رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

لیلة المبیت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تعیین رده)
(نزول آیه‌ای از قرآن در این‌باره)
 
(۳۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
{{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال ۱ هجری قمری}}  
 +
'''«لیلة المبیت»''' شبی است که [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام به جای [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا از توطئه قتلی که مشرکان [[مکه|مکه]] برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد و از مکه به [[مدینه]] هجرت بنماید. این واقعه در اول [[ربیع الاول]] سال چهاردهم [[بعثت]] -که بعدا سال ۱ هجری قرار داده شد- به وقوع پیوست. عمل حضرت علی علیه السلام در لیلة المبیت یکی از فضائل ایشان است که در شأن آن [[آیه 207 سوره بقره|آیه ۲۰۷ سوره بقره]] نازل شد.
  
 +
==توطئه در دارالندوه==
 +
اشراف [[قریش]] در «[[دار الندوه]]» گرد هم آمدند. حاضران از خاندان‌هاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانواده‌هاى مکه بودند و اجازه ندادند که احدى از [[تهامه]] وارد شود، زیرا تهامى‌ها هوادار [[حضرت محمد]] (صلی الله علیه و آله) بودند. همچنان که مواظب بودند تا احدى از خاندان [[هاشم بن عبد مناف|هاشم]] یا کسانى که به گونه‌اى با آن‌ها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.<ref>  تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۵؛ نور الابصار، ۱۵. </ref>
  
 +
مطابق گزارش‌ها، [[شیطان]] نیز در چهره پیرى [[نجد|نجدى]] همراه آنان وارد مجلس شد.<ref>  تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص370؛ تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱- ۳۲۲. </ref> آن‌ها با هم مشورت و رایزنى کردند که با محمّد (صلی الله علیه و آله) چه کنند؟
 +
پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله کسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند که با یارانش ارتباط برقرار کند و آنان، او را آزاد کنند. پیشنهاد شد او را به سرزمین ‌هاى دیگر تبعید کنند؛ چنان دیدند که این کار به محمّد (صلی الله علیه و آله) امکان مى ‌دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد [[ابوجهل]] یا شیطان قرار گرفت که از هر قبیله یک جوان دلیر و نسب‌دار انتخاب کنند و آنگاه به هر کدام از جوانان یک شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته‌ جمعى او را بکشند و خون او در میان همه قبایل پراکنده شود و بنى [[عبدمناف|عبد مناف]] نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن [[دیه]] تن در دهند و آنان هم دیه مى‌دهند. بدین ترتیب کار پایان مى ‌یابد.
  
 +
==حضرت على در بستر پیامبر==
 +
به دنبال توطئه دار الندوه، [[فرشته وحى]] پیامبر را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ کرد که باید هر چه زودتر [[مکه]] را به عزم [[یثرب|یثرب]] (مدینه) ترک کند. [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] (صلی الله علیه و آله) [[حضرت على]] (علیه‌السلام) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود که در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى‌ مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) تبسّمی کرد و به شکرانه این افتخار، سر به [[سجده]] گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و بُرد خصوصى آن حضرت را روى خود کشید.
  
'''منبع:''' فروغ ولايت ص 46 تا 49
+
پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد که قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى ‌کشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این‌ [[آیه]] را تلاوت مى ‌کرد: «{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}»؛<ref>  [[سوره یس]]، ۹. </ref> و ما فراروى آن‌ها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر (چشمان) آنان فروگسترده‌ ایم؛ در نتیجه نمى ‌توانند ببینند.
  
'''نویسنده:''' جعفر سبحانى
+
آنگاه مشت خاکى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بى‌آنکه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى [[کوه ثور|غار ثور]] شد. برخى نیز مى  گویند هنگامى که پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده کرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى  کند که چهل آدم‌کُش که خانه را براى این محاصره کرده بودند که پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بکشند، ماموریت خود را آنچنان سرسرى بگیرند که همگى با خیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور که برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن آنان، خانه را ترک گفته بود.<ref>سیره حلبى، ج ۲، ص ۳۲.</ref>
  
'''امام علي عليه السلام و ليلة المبيت'''
+
گویند: مشرکان قریش، حضرت على را همچون پیامبر صلی الله علیه و آله سنگ‌باران کردند و او به خود مى ‌پیچید، و سرش را زیر پارچه کرده بود و تا صبح بیرون نیاورد. ماموران قریش، نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند. قریش صبحگاهان به على علیه السلام یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز کرد، با شمشیرهاى کشیده به او حمله آوردند. اما چون به او نگریستند، دریافتند که على است. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت (پیامبر) چه کرد؟ فرمود: از او چیزى نمى‌دانم.<ref> امالى طوسى، ۲/ ۸۲- ۸۳.</ref>
  
سران [[قريش]] تصميم گرفتند كه از هر قبيله فردى انتخاب شود و سپس افراد منتخب به هنگام نيمه شب يك باره بر خانه محمد صلى الله عليه و آله و سلم هجوم برده، او را قطعه قطعه كنند. بدين طريق، هم مشركان از تبليغات او آسوده مى  شدند و هم خون او در ميان قبايل عرب پخش مى شد و لذا خاندان هاشم نمى  توانست  باتمام قبايلى كه در ريختن خون وى شركت كرده بودند به خون خواهى و مبارزه برخيزند.
+
[[ابن واضح یعقوبی|یعقوبی]] (م، بعد ۲۹۲) می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به [[جبرئیل]] و [[میکال|میکائیل]] وحى کرد که من یکى از شما دو نفر را محکوم به مرگ کرده‌‌ام، کدامیک حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى به آن دو وحى کرد که چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟ من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یکى از آن دو را بیشتر قرار دادم، پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اکنون به زمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى کنید. پس جبرئیل و میکائیل فرود آمدند و یکى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى کنند و سنگها را از او به دور دارند و جبرئیل می گفت: "بَخ بَخ لک یا بن ابى طالب، مَن مثلک یباهى الله بک ملائکة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب، کیست مانند تو که خدا بواسطه تو بر ملائکه هفت آسمان مباهات مى‌نماید؟<ref>تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج‌۱، ص۳۹۸. </ref><ref>بحارالأنوار، ج۱۹، ص۳۹، به نقل از احیاء العلوم غزالی.</ref>
  
[[فرشته وحى]] پيامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ كرد كه بايد هر چه زودتر [[مكه]] را به عزم [[يثرب]] ترك كند.
+
در تفسیر [[مجمع البیان]] آمده است: هنگامى که حضرت علی در بستر پیامبر اکرم خوابید تا پیامبر از دسیسه مشرکان بگریزد، [[جبرئیل|جبرئیل]] در بالاى سر حضرت علی و [[میکائیل|میکائیل]] در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌طالب که خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ کند.<ref> مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۶؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۱، ص ۳۵۸.</ref>
  
شب مقرر فرا رسيد. مكه و محيط خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در تاريكى شب فرو رفته بود. ماموران مسلح قريش هر يك از سويى به جانب خانه رسول خدا روى آوردند.  
+
==نزول آیه‌ای از قرآن در این‌باره==
 +
خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری [[حضرت علی]] علیه‌السلام آیه ‌۲۰۷ [[سوره بقره]] را بر پیامبرش نازل کرد و جان نثارى، فداکارى، تعهد و ایمان او را ستود. خداوند متعال در این [[آیه]] مبارکه فرمود: «{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}»؛<ref> [[سوره بقره]]، آیه ۲۰۷.</ref> و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است».
  
اكنون پيامبر بايد بااستفاده از شيوه غافل گيرى خانه را ترك كرده، در عين حال، چنين وانمود كند كه در خانه است و در بستر خود آرميده است. براى اجراى اين نقشه لازم بود كه فرد جانبازى در بستر او بخوابد و روانداز سبز پيامبر را به خود بپيچد تا افرادى كه نقشه قتل او را كشيده اند تصور كنند كه او هنوز خانه را ترگ نگفته است و لذا توجه آنان فقط معطوف به خانه او شود و از راه عبور و مرور افراد در كوچه و بيرون مكه جلوگيرى نكنند.  
+
تمامى مفسران [[شیعه|شیعه]] و اکثر مفسران [[اهل سنت]]، معتقدند که [[شأن نزول]] این آیه، فداکارى حضرت علی علیه‌السلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. [[شیخ طبرسی|طبرسی]] صاحب تفسیر "[[مجمع البیان|مجمع البیان]]" گوید: این آیه در میان راه [[مکه]] و [[مدینه|مدینه]]، به هنگام [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر]] صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.<ref> مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۷.</ref>
  
اما كيست كه از جان خود بگذرد و در خواب گاه پيامبر بخوابد؟ اين فرد فداكار، لابد كسى است كه پيش از همه به وى ايمان آورده است و از آغاز بعثت، پروانه  وار، گرد شمع وجود او گرديده است. آرى، اين شخص شايسته كسى جز [[امام علی]] عليه السلام نيست و اين افتخار بايد نصيب وى شود.
+
==نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ==
  
از اين رو، پيامبر رو به حضرت على كرد و گفت: مشركان قريش نقشه قتل مرا كشيده  اند و تصميم گرفته اند كه به طور دسته جمعى به خانه من هجوم آورند و مرا در ميان بستر بكشند. از اين جهت از طرف خدا مامورم كه مكه را ترك كنم. لذا لازم است امشب در خواب گاه من بخوابى و آن پارچه سبز را به خود بپيچى تا آنان تصور كنند كه من هنوز در خانه  ام و در بسترم آرميده ام و مرا تعقيب نكنند. و حضرت على عليه السلام در اطاعت امر [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم از آغاز شب در بستر آن حضرت آرميد.
+
دلایل تاریخی گواهی می  دهد که عمل [[حضرت علی]] علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، و آن حضرت به راستی آماده قتل و [[شهادت در راه خدا|شهادت]] در راه خدا بوده است. از جمله اشعاری که امام علی علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و [[سیوطی]] همه آنها را در تفسیر خود ([[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|الدرالمنثور]])<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص  ۱۸۰.</ref> نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست:
 +
{{بیت|وقیت بنفسی خیر من وطأ الحصی|محمد لما خاف أن یمکروا به}}
 +
{{بیت|وبت أراعیهم متی ینشروننی|و من طاف بالبیت العتیق و بالحجر}}
 +
{{بیت|فوقاه ربی ذو الجلال من المکر|و قد وطنت نفسی علی القتل و الأسر}}
  
چهل نفر آدم كش اطراف خانه پيامبر را محاصره كرده بودند و از شكاف در به داخل مى  نگريستند و وضع خانه را عادى مى  ديدند و گمان مى  كردند كه پيامبر در بستر خود آرميده است. همه سراپا مراقب بودند و آن چنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بودند كه جنبش مورى از نظر آنان مخفى نمى ماند.
+
ترجمه: من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که [[خانه خدا]] و [[حجر اسماعیل|حجر اسماعیل]] را [[طواف]] کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر [[پیامبر اسلام|محمد]] بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.
  
اكنون بايد ديد كه پيامبر اكرم با اين مراقبت  شديد، چگونه خانه را ترك گفت. بسيارى از [[سيره نويسان]] برآنند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در حالى كه آياتى از [[سوره يس]] را قرائت مى  كرد.<ref> منظور آيات هشتم ونهم ازاين سوره است.</ref> صف محاصره كنندگان را شكافت و آن چنان از ميان شان عبور كرد كه احدى متوجه نشد.
+
همچنین در [[شورای شش نفره خلافت|شورای شش نفری]] که به فرمان [[عمر بن خطاب|عمر]] برای تعیین خلیفه تشکیل شد، علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما را به خدا سوگند می‌دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در [[غار حرا]] غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.<ref>خصال صدوق، ج ۲، ص ۱۲۳؛ احتجاج طبرسی، ص ۷۴.</ref>
 
 
امكان اين مطلب قابل انكار نيست؛ چه هر گاه مشيت الهى بر اين تعلق گيرد كه پيامبر خود را از طريق اعجاز و به طور غير عادى نجات دهد، هيچ چيز نمى  تواند مانع از آن شود. ولى سخن اينجاست كه قراين زيادى حكايت مى  كند كه خدا نمى  خواست پيامبر خود را از طريق اعجاز نجات بخشد، زيرا در اين صورت لازم نبود كه حضرت على علیه السلام در بستر پيامبر بخوابد و خود پيامبر به [[غار ثور]] برود و سپس با زحمات زيادى راه مدينه را در پيش گيرد.
 
 
 
برخى نيز مى  گويند هنگامى كه پيامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پيامبر از غفلت آنان استفاده كرد. ولى اين نظر دور از حقيقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى  كند كه چهل آدم كش كه خانه را براى اين محاصره كرده بودند كه پيامبر از خانه بيرون نرود تا در وقت مناسب او را بكشند، ماموريت  خود را آن چنان سرسرى بگيرند كه همگى باخيال آسوده بخوابند! ولى بعيد نيست، همان طور كه برخى نوشته اند، پيامبر پيش از گرد آمدن تروريست ها، خانه را ترك گفته بود.<ref>[[سيره حلبى]]، ج 2، ص 32.</ref>
 
 
 
'''يورش به خانه وحى'''
 
 
 
ماموران قريش، در حالى كه دست هايشان بر قبضه شمشير بود، منتظر لحظه  اى بودند كه همگى به خانه وحى يورش آورند و خون پيامبر را كه در بسترش آرميده است  بريزند. آنان از شكاف در به خواب گاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى  نگريستند و از فرط فرح در پوست نمى  گنجيدند و تصور مى  كردند كه به زودى به آخرين آرزوى خود خواهند رسيد. ولى على عليه السلام، با قلبى مطمئن و خاطرى آرام، در خواب گاه پيامبر دراز كشيده بود، زيرا مى  دانست كه خداوند پيامبر عزيز خود را نجات داده است.
 
 
 
دشمنان، نخست تصميم گرفته بودند كه نيمه شب به خانه پيامبر هجوم آورند، ولى به عللى از اين تصميم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموريت  خود را انجام دهند. پرده  هاى تيره شب به كنار رفت و صبح صادق سينه افق را شكافت. ماموران با شمشيرهاى برهنه به طور دسته جمعى به خانه پيامبر هجوم آوردند و از اين كه در آستانه تحقق بزرگترين آرزوى خود بودند از شادى در پوست  خود نمى  گنجيدند، اما وقتى وارد خواب گاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شدند حضرت على عليه السلام را به جاى پيامبر يافتند.
 
 
 
خشم و تعجب سراپاى وجود آنان را فرا گرفت. رو به حضرت على علیه السلام كردند و پرسيدند محمد كجاست؟! فرمود: مگر او را به من سپرده بوديد كه از من مى  خواهيد؟ در اين موقع، از فرط عصبانيت  به سوى حضرت على عليه السلام حمله بردند و او را به سوى [[مسجدالحرام]] كشيدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزير آزادش ساختند و در حالى كه خشم گلوى آنان را مى  فشرد تصميم گرفتند كه از پاى ننشينند تا جايگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را كشف كنند.<ref>[[تاريخ طبرى]]، ج 2، ص 97.</ref>
 
 
 
[[قرآن مجيد]] براى اين كه اين فداكارى بى نظير در تمام قرون و اعصار جاودان بماند، در طى آيه  اى جانبازى حضرت على عليه السلام را مى  ستايد و او را از كسانى مى  داند كه جان به كف در راه كسب رضاى خدا مى  شتابند: و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد. ([[سوره بقره]]: 207)
 
 
 
برخى از مردم كسانى هستند كه جان خود را براى تحصيل رضاى خداوند از دست مى  دهند; و خداوند به بندگان خود رئوف و مهربان است.
 
 
 
'''دو گفتار'''
 
 
 
دو مطلب تاريخي گواه مي  دهد که عمل حضرت علي عليه السلام در آن شب جز فداکاري نبوده، آن حضرت به راستي آماده قتل و [[شهادت]] در راه خدا بوده است.
 
 
 
* 1) اشعاري که امام عليه السلام پيرامون اين حادثه تاريخي سروده و [[سيوطي]] همه آن ها را در تفسير خود<ref>[[الدرالمنثور]]، ج 3، ص  180.</ref> نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازي اوست:
 
----
 
وقيت بنفسي خير من وطأ الحصي  × محمد لما خاف أن يمکروا به  
 
 
 
وبت أراعيهم متي ينشرونني  × و من طاف بالبيت العتيق و بالحجر
 
 
 
فوقاه ربي ذو الجلال من المکر × و قد وطنت نفسي علي القتل و الأسر
 
----
 
من جان خود را براي بهترين فرد روي زمين و نيکوترين شخصي که [[خانه خدا]] و [[حجر اسماعيل]] را [[طواف]] کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالي قدر محمد بود. و من هنگامي دست به اين کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشيده بودند ولي خداي من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وي بيتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را براي مرگ و اسارت آماده کرده بودم.
 
 
 
* 2) دانشمندان سني و شيعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، [[جبرئيل]] و [[ميکائيل]]، خطاب کرد که: اگر من براي يکي از شما مرگ و براي ديگري حيات مقرر کنم کدام يک از شما حاضر است مرگ را بپذيرد و زندگي را به ديگري واگذار کند؟ در اين لحظه هيچ کدام نتوانست مرگ را بپذيرد و در راه ديگري فداکاري کند.
 
 
 
سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمين فرود آييد و ببينيد که علي چگونه مرگ را خريده، خود را فداي پيامبر کرده است؛ سپس جان علي را از شر دشمن حفظ کنيد.<ref>[[بحارالأنوار]]، ج 19، ص 39، به نقل از [[احياء العلوم غزالي]].</ref>
 
 
 
اگر از نظر بعضي مرور زمان بر اين فضيلت بزرگ پرده کشيده است، ولي در آغاز اسلام عمل حضرت علي عليه السلام در نظر دوست و دشمن بزرگترين فداکاري به شمار مي رفت. در شوراي شش نفري که به فرمان عمر براي تعيين خليفه تشکيل شد علي عليه السلام با ذکر اين فضيلت بزرگ بر اعضاي شورا احتجاج کرد و گفت: من شما اعضاي شوري را به خدا سوگند مي  دهم که آيا جز من کسي بود که براي پيامبر در [[غار حرا]] غذا ببرد؟ آيا جز من کسي در جاي او خوابيد و خود را سپر بلاي او کرد؟ همگي گفتند: والله جز تو کسي نبوده است.<ref>[[خصال صدوق]]، ج ص 123؛ [[احتجاج طبرسي]]، ص 74.</ref>
 
 
 
مرحوم [[سيد بن طاووس]] درباره فداکاري حضرت علي عليه السلام تحليل جالبي دارد و آن را به فداکاري اسماعيل و تسليم او در برابر پدر قياس کرده، برتري ايثار حضرت علي عليه السلام را اثبات کرده است.<ref>ر.ک. اقبال، ص 593؛ بحارالأنوار، ج 19، ص 98.</ref>
 
  
 +
مرحوم [[سید بن طاووس|سید بن طاووس]] درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری [[حضرت اسماعیل علیه السلام|حضرت اسماعیل]] و تسلیم او در برابر پدرش [[حضرت ابراهیم]] قیاس کرده، و برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.<ref>ر.ک: اقبال، ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۱۹، ص ۹۸.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
 +
*سیرت جاودانه/ ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، ۱۳۸۴ ش‌.
 +
*فروغ ولایت، جعفر سبحانى، ص ۴۶ تا ۴۹.
 +
*تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
 +
*"لیلة المبیت"، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، پژوهشکده باقرالعلوم، تاریخ بازیابی: ۱۲ مرداد ۱۳۹۲.
 +
* تاريخ الأمم و الملوك، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث، طبع الثانية، 1387/1967.
 +
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 +
{{مناسبت های شیعه}}
 +
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
 +
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 
[[رده:امام علی علیه السلام از ولادت تا وفات پیامبر]]
 
[[رده:امام علی علیه السلام از ولادت تا وفات پیامبر]]
 
[[رده:ماموریت های حضرت علی از سوی پیامبر]]
 
[[رده:ماموریت های حضرت علی از سوی پیامبر]]
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
+
[[رده:وقایع ماه ربیع الاول]]
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
+
[[رده:سال ۱ هجری قمری]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۳۰

تقویم هجری قمری

روز واقعه:1 ربیع الاول
سال ۱ هجری قمری

«لیلة المبیت» شبی است که حضرت علی علیه السلام به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد و از مکه به مدینه هجرت بنماید. این واقعه در اول ربیع الاول سال چهاردهم بعثت -که بعدا سال ۱ هجری قرار داده شد- به وقوع پیوست. عمل حضرت علی علیه السلام در لیلة المبیت یکی از فضائل ایشان است که در شأن آن آیه ۲۰۷ سوره بقره نازل شد.

توطئه در دارالندوه

اشراف قریش در «دار الندوه» گرد هم آمدند. حاضران از خاندان‌هاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانواده‌هاى مکه بودند و اجازه ندادند که احدى از تهامه وارد شود، زیرا تهامى‌ها هوادار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بودند. همچنان که مواظب بودند تا احدى از خاندان هاشم یا کسانى که به گونه‌اى با آن‌ها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.[۱]

مطابق گزارش‌ها، شیطان نیز در چهره پیرى نجدى همراه آنان وارد مجلس شد.[۲] آن‌ها با هم مشورت و رایزنى کردند که با محمّد (صلی الله علیه و آله) چه کنند؟ پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله کسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند که با یارانش ارتباط برقرار کند و آنان، او را آزاد کنند. پیشنهاد شد او را به سرزمین ‌هاى دیگر تبعید کنند؛ چنان دیدند که این کار به محمّد (صلی الله علیه و آله) امکان مى ‌دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد ابوجهل یا شیطان قرار گرفت که از هر قبیله یک جوان دلیر و نسب‌دار انتخاب کنند و آنگاه به هر کدام از جوانان یک شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته‌ جمعى او را بکشند و خون او در میان همه قبایل پراکنده شود و بنى عبد مناف نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه مى‌دهند. بدین ترتیب کار پایان مى ‌یابد.

حضرت على در بستر پیامبر

به دنبال توطئه دار الندوه، فرشته وحى پیامبر را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ کرد که باید هر چه زودتر مکه را به عزم یثرب (مدینه) ترک کند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حضرت على (علیه‌السلام) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود که در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى‌ مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) تبسّمی کرد و به شکرانه این افتخار، سر به سجده گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و بُرد خصوصى آن حضرت را روى خود کشید.

پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد که قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى ‌کشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این‌ آیه را تلاوت مى ‌کرد: «وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ»؛[۳] و ما فراروى آن‌ها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر (چشمان) آنان فروگسترده‌ ایم؛ در نتیجه نمى ‌توانند ببینند.

آنگاه مشت خاکى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بى‌آنکه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى غار ثور شد. برخى نیز مى گویند هنگامى که پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده کرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى کند که چهل آدم‌کُش که خانه را براى این محاصره کرده بودند که پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بکشند، ماموریت خود را آنچنان سرسرى بگیرند که همگى با خیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور که برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن آنان، خانه را ترک گفته بود.[۴]

گویند: مشرکان قریش، حضرت على را همچون پیامبر صلی الله علیه و آله سنگ‌باران کردند و او به خود مى ‌پیچید، و سرش را زیر پارچه کرده بود و تا صبح بیرون نیاورد. ماموران قریش، نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند. قریش صبحگاهان به على علیه السلام یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز کرد، با شمشیرهاى کشیده به او حمله آوردند. اما چون به او نگریستند، دریافتند که على است. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت (پیامبر) چه کرد؟ فرمود: از او چیزى نمى‌دانم.[۵]

یعقوبی (م، بعد ۲۹۲) می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به جبرئیل و میکائیل وحى کرد که من یکى از شما دو نفر را محکوم به مرگ کرده‌‌ام، کدامیک حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى به آن دو وحى کرد که چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟ من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یکى از آن دو را بیشتر قرار دادم، پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اکنون به زمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى کنید. پس جبرئیل و میکائیل فرود آمدند و یکى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى کنند و سنگها را از او به دور دارند و جبرئیل می گفت: "بَخ بَخ لک یا بن ابى طالب، مَن مثلک یباهى الله بک ملائکة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب، کیست مانند تو که خدا بواسطه تو بر ملائکه هفت آسمان مباهات مى‌نماید؟[۶][۷]

در تفسیر مجمع البیان آمده است: هنگامى که حضرت علی در بستر پیامبر اکرم خوابید تا پیامبر از دسیسه مشرکان بگریزد، جبرئیل در بالاى سر حضرت علی و میکائیل در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌طالب که خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ کند.[۸]

نزول آیه‌ای از قرآن در این‌باره

خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری حضرت علی علیه‌السلام آیه ‌۲۰۷ سوره بقره را بر پیامبرش نازل کرد و جان نثارى، فداکارى، تعهد و ایمان او را ستود. خداوند متعال در این آیه مبارکه فرمود: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛[۹] و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است».

تمامى مفسران شیعه و اکثر مفسران اهل سنت، معتقدند که شأن نزول این آیه، فداکارى حضرت علی علیه‌السلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. طبرسی صاحب تفسیر "مجمع البیان" گوید: این آیه در میان راه مکه و مدینه، به هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.[۱۰]

نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ

دلایل تاریخی گواهی می دهد که عمل حضرت علی علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، و آن حضرت به راستی آماده قتل و شهادت در راه خدا بوده است. از جمله اشعاری که امام علی علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و سیوطی همه آنها را در تفسیر خود (الدرالمنثور)[۱۱] نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست:

وقیت بنفسی خیر من وطأ الحصی محمد لما خاف أن یمکروا به

وبت أراعیهم متی ینشروننی و من طاف بالبیت العتیق و بالحجر

فوقاه ربی ذو الجلال من المکر و قد وطنت نفسی علی القتل و الأسر

ترجمه: من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که خانه خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر محمد بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.

همچنین در شورای شش نفری که به فرمان عمر برای تعیین خلیفه تشکیل شد، علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما را به خدا سوگند می‌دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در غار حرا غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.[۱۲]

مرحوم سید بن طاووس درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری حضرت اسماعیل و تسلیم او در برابر پدرش حضرت ابراهیم قیاس کرده، و برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.[۱۳]

پانویس

  1. تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۵؛ نور الابصار، ۱۵.
  2. تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص370؛ تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱- ۳۲۲.
  3. سوره یس، ۹.
  4. سیره حلبى، ج ۲، ص ۳۲.
  5. امالى طوسى، ۲/ ۸۲- ۸۳.
  6. تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج‌۱، ص۳۹۸.
  7. بحارالأنوار، ج۱۹، ص۳۹، به نقل از احیاء العلوم غزالی.
  8. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۶؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۱، ص ۳۵۸.
  9. سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  10. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۷.
  11. الدرالمنثور، ج ۳، ص ۱۸۰.
  12. خصال صدوق، ج ۲، ص ۱۲۳؛ احتجاج طبرسی، ص ۷۴.
  13. ر.ک: اقبال، ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۱۹، ص ۹۸.

منابع

  • سیرت جاودانه/ ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، ۱۳۸۴ ش‌.
  • فروغ ولایت، جعفر سبحانى، ص ۴۶ تا ۴۹.
  • تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
  • "لیلة المبیت"، دانشنامه پژوهه، پژوهشکده باقرالعلوم، تاریخ بازیابی: ۱۲ مرداد ۱۳۹۲.
  • تاريخ الأمم و الملوك، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث، طبع الثانية، 1387/1967.
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام