تفسیر ابن عربی (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از تفسير ابن عربى (کتاب))
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تفسير ابن عربى.jpg
نویسنده ملا عبدالرزاق کاشانى
موضوع تفسیر قرآن/ اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد ۲
منسوب به محیی‌الدین ابن عربى

تفسير ابن عربى

«تفسیر ابن عربى»، منسوب به محیى‌الدین ابن عربى، تفسیرى است به زبان عربى مشتمل بر تأویلات عرفانى از آیات قرآن کریم. در صحت انتساب این تفسیر به ابن عربى تردید شده و گفته اند نوشته کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانى، عارف ایرانى قرن هشتم است.[۱]

انتساب کتاب

«تفسیر ابن عربی»، منسوب به ابن عربى اما نوشته کمال الدین عبدالرزاق کاشانى، عارف ایرانى قرن هشتم است. در فهرست آثار ابن عربى، تفسیرهایى نیز ذکر شده است. بعضى، از تفسیر مفصّلى با نام «الجمع و التفصیل فى اسرار التنزیل» یاد کرده‌اند که حجم آن قریب به دو برابر الفتوحات المکیة بوده است[۲]. از تفسیر یا تفسیرهایى با حجم کمتر نیز یاد شده است[۳]. همین امر سبب شده است این اثر را، که صبغه‌اى از عرفان ابن عربى دارد، به وى منتسب ساخته و از حدود ۱۵۰ سال قبل آن را به نام وى منتشر کنند، در حالى که این تفسیر از آن ابن عربى نیست و از تفاسیر مذکور نیز نسخه‌اى به دست نیامده است. علاوه بر این، بعضى با جمع‌آورى اقوال تفسیرى ابن عربى از آثارش، آراى تفسیرى وى را به صورت اثرى مستقل به چاپ رسانده‌اند.[۴]

دلایل متعددی نشان می دهد این تفسیر اثر ابن عربى نیست و نوشته عبدالرزاق کاشانى است و همان است که با عنوان «تأویلات» در زمره آثار او ذکر شده است. از جمله این دلایل است:

۱) در کلیه نسخه‌هاى خطى این تفسیر، آن را از عبدالرزاق کاشانى دانسته‌اند[۵].

۲) نویسنده این تفسیر یکى از مشایخ خود را نورالدین عبدالصمد معرفى کرده[۶]، در صورتى که نام مشایخ ابن عربى بدقت احصا گردیده و در میان آنها نامى از چنین شخصى نیامده است[۷]. از سوى دیگر، در شرح حال کمال الدین عبدالرزاق کاشانى آمده که وى مرید شیخ نورالدین عبدالصمد نطنزى بوده است[۸].

۳) در این تفسیر، ذیل آیه ۴۰ سوره نمل[۹]، جمله‌اى از «ابن اعرابى رحمه اللّه» نقل شده که براى مشخص شدن اینکه این ابن اعرابى همان ابن عربى است یا خیر، مقایسه آن جمله با عبارتى از ابن عربى در فصوص، روشنگر است.[۱۰]

۴) مقایسه تطبیقى این اثر با آراى تفسیرى ابن عربى در آثارش، از جمله فصوص، مى‌تواند مؤید این باشد که نویسنده این کتاب ابن عربى نیست. در فصوص به ۲۳۷ آیه استناد شده که مى‌توان آنها را در تفسیر منسوب به ابن عربى باز جست و آنها را با یکدیگر مقایسه کرد. در ۱۰۳ مورد آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسیر آمده کاملا متفاوت است، از جمله ابن عربى درباره فرعون و توبه او نظر منحصر به فردى داشته[۱۱] که در این تفسیر نیامده و به جاى آن تفسیر متداول آیه ذکر شده است[۱۲]. همچنین ابن عربى در تفسیر آیه ۳۲ سوره فاطر نظر خاصى داشته[۱۳] که در این تفسیر نیامده است[۱۴]. ابن عربى در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته که حضرت ابراهیم براى قربانى برد[۱۵]، اما در تفسیر، مطابق نظر مشهور، اسماعیل آمده است[۱۶].

۵) مؤلف تفسیر در جاى جاى تفسیرش به احادیثى از ائمه استناد کرده است (بیش از ۳۵ بار از امام على علیه السلام براى نمونه: ج ۱، ص ۱۷، ۵۳، براى احادیث منقول از امام صادق علیه السلام: ج ۱، ص ۴، ۴۵۰. علاوه بر اینها مؤلف در نه موضع روایاتى از دیگر معصومان بدون ذکر نام آورده است). وى در مواضع متعدد به تکریم على علیه السلام پرداخته[۱۷] و نزول «آیه ولایت» (مائده: ۵۵)، «أُذُنٌ وَاعِیةٌ» (حاقّه: ۱۲)، «النَّبَإِ الْعَظِیمِ» (نباء: ۲) و «نجوى» (مجادله: ۱۲) را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آیه «الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ»[۱۸] را در شأن اهل بیت دانسته و به ظهور حضرت مهدى عجل اللّه تعالى فرجه نیز اشاره نموده است.[۱۹] با توجه به این مطالب، مؤلف، بر خلاف ابن عربى، اعتقادات شیعى داشته است. بنابر این، جاى تردید نیست که این اثر، نه از ابن عربى، بلکه از شاگرد مکتب او عبدالرزاق کاشانى است.

محتوای کتاب

تفسیر منسوب به ابن عربى، که مشتمل بر همه قرآن است، با خطبه‌اى ادبى و سرشار از اصطلاحات عرفانى آغاز مى‌شود. مؤلف، ضمن ذکر سابقه انس خود با قرآن، با ذکر این سخن پیامبر اکرم که قرآن ظهر و بطن دارد، منظور از ظهر را تفسیر و منظور از بطن را تأویل دانسته و با بیان رأى خود درباره تأویل، فهم خویش را از آیات بیان کرده و البته یادآور شده که متعرض آیاتى که تأویلى براى آنها نداشته یا نیازى به تأویل نداشته‌اند، نگردیده است.[۲۰]

مؤلف با بیان رموز مندرج در «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» به تأویل سوره فاتحه پرداخته و البته، چنانکه خود پیشتر اشاره نموده، فقط بعضى آیات این سوره و سوره‌هاى دیگر را تأویل کرده که تعداد آنها در بیست سوره اول به این شرح است:

۴ آیه از سوره فاتحه، ۲۰۰ آیه از بقره، ۱۲۸ آیه از آل عمران، ۸۳ آیه از نساء، ۶۷ آیه از مائده، ۹۶ آیه از انعام، ۵۶ آیه از اعراف، ۳۹ آیه از انفال، ۲۹ آیه از توبه، ۳۴ آیه از یونس، ۵۳ آیه از هود، ۶۵ آیه از یوسف، ۲۶ آیه از رعد، ۲۱ آیه از ابراهیم، ۲۳ آیه از حجر، ۴۵ آیه از نحل، ۵۵ آیه از اسراء، ۶۶ آیه از کهف، ۵۰ آیه از مریم، ۶۹ آیه از طه.

مؤلف به معناى ظاهرى آیات توجه داشته و گاه به آنها تصریح کرده[۲۱] ولى گاه، بر خلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزیده است که موجه نیست.[۲۲] وى کوشیده است که اصطلاحات قرآن و سنّت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبیق دهد. براى نمونه، جبرائیل را عقل فعال و میکائیل را روح فلک ششم و اسرافیل را روح فلک چهارم و عزرائیل را روح فلک هفتم دانسته است[۲۳]. همچنین در جاى جاى تفسیر خود از احادیث و روایات بهره برده است.

هر چند روش اصلى این تفسیر توجه به معانى باطنى آیات با عنایت به اصول عرفان نظرى ابن عربى است و از این جهت آن را از جمله تفاسیر باطنى و جداى از تفسیر صوفیه دانسته‌اند[۲۴]، ولى نمونه‌هایى از تفسیر اشارى (تفسیر عرفانی) نیز در آن دیده مى‌شود[۲۵].

در این اثر مکررا مصطلحات عرفان نظرى ابن عربى به کار رفته و تفسیر بر مبناى آن مصطلحات و مفاهیم قرار داده شده است، از جمله اصطلاح «وحدت وجود و موجود». مؤلف تفسیر چنان به عرفان ابن عربى پایبند بوده که حتى شرک به حق را ممتنع شمرده و بر این اساس، آیات گوناگونى را تفسیر کرده است[۲۶]. همچنین وى از مراتب سه گانه توحید (توحید افعال و توحید صفات و توحید ذات) سخن به میان آورده[۲۷] و متناظر با این مراتب، از جنات ثلاث یاد کرده است, یعنى، از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات، و گاه با تعابیر دیگرى نظیر جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح.[۲۸]

نسخه شناسى‌

این اثر در ۱۲۸۳ و ۱۳۱۷ در قاهره و در ۱۳۰۱ در لکهنو به عنوان تفسیر ابن عربى به چاپ رسید. چاپ منقح از آن نیز با نام تفسیر القرآن الکریم به عنوان اثر ابن عربى، به کوشش مصطفى غالب در بیروت( چاپ اول ۱۹۶۸، چاپ دوم ۱۹۷۸) منتشر شد.

پانویس

  1. براى نمونه- ذهبى، ج ۲، ص ۴۳۶- ۴۴۳, پور جوادى، ص ۱۳۱- ۱۳۴, جوادى آملى، ص ۱۲, فاطمى نیا، ص ۲۶- ۲۷, معرفت، ج ۲، ص ۵۷۳- ۵۷۴
  2. براى نمونه مکى، ص ۲۰۴.
  3. براى نمونه- عبد الرزاق کاشى، مقدمه مصطفى غالب، ص ۱۷
  4. براى نمونه- محمود غراب، رحمة من الرحمن فى تفسیر و اشارات القرآن).
  5. ذهبى، ج ۲، ص ۴۳۷
  6. عبد الرزاق کاشى، ج ۲، ص ۲۲۸
  7. جهانگیرى، ص ۹۸- ۱۰۶
  8. جامى، ص ۴۸۰- ۴۸۲
  9. عبد الرزاق کاشى، ج ۲، ص ۲۰۶
  10. قیصرى، ج ۲، ص ۲۲۷- ۲۲۹
  11. قیصرى، ج ۲، ص ۴۱۵- ۴۱۶، ۴۳۹- ۴۴۰
  12. عبد الرزاق کاشى، ج ۲، ص ۷۶۴
  13. قیصرى، ج ۱، ص ۳۰۷- ۳۰۸
  14. عبد الرزاق کاشى، ج ۲، ص ۳۱۹
  15. قیصرى، ج ۱، ص ۳۱۸
  16. ج ۲، ص ۳۴۵
  17. ج ۱، ص ۵۷۵، ۷۵۴، ج ۲، ص ۳۲۸، ۵۴۵، ۷۵۵
  18. عبد الرزاق کاشى، ج ۲، ص ۴۳۲- ۴۳۳
  19. براى نمونه- ج ۱، ص ۱۴، ۷۹، ۴۶۰، ۶۵۳، ۷۴۸، ج ۲، ص ۴۵۰، ۵۶۰، ۶۴۲- ۶۶۳.
  20. عبد الرزاق کاشى، ج ۱، ص ۵
  21. براى نمونه- ج ۱، ص ۴۴۴.
  22. براى نمونه- ج ۲، ص ۳۵۳
  23. ج ۱، ص ۷۲- ۷۳
  24. رشید رضا، ج ۱، مقدمه، ص ۱۸
  25. براى نمونه- ذیل آیه ۲۶ سوره بقره و آیه ۹۵ سوره انعام, نیز- ذهبى، ج ۲، ص ۴۴۱- ۴۴۲
  26. براى نمونه- ج ۱، ص ۲۵۵، ۳۸۶، ۶۷۰, نیز- ذهبى، ج ۲، ص ۴۴۲- ۴۴۳
  27. براى نمونه- ج ۱، ص ۹
  28. ج ۲، ص ۲۱، ۶۵۶

منابع

  • ویکی نور
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: