حضرت ادریس علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
==وجه تسميه ادریس== | ==وجه تسميه ادریس== | ||
− | بيشتر لغويان «ادريس» را واژهاى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه اين نامگذارى را كثرت دانش يا ممارست او بر آموزش، ذكر كردهاند<ref> | + | بيشتر لغويان «ادريس» را واژهاى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه اين نامگذارى را كثرت دانش يا ممارست او بر آموزش، ذكر كردهاند<ref> ابن منظور، لسان العرب، 1414ق، ج4، ص329؛ طبرسی، مجمع البيان، ج6، ص802</ref> اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادريس بيان نمودهاند.<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31</ref> |
روایتی از [[امام صادق]] عليه السلام در [[تفسیر قمی]] وجه اول را تایید می نماید: و سمى ادريس لكثرة دراسته الكتب: اين كه او ادريس ناميده شد براى آنست كه كتاب ها را بسيار درس مي داد.»<ref>قمی، تفسیر قمی، ج۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲</ref> | روایتی از [[امام صادق]] عليه السلام در [[تفسیر قمی]] وجه اول را تایید می نماید: و سمى ادريس لكثرة دراسته الكتب: اين كه او ادريس ناميده شد براى آنست كه كتاب ها را بسيار درس مي داد.»<ref>قمی، تفسیر قمی، ج۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲</ref> | ||
+ | |||
+ | مطابق با گفته ديلمى در محبوب القلوب ادریس را عبرانیان اخنوخ و یونانیان ارمیس می گفتند که در نزد آنها به معنی عطارد بود. و عرب او را ادریس می خوانند مطابق با آنچه خدا در کتابش او را نامگذاری نموده و وجه آن بسیاری درس گفتن اوست.<ref>حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشتههاى رياضى، ج2، ص682</ref> | ||
+ | |||
+ | به گفته علامه حسن زاده آملی حكماى يونان هر جا در کتابهای خود هرمس حكيم می نویسند مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.<ref>حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشتههاى رياضى، ج2، ص682: ديلمى در محبوب القلوب گويد: «هرمس الهرامسة المسمى عند العبرانيين اخنوخ، و عند اليونانيين ارميس، و معنى ارميس عندهم عطارد، و عند العرب ادريس كما سماه الله تعالى في كتابه العزيز لكثرة دراسته»</ref> هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، 1390ق، ج۱۴، ص71</ref> و در مورد وجه آن گفته اند از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.<ref>صمدی آملی، شرح دروس هیئت، جلسه اول، [http://www.tafrid.ir/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C/ سایت تفرید]</ref> | ||
==نسب ادریس== | ==نسب ادریس== | ||
− | به گفته بسیاری از منابع «ادريس» همان «اخنوخ» يا خنوخ، و خنوع است كه نزد اهل كتاب، يكى از پيامبران پيش از نوح بوده و كتابهاى فراوانى به او نسبت داده شده است.<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31</ref> نسب ادريس در كتاب مقدس<ref>كتاب مقدس، پيدايش 5: 1- 20</ref> و در بيشتر كتابهاى تاريخى و تفسيرى به اين ترتيب آمده است: «ادريس» «اخنوخ» بن يَرد (يارد، ياريد) بن مهلائيل بن قينان بن انوش بن شيث بن آدم | + | به گفته بسیاری از منابع «ادريس» همان «اخنوخ» يا خنوخ، و خنوع است كه نزد اهل كتاب، يكى از پيامبران پيش از نوح بوده و كتابهاى فراوانى به او نسبت داده شده است.<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31</ref> نسب ادريس در كتاب مقدس<ref>كتاب مقدس، پيدايش 5: 1- 20</ref> و در بيشتر كتابهاى تاريخى و تفسيرى به اين ترتيب آمده است: «ادريس» «اخنوخ» بن يَرد (يارد، ياريد) بن مهلائيل بن قينان بن انوش بن شيث بن آدم عليهم السلام<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دائره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص32</ref> |
در [[مجمع البيان]] آمده که او جد پدر [[حضرت نوح]] عليه السلام است و در تورات سفر تكوين باب پنجم مى نويسد: يارد صد و شصت دو سال زندگى كرد و خنوخ را به دنيا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنيا آمد سپس متوشالخ را «لمك» نام مى برد و گويد: از «لمك» نوح به دنيا آمد.<ref> قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، ج6، ص343.</ref> | در [[مجمع البيان]] آمده که او جد پدر [[حضرت نوح]] عليه السلام است و در تورات سفر تكوين باب پنجم مى نويسد: يارد صد و شصت دو سال زندگى كرد و خنوخ را به دنيا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنيا آمد سپس متوشالخ را «لمك» نام مى برد و گويد: از «لمك» نوح به دنيا آمد.<ref> قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، ج6، ص343.</ref> | ||
+ | |||
==جایگاه ادریس علیه السلام در تاریخ علم== | ==جایگاه ادریس علیه السلام در تاریخ علم== | ||
− | + | علامه طباطبائی زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این میداند که او از قديمىترين پيشوايان علم بوده كه افكار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق داده اند، و يا اینکه او اولين ايشان بوده است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، 1390ق، ج۱۴، ص73</ref> | |
+ | |||
==حضرت ادریس در قرآن== | ==حضرت ادریس در قرآن== | ||
سطر ۴۸: | سطر ۵۴: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
+ | *ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* قمی، علی ابن ابراهیم، تفسير قمی، قم، دار الكتاب، چاپ سوم، 1363 ش | * قمی، علی ابن ابراهیم، تفسير قمی، قم، دار الكتاب، چاپ سوم، 1363 ش | ||
+ | * حسن زاده آملى، حسن، دروس هيئت و ديگر رشتههاى رياضى، قم، بوستان كتاب، چاپ چهارم، 1378ش. | ||
* طبرسی، [[مجمع البيان في تفسير القرآن]]، [[تهران]]، ناصرخسرو، سوم، 1372ش. | * طبرسی، [[مجمع البيان في تفسير القرآن]]، [[تهران]]، ناصرخسرو، سوم، 1372ش. | ||
* طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق. | * طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق. |
نسخهٔ ۳ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۱
ادريس از پیامبران الهی است كه در زمان بين آدم و نوح می زیسته است. قرآن در دو جا از او نامبرده و او را به صبر و راستی اعتقاد و کردار و گفتار ستوده است. مطابق با روایات او نخستين كسى بوده كه قلم بدست گرفت و نوشت و خياط و دوزنده نیز بود و چون كتابها را بسيار درس میداد او را ادريس ناميدند. ادریس را نخستین مدرس انسان میدانند و مبادی و اصول اولیه هر علمی را به او نسبت میدهند.
محتویات
وجه تسميه ادریس
بيشتر لغويان «ادريس» را واژهاى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه اين نامگذارى را كثرت دانش يا ممارست او بر آموزش، ذكر كردهاند[۱] اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادريس بيان نمودهاند.[۲]
روایتی از امام صادق عليه السلام در تفسیر قمی وجه اول را تایید می نماید: و سمى ادريس لكثرة دراسته الكتب: اين كه او ادريس ناميده شد براى آنست كه كتاب ها را بسيار درس مي داد.»[۳]
مطابق با گفته ديلمى در محبوب القلوب ادریس را عبرانیان اخنوخ و یونانیان ارمیس می گفتند که در نزد آنها به معنی عطارد بود. و عرب او را ادریس می خوانند مطابق با آنچه خدا در کتابش او را نامگذاری نموده و وجه آن بسیاری درس گفتن اوست.[۴]
به گفته علامه حسن زاده آملی حكماى يونان هر جا در کتابهای خود هرمس حكيم می نویسند مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.[۵] هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.[۶] و در مورد وجه آن گفته اند از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.[۷]
نسب ادریس
به گفته بسیاری از منابع «ادريس» همان «اخنوخ» يا خنوخ، و خنوع است كه نزد اهل كتاب، يكى از پيامبران پيش از نوح بوده و كتابهاى فراوانى به او نسبت داده شده است.[۸] نسب ادريس در كتاب مقدس[۹] و در بيشتر كتابهاى تاريخى و تفسيرى به اين ترتيب آمده است: «ادريس» «اخنوخ» بن يَرد (يارد، ياريد) بن مهلائيل بن قينان بن انوش بن شيث بن آدم عليهم السلام[۱۰]
در مجمع البيان آمده که او جد پدر حضرت نوح عليه السلام است و در تورات سفر تكوين باب پنجم مى نويسد: يارد صد و شصت دو سال زندگى كرد و خنوخ را به دنيا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنيا آمد سپس متوشالخ را «لمك» نام مى برد و گويد: از «لمك» نوح به دنيا آمد.[۱۱]
جایگاه ادریس علیه السلام در تاریخ علم
علامه طباطبائی زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این میداند که او از قديمىترين پيشوايان علم بوده كه افكار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق داده اند، و يا اینکه او اولين ايشان بوده است.[۱۲]
حضرت ادریس در قرآن
قرآن در دو جا از او نامبرده و از او به نيكى ياد كرده است:
- «وَ إِسْمعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَاالْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصّابِرِينَ»: و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را ياد كن كه همه از صابران بودند. (سوره انبياء آیه 85)
- «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا»: و در اين كتاب، ادريس را ياد كن كه پيامبرى بسيار راستگو بود. (سوره مریم، آیه 56)
برخى از مفسران در آيه هاى: «و زَكَرِيّا و يَحيى و عيسى و اِلياسَ كُلٌّ مِنَ الصّلِحين» (سوره انعام آیه 85) و «و اِنَّ اِلياسَ لَمِنَ المُرسَلين» (سوره صافات آیه 123) الياس را همان «ادريس» دانسته، ويژگى ها و داستان هايى را كه براى ادريس گفته شده، در ذيل اين آيات براى «الياس» آوردهاند.[۱۳]
برخى آيه «سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ»(سوره صافات آیه 130) را «سَلمٌ عَلى اِدراسين» يا «اِلياسين» قرائت كرده و آن را به «ادريس» تفسير كردهاند.[۱۴]
حضرت ادریس در روایات
- در روايت آمده كه سبب بردن ادريس به آسمان اين بود كه: فرشته اى به او بشارت قبولى اعمال و آمرزش لغزش ها داد، او نيز آرزو كرد زنده بماند، فرشته پرسيد: براى چه آرزوى حيات دارى؟ گفت: براى اين كه سپاس حق را به جاى آورم، زيرا در مدت حيات، دعا مى كردم اعمالم قبول شود، حال كه به مقصود خود نايل گشته ام، مى خواهم شكر خدا را به جاى آورم؟ آن فرشته بال خود را گشود و او را دربرگرفت و به آسمان ها برد.[۱۵]
- پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، در پاسخ به سؤال ابوذر از تعداد كتاب هايي كه خداوند نازل كرده است، فرمود: يكصد و چهار كتاب پنجاه صحيفه بر شيث نازل كرد، سي صحيفه بر حضرت ادريس، بيست صحيفه بر حضرت ابراهیم و تورات و انجيل و زبور و فرقان.[۱۶]
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستين كسي كه با قلم نوشت، ادريس بود.[۱۷]
- امام صادق عليه السلام فرمودند: مسجد سهله جايگاه خانه ادريس پيامبر عليه السلام است كه در آن خياطي مي كرد.[۱۸]
اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت ادریس
- ادريس عليه السلام از جمله بندگانِ صابر الهى و بندگان صالح خداوند و برخوردارى ادريس عليه السلام از رحمت خاص الهى می باشد: «...وَإِدْرِيسَ...كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ* وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَاإِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ». (سوره انبياء 85 و 86)
- ادريس عليه السلام پيامبرى راست گفتار و درست كردار و داراى منزلتى والا، نزد پروردگار می باشد: «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا*وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا». (سوره مريم آیه 56 و 57)
- در صحف ادريس آمده است: هر كه آفريده را شناخت، آفريدگار را شناخت و هر كه روزي را شناخت، روزي رسان را شناخت و هر كه خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.[۱۹]
- در صحف ادريس آمده است: چون وارد نماز شديد، ذهن و فكر خود را متوجه آن سازيد و خدا را با دلي پاك و فارغ (از هر چه جز اوست) بخوانيد و با خضوع و خشوع و فرمانبرداري و فروتني، مصالح و منافع خود را از او بخواهيد و هرگاه ركوع و سجود كرديد افكار دنيوي و خيالات بد و ناشايست و كردارهاي زشت و انديشه مكر و خدعه و حرام خواري و تجاوز و دشمني و كينه ها را، از خود دور سازيد و همه اينها را از ميان خود به دور افكنيد.[۲۰]
- گفته اند: چون كتاب ها را بسيار درس مي داد از اين رو او را ادريس ناميدند، و او نخستين كسى بوده كه قلم بدست گرفت و نوشت و خياط و دوزنده بوده و دوختن لباس را ياد داد، و خداى تعالى علم نجوم و ستاره شناسى و علم حساب و هيئت «علمى كه در آن از اجرام سماويه گفتگو مي شود» را به او آموخت .[۲۱]
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، 1414ق، ج4، ص329؛ طبرسی، مجمع البيان، ج6، ص802
- ↑ مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ج۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲
- ↑ حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشتههاى رياضى، ج2، ص682
- ↑ حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشتههاى رياضى، ج2، ص682: ديلمى در محبوب القلوب گويد: «هرمس الهرامسة المسمى عند العبرانيين اخنوخ، و عند اليونانيين ارميس، و معنى ارميس عندهم عطارد، و عند العرب ادريس كما سماه الله تعالى في كتابه العزيز لكثرة دراسته»
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، 1390ق، ج۱۴، ص71
- ↑ صمدی آملی، شرح دروس هیئت، جلسه اول، سایت تفرید
- ↑ مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31
- ↑ كتاب مقدس، پيدايش 5: 1- 20
- ↑ مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دائره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص32
- ↑ قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، ج6، ص343.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، 1390ق، ج۱۴، ص73
- ↑ مجمع البيان، ج4، ص510.
- ↑ تفسير ابن كثير، ج4، ص22.
- ↑ ارشاد القلوب/ترجمه سلگى (على سلگى نهاوندى) ج 1 ص 326.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج11، ص32.
- ↑ حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج2، ص269.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج11، ص284.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج92، ص456.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج81، ص253.
- ↑ ترجمه فيض الاسلام (فيض الاسلام سيد على نقى)، ج 2، ص: 609.
منابع
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- قمی، علی ابن ابراهیم، تفسير قمی، قم، دار الكتاب، چاپ سوم، 1363 ش
- حسن زاده آملى، حسن، دروس هيئت و ديگر رشتههاى رياضى، قم، بوستان كتاب، چاپ چهارم، 1378ش.
- طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو، سوم، 1372ش.
- طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
- قصص الأنبياء؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، اول، 1381 ش.
- قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، سوم، 1377.
- قطب راوندى، قصص الأنبياء عليهم السلام، مشهد، مؤسسة البحوث الإسلامية، 1409 ق.
- بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
- حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همكاران؛ قم: دارالحديث، اول، 1429 ق.
- ارشاد القلوب/ترجمه سلگى، على سلگى نهاوندى؛ قم: ناصر، اول، 1376.
- مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب قم، چاپ اول، 1385ش.
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |