حضرت زکریا علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==حضرت زکریا علیه السلام==
+
'''حضرت زکریا (علیه السلام)''' یکی از پیامبران [[بنی اسرائیل]] می باشد که نام او هفت بار در [[قرآن|قرآن کریم]] ذکر شده است. حضرت زکریا متکفل [[حضرت مریم]] بود و با مشاهده نعمت و رحمت الهی که بر مریم نازل می شد، تصمیم گرفت از خداوند طلب فرزند نموده و خداوند نیز با استجابت دعایش، در سالخوردگی [[حضرت یحیی]] را به او و همسرش بخشید.
 +
[[پرونده:زکریا.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت زکریا در دامنه کوه زیتون (بیت المقدس)]]
  
'''وجه تسميه زکریا'''
+
==نام و نسب زکریا==
  
گرچه زكريا بازاء از ريشه ذكر با «ذال» است كه به معنى ياد كردن است وليكن چون در عبرانى حرف ذال ندارد لذا بازاء نوشته مى شود.<ref> حجة التفاسير و بلاغ الإكسير (بلاغى سيد عبدالحجت )، جلد اول  مقدمه، ص: 450.</ref>
+
گرچه «زکریا» از ریشه «ذکر» (با ذال) است -که به معنى یاد کردن است-، اما چون در عبرانى حرف «ذال» ندارد، لذا با «زاء» نوشته مى شود.<ref>حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، سید عبدالحجت بلاغى، ج۱، مقدمه، ص۴۵۰.</ref> زکریا در زبان عبری به معنای کسی است که خدا او را یاد می کند.
  
'''نسب حضرت زکریا علیه السلام'''
+
در نسب حضرت زکریا اختلاف است؛ برخی او را پسر برخیا از نسل لاوی پسر [[حضرت یعقوب علیه السلام|حضرت یعقوب]] علیه السلام دانسته اند و برخی او را نواده [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] علیه السلام با پنج واسطه دانسته اند.<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۳۹۷.</ref> در نسب دیگری که برای او بیان شده با پانزده واسطه (از طریق مادر) به [[حضرت سلیمان]] می‌رسد.<ref>رک: ابن کثیر، قصص الأنبیاء، ص۴۷۱</ref>
  
زكريا بن برخيا بن شوا بن نحرائيل بن سهلون بن ارسوا بن شويل بن نعود بن موسى بن عمران  اگر چه نسب حضرت زكريا علیه السلام را در منابع ديگر از قبيل [[معارف ابن قتيبه]] و [[تاريخ طبرى]] و [[قصص الانبياء ثعلبى]] مختلف نوشته اند.<ref> ترجمه تاريخ يعقوبى (محمد ابراهيم آيتى )، ج  1، ص: 83.</ref>
+
برخیا، پدر حضرت زکریا، از [[اَحبار|احبار]] دوازده‌گانه‌ای بود که در [[بابل|بابِل]] زندانی بود و بعد از آزادی به [[فلسطین]] آمد.<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۳۹۷.</ref>  
  
'''حضرت زکریا در قرآن'''
+
زکریا پدر [[حضرت یحیی علیه السلام|حضرت یحیی]] و شوهر خاله [[حضرت مریم]] بود و [[کفالت]] او را در ایام کودکی به عهده داشت.
  
زکریا یکی از [[پیامبران]] [[بنی اسرائیل]] می باشد که نام مبارک ایشان در [[قرآن]] هفت بار در سوره های: [[سوره آل عمران]] / [[سوره انعام]] / [[سوره مريم]] / [[سوره انبياء]] آمده است.
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلى الله علیه و آله در مورد شغل حضرت زکریا فرموده است: زکریا، نجار بود.<ref>حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى، ج۳، ص۴۷۹.</ref>
 +
==حضرت زکریا در قرآن==
  
* «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِاللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ»: پروردگارش او را به طرز نيكويى پذيرفت و به طرز خوب نمو داد، و زكريا را سرپرست او كرد، هر وقت زكريا وارد غرفه او مى  شد، غذاى بخصوصى نزد او مى  يافت، گفت: اى مريم اين براى تو از كجا آمده؟ گفت: آن از پيش خداست، خدا هر كه را خواهد بى حساب روزى مى  دهد. (سوره آل عمران، آیه 37)
+
نام مبارک زکریا در [[قرآن|قرآن کریم]] هفت بار و در آیات زیر آمده است:
  
* «هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء»: در اين هنگام زكريا (كه اين همه [[كرامت]] و [[مائده آسمانى]] را ديد) پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا! از جانب خود نسلى پاك و پسنديده به من عطا كن كه همانا تو شنونده دعائى. (سوره آل عمران، آیه 37)
+
*{{متن قرآن|«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ کفَّلَهَا زَکرِیا کلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکرِیا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یا مَرْیمُ أَنَّى لَک هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِاللّهِ إنَّ اللّهَ یرْزُقُ مَن یشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ»}}: پروردگارش او را به طرز نیکویى پذیرفت و به طرز خوب نمو داد، و زکریا را سرپرست او کرد، هر وقت زکریا وارد غرفه او مى  شد، غذاى بخصوصى نزد او مى  یافت، گفت: اى مریم این براى تو از کجا آمده؟ گفت: آن از پیش خداست، خدا هر که را خواهد بى حساب روزى مى دهد. ([[سوره آل عمران]]، آیه ۳۷)
  
* «ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا»: اى پيامبر! (اين كه اكنون مى  گويم) خبر بخشايش پروردگار تو است بر بنده اش زكريا. (كه دعاء او را مستجاب كرده) (سوره مریم، آیه 2)
+
*{{متن قرآن|«هُنَالِک دَعَا زَکرِیا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْک ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّک سَمِیعُ الدُّعَاء»}}: در این هنگام زکریا (که این همه کرامت و مائده آسمانى را دید) پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا! از جانب خود نسلى پاک و پسندیده به من عطا کن که همانا تو شنونده دعائى. (سوره آل عمران، آیه ۳۷)
  
* «يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا»: اى زكريا ما تو را به فرزندى بشارت مى  دهيم كه نامش يحيى است، پسرى كه همنامش پيش از اين نبوده است. (سوره مریم، آیه 7)
+
*{{متن قرآن|«ذِکرُ رَحْمَةِ رَبِّک عَبْدَهُ زَکرِیا»}}: اى پیامبر! (این که اکنون مى گویم) خبر بخشایش پروردگار تو است بر بنده اش زکریا. ([[سوره مریم]]، آیه ۲)
  
* «وَ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَاتَذَرْنِي فَرْدًا وَ أَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ»: و زكريا را ياد كن هنگامى كه پروردگار خود را خواند پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى. (سوره انبیاء، آیه 89)
+
*{{متن قرآن|«یا زَکرِیا إِنَّا نُبَشِّرُک بِغُلَامٍ اسْمُهُ یحْیى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیا»}}: اى زکریا ما تو را به فرزندى بشارت مى دهیم که نامش یحیى است، پسرى که همنامش پیش از این نبوده است. (سوره مریم، آیه ۷)
  
* «وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيَى وَ عِيسَى وَ إِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ»: و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از شايستگان بودند. (سوره انعام، آیه 85)
+
*{{متن قرآن|«وَ زَکرِیا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَاتَذَرْنِی فَرْدًا وَ أَنتَ خَیرُ الْوَارِثِینَ»}}: و زکریا را یاد کن هنگامى که پروردگار خود را خواند پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترین ارث برندگانى. ([[سوره انبیاء]]، آیه ۸۹)
  
[[قرآن کریم]] از تاريخ زندگى آن جناب غير از دعاى او در طلب فرزند و استجابت دعايش و تولد فرزندش يحيى چيزى نياورده، و اين قسمت از زندگى آن جناب را بعد از نقل سرگذشتش با مريم كه چگونه [[عبادت]] مى  كند و چگونه خدا [[كرامت]] ها را به او داده نقل كرده است.
+
*{{متن قرآن|«وَ زَکرِیا وَ یحْیى وَ عِیسَى وَ إِلْیاسَ کلٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ»}}: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را که همه از شایستگان بودند. ([[سوره انعام]]، آیه ۸۵)
  
آرى در اين قسمت فرموده زكريا متكفل امر مريم شد، چون مريم پدرش عمران را از دست داده بود، و چون بزرگ شد از مردم كناره گيرى كرد، و در محرابى كه در [[مسجد]] به خود اختصاص داده بود مشغول عبادت شد، و تنها زكريا به او سر مى  زد، و هر وقت به [[محراب]] او مى رفت مى  ديد نزد او رزقى آماده است، مى پرسيد اين غذا را چه كسى برايت آورده؟ مى  گفت: اين از ناحيه خداى تعالى است كه خداى تعالى به هر كه بخواهد بدون حساب روزى مى دهد.
+
[[قرآن کریم]] از تاریخ زندگى آن جناب غیر از دعاى او در طلب فرزند و استجابت دعایش و تولد فرزندش [[حضرت یحیی علیه السلام|یحیى]] چیزى نیاورده، و این قسمت از زندگى آن جناب را بعد از نقل سرگذشتش با [[حضرت مریم|مریم]] که چگونه [[عبادت]] مى کند و چگونه خدا کرامت ها را به او داده نقل کرده است.
  
در اين جا طمع زكريا به [[رحمت خدا]] تحريك شد، خداى خود را خواند، و از او فرزندى از همسرش درخواست نمود، و ذريه طيبه اى مسألت كرد، و با اين كه او خودش مردى سالخورده، و همسرش زنى نازا بود، دعايش مستجاب شد، و در حالى كه در محراب خود به [[نماز]] ايستاده بود ملائكه ندايش دادند: اى زكريا خداى تعالى تو را به فرزندى كه اسمش يحيى است بشارت مى  دهد، زكريا براى اين كه قلبش اطمينان يابد و بفهمد اين ندا از ناحيه خدا بوده و يا از جاى ديگر، پرسيد: پروردگارا! آيتى به من بده كه بفهمم اين ندا از تو بود، خطاب آمد آيت و نشانه تو اين است كه سه روز زبانت از تكلم با مردم بسته مى شود، و سه روز جز با اشاره و رمز نمى  توانى سخن بگويى، و همين طور هم شد، از محراب خود بيرون شده نزد مردم آمد، و به ايشان اشاره كرد كه صبح و شام [[تسبيح]] خدا گوئيد، و خدا همسر او را اصلاح نموده يحيى را بزائيد. ([[سوره آل عمران]]، آيات 37-41، [[سوره مريم]]، آيات 2-11، [[سوره انبياء]] آيات 89-90)
+
آرى در این قسمت فرموده زکریا متکفل امر مریم شد، چون مریم پدرش عمران را از دست داده بود و چون بزرگ شد از مردم کناره گیرى کرد و در محرابى که در [[مسجد]] به خود اختصاص داده بود مشغول عبادت شد و تنها زکریا به او سر مى زد و هر وقت به [[محراب]] او مى رفت، مى دید نزد او رزقى آماده است، مى پرسید این غذا را چه کسى برایت آورده؟ مى گفت: این از ناحیه خداى تعالى است که خداى تعالى به هر که بخواهد بدون حساب روزى مى دهد.
  
قرآن كريم درباره سرانجام و مال امر او و چگونگى درگذشتش چيزى نفرموده، ولى در اخبار بسيارى از طرق [[شيعه]] و سنى آمده كه قومش او را به قتل رساندند، بدين صورت كه وقتى تصميم گرفتند او را بكشند او فرار كرده و به درخت پناهنده شد، درخت شكافته شد و او در داخل درخت قرار گرفته درخت به حال اولش برگشت، [[شيطان]] ايشان را به نهانگاه وى خبر داد، و گفت: كه بايد درخت را اره كنيد، ايشان همين كار را كردند و آن جناب را با اره دو نيم نمودند، و به اين وسيله از دنيا رفت.  
+
در این جا طمع زکریا به رحمت خدا تحریک شد، خداى خود را خواند و از او فرزندى از همسرش درخواست نمود و ذریه طیبه اى مسألت کرد و با این که او خودش مردى سالخورده و همسرش زنى نازا بود، دعایش مستجاب شد و در حالى که در محراب خود به [[نماز]] ایستاده بود ملائکه ندایش دادند: اى زکریا خداى تعالى تو را به فرزندى که اسمش یحیى است بشارت مى دهد، زکریا براى این که قلبش اطمینان یابد و بفهمد این ندا از ناحیه خدا بوده و یا از جاى دیگر، پرسید: پروردگارا! آیتى به من بده که بفهمم این ندا از تو بود، خطاب آمد آیت و نشانه تو این است که سه روز زبانت از تکلم با مردم بسته مى شود و سه روز جز با اشاره و رمز نمى توانى سخن بگویى و همین طور هم شد، از محراب خود بیرون شده نزد مردم آمد و به ایشان اشاره کرد که صبح و شام [[تسبیح]] خدا گوئید و خدا همسر او را اصلاح نموده یحیى را بزائید. ([[سوره آل عمران]]، آیات ۳۷-۴۱؛ [[سوره مریم]]، آیات ۲-۱۱؛ [[سوره انبیاء]] آیات ۸۹-۹۰)
  
در بعضى از روايات آمده كه سبب كشتن وى اين بود كه او را متهم كردند كه با حضرت مريم عمل منافى عفت انجام داده و از اين راه مريم به [[حضرت عیسی]] علیه السلام حامله شده و دليلشان اين بود كه غير از زكريا كسى به مريم سر نمى  زد، جهات ديگرى نيز روايت شده  است.<ref> ترجمه الميزان (موسوى همدانى سيد محمد باقر)، ج 14، ص: 35.</ref>
+
از [[امام رضا]] علیه السلام نقل شده است که: روز اول [[ماه محرم|محرم]] روزى است که زکریا علیه السلام از خدا فرزندى طلبید و خدا دعاى او را مستجاب فرمود، هر که آن روز را [[روزه]] بدارد و [[دعا]] کند، خدا دعاى او را مستجاب مى گرداند، چنانچه دعاى زکریا علیه السلام را مستجاب گردانید.<ref>مجلسی، حیوة القلوب، ج۲، ص۱۰۵۵.</ref>
  
'''حضرت زکریا در روايات'''
+
==سرانجام حضرت زکریا==
 +
در اخبار بسیارى از طرق [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنى]] درباره سرانجام حضرت زکریا و چگونگى درگذشت او آمده که قومش او را به قتل رساندند، بدین صورت که وقتى تصمیم گرفتند او را بکشند او فرار کرده و به درخت پناهنده شد، درخت شکافته شد و او در داخل درخت قرار گرفته درخت به حال اولش برگشت، [[شیطان]] ایشان را به نهانگاه وى خبر داد و گفت: که باید درخت را اره کنید، ایشان همین کار را کردند و آن جناب را با اره دو نیم نمودند و به این وسیله از دنیا رفت. [[امام صادق]] علیه السلام در این رابطه می فرماید: زکریا از ترس گریخت و به درختی پناه برد. درخت برای او شکاف خورد و گفت: ای زکریا، داخل من شو. زکریا رفت و داخل درخت شد. تعقیب کنندگان در جستجوی او برآمدند اما پیدایش نکردند. [[ابلیس]] که او را دیده بود، نزد تعقیب کنندگان آمد و جای زکریا را به آنها نشان داد و گفت: او داخل این درخت است، درخت را قطع کنید. مردم که آن درخت را می پرستیدند، گفتند: ما آن را قطع نمی کنیم. ابلیس آنقدر به سر آنان خواند تا سرانجام درخت و زکریا را (که داخل آن بود) شقه کردند.<ref>قصص الأنبیاء علیهم السلام، قطب راوندى، ص۲۱۷.</ref>
  
* [[امام صادق]] عليه السلام فرمودند: زكريا از ترس گريخت و به درختي پناه برد. درخت براي او شكاف خورد و گفت: اي زكريا، داخل من شو. زكريا رفت و داخل درخت شد. تعقيب كنندگان در جستجوي او برآمدند، اما پيدايش نكردند.  
+
در بعضى از روایات آمده که سبب کشتن وى این بود که او را متهم کردند که با [[حضرت مریم|حضرت مریم]] عمل منافى عفت انجام داده و از این راه مریم به [[حضرت عیسی]] علیه السلام حامله شده و دلیلشان این بود که غیر از زکریا کسى به مریم سر نمى زد، جهات دیگرى نیز روایت شده است.<ref> ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى، ج۱۴، ص۳۵.</ref>
  
[[ابليس]] كه او را ديده بود، نزد تعقيب كنندگان آمد و جاي زكريا را به آن  ها نشان داد و گفت: او داخل اين درخت است، درخت را قطع كنيد. مردم كه آن درخت را مي  پرستيدند، گفتند: ما آن را قطع نمي  كنيم. ابليس آن  قدر به سر آنان خواند تا سرانجام درخت و زكريا را (كه داخل آن بود) شقه كردند.<ref> قصص الأنبياء عليهم السلام ([[قطب راوندى ]])، ص: 217.</ref>
+
مرقد زکریا علیه السلام در داخل شبستان مسجد جامع الکبیر حلب در شمال [[سوریه]] واقع شده است. قبر او داخل ایوانی به وسیله [[ضریح]] محصور شده و در آن [[تابوت|تابوتی]] چوبین با پوشش سبز دیده می‌شود.<ref>قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> طبق نقلی دیگر، مزاری منسوب به ایشان در [[بیت المقدس]] وجود دارد.
 
 
* پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: زكريا، نجار بود.<ref> [[حكمت]] نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم (فارسى)(محمدى رى شهرى )، ج  3، ص: 479.</ref>
 
 
 
'''اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت زکریا علیه السلام'''
 
 
 
* خداى تعالى زكريا علیه السلام را در كلام خود به صفت [[نبوت]] و [[وحى]] توصيف  نموده، و نيز در اول [[سوره مريم]] او را به [[عبوديت]] و در [[سوره انعام]] در عداد انبيايش شمرده، و از صالحينش و از مجتبينش خوانده، كه عبارتند از مخلصون و همچنين از مهديونش دانسته است.<ref> ترجمه الميزان، ج 14، ص: 34.</ref>
 
 
 
* به سند حسن از حضرت [[امام رضا]] عليه السلام منقول است كه: روز اول [[محرم]] روزى است كه زكريا عليه السلام از خدا فرزندى طلبيد و خدا دعاى او را مستجاب فرمود، هر كه آن روز را [[روزه]] بدارد و [[دعا]] كند، خدا دعاى او را مستجاب مى  گرداند چنانچه دعاى زكريا عليه السلام را مستجاب گردانيد.<ref> [[حيوة القلوب]]، ج  2، ص: 1055.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
* ترجمه الميزان، سيد محمد باقر موسوى همدانى؛ [[قم]]: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علميه قم، پنجم، 1374 ش.
+
*ترجمه المیزان، سید محمد باقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم، پنجم، ۱۳۷۴ ش.
* حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، سيد عبدالحجت بلاغى؛ قم: انتشارات [[حكمت]]، 1386 ق.
+
*حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، سید عبدالحجت بلاغى؛ قم: انتشارات حکمت، ۱۳۸۶ ق.
* حيوة القلوب، [[علامه مجلسى]]؛ قم: سرور، ششم، 1384 ش.
+
*حیوة القلوب، علامه مجلسى؛ قم: سرور، ششم، ۱۳۸۴ ش.
* [[حكمت]] نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم، فارسى، محمدى رى شهرى؛ قم: دارالحديث، اول، 1386 ش.
+
*حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم، فارسى، محمدى رى شهرى؛ قم: دارالحدیث، اول، ۱۳۸۶ ش.
* قصص الأنبياء عليهم السلام، قطب راوندى؛ مشهد: مؤسسة البحوث الإسلامية، 1409 ق.
+
*قصص الأنبیاء علیهم السلام، قطب راوندى؛ مشهد: مؤسسة البحوث الإسلامیة، ۱۴۰۹ ق.
* ترجمه تاريخ يعقوبى، محمدابراهيم آيتى؛ تهران: علمى و فرهنگى، ششم، 1371 ش.
+
*ترجمه تاریخ یعقوبى، محمدابراهیم آیتى؛ تهران: علمى و فرهنگى، ششم، ۱۳۷۱ ش.
 +
{{پیامبران}}
 +
{{قرآن}}
  
 
[[رده:قصه‌های قرآنی]]
 
[[رده:قصه‌های قرآنی]]
 
[[رده:پیامبران]]
 
[[رده:پیامبران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۰۱

حضرت زکریا (علیه السلام) یکی از پیامبران بنی اسرائیل می باشد که نام او هفت بار در قرآن کریم ذکر شده است. حضرت زکریا متکفل حضرت مریم بود و با مشاهده نعمت و رحمت الهی که بر مریم نازل می شد، تصمیم گرفت از خداوند طلب فرزند نموده و خداوند نیز با استجابت دعایش، در سالخوردگی حضرت یحیی را به او و همسرش بخشید.

مرقد منسوب به حضرت زکریا در دامنه کوه زیتون (بیت المقدس)

نام و نسب زکریا

گرچه «زکریا» از ریشه «ذکر» (با ذال) است -که به معنى یاد کردن است-، اما چون در عبرانى حرف «ذال» ندارد، لذا با «زاء» نوشته مى شود.[۱] زکریا در زبان عبری به معنای کسی است که خدا او را یاد می کند.

در نسب حضرت زکریا اختلاف است؛ برخی او را پسر برخیا از نسل لاوی پسر حضرت یعقوب علیه السلام دانسته اند و برخی او را نواده حضرت موسی علیه السلام با پنج واسطه دانسته اند.[۲] در نسب دیگری که برای او بیان شده با پانزده واسطه (از طریق مادر) به حضرت سلیمان می‌رسد.[۳]

برخیا، پدر حضرت زکریا، از احبار دوازده‌گانه‌ای بود که در بابِل زندانی بود و بعد از آزادی به فلسطین آمد.[۴]

زکریا پدر حضرت یحیی و شوهر خاله حضرت مریم بود و کفالت او را در ایام کودکی به عهده داشت.

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در مورد شغل حضرت زکریا فرموده است: زکریا، نجار بود.[۵]

حضرت زکریا در قرآن

نام مبارک زکریا در قرآن کریم هفت بار و در آیات زیر آمده است:

  • «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ کفَّلَهَا زَکرِیا کلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکرِیا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یا مَرْیمُ أَنَّى لَک هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِاللّهِ إنَّ اللّهَ یرْزُقُ مَن یشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ»: پروردگارش او را به طرز نیکویى پذیرفت و به طرز خوب نمو داد، و زکریا را سرپرست او کرد، هر وقت زکریا وارد غرفه او مى شد، غذاى بخصوصى نزد او مى یافت، گفت: اى مریم این براى تو از کجا آمده؟ گفت: آن از پیش خداست، خدا هر که را خواهد بى حساب روزى مى دهد. (سوره آل عمران، آیه ۳۷)
  • «هُنَالِک دَعَا زَکرِیا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْک ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّک سَمِیعُ الدُّعَاء»: در این هنگام زکریا (که این همه کرامت و مائده آسمانى را دید) پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا! از جانب خود نسلى پاک و پسندیده به من عطا کن که همانا تو شنونده دعائى. (سوره آل عمران، آیه ۳۷)
  • «ذِکرُ رَحْمَةِ رَبِّک عَبْدَهُ زَکرِیا»: اى پیامبر! (این که اکنون مى گویم) خبر بخشایش پروردگار تو است بر بنده اش زکریا. (سوره مریم، آیه ۲)
  • «یا زَکرِیا إِنَّا نُبَشِّرُک بِغُلَامٍ اسْمُهُ یحْیى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیا»: اى زکریا ما تو را به فرزندى بشارت مى دهیم که نامش یحیى است، پسرى که همنامش پیش از این نبوده است. (سوره مریم، آیه ۷)
  • «وَ زَکرِیا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَاتَذَرْنِی فَرْدًا وَ أَنتَ خَیرُ الْوَارِثِینَ»: و زکریا را یاد کن هنگامى که پروردگار خود را خواند پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترین ارث برندگانى. (سوره انبیاء، آیه ۸۹)
  • «وَ زَکرِیا وَ یحْیى وَ عِیسَى وَ إِلْیاسَ کلٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ»: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را که همه از شایستگان بودند. (سوره انعام، آیه ۸۵)

قرآن کریم از تاریخ زندگى آن جناب غیر از دعاى او در طلب فرزند و استجابت دعایش و تولد فرزندش یحیى چیزى نیاورده، و این قسمت از زندگى آن جناب را بعد از نقل سرگذشتش با مریم که چگونه عبادت مى کند و چگونه خدا کرامت ها را به او داده نقل کرده است.

آرى در این قسمت فرموده زکریا متکفل امر مریم شد، چون مریم پدرش عمران را از دست داده بود و چون بزرگ شد از مردم کناره گیرى کرد و در محرابى که در مسجد به خود اختصاص داده بود مشغول عبادت شد و تنها زکریا به او سر مى زد و هر وقت به محراب او مى رفت، مى دید نزد او رزقى آماده است، مى پرسید این غذا را چه کسى برایت آورده؟ مى گفت: این از ناحیه خداى تعالى است که خداى تعالى به هر که بخواهد بدون حساب روزى مى دهد.

در این جا طمع زکریا به رحمت خدا تحریک شد، خداى خود را خواند و از او فرزندى از همسرش درخواست نمود و ذریه طیبه اى مسألت کرد و با این که او خودش مردى سالخورده و همسرش زنى نازا بود، دعایش مستجاب شد و در حالى که در محراب خود به نماز ایستاده بود ملائکه ندایش دادند: اى زکریا خداى تعالى تو را به فرزندى که اسمش یحیى است بشارت مى دهد، زکریا براى این که قلبش اطمینان یابد و بفهمد این ندا از ناحیه خدا بوده و یا از جاى دیگر، پرسید: پروردگارا! آیتى به من بده که بفهمم این ندا از تو بود، خطاب آمد آیت و نشانه تو این است که سه روز زبانت از تکلم با مردم بسته مى شود و سه روز جز با اشاره و رمز نمى توانى سخن بگویى و همین طور هم شد، از محراب خود بیرون شده نزد مردم آمد و به ایشان اشاره کرد که صبح و شام تسبیح خدا گوئید و خدا همسر او را اصلاح نموده یحیى را بزائید. (سوره آل عمران، آیات ۳۷-۴۱؛ سوره مریم، آیات ۲-۱۱؛ سوره انبیاء آیات ۸۹-۹۰)

از امام رضا علیه السلام نقل شده است که: روز اول محرم روزى است که زکریا علیه السلام از خدا فرزندى طلبید و خدا دعاى او را مستجاب فرمود، هر که آن روز را روزه بدارد و دعا کند، خدا دعاى او را مستجاب مى گرداند، چنانچه دعاى زکریا علیه السلام را مستجاب گردانید.[۶]

سرانجام حضرت زکریا

در اخبار بسیارى از طرق شیعه و سنى درباره سرانجام حضرت زکریا و چگونگى درگذشت او آمده که قومش او را به قتل رساندند، بدین صورت که وقتى تصمیم گرفتند او را بکشند او فرار کرده و به درخت پناهنده شد، درخت شکافته شد و او در داخل درخت قرار گرفته درخت به حال اولش برگشت، شیطان ایشان را به نهانگاه وى خبر داد و گفت: که باید درخت را اره کنید، ایشان همین کار را کردند و آن جناب را با اره دو نیم نمودند و به این وسیله از دنیا رفت. امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرماید: زکریا از ترس گریخت و به درختی پناه برد. درخت برای او شکاف خورد و گفت: ای زکریا، داخل من شو. زکریا رفت و داخل درخت شد. تعقیب کنندگان در جستجوی او برآمدند اما پیدایش نکردند. ابلیس که او را دیده بود، نزد تعقیب کنندگان آمد و جای زکریا را به آنها نشان داد و گفت: او داخل این درخت است، درخت را قطع کنید. مردم که آن درخت را می پرستیدند، گفتند: ما آن را قطع نمی کنیم. ابلیس آنقدر به سر آنان خواند تا سرانجام درخت و زکریا را (که داخل آن بود) شقه کردند.[۷]

در بعضى از روایات آمده که سبب کشتن وى این بود که او را متهم کردند که با حضرت مریم عمل منافى عفت انجام داده و از این راه مریم به حضرت عیسی علیه السلام حامله شده و دلیلشان این بود که غیر از زکریا کسى به مریم سر نمى زد، جهات دیگرى نیز روایت شده است.[۸]

مرقد زکریا علیه السلام در داخل شبستان مسجد جامع الکبیر حلب در شمال سوریه واقع شده است. قبر او داخل ایوانی به وسیله ضریح محصور شده و در آن تابوتی چوبین با پوشش سبز دیده می‌شود.[۹] طبق نقلی دیگر، مزاری منسوب به ایشان در بیت المقدس وجود دارد.

پانویس

  1. حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، سید عبدالحجت بلاغى، ج۱، مقدمه، ص۴۵۰.
  2. شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۳۹۷.
  3. رک: ابن کثیر، قصص الأنبیاء، ص۴۷۱
  4. شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۳۹۷.
  5. حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى، ج۳، ص۴۷۹.
  6. مجلسی، حیوة القلوب، ج۲، ص۱۰۵۵.
  7. قصص الأنبیاء علیهم السلام، قطب راوندى، ص۲۱۷.
  8. ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى، ج۱۴، ص۳۵.
  9. قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، ج ۲، ص ۲۹۷.

منابع

  • ترجمه المیزان، سید محمد باقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم، پنجم، ۱۳۷۴ ش.
  • حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، سید عبدالحجت بلاغى؛ قم: انتشارات حکمت، ۱۳۸۶ ق.
  • حیوة القلوب، علامه مجلسى؛ قم: سرور، ششم، ۱۳۸۴ ش.
  • حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم، فارسى، محمدى رى شهرى؛ قم: دارالحدیث، اول، ۱۳۸۶ ش.
  • قصص الأنبیاء علیهم السلام، قطب راوندى؛ مشهد: مؤسسة البحوث الإسلامیة، ۱۴۰۹ ق.
  • ترجمه تاریخ یعقوبى، محمدابراهیم آیتى؛ تهران: علمى و فرهنگى، ششم، ۱۳۷۱ ش.
پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن