اسوه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(پیامبران الهی)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۲۰: سطر ۲۰:
 
ارائه الگو به انسان ها مى‌تواند دلایل و رازهاى گوناگونى داشته باشد:
 
ارائه الگو به انسان ها مى‌تواند دلایل و رازهاى گوناگونى داشته باشد:
  
*با توجه به این که حیات انسان از آغاز تا انجام با رنج و مشقت آمیخته است: {{متن قرآن|«لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فى کبَد»}}([[سوره بلد]]/۹۰،۴)، {{متن قرآن|«اِنَّک کادِحٌ اِلى رَبِّک»}} ([[سوره انشقاق]]/۸۴،۶) ارائه الگویى موفق که در مسیر زندگى بر مشکلات فائق آمده و راه سعادت را پیموده باشد مى‌تواند مایه تأسى و موجب آرامش خاطر انسان شده و روح تلاش و کوشش را در او تقویت کند، چنان‌که بررسى [[سیاق آیات|سیاق]] آیاتى که در آنها واژه اسوه بکار رفته و سخن از سختی ها و ناملایمات جنگ و پیامدهاى ناشى از بیزارى جستن از کافران به میان آمده، مى‌تواند مؤید این راز‌ باشد.
+
*با توجه به این که حیات انسان از آغاز تا انجام با رنج و مشقت آمیخته است: {{متن قرآن|«{{آیه|90|4}}»}}<ref>[[آیه 4 سوره بلد|سوره بلد، آیه ۴.]]</ref>، {{متن قرآن|«{{آیه|84|6}}»}}<ref>[[آیه 6 سوره انشقاق|سوره انشقاق، آیه ۶.]]</ref> ، ارائه الگویى موفق که در مسیر زندگى بر مشکلات فائق آمده و راه سعادت را پیموده باشد مى‌تواند مایه تأسى و موجب آرامش خاطر انسان شده و روح تلاش و کوشش را در او تقویت کند، چنان‌که بررسى [[سیاق آیات|سیاق]] آیاتى که در آنها واژه اسوه بکار رفته و سخن از سختی ها و ناملایمات جنگ و پیامدهاى ناشى از بیزارى جستن از کافران به میان آمده، مى‌تواند مؤید این راز‌ باشد.
*طبق آیه ۱۲ [[سوره لیل]]/۹۲: {{متن قرآن|«اِنَّ عَلَینا لَلهُدى»}} و آیه ۹ [[سوره نحل]]/۱۶: {{متن قرآن|«وعَلَى اللّهِ قَصدُ السَّبیلِ»}}، [[خداوند]] سبحان هدایت انسانها و ارائه راه راست به آنان را بر عهده گرفته است و معرفى الگوى هدایت شده و راهنماى راه یافته مى‌تواند از عوامل مؤثر در جهت هدایت انسانها محسوب گردد.
+
*طبق آیه {{متن قرآن|«{{آیه|92|12}}»}}<ref>[[آیه 12 سوره لیل|سوره لیل، آیه ۱۲.]]</ref> و {{متن قرآن|«{{آیه|16|9}}»}}<ref>[[آیه 9 سوره نحل|سوره نحل، آیه ۹.]]</ref>، [[خداوند]] سبحان هدایت انسانها و ارائه راه راست به آنان را بر عهده گرفته است و معرفى الگوى هدایت شده و راهنماى راه یافته مى‌تواند از عوامل مؤثر در جهت هدایت انسانها محسوب گردد.
*خصلت تأثیرپذیرى انسان از عوامل تأثیرگذار نیز مى‌تواند راز دیگرى جهت ارائه الگو براى او باشد، چنان‌که [[قرآن|قرآن کریم]] پشیمانى حسرت بار گروهى از ستمکاران را از عدم همراهى با [[رسول خدا]] صلى الله علیه وآله: {{متن قرآن|«یالَیتَنِى اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبیلا»}} ([[سوره فرقان]]/۲۵،۲۷) و از دوستى با انسانهاى ناشایست: {{متن قرآن|«لَیتَنى لَم اَتَّخِذ فُلانـًا خَلیلا»}} (سوره فرقان/۲۵،۲۸) متذکر مى‌شود. از نظر تربیتى نیز معرفى الگو از بهترین روش هاى عملى تربیت به شمار مى‌آید که برخى اثربخشى آن را از سخنان زیبا فزون‌تر مى‌دانند.<ref>فلسفة التربیة فى القرآن، ص‌۲۱۷؛ سیرى در تربیت اسلامى، ص‌۲۴۳.</ref>
+
*خصلت تأثیرپذیرى انسان از عوامل تأثیرگذار نیز مى‌تواند راز دیگرى جهت ارائه الگو براى او باشد، چنان‌که [[قرآن|قرآن کریم]] پشیمانى حسرت بار گروهى از ستمکاران را از عدم همراهى با [[رسول خدا]] صلى الله علیه وآله: {{متن قرآن|«{{آیه|25|27}}»}}<ref>[[آیه 27 سوره فرقان|سوره فرقان، آیه ۲۷.]]</ref> و از دوستى با انسانهاى ناشایست: قرآن|«{{آیه|25|28}}»}}<ref>[[آیه 28 سوره فرقان|همان، آیه ۲۸.]]</ref> متذکر مى‌شود. از نظر تربیتى نیز معرفى الگو از بهترین روش هاى عملى تربیت به شمار مى‌آید که برخى اثربخشى آن را از سخنان زیبا فزون‌تر مى‌دانند.<ref>فلسفة التربیة فى القرآن، ص‌۲۱۷؛ سیرى در تربیت اسلامى، ص‌۲۴۳.</ref>
  
 
==الگوهاى شایسته==
 
==الگوهاى شایسته==
  
 
=== پیامبران الهی ===
 
=== پیامبران الهی ===
خداوند هدایت انبیا را که همان هدایت خاص الهى است مقتداى رسول خویش دانسته و او را به اقتداى به این هدایت خاص مأمور کرده است:<ref>تفسیرموضوعى، ج‌۶، ص‌۸۴.</ref>{{متن قرآن|«اُولائِک الَّذینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقتَدِهُ...»}} ([[سوره انعام]]/۶،۹۰) و در جاى دیگر، انبیا را «ائمه» به معناى الگو براى امت هایشان قرار داده است:<ref>المیزان، ج‌۱، ص‌۲۷۰‌ـ‌۲۷۲.</ref>{{متن قرآن|«وجَعَلناهُم اَئِمَّةً یهدونَ بِاَمرِنا...»}} ([[سوره انبیاء]]/۲۱، ۷۳) و در مورد دیگر راجع به انبیاء مى‌فرماید: {{متن قرآن|«یومَ نَبعَثُ فى کلِّ اُمَّة شَهیدًا عَلَیهِم مِن اَنفُسِهِم وَجِئْنَا بِک شَهِیدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ»}} ([[سوره نحل]]/۱۶،۸۹). یکى از معانى «شهادت» در این [[آیه]] این است که پیامبر اسوه و قدوه مردم است یعنى مردم او را مى‌بینند و به او تأسى مى‌کنند؛<ref>تفسیر موضوعى، ج‌۶، ص‌۱۱۱.</ref> لیکن تنها درباره دو تن از انبیا به سبب ویژگی هاى خاص ایشان واژه «اسوه حسنه» به صراحت بکار رفته است:
+
خداوند هدایت انبیا را که همان هدایت خاص الهى است مقتداى رسول خویش دانسته و او را به اقتداى به این هدایت خاص مأمور کرده است:<ref>تفسیرموضوعى، ج‌۶، ص‌۸۴.</ref>{{متن قرآن|«{{آیه|6|90}}»}}<ref>[[آیه 90 سوره انعام|سوره انعام، آیه ۹۰.]]</ref> و در جاى دیگر، انبیا را «ائمه» به معناى الگو براى امت هایشان قرار داده است:<ref>المیزان، ج‌۱، ص‌۲۷۰‌ـ‌۲۷۲.</ref> {{متن قرآن|«{{آیه|21|73}}»}}<ref>[[آیه 73 سوره انبیاء|سوره انبیاء، آیه ۷۳.]]</ref> و در مورد دیگر راجع به انبیاء مى‌فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|16|89}}»}}<ref>[[آیه 89 سوره نحل|سوره نحل، آیه ۸۹.]]</ref>. یکى از معانى «شهادت» در این [[آیه]] این است که پیامبر اسوه و قدوه مردم است یعنى مردم او را مى‌بینند و به او تأسى مى‌کنند؛<ref>تفسیر موضوعى، ج‌۶، ص‌۱۱۱.</ref> لیکن تنها درباره دو تن از انبیا به سبب ویژگی هاى خاص ایشان واژه «اسوه حسنه» به صراحت بکار رفته است:
  
 
'''پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله:'''
 
'''پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله:'''
  
خداوند در آیه ۲۱ [[سوره احزاب]]/۳۳ درباره اسوه بودن [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|«لَکم فى رَسولِ اللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ»}}؛ شما را در (خصلت و گفتار و رفتار) پیامبر خدا نمونه و سرمشق نیکو و پسندیده‌اى است.
+
خداوند در [[سوره احزاب]]/۳۳ درباره اسوه بودن [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|33|21}}}}<ref name=":1">[[آیه 21 سوره احزاب|سوره احزاب، آیه ۲۱.]]</ref>؛ شما را در (خصلت و گفتار و رفتار) پیامبر خدا نمونه و سرمشق نیکو و پسندیده‌اى است».
  
 
معرفى رسول خدا صلى الله علیه وآله به عنوان الگو و اسوه نیکو، بدون هیچ قید و استثنا، دلیل اعتبار و حجیت همه افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان [[سنت]] مورد استناد بوده است، چنان‌که در روایات از اعمال عبادى و غیرعبادى پیامبر صلى الله علیه وآله با تعبیر اسوه یاد شده است.<ref>الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۵۸۳؛ روح المعانى، مج‌۱۲، ج‌۲۱، ص‌۲۵۲؛ الفرقان، ج‌۲۱، ص‌۷۵‌ـ‌۷۶.</ref> البته برخى [[احکام شرعی|احکام]] مانند جواز [[ازدواج]] دائم با بیش از ۴ همسر و‌... ویژه شخص رسول خداست.<ref>روح المعانى، مج‌۱۲، ج‌۲۱، ص‌۲۵۳.</ref>  
 
معرفى رسول خدا صلى الله علیه وآله به عنوان الگو و اسوه نیکو، بدون هیچ قید و استثنا، دلیل اعتبار و حجیت همه افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان [[سنت]] مورد استناد بوده است، چنان‌که در روایات از اعمال عبادى و غیرعبادى پیامبر صلى الله علیه وآله با تعبیر اسوه یاد شده است.<ref>الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۵۸۳؛ روح المعانى، مج‌۱۲، ج‌۲۱، ص‌۲۵۲؛ الفرقان، ج‌۲۱، ص‌۷۵‌ـ‌۷۶.</ref> البته برخى [[احکام شرعی|احکام]] مانند جواز [[ازدواج]] دائم با بیش از ۴ همسر و‌... ویژه شخص رسول خداست.<ref>روح المعانى، مج‌۱۲، ج‌۲۱، ص‌۲۵۳.</ref>  
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
'''حضرت ابراهیم علیه‌السلام و همراهان او:'''
 
'''حضرت ابراهیم علیه‌السلام و همراهان او:'''
  
آیات ۴ و ۶ [[سوره ممتحنه]]/۶۰ به اسوه نیکو بودن [[حضرت ابراهیم]] و همراهان او تصریح مى‌کند: {{متن قرآن|«قَد کانَت لَکم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبراهیمَ والَّذینَ مَعَهُ... * لَقَد کانَ لَکم فیهِم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ»}}.
+
آیات ۴ و ۶ [[سوره ممتحنه]] به اسوه نیکو بودن [[حضرت ابراهیم]] و همراهان او تصریح مى‌کند: {{متن قرآن|«{{آیه|60|4}} 💠<ref name=":۰">[[آیه 4 سوره ممتحنه|سوره ممتحنه، آیه ۴.]]</ref> {{آیه|60|6}}<ref>[[آیه 6 سوره ممتحنه|همان، آیه ۶.]]</ref>»}}.
  
 
شخصیت ابراهیم علیه السلام مورد پذیرش همه ملل است<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۰۶؛ التبیان، ج‌۸، ص‌۵۲۰.</ref> تا آنجا که [[اهل کتاب]] ابراهیم علیه السلام را منسوب به خود و خود را پیرو او مى‌دانستند.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۴، ص‌۷۰.</ref> این اعتقاد اهل کتاب در آیاتى از [[قرآن]] گزارش و به تعبیرهاى متفاوتى نفى شده است. در آیات ۶۷‌ـ‌۶۸ [[سوره آل‌ عمران]]/۳ و ۱۳۵ و ۱۴۰ [[سوره بقره]]/۲ بر حنیف و مسلم بودن ابراهیم علیه السلام و عدم انتساب او به [[یهود]] و [[حضرت عیسی علیه السلام|نصارا]] و مشرک نبودن وى تصریح و تأکید شده است. راز معرفى ابراهیم علیه السلام به عنوان الگویى نیکو از سوى قرآن با نگاهى به برجستگی هاى زندگى الهى او روشن مى‌شود.
 
شخصیت ابراهیم علیه السلام مورد پذیرش همه ملل است<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۰۶؛ التبیان، ج‌۸، ص‌۵۲۰.</ref> تا آنجا که [[اهل کتاب]] ابراهیم علیه السلام را منسوب به خود و خود را پیرو او مى‌دانستند.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۴، ص‌۷۰.</ref> این اعتقاد اهل کتاب در آیاتى از [[قرآن]] گزارش و به تعبیرهاى متفاوتى نفى شده است. در آیات ۶۷‌ـ‌۶۸ [[سوره آل‌ عمران]]/۳ و ۱۳۵ و ۱۴۰ [[سوره بقره]]/۲ بر حنیف و مسلم بودن ابراهیم علیه السلام و عدم انتساب او به [[یهود]] و [[حضرت عیسی علیه السلام|نصارا]] و مشرک نبودن وى تصریح و تأکید شده است. راز معرفى ابراهیم علیه السلام به عنوان الگویى نیکو از سوى قرآن با نگاهى به برجستگی هاى زندگى الهى او روشن مى‌شود.
سطر ۴۷: سطر ۴۷:
 
نشان دادن [[عالم ملکوت|ملکوت]] آسمان ها به وى، عدم پرستش بت ها و اجرام آسمانى، بت‌شکنى و احتجاج با بت‌پرستان و تسلیم کامل او در برابر فرمان هاى الهى، از نشانه‌هاى روشن زندگى [[توحید|توحیدى]] آن حضرت به شمار مى‌آید.
 
نشان دادن [[عالم ملکوت|ملکوت]] آسمان ها به وى، عدم پرستش بت ها و اجرام آسمانى، بت‌شکنى و احتجاج با بت‌پرستان و تسلیم کامل او در برابر فرمان هاى الهى، از نشانه‌هاى روشن زندگى [[توحید|توحیدى]] آن حضرت به شمار مى‌آید.
  
قرآن حضرت ابراهیم را امتى تسلیم در برابر خدا شناسانده است: {{متن قرآن|«اِنَّ اِبراهیمَ کانَ اُمَّةً قانِتـًا لِلّهِ»}} ([[سوره نحل]]/۱۶،۱۲۰). با توجه به این که ادامه آیه ۴ [[سوره ممتحنه]]/۶۰ به وعده [[استغفار]] ابراهیم براى [[آزر]] اشاره مى‌کند: {{متن قرآن|«إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَک»}}، برخى از مفسران با اعتقاد به پیوند این جمله با ابتداى آیه، بر آن‌اند که استغفار ابراهیم براى آزر از محدوده اسوه بودن وى استثنا شده است<ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۴۰۶؛ التبیان، ج‌۹، ص‌۵۸۰.</ref>، بر این اساس اسوه بودن ابراهیم علیه السلام با اسوه بودن [[پیامبر اسلام|رسول خاتم]] صلى الله علیه وآله متفاوت است، زیرا هیچ موردى از گفتار و رفتار رسول گرامى اسلام از محدوده تأسى استثنا نشده است. در برابر نظر یاد شده، برخى دیگر از مفسران، اسوه بودن ابراهیم را شامل همه اعمال وى دانسته‌اند. این گروه بر این باورند که جمله استثنا به صدر آیه و اسوه بودن وى ارتباطى ندارد<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۸۱؛ تفسیر قرطبى، ج۱۸، ص۳۸‌ـ‌۳۹؛ احسن‌الحدیث، ج۱۱، ص۱۲۲.</ref> و وعده استغفار براى آزر به سبب روشن و قطعى نبودن [[کفر]] او براى ابراهیم و امید به [[ایمان]] وى بوده است، از این‌رو هنگامى که کفر و دشمنى او با خدا براى ابراهیم روشن شد، از او بیزارى جست. ([[سوره توبه]]/۹، ۱۱۴) درباره کسانى‌ که به همراه ابراهیم علیه السلام در آیه ۴ سوره ممتحنه/۶۰ اسوه دانسته شده‌اند، سه احتمال مطرح شده است: انبیا؛ ایمان آورندگان به ابراهیم در همان زمان؛ و همراهان ایمانى ابراهیم در هر عصر.<ref> التبیان، ج‌۹، ص‌۵۷۹؛ البصائر، ج‌۴۵، ص‌۳۷۳. </ref>
+
قرآن حضرت ابراهیم را امتى تسلیم در برابر خدا شناسانده است: {{متن قرآن|«{{آیه|16|120}}»}}<ref>[[آیه 120 سوره نحل|سوره نحل، آیه ۱۲۰.]]</ref>. با توجه به این که ادامه آیه ۴ [[سوره ممتحنه]]/۶۰ به وعده [[استغفار]] ابراهیم براى [[آزر]] اشاره مى‌کند: {{متن قرآن|«{{آیه|60|4}}»}}<ref name=":۰" />؛ برخى از مفسران با اعتقاد به پیوند این جمله با ابتداى آیه، بر آن‌اند که استغفار ابراهیم براى آزر از محدوده اسوه بودن وى استثنا شده است<ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۴۰۶؛ التبیان، ج‌۹، ص‌۵۸۰.</ref>، بر این اساس اسوه بودن ابراهیم علیه السلام با اسوه بودن [[پیامبر اسلام|رسول خاتم]] صلى الله علیه وآله متفاوت است، زیرا هیچ موردى از گفتار و رفتار رسول گرامى اسلام از محدوده تأسى استثنا نشده است. در برابر نظر یاد شده، برخى دیگر از مفسران، اسوه بودن ابراهیم را شامل همه اعمال وى دانسته‌اند. این گروه بر این باورند که جمله استثنا به صدر آیه و اسوه بودن وى ارتباطى ندارد<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۸۱؛ تفسیر قرطبى، ج۱۸، ص۳۸‌ـ‌۳۹؛ احسن‌الحدیث، ج۱۱، ص۱۲۲.</ref> و وعده استغفار براى آزر به سبب روشن و قطعى نبودن [[کفر]] او براى ابراهیم و امید به [[ایمان]] وى بوده است، از این‌رو هنگامى که کفر و دشمنى او با خدا براى ابراهیم روشن شد، از او بیزارى جست. ([[سوره توبه]]/۹، ۱۱۴) درباره کسانى‌ که به همراه ابراهیم علیه السلام در آیه ۴ سوره ممتحنه/۶۰ اسوه دانسته شده‌اند، سه احتمال مطرح شده است: انبیا؛ ایمان آورندگان به ابراهیم در همان زمان؛ و همراهان ایمانى ابراهیم در هر عصر.<ref> التبیان، ج‌۹، ص‌۵۷۹؛ البصائر، ج‌۴۵، ص‌۳۷۳. </ref>
  
شایان ذکر است که گرچه اسوه بودن پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و ابراهیم علیه السلام با توجه به جهانى بودن [[رسالت]] ایشان، براى گروهى خاص نیست، لیکن بر اساس آنچه در ادامه دو آیه ۲۱ [[سوره احزاب]]/۳۳ و ۶ [[سوره ممتحنه]]/۶۰ آمده است: {{متن قرآن|«لِمَن کانَ یرجُو االلّهَ والیومَ الأخِرَ...»}} تنها کسانى از دو الگوى یاد شده بهره‌مند مى‌شوند که به خدا و روز واپسین امیدوار باشند، چنان که بهره‌مندى از هدایت [[قرآن کریم]] ویژه پرواپیشگان است: {{متن قرآن|«هُدًى لِلمُتَّقین»}} ([[سوره بقره]]/‌۲،‌۲)، با این که قرآن کتاب هدایت همه مردم است: {{متن قرآن|«هُدًى لِلنّاسِ»}} ([[سوره بقره]]/ ۲، ۱۸۵). افزون بر آیاتى که ابراهیم علیه السلام را اسوه دانسته، وى براى مردم از سوى خداوند «امام» به معناى مقتدا نیز قرار داده شده است: <ref>المیزان، ج‌۱، ص‌۲۷۰.</ref> {{متن قرآن|«اِنّى جاعِلُک لِلنّاسِ اِمامـًا»}}. ([[سوره بقره]]/۲، ۱۲۴)
+
شایان ذکر است که گرچه اسوه بودن پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و ابراهیم علیه السلام با توجه به جهانى بودن [[رسالت]] ایشان، براى گروهى خاص نیست، لیکن بر اساس آنچه در ادامه دو آیه ۲۱ [[سوره احزاب]]/۳۳ و ۶ [[سوره ممتحنه]]/۶۰ آمده است: {{متن قرآن|«{{آیه|33|21}}}}<ref name=":1" />؛ تنها کسانى از دو الگوى یاد شده بهره‌مند مى‌شوند که به خدا و روز واپسین امیدوار باشند، چنان که بهره‌مندى از هدایت [[قرآن کریم]] ویژه پرواپیشگان است: {{متن قرآن|«{{آیه|2|2}}»}}<ref>[[آیه 2 سوره بقره|سوره بقره، آیه ۲.]]</ref>، با این که قرآن کتاب هدایت همه مردم است: {{متن قرآن|«... هُدًى لِلنَّاسِ ...»}}<ref>[[آیه 185 سوره بقره|همان، آیه ۱۸۵.]]</ref>. افزون بر آیاتى که ابراهیم علیه السلام را اسوه دانسته، وى براى مردم از سوى خداوند «امام» به معناى مقتدا نیز قرار داده شده است: <ref>المیزان، ج‌۱، ص‌۲۷۰.</ref> {{متن قرآن|«...  إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ...»}}<ref>[[آیه 124 سوره بقره|سوره بقره، آیه ۱۲۴.]]</ref>.
  
 
===امامان شیعه===
 
===امامان شیعه===
  
[[ائمه اطهار]] علیهم السلام مصداق کامل اسوه حسنه‌اند، زیرا از یک سو این آیه که نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم علیه السلام را پیروان او مى‌داند: {{متن قرآن|«اِنَّ اَولَى النّاسِ بِاِبراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعوهُ...»}} ([[سوره آل‌ عمران]]/۳،۶۸) بر امامان [[شیعه|شیعه]] تطبیق شده است؛<ref>نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۳۵۳.</ref> و از سوى دیگر {{متن قرآن|«والَّذینَ مَعَهُ»}} در آیه ۴ [[سوره ممتحنه]]/۶۰ که اسوه حسنه دانسته شده‌اند بر مؤمنان به ابراهیم و پیروان وى تطبیق شده است.<ref>البصائر، ج‌۴۵، ص‌۳۷۳.</ref> امت وسط نیز که در آیه ۱۴۳ [[سوره بقره]]/ ۲ الگو دانسته شده: {{متن قرآن|«و کذلِک جَعَلناکم اُمَّةً وسَطـًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ»}} بر امامان‌ شیعه تطبیق گردیده است<ref> مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۴۱۵.</ref> و چون امامان‌ شیعه از مقام [[عصمت]] برخوردار و از خطا مصون‌اند، گفتار و رفتار و [[اخلاق]] آنها [[حجت]] بوده و بدون استثنا الگو و سرمشق کاملى براى همگان هستند. در روایات نیز به اسوه بودن امامان علیهم السلام تصریح شده‌ است.<ref>بحارالانوار، ج‌۴۸، ص‌۲۶۱.</ref>
+
[[ائمه اطهار]] علیهم السلام مصداق کامل اسوه حسنه‌اند، زیرا از یک سو این آیه که نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم علیه السلام را پیروان او مى‌داند: {{متن قرآن|«{{آیه|3|68}}»}}<ref>[[آیه 68 سوره آل عمران|سوره آل عمران، آیه ۶۸.]]</ref> بر امامان [[شیعه|شیعه]] تطبیق شده است؛<ref>نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۳۵۳.</ref> و از سوى دیگر {{متن قرآن|«... وَالَّذِينَ مَعَهُ ...»}} در آیه ۴ [[سوره ممتحنه]]، که اسوه حسنه دانسته شده‌اند بر مؤمنان به ابراهیم و پیروان وى تطبیق شده است.<ref>البصائر، ج‌۴۵، ص‌۳۷۳.</ref> امت وسط نیز که در آیه ۱۴۳ [[سوره بقره]]/ ۲ الگو دانسته شده: بر امامان‌ شیعه تطبیق گردیده است<ref> مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۴۱۵.</ref> و چون امامان‌ شیعه از مقام [[عصمت]] برخوردار و از خطا مصون‌اند، گفتار و رفتار و [[اخلاق]] آنها [[حجت]] بوده و بدون استثنا الگو و سرمشق کاملى براى همگان هستند. در روایات نیز به اسوه بودن امامان علیهم السلام تصریح شده‌ است.<ref>بحارالانوار، ج‌۴۸، ص‌۲۶۱.</ref>
  
 
===امت اسلامى===
 
===امت اسلامى===
  
[[قرآن]]، [[امّت|امت]] اسلامى را امتى متعادل به دور از افراط و تفریط دانسته و الگو براى همه معرفى کرده است:<ref> تفسیر المنار، ج‌۲، ص‌۴؛ نمونه، ج‌۱، ص‌۴۸۸.</ref> {{متن قرآن|«وکذلِک جَعَلناکم اُمَّةً وسَطـًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ»}} ([[سوره بقره]]/ ۲، ۱۴۳) زیرا زندگى جمعى مسلمانان تابع [[احکام]] و دستورات اجتماعى است که اگر عملى شود مى‌تواند الگوى متعادل و جامعى براى جوامع بشرى باشد، در حالى‌ که جوامع کوچک و بزرگ قبل از [[اسلام]] یا در مادیگرایى و گرایش به مادیات افراط کرده‌اند یا در ورطه تفریطِ پرداختن به [[روح]] و ترک مادیات‌ غلتیده‌اند.
+
[[قرآن]]، [[امّت|امت]] اسلامى را امتى متعادل به دور از افراط و تفریط دانسته و الگو براى همه معرفى کرده است:<ref> تفسیر المنار، ج‌۲، ص‌۴؛ نمونه، ج‌۱، ص‌۴۸۸.</ref> {{متن قرآن|«{{آیه|2|143}}»}}<ref>[[آیه 143 سوره بقره|سوره بقره، آیه ۱۴۳.]]</ref>. زیرا زندگى جمعى مسلمانان تابع [[احکام]] و دستورات اجتماعى است که اگر عملى شود مى‌تواند الگوى متعادل و جامعى براى جوامع بشرى باشد، در حالى‌ که جوامع کوچک و بزرگ قبل از [[اسلام]] یا در مادیگرایى و گرایش به مادیات افراط کرده‌اند یا در ورطه تفریطِ پرداختن به [[روح]] و ترک مادیات‌ غلتیده‌اند.
  
 
===مریم بنت عمران===
 
===مریم بنت عمران===
  
[[حضرت مریم]] که در سراسر زندگى پاک خویش محل ظهور آیات و [[معجزات]] الهى قرار گرفته و منزلت مادرى [[حضرت عیسی علیه السلام|عیسى]] علیه السلام را به خود اختصاص داده است، در آیات ۱۱‌ـ‌۱۲ [[سوره تحریم]]/۶۶ براى مردم مؤمن نمونه و الگو قرار گرفته است: {{متن قرآن|«و‌ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ ءامَنوا... * و مَریمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتى اَحصَنَت فَرجَها...»}}.
+
[[حضرت مریم]] که در سراسر زندگى پاک خویش محل ظهور آیات و [[معجزات]] الهى قرار گرفته و منزلت مادرى [[حضرت عیسی علیه السلام|عیسى]] علیه السلام را به خود اختصاص داده است، در آیات ۱۱‌ـ‌۱۲ [[سوره تحریم]]، براى مردم مؤمن نمونه و الگو قرار گرفته است: {{متن قرآن|«{{آیه|66|11}} 💠<ref name=":3">[[آیه 11 سوره تحریم|سوره تحریم، آیه ۱۱.]]</ref> {{آیه|66|12}}<ref>[[آیه 12 سوره تحریم|همان، آیه ۱۲.]]</ref>»}}.
  
 
===آسیه همسر فرعون===
 
===آسیه همسر فرعون===
  
[[آسیه]] با وجود نزدیکى به [[فرعون]] و برخوردارى از زندگى اشرافى، با [[ایمان]] به [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] علیه السلام و بردبارى در برابر دشواری هاى زندگىِ مؤمنانه، مَثَل و نمونه‌اى براى مؤمنان شد: {{متن قرآن|«و‌ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ ءامَنوا امرَأتَ فِرعَونَ...»}} ([[سوره تحریم]]/۶۶،۱۱). در آیه ۱۰ همین [[سوره]] از همسر [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] و همسر [[حضرت لوط علیه السلام|لوط]] به عنوان کسانى که به رغم فراهم بودن همه زمینه‌هاى ایمان، از آن امتناع ورزیده و بیراهه [[کفر|کفر]] را در پیش گرفتند به مذمت یاد شده است: {{متن قرآن|«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کفَرُوا امرَأتَ نوح وامرَأتَ لوط»}}.
+
[[آسیه]] با وجود نزدیکى به [[فرعون]] و برخوردارى از زندگى اشرافى، با [[ایمان]] به [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] علیه السلام و بردبارى در برابر دشواری هاى زندگىِ مؤمنانه، مَثَل و نمونه‌اى براى مؤمنان شد: {{متن قرآن|«{{آیه|66|11}}»}}<ref name=":3" />. در آیه ۱۰ همین [[سوره]] از همسر [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] و همسر [[حضرت لوط علیه السلام|لوط]] به عنوان کسانى که به رغم فراهم بودن همه زمینه‌هاى ایمان، از آن امتناع ورزیده و بیراهه [[کفر|کفر]] را در پیش گرفتند به مذمت یاد شده است: {{متن قرآن|«{{آیه|66|10}}»}}<ref>[[آیه 10 سوره تحریم|همان، آیه ۱۰.]]</ref>.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
 
* "اسوه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، سید محسن سادات‌فخر، ج۳، ص۳۲۲-۳۲۷.
 
* "اسوه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، سید محسن سادات‌فخر، ج۳، ص۳۲۲-۳۲۷.
 +
{{قرآن}}
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۷

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اُسوه» از واژگان قرآنی، به معنای الگو، پیروى و اقتدا، آمده است. پیامبران الهی و اهل بیت علیهم‌السلام، الگوهاى شایسته‌ای هستند که خداوند برای هدایت انسانها معرفی کرده است.

واژه‌شناسی

«اسوه»، اسم ثلاثى مجرد است که معناى مصدرى نیز از آن فهمیده مى‌شود[۱] و از ریشه «ا‌ـ‌س‌ـ‌و» به معانى مداوا، اصلاح[۲]، اندوه، مداواى جراحت و صبر[۳] آمده است.

کلمه اسوه در لغت به معناى سرمشق، پیشوا[۴]، پیشوا در مهمّات، خصلتى که شخص بدان لایق مقتدایى شود[۵]، آنچه بدان شخص اندوهگین تسلى یابد[۶]، حالت و روشى که شایسته پیروى است[۷] و حالت پیروى انسان از دیگران آمده است؛ خواه پیروى، نیک و سودمند یا بد و زیانبار باشد.[۸]

در فرهنگ اسلامى، اسوه به معناى پیروى نیک و سودمند است. کاربرد اسوه در قرآن با وصف «حسنه» و در برخى از روایات بدون وصف حسنه در پیروى از الگوهاى شایسته، مانند پیامبر صلى الله علیه وآله مى‌تواند گواه بر این معنا باشد؛ چنانچه در روایتى از امام حسین علیه السلام نقل شده: «لى و لکلّ مسلم برسول الله اُسْوه».[۹]

واژه اسوه در قرآن‌کریم سه بار آمده است: یک بار در آیه ۲۱ سوره احزاب/۳۳ در مورد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و دو بار در آیات ۴ و ۶ سوره ممتحنه/۶۰ درباره حضرت ابراهیم علیه السلام و همراهان‌ او.

برخى واژه‌هاى متقارب و مرتبط با اسوه در قرآن کریم عبارت است از: «اقتدا»، «امام»، «شهید»، «مثل». واژه «اقتدا» که از امر به آن در آیه ۹۰ سوره انعام، امر به تأسى فهمیده مى‌شود،[۱۰] به مفهوم اسوه نزدیک است. در این آیه خداوند پس از نام بردن از چند پیامبر و برشمارى صفات و ویژگی هاى آنان، به رسول گرامى خویش مى‌فرماید: به هدایت آنان اقتدا کن.

افزون بر عنوان اسوه و اقتدا، در برخى موارد از عناوین دیگرى مفهوم اسوه برداشت مى‌شود؛ مانند: «امام» (سوره بقره/۲، ۱۲۴؛ سوره انبیاء/۲۱، ۷۳) که در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام و برخی انبیا بکار رفته است و به مقتدا و پیشوا بودن آنان اشاره دارد[۱۱] و «شهید» (سوره نحل /۱۶، ۸۹؛ سوره بقره/۲، ۱۴۳) که به یک معنا بر الگو اطلاق شده است، چنان که معناى دیگر آن گواه است[۱۲] و نیز مواردى که خداوند متعالى افرادى را به عنوان مَثَل و نمونه براى مؤمنان معرفى مى‌کند.(سوره تحریم/۶۶،۱۱‌ـ‌۱۲)

راز ارائه الگو

ارائه الگو به انسان ها مى‌تواند دلایل و رازهاى گوناگونى داشته باشد:

  • با توجه به این که حیات انسان از آغاز تا انجام با رنج و مشقت آمیخته است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ»[۱۳]، «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ»[۱۴] ، ارائه الگویى موفق که در مسیر زندگى بر مشکلات فائق آمده و راه سعادت را پیموده باشد مى‌تواند مایه تأسى و موجب آرامش خاطر انسان شده و روح تلاش و کوشش را در او تقویت کند، چنان‌که بررسى سیاق آیاتى که در آنها واژه اسوه بکار رفته و سخن از سختی ها و ناملایمات جنگ و پیامدهاى ناشى از بیزارى جستن از کافران به میان آمده، مى‌تواند مؤید این راز‌ باشد.
  • طبق آیه «إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ»[۱۵] و «وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ ۚ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ»[۱۶]، خداوند سبحان هدایت انسانها و ارائه راه راست به آنان را بر عهده گرفته است و معرفى الگوى هدایت شده و راهنماى راه یافته مى‌تواند از عوامل مؤثر در جهت هدایت انسانها محسوب گردد.
  • خصلت تأثیرپذیرى انسان از عوامل تأثیرگذار نیز مى‌تواند راز دیگرى جهت ارائه الگو براى او باشد، چنان‌که قرآن کریم پشیمانى حسرت بار گروهى از ستمکاران را از عدم همراهى با رسول خدا صلى الله علیه وآله: «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»[۱۷] و از دوستى با انسانهاى ناشایست: قرآن|«يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا»}}[۱۸] متذکر مى‌شود. از نظر تربیتى نیز معرفى الگو از بهترین روش هاى عملى تربیت به شمار مى‌آید که برخى اثربخشى آن را از سخنان زیبا فزون‌تر مى‌دانند.[۱۹]

الگوهاى شایسته

پیامبران الهی

خداوند هدایت انبیا را که همان هدایت خاص الهى است مقتداى رسول خویش دانسته و او را به اقتداى به این هدایت خاص مأمور کرده است:[۲۰]«أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا ۖ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَىٰ لِلْعَالَمِينَ»[۲۱] و در جاى دیگر، انبیا را «ائمه» به معناى الگو براى امت هایشان قرار داده است:[۲۲] «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ»[۲۳] و در مورد دیگر راجع به انبیاء مى‌فرماید: «وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ»[۲۴]. یکى از معانى «شهادت» در این آیه این است که پیامبر اسوه و قدوه مردم است یعنى مردم او را مى‌بینند و به او تأسى مى‌کنند؛[۲۵] لیکن تنها درباره دو تن از انبیا به سبب ویژگی هاى خاص ایشان واژه «اسوه حسنه» به صراحت بکار رفته است:

پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله:

خداوند در سوره احزاب/۳۳ درباره اسوه بودن پیامبر اسلام مى‌فرماید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[۲۶]؛ شما را در (خصلت و گفتار و رفتار) پیامبر خدا نمونه و سرمشق نیکو و پسندیده‌اى است».

معرفى رسول خدا صلى الله علیه وآله به عنوان الگو و اسوه نیکو، بدون هیچ قید و استثنا، دلیل اعتبار و حجیت همه افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان سنت مورد استناد بوده است، چنان‌که در روایات از اعمال عبادى و غیرعبادى پیامبر صلى الله علیه وآله با تعبیر اسوه یاد شده است.[۲۷] البته برخى احکام مانند جواز ازدواج دائم با بیش از ۴ همسر و‌... ویژه شخص رسول خداست.[۲۸]

درباره حکم اولىِ تأسّى به رسول خدا، نظرات گوناگونى است؛ برخى حکم اولى را وجوب تأسى به آن حضرت و پیروى از روش و منش ایشان دانسته‌اند. مگر آن که دلیلى برخلاف آن یا بر استحباب وارد شده باشد و برخى حکم اولى را استحباب تأسى دانسته‌اند، مگر دلیلى بر وجوب آن اقامه شود و گروهى دیگر قائل به تفصیل شده و تأسى به ایشان را در امور دینى واجب و در امور دنیایى مستحب مى‌دانند.[۲۹]

اصولیان نیز ضمن استناد به آیه مذکور براى حجیت افعال پیامبر صلى الله علیه وآله، معتقدند اصل عمل معصوم تنها بر اباحه فعل و استمرار آن بر استحباب فعل دلالت‌ مى‌کند.[۳۰]

حضرت ابراهیم علیه‌السلام و همراهان او:

آیات ۴ و ۶ سوره ممتحنه به اسوه نیکو بودن حضرت ابراهیم و همراهان او تصریح مى‌کند: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ۖ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ 💠[۳۱] لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ ۚ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ[۳۲]».

شخصیت ابراهیم علیه السلام مورد پذیرش همه ملل است[۳۳] تا آنجا که اهل کتاب ابراهیم علیه السلام را منسوب به خود و خود را پیرو او مى‌دانستند.[۳۴] این اعتقاد اهل کتاب در آیاتى از قرآن گزارش و به تعبیرهاى متفاوتى نفى شده است. در آیات ۶۷‌ـ‌۶۸ سوره آل‌ عمران/۳ و ۱۳۵ و ۱۴۰ سوره بقره/۲ بر حنیف و مسلم بودن ابراهیم علیه السلام و عدم انتساب او به یهود و نصارا و مشرک نبودن وى تصریح و تأکید شده است. راز معرفى ابراهیم علیه السلام به عنوان الگویى نیکو از سوى قرآن با نگاهى به برجستگی هاى زندگى الهى او روشن مى‌شود.

نشان دادن ملکوت آسمان ها به وى، عدم پرستش بت ها و اجرام آسمانى، بت‌شکنى و احتجاج با بت‌پرستان و تسلیم کامل او در برابر فرمان هاى الهى، از نشانه‌هاى روشن زندگى توحیدى آن حضرت به شمار مى‌آید.

قرآن حضرت ابراهیم را امتى تسلیم در برابر خدا شناسانده است: «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»[۳۵]. با توجه به این که ادامه آیه ۴ سوره ممتحنه/۶۰ به وعده استغفار ابراهیم براى آزر اشاره مى‌کند: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ۖ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ»[۳۱]؛ برخى از مفسران با اعتقاد به پیوند این جمله با ابتداى آیه، بر آن‌اند که استغفار ابراهیم براى آزر از محدوده اسوه بودن وى استثنا شده است[۳۶]، بر این اساس اسوه بودن ابراهیم علیه السلام با اسوه بودن رسول خاتم صلى الله علیه وآله متفاوت است، زیرا هیچ موردى از گفتار و رفتار رسول گرامى اسلام از محدوده تأسى استثنا نشده است. در برابر نظر یاد شده، برخى دیگر از مفسران، اسوه بودن ابراهیم را شامل همه اعمال وى دانسته‌اند. این گروه بر این باورند که جمله استثنا به صدر آیه و اسوه بودن وى ارتباطى ندارد[۳۷] و وعده استغفار براى آزر به سبب روشن و قطعى نبودن کفر او براى ابراهیم و امید به ایمان وى بوده است، از این‌رو هنگامى که کفر و دشمنى او با خدا براى ابراهیم روشن شد، از او بیزارى جست. (سوره توبه/۹، ۱۱۴) درباره کسانى‌ که به همراه ابراهیم علیه السلام در آیه ۴ سوره ممتحنه/۶۰ اسوه دانسته شده‌اند، سه احتمال مطرح شده است: انبیا؛ ایمان آورندگان به ابراهیم در همان زمان؛ و همراهان ایمانى ابراهیم در هر عصر.[۳۸]

شایان ذکر است که گرچه اسوه بودن پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و ابراهیم علیه السلام با توجه به جهانى بودن رسالت ایشان، براى گروهى خاص نیست، لیکن بر اساس آنچه در ادامه دو آیه ۲۱ سوره احزاب/۳۳ و ۶ سوره ممتحنه/۶۰ آمده است: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[۲۶]؛ تنها کسانى از دو الگوى یاد شده بهره‌مند مى‌شوند که به خدا و روز واپسین امیدوار باشند، چنان که بهره‌مندى از هدایت قرآن کریم ویژه پرواپیشگان است: «ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»[۳۹]، با این که قرآن کتاب هدایت همه مردم است: «... هُدًى لِلنَّاسِ ...»[۴۰]. افزون بر آیاتى که ابراهیم علیه السلام را اسوه دانسته، وى براى مردم از سوى خداوند «امام» به معناى مقتدا نیز قرار داده شده است: [۴۱] «... إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ...»[۴۲].

امامان شیعه

ائمه اطهار علیهم السلام مصداق کامل اسوه حسنه‌اند، زیرا از یک سو این آیه که نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم علیه السلام را پیروان او مى‌داند: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ»[۴۳] بر امامان شیعه تطبیق شده است؛[۴۴] و از سوى دیگر «... وَالَّذِينَ مَعَهُ ...» در آیه ۴ سوره ممتحنه، که اسوه حسنه دانسته شده‌اند بر مؤمنان به ابراهیم و پیروان وى تطبیق شده است.[۴۵] امت وسط نیز که در آیه ۱۴۳ سوره بقره/ ۲ الگو دانسته شده: بر امامان‌ شیعه تطبیق گردیده است[۴۶] و چون امامان‌ شیعه از مقام عصمت برخوردار و از خطا مصون‌اند، گفتار و رفتار و اخلاق آنها حجت بوده و بدون استثنا الگو و سرمشق کاملى براى همگان هستند. در روایات نیز به اسوه بودن امامان علیهم السلام تصریح شده‌ است.[۴۷]

امت اسلامى

قرآن، امت اسلامى را امتى متعادل به دور از افراط و تفریط دانسته و الگو براى همه معرفى کرده است:[۴۸] «وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا ۗ وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ ۚ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ ۗ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ»[۴۹]. زیرا زندگى جمعى مسلمانان تابع احکام و دستورات اجتماعى است که اگر عملى شود مى‌تواند الگوى متعادل و جامعى براى جوامع بشرى باشد، در حالى‌ که جوامع کوچک و بزرگ قبل از اسلام یا در مادیگرایى و گرایش به مادیات افراط کرده‌اند یا در ورطه تفریطِ پرداختن به روح و ترک مادیات‌ غلتیده‌اند.

مریم بنت عمران

حضرت مریم که در سراسر زندگى پاک خویش محل ظهور آیات و معجزات الهى قرار گرفته و منزلت مادرى عیسى علیه السلام را به خود اختصاص داده است، در آیات ۱۱‌ـ‌۱۲ سوره تحریم، براى مردم مؤمن نمونه و الگو قرار گرفته است: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 💠[۵۰] وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ[۵۱]».

آسیه همسر فرعون

آسیه با وجود نزدیکى به فرعون و برخوردارى از زندگى اشرافى، با ایمان به موسى علیه السلام و بردبارى در برابر دشواری هاى زندگىِ مؤمنانه، مَثَل و نمونه‌اى براى مؤمنان شد: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»[۵۰]. در آیه ۱۰ همین سوره از همسر نوح و همسر لوط به عنوان کسانى که به رغم فراهم بودن همه زمینه‌هاى ایمان، از آن امتناع ورزیده و بیراهه کفر را در پیش گرفتند به مذمت یاد شده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ»[۵۲].

پانویس

  1. اعراب القرآن، ج‌۲۱‌ـ‌۲۲، ص‌۱۴۶.
  2. مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۰۵، «اسو»؛ لسان العرب، ج‌۱، ص‌۱۴۶‌ـ‌۱۴۷، «اسا».
  3. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۱۴۶‌ـ‌۱۴۷؛ شمس العلوم، ج‌۱، ص‌۲۶۲؛ القاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۶۵۴، «اسا».
  4. لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۱۴۷، «اسا»؛ المصباح، ج‌۱، ص‌۱۵، «اسوه»؛ مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۰۵، «اسو».
  5. لغت نامه، ج‌۲، ص‌۲۱۹۶، «اسوه».
  6. لغت‌نامه، ج‌۲، ص‌۲۱۹۶، «اسوه»؛ القاموس‌المحیط، ج‌۲، ص‌۱۶۵۴، «اسا».
  7. التحقیق، ج۱، ص۹۰‌ـ‌۹۱؛ الکشاف، ج۳، ص۵۳۱.
  8. مفردات، ص‌۷۶، «اسا».
  9. الارشاد، ج‌۲، ص‌۹۴؛ بحارالانوار، ج‌۴۵، ص‌۳.
  10. تفسیر موضوعى، ج‌۶، ص‌۸۴.
  11. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۷۰‌ـ‌۲۷۲.
  12. تفسیر موضوعى، ج‌۶، ص‌۱۱۱.
  13. سوره بلد، آیه ۴.
  14. سوره انشقاق، آیه ۶.
  15. سوره لیل، آیه ۱۲.
  16. سوره نحل، آیه ۹.
  17. سوره فرقان، آیه ۲۷.
  18. همان، آیه ۲۸.
  19. فلسفة التربیة فى القرآن، ص‌۲۱۷؛ سیرى در تربیت اسلامى، ص‌۲۴۳.
  20. تفسیرموضوعى، ج‌۶، ص‌۸۴.
  21. سوره انعام، آیه ۹۰.
  22. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۷۰‌ـ‌۲۷۲.
  23. سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  24. سوره نحل، آیه ۸۹.
  25. تفسیر موضوعى، ج‌۶، ص‌۱۱۱.
  26. ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ سوره احزاب، آیه ۲۱.
  27. الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۵۸۳؛ روح المعانى، مج‌۱۲، ج‌۲۱، ص‌۲۵۲؛ الفرقان، ج‌۲۱، ص‌۷۵‌ـ‌۷۶.
  28. روح المعانى، مج‌۱۲، ج‌۲۱، ص‌۲۵۳.
  29. التبیان، ج‌۸، ص‌۳۲۸؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲‌ـ‌۱۰۳؛ البصائر، ج‌۳۲، ص۳۹۱.
  30. اصول‌الفقه، ج۲، ص۳۲۴ـ۳۲۵؛ اصطلاحات‌الاصول، ص‌۱۴۲.
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ سوره ممتحنه، آیه ۴.
  32. همان، آیه ۶.
  33. جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۰۶؛ التبیان، ج‌۸، ص‌۵۲۰.
  34. تفسیر قرطبى، ج‌۴، ص‌۷۰.
  35. سوره نحل، آیه ۱۲۰.
  36. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۴۰۶؛ التبیان، ج‌۹، ص‌۵۸۰.
  37. جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۸۱؛ تفسیر قرطبى، ج۱۸، ص۳۸‌ـ‌۳۹؛ احسن‌الحدیث، ج۱۱، ص۱۲۲.
  38. التبیان، ج‌۹، ص‌۵۷۹؛ البصائر، ج‌۴۵، ص‌۳۷۳.
  39. سوره بقره، آیه ۲.
  40. همان، آیه ۱۸۵.
  41. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۷۰.
  42. سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  43. سوره آل عمران، آیه ۶۸.
  44. نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۳۵۳.
  45. البصائر، ج‌۴۵، ص‌۳۷۳.
  46. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۴۱۵.
  47. بحارالانوار، ج‌۴۸، ص‌۲۶۱.
  48. تفسیر المنار، ج‌۲، ص‌۴؛ نمونه، ج‌۱، ص‌۴۸۸.
  49. سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  50. ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ سوره تحریم، آیه ۱۱.
  51. همان، آیه ۱۲.
  52. همان، آیه ۱۰.

منابع

  • "اسوه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، سید محسن سادات‌فخر، ج۳، ص۳۲۲-۳۲۷.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه