توّاب (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«توّاب»، از اسماء و صفات ویژه خداوند سبحان[۱] و به معناى رجوع‌کننده به بنده‌اش با فضل و رحمت خویش است، هر گاه بنده‌اش به طاعت او بازگردد و از گناهش پشیمان شود و هر اندازه توبه بنده تکرار شود، پذیرش او تکرار مى‌شود.[۲]

واژه تواب در قرآن کریم، یازده بار آمده و در همه موارد به عنوان وصف خدا به کار رفته است، چنان که مى فرماید: «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِمات فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَوّابُ الرَّحیم».(سوره بقره/۳۷) آدم کلماتى را از خدا اخذ کرد، و خدا از طریق رحمت به او بازگشت، او توبه پذیر و مهربان است».[۳]

ابن فارس مى گوید: واژه «توب» حاکى از «رجوع» است؛ مى گویند: «تاب من ذنبه» از گناه خود بازگشت، و کلمه «توب» و «توبه» به یک معنى است، چنان که مى گویند: «و قابل التوب».

حقیقت توبه همان وداع با گذشته است، همراه با پشیمانى و ندامت، آن گاه که ندامت سود بخشد. هرگاه فعل «تاب» با حرف «مِن» یا «إلى» استعمال شود، به معنى توبه کردن است؛ چنان که در حدیث وارد شده: «التائب مِن ذنبه کمَن لا ذنبَ لَه» و در قرآن نیز مى فرماید: «... تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمیعاً أَیهَا المُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ» (سوره نور/۳۱).

اما هرگاه با حرف «عَلى» به کار رود، به معنى رجوع با رحمت است که کنایه از توبه پذیرى مى باشد و در آیه مربوط به توبه حضرت آدم، جمله «فتاب علیه» به همین معنى است؛ همچنان که «تواب» در مورد خدا به معنى توبه پذیرى است، چنان که مى فرماید: «... ذلِکمْ خَیرٌ لَکمْ عِنْدَ بارِئِکمْ فَتابَ عَلَیکمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیم».(سوره بقره/۵۴) این کار براى شما نزد آفریدگارتان نیک است، او از در مهربانى به سوى شما بازگشته (توبه شما را پذیرفته است)، او بسیار توبه پذیر و مهربان است.[۴]

تعابیر دیگر از «توّاب» به عنوای وصف خداوند متعال در قرآن کریم عبارتند از:

  • «...اِنَّک اَنتَ التَّوّابُ الرَّحیم». (سوره بقره/۱۲۸)
  • «...و اَنَا التَّوّابُ الرَّحیم». (سوره بقره/ ۱۶۰)
  • «...اِنَّ اللّهَ کانَ تَوّابـًا رَحیما». (سوره نساء/۱۶)
  • «...لَوَجَدوا اللّهَ تَوّابـًا رَحیمـا». (سوره نساء/۶۴)
  • «...واَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیم». (سوره توبه/۱۰۴)
  • «...اِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیم». (سوره توبه/۱۱۸)
  • «...واَنَّ اللّهَ تَوّابٌ حَکیم». (سوره نور/۱۰)
  • «...اِنَّ اللّهَ تَوّابٌ رَحیم». (سوره حجرات/۱۲)
  • «...اِنَّهُ کانَ تَوّابا». (سوره نصر/۳)

پانویس

  1. التّبیان، ج‌۱، ص‌۱۷۲.
  2. الأسماء والصّفات، بیهقى، ص‌۷۸.
  3. فاعل «تابَ» ضمیر مستتر است که به خدا بر مى گردد و مقصود از ضمیر مجرور یعنى «علیه» خود آدم است.
  4. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۲ ص۱۶۷.

منابع

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.