مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

عثمان بن عفان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(یبیب)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۷: سطر ۷:
 
|نسب/قبیله = [[قریش]] /[[بنی امیه]]  
 
|نسب/قبیله = [[قریش]] /[[بنی امیه]]  
 
|زادروز/زادگاه = ۷ یا ۸ سال پس از [[عام الفیل]]/[[مکه]]
 
|زادروز/زادگاه = ۷ یا ۸ سال پس از [[عام الفیل]]/[[مکه]]
|سال وفات = ۳۵ هجری قمری
+
|سال وفات = ۳۵ هجری  
 
|مدت زمان خلافت = ۳۵-۲۳ هجری
 
|مدت زمان خلافت = ۳۵-۲۳ هجری
|همسران =  ام عمرو بنت جندب بن عمرو، رقیه دختر [[پیامبر اسلام]] و ...
+
|همسران =  رقیه دختر [[پیامبر اسلام]]، ام عمرو بنت جندب بن عمرو،...
|فرزندان =  عمرو، خالد، ابان، عمر، سعید، مریم و ....
+
|فرزندان =  عمرو، خالد، ابان، عمر، سعید، مریم،...
|جنگ ها = فتح مجدد آذربایجان، افریقیه (شمال غربی آفریقا)، فتح جزیره قبرس و فتح گرگان  
+
|جنگ ها = فتح مجدد آذربایجان، فتح افریقیه (شمال غربی آفریقا)، فتح جزیره قبرس و فتح گرگان  
 
|علت مرگ = به دست مخالفان خویش به قتل رسید
 
|علت مرگ = به دست مخالفان خویش به قتل رسید
|جانشین = [[امام علی]] (علیه السلام)
+
|جانشین = [[امام علی]] (علیه‌السلام)
 
|مدفن = [[مدینه]]
 
|مدفن = [[مدینه]]
 
}}
 
}}
«عثمان بن عفان»  سومین خلیفه از [[خلفای راشدین]] نزد [[اهل سنت]] و از [[صحابی|اصحاب]] [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]](ص) است. عثمان بنابر شورایی که [[عمر بن خطاب]] پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به [[خلافت]] رسید و از سال ۲۳ قمری تا هنگام کشته شدنش در سال ۳۵ قمری حکومت کرد. او در پی یک شورش علیه شیوه حکومتی‌اش در [[مدینه]] به دست شورشیان کشته شد.  
+
«عثمان بن عفّان» [[صحابی]] [[پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله) و سومین خلیفه از [[خلفای راشدین]] به عقیده [[اهل سنت]] است. عثمان بنابر شورایی که [[عمر بن خطاب]] پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به [[خلافت]] رسید و از سال ۲۳ قمری تا هنگام کشته شدنش در سال ۳۵ قمری حکومت کرد. ایجاد [[بدعت|بدعت‌هایی]] در [[دین]]، واگذاری فرمانداری شهرها به خاندان خود، اشرافی‌گری و بذل و بخشش‌های وی به خاندان [[بنی امیه|اموی]] و برخوردهای نامناسب با برخی اصحاب رسول خدا، از عوامل اعتراض و شورش مسلمانان علیه عثمان بود، که به قتل او منتهی شد.  
  
 
==معرفی اجمالی==
 
==معرفی اجمالی==
عثمان بن ابى العاص بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصىّ، مادرش اروى دختر کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصى است و مادر مادرش بیضاء دختر عبد المطلب‌ بن هاشم بن عبد مناف است که کنیه‌اش ام حکیم است.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه،ج۳ ص ۴۵</ref>
+
عثمان بن ابى العاص بن امیه بن عبد شمس بن [[عبد مناف]]، مادرش اروى دختر کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبد شمس بن عبد مناف است و مادر مادرش بیضاء دختر [[عبدالمطلب]] و مُکنّی به ام حکیم است.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۵</ref>
  
[[کنیه|کنیه]] عثمان در [[جاهلیت|جاهلیت]] ابو عمرو بود و چون [[اسلام]] آشکار شد از رقیه دختر [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (ص) داراى پسرى به نام عبدالله شد و کنیه ابو عبدالله را براى خود برگزید.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه،ج۳ ص ۴۵</ref> تولد عثمان را به اختلاف، سال هفتم<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷</ref> یا ششم [[عام الفیل]] نوشته‌اند.
+
[[کنیه|کنیه]] عثمان در [[جاهلیت|جاهلیت]] ابوعمرو بود و پس از [[اسلام]]، از رقیه دختر [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (ص) داراى پسرى به نام عبدالله شد و کنیه ابوعبدالله را براى خود برگزید.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۵</ref> تولد عثمان را به اختلاف، سال هفتم<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۳۷</ref> یا ششم [[عام الفیل]] نوشته‌اند.
  
گفته‌اند که عثمان به دعوت [[ابوبکر]]<ref> ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۱.</ref> در [[مکه|مکه]] اسلام آورد. البته برخی اسلام او را در پی اسلام [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] دانسته اند.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه،ج۳ ص ۴۶</ref>
+
گفته‌اند که عثمان به دعوت [[ابوبکر]]<ref> ذهبی، اسدالغابه، ج۳، ص۴۸۱.</ref> در [[مکه|مکه]] اسلام آورد. البته برخی اسلام او را پس از اسلام [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] دانسته اند.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص۴۶</ref>
  
 
==عثمان قبل از خلافت==
 
==عثمان قبل از خلافت==
 
===در زمان رسول خدا (ص)===
 
===در زمان رسول خدا (ص)===
وی از جمله [[مهاجرین]] به [[حبشه]] به همراه همسرش خویش بوده است.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه،ج۳ ص ۴۶</ref> و در هنگام هجرت به [[مدینه]] به خانه  اوس بن ثابت (برادر [[حسان بن ثابت]]) در محله بنى نجار وارد شد.
+
عثمان از جمله [[مهاجرین]] به [[حبشه]] به همراه همسرش خویش بوده است.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۶</ref> و در هنگام هجرت به [[مدینه]] به خانه  اوس بن ثابت (برادر [[حسان بن ثابت]]) در محله بنى نجار وارد شد.
  
نوشته اند که به دلیل بیماری همسرش در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] حضور نیافته است.<ref>واقدی، المغازی، ۱، ۱۰۱</ref> اما [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص) سهم عثمان را در غنایم بدر منظور فرمود.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه،ج۳ ص ۴۶</ref> وی همراه مسلمانان در [[غزوه احد]] شرکت کرد، اما از جمله مسلمانانی بود که در حین جنگ و پس از سخت شدن اوضاع، فرار کرد. مورخین نوشته اند که وی سه روز فراری بوده است.<ref>المغازى، ج ۱، ص ۲۳۷، ترجمه ارشاد، ص ۷۳(طبری، ۳۱۰ق)، ج ۴، ص ۱۴۵، ناشر: دار الفکر/تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۹، ناشر: دار الکتب العلمیة/أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۴، ص ۶۳، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی/ السیرة النبویة، ج ۳، ص ۵۵ ؛/ المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج ۱۷، ص ۳۴۷، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث/ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ۳، ص ۱۰۷۴، تحقیق علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل/ الوافی بالوفیات، ج ۲۰، ص ۶۱، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث/ البدایة والنهایة، ج ۴، ص ۲۸ ۲۹،، ناشر: مکتبة المعارف)</ref> و هنگامی که بازشگت رسول خدا (ص) به او فرمود: «خیلى راه رفتی!»
+
نوشته اند که به دلیل بیماری همسرش در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] حضور نیافته است.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۰۱</ref> اما [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلى الله علیه و آله) سهم عثمان را در غنایم بدر منظور فرمود.<ref>طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۶</ref> وی همراه مسلمانان در [[غزوه احد]] شرکت کرد، اما از جمله مسلمانانی بود که در حین جنگ و پس از سخت شدن اوضاع، فرار کرد. مورخین نوشته اند که وی سه روز فراری بوده است؛<ref>المغازى، ج ۱، ص ۲۳۷، ترجمه ارشاد، ص ۷۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۹؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۴، ص ۶۳؛ السیرة النبویة، ج ۳، ص ۵۵؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ۳، ص ۱۰۷۴؛ الوافی بالوفیات، ج ۲۰، ص ۶۱؛ البدایة والنهایة، ج ۴، ص ۲۸-۲۹.</ref> و هنگامی که بازگشت رسول خدا (ص) به او فرمود: «خیلى راه رفتی!»
  
همچنین [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص) در جریان [[صلح حدیبیه]] او را به عنوان سفیر به نزد [[قریش]] فرستادند تا به آنها بگوید که مسلمانان براى جنگ نیامده‌ اند، بلکه براى تعظیم [[خانه خدا]] آمده و پس از قربانى شتران شهر را ترک خواهند کرد.
+
همچنین [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص) در جریان [[صلح حدیبیه]] او را به عنوان سفیر به نزد [[قریش]] فرستادند تا به آنها بگوید که مسلمانان براى جنگ نیامده‌ اند، بلکه براى تعظیم [[خانه خدا]] آمده و پس از قربانى شتران، [[مکه]] را ترک خواهند کرد. عثمان در بلدح با قریش برخورد و پیام رسول خدا صلى الله علیه و آله را به قریش رساند و از جمله آن که شما را نیز به ستوه آورده و برگزیدگانتان را از بین برده است. قریش گفتند که از همانجا بازگرد و به محمد (ص) بگو: آنان اجازه نخواهند داد تا او وارد مکه شود.
  
عثمان در بلدح با قریش برخورد. پیام رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را به قریش رساند و از جمله آن که شما را نیز به ستوه آورده و برگزیدگانتان را از بین برده است. قریش گفتند که از همانجا بازگرد و به محمد (صلى الله علیه و آله) بگو: آنان اجازه نخواهند داد تا او وارد [[مکه]] شود.
+
در این لحظه ابان بن سعید بن عاص از اشراف مکه بدو پناه داد و براى حفظ جان او، پشت سر وى سوار اسب شد و او را به مکه آورد. عثمان با تک تک اشراف مکه سخن گفت، اما اقدام عثمان نیز حاصلى در بر نداشت. گفته ‌اند که عثمان سه روز در مکه براى دعوت قریش به پذیرش صلح ماند. غیبت سه روز او موجب نگرانی مسلمانان و [[بیعت رضوان]] بین مسلمانان شد.
 
 
در این لحظه ابان بن سعید بن عاص از اشراف مکه بدو پناه داد و براى حفظ جان او، پشت سر وى سوار اسب شد و او را به مکه آورد. عثمان با تک تک اشراف مکه سخن گفت، اما اقدام عثمان نیز حاصلى در بر نداشت. گفته ‌اند که عثمان سه روز در مکه براى دعوت قریش به پذیرش صلح ماند. غیبت سه روز او موجب نگرانی مسلمان و [[بیعت رضوان]] بین مسلمانان شد.
 
  
 
===در زمان ابوبکر و عمر===
 
===در زمان ابوبکر و عمر===
در زمان [[ابوبکر]] وی از افراد نزدیک به خلیفه بوده و کاتب وی به شمار می آمد. عثمان که در تمام دوره بیمارى ابوبکر ملازم او بود، از طرف وى مکلف به نوشتن عهدنامه جانشینى [[عمر بن خطاب|عمر]] شد. با نوشتن آغاز عهد، ابوبکر به حالت اغماء رفت و عثمان که تکلیف خود را مى‌دانست تا به آخر عهد را نوشته و نام عمر را در آن درج کرد. ابوبکر پس از به هوش آمدن از وى خواست تا آنچه را نوشته بخواند و او چنین کرد و ابوبکر نوشته او را تایید نمود.<ref>تاریخ الطبرى، ج ۳، ص ۴۲۹، شرح نهج البلاغة، ج ۱، صص ۱۶۳- ۱۶۵، نثر الدار، ج ۲، صص ۱۵، ۲۳، الکامل فى التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۵، حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۲۶، طبقات الکبرى، ج ۳، ص ۲۰۰</ref>
+
عثمان در زمان [[ابوبکر]] از افراد نزدیک به [[خلیفه]] بوده و کاتب وی به شمار می آمد. عثمان که در تمام دوره بیمارى ابوبکر ملازم او بود، از طرف وى مکلف به نوشتن عهدنامه جانشینى [[عمر بن خطاب]] شد. با نوشتن آغاز عهدنامه، ابوبکر به حالت اغماء رفت و عثمان که تکلیف خود را مى‌دانست، تا به آخر عهد را نوشته و نام عمر را در آن درج کرد. ابوبکر پس از به هوش آمدن از وى خواست تا آنچه را نوشته بخواند و او چنین کرد و ابوبکر نوشته او را تایید نمود.<ref>تاریخ الطبرى، ج ۳، ص ۴۲۹، شرح نهج البلاغة، ج ۱، صص ۱۶۳-۱۶۵، الکامل فى التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۵، حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۲۶، طبقات الکبرى، ج ۳، ص ۲۰۰</ref>
  
در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و در آن شرایط، نماینده [[بنی امیه]] به شمار می آمد.<ref>تاریخ سیاسی اسلام ، تاریخ خلفا ، رسولخ جعفریان ، ص ۱۴۷</ref>
+
عثمان در دوره عمر خطاب نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و در آن شرایط، نماینده [[بنی امیه]] به شمار می آمد.<ref>تاریخ سیاسی اسلام، تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ص ۱۴۷</ref>
  
 
===شورای خلافت===
 
===شورای خلافت===
در سال ۲۳ هجری فیروز غلام ایرانی [[مغیرة بن شعبه]]، [[عمر بن خطاب]] را مضروب ساخت. عمر تنها چند روز پس از این ضربت زنده ماند، اما پیش از مرگ خود،[[شورای شش نفره خلافت | شورایی شش نفره]] متشکل از [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه السلام)، [[عثمان بن عفان]]، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] و [[سعد بن ابی وقاص]] تشکیل داد و به آنها دستور داد تا یک نفر را از بین خود به عنوان خلیفه انتخاب کنند. سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی (ع) از نامزدی خلافت انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۲۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۸</ref> و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.
+
در سال ۲۳ هجری فیروز غلام ایرانی [[مغیرة بن شعبه]]، [[عمر بن خطاب]] را مضروب ساخت. عمر تنها چند روز پس از این ضربت زنده ماند، اما پیش از مرگ خود، [[شورای شش نفره خلافت|شورایی شش نفره]] متشکل از [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه السلام)، [[عثمان بن عفان]]، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] و [[سعد بن ابی وقاص]] تشکیل داد و به آنها دستور داد تا یک نفر را از بین خود به عنوان [[خلیفه]] انتخاب کنند. سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی (ع) از نامزدی [[خلافت]] انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۲۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۸</ref> و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.
  
عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از علی (ع) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر (ص) و ابوبکر و عمر عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.
+
عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از امام علی (ع) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر (ص) و سیره ابوبکر و عمر عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و [[سنت]] رسول خدا(ص) عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.
  
 
==دوران خلافت عثمان==
 
==دوران خلافت عثمان==
در این قسمت برخی از اقدامات و کارهای عثمان و حوادثی که در طول خلافت دوازده ساله اش روی داد ذکر می شود.
+
در این قسمت برخی از اقدامات و کارهای عثمان و حوادثی که در طول خلافت دوازده ساله‌اش روی داد ذکر می شود.
 
===گردآوری قرآن===
 
===گردآوری قرآن===
در زمان خلافت عثمان، با فتوحات اسلامی و رفتن [[قرآن]] به سرزمین های تازه گشوده، اختلافات و مشکلات بسیاری در قرائت کلمات قرآن پیش آمد. عثمان گروهی مرکب از [[زید بن ثابت]] و سعید بن عاص و [[عبدالله بن زبیر]] و عبدالرحمن بن حارث تشکیل داد. این گروه با همکاری ۱۲ نفر از قریش و [[انصار]] که [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]](ع) بر کار آنان به نوعی نظارت و اشراف داشت، کار استنساخ نسخه نهایی را آغاز کرد. آنان تمام نوشته‌های زمان پیامبر(ص) را گردآوردند. سپس نسخه کتابت زید در زمان ابوبکر را که نزد [[حفصه]] محفوظ بود، به امانت گرفتند. قرار بر این بود که هر وقت ۳ تن همکار زید با او در کتابت کلمه‌ای اختلاف یافتند به لهجه قریش کتابت کنند. به این ترتیب کار تدوین نهایی، بر مبنای صحایف بازمانده از [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) و نسخه‌های اختصاصی از جمله نسخه حفصه و نسخه خود زید، و با تکیه به حفظ حافظان و شهادت شاهدان، پیش رفت و «مصحف امام» یعنی مصحف نمونه و رسمی و نهایی که معروف به مُصحَف عُثمانی بود، در فاصله چهار پنج سال از ۲۴ق تا قبل از ۳۰ق، سرانجام یافت و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه عیناً استنساخ شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگه داشته شد و ۳ یا ۴ نسخه دیگر همراه با یک حافظ قرآن که نقش معلم و راهنمای درست خوانی را داشت، به مراکز مهم جهان اسلام یعنی [[بصره]]، [[کوفه]]، [[شام]] و [[بحرین]] ارسال شد.  
+
در زمان خلافت عثمان، با فتوحات اسلامی و رفتن [[قرآن]] به سرزمین های تازه فتح شده، اختلافات و مشکلات بسیاری در قرائت کلمات قرآن پیش آمد. عثمان گروهی مرکب از [[زید بن ثابت]] و سعید بن عاص و [[عبدالله بن زبیر]] و عبدالرحمن بن حارث تشکیل داد. این گروه با همکاری ۱۲ نفر از قریش و [[انصار]]، کار [[استنساخ]] نسخه نهایی را آغاز کرد. آنان تمام نوشته‌های زمان [[پیامبر]](ص) را گردآوردند. سپس نسخه کتابت زید در زمان [[ابوبکر]] را که نزد [[حفصه]] محفوظ بود، به امانت گرفتند. قرار بر این بود که هر وقت ۳ تن همکار زید با او در کتابت کلمه‌ای اختلاف یافتند، به لهجه [[قریش]] کتابت کنند. به این ترتیب کار تدوین نهایی، بر مبنای صحایف بازمانده از [[پیامبر اسلام]](ص) و نسخه‌های اختصاصی از جمله نسخه حفصه و نسخه خود زید، و با تکیه به حفظ حافظان و شهادت شاهدان، پیش رفت و «مصحف امام» یعنی مصحف نمونه و رسمی و نهایی که معروف به «مُصحَف عُثمانی» بود، در فاصله چهار پنج سال از ۲۴ ق. تا قبل از ۳۰ ق، سرانجام یافت و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه عیناً استنساخ شد. دو نسخه در [[مکه]] و [[مدینه]] نگه داشته شد و ۳ یا ۴ نسخه دیگر همراه با یک حافظ قرآن که نقش معلم و راهنمای درست خوانی را داشت، به مراکز مهم جهان اسلام یعنی [[بصره]]، [[کوفه]]، [[شام]] و [[بحرین]] ارسال شد.  
  
سپس عثمان دستور داد تمام نوشته‌ها و نسخه‌های پیشین را از میان ببرند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلی از میان برود. البته سوزاندن نسخه های سایر [[صحابه]]، موجب از بین رفتن [[تفسیر قرآن|تفسیر]] برخی از آیاتی شد که اصحاب رسول خدا(ص) از ایشان شنیده بودند.
+
سپس عثمان دستور داد تمام نوشته‌ها و نسخه‌های پیشین را بسوزانند و از میان ببرند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلی از میان برود. البته سوزاندن نسخه های سایر [[صحابه]]، موجب از بین رفتن [[تفسیر قرآن|تفسیر]] برخی از آیاتی شد که اصحاب رسول خدا(ص) از ایشان شنیده بودند.
  
 
===ادامه فتوحات===
 
===ادامه فتوحات===
سطر ۵۹: سطر ۵۷:
 
*سرکوب شورش اسکندریه در سال ۲۵ هجری و فتح مجدد آن
 
*سرکوب شورش اسکندریه در سال ۲۵ هجری و فتح مجدد آن
 
*سرکوب شورش آذربایجان توسط [[حذیفة بن یمان]] و فتح مجدد آن در سال ۲۶ و ۲۷ هجری
 
*سرکوب شورش آذربایجان توسط [[حذیفة بن یمان]] و فتح مجدد آن در سال ۲۶ و ۲۷ هجری
*سرکوب شورش ماهک بن شاهک در فارس توسط عبدالله بن عامر حاکم بصره و فتح اصطخر در سال ۲۹
+
*سرکوب شورش ماهک بن شاهک در فارس توسط عبدالله بن عامر حاکم [[بصره]] و فتح اصطخر در سال ۲۹ هجری
*فتح [[خراسان]] و سیستان توسط عبدالله بن عامر حاکم بصره در سال های ۳۰ تا ۳۲. (در سال ۳۲ یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی کشته شد.)
+
*فتح [[خراسان]] و سیستان توسط عبدالله بن عامر حاکم بصره در سال های ۳۰ تا ۳۲ هجری (در سال ۳۲ هجری یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی کشته شد).
 
*فتح ارمنیه توسط سپاهیان شام و کوفه که آغاز عداوت کوفیان و شامیان بود.
 
*فتح ارمنیه توسط سپاهیان شام و کوفه که آغاز عداوت کوفیان و شامیان بود.
 
*فتح قبرس توسط نیروی دریایی [[معاویه]] در سال ۲۹ هجری.
 
*فتح قبرس توسط نیروی دریایی [[معاویه]] در سال ۲۹ هجری.
*ادامه فتوحات آفریقا توسط عبدالله بن سعد.<ref>فتوح،ابن عثم کوفی،ترجمه،متن ۲۸۱ به بعد</ref>
+
*ادامه فتوحات آفریقا توسط عبدالله بن سعد.<ref> ترجمه فتوح، ابن عثم کوفی، ص۲۸۱ به بعد.</ref>
  
 
===شورش مسلمانان علیه خلیفه===
 
===شورش مسلمانان علیه خلیفه===
از مهم ترین رویدادهای تاریخ صدر اسلام می توان به شورش مسلمانان علیه عثمان بن عفان خلیفه وقت اشاره کرد. به موجب این شورش، معترضان به رفتارهای کارگزاران عثمان در استان های مختلف به خصوص از مصر، کوفه و بصره به همراه مسمانان مدینه، این شهر را محاصره کردند و سرانجام با حمله به خانه خلیفه، او را کشتند.  
+
از مهمترین رویدادهای [[تاریخ اسلام]] می توان به شورش مسلمانان علیه عثمان بن عفان خلیفه وقت اشاره کرد. به موجب این شورش، معترضان به رفتارهای عثمان و کارگزاران او در استان های مختلف به خصوص از [[مصر]]، [[کوفه]] و [[بصره]] به همراه مسمانان [[مدینه]]، این شهر را محاصره کردند و سرانجام با حمله به خانه خلیفه، او را کشتند.  
  
ابن سعد در طبقات خویش می نویسد: «چون عثمان به خلافت رسید، دوازده سال حکومت کرد. در شش سال اول حکومت، مردم بر او اعتراضى نداشتند مخصوصا [[قریش|قریش]] او را از عمر بن خطاب هم بیشتر دوست مى‌داشتند، چرا که عمر بر آنها سخت‌گیر بود، ولى عثمان چون به حکومت رسید با آنان به نرمى رفتار مى‌ کرد و پیوند ایشان را رعایت مى‌نمود. ولى بعد در کار سستى کرد و در شش سال آخر، خویشاوندان و افراد خانواده خود را بر کارها گماشت‌...» و این موجب نارضایتی مسلمانان از او شد.
+
[[محمد بن سعد واقدی]] در «[[الطبقات الکبری (کتاب)|طبقات]]» خویش می نویسد: «چون عثمان به خلافت رسید، دوازده سال حکومت کرد. در شش سال اول حکومت، مردم بر او اعتراضى نداشتند، مخصوصا [[قریش|قریش]] او را از [[عمر بن خطاب]] هم بیشتر دوست مى‌داشتند، چرا که عمر بر آنها سخت‌گیر بود، ولى عثمان چون به حکومت رسید با آنان به نرمى رفتار مى‌ کرد و پیوند ایشان را رعایت مى‌نمود. ولى بعد در کار خود سستى کرد و در شش سال آخر، خویشاوندان و افراد خانواده خود را بر کارها گماشت‌...» و این موجب نارضایتی مسلمانان از او شد.
  
 
برخی از عللی که منجر به شورش همگانی علیه عثمان بن عفان شد، عبارتند از:
 
برخی از عللی که منجر به شورش همگانی علیه عثمان بن عفان شد، عبارتند از:
  
*'''الف: بدعت های وارد شده در دین:''' بی شک از مهم ترین دلایل شورش علیه عثمان [[بدعت]] هایی بود که توسط او یا اطرافیان متعصب به او در [[دین]] وارد شد. از [[عایشه]] نقل شده است که به عثمان می گفت: «چه زود [[سنت]] پیامبرتان را ترک کردید.»<ref> انساب الاشراف، ج ۵، ص ۴۸ ؛ الاغانی، ج ۵، ص ۱۳۰</ref> یا  زمانی که خبر قتل عثمان به عایشه رسید، گفت: «اعمال او، وی را به کشتن داد، او کتاب خدا را آتش زد و سنت پیامبر(ص) را ترک کرد.»<ref>الجمل، ص ۱۶۱؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶، ص ۲۱۶</ref> یا [[عمار یاسر|عمار]] که از مخالفان بنام عثمان بود، می گفت: «قتلناه کافراً».<ref>المعیار والموازنه، ص ۷۱</ref> [[محمد بن ابی بکر]] نیز در علت مخالفت خود با عثمان گفت: او کتاب خدا را تغییر داده بود.<ref>البدایه والنهایه، ج ۷، ص ۱۷۵</ref> زمانی که [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه السلام) به خلافت رسیدند به مردم گفتند: «اگر حکومت را به اهلش سپرده بودید دو نفر در احکام خدا اختلاف نمى کردند و امت در هیچ یک از امور الهى دچار اختلاف نمى گشت».<ref>حر عاملى ، محمد، وسائل الشیعه ، ج ۱۷، ص ۴۲۶</ref>
+
*'''الف: بدعت‌های وارد شده در دین:'''  
 +
 
 +
بی شک از مهمترین دلایل شورش علیه عثمان [[بدعت]] هایی بود که توسط او یا اطرافیانش در [[دین]] وارد شد. از [[عایشه]] نقل شده است که به عثمان می گفت: «چه زود [[سنت]] پیامبرتان را ترک کردید.»<ref> انساب الاشراف، ج ۵، ص ۴۸؛ الاغانی، ج ۵، ص ۱۳۰</ref> یا  زمانی که خبر قتل عثمان به عایشه رسید، گفت: «اعمال او، وی را به کشتن داد، او کتاب خدا را آتش زد و سنت پیامبر(ص) را ترک کرد.»<ref>الجمل، ص ۱۶۱؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶، ص ۲۱۶</ref> یا [[عمار یاسر|عمار]] که از مخالفان نامدار عثمان بود، می گفت: «قتلناهُ کافراً».<ref>المعیار والموازنه، ص ۷۱</ref> [[محمد بن ابی بکر]] نیز در علت مخالفت خود با عثمان گفت: او کتاب خدا را تغییر داده بود.<ref>البدایه والنهایه، ج ۷، ص ۱۷۵</ref> زمانی که [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه السلام) به خلافت رسیدند به مردم گفتند: «اگر حکومت را به اهلش سپرده بودید دو نفر در [[احکام]] خدا اختلاف نمى کردند و [[امت]] در هیچ یک از امور الهى دچار اختلاف نمى گشت».<ref>شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۴۲۶</ref>
  
 
از جمله بدعت هایی که مردم معتقد بودند، عثمان در دین گذاشته است عبارتند از:
 
از جمله بدعت هایی که مردم معتقد بودند، عثمان در دین گذاشته است عبارتند از:
  
#در گذشتن از [[قصاص]] عبیدالله بن عمر: او سه نفر را که شامل هرمزان ایرانی و زن و فرزندان ابولؤلؤ بودند، به اتهام دست داشتن در قتل پدرش [[عمر بن خطاب|عمر]] کشت؛ عثمان به عنوان حاکم از قصاص وی درگذشت و آن را تبدیل به [[دیات|دیه]] کرد و در برابر اعتراض ها مقاومت کرد.<ref> امام علی علیه السلام بدین خاطر عثمان را مورد سرزنش قرار داد و فرمود که در قیامت درباره خون هرمزان مؤاخذه خواهد شد.(انساب الاشراف، ج ۵، ص ۲۴)</ref>
+
#درگذشتن از [[قصاص]] عبیدالله بن عمر: او سه نفر را که شامل هرمزان ایرانی و زن و فرزندان ابولؤلؤ بودند، به اتهام دست داشتن در قتل پدرش [[عمر بن خطاب|عمر]] کشت؛ عثمان به عنوان حاکم از قصاص وی درگذشت و آن را تبدیل به [[دیات|دیه]] کرد و در برابر اعتراض ها مقاومت کرد. امام علی علیه السلام بدین خاطر عثمان را مورد سرزنش قرار داد و فرمود که در [[قیامت]] درباره خون هرمزان مؤاخذه خواهد شد.<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۲۴.</ref>
#بر خلاف [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم [[نماز]] در [[منا|منی]] را تمام خواند و این سبب بر آشفتن عده ای بر ضد او شد. وقتی در این باره به عثمان اعتراض شد، گفت: این عقیده من است.<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۳۹؛ البدایه و النهایه، ج ۷، صص ۱۵۴، ۱۷۱؛ سنن نسائی، ج ۳، ص ۱۲؛ الموطاء ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>
+
#بر خلاف [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه وآله، [[نماز]] در [[منا]] را تمام خواند و این سبب بر آشفتن عده ای بر ضد او شد. وقتی در این باره به عثمان اعتراض شد، گفت: این عقیده من است.<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۳۹؛ البدایه و النهایه، ج ۷، صص ۱۵۴، ۱۷۱؛ سنن نسائی، ج ۳، ص ۱۲؛ الموطاء، ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>
#در زمانی که عثمان در ایام [[حج تمتع]] مُحرم بود، گوشت شکاری را برای وی آوردند و او از آن خورد، و این عمل در آن زمان [[حرام]] بود که موجب اعتراض [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] به وی شد و او در جواب گفت: «تو بسیار با ما مخالفت مى کنى».<ref> امام احمد، مسند، ج ۱، ص ۱۰۰</ref>
+
#در زمانی که عثمان در ایام [[حج تمتع]]، [[احرام|مُحرم]] بود، گوشت شکاری را برای وی آوردند و او از آن خورد، و این عمل در آن زمان [[حرام]] بود که موجب اعتراض [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] به وی شد و او در جواب گفت: «تو بسیار با ما مخالفت مى کنى»!<ref> امام احمد، مسند، ج ۱، ص ۱۰۰.</ref>
  
*'''ب: واگذاری فرمانداری شهرها به خاندان خود:''' سیاست عثمان در بکارگیری بنی امیه در اداره امور کشور، نشانگر ظهور گونه ای سلطنت موروثی در صحنه خلافت اسلامی بود. چنین شیوه ای در حکومت، به معنای نفی ارزش های اسلامی و تثبیت خصلت های قبیله ای بود. این حاکمان زمینه های شورش مردم علیه او را ایجاد کردند. امام علی علیه السلام به عثمان فرمودند: آیا نمی خواهی دست بنی امیه را از آبرو و اموال مسلمانان کوتاه کنی؟ به خدا سوگند! اگر یکی از عمال تو تا آنجا که خورشید غروب می کند به مردم ظلم کند، گناه او مشترک میان تو و او خواهد بود.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵ از کتاب الشوری تألیف واقدی.</ref>
+
*'''ب: واگذاری فرمانداری شهرها به خاندان خود:'''  
  
برخی از این فرماندهان و امیران اموی عبارتند از:
+
سیاست عثمان در بکارگیری [[بنی امیه]] در اداره امور کشور، نشانگر ظهور گونه ای سلطنت موروثی در صحنه خلافت اسلامی بود. چنین شیوه ای در حکومت، به معنای نفی ارزش های اسلامی و تثبیت خصلت های قبیله ای بود. این حاکمان، زمینه های شورش مردم علیه او را ایجاد کردند. امام علی علیه السلام به عثمان فرمودند: آیا نمی خواهی دست بنی امیه را از آبرو و اموال مسلمانان کوتاه کنی؟ به خدا سوگند! اگر یکی از عُمال تو تا آنجا که خورشید غروب می کند به مردم ظلم کند، گناه او مشترک میان تو و او خواهد بود.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵، نقل از کتاب الشوری تألیف واقدی.</ref>
  
#[[حکم بن ابی العاص]]: عثمان او را که تبعید شده [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم بود، و شیخین او را باز نگردانده بودند، به مدینه فراخواند و برای جمع صدقات قبیله [[قبیله خزاعه|خزاعه]] بکار گماشت.<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۳۵؛ الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۱</ref>
+
برخی از این فرماندهان و امیران [[بنی امیه|اموی]] عبارتند از:
 +
 
 +
#[[حکم بن ابی العاص]]: عثمان او را که تبعید شدۀ [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بود، به مدینه فراخواند و برای جمع [[زکات]] و صدقات قبیله [[قبیله خزاعه|خزاعه]] بکار گماشت.<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۳۵؛ الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۱</ref>
 
#حارث بن حکم: او را برای نظارت بر بازار مدینه منصوب کرد.<ref>الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۱</ref>
 
#حارث بن حکم: او را برای نظارت بر بازار مدینه منصوب کرد.<ref>الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۱</ref>
#[[ولید بن عقبه|ولید بن عقبه بن ابی معیط]]: وی برادر مادر عثمان بود<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۴۷</ref> و کسی بود که خداوند او را در قرآن [[فسق|فاسق]] خوانده بود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) او را به [[جهنم]] وعده داده بود.<ref> تفسیر آیه:ان جائکم فاسق، بنیأ فتبینوا</ref> با این وجود عثمان او را به جای [[سعد بن ابی وقاص]] صحابی پیامبر(ص) و فاتح جنگ [[قادسیه]]، حاکم [[کوفه]] کرد. [[شراب خواری|شرابخواری]] او و گواهی گواهان باعث شد تا مستحق [[حد]] شود. اصحاب رسول خدا(ص) از ترس عثمان جرات حد زدن به او را نداشتند تا اینکه امیرالمؤمنین [[امام علی علیه السلام|علی]] (علیه السلام) حکم را اجرا کردند.
+
#[[ولید بن عقبه|ولید بن عقبه بن ابی معیط]]: وی برادر مادر عثمان بود<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۴۷</ref> و کسی بود که خداوند او را در [[قرآن]]<ref>آیه: «إن جائکم فاسق، بنیأ فتبیّنوا»</ref> [[فسق|فاسق]] خوانده بود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را به [[جهنم]] وعده داده بود. با این وجود عثمان او را به جای [[سعد بن ابی وقاص]] صحابی پیامبر(ص) و فاتح [[جنگ قادسیه]]، حاکم [[کوفه]] کرد. [[شراب خواری|شرابخواری]] او و گواهی گواهان باعث شد تا مستحق [[حد]] شود. اصحاب رسول خدا(ص) از ترس عثمان جرأت حد زدن به او را نداشتند تا اینکه امیرالمؤمنین [[امام علی علیه السلام|علی]] (علیه السلام) حکم را اجرا کردند.
#سعید بن عاص: وی جانشین ولید بود که سواد [[عراق]] -که همان زمین های حاصلخیز عراق است- را به عنوان دارایی های قریش ضبط کرد!<ref>الفتوح، ج ۲، صص ۱۷۳ - ۱۷۱</ref> این عمل او موجب اعتراض بزرگان کوفه به ویژه [[مالک اشتر]] شد، که با سعایت سعید در نزد عثمان به [[شام]] تبعید شدند.<ref>الفتوح، ج ۲، صص ۱۷۳ - ۱۷۱</ref>
+
#سعید بن عاص: وی جانشین ولید بود که سواد [[عراق]] -که همان زمین های حاصلخیز عراق است- را به عنوان دارایی های قریش ضبط کرد!<ref>الفتوح، ج ۲، صص ۱۷۳-۱۷۱</ref> این عمل او موجب اعتراض بزرگان کوفه به ویژه [[مالک اشتر]] شد، که با [[سعایت]] سعید در نزد عثمان به [[شام]] تبعید شدند.<ref>الفتوح، ج ۲، صص ۱۷۳ - ۱۷۱</ref>
#عبدالله بن عامر: جوان بیست و پنج ساله ای که  که پسر دایی عثمان بود و جانشین [[ابوموسی اشعری]] در بصره شد.
+
#عبدالله بن عامر: جوان بیست و پنج ساله ای که  که پسر دایی عثمان بود و جانشین [[ابوموسی اشعری]] در [[بصره]] شد.
#عبدالله بن سعد بن ابی سرح: او در زمان رسول خدا(ص) نخست کاتب ایشان بود. اما پس از مدتی کافر شد و به نزد قریشیان بازگشت و ادعا کرد که به اختیار خود [[قرآن]] را [[تحریف قرآن|تحریف]] کرده است. زمانی که رسول خدا(ص) [[مکه|مکه]] را فتح کردند، او از جمله افرادی بود که پیامبر(ص) دستور قتل او را دادند. اما با تلاش عثمان او بخشیده شد. عثمان او را به جای [[عمرو بن عاص]] حاکم [[مصر]] کرد. ظلم و ستمی که این شخص مطرود پیامبر در حق مردم مصر روا داشت، و دست کم مردم مصر مدعی آن بودند، یکی از عوامل شورش مردم مصر بر ضد عثمان و آمدنشان به مدینه و شرکتشان در قتل عثمان بود.
+
#عبدالله بن سعد بن ابی سرح: او در زمان رسول خدا(ص) نخست کاتب ایشان بود. اما پس از مدتی کافر شد و به نزد قریشیان بازگشت و ادعا کرد که به اختیار خود، [[قرآن]] را [[تحریف قرآن|تحریف]] کرده است. زمانی که رسول خدا(ص) [[مکه|مکه]] را فتح کردند، او از جمله افرادی بود که پیامبر(ص) دستور قتل او را دادند، اما با تلاش عثمان او بخشیده شد. بعدا عثمان او را به جای [[عمرو بن عاص]] حاکم [[مصر]] کرد. ظلم و ستمی که این شخص مطرود پیامبر در حق مردم مصر روا داشت، یکی از عوامل شورش مردم مصر بر ضد عثمان و آمدنشان به مدینه و شرکتشان در قتل عثمان بود.
 
#عثمان همچنین [[مروان بن حکم]] پسر عمویش را به عنوان مشاور خویش برگزید.
 
#عثمان همچنین [[مروان بن حکم]] پسر عمویش را به عنوان مشاور خویش برگزید.
  
*'''ج: بذل و بخشش های وی به خاندان اموی:''' دامنه این بخشش ها که در اوائل به تمامی برجستگان [[قریش]] و سپس تنها به [[بنی امیه|امویان]] بود، بسیار وسیع بود. مخالفت [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] ناشی از همین موضع اخیر عثمان در چرخش کامل به نفع بنی امیه بود. لذا [[عبدالله بن عمر]] به درستی درباره شماری از مخالفان می گفت: اگر به شما پول بدهد راضی می شوید اما اگر به خویشان خودش بدهد بر او خشم می کنید.<ref>اریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۱۱۵.</ref> [[علامه امینی]] با توجه به آگاهی های تاریخی داده شده، جدولی از این بخششها را به افراد پیشگفته و نیز کسانی چون زبیر، سعد بن ابی وقاص، یعلی بن امیه، زید بن ثابت و... و عده ای دیگر را به دست داده است.<ref>الغدیر، ج ۸، ص ۲۸۶.</ref>
+
*'''ج: بذل و بخشش‌های وی به خاندان اموی:'''  
  
*'''د: برخوردهای نامناسب با اصحاب رسول خدا:''' از عواملی که موجب نفرت مردم از عثمان شد، رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه وی با برخی [[صحابی|صحابه]] رسول خدا(ص) که قصد اصلاح جامعه اسلامی و جلوگیری از انحراف آن را داشتند، بود. از جمله این این رفتار می توان به:
+
دامنه این بذل و بخشش ها که در اوائل به تمامی برجستگان [[قریش]] و سپس تنها به [[بنی امیه|امویان]] بود، بسیار وسیع بود. مخالفت [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] ناشی از همین موضع اخیر عثمان در چرخش کامل به نفع بنی امیه بود. لذا [[عبدالله بن عمر]] درباره شماری از مخالفان می گفت: اگر به شما پول بدهد راضی می شوید، اما اگر به خویشان خودش بدهد بر او خشم می کنید.<ref>تاریخ المدینة المنوره، ج ۳، ص ۱۱۱۵.</ref> [[علامه امینی]] با توجه به آگاهی های تاریخی داده شده، جدولی از این بخششها را به افراد پیشگفته و نیز کسانی چون زبیر، سعد بن ابی وقاص، یعلی بن امیه، زید بن ثابت و عده ای دیگر را به دست داده است.<ref>الغدیر، ج ۸، ص ۲۸۶.</ref>
 +
 
 +
*'''د: برخوردهای نامناسب با اصحاب رسول خدا:'''  
 +
 
 +
از دیگر عواملی که موجب نفرت مردم از عثمان شد، رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه وی با برخی [[صحابی|صحابه]] رسول خدا(ص) -که قصد اصلاح جامعه اسلامی و جلوگیری از انحراف آن را داشتند- بود. از جمله این این رفتار می توان به:
  
 
#تبعید [[ابوذر غفاری]] به شام و سپس به صحرای سوزان [[ربذه]] که موجب فوت او شد.
 
#تبعید [[ابوذر غفاری]] به شام و سپس به صحرای سوزان [[ربذه]] که موجب فوت او شد.
#ضرب و شتم [[عمار یاسر|عمار]] به دلیل اعتراض به رفتارهای خلیفه و اطرافیان او.
+
#ضرب و شتم [[عمار یاسر]] به دلیل اعتراض به رفتارهای خلیفه و اطرافیان او.
 
#ضرب و شتم و قطع کردن مواجب  [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] صحابی رسول خدا(ص) که موجب اعتراض [[عایشه]] و دیگر صحابی پیامبر شد.
 
#ضرب و شتم و قطع کردن مواجب  [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] صحابی رسول خدا(ص) که موجب اعتراض [[عایشه]] و دیگر صحابی پیامبر شد.
  
*'''هـ: رواج اشرافی‌گری در میان صحابه، بخصوص بنی امیه:''' عثمان به دلیل آنکه از قبیله [[بنی امیه]] بود و قبیله بنی امیه از جمله قبایل اشرافی [[قریش]] بودند به ثروت اندوزی و اشرافی گری میل پیدا کرده بود. این امر را از همان روز آغازین خلافت او می توان فهمید. [[یعقوبی]] می نویسد: «... پس عثمان به منبر برآمد و در همان جایى که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] خدا در آن مى‌ نشست و نه [[ابوبکر|ابوبکر]] و نه [[عمر بن خطاب|عمر]] در آن ننشسته بودند، و عمر از ابوبکر هم یک پله پایین ‌تر مى ‌نشست، پس مردم در این باره بسخن آمدند و برخى از ایشان گفتند: امروز شر پدید آمد.»<ref> تاریخ‌ یعقوبى/ترجمه،ج‌۲،ص:۵۴</ref> یا در جایی دیگر نقل می کند: «عثمان در همان شبى که بیعتش روز آن بانجام رسید براى [[نماز عشا]] بیرون رفت و پیشاپیش او شمعى روشن شده بود، پس [[مقداد بن اسود|مقداد بن عمرو]] باو برخورد و گفت: این بدعت چیست؟...».<ref> تاریخ‌ یعقوبى/ترجمه،ج‌۲،ص:۵۴</ref> این کارها موجب شد که برخی صحابه رسول خدا(ص) که روزی بر روی سکویی در مسجد مدینه زندگی می کردند، رو به زندگی اشرافی بیاورند و شروع به ثروت اندوزی کنند.
+
*'''هـ: رواج اشرافی‌گری در میان مسلمانان:'''  
 +
 
 +
عثمان به دلیل آنکه از قبیله [[بنی امیه]] بود و بنی امیه از جمله قبایل اشرافی [[قریش]] بودند، به ثروت اندوزی و اشرافی گری میل پیدا کرده بود. این امر را از همان روز آغازین خلافت او می توان فهمید. [[ابن واضح یعقوبی]] می نویسد: «... پس عثمان به منبر برآمد و در همان جایى که [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] در آن مى‌ نشست و نه [[ابوبکر|ابوبکر]] و نه [[عمر بن خطاب|عمر]] در آن ننشسته بودند، مى ‌نشست، پس مردم در این باره بسخن آمدند و برخى از ایشان گفتند: امروز شرّ پدید آمد.»<ref> تاریخ‌ یعقوبى/ترجمه، ج‌۲، ص۵۴</ref> یا در جایی دیگر نقل می کند: «عثمان در همان شبى که بیعتش روز آن بانجام رسید براى [[نماز عشا]] بیرون رفت و پیشاپیش او شمعى روشن شده بود، پس [[مقداد بن اسود|مقداد بن عمرو]] باو برخورد و گفت: این بدعت چیست؟...».<ref> تاریخ‌ یعقوبى/ترجمه، ج‌۲، ص۵۴</ref> این کارها موجب شد که برخی [[صحابه]] رسول خدا(ص) که روزی بر روی سکویی در مسجد مدینه زندگی می کردند ([[اصحاب صفه]])، رو به زندگی اشرافی بیاورند و شروع به ثروت اندوزی کنند.
  
 
===مخالفان عثمان===
 
===مخالفان عثمان===
براساس آنچه متون تاریخی آمده است، [[صحابه]] رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ویژه [[انصار]] نقش اساسی را در برانگیختن مردم بر ضد عثمان داشته اند. علامه امینی با جستجو در مآخذ متعدد اظهار داشته است که نام بیش از هشتاد صحابی در میان مخالفان عثمان دیده می شود. از جمله می توان به طلحه، زبیر، عایشه، عمار، ابوذر، عبدالرحمان بن عوف، عبدالله بن مسعود، مقداد، [[حجر بن عدی]]، [[هاشم بن عتبه مرقال|هاشم بن عتبه]]، [[سهل بن حنیف]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]] اشاره کرد. علامه امینی، اخبار مخالفت اینان را نقل کرده است.<ref> الغدیر، ج ۸ و۹</ref>
+
براساس آنچه متون تاریخی آمده است، [[صحابه]] رسول خدا صلی الله علیه و آله، به ویژه [[انصار]] نقش اساسی را در برانگیختن مردم بر ضد عثمان داشته اند. [[علامه امینی]] با جستجو در مآخذ متعدد اظهار داشته است که نام بیش از هشتاد صحابی در میان مخالفان عثمان دیده می شود. از جمله می توان به طلحه، زبیر، عایشه، عمار، ابوذر، عبدالرحمان بن عوف، عبدالله بن مسعود، مقداد، [[حجر بن عدی]]، [[هاشم بن عتبه مرقال|هاشم بن عتبه]]، [[سهل بن حنیف]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]] اشاره کرد. علامه امینی، اخبار مخالفت اینان را نقل کرده است.<ref> الغدیر، ج ۸ و۹</ref>
اما از مهم ترین مخالفان او می توان به افراد زیر اشاره کرد:
+
اما از مهمترین مخالفان او می توان به افراد زیر اشاره کرد:
  
#'''عایشه''': [[عایشه]] از زمانی که به دستور عثمان عطایش را قطع کردند شروع به مخالفت با عثمان کرد.<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۲۳.</ref> شاید مهم ترین مخالفت که عایشه می توانست با عثمان انجام دهد فتوای معروف او برای قتل عثمان بود. او خطاب به مخالفان عثمان که گفت: «اقتلوا نعثلاً فقد کفر!: عثمان، این پیرمرد یهودی احمق را بکشید که کافر شده است».<ref>تاریخ طبری ج۴ ص ۴۷۷ ،کامل ابن اثیر ج ۳ ص ۸۷ ، ابن ابی الحدید ج ۲ ص ۷۷ </ref> این جمله مجوز قتل عثمان را صادر کرد. [[سعد بن ابی وقاص]] می گوید: عثمان با شمشیری که عایشه برکشید، کشته شد.<ref>تاریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۱۷۴</ref>
+
*'''عایشه''': [[عایشه]] از زمانی که به دستور عثمان عطایش را قطع کردند، شروع به مخالفت با عثمان کرد.<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۲۳.</ref> شاید مهمترین مخالفت که عایشه می توانست با عثمان انجام دهد فتوای معروف او برای قتل عثمان بود. او خطاب به مخالفان عثمان گفت: «اُقتلوا نعثلاً فقد کفر!: عثمان، این پیرمرد یهودی احمق را بکشید که کافر شده است».<ref>تاریخ طبری ج۴ ص ۴۷۷؛ کامل ابن اثیر ج ۳ ص ۸۷؛ ابن ابی الحدید، ج ۲ ص ۷۷ </ref> این جمله مجوز قتل عثمان را صادر کرد. [[سعد بن ابی وقاص]] می گوید: عثمان با شمشیری که عایشه برکشید، کشته شد.<ref>تاریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۱۷۴</ref>
#''' طلحه و زبیر''': [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] در شمار تندروترین منتقدان عثمان بودند. [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام درباره اینان می فرمود: آنان حقی را از من طلب می کنند که خود آن را وانهاده اند و خونی را می خواهند که خود ریخته اند.<ref>نهج السعاده، ج ۱، صص ۲۴۸ - ۲۴۷</ref> در این میان دشمنی طلحه با عثمان بیشتر بود. در هنگام محاصره خانه عثمان، طلحه رئیس محافظان خانه او بوده و اجازه ورود اشخاص و نیز طعام و آب را به کسی نمی داد.<ref>الجمل، ص ۱۴۱. و نک: تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۳۸۵؛ العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۹۰</ref> زمانی عثمان کسی را به دنبال امام علی علیه السلام فرستاد و بدو پیغام داد این طلحه مرا با عطش می کشد، در حالی که قتل با شمشیر نیکوتر است.<ref>تاریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۲۰۲</ref> از دیگر اقدامات دیگر طلحه می توان به حمله او به [[بیت المال]] مسلمانان و تصرف آن اشاره کرد که با مداخله امیرالمؤمنین جلوی او گرفته شد.<ref>رجوع شود به کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام ، علامه مرتضی عسکری ، جلد اول ، ص ۱۵۶</ref> [[مروان بن حکم]]، با این که در [[جنگ جمل]] در کنار طلحه بود، با مشاهده این که جنگ پایان می یابد، تیری در کمان گذاشت و طلحه را به قتل رساند و به این ترتیب انتقام عثمان را از وی گرفت. بعدها [[عبدالملک بن مروان]] گفت: اگر پدرم نگفته بود که او طلحه را کشته، تمامی فرزندان طلحه را به سبب خون عثمان به قتل می رساندم.<ref>طبقات الکبری، ج ۳، ص ۲۲۳؛ تاریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۱۷۰</ref>
+
*''' طلحه و زبیر''': [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] در شمار تندروترین منتقدان عثمان بودند. [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام درباره اینان می فرمود: آنان حقی را از من طلب می کنند که خود آن را وانهاده اند و خونی را می خواهند که خود ریخته اند.<ref>نهج السعاده، ج ۱، صص ۲۴۸-۲۴۷</ref> در این میان، دشمنی طلحه با عثمان بیشتر بود. در هنگام محاصره خانه عثمان، طلحه رئیس محافظان خانه او بوده و اجازه ورود اشخاص و نیز طعام و آب را به کسی نمی داد.<ref>الجمل، ص ۱۴۱. و نک: تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۳۸۵؛ العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۹۰</ref> عثمان کسی را به دنبال امام علی علیه السلام فرستاد و بدو پیغام داد این طلحه مرا با عطش می کشد، در حالی که قتل با شمشیر نیکوتر است.<ref>تاریخ المدینة المنوره، ج ۳، ص ۱۲۰۲</ref> از دیگر اقدامات دیگر طلحه می توان به حمله او به [[بیت المال]] مسلمانان و تصرف آن اشاره کرد که با مداخله [[امیرالمؤمنین]] جلوی او گرفته شد.<ref>رجوع شود به: نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه مرتضی عسکری، جلد اول، ص ۱۵۶</ref> [[مروان بن حکم]]، با این که در [[جنگ جمل]] در کنار طلحه بود، با مشاهده این که جنگ پایان می یابد، تیری در کمان گذاشت و طلحه را به قتل رساند و به این ترتیب انتقام عثمان را از وی گرفت. بعدها [[عبدالملک بن مروان]] گفت: اگر پدرم نگفته بود که او طلحه را کشته، تمامی فرزندان طلحه را به سبب خون عثمان به قتل می رساندم.<ref>طبقات الکبری، ج ۳، ص ۲۲۳؛ تاریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۱۷۰</ref>
#'''انصار''': ساکنان اصلی مدینه، [[انصار]] بودند. آنان با [[قریش]] موافقتی نداشته و خطای نخستین آنان در [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه]]، معلول همین برخورد آنان با قریش بود. در ماجرای قتل عثمان که محبوب قریش بود، بسیاری از انصار در شمار مخالفان عثمان بودند.
+
*'''انصار''': ساکنان اصلی مدینه، [[انصار]] بودند. آنان با [[قریش]] موافقتی نداشته و خطای نخستین آنان در [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه]]، معلول همین برخورد آنان با قریش بود. در ماجرای قتل عثمان که محبوب قریش بود، بسیاری از انصار در شمار مخالفان عثمان بودند.
  
 
===برخورد عثمان با مخالفان===
 
===برخورد عثمان با مخالفان===
قبل از وقوع شورش علیه عثمان بعضی از [[صحابی|صحابه]] رسول خدا(ص) علیه برخی اقدامات عثمان و کارگزارانش به او اعتراض هایی را نمودند. از جمله این معترضین [[ابوذر غفاری]] بود. ابوذر کوشید تا عثمان را از [[اسراف]] پرهیز دهد. اما عثمان، او را به [[فتنه]] گری متهم کرده، گفت: أنت رجل محب للفتنه<ref>الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۸</ref> و او را ابتدا به [[شام]] و سپس به [[ربذه]] تبعید کرد که ابوذر در ربذه از دنیا رفت.
+
قبل از وقوع شورش علیه عثمان، بعضی از [[صحابی|صحابه]] رسول خدا(ص) علیه برخی اقدامات عثمان و کارگزارانش به او اعتراض هایی را نمودند. از جمله این معترضین [[ابوذر غفاری]] بود. ابوذر کوشید تا عثمان را از [[اسراف]] پرهیز دهد. اما عثمان، او را به [[فتنه]] گری متهم کرد و گفت: «أنت رجل محب للفتنه»<ref>الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۸</ref> و سپس او را ابتدا به [[شام]] و سپس به [[ربذه]] تبعید کرد که ابوذر در ربذه از دنیا رفت.
  
معترض دیگر وی [[عمار یاسر]] صحابی خاص رسول خدا(ص) بود. عمار نسبت به اقدامات عثمان به ویژه در ماجرای ابوذر بسیار معترض بود. در پی این اعتراضات بود که عثمان او را تهدید به تعبید به ربذه کرد. که با تلاش های حضرت علی (علیه السلام)، عثمان از تبعید ابوذر منصرف شد.<ref>تاریخ یعقوبی/ترجمه/ج ۲ ص ۶۹</ref> در اعتراض دیگری که توسط عمار صورت گرفت، عثمان این بار به غلامانش فرمان داد تا دست و پای عمار را گرفته هر یک به سوئی کشیدند و او را به صورت چهار میخه درآوردند؛ و خود در حالی که کفش به پای داشت، چنان محکم به میان دو پای آن پیرمرد ضعیف لگد زد که مبتلی به فتق شد و بیهوش بیفتاد!<ref>انساب الاشراف بلاذری،ج ۵ ص ۴۸</ref>
+
معترض دیگر وی [[عمار یاسر]] صحابی خاص رسول خدا(ص) بود. عمار نسبت به اقدامات عثمان به ویژه در ماجرای ابوذر بسیار معترض بود. در پی این اعتراضات بود که عثمان او را تهدید به تعبید به ربذه کرد. که با تلاش های [[حضرت علی]] (علیه السلام)، عثمان از تبعید ابوذر منصرف شد.<ref>تاریخ یعقوبی/ترجمه/ج ۲ ص ۶۹</ref> در اعتراض دیگری که توسط عمار صورت گرفت، عثمان این بار به غلامانش فرمان داد تا دست و پای عمار را گرفته هر یک به سویی کشیدند؛ و خود چنان محکم به میان دو پای آن پیرمرد ضعیف لگد زد که مبتلی به فتق شد و بیهوش بیفتاد!<ref>انساب الاشراف،  بلاذری، ج ۵ ص ۴۸</ref>
  
از دیگر معترضین او کوفیان بودند. اعتراض آنان زمانی شروع شد که او [[ولید بن عقبه|ولید بن عقبة]] را حاکم آنجا کرد. ولید با گرفتن وام از بیت المال و پس ندادن آن به [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] صحابی بزرگ پیامبر (ص) و برخورد نامناسب با ابن مسعود و همچنین شراب خواری و نماز خواندن در حالت مستی و .... سبب اعتراض کوفیان شد. زمانی که کوفیان برای شکوه از اعمال ولید به مدینه آمدند، به جای آنکه عثمان از به شکایت آنها رسیدگی کند، جانب والی خویش ولید را گرفت و آنها را متهم به فتنه گری کرد. به همین دلیل کوفیان شکایت خویش را به نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عایشه بردند و موجبات خشم [[انصار]] و [[مهاجرین|مهاجران]] مدینه را از عثمان فراهم نمودند.
+
از دیگر معترضین او کوفیان بودند. اعتراض آنان زمانی شروع شد که او [[ولید بن عقبه|ولید بن عقبة]] را حاکم آنجا کرد. ولید با گرفتن وام از [[بیت المال]] و پس ندادن آن به [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] و برخورد نامناسب با ابن مسعود و همچنین شراب خواری و نماز خواندن در حالت مستی و... سبب اعتراض کوفیان شد. زمانی که کوفیان برای شکوه از اعمال ولید به مدینه آمدند، به جای آنکه عثمان از به شکایت آنها رسیدگی کند، جانب والی خویش ولید را گرفت و آنها را متهم به فتنه گری کرد. به همین دلیل کوفیان شکایت خویش را به نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عایشه بردند و موجبات خشم [[انصار]] و [[مهاجرین|مهاجران]] مدینه را از عثمان فراهم نمودند.
  
 
عایشه همسر رسول خدا(ص) پس از اعتراض کوفیان به عثمان، در مسجد رسول خدا(ص) در جمع اصحاب پیامبر(ص) با آوردن کفش رسول خدا(ص) در جمع مسلمانان خطاب به عثمان گفت: «چه زود [[سنت]] و روش پیغمبر خود را پشت سر انداختی و آن را دستخوش فراموشی نمودی.» این سخن عایشه موجب درگیری بین طرفداران عثمان و مخالفان آن در مسجد شد.
 
عایشه همسر رسول خدا(ص) پس از اعتراض کوفیان به عثمان، در مسجد رسول خدا(ص) در جمع اصحاب پیامبر(ص) با آوردن کفش رسول خدا(ص) در جمع مسلمانان خطاب به عثمان گفت: «چه زود [[سنت]] و روش پیغمبر خود را پشت سر انداختی و آن را دستخوش فراموشی نمودی.» این سخن عایشه موجب درگیری بین طرفداران عثمان و مخالفان آن در مسجد شد.
 
    
 
    
دیگر شخصی که با اقدامات خود موجب شعله ورتر شدن آتش اعتراضات شد، عبدالله بن سعد بود. وی که والی مصر بود با اقدامات خویش موجب خشم مصریان شد به گونه ای که آنان برای شکایت از والی خلیفه به رهبری [[محمد بن ابی بکر]] به مدینه آمدند. اما اعتراض آنان نیز مانند کوفیان مورد بی توجهی عثمان قرار گرفت. به همین دلیل آنان در ذی حشب جمع شدند. طبری می نویسد به غیر از مصریان، بصریان و کوفیان نیز بودند که بصریان در ذی حشب، کوفیان در ذی المره و مصریان در هر دو ناحیه بودند.<ref>تاریخ طبری/ترجمه،جلد ۶،ص ۲۲۲۹</ref>
+
دیگر شخصی که با اقدامات خود موجب شعله ورتر شدن آتش اعتراضات شد، عبدالله بن سعد بود. وی که والی مصر بود با اقدامات خویش موجب خشم مصریان شد به گونه ای که آنان برای شکایت از والی خلیفه به رهبری [[محمد بن ابی بکر]] به مدینه آمدند. اما اعتراض آنان نیز مانند کوفیان مورد بی توجهی عثمان قرار گرفت. به همین دلیل آنان در ذی حشب جمع شدند. [[محمد بن جریر طبری|طبری]] می نویسد به غیر از مصریان، بصریان و کوفیان نیز بودند، که بصریان در ذی حشب، کوفیان در ذی المره و مصریان در هر دو ناحیه بودند.<ref>تاریخ طبری/ترجمه،جلد ۶،ص ۲۲۲۹</ref>
  
 
===توبه سیاسی عثمان===
 
===توبه سیاسی عثمان===
عثمان از چند نفر خواست تا به نزد مصریان بروند و آنها را آرام کنند. ولی هربار مصریان آن شخص را از خود می راندند تا اینکه عثمان از [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] (علیه السلام) خواست تا به نزد مصریان رود و آنها را آرام کند. امیرالمؤمنین علی(ع) پاسخ داد: این مأموریت را به این شرط می پذیرم که با من عهد و پیمان ببندی و خدای را بر آن گواه گیری که هر چه را من از جانب تو به آنان وعده بدهم وفا نمائی! عثمان گفت: قبول دارم. حضرت با مصریان دیدار کرد و به آنان قول داد تا عثمان زین پس مطابق کتاب خدا و سیره رسول خدا (ص) عمل کند و دست از ظلم ستم بردارد و حق و حقوق مظلومان را بپدازد. سپس نوشته نوشتند و به امضای برخی از صحابه رسول خدا(ص) و عثمان رساندند.<ref>انساب الاشراف ، بلاذری،ج ۵ ، ص ۱۱۱ - ۱۱۲</ref> سپس عثمان در مسجد رسول خدا(ص) در میان مردم به پاخاست و در سخنانی، پشیمانی خویش را از اعمال گذشته اش اعلام نمود و به مردم اطمینان داد که دیگر اعمال گذشته را تکرار نخواهد کرد و کارها را اصلاح می کند.
+
عثمان از چند نفر خواست تا به نزد مصریان بروند و آنها را آرام کنند. ولی هربار مصریان آن شخص را از خود می راندند تا اینکه عثمان از [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] (علیه السلام) خواست تا به نزد مصریان رود و آنها را آرام کند. امیرالمؤمنین علی(ع) پاسخ داد: این مأموریت را به این شرط می پذیرم که با من عهد و پیمان ببندی و خدای را بر آن گواه گیری که هر چه را من از جانب تو به آنان وعده بدهم وفا نمایی! عثمان گفت: قبول دارم. حضرت با مصریان دیدار کرد و به آنان قول داد تا عثمان زین پس مطابق کتاب خدا و سیره رسول خدا (ص) عمل کند و دست از ظلم ستم بردارد و حق و حقوق مظلومان را بپدازد. سپس نوشته ای نوشتند و به امضای برخی از صحابه رسول خدا(ص) و عثمان رساندند.<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج ۵، ص ۱۱۱-۱۱۲</ref> سپس عثمان در مسجد رسول خدا(ص) در میان مردم به پاخاست و در سخنانی، پشیمانی خویش را از اعمال گذشته اش اعلام نمود و به مردم اطمینان داد که دیگر اعمال گذشته را تکرار نخواهد کرد و کارها را اصلاح می کند.
  
اما [[مروان بن حکم]] با برخورد بدی که با معترضان داشت آتش خشم مردم را دو باره شعله ور ساخت. او زمانی که مردم خواستار دیدار با عثمان بودند به جای عثمان خطاب به آنان گفت: «چه خبر است! برای غارت آمده اید؟ ..... بروید، گم شوید! به خدا سوگند اگر قصد ما را بکنید از ما چنان ضرب شستی خواهید دید که هرگز انتظار آن را نداشته اید و آن بر شما خیلی گران تمام خواهد شد. چه مردم احمقی هستید، به خانه های خود برگردید، اشتباه کرده اید، ما هرگز در مقابل شما عقب نشینی نکرده ایم، و قدرت و حکومت خود را از دست نخواهیم داد!!»
+
اما [[مروان بن حکم]] با برخورد بدی که با معترضان داشت، آتش خشم مردم را دوباره شعله‌ور ساخت. او زمانی که مردم خواستار دیدار با عثمان بودند، به جای عثمان خطاب به آنان گفت: «چه خبر است! برای غارت آمده اید؟ ... بروید، گم شوید! به خدا سوگند اگر قصد ما را بکنید از ما چنان ضرب شستی خواهید دید که هرگز انتظار آن را نداشته اید و آن بر شما خیلی گران تمام خواهد شد. چه مردم احمقی هستید، به خانه های خود برگردید، اشتباه کرده اید، ما هرگز در مقابل شما عقب نشینی نکرده ایم و قدرت و حکومت خود را از دست نخواهیم داد!!»
  
پس از این سخنان مردم مصر دوباره شورش کردند و این بار خانه عثمان را محاصره کردند. زمانی که خبر به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رسید حضرت عصبانی شدند و بیان کردند که دیگر حاضر نمی شوند به عثمان کمک کنند. اما به اصرار عثمان و اطرافیان او و با تاکید بر حق خویشاوندی [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]]، این بار نیز با وساطت خویش شورشیان را آرام کردند و موجب برگشت شورشیان به شهرهای خویش شدند.
+
پس از این سخنان مردم مصر دوباره شورش کردند و این بار خانه عثمان را محاصره کردند. زمانی که خبر به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رسید، آن حضرت عصبانی شدند و بیان کردند که دیگر حاضر نمی شوند به عثمان کمک کنند. اما به اصرار عثمان و اطرافیان او و با تاکید بر حق خویشاوندی [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]]، این بار نیز با وساطت خویش شورشیان را آرام کردند و موجب برگشت شورشیان به شهرهای خویش شدند.
  
اما مصریان در راه بازگشت با غلام عثمان روبه رو شدند که نامه ای را برای عبدالله بن سعد به این مضمون که با رهبر مخالفان برخورد کند و آنان را اعدام و تبعید کند، می برد. این نامه موجب شد که مصریان بازگشته و دوباره خانه عثمان را محاصره کنند. [[محمد بن ابی بکر|محمد ابوبکر]] آن نامه را نخست به مهر چند تن از همرهان خود رسانید و چون به مدینه وارد شدند علی (علیه السلام) و طلحه و زبیر و سعد، و عموم اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را جمع کردند و داستان غلام و نامۀ عثمان را برایشان شرح دادند و در محضر آنان نامه را باز کرده قرائت نمودند. در پایان آن مجلس کسی از اهل مدینه باقی نماند که از این عمل عثمان اظهار تنفر و انزجار ننمایند.<ref>انساب الاشراف بلاذری ج ۵ ص ۶۷-۶۸</ref>
+
اما مصریان در راه بازگشت به مصر، با غلام عثمان روبه رو شدند که نامه ای را برای عبدالله بن سعد بن ابی سرح -به این مضمون که با رهبر مخالفان برخورد کند و آنان را اعدام و تبعید کند-، می برد. این نامه موجب شد که مصریان بازگشته و دوباره خانه عثمان را محاصره کنند. [[محمد بن ابی بکر]] آن نامه را نخست به مهر چند تن از همرهان خود رسانید و چون به مدینه وارد شدند علی (علیه السلام) و طلحه و زبیر و سعد، و عموم اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را جمع کردند و داستان غلام و نامۀ عثمان را برایشان شرح دادند و در محضر آنان نامه را باز کرده قرائت نمودند. در پایان آن مجلس کسی از اهل مدینه باقی نماند که از این عمل عثمان اظهار تنفر و انزجار ننمایند.<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج ۵ ص ۶۷-۶۸</ref>
  
 
پس از آنکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از محتوای نامه آگاه شد، به نزد عثمان رفت و به او گفت که دیگر کاری با عثمان نخواهد داشت.
 
پس از آنکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از محتوای نامه آگاه شد، به نزد عثمان رفت و به او گفت که دیگر کاری با عثمان نخواهد داشت.
  
نامه ای که برادر عایشه، محمد در راه مصر بدان دست یافت که عثمان فرمان قتل او و همراهانش را صادر کرده بود، عایشه را چنان منقلب و خشمگین ساخت که بی پروا و به صراحتی هر چه تمام تر فرمان قتل خلیفه را صادر کرد، و [[فتوا|فتوی]] به کفرش داد!! عایشه بانک برداشت: «بکشید نعثل را که کافر شد».<ref>تاریخ طبری ۴/۴۷۷ ، تاریخ ابن اعثم ۱/۱۵۵،ابن اثیر  ۳ /۸۷</ref>
+
نامه ای که محمد بن ابی بکر در راه مصر بدان دست یافت -که عثمان فرمان قتل او و همراهانش را صادر کرده بود-، خواهرش [[عایشه]] را چنان منقلب و خشمگین ساخت که بی پروا و به صراحتی هر چه تمام‌تر فرمان قتل خلیفه را صادر کرد، و [[فتوا|فتوی]] به کفرش داد!! عایشه بانک برداشت: «بکشید نعثل را که کافر شد».<ref>تاریخ طبری ۴/۴۷۷؛ تاریخ ابن اعثم ۱/۱۵۵، الکامل، ابن اثیر، ۳ /۸۷</ref>
  
 
===محاصره و قتل عثمان===
 
===محاصره و قتل عثمان===
پس از این اتفاقات شورشیان با [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]]، [[زبیر بن عوام|زبیر]] و [[عمرو بن عاص|عمرو عاص]] خانه عثمان را محاصره کردند. آنها حتی آب را نیز بر روی او بستند. در [[انساب الاشراف]] [[ابوالحسن احمد ابوجعفر بلاذری|بلاذری]] آمده: «هیچ یک از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، از نظر مخالفت و ستیزه با عثمان، به پای طلحه نمی رسید! طلحه و زبیر زمام امور بدست گرفته بودند، و طلحه از رسیدن آب به خانه عثمان جلوگیری می کرد و نمی گذاشت آب آشامیدنی به آنجا برسد.<ref>انساب الاشراف بلاذری ج ۵ ص ۸۱-۹۰ </ref> این خبر چون به امام علی(علیه السلام) رسید، سه مشک پر آب به خانه عثمان فرستاد. غلامان بنی هاشم و بنی امیه مشک های پر آب را در میان گرفتند تا از آسیب شورشیان در امان بماند، با این حال تا آن آب به خانۀ عثمان رسید عده ای از ایشان زخمی شدند.<ref>تاریخ طبری ج۵ ص۱۱۲/ الکامل ابن اثیر ج۳ص۷۳</ref>
+
پس از این اتفاقات، شورشیان با [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]]، [[زبیر بن عوام|زبیر]] و [[عمرو بن عاص|عمرو عاص]] خانه عثمان را محاصره کردند؛ آنها حتی آب را نیز بر روی او بستند. در «[[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]» [[ابوالحسن احمد ابوجعفر بلاذری|بلاذری]] آمده: «هیچ یک از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، از نظر مخالفت و ستیزه با عثمان، به پای طلحه نمی رسید! طلحه و زبیر زمام امور را بدست گرفته بودند، و طلحه از رسیدن آب به خانه عثمان جلوگیری می کرد و نمی گذاشت آب آشامیدنی به آنجا برسد.<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج ۵ ص ۸۱-۹۰ </ref> این خبر چون به امام علی(علیه السلام) رسید، سه مشک پر آب به خانه عثمان فرستاد. غلامان [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]] مشک های پر آب را در میان گرفتند تا از آسیب شورشیان در امان بماند، با این حال تا آن آب به خانۀ عثمان رسید عده ای از ایشان زخمی شدند.<ref>تاریخ طبری، ج۵ ص۱۱۲؛ الکامل ابن اثیر، ج۳ ص۷۳</ref>
  
چون به علی(علیه السلام) گزارش دادند که مردم به کشتن عثمان کمر بسته و در این کار مصمم گشته اند به فرزندان خود، [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] (علیهماالسلام) چنین دستور داد: «شمشیرهای خود را بردارید و بر در خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی به خلیفه دست یابد.» مهاجمان و شورشیان عثمان چون محافظت از خانه عثمان توسط بنی هاشم را دیدند، سعی کردند تا از طریقی دیگر به عثمان دست یابند. به همین دلیل آنان از خانه همسایه عثمان استفاده کردند و مخفیانه وارد خانه عثمان شدند و او را به قتل رساندند.  
+
وقتی به [[امام علی]] (علیه السلام) گزارش دادند که مردم به کشتن عثمان کمر بسته و در این کار مصمم گشته اند، به فرزندان خود، [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] (علیهماالسلام) چنین دستور داد: «شمشیرهای خود را بردارید و بر در خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی به خلیفه دست یابد.» مهاجمان و شورشیان عثمان چون محافظت از خانه عثمان توسط بنی هاشم را دیدند، سعی کردند تا از طریقی دیگر به عثمان دست یابند. به همین دلیل آنان از خانه همسایه عثمان استفاده کردند و مخفیانه وارد خانه عثمان شدند و او را به قتل رساندند.  
  
جنازه عثمان سه روز بر زمین بود و سپس در حش کوکب به خاک سپرده شد، که این قبرستان مخصوص [[یهود|یهودیان]] بود.<ref>رجوع شود به کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام ،علامه سید مرتضی عسکری، جلد ۱</ref>
+
جنازه عثمان سه روز بر زمین بود و سپس در حشّ کوکب -که قبرستان مخصوص [[یهود|یهودیان]] بود- به خاک سپرده شد. این قسمت بعدا توسط [[معاویه]] به [[بقیع]] ملحق شد.<ref>رجوع شود به: نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه سید مرتضی عسکری، ج۱.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس2}}
 
{{پانویس2}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*الطبقات الکبری، محمد بن سعد کاتب واقدى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
*طبقات، محمد بن سعد کاتب واقدى (م ۲۳۰)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
+
*تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
*تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح یعقوبى (م بعد ۲۹۲)، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
+
*الفتوح، ابن اعثم کوفى، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، ۱۳۷۲ش.
*الفتوح، ابن اعثم کوفى (م ۳۱۴)، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى (ق ۶)، تحقیق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، ۱۳۷۲ش.
+
*تاریخ خلفا (تاریخ سیاسی اسلام)، رسول جعفریان، انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۲.
*تاریخ خلفا (تاریخ سیاسی اسلام جلد۲)، رسول جعفریان، انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۲.
+
*نقش عایشه در تاریخ اسلام، سید مرتضی عسکری/ترجمه عطامحمد سردارنیا، مؤسسه علمی فرهنگی علامه عسکری، ۱۳۸۷.
*نقش عایشه در تاریخ اسلام(جلد ۱)، سید مرتضی عسکری/ترجمه عطا محمد سردارنیا، موسسه علمی - فرهنگی علامه عسکری، ۱۳۸۷.
+
[[رده:اصحاب پیامبر]]
 
 
 
[[رده:خلفای نخستین]]
 
[[رده:خلفای نخستین]]
[[رده: مقاله های مهم]]
 
  
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۵۴

عثمان بن عفّان
نام عثمان بن عفّان
کنیه ابوعمرو و ابوعبدالله
نام پدر عفّان بن ابى العاص بن امیه‌
نسب/قبیله قریش /بنی امیه
زادروز/زادگاه ۷ یا ۸ سال پس از عام الفیل/مکه
سال وفات ۳۵ هجری
مدت زمان خلافت ۳۵-۲۳ هجری
همسران رقیه دختر پیامبر اسلام، ام عمرو بنت جندب بن عمرو،...
فرزندان عمرو، خالد، ابان، عمر، سعید، مریم،...
جنگ ها فتح مجدد آذربایجان، فتح افریقیه (شمال غربی آفریقا)، فتح جزیره قبرس و فتح گرگان
علت مرگ به دست مخالفان خویش به قتل رسید
جانشین امام علی (علیه‌السلام)
مدفن مدینه


«عثمان بن عفّان» صحابی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و سومین خلیفه از خلفای راشدین به عقیده اهل سنت است. عثمان بنابر شورایی که عمر بن خطاب پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به خلافت رسید و از سال ۲۳ قمری تا هنگام کشته شدنش در سال ۳۵ قمری حکومت کرد. ایجاد بدعت‌هایی در دین، واگذاری فرمانداری شهرها به خاندان خود، اشرافی‌گری و بذل و بخشش‌های وی به خاندان اموی و برخوردهای نامناسب با برخی اصحاب رسول خدا، از عوامل اعتراض و شورش مسلمانان علیه عثمان بود، که به قتل او منتهی شد.

معرفی اجمالی

عثمان بن ابى العاص بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف، مادرش اروى دختر کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبد شمس بن عبد مناف است و مادر مادرش بیضاء دختر عبدالمطلب و مُکنّی به ام حکیم است.[۱]

کنیه عثمان در جاهلیت ابوعمرو بود و پس از اسلام، از رقیه دختر رسول خدا (ص) داراى پسرى به نام عبدالله شد و کنیه ابوعبدالله را براى خود برگزید.[۲] تولد عثمان را به اختلاف، سال هفتم[۳] یا ششم عام الفیل نوشته‌اند.

گفته‌اند که عثمان به دعوت ابوبکر[۴] در مکه اسلام آورد. البته برخی اسلام او را پس از اسلام طلحه و زبیر دانسته اند.[۵]

عثمان قبل از خلافت

در زمان رسول خدا (ص)

عثمان از جمله مهاجرین به حبشه به همراه همسرش خویش بوده است.[۶] و در هنگام هجرت به مدینه به خانه اوس بن ثابت (برادر حسان بن ثابت) در محله بنى نجار وارد شد.

نوشته اند که به دلیل بیماری همسرش در جنگ بدر حضور نیافته است.[۷] اما پیامبر (صلى الله علیه و آله) سهم عثمان را در غنایم بدر منظور فرمود.[۸] وی همراه مسلمانان در غزوه احد شرکت کرد، اما از جمله مسلمانانی بود که در حین جنگ و پس از سخت شدن اوضاع، فرار کرد. مورخین نوشته اند که وی سه روز فراری بوده است؛[۹] و هنگامی که بازگشت رسول خدا (ص) به او فرمود: «خیلى راه رفتی!»

همچنین رسول خدا(ص) در جریان صلح حدیبیه او را به عنوان سفیر به نزد قریش فرستادند تا به آنها بگوید که مسلمانان براى جنگ نیامده‌ اند، بلکه براى تعظیم خانه خدا آمده و پس از قربانى شتران، مکه را ترک خواهند کرد. عثمان در بلدح با قریش برخورد و پیام رسول خدا صلى الله علیه و آله را به قریش رساند و از جمله آن که شما را نیز به ستوه آورده و برگزیدگانتان را از بین برده است. قریش گفتند که از همانجا بازگرد و به محمد (ص) بگو: آنان اجازه نخواهند داد تا او وارد مکه شود.

در این لحظه ابان بن سعید بن عاص از اشراف مکه بدو پناه داد و براى حفظ جان او، پشت سر وى سوار اسب شد و او را به مکه آورد. عثمان با تک تک اشراف مکه سخن گفت، اما اقدام عثمان نیز حاصلى در بر نداشت. گفته ‌اند که عثمان سه روز در مکه براى دعوت قریش به پذیرش صلح ماند. غیبت سه روز او موجب نگرانی مسلمانان و بیعت رضوان بین مسلمانان شد.

در زمان ابوبکر و عمر

عثمان در زمان ابوبکر از افراد نزدیک به خلیفه بوده و کاتب وی به شمار می آمد. عثمان که در تمام دوره بیمارى ابوبکر ملازم او بود، از طرف وى مکلف به نوشتن عهدنامه جانشینى عمر بن خطاب شد. با نوشتن آغاز عهدنامه، ابوبکر به حالت اغماء رفت و عثمان که تکلیف خود را مى‌دانست، تا به آخر عهد را نوشته و نام عمر را در آن درج کرد. ابوبکر پس از به هوش آمدن از وى خواست تا آنچه را نوشته بخواند و او چنین کرد و ابوبکر نوشته او را تایید نمود.[۱۰]

عثمان در دوره عمر خطاب نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و در آن شرایط، نماینده بنی امیه به شمار می آمد.[۱۱]

شورای خلافت

در سال ۲۳ هجری فیروز غلام ایرانی مغیرة بن شعبه، عمر بن خطاب را مضروب ساخت. عمر تنها چند روز پس از این ضربت زنده ماند، اما پیش از مرگ خود، شورایی شش نفره متشکل از امام علی (علیه السلام)، عثمان بن عفان، زبیر بن عوام، طلحة بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص تشکیل داد و به آنها دستور داد تا یک نفر را از بین خود به عنوان خلیفه انتخاب کنند. سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی (ع) از نامزدی خلافت انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند[۱۲] و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.

عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از امام علی (ع) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر (ص) و سیره ابوبکر و عمر عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.

دوران خلافت عثمان

در این قسمت برخی از اقدامات و کارهای عثمان و حوادثی که در طول خلافت دوازده ساله‌اش روی داد ذکر می شود.

گردآوری قرآن

در زمان خلافت عثمان، با فتوحات اسلامی و رفتن قرآن به سرزمین های تازه فتح شده، اختلافات و مشکلات بسیاری در قرائت کلمات قرآن پیش آمد. عثمان گروهی مرکب از زید بن ثابت و سعید بن عاص و عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن حارث تشکیل داد. این گروه با همکاری ۱۲ نفر از قریش و انصار، کار استنساخ نسخه نهایی را آغاز کرد. آنان تمام نوشته‌های زمان پیامبر(ص) را گردآوردند. سپس نسخه کتابت زید در زمان ابوبکر را که نزد حفصه محفوظ بود، به امانت گرفتند. قرار بر این بود که هر وقت ۳ تن همکار زید با او در کتابت کلمه‌ای اختلاف یافتند، به لهجه قریش کتابت کنند. به این ترتیب کار تدوین نهایی، بر مبنای صحایف بازمانده از پیامبر اسلام(ص) و نسخه‌های اختصاصی از جمله نسخه حفصه و نسخه خود زید، و با تکیه به حفظ حافظان و شهادت شاهدان، پیش رفت و «مصحف امام» یعنی مصحف نمونه و رسمی و نهایی که معروف به «مُصحَف عُثمانی» بود، در فاصله چهار پنج سال از ۲۴ ق. تا قبل از ۳۰ ق، سرانجام یافت و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه عیناً استنساخ شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگه داشته شد و ۳ یا ۴ نسخه دیگر همراه با یک حافظ قرآن که نقش معلم و راهنمای درست خوانی را داشت، به مراکز مهم جهان اسلام یعنی بصره، کوفه، شام و بحرین ارسال شد.

سپس عثمان دستور داد تمام نوشته‌ها و نسخه‌های پیشین را بسوزانند و از میان ببرند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلی از میان برود. البته سوزاندن نسخه های سایر صحابه، موجب از بین رفتن تفسیر برخی از آیاتی شد که اصحاب رسول خدا(ص) از ایشان شنیده بودند.

ادامه فتوحات

کار عمده فتوحات این دوره در شرق و قسمت هایی از غرب، تثبیت سلطه اعراب بر مناطق فتح شده است. از جمله این اقدامات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • سرکوب شورش اسکندریه در سال ۲۵ هجری و فتح مجدد آن
  • سرکوب شورش آذربایجان توسط حذیفة بن یمان و فتح مجدد آن در سال ۲۶ و ۲۷ هجری
  • سرکوب شورش ماهک بن شاهک در فارس توسط عبدالله بن عامر حاکم بصره و فتح اصطخر در سال ۲۹ هجری
  • فتح خراسان و سیستان توسط عبدالله بن عامر حاکم بصره در سال های ۳۰ تا ۳۲ هجری (در سال ۳۲ هجری یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی کشته شد).
  • فتح ارمنیه توسط سپاهیان شام و کوفه که آغاز عداوت کوفیان و شامیان بود.
  • فتح قبرس توسط نیروی دریایی معاویه در سال ۲۹ هجری.
  • ادامه فتوحات آفریقا توسط عبدالله بن سعد.[۱۳]

شورش مسلمانان علیه خلیفه

از مهمترین رویدادهای تاریخ اسلام می توان به شورش مسلمانان علیه عثمان بن عفان خلیفه وقت اشاره کرد. به موجب این شورش، معترضان به رفتارهای عثمان و کارگزاران او در استان های مختلف به خصوص از مصر، کوفه و بصره به همراه مسمانان مدینه، این شهر را محاصره کردند و سرانجام با حمله به خانه خلیفه، او را کشتند.

محمد بن سعد واقدی در «طبقات» خویش می نویسد: «چون عثمان به خلافت رسید، دوازده سال حکومت کرد. در شش سال اول حکومت، مردم بر او اعتراضى نداشتند، مخصوصا قریش او را از عمر بن خطاب هم بیشتر دوست مى‌داشتند، چرا که عمر بر آنها سخت‌گیر بود، ولى عثمان چون به حکومت رسید با آنان به نرمى رفتار مى‌ کرد و پیوند ایشان را رعایت مى‌نمود. ولى بعد در کار خود سستى کرد و در شش سال آخر، خویشاوندان و افراد خانواده خود را بر کارها گماشت‌...» و این موجب نارضایتی مسلمانان از او شد.

برخی از عللی که منجر به شورش همگانی علیه عثمان بن عفان شد، عبارتند از:

  • الف: بدعت‌های وارد شده در دین:

بی شک از مهمترین دلایل شورش علیه عثمان بدعت هایی بود که توسط او یا اطرافیانش در دین وارد شد. از عایشه نقل شده است که به عثمان می گفت: «چه زود سنت پیامبرتان را ترک کردید.»[۱۴] یا زمانی که خبر قتل عثمان به عایشه رسید، گفت: «اعمال او، وی را به کشتن داد، او کتاب خدا را آتش زد و سنت پیامبر(ص) را ترک کرد.»[۱۵] یا عمار که از مخالفان نامدار عثمان بود، می گفت: «قتلناهُ کافراً».[۱۶] محمد بن ابی بکر نیز در علت مخالفت خود با عثمان گفت: او کتاب خدا را تغییر داده بود.[۱۷] زمانی که امام علی (علیه السلام) به خلافت رسیدند به مردم گفتند: «اگر حکومت را به اهلش سپرده بودید دو نفر در احکام خدا اختلاف نمى کردند و امت در هیچ یک از امور الهى دچار اختلاف نمى گشت».[۱۸]

از جمله بدعت هایی که مردم معتقد بودند، عثمان در دین گذاشته است عبارتند از:

  1. درگذشتن از قصاص عبیدالله بن عمر: او سه نفر را که شامل هرمزان ایرانی و زن و فرزندان ابولؤلؤ بودند، به اتهام دست داشتن در قتل پدرش عمر کشت؛ عثمان به عنوان حاکم از قصاص وی درگذشت و آن را تبدیل به دیه کرد و در برابر اعتراض ها مقاومت کرد. امام علی علیه السلام بدین خاطر عثمان را مورد سرزنش قرار داد و فرمود که در قیامت درباره خون هرمزان مؤاخذه خواهد شد.[۱۹]
  2. بر خلاف رسول خدا صلی الله علیه وآله، نماز در منا را تمام خواند و این سبب بر آشفتن عده ای بر ضد او شد. وقتی در این باره به عثمان اعتراض شد، گفت: این عقیده من است.[۲۰]
  3. در زمانی که عثمان در ایام حج تمتع، مُحرم بود، گوشت شکاری را برای وی آوردند و او از آن خورد، و این عمل در آن زمان حرام بود که موجب اعتراض امیرالمؤمنین به وی شد و او در جواب گفت: «تو بسیار با ما مخالفت مى کنى»![۲۱]
  • ب: واگذاری فرمانداری شهرها به خاندان خود:

سیاست عثمان در بکارگیری بنی امیه در اداره امور کشور، نشانگر ظهور گونه ای سلطنت موروثی در صحنه خلافت اسلامی بود. چنین شیوه ای در حکومت، به معنای نفی ارزش های اسلامی و تثبیت خصلت های قبیله ای بود. این حاکمان، زمینه های شورش مردم علیه او را ایجاد کردند. امام علی علیه السلام به عثمان فرمودند: آیا نمی خواهی دست بنی امیه را از آبرو و اموال مسلمانان کوتاه کنی؟ به خدا سوگند! اگر یکی از عُمال تو تا آنجا که خورشید غروب می کند به مردم ظلم کند، گناه او مشترک میان تو و او خواهد بود.[۲۲]

برخی از این فرماندهان و امیران اموی عبارتند از:

  1. حکم بن ابی العاص: عثمان او را که تبعید شدۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، به مدینه فراخواند و برای جمع زکات و صدقات قبیله خزاعه بکار گماشت.[۲۳]
  2. حارث بن حکم: او را برای نظارت بر بازار مدینه منصوب کرد.[۲۴]
  3. ولید بن عقبه بن ابی معیط: وی برادر مادر عثمان بود[۲۵] و کسی بود که خداوند او را در قرآن[۲۶] فاسق خوانده بود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را به جهنم وعده داده بود. با این وجود عثمان او را به جای سعد بن ابی وقاص صحابی پیامبر(ص) و فاتح جنگ قادسیه، حاکم کوفه کرد. شرابخواری او و گواهی گواهان باعث شد تا مستحق حد شود. اصحاب رسول خدا(ص) از ترس عثمان جرأت حد زدن به او را نداشتند تا اینکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) حکم را اجرا کردند.
  4. سعید بن عاص: وی جانشین ولید بود که سواد عراق -که همان زمین های حاصلخیز عراق است- را به عنوان دارایی های قریش ضبط کرد![۲۷] این عمل او موجب اعتراض بزرگان کوفه به ویژه مالک اشتر شد، که با سعایت سعید در نزد عثمان به شام تبعید شدند.[۲۸]
  5. عبدالله بن عامر: جوان بیست و پنج ساله ای که که پسر دایی عثمان بود و جانشین ابوموسی اشعری در بصره شد.
  6. عبدالله بن سعد بن ابی سرح: او در زمان رسول خدا(ص) نخست کاتب ایشان بود. اما پس از مدتی کافر شد و به نزد قریشیان بازگشت و ادعا کرد که به اختیار خود، قرآن را تحریف کرده است. زمانی که رسول خدا(ص) مکه را فتح کردند، او از جمله افرادی بود که پیامبر(ص) دستور قتل او را دادند، اما با تلاش عثمان او بخشیده شد. بعدا عثمان او را به جای عمرو بن عاص حاکم مصر کرد. ظلم و ستمی که این شخص مطرود پیامبر در حق مردم مصر روا داشت، یکی از عوامل شورش مردم مصر بر ضد عثمان و آمدنشان به مدینه و شرکتشان در قتل عثمان بود.
  7. عثمان همچنین مروان بن حکم پسر عمویش را به عنوان مشاور خویش برگزید.
  • ج: بذل و بخشش‌های وی به خاندان اموی:

دامنه این بذل و بخشش ها که در اوائل به تمامی برجستگان قریش و سپس تنها به امویان بود، بسیار وسیع بود. مخالفت طلحه و زبیر ناشی از همین موضع اخیر عثمان در چرخش کامل به نفع بنی امیه بود. لذا عبدالله بن عمر درباره شماری از مخالفان می گفت: اگر به شما پول بدهد راضی می شوید، اما اگر به خویشان خودش بدهد بر او خشم می کنید.[۲۹] علامه امینی با توجه به آگاهی های تاریخی داده شده، جدولی از این بخششها را به افراد پیشگفته و نیز کسانی چون زبیر، سعد بن ابی وقاص، یعلی بن امیه، زید بن ثابت و عده ای دیگر را به دست داده است.[۳۰]

  • د: برخوردهای نامناسب با اصحاب رسول خدا:

از دیگر عواملی که موجب نفرت مردم از عثمان شد، رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه وی با برخی صحابه رسول خدا(ص) -که قصد اصلاح جامعه اسلامی و جلوگیری از انحراف آن را داشتند- بود. از جمله این این رفتار می توان به:

  1. تبعید ابوذر غفاری به شام و سپس به صحرای سوزان ربذه که موجب فوت او شد.
  2. ضرب و شتم عمار یاسر به دلیل اعتراض به رفتارهای خلیفه و اطرافیان او.
  3. ضرب و شتم و قطع کردن مواجب عبدالله بن مسعود صحابی رسول خدا(ص) که موجب اعتراض عایشه و دیگر صحابی پیامبر شد.
  • هـ: رواج اشرافی‌گری در میان مسلمانان:

عثمان به دلیل آنکه از قبیله بنی امیه بود و بنی امیه از جمله قبایل اشرافی قریش بودند، به ثروت اندوزی و اشرافی گری میل پیدا کرده بود. این امر را از همان روز آغازین خلافت او می توان فهمید. ابن واضح یعقوبی می نویسد: «... پس عثمان به منبر برآمد و در همان جایى که پیامبر خدا در آن مى‌ نشست و نه ابوبکر و نه عمر در آن ننشسته بودند، مى ‌نشست، پس مردم در این باره بسخن آمدند و برخى از ایشان گفتند: امروز شرّ پدید آمد.»[۳۱] یا در جایی دیگر نقل می کند: «عثمان در همان شبى که بیعتش روز آن بانجام رسید براى نماز عشا بیرون رفت و پیشاپیش او شمعى روشن شده بود، پس مقداد بن عمرو باو برخورد و گفت: این بدعت چیست؟...».[۳۲] این کارها موجب شد که برخی صحابه رسول خدا(ص) که روزی بر روی سکویی در مسجد مدینه زندگی می کردند (اصحاب صفه)، رو به زندگی اشرافی بیاورند و شروع به ثروت اندوزی کنند.

مخالفان عثمان

براساس آنچه متون تاریخی آمده است، صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله، به ویژه انصار نقش اساسی را در برانگیختن مردم بر ضد عثمان داشته اند. علامه امینی با جستجو در مآخذ متعدد اظهار داشته است که نام بیش از هشتاد صحابی در میان مخالفان عثمان دیده می شود. از جمله می توان به طلحه، زبیر، عایشه، عمار، ابوذر، عبدالرحمان بن عوف، عبدالله بن مسعود، مقداد، حجر بن عدی، هاشم بن عتبه، سهل بن حنیف، ابو ایوب انصاری، جابر بن عبدالله انصاری اشاره کرد. علامه امینی، اخبار مخالفت اینان را نقل کرده است.[۳۳] اما از مهمترین مخالفان او می توان به افراد زیر اشاره کرد:

  • عایشه: عایشه از زمانی که به دستور عثمان عطایش را قطع کردند، شروع به مخالفت با عثمان کرد.[۳۴] شاید مهمترین مخالفت که عایشه می توانست با عثمان انجام دهد فتوای معروف او برای قتل عثمان بود. او خطاب به مخالفان عثمان گفت: «اُقتلوا نعثلاً فقد کفر!: عثمان، این پیرمرد یهودی احمق را بکشید که کافر شده است».[۳۵] این جمله مجوز قتل عثمان را صادر کرد. سعد بن ابی وقاص می گوید: عثمان با شمشیری که عایشه برکشید، کشته شد.[۳۶]
  • طلحه و زبیر: طلحه و زبیر در شمار تندروترین منتقدان عثمان بودند. امام علی علیه السلام درباره اینان می فرمود: آنان حقی را از من طلب می کنند که خود آن را وانهاده اند و خونی را می خواهند که خود ریخته اند.[۳۷] در این میان، دشمنی طلحه با عثمان بیشتر بود. در هنگام محاصره خانه عثمان، طلحه رئیس محافظان خانه او بوده و اجازه ورود اشخاص و نیز طعام و آب را به کسی نمی داد.[۳۸] عثمان کسی را به دنبال امام علی علیه السلام فرستاد و بدو پیغام داد این طلحه مرا با عطش می کشد، در حالی که قتل با شمشیر نیکوتر است.[۳۹] از دیگر اقدامات دیگر طلحه می توان به حمله او به بیت المال مسلمانان و تصرف آن اشاره کرد که با مداخله امیرالمؤمنین جلوی او گرفته شد.[۴۰] مروان بن حکم، با این که در جنگ جمل در کنار طلحه بود، با مشاهده این که جنگ پایان می یابد، تیری در کمان گذاشت و طلحه را به قتل رساند و به این ترتیب انتقام عثمان را از وی گرفت. بعدها عبدالملک بن مروان گفت: اگر پدرم نگفته بود که او طلحه را کشته، تمامی فرزندان طلحه را به سبب خون عثمان به قتل می رساندم.[۴۱]
  • انصار: ساکنان اصلی مدینه، انصار بودند. آنان با قریش موافقتی نداشته و خطای نخستین آنان در سقیفه، معلول همین برخورد آنان با قریش بود. در ماجرای قتل عثمان که محبوب قریش بود، بسیاری از انصار در شمار مخالفان عثمان بودند.

برخورد عثمان با مخالفان

قبل از وقوع شورش علیه عثمان، بعضی از صحابه رسول خدا(ص) علیه برخی اقدامات عثمان و کارگزارانش به او اعتراض هایی را نمودند. از جمله این معترضین ابوذر غفاری بود. ابوذر کوشید تا عثمان را از اسراف پرهیز دهد. اما عثمان، او را به فتنه گری متهم کرد و گفت: «أنت رجل محب للفتنه»[۴۲] و سپس او را ابتدا به شام و سپس به ربذه تبعید کرد که ابوذر در ربذه از دنیا رفت.

معترض دیگر وی عمار یاسر صحابی خاص رسول خدا(ص) بود. عمار نسبت به اقدامات عثمان به ویژه در ماجرای ابوذر بسیار معترض بود. در پی این اعتراضات بود که عثمان او را تهدید به تعبید به ربذه کرد. که با تلاش های حضرت علی (علیه السلام)، عثمان از تبعید ابوذر منصرف شد.[۴۳] در اعتراض دیگری که توسط عمار صورت گرفت، عثمان این بار به غلامانش فرمان داد تا دست و پای عمار را گرفته هر یک به سویی کشیدند؛ و خود چنان محکم به میان دو پای آن پیرمرد ضعیف لگد زد که مبتلی به فتق شد و بیهوش بیفتاد![۴۴]

از دیگر معترضین او کوفیان بودند. اعتراض آنان زمانی شروع شد که او ولید بن عقبة را حاکم آنجا کرد. ولید با گرفتن وام از بیت المال و پس ندادن آن به عبدالله بن مسعود و برخورد نامناسب با ابن مسعود و همچنین شراب خواری و نماز خواندن در حالت مستی و... سبب اعتراض کوفیان شد. زمانی که کوفیان برای شکوه از اعمال ولید به مدینه آمدند، به جای آنکه عثمان از به شکایت آنها رسیدگی کند، جانب والی خویش ولید را گرفت و آنها را متهم به فتنه گری کرد. به همین دلیل کوفیان شکایت خویش را به نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عایشه بردند و موجبات خشم انصار و مهاجران مدینه را از عثمان فراهم نمودند.

عایشه همسر رسول خدا(ص) پس از اعتراض کوفیان به عثمان، در مسجد رسول خدا(ص) در جمع اصحاب پیامبر(ص) با آوردن کفش رسول خدا(ص) در جمع مسلمانان خطاب به عثمان گفت: «چه زود سنت و روش پیغمبر خود را پشت سر انداختی و آن را دستخوش فراموشی نمودی.» این سخن عایشه موجب درگیری بین طرفداران عثمان و مخالفان آن در مسجد شد.

دیگر شخصی که با اقدامات خود موجب شعله ورتر شدن آتش اعتراضات شد، عبدالله بن سعد بود. وی که والی مصر بود با اقدامات خویش موجب خشم مصریان شد به گونه ای که آنان برای شکایت از والی خلیفه به رهبری محمد بن ابی بکر به مدینه آمدند. اما اعتراض آنان نیز مانند کوفیان مورد بی توجهی عثمان قرار گرفت. به همین دلیل آنان در ذی حشب جمع شدند. طبری می نویسد به غیر از مصریان، بصریان و کوفیان نیز بودند، که بصریان در ذی حشب، کوفیان در ذی المره و مصریان در هر دو ناحیه بودند.[۴۵]

توبه سیاسی عثمان

عثمان از چند نفر خواست تا به نزد مصریان بروند و آنها را آرام کنند. ولی هربار مصریان آن شخص را از خود می راندند تا اینکه عثمان از حضرت علی (علیه السلام) خواست تا به نزد مصریان رود و آنها را آرام کند. امیرالمؤمنین علی(ع) پاسخ داد: این مأموریت را به این شرط می پذیرم که با من عهد و پیمان ببندی و خدای را بر آن گواه گیری که هر چه را من از جانب تو به آنان وعده بدهم وفا نمایی! عثمان گفت: قبول دارم. حضرت با مصریان دیدار کرد و به آنان قول داد تا عثمان زین پس مطابق کتاب خدا و سیره رسول خدا (ص) عمل کند و دست از ظلم ستم بردارد و حق و حقوق مظلومان را بپدازد. سپس نوشته ای نوشتند و به امضای برخی از صحابه رسول خدا(ص) و عثمان رساندند.[۴۶] سپس عثمان در مسجد رسول خدا(ص) در میان مردم به پاخاست و در سخنانی، پشیمانی خویش را از اعمال گذشته اش اعلام نمود و به مردم اطمینان داد که دیگر اعمال گذشته را تکرار نخواهد کرد و کارها را اصلاح می کند.

اما مروان بن حکم با برخورد بدی که با معترضان داشت، آتش خشم مردم را دوباره شعله‌ور ساخت. او زمانی که مردم خواستار دیدار با عثمان بودند، به جای عثمان خطاب به آنان گفت: «چه خبر است! برای غارت آمده اید؟ ... بروید، گم شوید! به خدا سوگند اگر قصد ما را بکنید از ما چنان ضرب شستی خواهید دید که هرگز انتظار آن را نداشته اید و آن بر شما خیلی گران تمام خواهد شد. چه مردم احمقی هستید، به خانه های خود برگردید، اشتباه کرده اید، ما هرگز در مقابل شما عقب نشینی نکرده ایم و قدرت و حکومت خود را از دست نخواهیم داد!!»

پس از این سخنان مردم مصر دوباره شورش کردند و این بار خانه عثمان را محاصره کردند. زمانی که خبر به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رسید، آن حضرت عصبانی شدند و بیان کردند که دیگر حاضر نمی شوند به عثمان کمک کنند. اما به اصرار عثمان و اطرافیان او و با تاکید بر حق خویشاوندی بنی هاشم و بنی امیه، این بار نیز با وساطت خویش شورشیان را آرام کردند و موجب برگشت شورشیان به شهرهای خویش شدند.

اما مصریان در راه بازگشت به مصر، با غلام عثمان روبه رو شدند که نامه ای را برای عبدالله بن سعد بن ابی سرح -به این مضمون که با رهبر مخالفان برخورد کند و آنان را اعدام و تبعید کند-، می برد. این نامه موجب شد که مصریان بازگشته و دوباره خانه عثمان را محاصره کنند. محمد بن ابی بکر آن نامه را نخست به مهر چند تن از همرهان خود رسانید و چون به مدینه وارد شدند علی (علیه السلام) و طلحه و زبیر و سعد، و عموم اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را جمع کردند و داستان غلام و نامۀ عثمان را برایشان شرح دادند و در محضر آنان نامه را باز کرده قرائت نمودند. در پایان آن مجلس کسی از اهل مدینه باقی نماند که از این عمل عثمان اظهار تنفر و انزجار ننمایند.[۴۷]

پس از آنکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از محتوای نامه آگاه شد، به نزد عثمان رفت و به او گفت که دیگر کاری با عثمان نخواهد داشت.

نامه ای که محمد بن ابی بکر در راه مصر بدان دست یافت -که عثمان فرمان قتل او و همراهانش را صادر کرده بود-، خواهرش عایشه را چنان منقلب و خشمگین ساخت که بی پروا و به صراحتی هر چه تمام‌تر فرمان قتل خلیفه را صادر کرد، و فتوی به کفرش داد!! عایشه بانک برداشت: «بکشید نعثل را که کافر شد».[۴۸]

محاصره و قتل عثمان

پس از این اتفاقات، شورشیان با طلحه، زبیر و عمرو عاص خانه عثمان را محاصره کردند؛ آنها حتی آب را نیز بر روی او بستند. در «أنساب الأشراف» بلاذری آمده: «هیچ یک از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، از نظر مخالفت و ستیزه با عثمان، به پای طلحه نمی رسید! طلحه و زبیر زمام امور را بدست گرفته بودند، و طلحه از رسیدن آب به خانه عثمان جلوگیری می کرد و نمی گذاشت آب آشامیدنی به آنجا برسد.[۴۹] این خبر چون به امام علی(علیه السلام) رسید، سه مشک پر آب به خانه عثمان فرستاد. غلامان بنی هاشم و بنی امیه مشک های پر آب را در میان گرفتند تا از آسیب شورشیان در امان بماند، با این حال تا آن آب به خانۀ عثمان رسید عده ای از ایشان زخمی شدند.[۵۰]

وقتی به امام علی (علیه السلام) گزارش دادند که مردم به کشتن عثمان کمر بسته و در این کار مصمم گشته اند، به فرزندان خود، حسن و حسین (علیهماالسلام) چنین دستور داد: «شمشیرهای خود را بردارید و بر در خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی به خلیفه دست یابد.» مهاجمان و شورشیان عثمان چون محافظت از خانه عثمان توسط بنی هاشم را دیدند، سعی کردند تا از طریقی دیگر به عثمان دست یابند. به همین دلیل آنان از خانه همسایه عثمان استفاده کردند و مخفیانه وارد خانه عثمان شدند و او را به قتل رساندند.

جنازه عثمان سه روز بر زمین بود و سپس در حشّ کوکب -که قبرستان مخصوص یهودیان بود- به خاک سپرده شد. این قسمت بعدا توسط معاویه به بقیع ملحق شد.[۵۱]

پانویس

  1. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۵
  2. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۵
  3. ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۳۷
  4. ذهبی، اسدالغابه، ج۳، ص۴۸۱.
  5. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص۴۶
  6. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۶
  7. واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۰۱
  8. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۶
  9. المغازى، ج ۱، ص ۲۳۷، ترجمه ارشاد، ص ۷۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۹؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۴، ص ۶۳؛ السیرة النبویة، ج ۳، ص ۵۵؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ۳، ص ۱۰۷۴؛ الوافی بالوفیات، ج ۲۰، ص ۶۱؛ البدایة والنهایة، ج ۴، ص ۲۸-۲۹.
  10. تاریخ الطبرى، ج ۳، ص ۴۲۹، شرح نهج البلاغة، ج ۱، صص ۱۶۳-۱۶۵، الکامل فى التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۵، حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۲۶، طبقات الکبرى، ج ۳، ص ۲۰۰
  11. تاریخ سیاسی اسلام، تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ص ۱۴۷
  12. تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۲۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۸
  13. ترجمه فتوح، ابن عثم کوفی، ص۲۸۱ به بعد.
  14. انساب الاشراف، ج ۵، ص ۴۸؛ الاغانی، ج ۵، ص ۱۳۰
  15. الجمل، ص ۱۶۱؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶، ص ۲۱۶
  16. المعیار والموازنه، ص ۷۱
  17. البدایه والنهایه، ج ۷، ص ۱۷۵
  18. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۴۲۶
  19. انساب الاشراف، ج ۵، ص ۲۴.
  20. انساب الاشراف، ج ۵، ص ۳۹؛ البدایه و النهایه، ج ۷، صص ۱۵۴، ۱۷۱؛ سنن نسائی، ج ۳، ص ۱۲؛ الموطاء، ج ۱، ص ۲۸۲.
  21. امام احمد، مسند، ج ۱، ص ۱۰۰.
  22. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵، نقل از کتاب الشوری تألیف واقدی.
  23. مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۳۵؛ الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۱
  24. الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۱
  25. مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۴۷
  26. آیه: «إن جائکم فاسق، بنیأ فتبیّنوا»
  27. الفتوح، ج ۲، صص ۱۷۳-۱۷۱
  28. الفتوح، ج ۲، صص ۱۷۳ - ۱۷۱
  29. تاریخ المدینة المنوره، ج ۳، ص ۱۱۱۵.
  30. الغدیر، ج ۸، ص ۲۸۶.
  31. تاریخ‌ یعقوبى/ترجمه، ج‌۲، ص۵۴
  32. تاریخ‌ یعقوبى/ترجمه، ج‌۲، ص۵۴
  33. الغدیر، ج ۸ و۹
  34. الفتوح، ج ۳، ص ۱۲۳.
  35. تاریخ طبری ج۴ ص ۴۷۷؛ کامل ابن اثیر ج ۳ ص ۸۷؛ ابن ابی الحدید، ج ۲ ص ۷۷
  36. تاریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۱۷۴
  37. نهج السعاده، ج ۱، صص ۲۴۸-۲۴۷
  38. الجمل، ص ۱۴۱. و نک: تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۳۸۵؛ العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۹۰
  39. تاریخ المدینة المنوره، ج ۳، ص ۱۲۰۲
  40. رجوع شود به: نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه مرتضی عسکری، جلد اول، ص ۱۵۶
  41. طبقات الکبری، ج ۳، ص ۲۲۳؛ تاریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۱۷۰
  42. الفتوح، ج ۲، ص ۱۵۸
  43. تاریخ یعقوبی/ترجمه/ج ۲ ص ۶۹
  44. انساب الاشراف، بلاذری، ج ۵ ص ۴۸
  45. تاریخ طبری/ترجمه،جلد ۶،ص ۲۲۲۹
  46. انساب الاشراف، بلاذری، ج ۵، ص ۱۱۱-۱۱۲
  47. انساب الاشراف بلاذری، ج ۵ ص ۶۷-۶۸
  48. تاریخ طبری ۴/۴۷۷؛ تاریخ ابن اعثم ۱/۱۵۵، الکامل، ابن اثیر، ۳ /۸۷
  49. انساب الاشراف، بلاذری، ج ۵ ص ۸۱-۹۰
  50. تاریخ طبری، ج۵ ص۱۱۲؛ الکامل ابن اثیر، ج۳ ص۷۳
  51. رجوع شود به: نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه سید مرتضی عسکری، ج۱.

منابع

  • الطبقات الکبری، محمد بن سعد کاتب واقدى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
  • تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
  • الفتوح، ابن اعثم کوفى، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، ۱۳۷۲ش.
  • تاریخ خلفا (تاریخ سیاسی اسلام)، رسول جعفریان، انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۲.
  • نقش عایشه در تاریخ اسلام، سید مرتضی عسکری/ترجمه عطامحمد سردارنیا، مؤسسه علمی فرهنگی علامه عسکری، ۱۳۸۷.


مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه