آیه 10 سوره نوح

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا

مشاهده آیه در سوره


<<9 آیه 10 سوره نوح 11>>
سوره : سوره نوح (71)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

باز گفتم: به درگاه خدای خود توبه کنید و آمرزش طلبید که او بسیار خدای آمرزنده‌ای است.

پس [به آنان] گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره بسیار آمرزنده است.

و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره آمرزنده است.

سپس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است،

به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

telling [them]: ‘‘Plead to your Lord for forgiveness. Indeed, He is all-forgiving.

Then I said, Ask forgiveness of your Lord, surely He is the most Forgiving:

And I have said: Seek pardon of your Lord. Lo! He was ever Forgiving.

"Saying, 'Ask forgiveness from your Lord; for He is Oft-Forgiving;


تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً «10» يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً «11» وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً «12»

پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است.

آسمان را بر شما ريزش كنان مى‌فرستد. و شما را با اموال و فرزندان يارى مى‌كند و براى شما (از همان آب باران) باغ‌ها قرار مى‌دهد و براى شما نهرها جارى مى‌سازد.

نکته ها

«مدرار» از «در» به معناى ريزش فراوان باران است.

در آيات متعدّدى از قرآن ارتباط تنگاتنگ عقيده و عمل فاسد با قحطى و فقر و همچنين عقيده و عمل صالح با رفاه و امنيّت مطرح است.

چنانكه در يك جا مى‌فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ» «1» اگر مردم اهل تقوا و ايمان باشند، بركات آسمان را به روى آنان مى‌گشاييم. و در جاى ديگر مى‌فرمايد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» «2» مشكلات در خشكى و دريا به خاطر عملكرد مردم است.

هدف انبيا نجات بشر از قهر الهى است. از اول سوره تا اينجا، سه مرتبه سخن از استغفار

«1». اعراف، 96.

«2». روم، 41.

جلد 10 - صفحه 234

شد. آيه سوم: «يَغْفِرْ لَكُمْ»، آيه هفتم: «دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ» و اين آيه: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ»

پیام ها

1- از انسان استغفار، از خدا بخشش. اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ‌ ... إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً

2- عفو و بخشش، از سنّت هاى الهى است. «كانَ غَفَّاراً»

3- براى دعوت به خير، تشويق معنوى و مادى لازم است. غَفَّاراً ... مِدْراراً

4- آمرزش گناهان، زمينه دريافت الطاف بعدى است. اسْتَغْفِرُوا ... يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً

5- باران، يكى از مهم ترين نعمت‌هاى الهى است. «يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً»

6- يكى از آثار ايمان، بهبود زندگى مادى است. يُرْسِلِ السَّماءَ ... يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ‌ ...

7- گاهى فراوانى مال و فرزند و باغ و آب، يك ارزش و پاداش الهى است.

بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ ... أَنْهاراً

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً «10»

فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ‌: پس گفتم آمرزش طلبيد پروردگار خود را، يعنى توبه كنيد، إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً: بدرستى كه خداى تعالى آمرزنده توبه كنندگان است چون توبه كنيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‌ قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «1» قالَ يا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ «2» أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ «3» يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «4»

قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهاراً «5» فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلاَّ فِراراً «6» وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً «7» ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً «8» ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً «9»

فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً «10» يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً «11» وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً «12» ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً «13» وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً «14»

ترجمه‌

همانا ما فرستاديم نوح را بسوى قومش كه بيم ده قوم خود را پيش از آنكه بيايد آنها را عذابى دردناك‌

گفت اى قوم من همانا من براى شما بيم دهنده‌اى هستم آشكارا

كه بندگى كنيد خدا را و بترسيد از او و اطاعت كنيد مرا

مى‌آمرزد براى شما گناهانتان را و تأخير مى‌اندازد هلاك شما را تا مدّت نامبرده شده همانا مدّت نامبرده خدا وقتى كه آمد تأخير افكنده نميشود اگر باشيد كه بدانيد

گفت پروردگارا همانا من خواندم قوم خود را شب و روز

پس نيفزود آنانرا خواندن من مگر گريختن‌

و همانا من هرگاه خواندم آنها را تا بيامرزيشان قرار دادند انگشتان خود را در گوشهاشان و بسر كشيدند جامه‌هاشان را و پا فشارى كردند و سركشى نمودند سركشى نمودنى‌

پس همانا من خواندم آنها را به آواز بلند

پس همانا من دعوت را آشكار نمودم براى آنها و پنهان نمودم‌

جلد 5 صفحه 278

براى آنان پنهان نمودنى‌

پس گفتم آمرزش بطلبيد از پروردگارتان همانا او است بسيار آمرزنده‌

ميفرستد بر شما باران پى در پى‌

و مدد ميكند شما را بمالها و پسران و پديد ميآورد براى شما باغها و پديد ميآورد براى شما نهرها

چيست براى شما كه نميترسيد مر خدا را از جهت عظمت‌

با آنكه بتحقيق آفريد شما را بطورهاى مختلف با يكديگر.

تفسير

خداوند متعال حضرت نوح را كه اوّل انبياء اولوا العزم است برسالت نزد قوم خود فرستاد تا آنها را بترساند از عذاب خدا در صورت مخالفت از اوامر او قبل از آنكه نازل شود بر آنها و او مأموريّت خود را انجام داد و با كمال ملاطفت بآنها فرمود اى قوم و قبيله من همانا من از جانب خداوند مأمورم كه شما را بترسانم با بيّنه و برهان از عذاب خدا كه بر شما نازل خواهد شد در صورتى كه دست از پرستش بت و ساير اعمال قبيحه خود بر نداريد پس بايد عبادت كنيد خداى يگانه را و از او بترسيد و اطاعت كنيد مرا در آنچه از جانب او براى شما از احكام بيان مينمايم تا خداوند گناهان گذشته شما را بيامرزد و گفته‌اند كلمه من براى تبعيض است تا شامل نشود گناهان آينده آنها را و موجب غرور آنها و جرئت بر معصيت نگردد و ظاهرا من زائده باشد براى تقويت عامل چون لكم فاصله شده و اگر كلمه من هم نبود كلام دلالت بر مغفرت گناهان آينده نداشت و نيز تأخير بيندازد هلاك شما را به اجلهاى معلّقه بر معاصى و بعذاب دنيوى تا برسد اجل حتمى شما كه قابل تأخير نيست چون اين قسم اجل مقدّر الهى وقتى برسد مهلت نميدهد و تأخير نمى‌افتد و اگر شما دانا بوديد ميدانستيد كه اجل معلّق بتوبه و اعمال صالحه دفع ميگردد و اجل حتمى چاره‌اى ندارد و چون آنها نصايح مشفقانه آنحضرت را بسمع قبول تلقّى ننمودند عرضه داشت پروردگارا من آنها را شبانه روز دعوت نمودم ولى مع الاسف نيفزود دعوت من بر سلوك آنها مگر تنفّر و فرار از اطاعت و قبول را و هر چه من خواندم آنها را بسوى تو كه ايمان بياورند و بسبب آن تو از معاصى آنان بگذرى انگشتها در گوشها نهادند و جامه‌ها بر سر كشيدند كه مرا نه بينند و صداى مرا نشنوند و باقى ماندند بر كفر و ضلالت و سركشى‌

جلد 5 صفحه 279

كردند و عازم شدند بر معصيت ولى باز من بوظيفه خود عمل نمودم و با صوت بلند آنها را خواندم و هر قسم ممكن بود از علنى و سرّى در ارشاد و نصيحت آنها كوتاهى نكردم باين بيانات كه بيائيد توبه كنيد خدا آمرزنده و مهربان است مزارع و باغهاى شما كه خشك شده و از دست رفته بواسطه نيامدن باران و زنان شما كه نازا شده‌اند چنانچه در سوره هود گذشت از رحمت الهى و باران فراوان پى در پى آباد خواهد شد و نهرهاى شما جارى خواهد گرديد مانند آنكه خداوند تازه آنها را بشما عنايت فرموده و اموال شما بفضل الهى زياد ميشود و زنان شما اولاد آور ميگردند و پسرانى كه كمك شما باشند خداوند بشما كرم ميفرمايد چه ميشود شما را كه از عظمت خدا نميترسيد چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده و اهل لغت تصريح نموده‌اند كه رجاء در اينجا بمعناى خوف است و اگر اين تصريحات نبود رجاء بمعناى اعتقاد انسب بود و وقار بمعناى ثبات يعنى چرا معتقد به ثبات خدا نسبت بمواعيدش نيستيد و بعضى هم گفته‌اند و اطوار در روايت قمّى ره باختلاف اهواء و ارادات و مشيّات تفسير شده و بعضى آنرا بأطوار خلقت از خاك و نطفه و علقه و مضغه و عظام و لحوم و خلق آخر كه دلالت بر عظمت قدرت حق دارد تفسير نموده‌اند و ظاهرا اعمّ از اينها و احوال مختلفه و عوارض طاريه تا آخر عمر باشد و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَقُلت‌ُ استَغفِرُوا رَبَّكُم‌ إِنَّه‌ُ كان‌َ غَفّاراً «10»

‌پس‌ گفتم‌ بآنها ‌که‌ طلب‌ مغفرت‌ كنيد پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ محققا ‌او‌ بسيار آمرزنده‌ ‌است‌. استغفار طلب‌ آمرزش‌ ‌است‌ و ‌او‌ مقرون‌ بتوبه‌ ‌است‌ زيرا استغفار بدون‌ توبه‌ و اصرار ‌بر‌ معصيت‌ ‌در‌ خبر دارد ميفرمايد:

كالمستهزء باللّه‌

‌است‌ مثل‌ اينكه‌ يكي‌ يك‌ جسارتي‌ ‌به‌ يك‌ بزرگي‌ بكند سپس‌ بگويد ببخشيد باز بكند و بگويد: ببخش‌ و هكذا ميگويند ‌او‌ ‌را‌ استهزاء ميكند. و توبه‌ دست‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و معاصي‌ برداشتن‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند: ‌در‌ توبه‌ چهار چيز شرط ‌است‌: 1‌-‌ پشيماني‌. 2‌-‌ عزم‌ ‌بر‌ ترك‌. 3‌-‌ پشيماني‌ ‌او‌ ‌از‌ روي‌ خوف‌ ‌از‌ عذاب‌ الهي‌ ‌باشد‌ نه‌ ‌از‌ جهات‌ دنيوي‌ مثل‌ اينكه‌ زنا كند و مبتلا بسفليس‌ شود و ‌ يا ‌ شراب‌ خورد و مبتلا بمرض‌ شود ‌ يا ‌ قتلي‌ ‌ يا ‌ سرقتي‌ ‌ يا ‌ جرحي‌ بكند و مبتلا بحبس‌ و جرم‌ و قصاص‌ شود ‌اينکه‌ توبه‌ نيست‌: 4‌-‌ تدارك‌ معصيت‌ ‌اگر‌ قابل‌ تدارك‌ ‌باشد‌ و ‌مع‌ ‌ذلک‌ خوف‌ ‌از‌ قبولي‌ توبه‌ و شرمندگي‌ و خضوع‌ و خشوع‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌در‌ چنين‌ حالي‌ استغفار كند خداوند ‌هم‌ وعده‌ داده‌ قبولي‌ توبه‌ و مغفرت‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ هُوَ الَّذِي‌ يَقبَل‌ُ التَّوبَةَ عَن‌ عِبادِه‌ِ وَ يَعفُوا عَن‌ِ السَّيِّئات‌ِ شوري‌ آيه 24. و لكن‌ قبولي‌ توبه‌ مشروط باين‌ ‌است‌ ‌که‌ ايمان‌ بياورند و قبل‌ ‌از‌ نزول‌ بلاء و حال‌ احتضار توبه‌ كنند ‌که‌ ميفرمايد: إِنَّمَا التَّوبَةُ عَلَي‌ اللّه‌ِ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُم‌َّ يَتُوبُون‌َ مِن‌ قَرِيب‌ٍ فَأُولئِك‌َ يَتُوب‌ُ اللّه‌ُ عَلَيهِم‌ وَ كان‌َ اللّه‌ُ عَلِيماً حَكِيماً وَ لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ

جلد 17 - صفحه 209

يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّي‌ تُبت‌ُ الآن‌َ وَ لَا الَّذِين‌َ يَمُوتُون‌َ وَ هُم‌ كُفّارٌ نساء آيه 21 و 22. لذا ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- پاداش دنیوی ایمان: «نوح» در ادامه بیانات مؤثر خود برای هدایت آن قوم لجوج و سرکش این بار روی بشارت و تشویق تکیه می‌کند، و به آنها وعده مؤکد می‌دهد که اگر از شرک و گناه توبه کنند خدا درهای رحمت خویش را از هر سو به روی آنها می‌گشاید، عرض می‌کند: خداوندا! «به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است ...» (فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع