ابوتراب: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | کنیه | + | [[کنیه]] «ابوتراب» را [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) بر [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] (علیه السلام) نهاده است. آن حضرت این لقب را از این جهت دوست داشت که او [[تواضع|متواضع]] بود و روی خاک می نشست و این لقب را که به معنی پدر خاک است، برای خود می پسندید. |
==روایات مختلف در مورد کنیه ابوتراب== | ==روایات مختلف در مورد کنیه ابوتراب== | ||
− | در مورد این کنیه جریانهای مختلفی به صورت زیر نقل شده: | + | در مورد این [[کنیه]] جریانهای مختلفی به صورت زیر نقل شده: |
− | * ابن مغازلی شافعی در کتاب مناقب به سند کاملی از عمار | + | *ابن مغازلی شافعی در کتاب مناقب به سند کاملی از [[عمار یاسر|عمار بن یاسر]] نقل نموده است که: من و [[امام علی علیه السلام|على]] فرزند [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] علیهالسلام در [[غزوه عشيره|غزوه عشیره]] همرزم بودیم، زمانى که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در آنجا نزول فرموده و توقف نمود. در آن هنگام، مردانى از قبیله [[بنی مدلج|بنىمدلج]] در چشمه اى که در نخیل براى آنها بود، مشغول بودند. [[امام علی علیه السلام|على]] علیهالسلام فرمود: اى ابویقظان آیا میتوانى با من به پیش آنان بیائى تا ببینیم چگونه کار انجام مى دهند؟ گفتم: اگر تو بخواهى مى آیم! گفت: آمدیم و بکارکردن آنها مدتى تماشا کردیم سپس خواب بر ما چیره گشته، من و على علیهالسلام رفتیم تا این که روى شاخه هاى نازک آلوده به خاک درختهاى خرما خوابیدیم. به خدا قسم به جز [[پیامبر اسلام|پیامبر]] خدا کسى ما را با پاى خود حرکت نداد که او با پاى خود ما را حرکت داد و ما از آن خاکى که روى آن خوابیدیم، خاک آلوده شده بودیم و چون همان روز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله على علیهالسلام را خاک آلوده دید، فرمود: چه شده بر تو اى ابوتراب؟ سپس فرمود که آیا دو مردى که شقى ترین مردم هستند به شما خبر ندهم؟ عرض کردیم: بلى اى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گفت: احیمر [[ثمود]] که شتر [[حضرت صالح علیه السلام|صالح]] را پى کرد و دیگر آن که بر این جاى تو (فرق سر) ضربت شمشیر مى زند تا این که از آن ضربت محاسنت با خونت خیس مى شود.<ref>مناقب الامام علی علیهالسلام، ابن مغازلى شافعى، ترجمه مرعشى نجفى، ص۵۲ و نیز نسایى در خصایص حدیثی مشابه آن آورده. رجوع شود به سیره معصومان، سید محسن امین، ج۳، ذیل عنوان کنیه علی علیهالسلام، سیره معصومان، سید محسن امین، ترجمه علی حجتی کرمانی؛ ج۳، این روایت در برخی منابع اهل سنت همچون صحیحین گاهی بدین صورت نقل شده که العیاذ بالله حضرت علی علیهالسلام پی مشاجرهای که بین ایشان و حضرت فاطمه سلام الله علیها واقع شد. از منزل به مسجد رفت و پیامبر بعد از خطاب او به ابوتراب آن حضرت را به منزل آورد و بین او و حضرت فاطمه سلام الله علیها را آشتی نمود. مقاله "[http://www.rasekhoon.net/Article/Show-57543.aspx نقد و بررسی گزارشهای وارده درباره کنیه ابوتراب]" در سایت راسخون این روایات را نقد نموده است.</ref> |
− | : | + | *در [[الاستیعاب فی معرفة الاصحاب (کتاب)|استیعاب]] نقل شده است: «به [[سهل بن سعد]] گفته شد: حاکم [[مدینه]] مى خواهد تو را وادارد تا بر فراز منبر، [[امام علی علیه السلام|على]] را دشنام گویى. سهل پرسید: چه بگویم؟ گفت: باید على را با [[کنیه|کنیه]] ابوتراب خطاب کنى. سهل پاسخ داد: به خدا سوگند جز [[پیامبر اسلام|پیامبر]] کسى على را بدین کنیه، نامگذارى نکرده است. پرسید: چگونه اى ابوالعباس؟ جواب داد: على علیهالسلام نزد [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]] رفت و آن گاه بیرون آمد و در حیاط مسجد دراز کشید و به خواب رفت. پس از او، پیغمبر صلی الله علیه و آله پیش فاطمه آمد و از او پرسید: پسرعمویت کجاست؟ فاطمه گفت: اینک او در مسجد آرمیده است. پیامبر به صحن مسجد آمد و على را دید که ردایش بر پشت مبارکش افتاده و پشتش خاک آلود شده است. پیامبر با دست شروع به پاک کردن خاک از پشت على کرد و فرمود: بنشین اى ابوتراب! (پس) به خدا سوگند جز پیامبر کسى او را بدین نام، نخوانده است و قسم به خدا در نظر من هیچ اسمى از این نام دوست داشتنى تر نیست. |
− | + | *در [[مناقب خوارزمی|مناقب خوارزمى]] از [[ابن عباس]] روایت میکند که چون [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] الله صلى الله علیه و آله مواخات و برادرى بین هر دو کس را میان [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]] از اصحاب خود برقرار نمود، و مواخات نفرمود [[امیرالمومنین]] را به هیچ یک از آنها، آن حضرت ناراحت بیرون رفت تا رسید به جدولى که در زمین آنجا بود. دست مبارک را زیر سر نهاده خواب کرد، باد روى مبارکش را غبار آلوده ساخت و پیغمبر در طلب بود تا او را اینجا یافت. گوشه پاى مبارک بر او نهاد و گفت: برخیز، چنین صلاح دیدى که ابوتراب باشى، آیا ناراحت شدى که من برادرى گرفتم میان مهاجر و انصار و نگرفتم میان تو و یکى از آنها، آیا تو راضى نیستى که باشى نسبت به من به منزله [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] از [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] الا آنست که بعد از من پیغمبرى نخواهد بود، بدان و آگاه باش که هر که دوست دارد تو را، امن و [[ایمان]] به گرد او درمى آیند و با ایمان از همه سختیها ایمن میگردد و هر که دشمن دارد تو را خدای سبحانه و تعالى بمیراند او را مردن زمان [[جاهلیت]]، یعنى کافر میراند او را و حساب کرده شود به عمل خودش در [[اسلام]]. | |
− | * در | + | *[[شیخ صدوق]] به سند خود در کتاب [[علل الشرایع]] از [[عبدالله بن عمر|ابن عمر]] نقل نموده که: نبى اکرم صلى الله علیه و آله در نخلستان هاى [[مدینه]] از على علیهالسلام تفحص و جستجو مى نمود و من نیز همراهش بودم که به باغى رسیدیم، پیامبر چشمشان به امیرالمؤمنین علیهالسلام افتاد که در زمین مشغول کار بودند و سر و روى آن جناب غبارآلود بود، نبى اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: من مردم را سرزنش نمى کنم اگر کنیه تو را ابوتراب صدا بزنند. سپس پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: آیا تو را خشنود و خرسند بکنم؟ على علیهالسلام عرضه داشت: آرى یا رسول الله. حضرت دست امیرالمؤمنین علیهالسلام را گرفت و فرمود: تو برادر و وزیر و خلیفه من در بین اهلم بوده، دین من را تو ادا کرده و ذمه ام را تو اجرا مى نمایى، کسى که در زمان حیات من تو را دوست بدارد، اهل [[بهشت]] است و آن که بعد از من تو را بخواهد، خداوند متعال امنیت و [[ایمان]] به او مى دهد و آن کس که تو را ندیده بعد از تو دوستت بدارد خداوند امنیت و ایمان به او داده و در روز قیامت در امان خودش وى را قرار مى دهد و کسى که بمیرد و تو را دشمن بدارد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته ولى به آنچه در اسلام عمل کرده، مورد محاسبه قرار مى گیرد. |
− | + | ==معنى ابوتراب== | |
− | : | + | عبایة بن ربعى گوید: به [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]] گفتم: چرا [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] خدا صلى الله علیه و آله [[امام علی علیه السلام|على]] را به ابوتراب کنیه داد؟ گفت: زیرا او مالک و صاحب کره زمین مى باشد و بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله حجت خدا بر ساکنان زمین است و بقاى زمین به او و آرامش زمین از برکت وجود اوست.<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۵۱، حدیث۴ و معانی الاخبار، علل الشرائع - الشیخ الصدوق، ج۱.</ref> |
− | + | و از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: روز قیامت چون شخص کافر نعمتهایى را که از خداوند به عنوان پاداش و کامیابى، براى [[شیعه]] على علیهالسلام فراهم آورده است بنگرد، گوید: (یا لَیتَنِی کنْتُ تُراباً؛ اى کاش من هم شیعه على بودم) و این است که خداوند فرموده: «یقُولُ الْکافِرُ یا لَیتَنِی کنْتُ تُراباً؛<ref>[[سوره نبا]]، ۴۰.</ref> کافر در آن روز مى گوید: اى کاش خاک بودم (از روى حسرت مى گوید: اى کاش خاک بودم تا به عذاب آتش نمى سوختم)». | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==معاویه و کنیه ابوتراب== | ==معاویه و کنیه ابوتراب== | ||
− | بنیامیه پس از دستاندازی بر جایگاه خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله و نادیده گرفتن حق حضرت وصی و اولاد | + | [[بنی امیه|بنیامیه]] پس از دستاندازی بر جایگاه [[خلافت]] پیامبر صلی الله علیه و آله و نادیده گرفتن حق حضرت وصی و اولاد طاهرینش، سعی بر آن نمودند که [[کنیه]] ابوتراب که نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نظر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] داشت به عنوان یک تحقیر بر آن حضرت اطلاق شود. لذا مردم را تشویق میکردند که این کنیه را به عنوان یک تمسخر بر آن حضرت به زبان بیاورند و خود نیز آن حضرت را با این کنیه نام میبردند. |
− | منشاء این توطئه نیز مانند بسیاری از توطئههای دیگر بنیامیه، معاویه | + | منشاء این توطئه نیز مانند بسیاری از توطئههای دیگر بنیامیه، [[معاویه]] بود، چنانچه [[ابن ابی الحدید|ابن ابیالحدید]] گوید: در نامهای به یکی از کارگزاران خویش نوشت که هر کس که چیزی از فضیلتهای ابوتراب و خاندان او را نقل کند، در مقابل او هیچ گونه مسئولیتی شما را تهدید نمیکند (هر چه با وی کردید جایز است) و پیداست که او این کنیه را در بخشنامه خود برای مدح نیاورده است. |
− | + | همچنین در مناظرهاش با [[جابر بن عبدالله انصاری]] همین کنیه را بکار برد، که جابر به خاطر بکاربردن این لفظ به عنوان تمسخر به آن حضرت برآشفت. یا [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابىوقاص]] را امر به [[سب و فحش دادن|سبّ]] ابوتراب نمود که سعد در جوابش فضایل علی علیهالسلام را برشمرد. و نیز لشگریانش به هنگام حمله به شهر انبار به شیعیان آن حضرت میگفتند، بخاطر ابیتراب این ستمها را بر شما میکنیم. فارغ از این که این توطئه شوم آنان در آخر منتهی به رسوایی آنها خواهد شد. | |
− | ==جواب امام باقر | + | ==جسارت به ابوتراب و جواب امام باقر == |
− | در | + | در [[مناقب ابن شهر آشوب]]، از حضرت [[امام صادق]] (علیهالسلام) نقل میکند که فرمود: وقتى پدرم [[امام باقر علیه السلام|محمد بن علی]] (علیهالسلام) را به [[شام]] بردند در شام شنید مردم از روى مسخره میگویند این پسر ابوتراب است. پشت به دیوار قبله داد و پس از حمد و ستایش خدا و درود بر پیامبر فرمود: |
− | + | «دست بردارید اى بدبختها و [[منافقین]] و آتش گیره هاى جهنم از ماه تابان و دریاى خروشان و ستاره درخشان و راهنماى مؤمنان و رهبر واقعى ([[امام علی علیه السلام|على بن ابىطالب]]) قبل از آن که به عذاب خدا گرفتار شوید و صورتهاى شما به عقب برگردد و مورد لعنت خدا قرار گیرید، چنانچه لعنت شدند آن گروه از قوم [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] که قرارداد روز شنبه را درهم شکستند ... شخصیت شبیه [[پیامبر اسلام|پیامبر]] را مسخره میکنید؟ استوانه دین را استهزاء مینمائید؟ بعد از [[امام علی علیه السلام|على]] چه راهى مى پیمائید و با چه وسیله اندوه خود را بر طرف مى نمائید. به خدا قسم گوى سبقت را در تمام فضائل ربود و نهایت شخصیت را بدست آورد و در میدان مبارزه کسى به پایه او نرسید. چنان تیزرو بود که چشم از دیدن گرد و غبارش عاجز شد و گردنکشان در مقابلش کوچک بودند. آشکار شد دروغ کسى که خواست با او همآورد شود و از پیدا کردن رد پاى او عاجز گردید. کجا به او میرسند با این فاصله زیاد که دارند، دست بردارید از خاندان پیامبر و سرزنش نکنید. اگر میتوانید مقام و شخصیت آنها را در دین بدست آورید آنها خانواده اى هستند که بنیانگذار دینند و در پیمان خود استوار و پا برجایند. کجا میتوان چون على را پیدا کرد که برادر پیامبر و جان شیرین او و یگانه مرد پایدار در موقع ضعف و سستى دیگران بود و تاجدار گنجینه [[بهشت]] و نمازگزار دو [[قبله]] بود، آن زمان که مردم راه انحراف گرفته بودند و مؤمن واقعى بود، زمانى که دیگران کافر بودند، آن کس که مامور تبلیغ [[سوره توبه|سوره برائت]] شد. او کسى بود که به جاى پیامبر خوابید شبى که تصمیم کشتن آن جناب را داشتند و دیگران یاراى روبرو شدن با چنین صحنه اى را نداشتند. او کسى بود که پیغمبر اسرار علوم را هنگام درگذشت در اختیارش گذاشت».<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۲۰۳.</ref> | |
− | |||
− | به خدا قسم گوى سبقت را در تمام فضائل ربود و نهایت شخصیت را بدست آورد و در میدان مبارزه | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * محمد | + | |
− | * امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، | + | *محمد محمدی اشتهاردی، لقب ابوتراب، داستان دوستان، [http://www.andisheqom.com/Files/dastan.php?idVeiw=2921&&level=۴&subid=2921 اندیشه قم]، بازیابی: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۳. |
− | * ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل | + | *امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۸ هـ.ق، چاپ پنجم، تحقیق سید حسن امین. |
+ | *ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، نشر علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق. | ||
{{شناختنامه امام علی (ع)}} | {{شناختنامه امام علی (ع)}} |
نسخهٔ ۴ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۷
کنیه «ابوتراب» را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر حضرت علی (علیه السلام) نهاده است. آن حضرت این لقب را از این جهت دوست داشت که او متواضع بود و روی خاک می نشست و این لقب را که به معنی پدر خاک است، برای خود می پسندید.
محتویات
روایات مختلف در مورد کنیه ابوتراب
در مورد این کنیه جریانهای مختلفی به صورت زیر نقل شده:
- ابن مغازلی شافعی در کتاب مناقب به سند کاملی از عمار بن یاسر نقل نموده است که: من و على فرزند ابوطالب علیهالسلام در غزوه عشیره همرزم بودیم، زمانى که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنجا نزول فرموده و توقف نمود. در آن هنگام، مردانى از قبیله بنىمدلج در چشمه اى که در نخیل براى آنها بود، مشغول بودند. على علیهالسلام فرمود: اى ابویقظان آیا میتوانى با من به پیش آنان بیائى تا ببینیم چگونه کار انجام مى دهند؟ گفتم: اگر تو بخواهى مى آیم! گفت: آمدیم و بکارکردن آنها مدتى تماشا کردیم سپس خواب بر ما چیره گشته، من و على علیهالسلام رفتیم تا این که روى شاخه هاى نازک آلوده به خاک درختهاى خرما خوابیدیم. به خدا قسم به جز پیامبر خدا کسى ما را با پاى خود حرکت نداد که او با پاى خود ما را حرکت داد و ما از آن خاکى که روى آن خوابیدیم، خاک آلوده شده بودیم و چون همان روز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله على علیهالسلام را خاک آلوده دید، فرمود: چه شده بر تو اى ابوتراب؟ سپس فرمود که آیا دو مردى که شقى ترین مردم هستند به شما خبر ندهم؟ عرض کردیم: بلى اى رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: احیمر ثمود که شتر صالح را پى کرد و دیگر آن که بر این جاى تو (فرق سر) ضربت شمشیر مى زند تا این که از آن ضربت محاسنت با خونت خیس مى شود.[۱]
- در استیعاب نقل شده است: «به سهل بن سعد گفته شد: حاکم مدینه مى خواهد تو را وادارد تا بر فراز منبر، على را دشنام گویى. سهل پرسید: چه بگویم؟ گفت: باید على را با کنیه ابوتراب خطاب کنى. سهل پاسخ داد: به خدا سوگند جز پیامبر کسى على را بدین کنیه، نامگذارى نکرده است. پرسید: چگونه اى ابوالعباس؟ جواب داد: على علیهالسلام نزد فاطمه رفت و آن گاه بیرون آمد و در حیاط مسجد دراز کشید و به خواب رفت. پس از او، پیغمبر صلی الله علیه و آله پیش فاطمه آمد و از او پرسید: پسرعمویت کجاست؟ فاطمه گفت: اینک او در مسجد آرمیده است. پیامبر به صحن مسجد آمد و على را دید که ردایش بر پشت مبارکش افتاده و پشتش خاک آلود شده است. پیامبر با دست شروع به پاک کردن خاک از پشت على کرد و فرمود: بنشین اى ابوتراب! (پس) به خدا سوگند جز پیامبر کسى او را بدین نام، نخوانده است و قسم به خدا در نظر من هیچ اسمى از این نام دوست داشتنى تر نیست.
- در مناقب خوارزمى از ابن عباس روایت میکند که چون حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله مواخات و برادرى بین هر دو کس را میان مهاجر و انصار از اصحاب خود برقرار نمود، و مواخات نفرمود امیرالمومنین را به هیچ یک از آنها، آن حضرت ناراحت بیرون رفت تا رسید به جدولى که در زمین آنجا بود. دست مبارک را زیر سر نهاده خواب کرد، باد روى مبارکش را غبار آلوده ساخت و پیغمبر در طلب بود تا او را اینجا یافت. گوشه پاى مبارک بر او نهاد و گفت: برخیز، چنین صلاح دیدى که ابوتراب باشى، آیا ناراحت شدى که من برادرى گرفتم میان مهاجر و انصار و نگرفتم میان تو و یکى از آنها، آیا تو راضى نیستى که باشى نسبت به من به منزله هارون از موسى الا آنست که بعد از من پیغمبرى نخواهد بود، بدان و آگاه باش که هر که دوست دارد تو را، امن و ایمان به گرد او درمى آیند و با ایمان از همه سختیها ایمن میگردد و هر که دشمن دارد تو را خدای سبحانه و تعالى بمیراند او را مردن زمان جاهلیت، یعنى کافر میراند او را و حساب کرده شود به عمل خودش در اسلام.
- شیخ صدوق به سند خود در کتاب علل الشرایع از ابن عمر نقل نموده که: نبى اکرم صلى الله علیه و آله در نخلستان هاى مدینه از على علیهالسلام تفحص و جستجو مى نمود و من نیز همراهش بودم که به باغى رسیدیم، پیامبر چشمشان به امیرالمؤمنین علیهالسلام افتاد که در زمین مشغول کار بودند و سر و روى آن جناب غبارآلود بود، نبى اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: من مردم را سرزنش نمى کنم اگر کنیه تو را ابوتراب صدا بزنند. سپس پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: آیا تو را خشنود و خرسند بکنم؟ على علیهالسلام عرضه داشت: آرى یا رسول الله. حضرت دست امیرالمؤمنین علیهالسلام را گرفت و فرمود: تو برادر و وزیر و خلیفه من در بین اهلم بوده، دین من را تو ادا کرده و ذمه ام را تو اجرا مى نمایى، کسى که در زمان حیات من تو را دوست بدارد، اهل بهشت است و آن که بعد از من تو را بخواهد، خداوند متعال امنیت و ایمان به او مى دهد و آن کس که تو را ندیده بعد از تو دوستت بدارد خداوند امنیت و ایمان به او داده و در روز قیامت در امان خودش وى را قرار مى دهد و کسى که بمیرد و تو را دشمن بدارد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته ولى به آنچه در اسلام عمل کرده، مورد محاسبه قرار مى گیرد.
معنى ابوتراب
عبایة بن ربعى گوید: به عبدالله بن عباس گفتم: چرا پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله على را به ابوتراب کنیه داد؟ گفت: زیرا او مالک و صاحب کره زمین مى باشد و بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله حجت خدا بر ساکنان زمین است و بقاى زمین به او و آرامش زمین از برکت وجود اوست.[۲]
و از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: روز قیامت چون شخص کافر نعمتهایى را که از خداوند به عنوان پاداش و کامیابى، براى شیعه على علیهالسلام فراهم آورده است بنگرد، گوید: (یا لَیتَنِی کنْتُ تُراباً؛ اى کاش من هم شیعه على بودم) و این است که خداوند فرموده: «یقُولُ الْکافِرُ یا لَیتَنِی کنْتُ تُراباً؛[۳] کافر در آن روز مى گوید: اى کاش خاک بودم (از روى حسرت مى گوید: اى کاش خاک بودم تا به عذاب آتش نمى سوختم)».
معاویه و کنیه ابوتراب
بنیامیه پس از دستاندازی بر جایگاه خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله و نادیده گرفتن حق حضرت وصی و اولاد طاهرینش، سعی بر آن نمودند که کنیه ابوتراب که نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نظر پیامبر داشت به عنوان یک تحقیر بر آن حضرت اطلاق شود. لذا مردم را تشویق میکردند که این کنیه را به عنوان یک تمسخر بر آن حضرت به زبان بیاورند و خود نیز آن حضرت را با این کنیه نام میبردند.
منشاء این توطئه نیز مانند بسیاری از توطئههای دیگر بنیامیه، معاویه بود، چنانچه ابن ابیالحدید گوید: در نامهای به یکی از کارگزاران خویش نوشت که هر کس که چیزی از فضیلتهای ابوتراب و خاندان او را نقل کند، در مقابل او هیچ گونه مسئولیتی شما را تهدید نمیکند (هر چه با وی کردید جایز است) و پیداست که او این کنیه را در بخشنامه خود برای مدح نیاورده است.
همچنین در مناظرهاش با جابر بن عبدالله انصاری همین کنیه را بکار برد، که جابر به خاطر بکاربردن این لفظ به عنوان تمسخر به آن حضرت برآشفت. یا سعد بن ابىوقاص را امر به سبّ ابوتراب نمود که سعد در جوابش فضایل علی علیهالسلام را برشمرد. و نیز لشگریانش به هنگام حمله به شهر انبار به شیعیان آن حضرت میگفتند، بخاطر ابیتراب این ستمها را بر شما میکنیم. فارغ از این که این توطئه شوم آنان در آخر منتهی به رسوایی آنها خواهد شد.
جسارت به ابوتراب و جواب امام باقر
در مناقب ابن شهر آشوب، از حضرت امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که فرمود: وقتى پدرم محمد بن علی (علیهالسلام) را به شام بردند در شام شنید مردم از روى مسخره میگویند این پسر ابوتراب است. پشت به دیوار قبله داد و پس از حمد و ستایش خدا و درود بر پیامبر فرمود:
«دست بردارید اى بدبختها و منافقین و آتش گیره هاى جهنم از ماه تابان و دریاى خروشان و ستاره درخشان و راهنماى مؤمنان و رهبر واقعى (على بن ابىطالب) قبل از آن که به عذاب خدا گرفتار شوید و صورتهاى شما به عقب برگردد و مورد لعنت خدا قرار گیرید، چنانچه لعنت شدند آن گروه از قوم موسى که قرارداد روز شنبه را درهم شکستند ... شخصیت شبیه پیامبر را مسخره میکنید؟ استوانه دین را استهزاء مینمائید؟ بعد از على چه راهى مى پیمائید و با چه وسیله اندوه خود را بر طرف مى نمائید. به خدا قسم گوى سبقت را در تمام فضائل ربود و نهایت شخصیت را بدست آورد و در میدان مبارزه کسى به پایه او نرسید. چنان تیزرو بود که چشم از دیدن گرد و غبارش عاجز شد و گردنکشان در مقابلش کوچک بودند. آشکار شد دروغ کسى که خواست با او همآورد شود و از پیدا کردن رد پاى او عاجز گردید. کجا به او میرسند با این فاصله زیاد که دارند، دست بردارید از خاندان پیامبر و سرزنش نکنید. اگر میتوانید مقام و شخصیت آنها را در دین بدست آورید آنها خانواده اى هستند که بنیانگذار دینند و در پیمان خود استوار و پا برجایند. کجا میتوان چون على را پیدا کرد که برادر پیامبر و جان شیرین او و یگانه مرد پایدار در موقع ضعف و سستى دیگران بود و تاجدار گنجینه بهشت و نمازگزار دو قبله بود، آن زمان که مردم راه انحراف گرفته بودند و مؤمن واقعى بود، زمانى که دیگران کافر بودند، آن کس که مامور تبلیغ سوره برائت شد. او کسى بود که به جاى پیامبر خوابید شبى که تصمیم کشتن آن جناب را داشتند و دیگران یاراى روبرو شدن با چنین صحنه اى را نداشتند. او کسى بود که پیغمبر اسرار علوم را هنگام درگذشت در اختیارش گذاشت».[۴]
پانویس
- ↑ مناقب الامام علی علیهالسلام، ابن مغازلى شافعى، ترجمه مرعشى نجفى، ص۵۲ و نیز نسایى در خصایص حدیثی مشابه آن آورده. رجوع شود به سیره معصومان، سید محسن امین، ج۳، ذیل عنوان کنیه علی علیهالسلام، سیره معصومان، سید محسن امین، ترجمه علی حجتی کرمانی؛ ج۳، این روایت در برخی منابع اهل سنت همچون صحیحین گاهی بدین صورت نقل شده که العیاذ بالله حضرت علی علیهالسلام پی مشاجرهای که بین ایشان و حضرت فاطمه سلام الله علیها واقع شد. از منزل به مسجد رفت و پیامبر بعد از خطاب او به ابوتراب آن حضرت را به منزل آورد و بین او و حضرت فاطمه سلام الله علیها را آشتی نمود. مقاله "نقد و بررسی گزارشهای وارده درباره کنیه ابوتراب" در سایت راسخون این روایات را نقد نموده است.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۵، ص۵۱، حدیث۴ و معانی الاخبار، علل الشرائع - الشیخ الصدوق، ج۱.
- ↑ سوره نبا، ۴۰.
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۲۰۳.
منابع
- محمد محمدی اشتهاردی، لقب ابوتراب، داستان دوستان، اندیشه قم، بازیابی: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۳.
- امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۸ هـ.ق، چاپ پنجم، تحقیق سید حسن امین.
- ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، نشر علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.