حضرت ادریس علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
Movahedian (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز |
||
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{خوب}} | |
+ | '''حضرت ادریس علیه السلام''' از پیامبران الهی است که در زمان بین [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] و [[حضرت نوح علیه السلام|حضرت نوح]] علیهماالسلام می زیست. [[قرآن|قرآن کریم]] او را به [[صبر]] و راستی در اعتقاد و کردار و گفتار ستوده است. مطابق با روایات، ادریس نخستین کسى بوده که با قلم نوشت و نیز خیاطی کرد و چون کتابها را بسیار درس میداد او را ادریس نامیدند. حضرت ادریس را ابوالحکما نامیدهاند و مبادی و اصول اولیه بسیاری از علوم را به او نسبت میدهند. گفته شده ادریس نبی از پیامبرانی بوده که [[غیبت]] داشته است و پس از غیبت، او با نام [[الیاس]] و به عنوان رسول دوباره بر مردم مبعوث شد. | ||
+ | ==وجه تسمیه ادریس== | ||
+ | بیشتر لغویان «ادریس» را واژهاى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه این نامگذارى را کثرت دانش یا ممارست او بر آموزش، ذکر کردهاند؛<ref> ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۲۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۲</ref> اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادریس بیان نمودهاند.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۱</ref> | ||
+ | روایتی از [[امام صادق]] علیه السلام در [[تفسیر قمی]] وجه اول را تایید مینماید: و سُمّى ادریس لکثرة دراسته الکتب: این که او ادریس نامیده شد براى آنست که کتاب ها را بسیار درس میداد.»<ref>قمی، تفسیر قمی، ج۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲</ref> | ||
+ | مطابق با گفته دیلمى در محبوب القلوب، ادریس را عبرانیان اخنوخ و یونانیان ارمیس می گفتند که در نزد آنها به معنی عطارد بود. و عرب او را ادریس می خوانند مطابق با آنچه خدا در کتابش او را نامگذاری نموده و وجه آن بسیاری درس گفتن اوست.<ref>«هرمس الهرامسة المسمى عند العبرانیین اخنوخ، و عند الیونانیین ارمیس، و معنى ارمیس عندهم عطارد، و عند العرب ادریس کما سماه الله تعالى فی کتابه العزیز لکثرة دراسته». حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، ج۲، ص۶۸۲.</ref> | ||
− | + | به گفته [[علامه حسن زاده آملی]] حکماى یونان هر جا در کتابهای خود هرمس حکیم می نویسند، مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.<ref>حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، ج۲، ص۶۸۲.</ref> هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۷۱</ref> و در مورد وجه آن گفته شده از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.<ref>صمدی آملی، شرح دروس هیئت، جلسه اول، [http://www.tafrid.ir/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C/ سایت تفرید]</ref> | |
− | + | ==نسب ادریس نبی== | |
+ | به گفته بسیاری از منابع، «ادریس» همان «اخنوخ» یا خنوخ است که نزد [[اهل کتاب|اهل کتاب]]، یکى از پیامبران پیش از [[حضرت نوح]] علیه السلام بوده و کتابهاى فراوانى به او نسبت داده شده است.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۱</ref> نسب ادریس در کتاب مقدس<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۵: ۱- ۲۰</ref> و در بیشتر کتابهاى تاریخى و [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] به این ترتیب آمده است: «ادریس» «اخنوخ» بن یرد (یارد، یارید) بن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم علیهم السلام.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دائره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۲</ref> | ||
− | + | در [[مجمع البیان]] آمده که او جد پدر نوح است و در [[تورات]] سِفر تکوین باب پنجم مى نویسد: یارد ۱۶۲ سال زندگى کرد و خنوخ را به دنیا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنیا آمد. سپس متوشالخ را «لمک» نام مى برد و گوید: از «لمک» نوح به دنیا آمد.<ref> قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۳۴۳.</ref> | |
− | == | + | ==جایگاه ادریس در علم و تمدن== |
+ | حضرت ادریس علیه السلام را منشاء و معلم بسیاری از علوم دانسته اند. [[علامه طباطبایى|علامه طباطبائی]] زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این می داند که او از قدیمىترین پیشوایان علم بوده که افکار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق دادهاند، و یا اینکه او اولین ایشان بوده است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۷۳</ref> | ||
− | + | [[محیی الدین ابن عربی|محی الدین ابن عربی]] او را به این می ستاید که به او علم حروف و اسرار [[حکمت]] و لطائف عددیه و اشارت های عددیه داده شده بود. و علما به دور او ازدحام داشتند و سائر حکما از مشکات او اقتباس مینمودند.<ref>حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، ج۲، ص۶۸۸</ref> | |
− | [[ | + | همچنین گفته اند او اولین کسی است که [[علم نجوم]] را به الهام الهی استخراج نمود. و زمین را به چهار ربع تقسیم نمود و در هر ربعی پادشاهی که به امور آن قیام کند معین نمود.<ref>دیلمی، محبوب القلوب، ص۸۸</ref> در دعای روز اول [[ماه رجب]] نیز به علم ادریس(علیه السلام) اشاره شده است: «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان؛ و تعلیم دهنده به ادریس عدد ستارگان، و حساب و سالها و ماه ها و اوقات زمانها را».<ref>سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۷ش، ج۳،ص۲۰۵.</ref> |
− | |||
− | در [[ | ||
==حضرت ادریس در قرآن== | ==حضرت ادریس در قرآن== | ||
− | قرآن در دو جا از | + | [[قرآن|قرآن کریم]] در دو جا از ادریس علیه السلام نامبرده و از او به نیکى یاد کرده است: |
− | + | *{{متن قرآن|«وَ إِسْمعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَاالْکفْلِ کلٌّ مِنَ الصّابِرِینَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَاإِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ»}}: و اسماعیل و ادریس و [[حضرت ذوالکفل علیه السلام|ذوالکفل]] را یاد کن که همه از صابران بودند. و آنها را در رحمت خود داخل گردانیدیم. بدرستی که آنها از صالحان بودند ([[سوره انبیاء]]، آیه ۸۵). | |
− | + | *{{متن قرآن|«وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقًا نَّبِیا * وَرَفَعْنَاهُ مَکانًا عَلِیا»}}: و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبرى بسیار راستگو بود. و او را به مکانى بلند فرا بردیم ([[سوره مریم]]، آیه ۵۶). | |
− | ( | + | همچنین برخى از مفسران در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیه هاى: {{متن قرآن|«وَزَکرِیا وَیحْیىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»}} ([[سوره انعام]]، آیه ۸۵) و {{متن قرآن|«و اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین»}} ([[سوره صافات]]، آیه ۱۲۳) الیاس را همان «ادریس» دانسته اند، و ویژگى ها و داستان هایى را که براى ادریس گفته شده، در ذیل این آیات براى «الیاس» آوردهاند.<ref> مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰.</ref> مطابق با برخی روایات نیز، الیاس همان ادریس است. عبدالغنى نابلسى در شرح فص الیاسى فصوص الحکم، تعدادی از این روایات را آورده است.<ref>حسن زاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص۱۳۰</ref> [[علامه حسن زاده آملی]] در این مورد می گوید: إلیاس همان إدریس است، زیرا آن حضرت را ظهور و [[غیبت|غیبت]] بوده و دوباره مبعوث شده است، یک بار پیش از غیبت که إدریس نبى بود، قوله تعالى:{{متن قرآن|«وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیا، وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیا»}} (سوره مریم، آیه ۵۶-۵۷) و زمان غیبتش ۳۶۵ سال بوده است، و پس از آن به اسم [[حضرت الیاس علیه السلام|الیاس]] رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: {{متن قرآن|«وَإِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ »}} (سوره صافات، آیه ۱۲۴).<ref>حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص۶۴۲</ref> |
− | برخى | + | برخى نیز آیه {{متن قرآن|«سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یاسِینَ»}} (سوره صافات، آیه ۱۳۰) را «سَلمٌ عَلى اِدراسین» یا «اِلیاسین» قرائت کرده و آن را به «ادریس» تفسیر کردهاند.<ref> تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۲۲.</ref> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==حضرت ادریس در روایات== | ==حضرت ادریس در روایات== | ||
− | * | + | *[[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستین کسی که با [[قلم]] نوشت، ادریس علیه السلام بود.<ref> حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى، ج۲، ص۲۶۹.</ref> |
− | + | *[[امام صادق]] علیه السلام فرمودند: [[مسجد سهله]] جایگاه خانه ادریس پیامبر است که در آن خیاطی می کرد.<ref> بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۱۱، ص۲۸۴.</ref> | |
+ | *در روایت آمده که سبب بردن ادریس به آسمان این بود که: فرشته اى به او بشارت قبولى اعمال و آمرزش لغزش ها داد، او نیز آرزو کرد زنده بماند، فرشته پرسید: براى چه آرزوى حیات دارى؟ گفت: براى این که سپاس حق را به جاى آورم، زیرا در مدت حیات، دعا مى کردم اعمالم قبول شود، حال که به مقصود خود نایل گشته ام، مى خواهم شکر خدا را به جاى آورم؟ آن فرشته بال خود را گشود و او را دربرگرفت و به آسمان ها برد.<ref> ارشاد القلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى، ج ۱ ص ۳۲۶.</ref> | ||
− | + | ==صحف ادریس== | |
+ | [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله، در پاسخ به سؤال [[ابوذر]] از تعداد کتاب هایی که خداوند نازل کرده است، فرمود: ۱۰۴ کتاب نازل کرد؛ پنجاه صحیفه بر شیث، سی صحیفه بر حضرت ادریس، بیست صحیفه بر [[حضرت ابراهیم]] و چهار کتاب [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] و [[فرقان]] ([[قرآن]]).<ref> بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۱۱، ص۳۲.</ref> | ||
− | + | ۲۹ صحیفه از صُحُف ادریس در جلد ۹۵ کتاب «[[بحارالأنوار (کتاب)|بحارالانوار]]» آمده است که از صفحهی ۴۵۳ آغاز میشود. دو نمونه زیر بخش هایی از این صحف هستند: | |
− | + | *هر که آفریده را شناخت، آفریدگار را شناخت و هر که [[رزق|روزی]] را شناخت، روزی رسان را شناخت و هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.<ref>بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۹۲، ص۴۵۶.</ref> | |
+ | *چون وارد [[نماز]] شدید، ذهن و فکر خود را متوجه آن سازید و [[الله|خدا]] را با دلی پاک و فارغ (از هر چه جز اوست) بخوانید و با [[خضوع]] و [[خشوع]] و فرمانبرداری، مصالح و منافع خود را از او بخواهید و هرگاه [[رکوع]] و [[سجود]] کردید افکار دنیوی و خیالات بد و ناشایست و کردارهای زشت و اندیشه مکر و خدعه و [[حرام]] خواری و تجاوز و دشمنی و [[کینه|کینه]] را، از خود دور سازید و همه اینها را از میان خود به دور افکنید.<ref> بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۸۱، ص۲۵۳.</ref> | ||
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> | ||
− | + | ==منابع== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * | + | *ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. |
+ | *علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش. | ||
+ | *حسن زاده آملى، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش. | ||
+ | *علامه طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق. | ||
+ | *محمد دیلمی، محبوب القلوب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۳۸۰ش. | ||
+ | *قصص الأنبیاء، فاطمه مشایخ، تهران، انتشارات فرحان، اول، ۱۳۸۱ش. | ||
+ | *قرشى، تفسیر أحسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، سوم، ۱۳۷۷. | ||
+ | *قطب راوندى، قصص الأنبیاء علیهم السلام، مشهد، مؤسسة البحوث الإسلامیة، ۱۴۰۹ق. | ||
+ | *بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران. | ||
+ | *حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همکاران؛ قم: دارالحدیث، اول، ۱۴۲۹ق. | ||
+ | *ارشاد القلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى؛ قم: ناصر، اول، ۱۳۷۶. | ||
+ | *مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
+ | *حسن زاده آملى، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ۱جلد، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | ||
+ | *طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش. | ||
− | + | ==مطالب مرتبط== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[حضرت الیاس علیه السلام]] | ||
+ | {{پیامبران}} | ||
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
[[رده:قصههای قرآنی]] | [[رده:قصههای قرآنی]] | ||
[[رده:پیامبران]] | [[رده:پیامبران]] | ||
+ | [[رده:مقاله های مهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۸
حضرت ادریس علیه السلام از پیامبران الهی است که در زمان بین حضرت آدم و حضرت نوح علیهماالسلام می زیست. قرآن کریم او را به صبر و راستی در اعتقاد و کردار و گفتار ستوده است. مطابق با روایات، ادریس نخستین کسى بوده که با قلم نوشت و نیز خیاطی کرد و چون کتابها را بسیار درس میداد او را ادریس نامیدند. حضرت ادریس را ابوالحکما نامیدهاند و مبادی و اصول اولیه بسیاری از علوم را به او نسبت میدهند. گفته شده ادریس نبی از پیامبرانی بوده که غیبت داشته است و پس از غیبت، او با نام الیاس و به عنوان رسول دوباره بر مردم مبعوث شد.
محتویات
وجه تسمیه ادریس
بیشتر لغویان «ادریس» را واژهاى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه این نامگذارى را کثرت دانش یا ممارست او بر آموزش، ذکر کردهاند؛[۱] اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادریس بیان نمودهاند.[۲]
روایتی از امام صادق علیه السلام در تفسیر قمی وجه اول را تایید مینماید: و سُمّى ادریس لکثرة دراسته الکتب: این که او ادریس نامیده شد براى آنست که کتاب ها را بسیار درس میداد.»[۳]
مطابق با گفته دیلمى در محبوب القلوب، ادریس را عبرانیان اخنوخ و یونانیان ارمیس می گفتند که در نزد آنها به معنی عطارد بود. و عرب او را ادریس می خوانند مطابق با آنچه خدا در کتابش او را نامگذاری نموده و وجه آن بسیاری درس گفتن اوست.[۴]
به گفته علامه حسن زاده آملی حکماى یونان هر جا در کتابهای خود هرمس حکیم می نویسند، مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.[۵] هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.[۶] و در مورد وجه آن گفته شده از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.[۷]
نسب ادریس نبی
به گفته بسیاری از منابع، «ادریس» همان «اخنوخ» یا خنوخ است که نزد اهل کتاب، یکى از پیامبران پیش از حضرت نوح علیه السلام بوده و کتابهاى فراوانى به او نسبت داده شده است.[۸] نسب ادریس در کتاب مقدس[۹] و در بیشتر کتابهاى تاریخى و تفسیرى به این ترتیب آمده است: «ادریس» «اخنوخ» بن یرد (یارد، یارید) بن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم علیهم السلام.[۱۰]
در مجمع البیان آمده که او جد پدر نوح است و در تورات سِفر تکوین باب پنجم مى نویسد: یارد ۱۶۲ سال زندگى کرد و خنوخ را به دنیا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنیا آمد. سپس متوشالخ را «لمک» نام مى برد و گوید: از «لمک» نوح به دنیا آمد.[۱۱]
جایگاه ادریس در علم و تمدن
حضرت ادریس علیه السلام را منشاء و معلم بسیاری از علوم دانسته اند. علامه طباطبائی زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این می داند که او از قدیمىترین پیشوایان علم بوده که افکار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق دادهاند، و یا اینکه او اولین ایشان بوده است.[۱۲]
محی الدین ابن عربی او را به این می ستاید که به او علم حروف و اسرار حکمت و لطائف عددیه و اشارت های عددیه داده شده بود. و علما به دور او ازدحام داشتند و سائر حکما از مشکات او اقتباس مینمودند.[۱۳]
همچنین گفته اند او اولین کسی است که علم نجوم را به الهام الهی استخراج نمود. و زمین را به چهار ربع تقسیم نمود و در هر ربعی پادشاهی که به امور آن قیام کند معین نمود.[۱۴] در دعای روز اول ماه رجب نیز به علم ادریس(علیه السلام) اشاره شده است: «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان؛ و تعلیم دهنده به ادریس عدد ستارگان، و حساب و سالها و ماه ها و اوقات زمانها را».[۱۵]
حضرت ادریس در قرآن
قرآن کریم در دو جا از ادریس علیه السلام نامبرده و از او به نیکى یاد کرده است:
- «وَ إِسْمعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَاالْکفْلِ کلٌّ مِنَ الصّابِرِینَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَاإِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ»: و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را یاد کن که همه از صابران بودند. و آنها را در رحمت خود داخل گردانیدیم. بدرستی که آنها از صالحان بودند (سوره انبیاء، آیه ۸۵).
- «وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقًا نَّبِیا * وَرَفَعْنَاهُ مَکانًا عَلِیا»: و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبرى بسیار راستگو بود. و او را به مکانى بلند فرا بردیم (سوره مریم، آیه ۵۶).
همچنین برخى از مفسران در تفسیر آیه هاى: «وَزَکرِیا وَیحْیىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ» (سوره انعام، آیه ۸۵) و «و اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین» (سوره صافات، آیه ۱۲۳) الیاس را همان «ادریس» دانسته اند، و ویژگى ها و داستان هایى را که براى ادریس گفته شده، در ذیل این آیات براى «الیاس» آوردهاند.[۱۶] مطابق با برخی روایات نیز، الیاس همان ادریس است. عبدالغنى نابلسى در شرح فص الیاسى فصوص الحکم، تعدادی از این روایات را آورده است.[۱۷] علامه حسن زاده آملی در این مورد می گوید: إلیاس همان إدریس است، زیرا آن حضرت را ظهور و غیبت بوده و دوباره مبعوث شده است، یک بار پیش از غیبت که إدریس نبى بود، قوله تعالى:«وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیا، وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیا» (سوره مریم، آیه ۵۶-۵۷) و زمان غیبتش ۳۶۵ سال بوده است، و پس از آن به اسم الیاس رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: «وَإِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ » (سوره صافات، آیه ۱۲۴).[۱۸]
برخى نیز آیه «سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یاسِینَ» (سوره صافات، آیه ۱۳۰) را «سَلمٌ عَلى اِدراسین» یا «اِلیاسین» قرائت کرده و آن را به «ادریس» تفسیر کردهاند.[۱۹]
حضرت ادریس در روایات
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستین کسی که با قلم نوشت، ادریس علیه السلام بود.[۲۰]
- امام صادق علیه السلام فرمودند: مسجد سهله جایگاه خانه ادریس پیامبر است که در آن خیاطی می کرد.[۲۱]
- در روایت آمده که سبب بردن ادریس به آسمان این بود که: فرشته اى به او بشارت قبولى اعمال و آمرزش لغزش ها داد، او نیز آرزو کرد زنده بماند، فرشته پرسید: براى چه آرزوى حیات دارى؟ گفت: براى این که سپاس حق را به جاى آورم، زیرا در مدت حیات، دعا مى کردم اعمالم قبول شود، حال که به مقصود خود نایل گشته ام، مى خواهم شکر خدا را به جاى آورم؟ آن فرشته بال خود را گشود و او را دربرگرفت و به آسمان ها برد.[۲۲]
صحف ادریس
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، در پاسخ به سؤال ابوذر از تعداد کتاب هایی که خداوند نازل کرده است، فرمود: ۱۰۴ کتاب نازل کرد؛ پنجاه صحیفه بر شیث، سی صحیفه بر حضرت ادریس، بیست صحیفه بر حضرت ابراهیم و چهار کتاب تورات و انجیل و زبور و فرقان (قرآن).[۲۳]
۲۹ صحیفه از صُحُف ادریس در جلد ۹۵ کتاب «بحارالانوار» آمده است که از صفحهی ۴۵۳ آغاز میشود. دو نمونه زیر بخش هایی از این صحف هستند:
- هر که آفریده را شناخت، آفریدگار را شناخت و هر که روزی را شناخت، روزی رسان را شناخت و هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.[۲۴]
- چون وارد نماز شدید، ذهن و فکر خود را متوجه آن سازید و خدا را با دلی پاک و فارغ (از هر چه جز اوست) بخوانید و با خضوع و خشوع و فرمانبرداری، مصالح و منافع خود را از او بخواهید و هرگاه رکوع و سجود کردید افکار دنیوی و خیالات بد و ناشایست و کردارهای زشت و اندیشه مکر و خدعه و حرام خواری و تجاوز و دشمنی و کینه را، از خود دور سازید و همه اینها را از میان خود به دور افکنید.[۲۵]
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۲۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۲
- ↑ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۱
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ج۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲
- ↑ «هرمس الهرامسة المسمى عند العبرانیین اخنوخ، و عند الیونانیین ارمیس، و معنى ارمیس عندهم عطارد، و عند العرب ادریس کما سماه الله تعالى فی کتابه العزیز لکثرة دراسته». حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، ج۲، ص۶۸۲.
- ↑ حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، ج۲، ص۶۸۲.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۷۱
- ↑ صمدی آملی، شرح دروس هیئت، جلسه اول، سایت تفرید
- ↑ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۱
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش ۵: ۱- ۲۰
- ↑ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دائره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۲
- ↑ قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۳۴۳.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۷۳
- ↑ حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، ج۲، ص۶۸۸
- ↑ دیلمی، محبوب القلوب، ص۸۸
- ↑ سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۷ش، ج۳،ص۲۰۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰.
- ↑ حسن زاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص۱۳۰
- ↑ حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص۶۴۲
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۲۲.
- ↑ حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى، ج۲، ص۲۶۹.
- ↑ بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۱۱، ص۲۸۴.
- ↑ ارشاد القلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى، ج ۱ ص ۳۲۶.
- ↑ بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۱۱، ص۳۲.
- ↑ بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۹۲، ص۴۵۶.
- ↑ بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۸۱، ص۲۵۳.
منابع
- ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
- حسن زاده آملى، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش.
- علامه طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
- محمد دیلمی، محبوب القلوب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۳۸۰ش.
- قصص الأنبیاء، فاطمه مشایخ، تهران، انتشارات فرحان، اول، ۱۳۸۱ش.
- قرشى، تفسیر أحسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، سوم، ۱۳۷۷.
- قطب راوندى، قصص الأنبیاء علیهم السلام، مشهد، مؤسسة البحوث الإسلامیة، ۱۴۰۹ق.
- بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
- حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همکاران؛ قم: دارالحدیث، اول، ۱۴۲۹ق.
- ارشاد القلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى؛ قم: ناصر، اول، ۱۳۷۶.
- مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- حسن زاده آملى، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ۱جلد، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
مطالب مرتبط
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |