم شود و آهن نرم شد، حضرت داوود عليه السلام نيز، هر روز زرهى مى ساخت و به هزار درهم مى فروخت و از مصرف كردن بيت المال بى نياز گشت.[۵]
پانویس
منابع
- تفسير آسان، محمدجواد نجفى خمينى؛ تهران: انتشارات اسلاميه، اول، 1398 ق.
- تاريخ الأمم والملوك، محمد بن جرير طبرى؛ بيروت : دارالتراث ، دوم، 1387.
- گلچين صدوق، محمدحسين صفاخواه؛ تهران: فيض كاشانى، اول، 1376 ش.
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |