حضرت داوود علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | '''حضرت داوود علیه السلام''' از [[انبیاء بنی اسرائیل]] است که در آیاتی از [[قرآن]] مورد توصیف واقع شده است. کتاب آسمانی او [[زبور]] نام داشت. کشته شدن جالوت توسط او در زمانی که او در سپاه طالوت قرار داشت از رویدادهای برجسته زندگی اوست | + | '''حضرت داوود علیه السلام''' از [[انبیاء بنی اسرائیل]] است که در آیاتی از [[قرآن]] مورد توصیف واقع شده است. کتاب آسمانی او [[زبور]] نام داشت. کشته شدن [[جالوت]] توسط او در زمانی که او در سپاه [[طالوت]] قرار داشت از رویدادهای برجسته زندگی اوست. او پس از مرگ طالوت، حکومت [[بنی اسرائیل]] را بر عهده داشت. او قدرت هاى معنوى ویژهای داشته و با خداوند رابطه مستحکمی داشته است و در هر شامگاه و صبحگاه موجودات و طبیعت نیز با او در [[تسبیح]] خدا همراه میشدند. |
− | == | + | ==زندگینامه== |
− | كلمه | + | كلمه «داود» يا «داويد» به معناى محبوب مىباشد. حضرت داود (ع) از انبياء و پادشاهان بنى اسرائيل است كه در حدود 972 قبل از ميلاد مىزيسته است. وى پدر [[حضرت سلیمان علیه السلام|حضرت سليمان]] (ع) و داماد [[طالوت]] و جانشين وى و چهاردهمين نسل [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهيم]] (ع) است.<ref>بی آزار شیرازی، باستان شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن، ص135</ref> نسب او چنین نقل شده است: داوود بن ايشى بن عويد بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمى نادب بن رام بن حصرون بن فارص بن يهوذا بن يعقوب بن إسحاق بن ابراهيم (ع).<ref> طبری، تاريخ الأمم والملوك، ج1، ص476.</ref> |
− | حضرت داود (ع) پس از مرگ طالوت (پادشاه شام)، پادشاه بنی اسرائیل شد. داوود علیه السلام هفت سال با دشمنان جنگيد و سپس در اورشليم استقرار يافت. او قواعد پرستش را منظم ساخت و حكومتى عادلانه آميخته با حكمت ايجاد كرد. حكمت و غيرت او حكومت يهود را توانمند ساخت و صنعت | + | حضرت داود (ع) پس از مرگ طالوت (پادشاه [[شام]])، پادشاه [[بنی اسرائیل]] شد. داوود علیه السلام هفت سال با دشمنان جنگيد و سپس در اورشليم استقرار يافت. او قواعد پرستش را منظم ساخت و حكومتى عادلانه آميخته با [[حکمت|حكمت]] ايجاد كرد. حكمت و غيرت او حكومت [[یهود|يهود]] را توانمند ساخت و صنعت [[زره]] سازى و مهارت جنگىاش او را بر دشمنان پيروز گرداند و سرزمين آنان را از درياى سرخ و [[مصر]] تا رود [[فرات]] گسترش داد.<ref>بی آزار شیرازی، باستان شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن، ص136</ref> |
+ | |||
+ | [[امام صادق]] عليه السلام فرمود: خداوند به داوود پيغمبر عليه السلام [[وحی|وحى]] فرستاد كه تو بنده خوبى هستى، به شرطى كه از [[بيت المال]] مصرف شخصى نكنى. و كارى را با دست خودت انجام دهى و امرار معاش كنى. داوود عليه السلام سخت گريست. خداوند عزوجل به آهن وحى كرد كه در برابر داوود نرم شود و آهن نرم شد. حضرت داوود عليه السلام نيز، هر روز زرهى مىساخت و به هزار درهم مىفروخت و از مصرف كردن بيت المال بىنياز گشت.<ref>کلینی، کافی، ج5، ص74.</ref> | ||
==حضرت داوود در قرآن== | ==حضرت داوود در قرآن== | ||
− | نام حضرت داوود شانزده بار در [[قرآن]] آمده است. در سوره های: [[سوره بقره|بقره]] ، [[سوره نساء|نساء]] ، [[سوره مائده|مائده]] ، [[سوره انعام|انعام]] ، [[سوره اسراء|اسراء]] ، [[سوره انبياء|انبیاء]] ، [[سوره نمل|نمل]] ، [[سوره سبا|سبا]] و [[سوره ص|ص]]. | + | نام حضرت داوود شانزده بار در [[قرآن|قرآن کریم]] آمده است. در سوره های: [[سوره بقره|بقره]] ، [[سوره نساء|نساء]] ، [[سوره مائده|مائده]] ، [[سوره انعام|انعام]] ، [[سوره اسراء|اسراء]] ، [[سوره انبياء|انبیاء]] ، [[سوره نمل|نمل]] ، [[سوره سبا|سبا]] و [[سوره ص|ص]]. قرآن به موارد زیر در مورد حضرت داود اشاره نموده است: |
− | + | *اعطای زبور به داوود علیه السلام: {{متن قرآن|«وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا»}}: و پروردگار تو به هر كه و هر چه در آسمانها و زمين است داناتر است و در حقيقت بعضى از انبياء را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود [[زبور]] داديم. (سوره اسراء، آیه 55) | |
− | * | ||
− | * | + | *علم حضرت داوود علیه السلام: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ عِلْمًا وَ قَالَا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ»}}: و به راستى به داوود و سليمان دانشى عطا كرديم و آن دو گفتند ستايش خدايى را كه ما را بر بسيارى از بندگان باايمانش برترى داده است. (سوره نمل، آیه 15) |
− | * | + | *اعطای قدرتهاى مادی و معنوى به او: {{متن قرآن|« اِصبِر عَلى ما يَقولونَ واذكُر عَبدَنا داوودَ ذَاالاَيدِ اِنَّهُ اَوّاب × إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ × وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ × وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ...»}}: بر آنچه مى گويند شكيبا باش و بنده ما داود را كه دارنده قدرت [در دانش و حكومت] بود ياد كن. او بسيار رجوع كننده به حق و به شدت متوجه خدا بود. ما كوه ها را مسخر كرديم كه با او هر شامگاه و صبحگاه (خدا را) [[تسبيح]] مى گفتند. و پرندگان را به گرد او درآورده (رام كرديم) كه هر يك (به آواى [[تسبیح|تسبيح]] و تقديس او) به سوى خدا بازگشت بسيار داشتند. و سلطنت او را تقويت نموديم و او را حكمت و سخنانى فيصله دهنده (ميان [[حق]] و [[باطل]]) عطا كرديم. (سوره ص، آیات 17-20) |
+ | *داوری حضرت داوود علیه السلام: {{متن قرآن|«وَ دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ»}}: و داوود و سليمان را ياد كن هنگامى كه درباره آن كشتزار كه گوسفندان مردم شب هنگام در آن چريده بودند داورى مى كردند و ما شاهد داورى آنان بوديم. (سوره انبیاء، آیه 78) | ||
− | * | + | *داورى دیگر داوود عليه السلام در رسيدگى به دعاوی مردم، در [[سوره ص]] آمده است:{{متن قرآن|وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ (21) |
− | + | إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ (22) | |
− | :{{متن قرآن| | + | إِنَّ هذا أَخي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني فِي الْخِطابِ (23) |
+ | قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ (24) فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ (25) يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ (26)}} آيا خبر مهم آن دادخواهان هنگامى كه از ديوار محراب او بالا رفتند به تو رسيده است؟ زمانى كه بر داود وارد شدند و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس ما دو گروه دادخواه و شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده است؛ بنابراين ميان ما به حق داورى كن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمايى كن. اين برادر من است، نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم، گفته: اين يكى را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت. گفت: يقيناً او با درخواست افزودن ميش تو به ميشهاى خود بر تو ستم روا داشته است و قطعاً بسيارى از معاشران و شريكان به يكديگر ستم مى كنند، به جز كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند و اينان اندك اند. داود دانست كه ما او را آزموده ايم، در نتيجه از پروردگارش درخواست آمرزش كرد و بى درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت. و ما او را در اين داورى آمرزيديم، بى ترديد او نزد ما منزلتى بلند و سرانجامى نيكو دارد. [و گفتیم:]ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف میکند. بیتردید کسانی که از راه خدا منحرف میشوند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت دارند. (سوره ص، آیات 21-26) | ||
− | ==قتل جالوت توسط داوود | + | ==قتل جالوت توسط حضرت داوود== |
− | مطابق با قرآن پیامبر وقتِ بنی اسرائیل | + | مطابق با [[قرآن|قرآن مجید]]، پیامبر وقتِ [[بنی اسرائیل]] ـ که در [[تورات]] نام او سموئیل ذکر شده ـ به فرمان خدا [[طالوت]] را برای جنگ با [[فلسطین|فلسطینیان]] به پادشاهی برگزید. و سپاهی تحت فرماندهی وی را راهی جنگ با [[جالوت]] و سپاهیانش نمود. به هنگام مواجهه دو سپاه، بیشتر سپاهیان طالوت از مقاومت در برابر جالوت و سپاهیانش اظهار ناتوانی کردند ولى كسانى كه به تعبیر قرآن يقين داشتند ملاقات كننده خدا هستند، گفتند: چه بسا گروه اندكى كه به توفيق خدا بر گروه بسيارى پيروز شدند، و از خدا طلب نصرت و پیروزی کردند. مطابق با آنچه در قرآن آمده آنها به توفیق الهی در این جنگ پیروز شدند و داود جالوت را كشت و خدا او را فرمانروايى و حكمت داد، و از آنچه مى خواست به او آموخت.<ref>رجوع کنید: سوره بقره، آیات 247ـ251</ref> |
[[امام صادق]] عليه السلام مي فرمايد: خداى عليم به پيامبر [[بنى اسرائيل]] [[وحى]] كرد: آن كسى [[جالوت]] را خواهد كشت كه زره [[حضرت موسی]] به اندازه اندام او باشد. و وى مردى است از فرزندان لاوى بن يعقوب به نام داوود بن ايشا و گوسفند چران است. ايشا داراى ده پسر بود كه حضرت داوود كوچكتر از همه بود. هنگامى كه خدا [[طالوت]] را براى پادشاهى بنى اسرائيل برانگيخت و وى آنان را براى جنگ با جالوت جمع آورى نمود نزد ايشا فرستاد و گفت: فرزندان خود را براى كارزار حاضر كن. | [[امام صادق]] عليه السلام مي فرمايد: خداى عليم به پيامبر [[بنى اسرائيل]] [[وحى]] كرد: آن كسى [[جالوت]] را خواهد كشت كه زره [[حضرت موسی]] به اندازه اندام او باشد. و وى مردى است از فرزندان لاوى بن يعقوب به نام داوود بن ايشا و گوسفند چران است. ايشا داراى ده پسر بود كه حضرت داوود كوچكتر از همه بود. هنگامى كه خدا [[طالوت]] را براى پادشاهى بنى اسرائيل برانگيخت و وى آنان را براى جنگ با جالوت جمع آورى نمود نزد ايشا فرستاد و گفت: فرزندان خود را براى كارزار حاضر كن. | ||
− | وقتى آنان حاضر شدند طالوت زره حضرت موسى را بر تن هر يك از ايشان كه | + | وقتى آنان حاضر شدند طالوت [[زره]] حضرت موسى را بر تن هر يك از ايشان كه پوشانيد، يا بلند بود يا كوتاه! طالوت به: ايشا گفت: آيا فرزندى دارى كه او را بجاى گذاشته باشى؟ گفت: آرى، كوچكترين فرزندم را بجاى نهاده ام تا گوسفندان را بچراند. |
طالوت به دنبال داوود فرستاد تا آمد. هنگامى كه حضرت داوود خواست بيايد فلاخن خود را نيز به همراه آورد. حضرت داوود مي گويد: در بين راه هر يك از سه عدد سنگ مي گفتند: اى داوود مرا برگير. آن بزرگوار آن ها را برگرفت و در ميان توبره خود نهاد، آن سنگ ها، سنگ فيروزه بودند. حضرت داوود مردى پرجست و خيز و نيرومند و قوى بود. وقتى آن حضرت نزد طالوت آمد و طالوت زره حضرت موسى را بر بدن وى پوشانيد به اندازه قامتش درآمد. | طالوت به دنبال داوود فرستاد تا آمد. هنگامى كه حضرت داوود خواست بيايد فلاخن خود را نيز به همراه آورد. حضرت داوود مي گويد: در بين راه هر يك از سه عدد سنگ مي گفتند: اى داوود مرا برگير. آن بزرگوار آن ها را برگرفت و در ميان توبره خود نهاد، آن سنگ ها، سنگ فيروزه بودند. حضرت داوود مردى پرجست و خيز و نيرومند و قوى بود. وقتى آن حضرت نزد طالوت آمد و طالوت زره حضرت موسى را بر بدن وى پوشانيد به اندازه قامتش درآمد. | ||
سطر ۳۳: | سطر ۳۶: | ||
حضرت داوود آمد و در برابر [[جالوت]] قرار گرفت. جالوت بر پشت فيل سوار بود و تاجى بر سر داشت و ياقوتى كه مي درخشيد بر پيشانيش بود و سپاهش در مقابلش قرار داشتند. حضرت داوود يكى از آن سنگ ها را برگرفت و به ميمنه سپاه جالوت انداخت و آنان شكست خوردند. بعدا سنگ ديگرى به ميسره لشكر جالوت پرتاب نمود و ايشان هم شكست خوردند. سپس سومين سنگ را بسوى جالوت انداخت و آن سنگ پس از اين كه به پيشانى جالوت در موضع ياقوت رسيد به مغز سرش اصابت كرد و جالوت را نقش زمين نمود.<ref> نجفى خمينى، محمد جواد، تفسير آسان، ج2، ص113.</ref> | حضرت داوود آمد و در برابر [[جالوت]] قرار گرفت. جالوت بر پشت فيل سوار بود و تاجى بر سر داشت و ياقوتى كه مي درخشيد بر پيشانيش بود و سپاهش در مقابلش قرار داشتند. حضرت داوود يكى از آن سنگ ها را برگرفت و به ميمنه سپاه جالوت انداخت و آنان شكست خوردند. بعدا سنگ ديگرى به ميسره لشكر جالوت پرتاب نمود و ايشان هم شكست خوردند. سپس سومين سنگ را بسوى جالوت انداخت و آن سنگ پس از اين كه به پيشانى جالوت در موضع ياقوت رسيد به مغز سرش اصابت كرد و جالوت را نقش زمين نمود.<ref> نجفى خمينى، محمد جواد، تفسير آسان، ج2، ص113.</ref> | ||
− | + | ==داستان ساختگی در مورد حضرت داوود== | |
− | + | درباره حضرت داوود علیه السلام در [[تورات]] قصهاى را نقل كردهاند كه ناپسند بوده و موافق با مقام [[نبوت]] نمىباشد. میگویند که: حضرت داوود بسيار [[نماز]] مىخواند و مىگفت: خدايا! تو [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهيم]] را بر من فضيلت دادى و او را به عنوان خليل انتخاب كردى و [[حضرت موسى|موسى]] را بر من فضيلت دادى و او را (كليم) گردانيدى! خداوند فرمود: اى داوود! ما ايشان را آزمايش كرديم و به اين مقام رسانيديم ولى تو را به مانند آنان آزمايش نكرديم، اگر بخواهى تو را هم امتحان مى كنيم؟ | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==داستان ساختگی | ||
− | درباره حضرت داوود علیه السلام قصهاى را نقل كردهاند كه ناپسند بوده و موافق با مقام [[نبوت]] نمىباشد میگویند که: حضرت داوود بسيار [[نماز]] مىخواند و مىگفت: خدايا! تو ابراهيم را بر من فضيلت دادى و او را به عنوان خليل انتخاب كردى و موسى را بر من فضيلت دادى و او را (كليم) گردانيدى! خداوند فرمود: اى داوود! ما ايشان را آزمايش كرديم و به اين مقام رسانيديم ولى تو را به مانند آنان آزمايش نكرديم، اگر بخواهى تو را هم امتحان مى كنيم؟ | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | داوود گفت: آرى مرا هم امتحان كن، پس روزى كه او در [[محراب|محرابش]] بود، كبوترى به چشمش خورد و خواست او را بگيرد، كبوتر به پنجره پرستشگاه پريد و داوود به دنبال آن به پنجره درآمد. در اين هنگام چشمش به زن «اوريا» افتاد كه او خود را مى شست، پس دل به او بست و تصميم گرفت با او [[ازدواج]] كند. در يكى از جنگ ها دستور داد كه «اوريا» در پيشاپيش جبهه جلوتر از «تابوت سكينه» مشغول مبارزه شود، «اوريا» نيز چنين كرد و كشته شد، و چون عده وى تمام شد با همسر او ازدواج كرد و «[[حضرت سلیمان علیه السلام|سليمان]]» از او زاده شد، روزگار به كام داوود مى گذشت تا روزى كه در محراب خود مشغول [[عبادت]] بود، دو مرد را مشاهده كرد و از آنان هراسيد، آن دو به وى گفتند: نترس ما دو خصم هستيم كه بعضى بر بعض ديگر ستم كرده و آمده ايم كه تو درباره ما [[قضاوت]] كنى! يكى از آن دو مرد به ديگرى نگاه كرده و خنديد، در اين هنگام «داوود» متوجه شد آن دو مرد دو [[فرشته]] مى باشند كه خداوند به صورت دو خصم فرستاده تا «داوود» را بر لغزش او متوجه كنند، پس در اين هنگام [[توبه]] كرده و گريه نمود تا جايى كه از آب چشم او گياهى روئيده شد. | |
− | از | + | از [[امام رضا]] (علیهالسلام) در مورد حقیقت این ماجرا سوال شد، فرمودند: در عصر داود حکم چنین بود که اگر زنى شوهرش مى مرد و یا کشته مى شد، دیگر حق نداشت شوهرى دیگر اختیار کند، و اولین کسى که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد تا با زن شوهر مرده ازدواج کند، داود (علیهالسلام) بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد، و این بر مردم آن روز گران آمد. ثمره ازدواج داوود با همسر اوریا سلیمان نبی بود که خداوند به آنها عنایت فرمود. |
− | + | و در [[الأمالی شیخ صدوق (کتاب)|امالى صدوق]] از [[امام صادق]] (علیهالسلام) روایت شده که به علقمه فرمود: انسان نمى تواند رضایت همه مردم را به دست آورد و نیز نمی تواند زبان آنان را کنترل کند. همین مردم بودند که به داود (علیهالسلام) نسبت دادند که: مرغى را دنبال کرد تا جایى که نگاهش به همسر اوریا افتاد و عاشق او شد و براى رسیدن به آن زن، اوریا را به جنگ فرستاد، آن هم در پیشاپیش تابوت قرارش داد تا کشته شود، و او بتواند با همسر وى ازدواج کند.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۲۵۶-۲۵۹.</ref> | |
− | |||
− | + | از [[امام علی]] علیه السلام روايت شده كه فرمود: اگر كسى بگويد كه داوود زن «اوريا» را تزويج كرد بايد بداند كه من درباره او دو [[حدود|حد]] جارى كرده و تازيانه مى زنم، يكى براى اهانت به [[نبوت]] و ديگرى طبق قانون [[اسلام]]!<ref>فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج4، ص296</ref> | |
− | |||
− | [[امام | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * بلاغی، | + | |
− | * بلاغى، | + | *سید عبدالحجت بلاغی، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، حکمت، ۱۳۸۶ ق. |
− | * بىآزار شيرازى، | + | *صدرالدين بلاغى، قصص قرآن، تهران، امير كبير، چاپ 18، 1381 ش. |
− | * طبرى، | + | *عبدالكريم بىآزار شيرازى، باستان شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1380 ش. |
− | * فیض کاشانی، | + | *محمد طبرى، تاريخ الأمم والملوك، بيروت ، دارالتراث، دوم، 1387. |
− | * کلینى، | + | *فیض کاشانی، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، دوم، ۱۴۱۵ق. |
− | * نجفى خمينى، | + | *شیخ کلینى، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق. |
+ | *محمدجواد نجفى خمينى، تفسير آسان، تهران، انتشارات اسلاميه، اول، 1398 ق. | ||
{{پیامبران}} | {{پیامبران}} |
نسخهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۲
حضرت داوود علیه السلام از انبیاء بنی اسرائیل است که در آیاتی از قرآن مورد توصیف واقع شده است. کتاب آسمانی او زبور نام داشت. کشته شدن جالوت توسط او در زمانی که او در سپاه طالوت قرار داشت از رویدادهای برجسته زندگی اوست. او پس از مرگ طالوت، حکومت بنی اسرائیل را بر عهده داشت. او قدرت هاى معنوى ویژهای داشته و با خداوند رابطه مستحکمی داشته است و در هر شامگاه و صبحگاه موجودات و طبیعت نیز با او در تسبیح خدا همراه میشدند.
محتویات
زندگینامه
كلمه «داود» يا «داويد» به معناى محبوب مىباشد. حضرت داود (ع) از انبياء و پادشاهان بنى اسرائيل است كه در حدود 972 قبل از ميلاد مىزيسته است. وى پدر حضرت سليمان (ع) و داماد طالوت و جانشين وى و چهاردهمين نسل حضرت ابراهيم (ع) است.[۱] نسب او چنین نقل شده است: داوود بن ايشى بن عويد بن باعز بن سلمون بن نحشون بن عمى نادب بن رام بن حصرون بن فارص بن يهوذا بن يعقوب بن إسحاق بن ابراهيم (ع).[۲]
حضرت داود (ع) پس از مرگ طالوت (پادشاه شام)، پادشاه بنی اسرائیل شد. داوود علیه السلام هفت سال با دشمنان جنگيد و سپس در اورشليم استقرار يافت. او قواعد پرستش را منظم ساخت و حكومتى عادلانه آميخته با حكمت ايجاد كرد. حكمت و غيرت او حكومت يهود را توانمند ساخت و صنعت زره سازى و مهارت جنگىاش او را بر دشمنان پيروز گرداند و سرزمين آنان را از درياى سرخ و مصر تا رود فرات گسترش داد.[۳]
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به داوود پيغمبر عليه السلام وحى فرستاد كه تو بنده خوبى هستى، به شرطى كه از بيت المال مصرف شخصى نكنى. و كارى را با دست خودت انجام دهى و امرار معاش كنى. داوود عليه السلام سخت گريست. خداوند عزوجل به آهن وحى كرد كه در برابر داوود نرم شود و آهن نرم شد. حضرت داوود عليه السلام نيز، هر روز زرهى مىساخت و به هزار درهم مىفروخت و از مصرف كردن بيت المال بىنياز گشت.[۴]
حضرت داوود در قرآن
نام حضرت داوود شانزده بار در قرآن کریم آمده است. در سوره های: بقره ، نساء ، مائده ، انعام ، اسراء ، انبیاء ، نمل ، سبا و ص. قرآن به موارد زیر در مورد حضرت داود اشاره نموده است:
- اعطای زبور به داوود علیه السلام: «وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا»: و پروردگار تو به هر كه و هر چه در آسمانها و زمين است داناتر است و در حقيقت بعضى از انبياء را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم. (سوره اسراء، آیه 55)
- علم حضرت داوود علیه السلام: «وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ عِلْمًا وَ قَالَا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ»: و به راستى به داوود و سليمان دانشى عطا كرديم و آن دو گفتند ستايش خدايى را كه ما را بر بسيارى از بندگان باايمانش برترى داده است. (سوره نمل، آیه 15)
- اعطای قدرتهاى مادی و معنوى به او: « اِصبِر عَلى ما يَقولونَ واذكُر عَبدَنا داوودَ ذَاالاَيدِ اِنَّهُ اَوّاب × إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ × وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ × وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ...»: بر آنچه مى گويند شكيبا باش و بنده ما داود را كه دارنده قدرت [در دانش و حكومت] بود ياد كن. او بسيار رجوع كننده به حق و به شدت متوجه خدا بود. ما كوه ها را مسخر كرديم كه با او هر شامگاه و صبحگاه (خدا را) تسبيح مى گفتند. و پرندگان را به گرد او درآورده (رام كرديم) كه هر يك (به آواى تسبيح و تقديس او) به سوى خدا بازگشت بسيار داشتند. و سلطنت او را تقويت نموديم و او را حكمت و سخنانى فيصله دهنده (ميان حق و باطل) عطا كرديم. (سوره ص، آیات 17-20)
- داوری حضرت داوود علیه السلام: «وَ دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ»: و داوود و سليمان را ياد كن هنگامى كه درباره آن كشتزار كه گوسفندان مردم شب هنگام در آن چريده بودند داورى مى كردند و ما شاهد داورى آنان بوديم. (سوره انبیاء، آیه 78)
- داورى دیگر داوود عليه السلام در رسيدگى به دعاوی مردم، در سوره ص آمده است:وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ (21)
إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ (22) إِنَّ هذا أَخي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني فِي الْخِطابِ (23) قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ (24) فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ (25) يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ (26) آيا خبر مهم آن دادخواهان هنگامى كه از ديوار محراب او بالا رفتند به تو رسيده است؟ زمانى كه بر داود وارد شدند و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس ما دو گروه دادخواه و شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده است؛ بنابراين ميان ما به حق داورى كن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمايى كن. اين برادر من است، نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم، گفته: اين يكى را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت. گفت: يقيناً او با درخواست افزودن ميش تو به ميشهاى خود بر تو ستم روا داشته است و قطعاً بسيارى از معاشران و شريكان به يكديگر ستم مى كنند، به جز كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند و اينان اندك اند. داود دانست كه ما او را آزموده ايم، در نتيجه از پروردگارش درخواست آمرزش كرد و بى درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت. و ما او را در اين داورى آمرزيديم، بى ترديد او نزد ما منزلتى بلند و سرانجامى نيكو دارد. [و گفتیم:]ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف میکند. بیتردید کسانی که از راه خدا منحرف میشوند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت دارند. (سوره ص، آیات 21-26)
قتل جالوت توسط حضرت داوود
مطابق با قرآن مجید، پیامبر وقتِ بنی اسرائیل ـ که در تورات نام او سموئیل ذکر شده ـ به فرمان خدا طالوت را برای جنگ با فلسطینیان به پادشاهی برگزید. و سپاهی تحت فرماندهی وی را راهی جنگ با جالوت و سپاهیانش نمود. به هنگام مواجهه دو سپاه، بیشتر سپاهیان طالوت از مقاومت در برابر جالوت و سپاهیانش اظهار ناتوانی کردند ولى كسانى كه به تعبیر قرآن يقين داشتند ملاقات كننده خدا هستند، گفتند: چه بسا گروه اندكى كه به توفيق خدا بر گروه بسيارى پيروز شدند، و از خدا طلب نصرت و پیروزی کردند. مطابق با آنچه در قرآن آمده آنها به توفیق الهی در این جنگ پیروز شدند و داود جالوت را كشت و خدا او را فرمانروايى و حكمت داد، و از آنچه مى خواست به او آموخت.[۵]
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: خداى عليم به پيامبر بنى اسرائيل وحى كرد: آن كسى جالوت را خواهد كشت كه زره حضرت موسی به اندازه اندام او باشد. و وى مردى است از فرزندان لاوى بن يعقوب به نام داوود بن ايشا و گوسفند چران است. ايشا داراى ده پسر بود كه حضرت داوود كوچكتر از همه بود. هنگامى كه خدا طالوت را براى پادشاهى بنى اسرائيل برانگيخت و وى آنان را براى جنگ با جالوت جمع آورى نمود نزد ايشا فرستاد و گفت: فرزندان خود را براى كارزار حاضر كن.
وقتى آنان حاضر شدند طالوت زره حضرت موسى را بر تن هر يك از ايشان كه پوشانيد، يا بلند بود يا كوتاه! طالوت به: ايشا گفت: آيا فرزندى دارى كه او را بجاى گذاشته باشى؟ گفت: آرى، كوچكترين فرزندم را بجاى نهاده ام تا گوسفندان را بچراند.
طالوت به دنبال داوود فرستاد تا آمد. هنگامى كه حضرت داوود خواست بيايد فلاخن خود را نيز به همراه آورد. حضرت داوود مي گويد: در بين راه هر يك از سه عدد سنگ مي گفتند: اى داوود مرا برگير. آن بزرگوار آن ها را برگرفت و در ميان توبره خود نهاد، آن سنگ ها، سنگ فيروزه بودند. حضرت داوود مردى پرجست و خيز و نيرومند و قوى بود. وقتى آن حضرت نزد طالوت آمد و طالوت زره حضرت موسى را بر بدن وى پوشانيد به اندازه قامتش درآمد.
حضرت داوود آمد و در برابر جالوت قرار گرفت. جالوت بر پشت فيل سوار بود و تاجى بر سر داشت و ياقوتى كه مي درخشيد بر پيشانيش بود و سپاهش در مقابلش قرار داشتند. حضرت داوود يكى از آن سنگ ها را برگرفت و به ميمنه سپاه جالوت انداخت و آنان شكست خوردند. بعدا سنگ ديگرى به ميسره لشكر جالوت پرتاب نمود و ايشان هم شكست خوردند. سپس سومين سنگ را بسوى جالوت انداخت و آن سنگ پس از اين كه به پيشانى جالوت در موضع ياقوت رسيد به مغز سرش اصابت كرد و جالوت را نقش زمين نمود.[۶]
داستان ساختگی در مورد حضرت داوود
درباره حضرت داوود علیه السلام در تورات قصهاى را نقل كردهاند كه ناپسند بوده و موافق با مقام نبوت نمىباشد. میگویند که: حضرت داوود بسيار نماز مىخواند و مىگفت: خدايا! تو ابراهيم را بر من فضيلت دادى و او را به عنوان خليل انتخاب كردى و موسى را بر من فضيلت دادى و او را (كليم) گردانيدى! خداوند فرمود: اى داوود! ما ايشان را آزمايش كرديم و به اين مقام رسانيديم ولى تو را به مانند آنان آزمايش نكرديم، اگر بخواهى تو را هم امتحان مى كنيم؟
داوود گفت: آرى مرا هم امتحان كن، پس روزى كه او در محرابش بود، كبوترى به چشمش خورد و خواست او را بگيرد، كبوتر به پنجره پرستشگاه پريد و داوود به دنبال آن به پنجره درآمد. در اين هنگام چشمش به زن «اوريا» افتاد كه او خود را مى شست، پس دل به او بست و تصميم گرفت با او ازدواج كند. در يكى از جنگ ها دستور داد كه «اوريا» در پيشاپيش جبهه جلوتر از «تابوت سكينه» مشغول مبارزه شود، «اوريا» نيز چنين كرد و كشته شد، و چون عده وى تمام شد با همسر او ازدواج كرد و «سليمان» از او زاده شد، روزگار به كام داوود مى گذشت تا روزى كه در محراب خود مشغول عبادت بود، دو مرد را مشاهده كرد و از آنان هراسيد، آن دو به وى گفتند: نترس ما دو خصم هستيم كه بعضى بر بعض ديگر ستم كرده و آمده ايم كه تو درباره ما قضاوت كنى! يكى از آن دو مرد به ديگرى نگاه كرده و خنديد، در اين هنگام «داوود» متوجه شد آن دو مرد دو فرشته مى باشند كه خداوند به صورت دو خصم فرستاده تا «داوود» را بر لغزش او متوجه كنند، پس در اين هنگام توبه كرده و گريه نمود تا جايى كه از آب چشم او گياهى روئيده شد.
از امام رضا (علیهالسلام) در مورد حقیقت این ماجرا سوال شد، فرمودند: در عصر داود حکم چنین بود که اگر زنى شوهرش مى مرد و یا کشته مى شد، دیگر حق نداشت شوهرى دیگر اختیار کند، و اولین کسى که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد تا با زن شوهر مرده ازدواج کند، داود (علیهالسلام) بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد، و این بر مردم آن روز گران آمد. ثمره ازدواج داوود با همسر اوریا سلیمان نبی بود که خداوند به آنها عنایت فرمود.
و در امالى صدوق از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که به علقمه فرمود: انسان نمى تواند رضایت همه مردم را به دست آورد و نیز نمی تواند زبان آنان را کنترل کند. همین مردم بودند که به داود (علیهالسلام) نسبت دادند که: مرغى را دنبال کرد تا جایى که نگاهش به همسر اوریا افتاد و عاشق او شد و براى رسیدن به آن زن، اوریا را به جنگ فرستاد، آن هم در پیشاپیش تابوت قرارش داد تا کشته شود، و او بتواند با همسر وى ازدواج کند.[۷]
از امام علی علیه السلام روايت شده كه فرمود: اگر كسى بگويد كه داوود زن «اوريا» را تزويج كرد بايد بداند كه من درباره او دو حد جارى كرده و تازيانه مى زنم، يكى براى اهانت به نبوت و ديگرى طبق قانون اسلام![۸]
پانویس
- ↑ بی آزار شیرازی، باستان شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن، ص135
- ↑ طبری، تاريخ الأمم والملوك، ج1، ص476.
- ↑ بی آزار شیرازی، باستان شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن، ص136
- ↑ کلینی، کافی، ج5، ص74.
- ↑ رجوع کنید: سوره بقره، آیات 247ـ251
- ↑ نجفى خمينى، محمد جواد، تفسير آسان، ج2، ص113.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۲۵۶-۲۵۹.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج4، ص296
منابع
- سید عبدالحجت بلاغی، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، حکمت، ۱۳۸۶ ق.
- صدرالدين بلاغى، قصص قرآن، تهران، امير كبير، چاپ 18، 1381 ش.
- عبدالكريم بىآزار شيرازى، باستان شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1380 ش.
- محمد طبرى، تاريخ الأمم والملوك، بيروت ، دارالتراث، دوم، 1387.
- فیض کاشانی، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، دوم، ۱۴۱۵ق.
- شیخ کلینى، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
- محمدجواد نجفى خمينى، تفسير آسان، تهران، انتشارات اسلاميه، اول، 1398 ق.
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |