ذوالطول: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ذی‌الطول را به ذوالطول منتقل کرد)
(ویرایش)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
اين اسم در [[قرآن]] يك بار و به عنوان وصف خدا وارد شده است چنان كه مى فرمايد:
+
اسم «ذی‌الطَّول» در [[قرآن]] یک بار و به عنوان وصف [[الله|خدا]] وارد شده است چنان که مى فرماید:
  
(غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوب شَدِيدِ العِقاب ذِى الطَّول لا إِلهَ إِلاّ هُوَ إِلَيْهِ المَصير).([[سوره غافر]]/3)
+
{{متن قرآن|«غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ إِلَیهِ الْمَصِیرُ»}}.([[سوره غافر]]/۳) «آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، سخت کیفر ده، توانگر، خدایى نیست جز او، بازگشت به سوى او است».
  
«آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، سخت كيفر ده، توانگر، خدايى نيست جز او، بازگشت به سوى او است».
+
در این [[آیه|آیه]] چهار وصف براى خدا ذکر شده است:
  
در اين آيه چهار وصف براى خدا ذكر شده است:
+
۱. {{متن قرآن|«غَافِرِ الذَّنْبِ»}}: اشاه به این است که برخى از گناهان را خداوند از روى تفضّل ولو توبه اى نباشد مى پذیرد.
  
1. (غافر الذَّنب): اشاه به اين است كه برخى از گناهان را خداوند از روى تفضّل ولو توبه اى نباشد مى پذيرد.
+
۲. {{متن قرآن|«قَابِلِ التَّوْبِ»}}: اشاره به این است که [[توبه]] گناهانى که بخشودگى آنها در گرو توبه است را مى پذیرد.
  
2. (قابِلِ التَّوب): اشاره به اين است كه توبه گناهانى كه بخشودگى آنها در گرو توبه است را مى پذيرد.
+
۳. {{متن قرآن|«شَدِیدِ الْعِقَابِ»}}: اشاره به این است که کیفرهاى خدا قابل قیاس با کیفرهاى دنیوى نیست، و بندگان خدا اندیشه همانندى را از ذهن دور سازند.
  
3. (شَدِيدِ العِقاب): اشاره به اين است كه كيفرهاى خدا قابل قياس با كيفرهاى دنيوى نيست، و بندگان خدا انديشه همانندى را از ذهن دور سازند.
+
۴. {{متن قرآن|«ذِی الطَّوْلِ»}}: اشاره به این است که کیفر خدا براى رفع نیاز نیست، بلکه براى محقق بخشیدن به عدل الهى است.
  
4. (ذى الطَّول): اشاره به اين است كه كيفر خدا براى رفع نياز نيست، بلكه براى محقق بخشيدن به عدل الهى است.
+
[[ابن فارس]] و [[راغب اصفهانی|راغب]] «طول» را به فضل (فزونى نعمت) و گاهى به معنى نعمتى که مدتى در دست صاحبش مى ماند [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کرده اند، ولى بهتر است معنى آن را از خود قرآن بپرسیم، با توجه به دو آیه یاد شده در زیر روشن مى شود که مقصود از آن تمکن مالى است، چنان که مى فرماید:
  
ابن فارس و راغب «طول» را به فضل (فزونى نعمت) و گاهى به معنى نعمتى كه مدتى در دست صاحبش مى ماند تفسير كرده اند، ولى بهتر است معنى آن را از خود قرآن بپرسيم، با توجه به دو آيه ياد شده در زير روشن مى شود كه مقصود از آن تمكن مالى است چنان كه مى فرمايد:
+
{{متن قرآن|«وَمَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْکمْ طَولاً أَنْ ینْکحَ المُحْصَناتِ المُؤْمِنات فَمن ما مَلَکتْ أَیمانکمْ...»}}.([[سوره نساء]]/۲۵)
 +
«هر کدام از شما که توانایى ازدواج با زنان آزاد با ایمان ندارند، با کنیزان با ایمان که مالک شده اید، ازدواج کنید».
  
(وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَولاً أَنْ يَنْكِحَ المُحْصَناتِ المُؤْمِنات فَمن ما مَلَكَتْ أَيْمانكُمْ...).(نساء/25)
+
در این آیه «طول» به معنى تمکن مالى است.
  
«هر كدام از شما كه توانايى ازدواج با زنان آزاد با ايمان ندارند، با كنيزان با ايمان كه مالك شده ايد، ازدواج كنيد».
+
در آیه دیگر مى فرماید:
  
در اين [[آيه]] طول به معنى تمكن مالى است.
+
{{متن قرآن|«وَ إِذا أُنْزِلت سُورةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللّهِ وَجاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنک أُولوا الطَّولِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَکنْ معَ القاعِدِین»}}.([[سوره توبه]]/۸۶)
 
+
«هنگامى که سوره اى نازل شود که به خدا ایمان بیاورید و همراه رسولش به جهاد برخیزید، افراد متمکن و ثروتمند مى گویند: بگذار ما در کنار دیگر معذوران [از جهاد] بمانیم».
در آيه ديگر مى فرمايد:
 
 
 
(وَ إِذا أُنْزِلت سُورةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللّهِ وَجاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنكَ أُولوا الطَّولِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ معَ القاعِدِين).(توبه/86)
 
 
 
«هنگامى كه سوره اى نازل شود كه به خدا ايمان بياوريد و همراه رسولش به جهاد برخيزيد، افراد متمكن و ثروتمند مى گويند: بگذار ما در كنار ديگر معذوران از [جهاد] بمانيم».
 
 
 
از اين بيان استفاده مى شود كه اسم (ذى الطول) حاكى از نعمت گسترده خدا است از اين جهت در برخى از تفاسير آن رابه معنى [[منعم]] گرفته اند.<ref> [http://shia.ir/fa/persian/book?bookID=167&page=10  منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه۲۴۱ و ۲۴۲، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی] </ref>
 
 
 
== پانویس ==
 
 
 
<references/>
 
  
 +
از این بیان استفاده مى شود که اسم {{متن قرآن|«ذِی الطَّوْلِ»}} حاکى از نعمت گسترده خدا است، از این جهت در برخى از
 +
تفاسير آن رابه معنى مُنعم گرفته اند.<ref> [http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=167&page=10#id241_p241 منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه۲۴۱ و ۲۴۲، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی] </ref>
 +
==پانویس==
 +
<references />
 
{{اسماء الله}}
 
{{اسماء الله}}
 
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۹

اسم «ذی‌الطَّول» در قرآن یک بار و به عنوان وصف خدا وارد شده است چنان که مى فرماید:

«غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ إِلَیهِ الْمَصِیرُ».(سوره غافر/۳) «آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، سخت کیفر ده، توانگر، خدایى نیست جز او، بازگشت به سوى او است».

در این آیه چهار وصف براى خدا ذکر شده است:

۱. «غَافِرِ الذَّنْبِ»: اشاه به این است که برخى از گناهان را خداوند از روى تفضّل ولو توبه اى نباشد مى پذیرد.

۲. «قَابِلِ التَّوْبِ»: اشاره به این است که توبه گناهانى که بخشودگى آنها در گرو توبه است را مى پذیرد.

۳. «شَدِیدِ الْعِقَابِ»: اشاره به این است که کیفرهاى خدا قابل قیاس با کیفرهاى دنیوى نیست، و بندگان خدا اندیشه همانندى را از ذهن دور سازند.

۴. «ذِی الطَّوْلِ»: اشاره به این است که کیفر خدا براى رفع نیاز نیست، بلکه براى محقق بخشیدن به عدل الهى است.

ابن فارس و راغب «طول» را به فضل (فزونى نعمت) و گاهى به معنى نعمتى که مدتى در دست صاحبش مى ماند تفسیر کرده اند، ولى بهتر است معنى آن را از خود قرآن بپرسیم، با توجه به دو آیه یاد شده در زیر روشن مى شود که مقصود از آن تمکن مالى است، چنان که مى فرماید:

«وَمَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْکمْ طَولاً أَنْ ینْکحَ المُحْصَناتِ المُؤْمِنات فَمن ما مَلَکتْ أَیمانکمْ...».(سوره نساء/۲۵) «هر کدام از شما که توانایى ازدواج با زنان آزاد با ایمان ندارند، با کنیزان با ایمان که مالک شده اید، ازدواج کنید».

در این آیه «طول» به معنى تمکن مالى است.

در آیه دیگر مى فرماید:

«وَ إِذا أُنْزِلت سُورةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللّهِ وَجاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنک أُولوا الطَّولِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَکنْ معَ القاعِدِین».(سوره توبه/۸۶) «هنگامى که سوره اى نازل شود که به خدا ایمان بیاورید و همراه رسولش به جهاد برخیزید، افراد متمکن و ثروتمند مى گویند: بگذار ما در کنار دیگر معذوران [از جهاد] بمانیم».

از این بیان استفاده مى شود که اسم «ذِی الطَّوْلِ» حاکى از نعمت گسترده خدا است، از این جهت در برخى از تفاسير آن رابه معنى مُنعم گرفته اند.[۱]

پانویس

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.