البحر المحیط فی التفسیر (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر=[[پرونده:تفسير البحر المحيط.JPG|240px|وسط]]
 
|تصویر=[[پرونده:تفسير البحر المحيط.JPG|240px|وسط]]
  
|نویسنده= ابو حیان اندلسی
+
|نویسنده= ابوحیان اندلسی
  
|موضوع=تفسیر اهل سنت
+
|موضوع=تفسیر ادبی اهل سنت
  
 
|زبان=عربی
 
|زبان=عربی
  
|تعداد جلد=11
+
|تعداد جلد=۱۱
  
 
|عنوان افزوده1=
 
|عنوان افزوده1=
سطر ۲۵: سطر ۲۵:
 
}}
 
}}
  
تفسير« البحر المحيط» اثر ابو حيان اندلسى به زبان عربى، در بردارنده تمامى قرآن و محور اصلى آن ادبى، لغوى و بلاغى مى‌باشد. اين تفسير از جامع‌ترين تفاسير مشتمل بر نكات ادبى شگفت و بديع قرآن است و بحثهاى فراوانى درباره بدايع قرآن دارد. امتياز اين تفسير در اهميت دادن به ابعاد ادابى، لغوى، نحوى و بلاغى است و مجموعه ارزشمندى از اشعار ناب و شواهد ادبى و اعرابى و قرائات و لهجه‌ها، را در خود جاى داده است كه از دانش و آگاهى گسترده مفسر در اين زمينه حكايت مى‌كند. البته پرداختن عميق به مباحث نحوى( كه ويژگى اصلى اين كتاب است) چنان پر رنگ بوده كه برخى گفته‌اند: بحر المحيط بيشتر از آنكه به تفسير همانند باشد، كتابى نحوى مى‌ماند مؤلف به معانى لغوى واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهاى وارده نيز عنايت دارد و در ذيل آيات احكام به مباحث فقهى هم پرداخته است.
+
'''«البحر المحیط»''' اثر [[ابوحیان اندلسی|ابوحیان اندلسى]] (م، ۷۴۵ ق)، [[تفسیر قرآن|تفسیری]] در بردارنده تمامى [[قرآن|قرآن کریم]] است و محور اصلى آن مباحث ادبى، لغوى و [[بلاغت|بلاغى]] مى‌باشد. این تفسیر از جامع‌ترین [[تفسیر ادبی|تفاسیر ادبی]] مشتمل بر نکات ادبى شگفت قرآن مجید است و بحثهاى فراوانى درباره بدایع قرآن دارد.  
  
==روش تفسيرى==
+
==مؤلف==
 +
«[[ابوحیان اندلسی|ابوحیان محمد بن یوسف غرناطى اندلسى]]» (۶۵۴-۷۴۵ ق)، نحوى، مفسر، محدث، شاعر و ادیب نامدار مسلمان در قرن هشتم قمری و از شاگردان ابن نحاس نحوی است.
  
خود در مقدمه تفسير روش آن را اينگونه توضيح مى‌دهد:« روش من در اين تفسير، نخست پرداختن به معانى مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، يعنى هر حالتى كه لفظ قبل از تركيب دارد. اگر كلمه‌اى داراى دو يا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بيان كرده، موارد بعد را به آن ارجاع مى‌دهم. سپس به تفسير آيات پرداخته، در صورت وجود شأن نزول، آن را مطرح مى‌نمايم. در پى آن به نسخ احتمالى و مناسبت و ارتباط با آيات پيشين و پسين اشاره مى‌كنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذكر و توجيه ادبى آن را متعرض مى‌شوم. سپس اقوال مفسرين( از قديم و جديد) را كه در فهم معانى ظاهرى و پنهان آيه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشكار ساختن كامل مفهوم آن از هيچ تلاشى فروگذار ننمودم. مشكلات اعراب و دقايق ادبى، از بديع و بيان را توضيح... و دلائل آن را به كتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تكرار مباحث پرهيز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع مى‌دهم. سپس اقوال فقهاى مذاهب اربعه و ديگران را در احكام شرعيه تا آنجا كه با الفاظ قرآنى مرتبط است، مطرح كرده، دلائل آن را جز در مواردى كه حكم غريب يا خلاف مشهورى باشد، به كتب فقهى ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخى آيات، خلاصه‌اى از بحثهاى بديع و بيان را كه از ديگران نقل نموده، با ديدگاه خود مطرح مى‌نمايم و بنابر همين ديدگاه آيه را شرح مى‌دهم. پس از آن اشاره‌اى به برخى كلمات صوفيه، كه مناسب مدلول لفظى آيات بوده، نموده‌ام و از تأويلات ملحدين و ديگران كه خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهيز كرده‌ام.»
+
او نسبت به [[حضرت علی]] علیه‌السلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را [[لعن]] مى‌کرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مى‌جست.
  
ابو حيان با وجود تفصيل مباحث نحوى در تفسير خود، به تفصيلهاى مربوط به علوم مختلف برخى مفسرين انتقاد شديد دارد. مانند، نقد وى بر فخر رازى در تفصيل بحث اصولى( اصول فقه) نسخ ذيل آيه 106 سوره بقره«ما ننسخ من آية او ننسها».
+
ابوحیان در علوم مختلف [[نحو]]، [[تفسیر]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[حدیث]]، [[ادبیات عرب|ادب]] و [[علم لغت|لغت]] و قرائت [[قرآن]] تبحر داشت و در این حوزه‌ها به تدریس و تألیف پرداخت. علاوه بر تفسیر «[[البحر المحیط فی التفسیر (کتاب)|البحر المحیط]]» برخی دیگر از آثار او عبارتند از: تذکرة النحاة، تحفة الاریب بما فی القرآن من الغریب، هدایة النحو، التذییل و التکمیل فی شرح التسهیل.
  
نكته قابل توجه ابو حيان در تفسيرش اين است كه با وجود اهتمام به مباحث نحو، امّا هيچگاه نظرات نحويين را بر بلاغت قرآن ترجيح نداده و معتقد بود كه بلاغت و بيان و نحو قرآن بالاتر و محكمتر از اين است كه آن را تماما در قالب اصول نحوى، نحويين، قرار دهيم. ايشان در مقدمه خود بر تفسير مى‌نويسد شايسته نيست كه حكايات نامناسب و قصص تاريخى اسرائيلى را در تفسير داخل كرد. با اين وصف بحر المحيط از وجود اسرائيليات مصون نمانده و برخى روايات جعلى منتسب به پيامبران( گر چه به شكل اندك) در اين زمينه نقل شده است مانند قصه حجر موسى( ع)، داود و زوجه اوريا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخى موارد به نقد آن نيز مى‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت كه بعد از نقل روايات به نقد آنها مى‌پردازد.
+
== معرفی کتاب ==
 +
[[ابوحیان اندلسی|ابوحیان اندلسى]] این [[تفسیر قرآن|تفسیر]] را در ۷۱۰ ق. در روزگار حکومت الناصر، هنگامى که در قبه منصوریه به تدریس [[تفسیر قرآن|تفسیر]] مشغول بود، نوشته است. او در مورد انگیزه خود در مقدمه مى‌نویسد: «در تألیف این تفسیر هیچ مخلوقى را قصد نکرده‌ام، و جز خشنودى خداوند چیزى را درخواست ننموده‌ام، کتاب خداوند را انیس خود قرار داده، زیرا افضل مونس خواهد بود. دیگر اینکه افضل علوم، علم به کتاب الله و تفسیر آن است، که مقصود از آن سعادت ابدى انسان مى باشد و این خود مقصود بالذات خواهد بود.»
  
==انگيزه و تاريخ تأليف==
+
امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادبى، لغوى، [[علم نحو|نحوى]] و [[بلاغت|بلاغى]] است و مجموعه ارزشمندى از اشعار ناب و شواهد ادبى و اعرابى و [[قراءات قرآن|قرائات]] و لهجه‌ها، را در خود جاى داده است که از دانش و آگاهى گسترده مفسر در این زمینه حکایت مى‌کند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوى (که ویژگى اصلى این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخى گفته‌اند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابى نحوى مى‌ماند. مؤلف به معانى لغوى واژگان، [[اسباب نزول]]، [[ناسخ و منسوخ]]، قرائتهاى وارده نیز عنایت دارد و در ذیل [[آیات الاحکام|آیات احکام]] به مباحث [[فقه|فقهى]] هم پرداخته است.
  
ابو حيان اين تفسير را در 710 ق در روزگار حكومت الناصر، هنگامى كه در قبه منصوريه به تدريس تفسير مشغول بود، نوشته است. در مورد انگيزه خود در مقدمه مى‌نويسد:« در تأليف اين تفسير هيچ مخلوقى را قصد نكرده‌ام، و جز خشنودى خداوند چيزى را درخواست ننموده‌ام، كتاب خداوند بر در معانى آن را انيس خود قرار داده، زيرا افضل مونس خواهد بود. ديگر اينكه افضل علوم، علم به كتاب الله و تفسير آن است، كه مقصود از آن سعادت ابدى انسان مى باشد و اين خود مقصود بالذات خواهد بود.»
+
نکته قابل توجه دیگر در تفسیر ابوحیان این است که با وجود اهتمام به مباحث نحوی، امّا هیچگاه نظرات نحویین را بر [[بلاغت]] قرآن ترجیح نداده و معتقد بوده که بلاغت و بیان و نحو قرآن، بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوى قرار دهیم.  
  
==منابع==
+
==محتوای کتاب==
  
تفسير كشاف و المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز ابن عطيه از منابع اصلى و مهم مفسر بوده و به ويژه در مسائل نحوى و وجوه اعراب از آنها نقل كرده و احيانا به ردّ نظريات آنها پرداخته است. و گاهى آراى اعتقادى اعتزالى زمخشرى را به ريشخند گرفته و مردود دانسته است، امّا هرگز مهارت و استادى وى را در شناخت بلاغت قرآنى انكار نمى‌كند. يكى ديگر از منابع بسيار مهم بحر المحيط، تفسير التحرير و التحبير ابن نقيب بوده است. وى لابلاى تفسير خود به 39 كتاب كه مراجعه نموده، تصريح دارد و به 7 كتاب از تأليفات خود احاله داده است.
+
[[ابوحیان اندلسی|ابوحیان اندلسی]] در مقدمه‌اى بر تفسیر «بحرالمحیط» مسائل هفتگانه‌ى ذیل را بعنوان علومى که براى تفسیر بدانها نیاز مى‌باشد، مطرح کرده است: ۱- آگاهى به علم لغت ۲- آشنایى با کلام عرب از جهت افراد و ترکیب که شامل [[نحو]] و [[صرف]] مى‌شود. ۳- فصاحت و [[بلاغت]] ۴- آگاهى به مبهم و مبین، مجمل و مفصل، [[سبب نزول]] و [[نسخ]] که آشنایى با [[حدیث|حدیث]] نبوى (ص) و علم حدیث را نیاز دارد. ۵- آگاهى به عام و خاص، اطلاق و تقیید، امر و نهى و... که نیاز به آگاهى از [[اصول فقه]] دارد. ۶- آشنایى با [[کلام]] و اعتقادات. ۷- آشنایى به الفاظ از جهت زیاده و نقصان و تغییر حرکت و... که در علم [[قراءات قرآن|قراءات]] بحث مى‌شود.
 +
پس از این مقدمات به منابع خود اشاره نموده، روایات و آثارى در قرآن و فضائل آن بیان مى‌دارد و در خاتمه به معناى «[[تفسیر قرآن|تفسیر]]» از جهت لغت و اصطلاح مى‌پردازد.
  
==مقدمه تفسير==
+
ابوحیان [[روشهای تفسیری قرآن|روش تفسیری]] خود را اینگونه توضیح مى‌دهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانى مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و [[بلاغت]] است، یعنى هر حالتى که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمه‌اى داراى دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع مى‌دهم. سپس به تفسیر [[آیه|آیه]] پرداخته، در صورت وجود [[اسباب نزول|شأن نزول]]، آن را مطرح مى‌نمایم. در پى آن به [[نسخ]] احتمالى و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره مى‌کنم. [[قراءات قرآن|قراءات]] شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبى آن را متعرض مى‌شوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانى ظاهرى و پنهان آیات، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشى فروگذار ننمودم. مشکلات [[اعراب قرآن|اعراب]] و دقایق ادبى، از [[علم بدیع|بدیع]] و [[علم بیان|بیان]] را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع مى‌دهم. سپس اقوال فقهاى مذاهب اربعه و دیگران را در [[احکام شرعی|احکام شرعی]] تا آنجا که با الفاظ قرآنى مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردى که حکم غریب یا خلاف مشهورى باشد، به کتب فقهى ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخى آیات، خلاصه‌اى از بحثهاى بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح مى‌نمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح مى‌دهم. پس از آن اشاره‌اى به برخى کلمات [[تصوف|صوفیه]]، که مناسب مدلول لفظى آیات بوده، نموده‌ام و از [[تأویل|تأویلات]] ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر [[قرآن]] باشد، پرهیز کرده‌ام.»
  
ابو حيان در مقدمه‌اى بر تفسير مسائل هفتگانه‌ى ذيل را بعنوان علومى كه براى تفسير بدانها نياز مى‌باشد، مطرح كرده است: 1- آگاهى به علم لغت 2- آشنايى با كلام عرب از جهت افراد و تركيب كه شامل نحو و صرف مى‌شود. 3- فصاحت و بلاغت 4- آگاهى به مبهم و مبين، مجمل و مفصل، سبب نزول و نسخ كه آشنايى با حديث نبوى( ص) و علم حديث را نياز دارد. 5- آگاهى به عام و خاص، اطلاق و تفييد، امر و نهى و... كه نياز به آگاهى از اصول فقه و فقه دارد. 6- آشنايى با كلام و اعتقادات. 7- آشنايى به الفاظ از جهت زياده و نقصان و تغيير حركت و... كه در علم قراءات بحث مى‌شود.
+
ابوحیان با وجود تفصیل مباحث [[نحو|نحوى]] در تفسیر خود، به تفصیلهاى مربوط به علوم مختلف برخى مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وى بر [[فخر رازى]] در تفصیل بحث اصولى نسخ ذیل آیه ۱۰۶ [[سوره بقره]]: «ما نَنسَخ مِن آیة أو نُنسها...».
پس از اين مقدمات به منابع خود اشاره نموده، روايات و آثارى در قرآن و فضائل آن بيان مى‌دارد و در خاتمه به معناى« تفسير» از جهت لغت و اصطلاح مى‌پردازد.
 
  
==نقش« بحر المحيط» در تفاسير بعد از خود==
+
با اینکه وی در مقدمه خود بر تفسیر مى‌نویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخى اسرائیلى را در تفسیر داخل کرد، بحر المحیط از وجود [[اسرائیلیات|اسرائیلیات]] مصون نمانده و برخى [[حدیث جعلی|روایات جعلى]] منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر [[حضرت موسى]] (ع)، [[حضرت داوود علیه السلام|حضرت داود]] (ع) و زوجه اوریا و قصه [[ارم]] ذات العماد. البته در برخى موارد به نقد آن نیز مى‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها مى‌پردازد.
  
بسيارى از مفسران و علماى نحو از تفسير بحر المحيط بهره فراوان برده‌اند، از ميان آنان كه استفاده بيشترى نموده‌اند مى‌توان به افراد ذيل اشاره نمود:
+
==منابع تفسیر و کتب مرتبط==
  
1- ابو زيد عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف الثعالبى در تفسير« الجواهر الحسان فى تفسير القرآن»
+
[[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|تفسیر کشاف]] زمخشری و [[المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز (کتاب)|المحرر الوجیز]] ابن عطیه، از منابع اصلى و مهم مفسر بوده و به ویژه در مسائل نحوى و وجوه اعراب از آنها نقل کرده و احیانا به ردّ نظریات آنها پرداخته است. و گاهى آراى اعتقادى [[معتزله|اعتزالى]] زمخشرى را به ریشخند گرفته و مردود دانسته است، امّا هرگز مهارت و استادى وى را در شناخت بلاغت قرآنى انکار نمى‌کند. یکى دیگر از منابع بسیار مهم بحر المحیط، تفسیر التحریر و التحبیر ابن نقیب بوده است. وى لابلاى تفسیر خود به ۳۹ کتاب که مراجعه نموده، تصریح دارد و به ۷ کتاب از تألیفات خود احاله داده است.
  
2- ابو اسحاق ابراهيم بن محمد السفاقى، از شاگردان ابو حيان در كتاب« المجيد فى اعراب القرآن المجيد»
+
همچنین، بسیارى از مفسران و علماى [[نحو]] از تفسیر بحر المحیط بهره فراوان برده‌اند، از جمله:
  
3- شيخ محمد بن سليمان الصرخدى الشافعى، كه مختصرى از اين تفسير تهيه نمود.
+
* ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن مخلوف الثعالبى در تفسیر «الجواهر الحسان فى تفسیر القرآن»
 +
* ابواسحاق ابراهیم بن محمد السفاقى، از شاگردان ابوحیان در کتاب «المجید فى اعراب القرآن المجید»
 +
* شیخ محمد بن سلیمان الصرخدى الشافعى، که مختصرى از این تفسیر تهیه نمود.
 +
* احمد بن یوسف بن عبدالدائم معرف به السمین الحلبى، از شاگردان ابو حیان در کتاب «الدر المصون فى علوم الکتاب المکنون».
 +
* احمد بن عبدالقادر بن مکتوم، از شاگردان ابوحیان که بحر المحیط را مختصر نموده، در کتاب «الدر اللقیط من البحر المحیط» و در آن مباحث ابوحیان از [[جارالله زمخشری|زمخشرى]] و ابن عطیه و نقدهاى او بر آنها را جمع آورى نموده است که در حاشیه بحر محیط به چاپ رسیده است.
  
4- احمد بن يوسف بن عبد الدائم معرف به السمين الحلبى، از شاگردان ابو حيان در كتاب« الدر المصون فى علوم الكتاب المكنون).
+
==منابع==
 
 
5- احمد بن عبد القادر بن مكتوم، از شاگردان ابو حيان كه بحر المحيط را مختصر نموده، در كتاب« الدر اللقيط من البحر المحيط» و در آن مباحث ابو حيان از زمخشرى و ابن عطيه و نقدهاى او بر آنها را جمع آورى نموده است كه در حاشيه بحر محيط به چاپ رسيده است.
 
 
 
==نسخه شناسى==
 
 
 
چهار نسخه خطى از تفسير بحر المحيط در كتابخانه‌هاى« لايدن»( ليدن)، أياصوفيا، جامع راغب باستا و كتابخانه محموديه از كتابخانه ملك عبد العزيز در مدينه منوره، موجود است.
 
 
 
1- اين تفسير بارها در قاهره و بيروت به چاپ رسيده است. در قاهره( 1328 ق / 1910 م) در چاپخانه سعادت بدون تحقيق و در نوبت بعد به تصحيح محمد اسماعيل الذيب در 1329 ق در 8 مجلد بزرگ. كه در حاشيه آن كتاب« النهر الماد» ابو حيان و« الدر اللقيط من البحر المحيط» احمد بن عبد القادر بن مكتوم، نيز به چاپ رسيده است.
 
 
 
2- در بيروت افست همان نسخه توسط دارالفكر، به سال 1403 ه / 1983 م چاپ سوم خود را پشت سر گذاشت.
 
 
 
3- چاپى ديگر نيز توسط دار الفكر بيروت زير نظر شيخ عرفان العشا حسّونة و صدقى محمد جميل در 11 مجلد همراه با فهرستهاى مختلف به سال 1412 ه / 1992 م منتشر شده است.
 
 
 
4- دارالكتب العلمية با تحقيق و تعليق شيخ عادل احمد عبد الموجود و شيخ على محمد معوض به سال 1413 ه / 1993 م در 8 مجلد چاپ اول آن را منتشر كرده است.
 
 
 
نسخه حاضر در 11 مجلد در قطع وزيرى از طرف انتشارات دار الفكر بيروت به سال 1420 ق، 2000 م با اشراف شيخ زهير جعير، به همراه فهرستهاى متنوع به بازار عرضه شده است. فهرستى از مطالب هر جلد نيز در آخر آن راهنماى محققين خواهد بود. پاورقى‌هاى اين نسخه فقط شامل آدرس آيات مى‌باشد.
 
 
 
==درباره تفسير==
 
 
 
كتب، مقالات و پايان نامه‌هاى زيادى درباره تفسير ابو حيان نوشته شده كه از جمله آنها موارد ذيل مى‌باشد:
 
 
 
1- ابو حيان الاندلسى و منهجه فى تفسير القرآن- على الشباح تونس 1981 م رساله دكترا
 
 
 
2- ابو حيان المفسر و منهجه و آراؤه فى التفسير، محمد عبد المنعم محمد الشافعى 1392 ه 1972 م رساله دكترا در دانشگاه الازهر قاهره
 
 
 
3- اعراب القرآن فى تفسير ابى حيان، دكتر صبرى ابراهيم السيد در دو جلد 1409 ه 1989 م دار المعرفه اسكندرية.
 
 
 
4- اختلاف الحروف و الحركات فى القراءات المنقوله فى تفسير ابى حيان، دكتر محمد احمد خاطر، الازهر 1410 ه 1990 م
 
 
 
5- فهرستهاى بحر المحيط در تفسير شامل فهرست آيات، احاديث و آثار، فهرست قبائل، اديان، اماكن، اشعار، امثال و اعداد به كوشش دفتر بحوث و دراسات دار الفكر 1413 ه 1992 م
 
 
 
==منابع مقاله==
 
 
 
1- تفسير البحر المحيط و مقدمات آن
 
 
 
2- المفسرون حياتهم و منهجهم سيد محمد على ايازى صفحه 178
 
 
 
3- تفسير و مفسران آيت الله معرفت ج 2 ص 322
 
 
 
4- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش بهاء الدين خرمشاهى ج 1 ص 672
 
 
 
5- دائرة المعارف بزرگ اسلامى به كوشش كاظم موسوى بجنوردى ج 5 ص 416
 
 
 
6- التفسير و المفسرون دكتر ذهبى ج 1 صفحه 317
 
 
 
7- ابو حيان و تفسيره البحر المحيط دكتر نلبد بن ناصر البدر مكتة الرشيد ريا
 
 
 
==منبع==
 
 
 
نرم افزار جامع التفاسیر ، بخش کتابشناسی
 
  
 +
* [[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
[[رده: تفاسیر]]
+
[[رده: تفاسیر]][[رده:تفاسیر ادبی]][[رده:تفسیرهای اهل سنت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۵۲

تفسير البحر المحيط.JPG
نویسنده ابوحیان اندلسی
موضوع تفسیر ادبی اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد ۱۱

«البحر المحیط» اثر ابوحیان اندلسى (م، ۷۴۵ ق)، تفسیری در بردارنده تمامى قرآن کریم است و محور اصلى آن مباحث ادبى، لغوى و بلاغى مى‌باشد. این تفسیر از جامع‌ترین تفاسیر ادبی مشتمل بر نکات ادبى شگفت قرآن مجید است و بحثهاى فراوانى درباره بدایع قرآن دارد.

مؤلف

«ابوحیان محمد بن یوسف غرناطى اندلسى» (۶۵۴-۷۴۵ ق)، نحوى، مفسر، محدث، شاعر و ادیب نامدار مسلمان در قرن هشتم قمری و از شاگردان ابن نحاس نحوی است.

او نسبت به حضرت علی علیه‌السلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را لعن مى‌کرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مى‌جست.

ابوحیان در علوم مختلف نحو، تفسیر، اصول، حدیث، ادب و لغت و قرائت قرآن تبحر داشت و در این حوزه‌ها به تدریس و تألیف پرداخت. علاوه بر تفسیر «البحر المحیط» برخی دیگر از آثار او عبارتند از: تذکرة النحاة، تحفة الاریب بما فی القرآن من الغریب، هدایة النحو، التذییل و التکمیل فی شرح التسهیل.

معرفی کتاب

ابوحیان اندلسى این تفسیر را در ۷۱۰ ق. در روزگار حکومت الناصر، هنگامى که در قبه منصوریه به تدریس تفسیر مشغول بود، نوشته است. او در مورد انگیزه خود در مقدمه مى‌نویسد: «در تألیف این تفسیر هیچ مخلوقى را قصد نکرده‌ام، و جز خشنودى خداوند چیزى را درخواست ننموده‌ام، کتاب خداوند را انیس خود قرار داده، زیرا افضل مونس خواهد بود. دیگر اینکه افضل علوم، علم به کتاب الله و تفسیر آن است، که مقصود از آن سعادت ابدى انسان مى باشد و این خود مقصود بالذات خواهد بود.»

امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادبى، لغوى، نحوى و بلاغى است و مجموعه ارزشمندى از اشعار ناب و شواهد ادبى و اعرابى و قرائات و لهجه‌ها، را در خود جاى داده است که از دانش و آگاهى گسترده مفسر در این زمینه حکایت مى‌کند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوى (که ویژگى اصلى این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخى گفته‌اند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابى نحوى مى‌ماند. مؤلف به معانى لغوى واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهاى وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهى هم پرداخته است.

نکته قابل توجه دیگر در تفسیر ابوحیان این است که با وجود اهتمام به مباحث نحوی، امّا هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بوده که بلاغت و بیان و نحو قرآن، بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوى قرار دهیم.

محتوای کتاب

ابوحیان اندلسی در مقدمه‌اى بر تفسیر «بحرالمحیط» مسائل هفتگانه‌ى ذیل را بعنوان علومى که براى تفسیر بدانها نیاز مى‌باشد، مطرح کرده است: ۱- آگاهى به علم لغت ۲- آشنایى با کلام عرب از جهت افراد و ترکیب که شامل نحو و صرف مى‌شود. ۳- فصاحت و بلاغت ۴- آگاهى به مبهم و مبین، مجمل و مفصل، سبب نزول و نسخ که آشنایى با حدیث نبوى (ص) و علم حدیث را نیاز دارد. ۵- آگاهى به عام و خاص، اطلاق و تقیید، امر و نهى و... که نیاز به آگاهى از اصول فقه دارد. ۶- آشنایى با کلام و اعتقادات. ۷- آشنایى به الفاظ از جهت زیاده و نقصان و تغییر حرکت و... که در علم قراءات بحث مى‌شود. پس از این مقدمات به منابع خود اشاره نموده، روایات و آثارى در قرآن و فضائل آن بیان مى‌دارد و در خاتمه به معناى «تفسیر» از جهت لغت و اصطلاح مى‌پردازد.

ابوحیان روش تفسیری خود را اینگونه توضیح مى‌دهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانى مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنى هر حالتى که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمه‌اى داراى دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع مى‌دهم. سپس به تفسیر آیه پرداخته، در صورت وجود شأن نزول، آن را مطرح مى‌نمایم. در پى آن به نسخ احتمالى و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره مى‌کنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبى آن را متعرض مى‌شوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانى ظاهرى و پنهان آیات، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشى فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبى، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع مى‌دهم. سپس اقوال فقهاى مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعی تا آنجا که با الفاظ قرآنى مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردى که حکم غریب یا خلاف مشهورى باشد، به کتب فقهى ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخى آیات، خلاصه‌اى از بحثهاى بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح مى‌نمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح مى‌دهم. پس از آن اشاره‌اى به برخى کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظى آیات بوده، نموده‌ام و از تأویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کرده‌ام.»

ابوحیان با وجود تفصیل مباحث نحوى در تفسیر خود، به تفصیلهاى مربوط به علوم مختلف برخى مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وى بر فخر رازى در تفصیل بحث اصولى نسخ ذیل آیه ۱۰۶ سوره بقره: «ما نَنسَخ مِن آیة أو نُنسها...».

با اینکه وی در مقدمه خود بر تفسیر مى‌نویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخى اسرائیلى را در تفسیر داخل کرد، بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخى روایات جعلى منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر حضرت موسى (ع)، حضرت داود (ع) و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخى موارد به نقد آن نیز مى‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها مى‌پردازد.

منابع تفسیر و کتب مرتبط

تفسیر کشاف زمخشری و المحرر الوجیز ابن عطیه، از منابع اصلى و مهم مفسر بوده و به ویژه در مسائل نحوى و وجوه اعراب از آنها نقل کرده و احیانا به ردّ نظریات آنها پرداخته است. و گاهى آراى اعتقادى اعتزالى زمخشرى را به ریشخند گرفته و مردود دانسته است، امّا هرگز مهارت و استادى وى را در شناخت بلاغت قرآنى انکار نمى‌کند. یکى دیگر از منابع بسیار مهم بحر المحیط، تفسیر التحریر و التحبیر ابن نقیب بوده است. وى لابلاى تفسیر خود به ۳۹ کتاب که مراجعه نموده، تصریح دارد و به ۷ کتاب از تألیفات خود احاله داده است.

همچنین، بسیارى از مفسران و علماى نحو از تفسیر بحر المحیط بهره فراوان برده‌اند، از جمله:

  • ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن مخلوف الثعالبى در تفسیر «الجواهر الحسان فى تفسیر القرآن»
  • ابواسحاق ابراهیم بن محمد السفاقى، از شاگردان ابوحیان در کتاب «المجید فى اعراب القرآن المجید»
  • شیخ محمد بن سلیمان الصرخدى الشافعى، که مختصرى از این تفسیر تهیه نمود.
  • احمد بن یوسف بن عبدالدائم معرف به السمین الحلبى، از شاگردان ابو حیان در کتاب «الدر المصون فى علوم الکتاب المکنون».
  • احمد بن عبدالقادر بن مکتوم، از شاگردان ابوحیان که بحر المحیط را مختصر نموده، در کتاب «الدر اللقیط من البحر المحیط» و در آن مباحث ابوحیان از زمخشرى و ابن عطیه و نقدهاى او بر آنها را جمع آورى نموده است که در حاشیه بحر محیط به چاپ رسیده است.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: