منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اسماء بنت عمیس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۲۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
'''«اسماء بنت عُمَیس»'''، از زنان [[صحابی]] و بافضیلت در صدر [[اسلام]] است و [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله او را از زنان [[بهشت|بهشتی]] خواند. اسماء در ابتدا با [[جعفر طیار|جعفر بن ابى‌طالب]]، [[ازدواج]] کرد و با او به [[حبشه]] و بعدا به [[مدینه]] هجرت نمود و از او صاحب سه فرزند شد. پس از [[شهادت در راه خدا|شهادت]] جعفر در جنگ [[جنگ موته|موته]]، اسماء به همسرى [[ابوبکر|ابوبکر]] درآمد و [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى‌بکر]] را به دنیا آورد. او پس از مرگ ابوبکر، مفتخر به ازدواج با [[امام على]] علیه‌السلام گردید و از ایشان صاحب دو فرزند شد.
  
 +
==زندگی‌نامه==
 +
'''نام و نسب'''
  
اسـمـا دخـتـر عميس بن معدبن تيم بن حارث كه مادرش خوله نام داشت , از بانوانى است , كه در همان روزهاى آغازين بعثت پيامبر(ص ) با آن حضرت بيعت كرد, به آستان مقدس اسلام وارد شد, و كـار دانـش آمـوزى و دريـافت مطالب دينى او بجايى رسيد, كه مى نويسند: اسما ازپيغمبر(ص ) شصت حديث روايت كرده است .
+
نام پدر اسماء «عُمَیس» است و مادرش «خَوْلَه» یا «هند» نام دارد. نسب اسماء از طرف پدر و مادر به قبایل [[یمن|یمنی]] می‌رسد. مادر اسماء را به اعتبار دامادهایش برترین زن جهان می‌دانستند. زیرا [[پیامبر اسلام|رسول‌ خدا]] (ص)، [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] (ع)، [[جعفر بن ابی طالب|جعفر بن ابی‌طالب]] (جعفر طیار)، [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]] سیدالشهداء، [[عباس بن عبدالمطلب]]، همگی دامادهای او هستند.  
  
بـا توجه به اين مقام بلند و شخصيت والاى اسما,لازم است , قبل از آن كه از وضع احاديث او سخن به ميان آوريم , پيرامون شخصيت و رفتارهاى شجاعانه و دلاورانه او, اندكى بررسى داشته باشيم :.
+
'''ازدواج با جعفر و هجرت به حبشه‌'''
  
اسما دختر عميس , از بانوانى است كه در سال پنجم بعثت به همراه شوهر خود جعفربن ابيطالب و حدود 80 نفر از مردان و زنان مخلص ومجاهد, براى حفظ دين خود از مكه به حبشه هجرت كرده و پـس از سـيـزده سـال اقـامـت در آن كـشور, به سال هشتم هجرت بعد از جنگ خ يبر به مدينه مهاجرت نموده است . اسـمـا, داراى نـه خـواهـر بود, كه معروفترين آنها ميمونه همسر رسول اللّه (ص ), ام الفضل - لبابه همسر عباس عموى بزرگوار پيامبر(ص ) و سلمى همسر حمزه سيدالشهدا بوده اند.
+
اسماء در سال‌های نخستین [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] به ازدواج [[جعفر بن ابی طالب|جعفر بن ابی‌طالب]] درآمد و در همان ابتدای دعوت پیامبر(ص) [[اسلام]] را پذیرفت و [[ایمان]] آورد. او در سال پنجم بعثت به همراه جعفر به [[حبشه]] هجرت نمود و در آنجا سه فرزند به نام‌های [[عبدالله بن جعفر طیار|عبدالله]]، محمد و عَون به دنیا آورد.<ref> طبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۱۹.</ref> عبدالله نخستین فرزند آنان و نخستین مولود مسلمان در حبشه بود. فرزند نجاشی نیز هم‌زمان با فرزند جعفر به دنیا آمد و نجاشی به دلیل دوستی‌اش با جعفر نام فرزند خود را عبدالله نامید. اسماء علاوه بر فرزند خود، فرزند نجاشی را نیز شیر داد که این مطلب نشان از جایگاه و منزلت اسماء نزد نجاشی و درایت و تلاش اسماء در جهت برقراری رابطه و استحکام آن میان پادشاه حبشه و مهاجران مسلمان دارد.
  
==وضع خانوادگى==
+
اسماء در سال هفتم هجری و هم‌زمان با [[فتح خیبر]]، همراه با جعفر و دیگر مهاجرانِ حبشه، به [[مدینه]] بازگشت. در مدینه بود که با حفصه دختر [[عمر بن خطاب|عمر]] و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ملاقات کرد و سخن تندى از عمر شنید و در جواب وى که گفته بود: ما در هجرت از شما پیشى گرفته‌ایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت: اى ‌عمر! دروغ گفتى، هرگز چنین نیست. به ‌خدا ‌سوگند! شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودید، گرسنگان شما را غذا مى‌داد و نادانانِ شما را موعظه مى‌کرد؛ ولى ما در سرزمین حبشه بیگانه و غضب شده و در آزار و ترس بودیم و این، براى خدا و پیامبرش بود آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر صلى الله علیه و آله برساند. پیامبر فرمود: هر کس چنین بگوید، دروغ گفته است؛<ref>الطبقات، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج‌ ۲، ص‌ ۲۸۴.</ref> او به من سزاوارتر از شما نیست؛ براى وى و یارانش هجرتى است؛ ولى براى شما اهل کشتى دو هجرت است؛<ref>صحیح مسلم، ج‌ ۸، ص‌ ۴۳۰.</ref> هجرتى به نزد نجاشى و هجرتى به سوى من.<ref>الطبقات، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۰.</ref>
  
همانطور كه خوانديم , اسما دختر عميس , همسر جعفربن ابيطالب برادر امام على (ع ) بود, وى در مدت اقامت خود در حبشه سه فرزند به نامهاى :عبداللّه , همسر زينب كبرى دختر على (ع ),ومحمد وعـون بـه دنـيـا آورده وآن گـاه هـم كـه شـوهرش جعفر در جنگ موته شهيد گرديد,با ابوبكر ازدواج كرد,و از او هم داراى فرزندى به نام محمد شد.
+
'''شهادت همسر'''
  
آن وقـتـى هـم كـه ابـوبـكـر از دنـيـا رفـت ,اسـمـا در حالى كه از سن فرزندش محمد سه سال مـى گذشت ,وى به شرف همسرى با امام على (ع ) توفيق يافت و براى آن حضرت هم فرزند پسرى بدنيا آورد كه , يحيى نامگذارى گرديد.
+
اسماء در سال نهم هجری شوهرش جعفر را از دست داد. در برخی روایات چنین آمده که، رسول‌خدا (ص) پس از آنکه جعفر در سرزمین [[موته|مُوتَه]] (منطقه‌ای در ۱۲۰ کیلومتری جنوب «[[عمان]]»، پایتخت «[[اردن]]») به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید، به خانه اسماء آمد، با فرزندان وی مهربانی کرد و آنها را نوازش نمود. اسماء از این کار متوجه یتیمی فرزندانش شد. رسول‌خدا (ص) از عقل و تیزهوشی اسماء به شگفت آمد و او را از شهادت جعفر آگاه کرد. اسماء در مرگ شوهرش گریه می‌کرد و صیحه می‌زد. [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]] (س) نیز بر جعفر می‌گریست و فریاد «واعمّاه» سر می‌داد. رسول‌خدا (ص) فرمود: «گریه‌کنندگان بایستی بر مثل جعفر گریه کنند».
 +
اما در عین حال اسماء را به صبر دعوت کرد و او را از تندگویی و به سینه‌کوفتن نهی کرد و برای تسلی خاطرش فرمود: «[[جبرئیل]] برای جعفر دو بال در [[بهشت]] از یاقوت قرار داده است». حضرت فاطمه (س) به فرمان رسول‌خدا (ص) به مدت سه روز نزد اسماء ماند و برای خانواده عزادار جعفر، غذا فراهم می‌کرد. از این رو در میان مسلمانان سنت شد که سه روز به خانواده عزادار غذا بدهند.<ref> المغنی، ابن‌قدامه، ج ۱۰، ص ۵۱۱.</ref>
  
زنـدگـى اسـما, با تحولات و حوادث تلخ و سختى همراه بوده است , يك روز براى حفظ عقيده و مرام خويش يك مهاجرت سيزده ساله آغازمى كند, روزگارى هم كه از مشكلات آوارگى تا حدى مـى آسـايد, در مدينه خبر شهادت شوهر خود جعفر را كه به عنوان فرمانده ارتش در جبهه حضور يـافـتـه بود مى شنود, و پيامبر براى تسليت به خانه اش مى رود, و آن گاه هم كه رسول خدا(ص ) دخـتـر خـود فـاطمه (س ) را در حال گريه وسوگوارى زياد مشاهده مى كند, مى فرمايد: وعلى جعفر فلتبك الباكيه .
+
'''ازدواج با ابوبکر'''
  
آرى , واقعا براى عزاى شخصيتى مانند جعفر طيار بايد سوگواران گريه كنند.
+
اسماء به هنگام [[جنگ حنین|جنگ حُنین]]، با [[ابوبکر]] ازدواج کرد و به گفته ابن‌ابی‌هلال، رسول‌خدا (ص) وی را به تزویج ابوبکر درآورد. ابوبکر برای جشن و ولیمه عروسی، مردم را دعوت کرد. نقل شده که خانه ابوبکر مقابل خانه [[عثمان بن عفان|عثمان]] در کوچه [[بقیع]] بود و خانه‌ای دیگر کنار مسجد مدینه داشت<ref> تاریخ المدینة المنورة، ابن شَبّه، ج ۱، ص ۲۴۲.  </ref> که اسماء بنت عُمیس در آن می‌زیست.<ref> تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی، ج ۲، ص ۲۷.</ref>
  
سپس رسول خدا دستور مى دهد, براى خانواده سوگوار جعفر, كه عزادارى فرصت تهيه غذا را به آنها نمى دهد مدت سه روز غذا ببرند, و اين كاربعد به عنوان يك رسم پسنديده در بين مسلمانان معمول مى گردد.
+
اسماء در سال دهم هجری در [[حجةالوداع]] شرکت کرد و چهار روز مانده به ابتدای [[ماه ذی القعده|ماه ذیقعده]]، [[محمد بن ابی بکر|محمدبن ابی‌بکر]] را در «[[ذو الحلیفه|ذی‌الحُلَیفه]]» یا «[[بیداء|بَیداء]]» به‌دنیا آورد که این فرزند بعدها از دوستان [[اهل البیت|اهل بیت]] و از یاران نزدیک [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه السلام) شد و مدتی والی آن حضرت در [[مصر]] بود.
  
يـك روز هـم كـه هـمـيـن اسـمـا خـبر شهادت مظلومانه فرزندش محمدبن ابى بكر را كه براى اسـتاندارى مصر از سوى على بن ابيطالب (ع ) اعزام گرديده بود مى شنود, بسيار آشفته و ناراحت مى گردد و در خانه خود مسجد و محلى را براى عبادت اختصاص مى دهد و آنقدر گريه مى كند و غـم وانـدوه را بـه دل مـى ريـزد كـه از شدت ناراحتى و فشار روحى از پستانهايش خون جارى مى شود!.
+
'''اسماء در عصر خلافت'''
  
در كنار على و فاطمه (ع ). دانــايـى و هـوشـيـارى و خـردمندى اسمـا دختر عميس تا آنجا قابل اهميت است كه , اين بانوى شـايسته در خانه على (ع ) و فاطمه (س ) رفت وآمد زياددارد و بخصوص براى فاطمه (ع ) محرم راز محسوب مى شود.
+
پس از رسول‌خدا (ص) [[ابوبکر]] با نادیده گرفتن حق [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (ع) به [[خلافت]] رسید. با این وجود، همسرش اسماء همواره در گفتار و کردارش به [[اهل البیت|اهل بیت]](ع) گرایش داشت و ارتباط نزدیکی با خانه [[امیرالمومنین]] داشت.
  
بـه هنگام بيمارى دخـتر والا گهر رسول اللّه , پرستار دلسوز ومراقب مخلص اوست , و آن گاه هم كه اسما در روزهاى آخر عمر, بانوى خويش فاطمه (ع ) را غمناك و افسرده مشاهده مى كند, علت ناراحتى آن بانوى بزرگ را جويا مى شود, وى مى فرمايد: بخـاطر نحوه حمل جنازه زنان , بگونه ايكه حـجم بدن آنان از زير پارچه روى جنازه , نمايش خوشى ندارد ناراحت است , آن وقت اسما صورت تـابـوتـى را كـه در حـبــشه ديده بود, بـراى آن بـزرگوار ترسيم مى كند, آن صورت مورد پسند فـاطـمـه (س ) قـرار مـى گـيـرد و لبخندى هم مى زند و سپس مى گويد: اين تابوت براى حمل جنازه خوب است , چون حجم بدن زن و مرد تشخيص داده نمى شود.
+
همچنین اسماء خدمتگزار و پرستار [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]] (س) بود و شاهد آخرین لحظات زندگانی فاطمه (س) نیز بوده است. وی، [[امام حسن علیه السلام|امام‌حسن]] (ع) و [[امام حسین علیه السلام|امام‌حسین]] (ع) را از شهادت مادرشان با خبر کرد،<ref> کشف الغمّه، ج ۲، ص ۱۲۲</ref>
 +
و طبق [[وصیت]] فاطمه (س)، در [[غسل]] ایشان با امام‌ علی (ع) همکاری نمود. حضرت فاطمه با نگرانی به وی گفت: آیا آشکارا روی تخته‌ای حمل خواهم شد؟ اسماء گفت: ای دختر رسول‌خدا (ص)
 +
چیزی مانند آنچه در [[حبشه]] دیده‌ام، برایت می‌سازم. اسماء با استفاده از چوب‌های خرمای تازه و تخته‌ای که در اختیار داشت، [[تابوت|تابوتی]] ساخت. حضرت زهرا با دیدن آن لبخندی زد و جز آن روز با لبخند دیده نشد.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۵.۱۲۲</ref>
  
بعدهم فاطمه (ع ) وصيت مى كند: اى اسما! آن گاه كه من از دنيا رفتم , بايد تو با على (ع ) بدن مرا غسل بدهى و هيچكس حق ندارد كنار جنازه من حاضر شود.
+
اسماء پس از مرگ ابوبکر، در سال سیزدهم هجری با [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه السلام) [[ازدواج]] کرد و از ایشان یحیی و عون را به دنیا آورد.<ref> طبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۲۲.۱۲۲</ref>
  
آنـوقـت اسـمـا بـه كمك على (ع ) مى رود, و بدن بى جان فاطمه (س ) دختر پيامبر بزرگ اسلام را (شبانه ) غسل مى دهند و كفن مى نمايند. الـبـتـه برخى هم در اينجا به جاى اسما خواهر او سلمى را در كنار على (ع ) و يارى دهنده مراسم غسل دانسته اند. آرى , هـمـانطور كه در بالا اشاره كرديم , داستان زندگى اسما, داستان شگفتى است , زيرا همين اسما بر اثر لياقت همنشينى و خدمت به فاطمه زهرا(س ) آن چنان مقامى پيدا كرده , كه آنروز هم كـه فـاطـمـه (س ) فـرزنـدان خـود, حـسـن و حـسـيـن (ع ) را بـه دنـيـا مـى آورد, اسما قابله و خـدمـتـگـزارفـاطـمـه (س ) مـى شـود, به دستور پيامبر آن كودكان را به نوبت در هر دو زايمان فـاطـمـه (ع ) در پـارچـه سـفـيـد قـرار مـى دهـد, وبـعـد هم با كمال افتخار وسربلندى به امام زين العابدين (ع ) مى گويد:.
+
در روزگار [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] که [[بیت المال|بیت‌ المال]] بر پایه درجات میان مسلمانان قسمت می‌شد و به زنان [[مهاجرین|مهاجر]] و شماری دیگر به اندازه فضل و برتری آنان ‌از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ درهم می‌پرداختند، اسماء بیشترین دریافتی را داشت،<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص‌۱۵۳؛ الطبقات، ج۳، ص۲۳۱.</ref> که این از فضل و ارجمندی او در نگاه حکومت حکایت دارد.
  
قبلت جدتك فاطمه (س ) بالحسن والحسين (ع ). من در مورد ولادت حسن و حسين (ع ) براى جده ات فاطمه (ع ) قابلگى كرده ام .
+
'''وفات'''
  
==احاديث اسما==
+
درباره زمان درگذشت و مکان دفن اسماء بنت عمیس اختلاف وجود دارد. ذهبی<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۸۷</ref> درگذشت او را پس از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امام علی]] (ع) در [[ماه رمضان|رمضان]] سال ۴۰ ه.ق و برخی دیگر در سال ۳۸ ه.ق می‌دانند.<ref> ر. ک: مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج ۱، ص ۴۴۱.</ref> امروزه صورت قبری به نام اسماء در [[قبرستان باب الصغیر|قبرستان باب‌الصغیر]] [[دمشق|دمشق]] وجود دارد. همچنین آرامگاهی در حومه هاشمیه [[عراق]] به او منسوب است و در نزدیکی آن، قبر فرزندش یحیی از نسل امام‌ علی (ع) قرار دارد. اما به نقل قوی تر، مرقد او در [[مدینه]] و در قبرستان [[بقیع]] واقع است.
  
احـاديـثى را كه اسما دختر عميس روايت كرده فراوان است , همانطور كه بسيارى از افراد مانند: جـعـفـر شـوهـر او, عـبـداللّه و مـحـمـد فـرزنـدان اسـمـاسـعـيدبن مسيب , عبيداللّه بن رفاعه , ابـوبـردة ابـى موسى , فاطمه دختر على (ع ), عبداللّه بن عباس , و افراد ديگرى احاديثى را از زبان او بـازگـو كرده ودانشمندانى مانند: شيخ صدوق فيض كاشانى ابن عبدالبر و ابن حجر عسقلانى و ديـگران به مقام ارزشمند روايت حديث اسما اعتراف نموده اند, واز باب نمونه سه حديثى را كه از زبان اسما روايت شده , از نظر مى گذرانيم :.
+
==نقل حدیث==
  
1 ـ شـيخ صدوق مى نويسد: اسما دختر عميس روايت مى كند: يكوقت پيامبر اسلام خوابيده بود و سـر آن بـزرگوار در دامن على (ع ) قرار داشت , اماآفتاب غروب كرد و نماز عصر على (ع ) ازدست رفـت , وقـتـى پيامبر بيدار شد و از اين وضع مطلع گرديد, گفت : خدايا! على در حال اطاعت تو وپيامبرت بوده اكنون خورشيد را براى او بازگردان .
+
اسماء بنت عمیس از زنان [[محدث|محدثه]] و راویان [[حدیث]] [[پیامبر اکرم]] با نقل حدود ۶۰ روایت به شمار می‌رود. به گفته عَجّاج (م، ۹۰ ق)، او در دوره منع [[تدوین حدیث]]، برخی احادیث را جمع‌آوری کرد. بسیارى از افراد مانند: [[جعفر طیار|جعفر]] شوهر او، [[عبدالله بن جعفر طیار|عبداللّه]] و محمد فرزندان او، [[سعید بن مسیب]]، عبیداللّه بن رفاعه، ابوبردة ابى موسى، فاطمه دختر حضرت على (ع)، [[ابن عباس|عبداللّه بن عباس]]، و افراد دیگرى احادیثى را از زبان او بازگو کرده اند. همچنین دانشمندانى مانند: [[شیخ صدوق]]، [[فیض کاشانی|فیض کاشانى]]، [[ابن عبدالبر اندلسی|ابن عبدالبر]]، [[ابن حجر عسقلانى]] و دیگران به مقام ارزشمند روایت حدیث اسماء اعتراف نموده اند.  
  
اسـمـا مـى گـويـد: مـن بـا دو چشم خود ديدم با قدرت الهى باز خورشيد طلوع كرد, و آن گاه على (ع ) وضو گرفت و نماز خود را خواند و خورشيدهمچنان غروب كرد!.
+
حدیث‌هایی که از وی در منزلت [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]](ع) رسیده، نشانگر عشق و دلبستگی فراوان او به خاندان رسول خدا است.<ref>المناقب، ج۳، ص۲۷۴.</ref> حدیث [[رد الشمس|ردّ الشمس]]، که در شأن علی(ع) است، از طریق وی به تفصیل گزارش شده است.<ref>البدایة و النهایه، ج۶، ص۷۷؛ امتاع الاسماع، ج۵، ص۲۶.</ref> همچنین اسماء از کسانی است که از نزول [[آیه اکمال]] {{متن قرآن|:«الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ»}}<ref> سوره مائده: آیه ۳</ref>  در [[واقعه غدیر|غدیر خم]] خبر داده است.  
  
2 ـ اسما روايت مى كند: در شبى كه عايشه خود را آماده مى كرد كه نزد پيامبر برود, من با تعدادى از بـانـوان هـمـراه عـايشه بوديم , وقتى به حضور آن حضرت رسيديم , به غير از ظرف شيرى چيز ديـگـرى در آنـجا وجود نداشت , پيامبر از آن شير نوشيد و سپس ظرف شير را به عايشه داد تا وى هم بنوشد, اما عايشه خجالت كشيد و ظرف شير را نمى گرفت !.
+
==فضایل اسماء==
 +
[[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] (ص) اسماء را از زنان [[بهشت|بهشتی]] خواند و بر صدق [[ایمان]] او شهادت داد<ref> طرائف، ابن طاووس، ص ۲۴۹</ref> و از وی و خواهرش با تعبیر خواهرانِ مؤمن یاد کرد.<ref> طبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۰۹.</ref>
  
گفتم : دست پيغمبر(ص ) را كوتاه نكن , آن گاه كه عايشه شير را نوشيد, پيغمبر(ص ) فرمود:.
+
[[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] (ع) هم فرموده است: خداوند رحمت کند خواهرانى که اهل بهشت مى باشند و آنها عبارتند از: اسماء دختر عمیس همسر جعفر بن ابى طالب و سلمى دختر عمیس همسر [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]] سیدالشهدا.<ref> خصال، صدوق، ص ۳۶۳.</ref> این دعا نشان می‌دهد که اسماء تا پایان زندگی بر ایمان خود استوار بود و هیچ‌گاه در لغزش‌گاه‌های فکری و سیاسی نلغزید.
  
شـيـر را به دوستانت نيز بده , اما بانوان همراه كه گويا خجالت مى كشيدند, گفتند: ما شير ميل نداريم , ولى پيامبر(ص ) فرمود: گرسنگى را با دروغ جمع و مخلوط نكنيد!.
+
سراسر زندگى اسماء دختر عمیس، هجرت و فداکارى و نقل [[حدیث]] و خدمات فرهنگى و تربیتى بوده، و آن طور که [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] (ع) هم فرموده: [[محمد بن ابی بکر|محمدبن ابى بکر]]، فرزند اسماء، نجابت و شخصیت را از مادر خود به ارث برده است.
  
اسـمـا مـى گـويد: من گفتم : اى رسول خدا! آيا اگر كسى از ما چيزى را ميل داشته باشد, ولى بگويد: ميل ندارم , اين دروغ حساب مى شود؟ آن حضرت فرمود: دروغ هرچند كوچك باشد, دروغ است و در پرونده عمل انسان نوشته مى شود!.
+
گفته شده، اسماء که سال‌ها به دور از جمع مسلمانان در [[حبشه]] زیسته بود، در دیدار از همسران [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله پرسید: آیا تاکنون آیه‌اى درباره زنان نازل شده است؟ گفتند: نه. وى ناخشنود از این پاسخ، نزد پیامبر اکرم آمد و با صراحت عرض کرد: اى رسول خدا! زنان در نومیدى و زیانکارى‌اند، چون در [[قرآن]] همانند مردان به نیکى یاد نمى‌شوند. با این سخن، خداوند آیه ۳۵ [[سوره احزاب]] را بر پیامبر صلى الله علیه وآله فرو ‌فرستاد:<ref>مجمع البیان، ج‌ ۸، ص‌ ۵۶۰؛ روض الجنان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۴۲۱.</ref> {{متن قرآن|«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکرِینَ اللَّهَ کثِیرًا وَالذَّاکرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا»}}؛ بى‌گمان، مردان و زنان ‌مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبر و مردان و زنان درستکار و مردان و زنان شکیبا و ‌مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه بخش، و مردان و زنان روزه‌دار، و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانى که خداوند را بسیار یاد ‌مى‌کنند، خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداشى بزرگ آماده ساخته است.
  
3 ـ ابـن سعد روايت مى كند: وقتى اسما دختر عميس از حبشه به مدينه وارد شد, عمر به منظور يك افتخار براى خود, اسما را مورد خطاب قرارداد و گفت : اى بانوى حبشى ! ما بخاطر رسيدن به مقام هجرت از شما گوى سبقت را ربوده ايم !.
+
این [[آیه]] که به نظر بسیارى از مفسران، [[شأن نزول]] آن در مورد پاسخ به سخن اسماء بوده،<ref>جامع البیان، مج‌ ۱۲، ج‌ ۲۲، ص‌ ۱۴.</ref> تساوى زنان با مردان را در صفات متعالى نشان مى‌دهد.
 +
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
 +
*زنان دانشمند و راوى حدیث، احمد صادقى اردستانی.
 +
*[[دائرة المعارف قرآن کریم|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، سید علیرضا واسعى، ج۳، ص۲۷۳-۲۷۶.
 +
*دانشنامه حج و حرمین شریفین، مدخل "اسماء بنت عمیس".
 +
*زنان اسوه، حسین حسینیان مقدم.
  
اما اسما هم در جواب گفت : درست مى گوئى , شما همراه پيامبر بوديد, و آن حضرت گرسنگان شـما را سير و نا آگاههاى شما را علم مى آموخت ,ولى ما از وطن خود دور و آواره بوديم , در عين حـال مـن سـخـن افتخارآميز ترا با پيغمبر(ص ) مطرح مى كنم , تا ببينم نظر او چيست ؟ سپس به حضوررسول خدا رفتم و آنچه را شنيده بودم معروض داشتم .
+
{{سنجش کیفی
 
+
|سنجش=شده
پـيامبر هم در جواب فرمود: اى اسما! اين را بدان كه , شما دو هجرت انجام داده ايد, و ديگران يك هجرت .
+
|شناسه= خوب
 
+
|عنوان بندی مناسب= خوب
به هر حال , سراسر زندگى اسما دختر عميس , هجرت و فداكارى و نقل حديث و خدمات فرهنگى و تربيتى بوده , و آن طور كه امام صادق (ع ) هم فرموده : محمدبن ابى بكر, فرزند اسما هم , نجابت و شـخـصــيـت را از مــادر خـود بـه ارث بـرده و امـام باقر(ع ) هـم فرموده است : خداوند رحمـت كـندخـواهـرانى كه اهـل بهـشـت مى باشند و آنها عبارتند از: اسما دختر عميس , همسر جعفربن ابى طالب و سلمى دختر عميس , همسر حمزه سيدالشهدا.
+
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 
+
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
== منبع ==
+
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
احمد صادقى اردستانی،زنان دانشمند و راوى حديث
+
|جامعیت= خوب
 
+
|رعایت اختصار= خوب
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
+
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
[[Category:اصحاب پیامبر]][[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:وابستگان امام علی علیه السلام]]
 
[[Category:وابستگان امام علی علیه السلام]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{شناختنامه امام علی (ع)}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۱

«اسماء بنت عُمَیس»، از زنان صحابی و بافضیلت در صدر اسلام است و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله او را از زنان بهشتی خواند. اسماء در ابتدا با جعفر بن ابى‌طالب، ازدواج کرد و با او به حبشه و بعدا به مدینه هجرت نمود و از او صاحب سه فرزند شد. پس از شهادت جعفر در جنگ موته، اسماء به همسرى ابوبکر درآمد و محمد بن ابى‌بکر را به دنیا آورد. او پس از مرگ ابوبکر، مفتخر به ازدواج با امام على علیه‌السلام گردید و از ایشان صاحب دو فرزند شد.

زندگی‌نامه

نام و نسب

نام پدر اسماء «عُمَیس» است و مادرش «خَوْلَه» یا «هند» نام دارد. نسب اسماء از طرف پدر و مادر به قبایل یمنی می‌رسد. مادر اسماء را به اعتبار دامادهایش برترین زن جهان می‌دانستند. زیرا رسول‌ خدا (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، جعفر بن ابی‌طالب (جعفر طیار)، حمزه سیدالشهداء، عباس بن عبدالمطلب، همگی دامادهای او هستند.

ازدواج با جعفر و هجرت به حبشه‌

اسماء در سال‌های نخستین بعثت به ازدواج جعفر بن ابی‌طالب درآمد و در همان ابتدای دعوت پیامبر(ص) اسلام را پذیرفت و ایمان آورد. او در سال پنجم بعثت به همراه جعفر به حبشه هجرت نمود و در آنجا سه فرزند به نام‌های عبدالله، محمد و عَون به دنیا آورد.[۱] عبدالله نخستین فرزند آنان و نخستین مولود مسلمان در حبشه بود. فرزند نجاشی نیز هم‌زمان با فرزند جعفر به دنیا آمد و نجاشی به دلیل دوستی‌اش با جعفر نام فرزند خود را عبدالله نامید. اسماء علاوه بر فرزند خود، فرزند نجاشی را نیز شیر داد که این مطلب نشان از جایگاه و منزلت اسماء نزد نجاشی و درایت و تلاش اسماء در جهت برقراری رابطه و استحکام آن میان پادشاه حبشه و مهاجران مسلمان دارد.

اسماء در سال هفتم هجری و هم‌زمان با فتح خیبر، همراه با جعفر و دیگر مهاجرانِ حبشه، به مدینه بازگشت. در مدینه بود که با حفصه دختر عمر و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ملاقات کرد و سخن تندى از عمر شنید و در جواب وى که گفته بود: ما در هجرت از شما پیشى گرفته‌ایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت: اى ‌عمر! دروغ گفتى، هرگز چنین نیست. به ‌خدا ‌سوگند! شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودید، گرسنگان شما را غذا مى‌داد و نادانانِ شما را موعظه مى‌کرد؛ ولى ما در سرزمین حبشه بیگانه و غضب شده و در آزار و ترس بودیم و این، براى خدا و پیامبرش بود آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر صلى الله علیه و آله برساند. پیامبر فرمود: هر کس چنین بگوید، دروغ گفته است؛[۲] او به من سزاوارتر از شما نیست؛ براى وى و یارانش هجرتى است؛ ولى براى شما اهل کشتى دو هجرت است؛[۳] هجرتى به نزد نجاشى و هجرتى به سوى من.[۴]

شهادت همسر

اسماء در سال نهم هجری شوهرش جعفر را از دست داد. در برخی روایات چنین آمده که، رسول‌خدا (ص) پس از آنکه جعفر در سرزمین مُوتَه (منطقه‌ای در ۱۲۰ کیلومتری جنوب «عمان»، پایتخت «اردن») به شهادت رسید، به خانه اسماء آمد، با فرزندان وی مهربانی کرد و آنها را نوازش نمود. اسماء از این کار متوجه یتیمی فرزندانش شد. رسول‌خدا (ص) از عقل و تیزهوشی اسماء به شگفت آمد و او را از شهادت جعفر آگاه کرد. اسماء در مرگ شوهرش گریه می‌کرد و صیحه می‌زد. حضرت فاطمه (س) نیز بر جعفر می‌گریست و فریاد «واعمّاه» سر می‌داد. رسول‌خدا (ص) فرمود: «گریه‌کنندگان بایستی بر مثل جعفر گریه کنند». اما در عین حال اسماء را به صبر دعوت کرد و او را از تندگویی و به سینه‌کوفتن نهی کرد و برای تسلی خاطرش فرمود: «جبرئیل برای جعفر دو بال در بهشت از یاقوت قرار داده است». حضرت فاطمه (س) به فرمان رسول‌خدا (ص) به مدت سه روز نزد اسماء ماند و برای خانواده عزادار جعفر، غذا فراهم می‌کرد. از این رو در میان مسلمانان سنت شد که سه روز به خانواده عزادار غذا بدهند.[۵]

ازدواج با ابوبکر

اسماء به هنگام جنگ حُنین، با ابوبکر ازدواج کرد و به گفته ابن‌ابی‌هلال، رسول‌خدا (ص) وی را به تزویج ابوبکر درآورد. ابوبکر برای جشن و ولیمه عروسی، مردم را دعوت کرد. نقل شده که خانه ابوبکر مقابل خانه عثمان در کوچه بقیع بود و خانه‌ای دیگر کنار مسجد مدینه داشت[۶] که اسماء بنت عُمیس در آن می‌زیست.[۷]

اسماء در سال دهم هجری در حجةالوداع شرکت کرد و چهار روز مانده به ابتدای ماه ذیقعده، محمدبن ابی‌بکر را در «ذی‌الحُلَیفه» یا «بَیداء» به‌دنیا آورد که این فرزند بعدها از دوستان اهل بیت و از یاران نزدیک امام علی (علیه السلام) شد و مدتی والی آن حضرت در مصر بود.

اسماء در عصر خلافت

پس از رسول‌خدا (ص) ابوبکر با نادیده گرفتن حق امام علی (ع) به خلافت رسید. با این وجود، همسرش اسماء همواره در گفتار و کردارش به اهل بیت(ع) گرایش داشت و ارتباط نزدیکی با خانه امیرالمومنین داشت.

همچنین اسماء خدمتگزار و پرستار حضرت فاطمه (س) بود و شاهد آخرین لحظات زندگانی فاطمه (س) نیز بوده است. وی، امام‌حسن (ع) و امام‌حسین (ع) را از شهادت مادرشان با خبر کرد،[۸] و طبق وصیت فاطمه (س)، در غسل ایشان با امام‌ علی (ع) همکاری نمود. حضرت فاطمه با نگرانی به وی گفت: آیا آشکارا روی تخته‌ای حمل خواهم شد؟ اسماء گفت: ای دختر رسول‌خدا (ص) چیزی مانند آنچه در حبشه دیده‌ام، برایت می‌سازم. اسماء با استفاده از چوب‌های خرمای تازه و تخته‌ای که در اختیار داشت، تابوتی ساخت. حضرت زهرا با دیدن آن لبخندی زد و جز آن روز با لبخند دیده نشد.[۹]

اسماء پس از مرگ ابوبکر، در سال سیزدهم هجری با امام علی (علیه السلام) ازدواج کرد و از ایشان یحیی و عون را به دنیا آورد.[۱۰]

در روزگار خلیفه دوم که بیت‌ المال بر پایه درجات میان مسلمانان قسمت می‌شد و به زنان مهاجر و شماری دیگر به اندازه فضل و برتری آنان ‌از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ درهم می‌پرداختند، اسماء بیشترین دریافتی را داشت،[۱۱] که این از فضل و ارجمندی او در نگاه حکومت حکایت دارد.

وفات

درباره زمان درگذشت و مکان دفن اسماء بنت عمیس اختلاف وجود دارد. ذهبی[۱۲] درگذشت او را پس از شهادت امام علی (ع) در رمضان سال ۴۰ ه.ق و برخی دیگر در سال ۳۸ ه.ق می‌دانند.[۱۳] امروزه صورت قبری به نام اسماء در قبرستان باب‌الصغیر دمشق وجود دارد. همچنین آرامگاهی در حومه هاشمیه عراق به او منسوب است و در نزدیکی آن، قبر فرزندش یحیی از نسل امام‌ علی (ع) قرار دارد. اما به نقل قوی تر، مرقد او در مدینه و در قبرستان بقیع واقع است.

نقل حدیث

اسماء بنت عمیس از زنان محدثه و راویان حدیث پیامبر اکرم با نقل حدود ۶۰ روایت به شمار می‌رود. به گفته عَجّاج (م، ۹۰ ق)، او در دوره منع تدوین حدیث، برخی احادیث را جمع‌آوری کرد. بسیارى از افراد مانند: جعفر شوهر او، عبداللّه و محمد فرزندان او، سعید بن مسیب، عبیداللّه بن رفاعه، ابوبردة ابى موسى، فاطمه دختر حضرت على (ع)، عبداللّه بن عباس، و افراد دیگرى احادیثى را از زبان او بازگو کرده اند. همچنین دانشمندانى مانند: شیخ صدوق، فیض کاشانى، ابن عبدالبر، ابن حجر عسقلانى و دیگران به مقام ارزشمند روایت حدیث اسماء اعتراف نموده اند.

حدیث‌هایی که از وی در منزلت حضرت علی(ع) رسیده، نشانگر عشق و دلبستگی فراوان او به خاندان رسول خدا است.[۱۴] حدیث ردّ الشمس، که در شأن علی(ع) است، از طریق وی به تفصیل گزارش شده است.[۱۵] همچنین اسماء از کسانی است که از نزول آیه اکمال :«الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ»[۱۶] در غدیر خم خبر داده است.

فضایل اسماء

پیامبر خدا (ص) اسماء را از زنان بهشتی خواند و بر صدق ایمان او شهادت داد[۱۷] و از وی و خواهرش با تعبیر خواهرانِ مؤمن یاد کرد.[۱۸]

امام باقر (ع) هم فرموده است: خداوند رحمت کند خواهرانى که اهل بهشت مى باشند و آنها عبارتند از: اسماء دختر عمیس همسر جعفر بن ابى طالب و سلمى دختر عمیس همسر حمزه سیدالشهدا.[۱۹] این دعا نشان می‌دهد که اسماء تا پایان زندگی بر ایمان خود استوار بود و هیچ‌گاه در لغزش‌گاه‌های فکری و سیاسی نلغزید.

سراسر زندگى اسماء دختر عمیس، هجرت و فداکارى و نقل حدیث و خدمات فرهنگى و تربیتى بوده، و آن طور که امام صادق (ع) هم فرموده: محمدبن ابى بکر، فرزند اسماء، نجابت و شخصیت را از مادر خود به ارث برده است.

گفته شده، اسماء که سال‌ها به دور از جمع مسلمانان در حبشه زیسته بود، در دیدار از همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسید: آیا تاکنون آیه‌اى درباره زنان نازل شده است؟ گفتند: نه. وى ناخشنود از این پاسخ، نزد پیامبر اکرم آمد و با صراحت عرض کرد: اى رسول خدا! زنان در نومیدى و زیانکارى‌اند، چون در قرآن همانند مردان به نیکى یاد نمى‌شوند. با این سخن، خداوند آیه ۳۵ سوره احزاب را بر پیامبر صلى الله علیه وآله فرو ‌فرستاد:[۲۰] «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکرِینَ اللَّهَ کثِیرًا وَالذَّاکرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا»؛ بى‌گمان، مردان و زنان ‌مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبر و مردان و زنان درستکار و مردان و زنان شکیبا و ‌مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه بخش، و مردان و زنان روزه‌دار، و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانى که خداوند را بسیار یاد ‌مى‌کنند، خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداشى بزرگ آماده ساخته است.

این آیه که به نظر بسیارى از مفسران، شأن نزول آن در مورد پاسخ به سخن اسماء بوده،[۲۱] تساوى زنان با مردان را در صفات متعالى نشان مى‌دهد.

پانویس

  1. طبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۱۹.
  2. الطبقات، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج‌ ۲، ص‌ ۲۸۴.
  3. صحیح مسلم، ج‌ ۸، ص‌ ۴۳۰.
  4. الطبقات، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۰.
  5. المغنی، ابن‌قدامه، ج ۱۰، ص ۵۱۱.
  6. تاریخ المدینة المنورة، ابن شَبّه، ج ۱، ص ۲۴۲.
  7. تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی، ج ۲، ص ۲۷.
  8. کشف الغمّه، ج ۲، ص ۱۲۲
  9. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۵.۱۲۲
  10. طبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۲۲.۱۲۲
  11. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص‌۱۵۳؛ الطبقات، ج۳، ص۲۳۱.
  12. سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۸۷
  13. ر. ک: مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج ۱، ص ۴۴۱.
  14. المناقب، ج۳، ص۲۷۴.
  15. البدایة و النهایه، ج۶، ص۷۷؛ امتاع الاسماع، ج۵، ص۲۶.
  16. سوره مائده: آیه ۳
  17. طرائف، ابن طاووس، ص ۲۴۹
  18. طبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۰۹.
  19. خصال، صدوق، ص ۳۶۳.
  20. مجمع البیان، ج‌ ۸، ص‌ ۵۶۰؛ روض الجنان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۴۲۱.
  21. جامع البیان، مج‌ ۱۲، ج‌ ۲۲، ص‌ ۱۴.

منابع

  • زنان دانشمند و راوى حدیث، احمد صادقى اردستانی.
  • دائرةالمعارف قرآن کریم، سید علیرضا واسعى، ج۳، ص۲۷۳-۲۷۶.
  • دانشنامه حج و حرمین شریفین، مدخل "اسماء بنت عمیس".
  • زنان اسوه، حسین حسینیان مقدم.