جامعیت مقاله متوسط
شناسه ناقص است
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

برکت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
برکة به معنای فرخندگی و خجستگی، افزونی خیر و سود بسیار است. جمع آن برکات در [[قرآن]] مذکور است {{متن قرآن|«لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ»}} ([[سوره اعراف]]، 96) اگر مردم شهرها [[ایمان]] آورند و عمل نیکو کنند برکت های بسیار از آسمان و زمین بروی ایشان می گشائیم.  
+
«برکت» از مفاهیم رایج دینی و به معنای ثبوت و پایدارى، فرخندگی و خجستگی، خیر کثیر و سود بسیار آمده است. برکت امرى غیرمحسوس و اعمّ از مادّى و معنوى است و بین آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى وجود ندارد.<ref>المیزان، ج‌۷، ص‌۲۸۰‌-‌۲۸۲.</ref>
  
بركت به معناى ثبوت و پايدارى خير الهى در چيزى<ref>مفردات، ص 119، «برك».</ref> و رشد و افزايش است.<ref>لسان‌العرب، ج‌1، ص‌386، «برك».</ref> مفسّران بركت را به معناى خير نافع<ref>تفسير التحرير والتنوير، ج‌22‌-‌24، جزء‌24، ص‌244.</ref> و امرى غيرمحسوس و اعمّ از مادّى و معنوى مى‌دانند و بين آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى نمى‌بينند، چنان‌كه معتقدند بركت، امرى نسبى است و در هر چيزى به حسب هدفى است كه در آن نهفته است.<ref>الميزان، ج‌7، ص‌280‌-‌282.</ref>
+
==معنای برکت==
  
==مفهوم و معنای برکت<ref>ترجمه تفسير الميزان، ج‌7، ص390 و 391.</ref>==
+
[[راغب اصفهانی|راغب]] در [[المفردات فی غریب القرآن (کتاب)|مفردات]] مى‌گوید: اصل کلمه "برکت"، "برک" - به فتحه باء - و به معناى سینه شتر است... و "برک البعیر" به معناى این است که شتر سینه خود را به زمین زد و چون این معنا مستلزم یک نحو قرار گرفتن و ثابت شدن است، لذا کلمه مزبور را در ثبوت که لازمه معناى اصلى است نیز استعمال کرده اند... و آب انبار را نیز به همین جهت "برکه" مى‌نامند، براى این که آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است. "برکت" ثبوت خیر خداوندى در چیزى است و اگر فرموده: {{متن قرآن|«لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ»}} ([[سوره اعراف]]، ۹۶) براى این بوده که خیرات در زمین و آسمان قرار گرفته، همچنان که آب در برکه جاى‌ مى‌گیرد و "مبارک" چیزى است که این خیر در آن باشد و به همین معنا است: {{متن قرآن|«هذا ذِکرٌ مُبارَک أَنْزَلْناهُ»}} ([[سوره انبیاء]]، ۵۰).
  
راغب در مفردات مى‌گويد: اصل كلمه "بركت"، "برك" - به فتحه باء - و به معناى سينه شتر است وليكن در غير اين معنا نيز استعمال مى‌شود، از آن جمله مى‌گويند: "فلانى داراى بركه است" و "برك البعير" به معناى اين است كه شتر سينه خود را به زمين زد و چون اين معنا مستلزم يك نحو قرار گرفتن و ثابت شدن است لذا كلمه مزبور را در ثبوت كه لازمه معناى اصلى است نيز استعمال كرده و مى‌گويند: "ابتركوا فى الحرب - در جنگ پاى‌برجا شده و به عقب برنگشتند" و به همين مناسبت آن محلى را كه مردان دلير و شجاعان لشكر موضع مى‌گيرند. "براكاء" و "بروكاء" مى‌نامند و نيز در جايى كه حيوان از راه رفتن بازمى‌ايستد و به هيچ وجه تكان نمى‌خورد مى‌گويند: "ابتركت الدابة" و آب انبار را نيز به همين جهت "بركه" مى‌نامند، براى اين كه آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است.
+
سپس مى‌گوید: از آنجایى که خیرات الهى از مقام ربوبیتش به طور نامحسوس صادر مى‌شود و مقدار و عدد آن هم قابل شمردن نیست، لذا به هر چیزى که داراى زیاده غیرمحسوسى است مى‌گویند: این چیز مبارک و داراى برکت است... و مراد از "تَبارَک اللَّهُ" اختصاص خداوند است به خیرات.<ref>مفردات راغب، ص۴۴.</ref>
  
"بركت" ثبوت خير خداوندى است در چيزى و اگر فرموده: "لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ" براى اين بوده كه خيرات در زمين و آسمان قرار گرفته، همچنان كه آب در بركه جاى‌ مى‌گيرد و "مبارك" چيزى است كه اين خبر در آن باشد و به همين معنا است. آيه "هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ".
+
بنابراین، برکت به معناى خیرى است که در چیزى مستقر گشته و لازمه آن شده باشد، مانند برکت در نسل که به معناى فراوانى اعقاب یا بقاى نام و دودمان است و برکت در غذا که به معناى سیرکردن مردم بیشترى است و برکت در وقت که به معناى گنجایش داشتن براى انجام کارى است که آن مقدار وقت معمولاً گنجایش انجام چنان کارى را ندارد.
  
سپس مى‌گويد: از آنجايى كه خيرات الهى از مقام ربوبيتش به طور نامحسوس صادر مى‌شود و مقدار و عدد آن هم قابل شمردن نيست، لذا به هر چيزى كه داراى زياده غيرمحسوسى است مى‌گويند: اين چيز مبارك و داراى بركت است، روايتى هم كه مى‌گويد: "هيچ مالى از [[صدقه]] دادن كم نمى‌شود" مقصودش همين نقصان غيرمحسوس است نه كاهش مخصوص كه بعضى از زيانكاران پنداشته و در رد آن گفته‌اند: ما ترازو مى‌گذاريم و از فلان مال، مقدارى صدقه داده سپس آن را بار ديگر مى‌سنجيم و مى‌بينيم كه به مقدار صدقه كم شده است.
+
چیزى که هست از آنجا که غرض از [[دین|دین]] تنها سعادت معنوى و یا حسى منتهى به معنوى است، لذا مقصود از برکت در لسان دین آن چیزى است که در آن خیر معنوى و یا مادى منتهى به معنوى باشد، مانند آن دعایى که [[ملائکه]] در حق [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام کرده و گفتند: {{متن قرآن|«رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیتِ»}} ([[سوره هود]]، ۷۳) که مراد از آن، برکت معنوى مانند دین و قرب خدا و سایر خیرات گوناگون معنوى و نیز برکت حسى مانند مال و کثرت و بقاى نسل و دودمان و سایر خیرات مادى است که برگشت آن به معنویات مى‌باشد.
  
راغب سپس اضافه كرده است كه: مراد از "تَبارَكَ اللَّهُ" اختصاص خداوند است به خيرات.<ref>مفردات راغب، ص44.</ref> پس بنابراين، بركت به معناى خيرى است كه در چيزى مستقر گشته و لازمه آن شده باشد، مانند بركت در نسل كه به معناى فراوانى اعقاب يا بقاى نام و دودمان است و بركت در غذا كه به معناى سيركردن مردم بيشترى است و بركت در وقت كه به معناى گنجايش داشتن براى انجام كارى است كه آن مقدار وقت معمولاً گنجايش انجام چنان كارى را ندارد.
+
بنابر آنچه گفته شد، معناى برکت مانند امور نسبى به اختلاف اغراض مختلف مى‌شود، چون خیریت هر چیزى به حسب آن غرضى است که متعلق به آن مى‌شود، مثلاً طعامى که انسان مى‌خورد بعضى غرضشان از خوردن آن سیر شدن است و بعضى غرضشان از خوردن آن تنها حفظ سلامت است، چون غذاى مورد نظرشان را در میان همه غذاها نسبت به مزاج خود سالم‌تر تشخیص داده، بعضى دیگر غذایى را که مى‌خورند منظورشان استشفاء به آن و بهبودى‌ کسالتى است که دارند، بعضى دیگر نظرشان از فلان غذا تحصیل نورانیتى است در باطن که بدان وسیله بهتر بتوانند خداى را [[عبادت]] کنند، پس وقتى عمل واحدى چند جور غرض متعلق به آن مى‌شود برکت در آن نیز معنایش مختلف مى‌گردد ولى جامع همه آن معانى این است که خداوند خیر منظور را با تسبیب اسباب و رفع موانع در آن غذا قرار داده و در نتیجه غرض از آن حاصل گردد.
  
چيزى كه هست از آنجا كه غرض از دين تنها و تنها سعادت معنوى و يا حسى منتهى به معنوى است، لذا مقصود از بركت در لسان دين آن چيزى است كه در آن خير معنوى و يا مادى منتهى به معنوى باشد، مانند آن دعايى كه ملائكه در حق [[حضرت ابراهيم]] علیه السلام كرده و گفتند: {{متن قرآن|رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ}}<ref>رحمت و بركات خدا مخصوص شما اهل بيت رسالت است. [[سوره هود]]، آيه 73.</ref> كه مراد از آن، بركت معنوى مانند دين و قرب خدا و ساير خيرات گوناگون معنوى و نيز بركت حسى مانند مال و كثرت و بقاى نسل و دودمان و ساير خيرات مادى است كه برگشت آن به معنويات مى‌باشد.
+
پس نباید پنداشت که نزول برکت الهى بر چیزى منافات با عمل سایر عوامل دارد، زیرا همان طورى که در ابحاث قبلى گذراندیم معناى این که خداوند اراده کرده که فلان چیز داراى برکت و خیر کثیر باشد، این نیست که اثر اسباب و علل مقتضى را ابطال کند، براى این که اراده خداوند سببى است در طول سایر علل و اسباب نه در عرض آن، مثلا اگر مى‌گوییم: خداوند فلان طعام را برکت داده، معنایش این نیست که علل و اسبابى را که در آن طعام و در مزاج خورنده آن است همه را ابطال کرده و اثر شفا و یا نورانیت را از پیش خود در آن قرار داده، بلکه معنایش این است که اسباب مختلفى را که در این میان است طورى ردیف کرده و ترتیب داده که همان اسباب نتیجه مطلوب را از خوردن آن غذا بدست مى‌دهند و یا باعث مى‌شود که فلان مال ضایع نمى‌گردد و یا دزد آن را به سرقت نمى‌برد.  
  
بنابر آنچه گفته شد، معناى بركت مانند امور نسبى به اختلاف اغراض مختلف مى‌شود، چون خيريت هر چيزى به حسب آن غرضى است كه متعلق به آن مى‌شود، مثلاً طعامى كه انسان مى‌خورد بعضى غرضشان از خوردن آن سير شدن است و بعضى غرضشان از خوردن آن تنها حفظ سلامت است، چون غذاى مورد نظرشان را در ميان همه غذاها نسبت به مزاج خود سالم‌تر تشخيص داده، بعضى ديگر غذايى را كه مى‌خورند منظورشان استشفاء به آن و بهبودى‌ كسالتى است كه دارند، بعضى ديگر نظرشان از فلان غذا تحصيل نورانيتى است در باطن كه بدان وسيله بهتر بتوانند خداى را [[عبادت]] كنند، پس وقتى عمل واحدى چند جور غرض متعلق به آن مى‌شود بركت در آن نيز معنايش مختلف مى‌گردد ولى جامع همه آن معانى اين است كه خداوند خير منظور را با تسبيب اسباب و رفع موانع در آن غذا قرار داده و در نتيجه غرض از آن حاصل گردد.
+
لفظ برکت از الفاظى است که در لسان دین بسیار استعمال شده است، از آن جمله در آیات [[قرآن|قرآنى]] و همچنین در موارد بسیارى در اخبار و [[احادیث]] و نیز در [[تورات]] و [[انجیل]] در مواردى که عطیه‌هاى الهى را به انبیاء و همچنین عطیه کهنه را به دیگران نقل مى‌کند این لغت بسیار بکار رفته، بلکه در تورات برکت را مانند سنتى جارى گرفته است.
  
پس نبايد پنداشت كه نزول بركت الهى بر چيزى منافات با عمل ساير عوامل دارد زيرا همان طورى كه در ابحاث قبلى گذرانديم معناى اين كه خداوند اراده كرده كه فلان چيز داراى بركت و خيركثير باشد، اين نيست كه اثر اسباب و علل مقتضى را ابطال كند، براى اين كه اراده خداوند سببى است در طول ساير علل و اسباب نه در عرض آن، مثلا اگر مى‌گوييم:
+
از آنچه گذشت بطلان رأى منکرین برکت به خوبى روشن گردید، ادعاى آنان این بود که اثرى که اسباب طبیعى در اشیاء باقى مى‌گذارد، جایى براى اثر کردن هیچ سبب دیگر نمى‌گذارد و خلاصه چیزى به نام برکت و یا به هر اسم دیگرى نیست که اثر اسباب طبیعى را در اشیا باطل کرده و خود در آن اثر کند. غافل از این که سببیت خداى تعالى و برکت او در طول سایر اسباب است، نه در عرض آن، تا کار تاثیر آن به مزاحمت با سایر اسباب و ابطال آثار آنها بکشد.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج‌۷، ص۳۹۰ و ۳۹۱.</ref>
  
خداوند فلان طعام را بركت داده معنايش اين نيست كه علل و اسبابى را كه در آن طعام و در مزاج خورنده آن است همه را ابطال كرده و اثر شفا و يا نورانيت را از پيش خود در آن قرار داده، بلكه معنايش اين است كه اسباب مختلفى را كه در اين ميان است طورى رديف كرده و ترتيب داده كه همان اسباب نتيجه مطلوب را از خوردن آن غذا بدست مى‌دهند و يا باعث مى‌شود كه فلان مال ضايع نمى‌گردد و يا دزد آن را به سرقت نمى‌برد - دقت فرمائيد - لفظ بركت از الفاظى است كه در لسان دين بسيار استعمال شده است، از آن جمله در آيات قرآنى و همچنين در موارد بسيارى در اخبار و [[احاديث]] و نيز در [[تورات]] و [[انجيل]] در مواردى كه عطيه‌هاى الهى را به انبياء و همچنين عطيه كهنه را به ديگران نقل مى‌كند اين لغت بسيار بكار رفته، بلكه در تورات بركت را مانند سنتى جارى گرفته است.
+
==برکت در قرآن==
 +
واژه‌ «برکت» به‌ صورت‌ مفرد در [[قرآن‌ کریم‌]] به‌ کار نرفته‌ و تنها به‌ صورت‌ جمع‌ «برکات» در ۳ آیه‌ ([[سوره اعراف]]، ۹۶؛ [[سوره هود]]، ۴۸ و ۷۳) دیده‌ می‌شود. واژه‌های‌ هم‌ خانواده برکت‌ مانند «مبارک» ۳۲ بار در قرآن‌ آمده‌ است‌. واژه «تبارَک‌» نیز همواره‌ برای‌ ذات‌ مقدس‌ [[الله|خداوند]] به‌ کار رفته‌ است.
  
از آنچه گذشت بطلان رأى منكرين بركت به خوبى روشن گرديد، ادعاى آنان - به طورى كه قبلاً از راغب نقل كرديم - اين بود كه اثرى كه اسباب طبيعى در اشياء باقى مى‌گذارد جايى براى اثر كردن هيچ سبب ديگر نمى‌گذارد و خلاصه چيزى به نام بركت و يا به هر اسم ديگرى نيست كه اثر اسباب طبيعى را در اشيا باطل كرده و خود در آن اثر كند.
+
برخی از مصادیق امور با برکت در قرآن عبارت است از:
  
غافل از اين كه سببيت خداى تعالى و بركت او در طول ساير اسباب است نه در عرض آن تا كار تاثير آن به مزاحمت با ساير اسباب و ابطال آثار آنها بكشد.
+
*در [[سوره اعراف]] درباره [[بنی اسرائیل]] می فرماید: {{متن قرآن|«وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُواْ یسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا»}}؛ ([[سوره اعراف]]، ۱۳۷) ما این قوم مستضعف را وارث مشرق و مغرب زمین مبارک کردیم یعنی هم مشرق اردن و هم مغرب آن از زمین شام.
  
==مصادیق اشیا و امور بابرکت در آیات قرآن<ref>نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ص 74.</ref>==
+
*خداوند همه روی زمین را برای مردم مبارک گردانید که از آن بهره بسیار و سود برند: {{متن قرآن|«جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی مِن فَوْقِهَا وَبَارَک فِیهَا»}}؛ ([[سوره فصلت]]، ۱۰) یعنی در زمین کوهها قرار دادیم بالای آن و برکت داد در آن.
  
* در [[سوره اعراف]] درباره بنی اسرائیل فرماید: {{متن قرآن|«وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا»}}؛ ([[سوره اعراف، 137) ما این قوم مستضعف را وارث مشرق و مغرب زمین مبارک کردیم یعنی هم مشرق اردن و هم مغرب آن از زمین شام.  
+
*خصوصاً زمین [[بیت المقدس]] و نواحی آن را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکنَا حَوْلَهُ»}}؛ ([[سوره اسراء]]، ۱) [[مسجد الاقصی]] که پیرامون آن را مبارک گردانیدیم.
  
* خداوند همه روی زمین را برای مردم مبارک گردانید که از آن بهره بسیار و سود برند: {{متن قرآن|«جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا»}}؛ ([[سوره فصلت]]، 10) یعنی در زمین کوهها قرار دادیم بالای آن و برکت داد در آن.  
+
*خداوند [[قرآن]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَک»}}؛ ([[سوره ص]]، ۲۹) کتابی سوی تو فرستادیم فرخنده کتاب است و اصل هر خیر.
  
* خصوصاً زمین بیت المقدس و نواحی آن را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ»}}؛ ([[سوره اسراء]]، 1) مسجد اقصی که پیرامن آن را مبارک گردانیدیم.
+
*خانه [[کعبه]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبَارَکا»}} ([[سوره آل عمران]]، ۹۶) نخستین خانه عبادت که برای مردم نهاده شد آن است که در [[مکه]] است فرخنده و بابرکت.
  
* خداوند قرآن را مبارک خواند: {{متن قرآن|«كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ»}}؛ ([[سوره ص]]، 29) کتابی سوی تو فرستادیم فرخنده کتاب است و اصل هر خیر.
+
*آب باران را مبارک خواند: {{متن قرآن|«نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَکا»}}. ([[سوره ق]]، ۹)
  
* خانه کعبه را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا»}} ([[سوره آل عمران]]، 96) نخستین خانه عبادت که برای مردم نهاده شد آن است که در [[مکه]] است فرخنده و بابرکت.
+
*درخت زیتون را مبارک گفت: {{متن قرآن|«شَجَرَةٍ مُّبَارَکةٍ زَیتُونِةٍ»}}. ([[سوره نور]]، ۳۵)
  
* آب باران را مبارک خواند: {{متن قرآن|«نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَكًا»}}. ([[سوره ق]]، 9)
+
*بقعه ای که [[حضرت موسی]] علیه السلام در آنجا آتش دید در جانب راست وادی یعنی جانب مغرب آن مبارک خواند: {{متن قرآن|«شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ»}}. ([[سوره قصص]]، ۳۰)
  
* درخت زیتون را مبارک گفت: {{متن قرآن|«شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ»}}. ([[سوره نور]]، 35)
+
*تحیت و سلام را مبارک خواند: {{متن قرآن|«فَسَلِّمُوا عَلى‌ أَنْفُسِکمْ تَحِیةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکةً طَیبَةً»}}؛ پس سلام کنید بر خودهاتان سلام کردنى از نزد خدا بابرکت پاکیزه‌. ([[سوره نور]]، ۶۱)
  
* بقعه که [[حضرت موسی]] علیه السلام در آنجا آتش دید در جانب راست وادی یعنی جانب مغرب آن مبارک خواند: {{متن قرآن|«شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ»}}. ([[سوره قصص]]، 30)
+
*[[شب قدر]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُّبَارَکةٍ»}}. ([[سوره دخان]]، ۳)
  
* تحیت و سلام را مبارک خواند: {{متن قرآن|«فَسَلِّمُوا عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً»}}؛ پس سلام كنيد بر خودهاتان سلام كردنى از نزد خدا بابركت پاكيزه‌. ([[سوره نور]]، 61)
+
*در میان پیغمبران سلف، [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت مسیح]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنتُ»}}. ([[سوره مریم]]، ۳۱)
  
* [[شب قدر]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ»}}. ([[سوره دخان]]، 3)
+
که همه منبع خیر بسیار و سود و بهره دنیا و [[آخرت]] هستند و با آن که هر چه خدا آفریده مبارک است و همه کتب و پیغمبران دارای خیر کثیر، بعض آنها در این میانه ممتازند. اصل همه خیر و نیکی خداوند تعالی است و در [[قرآن کریم]] نسبت تبارک بخود داد: {{متن قرآن|«فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِین»}} ([[سوره مؤمنون]]، ۱۴) {{متن قرآن|«تَبَارَک الَّذِی بِیدِهِ الْمُلْک»}} ([[سوره ملک]]، ۱) و... .<ref>نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ص ۷۴.</ref>
 +
==عوامل‌ برکت‌ و بی‌برکتی==
 +
برکات الهی، هدیه هایی است که خداوند از روی فضل، برای بندگان خود در نظر گرفته است، امّا این برکات بر اساس نوع و میزان عملکرد بندگان و آمادگی آنها، به ایشان می رسد. در [[قرآن]] و [[احادیث]] عواملی برای افزایش یا کاهش برکت بیان شده است از جمله:
  
* در میان پیغمبران سلف حضرت مسیح را مبارک خواند: {{متن قرآن|«وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ»}}. ([[سوره مریم]]، 31)
+
[[ایمان]] و [[تقوا]]: {{متن قرآن|«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»}} ([[سوره اعراف]]، ۹۶) و اگر اهل آبادیها، ایمان مى‌آوردند و تقوا پیشه مى‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى‌گشودیم.
 +
[[استغفار]]: برای دریافت برکات الهی باید موانع را از سر راه برداشت، یکی از وسایل این کار استغفار است: {{متن قرآن|«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکمْ مِدْراراً * وَ یُمْدِدْکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکمْ أَنْهارا»}}. ([[سوره نوح]]، ۱۳-۱۰) به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا باران‌هاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد.
  
که همه منبع خیر بسیار و سود و بهره دنیا و آخرت هستند و با آن که هر چه خدا آفریده مبارک است و همه کتب و پیغمبران دارای خیرکثیر بعض آنها در این میانه ممتازند. اصل همه خیر و نیکی خداوند تعالی است و در [[قرآن کریم]] نسبت تبارک بخود داد. {{متن قرآن|«فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِين»}} ([[سوره مؤمنون]]، 14) {{متن قرآن|«تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ»}} ([[سوره ملک]]، 1) و...
+
[[امام علی]] (علیه‌السلام) در این باره فرمودند: «وَ قَد جَعلَ اللّهُ الاستِغفارَ سَبَباً لِدُرر الرّزق وَ رَحمَة الخلق...»<ref>مشهدی، کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‌۱۳، ص۴۵۴.</ref> خداوند استغفار را وسیله دائمی فروریختن روزی و موجب رحمت به خلق قرار داد... .
 
+
همچنین برخی‌ عوامل‌ برکت‌زا که در [[حدیث|روایات‌]] ذکر شده عبارتند از: سحرخیزی‌، بیع‌ با مهلت‌ دادن‌ به‌ خریدار برای‌ پرداخت‌ بها، مضاربه‌، خوردن‌ سحری‌، [[مدارا]] و نرمخویی‌، [[سلام|سلام‌ کردن‌]] بر خانواده‌، پایین‌ بودن‌ [[مهریه]] زن‌، [[صدقه|صدقه‌]] دادن‌، کردار نیک‌، [[عدالت|عدالت‌]] و تجارت‌.
==بركت‌ در روایات==
 
 
 
# پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: بركت در سه چيز است: «در جماعت، در ترديد كردن غذا و سحرى خوردن».
 
# [[رسول خدا]] صلى اللَه عليه و آله فرمود: «بركت در لقمه كوچك و طول ظرف است».
 
# رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بركت در مصافحه است».
 
# رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بركت در بزرگان ماست، كسى كه بر كوچك ما رحم نمى‌آورد و بزرگ ما را گرامى نمى‌دارد، از ما نيست».
 
# رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: به برادرتان مباركباد بگوييد و برايش بركت بخواهيد.<ref>پيام پيامبر، بهاءالدين خرمشاهى - مسعود انصارى‌، انتشارات منفرد، تهران، 1376، ص 375.</ref>
 
# در [[جنگ احزاب]]، اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از كمبود مواد غذايى، خيلى در مضيقه بودند. شخصى غذاى يكى - دو نفر را تهيه نمود و از پيامبر دعوت كرد و گفت: هر كس را مى‌خواهى با خود بياور. يعنى يك نفر را مى‌توانى بياورى. حضرت تمام مردم را صدا كرد و با خود آورد و فرمود: روى غذا را بپوشانيد بعد [[دعا]] كرد، غذا بركت پيدا كرد و همه خوردند و سير شدند و غذا به همان حال اول بود و چيزى از آن كم نشده بود.<ref>جلوه‌هاى اعجاز معصومين عليهم السلام، غلامحسن محرمى‌، دفتر انتشارات اسلامى‌، قم‌، 1378ش‌، ص18.</ref>
 
  
 +
اما برخی‌ عوامل‌ برکت‌ زدا در روایات‌ عبارتند از: تکذیب‌ پیامبران‌، [[اسراف|اسراف‌]]، اعمال‌ بد و ناشایست‌، [[قسم خوردن|سوگند خوردن‌]] در خرید و فروش‌، خوردن‌ غذای‌ داغ‌، فساد [[نیت]]، مال‌ [[حرام|حرام‌]]، [[خیانت|خیانت‌]]، سرقت‌، [[شراب خواری|شرب‌ خمر]] و زنا.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* فرهنگ قرآن، جلد6.
+
*تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه موسوی همدانی.
* تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه موسوی همدانی.
+
*نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه.
* جلوه‌هاى اعجاز معصومين عليهم السلام، غلامحسن محرمى.
+
*دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله "برکت".   
* پيام پيامبر، بهاءالدين خرمشاهى - مسعود انصارى‌.
+
*فرهنگ قرآن، جلد۶.
* نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه
 
 
 
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:ارزش های اسلامی]]
 
[[رده:ارزش های اسلامی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= متوسط
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۲

«برکت» از مفاهیم رایج دینی و به معنای ثبوت و پایدارى، فرخندگی و خجستگی، خیر کثیر و سود بسیار آمده است. برکت امرى غیرمحسوس و اعمّ از مادّى و معنوى است و بین آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى وجود ندارد.[۱]

معنای برکت

راغب در مفردات مى‌گوید: اصل کلمه "برکت"، "برک" - به فتحه باء - و به معناى سینه شتر است... و "برک البعیر" به معناى این است که شتر سینه خود را به زمین زد و چون این معنا مستلزم یک نحو قرار گرفتن و ثابت شدن است، لذا کلمه مزبور را در ثبوت که لازمه معناى اصلى است نیز استعمال کرده اند... و آب انبار را نیز به همین جهت "برکه" مى‌نامند، براى این که آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است. "برکت" ثبوت خیر خداوندى در چیزى است و اگر فرموده: «لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ» (سوره اعراف، ۹۶) براى این بوده که خیرات در زمین و آسمان قرار گرفته، همچنان که آب در برکه جاى‌ مى‌گیرد و "مبارک" چیزى است که این خیر در آن باشد و به همین معنا است: «هذا ذِکرٌ مُبارَک أَنْزَلْناهُ» (سوره انبیاء، ۵۰).

سپس مى‌گوید: از آنجایى که خیرات الهى از مقام ربوبیتش به طور نامحسوس صادر مى‌شود و مقدار و عدد آن هم قابل شمردن نیست، لذا به هر چیزى که داراى زیاده غیرمحسوسى است مى‌گویند: این چیز مبارک و داراى برکت است... و مراد از "تَبارَک اللَّهُ" اختصاص خداوند است به خیرات.[۲]

بنابراین، برکت به معناى خیرى است که در چیزى مستقر گشته و لازمه آن شده باشد، مانند برکت در نسل که به معناى فراوانى اعقاب یا بقاى نام و دودمان است و برکت در غذا که به معناى سیرکردن مردم بیشترى است و برکت در وقت که به معناى گنجایش داشتن براى انجام کارى است که آن مقدار وقت معمولاً گنجایش انجام چنان کارى را ندارد.

چیزى که هست از آنجا که غرض از دین تنها سعادت معنوى و یا حسى منتهى به معنوى است، لذا مقصود از برکت در لسان دین آن چیزى است که در آن خیر معنوى و یا مادى منتهى به معنوى باشد، مانند آن دعایى که ملائکه در حق حضرت ابراهیم علیه السلام کرده و گفتند: «رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیتِ» (سوره هود، ۷۳) که مراد از آن، برکت معنوى مانند دین و قرب خدا و سایر خیرات گوناگون معنوى و نیز برکت حسى مانند مال و کثرت و بقاى نسل و دودمان و سایر خیرات مادى است که برگشت آن به معنویات مى‌باشد.

بنابر آنچه گفته شد، معناى برکت مانند امور نسبى به اختلاف اغراض مختلف مى‌شود، چون خیریت هر چیزى به حسب آن غرضى است که متعلق به آن مى‌شود، مثلاً طعامى که انسان مى‌خورد بعضى غرضشان از خوردن آن سیر شدن است و بعضى غرضشان از خوردن آن تنها حفظ سلامت است، چون غذاى مورد نظرشان را در میان همه غذاها نسبت به مزاج خود سالم‌تر تشخیص داده، بعضى دیگر غذایى را که مى‌خورند منظورشان استشفاء به آن و بهبودى‌ کسالتى است که دارند، بعضى دیگر نظرشان از فلان غذا تحصیل نورانیتى است در باطن که بدان وسیله بهتر بتوانند خداى را عبادت کنند، پس وقتى عمل واحدى چند جور غرض متعلق به آن مى‌شود برکت در آن نیز معنایش مختلف مى‌گردد ولى جامع همه آن معانى این است که خداوند خیر منظور را با تسبیب اسباب و رفع موانع در آن غذا قرار داده و در نتیجه غرض از آن حاصل گردد.

پس نباید پنداشت که نزول برکت الهى بر چیزى منافات با عمل سایر عوامل دارد، زیرا همان طورى که در ابحاث قبلى گذراندیم معناى این که خداوند اراده کرده که فلان چیز داراى برکت و خیر کثیر باشد، این نیست که اثر اسباب و علل مقتضى را ابطال کند، براى این که اراده خداوند سببى است در طول سایر علل و اسباب نه در عرض آن، مثلا اگر مى‌گوییم: خداوند فلان طعام را برکت داده، معنایش این نیست که علل و اسبابى را که در آن طعام و در مزاج خورنده آن است همه را ابطال کرده و اثر شفا و یا نورانیت را از پیش خود در آن قرار داده، بلکه معنایش این است که اسباب مختلفى را که در این میان است طورى ردیف کرده و ترتیب داده که همان اسباب نتیجه مطلوب را از خوردن آن غذا بدست مى‌دهند و یا باعث مى‌شود که فلان مال ضایع نمى‌گردد و یا دزد آن را به سرقت نمى‌برد.

لفظ برکت از الفاظى است که در لسان دین بسیار استعمال شده است، از آن جمله در آیات قرآنى و همچنین در موارد بسیارى در اخبار و احادیث و نیز در تورات و انجیل در مواردى که عطیه‌هاى الهى را به انبیاء و همچنین عطیه کهنه را به دیگران نقل مى‌کند این لغت بسیار بکار رفته، بلکه در تورات برکت را مانند سنتى جارى گرفته است.

از آنچه گذشت بطلان رأى منکرین برکت به خوبى روشن گردید، ادعاى آنان این بود که اثرى که اسباب طبیعى در اشیاء باقى مى‌گذارد، جایى براى اثر کردن هیچ سبب دیگر نمى‌گذارد و خلاصه چیزى به نام برکت و یا به هر اسم دیگرى نیست که اثر اسباب طبیعى را در اشیا باطل کرده و خود در آن اثر کند. غافل از این که سببیت خداى تعالى و برکت او در طول سایر اسباب است، نه در عرض آن، تا کار تاثیر آن به مزاحمت با سایر اسباب و ابطال آثار آنها بکشد.[۳]

برکت در قرآن

واژه‌ «برکت» به‌ صورت‌ مفرد در قرآن‌ کریم‌ به‌ کار نرفته‌ و تنها به‌ صورت‌ جمع‌ «برکات» در ۳ آیه‌ (سوره اعراف، ۹۶؛ سوره هود، ۴۸ و ۷۳) دیده‌ می‌شود. واژه‌های‌ هم‌ خانواده برکت‌ مانند «مبارک» ۳۲ بار در قرآن‌ آمده‌ است‌. واژه «تبارَک‌» نیز همواره‌ برای‌ ذات‌ مقدس‌ خداوند به‌ کار رفته‌ است.

برخی از مصادیق امور با برکت در قرآن عبارت است از:

  • در سوره اعراف درباره بنی اسرائیل می فرماید: «وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُواْ یسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا»؛ (سوره اعراف، ۱۳۷) ما این قوم مستضعف را وارث مشرق و مغرب زمین مبارک کردیم یعنی هم مشرق اردن و هم مغرب آن از زمین شام.
  • خداوند همه روی زمین را برای مردم مبارک گردانید که از آن بهره بسیار و سود برند: «جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی مِن فَوْقِهَا وَبَارَک فِیهَا»؛ (سوره فصلت، ۱۰) یعنی در زمین کوهها قرار دادیم بالای آن و برکت داد در آن.
  • خصوصاً زمین بیت المقدس و نواحی آن را مبارک خواند: «إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکنَا حَوْلَهُ»؛ (سوره اسراء، ۱) مسجد الاقصی که پیرامون آن را مبارک گردانیدیم.
  • خداوند قرآن را مبارک خواند: «کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَک»؛ (سوره ص، ۲۹) کتابی سوی تو فرستادیم فرخنده کتاب است و اصل هر خیر.
  • خانه کعبه را مبارک خواند: «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبَارَکا» (سوره آل عمران، ۹۶) نخستین خانه عبادت که برای مردم نهاده شد آن است که در مکه است فرخنده و بابرکت.
  • آب باران را مبارک خواند: «نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَکا». (سوره ق، ۹)
  • درخت زیتون را مبارک گفت: «شَجَرَةٍ مُّبَارَکةٍ زَیتُونِةٍ». (سوره نور، ۳۵)
  • بقعه ای که حضرت موسی علیه السلام در آنجا آتش دید در جانب راست وادی یعنی جانب مغرب آن مبارک خواند: «شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ». (سوره قصص، ۳۰)
  • تحیت و سلام را مبارک خواند: «فَسَلِّمُوا عَلى‌ أَنْفُسِکمْ تَحِیةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکةً طَیبَةً»؛ پس سلام کنید بر خودهاتان سلام کردنى از نزد خدا بابرکت پاکیزه‌. (سوره نور، ۶۱)
  • شب قدر را مبارک خواند: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُّبَارَکةٍ». (سوره دخان، ۳)
  • در میان پیغمبران سلف، حضرت مسیح را مبارک خواند: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنتُ». (سوره مریم، ۳۱)

که همه منبع خیر بسیار و سود و بهره دنیا و آخرت هستند و با آن که هر چه خدا آفریده مبارک است و همه کتب و پیغمبران دارای خیر کثیر، بعض آنها در این میانه ممتازند. اصل همه خیر و نیکی خداوند تعالی است و در قرآن کریم نسبت تبارک بخود داد: «فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِین» (سوره مؤمنون، ۱۴) «تَبَارَک الَّذِی بِیدِهِ الْمُلْک» (سوره ملک، ۱) و... .[۴]

عوامل‌ برکت‌ و بی‌برکتی

برکات الهی، هدیه هایی است که خداوند از روی فضل، برای بندگان خود در نظر گرفته است، امّا این برکات بر اساس نوع و میزان عملکرد بندگان و آمادگی آنها، به ایشان می رسد. در قرآن و احادیث عواملی برای افزایش یا کاهش برکت بیان شده است از جمله:

ایمان و تقوا: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض» (سوره اعراف، ۹۶) و اگر اهل آبادیها، ایمان مى‌آوردند و تقوا پیشه مى‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى‌گشودیم. استغفار: برای دریافت برکات الهی باید موانع را از سر راه برداشت، یکی از وسایل این کار استغفار است: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکمْ مِدْراراً * وَ یُمْدِدْکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکمْ أَنْهارا». (سوره نوح، ۱۳-۱۰) به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا باران‌هاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد.

امام علی (علیه‌السلام) در این باره فرمودند: «وَ قَد جَعلَ اللّهُ الاستِغفارَ سَبَباً لِدُرر الرّزق وَ رَحمَة الخلق...»[۵] خداوند استغفار را وسیله دائمی فروریختن روزی و موجب رحمت به خلق قرار داد... . همچنین برخی‌ عوامل‌ برکت‌زا که در روایات‌ ذکر شده عبارتند از: سحرخیزی‌، بیع‌ با مهلت‌ دادن‌ به‌ خریدار برای‌ پرداخت‌ بها، مضاربه‌، خوردن‌ سحری‌، مدارا و نرمخویی‌، سلام‌ کردن‌ بر خانواده‌، پایین‌ بودن‌ مهریه زن‌، صدقه‌ دادن‌، کردار نیک‌، عدالت‌ و تجارت‌.

اما برخی‌ عوامل‌ برکت‌ زدا در روایات‌ عبارتند از: تکذیب‌ پیامبران‌، اسراف‌، اعمال‌ بد و ناشایست‌، سوگند خوردن‌ در خرید و فروش‌، خوردن‌ غذای‌ داغ‌، فساد نیت، مال‌ حرام‌، خیانت‌، سرقت‌، شرب‌ خمر و زنا.

پانویس

  1. المیزان، ج‌۷، ص‌۲۸۰‌-‌۲۸۲.
  2. مفردات راغب، ص۴۴.
  3. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌۷، ص۳۹۰ و ۳۹۱.
  4. نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ص ۷۴.
  5. مشهدی، کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‌۱۳، ص۴۵۴.

منابع

  • تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه موسوی همدانی.
  • نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه.
  • دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله "برکت".
  • فرهنگ قرآن، جلد۶.