آمنه بنت وهب: تفاوت بین نسخهها
جز (1) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{خوب}} | |
+ | '''«آمنه بنت وهب»''' همسر [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و مادر [[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] (صلی الله علیه وآله) است. او از نظر نسب، [[حیا]] و [[ادب]] و پاکی، از زنان بافضیلت [[قریش]] بود. آمنه در سال هفتم پس از [[عام الفیل]]، در محلی به نام «[[ابواء]]» در نزدیکی [[مدینه]] درگذشت و همانجا مدفون شد. [[شیعه]] براساس روایات متعدد معتقد است که «آمنه»، [[ایمان]] به [[توحید]] داشت و نمیتوان به [[شرک]] و ناپاکی او قائل شد. | ||
+ | ==زندگینامه== | ||
+ | ===ولادت و نسب=== | ||
+ | آمنه دختر «وهب بن عبدمناف بن زهرة بن کلاب» و مادرش «بَرَّه بنت عبدالعزی بن عثمان بن عبدالدار بن قصی بن کلاب» است.<ref> ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۲، ص ۳۸۶.</ref> او را از نظر نسب و جایگاه از برترین زنان قریش دانستهاند. پدرش وهب، بزرگ بنیزهره و شریفترین آنان بود. گفتهاند که سرپرستی آمنه را عمویش «وهیب بن عبدمناف» به عهده داشته است. | ||
− | + | لازم به ذکر است که نسب "[[عبدالله بن عبدالمطلب]]"<ref>عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب.</ref> و "آمنه" در "کلاب بن مرّه" جمع میشوند و بهم میرسد. طبق آنچه درباره سنّ آمنه هنگام وفات (۴۸ سال پیش از هجرت) گفتهاند، بایستی هم سنّ عبدالله، و ۲۴ سال پیش از [[عام الفیل|عامالفیل]] (۵۴۶ م) زاده شده باشد. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | از جزئیات زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. هر آنچه در تاریخ آمده، به زمان [[ازدواج]] او و پس از آن مربوط میشود. | |
− | + | ===ازدواج آمنه با عبدالله=== | |
+ | بر پایه روایتی، آمنه ده سال یا اندکی کمتر، بعد از حفر [[چاه زمزم]] و یک سال پس از فدیه دادن [[عبدالمطلب]] برای [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]]، به همسری عبدالله درآمد ([[ازدواج عبدالله با آمنه]]). پس از آن که عبدالمطلب با دادن صد شتر فرزندش عبدالله را از قربانی شدن نجات داد، دست او را گرفته به خانه "وهب بن عبدمناف" رفت و دختر او آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. پدر آمنه با این [[ازدواج]] موافقت نمود و بدین وسیله آمنه یک سال قبل از [[عام الفیل|عامالفیل]] به همسری عبدالله درآمد. | ||
− | + | عبدالمطلب در همان مجلس از "هاله" دختر عموی آمنه برای خودش خواستگاری نمود و بدین ترتیب ازدواج عبدالله و عبدالمطلب همزمان و در یک مجلس صورت گرفت. از هاله، "[[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]]" و از آمنه [[حضرت محمد]] متولد شدند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | آمنه در ۵۴ یا ۵۳ سال قبل از هجرت همسر عبدالله بن عبدالمطلب شد و ۵۲ سال قبل از هجرت، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را به دنیا آورد. روایت شده است که در دوران بارداری در خواب دید که نوری از وی ساطع گشت، و نیز روایت کردهاند که در عالم رؤیا به وی خبر داده شد که فرزند وی پیامبر امت خواهد شد. | |
− | |||
− | + | عبدالله و آمنه یک سال قبل از عامالفیل با هم ازدواج کردند و حدود یک سال با هم زندگی مشترک داشتند. بعد از مدت کوتاهی از آغاز زندگی مشترک، عبدالله به همراه کاروان تجاری به [[شام]] و غزه رفت. او در راه بازگشت به سمت [[مکه]] در حالی که بیمار بوده در شهر [[مدینه]] نزد داییهای خود از قبیله «بنیالنجار» ماند. همچنین گفته شده عبدالمطلب او را برای خرماچینی و خرید خرما یا برای دیدار داییهای خود به مدینه فرستاد.<span class="tooltiptext"></span>به هر حال اهل کاروان خبر بیماری عبدالله را به پدرش رساندند. عبدالمطلب نیز پسر بزرگ خود "حارث" را جهت کسب اطلاع از حال عبدالله به مدینه فرستاد. حارث چون به مدینه رسید، متوجه شد که عبدالله از دنیا رفته و در خانه مردی از بنیالنجار به نام "نابغه" دفن شده است.<ref>زرقانی، شرح المواهب اللدنیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۶.</ref> او هنگام مرگ ۳۰ ساله بود. بعضی سن او را هنگام مرگ ۲۵ یا ۲۸ سال نیز گفتهاند.<span class="tooltiptext"></span> | |
− | از | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ===ولادت پیامبر=== | |
− | + | ||
− | + | آمنه، [[حضرت محمد]] (صلیاللهعلیهوآله) را در ماه «[[ربیع الاول]]» در سالی که آن را «[[عام الفیل]]» خواندند به دنیا آورد.<ref>أعیان الشیعة، محسن الأمین ،ج۱، ص۲۱۸</ref> | |
− | + | ||
− | در | + | [[عبدالله بن عبدالمطلب]] بنابر گفتۀ مشهور، پیش از ولادت حضرت محمد درگذشته بود، اما بنابر اقوال دیگر، وفات او اندکی پس از ولادت پیامبر اکرم رخ داده است. از عبدالله کنیزی به نام "[[ام ایمن|ام ایمن]]" و ۵ شتر نر و تعدادی گوسفند به پیامبر اکرم به [[ارث]] رسید. ام ایمن، پرستاری رسول اکرم را بر عهده داشت. |
− | + | ||
− | به | + | آمنه پس از تولد محمد، او را به زنی از قبیله بنی سعد به نام [[حلیمه|حلیمه سعدیه]] سپرد و او آن حضرت را با خود به قبیله خویش برد و تا دو سال به آن حضرت شیر داده از او نگهداری نمود. پس از دو سال حلیمه حضرت محمد را نزد آمنه آورد، اما آمنه بار دیگر بخاطر شیوع بیماری وبا او را به حلیمه سپرد و حضرت محمد تا سن پنج سالگی در نزد حلیمه بود.<ref>زندگانى محمد(ص) پیامبر اسلام (ترجمه سیره ابن هشام)، ج۱، ص۱۰۶-۱۱۰.</ref> پس از مدتی حلیمه سعدیه محمد را به نزد مادرش آمنه آورد و به او سپرد. از آن پس محمد در کنار مادر و جد خود عبدالمطلب زندگی میکرد. |
− | + | ||
− | + | ===وفات آمنه=== | |
− | + | آمنه بنت وهب، در سال هفتم پس از [[عام الفیل]]، فرزندش محمد را برای زیارت قبر [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] و نیز دیدار با داییهای عبدالله که از بنینجار بودند، به [[مدینه]] برد و بنا بر قول مشهور، در راه بازگشت از مدینه در [[ابواء]] در سی سالگی از دنیا رفت و در همانجا مدفون شد.<ref>نگاه کنید به: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰.</ref> | |
− | + | ||
+ | ==ویژگیهای آمنه== | ||
+ | شواهد تاریخی نشان می دهد که آمنه در زمان خود، از نظر نسب و ازدواج، بافضیلت ترین دختران [[قریش]] بود.<ref> مادر پیامبر، دکتر بنت الشاطی، ترجمه دکتر احمد بهشتی، ص ۹۹.</ref> [[عبدالمطلب]]، قبل از خواستگاری از آمنه، نزد پسرش [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]]، آمد و چنین گفت: «آمنه دختری است از خویشان تو و در [[مکه]] مانند او دختری نیست» و سپس فرمود: «فَوَاللّه ما فی بنات اهل مکة مثلها لانّها محتشمةٌ فی نفسها طاهرةٌ مطهرةٌ عاقلةٌ دَینَةٌ»؛<ref> بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص ۹۹.</ref> [[سوگند]] به عزت و جلال خداوند، که در مکه دختری مثل او (آمنه) نیست. زیرا او با حیا و ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دین باور است. | ||
+ | |||
+ | '''دین باوری (دَینة):''' | ||
+ | |||
+ | مورخان و پژوهشگران [[شیعه]] بر این باورند که پدران و مادران پیامبر [[ایمان]] داشتند. آنها برای اثبات این مطلب به سخن [[پیامبر]] صلی الله علیه وآله استناد کرده اند که می فرماید: «لم یزل ینقلنی اللّه من اصلاب الشامخه الی الارحام المطّهرات حتی اخرجنی الی عالمکم هذا ولم یدسننی دنس الجاهلیة؛<ref> ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> خداوند همواره مرا از پشتهای پاک به رحمهای پاک منتقل می ساخت تا این که به این دنیای شما آمدم و هرگز به افکار و ناپاکیهای جاهلیت آلوده نشدم». | ||
+ | |||
+ | از این [[حدیث]] شریف، که با عبارات مختلف بیان شده است، پاکی وجود آمنه و طهارت فکری او ثابت می شود. بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت]] ایمان آمنه را بیان کرده، برای اثبات این امر از روایت زیر استفاده کرده اند: «کعب الاحبار به معاویه گفت: من در هفتاد و دو کتاب خوانده ام که [[فرشتگان]]، جز برای [[مریم]] و آمنه بنت وهب برای ولادت هیچ پیامبری به زمین نیامدند و جز برای مریم و آمنه، برای هیچ زنی حجابهای بهشتی را برپا نساختند». <ref> بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷ </ref> | ||
+ | |||
+ | [[محمد بن عمر واقدی|واقدی]] و گروهی از دانشمندان [[اهل سنت]]، پس از ذکر [[حدیث]] فوق، می گویند: خداوند متعال هرگز زن کافره را در برابر زن باایمانی مانند مریم علیهاالسلام قرار نمی دهد. اگر آمنه ایمان نداشت، هرگز مقامات مریم علیهاالسلام برای او به وجود نمی آمد. زیرا بین ایمان و کفر فاصله بسیار است و هرگز این دو جمع نمی شوند.<ref> بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷ </ref> | ||
+ | |||
+ | [[شیعه]] نیز براساس روایات بسیاری -که در آنها تأکید شده خداوند حملِ [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلیاللهعلیهوآله را در بهترین رحم قرار داده و آن را از آتش [[جهنم]] دور داشته-، بر آن است که آمنه از نیکزنان عالم [[اسلام]] و از مسلمانان به شمار میرود؛ همچنین طبق آیه ۲۱۹ [[سوره شعراء]] {{متن قرآن|«و تَقَلُّبَک فِی السّاجِدینَ»}} معتقد است که پیامبر در اصلاب موحّدان و مؤمنان بوده است؛ بنابراین نمیتوان به [[شرک]] و ناپاکی آمنه عقیده داشت. | ||
+ | |||
+ | [[شیخ مفید]] در [[اوائل المقالات (کتاب)|أوائل المقالات]]، نقل کرده است: «پیامبر فرمود: خداوند پیوسته مرا در رحم مادران پاکیزه قرار داد تا از مادرم آمنه به دنیا آمدم». او در ادامه میگوید: «بین اصحاب ما، [[اجماع]] است بر این که آمنه دختر وهب، [[ایمان]] به [[توحید]] داشت و در زمره مؤمنین محشور میشود».<ref>اوائل المقالات، مفید، ص۴۶.</ref> | ||
+ | |||
+ | [[شیخ صدوق]] میگوید: «اعتقادنا فی آباء النبی (ص) انهم مسلمون من آدم إلى أبیه عبدالله و ان اباطالب کان مسلما و آمنة بنت وهب بن عبد مناف ام رسول الله (ص) کانت مسلمة»؛<ref>اعتقادات صدوق، ص۱۱۰.</ref> بنابر عقیده امامیه، همه پدران پیامبر، از [[حضرت آدم]] تا [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] و [[ابوطالب]] (عموی پیامبر) و آمنه (مادر حضرت محمد (ص)) خداپرست بودند. | ||
+ | |||
+ | [[علامه مجلسی]] پس از نقل حدیث «یا محمد إن الله جلّ جلاله یقرئک السلام و یقول انی قد حرمت النار علی صلب انزلک و بطنٍ حملک و حجرٌ کفلک»؛ (ای محمد، خداوند تعالی بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتی که تو را فرود آورد و بطنی که حامل تو بود و دامنی که تو را تربیت کرد، حرام کردم) می نویسد: این خبر دلالت بر ایمان عبدالله و آمنه و ابوطالب دارد؛ زیرا خداوند آتش را بر جمیع مشرکان و کفار واجب کرده است و اگر اینان مؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمی شد.<ref> بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷ </ref> | ||
+ | |||
+ | وی همچنین در جایی دیگر میگوید: [[اجماع]] علمای [[امامیه]] بر این است که پدر و مادر حضرت رسول الله (ص) و همه اجداد آن حضرت تا حضرت آدم (ع)، همه مسلمان بودند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته و شبههای در نسب آن حضرت و پدران و مادران او نبوده است.<ref>حیوة القلوب، مجلسی، ج۳، ص۵۱.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''محجوب و باحیا (محتشمه):''' | ||
+ | |||
+ | ویژگی دیگر این بانوی بزرگوار [[حیا]] و [[ادب]] اوست که با واژه «محتشمه» در میان عرب شناخته شده بود. در کتب لغت این واژه را این گونه تعریف کرده اند: «احتشام و هو افتعالٌ من الحِشمة بمعنی الانقباض والاستحیاء والحشمة الحیاءُ والادب»؛<ref> بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷ </ref> احتشام از حشمت گرفته شده است و به معنای گرفته بودن و حیاداشتن است. حشمت به معنای ادب و حیا است و زیباترین صفتی است که بانوان کریمه می توانند داشته باشند و در سایه آن آسودگی جسمی و روانی یابند. | ||
+ | جریان خواستگاری فاطمه، همسر [[عبدالمطلب]]، از آمنه و آنچه در این مجلس به وقوع پیوست حیا و ادب این دختر برگزیده عرب را نشان می دهد: زمانی که همسر عبدالمطلب به منزل وهب بن عبدمناف آمد، آمنه در مقابل او ایستاد. خوش آمد گفت و مقدمش را گرامی داشت. وقتی فاطمه نیکیهای آمنه را دید، به مادرش گفت: «من پیشتر آمنه را دیده بودم، فکر نمی کردم چنین با حسن و کمال باشد».<ref> همان، ص ۱۰۰-۹۹.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''فرزانگی و فرهیختگی (عاقله):''' | ||
+ | |||
+ | عبدالمطلب آمنه را با کلمه عاقله ستوده است. آمنه عقیله عرب، در فهم و کمال کم نظیر بود. سخن این بانوی بزرگ در هنگام [[مرگ]]، نشان دهنده میزان خرد و درک اوست. او به فرزندش [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله می گوید: هر زنده ای می میرد، هر تازه ای کهنه می شود، هر گروهی فانی می شود و من می میرم؛ اما یاد من همیشه هست. من خیر به جای گذاشتم و مولود مطهری (چون تو) زادم.<ref> ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۸۷.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''فصاحت و بلاغت (ادیبه):''' | ||
+ | |||
+ | از دیگر صفات دختر شایسته مکه شیرینی بیان و گویایی کلام اوست. اشعار زیبایی که از او به جای مانده، گواه درستی این سخن است. او خطاب به فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چنین سرود: | ||
+ | |||
+ | ان صَحَّ ما ابصرتُ فی المنام * فانْتَ مبعوثٌ علی الانام | ||
+ | |||
+ | من عند ذی الجلال والاکرام * تبعث فی الحِّل و فی الحرام | ||
+ | |||
+ | تُبَعثُ بالتحقیق والاسلام * دین ابیک البّر ابراها | ||
+ | |||
+ | فاللّه انهاک عن الاصنام * ان لاتو الیها مع الاقوام.<ref> همان.</ref> | ||
− | + | معنای شعر به اختصار چنین است: اگر خوابی که دیدم درست باشد، تو بر مردم مبعوث خواهی شد. از طرف خداوندی که دارای جلال و اکرام است. برای بیان [[حلال]] و [[حرام]] مبعوث می شوی. برای حق گویی و [[اسلام]] که دین پدرت ابراهیم است، برانگیخته می شوی. پس خداوند تو را از پرستش بتها و پیروی خویشان بازداشت. | |
− | |||
+ | '''پاکی و طهارت (طاهره، مطهره، عفیفه):''' | ||
+ | پاکی و طهارت آمنه بر اهل [[مکه]] پوشید نبود. این طهارت به مناسبتهای مختلف در سخنان و اشعار عرب مطرح شده است. در توصیف این بانوی کریمه چنین نوشته اند: «انّها کان وجُهها کفلقة القمر المضیئة و کانت من احسن النساء جمالاً و کمالاً و افضلهّن حسبا و نسبا<ref> خصایص فاطمیه، ملاباقر واعظ کجوری، ص ۲۹۲.</ref>؛ به درستی که چهره اش (آمنه) مثل ماه نورانی بود، در زیبایی و کمال از بهترین زنان بشمار می آمد و از نظر صفات و دودمان نیز از بهترین ها بود. او هم پاکیزگی ظاهری داشت و هم پاکی معنوی». | ||
− | + | از صفات برجسته دیگر این بانو ساده زیستی و دوری از جلوه های مادی است. به گونه ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «انّما انا ابن امرأة من قریش تأکل القدید<ref> همان، ص ۱۸.</ref>؛ همانا من فرزند زنی از قریشم که گوشت خشکیده می خورد». | |
− | ن | + | ==پانویس== |
+ | <references /> | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *"آمنه سلام الله علیها مادر خورشید"، ن.طیبی، فرهنگ کوثر، شماره ۱۶، تیر ۱۳۷۷ش. | ||
+ | *اثبات الوصیة، مسعودى، ترجمه محمدجواد نجفى، تهران، اسلامیة، ۱۳۶۲ش. | ||
+ | *زندگانى محمد(ص) پیامبر اسلام (ترجمه سیره ابن هشام)، سید هاشم رسولى، تهران، انتشارات کتابچى، ۱۳۷۵ش. | ||
+ | *"آمنه بنت وهب"، [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]، ج۲، ص۵۱۲. | ||
+ | *"آمنه بنت وهب بن عبدمناف"، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱. | ||
+ | *"آمنه بنت وهب"، سایت پژوهه. | ||
+ | *مادران چهارده معصوم، حیدر مظفری ورسی. | ||
+ | {{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
− | |شناسه= | + | |شناسه= خوب |
|عنوان بندی مناسب= خوب | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
سطر ۶۵: | سطر ۱۰۲: | ||
|رده= دارد | |رده= دارد | ||
}} | }} | ||
− | + | [[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]][[رده:وابستگان پیامبر]] | |
− | [[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]] | + | [[رده: مقاله های مهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۳
«آمنه بنت وهب» همسر عبدالله بن عبدالمطلب و مادر حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) است. او از نظر نسب، حیا و ادب و پاکی، از زنان بافضیلت قریش بود. آمنه در سال هفتم پس از عام الفیل، در محلی به نام «ابواء» در نزدیکی مدینه درگذشت و همانجا مدفون شد. شیعه براساس روایات متعدد معتقد است که «آمنه»، ایمان به توحید داشت و نمیتوان به شرک و ناپاکی او قائل شد.
محتویات
زندگینامه
ولادت و نسب
آمنه دختر «وهب بن عبدمناف بن زهرة بن کلاب» و مادرش «بَرَّه بنت عبدالعزی بن عثمان بن عبدالدار بن قصی بن کلاب» است.[۱] او را از نظر نسب و جایگاه از برترین زنان قریش دانستهاند. پدرش وهب، بزرگ بنیزهره و شریفترین آنان بود. گفتهاند که سرپرستی آمنه را عمویش «وهیب بن عبدمناف» به عهده داشته است.
لازم به ذکر است که نسب "عبدالله بن عبدالمطلب"[۲] و "آمنه" در "کلاب بن مرّه" جمع میشوند و بهم میرسد. طبق آنچه درباره سنّ آمنه هنگام وفات (۴۸ سال پیش از هجرت) گفتهاند، بایستی هم سنّ عبدالله، و ۲۴ سال پیش از عامالفیل (۵۴۶ م) زاده شده باشد.
از جزئیات زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. هر آنچه در تاریخ آمده، به زمان ازدواج او و پس از آن مربوط میشود.
ازدواج آمنه با عبدالله
بر پایه روایتی، آمنه ده سال یا اندکی کمتر، بعد از حفر چاه زمزم و یک سال پس از فدیه دادن عبدالمطلب برای عبدالله، به همسری عبدالله درآمد (ازدواج عبدالله با آمنه). پس از آن که عبدالمطلب با دادن صد شتر فرزندش عبدالله را از قربانی شدن نجات داد، دست او را گرفته به خانه "وهب بن عبدمناف" رفت و دختر او آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. پدر آمنه با این ازدواج موافقت نمود و بدین وسیله آمنه یک سال قبل از عامالفیل به همسری عبدالله درآمد.
عبدالمطلب در همان مجلس از "هاله" دختر عموی آمنه برای خودش خواستگاری نمود و بدین ترتیب ازدواج عبدالله و عبدالمطلب همزمان و در یک مجلس صورت گرفت. از هاله، "حمزه" و از آمنه حضرت محمد متولد شدند.
آمنه در ۵۴ یا ۵۳ سال قبل از هجرت همسر عبدالله بن عبدالمطلب شد و ۵۲ سال قبل از هجرت، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را به دنیا آورد. روایت شده است که در دوران بارداری در خواب دید که نوری از وی ساطع گشت، و نیز روایت کردهاند که در عالم رؤیا به وی خبر داده شد که فرزند وی پیامبر امت خواهد شد.
عبدالله و آمنه یک سال قبل از عامالفیل با هم ازدواج کردند و حدود یک سال با هم زندگی مشترک داشتند. بعد از مدت کوتاهی از آغاز زندگی مشترک، عبدالله به همراه کاروان تجاری به شام و غزه رفت. او در راه بازگشت به سمت مکه در حالی که بیمار بوده در شهر مدینه نزد داییهای خود از قبیله «بنیالنجار» ماند. همچنین گفته شده عبدالمطلب او را برای خرماچینی و خرید خرما یا برای دیدار داییهای خود به مدینه فرستاد.به هر حال اهل کاروان خبر بیماری عبدالله را به پدرش رساندند. عبدالمطلب نیز پسر بزرگ خود "حارث" را جهت کسب اطلاع از حال عبدالله به مدینه فرستاد. حارث چون به مدینه رسید، متوجه شد که عبدالله از دنیا رفته و در خانه مردی از بنیالنجار به نام "نابغه" دفن شده است.[۳] او هنگام مرگ ۳۰ ساله بود. بعضی سن او را هنگام مرگ ۲۵ یا ۲۸ سال نیز گفتهاند.
ولادت پیامبر
آمنه، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را در ماه «ربیع الاول» در سالی که آن را «عام الفیل» خواندند به دنیا آورد.[۴]
عبدالله بن عبدالمطلب بنابر گفتۀ مشهور، پیش از ولادت حضرت محمد درگذشته بود، اما بنابر اقوال دیگر، وفات او اندکی پس از ولادت پیامبر اکرم رخ داده است. از عبدالله کنیزی به نام "ام ایمن" و ۵ شتر نر و تعدادی گوسفند به پیامبر اکرم به ارث رسید. ام ایمن، پرستاری رسول اکرم را بر عهده داشت.
آمنه پس از تولد محمد، او را به زنی از قبیله بنی سعد به نام حلیمه سعدیه سپرد و او آن حضرت را با خود به قبیله خویش برد و تا دو سال به آن حضرت شیر داده از او نگهداری نمود. پس از دو سال حلیمه حضرت محمد را نزد آمنه آورد، اما آمنه بار دیگر بخاطر شیوع بیماری وبا او را به حلیمه سپرد و حضرت محمد تا سن پنج سالگی در نزد حلیمه بود.[۵] پس از مدتی حلیمه سعدیه محمد را به نزد مادرش آمنه آورد و به او سپرد. از آن پس محمد در کنار مادر و جد خود عبدالمطلب زندگی میکرد.
وفات آمنه
آمنه بنت وهب، در سال هفتم پس از عام الفیل، فرزندش محمد را برای زیارت قبر عبدالله و نیز دیدار با داییهای عبدالله که از بنینجار بودند، به مدینه برد و بنا بر قول مشهور، در راه بازگشت از مدینه در ابواء در سی سالگی از دنیا رفت و در همانجا مدفون شد.[۶]
ویژگیهای آمنه
شواهد تاریخی نشان می دهد که آمنه در زمان خود، از نظر نسب و ازدواج، بافضیلت ترین دختران قریش بود.[۷] عبدالمطلب، قبل از خواستگاری از آمنه، نزد پسرش عبدالله، آمد و چنین گفت: «آمنه دختری است از خویشان تو و در مکه مانند او دختری نیست» و سپس فرمود: «فَوَاللّه ما فی بنات اهل مکة مثلها لانّها محتشمةٌ فی نفسها طاهرةٌ مطهرةٌ عاقلةٌ دَینَةٌ»؛[۸] سوگند به عزت و جلال خداوند، که در مکه دختری مثل او (آمنه) نیست. زیرا او با حیا و ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دین باور است.
دین باوری (دَینة):
مورخان و پژوهشگران شیعه بر این باورند که پدران و مادران پیامبر ایمان داشتند. آنها برای اثبات این مطلب به سخن پیامبر صلی الله علیه وآله استناد کرده اند که می فرماید: «لم یزل ینقلنی اللّه من اصلاب الشامخه الی الارحام المطّهرات حتی اخرجنی الی عالمکم هذا ولم یدسننی دنس الجاهلیة؛[۹] خداوند همواره مرا از پشتهای پاک به رحمهای پاک منتقل می ساخت تا این که به این دنیای شما آمدم و هرگز به افکار و ناپاکیهای جاهلیت آلوده نشدم».
از این حدیث شریف، که با عبارات مختلف بیان شده است، پاکی وجود آمنه و طهارت فکری او ثابت می شود. بسیاری از دانشمندان اهل سنت ایمان آمنه را بیان کرده، برای اثبات این امر از روایت زیر استفاده کرده اند: «کعب الاحبار به معاویه گفت: من در هفتاد و دو کتاب خوانده ام که فرشتگان، جز برای مریم و آمنه بنت وهب برای ولادت هیچ پیامبری به زمین نیامدند و جز برای مریم و آمنه، برای هیچ زنی حجابهای بهشتی را برپا نساختند». [۱۰]
واقدی و گروهی از دانشمندان اهل سنت، پس از ذکر حدیث فوق، می گویند: خداوند متعال هرگز زن کافره را در برابر زن باایمانی مانند مریم علیهاالسلام قرار نمی دهد. اگر آمنه ایمان نداشت، هرگز مقامات مریم علیهاالسلام برای او به وجود نمی آمد. زیرا بین ایمان و کفر فاصله بسیار است و هرگز این دو جمع نمی شوند.[۱۱]
شیعه نیز براساس روایات بسیاری -که در آنها تأکید شده خداوند حملِ پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در بهترین رحم قرار داده و آن را از آتش جهنم دور داشته-، بر آن است که آمنه از نیکزنان عالم اسلام و از مسلمانان به شمار میرود؛ همچنین طبق آیه ۲۱۹ سوره شعراء «و تَقَلُّبَک فِی السّاجِدینَ» معتقد است که پیامبر در اصلاب موحّدان و مؤمنان بوده است؛ بنابراین نمیتوان به شرک و ناپاکی آمنه عقیده داشت.
شیخ مفید در أوائل المقالات، نقل کرده است: «پیامبر فرمود: خداوند پیوسته مرا در رحم مادران پاکیزه قرار داد تا از مادرم آمنه به دنیا آمدم». او در ادامه میگوید: «بین اصحاب ما، اجماع است بر این که آمنه دختر وهب، ایمان به توحید داشت و در زمره مؤمنین محشور میشود».[۱۲]
شیخ صدوق میگوید: «اعتقادنا فی آباء النبی (ص) انهم مسلمون من آدم إلى أبیه عبدالله و ان اباطالب کان مسلما و آمنة بنت وهب بن عبد مناف ام رسول الله (ص) کانت مسلمة»؛[۱۳] بنابر عقیده امامیه، همه پدران پیامبر، از حضرت آدم تا عبدالله و ابوطالب (عموی پیامبر) و آمنه (مادر حضرت محمد (ص)) خداپرست بودند.
علامه مجلسی پس از نقل حدیث «یا محمد إن الله جلّ جلاله یقرئک السلام و یقول انی قد حرمت النار علی صلب انزلک و بطنٍ حملک و حجرٌ کفلک»؛ (ای محمد، خداوند تعالی بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتی که تو را فرود آورد و بطنی که حامل تو بود و دامنی که تو را تربیت کرد، حرام کردم) می نویسد: این خبر دلالت بر ایمان عبدالله و آمنه و ابوطالب دارد؛ زیرا خداوند آتش را بر جمیع مشرکان و کفار واجب کرده است و اگر اینان مؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمی شد.[۱۴]
وی همچنین در جایی دیگر میگوید: اجماع علمای امامیه بر این است که پدر و مادر حضرت رسول الله (ص) و همه اجداد آن حضرت تا حضرت آدم (ع)، همه مسلمان بودند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته و شبههای در نسب آن حضرت و پدران و مادران او نبوده است.[۱۵]
محجوب و باحیا (محتشمه):
ویژگی دیگر این بانوی بزرگوار حیا و ادب اوست که با واژه «محتشمه» در میان عرب شناخته شده بود. در کتب لغت این واژه را این گونه تعریف کرده اند: «احتشام و هو افتعالٌ من الحِشمة بمعنی الانقباض والاستحیاء والحشمة الحیاءُ والادب»؛[۱۶] احتشام از حشمت گرفته شده است و به معنای گرفته بودن و حیاداشتن است. حشمت به معنای ادب و حیا است و زیباترین صفتی است که بانوان کریمه می توانند داشته باشند و در سایه آن آسودگی جسمی و روانی یابند. جریان خواستگاری فاطمه، همسر عبدالمطلب، از آمنه و آنچه در این مجلس به وقوع پیوست حیا و ادب این دختر برگزیده عرب را نشان می دهد: زمانی که همسر عبدالمطلب به منزل وهب بن عبدمناف آمد، آمنه در مقابل او ایستاد. خوش آمد گفت و مقدمش را گرامی داشت. وقتی فاطمه نیکیهای آمنه را دید، به مادرش گفت: «من پیشتر آمنه را دیده بودم، فکر نمی کردم چنین با حسن و کمال باشد».[۱۷]
فرزانگی و فرهیختگی (عاقله):
عبدالمطلب آمنه را با کلمه عاقله ستوده است. آمنه عقیله عرب، در فهم و کمال کم نظیر بود. سخن این بانوی بزرگ در هنگام مرگ، نشان دهنده میزان خرد و درک اوست. او به فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله می گوید: هر زنده ای می میرد، هر تازه ای کهنه می شود، هر گروهی فانی می شود و من می میرم؛ اما یاد من همیشه هست. من خیر به جای گذاشتم و مولود مطهری (چون تو) زادم.[۱۸]
فصاحت و بلاغت (ادیبه):
از دیگر صفات دختر شایسته مکه شیرینی بیان و گویایی کلام اوست. اشعار زیبایی که از او به جای مانده، گواه درستی این سخن است. او خطاب به فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چنین سرود:
ان صَحَّ ما ابصرتُ فی المنام * فانْتَ مبعوثٌ علی الانام
من عند ذی الجلال والاکرام * تبعث فی الحِّل و فی الحرام
تُبَعثُ بالتحقیق والاسلام * دین ابیک البّر ابراها
فاللّه انهاک عن الاصنام * ان لاتو الیها مع الاقوام.[۱۹]
معنای شعر به اختصار چنین است: اگر خوابی که دیدم درست باشد، تو بر مردم مبعوث خواهی شد. از طرف خداوندی که دارای جلال و اکرام است. برای بیان حلال و حرام مبعوث می شوی. برای حق گویی و اسلام که دین پدرت ابراهیم است، برانگیخته می شوی. پس خداوند تو را از پرستش بتها و پیروی خویشان بازداشت.
پاکی و طهارت (طاهره، مطهره، عفیفه):
پاکی و طهارت آمنه بر اهل مکه پوشید نبود. این طهارت به مناسبتهای مختلف در سخنان و اشعار عرب مطرح شده است. در توصیف این بانوی کریمه چنین نوشته اند: «انّها کان وجُهها کفلقة القمر المضیئة و کانت من احسن النساء جمالاً و کمالاً و افضلهّن حسبا و نسبا[۲۰]؛ به درستی که چهره اش (آمنه) مثل ماه نورانی بود، در زیبایی و کمال از بهترین زنان بشمار می آمد و از نظر صفات و دودمان نیز از بهترین ها بود. او هم پاکیزگی ظاهری داشت و هم پاکی معنوی».
از صفات برجسته دیگر این بانو ساده زیستی و دوری از جلوه های مادی است. به گونه ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «انّما انا ابن امرأة من قریش تأکل القدید[۲۱]؛ همانا من فرزند زنی از قریشم که گوشت خشکیده می خورد».
پانویس
- ↑ ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۲، ص ۳۸۶.
- ↑ عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب.
- ↑ زرقانی، شرح المواهب اللدنیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۶.
- ↑ أعیان الشیعة، محسن الأمین ،ج۱، ص۲۱۸
- ↑ زندگانى محمد(ص) پیامبر اسلام (ترجمه سیره ابن هشام)، ج۱، ص۱۰۶-۱۱۰.
- ↑ نگاه کنید به: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰.
- ↑ مادر پیامبر، دکتر بنت الشاطی، ترجمه دکتر احمد بهشتی، ص ۹۹.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص ۹۹.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۸۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷
- ↑ اوائل المقالات، مفید، ص۴۶.
- ↑ اعتقادات صدوق، ص۱۱۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷
- ↑ حیوة القلوب، مجلسی، ج۳، ص۵۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷
- ↑ همان، ص ۱۰۰-۹۹.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۸۷.
- ↑ همان.
- ↑ خصایص فاطمیه، ملاباقر واعظ کجوری، ص ۲۹۲.
- ↑ همان، ص ۱۸.
منابع
- "آمنه سلام الله علیها مادر خورشید"، ن.طیبی، فرهنگ کوثر، شماره ۱۶، تیر ۱۳۷۷ش.
- اثبات الوصیة، مسعودى، ترجمه محمدجواد نجفى، تهران، اسلامیة، ۱۳۶۲ش.
- زندگانى محمد(ص) پیامبر اسلام (ترجمه سیره ابن هشام)، سید هاشم رسولى، تهران، انتشارات کتابچى، ۱۳۷۵ش.
- "آمنه بنت وهب"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۵۱۲.
- "آمنه بنت وهب بن عبدمناف"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- "آمنه بنت وهب"، سایت پژوهه.
- مادران چهارده معصوم، حیدر مظفری ورسی.