حضرت ادریس علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
'''ادريس علیه السلام''' از پیامبران الهی است كه در زمان بين [[آدم]] و [[نوح]] می زیسته است. [[قرآن]] در دو جا از او نامبرده و او را به [[صبر]] و راستی اعتقاد و کردار و گفتار ستوده است. مطابق با روایات او نخستين كسى بوده كه قلم بدست گرفت و نوشت و خياط و دوزنده نیز بود و چون كتاب‌ها را بسيار درس می‌داد او را ادريس ناميدند. ادریس را ابوالحکما نامیده‌اند و مبادی و اصول اولیه بسیاری از علوم را به او نسبت می‌دهند. ادریس علیه السلام از پیامبرانی بوده است که [[غیبت]] داشته است. پس از غیبت او با نام [[الیاس]] و به عنوان رسول بر مردم مبعوث شد.
+
'''حضرت ادریس علیه السلام''' از پیامبران الهی است که در زمان بین [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] و [[حضرت نوح علیه السلام|حضرت نوح]] علیهماالسلام می زیست. [[قرآن|قرآن کریم]] او را به [[صبر]] و راستی در اعتقاد و کردار و گفتار ستوده است. مطابق با روایات، ادریس نخستین کسى بوده که با قلم نوشت و نیز خیاطی کرد و چون کتاب‌ها را بسیار درس می‌داد او را ادریس نامیدند. حضرت ادریس را ابوالحکما نامیده‌اند و مبادی و اصول اولیه بسیاری از علوم را به او نسبت می‌دهند. گفته شده ادریس نبی از پیامبرانی بوده که [[غیبت]] داشته است و پس از غیبت، او با نام [[الیاس]] و به عنوان رسول دوباره بر مردم مبعوث شد.
  
==وجه تسميه ادریس نبی و نام های دیگر او==
+
==وجه تسمیه ادریس==
  
بيشتر لغويان «ادريس» را واژه‌اى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه اين نامگذارى را كثرت دانش يا ممارست او بر آموزش، ذكر كرده‌اند<ref> ابن منظور، لسان العرب، 1414ق، ج4، ص329؛ طبرسی، مجمع‏ البيان، ج6، ص802</ref> اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به ‌معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادريس بيان نموده‌اند.<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31</ref>
+
بیشتر لغویان «ادریس» را واژه‌اى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه این نامگذارى را کثرت دانش یا ممارست او بر آموزش، ذکر کرده‌اند؛<ref> ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۲۹؛ طبرسی، مجمع‏ البیان، ج۶، ص۸۰۲</ref> اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به ‌معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادریس بیان نموده‌اند.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۱</ref>
  
روایتی از [[امام صادق]] عليه السلام در [[تفسیر قمی]] وجه اول را تایید می‌نماید: و سمى ادريس لكثرة دراسته الكتب: اين كه او ادريس ناميده شد براى آنست كه كتاب ها را بسيار درس می‌داد.»<ref>قمی، تفسیر قمی، ج‏۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲</ref>
+
روایتی از [[امام صادق]] علیه السلام در [[تفسیر قمی]] وجه اول را تایید می‌نماید: و سُمّى ادریس لکثرة دراسته الکتب: این که او ادریس نامیده شد براى آنست که کتاب ها را بسیار درس می‌داد.»<ref>قمی، تفسیر قمی، ج‏۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲</ref>
  
مطابق با گفته ديلمى در محبوب القلوب ادریس را عبرانیان اخنوخ و یونانیان ارمیس می گفتند که در نزد آنها به معنی عطارد بود. و عرب او را ادریس می خوانند مطابق با آنچه خدا در کتابش او را نامگذاری نموده و وجه آن بسیاری درس گفتن اوست.<ref>حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشته‏‌هاى رياضى، ج‏2، ص682</ref>
+
مطابق با گفته دیلمى در محبوب القلوب، ادریس را عبرانیان اخنوخ و یونانیان ارمیس می گفتند که در نزد آنها به معنی عطارد بود. و عرب او را ادریس می خوانند مطابق با آنچه خدا در کتابش او را نامگذاری نموده و وجه آن بسیاری درس گفتن اوست.<ref>«هرمس الهرامسة المسمى عند العبرانیین اخنوخ، و عند الیونانیین ارمیس، و معنى ارمیس عندهم عطارد، و عند العرب ادریس کما سماه الله تعالى فی کتابه العزیز لکثرة دراسته». حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشته‏‌هاى ریاضى، ج‏۲، ص۶۸۲.</ref>
  
به گفته علامه حسن زاده آملی حكماى يونان هر جا در کتابهای خود هرمس حكيم می نویسند مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.<ref>حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشته‏‌هاى رياضى، ج‏2، ص682: ديلمى در محبوب القلوب گويد: «هرمس الهرامسة المسمى عند العبرانيين اخنوخ، و عند اليونانيين ارميس، و معنى ارميس عندهم عطارد، و عند العرب ادريس كما سماه الله تعالى في كتابه العزيز لكثرة دراسته»</ref> هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، 1390ق، ج۱۴، ص71</ref> و در مورد وجه آن گفته شده از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.<ref>صمدی آملی، شرح دروس هیئت، جلسه اول، [http://www.tafrid.ir/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C/ سایت تفرید]</ref>
+
به گفته [[علامه حسن زاده آملی]] حکماى یونان هر جا در کتابهای خود هرمس حکیم می نویسند، مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.<ref>حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشته‏‌هاى ریاضى، ج‏۲، ص۶۸۲.</ref> هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۷۱</ref> و در مورد وجه آن گفته شده از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.<ref>صمدی آملی، شرح دروس هیئت، جلسه اول، [http://www.tafrid.ir/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C/ سایت تفرید]</ref>
  
==نسب ادریس==
+
==نسب ادریس نبی==
به گفته بسیاری از منابع «ادريس» همان «اخنوخ» يا خنوخ، و خنوع است كه نزد اهل‏ كتاب، يكى از پيامبران پيش از نوح بوده و كتاب‏هاى فراوانى به او نسبت داده شده است.<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31</ref> نسب ادريس در كتاب مقدس<ref>كتاب مقدس، پيدايش 5: 1- 20</ref> و در بيش‏تر كتاب‏هاى تاريخى و تفسيرى به اين ترتيب آمده است: «ادريس» «اخنوخ» بن يَرد (يارد، ياريد) بن مهلائيل بن قينان بن انوش‏ بن شيث‏ بن آدم عليهم السلام‏<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دائره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص32</ref>
+
به گفته بسیاری از منابع، «ادریس» همان «اخنوخ» یا خنوخ است که نزد [[اهل کتاب|اهل‏ کتاب]]، یکى از پیامبران پیش از [[حضرت نوح]] علیه السلام بوده و کتاب‏هاى فراوانى به او نسبت داده شده است.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۱</ref> نسب ادریس در کتاب مقدس<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۵: ۱- ۲۰</ref> و در بیش‏تر کتاب‏هاى تاریخى و [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] به این ترتیب آمده است: «ادریس» «اخنوخ» بن یرد (یارد، یارید) بن مهلائیل بن قینان بن انوش‏ بن شیث‏ بن آدم علیهم السلام‏.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دائره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۲</ref>
  
در [[مجمع البيان]] آمده که او جد پدر [[حضرت نوح]] عليه السلام است و در تورات سفر تكوين باب پنجم مى نويسد: يارد صد و شصت دو سال زندگى كرد و خنوخ را به دنيا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنيا آمد سپس متوشالخ را «لمك» نام مى برد و گويد: از «لمك» نوح به دنيا آمد.<ref> قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، ج6، ص343.</ref>
+
در [[مجمع البیان]] آمده که او جد پدر نوح است و در [[تورات]] سِفر تکوین باب پنجم مى نویسد: یارد ۱۶۲ سال زندگى کرد و خنوخ را به دنیا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنیا آمد. سپس متوشالخ را «لمک» نام مى برد و گوید: از «لمک» نوح به دنیا آمد.<ref> قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۳۴۳.</ref>
  
==جایگاه ادریس علیه السلام در تاریخ علم و تمدن ==
+
==جایگاه ادریس در علم و تمدن==
ادریس علیه السلام را منشا و معلم بسیاری از علوم دانسته اند. علامه طباطبائی زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این میداند که او از قديمى‏‌ترين پيشوايان علم بوده كه افكار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق داده‌اند، و يا اینکه او اولين ايشان بوده است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، 1390ق، ج۱۴، ص73</ref>
+
حضرت ادریس علیه السلام را منشاء و معلم بسیاری از علوم دانسته اند. [[علامه طباطبایى|علامه طباطبائی]] زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این می داند که او از قدیمى‏‌ترین پیشوایان علم بوده که افکار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق داده‌اند، و یا اینکه او اولین ایشان بوده است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۷۳</ref>
  
محی الدین ابن عربی او را به این می ستاید که به او علم حروف و اسرار حکمت و لطائف عددیه و اشارت های عددیه داده شده بود. و علما به دور او ازدحام داشتند و سائر حکما از مشکات او اقتباس می‌نمودند.<ref>حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشته‌‏هاى رياضى، ج‏2، ص688</ref>
+
[[محیی الدین ابن عربی|محی الدین ابن عربی]] او را به این می ستاید که به او علم حروف و اسرار [[حکمت]] و لطائف عددیه و اشارت های عددیه داده شده بود. و علما به دور او ازدحام داشتند و سائر حکما از مشکات او اقتباس می‌نمودند.<ref>حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشته‌‏هاى ریاضى، ج‏۲، ص۶۸۸</ref>
  
همچنین گفته اند او اولین کسی است که علم نجوم را به الهام الهی استخراج نمود. و زمین را به چهار ربع تقسیم نمود و در هر ربعی پادشاهی که به امور آن قیام کند معین نمود.<ref>دیلمی، محبوب القلوب، ص88</ref> به علم ادریس(ع) در دعای روز اول ماه رجب نیز اشاره شده است «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان؛ و تعلیم دهنده به ادریس عدد ستارگان، و حساب و سالها و ماه ها و اوقات زمانها را»<ref>سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۷ش، ج۳،ص۲۰۵.</ref>  
+
همچنین گفته اند او اولین کسی است که [[علم نجوم]] را به الهام الهی استخراج نمود. و زمین را به چهار ربع تقسیم نمود و در هر ربعی پادشاهی که به امور آن قیام کند معین نمود.<ref>دیلمی، محبوب القلوب، ص۸۸</ref> در دعای روز اول [[ماه رجب]] نیز به علم ادریس(علیه السلام) اشاره شده است: «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان؛ و تعلیم دهنده به ادریس عدد ستارگان، و حساب و سالها و ماه ها و اوقات زمانها را».<ref>سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۷ش، ج۳،ص۲۰۵.</ref>  
  
 
==حضرت ادریس در قرآن==
 
==حضرت ادریس در قرآن==
  
قرآن در دو جا از ادریس علیه السلام نامبرده و از او به نيكى ياد كرده است:
+
[[قرآن|قرآن کریم]] در دو جا از ادریس علیه السلام نامبرده و از او به نیکى یاد کرده است:
  
# {{متن قرآن|«وَ إِسْمعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَاالْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصّابِرِينَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَاإِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ»}}: و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را ياد كن كه همه از صابران بودند. و آنها را در رحمت خود داخل گردانیدیم. بدرستی که آنها از صالحان بودند ([[سوره انبياء]] آیه 85)
+
*{{متن قرآن|«وَ إِسْمعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَاالْکفْلِ کلٌّ مِنَ الصّابِرِینَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَاإِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ»}}: و اسماعیل و ادریس و [[حضرت ذوالکفل علیه السلام|ذوالکفل]] را یاد کن که همه از صابران بودند. و آنها را در رحمت خود داخل گردانیدیم. بدرستی که آنها از صالحان بودند ([[سوره انبیاء]]، آیه ۸۵).
# {{متن قرآن|«وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا * وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا»}}: و در اين كتاب، ادريس را ياد كن كه پيامبرى بسيار راستگو بود. و او را به مكانى بلند فرا برديم‏([[سوره مریم]]، آیه 56)
+
*{{متن قرآن|«وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقًا نَّبِیا * وَرَفَعْنَاهُ مَکانًا عَلِیا»}}: و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبرى بسیار راستگو بود. و او را به مکانى بلند فرا بردیم‏ ([[سوره مریم]]، آیه ۵۶).
  
برخى از مفسران در آيه ‌هاى: {{متن قرآن|«وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ»}} ([[سوره انعام]] آیه 85) و {{متن قرآن|«و ‌اِنَّ اِلياسَ لَمِنَ المُرسَلين»}} ([[سوره صافات]] آیه 123) الياس را همان «ادريس» دانسته، ويژگى ‌ها و داستان ‌هايى را كه براى ادريس گفته شده، در ذيل اين آيات براى «الياس» آورده‌اند.<ref> مجمع ‌البيان، ج‌4، ص‌510.</ref>
+
همچنین برخى از مفسران در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیه ‌هاى: {{متن قرآن|«وَزَکرِیا وَیحْیىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»}} ([[سوره انعام]]، آیه ۸۵) و {{متن قرآن|«و ‌اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین»}} ([[سوره صافات]]، آیه ۱۲۳) الیاس را همان «ادریس» دانسته اند، و ویژگى ‌ها و داستان ‌هایى را که براى ادریس گفته شده، در ذیل این آیات براى «الیاس» آورده‌اند.<ref> مجمع ‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۱۰.</ref> مطابق با برخی روایات نیز، الیاس‏ همان ادریس‏ است. عبدالغنى نابلسى در شرح فص الیاسى فصوص الحکم، تعدادی از این روایات را آورده است.<ref>حسن زاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص۱۳۰</ref> [[علامه حسن زاده آملی]] در این مورد می گوید: إلیاس همان إدریس است، زیرا آن حضرت را ظهور و [[غیبت|غیبت]] بوده و دوباره مبعوث شده است، یک بار پیش از غیبت که إدریس‏ نبى بود، قوله تعالى:{{متن قرآن|«وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ إِدْرِیسَ‏ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیا، وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیا»}} (سوره مریم، آیه ۵۶-۵۷) و زمان غیبتش ۳۶۵ سال بوده است، و پس از آن به اسم [[حضرت الیاس علیه السلام|الیاس‏]] رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: {{متن قرآن|«وَإِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ‏ »}} (سوره صافات، آیه ۱۲۴).<ref>حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص۶۴۲</ref>
  
مطابق با برخی روایات الياس‏ همان ادريس‏ است. عبد الغنى نابلسى در شرح فص الياسى فصوص الحكم تعدادی از این روایات را آورده است.<ref>حسن زاده آملی، انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه، ص130</ref> در توضیح آن گفته شده آن حضرت دو بار مبعوث شده است يك بار پيش از غيبت كه إدريس‏ نبى بود، قوله تعالى:{{متن قرآن|«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ‏ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا، وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا»}} (قرآن كريم- سوره مريم- آيه 56- 57) و زمان غيبتش سيصد و شصت و پنج سال بوده است، و پس از آن به اسم الياس‏ رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: {{متن قرآن|«وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ‏ »}}(قرآن كريم- سوره صافات- آيه 124)<ref>حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، ص642</ref>
+
برخى نیز آیه {{متن قرآن|«سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یاسِینَ»}} (سوره صافات، آیه ۱۳۰) را «سَلمٌ عَلى اِدراسین» یا «اِلیاسین» قرائت کرده و آن را به «ادریس» تفسیر کرده‌اند.<ref> تفسیر ابن ‌کثیر، ج‌۴، ص‌۲۲.</ref>  
 
 
برخى نیز آيه {{متن قرآن|«سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ»}}([[سوره صافات]] آیه 130) را «سَلمٌ عَلى اِدراسين» يا «اِلياسين» قرائت كرده و آن را به «ادريس» تفسير كرده‌اند.<ref> تفسير [[ابن ‌كثير]]، ج‌4، ص‌22.</ref>  
 
  
 
==حضرت ادریس در روایات==
 
==حضرت ادریس در روایات==
  
* در روايت آمده كه سبب بردن ادريس به آسمان اين بود كه: فرشته اى به او بشارت قبولى اعمال و آمرزش لغزش ها داد، او نيز آرزو كرد زنده بماند، فرشته پرسيد: براى چه آرزوى حيات دارى؟ گفت: براى اين كه سپاس [[حق]] را به جاى آورم، زيرا در مدت حيات، دعا مى  كردم اعمالم قبول شود، حال كه به مقصود خود نايل گشته ام، مى  خواهم [[شكر خدا]] را به جاى آورم؟ آن فرشته بال خود را گشود و او را دربرگرفت و به آسمان ها برد.<ref> [[ارشاد القلوب]]/ترجمه سلگى (على سلگى نهاوندى) ج  1 ص 326.</ref>
+
*[[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستین کسی که با [[قلم]] نوشت، ادریس علیه  السلام بود.<ref> حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى، ج۲، ص۲۶۹.</ref>
  
* پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، در پاسخ به سؤال [[ابوذر]] از تعداد كتاب هايي كه خداوند نازل كرده است، فرمود: يكصد و چهار كتاب پنجاه [[صحيفه]] بر شيث نازل كرد، سي صحيفه بر حضرت ادريس، بيست صحيفه بر [[حضرت ابراهیم]] و [[تورات]] و [[انجيل]] و [[زبور]] و [[فرقان]].<ref> [[بحارالأنوار]] ([[علامه مجلسى]])، ج11، ص32.</ref>
+
*[[امام صادق]] علیه السلام فرمودند: [[مسجد سهله]] جایگاه خانه ادریس پیامبر است که در آن خیاطی می کرد.<ref> بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۱۱، ص۲۸۴.</ref>
 
+
*در روایت آمده که سبب بردن ادریس به آسمان این بود که: فرشته اى به او بشارت قبولى اعمال و آمرزش لغزش ها داد، او نیز آرزو کرد زنده بماند، فرشته پرسید: براى چه آرزوى حیات دارى؟ گفت: براى این که سپاس حق را به جاى آورم، زیرا در مدت حیات، دعا مى  کردم اعمالم قبول شود، حال که به مقصود خود نایل گشته ام، مى  خواهم شکر خدا را به جاى آورم؟ آن فرشته بال خود را گشود و او را دربرگرفت و به آسمان ها برد.<ref> ارشاد القلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى، ج ۱ ص ۳۲۶.</ref>
* پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستين كسي كه با قلم نوشت، ادريس بود.<ref> حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج2، ص269.</ref>
 
 
 
* [[امام صادق]] عليه السلام فرمودند: [[مسجد سهله]] جايگاه خانه ادريس پيامبر عليه السلام است كه در آن خياطي مي  كرد.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج11، ص284.</ref>
 
  
 
==صحف ادریس==
 
==صحف ادریس==
[[پیامبر(ص)]]، در پاسخ به سؤال [[ابوذر]] از تعداد کتاب‌هایی که خداوند نازل کرده است، فرمود: یک‌صد و چهار کتاب؛ پنجاه صحیفه بر [[شیث]] نازل کرد، سی صحیفه بر حضرت ادریس، بیست صحیفه بر حضرت ابراهیم و تورات و [[انجیل]] و [[زبور]] و فرقان.<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۳۲.</ref> بیست و نه صحیفه از صحف ادریس در جلد ۹۵ کتاب بحار چاپ ایران آمده است که از صفحه‌ی ۴۵۳ آغاز می‌شود. دو نمونه زیر بخش هایی از این صحف هستند:
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله، در پاسخ به سؤال [[ابوذر]] از تعداد کتاب هایی که خداوند نازل کرده است، فرمود: ۱۰۴ کتاب نازل کرد؛ پنجاه صحیفه بر شیث، سی صحیفه بر حضرت ادریس، بیست صحیفه بر [[حضرت ابراهیم]] و چهار کتاب [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] و [[فرقان]] ([[قرآن]]).<ref> بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۱۱، ص۳۲.</ref>
  
# هر كه آفريده را شناخت، آفريدگار را شناخت و هر كه روزي را شناخت، روزي رسان را شناخت و هر كه خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج92، ص456.</ref>
+
۲۹ صحیفه از صُحُف ادریس در جلد ۹۵ کتاب «[[بحارالأنوار (کتاب)|بحارالانوار]]» آمده است که از صفحه‌ی ۴۵۳ آغاز می‌شود. دو نمونه زیر بخش هایی از این صحف هستند:
# چون وارد [[نماز]] شديد، ذهن و فكر خود را متوجه آن سازيد و خدا را با دلي پاك و فارغ (از هر چه جز اوست) بخوانيد و با خضوع و خشوع و فرمانبرداري و فروتني، مصالح و منافع خود را از او بخواهيد و هرگاه [[ركوع]] و [[سجود]] كرديد افكار دنيوي و خيالات بد و ناشايست و كردارهاي زشت و انديشه مكر و خدعه و [[حرام]] خواري و تجاوز و دشمني و كينه ها را، از خود دور سازيد و همه اينها را از ميان خود به دور افكنيد.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج81، ص253.</ref>
 
  
==رابطه ادریس و الیاس در قرآن==
+
*هر که آفریده را شناخت، آفریدگار را شناخت و هر که [[رزق|روزی]] را شناخت، روزی رسان را شناخت و هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.<ref>بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۹۲، ص۴۵۶.</ref>
برخی از مفسران در آیه‌های {{متن قرآن|«وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ»}}<ref>سوره انعام، آیه ۸۵.</ref> و {{متن قرآن|«وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ»}}<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۳.</ref> [[الیاس]] را همان ادریس دانسته‌اند و ویژگی‌ها و داستان‌هایی که برای ادریس بیان شده است را در ذیل این آیات برای «الیاس» آورده‌اند.<ref>طبرسی، مجمع ‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج‌۴، ص‌۵۱۰.</ref>
+
*چون وارد [[نماز]] شدید، ذهن و فکر خود را متوجه آن سازید و [[الله|خدا]] را با دلی پاک و فارغ (از هر چه جز اوست) بخوانید و با [[خضوع]] و [[خشوع]] و فرمانبرداری، مصالح و منافع خود را از او بخواهید و هرگاه [[رکوع]] و [[سجود]] کردید افکار دنیوی و خیالات بد و ناشایست و کردارهای زشت و اندیشه مکر و خدعه و [[حرام]] خواری و تجاوز و دشمنی و [[کینه|کینه]] را، از خود دور سازید و همه اینها را از میان خود به دور افکنید.<ref> بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۸۱، ص۲۵۳.</ref>
  
علامه حسن زاده آملی در این مورد می گوید:
 
:إلياس همان إدريس است زيرا آن حضرت را ظهور و غيبت بوده است و دو باره مبعوث شده است يك بار پيش از غيبت كه إدريس نبى بود، قوله تعالى: {{متن قرآن|وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا، وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا}}<ref>سوره مريم، آيه 56- 57</ref> و زمان غيبتش سيصد و شصت و پنج سال بوده است، و پس از آن به اسم الياس رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: {{متن قرآن|وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>سوره صافات، آيه 124</ref><ref>حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، ص642</ref>
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
 
* قمی، علی ابن ابراهیم، تفسير قمی، قم، دار الكتاب، چاپ سوم، 1363 ش
 
* حسن زاده آملى، حسن، دروس هيئت و ديگر رشته‌‏هاى رياضى، قم، بوستان كتاب، چاپ چهارم، 1378ش.
 
* طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
 
* دیلمی، محمد بن علی، محبوب القلوب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، 1380ش.
 
* قصص الأنبياء، فاطمه مشايخ، تهران، انتشارات فرحان، اول، 1381 ش.
 
* قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، سوم، 1377.
 
* [[قطب راوندى]]، قصص الأنبياء عليهم السلام، مشهد، مؤسسة البحوث الإسلامية، 1409 ق.
 
* بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
 
* حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همكاران؛ قم: دارالحديث، اول، 1429 ق.
 
* [[ارشاد القلوب]]/ترجمه سلگى، على سلگى نهاوندى؛ قم: ناصر، اول، 1376.
 
* مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب قم، چاپ اول، 1385ش.
 
* حسن زاده آملى، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، 1جلد، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1378ش.
 
* طبرسی، فضل‌بن حسن، مجمع البیان فی‌ تفسیر‌ القرآن‌، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.‌
 
  
 +
*ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
 +
*علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
 +
*حسن زاده آملى، دروس هیئت و دیگر رشته‌‏هاى ریاضى، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش.
 +
*علامه طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
 +
*محمد دیلمی، محبوب القلوب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۳۸۰ش.
 +
*قصص الأنبیاء، فاطمه مشایخ، تهران، انتشارات فرحان، اول، ۱۳۸۱ش.
 +
*قرشى، تفسیر أحسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، سوم، ۱۳۷۷.
 +
*قطب راوندى، قصص الأنبیاء علیهم السلام، مشهد، مؤسسة البحوث الإسلامیة، ۱۴۰۹ق.
 +
*بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
 +
*حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همکاران؛ قم: دارالحدیث، اول، ۱۴۲۹ق.
 +
*ارشاد القلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى؛ قم: ناصر، اول، ۱۳۷۶.
 +
*مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
 +
*حسن زاده آملى، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ۱جلد، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
 +
*طبرسی، مجمع البیان فی‌ تفسیر‌ القرآن‌، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
 +
 +
==مطالب مرتبط==
 +
 +
*[[حضرت الیاس علیه السلام]]
 
{{پیامبران}}
 
{{پیامبران}}
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۸

حضرت ادریس علیه السلام از پیامبران الهی است که در زمان بین حضرت آدم و حضرت نوح علیهماالسلام می زیست. قرآن کریم او را به صبر و راستی در اعتقاد و کردار و گفتار ستوده است. مطابق با روایات، ادریس نخستین کسى بوده که با قلم نوشت و نیز خیاطی کرد و چون کتاب‌ها را بسیار درس می‌داد او را ادریس نامیدند. حضرت ادریس را ابوالحکما نامیده‌اند و مبادی و اصول اولیه بسیاری از علوم را به او نسبت می‌دهند. گفته شده ادریس نبی از پیامبرانی بوده که غیبت داشته است و پس از غیبت، او با نام الیاس و به عنوان رسول دوباره بر مردم مبعوث شد.

وجه تسمیه ادریس

بیشتر لغویان «ادریس» را واژه‌اى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه این نامگذارى را کثرت دانش یا ممارست او بر آموزش، ذکر کرده‌اند؛[۱] اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به ‌معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادریس بیان نموده‌اند.[۲]

روایتی از امام صادق علیه السلام در تفسیر قمی وجه اول را تایید می‌نماید: و سُمّى ادریس لکثرة دراسته الکتب: این که او ادریس نامیده شد براى آنست که کتاب ها را بسیار درس می‌داد.»[۳]

مطابق با گفته دیلمى در محبوب القلوب، ادریس را عبرانیان اخنوخ و یونانیان ارمیس می گفتند که در نزد آنها به معنی عطارد بود. و عرب او را ادریس می خوانند مطابق با آنچه خدا در کتابش او را نامگذاری نموده و وجه آن بسیاری درس گفتن اوست.[۴]

به گفته علامه حسن زاده آملی حکماى یونان هر جا در کتابهای خود هرمس حکیم می نویسند، مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.[۵] هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.[۶] و در مورد وجه آن گفته شده از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.[۷]

نسب ادریس نبی

به گفته بسیاری از منابع، «ادریس» همان «اخنوخ» یا خنوخ است که نزد اهل‏ کتاب، یکى از پیامبران پیش از حضرت نوح علیه السلام بوده و کتاب‏هاى فراوانى به او نسبت داده شده است.[۸] نسب ادریس در کتاب مقدس[۹] و در بیش‏تر کتاب‏هاى تاریخى و تفسیرى به این ترتیب آمده است: «ادریس» «اخنوخ» بن یرد (یارد، یارید) بن مهلائیل بن قینان بن انوش‏ بن شیث‏ بن آدم علیهم السلام‏.[۱۰]

در مجمع البیان آمده که او جد پدر نوح است و در تورات سِفر تکوین باب پنجم مى نویسد: یارد ۱۶۲ سال زندگى کرد و خنوخ را به دنیا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنیا آمد. سپس متوشالخ را «لمک» نام مى برد و گوید: از «لمک» نوح به دنیا آمد.[۱۱]

جایگاه ادریس در علم و تمدن

حضرت ادریس علیه السلام را منشاء و معلم بسیاری از علوم دانسته اند. علامه طباطبائی زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این می داند که او از قدیمى‏‌ترین پیشوایان علم بوده که افکار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق داده‌اند، و یا اینکه او اولین ایشان بوده است.[۱۲]

محی الدین ابن عربی او را به این می ستاید که به او علم حروف و اسرار حکمت و لطائف عددیه و اشارت های عددیه داده شده بود. و علما به دور او ازدحام داشتند و سائر حکما از مشکات او اقتباس می‌نمودند.[۱۳]

همچنین گفته اند او اولین کسی است که علم نجوم را به الهام الهی استخراج نمود. و زمین را به چهار ربع تقسیم نمود و در هر ربعی پادشاهی که به امور آن قیام کند معین نمود.[۱۴] در دعای روز اول ماه رجب نیز به علم ادریس(علیه السلام) اشاره شده است: «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان؛ و تعلیم دهنده به ادریس عدد ستارگان، و حساب و سالها و ماه ها و اوقات زمانها را».[۱۵]

حضرت ادریس در قرآن

قرآن کریم در دو جا از ادریس علیه السلام نامبرده و از او به نیکى یاد کرده است:

  • «وَ إِسْمعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَاالْکفْلِ کلٌّ مِنَ الصّابِرِینَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَاإِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ»: و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را یاد کن که همه از صابران بودند. و آنها را در رحمت خود داخل گردانیدیم. بدرستی که آنها از صالحان بودند (سوره انبیاء، آیه ۸۵).
  • «وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقًا نَّبِیا * وَرَفَعْنَاهُ مَکانًا عَلِیا»: و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبرى بسیار راستگو بود. و او را به مکانى بلند فرا بردیم‏ (سوره مریم، آیه ۵۶).

همچنین برخى از مفسران در تفسیر آیه ‌هاى: «وَزَکرِیا وَیحْیىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ» (سوره انعام، آیه ۸۵) و «و ‌اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین» (سوره صافات، آیه ۱۲۳) الیاس را همان «ادریس» دانسته اند، و ویژگى ‌ها و داستان ‌هایى را که براى ادریس گفته شده، در ذیل این آیات براى «الیاس» آورده‌اند.[۱۶] مطابق با برخی روایات نیز، الیاس‏ همان ادریس‏ است. عبدالغنى نابلسى در شرح فص الیاسى فصوص الحکم، تعدادی از این روایات را آورده است.[۱۷] علامه حسن زاده آملی در این مورد می گوید: إلیاس همان إدریس است، زیرا آن حضرت را ظهور و غیبت بوده و دوباره مبعوث شده است، یک بار پیش از غیبت که إدریس‏ نبى بود، قوله تعالى:«وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ إِدْرِیسَ‏ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیا، وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیا» (سوره مریم، آیه ۵۶-۵۷) و زمان غیبتش ۳۶۵ سال بوده است، و پس از آن به اسم الیاس‏ رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: «وَإِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ‏ » (سوره صافات، آیه ۱۲۴).[۱۸]

برخى نیز آیه «سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یاسِینَ» (سوره صافات، آیه ۱۳۰) را «سَلمٌ عَلى اِدراسین» یا «اِلیاسین» قرائت کرده و آن را به «ادریس» تفسیر کرده‌اند.[۱۹]

حضرت ادریس در روایات

  • پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستین کسی که با قلم نوشت، ادریس علیه السلام بود.[۲۰]
  • امام صادق علیه السلام فرمودند: مسجد سهله جایگاه خانه ادریس پیامبر است که در آن خیاطی می کرد.[۲۱]
  • در روایت آمده که سبب بردن ادریس به آسمان این بود که: فرشته اى به او بشارت قبولى اعمال و آمرزش لغزش ها داد، او نیز آرزو کرد زنده بماند، فرشته پرسید: براى چه آرزوى حیات دارى؟ گفت: براى این که سپاس حق را به جاى آورم، زیرا در مدت حیات، دعا مى کردم اعمالم قبول شود، حال که به مقصود خود نایل گشته ام، مى خواهم شکر خدا را به جاى آورم؟ آن فرشته بال خود را گشود و او را دربرگرفت و به آسمان ها برد.[۲۲]

صحف ادریس

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، در پاسخ به سؤال ابوذر از تعداد کتاب هایی که خداوند نازل کرده است، فرمود: ۱۰۴ کتاب نازل کرد؛ پنجاه صحیفه بر شیث، سی صحیفه بر حضرت ادریس، بیست صحیفه بر حضرت ابراهیم و چهار کتاب تورات و انجیل و زبور و فرقان (قرآن).[۲۳]

۲۹ صحیفه از صُحُف ادریس در جلد ۹۵ کتاب «بحارالانوار» آمده است که از صفحه‌ی ۴۵۳ آغاز می‌شود. دو نمونه زیر بخش هایی از این صحف هستند:

  • هر که آفریده را شناخت، آفریدگار را شناخت و هر که روزی را شناخت، روزی رسان را شناخت و هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.[۲۴]
  • چون وارد نماز شدید، ذهن و فکر خود را متوجه آن سازید و خدا را با دلی پاک و فارغ (از هر چه جز اوست) بخوانید و با خضوع و خشوع و فرمانبرداری، مصالح و منافع خود را از او بخواهید و هرگاه رکوع و سجود کردید افکار دنیوی و خیالات بد و ناشایست و کردارهای زشت و اندیشه مکر و خدعه و حرام خواری و تجاوز و دشمنی و کینه را، از خود دور سازید و همه اینها را از میان خود به دور افکنید.[۲۵]

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۲۹؛ طبرسی، مجمع‏ البیان، ج۶، ص۸۰۲
  2. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۱
  3. قمی، تفسیر قمی، ج‏۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲
  4. «هرمس الهرامسة المسمى عند العبرانیین اخنوخ، و عند الیونانیین ارمیس، و معنى ارمیس عندهم عطارد، و عند العرب ادریس کما سماه الله تعالى فی کتابه العزیز لکثرة دراسته». حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشته‏‌هاى ریاضى، ج‏۲، ص۶۸۲.
  5. حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشته‏‌هاى ریاضى، ج‏۲، ص۶۸۲.
  6. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۷۱
  7. صمدی آملی، شرح دروس هیئت، جلسه اول، سایت تفرید
  8. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۱
  9. کتاب مقدس، پیدایش ۵: ۱- ۲۰
  10. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دائره المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۲
  11. قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۳۴۳.
  12. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۷۳
  13. حسن زاده آملی، دروس هیئت و دیگر رشته‌‏هاى ریاضى، ج‏۲، ص۶۸۸
  14. دیلمی، محبوب القلوب، ص۸۸
  15. سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۷ش، ج۳،ص۲۰۵.
  16. مجمع ‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۱۰.
  17. حسن زاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص۱۳۰
  18. حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص۶۴۲
  19. تفسیر ابن ‌کثیر، ج‌۴، ص‌۲۲.
  20. حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى، ج۲، ص۲۶۹.
  21. بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۱۱، ص۲۸۴.
  22. ارشاد القلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى، ج ۱ ص ۳۲۶.
  23. بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۱۱، ص۳۲.
  24. بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۹۲، ص۴۵۶.
  25. بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج۸۱، ص۲۵۳.

منابع

  • ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
  • حسن زاده آملى، دروس هیئت و دیگر رشته‌‏هاى ریاضى، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش.
  • علامه طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • محمد دیلمی، محبوب القلوب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۳۸۰ش.
  • قصص الأنبیاء، فاطمه مشایخ، تهران، انتشارات فرحان، اول، ۱۳۸۱ش.
  • قرشى، تفسیر أحسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، سوم، ۱۳۷۷.
  • قطب راوندى، قصص الأنبیاء علیهم السلام، مشهد، مؤسسة البحوث الإسلامیة، ۱۴۰۹ق.
  • بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
  • حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همکاران؛ قم: دارالحدیث، اول، ۱۴۲۹ق.
  • ارشاد القلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى؛ قم: ناصر، اول، ۱۳۷۶.
  • مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دایره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • حسن زاده آملى، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ۱جلد، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • طبرسی، مجمع البیان فی‌ تفسیر‌ القرآن‌، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.

مطالب مرتبط

پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن