ولادت پیامبر اسلام: تفاوت بین نسخهها
(الگو: مناسبت های شیعه) |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{تقویم|روز= 17 ربیع الاول|سال= سال 1 عامالفیل}} | {{تقویم|روز= 17 ربیع الاول|سال= سال 1 عامالفیل}} | ||
− | + | '''[[پیامبر اسلام|حضرت محمد صلی الله علیه و آله]]''' به اعتقاد [[شیعه]] در ۱۷ [[ربیع الاول]] سال [[عام الفیل]] از پدرى به نام "[[عبدالله بن عبدالمطلب]]" و مادرى به نام "[[آمنه|آمنه بنت وهب]]" در [[مکه|مکه]] دیده به جهان گشود. [[اهل سنت]] روز ۱۲ ربیع الاول این سال را روز ولادت آن حضرت میدانند. | |
− | [[پیامبر اسلام|حضرت محمد | ||
[[پرونده:(مولد النبی).png|بندانگشتی|تصویری از محل تولد پیامبر اکرم در مکه]] | [[پرونده:(مولد النبی).png|بندانگشتی|تصویری از محل تولد پیامبر اکرم در مکه]] | ||
== زمان میلاد پیامبر == | == زمان میلاد پیامبر == | ||
− | شیعیان | + | قول مشهور میان شیعیان آن است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه مصادف با ۱۷ [[ربیع الاول]] سال [[عام الفیل]]، برابر با سال ۵۷۰ میلادى به دنیا آمد و نظر مشهور اهل سنت این است که تولد ایشان روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال بوده است.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ص148</ref> |
− | اینکه سال تولد پیامبر صلی الله علیه و آله را "[[عام الفیل]]" مى نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنى در نخستین روز [[ماه محرم|محرم]] سال ۵۷۰ میلادى فیل سواران "[[ابرهه]]" به مکه هجوم آورده و قصد نابودى کعبه و [[مسجدالحرام]] را نمودند ولى با [[معجزه]] الهى سرکوب شدند. | + | اینکه سال تولد پیامبر صلی الله علیه و آله را "[[عام الفیل]]" مى نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنى در نخستین روز [[ماه محرم|محرم]] سال ۵۷۰ میلادى فیل سواران "[[ابرهه]]" به مکه هجوم آورده و قصد نابودى کعبه و [[مسجدالحرام]] را نمودند ولى با [[معجزه]] الهى سرکوب شدند.<ref>برای تفصیل رجوع کنید: تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 69 تا 72</ref> |
== یتیمی پیامبر در کودکی == | == یتیمی پیامبر در کودکی == | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۴: | ||
اما آمنه مادر گرامى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله که به [[تقوا]]، عفت و پاکیزگى در میان بانوان [[قریش|قریش]] معروف بود، پس از تولد نور دیده اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چندان در این دنیاى فانى زندگى نکرد. وى دو سال و چهار ماه و به روایتى شش سال پس از میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله در بازگشت از یثرب در مکانى به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد. | اما آمنه مادر گرامى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله که به [[تقوا]]، عفت و پاکیزگى در میان بانوان [[قریش|قریش]] معروف بود، پس از تولد نور دیده اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چندان در این دنیاى فانى زندگى نکرد. وى دو سال و چهار ماه و به روایتى شش سال پس از میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله در بازگشت از یثرب در مکانى به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد. | ||
− | رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از تولد در کفالت جدش [[عبدالمطلب]] بزرگ و سید قریش [[مکه]] قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیردادن نور دیده اش محمد صلی الله علیه و آله در آغاز وى را به "ثویبه" آزاد شده [[ابولهب]] سپرد ولى پس از مدتى وى را به "[[حلیمه]]" دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه در ظاهر اگر چه دایه وى بود ولى در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادرى کرد. | + | رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از تولد در کفالت جدش [[عبدالمطلب]] بزرگ و سید قریش [[مکه]] قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیردادن نور دیده اش محمد صلی الله علیه و آله در آغاز وى را به "ثویبه" آزاد شده [[ابولهب]] سپرد ولى پس از مدتى وى را به "[[حلیمه]]" دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه در ظاهر اگر چه دایه وى بود ولى در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادرى کرد.<ref>واردی، روزشمار تاریخ اسلام، جلد 3، ذیل عنوان "هفدهم ربیع الاول اول عام الفیل"</ref> |
[[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله از دوران کودکى داراى دو نام بود. یکى "محمد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب براى وى برگزید و دیگرى "[[احمد]]" که مادر ارجمندش آمنه آن را انتخاب کرده بود. | [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله از دوران کودکى داراى دو نام بود. یکى "محمد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب براى وى برگزید و دیگرى "[[احمد]]" که مادر ارجمندش آمنه آن را انتخاب کرده بود. | ||
− | ==ولادت | + | ==ولادت پیامبر از زبان آمنه== |
آمنه می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرندهای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانی ها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا دربر گرفت. سپس بانوانی بلندقامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسان ها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی می گوید: «از گرامی ترین مردم، او را بگیرید. مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جامهای آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین آسمان و زمین در پشت کعبه برافراشته بود. پس از آن محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود. ابر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را دربرگرفت. گویندهای گفت: «محمد را در شرق و غرب زمین و دریاها گردش دهید تا همگان او را به نام و صورت عنوان بشناسند سپس او را بازگرداندند و دیدمش که در پارچهای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او پارچهای بود از ابریشم سبز. سه کلید از جنس مروارید تازه با او بود. هاتفی می گفت: «کلیدهای یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست». پس از آن، ابر دیگری او را فراگرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد. شنیدم که گویندهای می گفت: «محمد را در شرق و غرب بگردانید و او را بر جنیان و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید. صفای آدم، نازک دلی نوح، دوستی ابراهیم، زبان اسماعیل، کمال یوسف، شادی یعقوب، صدای داود، زهد یحیی و کرم عیسی را». | آمنه می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرندهای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانی ها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا دربر گرفت. سپس بانوانی بلندقامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسان ها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی می گوید: «از گرامی ترین مردم، او را بگیرید. مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جامهای آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین آسمان و زمین در پشت کعبه برافراشته بود. پس از آن محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود. ابر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را دربرگرفت. گویندهای گفت: «محمد را در شرق و غرب زمین و دریاها گردش دهید تا همگان او را به نام و صورت عنوان بشناسند سپس او را بازگرداندند و دیدمش که در پارچهای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او پارچهای بود از ابریشم سبز. سه کلید از جنس مروارید تازه با او بود. هاتفی می گفت: «کلیدهای یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست». پس از آن، ابر دیگری او را فراگرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد. شنیدم که گویندهای می گفت: «محمد را در شرق و غرب بگردانید و او را بر جنیان و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید. صفای آدم، نازک دلی نوح، دوستی ابراهیم، زبان اسماعیل، کمال یوسف، شادی یعقوب، صدای داود، زهد یحیی و کرم عیسی را». | ||
سطر ۲۵: | سطر ۲۴: | ||
سپس هاتفی گفت: «همه دنیا در اختیار و قدرت محمد درآمد.» سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید می درخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمردین چهار گوشهای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت: «این دنیاست؛ ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد صلی الله علیه و آله و سلم وسط آن را گرفت. گویندهای گفت: «محمد صلی الله علیه و آله و سلم کعبه را گرفت». در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چیزهایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را: «در پناه خدا باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم. تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند، سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت». | سپس هاتفی گفت: «همه دنیا در اختیار و قدرت محمد درآمد.» سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید می درخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمردین چهار گوشهای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت: «این دنیاست؛ ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد صلی الله علیه و آله و سلم وسط آن را گرفت. گویندهای گفت: «محمد صلی الله علیه و آله و سلم کعبه را گرفت». در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چیزهایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را: «در پناه خدا باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم. تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند، سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت». | ||
− | این فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتی بازگشت و به محمد گفت: «بر تو بشارت باد ای سایه سربلندی دنیا و آخرت». سپس نوری از سر محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا آسمان درخشید و من کاخهای سرزمین شام را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند. | + | این فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتی بازگشت و به محمد گفت: «بر تو بشارت باد ای سایه سربلندی دنیا و آخرت». سپس نوری از سر محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا آسمان درخشید و من کاخهای سرزمین شام را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج15، ص272</ref> |
− | + | ||
− | |||
− | |||
عبدالمطلب می گوید: پس از زایمان آمنه، به دیدار او و فرزندش رفتم. سیمای محمد همانند ماه تمام می درخشید. | عبدالمطلب می گوید: پس از زایمان آمنه، به دیدار او و فرزندش رفتم. سیمای محمد همانند ماه تمام می درخشید. | ||
== حوادث هنگام میلاد پیامبر == | == حوادث هنگام میلاد پیامبر == | ||
− | روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایوان کسرى شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت هاى [[مکه]] سرنگون شدند؛ نورى از وجود آن حضرت به سوى آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانى [[ایران|ایران]] و موبدان بزرگ دربار وى، خواب هاى وحشتناکى دیدند؛ آن حضرت ختنه شده و ناف بریده به دنیا آمد و پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکبَرُ وَ الْحَمْدُلِلّهِ کثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکرَةً وَ أصیلاً. | + | روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایوان کسرى شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت هاى [[مکه]] سرنگون شدند؛ نورى از وجود آن حضرت به سوى آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانى [[ایران|ایران]] و موبدان بزرگ دربار وى، خواب هاى وحشتناکى دیدند؛ آن حضرت ختنه شده و ناف بریده به دنیا آمد و پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکبَرُ وَ الْحَمْدُلِلّهِ کثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکرَةً وَ أصیلاً.<ref>واردی، روزشمار تاریخ اسلام، جلد 3، ذیل عنوان "هفدهم ربیع الاول اول عام الفیل"</ref> |
− | از [[امام صادق]] علیهالسلام روایت شده که [[ابلیس|ابلیس]] پس از رانده شدن از رحمت الهى مى توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهاى آسمانى را گوش دهد تا این که [[حضرت عیسى]] علیهالسلام دیده به جهان گشود، از آن پس ابلیس از سه آسمان فوقانى ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین تر رفت و آمد مى کرد. ولى چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله به دنیا آمد. ابلیس از تمام آسمان ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامى [[شیطان|شیاطین]] نیز با تیرهاى شهاب از آسمان رانده شدند. | + | از [[امام صادق]] علیهالسلام روایت شده که [[ابلیس|ابلیس]] پس از رانده شدن از رحمت الهى مى توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهاى آسمانى را گوش دهد تا این که [[حضرت عیسى]] علیهالسلام دیده به جهان گشود، از آن پس ابلیس از سه آسمان فوقانى ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین تر رفت و آمد مى کرد. ولى چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله به دنیا آمد. ابلیس از تمام آسمان ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامى [[شیطان|شیاطین]] نیز با تیرهاى شهاب از آسمان رانده شدند.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج15، ص257</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۴۰: | سطر ۳۷: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
+ | *واردی، سید تقی، روزشمار تاریخ اسلام، جلد 3 (ماه های ربیع الاول - ربیع الثانی) | ||
+ | *سبحانى، جعفر، [[فروغ ابدیت]]، جلد1. | ||
+ | *مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق. | ||
− | * | + | ==پیوندها== |
− | * | + | *[[پیامبر اسلام]] |
+ | *[[معجزات مقارن ولادت پیامبر]] | ||
+ | *[[بشارت انبیاء به آمدن پیامبر اسلام]] | ||
+ | *[[نامگذاری پیامبر اکرم]] | ||
+ | *[[عام الفیل]] | ||
'''منابع بیشتر:''' | '''منابع بیشتر:''' | ||
سطر ۴۸: | سطر ۵۲: | ||
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | {{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | ||
− | + | {{مناسبت های شیعه}} | |
[[رده:وقایع ماه ربیع الاول]] | [[رده:وقایع ماه ربیع الاول]] | ||
[[رده:سال ۱ عامالفیل]] | [[رده:سال ۱ عامالفیل]] | ||
[[رده:تاریخ پیامبر اسلام]] | [[رده:تاریخ پیامبر اسلام]] | ||
[[رده:ولادت پیامبر]] | [[رده:ولادت پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۵
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:17 ربیع الاول |
سال 1 عامالفیل |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله به اعتقاد شیعه در ۱۷ ربیع الاول سال عام الفیل از پدرى به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادرى به نام "آمنه بنت وهب" در مکه دیده به جهان گشود. اهل سنت روز ۱۲ ربیع الاول این سال را روز ولادت آن حضرت میدانند.
محتویات
زمان میلاد پیامبر
قول مشهور میان شیعیان آن است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه مصادف با ۱۷ ربیع الاول سال عام الفیل، برابر با سال ۵۷۰ میلادى به دنیا آمد و نظر مشهور اهل سنت این است که تولد ایشان روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال بوده است.[۱]
اینکه سال تولد پیامبر صلی الله علیه و آله را "عام الفیل" مى نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنى در نخستین روز محرم سال ۵۷۰ میلادى فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودى کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولى با معجزه الهى سرکوب شدند.[۲]
یتیمی پیامبر در کودکی
عبدالله، پدر محمد صلی الله علیه و آله پیش از تولد او در حالى که همسرش آمنه به چنین فرزندى حامله بود به همراه سایر بازرگانان قریش جهت سفر تجارى عازم شام گردید و در بازگشت از شام در یثرب (مدینه منوره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله دو ماه و به روایتى هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود.
اما آمنه مادر گرامى رسول خدا صلی الله علیه و آله که به تقوا، عفت و پاکیزگى در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیده اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چندان در این دنیاى فانى زندگى نکرد. وى دو سال و چهار ماه و به روایتى شش سال پس از میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله در بازگشت از یثرب در مکانى به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از تولد در کفالت جدش عبدالمطلب بزرگ و سید قریش مکه قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیردادن نور دیده اش محمد صلی الله علیه و آله در آغاز وى را به "ثویبه" آزاد شده ابولهب سپرد ولى پس از مدتى وى را به "حلیمه" دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه در ظاهر اگر چه دایه وى بود ولى در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادرى کرد.[۳]
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دوران کودکى داراى دو نام بود. یکى "محمد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب براى وى برگزید و دیگرى "احمد" که مادر ارجمندش آمنه آن را انتخاب کرده بود.
ولادت پیامبر از زبان آمنه
آمنه می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرندهای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانی ها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا دربر گرفت. سپس بانوانی بلندقامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسان ها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی می گوید: «از گرامی ترین مردم، او را بگیرید. مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جامهای آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین آسمان و زمین در پشت کعبه برافراشته بود. پس از آن محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود. ابر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را دربرگرفت. گویندهای گفت: «محمد را در شرق و غرب زمین و دریاها گردش دهید تا همگان او را به نام و صورت عنوان بشناسند سپس او را بازگرداندند و دیدمش که در پارچهای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او پارچهای بود از ابریشم سبز. سه کلید از جنس مروارید تازه با او بود. هاتفی می گفت: «کلیدهای یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست». پس از آن، ابر دیگری او را فراگرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد. شنیدم که گویندهای می گفت: «محمد را در شرق و غرب بگردانید و او را بر جنیان و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید. صفای آدم، نازک دلی نوح، دوستی ابراهیم، زبان اسماعیل، کمال یوسف، شادی یعقوب، صدای داود، زهد یحیی و کرم عیسی را».
سپس هاتفی گفت: «همه دنیا در اختیار و قدرت محمد درآمد.» سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید می درخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمردین چهار گوشهای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت: «این دنیاست؛ ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد صلی الله علیه و آله و سلم وسط آن را گرفت. گویندهای گفت: «محمد صلی الله علیه و آله و سلم کعبه را گرفت». در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چیزهایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را: «در پناه خدا باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم. تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند، سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت».
این فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتی بازگشت و به محمد گفت: «بر تو بشارت باد ای سایه سربلندی دنیا و آخرت». سپس نوری از سر محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا آسمان درخشید و من کاخهای سرزمین شام را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند.[۴]
عبدالمطلب می گوید: پس از زایمان آمنه، به دیدار او و فرزندش رفتم. سیمای محمد همانند ماه تمام می درخشید.
حوادث هنگام میلاد پیامبر
روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایوان کسرى شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت هاى مکه سرنگون شدند؛ نورى از وجود آن حضرت به سوى آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانى ایران و موبدان بزرگ دربار وى، خواب هاى وحشتناکى دیدند؛ آن حضرت ختنه شده و ناف بریده به دنیا آمد و پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکبَرُ وَ الْحَمْدُلِلّهِ کثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکرَةً وَ أصیلاً.[۵]
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که ابلیس پس از رانده شدن از رحمت الهى مى توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهاى آسمانى را گوش دهد تا این که حضرت عیسى علیهالسلام دیده به جهان گشود، از آن پس ابلیس از سه آسمان فوقانى ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین تر رفت و آمد مى کرد. ولى چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله به دنیا آمد. ابلیس از تمام آسمان ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامى شیاطین نیز با تیرهاى شهاب از آسمان رانده شدند.[۶]
پانویس
- ↑ سبحانی، فروغ ابدیت، ص148
- ↑ برای تفصیل رجوع کنید: تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 69 تا 72
- ↑ واردی، روزشمار تاریخ اسلام، جلد 3، ذیل عنوان "هفدهم ربیع الاول اول عام الفیل"
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج15، ص272
- ↑ واردی، روزشمار تاریخ اسلام، جلد 3، ذیل عنوان "هفدهم ربیع الاول اول عام الفیل"
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج15، ص257
منابع
- واردی، سید تقی، روزشمار تاریخ اسلام، جلد 3 (ماه های ربیع الاول - ربیع الثانی)
- سبحانى، جعفر، فروغ ابدیت، جلد1.
- مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق.
پیوندها
- پیامبر اسلام
- معجزات مقارن ولادت پیامبر
- بشارت انبیاء به آمدن پیامبر اسلام
- نامگذاری پیامبر اکرم
- عام الفیل
منابع بیشتر: وقایع الایام شیخ عباس قمی، 17 ربیع الاول.