شناسه ناقص است
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

رکوع

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«رکوع» در لغت به معناى خم شدن و پایین انداختن سر، و در شرع در خم شدن خاص بکار رفته است.[۱] رکوع از اجزاى واجب نماز و نیز از ارکان آن می باشد.

حکم رکوع

رکوع از اجزاى واجب نماز؛ اعم از فریضه و نافله است که در هر رکعت یک بار انجام مى‌گیرد، جز نماز آیات که در هر رکعت از آن پنج رکوع واجب است.[۲]

رکوع ـ علاوه بر وجوب ـ از ارکان نماز است؛ بدین معنا که ترک یا زیادکردن آن حتى از روى سهو، موجب بطلان نماز مى‌شود. البته در ترک سهوى، چنانچه قبل از دخول در رکن بعدى (سجود) متذکر شود، واجب است برگردد و آن را به جا آورد. در این صورت نمازش صحیح است؛ اما اگر پس از دخول در رکن بعدى متذکر گردد، به قول مشهور، نمازش باطل است؛ خواه در دو رکعت نخست باشد یا دو رکعت پایانى نمازهاى چهار رکعتى.[۳] برخى قدما میان دو رکعت نخست و دو رکعت آخر تفصیل داده و گفته‌اند: اگر در دو رکعت آخر پس از هر دو سجده متذکر شود، برمى‌گردد و رکوع را به جا مى‌آورد و سجده را دوباره انجام مى‌دهد و در این صورت نمازش صحیح است.[۴] جریان حکم یاد شده در رکعت دوم نیز از برخى قدما نقل شده است.[۵] بلکه از برخى دیگر از آنان تعمیم حکم یاد شده به همه رکعت ها نقل شده است.[۶]

زیاد کردن رکوع از روى سهو بنابر قول مشهور ـ که ترک سهوى آن را موجب بطلان نماز مى‌دانند ـ حکم ترک سهوى رکوع را دارد، مگر در نماز جماعت که چنانچه مأموم پیش از امام سر از رکوع بردارد، بنابر قول مشهور واجب است دوباره به رکوع رود و از امام متابعت کند.[۷]

به قول مشهور، درک رکوع امام جماعت یک رکعت محسوب می‌شود.[۸] همچنین به قول مشهور، کسی که در نماز جمعه به رکوع رکعت دوم نماز رسیده، نماز جمعه را درک کرده و باید رکعت دوم نمازش را خود بخواند.[۹]

به قول مشهور در نماز آیات به جماعت، مأموم نمی‌تواند پس از رکوعِ نخست -اعم از رکعت اول و دوم- به امام اقتدا کند؛ بلکه باید قبل یا در اثنای اولین رکوع اقتدا نماید.[۱۰]

واجبات رکوع

۱. انحناء و خم شدن: به اندازه‌اى که دست ها به زانوها برسد؛ لیکن این مسئله که خم شدن باید به اندازه‌اى باشد که گودی کف دست به زانو برسد یا رسیدن سر انگشتان کفایت می‌کند، اختلافی است.[۱۱] البته نهادن دست ها بر زانوها در حال رکوع واجب نیست؛[۱۲] هر چند برخی، احتیاط واجب را در نهادن دانسته‌اند.[۱۳]

خم شدن باید به گونه متعارف باشد. از این رو، خم شدن به یکی از دو پهلو و یا پایین آوردن باسن و بالا بردن زانوها و مانند آن صحیح نیست. برخی برای زن، خم شدن در حدی که دست به زانو برسد را واجب ندانسته و گفته‌اند: برای زن خم شدن به اندازه‌ای که دست به ران (بالای زانو) برسد، کفایت می‌کند.[۱۴] بلکه آن را برای زن مستحب دانسته‌اند؛[۱۵] لیکن در مقابل، برخی در مقدار واجب از انحنا تفاوتی بین مرد و زن قائل نشده‌اند؛ اما در مقدار مستحب (خم شدن به گونه‌ای که گودی دست ها بر سر زانوها قرار گرفته و زانوها به عقب کشیده شوند) قائل به تفاوت شده و آن را تنها به مرد اختصاص داده‌اند.[۱۶]

نمازگزار ناتوان از خم شدن به مقدار واجب، تا حدّ ممکن خم می‌شود؛[۱۷] لیکن برخی احتیاط را در خم شدن به اندازه ممکن و اشاره کردن با سر دانسته‌اند.[۱۸] برخی دیگر احتیاط را در تکرار نماز به هر دو صورت؛ رکوع با خم شدن به مقدار ممکن و اشاره دانسته‌اند.[۱۹]

کسی که ایستاده نماز می‌گزارد چنانچه خم شدن برای رکوع برایش امکان‌پذیر نباشد، در صورتی که بتواند در حالت نشسته به رکوع رود، آیا برای او نشسته رکوع کردن واجب است یا ایستاده نماز خواندن و با سر اشاره کردن برای رکوع؟ مسئله محل اختلاف است.[۲۰] برخی احتیاط را در گزاردن نماز به هر دو صورت دانسته‌اند.[۲۱]

کسی که نشسته رکوع می‌کند باید به اندازه‌ای خم شود که صورتش برابر زانوهایش قرار گیرد و افضل، قرار گرفتن صورت محاذی محل سجده است.[۲۲] برخی بلندکردن رانها را نیز در حال رکوع واجب دانسته‌اند.[۲۳] بعضی گفته‌اند: خم شدن به مقداری که به نظر عرف رکوع در حال نشسته بر آن صادق باشد، کفایت می‌کند.[۲۴]

کسی که خم شدن برایش مطلقا؛ خواه ایستاده یا نشسته امکان ندارد به قول مشهور برای رکوع با سر اشاره می‌کند و در صورت عدم امکان آن با دو چشم به بستن آن به قصد رکوع و بازکردن به قصد بلند شدن از رکوع، رکوع می‌کند.[۲۵]

۲. ذکر: بی شک ذکر خداوند متعال در رکوع واجب است؛ لیکن در این که گفتن هر ذکر مشتمل بر تنزیه و ستایش خداوند، همچون تکبیر، تهلیل و تسبیح کفایت می‌کند یا خصوص تسبیح واجب است، اختلاف می‌باشد. بنابر قول دوم در کفایت مطلق تسبیح یا وجوب یک بار تسبیح کبری {سُبحانَ رَبیَ العَظیمِ وَ بِحَمدِهِ} یا وجوب سه بار آن و یا تخییر بین یک بار تسبیح کبری و سه بار تسبیح صغری {سُبحانَ اللّه‌} اختلاف است؛ چنان که در تسبیح کبری آیا آوردن {وَ بِحَمدِهِ} واجب است یا گفتن {سُبحانَ رَبیَ العَظیم} کفایت می‌کند؟ اختلاف می‌باشد. بنابر قول دوم افزودن آن مستحب خواهد بود. در حال ضرورت نیز گفتن یک بار {سُبحانَ اللّه‌} کفایت می‌کند.[۲۶]

۳. طمأنینه: واجب است بدن نمازگزار هنگام ادای ذکر واجبِ رکوع آرام و بی حرکت باشد. در وجوب طمأنینه هنگام گفتن ذکر مستحب، اختلاف است. بر وجوب آن ادعای اجماع شده است.[۲۷] البته نسبت به ذکری که استحبابش مطلق است و اختصاص به نماز ندارد، طمأنینه در آن واجب نیست.[۲۸]

ترک عمدی طمأنینه هنگام ذکر واجب رکوع موجب بطلان نماز است. لیکن ترک سهوی آن موجب بطلان نماز نیست؛ ولی چنانچه قبل از سر برداشتن از رکوع متذکر گردد باید ذکر را با طمأنینه تکرار کند.[۲۹]

ظاهر کلام بعض قدما رکن بودن طمأنینه است؛[۳۰] لیکن به گفته برخی، مقصود از رکن بودن در کلام بعض قدما در این مورد و دو مورد بعدی، وجوب طمأنینه در مقابل قول به عدم وجوب آن است، نه آن که همچون رکوع از ارکان نماز است که با ترک آن هر چند از روی سهو نماز باطل شود.[۳۱]

برخی گفته‌اند: فقدان طمأنینه در اصل (مسمای) رکوع، هر چند از روی سهو موجب بطلان نماز است؛ لیکن با رعایت طمأنینه در اصل رکوع، ترک آن از روی سهو در حال ذکر موجب بطلان نماز نمی‌شود.[۳۲]

۴. بلندکردن سر از رکوع و ایستادن: بنابراین چنانچه نمازگزار بدون عذر و از روی عمد قبل از سربرداشتن از رکوع و ایستادن به سجده رود، نمازش باطل است؛ اما اگر از روی سهو باشد نماز باطل نمی‌شود؛ لیکن در صورتی که قبل از رفتن به سجده متذکر شود باید برگردد و بایستد و سپس به سجده رود.[۳۳] ظاهر کلام برخی قدما رکن بودن این واجب است.[۳۴]

۵. طمأنینه پس از رکوع: واجب است نمازگزار پس از بلندشدن از رکوع راست بایستد و پس از آن که بدنش آرام گرفت به سجده رود. بنابراین ترک عمدی طمأنینه در حال ایستادن موجب بطلان نماز می‌شود.[۳۵] ظاهر کلام برخی قدما رکن بودن این طمأنینه است.[۳۶]

۶. تکبیر: به قول برخی قدما برای رفتن به رکوع، گفتن تکبیر واجب است. نظر مشهور استحباب آن است.[۳۷]

مستحبات رکوع

  1. به قول مشهور، تکبیر قبل از رکوع. برخی قدما قائل به وجوب آن شده‌اند.[۳۸]
  2. گذاشتن کف دستها بر سر زانوها با انگشتان باز.
  3. بازکردن و گشودن دست ها از دو پهلو مانند دو بال گشوده برای مرد و ترک آن برای زن.
  4. نهادن دست راست بر زانوی راست پیش از نهادن دست چپ بر زانوی چپ.
  5. کشیدن زانوها به عقب و صاف کردن پشت و موازی قراردادن گردن با آن.[۳۹]
  6. قرار دادن زانوها به موازات یکدیگر.[۴۰]
  7. فاصله انداختن بین پاها به اندازه یک وجب.
  8. به قول مشهور، نگاه‌کردن بین دو پا؛ لیکن برخی بستن چشمها را در حال رکوع مستحب دانسته‌اند. برخی نیز قائل به تخییر بین نگاه کردن و بستن چشمها شده‌اند.
  9. تکرار ذکر رکوع و ختم آن به عدد فرد همچون سه، پنج و هفت.
  10. خواندن دعاهای وارد شده قبل و بعد از ذکر واجب رکوع.
  11. گفتن ذکر صلوات بر محمد و آل محمد قبل یا بعد از ذکر واجب رکوع.
  12. گفتن {سَمِعَ اللّه‌ُ لِمَن حَمِدَهُ} بعد از سر برداشتن از رکوع.[۴۱]
  13. بلندکردن دستها بعد از رکوع پس از ایستادن به قول گروهی؛ مشهور آن را مستحب ندانسته‌اند. برخی تکبیر را نیز با بلندکردن دست ها مستحب دانسته‌اند.[۴۲]
  14. گذاشتن دست ها بر روی رانها (بالای زانوها) برای زن.[۴۳]

مکروهات رکوع

  1. موازی یکدیگر قرار ندادن گردن و پشت با فروافکندن سر و کمان کردن پشت یا صاف کردن پشت و پایین انداختن سر و یا جلو دادن سینه و به داخل بردن پشت، همچون زین اسب.
  2. چسباندن دست ها به پهلو برای مرد.
  3. کمان کردن زانوها و عقب کشیدن پشت به تصریح برخی.
  4. نهادن دست ها بر یکدیگر و نیز بین زانوها. ظاهر کلام برخی حرمت آن است.
  5. خارج کردن دست ها از آستین و قراردادن در زیر لباس.
  6. تلاوت قرآن. [۴۴]

پانویس

  1. الحدائق الناضرة، ۸/۲۳۴؛ مستند العروة (الصلاة) ۴/۶.
  2. جواهرالکلام، ۱۰/۶۹؛ العروة الوثقى ۲/۵۳۷.
  3. غایة المرام ۱/۱۹۷؛ جواهرالکلام ۱۰/۶۹ و ۱۲/۲۴۳.
  4. المبسوط، ۱/۱۰۹.
  5. مختلف الشیعة، ۲/۳۶۳.
  6. المبسوط ۱/۱۱۹.
  7. مستمسک العروة، ۷/۲۶۹ ـ ۲۷۱.
  8. جواهرالکلام، ۱۳/۱۴۶ و ۱۴/۵۴.
  9. .۱۱/۱۴۶-۱۴۹
  10. ۴۴۵-۴۴۶.
  11. الحدائق الناضرة ۸/۲۳۶-۲۳۸؛ جواهرالکلام ۱۰/۷۳؛ مستند العروة (الصلاة) ۴/۶-۱۱.
  12. الحدائق الناضرة ۸/۲۳۷.
  13. العروة الوثقی، ۲/۵۳۹.
  14. المقنعة/ ۱۱۱؛ النهایة/ ۷۳؛ الوسیلة/ ۹۵؛ جامع المقاصد ۲/ ۳۶۳.
  15. کتاب السرائر ۱/۲۲۵؛ الألفیة والنفلیة/۱۱۹.
  16. جواهرالکلام، ۱۰/۷۳، ۷۴؛ العروة الوثقی ۲/۵۴۶؛ مستندالعروة (الصلاة) ۴/۶۰، ۶۱.
  17. جواهرالکلام، ۱۰/۷۶.
  18. مستند العروة، (الصلاة) ۴/۳۴.
  19. العروة الوثقی ۲/۵۳۹، ۵۴۰.
  20. ۵۴۰؛ مستند العروة، (الصلاة) ۴/۳۵، ۳۶.
  21. العروة الوثقی، ۲/۵۴۰؛ هدایة العباد، (گلپایگانی)، ۱/۱۵۵.
  22. مسالک الأفهام ۱/۲۰۲؛ مدارک الأحکام ۳/۳۳۰؛ جواهرالکلام ۹/۲۶۲، ۲۶۳؛ العروة الوثقی ۲/۵۵۱.
  23. جامع المقاصد، ۲/۲۰۵؛ مسالک الأفهام ۱/۲۰۲.
  24. مجمع الفائدة ۲/۱۹۲؛ جواهرالکلام، ۹/۲۶۲، ۲۶۳.
  25. الحدائق الناضرة، ۸/۷۹ ۸۰ و ۲۴۱؛ ریاض المسائل ۳/۳۷۶ و ۴۲۹.
  26. جواهرالکلام، ۱۰/۸۹، ۹۷.
  27. مستمسک العروة، ۶/۱۴۳، ۱۴۴ و ۳۰۴.
  28. العروة الوثقی، ۲/۵۳۹.
  29. جواهرالکلام، ۱۲/۲۷۵، ۲۷۶.
  30. الخلاف، ۱/۳۴۸.
  31. تلخیص الخلاف/ ۱۱۹-۱۲۰.
  32. مستندالعروة (الصلاة)، ۴/۲۸-۲۹.
  33. رسائل المحقق الکرکی ۳/۲۷۶؛ جواهرالکلام ۱۰/۸۷-۸۸.
  34. الخلاف، ۱/۳۵۱.
  35. جواهرالکلام، ۱۰/۸۸.
  36. الخلاف، ۱/۳۵۱.
  37. جواهرالکلام، ۱۰/۱۰۱، ۱۰۳؛ المراسم العلویة/۶۹؛ الخلاف ۱/۳۱۴ و ۳۴۶.
  38. جواهرالکلام ۱۰/۱۰۱،۱۰۳؛ المراسم العلویة/۶۹؛ الخلاف ۱/۳۱۴ و ۳۴۶.
  39. جواهرالکلام، ۱۰/۱۰۴، ۱۰۵؛ العروة الوثقی، ۲/۵۵۲.
  40. الدروس الشرعیة ۱/۱۷۸.
  41. جواهرالکلام، ۱۰/۱۰۶، ۱۱۶؛ العروة الوثقی، ۲/۵۵۲، ۵۵۳.
  42. مستمسک العروة، ۶/۳۳۸، ۳۳۹.
  43. الألفیة والنفلیة/۱۱۹.
  44. جواهرالکلام، ۱۰/۱۱۶، ۱۲۱؛ العروة الوثقی ۲/۵۵۳.

منابع