آیه 1 سوره اسراء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره اسراء 2>>
سوره : سوره اسراء (17)
جزء : 15
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (خدا) به حقیقت شنوا و بیناست.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Immaculate is He who carried His servant on a journey by night from the Sacred Mosque to the Farthest Mosque whose environs We have blessed, that We might show him some of Our signs. Indeed, He is the All-hearing, the All-seeing.

معانی کلمات آیه

سبحان: تسبيح: تنزيه خدا از هر بدى و نقص و نياز و نالايقى، سبحان مصدر است مثل غفران، طبرسى آن را اسم مصدر گفته است، در هر حال به معنى تسبيح است، نصب آن براى مفعول مطلق است، «اسبح اللَّه تسبيحا».

اسرى: سرى و اسرى: رفتن در شب. طبرسى ذيل آيه 65 سوره حجر فرموده: هر دو به يك معنى است.‏ أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ‏: شب هنگام برد بنده ‏اش را، تعديه به واسطه «باء» است.

اقصى: قصو (بر وزن عقل): دورى. قصىّ: دور. «اقصى»: دورتر. طبرسى فرمايد: به علّت بعد مسافت ما بين آن و مكّه، مسجد اقصى (مسجد دورتر) ناميده شده است.

المسجد: اسم مكان است به معنى محلّ سجده، قاعده ‏اش آن بود كه به فتح جيم باشد ولى آن بر خلاف قاعده به كار رفته است، شايد علّت آن سهولت تلفّظ باشد. ناگفته نماند: در قرآن كريم در سه جا به معبد اهل كتاب لفظ مسجد اطلاق شده است : يكى در اين آيه كه مسجد اقصى در وقت نزول آيه كليسا بود. دوّم: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً (كهف/ 21) درباره اصحاب كهف. سوّم: وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ (اسراء/ 7) كه منظور معبد يهود است.[۱]

نزول

این آیه درباره مراتب سیر دادن رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نازل شده است و این سیر از مکه رخ داده در موقعى که نماز مغرب را پیامبر در مسجدالحرام خواند سپس در همان شب خداوند او را سیر داد و بعد برگردانید و نماز صبح را در مسجدالحرام خواند و سیر دادن مزبور به طرف بیت المقدس بوده و قرآن هم ناطق صریح آنست و آنچه که بعضى قائلند که معراج مزبور در خواب بوده، باطل محض است زیرا اگر چنین باشد معجزه نخواهد بود و روایات زیادى در خصوص معراج رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به طرف آسمان از طرف عده زیادى از اصحاب مانند ابن عباس و ابن مسعود و انس و جابر بن عبدالله و حذیفه و عائشه و ام‌هانى و سایرین رسیده که جاى هیچ شک و تردیدى را باقى نمى گذارد و مراتب آن از جهات متعدد واقعیت داشته و صدق آن آشکار و حقیقت آن نیز محرز است. اول تواتر اخبار، موضوع معراج را امرى قطعى می‌نماید و احاطه علمى هم صحت آن را آشکار می‌کند. دوم عقل هم آن را جائز و وارد دانسته و اصول علمى برخلاف آن نخواهد بود و ما علاوه بر جواز آن از لحاظ علمى قطع داریم که معراج مزبور در بیدارى بوده است نه در خواب.[۲]

شیخ بزرگوار ما (شیخ طوسی) ضمن ذکر مختصرى از موارد مزبور بدون ذکر عنوان شأن و نزول فرماید که چنین روایت شده که در شب معراج رسول خدا صلى الله علیه و آله از خانه ام‌هانى سیر داده شده و حسن بصرى و قتاده گویند که در خود مسجدالحرام بوده و مسجدالاقصى همان بیت‌المقدس و مسجد سلیمان بن داود است و از این جهت مسجدالاقصى گویند که میان آن و مسجدالحرام راه دور و درازى است.

در ابتدای امر مشرکین منکر این حقیقت گردیدند بعد وقتى که پیامبر آنچه در راه‌ها و مسیر بین آن دو مسجد دیده بود و علامت و نشانه هاى گوناگون آن را شرح داد آن‌هائى که به سفر مزبور پرداخته بودند از ذکر این علامات و نشانه ها سخت در تعجب مانده بودند.[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سيماى سوره‏ اسراء

سوره «اسراء»، يكصد و يازده آيه دارد و بنابر قول مشهور مكّى است. البتّه بعضى پنج آيه‏ 26، 32، 33، 57 و 78 را مدنى مى‏ دانند. اين سوره؛ به جهت كلمه اوّل آن، «سبحان» وبه خاطر ماجراى معراج، «اسراء» و به سبب بازگويى داستان بنى ‏اسرائيل، «بنى ‏اسرائيل» نامگذارى شده است.

در اين سوره همچون ديگر سوره‏ هاى مكّى، موضوعاتى از قبيل: توحيد، معاد، نصايح سودمند و مبارزه با هرگونه شرك، ظلم و انحراف، سنّت‏ها وقوانين فردى واجتماعى در تاريخ، تاريخچه‏ آدم و ابليس، پيامبر اسلام و موقعيّت آن حضرت در مكّه، بيان شده است. از مسائل عمده و قابل توجّه در اين سوره، معراج حضرت رسول صلى الله عليه و آله است.

شروع سوره با «تسبيح» خداست و پايان آن با «حمد» و ستايش او.

در روايات به تلاوت اين سوره در شب‏هاى جمعه سفارش شده و از جمله فوائد آن، ديدار امام زمان عليه السلام دانسته شده است. «1»


(1). امام صادق عليه السلام فرمودند: «من قرء سورة بنى اسرائيل فى كل ليلة جمعة لم يمت حتّى يدرك القائم و يكون من اصحابه». تفسير نمونه.

تفسير نور، ج‏5، ص: 14


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

«1» سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

پاك و منزّه است آن (خدايى) كه بنده‌اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى‌ كه اطرافش را بركت داده‌ايم شبانه بُرد، تا از نشانه‌هاى خود به او نشان دهيم. همانا او شنوا و بيناست.

نکته ها

معراج، مقدّس‌ترين سفر در طول تاريخ است، مسافرش پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، فرودگاهش مسجدالحرام، گذرگاهش مسجد الاقصى‌، ميزبانش خدا، هدف آن ديدن آيات الهى، سوغاتى‌اش اخبار آسمان‌ها و ملكوت و بالا بردن سطح فهم بشر از اين دنياى مادّى بوده است. «1»

بر اساس روايات، پيامبر يك سال قبل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجدالحرام، از طريق مسجدالاقصى‌ به وسيله‌ى «بُراق» «2» به آسمان‌ها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند. «3»


«1». در تفسير فرقان آمده است: شب ميلاد، شب معراج، شب بعثت، شب هجرت، شب ورود به مدينه و شب رحلت پيامبر، همه، شب دوشنبه بوده است.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». بحار، ج 18، ص 389.

جلد 5 - صفحه 15

معراج پيامبر، جسمانى و در بيدارى بوده، نه در خواب و با روح! و اصل آن از ضروريات دين و مورد اتّفاق همه‌ى فرقه‌هاى اسلامى است. «1»

روايات متواتر «2» و برخى دعاها و زيارتنامه‌ها هم به اين مسأله اشاره دارد و در برخى احاديث، منكر آن كافر معرّفى شده است.

خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمين آورد، ولى حضرت رسول صلى الله عليه و آله را از زمين به آسمان برد. «3» پيامبر در آن شب، عوالم بالا، ملكوت آسمان‌ها و عجائب آفرينش را ديده‌ «4» و با انبيا ملاقات كردند. «5» و احاديث قدسى در اين سفر بر آن حضرت وارد شده است، و رهبرى و ولايت على عليه السلام مطرح شد.

در اين سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنّم را ديد، وضعيّت بهشتيان و نعمت‌هايشان و دوزخيان و عذاب‌هايشان از مشاهدات ديگر پيامبر بود. وقتى پيامبر داستان معراج را بيان فرمود، بعضى مردم كم‌ظرفيّت از دين برگشتند. «6»

اشكال و جواب:

بعضى در مورد معراج و سفر آسمانى پيامبر صلى الله عليه و آله، سؤال‌ها يا شبهه‌هايى را مطرح مى‌كنند، از قبيل اينكه: در فضاى بيرون جوّ، هوا نيست، گرماى سوزان و سرماى كشنده هست، مشكل بى‌وزنى وجود دارد، اشعّه‌هاى كيهانى خطرناك است، يك شب براى سير در آسمان‌ها كوتاه است و اگر كسى بخواهد در فضا سير كند، بايد سرعتى شبيه سرعت نور يا بيشتر داشته باشد، براى فرار از جاذبه بايد سرعتى معادل 40000 كيلومتر در ساعت داشت‌و امثال اينها.

پاسخ اجمالى شبهات اين است: اصل معراج در قرآن وروايات متواتر آمده‌ «7» و آنچه مهم‌


«1». اين آيه و آيات 8 تا 18 سوره‌ى نجم، بر اين مطلب دلالت دارد.

«2». متواتر، به رواياتى مى‌گويند كه افراد بسيارى آن‌را نقل كرده باشند وجايى براى شبهه نباشد.

«3». تفسير كشف‌الاسرار.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». كافى، ج 8، ص 121.

«6». تفسير طبرى.

«7». بحار، ج 18، ص 282- 410.

جلد 5 - صفحه 16

است، ايمان به اصل آن است وايمان به جزئيّاتش ضرورى نيست. «1» از طرفى معجزه بايد عقلًا محال نباشد وچون معراج از معجزات پيامبراسلام صلى الله عليه و آله است، مشمول قواعد كلّى همه‌ى معجزات مى‌شود.

بقيّه‌ى مشكلات وشبهات نيز با توجّه به قدرت الهى قابل حلّ است. علاوه برآنكه امروزه كه انسان، هواپيما و قمرمصنوعى وسفينه‌هاى فضايى به كرات ديگر مى‌فرستد، پذيرفتن معراج آسان است.

چنانكه قرآن، جابه‌جايى تخت بلقيس را از كشورى به كشور ديگر در يك چشم به هم زدن مطرح مى‌كند كه اين مسأله، مشكل طىّ مسافت را حلّ مى‌كند.

پیام ها

1- معراج، لغو نيست، بلكه اسرارى قابل توجّه دارد. سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ ...

2- معراج، اردوى خصوصى و بازديد علمى پيامبر بود، وگرنه خداوند بى‌مكان است. سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ ...

3- عبوديّت، مقدّمه‌ى پرواز است و عروج، بى‌خروج از صفات رذيله، ممكن نيست. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ»

4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس درباره‌ى اولياى خدا غلوّ نكنيم. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ»

5- عبوديّت، از افتخارات پيامبر و زمينه‌ى دريافت‌هاى الهى اوست. «بِعَبْدِهِ»

6- پيامبرى كه امتّش در آينده از فضانوردان نيز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ»

7- براى قرب به خدا، شب بهترين وقت است. «2» أَسْرى‌ ... لَيْلًا


«1». البتّه بعضى روايات، مجعول است، مثل مشاهده‌ى خدا در حال جسم بودن، و برخى قابل‌قبول است با توجيه و تأويل، مانند: ديدار اهل بهشت و جهنّم و برخى هم بدون تأويل، پذيرفتنى است.

«2». «سُرى‌» به معناى سير و حركت شبانه است.

جلد 5 - صفحه 17

8- شب معراج، شب بسيار مهمى است. «لَيْلًا» نكره آمده است.

9- اگر استعداد وشايستگى باشد، پرواز يكشبه انجام مى‌گيرد. «أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا»

10- مسجد، بهترين سكوى پرواز معنوى مؤمن است. «مِنَ الْمَسْجِدِ»

11- مسجد بايد محور كارهاى ما باشد. «مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى»

12- حركت‌هاى مقدّس، بايد از راههاى مقدّس باشد. أَسْرى‌ ... مِنَ الْمَسْجِدِ

13- سرسبزى و بركات، بايد بر محور مسجد باشد. الْمَسْجِدِ ... بارَكْنا حَوْلَهُ‌

14- بيت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقّر پيامبران و فرودگاه فرشتگان در تاريخ بوده است. «بارَكْنا حَوْلَهُ»

15- ظرفيّت علمى انسان، از دانستنى‌هاى زمين بيشتر و شگفتى‌هاى آسمان نيز از زمين بيشتر است. أَسْرى‌ ... لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا

16- هدف معراج، كسب معرفت و رشد معنوى بود. «لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا»

17- آيات الهى آن قدر بى‌انتهاست كه رسول خدا نيز توان دستيابى به همه‌ى آنها را ندارد. «مِنْ آياتِنا» «1»

18- خداوند، به مخالفان هشدار مى‌دهد كه آنان را مى‌بيند و سخنانشان را مى‌شنود. «السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»


«1». در جاى ديگر آمده است: «لقد رأى من آيات ربّه الكبرى‌» نجم، 18.

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا تفسیر مجمع البیان.
  3. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 493.

منابع