رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

پیشگامی امام علی علیه‌السلام در اسلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 +
{{خوب}}
  
 +
بر اساس برخی آیات [[قرآن]] و [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] و [[احادیث]] نبوى و نظرات دانشمندان بزرگ [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین على]] (علیه‌السلام) نخستین مرد در میان مسلمانان است که به [[خدا]] و [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلى الله علیه و آله) [[ایمان]] آورد.
 +
==دلایل پیشگامی امیرالمؤمنین در اسلام==
 +
===پیشگامی امیرالمؤمنین در قرآن و تفاسیر===
  
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
+
در [[قرآن مجید]] تقدم در [[اسلام]] و [[ایمان]] و تصدیق و یارى [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله یکى از امتیازات بزرگ براى مؤمنین شمرده شده، و پروردگار عالم از گروه پیشگامان به نیکى یاد کرده، و وعده بزرگ و پاداش مضاعف به آنان مى  دهد: «و السابقون السابقون * اولئک المقربون».<ref> [[سوره واقعه]]، ۱۰ و ۱۱.</ref>  
==پیشگامی امام علی علیه السلام در اسلام==
 
 
 
شكى نيست كه سبقت در كارهاى خير نوعى امتياز و فضيلت است، و پروردگار عالم در آيات زيادى بندگانش را به انجام آن ها،و سبقت گرفتن به يكديگر دعوت مى فرمايد.-<ref> [[سوره بقره]] آيه 148.</ref>
 
 
 
تقدم در [[ايمان]] و تصديق و يارى [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله نيز يكى از امتيازات بزرگ براى مؤمنين شمرده شده، و پروردگار عالم و در كلام الله مجيد از گروه پيشگامان به نيكى ياد كرده، و وعده بزرگ و پاداش مضاعف به آنان مى  دهد!
 
 
 
«و السابقون السابقون. اولئك المقربون »-<ref> [[سوره واقعه]] 10 و 11.</ref> / پيشگامان پيشگامان، در پيشگاه خدا مقربند.
 
 
 
اين آيه افراد پيشتاز در كارهاى نيك، به ويژه ايمان و فداكارى را تمجيد مى نمايد.-<ref> در تفسير اين آيه مطالب مفيدى آمده است.</ref> و در آيه ديگرى در مورد«مهاجرين و انصار» كه زودتر از ديگران آئين يكتا پرستى را پذيرفته، و به وظيفه خود عمل نموده  اند...وعده رضاى خدا، و [[بهشت]] جاودانى مرحمت گرديده است: «و السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار و الذين اتبعوهم باحسان رضى الله عنهم و رضوا عنه، و اعد لهم جنات تجرى تحتها الانهار، خالدين فيها ابدا ذلك الفوز العظيم ».-<ref> [[سوره توبه]] آيه 100.</ref>
 
 
 
مؤمنين پيشتاز از مهاجرين و انصار، و كسانى كه از آنان به نيكى پيروى كردند، خداوند از آنان خشنود، و آنان نيز از او خشنودند، و باغ هايى از بهشت  براى آنان فراهم گرديده، كه نهرها از زير درختانش جريان دارد، و اين گروه براى هميشه در آن خواهند ماند، و اين پيروزى بزرگى است.
 
 
 
در اين آيات چنان چه ملاحظه مى فرمائيد، پروردگار عالم از اشخاص پيشتاز در كارهاى خير، و مخصوصا از مهاجرين و انصارى كه جزو نخستين مؤمنين هستند به نيكى ياد نموده، و پاداش بهشت و «فوز عظيم » وعده مى دهد.
 
 
 
در ذيل اين آيات در تفسيرهاى  «شيعه و سنى » احاديثى در ارتباط با سبقت ايمان حضرت على عليه السلام مطالب جالب توجهى آمده است، از آن جمله در حديثى  «ابن عباس » از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند، كه «جبرئيل امين »از سوى خدا آمده و در رابطه با آيه نخست فرمود: ذلك على و شيعته  هم السابقون من الله بكرامتهم.-<ref> [[تفسير مجمع البيان]] ج 9 ص 215، [[تفسير الميزان]] ج 19 ص 134، [[تفسير نمونه]] ج 19 ص 205، [[تفسير نور الثقلين]] ج 5 ص 209.</ref> «آنان على و پيروان او هستند،كه پيشتازان به سوى بهشت، و مقربان درگاه الهى مى  باشند، به خاطر عظمتى كه خداوند براى آنان قائل است.»
 
 
 
علاوه بر اين حديث، صدها حديث ديگر، و نقل هاى تاريخى از منابع معتبر اهل سنت  به دست ما رسيده است كه حاكى است امير المؤمنين نخستين و پيشگام ترين افراد است در ايمان به خدا و رسول وى.
 
 
 
مرحوم  «[[علامه امينى]] » رضوان الله تعالى عليه در كتاب شريف  «[[الغدير]]» يكصد حديث از كتاب هاى اهل  «سنت » در اين باره آورده، و يكايك، و همه آن ها را نقل مى  كند!!!-<ref> الغدير ج 3 ص 219 به بعد.</ref> و خود اميرالمؤمنين على عليه السلام در تمام مناظره  ها و محاجه  هايش با رقبا و غاصبان لايت به اين موضوع تمسك نموده،و آن را يكى از فضايل و امتيازات خويش به حساب مى  آورد، و مرتب در سخنرانى  هايش به مردم عادى نيز آن را گوشزد مى  فرمود.-<ref> شرح ابن ابى الحديد ج 4 ص 122 «ان اميرالمؤمنين ع ما زال يدعى ذلك لنفسه و يجعله فى افضليته...».</ref> پس از اين جملات و شواهد زنده قرآنى و حديثى نتيجه مى  گيريم كه پيشتازى در ايمان به خدا و پيامبر عزيز اسلام، خود يك امتياز بزرگ، و موجب افتخار مى  باشد، كه على عليه السلام آن را از آن خود ساخته است.
 
 
 
'''<I>على علیه السلام خود را نخستين مؤمن مى داند</I>'''
 
 
 
در پيشگام بودن حضرت على عليه السلام در ايمان به خدا و رسولش، علاوه بر آيات و تفاسيرى كه نقل كرديم، خود آن حضرت نيز در موارد زيادى به آن تمسك مى  فرمود، و ما در اين جا نمونه  هاى اندکى ذكر مى كنيم:
 
 
 
* 1- قال على علیه السلام: «انا عبد الله و اخو رسوله، و انا الصديق الاكبر، لا يقول ها بعدى الا كذاب مفتر، و لقد صليت قبل الناس سبع سنين.»-<ref> [[كنز العمال]] ج 13 ص 122 ش 36389، سنن ابن ماجه ج 1 ص 44 ش 120، ابن ابى الحديد ج 1 ص 30 الغدير ج 3 ص 221 با نقل منابع معتبر ديگر از اهل سنت.</ref>
 
 
 
« على علیه السلام مى  فرمايند: من بنده خدا و برادر پيامبرم، صديق اكبر منم، اين ادعا را كسى نمى كند مگر اين كه دروغگوى آشكار و بزرگ است، هان اى مردم! بدانيد كه من هفت  سال قبل از ديگران [[نماز]] خواندم».
 
 
 
* 2- قال على علیه السلام: «و لقد كان يجاور فى كل سنة بحراء فاراه و لا يراه غيرى و لم يجمع بيت واحد يومئذ فى الاسلام غير رسول الله صلی الله علیه و آله و خديجة و انا ثالثهما، ارى نور الوحى و الرسالة، و اشم ريح النبوية...»-<ref> [[نهج البلاغه]] فيض خ 234 ص 811 و 812.</ref>
 
 
 
« رسول خدا در هر سالى (يك ماه) در [[غارحراء]] به عبادت مى پرداخت، جز من كسى او را نمى ديد و فقط من در كنارش بودم، و در آن زمان اسلام به هيچ خانه  اى نيامده بود مگر به خانه رسول خدا و خديجه و من كه در كنار آنان بودم، نور«وحى »و رسالت را مى  ديدم، و بوى خوش [[نبوت]] را مى بوئيدم.»
 
  
*3- قال على علیه السلام: «...فانا اول من آمن به، ام على نبيه؟ فانا اول من صدقه...»-<ref> نهج البلاغه ف خ 70 ص 166، شرح ابن ابى الحديد ج 6 ص 127.</ref>
+
این [[آیه]] افراد پیشتاز در کارهاى نیک، به ویژه ایمان و فداکارى را تمجید مى نماید. و در آیه دیگرى در مورد «[[مهاجرین]] و [[انصار]]» که زودتر از دیگران آئین یکتا پرستى را پذیرفته، و به وظیفه خود عمل نموده  اند، وعده رضاى خدا و [[بهشت]] جاودانى مرحمت گردیده است: «و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضى الله عنهم و رضوا عنه، و اعدّ لهم جنات تجرى تحتها الانهار، خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم».<ref> [[سوره توبه]]، ۱۰۰.</ref>
  
در [[جنگ صفین]]  چون سپاه آن حضرت بعد از حيله  «[[معاويه]] و [[عمروعاص]] »دست از جنگ برداشته و گروه منافقين به ساحت مقدس و با عظمت مولاى متقيان جسارت كردند، حضرت در جواب آنان فرمودند: «آيا به خدا دروغ مى  گويم؟ در حالى كه من  نخستين فردى هستم كه به او ايمان آورده  ام؟ و يا به پيامبر [[دروغ]] مى گويم كه باز نخستين شخصى هستم كه رسالت وى را تصديق كردم.»
+
در این آیات، پروردگار عالم از اشخاص پیشتاز در کارهاى خیر، و مخصوصا از مهاجرین و انصارى که جزو نخستین مؤمنین هستند به نیکى یاد نموده، و پاداش بهشت و «فوز عظیم» وعده مى دهد.
  
از اين فرازهاى نمونه كه از ده ها مورد ديگر برگزيديم، به صراحت به دست مى آيد كه آن حضرت (علاوه بر فضايل ديگرش كه در جاى خود بحث مى گردد) در سبقت ايمان و تاييد و تصديق رسالت پيامبر خدا پيشتاز بوده، و بر تمام مؤمنين و اصحاب رسول گرامى اسلام پيشى گرفته است.
+
در ذیل این آیات در تفسیرهاى [[شیعه]] و [[سنی|سنى]]، احادیثى در ارتباط با سبقت ایمان [[حضرت على]] علیه السلام مطالبى آمده است، از آن جمله در [[حدیث|حدیثى]]  [[ابن عباس]] از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله نقل مى کند، که [[جبرئیل|جبرئیل امین]] از سوى خدا آمده و در رابطه با آیه نخست فرمود: «ذلک على و شیعته، هم السابقون من الله بکرامتهم».<ref> تفسیر مجمع البیان، ج ۹ ص ۲۱۵؛ تفسیر المیزان، ج ۱۹ ص ۱۳۴؛ تفسیر نمونه، ج ۱۹ ص ۲۰۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵ ص ۲۰۹.</ref> آنان على و پیروان او هستند، که پیشتازان و مقربان درگاه الهى مى  باشند، به خاطر عظمتى که خداوند براى آنان قائل است.  
  
'''<I>رسول خدا پيشگامى على را تاييد مى  كند</I>'''
+
علاوه بر این حدیث، صدها حدیث دیگر و نقل هاى تاریخى از منابع معتبر [[اهل سنت]] به دست ما رسیده است که حاکى است [[امیرالمؤمنین]] علیه السلام نخستین و پیشگام ترین افراد در ایمان به خدا و رسول او است. [[علامه امینى]] در کتاب شریف «[[الغدیر]]» یکصد حدیث از کتاب هاى اهل سنت در این باره نقل مى  کند.<ref> الغدیر، ج ۳ ص ۲۱۹؛ شرح ابن ابى الحدید، ج ۴ ص ۱۲۲: «ان امیرالمؤمنین ما زال یدعى ذلک لنفسه و یجعله فى افضلیته...».</ref> از این جملات و شواهد زنده [[قرآن|قرآنى]] و حدیثى نتیجه مى  گیریم که پیشتازى در ایمان به خدا و پیامبر عزیز اسلام، خود یک امتیاز بزرگ، و موجب افتخار مى  باشد، که على علیه السلام آن را از آن خود ساخته است.
  
پيامبر گرامى اسلام طبق دستور صريح [[قرآن مجيد]] مبين حق و باطل، و رافع اختلاف در ميان مردم است، و خداوند متعال تاكيد مى  كند كه مردم هنگام بروز اختلاف به آن حضرت مراجعه نموده و از طريق وى مشكل خويش را برطرف سازند.-<ref> [[سوره نساء]] آيه 59.</ref> اگر چه پيشتازى اميرالمؤمنين در ايمان به خدا و پيامبر مورد اتفاق و اجماع مسلمين است، و دانشمندان اهل سنت  به آن اعتراف كرده  اند-<ref> پس از اين بحث در آن زمينه نيز شواهد زنده اى آورده  ايم. لطفا مراجعه فرمائيد.</ref>، وليكن گاهى شياطين مغرض و دشمنان لايت  بحق على عليه السلام حرف هايى مى زنند كه ايجاب مى  كند از سخنان درباره پيامبر اسلام، آن هم از كتاب هاى معتبر برادران اهل سنت در اين مورد به احاديثى تبرك جسته، و نمونه  هايى را ذكر كنيم:  
+
=== پیشگامی امیرالمؤمنین در نظر پیامبر اسلام ===
 +
پیامبر گرامى اسلام طبق دستور صریح [[قرآن مجید]] مبین حق و باطل، و رافع اختلاف در میان مردم است، و خداوند متعال تاکید مى  کند که مردم هنگام بروز اختلاف به آن حضرت مراجعه نموده و از طریق وى مشکل خویش را برطرف سازند.<ref> [[سوره نساء]]، ۵۹.</ref> در این موضوع، احادیثى را از [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله از کتاب هاى معتبر [[اهل سنت]] ذکر می کنیم:  
  
* 1- عن [[عمر بن خطاب]]، قال:قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «...انت اول الناس اسلاما و اول الناس ايمانا و انت منى بمنزلة هارون من موسى »-<ref> كنزالعمال ج 13 ص 124 ش 36395، [[بحارالانوار]] ج 40 ص 78.</ref> «عمر بن خطاب » مى  گويد:با جمعى به محضر پيامبر خدا شرفياب شديم، ناگاه آن حضرت ست خود را بر شانه على عليه السلام گذاشته و فرمود: «تو نخستين كسى هستى كه با اسلام خود رسالت مرا تاييد نموده و ايمان آوردى، نسبت تو به من همانند نسبت هارون پيامبر است  به موسى!»  
+
*۱- عن عمر بن خطاب: قال رسول الله: «...انت اول الناس اسلاما و اول الناس ایمانا و انت منّى بمنزلة هارون من موسى»<ref> کنزالعمال، ج ۱۳ ص ۱۲۴؛ بحارالانوار، ج ۴۰ ص ۷۸.</ref> [[عمر بن خطاب]] مى  گوید: با جمعى به محضر پیامبر خدا شرفیاب شدیم، ناگاه آن حضرت دست خود را بر شانه على (علیه السلام) گذاشته و فرمود: «تو نخستین کسى هستى که با اسلام خود رسالت مرا تایید نموده و ایمان آوردى، نسبت تو به من همانند نسبت [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] است  به موسى!»
  
* 2- عن النبى صلی الله علیه و آله: «اولكم واردا على الحوض اولكم اسلاما على بن ابيطالب »-<ref> شرح ابن ابى الحديد ج 4 ص 117، الغدير ج 3 ص 220 و چند حديث ديگر.</ref> رسول خدا فرمودند: نخستين كسى كه در«[[حوض كوثر]]»بر من وارد مى گردد، آن شخص است كه پيش از همه ايمان آورده است، و او «على بن ابيطالب » مى  باشد.
+
*۲- عن النبى صلی الله علیه و آله: «اولکم وارداً علىّ الحوض اولکم اسلاما على بن ابیطالب»<ref> شرح ابن ابى الحدید، ج ۴ ص ۱۱۷؛ الغدیر، ج ۳ ص ۲۲۰ و چند حدیث دیگر.</ref> رسول خدا فرمودند: نخستین کسى که در «[[کوثر|حوض کوثر]]» بر من وارد مى گردد، آن شخص است که پیش از همه ایمان آورده است، و او «على بن ابیطالب» مى  باشد.
  
* 3- قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لقد صلت الملائكة على و على على سبع سنين لم تصل على ثالث لنا»-<ref> شرح ابى الحديد ج 7 ص 219.</ref> همانا ملائكه خداوند هفت  سال براى من و على درود و صلوات فرستاده  اند كه هنوز از شخص ثالثى خبرى نبود!!  
+
*۳- قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لقد صلت الملائکة علىَّ و على علىٍّ سبع سنین لم تصل على ثالث لنا»<ref> شرح ابى الحدید، ج ۷ ص ۲۱۹.</ref> همانا ملائکه خداوند هفت  سال براى من و على درود و صلوات فرستاده  اند که هنوز از شخص ثالثى خبرى نبود!
  
* 4- قال ايضا: «على اول من آمن بى، و اول من يصافحنى يوم القيامة، و هو الصديق الاكبر، و هو الفاروق يفرق بين الحق و الباطل.» -<ref> فرائد السمطين ج 1 ص 39 ش 3.</ref> نبى اعظم در مورد عظمت على عليه السلام مى  فرمايد: على اولين كسى است كه به من ايمان آورده، و نخستين كسى است كه در [[روز قيامت ]] با من مصافحه مى  كند، و اوست كه صديق اكبر است، و بين حق و باطل تميز مى  دهد!!  
+
*۴- قال ایضا: «على اول من آمن بى، و اول من یصافحنى یوم القیامة، و هو الصدیق الاکبر، و هو الفاروق یفرق بین الحق و الباطل.»<ref> فرائد السمطین، ج ۱ ص ۳۹ ش ۳.</ref> نبى اعظم در مورد عظمت على علیه السلام مى  فرماید: على اولین کسى است که به من ایمان آورده، و نخستین کسى است که در [[روز قیامت ]] با من مصافحه مى  کند، و اوست که صدیق اکبر است، و بین حق و باطل تمیز مى  دهد!!
  
* 5- و در حديث ديگرى مى  فرمايند: على نخستين كسى است كه با من نماز خواند. -<ref> فرائد السمطين ج 1 ص 245 ش 190 (ان اول من صلى معى على).</ref>
+
*۵- و در حدیث دیگرى مى  فرمایند: على نخستین کسى است که با من نماز خواند.<ref> فرائد السمطین، ج ۱ ص ۲۴۵ ش ۱۹۰ (ان اول من صلى معى على).</ref>
  
* 6- عن ابن عباس قال: سمعت عمر بن الخطاب يقول: كفوا عن ذكر على بن ابى طالب فقد رايت من رسول الله صلی الله علیه و آله فيه خصالا لان تكون لى واحدة منهن فى آل الخطاب احب الى مما طلعت عليه الشمس...قال رسول الله: انك مخاصم تخاصم انت اول المؤمنين ايمانا، و اعلمهم بايام الله، و اوفاهم بعهده و اقسمهم بالسويه،... -<ref> كنزالعمال ج 13 ص 117-116 ش 36278.</ref> [[ابن عباس]] مى  گويد «از خليفه دوم » شنيدم كه مى گفت: هر گز در مورد «على بن ابيطالب » بد نگوئيد، زيرا از پيامبر خدا درباره وى صفاتى را شنيدم كه هرگاه يكى از آن ها در«آل خطاب »بود، براى من بهتر از همه آن ها بود كه آفتاب بر آن ها مى تابد!!  
+
*۶- عن ابن عباس قال: سمعت عمر بن الخطاب یقول: کفوا عن ذکر على بن ابى طالب فقد رایت من رسول الله صلی الله علیه و آله فیه خصالا لان تکون لى واحدة منهن فى آل الخطاب احب الى مما طلعت علیه الشمس... قال رسول الله: انک مخاصم تخاصم انت اول المؤمنین ایمانا، و اعلمهم بایام الله، و اوفاهم بعهده و اقسمهم بالسویه،... .<ref> کنزالعمال، ج ۱۳ ص ۱۱۷-۱۱۶.</ref> [[ابن عباس]] مى  گوید از خلیفه دوم شنیدم که مى گفت: هر گز در مورد «على بن ابیطالب» بد نگوئید، زیرا از پیامبر خدا درباره وى صفاتى را شنیدم که هرگاه یکى از آن ها در آل خطاب بود، براى من بهتر از همه آن ها بود که آفتاب بر آن ها مى تابد! آن گاه قضیه مبسوطى را شرح مى دهد که با هم فکران خود [[ابوبکر]] و ابوعبیده به محضر رسول خدا رسیدند، در حالى که آن حضرت به على علیه السلام تکیه نموده و از او کمک مى گرفت، فرمودند: على! با تو مخاصمه و محاجه خواهند کرد، تو نخستین فردى هستى که به من ایمان آوردى، و تو به ایام الله و روزهاى خاص از همه داناترى و از جهت وفا و تعهد و عدالت نیز بر همه برترى دارى... .
  
آن گاه قضيه مبسوطى را شرح مى دهد كه با هم فكران خود«[[ابوبكر]] و [[ابوعبيده]] »به محضر رسول خدا رسيدند، در حالى كه آن حضرت به على عليه السلام تكيه نموده و از او كمك مى گرفت، فرمودند: على! با تو مخاصمه و محاجه خواهند كرد، تو نخستين فردى هستى كه به من ايمان آوردى، و تو به «ايام الله » و روزهاى خاص از همه داناترى!! و از جهت وفا و تعهد و عدالت نيز بر همه برترى دارى!! تو از همگان براى مردم مهربانترى...  
+
همه این احادیث که از طریق اهل سنت و از منابع معتبر آنان ذکر گردید، حاکى است که امیرالمؤمنین نه تنها نخستین فردى است که به خدا و پیامبرش ایمان آورده و در راه رضاى خدا و رسولش فداکارى کرده است، بلکه داراى امتیازات خاص و منحصر به فرد دیگرى نیز بوده است.  
  
همه اين احاديث  شش گانه كه از طريق اهل سنت و از منابع معتبر آنان ذكر گرديد، حاكى است كه اميرالمؤمنين نه تنها نخستين فردى است كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده، و در راه رضاى خدا و رسولش فداكارى كرده است، بلكه داراى امتيازات خاص و منحصر به فردى است كه  «خليفه دوم » براى دارا بودن به يكى از آن ها سينه چاك مى كند، و داشتن يك صفت علوى را بهتر از تمام دنيا و ما فيها مى داند، آرى على در تمام صفات انسانى و اسلامى نظير نداشته و ندارد...
+
=== احتجاج امیرالمؤمنین به پیشگامی خود ===
 +
علاوه بر آیات و تفاسیرى که در پیشگام بودن [[حضرت على]] علیه السلام در ایمان به خدا و رسولش نقل کردیم، خود آن حضرت نیز در موارد زیادى به آن اشاره مى  فرمود، و ایشان در مناظره ها و محاجه هایش با رقبا و غاصبان [[ولایت]] به این موضوع تمسک نموده و آن را یکى از فضایل و امتیازات خویش به حساب مى  آورد. ما در این جا نمونه  هاى اندکى ذکر مى کنیم:
  
'''<I>نظر دانشمندان و مورخين اسلام كه على نخستين مؤمن است</I>'''
+
*۱- قال على علیه السلام: «انا عبدالله و اخو رسوله، و انا الصدیق الاکبر، لا یقولها بعدى الا کذاب مفتر، و لقد صلیت قبل الناس سبع سنین.»<ref> کنز العمال، ج ۱۳ ص ۱۲۲؛ سنن ابن ماجه، ج ۱ ص ۴۴ ش ۱۲۰؛ شرح ابن ابى الحدید، ج ۱ ص ۳۰؛ الغدیر، ج ۳ ص ۲۲۱.</ref> على علیه السلام مى  فرمایند: من بنده خدا و برادر پیامبرم، صدیق اکبر منم، این ادعا را کسى نمى کند مگر این که دروغگوى آشکار و بزرگ است، هان اى مردم! بدانید که من هفت  سال قبل از دیگران [[نماز]] خواندم.
  
تمام دانشمندان و مورخان و سيره نويسان اتفاق نظر دارند كه «على بن ابي طالب عليه السلام » اولين فردى است كه رسالت پيامبر خدا را تاييد كرده، و در حساس ترين و خطرناك ترين ايام جان خود را با رضاى الهى معامله نموده است، البته در اين ميان برخى مغرضين كه تحمل فضايل آن حضرت را نداشته  اند، گاهى بر خلاف  «اجماع حاصله » سنگ اندازى كرده اند، كه كسى از شخصيت هاى اسلامى و تاريخى به آن توجه نكرده است.  
+
*۲- قال على علیه السلام: «و لقد کان یجاور فى کل سنة بحراء فأراه و لا یراه غیرى و لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله صلی الله علیه و آله و خدیجة و انا ثالثهما، أرى نور الوحى و الرسالة، و أشم ریح النبویة...».<ref> نهج البلاغه، ترجمه فیض خ ۲۳۴، ص ۸۱۱ و ۸۱۲.</ref> رسول خدا در هر سالى (یک ماه) در [[غارحراء|غار حراء]] به عبادت مى پرداخت، جز من کسى او را نمى دید و فقط من در کنارش بودم، و در آن زمان اسلام به هیچ خانه  اى نیامده بود مگر به خانه رسول خدا و خدیجه و من که در کنار آنان بودم، نور [[وحى]] و رسالت را مى دیدم، و بوى خوش [[نبوت]] را مى بوئیدم.
  
«ابن ابى الحديد» امام  «معتزله » كه يكى از مورخين و محققين و دانشمندان بزرگ اهل سنت است، مى  نويسد: «واعلم ان شيوخنا المتكلمين لايكادون يختلفون فى ان اول الناس اسلاما على بن ابيطالب عليه السلام »-<ref> شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 4 ص 122.</ref> بدان كه در ميان اكابر و بزرگان و متكلمين گروه  «معتزله » اختلافى نيست كه على بن ابى طالب عليه السلام نخستين فردى است به اسلام [[ايمان]] آورده و پيامبر خدا را تاييد كرده است.  
+
*۳- قال على علیه السلام: «... فانا اول من آمن به، ام على نبیه؟ فانا اول من صدّقه...».<ref> نهج البلاغه، خ ۷۰ ص ۱۶۶؛ شرح ابن ابى الحدید، ج ۶ ص ۱۲۷.</ref> در [[جنگ صفین]]  چون سپاه آن حضرت بعد از حیله  [[معاویه]] و [[عمروعاص]] دست از جنگ برداشته و گروه منافقین به ساحت مقدس و با عظمت مولاى متقیان جسارت کردند، حضرت در جواب آنان فرمودند: «آیا به خدا دروغ مى گویم؟ در حالى که من  نخستین فردى هستم که به او ایمان آورده  ام؟ و یا به پیامبر [[دروغ]] مى  گویم که باز نخستین شخصى هستم که رسالت وى را تصدیق کردم.»
  
و سپس دو بيت اشعارى را كه منتسب به اميرالمؤمنين عليه السلام در اين زمينه است نقل نموده و مى  نويسد: محمد النبى اخى و صهرى و حمزة سيد لشهداء عمى سبقتكم الى الاسلام طرا غلاما ما بلغت اوان حلمى. رسول خدا برادر و پدر خانم من است و [[حمزه سيد الشهداء]] عموى من مى  باشد من بر تمام شما در ايمان به خدا و پيامبر پيشتازم در حالى كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بودم.  
+
از این فرازهاى نمونه که از ده ها مورد دیگر برگزیدیم، به صراحت به دست مى آید که آن حضرت (علاوه بر فضایل دیگرش که در جاى خود بحث مى  گردد) در سبقت ایمان و تایید و تصدیق رسالت پیامبر خدا پیشتاز بوده، و بر تمام مؤمنین و [[صحابی|اصحاب]] رسول گرامى اسلام پیشى گرفته است.
  
و بعد در يك تتبع و تحقيق تاريخى مى  نويسد: « [[سلمان فارسى]] (محمدى صلى الله عليه و آله)، [[ابوذر]] غفارى، [[مقداد]]، [[خباب ارت]]، [[ابوسعيد خدرى]]، [[زيد بن اسلم ]]»، و اكثر اهل حديث و تحقيق و سيره معتقدند كه نخستين مؤمن به خدا و پيامبر، على عليه السلام است، و او بر تمام صحابه و ياران پيامبر مقدم است!!-<ref> ان عليا عليه السلام اول من اسلم، و فضل هؤلاء على غيره ج 4 ص 116.</ref> و يكى ديگر از بزرگان اهل سنت  «حاكم نيشابورى» است، او در اين زمينه مى نويسد: «لااعلم خلافا بين اصحاب التواريخ ان عليا رضى الله عنه اولهم اسلاما...»-<ref> مستدرك على الصحيحين كتاب معرفت ص 22 به نقل الغدير ج 3 ص 238.</ref>
+
=== پیشگامی امیرالمؤمنین در نظر عالمان و مورخان ===
 +
تمام دانشمندان و مورخان و سیره نویسان اتفاق نظر دارند که على بن ابی طالب علیه السلام اولین فردى است که رسالت پیامبر خدا را تایید کرده، و در حساس ترین و خطرناک ترین ایام جان خود را با رضاى الهى معامله نموده است، البته در این میان برخى مغرضین که تحمل فضایل آن حضرت را نداشته  اند، گاهى بر خلاف [[اجماع]] حاصله سنگ اندازى کرده  اند، که کسى از شخصیت هاى اسلامى و تاریخى به آن توجه نکرده است.  
  
در ميان تاريخ نويسان، در مورد اين كه حضرت على عليه السلام اولين مومن به خدا و پيامبر است، هيچ گونه اختلاف نظر وجود ندارد.
+
عفیف بن قیس کندى که یک بازرگان بود، براى خرید اجناس مربوطه وارد [[مکه]] شد، و به منزل [[عباس بن عبدالمطلب]] مراجعه کرد، آنان زمانى در کنار [[کعبه]] نشسته بودند، و به سوى آن تماشا مى کردند، ناگاه رسول خدا وارد [[مسجدالحرام]] گردید، و به سوى آسمان نگاه  کرد، و آرام به کنار کعبه آمد، دیرى نپائید که على نیز وارد مسجد شد، و در طرف راست پیامبر خدا قرار گرفت، و سپس [[خدیجه کبری|خدیجه]] همسر پیامبر وارد گشت، و در عقب آنان ایستاد... رسول اکرم با امیرالمؤمنین و خدیجه مشغول نماز شدند، و مردم بت پرست این صحنه را تماشا مى  کردند، و رکوع و سجود و کیفیت نماز آنان را مورد توجه قرار مى دادند... عفیف کندى به عباس بن عبدالمطلب گفت: چه امر بزرگى است! عباس نیز جواب مشابه داد، و سپس خطاب به عفیف گفت: مى دانى که این جوان کیست؟ عفیف: نه، او کیست؟ عباس: او «محمد بن عبد الله» پسر برادرم است، آیا مى  دانى آن جوان دیگر کیست؟ عفیف: نه، او کیست؟ عباس: او نیز پسر برادر دیگرم على بن ابیطالب است. آیا آن زن را مى  شناسى؟ عفیف: نه، او را چه مى  شناسم؟ عباس: او خدیجه دختر خویلد همسر محمد است. این پسر برادرم محمد فکر مى  کند که خدایش آفریدگار زمین و آسمان است، و وى را به این دین و برنامه دستور داده، او خود را پیامبر خدا مى داند؟ و کسى از ما او را تصدیق نکرده است، فقط همین جوان و این زن او را تایید و تصدیق کرده  اند، سوگند به خدا در روى این زمین پهناور جز این سه نفر کسى پیرو این دین نمى  باشد.<ref> مسند احمد حنبل، ج ۱ ص ۲۰۹ و ۲۱۰؛ کامل ابن اثیر، ج ۲ ص ۵۷؛ تاریخ طبرى، ۲ ص ۲۱۲؛ شرح ابن ابى الحدید، ج ۱ ص ۲۹؛ کنز العمال، ج ۱۳ ص ۱۱۱؛ بحارالانوار، ج ۴۱ ص ۱۵۱.</ref>
  
و بالاخره مرحوم  «علامه امينى » رضوان اله عليه در اين زمينه (الاجماع على ان عليا اول من اسلم) باب مخصوص را ذكر نموده، و در آن از دهها دانشمند اهل سنت و مورخان و محققان صاحب نظر مطالبى در اعتراف به اين حقيقت مسلم تاريخى آورده است، كه علاقه مندان تفصيل مى توانند به آن مراجعه فرمايند.-<ref> الغدير ج 3 ص 238 به بعد.</ref>
+
[[ابن ابی الحدید]] که یکى از مورخین و محققین بزرگ اهل سنت است، مى نویسد: «واعلم ان شیوخنا المتکلمین لایکادون یختلفون فى ان اول الناس اسلاما على بن ابیطالب علیه السلام.»<ref> شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۴ ص ۱۲۲.</ref> بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه  «[[معتزله]]» اختلافى نیست که على بن ابى طالب علیه السلام نخستین فردى است به اسلام [[ایمان]] آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است.
  
در پايان اين قسمت با يك داستان مناسب اين موضوع را پى مى گيريم:
+
و سپس دو بیت اشعارى را که منتسب به امیرالمؤمنین علیه السلام در این زمینه است نقل می کند:  
  
«[[عفيف كندى]] »يك بازرگان عطر و لباس بود، او براى خريد اجناس مربوطه وارد [[مكه]] شد، و به منزل  «[[عباس بن عبدالمطلب]] » مراجعه كرد، زيرا عباس نيز مردى ثروتمند و اهل تجارت بود، آنان زمانى در كنار [[كعبه]] نشسته بودند، و به سوى آن تماشا مى كردند، ناگاه رسول خدا با چهره  اى زيبا و روشن وارد «[[مسجدالحرام]] »گرديد، و به سوى آسمان نگاه  كرد (براى بررسى وقت)، و يواش يواش به كنار كعبه آمد، ديرى نپائيد كه اميرالمؤمنين على عليه السلام در حالى كه چهره مبارك او پر نور بود وارد [[مسجد]] شد، و در طرف راست پيامبر خدا قرار گرفت، و سپس  «خديجه » همسر با وفاى پيامبر عزيز اسلام وارد گشت، و در عقب آنان ايستاد...
+
محمد النبى اخى و صهرى و حمزة سیدالشهداء عمى * سبقتکم الى الاسلام طرا غلاما ما بلغت اوان حلمى
  
رسول اكرم با اميرالمؤمنين و [[خديجه]] عليهم السلام مشغول نماز شدند، و مردم بت پرست اين صحنه را تماشا مى  كردند، و ركوع و سجود و كيفيت نماز آنان را مورد توجه قرار مى دادند... «عفيف بن قيس كندى » به  «عباس بن عبدالمطلب » گفت: چه امر بزرگى است! عباس نيز جواب مشابه داد، و سپس خطاب به عفيف گفت: مى دانى كه اين جوان كيست؟ عفيف: نه،بگو ببينم او كيست؟ عباس: او «محمد بن عبد الله » پسر برادرم است، آيا مى  دانى آن جوان ديگر كيست؟ عفيف: نه، او كيست؟ عباس: او نيز پسر برادر ديگرم  «على بن ابيطالب » است. آيا آن زن را مى  شناسى؟ عفيف:نه، او را چه مى  شناسم؟ عباس: او «خديجه » دختر «خويلد» همسر «محمد» است، اين پسر برادرم  «محمد» فكر مى  كند كه خدايش آفريدگار زمين و آسمان است، و وى را به اين دين و برنامه دستور داده، او خود را پيامبر خدا مى داند؟ و كسى از ما او را تصديق نكرده است، فقط همين جوان  «على » پسر عمويش،و اين زن «خديجه »همسرش او را تاييد و تصديق كرده  اند،سوگند به خدا در روى اين زمين پهناور جز اين سه نفر كسى پيرو اين دين نمى  باشد.-<ref> مسند 1 حمد حنبل ج 1 ص 209 و 210، كامل ابن اثير ج 2 ص 57، تاريخ طبرى 2 ص 212 شرح ابن ابى الحديد ج 1 ص 29 ج 4 ص 119 و ج 13 ص 209 و 226،كنز العمال ج 13 ص 111 ش 36362، بحارالانوار ج 41 ص 151.</ref>
+
رسول خدا برادر و پدر خانم من است و [[حمزه سید الشهداء]] عموى من مى  باشد من بر تمام شما در ایمان به خدا و پیامبر پیشتازم در حالى که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودم.  
  
از مجموع آيات و تفسيرها و احاديث نبوى و علوى و نظرات دانشمندان بزرگ اهل سنت،چنين به دست مى آيد كه «امير المؤمنين على عليه السلام »نخستين مؤمن به خدا و پيامبر در ميان تمام مسلمانان است،و اين يك موضوع مسلم تاريخى است كه كوچكترين شبه ه اى ندارد.  
+
او بعد در یک تتبع و تحقیق تاریخى مى  نویسد: [[سلمان فارسى]]، [[ابوذر غفارى]]، [[مقداد]]، [[خباب بن ارت]]، [[ابوسعید خدری|ابوسعید خدرى]]، زید بن اسلم، و اکثر اهل حدیث و تحقیق و سیره معتقدند که نخستین مؤمن به خدا و پیامبر، على علیه السلام است، و او بر تمام [[صحابه]] و یاران پیامبر مقدم است.<ref> شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۴ ص ۱۱۶.</ref>
  
'''<I>آيا على علیه السلام قبل از رسالت پيامبر خدا مؤمن نبود؟</I>'''
+
یکى دیگر از بزرگان اهل سنت [[حاکم نیشابوری|حاکم نیشابورى]] است، که در این زمینه مى نویسد: «لا اعلم خلافا بین اصحاب التواریخ ان علیا رضى الله عنه اولهم اسلاما...».<ref> مستدرک على الصحیحین، کتاب معرفت، ص ۲۲ به نقل الغدیر ج ۳ ص ۲۳۸.</ref> در میان تاریخ نویسان، در مورد این که حضرت على علیه السلام اولین مومن به خدا و پیامبر است، هیچ گونه اختلاف نظر وجود ندارد.
 
 
مطالبى كه در مورد پيشتازى اميرالمؤمنين على عليه السلام در تاييد رسالت پيامبر خدا و ايمان آوردنش بحث كرديم، و شواهد زنده  اى از كتاب هاى اهل سنت نقل نموديم، هرگز ايمان وى را منحصر به ايام بعد از رسالت رسول خدا نمى  نمايد، بلكه على عليه السلام از اول تولدش مؤمن بوده، و نور و فطرت و خميره  اش با رسول اكرم صلى الله عليه و آله يكسان مى باشد، و هيچ زمانى را نمى  توان تصور كرد كه على عليه السلام در آن دوران مؤمن نبوده است، اينك توجه شما را به دلايل اين موضوع حساس جلب مى  نمايم:
 
 
 
*1- كان على عليه السلام يرى مع رسول الله صلى الله عليه و آله قبل الرسالة الضوء و يسمع الصوت و قال له صلى الله عليه و آله: لولا انى خاتم الانبياء لكنت شريكا فى النبوة -<ref> شرح ابن ابى الحديد ج 13 ص 210.</ref>
 
 
 
«[[ابن ابى الحديد]]»كه اين حديث پر معنى را از «امام صادق عليه السلام » نقل مى كند مى گويد: حضرت على عليه السلام قبل از آن كه پيامبر اسلام به رسالت مبعوث شود، نور نبوت را در چهره او مى  ديد صداى  «ملك » را مى شنيد.
 
 
 
و پيامبر اسلام به على عليه السلام فرمود: اگر نبود اين كه من خاتم پيامبران هستم، تو هم در رسالت من شريك مى شدى!!!
 
 
 
اين حديث، آن هم در يك منبع معتبر اهل سنت  يك دنيا معنى دارد، و مى رساند كه على عليه السلام  «عدل » پيامبر است، و درك و ايمان و معرفت وى مخصوص دوران رسالت نبوى نيست، بلكه قبل از اين دوران هم با «عالم غيب » مربوط بوده است هر چند از نظر ظاهرى يك كودك چند ساله اى بيش نبود!!!
 
 
 
*2- قال على علیه السلام: «ما كذبت و لاكذبت و لاضللت و لاضل بى »-<ref> نهج البلاغه ح 176 ص 1172.</ref> / «هرگز در عمرم دروغ نگفتم، و دروغ گفته نشدم، و هيچ گاه گمراه نشدم و كسى به وسيله من گمراه نشده »
 
 
 
على عليه السلام در اين فراز بطور صريح مى  فرمايند: هرگز در عمرم ساعتى را نمى  توانيد تصور كنيد كه من ايمان نداشته  ام، بنابر اين على عليه السلام پيوسته ايمان داشته است هر چند صغير و بچه بوده باشد.» در اين زمينه  «ابن ابى الحديد»مى  گويد:على در دوران كودكى در دست پيامبر بود، و به وسيله او تربيت گرديد و لذا عقيده و ايمان قلبى او هرگز به شرك آلوده نگرديد...<ref> ج 1 ص 4: «اسلم على يديه صبيا قبل ان يمس قلبه عقيدة سابقة او يخالط عقله شوب من شرك...».</ref>
 
  
 +
و مرحوم [[علامه امینى]] در این زمینه (الاجماع على ان علیا اول من اسلم) باب مخصوص را ذکر نموده، و در آن از دهها دانشمند اهل سنت و مورخان و محققان صاحب نظر مطالبى در اعتراف به این حقیقت مسلم تاریخى آورده است.<ref> الغدیر، ج ۳ ص ۲۳۸ به بعد.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
على اكبر بابازاده، آفتاب ولايت، ص 31.
+
* آفتاب ولایت، على اکبر بابازاده، ص ۳۱.
 
+
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
 
[[رده:امام علی علیه السلام]]
 
[[رده:امام علی علیه السلام]]
 +
[[رده:تاریخ اسلام]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= ضعیف
 +
|عنوان بندی مناسب= متوسط
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= متوسط
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۶

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


بر اساس برخی آیات قرآن و تفاسیر و احادیث نبوى و نظرات دانشمندان بزرگ شیعه و اهل سنت، امیرالمؤمنین على (علیه‌السلام) نخستین مرد در میان مسلمانان است که به خدا و رسول خدا (صلى الله علیه و آله) ایمان آورد.

دلایل پیشگامی امیرالمؤمنین در اسلام

پیشگامی امیرالمؤمنین در قرآن و تفاسیر

در قرآن مجید تقدم در اسلام و ایمان و تصدیق و یارى رسول خدا صلى الله علیه و آله یکى از امتیازات بزرگ براى مؤمنین شمرده شده، و پروردگار عالم از گروه پیشگامان به نیکى یاد کرده، و وعده بزرگ و پاداش مضاعف به آنان مى دهد: «و السابقون السابقون * اولئک المقربون».[۱]

این آیه افراد پیشتاز در کارهاى نیک، به ویژه ایمان و فداکارى را تمجید مى نماید. و در آیه دیگرى در مورد «مهاجرین و انصار» که زودتر از دیگران آئین یکتا پرستى را پذیرفته، و به وظیفه خود عمل نموده اند، وعده رضاى خدا و بهشت جاودانى مرحمت گردیده است: «و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضى الله عنهم و رضوا عنه، و اعدّ لهم جنات تجرى تحتها الانهار، خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم».[۲]

در این آیات، پروردگار عالم از اشخاص پیشتاز در کارهاى خیر، و مخصوصا از مهاجرین و انصارى که جزو نخستین مؤمنین هستند به نیکى یاد نموده، و پاداش بهشت و «فوز عظیم» وعده مى دهد.

در ذیل این آیات در تفسیرهاى شیعه و سنى، احادیثى در ارتباط با سبقت ایمان حضرت على علیه السلام مطالبى آمده است، از آن جمله در حدیثى ابن عباس از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کند، که جبرئیل امین از سوى خدا آمده و در رابطه با آیه نخست فرمود: «ذلک على و شیعته، هم السابقون من الله بکرامتهم».[۳] آنان على و پیروان او هستند، که پیشتازان و مقربان درگاه الهى مى باشند، به خاطر عظمتى که خداوند براى آنان قائل است.

علاوه بر این حدیث، صدها حدیث دیگر و نقل هاى تاریخى از منابع معتبر اهل سنت به دست ما رسیده است که حاکى است امیرالمؤمنین علیه السلام نخستین و پیشگام ترین افراد در ایمان به خدا و رسول او است. علامه امینى در کتاب شریف «الغدیر» یکصد حدیث از کتاب هاى اهل سنت در این باره نقل مى کند.[۴] از این جملات و شواهد زنده قرآنى و حدیثى نتیجه مى گیریم که پیشتازى در ایمان به خدا و پیامبر عزیز اسلام، خود یک امتیاز بزرگ، و موجب افتخار مى باشد، که على علیه السلام آن را از آن خود ساخته است.

پیشگامی امیرالمؤمنین در نظر پیامبر اسلام

پیامبر گرامى اسلام طبق دستور صریح قرآن مجید مبین حق و باطل، و رافع اختلاف در میان مردم است، و خداوند متعال تاکید مى کند که مردم هنگام بروز اختلاف به آن حضرت مراجعه نموده و از طریق وى مشکل خویش را برطرف سازند.[۵] در این موضوع، احادیثى را از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از کتاب هاى معتبر اهل سنت ذکر می کنیم:

  • ۱- عن عمر بن خطاب: قال رسول الله: «...انت اول الناس اسلاما و اول الناس ایمانا و انت منّى بمنزلة هارون من موسى»[۶] عمر بن خطاب مى گوید: با جمعى به محضر پیامبر خدا شرفیاب شدیم، ناگاه آن حضرت دست خود را بر شانه على (علیه السلام) گذاشته و فرمود: «تو نخستین کسى هستى که با اسلام خود رسالت مرا تایید نموده و ایمان آوردى، نسبت تو به من همانند نسبت هارون است به موسى!»
  • ۲- عن النبى صلی الله علیه و آله: «اولکم وارداً علىّ الحوض اولکم اسلاما على بن ابیطالب»[۷] رسول خدا فرمودند: نخستین کسى که در «حوض کوثر» بر من وارد مى گردد، آن شخص است که پیش از همه ایمان آورده است، و او «على بن ابیطالب» مى باشد.
  • ۳- قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لقد صلت الملائکة علىَّ و على علىٍّ سبع سنین لم تصل على ثالث لنا»[۸] همانا ملائکه خداوند هفت سال براى من و على درود و صلوات فرستاده اند که هنوز از شخص ثالثى خبرى نبود!
  • ۴- قال ایضا: «على اول من آمن بى، و اول من یصافحنى یوم القیامة، و هو الصدیق الاکبر، و هو الفاروق یفرق بین الحق و الباطل.»[۹] نبى اعظم در مورد عظمت على علیه السلام مى فرماید: على اولین کسى است که به من ایمان آورده، و نخستین کسى است که در روز قیامت با من مصافحه مى کند، و اوست که صدیق اکبر است، و بین حق و باطل تمیز مى دهد!!
  • ۵- و در حدیث دیگرى مى فرمایند: على نخستین کسى است که با من نماز خواند.[۱۰]
  • ۶- عن ابن عباس قال: سمعت عمر بن الخطاب یقول: کفوا عن ذکر على بن ابى طالب فقد رایت من رسول الله صلی الله علیه و آله فیه خصالا لان تکون لى واحدة منهن فى آل الخطاب احب الى مما طلعت علیه الشمس... قال رسول الله: انک مخاصم تخاصم انت اول المؤمنین ایمانا، و اعلمهم بایام الله، و اوفاهم بعهده و اقسمهم بالسویه،... .[۱۱] ابن عباس مى گوید از خلیفه دوم شنیدم که مى گفت: هر گز در مورد «على بن ابیطالب» بد نگوئید، زیرا از پیامبر خدا درباره وى صفاتى را شنیدم که هرگاه یکى از آن ها در آل خطاب بود، براى من بهتر از همه آن ها بود که آفتاب بر آن ها مى تابد! آن گاه قضیه مبسوطى را شرح مى دهد که با هم فکران خود ابوبکر و ابوعبیده به محضر رسول خدا رسیدند، در حالى که آن حضرت به على علیه السلام تکیه نموده و از او کمک مى گرفت، فرمودند: على! با تو مخاصمه و محاجه خواهند کرد، تو نخستین فردى هستى که به من ایمان آوردى، و تو به ایام الله و روزهاى خاص از همه داناترى و از جهت وفا و تعهد و عدالت نیز بر همه برترى دارى... .

همه این احادیث که از طریق اهل سنت و از منابع معتبر آنان ذکر گردید، حاکى است که امیرالمؤمنین نه تنها نخستین فردى است که به خدا و پیامبرش ایمان آورده و در راه رضاى خدا و رسولش فداکارى کرده است، بلکه داراى امتیازات خاص و منحصر به فرد دیگرى نیز بوده است.

احتجاج امیرالمؤمنین به پیشگامی خود

علاوه بر آیات و تفاسیرى که در پیشگام بودن حضرت على علیه السلام در ایمان به خدا و رسولش نقل کردیم، خود آن حضرت نیز در موارد زیادى به آن اشاره مى فرمود، و ایشان در مناظره ها و محاجه هایش با رقبا و غاصبان ولایت به این موضوع تمسک نموده و آن را یکى از فضایل و امتیازات خویش به حساب مى آورد. ما در این جا نمونه هاى اندکى ذکر مى کنیم:

  • ۱- قال على علیه السلام: «انا عبدالله و اخو رسوله، و انا الصدیق الاکبر، لا یقولها بعدى الا کذاب مفتر، و لقد صلیت قبل الناس سبع سنین.»[۱۲] على علیه السلام مى فرمایند: من بنده خدا و برادر پیامبرم، صدیق اکبر منم، این ادعا را کسى نمى کند مگر این که دروغگوى آشکار و بزرگ است، هان اى مردم! بدانید که من هفت سال قبل از دیگران نماز خواندم.
  • ۲- قال على علیه السلام: «و لقد کان یجاور فى کل سنة بحراء فأراه و لا یراه غیرى و لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله صلی الله علیه و آله و خدیجة و انا ثالثهما، أرى نور الوحى و الرسالة، و أشم ریح النبویة...».[۱۳] رسول خدا در هر سالى (یک ماه) در غار حراء به عبادت مى پرداخت، جز من کسى او را نمى دید و فقط من در کنارش بودم، و در آن زمان اسلام به هیچ خانه اى نیامده بود مگر به خانه رسول خدا و خدیجه و من که در کنار آنان بودم، نور وحى و رسالت را مى دیدم، و بوى خوش نبوت را مى بوئیدم.
  • ۳- قال على علیه السلام: «... فانا اول من آمن به، ام على نبیه؟ فانا اول من صدّقه...».[۱۴] در جنگ صفین چون سپاه آن حضرت بعد از حیله معاویه و عمروعاص دست از جنگ برداشته و گروه منافقین به ساحت مقدس و با عظمت مولاى متقیان جسارت کردند، حضرت در جواب آنان فرمودند: «آیا به خدا دروغ مى گویم؟ در حالى که من نخستین فردى هستم که به او ایمان آورده ام؟ و یا به پیامبر دروغ مى گویم که باز نخستین شخصى هستم که رسالت وى را تصدیق کردم.»

از این فرازهاى نمونه که از ده ها مورد دیگر برگزیدیم، به صراحت به دست مى آید که آن حضرت (علاوه بر فضایل دیگرش که در جاى خود بحث مى گردد) در سبقت ایمان و تایید و تصدیق رسالت پیامبر خدا پیشتاز بوده، و بر تمام مؤمنین و اصحاب رسول گرامى اسلام پیشى گرفته است.

پیشگامی امیرالمؤمنین در نظر عالمان و مورخان

تمام دانشمندان و مورخان و سیره نویسان اتفاق نظر دارند که على بن ابی طالب علیه السلام اولین فردى است که رسالت پیامبر خدا را تایید کرده، و در حساس ترین و خطرناک ترین ایام جان خود را با رضاى الهى معامله نموده است، البته در این میان برخى مغرضین که تحمل فضایل آن حضرت را نداشته اند، گاهى بر خلاف اجماع حاصله سنگ اندازى کرده اند، که کسى از شخصیت هاى اسلامى و تاریخى به آن توجه نکرده است.

عفیف بن قیس کندى که یک بازرگان بود، براى خرید اجناس مربوطه وارد مکه شد، و به منزل عباس بن عبدالمطلب مراجعه کرد، آنان زمانى در کنار کعبه نشسته بودند، و به سوى آن تماشا مى کردند، ناگاه رسول خدا وارد مسجدالحرام گردید، و به سوى آسمان نگاه کرد، و آرام به کنار کعبه آمد، دیرى نپائید که على نیز وارد مسجد شد، و در طرف راست پیامبر خدا قرار گرفت، و سپس خدیجه همسر پیامبر وارد گشت، و در عقب آنان ایستاد... رسول اکرم با امیرالمؤمنین و خدیجه مشغول نماز شدند، و مردم بت پرست این صحنه را تماشا مى کردند، و رکوع و سجود و کیفیت نماز آنان را مورد توجه قرار مى دادند... عفیف کندى به عباس بن عبدالمطلب گفت: چه امر بزرگى است! عباس نیز جواب مشابه داد، و سپس خطاب به عفیف گفت: مى دانى که این جوان کیست؟ عفیف: نه، او کیست؟ عباس: او «محمد بن عبد الله» پسر برادرم است، آیا مى دانى آن جوان دیگر کیست؟ عفیف: نه، او کیست؟ عباس: او نیز پسر برادر دیگرم على بن ابیطالب است. آیا آن زن را مى شناسى؟ عفیف: نه، او را چه مى شناسم؟ عباس: او خدیجه دختر خویلد همسر محمد است. این پسر برادرم محمد فکر مى کند که خدایش آفریدگار زمین و آسمان است، و وى را به این دین و برنامه دستور داده، او خود را پیامبر خدا مى داند؟ و کسى از ما او را تصدیق نکرده است، فقط همین جوان و این زن او را تایید و تصدیق کرده اند، سوگند به خدا در روى این زمین پهناور جز این سه نفر کسى پیرو این دین نمى باشد.[۱۵]

ابن ابی الحدید که یکى از مورخین و محققین بزرگ اهل سنت است، مى نویسد: «واعلم ان شیوخنا المتکلمین لایکادون یختلفون فى ان اول الناس اسلاما على بن ابیطالب علیه السلام.»[۱۶] بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه «معتزله» اختلافى نیست که على بن ابى طالب علیه السلام نخستین فردى است به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است.

و سپس دو بیت اشعارى را که منتسب به امیرالمؤمنین علیه السلام در این زمینه است نقل می کند:

محمد النبى اخى و صهرى و حمزة سیدالشهداء عمى * سبقتکم الى الاسلام طرا غلاما ما بلغت اوان حلمى

رسول خدا برادر و پدر خانم من است و حمزه سید الشهداء عموى من مى باشد من بر تمام شما در ایمان به خدا و پیامبر پیشتازم در حالى که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودم.

او بعد در یک تتبع و تحقیق تاریخى مى نویسد: سلمان فارسى، ابوذر غفارى، مقداد، خباب بن ارت، ابوسعید خدرى، زید بن اسلم، و اکثر اهل حدیث و تحقیق و سیره معتقدند که نخستین مؤمن به خدا و پیامبر، على علیه السلام است، و او بر تمام صحابه و یاران پیامبر مقدم است.[۱۷]

یکى دیگر از بزرگان اهل سنت حاکم نیشابورى است، که در این زمینه مى نویسد: «لا اعلم خلافا بین اصحاب التواریخ ان علیا رضى الله عنه اولهم اسلاما...».[۱۸] در میان تاریخ نویسان، در مورد این که حضرت على علیه السلام اولین مومن به خدا و پیامبر است، هیچ گونه اختلاف نظر وجود ندارد.

و مرحوم علامه امینى در این زمینه (الاجماع على ان علیا اول من اسلم) باب مخصوص را ذکر نموده، و در آن از دهها دانشمند اهل سنت و مورخان و محققان صاحب نظر مطالبى در اعتراف به این حقیقت مسلم تاریخى آورده است.[۱۹]

پانویس

  1. سوره واقعه، ۱۰ و ۱۱.
  2. سوره توبه، ۱۰۰.
  3. تفسیر مجمع البیان، ج ۹ ص ۲۱۵؛ تفسیر المیزان، ج ۱۹ ص ۱۳۴؛ تفسیر نمونه، ج ۱۹ ص ۲۰۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵ ص ۲۰۹.
  4. الغدیر، ج ۳ ص ۲۱۹؛ شرح ابن ابى الحدید، ج ۴ ص ۱۲۲: «ان امیرالمؤمنین ما زال یدعى ذلک لنفسه و یجعله فى افضلیته...».
  5. سوره نساء، ۵۹.
  6. کنزالعمال، ج ۱۳ ص ۱۲۴؛ بحارالانوار، ج ۴۰ ص ۷۸.
  7. شرح ابن ابى الحدید، ج ۴ ص ۱۱۷؛ الغدیر، ج ۳ ص ۲۲۰ و چند حدیث دیگر.
  8. شرح ابى الحدید، ج ۷ ص ۲۱۹.
  9. فرائد السمطین، ج ۱ ص ۳۹ ش ۳.
  10. فرائد السمطین، ج ۱ ص ۲۴۵ ش ۱۹۰ (ان اول من صلى معى على).
  11. کنزالعمال، ج ۱۳ ص ۱۱۷-۱۱۶.
  12. کنز العمال، ج ۱۳ ص ۱۲۲؛ سنن ابن ماجه، ج ۱ ص ۴۴ ش ۱۲۰؛ شرح ابن ابى الحدید، ج ۱ ص ۳۰؛ الغدیر، ج ۳ ص ۲۲۱.
  13. نهج البلاغه، ترجمه فیض خ ۲۳۴، ص ۸۱۱ و ۸۱۲.
  14. نهج البلاغه، خ ۷۰ ص ۱۶۶؛ شرح ابن ابى الحدید، ج ۶ ص ۱۲۷.
  15. مسند احمد حنبل، ج ۱ ص ۲۰۹ و ۲۱۰؛ کامل ابن اثیر، ج ۲ ص ۵۷؛ تاریخ طبرى، ۲ ص ۲۱۲؛ شرح ابن ابى الحدید، ج ۱ ص ۲۹؛ کنز العمال، ج ۱۳ ص ۱۱۱؛ بحارالانوار، ج ۴۱ ص ۱۵۱.
  16. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۴ ص ۱۲۲.
  17. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۴ ص ۱۱۶.
  18. مستدرک على الصحیحین، کتاب معرفت، ص ۲۲ به نقل الغدیر ج ۳ ص ۲۳۸.
  19. الغدیر، ج ۳ ص ۲۳۸ به بعد.

منابع

  • آفتاب ولایت، على اکبر بابازاده، ص ۳۱.